منصور امان
رژیم جمهوری اسلامی در سوریه به یک وضعیت پارادوکس رانده شده است: از یکسو با هزینه گزاف انسانی و مالی برای تثبیت رژیم اسدها سرمایه گذاری کرده و از سوی دیگر، موفقیت آقای بشار اسد در ماندن بر سر قُدرت و به جریان افتادن پروسه سیاسی در باره مساله آینده این کشور، موقعیت آن در سوریه را دُچار بی ثباتی کرده است.
پس از ضربات نظامی پی در پی و ادامه دار اسراییل، اکنون رژیم ولایت فقیه در سوریه آماج ضربات سیاسی سختی نیز قرار گرفته است. روسیه که آقای خامنه ای و همدستان نظامی و امنیتی اش مایلند آن را “شریک استراتژیک” خود بدانند، با پرتاب جمهوری اسلامی به ناکُجا آباد، مرزهای منافع خود در سوریه را ترسیم کرده است.
آقای ریابکوف، یک پایور ارشد مُسکو، پس از آنکه روشن ساخت روسیه، رژیم مُلاها را “مُتحد” خود نمی شناسد، با حمله های نظامی اسراییل به تاسیسات و نیروهای جمهوری اسلامی در سوریه تفاهُم نشان داد و آن را “تدابیر اسراییل برای امنیت خود” توصیف کرد. وی افزود: “روسیه به تضمین امنیت قوی برای اسراییل کاملا متعهد است.”
اگرچه جمهوری اسلامی در نقشه های کلان روسیه در سوریه هرگز جایگاهی استراتژیک نداشته و نیروهای نظامی و مُزدوران خارجی اش نقشی فراتر از پیاده نظام برای مُسکو نداشته اند، با این حال کرملین تاکنون به این صراحت از جایگاه واقعی رژیم مُلاها در سیاست سوری خود سُخن نگفته است.
به مُوازات پیروزی در جنگ داخلی سوریه و پایش بخش زیادی از خاک آن، مُسکو آشکارا می کوشد موفقیتهای نظامی را با دستاوردهای سیاسی و اقتصادی نقد کند. در این راستا روسیه به جلب نظر غرب و جهان عرب و مُشارکت آنها نیاز دارد؛ این ماموریتی دُشوار نمی تواند باشد، زیرا سوریه از هنگام کودتای حزب بعث در سال ۱۹۶۳ و قُدرت گرفتن آن، کشوری در حوزه منافع اتحاد شوروی و جانشین آن شناخته می شده است.
با این حال در شرایط کنونی شرط ابتدایی برای به رسمیت شناخته شدن دوباره سوریه به عُنوان حوزه نفوذ آن، قرار گرفتن این کشور آشوب زده در چارچوب نظم منطقه ای و بین المللی است که در یک سوی آن امنیت اسراییل و مُتحدان عرب غرب قرار دارد و در سوی دیگر حذف نیروهای مُخرب و فاکتورهای غیرسازنده ای که پروسه بازگشت سوریه به نظم موجود را مُختل ساخته یا دُشوار می کنند. روسیه با دادن مُجوز دوفاکتو به اسراییل برای کوبیدن نیروها و پایگاه های رژیم جمهوری اسلامی، در حقیقت با یک تیر دو نشان می زند: هم تعهُد خود به نظم حاضر در منطقه را به اثبات می رساند، و هم علامت روشنی از مُخالف نبودن با پاکسازی سوریه از جریانهای مُزاحم و در راس آنها رژیم نگون بخت ولایت فقیه را ارسال می کند.
روسیه به خوبی از موقعیت مطلوبی که در آن بسر می برد، بهره می جوید، چرا که در سوریه میکروبی را پرورش داده که چاره آن نیز فقط در پهنه قُدرت خودش است. حاکمان کشور همچون بُحران هسته ای، اکنون نیز برای مُسکو نقش گاو شیرده و توپ بازی را یکجا ایفا می کنند.