نامهنیوز: صادق زیباکلام درباره انتقادهایی تند موسوی خوئینی ها به مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی گفت:
آقای موسوی خوئینی ها شما وقتی دادستان انقلاب بودید چند نفر حکم های آنچنانی گرفتند، آقای موسوی خوئینی ها شما وقتی دادستان انقلاب بودید چند هزار نفر سر از زندان اوین درآوردند. اینها نکاتی نیست که ما به این سادگی بتوانیم چشم خودمان را به روی واقعیت ها ببندیم و فقط انگشت اتهام را به سوی آقای هاشمی رفسنجانی بگیریم و بگوییم «او علیه روزنامه سلام بود، ۸۰-۹۰ نفر از ملی مذهبی ها را گفت دستگیر شوند» ولی آن کسی که دستگیر کرد اکبر هاشمی رفسنجانی بود یا قوه قضائیه؟ خود شما آقای موسوی خوئینی ها به عنوان دادستان انقلاب چه تعدادی را دستگیر کردید؟
دانشجویان خط امام می گویند «وقتی به آقای موسوی خوئینی ها گفتیم تصمیم داریم سفارت آمریکا را اشغال کنیم و می خواهیم این مسئله را به اطلاع امام برسانیم تا با اذن و اجازه ایشان این کار انجام شود اما شما به آنها گفتید اگر این تصمیم را به امام بگویید امام با اشغال سفارت آمریکا مخالفت می کنند چون موافق نیستند بنابراین بروید سفارت را اشغال کنید من موافقت ایشان را می گیرم». آقای موسوی خوئینی ها اگر قرار است درباره دهه شصت و هفتاد صحبت کنیم باید درباره این مسائل هم صحبت کنیم. زخم تیری که که شما با اشغال سفارت آمریکا و پس از آن راه انداختن تفکر آمریکاستیزی به انقلاب زدید هنوز که هنوزه خونریزی دارد.
آقای موسوی خوئینی ها با بغض و کینه دارد تاریخ را تحریف می کند. قطعا مصاحبه آقای موسوی خوئینی ها برای جریان تندرو ارزشمند است، جریانی که از هیچ توهین و تخریبی علیه هاشمی رفسنجانی بعد از سال ۸۸ خوداری نکرد. جریان تندرو از این مصاحبه آقای موسوی خوئینی ها چقدر کیف می کند ولی در پایان از آقای موسوی خوئینی ها می پرسم، آیا قدرت این ارزش را دارد که آدم همه اخلاق را زیرپای آن بریزد و له کند؟
افشاگری بی سابقه خویینی ها در باره رفسنجانی
رئیس شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز در گفتوگو با خبرگزاری ایرنا به اظهارات روحانی در دومین سالگرد مرحوم هاشمی رفسنجانی واکنش نشان داد. روحانی گفته بود: هاشمی موسس سیاست اعتدالی بود.
آقای هاشمی هیچوقت در عمرش در خط اعتدال نبود.
به گزارش الف، موسوی خویینیها در گفتوگو با (خبرگزاری رسمی دولت) انتقادات تندی علیه مرحوم هاشمی رفسنجانی کرده است. این گفتوگو بهدرخواست روزنامه سازندگی (ارگان حزب کارگزاران) برای اولین بار در این روزنامه منتشر شده است.
در زیر گزیدهای از گفتوگوی محمد موسوی خویینیها آمده است:
من بشخصه یکی از مواردی که در مورد آن بارها با آقای هاشمی صحبت میکردم بحث قانون بود. ایشان معتقد بود کار باید راه بیفتد “برای راه افتادن کار میشود قانون را دور زد”.
در انتخابات سال 76 یکوقت متوجه شدیم خبرهایی میآید که بالاخره میخواهند یکجوری بازی انتخابات را بههم بزنند و بناست همان کسی را که میخواهند روی کار بیاورند. من و آقای کروبی رفتیم خدمت آقای هاشمی. آقای هاشمی در پاسخ گفت: “اتفاقا من با آقای خامنهای اینجا اختلاف نظر دارم. آقای خامنهای نظرش این است که باید انتخابات خیلی پرشور باشد و مردم همه بیایند و هرچه مردم بیشتر بیایند بیشتر تایید نظام است اما من میگویم «شما بگویید نظرتان چهکسی است ما همه میرویم کار میکنیم که همان بشود»”.
باید بگویم آن خطبه نماز جمعه هم در مغایرت با صحبتی که داشتم نیست بعضی فکر میکنند ایشان در حمایت از آقای خاتمی آن خطبه را خوانده در حالی که ما بعد از آن خطبه جلسهای داشتیم. این طور که یادم هست جلسه مجمع تشخیص بود، الآن البته تردید دارم، بههرحال، موضوع خطبه نمازجمعه ایشان بهصورت خارج از دستور کار مطرح شد. خیلی سال گذشته اطمینان ندارم ولی گمان میکنم آقای ولایتی مطرح کرد. ایشان خارج از دستور جلسه راجع به همین خطبه آقای هاشمی صحبت کرد. برداشت آقای ولایتی هم گویا این بود که این خطبه بهنفع آقای خاتمی است. در ذهنم هست بعد از ایشان هم آقای طبسی میخواست در تایید صحبتهای آقای ولایتی صحبت کند. من که احساس کردم فضای خاصی هست، نوبت گرفتم که صحبت کنم. آقای هاشمی شاید احساس کرد که الآن اگر من هم صحبت کنم، بحث ممکن است تند شود، لذا گفت: (قریب به این مضمون) “من تعجب میکنم آقایان چرا این صحبتها را میکنید. علاقهمندان آقای ناطق و دوستان ایشان به من مراجعات مکرر کردند، از جمله قبل از اینکه از خانه برای نمازجمعه حرکت کنم، به خانهام هم زنگ زدند و از احتمال تقلب ابراز نگرانی کردند. من بهخاطر اینکه آنها تلفن زدند و مکرر به من مراجعه کردند، آن خطبه را خواندم. در حقیقت طرفداران آقای ناطق، نگران بودند که طرفداران آقای خاتمی، تقلب کنند”.
این روزها تعبیری بهاسم «مهندسی انتخابات» را بهکار میبرند. آقای هاشمی آن زمان را در نظر بگیرید با آن روابط و امکانات و قدرت نه آقای هاشمی سالهای آخر را، آقای هاشمی آن زمان میتوانست انتخابات را جوری مهندسی کند که آن نتیجهای که میخواهد گرفته شود.
البته ممکن هم هست که آن نتیجه گرفته نشود یعنی تضمینی نبود ولی او دنبالش میرفت، مثلاً فرض کنید همان سال 76، اگر رهبری هم نظرش این بود، میگفت “من میخواهم که آقای ناطق رئیس جمهور بشود بشود” و شاید هم مایل بودند انتخاب شود اما با رعایت همه معیارهای انتخاباتی، بهطوری که همه مردم باور کنند واقعاً انتخابات جدی است بنابراین پای صندوق رای بیایند. اما آقای هاشمی نظرش متفاوت بود، میگفت “ما همه سازوکارها را جوری طراحی کنیم که این آقا رای بیاورد حالا بهجای بیست میلیون، 15 میلیون بیایند پای صندوق رای…”.
روزنامه سلام در زمان ریاست جمهوری ایشان توسط وزارت اطلاعاتش بسیار مشکل داشت، ایشان میرفت در نمازجمعه، علیه روزنامه سلام حرف میزد. سلام تنها یک تریبون بود در مقابل تریبونهای متعددی که ایشان بهعنوان رئیس جمهور در اختیار داشت، هم تریبون دولت را داشت، هم رادیو تلویزیون را داشت و هم نماز جمعه را داشت، همه را داشت. یک روزنامه سلام مگر چقدر تیراژ داشت و چه کار عجیب و غریبی میتوانست بکند؟ ولی آن را مزاحم میدانست. آقای هاشمی هیچوقت در عمرش در خط اعتدال نبود.