واژگونی یک اتوبوس حامل دانشجویان در تهران ۹ کشته و ۲۶ زخمی بر جای گذاشت. حال برخی از مجروحان “وخیم” گزارش شده است. دانشجویان فرسودگی ناوگان حمل و نقل دانشگاه را علت حادثه میدانند (فیلم زیر). این در حالیست که معاون دروغگوی دانشگاه گفته راننده سکته کرده است. مادر یکی از مجروحین گفته: این حادثه رو کی باید جوابگو باشه، کی مسئولشه؟ جواب او مادرایی که بیرون وایسادن و بچههاشون مردن رو کی میده؟ اون از آموزش و پرورش (آتشسوزی مدرسه) و این هم از این حادثه…
فرسودگی ناوگان حمل و نقل دانشگاه، بلای جان دانشجویان
به گزارش ایسنا، ظهر امروز یک دستگاه اتوبوس در دانشگاه علوم و تحقیقات تهران دچار واژگونی شد که ۹ کشته و ۲۷ مصدوم برجای گذاشت که متاسفانه حال تعدادی از آنها نیز وخیم است. خبرنگار ایسنا به یکی از بیمارستانهایی که تعدادی از مصدومان به آن منتقل شده رفت تا شرح این حادثه را از زبان خود دانشجویان بازگو کند.
دختر جوانی روی تخت بستری شده بود و خانواده او نیز با چشمانی نگران، دستهای او را فشار میدادند. این دختر که بیش از ۳۰ سال نیز نداشت به ایسنا میگوید: سوار اتوبوس که شدیم نزدیک ایستگاه کتابخانه دست اندازی بود که وقتی اتوبوس از روی آن رد شد سرعتش زیاد بود و همه بچهها به بالا و پایین پرتاب شدند. پسرها داد و بیداد کردند که چقدر تند میروی، آروم برو اما دیدیم که سرعتش همینطور تندتر و تندتر میشد. من هندزفری داشتم و وقتی درآوردم دیدم بچهها از جلوی اتوبوس به عقب میآیند، به سرشان میزنند و مدام داد میزنند: ترمز نمیگیره، اتوبوس ترمزش نمیگیره. اتوبوس همینطور سرعتش زیاد میشد. از روی پیچ که رد شد افتاد پایین و من دیگه چیزی متوجه نشدم و وقتی چشمام رو باز کردم دیدم بیرون اتوبوسم.
مادر این دختر که در کنار او نشسته بود با چشمانی گریان و دستانی لرزان به ایسنا میگوید: شما نمیدونید چی به سر ما اومد، من تا از قم به اینجا برسم مردم و زنده شدم. این حادثه رو کی باید جوابگو باشه، کی مسئولشه؟ جواب او مادرایی که بیرون وایسادن و بچههاشون مردن رو کی میده؟ اصلا وقتی یادش میافتم حالم بد میشه، اون از آموزش و پرورش (آتشسوزی مدرسه) و این هم از این حادثه، جان بچهها مگر ارزش نداره؟
به سراغ یکی دیگر از دانشجویان مصدوم و بستری شده روی تخت بیمارستان رفتم. دانشجوی مقطع دکتری علوم تحقیقات هست، درباره لحظه حادثه به ایسنا میگوید: از ساختمان ابن سینا پایین میاومدیم، راننده گفت ترمز ماشینش نمیگیره، البته اولش نگفت اما وقتی به وسطای راه رسیدیم بلند داد میزد که “ترمز ماشین نمیگیره”. البته بچههایی که اون ماشین رو میشناختند میگفتند که دیروز هم همین مشکل رو داشته و راننده گفته که ترمز نمیگیره ولی بازم امروز مسافر سوار کرده! سرعتش همین جوری زیاد و زیادتر میشد اینقدر سرعت زیاد شد که در پشتی اتوبوس باز شد و بچهها که از جلو پا میشدن و به عقب میاومدن دونه دونه از اتوبوس پرت شدن بیرون و منم از در پشتی پرت شدم بیرون و دیگه نفهمیدم چی شد. اما ماشین راننده مشکل داشت و اینکه گفتند سکته کرده نیست. چون خودش گفت ترمز نمیگیره و خیلی بد میرفت.