کورش کرمپور، مدیر مسئول هفته نامه «یادگاری»، شاعر و نویسنده اهل آبادان، روز یکشنبه ۹ دیماه ۱۳۹۷، مقابل دادگستری آبادان، توسط ماموران امنیتی، بازداشت و به یکی از بازداشتگاههای اطلاعات سپاه در اهواز منتقل شده است.
….بیایید در مقابل ظلم سکوت نکنیم. بیایید برای یک بار هم که شده ثابت کنیم که “ما زنده ایم” و اینجا مملکت مردگان نیست که هر ظالمی در آن دست به تیغ شود…
یادداشتی در خصوص بازداشت کورش کرمپور شاعر و نویسنده اهل آبادان
رضا مقصودی، سردبیر ماهنامه فرهنگی اجتماعی “حرفنقد”، در واکنش به خبر بازداشت کورش کرمپور، معلم، نویسنده و شاعر اهل آبادان، نوشته است: «سالها پیش در دوره دبیرستان معلمم بود، اما تهران را رها کرد به گرما، شرجی و طوفان دیارش خوزستان بازگشت تا برای بچههای آبادان تدریس کند».
رضا مقصودی، در ادامه مینویسد: «نویسنده را میکشند، شاعر را در بند محبوس میکنند، معلم را شکنجه میدهند، متفکرِ مستقلِ اثرگذار را از صحنه محو میکنند و وای به حال کسی که هم نویسنده باشد، هم شاعر، هم معلم و هم متفکر…”کوروش کرمپور” همهی اینها بود».
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، متن کامل یادداشت رضا مقصودی، را در ادامه بخوانید:
“دیشب خبر تلخ تکاندهندهای شنیدم. “کوروش کرمپور” شاعر، نویسنده و معلم ادبیات، به جرم سرودن شعر بازداشت شد.
یکی از باسواد ترین انسانهایی که در زندگیام دیدم، اندیشمندی ژرفنگر و انسانی پر از مهر.
سالها پیش در دوره دبیرستان معلمم بود اما تهران را رها کرد به گرما، شرجی و طوفان دیارش خوزستان بازگشت تا برای بچههای آبادان تدریس کند.
هنوز در بهت و حیرتم از این که چقدر راحت ستارهها را از آسمان شبمان میدزدند.
در این چند روز پس از دستگیری، کمپینهای مختلفی از جمله کمپین حمایت از زندانیان مدنی شروع به فعالیت کردهاند. کانون نویسندگان ایران بیانیه صادر کرده، روزنامهنگاران و فعالان آبادان سخت پیگیر و مشغول هستند. من هم به عنوان شاگردی که از او بسیار آموخت، دست به نوشتن چند خطی بردم. و از شما عزیزان همراه میخواهم که این حقکشی ظالمانه را به گوش همه برسانید. در گروه ها و کانالهای تلگرامیتان، در توییتر، اینستاگرام یا هر جای دیگر که امکانش را دارید.
جایگاه شاعر، زندان نیست…
سوگند به قلم و آنچه مینویسد…
افسوس که در این شب بیپایان، این تاریکیِ دهشتناکِ غالب، این سرمای روحآزارِ زندگیکُش، تیغ به دستان، یکایک شاهرگهای فرهنگ را میزنند.
نویسنده را میکشند، شاعر را در بند محبوس میکنند، معلم را شکنجه میدهند، متفکرِ مستقلِ اثرگذار را از صحنه محو میکنند.
و وای به حال کسی که هم نویسنده باشد، هم شاعر، هم معلم و هم متفکر…
“کوروش کرمپور” همهی اینها بود. و به جرم اندیشیدن، نوشتن، گفتن و بیدار و آگاه ساختن جامعه، زندانی شد.
اینجایی که ما هستیم چند قدم مانده به قهقراست. جایی است که زندان، خانهی دوم اهل فکر و اراده است. حرف بزنی، بنویسی، شعر بگویی، فعال محیط زیستی باشی، فعال مبارزه با ایدز باشی و… غل و زنجیر را بر دست و چشم و دهانت خواهی یافت. آزادی بیان، شوخی مسخرهای است اینجا.
همان موقع که مهمترین انسانهای موثر و دغدغهمند این سرزمین را یکی یکی خاموش میکنند، درست در همان موقع، دزدان و غارتگران و دغلبازها در قصرهایشان به ریش من و شما و آینده این سرزمین میخندند.
بیایید ایستاده به سان سرو و دست در دست هم، از حقوق مدنی انسانها دفاع کنیم. بیایید در مقابل ظلم سکوت نکنیم. بیایید برای یک بار هم که شده ثابت کنیم که “ما زنده ایم” و اینجا مملکت مردگان نیست که هر ظالمی در آن دست به تیغ شود…
آه اگر مملکتی ملت آزاد نداشت…
۱۶ دی ۹۷-رضا مقصودی”