آرش صادقی، زندانی سیاسی، از زندان رجایی شهر در خصوص به مناسبت روز جهانی حقوق بشر، زندانی سیاسی محبوس در زندان گوهردشت کرج، آرش صادقی در نامهای، نقض حقوق بشر در چهار دهه حیات جمهوری اسلامی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.
بخشهایی از نامه آرش صادقی در رابطه با نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی به قرار زیر است:
…نخستین اصل اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد میگوید: تمام افراد بشر آزاد زاده میشوند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابرند. ایدههای اساسیای که در این اعلامیه ۳۰ مادهای آمده حاصل صدها سال تفکر در باره حقوق انسان به عنوان انسان فرای تفکرات و جنس و رنگ و دین و…میباشد. تمام اندیشههایی که در منشور حقوق شهروندی سال۱۶۸۹ انگلیس، اعلامیه استقلال سال ۱۷۷۶ آمریکا و اعلامیه حقوق بشر انقلاب فرانسه منتشر شده در روز ۲۶ اوت سال ۱۷۸۹ وجود داشتند، به متن اعلامیه جهانی حقوق بشر راه یافتند.
رعایت حقوق اولیه انسان ها که بخشی از آن در اعلامیه جهانی حقوق بشر قید شده، امری الزامی است و باید به رسمیت شناخته شود و در عمل رعایت گردد. هیچ دولت و نهادی حق ندارد نقض حقوق اولیه و جهانشمول انسان ها را تحت هر عنوانی زیر پا گذارد و انسانها را به خاطر نژاد، ملیت، جنس، عقیده و باورشان، از این حقوق اولیه محروم سازد. آزادی بیان و تشکیل اجتماعات از حقوق اولیه همه انسان ها است و نبایستی تحت هیچ بهانه ای محدود شود.
اگر روزگاری اندیشه حمایت از حقوق بشر برخاسته از فجایع ناشی از جنگ بود، اما پس از تصویب این اعلامیه جهانی و با وجود پشتوانه عظیم فکری که محصول صدها سال کار فیلسوفانی بود که به حقوق انسان به عنوان انسان اندیشیدهاند، نقض مفاد آن ادامه یافت و حقوق اولیه مندرج در این بیانیه از سوی تعدادی از کشورها به صورت مداوم نقض شد.
در چهار دهه حیات جمهوری اسلامی، حقوق بشر در ایران به اشکال گوناگون نقض شده است. از اجرای مجازات اعدام، حذف فیزیکی مخالفین داخلی و خارجی تا سرکوب شهروندان معترض و روزنامهنگاران و فعالان سیاسی و…. جمهوری اسلامی بر حسب جمعیت، بالاترین رتبه اعدام انسانها را در جهان به خود اختصاص داده و رژیمی است که کودکان کمتر از ۱۸ سال را به دار میآویزد. در این کشور تبعیض جنسی و مذهبی و سرکوب و زندان و حذف فیزیکی مخالفین رسمیت قانونی دارد.
در ایران هنوز حتی حقوق اولیه انسانها هم بر حسب جنسیتشان تعیین میشود و زن و مرد از حقوق برابر برخوردار نیستند و انسانها را به خاطر اندیشه و باور و اعتقاد متفاوتشان شکنجه، محکوم و مجازات میکنند.
همانطور که مستحضر هستید این روزها در ایران نقض حقوق بشر شدت بیشتری به خود گرفته و روز به روز بر سرکوب مردمی افزوده میشود و تعداد زیادی از مردم که در اعتراض به شرایط اقتصادی و اجتماعی اقدام به اعتراضات مدنی میکنند روانه زندان میشوند. گاها افرادی از این بازداشتیها در بازداشتگاههای نهادهای امنیتی کشته میشوند و بنابر اطلاعات موجود از اعتراضات دی ماه سال گذشته به این سو بیش از ۳۰ نفر در خیابان و یا بازداشتگاها کشته شدهاند. علاوه بر این، موج اعدامها نیز به شدت افزایش یافته و این در حالیست که این حکم ضد انسانی نه تنها هیچ بازدارندگی ندارد، بلکه منجر به تاثیرات مخرب در جامعه میشود.
حکومت ایران جهت سرکوب و ترساندن معترضین، هیچ ابایی از افزایش صدور احکام اعدام و اجرای ان تحت اتهامات مختلف ندارد. نمونه بارز آن اعدام پنج فعال سیاسی کرد در ماههای اخیر میباشد که سه تن آنها زانیار مرادی، لقمان مرادی، رامین حسینپناهی در همین زندان رجاییشهر اعدام شدند. این سرکوبها نه تنها شامل مردم عادی و افراد گمنام که شامل فعالان کارگری، مدنی و زندانیان عقیدتی مانند: دراویش، بهاییان، مسیحیان، اهل تسنن و فعالان حقوق بشری نیز میشود.
بر خلاف ادعای حکومت ایران مبنی بر اینکه هیچ زندانی سیاسی و عقیدتی در ایران وجود ندارد!!! ما شاهد هستیم که حتی پس از روی کار آمدن دولت موسوم به اصلاحات، یعنی دولت آقای روحانی، سرکوب و زندانی شدن فعالان مدنی به شدت نسبت به دورههای پیش از وی، افزایش یافته است و کوچکترین اعتراض علیه این سرکوب ها میتواند احکام سنگینی را به دنبال داشته باشد….
پروژه حذف فیزیکی(ترور) منتقدین و مخالفین
پروژه حذف منتقدان در داخل و خارج از کشور از همان روزهای اول بهمن ۵۷ کلید میخورد. صدها نفر از اعضای حکومت سابق، بهاییان، روشنفکران و گروههای سیاسی چپ و انقلابی منتقد نظام را به کام مرگ کشاند و با سرکوب گسترده دهه شصت و کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ و پس از پایان جنگ با پروژه قتل (قتلهای زنجیرهای) منتقدین حکومت ادامه یافت.
نامهایی همچون محمد مختاری، داریوش فروهر، پروانه اسکندری، محمد جعفر پوینده، علی اکبر سیرجانی، پیروز دوانی، حمید و کارون حاجیزاده، معصومه مصدق، زهره ایزدی… و دهها چهره دگراندیش تنها بخشی از این لیست سیاه ترور میباشند
اما پروژه حذف منتقدین صرفا به داخل مرزها خلاصه نشد و تعداد زیادی از چهره های مخالف در کشورهای اروپایی نیز در این چهار دهه، هدف حذف قرار گرفتند. … قتلهای زنجیرهای هم، تنها در دوران خاتمی متاثر از اندک گشایشی در فضای رسانهای، جامعه افکار عمومی را نسبت به قتلها حساس و در نهایت پس از اعلام رسمی انجام قتلها به دست نیروهای امنیتی رده بالا که در راس آن سعید امامی قرار داشت به ظاهر متوقف شد.
اگرچه پس از پاییز ۷۷ نیز این قتلها تا اوایل دهه هشتاد ادامه مییابد، ماشین ترور در خارج از کشور دوباره فعال شده است. شروع به کار مجدد دستگاه ترور را باید به صورت ریشهای در ماهیت این نظام در مواجهه با نیروهای منتقد دید؛ ماهیتی که ریشه آن حذف فیزیکی منتقدین و مخالفین را بنابر مصالح نظام، شرعا مشروع میداند. … سکوت برخی از کشورها در برابر استراتژی ترور و همراهی رسمی و غیر رسمی اتحادیه اروپا با آن، به این معنی است که حاکمیت فعلی ایران، علاوه بر تشدید نقض حقوق بشر در داخل، حذف مخالفان خارج از کشور را با سهولت بیشتری پیگیری خواهد کرد.
…آنها در سالهای اخیر بسیاری از شهروندان خود را به کشورهایی عراق، سوریه و افغانستان اعزام کردهاند تا در ادعا جدیت خود در مبارزه با تروریسم دولتی و نقض حقوق بشر را نشان دهند. مسئولین غربی اگر در این ادعا صادقند، حق ندارند و نمیتوانند به بهانه منافع اقتصادی در برابر برنامه ریزان و مجریان ترورهای دولتی که همان عوامل سرکوب مخالفان در داخل ایران هستند، سکوت کنند. هر نوع سکوت یا همراهی در برابر مقامات جمهوری اسلامی مشوق ادامه سرکوب داخلی و تهدید اپوزیسیون در خارج از کشور خواهد بود.
دسامبر 17