آلوده کردن گردشگری ایران با «ایدئولوژی جمهوری اسلامی»
چندین سال است که جمهوری اسلامی به هر دری می زند نمی تواند به وضعیت آشفته و ورشکسته ی امر گردشگری (توريسم) در ايران سر و سامانی دهد.
البته این «به هر دری زدن» شبیه تلاش هایی نیست که کشورهای مختلف برای بالا بردن تعداد توریست به سرزمین شان دارند؛ یعنی توجه به حفظ میراث فرهنگی و تاریخی شان، مرمت اصولی بناهای تاریخی، برنامه هایی برای شاد بودن و راحت بودن گردشگران، دادن احساس امنیت و آزادی به آنها، و عرصه ی آن چه که یک توریست را علاقمند به دیدن سرزمینی تاریخی چون ایران می کند.
حتی کشورهایی با قوانین سخت اسلامی همچون عربستان، که امور گردشگری شان بر بنیاد مذهب شان می گردد، و یا کشورهایی کمونیستی همچون کوبا، که مردمان خودشان از بسیاری از امکانات و آزادی ها محرومند، سعی می کنند تا برخی از نکاتی را که در دنیای امروز برای جلب توریست شناخته شده است رعایت کنند.
اين در حالی است که سران جمهوری اسلامی اصرار دارند که گردشگری ایران را هم به «ایدئولوژی جمهوری اسلامی» آلوده کنند. در نتيجه ی اين تلاش است که می بینيم، در همه ی سال های گذشته، حکومت هر برنامه ای برای بالابردن تعداد گردشگران به ایران تدارک دیده با شکست مواجه شده است؛ از برنامهء به اصطلاح «گردشگری اسلامی» گرفته (که در واقع قصدش تبلیغ اسلام سياسی و صدور انقلاب است) تا «گردشگری حلال» (که به معنی تبلیغ خوردن غذاهای حلال است از طريق ارائه ی اين نوع عذا در هواپیماها و هتل ها)، و نيز تبلیغ حجاب اسلامی و حتی ساختن لباس شنای اسلامی و مطرح کردن اصطلاح «گردشگری سلامت» که مخصوص کسانی تدارک دیده شده که به دلايل گوناگون و عجيبی به ايران می روند همچون «خريد آزاد اعضای بدن »، یا برای جراحی های مخصوص تغییر جنسیت، و جراحی های دیگر پلاستیک (از جراحی های ترمیم بکارت گرفته تا تغییر اندازه های آلت تناسلی مردان؛ و البته در کنارش «فروش سکس شرعی یا صیغه».
رؤسای سازمان میراث فرهنگی اين حکومت هم، در کنار این تمهيدات مرتب در تبلیغات گردشگری شان در نشریات مختلف اروپایی و آمریکایی پز فرهنگ و تاریخ ایران را می دهند؛ يعنی همان فرهنگ و تاریخی که چهل سال است به طور سیستماتیک دست به ویران کردن آن زده اند. همچنين اين سازمان در ارتباط با گردشگران خارجی مرتباً آمار دروغ منتشر کرده است؛ آمارهایی که با استاندارد آمارهای جهانی نمی خواند، زیرا گردشگران داخلی را که به دیدار آثار تاریخی خودشان می روند جزو گردشگرانی می گذارند که به ایران می آیند.
آنها، در عين حال، کنفرانس ها و همایش های عریض و طویل «جهانی» گردشگری راه می اندازند؛ کنفرانس هایی که جز سه چهار کشور در آن شرکت نمی کنند. از تازه ترین این نوع اقدامات برگزاری «نمایشگاه بین المللی گردشگری تهران» در محل «نمایشگاه های بین المللی» است که همزمان با سالگرد انقلاب برگزار شد و مثل همه ی این نوع «برنامه های بین المللی» تنها چند کشور يعنی چین و پاکستان و افغانستان در آن شرکت کردند. *
طبق گزارش های خبرگزاری های خودشان:
ـ «قرار بود که در این نمایشگاه همایشی تشکیل شود تا به نقش تکنولوژی های نوین ارتباطی و دیجیتالی در تحولات گردشگری افغانستان و ایران بپردازد؛ که به دلیل اینکه هیچ یک از مسئولان و یا آژانس داران طرف ایرانی در این مراسم حضور پیدا نکرد، صحبت ها بیشتر در خصوص ویزاها و مشکلات افغانستان در مواجهه با گردشگری ایران گذشت».
ـ «گران بودن ویزای ایران و مشکلات سفر در ایران موجب شده افغانستانی ها کشورهای دیگری، از جمله هند و تاجیکستان و ازبکستان، را برای سفر ترجیح دهند. حتی آژانس ها نیز برای گرفتن ویزای سلامت برای افغانستانی ها با این حرف مواجه می شوند که ما به گردشگر افغانستانی نیاز نداریم و گردشگر عراقی بیشتر و بهتر هزینه می کند.»
و چینی ها هم وعده کمک به رفت و آمد گردشگران به دو کشور ایران و چین داده اند که حتما، زیر پوشش توریسم، قرار است عملیات دیگری را برای بیشتر چاپیدن بیشتر مردم ایران تدارک ببینند.
بدينسان روشن است که تا کار گردشگری بر اين مدار می گردد ایران ما – که از نظر داشتن آثار تاریخی و طبیعی جزو چند کشور اول جهان است – از نظر درآمد گردشگری در رده ی آخرین کشورها قرار گیرد.