شب یلدا و خاطرات سبز تهران!
عارف پژمان
شب یلدا ،چو برگی ،چشم به چشم برف، کوچیدیم
تو یادت هست، شیب کوچهء بن بست پیچیدیم
دو چشمت، خوشهء انگور شب زنده داری بود
نگاهت همچو تهران، پایتخت بیقراری بود
مرا در کوچه ها با شعر شاملو ، آشنا کردی
و تنهایم، به آغوش شب یلدا، رها کردی
کنار سینمای پارامونت، خاموش می ماندی
خم گیسوی شب اندوده را بر دوش می ماندی
صدای دوره گردان، عابران، بسیار بالا بود
خیابان ، غرق غوغا بود
و تهران همچو دریا، ناشکیبا بود!
++++
کنون ای آشنای لحظه های دور
نه بیند سنگ ، تا بر سر زند مردی.
به روی نیم کت پارک فرح ، شبنامه روییدست.
سکوتت، همچو یال اسب اسفندیار، پر هول است
ازینجا تا به گردون، گورهای تازه می بینی
و دندان گراز پیر، بر نخلی که فخر روزگاران است!
صدا، از دور می آید
سرود سرکش شبگیر می آید
صف بشکستن زنجیر می آید
صدای کارگر هفت تپه می آید:
خروش لحظه های سبز نزدیک است
برایت قصه خواهم گفت
از پیروزی فردا!
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...
مرتبط
منوچهر شفایی
منوچهر شفایی بنیانگزار و عضو دائمی هیئت رئیسه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران که در سال 2000 در شهر برمن آلمان ثبت شده است www.bashariyat.org
موسس و مدیر مسئول ماهنامه و سایت آزادگی از شال 2000
بنیانگزار شبکه مدافعین حقوق بشر در ایران از سال 2002
ورزشکار و شمشیربازی علاوه بر قهرمانی کشور از سالهای 1346 تا 1353 و مقام سومی آسیا 1973 مقام اولی تیمی و سومی انفرادی المپیک آسیائی 1974 و مقام سومی 1991 بازی های آسیایی
متولد تهران بزرگ شده خرمشهر و خوزستان لیسانس جامعه شناسی از دانشگاه تهران
اینک مقیم و شهروند آلمان
• «من اعتقاد دارم به مجرد اینکه انسان بدنیا می آید حق حیات دارد، بدیهی است که این حقوق ذاتی و اولیه هر انسان است؛ چون می بیند و می شنوند، حق دیدن و شنیدن واقعیت ها را دارد؛ صحبت می کند پس حق نظر دادن و گفتگو دارد؛ فکر می کند، پس حق اندیشیدن و انتخاب رای دارد؛ چون راه می رود حق حرکت دارد، رشد می کند، حق تجلی دارد؛ حق فریاد، گریه و اعتراض دارد و ... اما متاسفانه صاحبان قدرت برای حفظ منافع خود این حقوق را از انسان ها گرفته و با قوانینی که مطابق میل خودشان است آن ها را محدود می کنند.»