Previous Next

جروزالم پست: حمله هکرهای مرتبط با ایران به فرستنده رادیویی اسرائیل

رسانه‌های اسرائیل از حمله هکرهای احتمالا مرتبط با ایران خبر داده‌اند که در آستانه برگزاری روز قدس صورت گرفته است. کلمه “هک شد” بر روی وبسایت پخش زنده یک رادیوی اسرائیلی نقش بست و یک ویدئو در دفاع از فلسطینی‌ها گذاشته شد.به گزارش جروزالم پست، در ویدئویی که جایگزین صفحه پخش زنده یک فرستنده رادیویی اسرائیل شده است، به جای آرم پخش زنده نوشته شده بود که “این وبسایت “هک شده” و در پی آن چند آرم و نشان اسرائیل نشان داده می‌شود. سپس صدای آژیر شنیده می‌شود و به دنبال آن صداهایی به زبان عربی و تصاویری از مسجد‌القصی و شلیک یک موشک را می‌شد دید.

این عملیات هک عصر دیروز پنجشنبه ۲۸ آوریل (۸ اردیبهشت) صورت گرفته است.

به کانال تلگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

این رسانه می‌نویسد، به نظر می‌آید گروه “هکرهای رهایی‌بخش” عامل این حمله سایبری بوده باشد. این گروه در ماه مه ۲۰۲۰ وبسایت جروزالم پست و صدها وبسایت دیگر را مورد حملات هکری خود قرار داده بود.

این گروه هکری در این حملات یک ویدئوی ضداسرائیلی و پیام به زبان عبری و انگلیسی ناقص جایگزین وبسایت‌ها کرده بود. در این پیام گفته می‌شد: “شمارش معکوس نابودی اسرائیل مدت‌هاست که آغاز شده است”.

جروزالم پست می‌نویسد، از قرار معلوم یک کانال تلگرامی که مرتبط با این گروه هکری است، شامگاه پنجشنبه ۲۸ آوریل در پیامی نوشته است: “آیا الان صدای ما را می‌شنوید، از قدس مقدس، پایتخت فلسطینی‌ها، بر روی فرستنده‌های رادیویی…” این پیام تلگرامی سپس ویدئویی را که در وبسایت پخش زنده منتشر کرده بوده را بازنشر کرده است. در پایان این پیام آمده است: «ما تمام فلسطین را برای شما به جهنم بدل خواهیم ساخت».

این گروه هکری تهدید کرد که حملات هکری دیگر صورت داده و از چندین وبسایت نام برده است. اما این وبسایت‌ها در هنگامی که این تهدیدها در تلگرام نوشته می‌شد، بدون اخلال به فعالیت عادی خود ادامه می‌دادند.

این گروه همچنین تهدید کرده است، داده‌ها و اطلاعات شخصی میلیون‌ها شهروند اسرائیل، از جمله اطلاعات بانکی و نیز اطلاعات و داده‌های ترددها در بنادر اشدود و حیفا را منتشر خواهد کرد. اما داده‌های جدولی که در یک تصویر منتشر شده، به نظر می‌آید جعلی باشد، زیرا به جای نام خیابان‌ها، نام شهرها نوشته آمده است.

در اواخر ماه دسامبر ۲۰۲۱، یک گروه هکری وابسته به جمهوری اسلامی در عرض ۲۴ ساعت هفت هدف را در اسرائیل مورد حمله قرار داده است.

شرکت امنیت سایبری اسرائیل، “چک‌پوینت” روز چهارشنبه ۱۵ دسامبر ضمن اعلام این خبر نام گروه حمله‌کننده ایرانی را “بچه گربه‌های جذاب” اعلام کرد و گفت اهدافی در بخش‌های دولتی و تجاری اسرائیل را مورد حمله قرار داده‌اند.

در بیانیه این شرکت آمده است: «چک‌پوینت این حمله‌ها را مسدود کرده چرا که ما شاهد ارتباطات میان سروری که این گروه از آن استفاده می‌کند با اهدافی در اسرائيل بودیم.»

به کانال اینستاگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

گروه امنیت سایبری اسرائیل همچنین گفته گزارش‌های این گروه در ۴۸ ساعت گذشته ثابت می‌کند که هم گروه‌های هکری خلافکار و هم بازیگران دولتی در این حملات دست داشته‌اند.

در ماه‌های اخیر، جنگ سایبری میان ایران و اسرائیل شدیدتر شده است. اسرائيل از سوی جمهوری اسلامی متهم شده که در یک رشته حملات سایبری علیه زیرساخت‌های ایران از جمله سیستم توزیع سوخت در ماه اکتبر دست داشته است.

وزیر کشور آلمان: هزاران پناهجو روزانه به اوکراین برمی‌گردند

بنا بر اعلام نانسی فزر، وزیر کشور آلمان، با وجود ادامه جنگ در اوکراین، هزاران پناهجوی اوکراینی هر روز به کشورشان بازمی‌گردند. آمریکا اعلام کرد، با وجود اظهارات اخیر مسکو فعلا خطر استفاده روسیه از سلاح هسته‌ای وجود ندارد.نانسی فزر، وزیر کشور آلمان در مصاحبه‌ای با شبکه ntv آلمان از بازگشت پناهجویان اوکراینی به کشورشان خبر داد و گفت: «در حال حاضر حدود ۲۰ هزار اوکراینی هر روز از لهستان به کشور خود بازمی‌گردند.»

وزیر کشور آلمان در این مصاحبه گفته است، علی رغم اخبار و تصاویر وحشتناکی که هر روز از اوکراین منتشر می‌شود، عده بسیاری برای مثال برای همراهی با خانواده‌هایشان که در اوکراین حضور دارند، خواهان بازگشت هستند.

در حال حاضر روزانه تنها حدود دو هزار پناهنده جدید از اوکراین در آلمان ثبت می‌شود. بنا بر گفته مقامات رسمی، تعداد واقعی پناهجویان البته به طور قابل توجهی بیشتر است چرا که همه پناهندگان به صورت رسمی ثبت نمی‌شوند.

بنا بر اعلام پلیس فدرال آلمان، تاکنون تقریبا ۳۹۰ هزار پناهجوی اوکراینی به آلمان آمده‌اند.

آلمان حملات موشکی اخیر روسیه را “غیر انسانی” خواند

از سوی دیگر به دنبال حمله هوایی به کی‌یف در جریان سفر دبیر کل سازمان ملل متحد، آلمان این اقدام روسیه را “غیر انسانی” خواند و آن را محکوم کرد.

در حملات موشکی اخیر روسیه به پایتخت اوکراین، پنج نقطه هدف قرار گرفت. به گفته نهادهای امدادی، حداقل ۱۰ نفر در حملات موشکی اخیر روسیه زخمی شدند.

رادیو آزادی نیز در اطلاعیه‌ای خبر داد که یکی از روزنامه‌نگاران این رسانه به نام ویرا گیریچ در جریان این حملات موشکی کشته شده است. جسد این خبرنگار صبح امروز در میان خرابه‌های ساختمانی پیدا شده که شب قبل مورد اصابت موشک روسی قرار گرفت.

آمریکا: خطر استفاده روسیه از سلاح هسته‌ای وجود ندارد

در همین حال به گزارش رسانه‌های آلمان، یک مقام وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد، با وجود اظهارات اخیر مسکو، در حال حاضر خطر استفاده روسیه از سلاح هسته‌ای وجود ندارد.

بنا بر اظهارات این مقام آمریکایی که نامش ذکر نشده است، ایالات متحده هر روز تا جایی که می‌تواند ظرفیت‌های هسته‌ای روسیه را زیر نظر دارد و به این برداشت نرسیده که خطر استفاده روسیه از سلاح‌های اتمی در حال حاضر وجود دارد. همچنین خطری که قلمرو ناتو را تهدید کند نیز شناسایی نشده است.

امیدواری به خروج غیرنظامیان از کارخانه فولاد آزوفستال

اوکراین امیدوار است که غیرنظامیان از کارخانه فولاد آزوفستال در ماریوپل نجات پیدا کنند.

دفتر ریاست جمهوری در کی‌یف اعلام کرد: «عملیاتی برای خارج کردن غیرنظامیان از کارخانه فولاد آزوفستال برنامه‌ریزی شده است.» جزئیات این عملیات البته فاش نشده است.

حدود هزار غیرنظامی به همراه دو هزار سرباز در کارخانه فولاد آزوفستال در محاصره نیروهای روس قرار دارند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

دمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین پیش از این اعلام کرده بود، بنا بر خواست ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه فقط غیرنظامیان می‌توانند از طریق کریدورهای بشردوستانه خارج شوند و سربازان اوکراینی باید تسلیم شوند و سلاح‌های خود را زمین بگذارند.

اعزام هشت هزار سرباز بریتانیایی به اروپای شرقی

روزنامه بریتانیایی گاردین در عین حال در گزارشی نوشت، دولت بوریس جانسون قصد دارد حدود هشت هزار سرباز ارتش بریتانیا را برای شرکت در رزمایشی سراسری با هدف مقابله با تهاجم روسیه، به اروپای شرقی اعزام کند.

بنا بر اعلام وزارت دفاع بریتانیا، این اقدام از مدت‌ها پیش برنامه‌ریزی شده بود و پس از تهاجم روسیه به اوکراین، عزم دولت بوریس جانسون برای اجرای این طرح جدی شده است.

اعزام هشت هزار سرباز بریتانیایی احتمالا تا ژوئن سال جاری ادامه خواهد یافت.

نخست‌وزیر استونی: مشکل امروز همسایه ما، مشکل فردای ماست

در تازه‌ترین واکنش‌ها به حمله نظامی روسیه به اوکراین، نخست‌وزیر استونی اعلام کرد، با ادامه جنگ حفظ وحدت بین کشورهای غربی دشوار خواهد بود.

کایا کالاس در گفت‌وگو با شبکه جهانی “بی‌بی‌سی” گفت: «اگر یک توافق مشخص بین کشورهای غربی صورت گیرد، می‌توان روسیه را مجبور به پرداخت هزینه کرد. مشکل امروز همسایه ما، مشکل فردای ماست.»

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

در عین حال یک مقام ارشد وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد، نشانه‌هایی از خروج برخی نیروهای روسیه از شهر ماریوپل و حرکت به سمت شمال غربی اوکراین دیده شده است.

خسارات سنگین در حمله روسیه به شرق اوکراین

هم‌زمان با درخواست جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا از کنگره برای اعطای ۳۳ میلیارد دلار کمک به کی‌یف، اوکراین امروز اعلام کرد، خسارات سنگینی را در حمله روسیه به شرق اوکراین متحمل شده اما خسارات روسیه از این هم “بدتر” است.

به گزارش خبرگزاری رویترز، اولکسی آرستوویچ، مشاور رئیس جمهوری اوکراین گفت: «به ما خسارات جدی وارد شده است اما خسارات روسیه بیشتر است. خسارات روسیه نسبت به ما بسیار عظیم است.»

اوکراین در عین حال مدعی است، روسیه در تلاش است تا دونباس را به طور کامل به تصرف خود درآورد.

سفیر ایران در اوکراین: اوکراین قربانی رقابت جهانی در سطوح بالا شده است

سفیر ایران در اوکراین در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس درباره تحولات اوکراین گفت: «جنگی که در حال حاضر در اوکراین در جریان است به این ملت تحمیل شده است. اوکراین قربانی یک رقابت جهانی در سطوح بالا شده است و متاسفانه این قدرت‌ها در تلاش هستند تا منافع خود را با قربانی کردن هر چه بیشتر مردم اوکراین تامین بکنند.»

سفیر ایران در اوکراین شرایط کنونی را وضعیت خطرناکی توصیف کرده است که نیاز دارد تا رهبران و روسیه با اتکا به خرد جمعی راه حل مسالمت‌آمیزی برای این جنگ پیدا کنند.

تفتیش دفاتر “دویچه بانک” در فرانکفورت به ظن پولشویی

دادستانی فرانکفورت دفاتر نهاد مالی “دویچه بانک” را در یک حمله سرزده مورد تفتیش قرار دادند. همچنین پلیس جنایی فدرال آلمان و اداره نظارت مالیاتی در زمینه فعالیت‌های مالی این نهاد عظیم بانکی وارد تحقیق شده‌اند.”دویچه بانک” روز جمعه ۲۹ آوریل (۹ اردیبهشت) مورد تفتیش سرزده مقامات قضایی قرار گرفت. مقامات قضایی اعلام کردند که کارمندان دادستانی فرانکفورت، پلیس جنایی فدرال و اداره فدرال نظارت مالیاتی پیش از ظهر این روز دفاتر و اتاق‌های این نهاد بانکی را مورد تفتیش قرار دادند. علت این اقدام، حکم تفتیش صادرشده از سوی دادگاه بدوی فرانکفورت بوده است.

یک سخنگوی دویچه بانک اعلام کرد که این تحقیقات در رابطه با اطلاعات مربوط به ظن پولشویی صورت گرفته‌اند. او گفت که این نهاد بانکی به طور کامل با مقامات همکاری خواهد کرد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

سهام دویچه بانک سقوط کرد

دویچه بانک اما توضیحی نداده است که در چه ارتباطی ظن پولشویی برملا شده، چه کسانی در آن دخیل هستند و یا میزان این پولشویی در چه حدی است. دادستانی نیز به دلیل “تحقیقاتی که در جریان است” و اداره فدرال امور مالیاتی از هر گونه توضیحی خودداری کرده‌اند.

در پی انتشار خبر تفتیش دفاتر دویچه بانک، سهام این نهاد بانکی در بورس فرانکفورت ۲،۸ درصد تنزل کرد و ۹،۶۲ یورو منفی شد.

در گذشته نیز دویچه بانک به دلیل موارد پولشویی خبرساز شده بود. این بانک بارها با این انتقاد مواجه بوده است که تراکنش‌های مالی معین و یا مشتری‌های معینی را به دقت کنترل نمی‌کند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

اداره نظارت مالیاتی فدرال در سال ۲۰۱۸ حتی یک نماینده ویژه در این مهم‌ترین نهاد بانکی آلمان تعیین کرده بود تا بر اجرای اقدامات ضروری نظارت کند.

سال گذشته در پی توبیخ یکی از ناظران، این بانک مسئول امور مبارزه با پولشویی را از کار برکنار کرد.

به دنبال آن کریستیان سوینگ، رئیس هیأت مدیره دویچه بانک وعده داد تلاش بیشتری در مبارزه با جنایات مالی به خرج دهد. او به همین منظور مبالغ زیادی برای فن‌آوری امور نظارت، به ویژه سرمایه‌گذاری در حوزه سیستم‌های مبارزه با جنایات مالی اختصاص داد.

انفجار در مسجدی در کابل دست‌‌کم ۱۰ کشته بر جای گذاشت

در پی انفجار در مسجدی در غرب کابل دست‌‌کم ۱۰ نفر کشته و ۱۵ نفر زخمی شده‌اند. شهرهای مختلف افغانستان در هفته‌های اخیر هدف حملات متعدد انفجاری قرار گرفته است. داعش مسئولیت انفجار روز گذشته در مزار شریف را بر عهده گرفت.به دنبال انفجار بمبی در مسجدی در منطقه دارالامان کابل دست کم ۱۰ نفر کشته و ۱۵ نفر زخمی شده‌اند. هنوز هیچ گروهی مسئولیت این انفجار را بر عهده نگرفته است.

منابع غیررسمی از تعداد بیشتری کشته و مجروح بر اثر این انفجار خبر داده‌اند. دو بیمارستان در کابل آمار کشته‌شدگان‌ و زخمی‌های انفجار مسجد/ خانقاه موسوم به خلیفه صاحب‌ علاءالدين کابل را تا ۹۱ نفر نیز گزارش کرده‌اند.

داعش مسئولیت انفجار مزارشریف را بر عهده گرفت

روز گذشته نیز در نتیجه دو انفجار در دو مینی‌بوس مسافربری در مزارشریف دست کم ۱۱ نفر کشته و ۱۳ نفر دیگر زخمی شدند. امروز گروه داعش (دولت اسلامی) مسئولیت انفجار در این شهر را برعهده گرفت.

این چهارمین انفجار در هفته‌های اخیر است که در افغانستان رخ می‌دهد.

حامد کرزی، رئیس‌جمهور پیشین افغانستان در صفحه توییتر خود انفجار امروز در مسجد خلیفه صاحب‌ علاءالدين کابل را محکوم کرد و آن را عملی “ضد بشری از سوی دشمنان مردم افغانستان” خواند.

در سوءقصد و بمبگذاری هفته گذشته که اقلیت صوفیان در شمال قندوز، هدف واقع شده بود ۳۶ نفر کشته شدند.

در سوءقصدی دیگر در هفته گذشته علیه شیعیان، در مدرسه‌ای در کابل نیز دو بمب منفجر شده بود که پی آن شش دانش‌آموز جان باختند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

از زمانی که طالبان در اوت سال گذشته قدرت را در افغانستان به دست گرفتند، بر شمار سوءقصدها علیه مسلمانان شیعه افزوده شده است.

در حالی که شهرهای مختلف افغانستان در هفته‌های اخیر هدف حملات متعدد انفجاری قرار گرفته است، هبت‌الله آخوندزاده، رهبر طالبان در پیامی به مناسبت فرارسیدن عید فطر از جامعه جهانی درخواست کرد، حکومت طالبان را به خاطر “رسیدگی به مشکلات در چارچوب موازین دیپلماتیک” به رسمیت بشناسند.

رهبر طالبان در این پیام هیچ اشاره‌ای به حملات هفته‌های اخیر در افغانستان نکرده است.

رالف رانگنیک سرمربی جدید تیم ملی فوتبال اتریش می‌شود

رالف رانگنیک، سرمربی تیم فوتبال منچستر یونایتد، از ماه ژوئن سال جاری سرمربی تیم ملی فوتبال اتریش می‌شود. او هم‌زمان برای منچستر یونایتد نیز به عنوان مشاور فعال خواهد ماند.رالف رانگنیک، سرمربی ۶۳ ساله و آلمانی تیم فوتبال منچستر یونایتد در لیگ برتر انگلیس، سرمربی جدید تیم ملی فوتبال اتریش می‌شود. او جانشین فرانکو فودا می‌شود که پس از ناکامی در راه‌یابی به جام جهانی ۲۰۲۲ قطر، جدایی خود را از تیم ملی اتریش اعلام کرد.

به کانال دویچه وله فارسی در اینستاگرام بپیوندید

رالف رانگنیک که در فصل جاری فوتبال اروپا، از ماه نوامبر سال پیشین میلادی هدایت “شیاطین سرخ” را در عرصه فوتبال باشگاهی انگلیس به عهده گرفته است، ماموریت جدید خود را در ماه ژوئن سال جاری در اتریش آغاز خواهد کرد.

مدت زمان قرارداد این سرمربی با فدراسیون فوتبال اتریش دو ساله تا سال ۲۰۲۴ خواهد بود. رانگنیک با تیم ملی فوتبال اتریش در جام ملت‌های اروپا ۲۰۲۴ که با میزبانی آلمان برگزار می‌شود، حضور خواهد یافت.

این مربی سرشناس به طور هم‌زمان برای باشگاه منچستر یونایتد نیز به عنوان مشاور تا سال ۲۰۲۴ فعال خواهد ماند.

رالف رانگنیک در سال گذشته سکان ریاست “بخش ورزش و توسعه” در باشگاه لوکوموتیو مسکو در روسیه را در دست داشت.

او در صحنه فوتبال آلمان به “پروفسور” مشهور است و از مربیان نوآور این کشور محسوب می‌شود.

رانگنیک یکی از “پدران” تعریف زنجیره چهارنفره خط دفاعی در عرصه فوتبال آلمان در دهه ۱۹۹۰ میلادی بود. نگاه علمی رانگنیک به مسایل تاکتیکی، ساختاری و فنی در فوتبال به او جایگاهی خاص در صحنه بین‌المللی فوتبال بخشیده است.

رالف رانگنیک در دو دهه اخیر با تعریف برنامه‌های درازمدت اصولی و ساختاری، مسئولیت سرمربی‌گری، هدایت فنی و مدیریت باشگاه‌های هوفن‌هایم و آر بی لایپزیگ را در دسته‌های پائین فوتبال آلمان پذیرفت.

او با این باشگاه‌ها سرانجام قدم به قدم به بوندس‌لیگای یک آلمان صعود و حضور آنها در بین قدرت‌های مطرح فوتبال باشگاهی آلمان را تثبیت کرد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

این کارشناس فوتبال پس از پایان فعالیت خود در باشگاه آر بی لایپزیگ در تابستان سال ۲۰۱۹ میلادی رئیس بخش ورزش و توسعه شرکت نوشابه‌سازی ردبول شد. در فهرست کارنامه ورزشی رالف رانگنیک همچنین سرمربی‌گری تیم‌های اشتوتگارت، هانوفر و شالکه نیز قرار گرفته است.

رالف رانگنیک سرمربی جدید تیم میل فوتبال اتریش می‌شود

رالف رانگنیک، سرمربی تیم فوتبال منچستر یونایتد، از ماه ژوئن سال جاری سرمربی تیم ملی فوتبال اتریش می‌شود. او هم‌زمان برای منچستر یونایتد نیز به عنوان مشاور فعال خواهد ماند.رالف رانگنیک، سرمربی ۶۳ ساله و آلمانی تیم فوتبال منچستر یونایتد در لیگ برتر انگلیس، سرمربی جدید تیم ملی فوتبال اتریش می‌شود. او جانشین فرانکو فودا می‌شود که پس از ناکامی در راه‌یابی به جام جهانی ۲۰۲۲ قطر، جدایی خود را از تیم ملی اتریش اعلام کرد.

به کانال دویچه وله فارسی در اینستاگرام بپیوندید

رالف رانگنیک که در فصل جاری فوتبال اروپا، از ماه نوامبر سال پیشین میلادی هدایت “شیاطین سرخ” را در عرصه فوتبال باشگاهی انگلیس به عهده گرفته است، ماموریت جدید خود را در ماه ژوئن سال جاری در اتریش آغاز خواهد کرد.

مدت زمان قرارداد این سرمربی با فدراسیون فوتبال اتریش دو ساله تا سال ۲۰۲۴ خواهد بود. رانگنیک با تیم ملی فوتبال اتریش در جام ملت‌های اروپا ۲۰۲۴ که با میزبانی آلمان برگزار می‌شود، حضور خواهد یافت.

این مربی سرشناس به طور هم‌زمان برای باشگاه منچستر یونایتد نیز به عنوان مشاور تا سال ۲۰۲۴ فعال خواهد ماند.

رالف رانگنیک در سال گذشته سکان ریاست “بخش ورزش و توسعه” در باشگاه لوکوموتیو مسکو در روسیه را در دست داشت.

او در صحنه فوتبال آلمان به “پروفسور” مشهور است و از مربیان نوآور این کشور محسوب می‌شود.

رانگنیک یکی از “پدران” تعریف زنجیره چهارنفره خط دفاعی در عرصه فوتبال آلمان در دهه ۱۹۹۰ میلادی بود. نگاه علمی رانگنیک به مسایل تاکتیکی، ساختاری و فنی در فوتبال به او جایگاهی خاص در صحنه بین‌المللی فوتبال بخشیده است.

رالف رانگنیک در دو دهه اخیر با تعریف برنامه‌های درازمدت اصولی و ساختاری، مسئولیت سرمربی‌گری، هدایت فنی و مدیریت باشگاه‌های هوفن‌هایم و آر بی لایپزیگ را در دسته‌های پائین فوتبال آلمان پذیرفت.

او با این باشگاه‌ها سرانجام قدم به قدم به بوندس‌لیگای یک آلمان صعود و حضور آنها در بین قدرت‌های مطرح فوتبال باشگاهی آلمان را تثبیت کرد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

این کارشناس فوتبال پس از پایان فعالیت خود در باشگاه آر بی لایپزیگ در تابستان سال ۲۰۱۹ میلادی رئیس بخش ورزش و توسعه شرکت نوشابه‌سازی ردبول شد. در فهرست کارنامه ورزشی رالف رانگنیک همچنین سرمربی‌گری تیم‌های اشتوتگارت، هانوفر و شالکه نیز قرار گرفته است.

بیش از ۷۵ هزار امضا برای آزادی جمشید شارمهد

دختر جمشید شارمهد، شهروند ربوده‌شده آلمانی-ایرانی با انتشار کارزاری اینترنتی نسبت به در خطر بودن پدرش هشدار داد. تاکنون بیش از ۷۵ هزار نفر این نامه را امضا کرده و خواستار اقدام فوری نسبت به وضعیت این زندانی شدند.نام گروهی از فعالان حقوق بشر، چهره‌های شناخته شده جامعه مدنی، روزنامه‌نگاران، وکلای دادگستری و زندانیان سابق در بین امضاکنندگان نامه‌ای است که غزاله شارمهد، دختر جمشید شارمهد منتشر کرده و از همگان خواسته است تا با امضای آن نسبت به آزادسازی پدرش با او همراه شوند.

تاکنون بیش از ۷۵ هزار نفر در همراهی با غزاله شارمهد این نامه را امضا کرده و نسبت به وضعیت جمشید شارمهد هشدار داده‌اند.

قرار است رونوشتی از این کارزار اینترنتی همراه با تعداد امضاکنندگان آن به آنالنا بربوک، وزیر امور خارجه آلمان نیز فرستاده شود تا نسبت به وضعیت این زندانی دو تابعیتی اقدامی “فوری و جدی” صورت گیرد.

پیش از این نیز، بارها غزاله شارمهد، دختر جمشید شارمهد در حساب کاربری خود در توییتر نسبت به در خطر اعدام بودن پدرش هشدار داده بود.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی مرداد سال ۱۳۹۹ با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد، جمشید شارمهد، مسئول گروه “تندر” را “در عملیاتی پیچیده” بازداشت کرده است، اتهامی که دختر جمشید شارمهد آن را رد و اعلام کرد، پدرش در دبی ربوده و به ایران برده شده است.

جمشید شارمهد در سال ۲۰۰۳ از آلمان به آمریکا رفت. او در سال ۲۰۰۴ وبسایت “تندر” و سپس در سال ۲۰۰۷ رادیو تندر را به عنوان رسانه “انجمن پادشاهی ایران” راه‌اندازی کرد.

شارمهد در سال ۱۹۹۷ زمانی که در آلمان زندگی می کرد، یک شرکت مهندسی در این کشور تاسیس کرد. این شرکت در زمینه طراحی و اجرای پروژه‌های نرم‌افزاری برای صنایع الکترونیک و خودروسازی فعالیت می‌کرد.

مقامات آلمانی از آنجا که جمشید شارمهد علاوه بر شهروندی ایران، تابعیت آلمان را نیز دارد تاکنون بارها نسبت به مشخص شدن وضعیت این زندانی تاکید کرده و اعلام کردند: «وزارت خارجه آلمان برای روشن شدن ابعاد پرونده شهروند خود تلاش می‌کند.»

در کارزار اینترنتی که به تازگی منتشر شده است نیز بار دیگر نسبت به وضعیت این شهروند آلمانی-ایرانی تاکید شده و در آغاز نامه آمده است: «جمشید شارمهد ۱۸ ماه است که توسط جمهوری اسلامی به گروگان گرفته شده است و با خطر مرگ روبه‌رو است. بسیار مهم است دولت فدرال آلمان فورا برای جلوگیری از ترور برنامه‌ریزی شده حکومتی این زندانی اقدام کند.»

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

این نامه به ماجرای ربایش و اعدام روح‌الله زم، مدیر کانال تلگرامی آمدنیوز نیز اشاره کرده و خطاب به مقامات آلمانی می‌افزاید: «تنها “محکوم کردن مجازات اعدام” و فراخواندن حکومت ایران به رعایت حقوق بشر کافی نیست. باید به کلیه راه‌های سیاسی و دیپلماتیک برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران متوسل شد.»

تاکنون سه جلسه دادگاه برای رسیدگی به اتهامات این زندانی در دادگاه انقلاب تهران برگزار شده است. نماینده دادستان در جلسه سوم دادگاه، شارمهد و گروه تندر را متهم کرده بود که قصد داشته در یکی از نماز جمعه‌های رشت بمب‌گذاری کند و استاندار وقت گیلان را ترور کند.

این اتهامات از سوی جمشید شارمهد، شهروند ربوده شده آلمانی-ایرانی رد شده است.

اعتراضات در شانگهای علیه سیاست کرونای چین و تجربه سانسور

هفته‌هاست که ساکنان کلانشهر شانگهای علیه سیاست سختگیرانه کرونای دولت چین دست به اعتراض زده‌اند. حال شهروندان با یکدیگر متحد شده و در ساعات معینی یکپارچه صدای اعتراض خود را بلند می‌کنند. آن‌ها مواد غذایی برای مصرف ندارند.ساکنان کلانشهر شانگهای بار دیگر از پنجره خانه‌های خود صدای اعتراض خود را بلند کرده‌اند، آن‌هم با کوبیدن بر دیگ و تابه. آن‌ها مواد غذایی می‌خواهند، از جمله بسته‌های مواد غذایی دولت که وعده داده‌اند به ساکنان داده شود، زیرا آن‌ها اجازه خروج از منازل را ندارند.

این یک اعتراض سازمان‌یافته است و ساکنان چندین منطقه این کلانشهر با یکدیگر بر سر اعتراض یکپارچه در ساعت معینی قرار گذاشته‌اند. این سازماندهی از طریق گروه‌های چت در شبکه “وی‌چت”، یک “واتس‌اپ” چینی، صورت می‌گیرد.

به کانال تلگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

چنین رویدادی در کشوری که عدم آزادی رسانه و بیان بر آن حاکم است، بسیار غیرعادی است.

یک زن چینی در تماس تلفنی با مسئولان محله شهری خود به آن‌ها می‌گوید: «در ده روز گذشته ما پنج مورد ابتلا به کرونا در ساختمان خود داشتیم. ما اجازه خروج از آپارتمان خود را نداریم و حتا نمی‌توانیم خرید گروهی آنلاین انجام بدهیم. از ۱۸ آوریل بدین سو، چون مقررات دولت را رعایت کرده‌ایم، هیچ سفارش آنلاینی نداشته‌ایم.»

این زن چینی در گفت‌وگو با مسئول شهرداری منطقه خود می‌افزاید: «اما وقتی نمی‌توانیم آنلاین سفارش دهیم و از دولت هم بسته مواد غذایی دریافت نمی‌کنیم، آن‌وقت چه باید بخوریم؟»

این گفت‌وگوی ضبط شده که پیش از اعتراضات صورت گرفته، بازتاب وسیعی در شبکه‌های اجتماعی چین داشته و خشم بسیاری شهروندان را برانگیخته است. در بخش‌هایی از این کلانشهر ۲۶ میلیونی، بسته‌های غذایی به شهروندانی که در خانه‌های خود حبس هستند نمی‌رسد. از این رو استیصال مردم رو به اوج گذاشته است.

دولت از نقش “عوامل خارجی” می‌گوید

مقامات شانگهای با پیام‌های بلندگوهای خیابانی و پیامک‌های اینترنتی به اعتراض شهروندان واکنش نشان می‌دهند. در این پیام‌ها می‌گویند که “عوامل خارجی” این اعتراضات را سازماندهی کرده‌اند و هر کس باید خوب فکر کند و میان حق و ناحق خوب تمایز قائل شود.

در هفته‌های گذشته ویدئوهایی از اعتراضات موردی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شدند. از جمله ویدئوی مردی که در حیاط خانه‌اش ایستاده بود و خطاب به دولت چین می‌گفت: «حزب کمونیست چین بیاید من را ببرد. حزب کمونیست کجاست؟ کمونیسم کجاست؟ مردم عادی باید چه بکنند؟»

دولت سرسختانه استراتژی صفر- کووید را دنبال می‌کند

دولت چین و رهبری حزب کمونیست همچنان استراتژی سختگیرانه صفر-‌کووید را در پیش گرفته است. گسترش سریع گونه اومیکرون کووید دولت را با چالش‌های جدید روبرو کرده است.

بیورن آلپرمان، چین‌شناس و استاد دانشگاه وورتسبورگ در آلمان است. او “لاک‌داون” و بستن تمام فروشگاه‌ها و خانه‌نشین کردن و خشم مردم در شانگهای را ضربه‌ای سخت به حزب کمونیست ارزیابی می‌کند؛ ضربه‌ای که درست در سال جاری برای رهبری چین چندان مناسب نیست. زیرا رئیس دولت و حزب کمونیست چین، شی جین‌پینگ، در سال جاری می‌خواهد دور بعدی رهبری خود را آغاز کند.

آلپرمان می‌گوید: «اگر دولت مرکزی موفق نشود عدم موفقیت در مبارزه با پاندمی را در سطوح محلی مهار کند، می‌تواند برای رهبری شی جین‌پینگ خطرآفرین باشد.»

این چین‌شناس می‌افزاید درست به این خاطر که «حزب کمونیست موفقیت‌های اولیه‌اش در مهار کرونا را به سیستم سیاسی حاکم نسبت داده و گفته بود: “ما تحت رهبری حزب کمونیست در چین در غلبه بر پاندمی بهتر عمل کردیم تا کشورهای دموکراتیک غرب که با تعلل بسیار با این پاندمی برخورد کردند”. حال تهدید این است که این ادعا به معضلی برای دولت بدل شود.»

تجربه عینی مردم با سانسور

دولت چین مدام در تلاش است پیام‌ها و ویدئوهایی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شوند را سانسور و حذف کند تا جایی که اثری از آن‌ها برجا نماند.

آلپرمان می‌گوید، به طور معمول سانسور برای شهروندان چین امری حاشیه‌ای بوده و آن را زیاد حس نمی‌کرده‌اند: «اما الان با وضعیتی روبرو هستیم که ۲۵ میلیون نفر در شبکه‌های اجتماعی و دیگر پلاتفرم‌ها اعتراض و شکایت خود را بیان می‌کنند، این‌که تا چه اندازه وضعیت تأمین مواد غذایی وخیم است و به عینه شاهد این هستند که تمام این شکایت‌ها، حتا در بهترین حالت اعتراض‌ها، سانسور و پاک می‌شوند.» این یک تجربه جدیدی است که شهروندان متوجه می‌شوند که خود به قربانی سانسور بدل شد‌ه‌اند.

به کانال اینستاگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

بسیاری از این شهروندان به خبرنگار شبکه اول تلویزیون آلمان در شانگهای گفته‌اند، آنچه که در دوران “لاک‌داون” بر سر آن‌ها آمده است را هرگز فراموش نخواهند کرد و دولت را نخواهند بخشید.

یک شهروند مرد که نمی‌خواسته نامش فاش شود گفته است: «پس از این دوره از کرونا تغییر بزرگی رخ خواهد داد، و آن بحران اعتماد است. اعتماد را باید بازسازی کرد. اما غیرمحتمل است که همه چیز دوباره به سر جای اول خود بازگردد.»

حمایت یورگن هابرماس از سیاست محتاطانه آلمان در جنگ اوکراین

یورگن هابرماس فیلسوف آلمانی ضمن دفاع از رویکرد دولت اولاف شولتس در ارتباط با جنگ اوکراین، و با اشاره به پیچیدگی این جنگ ابراز نگرانی کرده است که آلمان با سیاست مبتنی بر دیالوگ و حفظ صلح خود در گستره بین‌المللی وداع کند.یورگن هابرماس، متفکر سرشناس آلمانی در مقاله‌ای که روز جمعه ۲۹ آوریل (۹اردیبهشت) در روزنامه “زود دویچه سایتونگ” نوشت از رویکرد محتاطانه صدراعظم شولتس در مورد کمک نظامی به اوکراین دفاع کرد.

به کانال دویچه وله فارسی در اینستاگرام بپیوندید

هابرماس در مقاله خود نسبت به بالاگرفتن بیشتر دامنه جنگ هشدار داده است. او نوشته است که با هر کشته‌، با هر جنایت جنگی که روسیه با تجاوز خود به اوکراین سبب می‌شود ناظر غربی به لرزه و انزجار می‌افتد و اراده و اصرار به اقدامی در مقابله با این اتفاقات هم فزونی می‌گیرد.

او با این حال از مدعیانی که تردیدی در باور و یقین خود ندارند و با استناد به اخلاق و مسائل وجدانی به مقابله با رویکرد محتاطانه و توام با تامل دولت رفته‌اند ابراز حیرت کرده است.

دولت آلمان در آخرین اقدام خود در ارسال سلاح‌های بیشتر به اوکراین تصمیم به تحویل شماری تانک مجهز به سیستم‌های ضدهوایی به این کشور گرفته است. مقاله هابرماس ظاهرا زنهاری است که این سیاست باید سنجیده ادامه یابد و سیاست عدم تبدیل غرب به یک پای رسمی جنگ را تحت‌الشعاع قرار ندهد .

به نوشته هابرماس غرب با تصمیم خود مبنی بر احتراز از تبدیل‌شدن به یک طرف جنگ در وضعیت مخاصمه‌‌آمیزی قرار گرفته است، چرا که “باید میان ریسک‌های ناشی از شکست احتمالی اوکراین از یک سو و گسترش دامنه جنگ از سوی دیگر سبک و سنگین کند، آن هم کورمال و کورمال و در وضعیتی از ابهام و نامتعین بودن اوضاع؛ و نهایتا این هم ولادیمیر پوتین است که تعیین و تعریف می‌کند که حمایت غرب از کدام نقطه به منزله ورود رسمی آن به جنگ است”.

انتقاد از “صلح‌خواهان استحاله‌شده”

هابرماس در ادامه نوشته است که البته تصمیم به عدم ورود رسمی به جنگ از سوی غرب به معنای آن نیست که دست روی دست گذاشته و اوکراین را در برابر یک خصم قدرتر به حال خود رها کرده باشد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

هابر ماس که خود شخصاً جنگ جهانی دوم را تجربه کرده است به نقد کسانی نشسته که از دور دستی بر آتش دارند و احیاناً “حاضر نیستند خود در این جنگ اسلحه به دست بگیرند”، ولی شب و روز “مشغول دادن توصیه و رهنمود به دولت برای مداخله فعال‌تر در جنگ و تشدید دامنه آن هستند” و “درنمی‌یابند که برد و پیروزی درجنگ علیه قدرتی با ارتشی قابل توجه و مجهز به بمب اتمی در معنای متعارف قابل تحقق نیست.”

فیلسوف آلمانی سپس در دفاع از سیاست تنش‌زدایی دولت‌های سابق آلمان در ارتباط با بلوک شرق و اتکای آن به دیالوگ و گفت‌وگو که مورد حمایت و تایید برخی از متحدان آلمان هم نبود می‌نویسد که آن سیاست دلایل و پشتوانه محکمی داشت.

به عقیده هابرماس، بحث داغی که حالا در آلمان و میان برلین و متحدان آن در صحنه بین‌‌‌‌المللی برای سوق دولت به مشارکت فعال‌تر در جنگ اوکراین درگرفته و برخی از چهره‌ها و نهادهای برخاسته از درون جنبش صلح آلمان هم به گونه‌ای استحاله‌‌آمیز و با پشت‌کردن به روح و ماهیت جنبش صلح‌طلبی به یک پای آن بدل شده‌اند شاید نشانه‌ای از یک چرخش تاریخی در ذهنیت و رویکرد جامعه آلمان دوران پس از جنگ باشد، رویکرد و ذهنیتی که “همیشه مورد و نفی راست بود و در عین حال دستاوردی بود که به دشواری حاصل شده بود.”

هابرماس ابراز نگرانی می‌کند که این روند شاید به طور کلی پایانی بر آن سیاست آلمان باشد که بر مدالیته‌های ناشی از دیالوگ و حفظ صلح استوار بود.

هابرماس از چهره‌های شاخص مکتب جامعه‌شناسی معروف به مکتب فرانکفورت و اندیشه انتقادی است. او به نسل دوم شارحان این مکتب تعلق دارد که بر بنیان افکار و نظریات کسانی مانند تئودور آدرنو و ماکس هورکهایامر شکل گرفت. هابرماس حالا ۹۲ سال سن دارد و هنوز هم شاخص‌ترین چهره فلسفی آلمان به شمار می‌رود.

یان پاتوچکا و همبستگیِ لرزیدگان

هرمز دیّار

سال‌ها قبل در کنج یکی از کتاب‌فروشی‌های تهران سرگرم خواندن کتابی بودم. در میانه‌‌ی مطالعه، صحبت‌های رسا و پرشور مردی غریبه با کتاب‌فروش، دائم حواسم را پرت می‌کرد. مرد غریبه بهزیبایی از خوانده‌هایش می‌گفت و با احاطه‌ای عجیب از مطلب مورد بحث و فلسفه‌ی بنیادینش حرف می‌زد. کتاب را بستم و به کنار پیشخوان کتابفروشی رفتم. آن مرد با مشاهده‌ی من از سخن بازماند و با چهره‌ای گشاده گفت: «نگذاشتم کتابت را بخوانی.» گفتم: «نه، ابداً. آمدم اینجا تا بهتر بشنوم.» خوشوبشی کردیم و در نهایت متوجه شدم که کارگر ساده‌‌ای است که در کنار شغل دشوارش پیوسته کتاب می‌خواند. به یاد «هانتا» قهرمان تنهایی پرهیاهوی هرابال، نویسنده‌ی چک، افتادم که سی‌و‌پنج سال آزگار، پای دستگاه پرس، کاغذهای باطله را خمیر می‌کرد اما از گوته، لایبنیتس، شلینگ و هولدرلین غافل نبود و در لابه‌لای پرس کردن، «نظریه‌ی‌ آسمان‌ها»ی کانت را با ولع می‌خواند.

شاید در بسیاری از نقاط دنیا کارگر-روشنفکر پدیده‌ای ناآشنا نباشد اما در چکسلواکی، فراوان بودند کسانی که مانند قهرمان رمان هرابال، آمیزه‌ای از کار یدی و اندیشه‌ورزی روشنفکر را در خود متبلور می‌ساختند. استبداد و تنگناهای سیاسی سده‌ی بیستم بسیاری از نویسندگان چک را به شیشه‌شویی، رانندگی، رفتگری و، در مجموع، کار گِل واداشته بود. اما هرگز نتوانست قوه‌ی آفریننده‌ی اندیشه‌ی آنان را خاموش سازد.

در واقع، سرگذشت ایوان کلیما، بهومیل هرابال، واتسلاو هاول و … سرنوشت کسانی است که بهرغم فشارهای نظام خودکامه، مشعل استقامت سازنده را در چکسلواکی فروزان نگه داشتند. آنها وقتی از دانشگاه اخراج شدند، سمینارهای زیرزمینی را برگزار کردند. وقتی ممنوع‌القلم شدند، جزوه‌های سامیزدات را نوشتند و پخش کردند و زمانی که از اجرا در سالن‌های عمومی بازماندند به تمرین و اجرای نمایش‌های خصوصی روی آوردند. آنها فرهنگ زندگیِ زیرزمینی را به‌خوبی می‌شناختند. اینجا «قلمرو ذهن» بود و قدرت حاکمه یارای مقابله با آن را نداشت، به‌ویژه اگر فصل مشترکی می‌توانست میان نیروی‌های پراکنده‌ی دگراندیش نوعی «همبستگی» ایجاد کند، آن وقت «اقتداری معنوی» نیز به وجود می‌آمد که می‌توانست بر قدرت حاکمه فائق آید.

در اوائل دهه‌ی 1970، یک نفر در پراگ سودای این «همبستگی» را در سر می‌پروراند. و کمی بعد، جستارهایی نگاشت که دست‌مایه‌ای برای مبارزه و همبستگی شد. در آن زمان، «بهار پراگ» تازه رنگ خزان گرفته و، به اراده‌ی حکومت کمونیستی، دورانی موسوم به «عادی‌سازی» (normalization) آغاز شده و قرار بود که همه‌چیز به حال «عادی» درآید. اما اینجا، در پراگ، یک نفر بود که می‌خواست چوب لای چرخ بیندازد و خوابِ آدم‌ها را بر هم بزند. می‌خواست زندگی روزمره و عادی را در چشم مردم، غیرعادی و پرسشناک (problematic) کند. به همین سبب، او را مجبور کرده‌ بودند که تقاضای بازنشستگیِ پیش از موعد بدهد و دانشگاه را ترک کند.

یان پاتوچکا در سال 1907 در تورنوو (Turnov) در بوهمیای شمالی، که در آن زمان بخشی از امپراتوری اتریش-مجارستان بود، دیده به جهان گشود.[1] در مدرسه‌ی یانا نرودا درس خواند. سپس در پراگ به مطالعه‌ی فلسفه پرداخت. در خلال‌ سال‌های 1928 تا 1929 در سوربن در پاریس به تحصیل پرداخت و در همان شهر با بنیان‌گذار فلسفه‌ی پدیدارشناسی، ادموند هوسرل، آشنا شد و در درس‌گفتارهای او در پاریس شرکت کرد.[2] آشناییِ‌ آن دو، سرنوشت پاتوچکای جوان را تغییر داد و چه‌بسا مقدرات چکسلواکی را نیز دیگرگون کرد.

پاتوچکا پس از بازنشستگیِ اجباری، به تشویق دانشجویی به نام ایوان خواتیک، سمینارهای خصوصیِ فلسفه را در آپارتمان خود به راه انداخت.[4] جلساتی که از دمدمه‌های غروب تا نیمه‌شب ادامه می‌یافت و حاضران را با اندیشه‌ی یونانی، به‌ویژه افلاطون، آشنا می‌ساخت. بعدها مجموعه‌ی این درس‌گفتارهای پنهانی با عنوان افلاطون و اروپا منتشر شد.

پاتوچکا در سال 1931 از دوره‌ی دکترای فلسفه فارغ‌التحصیل شد و در دانشگاه چارلز در پراگ به استادیاری منصوب شد. از سال 1932 تا سال 1933 به لطف بورسیه‌ی هومبولت (Humboldt) در برلین و فرایبورگ به ادامه‌ی تحصیل پرداخت. پاتوچکا در فرایبورگ، پایتخت پدیدارشناسی، علاوه بر همکاریِ نزدیک با هوسرل، با هایدگر آشنا شد و این ایده‌ی هایدگری را که سوژه‌ی انسانی نوعی هستی‌ِ تاریخی است ــ هستی‌ای که اساساً با هستیِ اشیا فرق دارد ــ مقبول یافت.[3] به‌دنبال تغییرات عمده‌ی سیاسی و به قدرت رسیدن نازی‌ها در آلمان به پراگ بازگشت و حلقه‌ی فلسفی پراگ را به راه انداخت. پس از کودتای کمونیستی سال 1948 پاتوچکا از دانشگاه اخراج شد و در مناصب جزئی مثل کتابداری در فرهنگستان علوم مشغول به کار شد. با تغییر اوضاع سیاسی، برای دوره‌ای دوباره به دانشگاه بازگشت، تا آنکه در سال 1972 بار دیگر مجبور به ترک دانشگاه شد.

پاتوچکا پس از بازنشستگیِ اجباری، به تشویق دانشجویی به نام ایوان خواتیک، سمینارهای خصوصیِ فلسفه را در آپارتمان خود به راه انداخت.[4] جلساتی که از دمدمه‌های غروب تا نیمه‌شب ادامه می‌یافت و حاضران را با اندیشه‌ی یونانی، به‌ویژه افلاطون، آشنا می‌ساخت. بعدها مجموعه‌ی این درس‌گفتارهای پنهانی با عنوان افلاطون و اروپا منتشر شد.

در این درس‌گفتارها، پاتوچکا به‌ویژه تمثیل غار افلاطون را واکاوی می‌کرد. پاتوچکا از قضا بر نقطه‌ی حساسی از فلسفه‌ی کلاسیک دست گذاشته بود زیرا توصیف افلاطون از زندانی‌ای که غارش را ترک می‌کند احتمالاً اولین توصیف «شخص دگراندیش» در یک متن فلسفی است. به بیان دیگر، ماجرای رهایی از غار، هم ماجرای آزادیِ اندیشه است و هم آزادیِ سیاسی.[5] پاتوچکا از جمله می‌گفت:

خودِ افلاطون، فیلسوف را وامی‌دارد تا دوباره به غار بازگردد. فیلسوفان، حتی اگر خود نخواهند، باید از سرِ وظیفه به غار بازگردند. چون امری مانند زندگیِ انسانی، یعنی آن نوع زندگی که مراقبت از روح در آن امکان‌پذیر است، تنها در این شرایط محقق می‌شود…[6]

مراقبت از روح (the care of soul) مفهومی سقراطی-افلاطونی بود که پاتوچکا آن را با لعابی پدیدارشناسانه ــ با لعاب اپوخه یا در پرانتز گذاشتن ــ توضیح می‌داد. پاتوچکا از شنونده می‌خواست تا باورهای پیشین، شنیده‌ها، ذهنیات و کلیشه‌های فکری خود را در پرانتز بگذارد و به خودِ چیزها، آن طور که پدیدار می‌شوند، توجه کند.

در واقع، پاتوچکا، در کلاس‌های زیرزمینیِ پراگ، نقش سقراطی را بازی می‌کرد که به غار بازگشته و می‌خواهد دیگران، هم‌بندانش، را نیز از زنجیرِ روزمرگی برهاند و به آنها بفهماند که چطور از روح خود در برابر پروپاگاندای نظام خودکامه مراقبت کنند و با شرایط سیاسی و خفقان‌آورِ عادی‌سازی مواجه شوند.[7] همان‌طور که فوکو در کتاب مراقبت و تنبیه توضیح می‌دهد، نهادهای گوناگون ــ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ــ ما را وامی‌دارند تا در مقوله‌های «نرمال» بیندیشیم، و بدین ترتیب، تفکر انتقادی را، حتی پیش از شکل‌گیریِ اندیشه‌های «غیرعادی»، در نطفه خاموش می‌سازند.[8]

پاتوچکا در یکی از واپسین سخنرانی‌های خود با عنوان شخص معنوی و اندیشه‌ورز (The Intellectual and Spiritual Person) مسئله‌ی مواجهه‌ی «غیرعادی» با زندگی را بیشتر شکافت. او در اینجا به یکی از اساسی‌ترین موضوعات فلسفه پرداخت: مناسبت انسان با جهان. به نظر پاتوچکا، آنچه فیلسوف را از انسان عادی متمایز می‌کند مناسبت او با جهان است. فرق فیلسوف با سایرین در این است که او جهان را بدیهی و خودپیدا selfevident)) نمی‌انگارد. در حالی که در زندگی عادی، رابطه‌ی انسان عادی با جهانْ بدیهی و ثابت است، فیلسوف رابطه‌ای پرسشناک با جهان برقرار می‌سازد. پاتوچکا این حالت را «لرزیدنِ» (Shaking ) فهمِ خامِ ما از معنادار بودن هستی وصف کرد. به باور پاتوچکا، تجاربی که سبب این «لرزه‌ها»ی بنیادین می‌شوند، در قیاس با تجارب عادیِ زندگیِ روزمره، نادر است. از جمله‌ی این تجارب، فروپاشیِ تمامیتِ یک جامعه است که خودِ پاتوچکا در طول زندگی‌اش چهار بار آن را تجربه کرده بود: فروپاشیِ امپراتوری اتریش-مجارستان و تشکیل کشور چکسلواکی؛ امضای معاهده‌ی مونیخ و از دست رفتن کشور؛ کودتای کمونیستی سال 1948 و، سرانجام، اشغال سال 1968 و بر باد رفتنِ رؤیاهای «بهار پراگ».

پاتوچکا در اثری جنجالی با عنوان جُستارهای بدعت‌آمیز در فلسفه‌ی تاریخ، که دو سال پیش از مرگ خود (1975) نگاشت، با شدت و حدّتِ بیشتری به روزمرگی و زندگی عادی تاخت. او در آنجا، با الهام از خاطرات ارنست یونگر، نویسنده‌ی آلمانی و پی‌یِر تیار دو شاردن، فیلسوف فرانسوی، از خط مقدم جنگ جهانی اول، جنگ را ــ به شکلی بدعت‌آمیز ــ سبب رهایی دانست. سربازی که به جنگ می‌رود از تمام تعلقات، دغدغه‌ها و کم‌وبیش‌ زندگی آزاد می‌شود. به قول پاتوچکا، این آزادی نصیب کسی می‌شود که تعلقش به امور روزمره لرزیده و تکان خورده باشد. پاتوچکا، رزمنده و فرد دگراندیش را لرزیده (Shaken) می‌نامد. چون برای هر دوی آنها، جهان روزمره به لرزه درآمده و پرسشناک شده است. آنها می‌بینند که جهانی که در آن زندگی می‌کنند چه پایه‌های نااستواری دارد و مصمم شده‌اند تا اقدامی انجام دهند. اما این اقدام چیست؟ این اقدام، همبستگیِ لرزیدگان (solidarity of the shaken) است، اصطلاحی که پاتوچکا در جستار ششم از جستارهای بدعت‌آمیز در فلسفه‌ی تاریخ به ادبیات سیاسی اضافه می‌کند.

بنا بر توضیح پاتوچکا، همبستگی لرزیدگان، همبستگیِ کسانی است که از چیستیِ زندگی و مرگ آگاه‌اند و، در نتیجه، از چیستیِ تاریخ نیز باخبرند. تاریخ در نظر آنان، کشاکشِ «زندگانیِ صِرف» ــ که ترس آن را زنجیر و عقیم کرده ــ با «زندگی در اوج» است. [9]

برخی ممکن است همبستگی لرزیدگان را همبستگیِ کسانی بدانند که از جبهه‌های جنگ جهانی، اردوگاه‌های مرگ و ایذا و کشتار مخالفان، جان به در برده‌اند. درست است، اما در نگاهی فراخ‌تر می‌توان آن را همبستگیِ کسانی دانست که از مرگ خدا و فروپاشیِ متافیزیک لرزیده و یکه خورده‌اند و، در نتیجه، ارزش‌های مطلق و معنای مطلق و امید به حقیقت و عدالت مطلق در برابر دیدگان آنها فروریخته است. به زبان پاتوچکا، باور آنان به «روز» و «صلح» در اثر مشاهده‌ی «شب» و «جنگ» لرزیده است. اینجاست که تاریخ دچار گسست می‌شود؛ بهتر بگوییم، اینجاست که تاریخ آغاز می‌شود. تاریخ آنجاست که فرارفتنی هست؛ آنجا که آدم‌ها از سطح زندگی خود-حاجت‌روا فراتر می‌روند و حتی زندگی خود را به خطر می‌افکنند تا در بالای این سطح باقی بمانند.[10] کسانی که به این مرحله می‌رسند همانند آن زندانی‌ای که دوباره به غار افلاطونی باز می‌گردد، مسئولیتی دارند ــ مسئولیتِ لرزیدگان! مسئولیت آنان این است که وضعیت لرزیده را حفظ کنند و نگذارند نهادهایی که برای آنان پاسخ‌های بدیهی و عادی فراهم می‌آورند، از نو شکل بگیرند. پاتوچکا بدین نحو، مخاطب را از بازگشت به روزمرگی بر حذر می‌دارد:

بشر با سرسپردگی به معیارهای روزمرگی و نویدهایش به صلح نائل نمی‌شود. همه‌ی آنانی که به این همبستگی خیانت می‌کنند باید بدانند که آنها آتش جنگ را روشن نگه می‌دارند و انگل‌هایی هستند که از خون دیگران تغذیه می‌کنند.[11]

او در همان جستار نوشت:

«همبستگیِ لرزیدگان در میان تعقیب و بی‌اطمینانی آغاز می‌شود.»[12]

پاتوچکا به‌خوبی دریافته بود که دیگر حرف و گفت و فلسفیدن، جوابگو نیست و وقت اقدام فرارسیده است. او مدت‌ها قبل نوشته بود:

«فلسفه به جایی می‌رسد که دیگر کافی نیست که با ذوق و شوق فراوان پرسشی در میان بگذاری و به آن پاسخ دهی؛ جایی می‌رسد که فیلسوف پیشرفتی ندارد مگر آن که تصمیمی بگیرد.»

جایی که فلسفه باید در اقلیمی متفاوت امتحان پس بدهد، در سرزمینی که متعلق به خودش نیست. چون آزمون نهایی فلسفه‌ی ما، نه در سپهر رویه‌های عقلی (نوشتن، تعلیم و تدریس) بلکه در جایی دیگر اتفاق می‌افتد: در مواجهه‌ی شرزه‌ی ما با مرگ. ارزش فلسفه‌ی شخص آنجا خود را آشکار می‌کند که آدمی با مرگ رویارو می‌شود. آنجاست که معلوم می‌شود فلسفه‌ی ما اصیل است یا سربه‌سر بیهوده.[13]

سرانجام وقت اقدام و تصمیم‌گیری، و هنگام همبستگیِ لرزیدگان فرارسید.

واتسلاو هاول، که از مدت‌ها پیش با پاتوچکا آشنایی داشت، به سراغش رفت تا مسئولیت سخنگوییِ منشور 77 ــ منشوری حقوق بشری که در سال 1977 تدوین شد ــ را برعهده گیرد. به گفته‌ی هاول، پاتوچکا مدتی درنگ کرد اما وقتی مسئولیت را پذیرفت به‌شدت کارش را جدی گرفت و تک‌تک لحظاتش را وقف آن کرد. او حتی شخصاً جزوه‌های منشور را در پراگ پخش کرد.[14]

پس از انتشار منشور 77 هاول به زندان افتاد و پاتوچکا بارها بازداشت و بازجویی شد. پاتوچکا کمی پیش از آخرین بازداشت در «وصیت‌نامه‌ی سیاسی» نوشت:

«آنچه افراد باید در همه حال با وقار انجام دهند این است که ترس به دل راه ندهند، مرعوب نشوند و حقیقت را بر زبان بیاورند.»[15]

هاول بعدها نوشت که در زندان، پاتوچکا را در آخرین روز بازجویی‌اش دیده بود. در اتاق انتظارِ زندان، او را به حال خود رها کرده بودند؛ معمولاً این کار را می‌کردند تا زندانی بیشتر مضطرب شود؛ اما پاتوچکا خونسرد نشسته بود و با او (هاول) سرِ صحبت‌های فلسفی را باز کرد.[16]

در اینجا به زحمت می‌توان به یاد واپسین ساعات حیات سقراط نیفتاد. هاول، به‌درستی و به‌شکلی حق‌شناسانه، پاتوچکا را سقراط پراگ و سرمشق خود نامید؛[17] قدرت بی‌قدرتانِ خود را به یاد او نگاشت و در همان کتاب نوشت:

یان پاتوچکا اندکی پیش از مرگش نوشت: بعضی چیزها هستند که ارزش رنج بردن را دارند. به نظرم اعضای منشور، نه تنها فهمیدند که میراث پاتوچکا برای آنها همین جمله است، بلکه فهمیدند بهترین دلیل و توضیح برای آنچه می‌کنند نیز همین است.[18]

منشور 77 سه سخنگو و بنیان‌گذار اولیه داشت: واتسلاو هاول، یان پاتوچکا و ییرژی هایک. اما بعداً تعداد بیشتری به امضاکنندگان پیوستند. اکثر این افراد اهل فلسفه و به‌شدت متأثر از پاتوچکا بودند.[19]

فردای همان روزی که هاول و پاتوچکا در زندان به گفتگوی فلسفی پرداختند، یعنی فردای آخرین جلسه‌ی بازجویی پاتوچکا که یازده ساعت به طول انجامید، سقراطِ پراگ در بیمارستان، در اثر خونریزیِ مغزی ناشی از فشارهای وارده جان باخت (13 مارس 1977). اما شبح او همچنان تن قدرت حاکم را می‌لرزاند. ایوان کلیما در قرن دیوانه‌ی من می‌نویسد:

مرگ یک فیلسوف خارق‌العاده که نیروهای امنیتی با او مانند جانیان رفتار کردند به نفع حاکمیت تمام نشد … به‌رغم کارزار بداندیشانه علیه منشور 77، هزاران نفر در مراسم تدفین نخستین جانباخته‌ی منشور، حضور یافتند. تعدادی از ما بازجویان خود را تشخیص دادیم که در میان جمعیتِ عزادار راه می‌گشودند و به شناسایی کسانی می‌پرداختند که به خود جرئت سوگواریِ علنی می‌دادند… نیروهای امنیتی موتورسواران (در پیست نزدیک گورستان) را واداشتند تا با سروصدایی گوش‌خراش ویراژ دهند. در این بین، هلی‌کوپترها به پرواز درآمدند تا صدای سخنرانان حاضر در گورستان را در غوغای خود خفه کنند… این بی‌احترامی‌های لجوجانه بیش از هر سند انتقادی، ماهیت رقت‌بار حاکمان کشور را بر ملا می‌ساخت.[20]

ایوان بلخا، فیلسوف چک، به‌زیبایی می‌نویسد:

پاتوچکا و اولین سخنگویان منشور 77 گروهی رزمنده‌ی مسلح نبودند که در پی سرنگونی انقلابیِ قدرت حاکم باشند. اما آنها نشان دادند که بزرگترین دشمن همه‌ی حکومت‌های تمامیت‌خواه، کلمه‌ی حقی است که با اعتقاد قلبی بیان شود.[21]

پاتوچکا قدرت معنویِ «همبستگی لرزیدگان» را در همان جستارهای بدعت‌آمیز پیش‌بینی کرده بود:

«همبستگیِ لرزیدگان … قادر است و باید اقتداری معنوی را به وجود بیاورد.»[22]

بی‌جهت نیست که ایوان کلیما جستارهای بدعت‌آمیز پاتوچکا را یکی از دو متن درخشانی می‌داند که مسیرِ آینده و دامنه و اهداف مبارزه را روشن کرد.[23]

ظاهراً آرزوی پاتوچکا برای «همبستگیِ لرزیدگان» تا اندازه‌ای برآورده شده بود. منشور 77 که در اصل پروژه‌ای حقوق بشری و، به قول هاول، نتیجه‌ی «حس نیرومند همبستگی میان گروه‌های بس متفرق» بود[24] موجی از اعتراضات ضدکمونیستی را به راه انداخت و سرانجام در سال 1989 به استیلای این نظام سیاسی بر چکسلواکی پایان داد.

در واقع، یان پاتوچکا سلسله‌جنبانِ همبستگیِ لرزیدگانی بود که عاقبت بنیان ستم را به لرزه در آوردند.


[1] Martin Koci, Thinking Faith after Christianity: A Theological Reading of Jan Patočka’s Phenomenological Philosophy, SUNY press, 2020, p.5.

[2] J.J.Drummond, Lester Embree (eds), Phenomenological Approaches to Moral Philosophy, Springer, 2002, P.312.

[3] Martin Koci, Thinking Faith after Christianity, p.6.

[4] Barbara Day, The Velvet Philosophers, Continuum, 1999, p.10.

[5] Aspen E. Brinton, Confronting Totalitarian Minds: Jan Patočka on Politics and Dissidence, Karolinum Press, Charles University, 2021, p.22.

[6] Jan Patočka, Plato and Europe, translated by Petr Lom, Stanford University Press, 2002, p.189.

[7] Aspen E. Brinton, Confronting Totalitarian Minds, p.22

[8] ibid, See footnote on p.24.

[9] Jan Patocka, Heretical Essays in the Philosophy of History, translated by Erazim Kohák, Open Court, 1996, 135.

[10] Ivan Chvatik & Erika Abrams (eds), Jan Patočka and the Heritage of Phenomenology, Springer, 2011, 275.

[11] Jan Patocka, Heretical Essays in the Philosophy of History, 135.

[12] ibid.

[14] Ivan Chvatík & Erika Abrams, Jan Patočka and the Heritage of Phenomenology, xvi.

[16] Robert C. Pirro, The Politics of Tragedy and Democratic Citizenship, Continuum, 2011, p.30.

[17] Václav Havel , Open Letters, New York: Alfred A. Knopf, 1991, p.276.

[18]واتسلاف هاول، قدرت بی‌قدرتان، مترجم احسان کیانی‌خواه، فرهنگ نشر نو، 1398، 70.

[19] Aviezer Tucker, The philosophy and Politics of Czech Dissidence from Patočka to Havel, Penn State University Press, 2002, 3.

[20] ایوان کلیما، قرن دیوانه من، مترجم علیرضا بهشتی شیرازی، انتشارات روزنه، 1399، ]با قدری تغییر[ 361 و 362.

[22] Jan Patocka, Heretical Essays in the Philosophy of History, 135.

[23] ایوان کلیما، روح پراگ، مترجم خشایار دیهیمی، نشر نی، 1398، 135 و 136.

[24] واتسلاف هاول، قدرت بی‌قدرتان، 70.