Previous Next

ایران کاردار سفارت آلمان را به دلیل “توهین به مقدسات” احضار کرد

رسانه‌های ایران از احضار کاردار سفارت آلمان به وزارت خارجه این کشور در تهران خبر داده و دلیل آن را “قرآن‌سوزی در هامبورگ” و “توهین به مقدسات” نامیده‌اند.همزمان با اعلام خبر احضار کاردار سفارت آلمان در تهران در رسانه‌های ایران، خبرگزاری آلمان نیز روز دوشنبه ۱۷ مرداد (۸ اوت) ضمن تایید این خبر علت این اقدام را به نقل از وزارت خارجه ایران “قرآن‌سوزی در هامبورگ” اعلام کرد.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

به نقل از منابعی از سفارت آلمان، کاردار این کشور روز دوشنبه برای انجام گفت‌وگویی به وزارت خارجه جمهوری اسلامی فراخوانده شد.

ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی علت این احضار را “هتک حرمت قرآن کریم و اهانت به مقدسات اسلامی در برابر مرکز اسلامی هامبورگ در آلمان” اعلام کرد.

کنعانی در گفت‌وگو با خبرنگاران در روز دوشنبه، آنچه را که “اقدام تحریک‌آمیز تعداد اندکی از معاندان در اهانت به مقدسات اسلام در برابر مرکز اسلامی هامبورگ” در روز تاسوعا خواند شدیدا محکوم کرد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

او ضمن تاکید بر اینکه دولت آلمان باید در قبال این اتفاق پاسخگو باشد، افزود: «منتظر واکنش فوری، شدید و صریح آلمان در برخورد با عوامل این اقدام توهین‌آمیز و پیگیری سریع قضایی برای پیشگیری از تکرار چنین اقداماتی هستیم.»

به گزارش پلیس هامبورگ، گروه کوچکی روز شنبه ۱۵ مرداد مقابل مرکز اسلامی هامبورگ که با عنوان”مسجد آبی” شناخته می‌شود تظاهراتی برگزارکردند که دارای مجوز بوده است.

گفته می‌شود این گروه “ضمن توهین به بازدیدکنندگان مسجد آبی، قرآنی را پاره کرده و برخی از صفحات آن را سوزانده‌اند.”

هم‌چنین به گزارش همشهری آنلاین، رئیس اداره اول غرب اروپای وزرات خارجه ایران، ضمن محکوم کردن این اقدام، آن را مصداق بارز “نفرت‌پراکنی، خشونت و افراطی‌گری” برشمرده است.

اداره امنیت داخلی هامبورگ می‌گوید به اسناد جدیدی دست یافته که نشان ‌می‌دهد مرکز اسلامی هامبورگ نه فقط وابسته به حکومت ایران که “یکی از مهم‌ترین نهادهای رژیم ایران در اروپاست.” فعالیت‌ این مرکز به شدت محل مشاجره است.

اداره امنیت داخلی هامبورگ سال گذشته میلادی اتهامات جدی و جدیدی عليه مسجد آبی (مسجد امام علی) یا همان مرکز اسلامی هامبورگ مطرح کرد. فعالیت‌های این مرکز در آلمان سال‌ها بحث‌برانگيز بوده است.

این اداره در سال ۲۰۲۱ اعلام کرد، به اسنادی دست یافته که نشان می‌دهد این مسجد “مرکز مستقیم فعالیت‌های رژیم اسلامی ایران” در آلمان است.

در ماه مه سال گذشته وزارت کشور آلمان فعالیت سه انجمن را که گفته می‌شد کمک‌های مالی برای حزب‌الله لبنان در این کشور جمع‌آوری می‌کردند، ممنوع کرد. طبق یافته‌های اداره امنیت داخلی هامبورگ، مسجد آبی پشتیبان “ساختارهای محلی حزب‌الله لبنان” است که فعالیت آن ممنوع اعلام شده است.

علاوه بر این دفتر حمايت از قانون اساسی هامبورگ در گزارش خود از “روابط شخصی و عقيدتی” بين مرکز اسلامی هامبورگ و حزب‌الله لبنان پرده برداشته است.

افزایش حمله سایبری به آلمان از زمان حمله روسیه به اوکراین

حمله‌های سایبری به شبکه‌های محلی در آلمان از آغاز تجاوز نظامی روسیه به اوکراین به شکل محسوسی افزایش داشته است. به گفته وزیر کشور آلمان، همزمان با شدت گرفتن این حملات تدابیر حفاظتی نهادهای امنیتی نیز تقویت شده‌اند.وزیر کشور دولت فدرال آلمان می‌گوید در ماه‌های اخیر حمله‌های سایبری ثبت شده توسط نهادهای امنیتی این کشور بسیار افزایش داشته است.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، نانسی فزر روز دوشنبه، هشتم اوت (۱۷ مرداد) در جریان بازدید از اداره فدرال امنیت فناوری اطلاعات (BSI) گفت، از آغاز حمله به اوکراین در ۲۴ فوریه امسال، فعالیت‌های بیشتری در حوزه تهاجم سایبری قابل مشاهده است.

سیاستمدار حزب سوسیال دموکرات افزود، در همین حال تدابیر حفاظتی نهادهای امنیتی نیز به شکل قابل ملاحظه‌ای تقویت شده است.

نانسی فزر خاطر نشان کرد، آلمان همچنین به طور غیرمستقیم تحت تاثیر حمله روسیه به یک ماهواره اوکراینی قرار گرفته که برای کنترل یک مجتمع تولید انرژی از باد مورد استفاده بوده است.

جهان بی‌مرز حمله‌های سایبری

وزیر کشور دولت فدرال آلمان می‌گوید این تحولات نشان می‌دهند که مرزهای جغرافیایی در حمله‌های سایبری دیگر نقشی بازی نمی‌کنند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

او تاکید کرد، علاوه بر این از زمان آغاز تهاجم نظامی روسیه به اوکراین به طور فزاینده‌ای مشاهده شده که نقاط ضعف شبکه‌های آلمانی “اسکن” می‌شوند و به همین دلیل امنیت شبکه ارتباطات دولتی اهمیت بیشتری پیدا کرده است.

مدتها پیش از جنگ اوکراین نیز حمله‌های سایبری افزایش یافته و جایگاه و اهمیت آن در مناقشه‌های ژئوپلیتیک آشکار شده بود.

وزیر کشور آلمان با اشاره به این واقعیت می‌گوید به همین دلیل مدت‌هاست که حمله سایبری به یک مخاطره جدی برای حکومت و اقتصاد تبدیل شده است.

سال گذشته و پیش از انتخابات پارلمانی آلمان شماری از نمایندگان پارلمان فدرال و پارلمان‌های ایالتی هدف حمله‌های سایبری قرار گرفتند که روسیه به عنوان مسئول این حمله‌ها معرفی شد.

عضو کابینه دولت ائتلافی آلمان روز دوشنبه ضمن بازدید از اداره فدرال امنیت فناوری اطلاعات از مرکز ملی پدافند سایبری، پایگاه مرکزی اطلاعات، همکاری و هماهنگی در حوزه امنیت سایبری نیز دیدار کرد.

در این پایگاه به جز این اداره، نهادهایی مانند سازمان امنیت آلمان موسوم به اداره فدرال حفاظت از قانون اساسی، اداره فدرال جنایی، پلیس فدرال و سرویس ضداطلاعات ارتش نیز به تبادل اطلاعات می‌پردازند.

وزارت کشور آلمان طرحی را دنبال می‌کند که مطابق آن قرار است جایگاه اداره فدرال امنیت فناوری اطلاعات به عنوان مرکز تصمیم‌گیرنده درباره مسائل مربوط به امنیت سایبری در قانون اساسی تحکیم شود.

سابقه حمله‌های سایبری روسیه به اوکراین

حمله‌های سایبری روسیه به اوکراینو حامیان غربی‌اش از فوریه امسال به شدت افزایش یافته اما سابقه آن به اشغال شبه جزیره کریمه در سال ۲۰۱۴ بازمی‌گردد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

حدود یک سال پیش از این واقعه مراکز مهمی مانند وب‌سایت‌های دولت اوکراین و مراکز اصلی شبکه ارتباطی شبه‌جزیره کریمه هدف حمله بدافزار “تورلا” یا “اوروبوروس” قرار گرفت که تولید آن به روسیه نسبت داده می‌شود.

این حمله‌های سایبری راه را برای اشغال شبه‌جزیره کریمه هموار کردند و ظاهرا سناریوی مشابهی نیز قبل از حمله ۲۴ فوریه به اوکراین به اجرا گذاشته شد.

شرکت مایکروسافت ماه مه امسال در گزارشی جنگ اوکراین را یک جنگ ترکیبی توصیف کرد و نوشت روسیه پیش از تجاوز به خاک اوکراین نزدیک به ۲۴۰ حمله سایبری به این کشور انجام داده است.

این شرکت در ماه ژوئیه نیز اعلام کرد که متحدان اوکراین آماج حمله‌های سایبری گسترده هکرهای روسی هستند.

برنامه پانصد و بیست و دوم رادیو کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

برنامه پانصد و بیست و دوم رادیو کانون دفاع از حقوق بشر در ایران شنبه ۲۳جولای ۲۰۲۲ گزارش نقض حقوق محیط زیست : اکبر محمدی گلبانگ( شعری از سهراب سپهری): کوثر ولیزاده گلچین سخنرانیهای کانون با موضوع ( دخالت سیاست در ورزش ایران) :داوود لطفی گزارش نقض حقوق ورزش و ورزشکاران : زهرا رهایی گلبانگ …

ادامه‌ی مطلب

موج گرما و افزایش نگرانی‌ ورزشکاران در مورد ماراتن مونیخ

گرمای تابستان اروپا و تعیین زمان مسابقه ماراتن مونیخ، نگرانی شدید ورزشکاران این رشته را در پی داشته است. آنها نگران تکرار تصاویر تلخ ماراتن المپیک ۲۰۲۱ و یا مسابقات جهانی دوحه در سال ۲۰۱۹ هستند.تصور کنید در میانه فصل تابستان و برای چندین ساعت، یک مسابقه دوی طولانی و طاقت‌فرسا را در پیش رو دارید و برگزارکنندگان این مسابقه دو هم ساعت ۱۱:۳۰ صبح را برای شروع انتخاب کرده‌اند؛ یعنی درست زمانی که کمی بعد از آن، خورشید در بالاترین نقطه است و دما به گرم‌ترین درجه‌اش می‌رسد. غیرمنطقی به نظر می‌رسد اما این دقیقا چیزی است که دوندگان حرفه‌ای برای شرکت در مسابقات قهرمانی دو و میدانی اروپا در مونیخ با آن مواجه هستند.

تصاویر زیادی از مسابقات ماراتن المپیک ۲۰۲۱ و همچنین مسابقات قهرمانی جهان در دوحه در سال ۲۰۱۹ بر جای مانده است؛ تصاویری که در آن دوندگانی از شدت گرما به زمین می‌افتند و بعد با ویلچر راهی بیمارستان می‌شوند. این صحنه‌ها باید به حداقل برسند اما حالا برای مسابقه دو و میدانی ۴۲.۱۹۵ کیلومتری که روز ۱۵ اوت در مونیخ برگزار می‌شود ساعت ۱۱:۳۰ صبح (ساعت ۱۰:۳۰ برای زنان) به عنوان زمان شروع مسابقه تعیین شده است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

ریچارد رینگر، دونده آلمانی ماراتن، درست پس از اعلام این برنامه‌ریزی، به همراه دیگر ورزشکاران طوماری را با مضمون حمایت از تغییر زمان شروع مسابقات قهرمانی اروپا نوشتند. اگرچه این طومار به امضای بسیاری از ورزشکاران رسید اما انجمن دو و میدانی اروپا در پاسخ به این موضوع تنها سکوت کرد.

خطری برای سلامتی

ریچارد رینگر با بیان اینکه اعتراض اتحادیه ورزشکاران آلمان به تنهایی تاثیرگذار نیست، می‌گوید انجمن جهانی دو و میدانی در نامه‌ای اعلام کرده است که تنها اعتراض دریافتی آنها از ورزشکاران آلمان بوده است.

هندریک فایفر که همراه رینگر در مسابقات قهرمانی اروپا شرکت خواهد کرد نیز با ابراز نگرانی از زمان تعیین شده برای شروع این مسابقات می‌گوید: «برای رشته‌هایی مانند ماراتن از دمای ۲۰ درجه باید بدن‌تان را سرد کنید. اگر با دمای ۳۰ درجه یا بیشتر مواجه شوید سلامتی‌تان به خطر می‌افتد و این خطری بیشتر از یک مسابقه ورزشی است. این همان جایی است که ورزشکاران به زمین می‌افتند و اتفاقات بدتری رقم می‌خورد.»

با این حال فایفر هم به اندازه رینگر، از پاسخ انجمن دو و میدانی ناامید است و می‌گوید گوش شنوایی برای این حرف‌ها وجود ندارد. موضوعی که فایفر و رینگر را آزار می‌دهد این است که انجمن دو و میدانی اروپا زمان شروع مسابقات را در حالی در آغاز سال انتخاب و اعلام کرد که مشخصا انتظار یک تابستان گرم و موج شدید گرما وجود داشت.

فایفر می‌گوید: «ممکن است هوا بارانی و خنک باشد، اما خطر دمای بالا در ماه اوت بیشتر از این است. شخصا امیدوارم هوا گرم نباشد چون در دمای بالای ۲۲ درجه ضربان قلب شما بیشتر می‌شود و نتیجه این است که کندتر می‌دوید. این برای ما طاقت‌فرساست چرا که به مسابقه می‌رویم تا بهترین عملکرد را از خودمان ارائه دهیم.»

مخالفت پزشکان با ساعت شروع مسابقه

پاول اشمیت هلینگر، پزشک اتحادیه ورزشکاران آلمان نیز خواستار به تعویق انداختن زمان شروع مسابقات شده است: «از نقطه نظر پزشکی، این دادخواست ورزشکاران مورد حمایت ماست چرا که یک تیم پزشکی متعهد به محافظت از سلامت ورزشکاران است. خطر جدی بیماری‌ها نظیر گرمازدگی در دمای بالا برای ورزشکاران وجود دارد.»

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

او ادامه داد: «به صورت شفاهی و کتبی در خصوص زمان شروع مسابقه به انجمن دو و میدانی اروپا نظر داده‌ایم. در ماه اوت نقطه اوج دما در ساعت ۱۳:۱۹ ظهر خواهد بود و این زمانی است که ورزشکاران در حال عبور از خط پایان هستند. برای مسابقات نه فقط زمان شروع که زمان پایان مسابقه نیز باید محاسبه شود چرا که خطر ابتلا به بیماری‌های نشات گرفته از گرمای هوا در دوی سرعت بیشتر است.»

استراتژی‌های پزشکی برای مقابله با گرمازدگی

با وجود اینکه ورزشکاران و پزشکان هنوز به تعویق زمان مسابقات امید دارند اما آنها همزمان در حال آماده شدن برای شروع مسابقه در این ساعت و مقابله با افزایش دمای احتمالی هستند: «ما در حال آماده شدن و سر و کله زدن با استراتژی‌های خنک‌کننده‌مان هستیم اما وقتی دما بیشتر از ۳۰ درجه باشد، این دیگر موضوع سرگرم‌کننده‌ای نیست.»

دکتر اشمیت هلینگر استراتژی‌های خنک‌کننده برای ورزشکاران را به قبل، حین و پس از مسابقه تقسیم کرده و به عنوان مثال از جلیقه خنک‌کننده در حین گرم کردن یاد می‌کند که آب را در هوای مرطوب و گرم تبخیر می‌کند.

همچنین از ورزشکاران خواسته شده تا بعد از عبور از خط پایان، بلافاصله در «بشکه یخ» بنشینند چرا که در غیر این صورت عواقب جدی گرمازدگی برای‌شان وجود خواهد داشت. این درست در زمانی اتفاق می‌افتد که دمای مرکزی بدن به بیش از ۴۰ درجه می‌رسد و سپس اولین زنجیره‌های پروتئینی در بدن شل می‌شوند و می‌توانند به مسمومیت خون منجر شوند.

مسابقات قهرمانی دو و میدانی اروپا به میزبانی مونیخ در مرکز ایالت بایرن، از روز ۱۱ تا ۲۱ اوت برگزار خواهد شد.

اقدام تاریخی و جسورانه آمریکا در توسعه انرژی‌های پاک

سنای آمریکا بسته ۴۳۰ میلیارد دلاری مقابله با تغییرات اقلیمی، کمکهای دارویی و اصلاح نظام مالیاتی را تصویب کرد که ۳۶۹ میلیارد دلار آن مربوط به انرژی‌های پاک است. دالغا خاتین‌اوغلو، کارشناس انرژی، این موضوع را بررسی می‌کند.بسته ۴۳۰ میلیارد دلاری مقابله با تغییرات اقلیمی و نیز کمک‌های دارویی و اصلاح نظام مالیاتی مصوب روز یکشنبه در سنای آمریکا، بزرگترین بسته مالی تاریخ آمریکا در توسعه انرژی‌های پاک و کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای به مثابه مهم‌ترین عامل گرمایش زمین و فجایع زیست‌محیطی است.

هدف از اختصاص این بودجه کلان، توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر، تشویق شهروندان به خرید خودروهای برقی و افزایش بهره‌وری انرژی در بزرگترین اقتصاد جهان است.

آمریکا با تولید ناخالص داخلی ۲۳ تریلیون دلاری و سهمی ۲۴ درصدی در اقتصاد جهان، سال گذشته ۴.۶ میلیارد تن گازهای گلخانه‌ای تولید کرد که معادل ۱۴ درصد از تولید گازهای گلخانه‌ای جهان بود.

آمریکا بعد از چین بیشترین میزان تولید گازهای گلخانه‌ای جهان را دارد؛ اگرچه تولید این گازها در آمریکا از سال ۲۰۰۵ تاکنون ۲۱ درصد کاهش یافته و قرار است با بسته ۳۶۹ میلیارد دلاری جدید تا سال ۲۰۳۰ میزان انتشار گازهای گلخانه‌ای این کشور نسبت به سال ۲۰۰۵ حدود ۴۰ درصد کاهش یابد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

لایحه یادشده احتمالا جمعه پیش رو به مجلس نمایندگان ارسال خواهد شد و بعد از تصویب، به قصد گرفتن امضای جو بایدن و یافتن قابلیت اجرایی، برای رئیس‌جمهوری ایالات متحده ارسال خواهد شد. آقای بایدن گفته است که مشتاقانه منتظر تصویب این لایحه در مجلس نمایندگان است.

جایگاه انرژی‌های پاک در مصرف انرژی آمریکا

آمریکا بعد از چین بیشترین رشد تولید انرژی‌های پاک در جهان را دارد. سال گذشته چین نزدیک به ۳۰۰ تراوات ساعت (تقریبا معادل کل مصرف برق ایران) رشد تولید برق از انرژی‌های تجدیدپذیر و آبی داشت. این رقم برای آمریکا ۱۰۰ تراوات ساعت، اتحادیه اروپا حدود ۷۰ تراوات ساعت، هند ۴۰ تراوات ساعت و بقیه جهان ۱۶۰ تراوات ساعت بود.

سال گذشته تولید برق از انرژی‌های پاک نیز به ۸ هزار و ۳۰۰ تراوات ساعت رسید که معادل ۳۰ درصد از تولید برق جهان است.

در ایران سهم مجموع انرژی‌های تجدیذیر بادی و خورشیدی از کل تولید برق کشور حدود نیم درصد و سهم برق آبی حدود ۴ درصد است.

اعدادی که گمراه‌کننده‌اند

اگرچه چین و آمریکا سرآمد رشد انرژی‌های پاک جهان در هستند، اما مصرف انرژی‌های بسیار آلاینده، خصوصا زغال سنگ آنها نیز در بالاترین سطح در میان کشورهای جهان است.

برای نمونه سال گذشته تولید برق آمریکا حدود ۴۴۰۰ تراوات ساعت بود که ۲۲ درصد آن از سوخت زغال‌سنگ تولید شده بود که این رقم از کل برق تولید آمریکا از انرژی‌های بادی، خورشیدی و آبی نیز بیشتر است.

چین نیز در سال گذشته بیش از ۸۵۰۰ تراوات ساعت تولید برق داشته که ۶۳ درصد آن از زغال سنگ بوده است.

بدین ترتیب نباید رشد چشمگیر انرژی‌های تجدیدپذیر چین و آمریکا نگاه‌ها را از مصرف سهمگین انرژی‌های بسیار آلاینده توسط این کشورها گمراه کند.

همچنین آمارهایی که تاکنون اشاره شد، فقط مربوط به سهم انرژی‌های پاک از تولید برق است، در حالی که سهم انرژی‌های پاک در کل مصرف انرژی جهان از جمله سوخت خودرو، کشتی‌، هواپیما و صنایع بسیار کمتر است.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

برای نمونه کل مصرف انرژی جهان در سال گذشته ۵۹۵ اگزاژول بود که ۳۱ درصد آن از محصولات نفتی، یک چهارم از گاز، ۲۷ درصد از زغال سنگ، ۴ درصد از انرژی هسته‌ای، کمتر از ۷ درصد از انرژی آبی و به همین میزان نیز از انرژی‌های تجدیدپذیر (خورشیدی، بادی و غیره) تولید شده است.

به عبارتی ساده، هنوز هم ۸۲ درصد انرژی جهان از سوخت‌های فسیلی تولید می‌شود.

همچنین سهم انرژی‌های پاک از کل مصرف انرژی آمریکا و اروپا تنها ۲۰ درصد و برای چین تنها ۱۵ درصد است.

بدین ترتیب، کماکان راه درازی برای افزایش کفه ترازوی انرژی‌های پاک در مصرف جهانی انرژی وجود دارد.

سرمایه‌گذاری‌های جهانی در انرژی‌های پاک

بر اساس تازه‌ترین برآورد آژانس بین‌المللی انرژی، امسال ۲.۴ تریلیون دلار در حوزه انرژی جهان سرمایه‌گذاری خواهد شد که ۱.۴ تریلیون دلار آن مربوط به انرژی‌های پاک است.

اما کماکان، سرمایه‌گذاری در حوزه انرژی‌های آلاینده، خصوصا زغال‌سنگ نیز رشدی ۱۰ درصدی و هم‌تراز با رشد انرژی‌های پاک خواهد داشت.

سال گذشته ۱۰۵ میلیارد دلار در زنجیره تولید زغال سنگ در جهان سرمایه‌گذاری شد که بخش اعظم آن مربوط به دو کشور چین و هند بود.

اتحادیه اروپا نیز حدود سه ماه پیش بسته سرمایه‌گذاری ۲۰۵ میلیارد دلاری در توسعه انرژی‌های پاک تا سال ۲۰۲۷ را تصویب کرد که هدف از آن افزایش سهم انرژی‌های پاک از کل برق تولیدی اعضای این اتحادیه از ۴۰ درصد کنونی به ۴۵ درصد است. مهم‌ترین انگیزه اروپا، کاهش وابستگی به گاز روسیه است.

در میان سوخت‌های فسیلی، گاز کمترین آلایندگی را دارد، اما نکته اینجاست که روسیه به تنهایی سهمی بیش از ۱۷ درصدی در تولید گاز و ۲۰ درصدی در صادرات گاز جهان دارد.

روسیه سال گذشته ۲۴۲ میلیارد متر مکعب صادرات گاز داشت که ۱۵۵ میلیارد متر مکعب آن راهی اتحادیه اروپا شده بود.

امسال روسیه صادرات به اروپا را به شدت کاهش داده و طی ماه‌های گذشته به یک پنجم دور مشابه پارسال رسیده است.

چنین حجم عظیمی از افت صادرات گاز، از هم‌اکنون مصرف زغال‌سنگ و محصولات نفتی اروپا را افزایش داده است.

از طرف دیگر سهم گاز مایع روسیه -که بتواند راهی بازارهای شرقی شود – از کل صادرات گاز این کشور تنها ۱۶ درصد است و ارسال گاز روسیه از طریق خطوط لوله به بازارهای غیر از اروپا بسیار محدود است.

این موضوع به کسری گاز در جهان و جهش چشمگیر قیمت‌های گاز دامن زده و بسیاری از کشورها به سوخت‌های آلاینده‌تر دیگری مانند محصولات نفتی و زغال سنگ روی آورده‌اند.

تنها گاز مایع (ال ان جی) نیست که قیمت آن پنج برابر شده، بلکه قیمت گاز صادراتی از طریق خطوط لوله نیز جهش چشمگیری داشته است.

برای نمونه، آمارهای گمرک آذربایجان نشان می‌دهد که در نیمه ابتدایی سال اگرچه حجم صادرات گاز از طریق خطوط لوله حدود ۲۶ درصد رشد داشته و به بالای ۱۱.۳ میلیارد متر مکعب رسیده، اما ارزش صادرات گازش از ۱.۵ میلیارد دلار در نیمه ابتدایی سال ۲۰۲۱ به ۷.۵ میلیارد دلار در دور مشابه امسال رسیده که رشدی ۴۰۰ درصدی را نشان می‌دهد.

اتحادیه اروپا بزرگترین مشتری گاز جمهوری آذربایجان است و در نیمه ابتدایی امسال ۵.۴ میلیارد متر مکعب گاز از این کشور خریداری کرده است. گرجستان و ترکیه دیگر مشتریان گازی این کشور هستند.

آژانس بین‌المللی انرژی تخمین زده است که مردم جهان در سال جاری ۱۰ تریلیون دلار، معادل ۱۰ درصد از اقتصاد جهان، هزینه مصرف انرژی بدهند.

بزرگترین آتش‌سوزی در تاریخ کوبا؛ یک کشته و ۱۶ مفقود

آتش‌سوزی در یک انبار سوخت در کوبا که روز جمعه آغاز شد همچنان ادامه دارد و آتش همچنان پیش می‌رود. پس از تخریب دومین تانکر نفت در این انبار، ۵۰ هزار متر مکعب نفت به بیرون سرازیر شد.در جریان آتش‌سوزی در یک انبار سوخت در ماتانزاس واقع در ساحل غربی کوبا، دومین تانکر نفت تخریب شد. بنا به اعلام اداره مسئول منطقه در صفحه فیس بوک، این تانکر که حاوی ۵۲ هزار مترمکعب نفت بوده، یک‌شنبه شب ۷ اوت تخریب شده است.

دولت کوبا در توییتر اعلام کرده که نفت از این تانکر به بیرون سرازیر شده و ماموران در حال اقدامات “فشرده و موثر” برای کنترل این مشکل هستند.

مشخص نیست که آیا در اثر این آتش‌سوزی سومین تانکر نیز تخریب خواهد شد یا نه. مقامات مسئول کوبا تضمین کرده‌اند که سومین تانکر تخریب نخواهد شد. رسانه‌های کوبا اما نوشته‌اند که سرپوش این تانکر افتاده است.

اولین تانکر نفت که تا نیمه پر و حاوی ۲۶ هزار متر مکعب نفت خام بود، روز شنبه تخریب شد.

این آتش‌سوزی روز جمعه ۵ اوت در اثر رعد و برق شروع شد. دود ناشی از این آتش‌سوزی تا ۱۰۵ کیلومتری هاوانا پایتخت کوبا پیش رفته است.

مقامات محلی از مرگ حداقل یک نفر خبر داده‌ و گفته‌اند ۱۶ مامور آتش‌نشانی که در خط مقدم آتش‌سوزی در حال مقابله با حریق بودند، مفقود شده‌اند.

تا کنون ۱۲۰ نفر در اثر این آتش‌سوزی مصدوم شده‌اند که ۲۴ تن از آنان در بیمارستان بستری هستند و حال پنج نفر از آنها وخیم گزارش شده است.

میگل دیاز کنل، رییس جمهوری کوبا با بازماندگان و آسیب‌دیدگان این حاثه ملاقات کرده و به آنها اطمینان داده که ماموران هرچه در توان دارند برای پیدا کردن مفقودان انجام می‌دهند.

انبار سوختی که این آتش‌سوزی در آن آغاز شده متعلق به بزرگترین تاسیسات گرمایشی کوباست. به گزارش شرکت نفت دولتی کوپت (Cupet)، این آتش‌سوزی بزرگترین آتش‌سوزی در تاریخ کوبا تا کنون بوده است.

دولت کوبا برای مهار آتش از کشورهای خارجی تقاضای کمک کرده است. مکزیک و ونزوئلا روز یک‌شنبه ماموران آتش‌نشانی خود را همراه با متخصصان و نیز هواپیما و تجهیزات مهار آتش به کوبا فرستادند.

واکسن اومیکرون شرکت بیون‌تک از ماه اکتبر آماده عرضه به بازار

شرکت بیون‌تک اعلام کرد دو واکسن تطبیق داده شده با سویه اومیکرون ویروس کرونا می‌توانند از ماه اکتبر وارد بازار شوند. این شرکت امیدوار است تا آن زمان مجوزهای لازم برای استفاده از این دو واکسن صادر شود.شرکت آلمانی بیون‌تک که با همکاری شرکت آمریکایی فایزر یکی از موثرترین واکسن‌ها برای جلوگیری از ابتلا به ویروس کرونا و بیماری کووید۱۹ را تولید و عرضه می‌کند اکنون در حال طی کردن مراحل دریافت مجوز برای دو واکسن تطبیق داده شده با سویه غالب اومیکرون است.

پیش از این گفته می‌شد واکسن‌های تطبیق داده شده پائیز سال جاری آماده ورود به بازار می‌شوند. شرکت بیون‌تک روز دوشنبه هشتم اوت (۱۷ مرداد) اعلام کرد این کار احتمالا از ابتدای اکتبر ۲۰۲۲ انجام می‌شود.

اگر تا آن زمان مجوزهای لازم صادر شوند واکسن‌های تطبیق یافته با سویه اومیکرون می‌توانند همزمان با موج جدید پاندمی برای تزریق به عنوان دوز یادآور (بوستر) در دسترس شهروندان قرار گیرند.

نسل جدید واکسن کرونا

به گزارش خبرگزاری آلمان، اوگور شاهین، از بنیانگذاران بیون‌تک می‌گوید خط تولید محصولات مرتبط با کووید ۱۹ این شرکت شامل واکسن‌های سازگار با سویه‌های گوناگون و واکسن‌های نسل بعدی با هدف ارائه حفاظت طولانی‌تر و فراگیرتر است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

این شرکت داروسازی مستقر در شهر ماینس انتظار دارد تقاضا برای این محصولات در بازارهای اصلی آن در سه ماه آخر امسال افزایش یابد.

یکی از دو واکسن تطبیق داده شده ترکیبی از واکسن موجود و واکسنی است که بر پروتئین اسپایک زیرسویه BA.1 اومیکرون متمرکز است و شرکت‌های بیون‌تک و فایزر داده‌های مراحل کارآزمایی بالینی آن را به تازگی به آژانس دارویی اروپا ارائه کرده‌اند.

تولید این واکسن سازگار با سویه اومیکرون از بهار امسال آغاز شده اما بالاترین مرجع دارویی اتحادیه اروپا هنوز مجوز استفاده از آن را صادر نکرده است.

درخواست دریافت مجوز برای این واکسن در ایالات متحده در دستور کار نیست. دو شرکت بیون‌تک و فایزر به توصیه سازمان غذا و داروی آمریکا کار خود را بر تولید واکسنی متمرکز کرده‌اند که همزمان با “سویه وحشی کرونا” و زیرسویه‌های غالب BA.4 و BA.5 مقابله کند.

پژوهش‌های کلینیکی این واکسن قرار است در ماه جاری آغاز شود و انتظار می‌رود از ماه اکتبر آماده عرضه به متقاضیان در ایالات متحده باشد و برای دریافت مجوز از آژانس دارویی اروپا هم برنامه‌ریزی شده است.

آنتونی فائوچی، رئیس مؤسسه ملی آلرژی و بیماری‌های عفونی آمریکا سال گذشته نسبت به خطر “ظهور یک سویه خطرناک و وحشی کرونا” هشدار داده و گفته بود، این سویه ممکن است با “سرعت وحشتناکی” گسترش یابد.

این پیش‌بینی تا حدودی درست از آب درآمد زیرا سویه اومیکرون به نسبت سویه‌های قبلی از قدرت سرایت به مراتب بیشتری برخوردار است اما شدت بیماری و خطر مرگ در میان مبتلایان آن، به خصوص افراد واکسینه شده بسیار کمتر است.

درخواست مجوز برای واکسن جدید شرکت مدرنا

آژانس دارویی اروپا از میانه ماه ژوئن بررسی درخواست مجوز دو شرکت بیون‌تک و فایزر برای واکسن‌های تطبیق داده شده را آغاز کرده است. این آژانس درخواستی از شرکت آمریکایی مدرنا برای یک واکسن تطبیق داده شده با سویه اومیکرون را نیز بررسی می‌کند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

شرکت بیون‌تک روز دوشنبه بر برآوردهای قبلی خود درباره کسب درآمدی بین ۱۳ تا ۱۷ میلیارد یورو از فروش واکسن کرونا در سال ۲۰۲۲ تاکید کرد.

این شرکت می‌گوید در نیمه اول امسال ۹ میلیارد و ۵۷۰ میلیون یورو درآمد داشته که سود خالص آن با ۳۷ درصد افزایش نسبت به دوره مشابه در سال قبل پنج میلیارد و ۳۷۰ میلیون یورو بوده است.

در عین حال در سه ماهه دوم امسال میزان درآمد و سود این شرکت به نسبت دوره مشابه سال پیش حدود ۴۰ درصد کاهش داشته است.

بر پایه ارزیابی شرکت بیون‌تک، این کاهش به پویایی تحولات پاندمی مربوط می‌شود که می‌تواند به تعویق سفارش‌ها و نوسان در میزان فروش در دوره‌های سه ماهه منجر شود.

در جست‌وجوی بتهوونِ سرخ؛ کنکاشی در سازوکار دروغ‌گویی در نظام‌های تمامیت‌خواه

هرمز دیّار

پرنده‌ای که به‌قصد شکار پروانه‌ای می‌آید روی تنه‌ی درخت می‌نشیند. پروانه‌ی نگون‌بخت از بیم جان به پرنده‌ی شکارچی می‌گوید: «من که پروانه نیستم، من برگی پژمرده‌ام.» زنبور معمولی که می‌کوشد خود را زنبور عسل جا بزند، به زنبورِ نگهبانِ کندو می‌گوید: «باور کن که من زنبور عسل‌ام.» و بلافاصله با لحنی آکادمیک می‌افزاید: «خودت که می‌بینی، اندام بویایی‌ات حرف مرا تأیید می‌کند.»

ما معمولاً عمل پروانه را می‌ستاییم چون با تظاهر به برگ‌بودن از جان خود حفاظت می‌کند. اما رفتار زنبور را محکوم می‌کنیم زیرا می‌خواهد با دروغ و نیرنگ وارد کندو شود و زحمت فراوان زنبورهای عسل را به یغما بَرد.

لِشِک کولاکوفسکی (۱۹۲۷-۲۰۰۹)، فیلسوف لهستانی، با ذکر این دو مثال نتیجه می‌گیرد که دروغ‌گویی، به‌اعتباری، در نظام طبیعت نیز رواج دارد. به‌باور او، ما دروغ‌گویی انسان‌ها را نیز، با همین معیار، از دید اخلاقی داوری می‌کنیم.[1] هرچند برخی فیلسوفان، مثل آگوستین قدیس و امانوئل کانت، دروغ را مطلقاً منع می‌کنند، بعضی دیگر، همانند افلاطون، دروغ‌گفتن را در بعضی مواضع نظیر طبابت و زمامداری، جایز می‌شمارند. افلاطون راست‌گویی را بسیار مهم می‌‌داند اما دروغ را «زهری» می‌‌نامد که «خاصیت دارویی» دارد. با وجود این، به‌باور او، چنین «زهری» باید در اختیار طبیبان یا زمامداران باشد.

منطقی به نظر می‌رسد. طبیبی که بر بالین بیمار صعب‌العلاج حاضر می‌شود، می‌تواند به او دروغ بگوید. شاید در این موردِ خاص، اصلاً دروغی در میان نباشد؛ چون دروغ از بافتار اخلاقیِ خود خارج شده و در ساحتی غیراخلاقی مطرح می‌شود؛ جایی در فراسوی خیر و شر.

اما این گفته‌ی افلاطون درباره‌ی زمامداران را چگونه می‌توان پذیرفت؟

به‌عقیده‌ی او، «زمامداران… هرگاه خیر و صلاح جامعه ایجاب کند، آن را… به کار ببرند. ولی اگر یکی از افراد جامعه به زمامدار دروغ بگوید، گناه او چون گناه بیماری است که درد خود را از پزشک پنهان کند.»[2]

آیا «خیر و صلاح جامعه» همان «مصلحت سیاسی» نیست که نظام‌های تمامیت‌خواه آن را دستاویزی برای دروغ‌گفتن ساخته‌اند؟ آیا از شهروندی که دروغ می‌شنود، می‌توان انتظار داشت که خود دروغ نگوید؟

در دنیای سیاست، دروغگویی سکه‌ی رایجی است. بااینحال، کولاکوفسکی می‌گوید که باید میان دروغگویی در نظام‌های دموکراتیک و تمامیت‌خواه فرق نهیم. بهداوری او، در کشورهای دموکراتیک دروغگویی از طریق آزادی بیان و انتقاد محدود می‌شود و مرز میان راست و دروغ کماکان روشن و پابرجاست. اما در نظام‌های تمامیت‌خواه، اساساً مرز میان صدق و کذب مغشوش می‌شود.[3]

کولاکوفسکی در مقاله‌ی «تمامیت‌خواهی و فضیلت دروغ» (۱۹۸۳) به‌گونه‌ای ژرف‌تر به توصیف و مرزبندی این دروغ‌های دوگانه می‌پردازد. به‌باور او، دروغ‌های نوع اول، یعنی دروغ‌های ساده‌ی سیاسی، برای قصدی مشخص به کار می‌روند و به تفاوت میان دروغ و حقیقت کاری ندارند اما هدف دروغ تمامیت‌خواهانه، مصادره‌ی ذهنی و اخلاقیِ تمام‌وکمال مردم است.[4]

آرنت در کتاب میان گذشته و آینده به‌طرزی مشابه با کولاکوفسکی، دروغ سیاسی را به دو نوع سنتی و مدرن تقسیم‌بندی می‌کند.

رهبران نظام‌های توتالیتریستی بی‌شک مایل‌اند که از حقایق مطلع بمانند اما گه‌گاه قربانی دروغ‌های خود می‌شوند و شکستی غیرمترقبه می‌بینند.

بنا بر توضیح آرنت، دروغ سنتی در قیاس با دروغ سیاسی مدرن، دروغ ساده‌ای به شمار می‌آید. زیرا دروغ سنتی دو ویژگی متمایز داشت: اول، دروغ سنتی «هرگز قرار نبود همه را فریب دهد. برای دشمن طراحی می‌شد و قصدش تنها فریب‌دادن او بود». درنتیجه، حقیقت، درهرحال پناهگاهی داشت، ولو در درون شخص دروغ‌گو که می‌دانست دارد دروغ می‌گوید. دوم، دروغ سنتی «تنها به نکات خاص نظر داشت و کذبی بود که تلاش نمی‌کرد تمام زمینه را منحرف کند. سوراخی بود در بافتِ سندیت. همان‌طور که هر تاریخ‌نگاری می‌داند، آدم می‌تواند با دیدن ناهمگونی‌ها، سوراخ‌ها، یا درزهای وصله‌شده، دروغ را تشخیص دهد».

اما دروغ مدرن هیچ پناهگاهی برای حقیقت بر جا نگذاشت زیرا دروغ‌گو خود را نیز فریب می‌داد. علاوه بر آن، دروغ مدرن دیگر تنها یک سوراخ در بافت واقعیت نبود.

آرنت می‌نویسد: «دروغهای سیاسی مدرن چنان بزرگ هستند که انگار کل مستندات از نو بافته شده و واقعیتی دیگر ساخته شده است؛ طوری که انگار هیچ درز و شکاف و گسستی ندارد.»

به سخن دیگر، افزون بر وجه سیاسیِ دروغ تمامیت‌خواهانه، وجه شناخت‌شناسانه‌ای نیز در کار است. در واقع، وقتی نشانه‌های یک رخداد را از میان ببریم و خاطره‌ی آن را از ذهن افراد بزداییم، و درنتیجه راهی برای تعیین حقیقت در مفهوم متعارف آن باقی نگذاریم، دیگر چیزی جز باورهای تحمیلی باقی نخواهد ماند و طبعاً چنین باورهایی را می‌شود به‌آسانی و یک‌شبه‌ تغییر داد.[5] کولاکوفسکی می‌نویسد:

روایت‌هایی که از بالا به مردم عرضه و منتشر می‌شود، همان فردایش ممکن است تغییر کند. هیچ معیار معتبری از حقیقت، جز آنچه در هر لحظه به‌عنوان حقیقت اعلام می‌شود، وجود ندارد. بدین ترتیب، دروغ، جامه‌ی حقیقت بر تن می‌کند یا دست‌کم، مرز فارق میان راست و دروغ، در معنای معمول این کلمات، ناپدید می‌شود. این است پیروزی بزرگِ سوسیالیسم در حوزه‌ی شناخت: تا آنجا در تخریب حقیقت موفق است که نمی‌‌توان آن را به دروغ‌گویی متهم کرد.[6]

کولاکوفسکی در همان مقاله‌ اشاره می‌کند که تبار این تقسیم‌بندی از دروغ سیاسی به کتاب کشور دروغ بزرگ (۱۹۳۸)، اثر آنتون سه‌لیگا، می‌رسد که چند دهه قبل‌تر به اهمیت ویژه‌ی دروغ در نظام‌های تمامیت‌خواه کمونیستی اشاره کرده بود. اما به‌قول کولاکوفسکی، «نبوغ جورج اورول لازم بود تا ابعاد فلسفی این بحث نیز روشن شود».

قهرمان کتاب ۱۹۸۴ در اداره‌ای به کار مشغول است که نامش کارکردی وارونه دارد: وزارت حقیقت. آنها در این اداره به جعل‌ِ «حال» و نابودی «گذشته» مشغول‌اند. هدف، حذف خاطره و برساختن واقعیت و روایتی جدید است. اینجا راست و دروغی در میان نیست؛ اینجا خودِ «واقعیت» را نشانه رفته‌اند.

کتاب اورول در سال ۱۹۴۹ منتشر شد. در پاییز همان سال نگارش پیش‌نویس اصلی خاستگاه‌های توتالیتاریسم هانا آرنت به اتمام رسید.[7] آرنت در این مجموعه‌ی سه‌گانه، نظریه‌ای در باب نظام‌های تمامیت‌خواه ارائه داد که حدود و ثغور این نظام سیاسی ‌نوبنیاد را ترسیم می‌کرد. آرنت در سه‌گانه‌ی خود، به‌ویژه در کتاب توتالیتاریسم، شکل‌گیری دروغ‌های توتالیتر را از منظر جامعه‌شناختی و تاریخی وارسی کرد. به‌عقیده‌ی او، فروریزش طبقات اجتماعی در ابتدای سده‌ی بیستم و گسست بافت اجتماعی در کشورهای اروپایی خیل عظیمی از توده‌ها را به بار آورد که به‌دنبال پایگاه اجتماعی جدید و هویتی تازه بودند و درنتیجه برای پذیرش هرگونه ایدئولوژی آمادگی داشتند. آنها به‌دنبال جهانی بودند که در آن احساس ثبات و امنیت کنند. در نتیجه، جنبش‌های تمامیت‌خواه، پس از استقرار بر اریکه‌ی قدرت، تردستانه جهانی دروغین از سازگاریِ منطقی ساختند که بیشتر فراخور ذهن توده‌ها بود تا واقعیت. توده‌هایی که در برابر جنبه‌های ادراک‌ناپذیر زندگی بی‌صبر شده بودند، با گریز از واقعیت، به دامان افسانه روی آوردند. و کارآمدترین افسانه‌ی تبلیغات نازی «توطئه‌ی جهانی یهودیان» بود. البته یهودستیزی امری تازه نبود و از زمان واقعه‌ی دریفوس در اروپا رواج داشت، اما نازی‌ها ابتکاری نو به خرج دادند و عضویت در حزب نازی را موکول به اثبات تبار غیریهودی کردند. (در شورویِ استالینی، به‌نحوی خفیف‌تر، تبار پرولتاریایی، یا پرولترزادگی، معیار قرار گرفت.) بدین ترتیب، ستیز با یهودیان در کانون پروپاگاندای نازی‌ها قرار گرفت و یهودستیزی به اصلی قائم‌به‌ذات مبدل شد.[8] حالا یهودستیزی شیشه‌ی عمر شهروندان آلمانی و سرزمین‌های تحت تسخیر نازی‌ها بود. کارکردِ دیگر این ترفند آن بود که یهودستیزی به توده‌های اتمیزه‌شده، بی‌ثبات و بی‌پایگاه ابزاری می‌بخشید تا بر اساس آن هویت خود را در ضدیت با یهودیان تعریف کنند. این هویت دروغین و تبعات آن، از جمله اهریمن‌سازی و انسانیت‌زدایی از یهودیان، در مدتی نسبتاً کوتاه به‌قدری ریشه دواند که بسیاری از آلمانی‌ها به‌خودی‌خود، و نه تحت اجبار فرامین حزبی، یهودیان را مایه‌ی بدبختی خود می‌دانستند. آنها، یعنی یهودیان، حتی در مرگشان نیز مایه‌ی عذاب بودند. آرنت در بخشی از کتاب آیشمن در اورشلیم ماجرایی از آخرین روزهای جنگ جهانی دوم و سقوط آلمان به‌‌دست ارتش سرخ را نقل می‌کند. او به‌طنز از زبان یک زن بیمار آلمانی می‌گوید: «حیف این‌همه گاز مرغوب که برای یهودی‌ها هدر دادند.» پیش‌تر، در همان روایت، بیمار دیگری در پاسخ پزشک خود که او را به‌جای درمانِ واریس به گریختن از شهرِ تحت اشغال روس‌ها ترغیب می‌کند، گفته بود: «روس‌ها هیچ‌وقت دستشان به ما نمی‌رسد. پیشوا هرگز اجازه نمی‌دهد. قبل از اینها خودش ما را با گاز می‌کشد.»[9]

یک نظام توتالیتر آرمانی که از شهروندانی منفعل و آلت دست تشکیل شده، در شرایط ثباتْ قدرتمند اما در لحظاتِ بحرانی ضربه‌پذیر از آب در می‌آید.

حالا کارخانه‌ی جعلِ واقعیت به درون ذهن آلمانی‌ها انتقال یافته بود و آنها به‌طور خودکار و به همین سادگی «واقعیت» را می‌ساختند: «پیشوا اجازه نمی‌دهد دست روس‌ها به اهالی آلمان برسد چون پیشوا خودش آلمانی‌ها را می‌کشد! ظاهراً این خاطرجمعیِ قطعی برای آلمانی‌های ایدئولوژی‌زده خوشایندتر بود تا انتظارکشیدن برای مرگ یا اسارت نامنتظر به‌دست روس‌ها.»

در شوروی هم، کارخانه‌ی واقعیت‌سازی به همین منوال کار می‌کرد. وقتی میلیون‌ها نفر از بیکاری رنج می‌بردند، حکومت اعلام می‌کرد که بیکاری وجود ندارد و برای تثبیت این واقعیت، بیمه‌ی بیکاری را قطع می‌کرد. در واقع، حقیقت همان چیزی بود که حزب می‌گفت یا بهتر بگوییم آنچه استالین بر زبان می‌آورد. در دوران خودکامگان باستان، مرگ و زندگی افراد در دست پادشاه بود؛ اینک سررشته‌ی حقیقت و واقعیت در دست رهبران تمامیت‌خواه بود. وقتی استالین می‌گفت هنر آن چیزی است که در خدمت اهداف حزب باشد، هنر همان بود و هنرمند، دیگر نباید مثل «دکتر ژیواگو» به‌دنبال احساس خود می‌رفت. هنر همین است که هست. به‌قول آنتون چخوف، «وقتی برایت قهوه می‌آورند، دیگر داخل آن دنبال آبجو نگرد».[10]

جولیان بارنز، در رمان هیاهوی زمان، سازوکار واقعیت‌سازی را در قالبی طنزآلود و تخیلی اما نزدیک به حقیقت، توصیف می‌کند:

استالین عاشق بتهوون بود. این چیزی بود که خودش می‌گفت و بقیه تکرار می‌کردند. استالین بتهوون را دوست داشت چون ]بتهوون[ یک انقلابی واقعی بود.]![… ولی عشق استالین به بتهوون یک پیامد منطقی داشت. بتهوونِ آلمانی در دوران بورژوازی و سرمایه‌داری زندگی کرده بود، پس همبستگی‌اش با پرولتاریا… قطعاً ریشه در آگاهی سیاسی پیشاانقلابی داشت.]![ بتهوون یک پیشگام بود. ولی حالا که انقلاب… حادث شده و پیشرفته‌ترین جامعه‌ی سیاسی روی زمین بنا شده بود… مشخص بود که ]عشق استالین به بتهوون[ چه پیامد منطقی‌ای داشت: بتهوونِ سرخ. ]موزیسینِ قابلی که متعهد به آرمان‌های حزبی باشد.[

جولیان بارنز در ادامه به نکته‌ی قابل‌تأملی اشاره می‌کند:

این ایده‌ی مسخره از هرجایی که آمده بود… بعد از مطرح‌شدن باید مظهرش را پیدا می‌کرد.[11] بتهوون سرخ کجا بود؟ جست‌وجوی ملی آغاز شد. همچون جست‌وجوی هیرودیس به‌دنبال عیسای نوزاد… جست‌وجوی بتهوون سرخ می‌توانست یک کمدی باشد. منتها هیچ‌چیزِ استالین کمدی نبود. او به‌راحتی می‌توانست نتیجه بگیرد که شکست در یافتن بتهوون سرخ… تقصیر معاندان و خرابکارهاست. و چه‌کسی می‌خواهد در مسیر یافتن بتهوون سنگ بیندازد؟ معلوم است، موزیسین‌های فرمالیست! کافی است به مأموران امنیتی شوروی فرصت دهی تا بلادرنگ توطئه‌شان را کشف کنند.[12]

همان‌طور که بارنز می‌گوید، هر کلامی که از دهان استالین (یا هیتلر) خارج می‌شد، باید نمونه‌اش در جهان خارج تجسم می‌یافت. اگر استالین می‌گفت لهستان به خاک ما تجاوز کرده، باید جوخه‌ای از سربازان روس به داخل مرز لهستان می‌رفتند و از آنجا، در لباس مبدل، به خاک شوروی حمله‌ور می‌شدند. بدین ترتیب، واقعیت یعنی کلام پیشوا یا استالین، به‌خوبی با حقیقت جفت‌وجور می‌شد. به‌قول قهرمان رمان ۱۹۸۴، «اگر بقیه‌ی مردم دروغ حزب را می‌پذیرفتند ــ اگر تمام مدارک با هم جور بود و یک چیز را نشان می‌داد ــ آن وقت دروغ به تاریخ راه می‌یافت و به حقیقت بدل می‌ شد.»[13] در واقع، تاریخ متوقف می‌شد و تنها چیزی که وجود داشت، حالِ پایان‌ناپذیری بود که در آن همیشه حق به جانب حزب بود.[14]

اکنون این پرسش به میان می‌آید که آیا تطابق حقیقت و واقعیت جعل‌شده به‌طور کامل امکان‌پذیر است؟

وارسی سرگذشت دو نظام تمامیت‌خواه آلمان و شوروی در میانه‌ی سده‌ی بیستم نشان می‌دهد که این تطابق تا حد زیادی امکان‌پذیر بوده است؛ تا آنجا که علاوه بر مردم عادی، کارگزاران حزب و مقامات رده‌بالا نیز با تمام وجود به دروغ‌های خود باور داشتند؛ تا درجه‌ای که بسیاری از مقاماتی که بر سکوی اعدام می‌رفتند، پیش از مرگ، فریاد «هایل هیتلر» یا «زنده‌باد استالین» سر می‌دادند. آنها تلخیِ مرگ را پذیرا می‌شدند اما حاضر نبودند که شَرَنگ ندامت از ایدئولوژی و عقیده‌ای را در کام ریزند که تمام عمر سیاسی‌شان را به پای آن نثار کرده بودند. سازگاری با یک ساختار اعتقادی، آرامِ جانی بود که شخص را سایه‌به‌سایه تا پای قربانگاه مشایعت می‌کرد.

بااین‌همه، تطابق و هماهنگی کامل میان واقعیت جعل‌شده و حقیقت امری ناممکن بود. و بالاخره روزی می‌رسید که بافت یکدست و بدون شکافِ واقعیت جعلی، در جایی، درز پیدا می‌کرد. سرانجام پسرکی پیدا می‌شد و فریاد برمی‌آورد که «پادشاه، عریان است».

دلیل این امر بیش از آنکه سببی فلسفی و نظری داشته باشد (نظیر آنکه واقعیت از حیث هستی‌شناختی وجودی مستقل دارد و درهرحال محفوظ از تحریف باقی می‌ماند)، علتی غیرنظری و اجرایی دارد. در یک کلام، تحریف تمام وقایع و زدودن تمام خاطره‌ها و حذف کل گذشته، به مجموعه‌ و دستگاهی عریض‌وطویل نیاز دارد که درنهایت، در لحظه‌ای و در جایی، مو لای درزش می‌رود و از کار می‌افتد. جورج اورول به‌درستی نوشته است که: «از آنجا که در واقعیت، نه برادر بزرگ قادر مطلق است و نه حزبْ مصون از خطا، لازم است تلاشی لحظه‌به‌لحظه و خستگی‌ناپذیر برای هماهنگ‌کردن حقیقت با این اعتقادات انجام شود.»[15]

اما مشکل این دستگاه عریض‌وطویل، آنچه اورول آن را وزارت حقیقت می‌خواند، چیست؟

کولاکوفسکی در پاسخ می‌نویسد:

حتی در بهترین شرایط هم کارِ تحریف، کامل نمی‌تواند بود. چنین تحریفی مستلزم وجود انبوهی از تحریف‌کنندگان است که خود به‌ناچار از فرق میان واقعیت و تحریف آگاه‌اند… رهبران نظام‌های توتالیتریستی بی‌شک مایلاند که از حقایق مطلع بمانند اما گهگاه قربانی دروغ‌های خود می‌شوند و شکستی غیرمترقبه می‌بینند. آنها در دامی که خود چیده‌اند، گرفتارند و گاه به تمهیداتی غریب متوسل می‌شوند تا میان نیاز به دانستن حقیقت برای خودشان و فعالیت‌های خودکار دستگاهی که برای مصرف همگانی… دروغ می‌بافد، سازشی ایجاد کنند.[16]

نمونه‌ی گرفتاری رهبران تمامیت‌خواه در چنبره‌ی دروغ را می‌توان در حمله‌ی اخیر روسیه به اوکراین به‌روشنی بازیافت. پوتین در دام اطلاعات کاذبی گرفتار شد که زیردستانش درباره‌ی قدرت ارتش اوکراین و مقاومت مردم آن سرزمین به او داده بودند.

کولاکوفسکی عاقبتِ چنین رژیم‌هایی را به‌شکلی درخشان ترسیم می‌کند: «یک نظام توتالیتر آرمانی که از شهروندانی منفعل و آلت دست تشکیل شده، در شرایط ثباتْ قدرتمند اما در لحظاتِ بحرانی ضربه‌پذیر از آب در می‌آید.»[17]

نظام تمامیت‌خواه با مصادره‌ی ذهن و خلاقیت شهروندان دست به قمار سنگینی می‌زند. رژیم توتالیتر تا وقتی دوام می‌آورد که همه‌چیز بر روال دلخواه بچرخد. اما در میان بحران، این ابتکار فردیِ شهروندان است که به کار می‌آید. و ابتکار فردی همان خصیصه‌ای است که نظام تمامیت‌خواه، پیش‌تر، در دستگاه عریض‌وطویل خود، آن را سلاخی کرده است.

 


[1] لشک کولاکوفسکی (۱۳۸۸) درس‌گفتارهایی کوچک در باب مقولاتی بزرگ. ترجمه‌ی روشن وزیری، تهران: نگاه معاصر، ص۳۸.

[2] افلاطون (۱۳۵۳) جمهوری، کتاب سوم. چاپ اول، ترجمه‌ی محمدحسن لطفی، تهران: چاپخانه‌ی خوشه، صص۱۲۰-۱۲۱.

[3] درس‌گفتارهایی کوچک در باب مقولاتی بزرگ، ص۴۱.

[4] عباس میلانی (۱۳۹۸) چند گفتار درباره‌ی توتالیتاریسم. تهران: اختران، ص۱۶۶.

[5] چند گفتار درباره‌ی توتالیتاریسم، ص۱۶۶.

[6] Arup Banerji (2008) Writing History in the Soviet Union: Making the Past Work. Social Science Press, p. 225.

همین مطلب، با قدری تفاوت، در منبع پیش‌گفته (چند گفتار درباره‌ی توتالیتاریسم، ص۱۶۶) مندرج است.

[7] هانا آرنت (۱۳۸۸) توتالیتاریسم. ترجمه‌ی محسن ثلاثی، تهران: ثالث، ص۹.

[8] همان، صص۱۲۰-۱۲۷.

[9] هانا آرنت (۱۴۰۰) آیشمن در اورشلیم. ترجمه‌ی زهرا شمس، تهران: برج، ص۱۵۳.

[10] Irina Kirk (1981) Anton Chekhov, Twayne Pub, p.69.

در اینجا به مأخذ اصلیِ نقل‌قول ارجاع داده‌ام اما حُسن انتخاب از آنِ جولیان بارنز در کتاب هیاهوی زمان، ص۹۵ است.

[11] تأکید از نگارنده است.

[12] با قدری تلخیص و تغییر: جولیان بارنز (۱۳۹۵) هیاهوی زمان. ترجمه‌ی پیمان خاکسار، تهران: چشمه، صص ۹۸-۱۰۰.

[13] جورج اورول (۱۳۸۷) ۱۹۸۴. ترجمه‌ی حمیدرضا بلوچ، تهران: گهبد، ص۴۷.

[14]همان، ص۱۵۹.

[15] همان، ص۲۱۱.

[16] چند گفتار درباره‌ی توتالیتاریسم، ص۱۷۱.

[17] همان، ص۱۷۰.

در نزاع با چاقو در رفسنجان ۱۰ نفر کشته شدند

در جریان یک چاقوکشی در بهرمان واقع در شهرستان رفسنجان شش تبعه افغانستان و چهار شهروند ایرانی کشته شدند. ضارب یک تبعه افغانستان معرفی شده که به گفته مسئولان به دلیل “اعتیاد به شیشه” از “تعادل روانی برخوردار نبوده است.”سرپرست فرمانداری رفسنجان گفته در نزاعی با چاقو که روز یکشنبه ۱۶ مرداد در بهرمان (در استان کرمان) روی داد، ۴ ایرانی و ۶ افغان به قتل رسیدند.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، ضارب “معتاد به شیشه” بوده و “تعادل روحی و روانی نداشته است.” فرد متهم در شهرستان انار دستگیر شده است.

به گفته حسین رضایی هنوز مشخص نیست که فرد ضارب جزو “اتباع افغان مجاز یا غیرمجاز” بوده است. او اما تاکید کرده که قاتل هیچ نزاعی با ایرانی‌ها نداشته و مقتولین افغان از اقوام او بوده‌اند و هنوز معلوم نیست چرا چهار ایرانی را کشته است.

بیشتر بخوانید: واکنش پلیس ایران به قتل یک مامور؛ اصلاح قانون کاربرد اسلحه

دادستان عمومی و انقلاب رفسنجان نیز گفته در بازجویی‌های اولیه از متهم مشخص شده که “مسائل شخصی و اختلافاتی که از قبل با تعدادی از اتباع افغانستانی داشته” انگیزه اصلی این جنایت بوده است.

مقتولان همگی مرد و در فاصله سنی جوان تا میانسال بوده و در محل چاه موتورهای کشاورزی مشغول کار بوده‌اند.

به گفته وزارت خارجه ایران، پنج میلیون تبعه افغان در ایران زندگی می‌کنند.

فیلیپ لام: بازیکنان آلمان درباره نقض حقوق بشر قطر سکوت نکنند

فیلیپ لام، کاپیتان سابق تیم ملی آلمان نه تنها برای مسابقات جام جهانی به قطر نمی‌رود بلکه از بازیکنان آلمان خواسته در قبال “بحث‌برانگیزترین دوره جام جهانی” سکوت نکنند. او از اعطای میزبانی به کشور قطر نیز انتقاد کرده است.فیلیپ لام که در حال حاضر سرپرستی کمیته برنامه‌ریزی مسابقات قهرمانی یورو ۲۰۲۴ به میزبانی آلمان را در اختیار دارد، در گفتگو با نشریه “کیکر” ضمن انتقاد دوباره از برگزاری مسابقات جام جهانی در کشور قطر، اعلام کرد ترجیح می‌دهد این مسابقات را از خانه تماشا کند تا اینکه راهی این کشور شود.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

کشور قطر که سرگرم آماده‌سازی خود برای میزبانی مسابقات جام جهانی است، بارها به دلیل نقض حقوق بشر کارگران مهاجر مورد انتقاد قرار گرفته است.

لام با اشاره به این مهم گفت: «حقوق بشر باید بیشترین نقش را در اعطای یک تورنمنت داشته باشد. وقتی میزبانی به کشوری که در این زمینه یکی از بدترین عملکردها را داشته، اعطا می‌شود آن وقت است که شروع به فکر کردن در خصوص معیارهایی می‌کنید که تصمیم‌گیری بر اساس آنها صورت گرفته است.»

او همچنین از این که “ظاهرا مسائلی چون پایداری و وسعت یک کشور هیچ نقشی در اعطای میزبانی به این کشور نداشته” انتقاد کرد.

لام در بخش دیگری از این گفتگو اظهار نظر بازیکنان تیم ملی آلمان در خصوص این موضوعات را الزامی می‌داند: «به عنوان یک بازیکن نباید سکوت کرد و دوست دارم دیگر بازیکنان تیم ملی آلمان نیز دیدگاه‌هایشان را در این خصوص بیان کنند. چیزی که در حال حاضر می‌توان در مورد آن قاطعانه نظر داد این است که این دوره یکی از بحث‌برانگیزترین مسابقات جام جهانی است.»

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

مسابقات جام جهانی قطر به دلیل گرمای هوا در این کشور، برای نخستین بار در فصل پاییز برگزار می‌شود. نشریه گاردین چندین ماه قبل در گزارشی با اشاره به وضعیت نامناسب کارگران در پروژه‌های عمرانی قطر برای میزبانی مسابقات جام جهانی، از مرگ حدود ۶۵۰۰ نیروی کار خارجی در این کشور خبر داد.

این موضوع با انتقادات بسیاری در خصوص زیر پا گذاشتن حقوق بشر در این کشور همراه شد. قطر که بیشترین کارگران خارجی‌اش از کشورهای هند، نپال، بنگلادش و سریلانکا بودند هرگز آمار دقیقی از میزان مرگ و میر آنها منتشر نکرده است.

بسیاری از کارگران در این کشور از شرایط سخت کاری و کم بودن دستمزد خود گلایه می‌کنند. گاردین در گزارش جنجالی خود، سقوط از ارتفاع را اصلی‌ترین دلیل مرگ این کارگران اعلام کرده بود. همچنین “مرگ طبیعی” و مشکلات حاد تنفسی و قلبی به دلیل گرمای طاقت‌فرسا از دیگر دلایل میزان بالای مرگ و میر کارگران در این کشور عنوان شده بود.