کارگران اهواز را آزاد کنید؛ کنفدراسیون جهانی


کنگره اتحادیه‌های کارگری انگلستان ( TUC ) با انتشار بیانیه‌ ای ضمن اعلام همبستگی عمیق با کارگران گروه ملی فولاد اهواز و نیشکر هفت تپه، «واکنش بی‌رحمانه مقامات» در سرکوب کارگران گروه ملی فولاد اهواز و دیگر فعالین سندیکایی، دانشجویان و دیگر فعالین در سراسر ایران را محکوم کرد.

کنگره اتحادیه‌های کارگری انگلستان ( TUC ) در این بیانیه خواستار پایان دادن به حضور «یگان های ضد شورش در کارخانه و اطراف آن و توقف همه تمهیدات دیگر برای سرکوب کارگران» شده است.

کنگره اتحادیه‌های کارگری انگلستان ( TUC ) در ابتدای این بیانیه ضمن محکوم کردن اقدامات حکومت ایران در سرکوب مستمر فعالین سندیکایی، دانشجویان و دیگر فعالین در سراسر ایران افزوده است:

«کنگره اتحادیه‌های کارگری انگلستان ، همبستگی عمیق خود را با مبارزات کارگران مجتمع ملی فولاد اهواز و کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه برای رسیدن به خواست بر حق و مشروع‌شان اعلام می‌دارد.

ما از اعتصاب نزدیک به شش هفته‌یی کارگران فولاد که در اعتراض به قصور کارفرما در عدم پرداخت ماهها حقوق برپا شده است، حمایت می‌کنیم.

کنفدراسیون جهانی سندیکایی اینداستریال نیز با ارسال نامه‌یی خواستار آزادی بیدرنگ کارگران فولاد اهواز گردید. در این نامه که توسط دبیرکل کنفدراسیون جهانی سندیکایی اینداستریال، نوشته شده است« حملات وحشیانه به خانه‌های کارگران اعتصابی مجتمع فولاد اهواز و دستگیری ۴۱تن از آن‌ها بشدت محکوم شده است»

دبیر کل اینداستریال این نامه را از سوی ۵۰میلیون عضو این کنفدراسیون نوشته است و در آن به شیوه به کار برده شده یکسان در حملات نیروهای امنیتی و اطلاعاتی به کارگران نیشکر هفت تپه و کارگران فولاد اهواز پرداخته و نوشته است: «مشخص است که نیروهای امنیتی و اطلاعاتی همان راه‌کارهایی را که در برخورد با کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه بکار بردند و از جمله دستگیر کردن نمایندگان کارگران اعتصابی و سپس براه اندختن کارزار ایجاد رعب و وحشت در میان دیگر کارگران استفاده می‌کنند.»

وی در ادامه به شرح جزئیات اطلاعاتی که در این مورد دریافت کرده می‌پردازد و از جمله می‌افزاید: «به من اطلاع داده شده است که نیروهای نظامی امنیتی پس از دو روز متوالی حملات وحشیانه به خانه‌های کارگران اعتصابی مجتمع فولاد اهواز، ۴۱کارگر را دستگیر کرده‌اند. ٣۱کارگر حدود ساعت ۲صبح روز دوشنبه ۲۶ آذرماه، (۱۷ دسامبر ۲۰۱٨) دستگیر شدند و دست کم ۱۰ کارگر دیگر در تاریخ ۲۷ آذرماه ( ۱٨ دسامبر ۲۰۱٨) دستگیر شدند.»

در طی این دستگیری‌ها، نیروهای دولتی ایران، با استفاده از تاکتیک‌های خشونت‌آمیز، برخی از کارگران فولاد اهواز را در مقابل اعضای خانواده ضرب و شتم کردند و وسایل شخصی آن ها، از جمله تلفن های همراه آن ها را ضبط کرده اند. پس از این دستگیری‌ها، نیروهای پلیس و سپاه پاسداران بخش‌هایی از شهر اهواز را برای جلوگیری از گرد هم آمدن و تجمع کارگران اعتصابی به اشغال خود درآوردند. با این وجود، گروهی از کارگران شجاعانه به اعتراض پرداختند و خواستار آزادی همکاران دستگیر شده گردیدند.

دبیر کل کنفدراسیون جهانی سندیکایی اینداستریال در بخشی دیگر از نامه خود اسامی ۴۱ تن از کارگران فولاد اهواز که توسط نیروهای امنیتی ـ انتظامی دستگیر شده‌اند را متذکر شده و خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط تک تک آن‌ها شده است. آقای سانچز، دبیر کل کنفدراسیون جهانی سندیکایی اینداستریال در بخش نهایی نامه خود، افزوده است:

«کنفدراسیون جهانی سندیکایی اینداستریال قویاً دستگیری کارگران اعتصابی فولاد اهواز را محکوم کرده و خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط آن‌‌‌‌‌ها می‌باشد. کنفدراسیون جهانی سندیکایی اینداستریال، همچنین خواستار پرداخت همه حقوقها و دستمزدهای عقب افتاده و پرداخت نشده کارگران، قطع بلافاصله تمام اقدامات طراحی شده برای اعمال فشارهای فرسایشی به نیروی کار، تضمین و محافظت از حقوق اساسی کارگری، از جمله حق کارگران به پیوستن به سندیکاهای موردنظر خود و شرکت در همه تعاملات جمعی به منظور تضمین حقوق صنفی خود در رابطه با قراردادهای کاری است.»

آزادی ۱۱ تن از کارگران گروه ملی فولاد اهواز عقب نشینی یا ترفند جدید قضائیه؟

سایت ایران کارگر: عصر روزچهارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۷ قوه قضاییه ظاهرأ وادار به عقب نشینی شد و ۱۱تن از کارگران گروه ملی فولاد اهواز آزاد شدند. قوه قضاییه پیش از این گفته بود که فیش حقوق کارگران گروه ملی فولاد اهواز را بعنوان کفالت نمی‌پذیرد؛ اما پس از اولتیماتوم کارگران گروه ملی فولاد از این گفته خود عقب نشینی کرد و وادار به پذیرفتن آن و آزادی ۱۱تن از کارگران بازداشتی شد.

برخی منابع کارگری می‌گویند، هدف از این دستگیری‌ها بازداشت تعداد معینی از فعالین کارگری بوده‌ است اما قضائیه برای رد گم کردن ابتدا اقدام به دستگیری تعداد زیادی از کارگران می‌کند و بعد با ژست «قانونمداری» و «عطوفت» تعدادی را آزاد می‌کند تا آنهایی را که مورد نظرش بوده‌اند در بازداشت نگاه دارد.

بنابراین باید دید که در روزهای آینده آیا همه کارگرانی که صرفأ بدلیل اعتراضشان به بی‌عدالتی و دستمزد ناچیز عقب مانده‌شان با ضرب و شتم و بصورت وحشیانه دستگیر شده‌اند آزاد می‌گردند یا خیر. در بازداشت کارگران نیشکر هفت تپه نیز قضائیه نظام دقیقا همین سناریو را اجرا کرد و تا هفته‌ها اسماعیل بخشی و خانم سپیده قلیان را در بازداشت غیر قانونی نگاه داشت.

تیغ زنگ زده حکومت و فولاد آبدیده اهواز

منصور امان: اگر تنها یک منبع مُوثق برای ارزیابی از تاثیرات و بازتاب مُبارزه دلیرانه کارگران فولاد اهواز وجود داشته باشد، بی تردید آن واکُنش حُکومت در برابر این اعتراضات است. یورش همه جانبه نظامی و امنیتی به کارگران این سند را ارایه کرده است.

خیز حاکمیت برای سرکوب کارگران در درجه نخُست یک شکست سیاسی برای “نظام” است که نشان می دهد حساب و تاکتیک آن در برابر اعتراضات آنها چگونه غلط از آب درآمده.

رژیم ولایت فقیه به خوبی می تواند هزینه اجتماعی سرکوب مُستقیم کارورزان، جان به لب رسیده ها، گُرسنگان و بیکاران را مُحاسبه کند. چه، دست آن در برابر جامعه خالی است، کشور در باتلاق بُحران اقتصادی فرو رفته و شالوده های نظام مالی و پولی درهم شکسته است. اقشار گوناگون اجتماعی به این شرایط واکُنش نشان می دهند و سرکوب عُریان آنها به شیوه ای که حکومت بدان خود گرفته، نقش بنزین بر آتش را ایفا می کند. از این رو، “نظام” به سیاست خفه کردن بهداشتی و پایش شده اعتراضها روی آورده است. ترفندهایی مانند ایجاد مراکز ایزوله برای تظاهُرات، راه انداختن اتحادیه و سندیکای جعلی، از صحنه خارج کردن فعالان از طریق دستگیری، تراشیدن محافل مُوازی و نمایندگان دست آموز، ایجاد پیست اعتراض در برابر مجلس و جُز آن از دل سیاست مزبور بیرون می آید.

حاکمیت در برابر اعتراضهای کارگران فولاد ابتدا همین خط را پیش گرفت. مُحاسبه و رویکرد آن بر این مبنا قرار گرفته بود که اعتراض آنها به همان میزانی که تداوُم می یابد، دُچار فرسایش بیشتری خواهد شد. کارگران خسته خواهند شد و زیر فشار دوگانه معیشت و مُبارزه خیابانی از پا درخواهند آمد. “نظام” پیش شرطهای ذوب شدن تدریجی اعتراضها را نیز با بی اعتنایی به خواسته های کارگران، سر دواندن آنها توسُط دوایر و نمایندگانش و سرانجام اختلاف افکنی و تهدید فراهم آورده بود.

تداوم یافتن اعتراض کارگران از یکسو و گُسترده شدن دامنه محلی و سراسری آن به حاکمیت نشان داد که چونان همیشه از درک شرایط و روحیات مردُم ناتوان بوده است. مُبارزه و پایداری کارگران فولاد سیاست و تاکتیک “نظام” را به سطل زُباله افکند و او را ناچار ساخت از کمینگاهش بیرون بخزد و انبان خالی راه حلهای خود برای مُشکلات جامعه را در برابر دید همگان به تماشا بگذارد.

تاثیر اجتماعی یورش به کارگران گُرسنه و بازتاب دستگیری و به زندان افکندن آنها برای حُکومت بُحران زده فاجعه بار است. برخورد سرکوبگرانه با مُطالبات به حق و عدالت جویانه، خشم و طُغیانی که در میان اکثریت فرودست جامعه موج می زند را شُعله ور تر خواهد کرد. همزمان، لشکرکشی در اهواز، به تهران و اراک، تبریز و زاهدان، به کرمان و شیراز یادآور می شود که اُمیدی به بهبود شرایط از “بالا” نیست و حُکومت هیچ راه حل و پاسُخی جُز شلاق و زندان در کف ندارد. این آگاهی را “نظام” به صفهای موجود اعتراض در جامعه و آنچه که از این پس شکل خواهد گرفت، تزریق کرده است.