Previous Next

سپاه پاسداران؛ گذار از بنیادگرایی اسلامی به “گانگستری”

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ۴۳ ساله شد. این مناقشه‌برانگیزترین نیروی نظامی رسمی منطقه خاورمیانه، چه تاریخی را از سر گذرانده و اقداماتش تا چه حد در جهت منافع ملی ایران بوده است؟ نگاه علی افشاری، تحلیلگر سیاسی:سپاه پاسداران انقلاب اسلامی چهل و سومین سالگی حیات خود را پشت سر گذاشت. در دوم اردیبهشت ۱۳۵۸ نهاد انقلابی جدیدی تحت عنوان “سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران” به صورت رسمی تشکیل شد. ایده تشکیل سپاه توسط دولت موقت طرح شد و با تصویب شورای انقلاب ابتدا زیر نظر دولت موقت و در مجموعه ابراهیم یزدی (معاونت امور انقلاب) تعریف شد. اما در ادامه و ظرف مدت زمان کوتاهی تحت نظارت شورای انقلاب قرار گرفت و ارتباط سازمانی آن با دولت موقت قطع شد. بر اساس برخی از ادعاها، با نظر آیت‌الله خمینی سپاه زیرمجموعه شورای انقلاب شد و همچنین واژه “ایران” از عنوان پیشنهادی دولت موقت برای آن حذف شد.

در مورد چگونگی تشکیل سپاه هنوز روایت جامع و مستندی وجود ندارد. تفاوت روایت‌ها کم نیست. اما تقریبا با قطعیت می‌توان گفت که شاکله آن در دو مرحله شکل گرفت. در مرحله نخست با نظر دولت موقت در ماه اسفند ۱۳۵۷ سپاه با رهبری اولیه تشکیل شد. رهبری اولیه ترکیبی از اعضای نهضت آزادی، اعضای انجمن‌های اسلامی دانشجویان در آمریکا و برخی از نیروهای موسوم به “خط امام” با پیشنهاد آیت‌الله سیدمحمد حسینی بهشتی تشکیل شد. حجت‌الاسلام حسن لاهوتی نیز به عنوان نماینده آیت‌الله خمینی برگزیده شد. نکته جالب آن است که سپاه در بدو تشکیل اهمیتی در حد “کمیته‌های انقلاب اسلامی ایران” در نظر اعضای روحانی شورای انقلاب نداشت. لاهوتی که در آن مقطع رابطه نزدیکی با سید احمد خمینی و آیت‌الله خمینی داشت، قرار بود “نماینده امام” در کمیته‌ها شود که با مداخله و مخالفت شدید آیت‌الله مرتضی مطهری منتفی شد و آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی جایگزینش شد.

علی‌رغم اعلام فرمان تشکیل سپاه توسط آیت‌الله خمینی اما گروه‌های مسلح انقلابی با گرایش بنیادگرایی اسلامی در تهران فعالیت می‌کردند و حاضر به تبعیت و هماهنگی با سپاه نبودند. فعالیت‌های موازی آنها مشکلاتی را ایجاد کرده بود. بر اساس ادعای محسن رفیقدوست، با مذاکرات وی و با تهدید قرار دادن اسلحه بر روی شقیقه رهبران گروه‌هایی چون “پاسداران انقلاب اسلامی (پاسا)” به سرکردگی محمد منتظری، “گارد انقلاب” متشکل از برخی از اعضای “حزب ملل اسلامی” و “سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی”، آنها به اکراه پذیرفتند که به سپاه ملحق شوند. البته سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی کماکان به فعالیت موازی و مستقل نظامی خود ادامه داد.

از این مقطع به بعد تغییرات اساسی در سپاه ایجاد شد و از طرح مورد نظر شورای انقلاب خارج شد و هسته اولیه بافت کنونی آن شکل گرفت. انگاره‌هایی چون “تعلق به گفتمان بنیادگرایی اسلامی شیعه‌محور”، “حکمرانی اقتدارگرایانه”، “تلقی مالکیت انقلاب بهمن ۵۷”، “استقلال از نهاد روحانیت”، “پیوند نهادینه با نهاد ولایت فقیه”، “رویکرد ایدئولوژیک”، “تمایل به فعالیت در برون از مرزهای ایران و دفاع از نهضت‌های اسلام‌گرای بنیادگرا در خاورمیانه”، “آمریکاستیزی”، “خصومت آشتی‌ناپذیر با اسرائیل”، “فعالیت جهادی و مغایر با بوروکراسی مدرن”، آرزوی آزادی “قدس شریف”، “ضدیت با مدرنیته”، ” بی‌اعتنایی به قانون‌گرایی”، “نگاه منفی به ارتش و برتری‌طلبی نسبت به آن”، “حضور فعال در سیاست”، “سرکوب و برخورد امنیتی با گرایش‌های انقلابی دگراندیش و خارج از خط امام” و “واپس‌گرایی فرهنگی”، “دفاع از مستضعفین” و “عدالت منهای آزادی” از این مقطع به بعد مولفه‌های هویتی سپاه را تشکیل دادند. همچنین دست‌اندازی “حزب جمهوری اسلامی ایران” برای کنترل سپاه شروع شد که البته هیچگاه به موفقیت کامل نرسید. منتهی حضور اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان رابط شورای انقلاب با سپاه باعث تقویت گرایش سیاسی سپاه به سمت جریان خط امام شد.

لاهوتی که خواهان وحدت گرایش همه نیروهای انقلابی بود و به تدریج به نیروهای ملی-مذهبی نزدیک شد با رهبری جدید سپاه مشکل پیدا کرد و در نهایت با نظر آیت‌الله خمینی کنار گذاشته شده و حجت‌الاسلام فضل‌الله محلاتی جایگزین او شد. در ادامه با ریاست جمهوری ابوالحسن بنی‌صدر منازعاتی در سپاه شکل گرفت که باز اکثریت رهبری آن برخلاف واگذاری فرمانده کل قوا از سوی آیت‌الله خمینی به نخستین رئیس‌جمهور ایران به مخالفت و تقابل با ریاست جمهوری ادامه داد. مرتضی رضایی که حکم فرماندهی از بنی‌صدر دریافت کرد، هیچگاه نتوانست اداره سپاه را در عمل برعهده داشته باشد و عملا سپاه همسو با حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در برنامه‌های بنی‌صدر و فرماندهی او در جنگ ایجاد اختلال کرده و در حذف او اثرگذار بود. علاوه بر این دستگاه اطلاعاتی اصلی جمهوری اسلامی ایران در آن مقطع “اطلاعات سپاه” بود که برخورد امنیتی و حذف تمامی گروه‌های انقلابی غیر خط امام اعم از چپ، سوسیالیست و لیبرال و ملی را اجرا کرد. بعد از استیضاح بنی‌صدر در هماهنگی با سیداحمد خمینی، محسن رضایی فرمانده سپاه شد. در این مقطع تصفیه‌هایی در سپاه انجام شد. برخی از افراد و نیروهای حامی حبیب‌الله پیمان کنار گذاشته شدند و همچنین افراد دیگری که همسویی کامل با حاکمیت خط امام نداشتند.

این نکته را باید در نظر گرفت که سپاه از بدو تشکیل هیچ‌گاه یک‌دست نبوده و همیشه رقابت‌ها و کشمکش‌های داخلی در آن جریان داشته است. دو دستگی و چند دستگی در ادوار مختلف روند تصمیم‌گیری‌ها و حیات سپاه را تحت الشعاع قرار داده است. در اصل سپاه بر اساس یک طرح و برنامه مشخص جلو نرفته است، بلکه مسیر طی شده محصول رقابت‌ها و موج‌های تصفیه و دخالت نهاد‌های دیگر قدرت بوده است.

موج بعدی تصفیه بعد از تحمیل غیرقانونی استعفا از قائم‌مقام رهبری آیت‌الله حسینعلی منتظری رخ داد و نیروهای حامی ایشان یا کنار گذاشته شده و یا از مناصب فرماندهی کنار گذاشته شدند.

اتفاق مهم بعدی پایان جنگ بود که ارائه گزارش‌های غلط و رویکرد ماجراجویانه آنها در ادامه جنگ باعث خشم آیت‌الله خمینی شد که فرمان رسیدگی به تخلفات آنها در دادگاه نظامی را داده بود. فوت آیت‌الله خمینی باعث شد تا هم آن دادگاه‌ها برگزار نشوند و هم طرح ادغام ارتش و سپاه اجرا نشود.

رهبری علی خامنه‌ای نقطه عطفی در حیات سپاه و رشد آن در عرصه‌های غیرنظامی شد. ابتدا موج تصفیه دیگری با کنار گذاشتن و یا تضعیف نیروهای نزدیک به “جناح چپ” راه افتاد. سپاه در گذشته نیز در عرصه سیاسی فعال بود، منتهی در دوره رهبری حجت‌الاسلام سید علی خامنه‌ای به تدریج نقش سپاه در عرصه سیاسی به لحاظ کمی و کیفی تحول یافت. هم سطح مداخلات سیاسی افزایش پیدا کرد و هم نوع آن نیز بیشتر سمت و سوی جناحی و امنیتی پیدا کرد تا حافظ سیاست‌ها و تصمیمات خامنه‌ای باشد. با نظر مشترک خامنه‌ای و حجت‌الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی سپاه بعد از جنگ به صورت گسترده وارد فعالیت اقتصادی شد که در گذر زمان گسترش پیدا کرد. همچنین بسیج که پیش‌تر جنبه سازمانی چندانی نداشت، در دوره رهبری خامنه‌ای در تمامی ارکان جامعه گسترش سازمانی پیدا کرد و از حالت فعالیت خودانگیخته و داوطلبانه خارج شد و حالت شبه‌نظامی پیدا کرد. در ادامه و در یک روند تدریجی سپاه به صورت گسترده در حوزه‌های فرهنگی، هنری، اجتماعی و تجاری فعال شد، بگونه‌ای که امروز علاوه بر آنکه نهاد نظامی، دفاعی و راهبردی اصلی نظام است، یک ابرنهاد بزرگ اقتصادی، تجاری، مالی، فرهنگی و رسانه‌ای است که تسلط زیادی در ارکان جامعه دارد.

علاوه بر فعالیت‌های رسمی، سپاه متهم است که بزرگترین بازیگر قاچاق، پولشویی و اقتصاد سیاه در ایران است که فراتر از کالاهای بیرون از نظارت گمرگ شامل مواد مخدر و مشروبات الکلی نیز می‌رود. آمار دقیقی از میزان دارایی سپاه و حجم فعالیت‌های اقتصادی آن وجود ندارد. فعالیت اقتصادی سپاه در سه نهاد “قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا”، “بنیاد تعاون سپاه” و “بنیاد تعاون بسیج” انجام میشود که هر کدام زیرمجموعه‌های متعدد داشته و در تقریبا تمامی حوزه‌های تجاری و مالی فعالیت می‌کنند. سپاه در بورس نیز فعال است و حجم زیادی از املاک و دارایی‌های سرمایه‌ای دارد. بر اساس برخی از ارزیابی‌ها، حجم پول در گردش در نهادهای تحت مالکیت کامل و یا بخشی سپاه در حدود ۱۸ درصد حجم نقدینگی کل کشور است.

هیچگونه گزارش دقیقی وجود ندارد که درآمدهای سپاه چگونه مصرف می‌شوند. اما آنچه بر اساس پرونده‌های موجود در دادگستری و در سطح رسانه‌ها به صورت قطعی قابل مشاهده است، حجم بالای فساد اقتصادی و حیف و میل اموال عمومی در سپاه است.

اینجا است که تغییر ماهیت سپاه در گذر زمان و بخصوص در دوران رهبری آیت‌الله خمینی و خامنه‌ای مشاهده می‌شود. نظامی‌گری، بی‌اعتنایی به نهاد روحانیت و هماهنگی با شخص ولی فقیه از جایگاه مرادی و مریدی و رهبر یک جنبش تمامیت‌خواه و حضور فعال در سیاست امری قدیمی در سپاه است، اما سپاه در دهه اول بعد از انقلاب در مجموع رویکرد آرمان‌گرا و ایدئولوژیک داشت و نیروهای فعال آن عمدتا در چارچوب گفتمان بینادگرایی اسلامی شیعه‌محور به دنبال حاکمیت ارزش‌های اسلامی مورد نظرشان بودند که فسادستیزی، عدالت و کمک به محرومان و مستضعفان نقش پررنگی در ارزش‌های یادشده داشت. اما حضور در فعالیت‌های اقتصادی و کاربست حامی‌پروری توصیه‌شده خامنه‌ای و جذب نیرو برای توسعه‌طلبی منطقه‌ای و نبود نظارت و قانونمندی سفت و سخت، به مرور باعث شد تا سپاه از رویکرد ایدئولوژیک فاصله گرفته و آلوده مناسبات مافیایی شده و در حال حاضر یک سازمان گانگستری شود. غلط نیست اگر گفته شود که سپاه پاسداران از بزرگترین سازمان‌های گانگستری کنونی دنیا است که چارچوب فعالیت فراملی دارد و در عین حال بزرگترین تشکیلات نظامی و امنیتی یک کشور عضو سازمان ملل متحد است. چگونگی و چرایی این تحول خارج از حوصله این یادداشت است، اما آنچه سبب این انتساب می‌شود اتکای سپاه به نظامی‌گری، قدرت اقتصادی و نبود انضباط مالی و بی‌اعتنایی به موازین اخلاقی و بشردوستانه برای تعقیب و تحمیل برنامه‌های خود است.

تمایل به کسب قدرت سیاسی و برتری‌طلبی در کنار توان مالی، دو عامل اصلی انگیزشی در بافت کنونی سپاه است؛ منتهی این وضعیت بدین معنا نیست که همه اعضا سپاه درگیر فعالیت‌های ناسالم اقتصادی هستند. تنوع درونی در سپاه بخصوص بین بدنه و بخش رسمی که شامل فرماندهان منصوب خامنه‌ای است مشاهده می‌شود.

جاه‌طلبی و تمایل به کسب انحصاری قدرت و کنترل جامعه بعد از تحولات اولیه در سپاه بروز یافت. رشد و تثبیت فرماندهی محسن رضایی در سپاه نشانگر این تمایل بود که البته تنش‌های زیادی در درون سپاه ایجاد کرد، منتهی رضایی با تغییر نیروها و برخوردهای حذفی و گرفتن چراغ سبز از رفسنجانی و سیداحمد خمینی توانست طرح خود را پیش ببرد. آیت‌الله منتظری از سال ۶۱ متوجه این خطر شد و آشکارا هشدار داد که سپاه از اهداف اولیه منحرف شده است. او از همان موقع خواستار ادغام سپاه در ارتش شد که در سال‌های آخر زندگی آیت‌الله خمینی مورد موافقت او قرار گرفت، اما اجرای آن موکول به زمانی شد که او در قید حیات نبود. خامنه‌ای آن توافق را قبول نکرد و با نظر وی سپاه به فعالیت مستقل و بالادستانه در امور نظامی، امنیتی و دفاعی ادامه داد.

این تشکیلات گانگستری که خود را مقید به حفظ حکمرانی مطلقه و استبدادی خامنه‌ای و گسترش قدرت نهاد ولایت فقیه در جهان اسلام می‌داند، در عرصه سیاست خارجی و مسائل راهبردی نیز آسیب‌های جدی به منافع ملی کشور زده است. سپاه از منابع اصلی افراط‌گرایی در ایران و منطقه، مزاحم صلح پایدار در خاورمیانه و مانع عادی شدن ایران در عرصه روابط جهانی است. این رویکرد از ابتدا در سپاه وجود داشت که به نیابت از ولی فقیه خود را قیم مردم ایران و کشورهای اسلامی دانسته و در پی یوتوپیای “بازسازی حکومت واحد در دنیای اسلام” و جهانی‌سازی بنیادگرایی اسلامی- شیعی بوده است.

هدف از گسترش سازمانی و نظامی سپاه در داخل و خارج از مرزهای ایران و همسو سازی نظامی- ایدئولوژیک- سیاسی فعالیت گروه‌های هم‌فکر در کشورهای همسایه ترویج الگوی گفتمانی جمهوری اسلامی و فربه‌سازی موقعیت رهبری خامنه‌ای در جهان اسلام است. اگرچه شاید نیروی قدس، بازوی برون‌مرزی سپاه پاسداران، به اندازه داعش و القاعده و سلفی‌های تندرو در نقض موازین انسانی، تروریسم و خشونت رفتاری غیرمسئولانه و شدت عمل ناموجه ندارد، اما مجموعه سازمان‌یافته و تواناتری است که به صورت پیچیده و درازمدت بنیادگرایی اسلامی- شیعه را گسترش می‌دهد که در ابعادی گسترده‌تر و ماناتر حقوق بنیادی انسان‌ها را نقض کرده و صلح پایدار را به خطر می‌اندازد. موفقیت‌های کنونی سپاه در منطقه ناپایدار بوده و با تحمیل هزینه‌های سنگین بر کشور و مردم به دست آمده است. ازاین رو تحقق منافع ملی ایران و برطرف کردن موثر تهدیدات، نیازمند انحلال سپاه و یا تغییر اساسی رفتار آن است که به دگرگونی ساختاری سیاسی در ایران گره خورده است.

مطالب منتشر شده در صفحه “دیدگاه” الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.

مرکز آمار: نرخ تورم نقطه به نقطه از ۴۳ درصد گذشته است

به گزارش مرکز آمار ایران گوجه‌فرنگی، خیار و بادمجان در فروردین گذشته بیشترین افزایش قیمت را نسبت به ماه قبل داشته‌اند. نرخ تورم فروردین به ۳/۳ درصد رسیده که در مقایسه با اسفند ۱۴۰۰ رشدی دو درصدی دارد.بر اساس تازه‌ترین گزارش مرکز آمار ایران در اول اردیبهشت، نرخ تورم ماهانه فروردین ۱۴۰۱ به ۳/۳درصد رسیده که در مقایسه با اسفند ۱۴۰۰ با دو درصد افزایش همراه است. طبق آمار ارائه شده، نرخ تورم ماهانه خانوارها نیز با افزایش روبرو بوده است.

بیشترین رشد تورم نقطه‌ به نقطه، به خوراکی‌ها با افزایش ۲.۷ درصدی مربوط است. در گزارش آمده که در گروه “خوراکی‌ها، آشامیدنی‌ها و دخانیات” بیشترین افزایش قیمت در یک ماه گذشته متعلق به گروه “میوه و خشکبار”، گروه “سبزیجات” به خصوص گوجه‌فرنگی، خیار و بادمجان و گروه “قند، شکر و شیرینی” بوده است.

معنای نرخ تورم نقطه‌ای، درصد تغییر عدد شاخص قیمت، نسبت به ماه مشابه در سال قبل است. مرکز آمار ایران می‌گوید، نرخ تورم نقطه‌ای در فروردین ۱۴۰۱به عدد ۶/ ۳۵ درصد رسیده؛ یعنی خانوارهای ایرانی به طور میانگین این مقدار بیشتر از فروردین ۱۴۰۰٠ برای خرید «مجموعه کالاها و خدمات یکسان» هزینه پرداخته‌اند.

برای اقلام خوراکی، این نرخ به طور میانگین ۴۳ درصد اعلام شده است.

در هفته‌ آخر فرودین به شکل رسمی اعلام شد که قیمت سه نوع برنج مرغوب ایرانی برای مصرف‌کنندگان به بالای ۱۰۰ هزار تومان رسیده است. این افزایش برخلاف “کاهش دستوری” قیمت از سوی دولت بود که پیش از نوروز و به منظور کنترل قیمت برنج انجام شده بود.

در گروه عمده “کالاهای غیرخوراکی و خدمات” “هزینه اقامت در هتل”، گروه “کالاها و خدمات متفرقه” “حق بیمه اتومبیل سواری و گرم طلای ١٨ عیار” و گروه “حمل و نقل” “انواع خودرو و تعمیرات آن” بیشترین افزایش قیمت را نسبت به ماه قبل داشته‌اند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

وزارت کار سال پیش گزارشی منتشر کرد که مطابق آن طی یک دهه اخیر مصرف گوشت و برنج در میان شهروندان ایرانی به طور میانگین نصف شده و مصرف لبنیات هم به شکل محسوسی کاهش یافته است.

کاهش نرخ تورم سالانه خانوار

مرکز آمار ایران می‌گوید، با وجود افزایش نرخ تورم نقطه به نقطه و ماهانه، نرخ تورم سالانه خانوارهای کشور کاهشی بوده است. بر این اساس در یک سال منتهی به فروردین ۱۴۰۱ نرخ تورم با یک درصد کاهش برای خانوارهای کشور به ۳۹.۲ درصد رسیده است.

این کاهش در میزان تورم در ایران محسوس به نظر نمی‌رسد. شعار مبارزه با فقر در سال‌های گذشته توسط دولت‌های مختلف تکرار شده است اما گزارش نهادهای تخصصی مانند مرکز آمار ایران از افزایش شدید فقر مطلق در ایران حکایت دارد که وزارت کار هم سال گذشته این روند را تائید کرد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

گزارش مرکز آمار در حالی منتشر شده که رئیس جمهور ایران در هفته‌های پایانی سال ۱۴۰۰ از استانداران خواسته بود نسبت به ریشه‌کن کردن فقر مطلق از تمام ظرفیت‌ها استفاده کنند و نگذارند موضوع به سال بعد برسد.»

فعالان و متخصصان اقتصادی این مطالبه ابراهیم رئیسی را غیرکارشناسی و شگفت‌آور خواندند. کاربران شبکه‌های اجتماعی نیز این رهنمود را دستمایه طنز و استهزا قرار دادند.

انتخابات فرانسه؛ خانم لوپن همان کالای پدرش را می‌فروشد

دور دوم انتخابات ریاست جمهوری فرانسه رقابتی است میان مکرون میانه‌رو و مارین لوپن راست‌گرای افراطی. آیا واقعا آرای خانم لوپن آنگونه که خود ادعا می‌کند از پدرش فاصله دارد؟ پاسخ شهلا شفیق، نویسنده و پژوهشگر، به این پرسش:چه قشنگ بود صابون کوچک وچه عطر خوشی داشت. خرسند بودم که در خيابان‌های خلوت دهکده به مردی که صابون‌ها را توزيع می‌کرد برخورده بودم و سرخوشی‌ام بالا گرفت وقتی با يک نگاه جمله‌ای را که روی بسته‌بندی زيبا نوشته بود فهميدم. در آن روزها رابطه‌ام با زبان فرانسه بالا و پائين زياد داشت. از آن بالا پائين‌های مراحل اول يادگيری يک زبان خارجی که گاه با لحظه‌های نااميدی از نفهميدن کلمه‌ها توام می‌شوند وگاه با نشاط ناگهانی از فهم يک جمله؛ مثل آن حس شادی که به آدم دست می‌دهد وقتی کليدی که توی قفل گير کرده عاقبت می‌چرخد و در باز می‌شود. دوباره جمله روی صابون را خواندم: به يک فرانسه پاک و پاکيزه رای بدهيد.

وقتی صابون را به خانم ميزبانم که در انجمن ياری به پناهندگان کار می‌کرد نشان می‌دادم، گفتم: «دهکده زيبای شما که همين الان هم خيلی تميز است!». حالت معذبی در چهره‌اش پيدا شد. شروع به توضيح دادن کرد واز خلال حرف‌هايش دريافتم که معنای نوشته روی صابون را کاملا غلط فهميده‌ام. منظور اصلی اين جمله به برنامه حزب دست راستی افراطی به رهبری آقای لوپن برمی‌گشت، يعنی همان اراده پاکسازی فرانسه از عناصر خارجی که به گمان او و همفکرانش هويت فرانسوی را می‌آلودند. داشتم فکر می‌کردم من هم جزو آشغال‌هایی قرار می‌گيرم که لازم است شامل رفت و روب شوم که خانم ميزبانم حرف‌هايش را با عذرخواهی به پايان برد. می‌گفت از اين راسيسم وقيحی که به نام هويت فرانسوی توجيه می‌شود احساس شرم می‌کند.

امروزه در تبليغات انتخاباتی مارين لوپن اثری از اينگونه شعارها نمی‌يابيم. او اصرار می‌ورزد که راسيست نيست و ديدگاهی متفاوت با پدرش دارد. اما برنامه سياسی اعلام شده او هم طرح “پاکسازی هويتی” را دنبال می‌کند. مارين لوپن قصد دارد “اولويت فرانسوی‌ها” را، که همان اسم رمز رفت و روب خارجی‌هاست، از طريق رفراندوم وارد قانون اساسی فرانسه کند. بقيه مواردی که جزو برنامه او در اين زمينه آمده‌اند هم در خدمت همين طرح‌اند.

برای مثال، خواست اخراج هر خارجی که يک سال پس از بيکار شدن هنوز شغلی نيافته باشد. اين خواست تنها بهانه‌ای آشکار برای اخراج خارجيان است، چرا که هر عقل سليمی می‌داند که بسياری، به دلايل مختلف، و از آن جمله شرايط بازار کار در برخی رشته‌ها و موقعيت سنی و اجتماعی اشخاص از عهده چنين قيد و شرط زمانی برنمی‌آيند. بدتر اينکه، با چنين شعارهایی، مارين لوپن در واقع همان ايده کلاسيک احزاب دست راستی افراطی را بازيافت می‌کند که گويا خارجی‌ها عامل بيکاری فرانسوی‌ها هستند.

در دهه هشتاد، پدر او، ژان ماری لوپن، اين شعار را بر سر زبان‌ها انداخته بود: «سه ميليون فرانسوی بيکار، معادل سه ميليون خارجی اضافی! فرانسه قبل از هر چيز مال فرانسوی‌هاست». اين پيش‌نهاده عوامفريبانه چنين وانمود می‌کرد که اگر خارجی‌ها را از فرانسه بيرون بريزند بيکاری نابود می‌شود. برای هر کسی که اندک آشنایی با ساز و کار اشتغال و بيکاری در جامعه داشته باشد پوچی اين ارزيابی آشکار است، اما امروز مارين لوپن همين ديدگاه نخ‌نما را به گونه‌ای ديگر در تبليغات عوامفريبانه‌اش بازتوليد می‌کند.

در زمينه حق پناهندگی که از زمره حقوق اوليه انسانی است، برنامه پيشنهادی مارين لوپن خواستار تغييراتی است که بر اساس آن چنين برنامه‌ريزی شود تا افراد متقاضی تنها از طريق سفارت‌ها و نمايندگی‌های فرانسه اقدام کنند. اينگونه، وضعيت پناهندگان را معادل طرح‌ريزی و برنامه برای مهاجرت کردن قرار می‌دهد. و اين‌همه با واقعيت فاصله زيادی دارد. بر پايه طرح مادام لوپن، من بی‌شک امکان نمی‌يافتم در فرانسه جاگير شوم. در آن زمان، جمهوری اسلامی به شکار وحشيانه مخالفان سياسی اقدام کرده بود. گستردگی تعقيب و دستگيری‌ها مرا نيز مثل هزارانی ديگر به اجبار زندگی مخفی کشانده بود. هر روز مضطربانه اخبار اعدام‌ها را دنبال می‌کرديم و حملات پليس سرکوب بيش و بيش‌تر روابط ما را با نزديکان و رفقايمان می‌گسست. با دريافت علائم خطر، ناگزيرمکانی را که در آن به سر می‌برديم رها می‌کرديم وجای ديگری می‌جستيم . بعضی از ما از روزی به روز ديگر را در اتوبوس‌های بين شهری سپری می‌کردند و هر لحظه با خطر دستگيری روبرو بودند.

در چنين حال و هوایی بود که من پا به راه تبعيد گذاشتم؛ سفری که به هيچ رو نمی‌توانست با گذر از مراحل قانونی دريافت ويزا، رفتن به فرودگاه و… طی شود؛ سفری با جامه مبدل، از تهران به کردستان برای عبور به ترکيه؛ کوچی که هيچ خوان آن لحظه‌ای از مخاطرات خالی نبود. خاطره‌هايم از اين سفر با آبی ملايمی نقش خورده، به رنگ سحرهایی که با دميدنشان از خانه‌های دهکده که در آن پناه گرفته بوديم خارج می‌شديم تا راه را پياده يا با اسب ادامه بدهيم. عطر تسلی‌بخش چای و نان گرم که زن‌های روستایی کرد پيش از ترک خانه‌شان تعارفم می‌کردند با من می‌ماند. از چشمانشان دلسوزی را می‌خواندم و به گوش دل می‌شنيدم دعاهای بی‌صدايشان را برای آنکه سفر من به ديار تبعيد به سامان برسد.

عاقبت چنين شد. فرانسه به من حق پناهندگی داد و من توانستم حديث پر ماجرای فرانسوی شدن را زندگی کنم بی‌آنکه از ايرانی بودنم کاسته شود. براستی هيچ‌يک از اين بودن‌هايم از ديگری نمی‌کاهد و مثله‌اش نمی‌کند، بلکه اين دو وجه غنابخش يکديگر شده‌اند، وسعت‌بخش وعمق‌دهنده هستی و روابط من با خود و ديگری و ديگران و جهان، در فراز نشيب‌هایی که زندگی شخصی و اجتماعی و سياسی پديد می‌آورد.

اينک مدت‌هاست می‌توانم نوشته‌ها به زبان فرانسه را بخوانم و حتی وقتی کلمات زيبا برای پنهان کردن مقصود به کار می‌روند به درستی معنای جملات و شعارها را بفهمم. پس به هيچ رو نمی‌توانم اين گفته خانم لوپن را که می‌گويد از پدرش هزار و يک قدم فاصله گرفته باور کنم.

مطالب منتشر شده در صفحه “دیدگاه” الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.

بغداد: ترکیه برای عملیات نظامی در شمال عراق با ما هماهنگی نکرد

ترکیه مدعی شده که بر سر عملیات نظامی این کشور در شمال عراق با مقامات بغداد هماهنگی کرده است. سخنگوی وزارت خارجه عراق اما این ادعا را تکذیب کرد. بغداد سفیر آنکارا را نیز احضار کرد.عملیات نظامی ترکیه در شمال عراق با واکنش بسیار تند رهبران سیاسی عراق مواجه شده است. برهم صالح، رئیس جمهوری عراق و مقتدی صدر، رهبر جریان صدر، اقدام ترکیه را محکوم کردند.

احمد الصحاف، سخنگوی وزارت امور خارجه عراق نیز در واکنش به عملیات نظامی ترکیه در شمال این کشور گفت: «عملیات نظامی ترکیه در خاک عراق را نقض صریح حاکمیت عراق و تهدیدی برای تمامیت ارضی کشور می‌دانیم.»

به کانال دویچه وله فارسی در اینستاگرام بپیوندید

خبرگزاری رسمی عراق (واع) به نقل از سخنگوی وزارت امور خارجه این کشور گزارش داده که سفیر آنکارا در بغداد نیز احضار و یادداشت اعتراضی شدیداللحنی به او ابلاغ شده است.

سایت “میدل ایست نیوز” نوشته است عراق در این یادداشت عملیات نظامی ترکیه را “یکجانبه، خصمانه، تحریک‌آمیز و تنش‌زا” دانسته است.

به نوشته این سایت عراقی، وزارت امور خارجه از دولت ترکیه خواسته که نیروهایش را به صورت کامل از خاک عراق خارج کند.

وزارت دفاع ترکیه روز دوشنبه ۱۸ آوریل از آغاز عملیاتی نظامی در خاک عراق خبر داده بود. در این عملیات جنگنده‌ها، هلی‌کوپترها و پهپادهای ترکیه مواضع “شبه‌نظامیان کرد” در شمال عراق را هدف قرار دادند.

عملیات نظامی ترکیه بخشی از کارزار طولانی‌مدت ترکیه در عراق و سوریه علیه شبه‌نظامیان حزب کارگران کردستان (پ‌ک‌ک) و شبه‌نظامیان کرد سوری موسوم به یگان‌های مدافع خلق (ی‌پ‌گ) محسوب می‌شود. ترکیه هر دوی این گرو‌‌ه‌ها را “تروریستی” می‌داند.

پیش‌ترنیز مقام‌های ترکیه تلویحا گفته‌ بودند که عراق در جنگ علیه “پ‌ک‌ک” که اتحادیه اروپا و آمریکا نیز آن را گروهی “تروریستی” می‌دانند در کنار آنکارا قرار دارد.

رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه گفته است هدف آنکارا از اجرای عملیات در شمال عراق پایان دادن به حضور “گروه تروریستی” در خاک عراق و تضمین امنیت مرزهای ترکیه است.

سکوت رهبران اقلیم کردستان

سایت “دیپلماسی ایرانی” نوشته است اکثر سیاستمداران عراقی عملیات ترکیه را محکوم کرده‌اند؛ به استثنای اقلیم کردستان عراق که تا کنون بیانیه‌ای صادر نکرده است.

دیپلماسی ایرانی به این موضوع اشاره کرده که حمله ترکیه یک روز بعد از سفر مسرور بارزانی، نخست‌وزیر اقلیم کردستان و پسر مسعود بارزانی به ترکیه و دیدارش با رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری این کشور انجام شده است.

بارزانی در این دیدار از “گسترش همکاری برای تقویت امنیت و ثبات” در مرزهای اقلیم با ترکیه استقبال کرده است.

سایت یاد شده همچنین نوشته است یک روز قبل از سفر بارزانی به آنکارا جوی هود، معاون امور خاورمیانه وزارت امور خارجه آمریکا بدون اطلاع بغداد، سفری یک روزه به اربیل انجام داده که گفته می‌شود سفر او نیز با حملات ترکیه به شمال عراق بی‌ارتباط نبوده است.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

برخی کارشناسان ترکیه در ارتباط با اقدام نظامی ترکیه در عراق به این موضوع اشاره کرده‌اند که ترکیه قصد دارد گاز اقلیم کردستان عراق را به خط لوله گازی خود متصل کند تا از این طریق بتواند به اروپا گاز صادر کند.

مسئولیت احداث خط لوله گازی از خاک اقلیم کردستان عراق به ترکیه به رئوف کریم، تاجر کرد اهل اربیل و مدیر شرکت نفتی “کار” سپرده شده است که اخیرا سپاه پاسداران ویلای محل سکونت او را موشک‌باران کرد. به گفته این کارشناسان عملیات نظامی ترکیه در شمال عراق در واقع واکنشی به اقدام سپاه پاسداران بوده است.

اعتراض معلمان در ۴۵ شهر ایران؛ ده‌ها معترض بازداشت و پس از ساعاتی آزاد شدند

سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران می‌گوید همه معلمان بازداشتی در تجمع اعتراضی تهران که به پلیس امنیت «وزرا» و «گیشا» انتقال یافته بودند، آزاد شدند.

پوتین: کارخانه فولاد ماریوپل در محاصره بماند

رئیس جمهور روسیه از وزیر دفاع این کشور خواسته که کارخانه فولاد آزوفستال مورد حمله قرار نگیرد بلکه تنها محاصره باشد. پوتین تاکید کرده که سربازان اوکراینی در صورت تسلیم شدن در امان خواهند بود.ولادیمیر پوتین در دیدار با سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه درباره وضعیت ماریوپل و کارخانه فولاد آزوفستال که در محاصره قرار دارند صحبت کرد.

پوتین در این ملاقات خواستار متوقف کردن حمله به تاسیسات کارخانه شد و تاکید کرد که نیازی به نفوذ به بخش‌های زیرزمینی آن وجود ندارد. رئیس جمهور روسیه دستور داده که در عوض، منطقه باید به گونه‌ای محاصره شود که “حتی یک پشه هم نتواند از آن رد شود”.

او افزوده که اگر سربازان اوکراینی خود را تسلیم کنند، جان‌شان در امان خواهد بود و با آن‌ها “با احترام” رفتار خواهد شد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

سرگئی شویگو نیز در این ملاقات گفته است که به غیر از کارخانه فولاد آزوفستال، بقیه مناطق ماریوپل تحت کنترل روسیه هستند.

معاون نخست‌ وزیر اوکراین خواستار تامین امنیت مجروحان و غیرنظامیان شد

بر اساس اطلاعاتی که منابع روس منتشر کرده‌اند، دو هزار سرباز اوکراینی در کارخانه آزوفستال مستقر شده‌اند. آن‌ها به چند اولتیماتوم روسیه پاسخ نداده‌اند و عقب‌نشینی هم نکرده‌اند.

منابع اوکراینی نیز اعلام کرده‌اند که در این مجتمع صنعتی ۵۰۰ سرباز مجروح و هزار غیرنظامی وجود دارند. ایرینا ورشچوک، معاون نخست وزیر اوکراین خواستار تامین امنیت این دو گروه شده و گفته است افراد آسیب‌دیده باید امروز از آن منطقه به بیرون منتقل شوند. بر اساس اطلاعات منتشر شده، اخیرا ۴ اتوبوس خامل مسافران توانسته‌اند این شهر را ترک کنند.

وضعیت مدافعان “کاملا ناامیدکننده” است

تیلکو گریس، خبرنگار سابق “دویچلند فونک” در روسیه، گفته است که وضعیت مدافعان در کارخانه فولاد “کاملا ناامیدکننده” است و مصدومان از گرسنگی می‌میرند. او گفت که مهمات این افراد در حال اتمام است و امکان رساندن مهمات به آن‌ها وجود ندارد. او افزوده که غیرنظامیان در این منطقه کاملا بی‌دفاع هستند و معلوم نیست که چه سرنوشتی برای آن‌ها رقم خواهد خورد.

شهردار: وقوع انفجارهای شدید در خارکف

ارتش روسیه به حملات خود در شرق اوکراین ادامه می‌دهد. به گفته فرماندار ۸۰ درصد از منطقه لوهانسک تحت کنترل روسیه است.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

شهردار خارکیف، دومین شهر بزرگ اوکراین نیز از انفجارهای شدید خبر داد و گفت در حال حاضر حدود یک میلیون نفر هنوز در شهر هستند. به گفته او، تا کنون حدود ۵۰۰ هزار شهروند به مکانی امن انتقال یافته‌اند.

منابع اوکراینی گفته‌اند، دو گور دسته‌جمعی دیگر از اجساد غیرنظامیان در حومه کی‌یف، بورودیانکا کشف شده است. پلیس محلی گفته که بر روی برخی اجساد نشانه‌هایی از شکنجه وجود دارد.

اطلاعات مناطق جنگی از سوی رسانه‌های مستقل نمی‌تواند به طور قطع تایید شود.

سفر گزارشگر ویژه سازمان ملل به ایران برای بررسی تاثیرات تحریم‌ها بر وضعیت حقوق بشر

سفر این گزارشگر ویژه به ایران در حالی  قرار است انجام شود که  جمهوری اسلامی تاکنون از ورود گزارشگران ویژه حقوق بشر به ایران جلوگیری کرده و گزارش‌های آنها درباره موارد نقض حقوق بشر در کشور را رد کرده است.

جلسه هشتادوششم دادگاه حمیدنوری؛ متهم: شاکیان پرونده دشمنان من و ایران هستند

لسه بازجویی بنا به درخواست دادستان های پرونده به علت ارائه مدارک صوتی و تصویری معروف به «پروتکل ۱۶» به دادگاه برگزار شد. یکی از دادستان ها در آغاز جلسه توضیح داد که چگونه با کارشناسی های دقیق و طولانی توانستند به بخشی از محتویات صوتی و تصویری تلفن متهم دست پیدا کنند.

ده‌ها کشته و زخمی در انفجار مسجد شیعیان مزارشریف افغانستان

در انفجاری در مسجد شیعیان شهر مزارشریف افغانستان حداقل ۱۰ نفر کشته و ۳۲ تن زخمی شدند. هم‌زمان با این انفجار در کابل، قندوز و ننگرهار نیز انفجارهایی صورت گرفته است.خبرگزاری آلمان روز پنجشنبه اول اردیبهشت (۲۱ آوریل) به نقل از نجیب‌الله توانا، مدیر کل بهداشت مزارشریف از کشته شدن ۱۰ نفر در انفجاری در این شهر واقع در افغانستان و زخمی شدن ۳۲ تن دیگر خبر داد. مجروحان به مراکز درمانی منتقل شده‌اند.

به کانال دویچه وله فارسی در اینستاگرام بپیوندید

مقامات طالبان انفجار و تلفات را تایید کردند و گفتند که این انفجار در مسجد شیعیان واقع در مرکز شهر رخ داده است.

افغانستان بعد از بازگشت طالبان به قدرت نیز روی آرامش به خود ندیده است.

پیش از این انفجار، در کابل، پایتخت افغانستان و قندوز در شمال و ننگرهار در شرق این کشور نیز انفجارهایی رخ داده بود که بر اثر آن‌ها نیز تعدادی کشته و زخمی شده‌اند. اما جزئیات بیشتری تا کنون گزارش نشده است.

در حمله به یک مدرسه در کابل نیز ۲۵ نفر کشته شدند.

یکی از این انفجارها روز پنج شنبه در مسجد شیعیان در ولایت بلخ رخ داد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

هنوز هیچ گروهی مسئولیت این همه حملات را بر عهده نگرفته است. اما در گذشته مسئولیت اکثر حملات علیه اماکن شیعیان افغانستان را گروه داعش بر عهده گرفته است.

“سیسمونی‌ گیت”؛ جنگ قدرت در حکومت و جامعه‌ای خسته از فساد

“سیسمونی‌‌ گیت” که اشاره به سفر جنجالی خانواده محمدباقر قالیباف به ترکیه و خرید “سیسمونی لاکچری” است تکذیب شد، اما گمانه‌زنی بر سر پشت پرده این افشاگری همچنان ادامه دارد. گفت‌وگو با مهرداد جهانگیری، خبرنگار مقیم تهران.خبرگزاری فارس در واکنش به جنجالی که بر سر سفر خانواده محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس ایران به ترکیه و خرید سیسمونی بچه به راه افتاد نوشته است این سفر که «بنابر شواهد بر خلاف نظر رئیس مجلس انجام شده بود دستاویز دروغ‌پردازی مخالفان وی قرار گرفت.»

فارس گفته است: «برخی هدف این سفر را خرید سیسمونی برای نوه وی اعلام و تلاش کردند با مقایسه آن با اظهارات قبلی رئیس مجلس در نقد خرید خارجی، این موضوع را برجسته نمایند»، اما نزدیکان قالیباف به خبرنگار فارس گفته‌اند که موضوع خرید سیسمونی “به هیچ عنوان صحت ندارد و ساخته ذهن مخالفان است”.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

برخی نیز عکس خانواده قالیباف در اتوبوسی در ترکیه را منتشر کرده‌اند که می‌تواند این سوال را مطرح ‌کند که آیا کل ماجرا برنامه‌ریزی شده بود و آنها تحت تعقیب بودند؟ موضوع جنگ قدرت در جمهوری اسلامی نیز داغ است و بسیاری می‌گویند که “تاریخ مصرف قالیباف به سر رسیده”. در همین رابطه به مخالفت او با طرح صیانت نیز اشاره می‌شود.

صبا آذرپیک، فعال مدنی که خود عکس خانواده قالیباف در اتوبوس ترکیه را توییت کرده، نوشته است که حتی اگر این افشاگری «پروژه جبهه پایداری باشد (که چنین ادعایی را قبول ندارم) دلیلی بر آن نیست که در برابر چنین فضاحتی کوتاه بیاییم!»

روز سه‌شنبه وحید اشتری، از جریان “عدالت‌خواه” در یک سری توییت درباره سفر خانواده محمدباقر قالیلاف به ترکیه و خرید سیسمونی بچه افشاگری کرده بود که به یک جنجال رسانه‌ای علیه قالیباف تبدیل شد.

این که “سیسمونی‌گیت” چقدر صحت یا اهمیت دارد، برای خیلی‌ها موضوعی انحرافی است. شاید اگر این ماجرا در کشوری رخ داده بود که رفاه مردمش قربانی شعارهای “انقلابی” حکمرانان نشده بود، توجه هیچ‌کس را جلب نمی‌کرد.

اما ماجرای قاليباف و حواشی متعدد مالی پیرامون او متعلق به امروز و دیروز نیست و سال‌هاست که در سطح افکار عمومی مطرح است. خیلی‌ها می‌پرسند این که همسر و دختر او از ترکیه خرید کرده‌اند یا به هر دلیل دیگر به آنجا رفته‌اند، در برابر اتهامات مالی سنگینی که از پیش علیه او و خانواده‌اش مطرح بود، چه اهمیتی دارد؟

چرا این سفر جنجال‌برانگیز شد؟

مهرداد جهانگیری، خبرنگار مقیم تهران در گفت‌وگو با دویچه وله فارسی به دو دلیل عمده اشاره می‌کند: نخست اوضاع اقتصادی کشور و دیگری آنچه مردم از آن به عنوان ریاکاری در حرف و عمل مسئولان جمهوری اسلامی یاد می‌کنند.

او می‌گوید: «برای مثال ده سال قبل هر ایرانی با درآمد یک ماه خود می‌توانست با یک تور چند روزه به ترکیه مسافرت کند و ضمن گردشگری، از بازار ترکیه نیز اجناس با کیفیتی بخرد. اما با توجه به سقوط ارزش ریال، این امکان از بخش بزرگی از جامعه سلب شده. اما آنچه این موضوع را برجسته می‌کند، تعارض حرف و عمل است.»

جهانگیری ادامه می‌دهد: «اگر نگاهی به شبکه‌های اجتماعی بیاندازیم، بسیاری از کاربران، قسمتی از مناظره‌ی انتخابات ریاست جمهوری را بازنشر کرده‌اند که درآن محمدباقر قالیباف، فرزند یکی از وزرای دولت روحانی را به واردات لباس بچه از ایتالیا متهم می‌کند. و یا در بخش‌های دیگر آن مناظره، ضمن اعلام فهرست اموالش، خود را نماینده‌ی اقلیت ۹۶ درصدی و دولت روحانی را حافظ منافع اقلیت ۴ درصدی جامعه معرفی کرده و می‌گوید راه حل مشکلات اقتصادی کشور، توجه به تولید داخلی است».

به باور مهرداد جهانگیری، انتشار گسترده‌ این خبر در دو روز گذشته، نشانگر حساسیت افکار عمومی روی تعارض حرف و عمل حاکمان است. درست مانند آنچه پیشتر برای علی‌اکبر ولایتی رخ داد. بعد از آنکه او در یک سخنرانی پس از تقدیر از مردم یمن، گفت آنها لنگ می‌بندند و نان خشک می‌خورند اما در برابر زور مقاومت می‌کنند و تلویحا جامعه را به مقاومت تشویق کرد، ویدئویی از یک مراسم یا جشن در کشور ترکیه منتشر شد که در آن از فرزندان ولایتی بابت سرمایه‌گذاری در حوزه انبوه‌سازی ساختمان در ترکیه تقدیر می‌شد».

هدف زدن قالیباف؟

مسئله جنگ قدرت و “تمام شدن تاريخ مصرف” قاليباف در اين دو روز از بحث های اصلی بود، اين موضوع چقدر می‌تواند علت اصلی طرح شدن “سيسمونی گيت” باشد؟ بخصوص كه چهره‌ای مانند وحيد اشتری از جریان “عدالت‌خواه” آن را رسانه‌ای کرده و بر آتش آن دمیده است.

مهرداد جهانگیری معتقد است جنگ قدرت در هر ساختاری “یک امر مسلم” است و همه‌ی طرف‌ها تلاش می‌کنند “با نهایت سختگیری”، بهانه‌ای برای ضربه زدن به رقیب خود بیابند.

او با اشاره به انتخابات پیش روی ریاست جمهوری‌ فرانسه، ماجرای رسوایی اخلاقی ۱۰ سال پیش دومنیک استراسکان و حذف او از انتخابات یا ماجرای ایمیل‌های هیلاری کلینتون و طرح مجدد آن توسط رییس اف‌بی‌آی در فاصله‌ی یک هفته تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را یادآوری می‌کند و می‌گوید: «استفاده‌ی رقبا از اشتباهات یکدیگر امری متداول است و گریزی از آن نیست. مگر اینکه موضوع واقعا تنها یک افترا باشد. قالیباف و حامیانش نیز تا پیش از این مورد، با تمام شائبه‌های مطرح‌شده اینگونه برخورد کرده و تمام آنها را تهمت قلمداد می‌کردند.»

این خبرنگار ادامه می‌دهد: «این‌بار اما فرزند ارشد او، الیاس قالیباف، با انتشار متنی در صفحه اینستاگرام خود، اقدام خواهر خود و همسرش را «خطایی نابخشودنی» خواند. حال وقتی فرزند ارشد قالیباف اقدام خواهر و داماد خود را اینگونه شماتت می‌کند، چگونه می‌توان از رقبای قالیباف انتظار داشت که چنین فرصتی را برای فشار به او از دست بدهند؟»

“حذف قالیباف دور از ذهن است”

این خبرنگار معتقد است: «در این دور نیز همچون دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد، شاهد رقابت یا جنگ قدرتی درون‌جناحی هستیم که در یکسوی آن طیفی عملگراتر(البته به نسبت رقیب) قرار دارد و در مقابل، جریانی که تحت کنترل جبهه‌ی پایداری است. اما اینکه آیا این تقابل به حذف قالیباف و مشخصا پایین کشیدن او از کرسی ریاست مجلس بیانجامد، شاید کمی دور از ذهن باشد.»

مهرداد جهانگیری می‌افزاید: «اگرچه قطعا رقبای او به دنبال این هدف هستند. آنها شاید به دلایل مختلف، از جمله نداشتن جایگزینی که در رقابت با قالیباف از حداقل شهرت و سابقه برخوردار باشد، نتوانند او را از کرسی ریاست پایین بکشند، اما قطعا می‌توانند بر نفوذ او تأثیر بگذارند و با تهدید او به این کار، مانع از مخالف‌خوانی‌های گاه به گاه او با مواردی همچون طرح صیانت شوند».

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

جهانگیری نگاهی فهرست‌وار به سابقه قالیباف می‌اندازد که از او چهره‌ای جنجالی ساخته است: «شاید بتوان انتخابات شورای شهر تهران در سال ۹۲ را مبدأ آن دانست. یعنی زمانی که قالیباف پس از یک شکست سنگین و بسیار پرهزینه از حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری، ممکن بود که کرسی شهرداری نیز به محسن هاشمی ببازد. چرا که فهرست انتخاباتی اصلاح‌طلبان توانسته بود با اختلاف یک رأی اکثریت شورای تهران را به دست آورد. اما در روز موعود، دو تن از اعضای فهرست اصلاح‌طلبان، یعنی احمد دنیامالی و الهه راستگو برخلاف تعهد تشکیلاتی به قالیباف رأی دادند. این موضوع با واکنش گسترده افکار عمومی مواجه شد و حواشی متعددی پیرامون دلایل اقتصادی رأی این دو نفر به شهردار شدن قالیباف پدید آورد.»

پرونده افشای واگذاری ارزان املاک شهرداری به افرادی خاص که به ماجرای املاک نجومی معروف شد و سپس موضوع طرح تحقیق و تفحص از شهرداری تهران در مجلس و چگونگی خارج شدن آن از دستور کار نیز “همه و همه مواردی بودند که به شائبه‌های پیرامون قالیباف دامن می‌زدند. در چنین جوی، خبر بازداشت قائم مقام او در شهرداری و افشای حجم فساد هلدینگ یاس عرصه را بر قالیباف تنگ و تنگ‌تر کرد. هرچند حامیان او همواره این ادعاها را رد کرده و امثال سلطانی را به اتهام افترا به دادگاه کشیدند.”

جوک و طنز تنها واکنش؟

از او می‌پرسم واکنش افکار عمومی را چگونه پیش‌بینی می‌کند؟ آیا ممکن است واکنش‌ها از طعنه و طنز فراتر رود؟

مهرداد جهانگیری معتقد است که اعتراضات در همین سطح خواهد ماند؛ «به بیان دیگر، جامعه چنان درگیر معضلات روزمره است که نهایتا به چند پست تلخ و گزنده در فضای مجازی اکتفا خواهد کرد و آبی به آسیاب تندروها نخواهد ریخت. در مقابل، آنقدر هم قالیباف را نزدیک به خود نمی‌داند که بخواهد در تقابل با تندروها، از او حمایت کند.»

از نظر این خبرنگار، حامیان قالیباف “با برجسته کردن موضوع به دنبال کم کردن از فشار انتقادات هستند. البته طبقه متوسط در این چند دهه، در چند نوبت از اصلاح‌طلبان و میانه‌روها در برابر محافظه‌کاران حمایت کرده. اما این حمایت تنها از سر مخالفت با محافظه‌کاران نبوده. بلکه نخست بخش‌هایی از حاکمیت به لحاظ گفتمانی در خود تغییراتی ایجاد کرده و گامی در جهت نزدیکی به طبقه متوسط برداشته و سپس این طبقه نیز از آنان حمایت کرده است.”

جهانگیری می‌افزاید: «اما در مورد قالیباف ابدا چنین اتفاقی رخ نداده و ما شاهد هیچ‌گونه تغییر گفتمانی در او نیستیم. بلکه بیشتر شاهد نوعی نزاع بر سر قدرت هستیم. جامعه نیز این موضوع را درک کرده و بسیار بعید است که خود را وارد آن کند».