معرکه پُر خرج نظام درمانده در روز ۲۲ بهمن؛ چرا؟


منصور امان

جمهوری اسلامی: دملی آماس کرده به حجم چهل سال پلشتی استبداد دینی

رژیم ولایت فقیه چهل سال فرمانروایی خود بر مردُم ایران را جشن گرفته و نمی تواند شادمانی خود را از بقایش با وجود به جا گذاشتن زمین سوخته در پُشت سر، پنهان کند. جامعه اما به هر گوشه که نظر می کند، دلیلی برای جشن گرفتن نمی یابد؛ روی اُستخوانهای اوست که “نظام” پایکوبی می کند.

کارناوال شادی مُلاها امسال بی ربط تر و نابجاتر از هر هنگام دیگر به راه افتاده است. جامعه صورت حساب زوال چهل ساله ی کرامت و معیشت خود را در شکل سیلی سخت خیزشها و اعتراضها، پیاپی به صورت “نظام” می کوبد و آن را چون هیولایی زخم خورده از این گُریزگاه به آن جان پناه تعقیب می کند. توفان نارضایتی و خواست تغییر، آقای خامنه ای و دوستان را در میانه ضیافت خود به دلقکانی عبوس و بی استعداد شبیه ساخته که در مُحاصره تماشاچیان خشمگین شکلک می سازند.

جمهوری اسلامی چونان غُده ای آماس کرده از چرک و پلشتی چهل سال استبداد دینی، در مسیر راه به بزم خویش، جُز بیزاری و نفرت اکثریت جامعه را برنمی انگیزد. این اما از نگون بختی اوست که ناچار است نمایش خود را در برابر چشم همگان برگزار کند و با تمام حقارتی که بر دوش یک حُکومت طرد شده از جانب مردُمانش سنگینی می کند، در خیابانها دوره بیافتد و هلهله سر دهد.

مُحیط اجتماعی برگُزاری نمایشهای حُکومتی از جنس ۲۲ بهمن هر روز نامُناسب تر از پیش می گردد، نیاز حُکومت بدان اما نیز با هرچه افزایش فشار از “پایین”، بیشتر می شود. پیامی که معرکه پُر خرج “نظام” در روز ۲۲ بهمن خطاب به جامعه مُعترض جار می زند ساده و روشن است: حُکومت بر اوضاع و بر مردُم مُسلط است، جامعه باید از هیبت او بهراسد و هر آنچه که بر سرش آمده و خواهد آمد را قورت بدهد.

اما آنکه آشکارا مُضطرب و پریشان است، رژیمی ست که بند ناف حیاتش به نمایشهای خریداری شده و تشریفات توخالی گره خورده و به خود با کاشتن مترسک روحیه می دهد. رژیم ولایت فقیه در برابر مردُمی به قُدرت نمایی مُتوسل شده که در نبردی روزانه گام به گام به قُدرت خویش آگاه شده اند و در برهوت بی نشان و بی اُفق آن، خویشتن و یکدیگر را در شوریدن و برنتابیدن بازیافته اند.

بادکُنک توخالی ای که در ۲۲ بهمن با فوت فریب، اجبار و رشوه به هوا فرستاده می شود، تنها پیامی که می تواند ارسال کند، بی پُشتوانگی حاکمیت و صف بندی اکثریت جامعه علیه آن است.