منصور امان
در آستان چهل سالگی استبداد دینی، بُحران بی کفایتی و نابخردی قیمت خواربار را به آسمان پرتاب و آقای علی خامنه ای را به چاه جمکران سرازیر کرده است. حاکمان جمهوری اسلامی بار دیگر کشور و مردُم را به گرداب تازه ای افکنده اند و بدون آنکه راه نجاتی بدانند، آسوده خیال به کسب و کار خود به شیوه همیشگی مشغولند.
رژیم ولایت فقیه در سراشیبی بُحران اقتصادی و فلاکت همگانی به پیش می تازد. کمبود کالاهای اساسی و انفجار پی درپی بهای کالاهای موجود، هر دم با فشار بیشتری گلوی جامعه را می فشارد. شهرهای کشور صحنه تشکیل صفهای طولانی و انبوه مردُمی گردیده که حُکومت آنها را در طلب رفع موقت نیازمندیهای شان، ساعتها کنار خیابان سر پا نگه می دارد. موج نکبت زای تورُم، سلسله وار و پی درپی هر بار به کالای دیگری هُجوم آورده و آن را از دسترس بخشهای وسیعی از جامعه خارج می کند و آنگونه که می نماید، اکنون نوبت به گوشت رسیده است.
تنها در خلال یک ماه، بهای گوشت قرمز نزدیک به چهار برابر افزایش یافته است. آخرین قیمت اعلام شده تا ۱۴۵ هزار تومان برای هر کیلو بوده؛ مبلغی که برای اکثریت مصرف کنندگان پرداخت ناپذیر است. سهم این دسته، زائده های باقی مانده از گوشت است که به تازگی در برخی فروشگاه ها با نرخ کیلویی ۱۲ هزار تومان به فروش می رسد.
افزایش ثابت قیمتها در این میان هزینه ماهانه مُزدبگیران برای رفع نیازهای پایه ای خود را به رقم نُجومی ۵ میلیون تومان رسانده است. گرایش کُلی که در تغییرات نرخ کالاها می توان مُشاهده کرد، همسطح شدن آن با نرخ دُلار است که در ماه های اخیر ارزش آن در برابر ریال جهشی دستکم پنج برابری داشته است. این بدان معناست که ژستهای مُستضعف نوازانه حُکومت و وعده افزایش دستمُزد حداکثر ۲۰درصدی در سال آینده، توخالی و فریبکارانه است. بدون مُتوقف شدن روند تورُم و تقویت ریال، حُقوق، مُزد و مُستمری حتی برای خرید ضایعات گوشت در سال آینده نیز کفاف نخواهد داد.
حاکمیت که منافعی در حل بُحران معیشتی جامعه ندارد و فلاکت مردُم را در مُحاسبات خود به وقت سیاست گذاری گُنجانده است، تلاش می کند خشم و نارضایتی جوشان آنها را از یکطرف با سرکوبی و زهرچشم گرفتن و از طرف دیگر با خُرافات مذهبی و شوینیستی مهار کند. طرح دوباره موضوعاتی همچون فشار بر کارمندان زن برای پوشش اجباری، رسمیت بخشیدن به ازدواج کودکان، ممنوعیت نگهداری سگ و در کنار آن تبلیغ صبر و تمکین و عربده های گوش خراش در باره قدر قُدرتی جهانی “نظام” بخشی از ترفندهای حُکومت در برخورد به مُشکلات واقعی مردُم است.
در همین حال، رهبران و پایوران حُکومت اجازه نداده اند که بُحران اقتصادی و سُفره های خالی مردُم آنها را از مشغله اصلی شان که غارت ثروت همگانی و پُرکردن جیب خود است، باز دارد. از برابر صف گوشت یخ زده، اشرافیت جمهوری اسلامی در خودروهای لوکس همچنان رژه می رود و مُدیران “نظام” با “لکسوس شاسی بُلند” و غنیمتهای چند ده میلیونی که به نام حقوق می گیرند، همچون همیشه به فرودستان فخر می فروشند و دهن کجی می کنند.
حکایت آقای علم الهدی، تیولدار خُراسان، از این روزهای رهبر جمهوری اسلامی به گونه نمادین درماندگی حُکومت و همزمان شهوت فرو ناپذیر آن به حفظ شرایط موجود را بازگو می کند. او به زیر فشار رفتن “رهبر” به دلیل “مسائل اقتصادی” اعتراف کرده و در دفاع از وی به “اشک ریختن رهبر به محضر امام زمان” و “ناله هایش در مسجد جمکران” استناد کرده است.
“نظام” از چاهی به ناکُجا آباد راه حل و پناه می جوید؛ این خود همه حقیقت در باره مسیر پیشنهادی آن به مردُم گرفتار را برای برون رفت از تیره روزی بیان می کند. اما راه حل در دستان مردُم ست، در مُشتهای گره کرده شان!