جمهوری اسلامی نفس های آخر خود را می کشد


منشه امیر

سالی که آغاز شده، می‌تواند سال پایان عمر حکومتشان باشد

از مردم ایران بپرسید که از سال نو میلادی که در این هفته آغاز گردید، چه انتظاراتی دارند. شما، خود، جواب آن را خیلی خوب می دانید: دست کم هشتاد درصد از پرسش شوندگان خواهند گفت که خواهان برافتادن نظام کنونی در کشورشان هستند – و خواهند گفت که همه چیز برای این فروپاشی و اضمحلال یک رژیم نالایق و بی کفایت و سرکوبگر فراهم است.

حتی از آنانی که از قِبل این رژیم خوب می خورند و خوب میچرند بپرسید و بسیاری از آنان نیز خواهند گفت که این آن رژیمی نیست که انتضارش را داشته اند.

حکومت ادعا می کند که هنوز ذخیره مالی دارد و به مردم اطمینان خاطر می دهد که کمیودی در تامین مایحتاج عمومی وجود نخواهد داشت.

گیریم که راست می گویند و دروغ نمی گویند. دو ماه دیگر چه؟ سه ماه دیگر چه؟

محمد جواد ظریف می گوید که تا شش ماه آینده، حکومت می تواند در برابر فشار آمریکا برای ازسرگیری مذاکرات اتمی و موشکی ایستادگی کند.

پس از آن چه؟

ممکن است حکومت هنوز پولی در کیسه داشته باشد، فرض کنیم که درست است. ولی با این پول چند ماه دیگر می شود کشور را اداره کرد.

درآمد نفت ایران به زودی به صفر خواهد رسید.

خیلی از کشورها اعلام کرده اند که خرید نفت را متوقف می کنند.

آمریکا به شماری از کشورها اجازه داده که به مدت سه ماه به خرید نفت ایران ادامه دهند.

برخی کشورها تمنا کرده اند که این سه ماه به شش ماه افزایش یابد.

بسیار خوب، رئیس جمهوری آمریکا ممکن است این تقاضای ایتالیا و چند کشور دیگر را بپذیرد. بعد از آن چه؟

حالا همین مقدار اندک نفتی را نیز که می فروشند، پول آن را چگونه به صورت دلار می توانند دریافت کنند؟

هند می گوید بیائید و از ما روپیه بگیرید.

با این روپیه، فقط از هند می شود کالا خرید.

هند چه چیزی دارد به ایران بفروشد؟ خودش یکی از بزرگترین وارد کنندگان کالاهای مصرفی در جهان است.

وقتی درآمد نفت نبود، آن ها چه خاکی می توانند به سر کنند؟

روزگاری ایران یک سرزمین کشاورزی، و از نظر مایحتاج عمومی تا حدود زیادی خودکفا بود.

ولی این ها آمدند و اول صنایع ایران را ویران کردند و پس از آن کشاورزی را به خاک سیاه نشاندند – در حدی که کشاورزان استان اصفهان فریاد برمی آورند که آب برای کشاورزی ندارند.

آمدند و اساسی ترین صنایع ایران را به علت سوء مدیریت و دزدی ها و امور دیگر ویران کردند. نیشکر هفته تپه و فولاد اهواز نمونه های از آن بودند.

تحریم های آمریکایی نیز کمپانی های خودرو سازی خارجی را ناچار به ترک ایران کرد. ده ها هزار نفر بیکار شدند. یک صنعت مهم به انهدام کشیده شد.

خود مرکز آمار حکومت می گوید که چهل درضد از مردم ایران دنبال کار می گردند.

یعنی چهل درصد در ایران بیکار وجود دارد.

فاجعه بالاتر آن که بیش از شصد درصد از دانش آموختگان، یعنی فارغ التحصیلان دانشگاه ها نیز بیکار هستند.

حساب کنید که این وضع دهشتناک تا چه حد می تواند برای یک کشور در حال رشد، مصیبت آفرین باشد.

آن هم برای کشوری مانند ایران که ثروت های سرشار طبیعی داشته و نیروی انسانی شایسته و با استعداد و تیزهوشی دارد که با یک رهبری صحیح، می توانست هفتمین ابرقدرت جهان شود و حالا ببینید به چه روزی افتاده است. در ردیف بنگلادش و زیمبابوه در آفریقا.

آخوند بیسواد محمد یزدی، آن جنایتکار، می آید و ادعا می کند که در ظرف چهل سال حکومت اسلامی، ایران به اندازه چهارصد سال پیشرفت کرده است.

ولی در همان هنگام، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی اعلام می دارد که در سال پیش رو، سطح زندگی در ایران نه تنها بالا نخواهد رفت، بلکه بین دو و نم تا پنج و نیم درصد نیز پائین تر خواهد آمد.

سلاطین عالم حتی در ظرف آن چهارصد سال، نمی توانستند به چنین دستاورد منفی برسند که مردم کشور ثروتمند ایران را این گونه در ظرف چهل سال نگون بخت سازند.

محمد یزدی، اکنون با افتخار می گوید که در ظرف چهل سال، به اندازه چهارصد سال ویرانی به وجود اوردند.

هرگز در چهل سال اخیر و حتی چهارصد سال گذشته، رژیم ایران در صحنه روابط بین المللی این چنین تنها و بیکس نبوده است.

نه فقط آمریکا را از دست دادند، که پیشتر هم داده بودند، بلکه اروپا نیز نتوانسته است کوچکترین کمکی به آنان بکند.

تلاش کردند فرمولی بیابند که بتوانند تحریم های آمریکایی را دور برنند و به دادوستد با رژیم ایران ادامه دهند. ولی هنوز راهکاری نیافته و با بن بستی بزرگ روبرو هستند.

لایحه مبارزه با پولشویی را مدت های مدید حاضر نشدند تصویب کنند، و اروپا نمی توانست آن ها را نجات دهد. ولی امروز (شنبه) مجمع تشخیص مصلحت نظام اعلام می دارد که مصلحت آن است که این لایحه به تصویب برسد. بدون آن، معامله با رژیم و تجارت با ایران امکان پذیر نخواهد بود.

آش حکومتشان آنقدر شور شده که نوه خمینی می گوید که این رژیم دوام نخواهد آورد و فائزه رفسنجانی می گوید که پدرش را به قتل رساندند و اکنون خودشان به سراشیب سقوط پای نهاده اند.

یک نماینده مجلس به نام تادر قاضی پور می گوید که برای برانداختن نظام کنونی در ایران، به عناصری مانند داعش و یا آمریکا نیازی نیست، زیرا خود حکومت در حال فروپاشی است و ملت، آن را شتاب می بخشد.

او می گوید که این خود نابخردان رژیم و مردم معترض هستند که موجب سقوط حکومت خواهند شد.

در آمار رسمی که انتشار داده اند، آمده است که بخش کلانی از بودجه مملکت صرف سپاه پاسداران و حزب الله لبنان و همچنین آخوندهای حکومتی می شود.

چنان رفتار می کنند که گویی کل مملکت ایران به خاطر آخوندها برپا شده است و رفاه خود آخوندها و دارو دسته آنان، برهرچیز دیگر مقدم است.

همان نادر قاضی پور تائید می کند که در بودجه سال آینده، تنها ۳۳ میلیارد تومان به خرید دارو و تامین آذوقه برای مردم اختصاص داده شده است، و این در حالی که، بودجه مراکز آموزشی آخوندها سی برابر آن است و به ۶۰۹ میلیار تومان می رسد.

چه کسی می تواند چنین ظلمی را تحمل کند و دم برنیاورد.

تازه به این مبلغ کلان، باید ۲۹۰ میلیارد تومان بیمه بهداشتی برای طلبه ها را اضاه کرد.

جمعا نهصد میلیارد تومان برای رفاه آخوندها و فقط ۳۳ میلیارد تومان برای دارو و آذوقه

ببینید که نامردمی و ناانسانی به چه ابعادی ممکن است برسد.

برای تامین دارو و آذوقه فقط ۳۳ میلیارد تومان، ولی برای ملایان حدود نهصد میلیار تومان. بیست و پنج برابر و بیشتر.

۳۳ میلیارد تومان برای هشتاد میلیون نفر جمعیت، و حدود ۹۰۰ میلیار تومان برای نیم میلیون نفر آخوند و طلبه.

مملکت را تیول خود کرده اند. خودشان بر خر مراد سوار هستند و ملت ایران را رعیت خود می دانند.

بی تردید، مردم ایران حاضر به ادامه چنین ستمی نیستند.

می بینیم که رژیم در جهان نیز کاملا تنها شده، و فقط سازمان های ترور برایش باقی مانده است و آن هم سازمان هایی که مستقیما از رژیم دلار نقد، آن هم به مبلغ کلان می گیرند.

ایالات متحده می گوید که با همه امکانات، جلوی زیاده خواهی های رژیم می ایستد و به تحریم ها ادامه می دهد.

اروپا پس از چندین ماه تلاش، هنوز نتوانسته است تحریم ها را دور بزند.

چین، تنها هدفش چاپیدن ایران است، و در مورد روسیه، رجب صفراوف می گوید که با پول کلاشی شده از ایران بود که روسیه توانست صنایع از کارافتاده شده خود را بازسازی کند.

این، برای ملت ایران بهترین فرصت ها را به وجود آورده و می بینیم که در چهار گوشه کشور، مردم به خیابان می آیند و صدای اعتراض خود را فریاد می کنند.

رژیم نفس های آخر خود را می کشد.