Previous Next

کره شمالی باز هم موشک بالستیک پرتاب کرد

به گفته مقامات کره جنوبی، پیونگ یانگ برای چندمین بار در ماه‌های اخیر چند موشک بالستیک پرتاب کرده است. آمریکا بیم آن را دارد که کره شمالی در حال آماده سازی سلاح اتمی باشد.کره شمالی بدون توجه به اخطارها و قطعنامه‌های سازمان ملل برای چندمین بار در ماه‌های اخیر دست به آزمایش موشکی زده است.

ستاد فرماندهی ارتش کره جنوبی بامداد یکشنبه ۵ ژوئن (۱۵ خرداد) اعلام کرد که پیونگ یانگ هشت موشک کوتاه برد بالستیک به سمت دریا در سواحل شرقی پرتاب کرده است. این موشک‌ها احتمالا از منطقه سونان در نزدیکی پایتخت کره شمالی شلیک شده‌اند.

رسانه‌های ژاپن نیز به نقل از مقامات این کشور خبر پرتاب چندین موشک کره شمالی را منتشر کرده‌اند.

آمریکا از هفته‌های پیش هشدار داده بود که کره شمالی برای اولین بار از سال ۲۰۱۷ قصد دارد دوباره دست به آزمایش اتمی بزند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

در پی آزمایش‌های اتمی پیونگ یانگ در آن سال، شورای امنیت سازمان ملل برای آخرین بار توانسته بود بر سر وضع تحریم‌هایی علیه کره شمالی به توافق برسد.

به گفته محافل دیپلماتیک، این کشور از بمب اتم و موشک‌های بالستیک برخوردار است، اما تا کنون نتوانسته این دو سلاح را با هم ترکیب کند.

آخرین آزمایش موشکی کره شمالی روز ۲۵ مه سال جاری بود که این کشور سه موشک را تست کرد. یکی از این سه، موشک قاره پیمای هوآسونگ ۱۷ بود. به گفته ستاد ارتش کره جنوبی، این موشک حدود ۳۶۰ کیلومتر برد دارد.

به گزارش دفتر امنیت ملی سئول، کره شمالی در آخرین آزمایش موشکی خود همچنین یک دستگاه احتراقی اتمی را نیز تست کرده است.

به کانال اینستاگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

کره جنوبی به همراه نیروهای آمریکایی مستقر در این کشور در واکنش به “اقدامات تحریک‌آمیز موشکی” کره شمالی یک رزمایش مشترک موشکی با مهمات جنگی قوی برگزار کردند. آمریکا همچنین تحریم‌های جدیدی علیه پیونگ یانگ اعمال کرد.

وتوی چین و روسیه

تلاش‌های آمریکا در شورای امنیت برای تشدید تحریم‌ها علیه کره شمالی اما در پی وتوی روسیه و چین به ناکامی انجامید.

ژانگ جون، نماینده چین در سازمان ملل از ایالات متحده خواست تا “تحریم‌های یک جانبه” علیه کره شمالی اعمال نکند و به جای آن از “راه حل دیپلماتیک” استفاده کند.

به گفته او تحریم‌ها می‌توانند به تشدید تنش منجر شوند و پیامدهای منفی انسانی برای کره شمالی به همراه داشته باشند.

بسته تحریمی پیشنهادی واشنگتن از جمله شامل میزان نفتی می‌شد که کره شمالی مجاز است سالیانه برای اهداف غیرنظامی وارد کند. این طرح همچنین تحریم‌هایی علیه صادرات کالاهایی مانند ساعت و سوخت‌های فسیلی کره شمالی را شامل می‌شد.

همچنین برای مقابله با حملات سایبری احتمالی کره شمالی این کشور دیگر اجازه دریافت تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات را نمی‌داشت.

چندین انفجار کی‌یف را به لرزه درآورد

به گفته شهردار کی‌یف روز یکشنبه ۵ ژوئن چند انفجار پایتخت اوکراین را به لرزه درآورده است. اوکراین اعلام کرد، بخشی از شهر سیویرودونتسک در شرق این کشور را از نیروهای روسیه بازپس گرفته است.بامداد روز یکشنبه ۵ ژوئن (۱۵ خرداد) چندین انفجار شهر کی‌یف، پایتخت اوکراین را به لرزه در آورد. ویتالی کلیچکو، شهردار کی‌یف در کانال تلگرام ضمن اعلام این خبر نوشت که انفجارها در مناطق دارنیتسکی و دنیپروفسکی رخ داده و نیروهای امدادی به این مناطق اعزام شده‌اند.

شهر کی‌یف پس از چندین هفته مقاومت ارتش اوکراین از زیر آتش نیروهای روسیه درآمد و زندگی در آن تقریبا عادی شده بود. روسیه پس از آنکه از تصرف کی‌یف ناامید شد، نیروهایش را به سمت شرق اوکراین سوق داد و در آنجا متمرکز شد.

بازپس گیری بخشی از سیویرودونتسک

اوکراین اعلام کرده که توانسته است، در یک ضدحمله بخشی از شهر سیویرودونتسک را از نیروهای روسیه بازپس بگیرد. مسکو اما در مقابل اعلام کرده که نیروهای روسیه در این شهر پیش رفته‌اند. این اخبار نمی‌تواند به طور مستقل راستی‌آزمایی شود.

شهردار سیویرودونتسک در تلویزیون دولتی اوکراین گفت، نبرد خیابانی در این شهر در سراسر روز شنبه ۴ ژوئن ادامه داشتهاست.

اولکساندر استریوک افزود: «وضعیت بحرانی و پیچیده است…ارتش ما هرکاری بتواند انجام می‌دهد تا دشمن را از شهر بیرون کند.» او در عین حال از کمبود مواد غذایی، سوخت و دارو در این شهر خبر داد.

شهردار سیویرودونتسک پیشتر گفته بود، از آغاز تهاجم روسیه تا کنون دست‌کم هزار و ۵۰۰ نفر در این شهر کشته شده‌اند. همچنین بر اثر حملات نیروهای روسی حدود ۶۰ درصد ساختمان‌های شهر تخریب شده و تنها بین ۱۲ تا ۱۳ هزار نفر در آن باقی مانده‌اند.

شهرهای لیسیاچانسک و سیویرودونتسک در شرقی‌ترین مناطق اوکراین قرار دارند و درگیری‌های شدید در مناطق اطراف، نیروهای اوکراینی مدافع این دو شهر را با خطر محاصره شدن کامل روبرو کرده است.

از انبساط عجیب عالم تا تلاش برای کشف صد میلیون سیاهچاله در کهکشان راه شیری

انبساط عالم و آینده ناروشن آن، وجود دست‌کم صد میلیون سیاهچاله در کهکشان راه شیری و نسل بعدی آرایه بسیار بزرگ (ngVLA)، از جمله تازه‌های نجوم و کیهان‌شناسی است که عرفان کسرایی، پژوهشگر حوزه علم و فناوری، به آن پرداخته است.حدود یک قرن پیش ادوین هابل و لومتر و سایر کیهان‌شناسان نشان دادند که عالم ما ایستا و ثابت نیست و بلکه در حال انبساط است. از آن زمان تا کنون نگاه ما به کیهان، به شکل حیرت‌انگیزی زیر و رو شده است.

تا پیش از کشف بزرگ هابل، ایده غالب آن بود که تمام جهان هستی از راه شیری ساخته شده و اندرومدا و ابر ماژلانی کوچک و ابر ماژلانی بزرگ، درون همین کهکشان راه شیری قرار گرفته‌اند.

اینک ما می‌توانیم با در اختیار داشتن شمع‌های استاندارد کیهانی، متغیرهای قیفاووسی یا ابرنواخترهای یکم-ای و با دانستن فاصله آن‌ها نرخ انبساط جهان را محاسبه کنیم؛ انبساطی که هنوز مشخص نیست تا کجا ادامه می یابد. هنوز هیچکس به طور دقیق نمی‌داند که آیا این انبساط روزی متوقف خواهد شد و روند معکوس را طی خواهد کرد یا اینکه تا متلاشی شدن جهان و تبخیر تمامی سیاهچاله‌های عالم ادامه پیدا می‌کند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

نادانسته‌های ما در اینکه فرجام کیهان چگونه خواهد شد تا حدی به ماهیت اسرارآمیز انرژی تاریک باز می‌گردد. فیزیک‌دانان هنوز دقیقا نمی‌دانند که انرژی تاریک چیست و چگونه باعث انبساط عالم می‌شود. ماده تاریک بر اساس نظریه های کنونی کیهان شناسی، ۲۷ درصد از گیتی را تشکیل می دهد و با احتساب اینکه ۶۸ درصد عالم از انرژی تاریک تشکیل شده، به این نتیجه می‌رسیم که ماده معمولی یعنی ماده‌ای که در عالم مشاهده می‌کنیم فقط حدود ۵ درصد از جهان هستی است.

اختلاف در محاسبه ثابت هابل و ایده وجود جهان آینه‌ای

مقاله‌ای که اخیرا در ژورنال “فیزیکال ریویو لترز” منتشر شده با اشاره به مسائل و مشکلات جدی نظری پیرامون ثابت هابل، به عبارتی نرخ انبساط عالم و اینکه پیش‌بینی مدل استاندارد کیهان‌شناسی به مراتب کندتر از میزانی است که در مشاهدات خود اندازه‌گیری کرده‌ایم، مدل عجیبی پیشنهاد می‌کنند که بر اساس آن، عامل چنین اختلافی وجود یک گیتی آینه‌ای غیرقابل مشاهده است؛ جهانی آینه‌ای که از ذراتی تشکیل شده که تنها با نیروی گرانش با جهان ما برهمکنش می‌کنند و به گفته آنها با این فرضیه، می‌توان یکی از بزرگترین رازهای کیهان‌شناسی مدرن، یعنی ثابت هابل را توضیح داد.

به گفته کیهان‌شناسان، اگر چه این جهان فرضی غیرقابل مشاهده است، اما اثرات گرانشی آن بر جهان ما را می‌توان آشکار کرد. ایده جهان آینه‌ای (Mirror world) اگر چه از دهه ۹۰ میلادی وجود داشته است، اما به گفته دانشمندان، این نخستین بار است که این دیدگاه در مورد مساله ثابت هابل مورد بررسی قرار می‌گیرد.

وجود دست‌کم صد میلیون سیاهچاله در کهکشان راه شیری

در هفته های اخیر، انتشار تصویر سیاهچاله کلان‌جرم مرکز کهکشان راه شیری بار دیگر توجه بسیاری را به سیاهچاله‌ها و ماهیت اسرارآمیز آنها جلب کرد. سیاهچاله‌ها اگر چه در یک نگاه کلی شبیه به یکدیگرند، اما واقعیت آن است که از جهات بسیاری به کلی با یکدیگر متفاوتند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

برای مثال، سیاهچاله‌های نخستین (PBH) زمانی وجود داشته‌اند که سن عالم تنها چیزی حدود ۷۰۰ میلیون سال بوده است و نحوه تشکیل آنها با سیاهچاله‌های دیگری که می‌شناسیم متفاوت است. به صورت کلی، سیاهچاله‌هایی در عالم وجود دارند که تنها چند برابر خورشیدند و در عین حال، برخی سیاهچاله‌ها که سیاهچاله‌های کلان‌جرم نامیده می‌شوند، میلیون‌ها و بلکه میلیاردها برابر خورشید جرم دارند.

سیاهچاله‌ها به خودی خود قابل مشاهده نیستند و ما تنها می‌توانیم نشانه‌های وجود آنها (از جمله پرتو ایکس یا گاما یا امواج رادیویی) را دریافت و آشکارسازی کنیم. البته اینها تنها دلایل ما مبنی بر وجود سیاهچاله در ناحیه‌ای مشخص از کیهان نیست. برای مثال، دانشمندان سال‌ها توده‌های گازی یا ستارگانی را که به دور مرکز کهکشان راه شیری در گردش‌اند مورد بررسی قرار داده‌اند و از مدار حرکت آنها دریافته‌اند که آنجا باید جرمی متراکم، برابر با حدود ۴ میلیون برابر جرم خورشید وجود داشته باشد.

برای نمونه دانشمندان از اینکه ستاره‌ای به نام S2 که حدودا هر ۱۶ سال یکبار به دور مرکز کهکشان راه شیری می‌گردد و در نزدیک‌ترین حالت مدارش، به فاصله ۲۰ میلیارد کیلومتری سیاهچاله رسیده و با سرعت بیش از ۲۵ میلیون کیلومتر بر ساعت به مسیر خود ادامه می‌دهد آگاه بودند. به گمان آنها، برای توجیه مدار این ستاره هیچ توضیحی غیر از این نمی‌توانست وجود داشته باشد که در مرکز کهکشان راه شیری، یک سیاهچاله کلان‌جرم وجود دارد.

سیاهچاله مرکز کهکشان راه شیری (*Sagittarius A) که تلسکوپ ایونت هورایزن (EHT) همین چند هفته پیش تصویر آن را منتشر کرد، تنها سیاهچاله موجود در کهکشان ما نیست. تصور می‌شود که در کهکشان ما دست‌کم بیش از یکصد میلیون سیاهچاله وجود داشته باشد. این سیاهچاله‌ها، بقایای به جا مانده از ستارگان غول پیکری‌اند که عمر آن‌ها در یک انفجار ابرنواختری به پایان رسیده است. کهکشان ما در حدود صد میلیارد ستاره دارد و کیهان‌شناسان تخمین می‌زنند که از هر هزار ستاره، یکی به قدر کافی پرجرم است که تبدیل به سیاهچاله شود. از این رو کهکشان راه شیری اصولا باید دست‌کم میزبان صد میلیون سیاهچاله باشد.

اما مساله بر سر این است که تا کنون تنها چند ده سیاهچاله از این حدود صدمیلیون سیاهچاله کشف شده‌اند. صحبت از سیاهچاله‌های کلان‌جرم که احتمالا در مرکز اغلب یا همه کهکشان‌ها وجود دارد نیست. اگر بخواهیم تعداد سیاهچاله‌های کلان‌جرم عالم را تخمین بزنیم، به اعداد و ارقام متناقضی می‌رسیم.

هنوز عدد مشخصی برای تعداد کهکشان‌های موجود در عالم وجود ندارد و از این رو نمی‌توان به سادگی گفت که دقیقا چه تعداد سیاهچاله‌کلان‌جرم در عالم وجود دارد. این میزان می‌تواند درست به تعداد کهکشان‌ها، یعنی چیزی حدود صد تا دویست میلیارد باشد و یا به مراتب بیش از آن، حدود دو تریلیون کهکشان.

نسل بعدی آرایه بسیار بزرگ (ngVLA)

در کنار روش‌های کشف و ثبت تصویر سیاهچاله‌های کلان‌جرم، اینک دانشمندان امید دارند که بتوانند با کمک نسل بعدی آرایه بسیار بزرگ (ngVLA) بسیاری از سیاهچاله‌های کوچک را کشف کنند. نسل بعدی آرایه بسیار بزرگ، آرایه‌ای از آنتن‌های رادیویی است که خواهد توانست تصاویری رادیویی با وضوح صدها برابر بهتر از تصاویر اپتیکی تلسکوپ فضایی هابل و تصاویر فروسرخ تلسکوپ فضایی جیمز وب ثبت کند.

این ابزار رصدی فوق‌العاده حساس نه تنها چنین سیاهچاله‌هایی را کشف خواهد کرد، بلکه قادر خواهد بود فیلم‌هایی از تغییرات آنها و جت خروجی این سیاهچاله‌ها نیز تهیه کند. نسل بعدی آرایه بسیار بزرگ (ngVLA) که کار ساخت آن قرار است در سال ۲۰۲۶ آغاز شود، نخستین مشاهدات خود را در سال ۲۰۲۹ شروع می‌کند و تا سال ۲۰۳۵ به صورت کامل عملیاتی می‌شود.

دانشمندان با کمک نسل بعدی آرایه بسیار بزرگ همچنین خواهند توانست جت‌های رادیویی حاصل از ادغام ستاره‌های نوترونی را ثبت کنند و این موضوع در کنار ثبت امواج گرانشی توسط رصدخانه‌های لایگو و ویرگو، به کیهان‌شناسان امکان می‌دهد که درک بهتری از سیاهچاله‌ها و ستاره های نوترونی پیدا کنند.

هشدار امانوئل مکرون نسبت به پیامد تحقیر روسیه در اوکراین

رئیس جمهوری فرانسه هشدار داد که تحقیر روسیه دست‌یابی به راه حل دیپلماتیک برای خاتمه جنگ اوکراین را دشوار می‌کند. روسیه حمله به بخش‌های اشغال نشده شرق اوکراین از جمله لوهانسک و دونتسک را با شدت هر چه بیشتر ادامه می‌دهد.صد و یک روز پس از آغاز تجاوز نظامی نیروهای روسی به خاک اوکراین، رئیس جمهوری فرانسه نسبت به پیامدهای تحقیر روسیه هشدار داد.

امانوئل مکرون شنبه چهارم ژوئن در گفت‌وگو با شماری از رسانه‌های فرانسه تاکید کرد، برای این که پس از خاتمه نبردها در اوکراین دست‌یابی به یک راه حل دیپلماتیک ممکن باشد باید از تحقیر روسیه اجتناب کرد.

او گفت، اطمینان دارد روزی که درگیری‌های نظامی در اوکراین متوقف شود فرانسه می‌تواند نقش یک میانجی پرقدرت را بر عهده بگیرد.

مکرون در بیش از سه ماهی که از آغاز تجاوز نظامی روسیه به اوکراین می‌گذرد به طور مرتب با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور این کشور برای برقراری آتش‌بس و مذاکره مستقیم بین دو طرف تلاش کرده که تا کنون موفقیت چشمگیری هم نداشته است.

واکنش تند وزیر خارجه اوکراین به توصیه مکرون

وزیر خارجه اوکراین در یک پیام توئیتری به سخنان امانوئل مکرون واکنش نشان داد و نوشت، فراخوان پرهیز از تحقیر روسیه فقط می‌تواند به تحقیر فرانسه و کشورهایی که چنین درخواستی دارند منجر شود.

به اعتقاد دمیترو کولبا این مسکو است که خودش را تحقیر می‌کند و همه باید بر این مسئله متمرکز شوند که چگونه می‌توان روسیه را سرجایش نشاند. در ادامه توییت او آمده، این چیزی است که صلح به ارمغان می‌آورد و جان افراد را نجات می‌دهد.

در همین حال ارتش روسیه حمله به بخش‌های اشغال نشده منطقه دونباس، شامل مناطق لوهانسک و دونتسک را با شدت هر چه بیشتر ادامه می‌دهد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهوری اوکراین شامگاه پنج‌شنبه در یک پیام ویدئویی اعلام کرد، در حال حاضر حدود ۲۰ درصد خاک این کشور در اشغال نیروهای نظامی روسی و جدایی‌طلبان مورد حمایت مسکو است.

مناطق اشغالی بیشتر در شرق اوکراین قرار دارند. روسیه پس از ناکامی در تصرف کی‌یف و خارکیف، پایتخت و دومین شهر بزرگ اوکراین، نیروهای نظامی خود را در مناطق شرقی متمرکز کرده است.

نبرد شدید بر سر آخرین بخش اشغال نشده لوهانسک

سرهی گایدای، فرماندار لوهانسک روز شنبه در کانال تلگرامی خود نوشت، در یکی از بمباران‌های اخیر نیروهای روسی چهار غیرنظامی از جمله یک مادر و یک کودک در یکی از شهرک‌های این منطقه کشته شدند.

نیروهای روسی از روز چهارشنبه بمباران شدید و پیشروی در شهر صنعتی سیورودونتسک را آغاز کردند. به گفته فرماندار لوهانسک مدافعان اوکراینی همچنان از برخی تاسیسات دفاع می‌کنند.

سیورودونتسک بزرگترین شهر منطقه لوهانسک است که هنوز به طور کامل به تصرف نیروهای روسی یا جدایی طلبان مورد حمایت مسکو در نیامده است.

طرف‌های درگیر در مورد وضعیت این شهر ادعاهای ضد و نقیضی دارند. در حالی که نیروهای اوکراینی از عقب راندن سربازان روسی از برخی قسمت‌های شهر خبر داده‌اند وزارت دفاع روسیه ادعا کرده این نیروها با دادن تلفات سنگین مجبور به عقب‌نشینی شده‌اند.

دانیل هشلر، گزارشگر کانال یک تلویزیون آلمان درباره موقعیت نظامی منطقه لوهانسک می‌گوید، در بخش‌هایی از شهر سیورودونتسک نبردهای خانه به خانه بی‌رحمانه‌ای جریان دارد.

احتمال ادامه جنگ تا شش ماه دیگر

فرماندار لوهانسک می‌گوید، روسیه بمباران راه‌های ارتباطی و پل‌های این منطقه را تشدید کرده تا مانع تقویت نظامیان و رساندن کمک‌های انسان‌دوستانه به غیرنظامیان شود.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

دفتر ریاست جمهوری اوکراین برآورد می‌کند که تهاجم نظامی روسیه به این کشور می‌تواند دو تا شش ماه دیگر ادامه داشته باشد.

زلنسکی در پیام ویدئویی خود به مناسبت صدمین روز تجاوز نظامی روسیه به اوکراین تاکید کرد، شهروندان این کشور همچنان به پیروزی باور دارند و برای سه چیز می‌جنگند: صلح، پیروزی و اوکراین.

خامنه‌ای: با توقیف نفتکش‌های یونانی نفت خود را پس گرفتیم

علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی با تأیید توقیف دو نفتکش یونانی در ماه مه در خلیج فارس گفت، این اقدام به تلافی توقیف نفت ایران در آب‌های یونان انجام شده است.آیت‌الله خامنه‌ای برخلاف سپاه پاسداران که دلیل توقیف دو نفتکش یونانی در ماه مه را پاره‌ای “تخلفات” نامیده بود علت این اقدام را تلافی توقیف نفت ایران در آب‌های یونان خوانده است.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پس از آن که کشتی روسی “لانا” حامل ۷۰۰هزار بشکه نفت ایران در آب‌‌های یونان توقیف شد در ۲۷ مه اقدام به توقیف دو فروند نفتکش یونان در آب‌های خلیج فارس و پایین کشیدن پرچم آن‌ها کرد.

یونان بعد از توقیف نفتکش روسی “لانا” در ۱۵ آوریل اعلام کرده بود، این تانکر را که حامل بیش از ۱۰۰هزار تن نفت ایرانی است به دلیل نقض تحریم‌های آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران توقیف کرده است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

یونان سپس اعلام کرد، بنا بر درخواست مقام‌های قضایی آمریکا نفت توقیفی را به ایالات متحده ارسال خواهد کرد.

علی خامنه‌ای روز شنبه ۱۴ خرداد (۴ ژوئن) طی سخنانی در سالمرگ بنیانگذار جمهوری اسلامی می‌گوید: «نفت ایران را در سواحل یونان دزدی می‌کنند. بعد دلاوران از جان گذشته جمهوری اسلامی جبران می‌کنند و کشتی نفتی دشمن را ضبط می‌کنند. در تبلیغات سراسری فراگیر و امپراتوری رسانه‌ای، ایران را متهم به دزدی می‌کنند.»

او ادامه می‌دهد: «شما نفت ما را دزدیدید ما از شما پس گرفتیم، پس گرفتن آن دزدی نیست، شما دزد هستید»

میزان نفتی که ایران با توقیف کشتی‌های یونان تصرف کرده بیش از دو برابر نفت توقیفی این کشور توسط یونان است.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

ایران بعد از توقیف کشتی “لانا” کاردار سفارت یونان در تهران را احضار کرد و سازمان بنادر و دریانوردی این کشور نیز اقدام یونان را “مصداق بارز دزدی دریایی” خواند.

یونان نیز توقیف دو نفتکش خود توسط ایران را “دزدی دریایی” نامید و با هشدار در مورد پیامدها، به اتباع خود هشدار داد که به ایران سفر نکنند.

آمریکا، فرانسه و اتحادیه اروپا توقیف کشتی‌های یونان توسط ایران را محکوم کرده‌اند و خواستار رفع توقیف هر چه سریع‌تر آن‌ها شده‌اند.

شرکت “تانکرترکز” که رفت و آمد کشتی‌ها را رصد می‌کند در توییت‌هایی در ماه ژوئن اعلام کرد که دو نفتکش توقیفی یونان در آب‌های سرزمینی ایران قرار دارند.

شهر دوشنبه‌های اشک

شیده لالمی

شیده لالمی زاده‌ی ۲۵ بهمن‌ماه سال۱۳۶۰، روزنامهنگار و گزارشنویس ماهری بود که در ۲۷ بهمن‌ماه سال ۱۳۹۹ به مرگ خودخواسته از جهان رخت بربست. او دبیر سرویس اجتماعی روزنامه‌ی همشهری و سردبیر دو ماهنامه‌ی زنان و زندگی بود و در خبرگزاری ایرنا خدمت کرده بود. گزارش شهر دوشنبه‌های اشک درباره‌ی خرمشهر از روزنامهی شهروند، شمارهی ۷ مهرماه سال ۱۳۹۴ نقل میشود.


نامش را با «خون» نوشتند. در همان روزها که آسمان شهر سراسر آتش بود و پیکرهای بی‌جان آدم‌ها را کوچه به کوچه می‌بردند؛ همان روزها که باران موشک و خمپاره می‌بارید و نفس‌های آدم‌ها بوی باروت و گلوله می‌داد؛ در همان روزها بود که گفتند: «شهرخون».
۳۵ ‌سال پیش جنگ آمد. شهر زنده بود که جنگ رسید. در کناره‌ی اروندرود کشتی‌ها پهلو گرفته بودند. بندر سبز نخل‌های بلند داشت و شهر، آرامشی در کنارِ رود کارون و آسایشی روی چاه‌های نفت.
آن روزها شهر، شهرِخون نبود، خرمشهر بود؛ عروس خوزستان. یک شهر با‌ هزار خاطره، یک شهر با ‌هزار امید و آدم‌هایی که زندگی در آن شهر مرزی، در آن بندرِ زنده‌ی سبز را با هیچ‌جای دنیا عوض نمی‌کردند. شهرشان همهچیز داشت؛ آسمان صاف، هوای خوب، خاک خوب و روزهای خوب.

اصلاً به زندگی در جای دیگری فکر نمی‌کردیم. خرمشهر همه‌چیز داشت. یک ایران بود و این بندر. از تمام ایران اینجا کار می‌کردند. خارجی‌ها در محله‌های مختلف خانه داشتند. این زمین‌ها را می‌بینی؟ خشکند نه؟ می‌دانی… تمامشان زمین کشاورزی بود. همه‌ها… تا چشم کار می‌کرد، سبز. آنطرف را می‌بینی؟ عراق است نه؟ می‌دانی… اصلاً عراق از اینجا پیدا نبود. می‌دانی چرا؟ از بس نخل‌ها بلند بودند و تنگِ هم. خرما می‌دادند چقدر! آب کارون که شور نبود… شیریییین. خرمشهر که ای‌جور نبود، آباااااد… .

احمد، حالا ۶۵ساله است. آن روز که صدای بلند آژیرها در شهر پیچید هنوز جوان بود. کنار محمد و یاسر ایستاده بود و به آنطرف مرزها نگاه می‌کرد. این روزها می‌گوید که آن‌ روزها هیچ‌کس باور نداشت روزگار خوب خرمشهر هم می‌تواند تمام شود، کسی باور نمی‌کرد جنگ بیاید و همه‌چیز را با خود ببرد: «هیچکس… نه من تنها، هیچ‌کس فکر نمی‌کرد خرمشهرِ با آن ابهت به این روز بیفتد، ما که جنگ ندیده بودیم همان‌طور که شما تا حالا جنگ را ندیده‌اید.»
یک روز دوشنبه بود که جنگ آمد. آن دوشنبه که سیاه بود و سیاه ماند. اصلاً از همان روز بهبعد تمام دوشنبه‌های خرمشهر سیاه شد، سی‌ویکم شهریورماه سال ۱۳۵۹ دوشنبه شبی بود که احمد و بچه‌هایش در خانه شام می‌خوردند و هیچ نمی‌دانستند که شهرشان، خرمشهرشان چه روزهایی را به چشم خواهد دید.
دو ماه و پنج روز بعد باز هم دوشنبه بود که خیلی‌ها غزل خداحافظی با خرمشهر را خواندند. صدام آمده بود چندساعته خرمشهر را به نام عراق بزند و برود. در خرمشهر جوی خون به راه افتاد و خاکِ شهر سرخ شد و خانه‌ها همه بی‌سقف و نخل‌ها همه بی‌سر.
خرمشهر ۳۵ روز شجاعانه جنگید تا دوشنبه‌ی سیاه دیگری رسید. پنجم آبانماه سال ۱۳۵۹ همان روزی که اشغال شد. بعثی‌ها آمدند و وقتی رسیدند: «همه یا مرده بودند یا رفته بودند… شهدا را روی دست می‌بردند… هیچ‌چیز نمانده بود؛ نه خانه‌ای، نه نخلی. هیچ‌چیز… تو که نمی‌دانی هیچ‌چی یعنی چه؟… می‌دانی؟…»
احمد، این «هیچ‌چیز» را که می‌گوید نگاهش روی نقطه‌ای خیره می‌ماند. انگار می‌رود تا روزهای دور و برمی‌گردد به همان روزهایی که نام شهرش را با خون نوشتند و «خرمشهر»شان شد «خونین‌شهر».
یک‌ سال و ۶‌ماه و ۲ روز بعد بازهم دوشنبه بود که گفتند شهرشان، شهرخون آزاد شد. چه شوقی به دل‌ها نشست! چه اشک‌هایی که صورت‌ها را خیس کرد! آن روز دوشنبه که خبر آزادی آمد، خُرمی دیگر از شهر رفته بود و از آن همه رونق و شکوفایی، نخل‌های سوخته و ویرانه‌هایی مانده بود، شبحی از یک شهر که روزی چراغ زندگی در خانه‌های آن روشن بود. حالا از آن روزها ۳۳‌سال و ٣‌ماه و چند روز گذشته. یاسر و محمد، شهید شده‌اند و احمد در خرمشهر ماهی صید می‌کند و می‌فروشد و یک دکه‌ی کوچک در بازار قدیمی شهر دارد. چهارپایه‌ی زهوار دررفته زیر پایش را بلند می‌کند و می‌گذارد جلوی پاهایت یعنی که: «بنشین!». قوری نیمه‌سوخته‌ی دکه‌اش قُل‌قُل می‌کند، همان‌وقت است که یک لیوان چای داغ دستت می‌دهد و می‌پرسد: «می‌دانی امروز چندم است؟» می‌گویی: «دوشنبه است، سی‌ام شهریور».
یک روز دوشنبه است که به خرمشهر می‌رسی. وقتی رسیدی خانه‌های ساده می‌گویند: «سلام». شهر زیر هُرم آفتاب تابستان تب کرده است. کارون آرام از زیر پاهایت می‌گذرد. صدای خمپاره و موشک نمی‌آید. از بالای پل تمام شهر پیداست، با خانه‌های کوتاه‌قد که یکدست روی زمین کنار هم پهن شده‌اند. شهر بی‌دارودرخت است و نخل‌های بی‌سر، یادگارهای سال‌های جنگند. زیر پایت چند کشتی باری کوچک لنگر انداخته‌اند و زندگی در یک دوشنبه‌ی دیگر در خرمشهر آغاز شده است.
حسین و محمود، دو مرد میانسال کناره‌ی پل را گرفته‌اند و پیاده بالا می‌آیند. وقتی از حالواحوال خرمشهر می‌پرسی، حسین می‌گوید: «کدام شهر؟ شما شهر می‌بینید اینجا؟» و محمود دست‌هایش را در هوا تکان می‌دهد و شهر را از بالای پل نشانت می‌دهد: «آمده‌ای خرمشهر را ببینی؟ ببین! اینجاست، این خانه‌هایمان، این هوایمان، این کارون شورمان». یک لحظه پایش می‌لغزد، می‌ترسی که بیفتد اما تعادلش را باز می‌یابد، وقتی ایستاد بازهم شهر را شاهد حرف‌هایش می‌گیرد و صدایش که به فریاد می‌ماند، در گوش تو می‌پیچد: «می‌بینی؟ خوب نگاهش کن. خرمشهر کجا بود؟ خرمشهر نیست… خرمشهر مرده است.»
 در خرمشهر، روز پیش از آنکه آفتاب بالا بیاید شروع می‌شود و ظهر هوا آنچنان داغ است که همه به خانه‌ها پناه می‌برند تا عصر. هوا، نه هوای خوب، هوای خاکی و خانه‌ها نه خانه‌های خوب، خانه‌هایِ ملولِ عبوس.
در خرمشهر در این سال‌هایی که از جنگ و آزادسازی گذشته، ویرانه‌ها را خانه کرده‌اند، مردم خرمشهر آهسته‌آهسته خانه‌هایشان را ساخته‌اند اما همچنان در هر کوچه‌ای جای خالی خانه‌ها پیداست، همان خانه‌هایی که جنگ آنها را با خود برده است. سیمای شهری خرمشهر این روزها، سیمای فقر است و خانه‌هایش با ارزان‌ترین مصالح و به ساده‌ترین شکل ممکن و اغلب بدون نمای بیرونی و روکار ساخته شده‌اند. تنگدستی آدم‌های خرمشهری از صورت خانه‌هایشان پیداست. «۶۰۰‌هزار تومان به ما دادند بعد هم دیگر هیچی ندادند، یک‌میلیون تومان هم خودمان قرض کردیم گذاشتیم روی آن ۶۰۰تومان، خانه‌هایمان را ساختیم با این پول می‌خواستی قصر بسازیم؟» این صدای علی‌اکبر است که پس از جنگ همراه خانواده‌اش برگشتند خرمشهر. رفته بودند شیراز اما جنگ که تمام شد، دلشان تاب نیاورد، بار زندگی را بستند و برگشتند شهرشان:

«بچه‌هایم می‌گویند تو اگر عرضه داشتی ما الان اینجا نبودیم. آن روزها من فکر می‌کردم اگر قرار باشد همه‌ی ما برویم، چهکسی بیاید اینجا را بسازد؟ حالا اما خودم هم پشیمانم. بچه‌هایم درس خواندند اما هر دو بیکارند. در خرمشهر کار نیست اگر هم باشد باید پارتی باشد وگرنه کار نمی‌دهند.»

در همان روزها که آسمان شهر سراسر آتش بود و پیکرهای بی‌جان آدم‌ها را کوچه به کوچه می‌بردند؛ همان روزها که باران موشک و خمپاره می‌بارید و نفس‌های آدم‌ها بوی باروت و گلوله می‌داد؛ در همان روزها بود که گفتند: «شهرخون».

پارتی و «بند پ» وِرد زبان خرمشهری‌هاست. حال هرکدامشان را که بپرسی اولین جمله‌ای که می‌گویند این است که: «کار نداریم. بچه‌هایمان بیکارند.» در نگاه اکثریت آنها بزرگترین مشکل این شهرِ مرزی بیکاری و رکود اقتصادی است؛ محمد ١٩سالش است، یک سینی بسیار بزرگ را گذاشته روی یک سکو، نبش بازار قدیمی خرمشهر و داخل همین سینی نشسته است؛ خودش یک طرف سینی و گوجه‌فرنگی‌ها هم یک طرف دیگر، می‌پرسی: «چند؟» می‌گوید: «کیلویی١١٠٠تومان.» کارش فروش سیب‌زمینی و گوجه و پیاز است، دیروز بار گوجه را از بازار میوه و تره‌بار آبادان خریده و بار کرده و آورده است. «خرمشهریام. اسمم؟ محمد. وضع بازار خراب است. مشتری ندارد. اگر یارانه دادند بازار شلوغ است. اگر ندادند دو سه نفر در بازار دور می‌زنند و بارمان دو سه روز می‌ماند و فروش نمی‌رود.» او هر روز زیر سایه و آفتاب بازار قدیمی در خرمشهر که بخش عمد‌ی دکه‌هایش هم تصرفی است، می‌نشیند به امید اینکه گوجه‌ها و سیب‌زمینی و پیازهایش فروش برود، برای ماهی چقدر؟ «الان این گوجه را کیلویی ١٠٠ تومان سود می‌کنم. روزی ١٠ تا ٢٠ هزارتومان درآمد دارم. آخر ماه اجاره‌ی این سینی را که بدهم ١۵٠ تا ٢٠٠‌هزار تومان برایم می‌ماند.» او حالا در بازار قدیم خرمشهر گوجه‌فرنگی می‌فروشد. پیش از این چه؟ «حمالی می‌کردم در بازار، اما بعد دیگر بار نبود، برای همین آمدم در کار گوجه و خیار.» در خرمشهر جوانان اگر دستشان برسد و بتوانند وامی جور کنند، یک ماشین خریده‌اند و مسافرکشی می‌کنند و اگر نه، یا یک گاری دارند که با آن در بازار بار ببرند، یا سهچرخه‌هایی که با آن در شهر آب می‌فروشند. عده‌ای هم کنار جاده‌ها یا در میانه راه‌ها کارشان فروش بنزین به موتورها و ماشین‌های در راه مانده است، اگر خیلی بخت یارشان بوده باشد در یکی از شرکت‌ها پارهوقت راننده‌ی تهرانی‌ها یا مدیرانی هستند که از شهرهای دیگر به خرمشهر می‌آیند. آنها که به خرمشهر می‌آیند تا کار کنند، مسئله‌ی خرمشهری‌ها شده‌اند. وقتی با خرمشهری‌ها درباره‌ی تهرانی‌ها و شیرازی‌ها، دربارهی مشهدی‌ها و اصفهانی‌ها حرف می‌زنی، دلخوری توی نگاهشان می‌نشیند. فاصله‌ی عمیقی است بین «ما» به معنای خرمشهری‌ها و بومی‌ها و «آنها» به معنای تهرانی‌ها و اصفهانی‌ها و غیربومی‌ها. جاسم، شصت ‌سال را رد کرده و در بازار قدیمی خرمشهر یک دکه دارد، خردهریز، شانه‌ی پلاستیکی و باتری و کش و جوراب زنانه می‌فروشد. بچه‌هایش یکی مهندس و یکی طلبه است. می‌گوید اگر می‌توانست، تمام غیر بومی‌ها را از خرمشهر بیرون می‌کرد. اوست که می‌گوید:

«کار که نیست اگر هم باشد برای ما نیست. بچه‌های ما هم همه دکتر و مهندساند اما به آنها کار نمی‌دهند. محاصر‌ه‌ی اقتصادی آمد در خانه‌های ما. پنیری که ٧٠٠ تومان بوده را الان ٣۴٠٠ تومان می‌خریم. شیر ٧٠٠تومانی را ٢۵٠٠ تومان می‌خریم. مگر همه کارمندند؟ ١۵درصد حقوق کارمندان را اضافه کردند اما کارگران و آدم‌هایی مثل ما چه باید بکنند؟ کارِ خوب برای تهرانی‌ها، پول خوب برای تهرانی‌ها و حمالیِ تهرانی‌ها و پادویی‌شان برای خرمشهری‌ها. زنان خرمشهری را می‌برند خانه‌ی تهرانی‌ها را تمیز کنند و غذا بپزند. ما کِی این همه خفّت کشیده بودیم؟ خرمشهر چه گناهی کرده که به این روز افتاده؟ روزی‌ هزار ‌بار آرزو می‌کنم کاش در همان جنگ مرده بودم این ذلت را نمی‌دیدم. نه شورای درستی داریم و نه نماینده‌ی مجلس پای کار که از این مردم حمایت کنند، خرمشهر هیچکس را ندارد.»

موتورسهچرخه‌اش روشن نمی‌شود. نامش حسین است، عرق از لابه‌لای موهای سیاهش بیرون می‌دود و راه صورتش را می‌گیرد. نگاهش را می‌دوزد به چشمانت که: « نه… نمی‌شود… نمی‌شود که نمی‌شود به درک که نمی‌شود…». با گوشهی آستین پیشانی‌اش را پاک می‌کند، لگدی حواله‌ی سه‌چرخه می‌کند و بلند می‌شود و دبه‌ها را یکی‌یکی پایین می‌کشد و کنار دیوار ردیف می‌کند و با خودش غر می‌زند: «این هم زندگی ما است»، و البته بخشی از این غرها هم سهم توست: «از تهران آمدی، چه می‌فهمی درد چیست… چه بگم که درد خرمشهر کجاست…». حسین آببر است، یکی از ده‌ها آببر خرمشهر که هر روز دبه‌های کوچک و بزرگ آب را در سبد سه‌چرخه‌ی کوچکی می‌چیند و دور شهر می‌چرخاند: «آب نداریم که، کارونم که شور شده… دبه‌های کوچک ۵۰۰ تومان و دبه‌های بزرگتر ۱۰۰۰ تومان و دبه‌های خیلی بزرگتر ۵۰۰۰‌هزار تومان. مردم روزانه می‌خرند، همه که دستگاه تصفیه ندارند.»
سال ۱۳٧۵، دولت‌ وقت، پایان بازسازی مناطق و شهرهای جنگی را در هتل آزادی تهران جشن گرفت. در آن جشنی که در پایتخت برگزار شد، میهمانان هیچ نمی‌دانستند خانه‌های خرمشهر، خیابان‌ها و کوچه‌هایش هنوز زخمدار است، میهمانان آن جشن نمی‌دانستند خرمشهر چطور با زمین‌های کشاورزی آلوده به مین ‌جنگ غیرقابل استفاده و رها شده، با انبوه خیابان‌های خاکی و خانه‌هایی که صورت‌هایشان جنگ‌زده مانده، آنها نمی‌دانستند که اینجا، جای زندگی نیست و بن‌بست سازندگی است. از همان روزها تا همین امروز، جنگ در خرمشهر، در کوچه‌هایش و در لحظه‌هایش و در قلب آدم‌هایش ادامه دارد. ساکنان این شهر مرزی آنچنان محروم و آنچنان مظلوم و دل‌هایشان چنان مجروح است که خیلی‌ها دیگر چند سالی هست در مراسم سالانه‌ی گرامیداشت دفاع‌ مقدس هم شرکت نمی‌کنند و فقر و تنگدستی و روزگار سخت بین آنها و خاطره‌هایشان از سال‌های جنگ هم فاصله انداخته است.
چند‌ سال پیش، آن‌ روزهایی که کاروان راهیان‌ نور را راهیِ شهرهای جنوب کرده بودند، دل‌های خیلی از خرمشهری‌ها امیدوار شد. بسیاری از آنها مخصوصاً جوان‌ها رفتند در مسیر کاروان راهیان ‌نور، دکه‌های بین‌راهی زدند، آب و غذا برای مسافران بردند و آنجا نشستند تا گردشگران بیایند به امید کاری، لقمه‌ی نانِ‌حلالی. راهیان‌ نور، گردشگران مناطق جنگی آمدند اما:

آمده بودند ما را ببینند اما با ما غریبه بودند. بچه‌های ما رفته بودند سر راهشان، با ‌هزار امید رفتند، اما آنها از خرمشهر هیچ‌چیز نخریدند. حتی آب را هم آورده بودند! انگار گناه است از خرمشهر چیزی بخرند. الان نه، دیگر بچه‌هایمان نمی‌روند. از بس دلشان را شکستند. آمدن و رفتن این کاروان راهیان ‌نور هیچ درآمد و تأثیری در زندگی خرمشهر که نداشته است. وقتی قرار است بیایند می‌آیند و همه‌ی ماهواره‌ها را جمع می‌کنند و می‌گویند شهری که نماد مقاومت است، نباید مردمش ماهواره داشته باشند. آنها هم می‌آیند بدبختی و فقر و ما را این‌طور جنگ‌زده می‌بینند، برای ما آه می‌کشند و می‌گویند جنگ چقدر بد است و می‌روند!

 آن روز دوشنبه که خبر آزادی آمد، خُرمی دیگر از شهر رفته بود و از آن همه رونق و شکوفایی، نخل‌های سوخته و ویرانه‌هایی مانده بود، شبحی از یک شهر که روزی چراغ زندگی در خانه‌های آن روشن بود.

این جمله‌ها را مهدی، یک راننده‌ی ‌تاکسی در خرمشهر می‌گوید. این البته حرف او تنها نیست، بسیاری از خرمشهری‌ها همین مضمون را با ادبیات دیگری تکرار می‌کنند. فرآیند بازسازی در خرمشهر حالا دیگر آن‌قدر طولانی شده و فقر و گرفتاری آنچنان گریبان مردم را گرفته که بیشتر خرمشهری‌ها دیگر به این باور رسیده‌اند که در محرومیت خرمشهر و بازسازی‌نشدن آن تعمدی وجود دارد، مثلاً مینو که ٣۵ساله است و مادر دو بچه، می‌گوید: «نمی‌خواهند خرمشهر بازسازی شود و دلشان می‌خواهد اینجا با همین شرایط بماند و شرایط جنگی را حفظ کند. این همه‌ سال ‌گذشته چطور اینجا بازسازی نشده و با این همه فشار هیچ ‌اقدامی هم انجام نمی‌شود. اراده‌هایی وجود دارد که خرمشهر همین‌طور بماند.»
به خرمشهری‌ها گفته‌اند صبر کنید. خیلی‌ وقت است که آنها صبر کرده‌اند، اگر با آنها در شهر حرف بزنی چند جمله‌ای هست که بین بسیاری از آنها مشترک است، مثلاً اینکه بیشتر خرمشهری‌ها، در چشمانت زل می‌زنند و با صدایی که تهش یا بغض است یا خشم، می‌گویند: «٣٠‌ سال صبر کردیم، بس نیست؟» به آنها می‌گویند: «صبر»، می‌گویند: «صبر کنید، درست می‌شود.» حتی شهردار خرمشهر هم وقتی تو را می‌بیند، می‌گوید: «گفتند درست می‌شود، مردم خرمشهر صبورند، اما ما از مسئولان می‌پرسیم که برای حل مشکلات خرمشهر چقدر صبر لازم است، ٣۵‌ سال کافی نیست؟»
عزیز ساعدی، شهردار این‌ روزهای خرمشهر جوان است. قبل از این‌که به خرمشهر بیاید، شهردار سوسنگرد بوده. در خرمشهر او هست و انبوه کارهای ناتمامِ یک شهر جنگ‌زده. شهری که خیابان‌هایش هنوز خاکی است، خانه‌هایش خاکی و آب‌وهوایش هم این‌روزها دیگر خاکی شده است و آدم‌های این شهر هم همه خاکی‌اند، بی‌توقع و سربهزیر اما دل‌هایشان، همه خون.
دلِ شهردار خرمشهر هم خون است وقتی که می‌گوید برای سروسامان دادن به انبوه مشکلات انباشته ‌شده در خرمشهر در ‌سال ۱۳٩۴؛ یعنی همین امسال؛ فقط ٣٨٠‌میلیون تومان اعتبار عمرانی دارد، سرش را با افسوس تکان می‌دهد. او که می‌گوید ٣٨٠ تومان؟ فکر می‌کنی حتماً منظورش٣٨٠‌میلیارد ریال است اما او تو را مطمئن می‌کند که منظورش ٣٨٠‌میلیون تومان است!
٣٨٠‌میلیون تومان اعتبارِ عمرانی خرمشهر یعنی پول خرید ١٠سطل زباله‌ی مکانیزه در تهران؛ یعنی پولِ خرید یک آپارتمان ١٠٠متری در منطقه‌ی نه‌چندان گرانقیمت پایتخت.

من ٣٠‌میلیارد تومان پول می‌خواهم که ۴٠‌ درصد خیابان‌های خرمشهر را آسفالت کنم، اگر بخواهیم روکش همه خیابان‌ها را تا حد قابل‌تحمل آسفالت کنیم ٨۵‌میلیارد تومان پول می‌خواهیم. اعتباری که برای من درنظر گرفته شد در ‌سال ٩٣ بوده؛ ۶‌میلیارد تومان؛ امسال اما فقط ٣٨٠‌میلیون تومان کل اعتبار عمرانی خرمشهر است، چهکسی باور می‌کند. من با این ٣٨٠‌میلیون تومان به کدام درد باید برسم؟

آن‌طور که شهردار خرمشهر می‌گوید آمار بیکاری جوانان در خرمشهر بالای ٣٠‌ درصد است و این مسأله‌ای است که به مجموعه‌ای از مشکلات اجتماعی منجر شده است، مثلاً افزایش اعتیاد.
فراتر از اینها، به ‌گفته‌ی او یکی از مشکلاتی که بعد از جنگ گریبان خرمشهر را گرفت و زمینه‌ساز شکل‌گیری مجموعه‌ای از مشکلات اجتماعی و زیرساختی شده، این‌ است که این شهر بخش قابل‌توجهی از جمعیت قدیمی‌اش را از دست داده است: «بزرگترین مشکل ما همین بود که وقتی مردم رفتند، برگشتشان سخت شد. جنگ طولانی شد و وقتی تمام شد مردم هر جا بودند، همان جا ماندنی شدند. ویرانی بعد از جنگ و وجود نظام بعث در همسایگی خرمشهر هم مزید بر علت شد و آنها دیگر نیامدند.»
«اگر آنها آمده بودند…» این را شهردار میگوید و جمله‌اش را ناتمام می‌گذارد. واقعیت این است که خرمشهر بعد از جنگ اکثریت ساکنان ثروتمندش را از دست داد. خانه‌های آنها هنوز در محله‌های قدیمی خرمشهر باقی مانده است. ویلاهایی که همین امروز هم با این‌که ویران و درهم شکسته‌اند اما هنوز اصالت و زیبایی گذشته در صورت‌هایشان پیداست؛ همه‌ی ساکنان سال‌های دور آنها رفته‌اند و حالا در آنها مهاجران کم‌درآمدی زندگی می‌کنند که از شهرهای دیگر به خرمشهر آمده‌اند؛ تعدادی از آنها هم همان‌طور خالی مانده است. این خانه‌های اعیانی سال‌های دور، چه پر باشند و چه خالی حالا یکی از مشکلات خرمشهرند، نه‌ کسی آنها را بازسازی می‌کند و نه ‌شهرداری می‌تواند تخریب‌شان کند.

اطلاعیه‌های زیادی دادیم، از هر طریق که می‌شد اعلام کردیم اما صاحبانشان خانه‌ها را کلاً رها کرده‌ و رفته‌اند. متصرفان که اینها را بازسازی نمی‌کنند و می‌گویند مال ما نیست، شهرداری پول امورات روزمره را هم ندارد، سیمای جنگ‌ زده‌ی این خانه‌ها روی روحیه‌ی مردم هم خیلی تأثیر منفی می‌گذارد، با این وضع آنها نمی‌توانند جنگ را فراموش کنند، ٣٠‌سال است که با جنگ زندگی می‌کنند و خسته ‌شده‌اند.

به‌گفته‌ی ساعدی، خرمشهر پیش از جنگ از حیث تردد کشتی‌های با وزن بالا، یکی از مهم‌ترین بندرهای ایران بود و مردم از نقاط مختلف در این بندر کار می‌کردند. همین رونق، بسیاری از افراد را تشویق به زندگی در خرمشهر می‌کرد.

بعد از جنگ هم افرادی که به خرمشهر آمدند با همان تصویر برگشتند، تصویر خرمشهر قبل از جنگ واقعاً مثل یک رؤیا بود، اما متأسفانه انباشت مشکلات و لایروبی‌نشدن اروند و حضور نظام بعث در همسایگی ما شرایط متفاوتی را به ‌وجود آورد و شهر هم پر شد از مهاجرانی که با دست‌های خالی آمده بودند.

شهردار خرمشهر درباره‌ی علل عقب‌ماندگی در روند بازسازی این شهر می‌گوید:

شهرهای مرزی معمولاً دید کنترلی دارند. دید کنترلی در تقابل با اقتصاد و تجارت است. برای اینکه اقتصاد و تجارت پررونق داشته باشید باید دید کنترلی را کم کنید. البته امسال برای لایروبی اروند ٩٠‌میلیارد تومان اعتبار اختصاص داده‌اند. لایروبی اروند سه‌ سال طول می‌کشد. با این لایروبی خرمشهر خیلی پیشرفت می‌کند. اگر بندر و تجارت و گمرک فعال شوند، اشتغالزایی می‌شود و مشکلاتی مثل بیکاری و بی‌آیندگی جوانان از بین می‌رود.

شهردار خرمشهر هم مثل مردم این شهر می‌گوید، دوست ندارد این شهر در موقعیت جنگی بماند. به ‌گفته‌ی او افرادی می‌خواهند این تفکر را توسعه بدهند که خرمشهر موزه‌ی جنگ باشد اما مردم چه می‌شوند؟

شما خودتان می‌توانید همه‌ی عمر در یک شرایط جنگی زندگی کنید؟ از نظر من این تفکرات مغرضانه‌ی بعضی شخصیت‌هاست که باعث می‌شود این تفکر را توسعه بدهند. قانونی نداریم که بگوید خرمشهر باید در حالت جنگی بماند. ما موزه‌ی جنگی داریم در خرمشهر و میهمانان می‌توانند بازدید کنند. در خرمشهر شرایط اقتصادی بسیار ضعیف است و مردم نمی‌توانند به خانه‌هایشان برسند و اگر آثار جنگی هنوز روی دیوارها هست بهدلیل این است که این خانه‌ها مالک نداشته و ما بههیچ‌وجه علاقه‌مند نیستیم شهر را با نشانه‌های جنگ نگاه داریم.

خرمشهری‌ها، شهرشان را، همان خرمشهر قبل از جنگ را می‌خواهند. همان شهری که عکسش را، عکس روزهای سبزش را بالای سردَر مغازه‌هایشان زده‌اند و هر روز نیم‌نگاهی به آن می‌اندازند و آهی می‌کشند. همان شهری که انگلیسی‌ها و کره‌ای‌ها آنجا زندگی و کار می‌کردند. همان خرمشهری که کمربند سبز داشت و از خانه‌هایش صدای خنده‌های بلند می‌آمد.

با تصمیماتی که در سال‌های اخیر گرفته شده، خرمشهر منطقه‌ی آزاد شده است، اما این منطقه‌ی آزادشدن چقدر در رونق و تغییر شرایط این شهر مرزی تأثیرگذار بوده است؟ شهردار خرمشهر می‌گوید: «خیلی‌کم.» به گفته‌ی او، اگر منطقه‌ی آزاد به معنای حقیقی‌اش اجرا شود خیلی خوب است اما «با وضع موجود و با حرکت لاک‌پشتی منطقه‌ی آزاد اروند» او فکر نمی‌کند تا هفت سال دیگر هم در ارتباط با منطقه‌ی آزاد اتفاقی در خرمشهر بیفتد.
صدای اوست که در گوشت می‌پیچد: «ما راه خشکی، راه ریلی، هوایی و دریایی را داریم اما دید وسیع و عمرانی و سرمایه‌گذاری را نداریم. اما متأسفانه هر سیستم مدیریتی که در سازمان منطقه‌ی آزاد اروند بوده دید سیاسی داشته و نه دید اجرایی و عمرانی و در این سال‌ها مدیریت خوبی در این سازمان نداشتیم.»
به‌گفته‌ی او یکی از مشکلات در روند بازسازی خرمشهر بعد از جنگ، این بوده که پولی که به حساب این شهرها ریخته شده، درست هزینه نشده است: «بعد از جنگ ستاد بازسازی مناطق جنگی که آغازبه‌کار کرد، پول خیلی‌ خوبی به‌ویژه به حساب شهرهای مرزی مثل سوسنگرد و خرمشهر و حتی دزفول واریز شد و تا ‌سال ٨۵ اعتبارات بازی را دریافت می‌کردیم اما به‌جا هزینه نمی‌شد.»
از نگاه شهردار خرمشهر، حرکتی که در یکی دو‌ سال اخیر تا امروز صورت گرفته، طلایی‌ترین دوران عمرانی خرمشهر است. دوران طلایی که شهردار می‌گوید، یعنی بسامان‌‌شدن بخشی از سیما و منظر خرمشهر، درختان تازه‌ای در این شهر کاشته‌اند و البته نخل و از نوع درختان بومی جنوب هم نیستند، آنها را از کشورهای حاشیه‌ی خلیج‌فارس آورده‌اند. درختان قدکوتاهی که در مدتّ‌زمانی کوتاه سبز می‌شوند و ‌با آبوهوای خشک و آب شور خرمشهر هم سازگارند. اسمشان هم هست: کونوکارپوس.
این روزها اگر در خیابان‌های خرمشهر راه بروید به‌طور عجیبی به‌یاد تهران می‌افتید. بی‌دلیل هم نیست در خرمشهر اتفاقاتی می‌افتد که شبیه همان اتفاقاتی است که پیشتر در تهران افتاده. یک ‌سال پیش از این‌ روزها پای شهرداری تهران و شهرداری چند شهر دیگر به خرمشهر باز شد اما تهران کجا و خرمشهر کجا؟ شهردار خرمشهر می‌گوید: «ما از دبیرخانه‌ی کلانشهرهای کشور دعوت کردیم که جلساتشان را در خرمشهر برگزار کنند. آنها هم پذیرفتند…» قالیباف که به خرمشهر آمد، پنجمیلیارد تومان به این شهر هدیه کرد. هرچند که در تهران منتقدانش گفتند چرا اعتبارات تهران را به خرمشهر برده‌ای، منتقدانی که شاید خرمشهر را هیچ‌گاه ندیده‌اند، همان‌طور که تو ندیده‌ بودی. شهردار خرمشهر می‌گوید، در جلسه‌ای که شهرداران کلانشهرها به خرمشهر آمده بودند، قالیباف بغض کرده و گفته: «ما خرمشهر را آزاد کردیم اما آباد نکردیم.» تهران نه‌فقط پنجمیلیارد تومان بلکه خیلی بیش از اینها به خرمشهر کمک کرده است. براساس مصوبه‌ی دیگری که هرگز رسانه‌ای نشده، اعضای شورای شهر تهران با اختصاص ٣٠‌میلیارد تومان اعتبار عمرانی دیگر برای بازسازی خرمشهر موافقت کرده‌اند. از محل همین اعتبارات است که حالا در خرمشهر پارک‌های بی‌دارودرخت، پارک‌های جنگ‌زده، پارک‌های مرده را زنده کرده‌اند و برای بچه‌ها که تنها فراغتشان آب‌بازی کنار آبآلوده و خاک‌بازی در کوچه‌های خاک‌آلوده بوده است، تاب و سرسره و اسباب‌بازی‌های رنگی گذاشته‌اند. در خرمشهر این ‌روزها، تمام تحولات اخیر را به ‌نام شهردار تهران می‌نویسند. به ‌نام محمدباقر قالیباف. او مجتبی یزدانی، شهردار منطقه‌ی ‌یک را مأمور رسیدگی و ناظر بر امورات خرمشهر کرده است و اوست که همراه گروهی از پیمانکاران شهرداری، در خرمشهر کار می‌کند. به همین دلیل هم هست که آنچه در خرمشهر ساخته شده، بی‌شباهت به آنچه در خیابان‌های شمال تهران ساخته و تجربه شده، نیست.
اینکه قرار است شهرداری تهران در خرمشهر چه‌کار کند، پاسخ روشنی دارد. شهرداری تهران با تقسیم‌ کاری که در دبیرخانه‌ی کلانشهرها انجام شده، احیای فضاهای عمومی خرمشهر، پارک‌ها و میدان‌ها و زیباسازی شهری را برعهده گرفته است.

«ساماندهی ٣٢ پارک موجود در سطح شهر خرمشهر که در فاز اول ٧ پارک ساماندهی شده و به بهره‌برداری رسیده است. فاز دوم ١٠ پارک و ١۵ پارک هم در فاز سوم بازسازی می‌شود. همچنین ساماندهی ١٧ میدان شهر و روکش آسفالت هم از دیگر برنامه‌هایی است که با کمک شهرداری تهران و پیمانکاران آنها انجام می‌شود.»

نهفقط شهرداری تهران که شهرداری‌های دیگر شهرهای کشور هم این ‌روزها در خرمشهر رفت‌وآمدی دارند. «‌همه‌ی کلانشهرها مشارکت نکردند اما علاوه‌ بر تهران، شهرداری‌های رشت، کرج، اصفهان، قم، شیراز و اراک ورود خوبی داشتند. پیمانکاران کرج هم در خرمشهر کار می‌کنند. بعضی شهرها هم تهران را نماینده‌ی خودشان کردند.»
شهردار خرمشهر می‌گوید، این رفت‌وآمدها مردم را امیدوار کرده، این پارک‌های تازه، این نقاشی‌های دیواری رنگی و حال‌وهوایی که شهر گرفته است.

من نگران مردم این شهرم. اگر این بندر آن دوران طلایی و رونق عجیب و رفاه بسیار زیاد برای مردمان را پیش از جنگ نداشت، حالا مردم این‌قدر افسرده و سرخورده نبودند. مردم خرمشهر الان فکر می‌کنند شهرشان را و کارشان و آرامش و زندگی‌شان را از دست داده‌اند. مردم خرمشهر و آبادان پیش از جنگ آن‌قدر اقتصاد قوی داشتند که پنجشنبه‌ و جمعهها سفر خارجی می‌رفتند، الان هم دوست دارند به زمان قدیم برگردند. می‌دانید، خرمشهر نگین تجاری خاورمیانه بود، این مردم آن ‌روزها را دیده‌اند و این ‌روزها را باور نمی‌کنند. برای همین است که اصلاً شهر را با این شرایط، شهر نمی‌دانند.

خرمشهری‌ها، شهرشان را، همان خرمشهر قبل از جنگ را می‌خواهند. همان شهری که عکسش را، عکس روزهای سبزش را بالای سردَر مغازه‌هایشان زده‌اند و هر روز نیم‌نگاهی به آن می‌اندازند و آهی می‌کشند. همان شهری که انگلیسی‌ها و کره‌ای‌ها آنجا زندگی و کار می‌کردند. همان خرمشهری که کمربند سبز داشت و از خانه‌هایش صدای خنده‌های بلند می‌آمد. آنها هنوز که هنوز است در همان روزها زندگی می‌کنند، در رؤیای خرمشهر، خرمشهر قبل از جنگ. رؤیای زندگی در همان روزها، پیش از آن دوشنبه‌ای که جنگ آمد. پیش از آن دوشنبه‌ای که بعثی‌ها آمدند. پیش از آن دوشنبه‌ای که گفتند «شهر خون و حماسه آزاد شد» و پیش از تمام این دوشنبه‌های سرنوشت که سخت و تلخ و سیاه گذشت.
در خرمشهر از حال مردم، از احوال شهر که بپرسی، زیر هُرم آفتابِ داغ، چشمانی با نگاه‌های منجمد تو را نگاه می‌کنند و می‌گویند: «چه می‌گویی؟ کجا شهر است؟ این اشک است… این خون است… .»

 

بر خواندن دیگر مطالبِ پرونده‌ی «گزیده‌ای از بهترین گزارش‌های فارسی» اینجا را کلیک کنید.

اعتراضات ضد دولتی در ارمنستان ده‌ها زخمی برجا گذاشت

اعتراضات ضد دولتی در ارمنستان ده‌ها زخمی بر جا گذاشته است. برخی از تظاهرکنندگان به صورت موقت بازداشت شده‌اند.. معترضان نخست‌وزیر را متهم به “شکست در جنگ با آذربایجان و فروش ذره ذره” خاک ارمنستنان می‌کنند.ایروان پایتخت ارمنستان شامگاه جمعه ۳ ژوئن (۱۳ خرداد) صحنه درگیری‌ میان مخالفان دولت و پلیس بوده است. خبرگزاری‌های روسیه از دست کم ۵۰ زخمی در این تظاهرات خبر داده‌اند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

خبرگزاری آلمان نیز می‌نویسد، راه‌پیمایان به سمت محل اقامت نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر این کشور حرکت کرده و در حالی که او را “خائن” خطاب می‌کردند، خواستار برکناری او شدند.

اعتراضات از نیمه آوریل آغاز شده و تا کنون ادامه یافته اند. تظاهرکنندگان به سیاست پاشینیان در قبال جمهوری آذربایجان به ویژه در رابطه با قره‌باغ، منطقه کوهستانی مورد مناقشه میان دو کشور معترضند.

آن‌ها نخست‌وزیر خود را به “فروش ذره ذره” کشورشان متهم می‌کنند. منطقه‌ای بزرگ که پیشتر تحت کنترل ارمنستان بود در جنگ با آذربایجان در پاییز سال ۲۰۲۰ به دست آذریابجان افتاد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

این واقعه به یک بحران شدید سیاسی در ارمنستان تبدیل شد. با این که پاشینیان در انتخابات سال گذشته پیروز شد بسیاری از ارمنستانی‌ها او را متهم به شکست در جنگ می‌کنند و خوستار کناره گیری او هستند. برخی ناظران انتظار دارند که انتخابات در آینده نزدیک تکرار شود.

دولت ارمنستان در حال حاضر در تلاش است تا با میانجی‌گری بین‌المللی و پیش از همه روسیه، با آذربایجان کشور همسایه متخاصم خود پیمان صلح ببندد.

تا کنون سربازان روسی ناظر بر آتش‌بس میان دو کشور بوده‌اند. آذربایجان از حمایت ترکیه برخوردار است و ارمنستان نیز حمایت روسیه را دارد.

از پایان جنگ اخیر دو کشور تا کنون در مناطق مرزی بارها درگیری‌های مسلحانه رخ داده است.

قرار گرفتن هنرمندان معترض در فهرست “تهدیدات اصلی نظام”

پس از حملات اخیر نیروهای نزدیک به نهادهای امنیتی علیه هنرمندان، به نظر می‌رسد آنان هم به فهرست “تهدیدات اصلی نظام” افزوده شده‌اند. از نظر علی افشاری، تحلیلگر سیاسی، اتکای بیشتر به سرکوب، سیاست امنیتی روز حکومت ایران است.اتفاقات و وقایع رخ‌داده در جشنواره سینمایی کن عرصه سیاسی ایران را متاثر ساخته است. اهدای جایزه بهترین بازیگر زن به زر امیرابراهیمی برای ایفای نقش در فیلم “عنکبوت مقدس” که خارج از ایران ساخته شده بود و خطوط قرمز ایدئولوژیک و گفتمانی جمهوری اسلامی را رعایت نکرده بود، با واکنش تند مجموعه‌های امنیتی نظام مواجه شد.

علاوه بر آن مصاحبه‌های ترانه علیدوستی و پیمان معادی و بوسه‌ای که نوید محمدزاده بر لبان همسرش زد، باعث خشم رسانه‌های شبه‌امنیتی و فعالان اصول‌گرا شد. در ادامه سازمان سینمائی وزارت “فرهنگ و ارشاد اسلامی” مدعی برخورد با عوامل سازنده فیلم “عنکبوت مقدس” شد.

در روزهای گذشته نویسندگان این رسانه‌ها که ارتباطات نزدیکی با نهادهای اطلاعاتی بالادستی نظام دارند، خواستار برخورد با افراد فوق شده‌اند که به زعم آنها به جای بیان مشکلات تحریم‌ها، به انتقاد و اعتراض از فضای بسته سیاسی و فرهنگی کشور روی آورده‌اند!

خط اصلی تبلیغی، فضاسازی برای برخورد امنیتی و قضایی با هنرمندان منتقد و مستقل و گسترش سانسور و خودسانسوری از داخل به فستیوال‌های خارجی است. به زعم آنها، افزایش همگرایی سه قوه حکومت و حاکمیت کامل اصول‌گرایان فرصتی مهم برای تشدید مداخله امنیتی و تحمیل بایدها و نبایدها و الگوی ارزشی نظام در حوزه هنر و بویژه سینما است. این رویکرد اگرچه فعلا سینماگران را هدف قرار داده و واکنش دفاعی در برابر تهدید شکل‌گیری سینمای موازی در خارج از کشور به نظر می‌رسد، اما در عین حال از ارزیابی وضعیت موجود و راهبردهای نهادهای اطلاعاتی نظام پرده برمی‌دارد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

همزمانی تقاضا برای کنار گذاشتن مصلحت‌سنجی و برخورد قاطع و تحمیل محدودیت بر هنرمندانی که خارج از محدوده تحمل نظام موضع گرفته‌اند، با اعمال فضای سنگین پلیسی در شهر آبادان جهت مهار اعتراضات خودجوش مردمی، نشانگر اراده نظام بر استفاده بی‌درنگ از قدرت سرکوب است.

این تصمیم در شرایطی که هنوز مدت زیادی از برخورد امنیتی با تجمع معلمان نمی‌گذرد و دولت رئیسی با تصمیم به حذف ارز ترجیحی و آزادسازی قیمت کالاهای اساسی کشور در وضعیت بی‌ثبات بازار باعث اعتراضات خیابانی در تعدادی از شهرهای ایران شده، پرسش‌‌برانگیز است. کماکان اوضاع در شهرهای ایران متلاطم بوده و ممکن است انباشت تاثیر موج جدید گرانی‌های افسارگسیخته به انفجار نارضایتی‌ها در ماه‌های آینده منتهی شود.

تشدید ابرچالش‌های کشور و بویژه مشکل ریزگردها، تنش آبی و فرونشست زمین و رشد فساد سیستماتیک و تاثیر مستقیم آنها در تبدیل نارضایتی به کنش اعتراضی، استمرار وضعیت موجود را با تردید مواجه ساخته است. امتناع نظام از حل آخرین موارد اختلافی در مذاکرات بازسازی برجام و تداوم وقفه در گفتگوهای وین چشم‌انداز آینده عرصه سیاسی را با ابهامات بیشتری مواجه کرده است.

فضای دو قطبی بین حکومت و مردم نیز در حال تعمیق است. با ریزش بیشتر در پایگاه نظام و بروز واگرایی در بین گروه‌های اصول‌گرا، شکاف موجود به گسل‌های پرناشدنی تحول یافته است.

در این فضا انتظار می‌رود که نظام برای بقای خود انعطاف‌ها و نرمش‌هایی در برخی حوزه‌ها نشان دهد. اما رصد مواضع خامنه‌ای و مسئولان و بازیگران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهادهای اطلاعاتی نه تنها چنین چیزی را نشان نمی‌دهد، بلکه نمایانگر اتکای بیشتر به قدرت سرکوب و قوه قهر است. در این چارچوب پیش‌بینی می‌شود دایره محذوفان و تضییع‌حقوق‌شدگان گسترش یابد. آنها ظاهرا اعتماد به نفس بالایی دارند که توانایی مهار ریسک‌ها را داشته و می‌توانند اوضاع را مدیریت کنند. افزایش محدودیت‌های سیاسی و فرهنگی و تشدید اختناق کماکان راه حل اصلی در نظر این نیروها است. مخاطب اصلی برخوردهای انقباضی و تحدیدکننده، اعضای فعال در گروه‌های صنفی، حرفه‌ای و هنری هستند که می‌توان آنها را در چارچوب کلی نیروهای جامعه مدنی دسته‌بندی کرد.

از دید نیروهای امنیتی نظام، هر فرد و گروهی در داخل که بالقوه توان سازماندهی در مسیر مدنی داشته و می‌تواند در جامعه مرجعیت پیدا کند، تهدید امنیتی است. از این‌رو تشکل‌های دانشجویی، معلمان، روزنامه‌نگاران، کارگران، نویسندگان و… تحت سخت‌ترین فشارها و محدودیت‌ها قرار گرفتند. حال هنرمندان نیز به فهرست تهدیدات اصلی نظام افزوده شده‌اند. اما نسبت به تحرکات توده‌ای حساسیت بالایی دیده نمی‌شود. همچنین نهادهای اطلاعاتی، انتظامی و نظامی با به‌روز کردن تجربیات و سازماندهی مجدد، کنترل و متوقف کردن تجمعات اعتراضی را به گونه‌ای ساماندهی کرده‌اند که حداقل تلفات انسانی را داشته باشد و در یک روند مرحله‌ای محقق شود.

نتیجه اعمال این سیاست‌ها با توجه به بحران بزرگ کارآمدی و اعتماد، تشدید وضعیت انفجاری در جامعه ایران است که در سایه تقویت مناسبات توده‌ای، احتمال اینکه به شورش‌های کور منتهی شود بالا است. به نظر می‌رسد هسته سخت قدرت و بازوی امنیتی و اطلاعاتی آن بر این باور است که اولا امکان جلوگیری از تبدیل اعتراضات پراکنده و منقطع به ابرجنبش اعتراضی فراگیر و مستمر را دارد و ثانیا اگر هم نتواند اعتراضات خیابانی را مدیریت کند، در چارچوب تمهیدات اندیشیده‌شده فضا به سمت شورش‌های نافرجام سوق پیدا کند. در آن صورت تخلیه پتانسیل اعتراضات فرصت را برای بازسازی فضای پلیسی و استمرار فضای موجود هموار می‌کند.

البته جمهوری اسلامی ایران به مثابه یک نظام پساتوتالیتر بر روی تباهی اخلاقی جامعه و وادار کردن اکثریت مردم به زیست در ناراستی و فریبکاری حساب کرده است تا در سایه گسترش مناسبات حامی‌پرورانه و تشدید سرکوب، وضعیت موجود را تثبیت و تحکیم کند. فرجام مذاکرات احیای برجام نیز متغیری تعیین‌کننده در رفتار حکومت و شرایط سیاسی کشور خواهد بود.

اما این محاسبات مبتنی بر فرضیات جدلی و ریسک‌های بالا است. نظام‌های استبدادی و تمامیت‌خواه همیشه به دلیل خودبزرگ‌بینی و تحقیر مردم تحت حکومت، دچار یک نابینایی کارکردی هستند که باعث شده در لحظاتی تعیین‌کننده غافلگیر شوند. تشدید فشارها بر جامعه‌ای که چون دیگ جوشان در حال غلیان است، مخاطرات بالایی دارد که تصمیم‌گیران اصلی نظام غرق‌شده در پیله توهمات خود آنها را نادیده گرفته‌اند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

در عین حال باید توجه داشت که اعتراضات رخ‌داده در هفته‌های گذشته، به لحاظ تعداد شهرهای درگیر و جمعیت حاضر در هر شهر، در سطح اعتراضات سراسری دی ۹۶ و آبان ۹۸ نبوده است. رسیدن اعتراضات به حدی که باعث فشار سنگین بر نیروهای امنیتی و انتظامی شده و عملکرد آنها را مختل کند، نیازمند عواملی چون “حضور کمی بسیار بیشتر از تجمعات کنونی”، ” تضعیف توان سرکوب حکومت”، “پیوند خوردن اعتراضات خیابانی با فعالیت نهادهای صنفی، نیروهای جامعه مدنی و گروه‌های سیاسی سازمان‌یافته” و “شکل‌گیری رهبری توانمند در سه سطح میدانی، میانی و کلان” است.

حال باید دید که در ماه‌های آینده سمت و سوی اتفاقات اجتماعی به کدام طرف کشیده می‌شود. آیا محاسبات دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی درست از کار در می‌آید یا اینکه حرکت‌های اعتراضی به سمت فراروئیدن به ابرجنبش اعتراضی گسترش می‌یابند؟

سناریوی محتمل سوم نیز تداوم قفل‌شدگی کنونی است که نظام ناتوان از مهار کامل اعتراضات و نارضایتی‌ها است، اما نیروهای مخالف و منتقد نیز توان پیشروی و تغییر پایدار موازنه قوا را ندارند.

مطالب منتشر شده در صفحه “دیدگاه” الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.

فرهاد مجیدی سرمربی تیم اماراتی الاتحاد کلباء شد

فرهاد مجیدی که در فصل گذشته با استقلال تهران قهرمان لیگ برتر ایران شد، اکنون سرمربی تیم الاتحاد کلباء در امارات متحده عربی شده است. خانواده مجیدی از سال‌ها پیش مقیم امارات است.دو روز پس از اعلام خداحافظی فرهاد مجیدی از سمت سرمربی‌گیری تیم فوتبال استقلال تهران این مربی ۴۶ سال به طور رسمی به عنوان سرمربی جدید تیم الاتحاد کلباء در امارات متحده عربی رسمی معرفی شد.

به کانال دویچه وله فارسی در اینستاگرام بپیوندید

مجیدی در فصل اخیر لیگ برتر فوتبال ایران موفق شد تیم استقلال را پس از گذشت ۹ سال دوباره به مقام قهرمانی کشور برساند. جدایی او از آبی‌پوشان پایتخت ایران برای محافل و کارشناسان فوتبال ایران غیرمنتظره بود.

در دهه‌های اخیر حضور مربیان ایرانی که در فوتبال ایران “بزرگ” شده‌اند، به عنوان مربی “لژیونر” در لیگ‌های حرفه‌ای خارجی به ندرت مشاهده شده است.

مجیدی از سال ۲۰۱۸ به کادر فنی تیم استقلال تهران پیوست. او نخست به عنوان کمک‌مربی در این تیم فعال بود و از ۲۰۱۹ تا بهار سال جاری در چهار مقطع زمانی متفاوت، مسئولیت سرمربی‌گری تیم ملی فوتبال امید ایران و تیم استقلال را به عهده داشت.

فرهاد مجیدی حرفه مربی‌گری را در آکادمی آموزش مربیان فوتبال در اسپانیا آموخت. او در دوران فعالیت خود به عنوان فوتبالیست حرفه‌ای، ۸ سال پیراهن استقلال را بر تن داشت و میان سال‌های ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۲ بازیکن تیم‌ راپید وین اتریش، تیم‌های اماراتی الوصل، العین، الاهلی و النصر و نیز تیم قطری الغرافه بود.

مجیدی همچنین در ۴۵ بازی برای تیم ملی ایران به میدان رفت و ۱۰ گل به ثمر رساند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

خانواده فرهاد مجیدی از سال‌ها پیش مقیم امارات متحده عربی است. گمان می‌رود که این مسئله نیز در تصمیم او برای پیوستن به تیم الاتحاد کلباء نقشی مهمی داشته است.

ادامه تنش میان ترکیه و یونان؛ احضار سفیر یونان در آنکارا

چند روز پس از توقف مذاکرات سطح بالا میان آنکارا و آتن وزارت خارجه ترکیه سفیر یونان در این کشور را احضار کرد. ترکیه یونان را به فراهم کردن امکان فعالیت برای گروه‌هایی که تروریستی می‌خواند متهم کرده است.در ادامه دور جدید تنش میان آنکارا و آتن، وزارت خارجه ترکیه با احضار کریستودولوس لازاریس، سفیر یونان در این کشور اعتراض خود به “تامین امکان برای گروه‌‌های تروریستی از جمله پ.ک.ک” را به او ابلاغ کرد.

خبرگزاری آناتولی، روز شنبه، چهارم ژوئن (۱۴ خرداد) گزارش داد، وزارت خارجه ترکیه به لازاریس اعتراض کرد که این گروه‌ها “به راحتی در یونان فعالیت‌های تبلیغاتی، تامین مالی و جذب نیرو” انجام می‌دهند.

ظاهرا انگیزه احضار سفیر یونان در آنکارا تظاهرات اخیر هواداران حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک.) در نزدیک ساختمان سفارت ترکیه در آتن بوده است.

پناه دادن به شماری از اعضا و هواداران پ.ک.ک. و برخی دیگر از گروه‌های اپوزیسیون حکومت ترکیه در سوئد و فنلاند از مهم‌ترین علت‌های مخالفت آنکارا با پیوستن این دو کشور به پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) به شمار می‌رود.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

افزون بر این و سوای اختلاف‌های دیرپای ترکیه و یونان، این دو کشور عضو ناتو در مورد مالکیت برخی مناطق در دریاهای مدیترانه و اژه نیز مناقشه‌های شدیدی دارند.

آنکارا و آتن سال گذشته گفت‌وگوهای دوجانبه در سطح عالی را که به مدت پنج سال متوقف مانده بود به منظور تلاش برای یافتن راه‌های حل اختلاف از سر گرفتند.

توقف مذاکرات دوجانبه در سطح عالی

رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه روز چهارشنبه، اول ژوئن اعلام کرد مذاکرات دوجانبه در سطح عالی با یونان متوقف شده و ادامه نخواهد داشت.

دو کشور قرار بود در این مذاکرات به سلسله اختلاف‌های خود، به خصوص درباره مناطقی در شرق مدیترانه و حریم برخی جزیره‌های دریای اژه رسیدگی کنند و برای حل آنها راهی بیابند.

در سال‌های گذشته تلاش ترکیه برای اکتشاف نفت و گاز در آب‌هایی که قبرس و یونان آنها را در محدوده منطقه انحصاری تجاری خود تلقی می‌کنند به تنش میان این کشورها دامن زد.

اردوغان روز چهارشنبه در جمع نمایندگان پارلمانی حزب حاکم ترکیه، یونان را به تجاوز به حریم هوایی جزیره‌های مورد مناقشه در دریای اژه متهم کرد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

حدود دو سال پیش، پس از نزدیک شدن یک کشتی اکتشافی ترکیه به آب‌های یونان ارتش این کشور به حال آماده باش درآمد و نگرانی از بروز تنش نظامی میان دو عضو ناتو را افزایش داد.

قطع کامل رابطه اردوغان با نخست‌وزیر یونان

چندی پیش، کیریاکوس میتسوتاکیس، نخست‌وزیر یونان، ترکیه را به نقض حاکمیت کشورش و بی‌ثبات کردن شرق مدیترانه متهم کرد و از کنگره ایالات متحده خواست جلوی فروش جنگنده‌های اف ۱۶ به این کشور را بگیرد.

این اظهارات نیز بر آتش اختلاف میان دو کشور دمید و اردوغان در نشست هیئت دولت تاکید کرد، از این پس سیاستمداری به نام میتسوتاکیس برای او وجود خارجی ندارد و حاضر به ملاقات با او نخواهد بود.

رئیس جمهوری ترکیه نخست‌وزیر یونان را متهم کرده که توافق‌ها در مورد دخالت ندادن کشور ثالث در مناقشه‌های دو کشور را زیر پا گذاشته است.

ایالات متحده آمریکا سال ۲۰۱۹ و در واکنش به اقدام آنکارا برای خرید سامانه دفاع ضد موشکی اس ۴۰۰ از روسیه تحویل برنامه‌ریزی شده جنگنده‌های فوق پیشرفته اف ۳۵ به ترکیه را متوقف کرد و این کشور پس از آن درخواست خرید جنگنده‌های اف ۱۶ را مطرح کرد.