وضعیت سلامت اسماعیل بخشی هم وخیم است
از وضعیت سپیده قلیان، فعال مدنی که سیام دیماه ۹۷، به دنبال پخش مستند اعترافات اجباری در سیمای ایران، بازداشت شده بود، اطلاع درستی در دست نیست.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، خانواده و نزدکیان سپیده قلیان، فعال کارگری و شهروند خبرنگاری که سیام دیماه، برای بار دوم بازداشت شدهبود، اطلاع درستی از وضعیت او ندارند. گفته شده این موضوع موجب نگرانی خانواده این فعال کارگری شدهاست.
منبع مطلعی به کمپین گفت: «دادیار شعبهی یکم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان شوش به خانواده خانم قلیان گفته به دلیل تحقیقات، فعلا ملاقات ممکن نیست».
پیش از این بیبیسی فارسی خبر داده بود که ۳ بهمنماه، خانواده خانم قلیان موفق شدند دیداری کوتاه با او داشته باشند؛ در این دیدار یکی از بازداشتشدگان با زبان اشاره از ضرب وشتم شدنشان خبر داده، اما ماموران اجازه نداده اند جزئیات این موضوع در ملاقات مطرح شود.
وضعیت سلامت اسماعیل بخشی وخیم است
اسماعیل بخشی، فعال کارگری در اول بهمن ماه برای دومین بار از سوی دستگاه امنیتی بازداشت شد.
به گزارش صدای آمریکا، در حالی که بیش از دوهفته از بازداشت دوباره اسماعیل بخشی فعال کارگری می گذرد، منابع موثق نزدیک به کارگران وضعیت سلامت او را وخیم گزارش می کنند.
وضعیت سلامت این فعال کارگری در حالی «وخیم» گزارش شده که کانال تلگرامی مستقل کارگران هفت تپه روز شنبه ۱۳ بهمن نوشت، دادستانی دزفول و اداره اطلاعات اهواز برای تحت فشار گذاشتن او و خانواده اش از آزادی آقای بخشی امتناع می کنند.
اسماعیل بخشی پیش از بازداشت دوباره، از شکنجه شدن و مشکلات جسمی و روحیاش سخن گفته بود. مقامات جمهوری اسلامی در ابتدا قول پیگیری دادند، اما در نهایت اعترافات اجباری او و سپیده قلیان، فعال مدنی، از تلویزیون پخش شد و آنها بار دیگر بازداشت شدند.
توییتهای عفو بینالملل در مورد شکنجه اسماعیل بخشی و سپیده قلیان
سازمان عفو بینالملل دو توییت دیگر از نقلقولهای اسماعیل بخشی و سپیده قلیان در مورد شکنجههای وارده را منتشر کرده است.
#سپیده_قلیان: «زبان مامور اطلاعات خشن و سرشار از الفاظ رکیک بود. او من را فاحشه صدا میکرد و به دروغ میگفت که با کارگران هفتتپه روابط جنسی داشتهام. او همین طور تهدید میکرد که خانوادهام را به قتل «ناموسی» من ترغیب خواهد کرد.»
#اسماعیل_بخشی: «مرا چشمبند و دستبند زده به اتاقی بردند… دو مرد با مشت و لگد به جانم افتادند… بعد از این مرا به حیاط بردند و به یک میله بستند. هوا سرد بود و از سرما میلرزیدم. با این وجود یکی دو ساعت مرا آنجا نگه داشتند.»
شکنجه گر: حالت پشیمانی در چهرهاش نیست
گزارش قبلی: سازمان عفو بینالملل در صفحه توییتر بخش ایران این سازمان، در یک رشته توییت فارسی بار دیگر بر اینکه اسماعیل بخشی و سپیده قلیان، فعال کارگری و فعال مدنی، در معرض شکنجه قرار دارند، تاکید کرد و برخی جزییاتی را که این دو در رابطه با شکنجه در طول دوران بازداشت پیشینشان در اختیار این سازمان گذاشته بودند منتشر کرد.
بر اساس گزارش عفو بینالملل که به طور کامل در کانال تلگرام این سازمان منتشر شده، سپیده قلیان گفته است: «در طول راه شوش به اهواز که سوار یک ون شده بودند ماموران به او دستور میدادند که سرش را پایین بیاورد، به گردنش محکم ضربه میزدند، او را مورد انواع توهینهای جنسی قرار میدادند و مجبور میکردند که خودش را “فاحشه” بنامد.»
در این متن همچنین به شکنجههای بخشی نیز پرداخته شده و درباره ضبط اعترافات از او آمده است: «بر اساس گفتههای اسماعیل بخشی، مسئولان پیش از فیلمبرداری برای “اعترافات”، موهای او را شانه زده، ریشش را اصلاح کرده و متن اعترافات اجباری را به او داده بودند. او گفت بازجویان موقع فیلمبرداری مرتب “کات میدادند” و فریاد میزدند که “حالت پشیمانی” در چهرهاش نیست.»
آنجا که مُطالبه مُزد، کابوس براندازی است
منصور امان: در تصویری که صداوسیمای جمهوری اسلامی از دو فعال کارگری و دانشجویی شکنجه شده پخش کرد، تنها صدایی که به گوش می رسید، زوزه درماندگی یک حُکومت زخم خورده در برابر خواسته ها و نیازهای جامعه بود. “نظام” با نمایش مضحکه شکنجه گران، در پُربیننده ترین زمان پخش به میلیونها نفر مُعترض یا خاموش نشان داد که راه حل آن برای انبوه مُشکلات آنها، خفه کردن صدای شان است.
هنگامی که حُکومت به خواست کارگران هفت تپه برای پرداخت دستمُزد و جلوگیری از نابودی بُنیاد معیشت خود با اتهام “براندازی” و گسیل ماشین نظامی – امنیتی به جنگ شان واکُنش نشان می دهد، به روشن ترین بیان به رابطه ناسازگاری که بین بدیهی ترین نیازهای جامعه و منافع کلان حُکومت وجود دارد، اعتراف کرده است.
در چشم “نظام”، طبقات و اقشار مُعترض “برانداز” به شمار می آیند، چون پایه های قُدرت و ثروت آن بر بی حُقوقی جامعه و غارت آن اُستوار شده و خواسته های اینان گردش طبیعی این نظم را مُختل ساخته و بهشت حاکمان را به دوزخ بدل می سازد.
خواست برخورداری از زندگی انسانی برای رژیم ولایت فقیه یک تهدید مرگبار است، زیرا استراتژی پُر هزینه ی بقای آن که گرد بُحران سازی خارجی چیده شده، فلاکت جامعه را پیش شرط خود دارد. سهم خواهی به حق جامعه از ثروت و داراییهای ملی، شکافی جُبران ناپذیر در این استراتژی ایجاد کرده و توانایی ادامه حرکت بر اساس آن را بدل به سووالی بی جواب می کند.
قشرهای گوناگونی که اینک به فریاد درآمده اند، تضادی که بین نیازها و خواسته های خود و منافع حُکومت وجود دارد را کشف کرده اند. هم از این روست که آنها چشم اُمید از “پیگیری” حاکمان برگرفته اند و خود برای تغییر شرایط خویش و عقب نشاندن “بالاییها” به میدان آمده اند. آنها کارخانه، مدرسه، جاده، مزرعه و خیابان را به تریبونهایی تبدیل کرده اند که بر بُلندای شان این آگاهی به گونه ای بُرا و ترسناک چهره ای مادی می یابد.
نمایش بلاهت بار شکنجه گران در تلویزیون، میزان عقب ماندگی حُکومت و دستگاه امنیتی آن از سطح آگاهی جامعه و عُمق مرزبندیهایش را قابل اندازه گیری کرد. حاکمان کشور با سلاح کُهنه به میدان یک جنگ جدید پا گذاشته اند. تیری که آنها شلیک کردند، پُرصدا و مهیب به عقب کمانه می کند.