Previous Next

انفجار معدن در طبس؛ آمارهای متناقض و هشدار درباره سایر معادن

استاندار خراسان جنوبی شمار قربانیان انفجار معدن زغال‌سنگ در طبس را “۳۸ نفر” اعلام کرد. او گفت تلاش برای دسترسی به کارگران محبوس در معدن همچنان ادامه دارد. دیروز برخی رسانه‌ها شمار جان‌باختگان را ۵۱ نفر اعلام کرده بودند.جواد قناعت، استاندار خراسان جنوبی روز دوشنبه ۲ مهر (۲۳ سپتامبر) جزییاتی تازه در مورد انفجار معدن زغال‌سنگ در طبس به خبرنگاران ارائه کرد. به گفته او بعد از وقوع حادثه در شامگاه شنبه تلاش شد تا عملیات امدادی در ۲ بلوک B و C به سرعت انجام گیرد.

بنا بر اظهارات قناعت در بلوک بی، ۴۷ نفر از کارگران محبوس شده بودند که ۳۰ نفر از آنها جان سپردند و پیکرشان به بیرون منتقل شد. ۱۷ نفر نیز مصدوم شدند که ۱۰ نفر همچنان بستری هستند و هفت نفر دیگر ترخیص شده‌اند.

استاندار خراسان جنوبی با اشاره به تمرکز عملیات امدادی بر بلوک سی اضافه کرد که تا کنون اجساد هشت نفر از این بلوک به بیرون منتقل شده و ۱۴ نفر همچنان محبوس هستند.

به این ترتیب شمار قربانیان انفجار معدن در طبس به ۳۸ نفر افزایش یافته است. این آمار در حالی ارائه شده که نیمروز یکشنبه برخی رسانه‌های دولتی در ایران، از جمله خبرگزاری‌های تسنیم و مهر، آمار کشته‌شدگان این حادثه را “۵۱ نفر” گزارش کرده بودند.

به گفته استاندار خراسان جنوبی تراکم گاز در مسیر تونل بلوک سی به ویژه در انتهای معدن بسیار بالا بوده و سبب شده تا عملیات امدادی و تخلیه با کندی پیش برود.

قناعت خاطرنشان ساخت که هشت گروه تخصصی پنج‌نفره معادن زغال‌سنگ که از آموزش‌ها و مهارت‌های لازم برخوردارند، مشغول انجام عملیات امدادی هستند.

پیشتر محمدرضا طالبی، معاون سیاسی استاندار خراسان جنوبی، شمار کشته‌شدگان انفجار معدن زغال سنگ را ۳۵ نفر اعلام کرده بود.

به گفته مقام‌های مسئول در کمک‌رسانی، عملیات امداد و نجات در تونل سی که “کانون انفجار” بوده، با دشواری پیش می‌رود.

خبرگزاری ایرنا در گزارش صبح دوشنبه به نقل از تیم تخصصی امدادی نوشت، از ورودی تونل معدن بلوک سی تا محل حبس معدنچیان هزار متر فاصله است که تا شب گذشته تیم‌ها به ۴۰۰ متری کارگران رسیده بودند و بامداد امروز پیکر بی‌جان چهار کارگر از این معدن به بیرون منتقل شد.

وعده رسیدگی و “مجازات مقصران”

در این میان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اطلاعیه‌ای منتشر کرده و ضمن ابراز همدردی و تسلیت به خانوادگان حادثه‌دیدگان وعده داده است، “با استفاده از همه ظرفیت‌های قانونی، حقوقی و فنی خود برای شناسایی علت حادثه و احقاق حقوق بازماندگان و مصدومان از هیچ کوششی دریغ نخواهد کرد.”

این وزارتخانه در اطلاعیه خود همچنین از تشکیل کمیته‌ای تخصصی در آینده به منظور بررسی استانداردهای ایمنی معادن در ایران و بازنگری موارد غیرکارآمد خبر داد.

حادثه انفجار ۲ معدن شرکت معدنجو طبس حوالی ساعت ۲۱ شامگاه شنبه ۳۱ شهریور (۲۱ سپتامبر) رخ داد و تصاعد آنی گاز متان سبب شد ۶۹ کارگر در این معادن محبوس شوند.

شرکت معدنجو طبس هزار و ۷۰۰ کارگر و ۲۷ سال سابقه فعالیت دارد و به نوشته خبرگزاری ایرنا قبل از این هیچ حادثه‌ای که منجر به فوت کارگران شود در این معادن رخ نداده است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله

در حالی‌ که مقام‌های جمهوری اسلامی ضمن ارائه پیام‌های تسلیت از پیگیری دلایل این رویداد مرگبار و پاسخگو کردن مقصران آن سخن گفته‌اند، شماری از مسئولان صنفی به وضعیت خطرناک اکثر معادن در ایران اشاره کرده‌اند.

روزنامه اعتماد با انتشار مقاله‌ای مبسوط تحت عنوان “شب سرخ معدن سیاه” به وضعیت اسفبار معادن در ایران اشاره کرده است.

به نوشته اعتماد “شرح حادثه در همه جا يکی است، تونل‌های بن‌بست، تجمع گاز متان، ريزش ديوار، انفجار، بسته شدن مسير خروج، خفگی، سوختگی و مرگ. به همين راحتی”. در این مقاله از کارگری در معدن به عنوان یکی از “ناامن‌ترین شغل‌ها در ایران” یاد شده است.

نکته دیگر اطلاع‌رسانی مستقل در باره این دست از حوادث است. اعتماد به نقل از برخی خبرنگاران محلی می‌نویسد، “روزنامه‌نگاران مستقل را به منطقه راه نمی‌دهند و تنها برخی نيروهای صدا و سيما توانسته‌اند به محل حادثه وارد شوند”.

زلنسکی قصد دارد “طرح پیروزی” را به بایدن ارائه کند

ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهوری اوکراین وارد آمریکا شد تا در دیدار با جو بایدن “طرح پیروزی” در جنگ با روسیه را ارائه کند. او در این سفر با کامالا هریس و دونالد ترامپ، نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری نیز گفت‌وگو خواهد کرد.ولودیمر زلنسکی برای دیدار و گفت‌وگو وارد ایالات متحده شده است؛ دیداری که می‌تواند برای ادامه جنگ مقابل روسیه تعیین‌کننده باشد.

رئیس‌جمهوری اوکراین با انتشار پیامی در شبکه‌های اجتماعی از ورود خود به ایالات متحده خبر داد و همچنین اعلام کرد که در دیدار با جو بایدن، همتای آمریکایی خود و دیگر هم‌پیمانان کی‌یف قصد دارد “طرحی برای پیروزی اوکراین” در جنگ مقابل روسیه ارائه کند.

زلنسکی در آغاز سفر خود از یک کارخانه مهمات‌سازی در ایالت پنسیلوانیا دیدن کرد که مهمات ۱۵۵ میلیمتری برای توپخانه ارتش اوکراین تولید می‌کند. سفر به نیویورک و واشنگتن و دیدار با جو بایدن در کاخ سفید در دستور کار او قرار دارد.

زلنسکی در پیامی ویدئویی که در طی سفرش در هواپیما تهیه شده، گفت که “اوکراین طرح پیروزی خود را در ایالات متحده ارائه خواهد و آمریکا نخستین کشوری خواهد بود که این طرح را به طور کامل مشاهده خواهد کرد”.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله

رئیس‌جمهوری اوکراین در پیام خود افزود، روسای کشورهای هم‌پیمان، کنگره آمریکا و همچنین کامالا هریس و دونالد ترامپ، نامزدهای حزب دموکرات و جمهوری‌خواه در انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده نیز در جریان این طرح قرار خواهند گرفت.

به گفته او در پائیز امسال مشخص خواهد شد که رویداد بعدی در جنگ [با روسیه] چه خواهد بود. زلنسکی در این رابطه اضافه کرد: «حال در این مورد تصمیم‌گیری خواهد شد که میراث نسل کنونی سران و رهبران چه خواهد بود.»

بیشتر بخوانید: بلومبرگ از “همکاری محرمانه” هسته‌ای روسیه با ایران خبر داد

انتظار می‌رود که زلنسکی در دیدار و گفت‌وگوهای خود در آمریکا بار دیگر بر خواست اوکراین برای استفاده از سلاح‌های غرب علیه اهداف و مواضع در عمق روسیه پافشاری کند؛ امری که واشنگتن و دیگر کشورهای هم‌پیمان کی‌یف تا کنون با آن مخالفت ورزیده‌اند.

اوکراین معتقد است که به‌کارگیری سلاح‌های غرب برای حمله به اهداف دور در روسیه می‌تواند بر روند جنگ به سود کی‌یف تأثیرگذار باشد. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه هشدار داده است که مسکو چنین چیزی را واردشدن ناتو به جنگ تلقی خواهد کرد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

زلنسکی قصد دارد پیش از ملاقات با بایدن در واشنگتن راهی نیویورک شود و امروز دوشنبه از جمله با اولاف شولتس، صدراعظم آلمان دیدار و گفت‌وگو کند.

روز سه‌شنبه ۲۴ سپتامبر (۳ مهر) نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک با حضور بیش از ۱۳۰ تن از سران و رهبران کشورهای جهان آغاز می‌شود.

خبرگاه؛ هشدار نسبت به “تشدید راست‌گرایی افراطی” در آلمان

به دنبال اعلام نتایج انتخابات ایالت براندنبورگ آلمان، هشدارها نسبت به “تشدید راست‌گرایی افراطی” در این کشور افزایش یافته است. در این انتخابات، حزب راست‌گرای “آلترناتیو برای آلمان” ۲۹درصد از آرا را کسب کرد.خبرگاه دویچه وله فارسی مجموعه‌ای خبری از موضوعات و تحولات روز ایران، منطقه، آلمان و جهان در زمینه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، ورزشی و غیره است.

در “خبرگاه” می‌توانید رویدادهای متنوع را به شکلی کوتاه و فشرده دنبال کنید.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

هشدار در مورد “تشدید راست‌گرایی و دموکراسی‌ستیزی” در آلمان
یوزف شوستر، رئیس شورای مرکزی یهودیان آلمان نگرانی خود را از نتایج انتخابات در ایالت براندنبورگ ابراز کرد.

او ضمن اشاره به خطر “تشدید راست‌گرایی افراطی و دموکراسی‌ستیزی در آلمان” تصریح کرد: «وقتی نزدیک به یک‌سوم از رأی‌دهندگان مایل هستند که یک حزب سیاسی مخرب مانند “آلترناتیو برای آلمان” به قدرت برسد و حزب پولیسیتی BWS (ائتلاف سارا واگن‌کنشت) به نتیجه‌ای دورقمی دست می‌یابد، نمی‌توان بی‌اعتنا ماند.»

کمیته بین‌المللی آشویتس نیز در بیانیه‌ای تأکید کرد، احزاب دموکراتیک در ایالت براندنبورگ اکنون این وظیفه مشترک را دارند که “نفرت‌پراکنی‌های حزب آلترناتیو برای آلمان را برملا سازند و شهروندان را بار دیگر به سوی دموکراسی سوق دهند”.

شورای کمک به پناهجویان نیز انتقاد کرد که در جریان کارزار انتخاباتی، “جو ضدمهاجر و ضدپناهجو” تشدید شده بوده است.

در انتخابات ایالت براندنبورگ آلمان که روز یکشنبه ۲۲ سپتامبر برگزار شد، حزب سوسیال دموکرات حدود ۳۱ درصد از آرا و حزب راست‌گرای “آلترناتیو برای آلمان” هم بیش از ۲۹درصد از آرا را کسب کردند.

اثر تازه‌ کشف‌شده موتزارت به اجرا درآمد
اثر تازه کشف‌شده‌ای از ولفگانگ آمادئوس موتزارت، شامگاه یکشنبه ۲۲ سپتامبر (۱ مهر) در شهر لایپزیگ آلمان به اجرا درآمد. این یکی از نخستین آثاری است که موتزارت ساخته و از خلق آن بیش از ۲۶۰ سال می‌گذرد.

دو نوازنده جوان ویلون و یک نوازنده ویولنسل که فارغ‌التحصیلان دانشسرای “یوهان سباستیان باخ” در لایپزیگ هستند، این اثر را در جلوی بنای اپرای این شهر اجرا کردند.

این اثر در فضایی عمومی اجرا شد و نوازندگان، اجرای آن را دو بار دیگر برای حضار تکرار کردند. این برنامه به رایگان برگزار شد.

اثر تازه کشف‌شده موتزارت که Serenate ex C نام دارد، در سال ۱۷۸۰ میلادی خلق شد و متلق به مجموعه کارل فردیناند بکرز است.

هشدار وزیر خارجه مصر در مورد خطر بالاگرفتن جنگ
بدر عبدالعاطی، وزیر خارجه مصر در آستانه آغاز نشست مجمع عمومی سازمان ملل با توجه به ادامه درگیری‌ها و حملات متقابل اسرائیل و حزب‌الله در مورد بروز خطر “جنگی فراگیر” در خاورمیانه هشدار داد.

او تصریح کرد: «نگرانی بسیار بزرگی در این مورد حاکم است که بالاگرفتن تنش در منطقه به جنگی همه‌گیر بیانجامد.»

وزیر خارجه مصر افزود، تشدید وضعیت در مرز اسرائیل و لبنان “تأثیراتی منفی” بر مذاکرات بر سر توافق آتش‌بس میان حماس و اسرائیل در نوار غزه دارد.

در روزهای گذشته هشدارها و نگرانی‌ها نسبت به احتمال گسترش جنگ در خاورمیانه به شدت افزایش یافته است.

ادامه حملات متقابل اسرائیل و حزب‌الله و تشدید نگرانی آمریکا

درگیری‌ها و حملات متقابل اسرائیل و حزب‌الله همچنان بی‌وقفه ادامه دارد. نیروهای اسرائیل دست به حملات هوایی گسترده به لبنان زده‌اند. در این میان، رئیس‌جمهوری آمریکا بر تلاش‌های واشنگتن برای جلوگیری از گسترش جنگ تأکید کرد.ارتش اسرائیل روز بامداد دوشنبه (۲۳ سپتامبر / ۲ مهر) با انتشار پیامی در شبکه تلگرام از “حملات گسترده” نیروی هوایی این کشور به لبنان خبر داد، اما جزییاتی بیشتر در این رابطه ذکر نکرد.

این حملات در حالی صورت می‌گیرند که شماری از فرماندهان ارشد حزب‌الله لبنان در حملات روزهای گذشته اسرائیل کشته شدند و همچین انفجارهای گسترده پیجر‌ها و بی‌سیم‌ها در لبنان خبرساز شده است.

به گزارش خبرگزاری آلمان، شبه‌نظامیان حزب‌الله نیز دست به حمله به اسرائیل زده و در مناطق شمالی این کشور آژیرهای خطر به صدا درآمده‌اند. در مورد اینکه آیا این حملات کشته به جای گذاشته‌اند، تا کنون گزارشی منتشر نشده است.

هرتزی هالوی، فرمانده ستاد کل ارتش اسرائیل اعلام کرد که نیروهای این کشور قصد انجام اقداماتی تازه علیه حزب‌الله در روزهای آینده را دارند.

او تأکید کرد اسرائیل می‌کوشد امکان بازگشت شهروندان خود به خانه‌هایشان در شمال این کشور را فراهم آورد.

هالوی تصریح کرد: «اگر حزب‌الله متوجه این مسئله نشده است، یک ضربه و باز هم ضربه‌ای دیگر خواهد خورد، تا بالاخره تفهیم شود.»

فرمانده ستاد کل ارتش اسرائیل افزود این کشور “از قابلیت‌های دیگری برخوردار است که تا کنون علیه حزب‌الله استفاده نکرده است”.

او ضمن تأکید بر این که کشته شدن ابراهیم عقیل و دیگر فرماندهان ارشد در نزدیکی بیروت حزب‌الله را “متزلزل” کرده، گفت: «پیام اسرائیل به حزب‌الله و دیگران در منطقه این است: دست ما به تمام کسانی که شهروندان اسرائیل را تهدید می‌کنند، می‌رسد.»

بیشتر بخوانید: گالانت: کشتن دو فرمانده حزب‌الله تسویه حساب شخصی بود

یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل نیز روز یکشنبه گفت که حزب‌الله “بدترین هفته در تاریخ خود را تجربه کرد.» او تصریح کرد که اسرائیل “تمامی ابزار را برای رسیدن به اهداف خود به کار خواهد بست.”

تهدید “دوگانه” از سوی ایران

از سوی دیگر نشریه جروزالم پست در گزارشی اظهارات بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل در شورای سیاست خارجی و دفاعی پارلمان این کشور را بازتاب داد.

به نوشته این نشریه او در نشستی غیرعلنی با شورای مزبور به “تهدید دوگانه” از سوی جمهوری اسلامی علیه اسرائیل اشاره کرد، یکی “تهدید هسته‌ای” و دیگری “حملات همزمان از شمال، جنوب و شرق”.

در این میان روابط عمومی کل سپاه پاسداران در اطلاعیه‌ای از دستگیری ۱۲ نفر در ۶ استان ایران خبرداد و مدعی شد که “این افراد با اسرائیل همکاری کرده و تحت شبکه‌ای قصد انجام اقدامات ضدامنیتی در ایران داشتند”.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله

سپاه پاسداران در این اطلاعیه ادعا کرده که “اسرائیل برای فرار از مخمصه راهبردی این روزها، در تلاش برای سرایت بحران به داخل خاک جمهوری اسلامی ایران برآمده و طراحی سلسله اقدامات ضدامنیتی در کشورمان را در دستور کار خود قرار داده بود”.

ادعای این دستگیری‌ها پس از ضربات سنگین اسرائیل به حزب‌الله لبنان که مورد حمایت جمهوری اسلامی قرار دارد، مطرح شده است.

با توجه به تشدید درگیری‌ها و تنش‌ها میان اسرائیل و حزب‌الله، نگرانی واشنگتن نیز مانند بسیاری کشورهای دیگر از گسترش جنگ به سراسر خاورمیانه افزایش یافته است.

جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا شامگاه یکشنبه ۲۲ سپتامبر (اول مهر) به خبرنگاران گفت: «ما هر چه در توان داریم انجام می‌دهیم تا از بروز جنگی بزرگ‌تر جلوگیری کنیم.»

او ضمن تأکید بر نگرانی از افزایش تنش‌ها در منطقه گفت، واشنگتن همچنان “سخت در تلاش است”.

بیشتر بخوانید: جنگ‌های آینده خاورمیانه فقط جنگ با گلوله و موشک نخواهند بود

در جریان حمله روز سه‌شنبه گذشته (۱۷ سپتامبر / ۲۷ شهریور) در لبنان، هزاران پیجر متعلق به حزب‌الله منفجر و در اثر این انفجارها دست‌کم ۳۷ تن کشته و بیش از ۳ هزار نفر مجروح شدند.

همچنین در حمله روز جمعه (۲۰ سپتامبر) جنگنده‌های اسرائیلی به نزدیکی بیروت، ١٢ نفر از فرماندهان واحد رضوان گروه حزب‌الله لبنان از جمله ابراهیم عقیل، رئیس عملیات نظامی حزب‌الله، فرمانده نیروی رضوان، و مسئول اجرای طرح‌های نظامی این گروه کشته‌ شدند.

“پیمان آینده” از سوی اعضای سازمان ملل متحد به تصویب رسید

به‌رغم مانع‌تراشی مخرب روسیه با حمایت ایران، جامعه بین‌الملل “پیمان آینده” برای مقابله مشترک با بحران‌ها را تصویب کرد. کشورهای عضو سازمان ملل در نیویورک سندی را به تصویب رساندند که آلمان نقش کلیدی در تدوین آن داشت.روسیه در آخرین لحظه اصلاحیه‌ای را ارائه داد. اما کشورهای عضو سازمان ملل متحد با اکثریت قاطع از رای دادن به این پیشنهاد خودداری کردند و بدین گونه این پیمان به تصویب رسید.

سند “پیمان آینده” در پنج فصل، در مجموع ۵۶ نکته را در مورد چگونگی تقویت چندجانبه‌گرایی و بهبود همکاری‌های بین‌المللی به منظور مقابله با بحران‌ها و درگیری‌های جهانی فهرست کرده است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله

به گزارش خبرگزاری فرانسه، اولاف شولتس، صدراعظم آلمان در سخنانی که پس از تصویب این پیمان در نیویورک به زبان انگلیسی ایراد کرد، گفت که این توافق روشن می‌کند که “تمام صحبت‌ها در مورد تفرقه، قطبی شدن و ناامنی، پایان کار سازمان ملل متحد ما نخواهد بود”.

آلمان و نامیبیا در سال‌های اخیر با تلاشی خستگی‌ناپذیر در حال مذاکره با دیگر کشورها بر سر محتوای این سند بودند. شولتس گفت که مذاکره‌کنندگان برای رسیدن به این اجماع جهانی، بر اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک غلبه کردند: «شما ثابت کردید که چندجانبه‌گرایی زنده است.»

حمایت ایران از پیشنهاد اصلاحی روسیه

مسکو از متن این پیمان فاصله گرفت و در آخرین لحظات یک اصلاحیه ارائه داد. هیئت روسی می‌خواست در متن سند قید شود که سازمان ملل نباید در امور داخلی کشورهای عضو مداخله کند.

روسیه در این اقدام خود از سوی کشورهای بلاروس، کره شمالی، ایران، نیکاراگوئه و سوریه حمایت شد. با این حال، رای‌گیری در مورد پیشنهاد روسیه با اکثریت قاطع دیگر کشورها رد شد، و بدین گونه راه برای تصویب هموار شد.

بیشتر بخوانید: “پیمان آینده” سازمان ملل چیست؟ اصلاح نظم جهانی

صدراعظم آلمان اقدام روسیه را «تا اندازه‌ای گمراه‌کننده خواند؛ این‌که روسیه یک بار دیگر تلاش کرد تا کل این روند را متوقف کند و نمی‌خواست با مسیری که تمام جهانیان طی کردند، همراهی کند». اولاف شولتس افزود، اما این “یک مشکل برای روسیه است”، نه برای “روندی که کشورهای جهان با یکدیگر در پیش گرفته‌اند”.

ده‌ها تن از سران کشورها و دولت‌ها به نیویورک سفر کردند تا “پیمان آینده” را امضا کنند، که سرآغاز هفته دیپلماسی برتر سازمان ملل بود. بحث عمومی سازمان ملل روز سه‌شنبه ۲۴ سپتامبر (سوم مهرماه) با تمرکز بر تشدید درگیری در خاورمیانه و جنگ در اوکراین آغاز می‌شود.

بیشتر بخواهنید: طرح “پیمان آینده” در مجمع عمومی سازمان ملل بررسی می‌شود

آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، ابتکار “پیمان آینده” را در سال ۲۰۲۱ آغاز کرد. این پیمان شامل تعهد به چندجانبه‌گرایی برای “همگامی با جهان در حال دگرگونی” می‌شود و با توجه به تداوم بحران‌ها “حفاظت از نیازها و منافع نسل‌های فعلی و آینده” ضروری می‌سازد.

امضاکنندگان این سند خود را متعهد به هدف جهانی عاری از سلاح‌های هسته‌ای و خلع سلاح و ادامه ماموریت‌های حافظ صلح سازمان ملل می‌دانند.

آنها همچنین متعهد به اهداف توافق شده در توافقنامه‌های بین‌المللی برای مهار تأثیرات اقلیمی جهانی و پروتکل اضافی برای مهار خطرات فناوری‌های دیجیتال مانند هوش مصنوعی (AI) هستند.

این پیمان همچنین خواستار اصلاح نهادهای مالی بین‌المللی و اصلاح شورای امنیت سازمان ملل به منظور دستیابی به نمایندگی بهتر و عادلانه‌تر کشور‌ها در سطح بین‌المللی است. این نکات به ویژه از سوی کشورهای در حال توسعه در مذاکرات مورد تاکید قرار گرفته بود.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

دیپلمات‌های سازمان ملل بخشا متن این سند را به عنوان “حداقل مخرج مشترک” یا بسیار “ملایم” توصیف می‌کنند. ریچارد گوون، کارشناس گروه بین‌المللی بحران می‌گوید که این پیمان حاوی “ایده‌های خوبی” است. اما در نهایت این، آن “سند انقلابی در راستای اصلاح چندجانبه‌گرایی که گوترش در ابتدا خواستار آن بود” نیست.

یک دیپلمات غربی گفت، با این حال موفق شدیم که بر تلاش برای چندجانبه‌گرایی بار دیگر تأکید شود، “حتی در شرایط دشوار ژئوپلیتیکی که در حال حاضر در آن قرار داریم”.

“پیمان آینده” یک توافق غیرالزام‌آور میان کشورهای سازمان ملل است. گوترش خواستار آن شد که اکنون مهم است “با دمیدن زندگی بر این سند، واژه‌ها به عمل بدل شوند”.

‌پیشتازی سوسیال‌دموکرات‌ها در انتخابات ایالت براندنبورگ آلمان

بر اساس آخرین آمار انتخابات ایالت براندنبورگ آلمان، حزب سوسیال دموکرات با بیش از ۳۱درصد آرا در رأس است. حزب راست‌گرای آلترناتیو برای آلمان ۲۹درصد آرا را کسب کرد. حزب دموکرات مسیحی به ۱۱.۵درصد و سبزها به ۴.۵درصد رسیدند.در انتخابات مهم ایالتی براندنبورگ آلمان، حزب سوسیال دموکرات به رهبری دیتمار ویدکه بر اساس نخستین نتایج شمارش آرا با کسب ۳۱.۳ درصد آرا قوی‌ترین حزب شده است. میزان مشارکت در این انتخابات بیش از ۷۰درصد بوده است.

در رتبه دوم حزب “آلترناتیو برای آلمان” با کسب ۲۹.۵ درصد قرار دارد. این حزب از سوی اداره ایالتی حفاظت از قانون اساسی (سازمان امنیت داخلی آلمان) به عنوان مظنون به یک جریان راست افراطی طبقه‌بندی کرده است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله

حزب “اتحاد سارا واگن‌کنشت” (BSW) با کسب ۱۲درصد آرا در جایگاه سوم قرار گرفته است.

حزب دموکرات مسیحی آلمان بیش از ۵ درصد آرای خود را از دست داد و به کسب حدود ۱۱.۵درصد آرا رسید.

حزب سبزها با کسب حدود ۴.۵ تا ۵درصد احتمال دارد که نتوانند حدنصاب ۵درصد را به دست آورند و از ورود به پارلمان بازبمانند.

بیشتر بخوانید: صدراعظم آلمان نتایج انتخابات ایالتی تورینگن و زاکسن را “تلخ” نامید

حزب چپ ۳ تا ۴ درصد آرا را به خود اختصاص می‌دهد و در نهایت به زیر حدنصاب پنج درصد رسیده و به احتمال بسیار نخواهد توانست وارد پارلمان شود.

حزب دموکرات‌های آزاد (لیبرال‌ها) با کسب یک درصد آرا بیرون از پارلمان قرار می‌گیرد. این حزب هنوز نتوانسته نماینده‌ای در این پارلمان ایالتی داشته باشد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

با این حال، بر اساس قانون انتخابات، احزاب سبزها، چپ و لیبرال‌ها می‌توانند به پارلمان ایالتی راه پیدا کنند، حتی اگر زیر حدنصاب پنج درصد باشند، به این شرط که یک نماینده مستقیم از آن‌ها انتخاب شده باشد. با اعلام نتایج قطعی انتخابات وضعیت این سه حزب نیز روشن خواهد شد.

بیکاری فزاینده جوانان در چین؛ دولت قادر به حل معضل نیست

اقتصاد چین از چند سال پیش با معضلات متعددی دست به گریبان است. یکی از آنها بیکاری بالای جوانان است. تابستان ۲۰۲۳ از هر پنج نفر یک نفر بیکار بود. حال دولت انتشار آمار بیکاران را متوقف کرده‌ و می‌گوید دوباره محاسبه می‌کند.بر اساس آمارهای رسمی، بیکاری جوانان در چین در ماه اوت سال جاری به بالاترین سطح خود از ابتدای سال تاکنون رسیده است. همان‌طور که اداره آمار چین در روز جمعه ۲۰ سپتامبر (۳۰ شهریور) اعلام کرد، نرخ بیکاری در میان افراد ۱۶ تا ۲۴ ساله در ماه گذشته ۱۸.۸درصد بود، در حالی که دو ماه پیش از آن ۱۷.۱درصد بوده است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله

بیکاری جوانان یکی از بزرگترین مشکلات اقتصادی در جمهوری خلق چین است. در ماه مه، رئیس‌جمهور شی جین پینگ مبارزه با بیکاری را “اولویت مطلق” اعلام کرد.

مقامات چینی بیکاری جوانان را در ژوئن سال گذشته با رکورد ۲۱.۳ درصد اعلام کردند، اما سپس انتشار این آمار را به حالت تعلیق درآوردند. سپس در ماه دسامبر سال گذشته روش محاسبه را، با حذف دانشجویان، تغییر دادند دوباره آمار بیکاران را اعلام کردند.

بیشتر بخوانید: رکود اقتصاد چین بر اقتصاد آلمان تأثیر جدی می‌گذارد

بر اساس محاسبات جدید، نرخ بیکاری در میان جوانان ۲۵ تا ۲۹ ساله در ماه اوت ۶.۹ درصد بود، در حالی که این رقم در ماه ژوئیه، یعنی یک ماه پیش از آن ۶.۵درصد بوده است. با این حال، داده‌های رسمی آماری تنها تصویر ناقصی از بیکاری در جمهوری خلق چین ارائه می‌دهد، زیرا به عنوان مثال، فقط مناطق شهری محاسبه می‌شوند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

علاوه بر نرخ بیکاری بالای جوانان، چین با یک بحران جدی در حوزه ساخت‌وساز و اختلافات تجاری با غرب دست و پنجه نرم می‌کند. ارقام اقتصادی ارائه شده در هفته‌ها و ماه‌های اخیر بارها نشان داده‌اند که بهبود اقتصاد چین پس از پایان اقدامات سختگیرانه کرونا با روند بسیار کندی پیش می‌رود.

فشار فرهنگی برای داشتن اندام متناسب با ما چه می‌کند؟

بررسی‌ها نشان می‌دهند که شرم از بدن و فشار اجتماعی برای داشتن اندام متناسب در جهان بسیار شدید است. محققان می‌گویند این فشارها با وجود شکل‌گیری جنبش‌هایی برای “مثبت‌اندیشی نسبت به بدن” در سال‌های اخیر، بیشتر شده‌‌اند.محققان می‌گویند که “شرم از بدن” یا اصطلاحا “بادی شیمینگ” (Body shaming) و فشار اجتماعی برای داشتن اندام متناسب در جهان هنوز بسیار شدید است. بررسی‌های جدید نشان می‌دهند که این فشارها با وجود شکل‌گیری جنبش‌هایی برای “مثبت‌اندیشی نسبت به بدن” (Body Positivity) در سال‌های اخیر، بیشتر شده‌‌اند.

با این همه، کارشناسان می‌گویند که این فشار، به چه میزان و چگونه بر افراد تاثیر می‌گذارد و زنان تا چه اندازه برای بدن خود ارزش قائل‌اند، به عوامل فرهنگ آن‌ها نیز بستگی دارد.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

عموما جنبش “مثبت‌اندیشی نسبت به بدن” که نام یک جنبش شکل گرفته در سال‌های اخیر است، به عنوان واکنشی به ایده‌آل‌های زیبایی غیرواقعی و تبعیض‌آمیز در نظر گرفته می‌شود. به طور مشخص، این جنبش بر ارزش نهادن به بدن خود – علی‌رغم تمام نقص‌ها و انحراف‌های ظاهری از هنجارهای رایج – تاکید دارد.

اما به نظر می‌رسد با وجود کار فرهنگی درازمدت این جنبش، احتمالا بسیاری از افراد همچنان در تابستانی که گذشت باز هم جرات نکردند به ساحل بروند. بر اساس یک نظرسنجی از شرکت بیمه سلامت ب‌‌کا‌کا پرونوا در آلمان، تقریبا یک سوم از زنان و یک چهارم از مردان در این کشور به دلیل شرم از بدن خود از رفتن به تعطیلات ساحلی خودداری کرده‌اند.

به طور کلی، یک سوم از پاسخ‌دهندگان معتقد بودند که افراد با اضافه‌وزن نباید لباس شنا بپوشند.

فشار در فرهنگ‌ها متفاوت است

با این حال، به گفته لوئیس هانسون روان‌شناس دانشگاه دورهام ، این نوع نگرش به بدن در همه جای جهان یکسان نیست. او به همراه همکارانش در جریان یک تحقیق بین‌المللی، این موضوع را بررسی کرده‌اند که فشار برای داشتن بدنی لاغر در فرهنگ‌های مختلف به چه میزان متفاوت است. این تیم تحقیقاتی همچنین این موضوع را بررسی کرده‌اند که زنان تا چه اندازه برای بدن خود ارزش قائل‌ هستند.

بیشتر بخوانید: هشدار یک پژوهش: مصرف قند کودکان و نوجوانان همچنان بیش از حد است

یافته‌های این تیم تحقیقاتی نشان می‌دهند که زنان سفیدپوست غربی طبق گفته خودشان بیشترین فشار در این زمینه را احساس می‌کنند. این فشار عمدتا توسط رسانه‌ها ایجاد می‌شود: فیلم‌ها، برنامه‌های تلویزیونی، تبلیغات و شبکه‌های اجتماعی. به گفته آمحققین زنان چینی بیشتر از جانب خانواده خود این فشار را احساس می‌کنند.

در مقابل، زنان سیاه‌پوست نیجریه‌ای کمترین فشار اجتماعی و فرهنگی را گزارش داده‌اند و ایده‌آل بدن لاغر که در غرب و چین رایج است، در ذهن آن‌ها کمتر نفوذ کرده و پذیرفته شده است.

تفاوت‌ها در ارزش‌گذاری بدن؛ شرم از بدن در آلمان

پژوهشگران می‌گویند حتی اگر عوامل دیگری نیز در شرم از بدن دخیل باشند، نتایج آن‌ها نشان می‌دهند که ارزش‌گذاری بدن نیز بین فرهنگ‌های مختلف متفاوت است. به گفته آن‌ها زنان سیاه‌پوست نیجریه‌ای به طور کلی از بدن خود رضایت بیشتری داشتند. پس از آن‌ها زنان چینی قرار داشتند و در نهایت، زنان سفیدپوست غربی کمترین میزان ارزش‌گذاری نسبت به بدن خود را در میان این سه گروه داشتند.

بررسی‌های این گروه عمدتا بر روی زنان کشورهای انگلیسی‌زبان مانند ایالات متحده یا بریتانیا تمرکز کرده بود. با این حال، به گفته نیکول بِرِند، روان‌شناس مشاوره از دانشگاه پوتسدام، وضعیت در آلمان به طور دقیق مشخص نیست. او می‌گوید: «در مورد تصویر مثبت از بدن، ما تازه شروع به فهمیدن و بررسی این جنبه‌ها در حوزه آلمانی‌زبان کرده‌ایم.»

بیشتر بخوانید: سازمان جهانی بهداشت: چاقی به یک اپیدمی بدل شده است

به گفته او آن‌ها یک پرسش‌نامه درباره تصور افراد از بدن خود را به آلمانی ترجمه کرده‌‌اند. این روان‌شناس آلمانی، این امر را که تصویر بدن در فرهنگ آلمانی به طور قابل‌توجهی با سایر کشورهای غربی تفاوت دارد بعید می‌داند.

نیکول بِرِند می‌گوید با این حال، باید توجه داشت که حتی در یک فرهنگ واحد، ممکن است تفاوت‌های قابل‌توجهی در تصور افراد از بدن خود وجود داشته باشد.

چگونگی نگرش ما به بدن‌مان همچنین به سن، طبقه اجتماعی، وضعیت سلامتی یا جنسیت ما بستگی دارد. به عنوان مثال، مردان بیشتر در معرض این ایده‌آل بدن قرار دارند که به جای لاغر بودن، باید بسیار عضلانی باشند.

رسانه‌های غربی این فشار را افزایش می‌دهند

به گفته محققان، میزان تاثیر عوامل مختلف، مانند رسانه‌ها یا خانواده، دقیقا مشخص نیست. با این حال، طبق گفته هانسون، شواهد قوی وجود دارد که نشان می‌دهند رسانه‌های غربی تاثیر زیادی روی ایجاد این حس شرم از بدن در افراد دارند.

به عنوان مثال، در نیکاراگوئه تحقیقاتی انجام شده است که نشان می‌دهد ایده‌آل‌های اندام، چگونه پس از آن که مردم در معرض رسانه‌های غربی قرار گرفته‌‌‌اند تغییر کرده است.

به گفته هانسون، “در نیکاراگوئه مناطقی وجود دارد که به تازگی به تلویزیون، تلفن و اینترنت دسترسی پیدا کرده‌اند.”

او می‌گوید “در آنجا مشاهده شده که مردم هرچه بیشتر با رسانه‌های غربی در تماس باشند، ایده‌آل‌های مد نظرشان از بدن نیز بیشتر تغییر کرده و شبیه به ایده‌آل‌های اندامی غربی شده است.”

چه کسی از این وضع بهره می‌برد؟

روان‌شناسان توصیه می‌کنند که برای فرار از این تاثیر و به منظور ایجاد تصویر مثبت‌تری از بدن، باید ایده‌آل‌های غربی را به‌طور انتقادی بررسی کنیم.

در همین راستا نیکول بِرِند، روان‌شناس آلمانی می‌گوید “ما باید هر زمان که محتوای رسانه‌ای را می‌بینیم که ایده‌آل‌های خاصی از زیبایی را تبلیغ می‌کند، ابتدا از خود بپرسیم که چه کسی از این تصاویر بهره‌مند می‌شود؟ چه کسی از این که ما فکر کنیم کافی نیستیم و باید خود را تغییر دهیم و به ایده‌آل‌ها برسیم، سود می‌برد؟”

به گفته او افزون بر این، “بسیار مهم است که درک کنیم این تصاویر به چه میزان ویرایش یا دستکاری شده‌اند.”

بیشتر بخوانید: اعتماد‌ به‌ نفس بیشتر با استفاده کمتر از شبکه‌های اجتماعی

هانسون می‌گوید برای اینکه بتوانیم رابطه بهتری با بدن خود برقرار کنیم، باید یک سری از فعالیت‌ها را آغاز کنیم. به گفته‌ او، این فعالیت‌ها باید لذت‌بخش باشند و “ما در آن‌ها احساس نزدیکی و ارتباط با بدن خود داشته باشیم.”

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

این روان‌شناس می‌گوید: «پوشیدن لباس‌هایی که در آن احساس راحتی می‌کنیم، و نه الزاما لباس‌هایی که مد روز هستند یا فکر می‌کنیم دیگران آن‌ها را دوست دارند، می‌تواند بسیار مفید باشد.»

گنجاندن زنان در روایت‌های جنگ: تاریخ‌نگاری‌های پیش‌دستانه‌ی حکومت

بهار صبا

فقدان بخش‌های وسیعی از داستان‌ها و تاریخ‌نگاریِ جنگ‌ تا مدت‌ها بعد از پایان یک جنگ بیش از آنکه استثناء باشد قاعده‌ی معمول است. طرفین درگیر جنگ معمولاً روایت‌ها را به شدت در کنترل خود داشته‌اند. حتی وقتی قدرت کشورها بر این روایت‌ها و تاریخ‌نویسی‌ها شروع به کاهش می‌کند عناصر دیگری ظهور روایت‌های جایگزین و تکثرگرایانه‌ای را که پیش از این غایب بوده‌‌اند با مانع مواجه می‌کند؛ عناصری همچون آسیب روانی، شرم، احساس گناه، انتظار عبور از جنگ و بازسازی آنچه تخریب شده و همچنین احساسات وطن‌دوستانه و ملی‌گرایانه. کمتر کسی است که زندگی‌اش از جنگ ایران و عراق به‌عنوان یکی از طولانی‌ترین و خون‌بارترین جنگ‌‌های میان‌کشوری در قرن بیستم متأثر نشده باشد. اما تاکنون، در حالی که بیش از سه دهه از پایان این جنگ می‌گذرد، روایت‌های موجود، خواه در قالب تاریخ‌نگاری یا هنر و ادبیات، کمتر تجربه‌ها و خاطرات بسیار متنوع مردم را منعکس کرده‌اند. تجربه‌های کودکان، کودک‌سربازان، زنان از پیشینه‌های متفاوت، مردمان کرد، بلوچ، عرب و ترک؛ اقلیت‌های دینی، افراد دارای معلولیت و دگراندیشان سیاسی در کنار بسیاری گروه‌های دیگر غالباً ناشنیده مانده‌اند. در حالی که در سایر جنگ‌ها دلایل متعددی از جمله آسیب روانی می‌تواند جای خالی این روایت‌ها را توضیح دهد در مورد جنگ ایران و عراق، سیاست‌های مقام‌های جمهوری اسلامی ایران برای حفظ تسلط بر تمامیِ روایت‌های جنگ از جمله با توسل به فشار، تهدید و سانسور دلیل اصلی است که بر دلایل دیگر این غیبت‌ سایه انداخته است.

از آغاز جنگ، مسئولان جمهوری اسلامی آن را «نه صرفاً یا عمدتاً جدالی بر سر خاک بلکه تهدیدی برای موجودیت نظام جمهوری اسلامی»[1] معرفی کردند. در نتیجه، حفظ هژمونی بر روایت‌های جنگ برای بسیج نیروها و مشروعیت بخشیدن به قوانین دوران جنگ مسئله‌ای محوری بود. از آن زمان خاطرات و روایت‌های جنگ، که حاکمیت از آن با عنوان «دفاع مقدس» یاد می‌کند، یکی از ستون‌های ایدئولوژیک محکم حکمرانیِ جمهوری اسلامی بوده و نقشی حیاتی در ادعای مشروعیت سیاسیِ حاکمیت و توانایی‌اش در کنترل اجتماعی ایفا کرده است. مقام‌های جمهوری اسلامی به خوبی می‌دانند که جنگ مانند هر واقعه‌ی تاریخیِ دیگری به شدت محل مناقشه است. آن‌ها می‌دانند که اگر به صداهای غایب جنگ مجال داده شود نه تنها واقعیت‌ها و حقایق سانسورشده‌ی پیشین درباره‌ی ضرر و زیانِ ناشی از سیاست‌ها و تصمیمات حکومت را فاش می‌کنند بلکه پتانسیل بالایی برای بر هم زدن روایت واحدی دارند که حکومت عرضه کرده است. این صداها می‌توانند فضایی برای تأمل ایجاد کنند، نگرش عمومی نسبت به جنگ را تغییر دهند، همدلی‌های جدیدی بیافرینند و در نهایت فضایی جسور برای مقاومت رادیکال در مقابل سلطه‌ی سیاسی و اجتماعی حکومت شکل دهند.

در دهه‌های گذشته، استراتژی‌ مقامات جمهوری اسلامی برای حفظ هژمونی و تسلط خود بر تمامیِ کنش‌های گفتمانی درباره‌ی جنگ هوشمندانه‌تر شده است. آن‌ها بهجای صرفاً سانسور کردن و حفظ هژمونیِ گفتمانیِ خود از طریق فشار و سرکوب، به استراتژی‌های نامحسوس‌تری روی آورده‌اند. یکی از این استراتژی‌ها «تاریخ‌نگاریِ پیش‌دستانه» است. «تاریخ‌نگاری پیش‌دستانه» اصطلاحی است که توسط اریک هان، مورخ، در توصیف تلاش‌های آلمان برای ایجاد روایتی تاریخی که مسئولیت این کشور را در شروع جنگ جهانی اول انکار می‌کند ابداع شده است.[2] در این رویکرد آلمان محتوایی گزینشی را که نشان از مسئولیت کشورهای دیگر در آغاز جنگ داشت منتشر می‌کرد. به عبارت دیگر، هدف تاریخ‌نگاریِ پیش‌دستانه آماده کردن «‌زمینه برای پروژه‌های کنونی و آینده با ارائه‌ی تفسیری از گذشته است.»[3]

پتانسیل دردسرساز برخی از روایت‌های مغفول‌مانده‌ی‌ جنگ باعث شده که مسئولان و مؤسسات جمهوری اسلامی به پروژه‌ی تاریخ‌نگاریِ پیش‌دستانه روی بیاورند تا «حوزه‌های کشمکش را خنثی و روایت‌های اقلیت‌ها را در گفتمان هژمونیک جذب کنند»[4]. به بیان دیگر جمهوری اسلامی به‌جای صرفاً سرکوب صدای توده‌‌ها، که البته به طور سیستماتیک در جریان است، قلمرو بلاغی خود را گسترش داده و از «مصادره به مطلوب»[5] و«گزینش»[6] به‌عنوان تاکتیک‌های اصلیِ پیش‌دستانه استفاده می‌کند تا «مطالبی را که می‌توانند آلترناتیو، مخالف، برانداز یا به نوعی ضدهژمونی به نظر برسند»[7] پنهان کند. یکی از ویژگی‌های اصلیِ این استراتژی گنجاندن زنان در روایت‌های جنگ است. در ظاهر، زنان بیش از هر زمان دیگری در تولیدات فرهنگی با موضوع جنگ ــ چه آن‌ها که مستقیماً توسط مؤسسات حکومتی تهیه می‌شوند و چه آن‌ها که به‌رغم نظام سرسخت سانسور در کشور اجازه‌ی انتشار می‌یابند ــ حضور دارند. اما بررسی این محتوا نشان می‌دهد که هرچند برخی در ظاهر تلاش کرده‌اند تا زنانی از پیشینه‌‌های متنوع یا زنانی دارای نظرات انتقادی یا تا حدی مخالف را در تولیدات خود بگنجانند، اما این شخصیت‌ها در نهایت همه فرو می‌ریزند و به انتخاب خود تسلیم روایت وسیع‌تر ایدئولوژیک‌ می‌شوند. زنان برای این که جایی در داستان‌های جنگ داشته باشند باید پرسش‌ها، تردیدها و عقاید دگراندیشانه‌ی خود را کنار بگذارند.

 

گنجاندن زنان در روایت‌های جنگ

یکی از تاکتیک‌های پروژه‌ی انحصارطلبیِ جمهوری اسلامی مصادره به مطلوب ابزارهایی است که معمولاً وسیله‌ای برای مقاومت و به چالش کشیدن روایت‌های غالب تاریخی محسوب شده‌اند. یک نمونه از این دست «تاریخ شفاهی» است، شیوه‌ای که اغلب توسط مورخان اجتماعی برای گنجاندن تجربه‌ها و دیدگاه‌های گروه‌هایی استفاده می‌شود که کلان‌روایت‌های حکومتی یا ملی آن‌ها را به حاشیه رانده است. بی‌تردید تاریخ شفاهی به‌عنوان شاخه‌ا‌ی از فعالیت آکادمیک تنها در انحصار مورخان اجتماعی نیست. اما رواج تاریخ‌نگاری‌ِ اجتماعی در نیم قرن گذشته باعث شده تا تاریخ اجتماعی نه تنها فعالیتی دانشگاهی بلکه نوعی کنشگری به شمار رود[8]. از این حیث می‌توان تاریخ شفاهی را نوعی جنبش برای «دسترسی به صداهای تحت استیلا»[9] در نظر گرفت، جنبشی که «آگاهی و تجربه‌ی گروه‌هایی را بازتاب می‌دهد که مورخان آن‌ها را معمولاً “فاقد قدرت بیان” و “بی‌اهمیت” پنداشته‌‌اند.»[10]

هدف تاریخ‌نگاریِ پیش‌دستانه آماده کردن «‌زمینه برای پروژه‌های کنونی و آینده با ارائه‌ی تفسیری از گذشته است.»

هرچند تاریخ شفاهی پتانسیل این را دارد که چندوجهی بودن تجربه‌های جنگ و روایت‌هایی غیر از روایت‌های رسمی را نشان دهد اما در ایران مسئولان از آن به‌عنوان روشی برای بازتولید روایت حاکمیت از جنگ استفاده کرده‌اند. واحد تاریخ شفاهیِ مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری که از بهمن سال ۱۳۸۷ کار خود را تحت نظارت حوزه‌ی هنری شروع کرده، یکی از مؤسساتی است که پروژه‌‌های تاریخ شفاهی را دنبال می‌کند. این مرکز مصاحبه‌ها، مقالات و محتوای صوتی-تصویریِ متعددی را در ارتباط با جنگ در هفته‌نامه‌ی خود و همچنین در وب‌سایت تاریخ شفاهی ایران منتشر می‌کند.[11] این واحد نه تنها گفتمان «دفاع مقدس» را به شکلی ایدئولوژیک ترویج می‌کند بلکه همچنین اخبار، مقالات و مطالبی از نقاط مختلف جهان را در ارتباط با تاریخ شفاهی انتشار می‌دهد، کارگاه‌های تاریخ شفاهی برگزار می‌کند و طیف وسیعی از محتواهای آموزشی را با موضوع «نحوه‌ی انجام تاریخ‌نگاری» در اختیار عموم می‌گذارد. با وجود این، فعالیت‌های این واحد با انگیزه‌های ایدئولوژیک صورت می‌گیرد و هم‌راستای تاریخ‌‌نگاریِ پیش‌دستانه‌ی حاکمیت از جنگ است.

پروژه‌های تاریخ شفاهیِ حکومتی به طور خاص به «نقاط کمبودی» که پتانسیلِ شکل‌گیریِ روایت‌های ضدهژمونیک و آلترناتیو دارند توجه نشان داده‌اند. به عبارت دیگر، آن‌ها به صداهایی توجه کرده‌اند که در آنچه میریام کوک «داستان جنگ» می‌نامد معمولاً غایب بوده‌‌اند. در این زمینه، زنان یکی از گروه‌هایی هستند که حکومت متوجه فقدان تجربه‌های آن‌ها در روایت‌های جنگ شده است. کوک به پتانسیل دگراندیشانه‌‌ی عقاید زنان در مورد جنگ اشاره می‌کند. او نوشته‌های زنان عرب درباره‌ی جنگ‌های پسااستعماری در خاورمیانه و شمال آفریقا را بررسی می‌کند و با اشاره به اینکه دیدگاه‌های زنان اغلب نادیده انگاشته می‌شود، می‌گوید که مشارکت زنان در «داستان جنگ» در روایت غالب اختلال ایجاد می‌کند و «صورت‌بندیِ معمول و غریزی از جنگ»[12] را به چالش می‌کشد. حضور زنان در جنگ و مشارکت آن‌ها به‌عنوان نویسنده «پذیرش کورکورانه‌ی مفاهیمی همچون مدافع و تحت دفاع را زیر سؤال می‌برد»[13] و مرز میان دوقطبی‌هایی چون «خانه» و «خط مقدم» یا «رزمند‌گان» و «غیرنظامیان» را محو می‌کند. کوک استدلال می‌کند که «محو شدن چنین دوگانه‌هایی به ما اجازه می‌دهد که به شکنندگیِ دوگانگی‌هایی همچون پیروزی در مقابل شکست پی بریم.»[14]

شاید بتوان گفت که دقیقاً به همین دلیل است که داستان‌های زنان توسط حکومت ایران مصادره به مطلوب و گزینش شده است. افزایش انتشار «روایت‌های زنان» در سال‌های اخیر در قالب زندگی‌نامه، خاطرات و مصاحبه‌ توسط حوزه‌ی هنری و واحد تاریخ شفاهی گواه این موضوع است. هرچند در نخستین سال‌های پس از جنگ زنان به ندرت در تولیدات هنری حضور داشتند اما از اواخر سال ۱۳۷۸به طور خاص به یکی از موضوعات مورد توجه تولیدات «دفاع مقدس» تبدیل شده‌اند. در سال ۱۳۸۶ جمشیدی‌ها و حمیدی در مقاله‌ای با عنوان «تجربه‌های زنان از جنگ» به وجود بیش از ۱۰۰ یادنامه و مطلب با موضوع جنگ به قلم زنان اشاره کردند[15]. البته از آن تاریخ این تعداد به طرز قابل‌توجهی افزایش یافته است.

بخش وسیعی از ادبیات جنگِ تولید شده تحتِ لوای «دفاع مقدس» با موضوع زنان محدود به زندگی‌ آن‌ها در ارتباط با مردان است. این آثار اغلب به زنان به‌عنوان همسر شهید می‌نگرند و خاطرات آن‌ها از زندگیِ مشترکِ اغلب کوتاهشان را بررسی می‌کنند. در این داستان‌ها قهرمان اصلی شهید مرد است که خصوصیات، ایمان و اخلاقش به شکلی شخصی‌تر و جذاب‌تر مورد توجه قرار می‌گیرد. نقطه‌ی آغاز چنین آثاری اغلب خواستگاری و ازدواج است. این روایت‌ها بدون استثناء با شهادت مرد یا کمی بعد از آن پایان می‌یابند و در نتیجه به زندگیِ بازماندگان و اثرات روانی، اجتماعی و اقتصادیِ این مرگ بر زندگیِ زنان اشاره نمی‌کنند. یکی از شناخته‌شده‌ترین نمونه‌های این نوع آثار مجموعه کتاب‌های کوتاهی است که در بیش از ۳۰ جلد با عنوان نیمه‌ی پنهان ماه توسط انتشارات روایت فتح منتشر شده است. مجموعه مصاحبه‌های تلویزیونی با همین عنوان نیز در شبکه‌ی افق پخش شده است. هم در کتا‌ب‌ها و هم در برنامه‌های تلویزیونیِ این مجموعه، شهدا به ماه تشبیه شده‌اند، ماه‌هایی که از زبان نیمه‌ی پنهانشان، یعنی همسرانشان «روایت» می‌شوند.

در این روایت‌های عموماً ایدئولوژیک، داستان‌ها و رفتار زنان تا آن جایی اهمیت دارد که بتواند تعهدشان به «فرهنگ شهادت‌طلبی» را نشان دهد. مادران، زنان و خواهران به این دلیل سزاوار ستایش‌اند که نه تنها با متانت از شهادت عزیزانشان استقبال می‌کنند بلکه فعالانه این مردان را تشویق می‌کنند که به جبهه بروند و شهادت‌طلب باشند. نقل قول زیر از مرتضی سرهنگی که در یکی از شماره‌های مجله‌ی سوره‌ی مهر منتشر شده است این دیدگاه را به روشنی نشان می‌دهد:

در جنگ‌های دفاعی، مقاومت مردان در گرو مقاومت زنان است. اگر زنان دست از مقاومت بکشند، مردان نیز انگیزه‌شان را از دست می‌دهند. به این دلیل است که فکر می‌کنم صدام را مادران ایرانی شکست دادند نه توپ و تانک. مادران ایرانی بودند که ساک فرزندانشان را بستند و شوهرانشان را به جبهه فرستادند.[16]

 

زندگی‌نامه‌ی زنان

یکی از مشهورترین کتاب‌های «دفاع مقدس» که در موردش بسیار تبلیغ می‌شود و نمونه‌ی خوبی برای این ژانر است کتاب نامه‌های فهیمه[17] است. این کتاب، که ادعا می‌کند تلاشی برای «ارائه‌ی تصویر کامل‌تری از زنان در طول ۸ سال دفاع» است، حاوی نامه‌های فهیمه به شوهران اول و دومش است که هر دو در جنگ کشته شدند. مقدمه‌ی کتاب از زبانی اغواکننده و احساساتی برای تمجید از تعهد فهیمه به شهادت بهره می‌گیرد. فهیمه دانش‌آموزی ۱۷ ساله است که هرچند می‌داند که غلام‌رضا به زودی شهید می‌شود و زندگیِ مشترکشان کوتاه خواهد بود با او ازدواج می‌کند. وقتی فهیمه و غلام‌رضا برای عقد ازدواج نزد خمینی می‌روند فهیمه می‌گوید در صورتی به این ازدواج جواب مثبت خواهد داد که خمینی برای شهادت این زوج دعا کند. وقتی غلام‌رضا در جنگ کشته می‌شود فهیمه عزاداری نمی‌کند. بلکه در مراسم خاکسپاری به‌عنوان سردمدار دسته‌ی عزاداران فریاد می‌زند که «ای شوهر شهیدم شهادت مبارک…» فهیمه بعدتر با برادر شوهرِ مرحومش ازدواج می‌کند و اندکی بعد او را نیز تشویق می‌کند که به جبهه برود. او می‌گوید: «از اینکه این همه جوان در جبهه هستند و تو در خانه هستی خجالت می‌کشم.»

جملات ایدئولوژیکی که در این روایت‌ها گنجانده شده‌اند با انتظاری که از خانواده‌های شهدا می‌رود و روایت رسمی در سخنرانیِ زیر از رهبر جمهوری اسلامی همخوانی دارد:

ما در طول این هشت سال دفاع مقدّس و بعد از آن، از مادران، گِله نشنفتیم بلکه به‌عکس، مادرها را حماسى‌تر از بسیارى از پدرها یافتیم. من این توفیق را داشته‌ام که با بعضى از خانواده‌هاى شهدا روى فرششان، زیر سقفشان، بنشینم و صمیمانه با آنها حرف بزنم؛ تا الان ندیده‌ام ــ هیچ یادم نمى‌آید، حتّى یک مورد هم در بین شاید هزاران مورد ــ که مادرى از شهادت فرزندش گِله کرده باشد؛ نه، به‌عکس، مادرها افتخار می‌کنند، اظهار سربلندى می‌کنند، اظهار سرافرازى می‌کنند.[18]

شیرین سعیدی که در تحقیقات میدانیِ خود در ایران بر همسران و دختران شهدا تمرکز داشته است به رویکرد گزینشی حکومت به تجربه‌های (گروه‌های گزینش‌شده‌ای) از زنان در ارتباط با جنگ اشاره می‌کند. در این زمینه، نکته‌ی مهم تنها این نیست که «داستانِ چه کسی روایت می‌شود» بلکه این موضوع که «چه بخشی از داستان یک فرد نقل می‌شود» نیز اهمیت دارد. سعیدی می‌گوید که مشکلاتی که بسیاری از زنان شهدا بعد از درگذشت همسرانشان با آن مواجه شدند در روایت‌های رسمی کاملاً غایب است. او می‌‌گوید: «شما درباره‌ی مشکلات این زنان پس از کشته شدن شوهرهایشان چیزی نمی‌شنوید. حرفی از نگاه جامعه به این زنان نیست و نمی‌گویند که چه بر سر یک زن ۱۵ ساله آمده که یک بچه هم داشته است.» [19]

نکته‌ی مهم تنها این نیست که «داستانِ چه کسی روایت می‌شود» بلکه این موضوع که «چه بخشی از داستان یک فرد نقل می‌شود» نیز اهمیت دارد.

دومین دسته که پدیده‌ای جدیدتر است نیز به شدت ایدئولوژیک است. بر عکس دسته‌ی اول، آثار دسته‌ی دوم قهرمانان زنی را نشان می‌دهد که داستان‌هایشان بر محور مردان نمی‌گردد. به عبارت دیگر، در این دسته خودِ زنان و انتخاب‌هایشان هستند که مورد توجه قرار می‌گیرند نه شخصیت آن‌ها به‌عنوان مادر یا همسر شهید. گزارش‌های سال‌های اخیر نشان می‌دهد که خاطراتی از این دست از جمله پرفروش‌ترین آثار در ادبیات حکومت‌پسند مرتبط با جنگ هستند. دا: خاطرات سیده زهرا حسینی به اهتمام سیده اعظم حسینی که در سال ۲۰۰۸ منتشر شده است یکی از نمونه‌های برجسته در این دسته است. دا داستان زهرا حسینیِ ۱۷ ساله بلافاصله پس از حمله‌ی عراق به ایران است، زمانی که او و خواهرش برای شستن و دفن کشته‌شدگان خرمشهر داوطلب می‌شوند. مدتی بعد زهرا به سایر نیروهای داوطلب می‌پیوندد تا به مجروحان جنگی کمک کند و مواد غذایی و سایر اقلام را به خط مقدم جبهه برساند. او سه هفته پس از شروع جنگ، مجروح و برای درمان به تهران منتقل می‌شود. از دیگر نمونه‌های این ژانر می‌توان به کتاب پوتین‌‌های مریم: خاطرات مریم امجدی، مصاحبه و تدوین فریبا طالش‌پور و دختران اُ.پی.دی: خاطرات مینا کمایی، مصاحبه و تدوین لیلا محمدی اشاره کرد. هر دوی این کتاب‌ها خاطرات دو دختر نوجوان اهل خرمشهر و آبادان را در روزهای پس از حمله‌ی عراق مرور می‌کنند. هر دوی این دخترها مثل زهرا تصمیم می‌گیرند که بمانند و از شهرشان در مقابل نیروهای عراقی دفاع کنند. مینا در بیمارستان ا.پی.دی به‌عنوان بهیار داوطلب می‌شود و از مجروحان پرستاری می‌کند. در حالی که مریم علاوه بر پرستاری، به‌عنوان نگهبان مسلح انبار تسلیحات در مسجد جامع فعالیت می‌کند. او در چند موقعیت اسلحه به دست می‌گیرد و با گروهی از رزمندگان مسلح برای دفاع از خط مقدم همراه می‌شود.[20]

همان‌طور که لتیسیا نانکت در بررسی خود از کتاب دا نشان می‌دهد، این زندگی‌نامه‌ها به شدت از دستگاه پروپاگاندای حکومت که هم از نظر فرهنگی و هم از نظر مالی آن‌ها را حمایت کرده است استفاده کرده‌اند تا بتوانند به مخاطبان وسیع‌تری دست پیدا کنند، از جمله افرادی که معمولاً به ادبیات «دفاع مقدس» علاقه‌ای ندارند.[21] بنابر‌این، عجیب نیست که روایت‌های مندرج زندگی‌نامه‌ها از خطوط رسمی فراتر نمی‌روند. همه‌ی قهرمان‌ها کم و بیش گفتمان رسمی و به شدت ایدئولوژیک حاکمیت در مورد جنگ، دین، شهادت و دشمنان داخلی و خارجی را پیش می‌برند و ترویج می‌کنند. در این زمینه، طرز فکر زهرا حسینی درباره‌ی علت نگارش زندگی‌نامه‌اش قابل توجه است:

زمانه طوری شد که آن‌هایی که همه چیزشان را برای این خاک و برای جمهوری اسلامی فدا کرده بودند به جنگجویی متهم شدند. در این مقطع بود که مصمم شدم از دفاع مقدسمان دفاع کنم و این هدف تنها با نوشتن واقعیات و ثبت خاطرات آن روزها امکان‌پذیر بود.[22]

 

سینما

سینمای جنگ نیز مشابه ادبیات شاهد رشد داستان‌هایی با تمرکز بر زنان بوده است. در سال‌های اخیر، در حالی که تمرکز از «جبهه» به «خانه» تغییر کرده است، تعدادی از تولیدات به زنان حاضر در جبهه یا نزدیک جبهه توجه کرده‌اند. نمی‌خواهم که در این مقاله تمامی تولیداتی را که به زنان پرداخته‌‌اند به شکل جامع بررسی کنم. همچنین ادعا نمی‌کنم که هیچ فیلمی وجود ندارد که در آن تجربه‌های زنان از جنگ کاملاً با چارچوب حکومت همخوانی نداشته باشد (از جمله فیلم گیلانه). روایت‌‌ها و تولیدات در زمینه‌ی جنگ، از جمله فیلم‌های سینمایی، در چهار دهه‌ی گذشته یکنواخت و بدون تغییر نبوده‌اند و بی‌تردید این عرصه شاهد کشمکش و صداهای انتقادی، هر چند محدود به پارامترهایی خاص، بوده است. آنچه می‌خواهم در این مقاله به آن اشاره کنم الگویی است که در تولیدات حکومتی یا تولیداتی با مجوز حکومت دیده می‌شود که به نظرم به شکلی پیش‌دستانه زنان را در روایت جنگ می‌گنجانند و بیش از پیش به دلیل اهمیت توجه به جنبه‌های کمتر شنیده‌شده مورد تقدیر قرار می‌گیرند. یک نمونه از چنین تولیداتی که با عنوان «فیلم فمینیستی» و «تجربه‌ی فمینیستی از جنگ» از آن یاد می‌شود فیلم «ویلائی‌ها» به کارگردانی منیر قیدی (۲۰۱۷) است. مقام‌های حکومت، از جمله رهبر جمهوری اسلامی، از این فیلم به دلیل توجه به جنبه‌های کمتر دیده‌شده‌ی «دفاع مقدس» تقدیر کرده‌اند.

ویلائی‌ها زندگیِ زنان و کودکان فرماندهان جنگ را که در خانه‌های سازمانیِ ویلایی نزدیک به جبهه زندگی می‌کنند به تصویر می‌کشد. داستان با ورود عزیز، زنی که پسرش در جبهه در حال جنگ است، به همراه دو نوه‌ی خردسالش به این مجموعه‌ی مسکونی آغاز می‌شود. اندکی بعد از اینکه عزیز و نوه‌هایش در یکی از آپارتمان‌ها ساکن می‌شوند، عروس او سیما نیز وارد مجموعه می‌شود. سیما از اینکه عزیز نوه‌هایش را بدون اجازه‌ی او به منطقه‌ی جنگی آورده برآشفته است. اما وقتی عزیز از فکر اینکه نوه‌هایش او را ترک کنند بیهوش می‌شود تلاش سیما برای ترک منطقه به همراه فرزندانش بلافاصله متوقف می‌شود. سیما می‌ماند و فیلم دریچه‌ای به زندگیِ این زنان، از جمله خانم خیری، به روی ما باز می‌کند. خانم خیری در عمل فرمانده‌ی ساکنان ویلاست و ذره‌ای از عقاید و ایدئولوژی حکومتی در مورد جنگ تخطی نمی‌کند.

سیما از ابتدا با دیگران متفاوت به نظر می‌رسد. او بر خلاف سایر زنان ساکن در این مجموعه‌ی مسکونی چادر سر نمی‌کند که نشانه‌ی عقاید بالقوه سکولار ‌یا کمتر مذهبی اوست. او آوردن کودکان خردسال را به نزدیکیِ جبهه، جایی که مدام در معرض خطر حمله قرار دارند به چالش می‌کشد. در یکی از دیالوگ‌های ابتدای فیلم، وقتی صدای انتقادیِ او را می‌شنویم که خانم خیری از باغچه‌اش به او تربچه‌ای تعارف می‌کند و می‌گوید هیچ جای دنیا چنین محصولی پیدا نخواهد کرد. سیما که قصد دارد با فرزندانش کشور را ترک کند می‌گوید: «بله خاک اینجا عالیه اما آیا شرایطش مناسبه؟» اما با پیشرفت داستان وقتی سیما در کنار سایر زنان ساکن ویلا می‌ماند و می‌بیند که هر کدام چگونه خبر مرگ همسرانشان در خط مقدم را دریافت می‌کند، کم کم مخالفتش رنگ می‌بازد. فیلم حداقل حاوی دو صحنه‌ی حمله‌ی هوایی است. دوربین از بالا زنان را نشان می‌دهد که چادر به سر همراه با فرزندانشان در دشتی باز به سمت پناهگاه می‌دوند. با وجود وحشت این حملات و مواجهه‌ی نزدیک سیما و فرزندانش با مرگ، در صحنه‌ی نهائی فیلم سیما تصمیمش برای ترک منطقه را عوض می‌کند و تصمیم می‌گیرد تا زمانی که بچه‌ها بتوانند پدرشان را که در خط مقدم است ببینند در منطقه بماند. سیما دیگر مانند آغاز فیلم، نقطه‌ی مقابل خانم خیری نیست. وقتی خانم خیری پس از مرگ شوهرش منطقه را ترک می‌کند گویی سیما جایگزین او محسوب می‌شود. این زنان به واسطه‌ی شفقت و درک متقابل به هم نزدیک نمی‌شوند بلکه این سیما است که به جایگاه اخلاقیِ برتر سایر زنان پی می‌برد و دیدگاه آن‌ها را می‌پذیرد.

مشکل حضور زنان در سینما و سایر آثار فرهنگی مربوط به جنگ محدود به این نیست که «داستان چه کسی روایت می‌شود» و«چه بخشی از داستان این زنانِ گزینش‌شده روایت می‌شود». مشکل دیگر، انفصال این داستان‌ها از بستر اجتماعی-سیاسی است. زنان جنگ را در خلأ تجربه نکردند. تجربه‌های آن‌ها از جنگ با تجربه‌های آن‌ها از ستم حکومتی و خشونت اجتماعی گره خورده است. به نظرم، یکی از نمونه‌های نادر تولیدات فرهنگی که مستقیماً خارج از پارامترهای حاکم بر فیلم‌های جنگی با جنگ ایران و عراق برخورد کرده است و همچنین به شکلی موفق داستان یک زن را در بستر وسیع‌تر خشونت قرار می‌دهد فیلم «زیر سایه» به کارگردانیِ بابک انوری است که خارج از ایران ساخته شده است.

داستانِ زیر سایه بر محور داستان مادری جوان به نام شیده و دخترش درسا می‌چرخد که روزهای آخر جنگ ایران-عراق وقتی «جنگ شهرها» مردم غیرنظامی هر دو کشور را درمانده کرده است در تهران زندگی می‌کنند. فیلم با پخش یکی از سرودهای معروف دوران جنگ در سالن یک دانشگاه آغاز می‌شود. سپس شیده، دانشجوی سابق پزشکی، را می‌بینیم که مقنعه‌به‌سر با اضطراب در جلسه‌ای مقابل مأمور دانشگاه نشسته است و درباره‌ی از سر گرفتن تحصیلاتش با او بحث می‌کند. مأمور به شیده که در دوران انقلاب فعالیت سیاسی داشته و در نتیجه‌ی پاکسازی فرهنگی از دانشگاه اخراج شده است، می‌گوید «هر اشتباهی عواقبی دارد» و این که او باید فکر بازگشت به دانشگاه را از سرش بیرون کند. شیده با عصبانیت و پریشانی به خانه باز می‌گردد. همه‌ی کتاب‌هایش به‌جز یکی را در ساکی می‌ریزد و آن‌ها را دور می‌اندازد. تنها کتابی که نگاه می‌دارد، کتاب درسی‌ای است که مادرش به او هدیه داده است. شیده کتاب را در کشویی می‌گذارد، درِ آن قفل می‌کند و کلید را قایم می‌کند.

اندکی بعد ایرج، شوهر شیده که پزشک است، خانه را به مقصد جبهه ترک می‌کند. بعدتر در فیلم متوجه می‌شویم که او در دوران تحصیل از فعالیت سیاسی پرهیز کرده و توانسته درسش را تمام کند و مدرکش را بگیرد. او به‌عنوان پزشک به جبهه فراخوانده شده و برای حفظ پروانه‌ی نظام پزشکی‌اش راهی جز قبول نامه‌ی اعزام به جبهه ندارد. او از شیده می‌‌خواهد که به همراه درسا نزد خانواده‌اش در شمال کشور بروند اما شیده قبول نمی‌کند که خانه‌شان را ترک کند.

در ادامه‌، داستانی در ژانر وحشت رقم می‌خورد. موشکی به سقف ساختمانی که شیده و درسا در آن زندگی می‌کنند اصابت می‌کند اما منفجر نمی‌شود. این موشکِ عمل‌نکرده موجوداتی اهریمنی را به ساختمان و زندگیِ ساکنان وارد می‌کند. بعد از اصابت موشک، درسا که بر خلاف مادرش می‌تواند این موجودات را ببیند عروسک محبوبش کیمیا را گم می‌کند. او با اضطراب و با تبی که فروکش نمی‌کند به دنبال کیمیا می‌گردد. در هیاهوی آژیرهایی که زندگیِ ساکنان ساختمان را فراگرفته، ساختمان که نمادی از تهران دوران جنگ است، به تدریج از سکنه خالی می‌شود. اما درسا قبول نمی‌کند که بدون عروسکش تهران را ترک کند. مادر و دختر که حالا هر دو در دام موجودات اهریمنی گرفتار شده‌اند تنها مانده‌اند.  

در نهایت شیده عروسک را در کشوی قفل‌شده‌ای که کتاب پزشکی‌اش را قایم کرده بود پیدا می‌کند. اعضای بدن کیمیا قطع شده است. در پایان شیده و درسا از ساختمان طلسم‌شده و موجوات اهریمنی می‌گریزند. آن‌ها را در ماشینی می‌بینیم که از تهران به سمت شمال کشور می‌روند. در عقب ماشین عروسک بی‌سر را می‌بینیم که روی صندلی افتاده است. از خانه و شهر طلسم‌شده می‌توان فرار کرد اما هیچ‌کس نمی‌تواند بدون آسیب جان سالم به در ببرد. جنگ کودکیِ درسا را زخمی و مجروح کرده است.

«زیر سایه» به طرز هوشمندانه‌ای برای نشان دادن آسیب روانی و وحشت جنگ از ژانر وحشت و برای بیان درماندگیِ غیرنظامیان از عناصر ماورایی استفاده می‌کند. در بستر این وحشت که همه‌ی مردم آن را تجربه می‌کنند، فیلم داستان زنی را می‌گوید که صرفاً در سایه‌ی جنگ زندگی نمی‌کند بلکه جنگ را به‌عنوان یک زن دگراندیش تجربه می‌کند، زنی که شخصیتش، انتخاب‌هایش و حقوقش آماج حمله‌ی حکومت قرار گرفته است، زنی که نظام مردسالار از همبستگی با او باز می‌ماند. شیده به علت دیدگاه‌ها و فعالیت‌های سیاسی‌اش از حق تحصیل محروم می‌شود. شوهرش که توانسته تحصیلاتش را تمام کند برای دلداری به او می‌گوید: «شاید این طوری بهتر است.» شیده به‌عنوان تنها زن ساختمان که رانندگی می‌کند مورد شماتت صاحبخانه‌ای قرار می‌گیرد که او را به دلیل بازگذاشتن درِ گاراژ و به خطر انداختن امنیت ساختمان سرزنش می‌کند. وقتی شیده در حالی که درسا را در آغوش دارد برای فرار از وحشت جنگ به خیابان می‌گریزد به علت عدم رعایت حجاب دستگیر و تحقیر می‌شود. به همین دلیل است که وقتی با نوارهای ویدیویی ممنوعه‌ در خانه ورزش می‌کند پرده‌های کلفت آپارتمانش را می‌کشد. «زیر سایه» داستان زنی را می‌گوید که در بستر تلاش حکومت برای حذف ذهن و بدن مستقل او از عرصه‌ی عمومی، با بمب و فجایع جنگ دست و پنجه نرم می‌کند.

برخی معتقدند که صِرف رشد و توجه به حضور زنان در تولیدات فرهنگیِ مربوط به جنگ و حضور حتی کوتاه‌مدت زنان دگراندیش در نهایت می‌تواند در تسلط هژمونیک حکومت بر روایت‌های دوران جنگ شکاف ایجاد کند و به صداهایی که کاملاً و عمدتاً تحت کنترل حکومت نیستند اجازه‌ی ظهور و بروز دهد. چنین استدلال‌هایی باید بیشتر بررسی شوند اما من معتقدم که پوشش محتاطانه‌ی مسائلی که تا کنون کمتر به آن‌ها توجه شده در روایت‌هایی که عموماً و عمیقاً ریشه در گفتمان حکومتی درباره‌ی جنگ دارد در نهایت به سرکوب خاطرات و تاریخ‌نگاری‌های رادیکالی می‌انجامد که می‌تواند از این صداهای غائب برخیزد.

 

برگردان: آیدا حق‌طلب


بهار صبا پژوهشگر حقوق بشر است. آنچه خواندید برگردان این مقاله با عنوان اصلیِ زیر است:

Bahar Saba, Writing women into the war narrative: state’s preemptive historiographies.


[1] Shahram Chubin and Charles Tripp, Iran and Iraq at War, (London, I.B. Tauris, 1988), 70.

[2] Erich J. C. Hahn, “The German Foreign Ministry and the Question of War Guilt in 1918-1919,” in German Nationalism and the European Response, 1890-1945, ed. Carole Fink, Isabel V. Hull, and MacGregor Knox, (Norman, OK, 1985): 43–70, 47.

[3] Katharina Rietzler, “The War as History: Writing the Economic and Social History of the First World War”, Diplomatic History, Volume 38, Issue 4, (1 September 2014): 826–839, 831.

[4] Christiane Gruber, “The Martyrs’ Museum in Tehran: Visualizing Memory in Post Revolutionary Iran” Visual Anthropology, Vol. 25, no. 1-2 (2012): 68-97, 85.

[5] Appropriation

[6] Cooptation

[7] Ibid., 85.

[8] Patricia Leavy, Oral History: Understanding Qualitative Research (Oxford University Press, 2011), 6.

[9] Ibid., 6.

[10] Jacquelyn Dowd Hall, “Documenting Diversity: The Southern Experience”, The Oral History Review, Volume 4, Issue 1 (1976):19–28, 19.

[12] Miriam Cooke, Women and the War Story (Berkeley, CA: University of California Press, 1997), 293.

[13] Ibid., 296.

[14] Ibid., 296.

[15] Gholamreza Jamshidiha and Nafiseh Hamidi, “Tajrobeh-ye zanāneh az jang”, Pazhuhesh-e Zanān, 5(2), (2007): 81-108, 89.

[16] Morteza Sarhangi, “moqāvemat-e jānāneh zanān-e sarzaminemān,” Mehr, Issue 235, 23 July 2015.

[20] https://www.ketabrah.ir/کتاب-پوتین-های-مریم/book/39765

[21] Laetitia Nanquette, “An Iranian Woman’s Memoir on the Iran–Iraq War: The Production and Reception of Da,” Iranian Studies, 46, no. 6 (2013): 943-57, 957.

[22] https://fa.wikipedia.org/wiki/دا

 

گالانت: کشتن دو فرمانده حزب‌الله تسویه حساب شخصی بود

وزیر دفاع اسرائیل می‌گوید کشتن هدفمند دو فرمانده حزب‌الله لبنان یک “تسویه حساب شخصی” بود. نخست‌وزیر اسرائیل نیز گفته که حزب‌الله ضربه‌ای خورده که تصورش را نمی‌کرده و “اگر پیام را درک نکرده”، به زودی درک خواهد کرد.برای وزیر دفاع اسرائیل، دو فرمانده حزب‌الله لبنان، ابراهیم عقیل و احمد وهبی، صرفاً رهبران شاخص شبه‌نظامیان نبودند. بلکه آن‌ها مسئول آسیب‌هایی بودند که تا به امروز برای یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل بسیار دردناک است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله

در این میان بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل با اشاره ضرباتی که حزب‌الله لبنان طی روزهای اخیر خورده است، گفت از قرار معلوم “حزب‌الله پیام را درک نکرده است”. او وعده داد که حزب‌الله پیام اسرائیل را به زودی درک خواهد کرد.

یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل دیروز شنبه ۲۱ (۳۱ شهریور) با انتشار یک پیام شخصی غیرمعمول خطاب به افکار عمومی در شبکه اکس گفت که کشتار هدفمند کادرهای بلندپایه حزب‌الله “دایره‌ای را برای دولت اسرائیل، ارتش و نیز شخص من بست”.

بیشتر بخوانید: ارتش اسرائیل کشته شدن ۱۲ فرمانده حزب‌الله لبنان را تائید کرد

گالانت ۶۵ ساله به طور خاص به کشتن هدفمند ابراهیم عقیل، فرمانده یگان نخبه الرضوان و یکی دیگر از فرماندهان عالی‌رتبه به نام احمد محمود وهبی اشاره کرد. این دو نفر در حمله روز جمعه ۲۰ سپتامبر (۳۰ شهریورماه) جنگنده‌های اسرائیلی در بیروت پایتخت لبنان کشته شدند. گالانت نوشت: «این حساب اکنون تسویه شده است.»

گالانت توضیح داد که عقیل و وهبی طراحان یک کمین حزب‌الله بودند که ۲۷ سال پیش، در سپتامبر ۱۹۹۷ رخ داد. در آن زمان، یک واحد ۱۶ نفره از شناگران رزمی اسرائیل توسط شبه‌نظامیان شیعه در انصاریه در جنوب لبنان غافلگیر شدند و ۱۲ تن از سربازان نخبه اسرائیلی در یک درگیری سنگین کشته شدند.

گالانت تا چند ماه قبل از این رویداد، فرماندهی “یگان شایِتِت ۱۳” اسرائیل برعهده داشت و سپس آن را تحویل داد، زیرا به عنوان فرمانده لشکر غزه منصوب شده بود. او تا به امروز در سالگردهای این نبرد، یاد قربانیان را گرامی می‌دارد و تمام خانواده‌های آنها را شخصاً می‌شناسد.

بیشتر بخوانید: مجموعه مطالب درباره جنگ در خاورمیانه

گالانت اکنون عکسی را منتشر کرده که او و یوسی کورکین، فرمانده وقت “یگان شایِتِت ۱۳” را در زیر پست خود در شبکه اکس نشان می‌دهد. این تصویر همچنین در دفتری است که او برای عکس‌های رسمی استفاده می‌کند.

شایِتِت ۱۳ به زبان عبری به معنای “ناوگان کوچک ۱۳”، نام یکی از سه یگان تکاوری فوق ویژه نیروی دریایی ارتش اسرائیل است. این یگان یکی از سه یگان فوق ویژه اصلی در ارتش و تحت امر نیروی دریایی اسرائیل است. شایِتِت ۱۳ مسئولیت برخی از “عملیات‌های نجات” و “عملیات‌های ضدتروریستی” ارتش اسرائیل را برعهده دارد. این نیروها وظیفه حملات دریایی ضربتی، عملیات‌های پنهانی و مخفی در عمق خاک دشمن و قابلیت حملات هم‌زمان را دارند.

نتانیاهو شبه‌نظامیان حزب‌الله را تهدید کرد

پس از حملات شدید اخیر به لبنان، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل گفت که کشورش “ضرباتی را به حزب‌الله وارد کرده که تصورش را هم نمی‌کرده است”.

بیشتر بخوانید: چگونه مواد منفجره وارد پیجرهای حزب‌الله شدند؟

نتانیاهو در بیانیه‌ای ویدئویی که دفتر نخست‌وزیر اسرائیل منتشر کرد، گفت اگر گروه اسلام‌گرای شبه‌نظامی هنوز “پیام را درک نکرده، پس به آن‌ها قول می‌دهم که آن را درک خواهند کرد”.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

نتانیاهو بار دیگر بر عزم اسرائیل برای بازگرداندن شهروندان آواره خود به شمال کشور تاکید کرد و افزود: «هیچ کشوری تیراندازی به مردم و شهرهایش را تحمل نخواهد کرد”. اسرائیل نیز چنین چیزی را تحمل نمی‌کند. او افزود: «ما هر کاری که لازم باشد برای بازگرداندن امنیت انجام خواهیم داد.»