به گزارش ایلنا، همه چیز از یک «توئیت» شروع شد؛ توئیتی از یک نماینده مجلس که مدعی بود خبری خوش در راه است! پاکسازی پایتخت از لوث معتادان متجاهر!«پاکسازی» اصطلاحی که در توئیت نماینده مجلس آمده، فعالان مدنی را میآزارد؛ کاربُرد این اصطلاح در مورد انسانهای فرودست و آسیبپذیر، نشان از نگاهی دارد که پاک کردن صورتِ مسائل و راهحلهای قهری را به حل ریشهای آسیبهای اجتماعیِ گریبانگیرِ انسان ترجیح میدهد.زهره صیادی (فعال مدنی) که بیشتر در حوزه کودکان کار و آسیبدیدگان خیابانی فعالیت دارد، با تاکید بر اینکه نگاه نئولیبرالیست که همه مطرودان از دوایر ثروت و قدرت را مشمولِ «پاکسازی» میداند، ادامه میدهد: نیاز داریم تا دلایل، مفاهیم، ارزشمندی و انتخابِ آدمها یا گروههای انسانی را بهتر بشناسیم و درک کنیم.وی با بیان اینکه بیشتر این مطرودان که به زعم قدرتمندان باید «پاکسازی» شوند، فرودستان و کارگرانی هستند که از بد روزگار در این وانفسای اقتصادی به جمعِ راندهشدگان پیوستهاند، ادامه میدهد: دربارهی انتشارِ عکسهای انسانهایی صحبت میکنیم که تلاش کردهاند صورتهایشان را از دوربینها مخفی کنند؛ دربارهی کشانکشانیدنِ یک انسان؛ دربارهی دستهای بسته؛ دربارهی به اسارت گرفتنِ انتخاب و آزادیِ انسانها با اندیشهی متحدالشکلخواهِ سرمایه!
گردشگری اینستاگرامی بر قاعدهی گسترشِ مکدونالدگونِ ثروت!
این فعال مدنی در ارتباط با پدیدهی ناهنجاری به نامِ «توریسمِ اینستاگرامی» میافزاید: ژست و نگاهِ از بالا به پایینِ بهرهمندی از ثروت، قدرتِ ارزشهای سرمایه در رویارویی با ارزشهای انسانی، ملی و بومی، شکلِ تهی و البته پر سر و صدایی از توریسمِ اینستاگرامی ایجاد کرده است. توریسمی که پیِ کشفِ ندیدهها و نشنیدهها نیست؛ پیِ شناخت، همدلی و لذت بردن با تازهها، غریبهها و نادیده و ناشنیدهها نیست. توریسمِ اینستاگرامی، عکاسی و نمایش است با سرک کشیدنِ قضاوت شده در چیزها و جاهایی که به زعمِ توریستِ اینستاگرام، عجیب بیایند.صیادی ادامه میدهد: این شکلِ گردشگریِ اینستاگرامی مطابق با گسترشِ مک دونالدگونِ ثروت، با شعبه زدن در حوزههایِ متفاوت، بیرحمانه واردِ تاریخ، طبیعت و موضوعهایِ اجتماعی و به شکلِ خاص، جوامعِ فرودست هم شده است. دوربین به دستی که خوبِ مطلق است و خیرِ مطلق را میداند، در نمایش یا گزارش از فرودستی که بدِ مطلق است؛ این تمامِ ماجراست!
«کیفیت زندگی» چیزی دیگر است!
وی با بیان اینکه کیفیتِ زندگی با زرق و برقهای لباسِ شبیه همه داشتن، خانهی شبیه همه داشتن، ساختمانِ مدرسهی شبیه همه داشتن و امثال اینها تفاوت دارد، میگوید: کیفیت زندگی، دیدن ریشه مشکلات و همیاری برای حل این مشکلات و نارساییهاست. کیفیتِ زندگیِ آدمها با شادمانی، همدلی، سوگواریِ گروهی، سازندگی و بالندگیِ موثر بر هم و چیزهایی شبیه این تعریف میشود.این فعال مدنی معتقد است؛ باید قبول کنیم شکلِ نابرابرِ تقسیمِ امکانِ دسترسی و بهرهمندی از سواد و ثروت، در طولِ زمان، شیوههای متفاوتی از زندگی ایجاد کرده است؛ شیوههایی که خیلی از آنها ممکن است «درست» نباشد اما همگی در وهله اول، محصول همان تقسیم نابرابر است.او ادامه میدهد: از اینها گذشته، با توجه به دستهبندیای که هم به جهتِ جسمی و هم به جهتِ روانی، اعتیاد را بیماری تشخیص میدهد، بازداشت و زندانی کردن و انتشارِ عکسهای بازداشتها، نمودِ تلخی است از عدمِ درک ِ بیمار و بیماری. پیش از این، این نوع برخوردها را با دیگر محرومان اجتماع هم دیدهایم؛ با کودکان کار و با دستفروشان و با….
دستهای فرودست مطرود را بگیرید و بگویید دوستش دارید!
صیادی خطاب به نمایندگان مجلس میگوید: روزی که یک انسان با پوششِ متفاوت و بیماریِ اعتیاد را در شهر دیدید و با لبخند، دستهایش را در دستهایتان گرفتید و یادش آوردید که برایِ دنیا اهمیت دارد که باشد و سلامت باشد، آن زمان به خودتان بگویید ؛ یک خبرِ خوش! آن روز به مردم بگویید؛ یک خبر خوش! ما همدیگر را دوست میداریم! ما عزت ِ نفسِ همدیگر را محترم میداریم! ما برای هم اهمیت داریم!این فعال مدنی در پایان میافزاید: درباره خردهفروشهای مواد و تجاهر هم ترجیح میدهم توضیحِ ملالآوری نگویم پیرامونِ اینکه؛ اینها بازتولیدِ سرمایه و سرمایهدارها هستند. نظامِ سرمایهای که گریزراهِ کسبِ معیشت به قیمتِ خدشه بر آبرومندی و جان را پیشنهاد میکند و سرمایهداری که پس برجِ عاج تا انتهای چشمهایش هم که مواد استفاده کند، خوراکِ مناسب و پوششِ پذیرفته شده، مانعِ تجاهرش میشوند و او اگرچه معتاد است، لیکن هرگز متجاهر و متهم نمیشود!