منصور امان
جُنبش دانشجویی می تواند و باید
حرکت های پُر پیام دانشجویان در همبستگی با کارگران هفت تپه و فولاد در هفته های گذشته و خودنمایی جُنبش دانشجویی در ۱۶ آذر، خُروج تدریجی دانشگاه از زیر چتر سرکوب را اعلام کرده و زنگ پایان دوره آرامش حاکمیت در این پهنه حساس اجتماعی را به صدا درآورده است.
تلاطُمی که دانشگاه را در روزهای اخیر به حرکت درآورد، نُقطه اوج فعلی روندی است که ماه هاست در دانشگاه های سراسر کشور جریان دارد و صدها حرکت اعتراضی گرد مُطالبات صنفی و سیاسی را شکل داده است. دانشگاه با وجود پایش امنیتی خفقان آور و حساسیت آلرژیک حاکمیت بدان، از آنچه که در پهنه سیاست و اقتصاد در جامعه به طور کُلی می گذارد، برکنار نمانده؛ تاثیری که خود را به گونه بی واسطه و روشن در افزایش حجم و کیفیت حرکتهای دانشجویی در خلال ماه های گذشته به نمایش گذاشته است.
ویژگی برجسته اعتراضات آذر ماه که حُکومت را بیش از همه اندیشناک می سازد، صف آرایی دانشجویان در حمایت از کارگران اعتصابی هفت تپه و فولاد است. در این حرکتها “نظام” شاهد فرو ریختن حصاری گردیده که گرداگرد دانشگاه برای جدا کردن آن از جامعه و جلوگیری از پیوند خوردن “سنگر آزادی” با سنگرهای برپا شده در شوش و اهواز، ورزقان و کازرون، جاده و مدرسه و بازار و … کشیده است.
دستگیریهای شتابزده و سراسیمه وار کوشندگان دانشجویی در دی ماه که حُکومت خود آن را به گونه رُسوا کننده ای “پیشگیرانه” خواند، ابعاد وحشتی که در دل حاکمیت از سرازیر شدن انرژی دانشگاه در بستر اعتراضات توده ای لانه کرده را در برابر دید همگان گذاشت. حرکت از این خاستگاه نه فقط سیاست سرکوب و خفقان را که از هنگام خیزشهای ۸۸ و ۸۹ تاکنون دانشگاه را در پنجه خود داشته به شکست می کشاند، بلکه می تواند جایگاه جُنبش دانشجویی به مثابه پیشرو و مُحرک اقشار دیگر در مُبارزه عُمومی برای نان، عدالت و آزادی را بازسازی کند.
در اعتراضات آذر ماه این زنجیرهای “پیشگیرانه” حُکومت است که بند از بند گُسسته می شود. فریادهای همبستگی و فراخوانهای وحدت و مُبارزه، تدبیرهای سرکوبگرانه حاکمیت را که تاکنون حرف آخر را به زبان می آورد، به عقب رانده و الکن کرده است. همزمان، جُنبش دانشجویی با افشا و طرد باند حُکومتی “اصلاح طلب” نه فقط راه خود به آن سوی نرده های دانشگاه را هموار کرده، بلکه به سلاح بی مانندی برای آزاد کردن انرژی حبس شده طیفهای مُتوهم یا سرخورده مُجهز گردیده است.
شُعار فراگیر “اصلاح طلب، اصول گرا – دیگه تمومه ماجرا” نوک پیکان این آرایش است که با شتابی شگفت انگیز به پالایش صف مُقاومت و مُبارزه دانشجویی از نیروی مُخرب، تردیدافکن و دودوزه باز “اصلاح طلب” راه برده است. بیهوده نیست که در آستانه “روز دانشجو” سرکردگان این باند حُکومتی یکصدا و به گونه هماهنگ در رسانه های دولتی به عزای “دانشگاه” نشستند و از “بی تفاوُتی”، “یاس” و بی علاقگی به سیاست” دانشجویان ناله سر دادند. آنها در حقیقت اعتراف کردند که حنای شان در دانشگاه دیگر رنگی ندارد و وضعیت سنج آنها درجه قرمز و بی بازگشت “تمومه ماجرا” را نشان می دهد.
جُنبش دانشجویی با گامهای بُلند به پیش می رود. جُنبشی که امروز انعکاسی از وضعیت عُمومی جامعه است، با ادامه پُرتوان و پیوسته این مسیر می تواند و باید نقشی فراتر ایفا کند.