Previous Next

احتمال آزادی نازنین زاغری؛ حضور گروه مذاکره‌کننده بریتانیایی در تهران

به گفته یک نماینده مجلس عوام بریتانیا، مقامات جمهوری اسلامی گذرنامه بریتانیایی نازنین زاغری رتکلیف را به او بازگردانده‌اند. وکیل این زندانی دوتابعیتی نیز درباره احتمال آزادی او ابراز امیدواری کرده است.

کاهش تولید فولکس واگن در روسیه

شرکت فولکس واگن به دلیل ادامه جنگ در اوکراین درصدد کاهش تولیدات خود در روسیه است. این شرکت به دلیل نگرانی از عواقب جنگ اوکراین و عدم اطمینان از تهیه مواد و کالاهای ضروری برای تولید خودروهایش چنین تصمیمی گرفته است. ● فولکس واگن تولید خود را در روسیه کاهش می‌دهد
شرکت خودروسازی فولکس واگن می‌خواهد به شکل موقت تولید خود را روسیه کاهش دهد و آنرا به آمریکا و چین منتقل کند. این شرکت به دلیل نگرانی از عواقب جنگ اوکراین و عدم اطمینان از تهیه مواد و کالاهای ضروری برای تولید خودروهایش چنین تصمیمی گرفته است.
هربرت دیس، مدیرعامل فولکس واگن گفته است که به دلیل تنگنا در تهیه تراشه‌ها، کابل‌ها و دیگر مواد لازم در حال انتقال چند ده هزار واحد در دست تولید به این دو کشور است. در حال حاضر تولید ۵۰ تا ۱۰۰ هزار دستگاه خودرو به چین و آمریکا منتقل می‌شود. دیس تاکید کرده که این کار موقتی است و به محض اینکه آتش جنگ فروکش کند، چرخه تولید فولکس واگن دوباره به روسیه باز خواهد گشت.

● فرودگاه شهر دنپر خسارت شدیدی دیده است
به گفته منابع اوکراینی حمله ارتش روسیه به فرودگاه شهر دنپر در شرق اوکراین تا حد زیادی آن را تخریب کرده است. فرماندار منطقه دنپر در پیام‌رسان تلگرام نوشت که از شب دوشنبه تا سه‌شنبه ۲۴ اسفند دو حمله به این فرودگاه صورت گرفته، باند فرود ویران شده است و ترمینال آن آسیب شدیدی دیده است. دنپر شهری صنعتی با حدود یک میلیون نفر جمعیت است. این شهر در کنار رودخانه دنپر که مرز طبیعی مهمی را با شرق اوکراین تشکیل می‌دهد که ساکنان آن تا حدی طرفدار روسیه‌اند.

● دومین بانک بزرگ ایتالیا می‌خواهد فعالیت خود را در روسیه متوقف کند
یونی کردیت (UniCredit) دومین بانک بزرگ ایتالیا در حال بررسی خروج از روسیه در پی حمله این کشور به اوکراین است. آندره اورسل، رئیس بانک در کنفرانس مالی مؤسسه آمریکایی مورگان استنلی گفت که این بانک در حال بررسی پایان دادن به فعالیت خود در روسیه است اما “بدیهی است که باید بین پیچیدگی و پیامدهای کاری که در آنجا انجام می دهیم تعادل برقرار” کند. به گفته او این تصمیمی “دشوار است و ممکن است کمی طول بکشد”.

● لاوروف از ایران برای تفاهم قدردانی کرد
سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه در دیدار با حسین امیر عبداللهیان، همتای ایرانی خود از “نگراش واقع‌بینانه” و “تفاهم” جمهوری اسلامی با مسکو در جنگ اوکراین قدردانی کرد. ایران و چین از جمله کشورهایی هستند که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در اوایل ماه مارس از محکومیت روسیه برای تجاوز به اوکراین خودداری کردند و رای ممتنع به قطعنامه‌ای در این زمینه دادند.
ایران و روسیه اعلام کرده‌اند که دیدار روز سه‌شنبه وزرای خارجه دو کشور در درجه اول باید در مورد توافق هسته‌ای ایران باشد که فعلا سرنوشت آن معلوم نیست.

● اوضاع در منطقه میکولایف کمی آرام شده است
به گفته ویتالی کیم، فرماندار میکولایف (Mykolayiv) وضعیت در این منطقه در جنوب اوکراین تا حدودی آرام شده است. او در یک مصاحبه تلویزیونی گفت نیروهای روسی که تلاش می کردند مرکز منطقه‌ میکولایف را تصرف کنند، تا حدودی عقب رانده شده‌اند. این شهر بندری به شدت گلوله باران شده و حملات هم‌چنان ادامه دارد.
ویتالی کیم گفته است: «می‌توانید ۹۹ درصد مطمئن باشید که منطقه میکولایف پیشروی روسیه را متوقف خواهد کرد. نیروهای روسی برای تصرف میکولایف باید از رودخانه باگ عبور می کردند. اما ما پل‌های خود را تسلیم مهاجمان نخواهیم کرد». میکولایف در شرق اودسا در ساحل دریای سیاه قرار دارد.

● “دو راهی” سرنوشت جنگ اوکراین
اولکسی آرستویچ، مشاور رئیس جمهور اوکراین گفته است که رهبری کشورش جنگ را در “نقطه‌ای حیاتی” می‌بیند که یا می‌تواند به توافقی از طریق مذاکره با روسیه یا حمله جدید آن کشور منجر شود. او می‌گوید: «ما بر سر دوراهی قرار داریم. یا بر سر مذاکرات کنونی به توافق خواهیم رسید یا روس ها تلاش دوم (تهاجمی) را انجام خواهند داد و سپس دوباره گفتگو خواهد شد. امروز مذاکرات بین نمایندگان اوکراین و روسیه باید در مورد یک آتش‌بس ادامه یابد.

● روسیه می‌خواهد رهبری جدیدی در خرسون مستقر کند
به گفته وزارت دفاع بریتانیا، روسیه می‌خواهد یک منطقه جدایی‌طلب در شهر خرسون اوکراین ایجاد کند. این وزارتخانه گفته است که روسیه احتمالا در حال برنامه‌ریزی برای ایجاد یک دولت طرفدار روسیه در شهر تحت اشغال نیروهای روسی است و هدف روسیه اعمال “کنترل سیاسی” در مناطق اوکراین است.
از نظر وزارت دفاع بریتانیا روسیه می‌تواند برای مشروعیت بخشیدن به تسلط خود در خرسون یک “رفراندوم” برگزار کند. جیمز کلورلی، معاون وزیر خارجه بریتانیا تاکید کرده است که هر اقدامی برای برگزاری رفراندوم محلی “تلاش دیگری برای اعتبار بخشیدن به یک تهاجم غیرقابل قبول، غیرموجه و غیرقانونی” خواهد بود.

● هشدار درباره توقف واردات گاز از روسیه به آلمان
شرکت انرژی RWE آلمان نسبت به توقف واردات گاز روسیه به این کشور هشدار داد. مارکوس کربر، مدیر عامل RWE گفت که چنین اقدامی پیامدهای کوتاه‌مدت و بلندمدت زیادی خواهد داشت. عواقب فوری این کار خود را بر تامین انرژی خانوارها نشان می‌دهد و وقفه طولانی‌تر تامین انرژی می‌تواند آسیب‌های پایداری به صنایع و کسب‌وکارهای کوچک و متوسط ​​وارد کند. دولت آلمان قصد ندارد گاز روسیه را تحریم کند و کربر می‌گوید موضع دولت را به خوبی درک می‌کند.
به گفته او بازار انرژی در نتیجه جنگ اساسا تغییر خواهد کرد و بنابراین آلمان باید هر چه سریعتر وارد چرخه تامین مستقل و پایدار انرژی شود. او تاکید کرده است که امنیت در عرصه انرژی بیش از هرزمان به حفاظت از محیط زیست گره خورده است.

● ۳۵ ساعت منع آمد و شد در کی‌یف
پس از حملات شدید روسیه به پایتخت اوکراین، ویتالی کلیچکو، شهردار کی‌یف منع دو روزه (۳۵ ساعته) آمد و شد در شهر را اعلام کرد. او در کانال تلگرام نوشت که از ساعت هفت عصر سه شنبه تا شش صبح پنج شنبه ساکنان کی‌یف فقط مجاز به ترک خانه‌های خود برای رفتن به پناهگاه‌ها هستند. استثناء فقط برای افرادی که کارت شناسایی خاص دارند اعمال می‌شود.
کلیچکو از همه کی‌یفی‌ها خواست که خود را برای دو روز ماندن در خانه آماده کنند. نیروهای روسی سعی می‌کنند کی‌یف را از چند طرف محاصره کنند. پایتخت اوکراین برای این محاصره آماده می‌شود.

● ۱۹ کشته در حمله روسیه به ریونه
ویتالی کوال، رئیس اداره نظامی شهر ریونه گفته است که در حمله روسیه به یک برج تلویزیونی در نزدیکی شهر ریونی در شمال غرب اوکراین، ۱۹ نفر کشته و ۹ تن زخمی شده‌اند. روسیه ساختمان اداری مجاور برج تلویزیون را نیز هدف قرار داده است.
روسیه می‌گوید به تاسیسات نظامی و زیرساخت‌ سرویس‌های مخفی و اطلاعاتی اوکراین حمله می‌کند. اما کی‌یف روسیه را به هدف قرار دادن مناطق مسکونی و کشتن غیرنظامیان متهم می کند. امکان بررسی مستقل این خبر هنوز وجود ندارد.

● هشدار درباره استفاده از نرم‌افزار کاسپرسکی
اداره امنیت اطلاعات آلمان نسبت به استفاده از نرم افزار روسی کسپرسکی Kaspersky هشدار داد. این نرم‌افزار برای حفاظت در برابر حملات ویروسی است، اما اداره امنیت اطلاعات با اشاره به احتمال حملات سایبری روسیه در آلمان به کاربران توصیه کرده است که از نرم‌افزار دیگری استفاده کنند.
از نظر اداره امنیت اطلاعات آلمان نرم‌افزار کاسپرسکی می‌تواند به عنوان ابزاری برای حمله به مشتریان خود مورد سوء‌استفاده قرار گیرد. در بیانیه‌ای که این اداره منتشر کرده آمده است که اقدامات ارتش و سرویس‌های اطلاعاتی روسیه و تهدیدهای روسیه علیه اتحادیه اروپا، ناتو و آلمان در جریان جنگ کنونی، “خطر قابل توجهی” برای فناوری اطلاعات به همراه دارد و در چنین شرایطی، یک سازنده روسی فناوری اطلاعات می‌تواند یا خودش عملیات تهاجمی را انجام دهد “یا مجبور شود بر خلاف میل خود” دست به حملات سایبری بزند.

● اوکراین وضعیت جنگی را تا پایان آوریل تمدید می‌کند

ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین گفت که وضعیت جنگی در اوکراین را تا ۲۴ آوریل تمدید می‌کند. بر اساس قانون وضعیت جنگی خروج مردان بین ۱۸ تا ۶۰ سال از کشور ممنوع است و آنها باید برای دفاع در برابر تهاجم روسیه در اوکراین بمانند. زلنسکی پیش نویس قانون مربوطه را به پارلمان ارائه کرده و انتظار می‌رود پارلمان در این هفته به آن رای دهد. زلنسکی مقررات جنگی را روز ۲۴ فوریه و با آغاز حمله روسیه به این کشور ۲۴ اعلام کرد.

● تلاش روسیه برای اشغال کامل منطقه خرسون
روسیه تلاش می‌کند کنترل کامل منطقه خرسون در جنوب اوکراین را به دست گیرد. حدود یک میلیون نفر در این منطقه در منطقه کناره دریای سیاه زندگی می‌کنند. اشغال این منطقه هنوز از سوی مقام‌های اوکراینی تایید نشده است. اما روسیه پیش از این کنترل پایتخت منطقه خرسون را به دست گرفته بود. ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین گفته بود که روسیه در تلاش است تا “جمهوری خلق خرسون” را در راستای “جمهوری‌های مردمی” دونتسک و لوهانسک که مسکو آن‌ها را به رسمیت شناخته ایجاد کند.

● گازپروم به انتقال گاز از طریق اوکراین ادامه می‌دهد

روسیه می‌گوید جریان انتقال گاز از خط لوله گازپروم از طریق اوکراین به اروپا ادامه دارد. طبق اعلام خبرگزاری تاس، شرکت دولتی گازپروم روسیه روز سه‌شنبه ۱۰۹،۶ متر مکعب گاز به این خط لوله پمپاژ کرده که حجمی معادل روز قبل است.

سرگئی کوپریانوف، سخنگوی گازپروم حتی گفته است که «خرید گاز از اروپا اخیراً به میزان قابل توجهی افزایش یافته است.» او با اشاره به افزایش قیمت سوخت در بازارهای اروپا، عنوان کرده که مشتریان به دنبال ذخیره‌سازی هستند زیرا انتظار افزایش بیشتر قیمت‌ها را دارند.

● سران لهستان، جمهوری چک و اسلونی به کی‌یف سفر می‌کنند

رهبران دولتی سه کشور لهستان، چک و اسلونی سه‌شنبه ۲۴ اسفند برای دیدار با ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین به کی‌یف سفر می‌کنند. به گفته پتر فیلا، نخست وزیر جمهوری چک این سفر با مشورت شارل میشل، رئیس شورای اتحادیه اروپا و فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا برنامه ریزی شده است. هدف از این سفر حمایت از اوکراین و تلاش برای یافتن راه حلی برای پایان دادن به جنگ است.

● انجمن سراسری غذای آلمان از مردم خواست بیش از حد نیاز خرید نکنند

انجمن سراسری مواد غذایی آلمان از مردم خواست به دلیل نگرانی از جنگ اوکراین از خرید بیش از حد نیاز و ذخیره مواد غذایی خودداری کنند. کریستین بوچر، سخنگویاین انجمن به رسانه‌ها گفت: «در آغاز بحران کرونا نیز خرید بیش از حد و ذخیره مواد غذایی در انبارها زنجیره‌های تامین مواد غذایی با مشکل روبرو کرد. مشتریان باید تفاهم به خرج دهند و فقط محصولاتی را که برای مایحتاج ضروری نیاز دارند بخرند.»

او با اشاره به گزارش‌هایی مبنی بر کمبود برخی مواد غذایی مانند روغن آفتابگردان و آرد، گفت: «میزان تولید و تدارکات لازم برای ارائه کل زنجیره غذایی به میزان مورد نیاز تراز شده است.»

● روسیه به شهروندان خود اطمینان داد نیازی به ذخیره مواد غذایی ندارند

ویکتوریا آبرامچنکو، معاون نخست‌وزیر روسیه به مردم گفته است که با وجود تحریم‌های غرب، “هیچ خطری” تهیه مواد غذایی یا طیف محصولاتی که در بازار داخلی عرضه می‌شوند را تهدید نمی‌کند . به گفته او روسیه مبادلات تجاری متقابل خود با “کشورهای دوست” را گسترش می‌دهد و بازار را کنترل خواهد کرد.

دولت روسیه قبلا نیز اقداماتی را برای محافظت از بازار مواد غذایی داخلی در برابر تحریم‌ها انجام داده است. میخائیل میشوستین، نخست وزیر روسیه روز دوشنبه ۲۳ اسفند فرمانی را امضا کرد که بر اساس آن صادرات شکر تا ۳۱ اوت و صادرات گندم، چاودار، جو و ذرت به کشورهای اتحادیه اقتصادی اوراسیا تا ۳۰ ژوئن ممنوع خواهد بود.

● قطع برنامه تلویزیونی روسیه پس از نمایش پلاکارد ضد جنگ

دوشنبه شب (۲۳ اسفند) یکی از کارکنان زن معترض در کانال یک تلویزیون دولتی روسیه، هنگام پخش زنده یک برنامه خبری به نام “زمان” با میلیون‌ها بیننده، پلاکاردی را پشت سر مجری به نمایش گذاشت که روی آن نوشته شده بود: «تبلیغات را باور نکنید. آنها به ما دروغ می‌گویند» روی این پلاکارد همچنین به انگلیسی نوشته شده بود: “روس‌ها علیه جنگ”.

مجری سعی کرد با بلندتر صحبت کردن صدای زن معترض را بپوشاند، اما گردانندگان برنامه مجبور شدند پخش آنرا قطع کنند.

به گزارش رسانه‌های روسی، زنی که این اعتراض بی‌سابقه را نشان داد، مارینا اووسیانیکوا نام دارد. او که سال‌ها کارمند تلویزیون دولتی روسیه بوده، در ویدئویی که قبل از این اقدام اعتراضی در فضای مجازی منتشر کرده، با ابراز شرمندگی از سال‌ها “تبلیغ برای کرملین” گفته است: «آنچه در اوکراین اتفاق می‌افتد یک جنایت است.»

او پوتین را مسئول تجاوز به اوکراین خوانده و از هم‌وطنان خود خواسته که علیه این جنگ به پا خیزند. او گفته است: «این به ما بستگی دارد که به این همه جنون پایان دهیم… آنها نمی‌توانند همه را زندانی کنند.»

آلکسی وندیکتوف، سردبیر سابق ایستگاه رادیویی Echo Moskwy که بسته شده است، در توییتر خود نوشت که وکلای سازمان حقوق مدنی IWD-Info بیش از ۱۰ ساعت پس از این حرکت اعتراضی نتوانسته‌اند با مارینا اووسیانیکوا تماس بگیرند.

میخائیلو پودولیاک، مشاور رئیس‌جمهور اوکراین در واکنش به این اقدام، بر عدم آزادی در روسیه تاکید کرد. او در توییتی نوشت: «روسیه مطلقا آزاد نیست. آنها نه رسانه آزاد دارند، نه رقابت سیاسی دارند، نه تجمعات اعتراضی. هر اعتراضی راهی مستقیم به زندان است.»

● دولت اوکراین کانالی برای اهدای ارز دیجیتال راه اندازی کرد

دولت اوکراین با همراهی چند پلاتفرم عرضه ارز دیجیتال یک وب‌سایت برای اهدای کمک از طریق این ارزها راه‌اندازی کرده است. آلکساندر بورنیاکوف، معاون وزارت تحول دیجیتال اوکراین گفته است که ارزهای دیجیتال نقش مهمی در تامین منابع مالی دفاعی اوکراین دارند و “انتقال وجوه برای شهروندان و سربازان اوکراینی را تسهیل می کند”. وب سایت Aid for Ukraine به کاربران این امکان را می‌دهد که کمک‌های مالی خود را با ۱۰ ارز دیجیتال مختلف ارسال کنند که سپس به دلار تبدیل می‌شود.

گفته شده است که از هنگام راه‌اندازی این وب‌سایت نزدیک به ۵۰ میلیون دلار ظرف یک شب جمع آوری شده است. دولت اوکراین گفته است که این پول برای حمایت از ارتش و همچنین غیرنظامیانی استفاده خواهد شد که “به شدت به کمک های بشردوستانه نیاز دارند”. علاوه بر پلتفرم FTX مستقر در باهاما، شرکت‌های اوکراینی Everstake و Kuna نیز در این طرح مشارکت دارند.

● جنگ احتمالا تا ماه مه پایان می‌یابد

اولکسی آرستویچ، مشاور رئیس ستاد ریاست جمهوری اوکراین در ویدئویی اعلام کرد که طرفین احتمالا تا اوایل ماه مه یا “شاید هم خیلی زودتر به یک توافق صلح” برسند. مذاکرات میان روسیه و اوکراین روز سه‌شنبه ۱۵ مارس ادامه خواهد یافت.
هم‌زمان گزارش‌ها حاکی است که جنگ با شدت در تمامی نقاط اوکراین ادامه دارد. چندین انفجار پایتخت را لرزانده و تلاش ارتش روسیه برای محاصره کامل کی‌یف ادامه دارد. روسیه تلاش می‌کند از متحدان خود در این جنگ، از جمله چچن کمک بگیرد.

● مرگ در انتظار حیوانات باغ وحش حوالی کی‌یف به خاطر سرما و گرسنگی

مسئولان باغ وحش بزرگی در روستای دیمیدیف در ۴۰ کیلومتری کی‌یف خواستار ایجاد یک مسیر امن برای رساندن غذا به حیوانات شده‌اند. میخایلو پینچوک، یکی از کارکنان این باغ وحش گفته است: «ما نمی‌توانیم کرگدن‌ها و زرافه‌ها را از آنجا بیرون بیاوریم و حتی دارویی برای خواباندن آنها نداریم.»

به گفته او باغ وحش به سوخت و غذای فوری نیاز دارد و بدون ایجاد امکانی برای کمک‌رسانی حیوانات باغ وحش بر اثر سرما و گرسنگی خواهند مرد. پینچوک افزوده که حیوانات این باغ وحش تاکنون تنها به خاطر کمک‌های مردمی که باقی‌مانده غذاها را بین حیوانات توزیع می‌کنند، زنده مانده‌اند.

باغ وحش بزرگ روستای دیمیدیف در دوران کرونا نیز با کمبود غذا روبرو شد زیرا درهای آن بسته شدند و عایدی باغ وحش به شکل قابل توجهی کاهش یافت.

● نیروهای چچنی حمله به ماریوپل را رهبری می‌کنند

به گفته رمضان قدیروف، رئیس جمهور چچن، نیروهای چچنی حمله روسیه به شهر بندری مهم ماریوپول در اوکراین را رهبری می‌کنند. قدیروف در کانال تلگرام خبر داد که جنگجویان چچنی حدود ۱،۵ کیلومتر به داخل شهر در کنار دریای آزوف پیشروی کرده‌اند.

بنا بر این خبر آنها حمله خود را با فرا رسیدن شب متوقف کرده‌اند. او گفت که متحد نزدیکش آدام دلیمخانوف، نیروهای چچنی را در ماریوپل رهبری می‌کند.

● دست‌کم سه انفجار بزرگ در کی‌یف

خبرگزاری فرانسه گزارش داده است که در ساعت‌های گذشته تاکنون صدای دست کم سه انفجار قوی در مرکز کی‌یف، پایتخت اوکراین شنیده شده و ارتش روسیه به تلاش خود برای محاصره شهر ادامه می‌دهد. نیمی از ساکنان کی‌یف بنا بر این خبرگزاری هنوز در شهر هستند.

تنها راه خروج از کی‌یف از حومه جنوبی آن است. شمال شرقی و شمال غربی شهر صحنه درگیری‌های شدید است. یکی از مشاوران ولودیمیر زلنسکی گفته که شهر در حال آماده شدن برای “دفاع شدید” است.

● بیش از ۲۰۰۰ غیرنظامی در ماریوپل کشته شده‌اند

به گفته مقامات شورای شهر ماریوپل از آغاز تجاوز روسیه به اوکراین تاکنون ۲۳۵۷ غیرنظامی در ماریوپل در جنوب شرقی اوکراین کشته شده‌اند. این شهر بندری با حدود ۴۰۰ هزار جمعیت برای روزها توسط واحدهای روسی محاصره و ارتباط آن با بقیه کشور قطع شده است.

مقامات اوکراینی از حملات هوایی شدید به شهر خبر می‌دهند. پترو آندریوشچنکو، مشاور شهردار ماریوپل، وضعیت شهر را غیرانسانی خوانده و آنرا “بدون غذا، آب، بدون نور، بدون گرما” توصیف کرده است. او گفته است که از مرگ و میر بیشتر بیم دارد و با افزایش شدت حملات ممکن است تعداد قربانیان ۲۰ هزار نفر برسد.

برای مشاهده خبرهای بیشتر این‌جا را کلیک کنید

درخواست “اقدام فوری” عفو بین‌الملل برای شکرالله جبلی، زندانی دوتابعیتی

عفو بین‌الملل با انتشار درخواست “اقدام فوری” برای زندانی سیاسی دوتابعیتی؛ شکرالله جبلی نسبت به وضعیت سلامتی او به شدت ابراز نگرانی کرده است. این شهروند ایرانی-استرالیایی از ژانویه ۲۰۲۰ در ایران زندانی است.سازمان عفو بین‌الملل با انتشار بیانیه‌ای خواستار اقدام فوری برای آزادی شکرالله جبلی شده است. این شهروند ۸۲ ساله ایرانی-استرالیایی از بهمن ماه ۱۳۹۸ در زندان اوین به سر می‌برد.

جبلی به دلیل اتهامات اقتصادی در ۱۱ بهمن سال ۹۸ (۳۱ ژانویه ۲۰۲۰) دستگیر شد. عفو بین‌الملل نوشته که او دچار بیماری‌های متعددی از جمله سنگ کلیه، سابقه سکته مغزی، سیاتیک در پاها، فشار خون بالا و فتق ناف است و نیاز به جراحی دارد.

در بیانیه عفو بین‌الملل آمده‌ است: «مقامات ایرانی شکرالله جبلی، تبعه ایرانی-استرالیایی ۸۲ ساله زندانی را با محروم کردن عمدی از مراقبت‌های پزشکی تخصصی کافی و خودداری از رساندن دارو برای چندین بیماری وخیم او، شکنجه می کنند. با توجه به سن و وضعیت نامناسب وی و همچنین نقض حق محاکمه عادلانه و بازداشت خودسرانه، او باید فورا آزاد شود.»

این زندانی ۸۲ ساله در اوایل سال ۲۰۲۱ به بیمارستانی در خارج از زندان منتقل شد اما ماموران زندان همان روز دوباره او را به بیمارستان بازگرداندند. به نوشته عفو بین‌الملل تا ژانویه ۲۰۲۲ مقامات زندان از رساندن مراقبت‌های پزشکی به آقای جبلی خودداری می‌کردند و تازه در این ماه به او اجازه دادند با هزینه خودش برخی از داروهایش را خریداری کند.

به کانال اینستاگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

روز هشتم مارس (۱۷ اسفند) زندانیان آقای جبلی را بیهوش و بدون هیچ واکنش حیاتی پیدا کرده و بلافاصله به مقامات زندان اطلاع می‌دهند اما مقامات زندان از انجام مراقبت‌های پزشکی برای او خودداری می‌کنند.

روز ۱۱ مارس در صفحه توییتر “شکرالله را آزاد کنید” که ظاهرا توسط فرزند آقای جبلی اداره می‌شود، این پیام منتشر شد: «تایید شده که آقای جبلی به هوش است اما کاملا هوشیار نیست. گفته شده که آقای جبلی از بی‌اختیاری ادرار رنج می‌برد و عملکرد حرکتی او محدود است.»

به نوشته عفو بین‌الملل رئیس زندان اوین و رئیس درمانگاه زندان طی نامه‌هایی به تاریخ ۲۶ دی ماه ۱۳۹۹ خطاب به دادسرا که در مورد مرخصی استعلاجی زندانیان تصمیم می‌گیرد، ادامه حبس شکرالله جبلی را “تهدید کننده حیات او” دانستند. با این وجود مقامات قضایی ایران از رساندن مراقب‌های پزشکی ضروری به این زندانی خودداری کرده و برای او هفت میلیارد تومان وثیقه تعیین کرده‌اند؛ مبلغی که آقای جبلی قادر به پرداختش نیست.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

بنا بر گزارش عفو بین‌الملل، این زندانی ۸۲ ساله همراه با ۱۹ زندانی دیگر در یک سلول به سر می‌برد و مجبور است روی زمین بخوابد.

بنا بر اطلاعاتی که به دست عفو بین‌الملل رسیده است، جبلی با دعاوی مالی مختلفی که از سوی شاکیان اقامه شده با دو پرونده مختلف روبروست. او در یک پرونده به چهار سال و نیم حبس محکوم شده و پرونده دوم او هنوز در حال رسیدگی است.

شکرالله جبلی از انتخاب وکیل انتخابی خودش محروم است و قاضی پرونده دوم نیز خواستار برکناری وکیل منتخب او شده است.

منابع آگاه به عفو بین‌الملل گفته‌اند که دادستانی و سایر مقامات قضایی علیرغم درخواست‌های متعدد برای بررسی شواهدی که می‌تواند منجر به تبرئه این متهم شود، از این اقدام خودداری کرده‌اند.

حمله سایبری به سایت‌های چند وزارتخانه در اسرائيل

روز دوشنبه وب‌سایت‌های چند وزارتخانه اسرائیل مورد حمله سایبری قرار گرفت و از دسترس خارج شد. یک گروه هکر ایرانی مسئولیت این حملات را بر عهده گرفته است.رسانه‌های اسرائیلی شامگاه دوشنبه ۱۴ مارس از یک حمله سایبری به تعدادی از وب‌سایت‌های دولتی این کشور خبر دادند. وزارت دفاع اسرائیل به شبکه خبری KAN TV گفته که دلیل از دسترس خارج شدن سایت‌های دولتی حمله سایبری بوده است.

جروزالم پست نیز گزارش داده که یک گروه هکر ایرانی مسئولیت این حملات را بر عهده گرفته‌است. در جریان این حملات سایبری سایت‌های وزارت بهداشت، وزارت کشور، قوه قضاییه اسرائيل و نیز دفتر نخست وزیری روز دوشنبه از دسترس خارج شدند.

خبرگزاری‌های داخلی ایران از جمله مهر از “بزرگترین حمله سایبری” علیه تاسیسات اداری اسرائیل سخن گفته‌ و مدعی شده‌اند که وب‌‌سایت موساد نیز هدف این حملات قرار گرفته است.

به کانال اینستاگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

به گفته دولت اسرائیل مشکل برخی از این سایت‌ها برطرف شده و دوباره در دسترس قرار گرفته‌اند. جروزالم پست همچنین نوشته صفحه اصلی برخی از سایت‌های دولتی از کار افتاده اما دومِین فرعی آنها کار می‌کند.

هم‌زمان تلویزیون دولتی ایران اعلام کرده که سازمان‌های اطلاعاتی جمهوری اسلامی، یک حمله سایبری به سایت اتمی فوردو را خنثی کرده‌اند. ایران را اسرائیل را به حملات سایبری علیه تاسیسات اتمی‌اش متهم می‌کند.

جنگ اوکراین ممکن است در ماه مه تمام شود

مشاور ولودیمیر زلنسکی پیش‌بینی کرده است که جنگ ممکن است در ماه مه تمام شود. مذاکرات برای رسیدن به توافقی برای پایان جنگ ادامه خواهد یافت و هم‌زمان گزار‌ش‌ها حاکی از شدت گرفتن حملات روسیه به شهرهای مختلف اوکراین است.● دولت اوکراین کانالی برای اهدای ارز دیجیتال راه اندازی کرد

دولت اوکراین با همراهی چند پلاتفرم عرضه ارز دیجیتال یک وب‌سایت برای اهدای کمک از طریق این ارزها راه‌اندازی کرده است. آلکساندر بورنیاکوف، معاون وزارت تحول دیجیتال اوکراین گفته است که ارزهای دیجیتال نقش مهمی در تامین منابع مالی دفاعی اوکراین دارند و “انتقال وجوه برای شهروندان و سربازان اوکراینی را تسهیل می کند”. وب سایت Aid for Ukraine به کاربران این امکان را می‌دهد که کمک‌های مالی خود را با ۱۰ ارز دیجیتال مختلف ارسال کنند که سپس به دلار تبدیل می‌شود.

گفته شده است که از هنگام راه‌اندازی این وب‌سایت نزدیک به ۵۰ میلیون دلار ظرف یک شب جمع آوری شده است. دولت اوکراین گفته است که این پول برای حمایت از ارتش و همچنین غیرنظامیانی استفاده خواهد شد که “به شدت به کمک های بشردوستانه نیاز دارند”. علاوه بر پلتفرم FTX مستقر در باهاما، شرکت‌های اوکراینی Everstake و Kuna نیز در این طرح مشارکت دارند.

● جنگ احتمالا تا ماه مه پایان می‌یابد

اولکسی آرستویچ، مشاور رئیس ستاد ریاست جمهوری اوکراین در ویدئویی اعلام کرد که طرفین احتمالا تا اوایل ماه مه یا “شاید هم خیلی زودتر به یک توافق صلح” برسند. مذاکرات میان روسیه و اوکراین روز سه‌شنبه ۱۵ مارس ادامه خواهد یافت.
هم‌زمان گزارش‌ها حاکی است که جنگ با شدت در تمامی نقاط اوکراین ادامه دارد. چندین انفجار پایتخت را لرزانده و تلاش ارتش روسیه برای محاصره کامل کی‌یف ادامه دارد. روسیه تلاش می‌کند از متحدان خود در این جنگ، از جمله چچن کمک بگیرد.

● نیروهای چچنی حمله به ماریوپل را رهبری می‌کنند

به گفته رمضان قدیروف، رئیس جمهور چچن، نیروهای چچنی حمله روسیه به شهر بندری مهم ماریوپول در اوکراین را رهبری می‌کنند. قدیروف در کانال تلگرام خبر داد که جنگجویان چچنی حدود ۱،۵ کیلومتر به داخل شهر در کنار دریای آزوف پیشروی کرده‌اند.

بنا بر این خبر آنها حمله خود را با فرا رسیدن شب متوقف کرده‌اند. او گفت که متحد نزدیکش آدام دلیمخانوف، نیروهای چچنی را در ماریوپل رهبری می‌کند.

● دست‌کم سه انفجار بزرگ در کی‌یف

خبرگزاری فرانسه گزارش داده است که در ساعت‌های گذشته تاکنون صدای دست کم سه انفجار قوی در مرکز کی‌یف، پایتخت اوکراین شنیده شده و ارتش روسیه به تلاش خود برای محاصره شهر ادامه می‌دهد. نیمی از ساکنان کی‌یف بنا بر این خبرگزاری هنوز در شهر هستند.

تنها راه خروج از کی‌یف از حومه جنوبی آن است. شمال شرقی و شمال غربی شهر صحنه درگیری‌های شدید است. یکی از مشاوران ولودیمیر زلنسکی گفته که شهر در حال آماده شدن برای “دفاع شدید” است.

● بیش از ۲۰۰۰ غیرنظامی در ماریوپل کشته شده‌اند

به گفته مقامات شورای شهر ماریوپل از آغاز تجاوز روسیه به اوکراین تاکنون ۲۳۵۷ غیرنظامی در ماریوپل در جنوب شرقی اوکراین کشته شده‌اند. این شهر بندری با حدود ۴۰۰ هزار جمعیت برای روزها توسط واحدهای روسی محاصره و ارتباط آن با بقیه کشور قطع شده است.

مقامات اوکراینی از حملات هوایی شدید به شهر خبر می‌دهند. پترو آندریوشچنکو، مشاور شهردار ماریوپل، وضعیت شهر را غیرانسانی خوانده و آنرا “بدون غذا، آب، بدون نور، بدون گرما” توصیف کرده است. او گفته است که از مرگ و میر بیشتر بیم دارد و با افزایش شدت حملات ممکن است تعداد قربانیان ۲۰ هزار نفر برسد.

برای مشاهده خبرهای بیشتر این‌جا را کلیک کنید

اسلام و دموکراسی؛ جذابیت نامتعارف یک پرسش نابجا

آصف بیات

یکی از دل‌مشغولی‌های اصلی نظریه‌پردازان اجتماعی قرن نوزدهم، زدودن تمایز میان مذهبی و غیرمذهبی بود. اکنون، پس از افزون بر یک قرن مدرنیزاسیون، ناگزیریم میان مذهبی و مذهبی‌تر تفاوت بگذاریم. به نظر می‌رسد که این «دین‌داریِ بیش از حد» که با اصطلاحات بنیادگرایی، احیاگری، محافظه‌کاری، تعصب یا افراط‌گرایی از آن یاد می‌کنند، نشان‌دهنده‌ی روندی جهانی است که اکثر ادیان بزرگ جهان را در بر می‌گیرد. با این حال، این امر تفکر منفی خاصی را به‌ویژه درباره‌ی جوامع مسلمان، شکل داده است.

بی‌تردید حملات تروریستی سپتامبر ۲۰۰۱ در ایالات متحده و تحولات پس از آن، نگرانی غربی‌‌ها را نسبت به «تهدیدِ» «بنیادگرایی اسلامی» تشدید کرده و مفهوم «غرابت مسلمانان» را بیش از هر زمان دیگری تقویت کرده است. البته مفهوم مسلمانانِ «منحصر‌به‌فرد» چیز تازه‌ای نیست؛ این مشخصه‌ی بارز دیدگاه «شرق‌شناسانه» بوده که ادوارد سعید و دیگران به‌نحوی بسیار برجسته و انتقادی بدان پرداخته‌اند.[1] به‌نظر سعید و دیگر منتقدان، شرق‌شناسی دستگاه گفتمانی‌ای را نمایش می‌دهد که موجد دانش به‌عنوان ابزار قدرت و به‌مثابه‌ی ابزاری برای حفظ سلطه است. توصیف بسیاری از مسافران، رمان‌نویسان، هنرمندان، دیپلمات‌‌ها، محققان و اکنون رسانه‌‌ها از خاورمیانه‌ی مسلمان همچون موجودیتی یکپارچه، اساساً ایستا و بنابراین «عجیب» است. آنها با تأکید بر استثنایی‌بودن جوامع مسلمان به‌طور کلی، بر مفهوم محدودِ فرهنگ و دینِ ایستا به‌عنوان زمینه‌ی تداوم تاریخی و بر نخبگان منفرد یا نیروهای خارجی به‌مثابه‌ی منبع تغییر تمرکز کرده‌اند. در نتیجه، منابع داخلیِ تغییر، یعنی منافع گروهی، جنبش‌‌های اجتماعی و اقتصادهای سیاسی، عمدتاً نادیده گرفته می‌شوند.

اما جوامع مسلمان چقدر «عجیب»اند، البته اگر اساساً چنین باشند؟ آیا آنها چنان متفاوت‌اند که به ابزارهای تحلیلی متفاوتی نیاز داریم؟ آیا اصلاً می‌توان از چیزی به‌عنوان «جوامع مسلمان» سخن گفت؟ آیا با استفاده از چنین مقوله‌ی عامی، به یک معنا جوامع و فرهنگ‌های مسلمان را «بازشرق‌شناسی» نمی‌کنیم و موجودیت‌های همگنی که وجود ندارند، نمی‌سازیم؟ آیا مقوله‌ی «جوامع مسلمان» بر دین به‌عنوان ویژگی مقوم این فرهنگ‌ها دلالت نمی‌کند؟ آیا این مقوله افراد غیرمذهبی و غیرمسلمان را از شهروندیِ ملت‌های دارای اکثریت مسلمان مستثنا و به نوعی «دیگری» تبدیل نمی‌کند؟ هرچند چنین پرسش‌‌هایی به دل‌مشغولی‌های برحقی می‌پردازد اما معتقدم که «جوامع مسلمان» را می‌توان همچون مقوله‌ی تحلیلیِ مفیدی به کار برد.

من در جای دیگری خاطرنشان کرده‌ام که اصطلاحات «جهان اسلام» و «جامعه‌ی اسلامی» که به‌شکل‌های انتزاعیِ مفرد استفاده می‌شوند، در واقع می‌توانند دلالت بر این داشته باشند که اسلام عامل اصلیِ شکل‌دهنده‌ی پویایی این جوامع است.[2] «جامعه‌ی اسلامی» تبدیل به تمامیتی می‌شود که دیگران برای توصیف مسلمانان و فرهنگ‌هایشان ساخته‌اند. این نشان می‌دهد که دیگران چه تصوری دارند از اینکه مسلمانان کیستند و حتی چگونه باید باشند. این جهان‌بینی تا حدی توسط برخی از گروه‌‌های مسلمان (عمدتاً اسلام‌گرایان) که خود چشم‌انداز واحد اسلامی را می‌سازند، ماندگار شده است. در مقابل، عنوان «جوامع مسلمان» که به‌صورت موجودیت‌‌های متکثر و انضمامی درک می‌شود، به اکثریت مسلمان خودآگاه اجازه می‌دهد تا واقعیت خود را به سیاقی اجتناب‌ناپذیر، متمایز و پویا تعریف کنند. اینجا نه بر اسلام بلکه بر مسلمانان به‌عنوان نمایندگان جوامع و فرهنگ‌های خود تأکید می‌شود، حتی اگر ساخته‌ی خود آنها نباشد. و «فرهنگ» نه به‌عنوان مبانی و سلوک ایستا بلکه همچون فرایندهایی انعطاف‌پذیر، همواره دگرگون‌شونده و چالش‌برانگیز تلقی می‌شود. در این جوامع، جنبه‌‌های اسلام که به طرق مختلف تفسیر و پذیرفته شد‌ه‌اند، بر برخی حوزه‌‌های زندگی خصوصی و عمومی تأثیر گذاشته‌اند ــ از جمله حیطه‌های اخلاق، روابط خانوادگی، پویایی جنسیتی، حقوق و گاه (اما نه همیشه) سیاست و دولت. آنچه در این کلیتِ متمایز مشترک است، دعوی جمیع مسلمانان (لیبرال یا محافظه‌کار، فعال یا عامی) بر سر اسلام «واقعی» و متون مقدس است. اما در واقع «جوامع مسلمان» هرگز یکپارچه نیستند و هرگز اصولاً مذهبی نیستند. و فرهنگ‌ها‌یشان تنها به دین محدود نمی‌شود. در واقع، فرهنگ‌های ملی، تجربیات تاریخی، گذرگاه‌های سیاسی و عنصرِ طبقه، اغلب باعث ایجاد فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌های متمایزی از اسلام و همچنین ادراکات و اعمال مختلف دینی شده است. به این معنا، هر کشورِ (دارای اکثریت) «مسلمان» شامل مجموعه‌‌ای از مردم با درجات مختلف تعلقات مذهبی است: اسلام‌گرایان سیاسی، دین‌داران عامل به فرایض، دین‌داران عادی و اقلیت‌های سکولار یا غیرمسلمان. درجات وابستگی مذهبی در میان این گروه‌‌ها حتی می‌تواند در مقاطع مختلفِ تاریخی تغییر کند. به این معنا، جوامع مسلمان شبیه همتایان خود در کشورهای در حال توسعه هستند. شباهت‌‌ها به‌ویژه با روند بی‌امانِ جهانی‌شدن قوت می‌یابد که نه‌تنها تمایز ایجاد می‌کند بلکه ساختارها و فرایندهای میان ملل جهان را بدون توجه به دین توازن می‌بخشد.

به‌رغم شباهت‌‌های ساختاری، خاورمیانه‌ی مسلمان (و در امتدادش، جهان اسلام) هنوز «استثنایی» شمرده می‌شود که جوهرش مذهب‌محوری است. بنابراین، رژیم‌‌های استبدادی منطقه، «جوامع مدنی ضعیف» یا فرهنگ‌های سیاسی اغلب به دین اصلی‌شان، اسلام، متصف می‌شوند. گرچه «استثناپنداری» منحصر به خاورمیانه‌ی مسلمان نیست ــ «استثناپنداری آمریکایی»، «استثناپنداری اروپایی» یا به‌قول اِی. پی. تامپسون، «ویژگی انگلیسی» نیز وجود دارد ــ اما اغلب سبب شده است که این منطقه در پژوهش‌های رایج به حاشیه رانده شود.

 قدرت نه‌تنها در کلمات یا در «حقیقت درونی» بیان‌شده در کلمات بلکه اساساً در کسانی نهفته است که آنها را به زبان می‌آورند؛ کسانی که به این کلمات حقیقت و متعاقباً قدرت می‌بخشند.

دست‌کم سه عامل در گرایش «استثناپندار» در فهم خاورمیانه‌ی مسلمان نقش داشته است: نخست، رواج تفکر شرق‌شناسانه در غرب، به‌ویژه در ایالات متحده، است که به نظر می‌رسد با اهداف مداخله‌جویانه‌ی سیاست خارجی در خاورمیانه به‌خوبی هم‌گرایی دارد. دوم، تداوم خودکامگی رژیم‌‌های محلی (نظیر ایران زمان شاه، عراق زمان صدام، عربستان سعودی، اردن و مصر) است که اغلب از جانب کشورهای غربی، به‌ویژه ایالات متحده، حمایت می‌شوند. سومین عامل، پیدایش و گسترشِ منطقه‌‌ایِ جنبش‌های ‌اسلام‌گرای اجتماعیِ محافظه‌کار و غیردموکراتیک است. این مواضع و فرایندها به ادعاها و دعاوی متقابل بی‌شماری حول این پرسش منفور انجامیده است که آیا اسلام با دموکراسی سازگاری دارد یا خیر ــ پرسشی که کتاب دموکراتیک‌کردن اسلام بدان اختصاص دارد.

 

اسلام، دموکراسی و جنبش‌های اجتماعی

رسانه‌‌ها و محافل فکری غالب در غرب، اسلام را علت اصلیِ خودکامگی سیاسی در خاورمیانه‌ی مسلمان می‌دانند. از نظر آنها، اسلامْ پدرسالارگونه و عاری از هرگونه مفهوم شهروندی و آزادی است زیرا اعتقادش به حاکمیت خدا، از قدرت مردم کاسته است.[3] دینِ محمد، به‌جای اینکه امری خصوصی باشد، اساساً سیاسی است. اغلب ادعا می‌شود که اسلام تجسم «جهانی است که در آن حیات انسان از ارزش یکسان با جهان غرب برخوردار نیست و در آن آزادی، دموکراسی، گشودگی و خلاقیت غریب است.»[4]

چنین نظریاتی از جانب ‌اسلام‌گرایانِ بومی قوت یافته است؛ کسانی که به‌بهانه‌ی دین خود به دموکراسی همچون نوعی «ساختار خارجی» مشکوک‌اند و اراده‌ی عمومی را به‌نفع حاکمیت خدا تعلیق می‌کنند (به فصل چهارم و پنجم بنگرید). برخلاف حامیان این «نظریه‌ی ناسازگاری»، دیگران متمایل به شناساندن روح ذاتاً دموکراتیکی از اسلام‌اند و آن را دین رواداری، تکثر، عدالت و حقوق بشر می‌دانند. به‌گفته‌ی راشد الغنوشی،[5] «حکومت اسلامی بالطبع دموکراتیک است.»[6] از این منظر، مفهوم قرآنیِ شورا (مشورت) متضمن سازگاری آموزه‌ی اسلامی با دموکراسی است و ارزیابی آن از انسان‌ها بر اساس میزان تقوا، بر برابری در نژاد و جنسیت و اراده‌ی آزاد دلالت دارد. حق حاکمیت خدادادِ امت (اجتماع مؤمنان مسلمان) زیربنای حکومت دموکراتیکِ مبتنی بر کثرت‌گرایی، تفاوت و حقوق بشر است.[7]

هم «شکاکان» و هم «دفاعیه‌پردازان» در رویکرد روش‌شناختی‌ خود مشترکاً تعهدی انحصاری‌ به متون دارند و استدلال‌های خود را از خوانش تحت‌اللفظی کتاب مقدس (قرآن و حدیث) استخراج می‌کنند و توجه فوق‌العاده ناچیزی به‌معنای این متون برای شهروندان مسلمان در زندگی روزمره‌ی خود دارند. از این گذشته، به‌ندرت درباره‌ی چگونگی تغییر این معانی در طول زمان بحث می‌شود.

یکی از استدلال‌های محوری کتاب این است که احکام مقدس، موضوعاتی برای کشاکش و قرائت‌‌های متعارض‌اند. به‌بیان دیگر، مسائلی مربوط به تاریخ‌اند. انسان‌ها حقیقت را از منظر خود تعریف می‌کنند. افراد و گروه‌‌های صاحب قدرتِ اجتماعی می‌توانند حقیقت را از منظر خود اثبات و هژمونیزه کنند. روایت‌‌های تاریخی در این کتاب نشان می‌دهند که چگونه نیروهای اجتماعی، به‌ویژه جنبش‌‌های اجتماعی، نقش تعیین‌کننده‌‌‌ای در تغییر و شکل‌گیری «حقیقت» متون مقدس دارند. تعدد ژانرهای مختلف الهیاتی ــ الهیات رهایی‌بخش، الهیات فمینیستی، «الهیات اقلیت‌های جنسی» و مایلم «الهیات جمهوری» را هم بدان بیفزایم ــ روشن می‌سازد که چگونه گروه‌‌های مختلف اجتماعی (فقرا، زنان، هم‌جنس‌گرایان، ستم‌دیدگان از حیث مذهبی) معانی دینی خود را در کل، بر اساس هستیِ اجتماعی خود تعریف می‌کنند.

بنابراین، آیا اسلام با دموکراسی سازگاری دارد (با این فرض که «دموکراسی» عاری از ابهام است؛ که چنین نیست)؟[8] به‌عقیده‌ی من، طرح این پرسش در ابتدا نادرست است. پرسش این نیست که آیا اسلام با دموکراسی و در نتیجه با مدرنیته هم‌ساز است یا خیر، بلکه این است که در چه شرایطی مسلمانان می‌توانند آنها را هم‌ساز کنند. هیچ‌چیزِ ذاتیِ اسلام ــ به همین ترتیب هیچ دین دیگری ــ آن را ذاتاً دموکراتیک یا غیردموکراتیک نمی‌کند. ما عاملان اجتماعی، پیشبرد فراگیر یا اقتدارگرایانه‌ی ادیان را تعیین می‌کنیم زیرا از این منظر، دین چیزی نیست جز مجموعه‌‌ای از باورها و ایده‌‌ها که پیوسته دعوی معنای اصیل و «حقیقت برتر» دارد. به هر حال، صرف‌نظر از اینکه اعتقادات و تجربیات دینی به واقعیت فراطبیعی مربوط می‌شوند، به‌گفته‌ی جیمز بکفورد،[9] «دین به میانجی ایده‌‌ها، نمادها، احساسات، اعمال و تشکیلات انسانی بیان می‌شود».[10] به‌معنایی، دستورات دینی چیزی جز درک ما از آنها نیست؛ همان‌هایی‌اند که ما به وجودشان آورده‌ایم.[11]

حدود پنجاه سال قبل، شماری از دانشمندان علوم اجتماعی باور داشتند که مسیحیت و دموکراسی با یکدیگر ناسازگارند.[12] اما امروزه ریشه‌دارترین دموکراسی‌‌ها در کانون سرزمین مسیحیان است، گرچه فاشیسم نیز پدیدار شد و با کلیسا در قلب سرزمین مسیحیت مرتبط بود. در واقع، پیوند ایدئولوژی‌‌های اقتدارگرا و انحصارطلب با مسیحیت نامعمول نبوده است. فرقه‌‌های مسیحیِ نخستین، وفاداری به حاکمان مستبد را ترویج می‌کردند ــ تا زمانی که آن حاکمان، خداناباور نبودند و به مؤمنان آسیبی نمی‌رساندند. فرمان‌برداری در بطن اندیشه‌ی سیاسی مسیحیان بود، طبق این اعتقاد که نیروهای برتر توسط خدا تعیین شد‌ه‌اند. مارتین لوتر تصریح کرده بود: «کسانی که در دفتر قاضی نشسته‌اند، به‌جای خدا می‌نشینند و قضاوت آنها چنان است که گویی پروردگار از آسمان‌ها قضاوت کرده است… چنانچه امپراتور مرا بخواند، خدا مرا می‌خواند.»[13] در واقع، سازگاری مسیحیان اولیه با قدرت استبدادی، به یهودی‌ستیزی غم‌انگیزی انجامید که در تفسیر کتاب مقدس از مصلوب‌شدن بر آن تأکید می‌شد و یهودیان و نه رومیان را مسئول آن می‌دانست.[14] حتی امروزه برخی از مسیحیانِ سرسخت، دموکراسی را «علت جمیع مشکلات جهان» می‌دانند زیرا به‌مثابه‌ی اختراع شیطان نه به خواست خدا بلکه به اراده‌‌ی «انسان‌های گناهکاری» حکم می‌رانَد که خواستار «قوانین سقط جنین، قوانین ضد مجازات اعدام، حقوق هم‌جنس‌گرایان» و موارد مشابهند.[15] این ممکن است صدای افراط‌گرایان یا «قانون‌شکنان» مسیحی را نمایندگی کند اما در سپتامبر ۲۰۰۰ خود واتیکان با انتقادِ شدید از ایده‌ی «پلورالیسم مذهبی»، طریقت‌های غیرمسیحی را ناقص و «معیوب» و مؤمنانشان را دچار «وضعیتی شدیداً نابسنده» خواند.[16]

پسااسلام‌گرایی نه ضداسلامی است، نه غیراسلامی و نه سکولار. بلکه بازنمود تلاشی است برای درهم‌آمیختن دین‌داری و حقوق، ایمان و آزادی، اسلام و رهایی.

به‌رغم این سابقه، امروزه شمار اندکی از مسیحیانِ نامتخصص احتمالاً کتاب مقدس را به‌بیان لوتر و «قانون‌شکنان مسیحی»، اقتدارگرایانه می‌خوانند یا طریقت خود را همانند واتیکان، انحصاری می‌دانند. به‌عبارت دیگر، ما به‌عنوان نیروهای اجتماعی، یک دین را فراگیر یا انحصاری، تک‌صدا یا تکثرگرا و دموکراتیک یا اقتدارگرا به حساب می‌آوریم.[17] توسل به قرائت تحت‌اللفظی کتاب مقدس برای تعیین نیروی دموکراتیکِ یک دین ما را خیلی دور نخواهد برد؛ نه‌تنها به این دلیل که ابهام، معانی چندگانه و اختلاف‌نظرها در بسیاری از کتب دینی نهفته است (همان‌طور که پژوهشگرانی مثل نصر ابوزید و خالد مسعود در قرآن و حدیث نشان داد‌ه‌اند)، بلکه به این دلیل که افراد و گروه‌هایی با علایق و جهت‌گیری‌‌های گوناگون ممکن است حقایقِ غالباً متناقضِ خود را در همان کتاب مقدس بیابند.[18] به‌جای توسل به قرآن یا شریعت برای درک اُسامه بنلادن یا به‌طور کلی رادیکالیسمِ ‌اسلام‌گرا، باید شرایطی را وارسی کنیم که به نیروهای اجتماعی اجازه می‌دهد تا قرائت خاصی از متون مقدس را هژمونیک جلوه دهند. و این با ظرفیت گروه‌‌ها برای بسیج اجماع در مورد «حقیقت» آنها پیوند تنگاتنگی دارد. ارجاع صِرف به کتاب مقدس ممکن است ابزار مناسبی برای تجزیه‌وتحلیل نباشد اما در بطن نبرد سیاسی برای هژمون‌سازی گفتمان‌‌ها قرار دارد. بیان اینکه «حکومت اسلامی ماهیتاً دموکراتیک است» ممکن است از نظر تحلیلی ساده‌لوحانه باشد اما حاکی از تکاپو برای دموکراتیک‌ساختن حکومت اسلامی است. به هر ترتیب، تلاش‌ها برای دموکراتیک‌کردن یک دین بی‌شک از سطح فکری آغاز می‌شود. چالش عبارت است از اعطای قدرت مادی به تفاسیر دموکراتیک تا با آگاهی عمومی آمیخته شوند.

تأکید فوکو بر قدرتِ کلمات، قدرت گفتمان، مشهور و نیز آموزنده است. با این حال، ما همچنین می‌توانیم در ادعاهای نامشروط فوکو تردید کنیم، با این استدلال که قدرت نه‌تنها در کلمات یا در «حقیقت درونی» بیان‌شده در کلمات بلکه اساساً در کسانی نهفته است که آنها را به زبان می‌آورند؛ کسانی که به این کلمات حقیقت و متعاقباً قدرت می‌بخشند. به‌عبارت دیگر، گفتمانْ قدرت نیست، مگر اینکه به آن نیروی مادی داده شود. شاید نباید صرفاً به‌دنبال این باشیم که گفتمان چیست، بلکه به‌طور خاص باید در پی جایی باشیم که قدرت در آن نهفته است. برای مثال، ایده‌ی «سازگاری اسلام با دموکراسی» بسته به اینکه چه‌کسی بیانش می‌کند، تأثیر متفاوتی دارد. بیان ایده‌‌های «درست» کافی نیست؛ باید با ایجاد توافق حول‌ این ایده‌ها نیروی مادی به آنها بخشید. این امر ناگزیر ما را به حیطه‌ی نظریه و عمل جنبش اجتماعی سوق می‌دهد که به‌گمان من، واسطه‌ای میان گفتمان و قدرت، میان کلمه و جهان می‌شود. سازگاری یا ناسازگاری اسلام و دموکراسی نه موضوع فرض و گمان فلسفی، بلکه مبارزه‌ای سیاسی است. مسئله بیش از آنکه خود متون باشد تعادل قدرت میان کسانی است که خواهان دین دموکراتیک‌اند و آنان که حامی نسخه‌ی اقتدارگرا هستند. اسلام‌گرایی و پسااسلام‌گرایی، داستان این دو نیروی اجتماعی را روایت می‌کند.

 

اسلام: جنبش و دیدگاه جهانی

اسلام‌گرایی به‌طور عام، زبان ابراز وجود برای بسیج آنانی (عمدتاً طبقه‌ی متوسط با عملکرد بالا) بود که تحت‌تأثیر فرایندهای غالب اقتصادی، سیاسی یا فرهنگی در جوامع خود احساس می‌کردند که به حاشیه‌ رانده شده‌اند؛ کسانی که شکست ملموس مدرنیته‌ی سرمایه‌داری و آرمان‌شهر برایشان زبان اخلاق را به میانجی دین، جایگزینِ سیاست کرد. به یک معنا، این شیوه‌ی نه‌گفتنِ طبقه‌ی متوسطِ مسلمان بود به آنچه از خود مستثنا می‌دانستند ــ نخبگان ملی‌شان، دولت‌های سکولار و متحدان غربی آن دولت‌ها. آنها «سلطه‌ی فرهنگی غربی»، منطق سیاسی، حساسیت‌‌های اخلاقی و نمادهای هنجاری‌اش را نپذیرفتند، هرچند در بسیاری از ویژگی‌ها ــ کراوات، غذا، آموزش و فناوری ــ با آن وجه اشتراک داشتند. متقابلاً، کسانی که تحت شرایط مدرنِ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگیِ جهانی‌شدن برخوردار و بهروز گشتند، اگر سکولار نبودند، به نوع دیگری از اسلام، به‌اصطلاح اسلامِ معتدل یا به‌بیان دقیق‌تر «تقوای منفعل»، پایبند شدند.

‌اسلام‌گرایان در تلاش برای فعالیت در چهارچوب یک ایدئولوژی «اصیلِ» ذات‌گرا کوشیدند نسخه‌‌ای از اسلام را پِی افکنند که بتواند به کاستی‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی‌شان پاسخ دهد. بنابراین، اسلام‌گرایی اسلام را نوعی نظام کامل الهی تصور می‌کند با الگوی برتر سیاسی، برنامه‌ی فرهنگی، ساختار حقوقی و تمهیدات اقتصادی؛ به‌اختصار، نظامی که به تمام مسائل بشری پاسخ می‌دهد. مهم‌تر، این اسلام به مسلمانان حس عزت‌نفس، اعتماد‌به‌نفس و خودمختاریِ همه‌جانبه‌ای اعطا می‌کند. این تفسیر از اسلام به‌همراه زبان پرصلابتِ عوام‌گرا و کنترل اجتماعیِ سرکوب‌گرایانه ناگزیر کسانی را که بیرون از محدوده‌ی سختگیری‌‌هایش باقی مانده‌اند، به حاشیه می‌رانَد و حتی مجرم تلقی‌ می‌کند: دگراندیشان، سکولارها، مسلمانانِ غیراسلام‌گرا، اقلیت‌‌های مذهبی و بسیاری از زنان. بنابراین، در کانون پارادایم اسلام‌گرایی، آمیزه‌ای از تقوا و تکلیف، سرسپردگی و وظیفه قرار دارد.

اسلام‌گرایی معاصر، در قالب نوعی جنبش و گفتمان، از دهه‌ی ۱۹۷۰ در مقابل دورنمای سیاست جنگ سرد رشد کرده و آشکارا پدیده‌ای تاریخی است. دو فرایند هم‌زمان اما متناقض، اسلام‌گرایی را به‌سوی موقعیت هژمونیکش سوق دادند: فرصت و سرکوب. فرصت برای گسترش آموزش توده‌ای، توسعه‌ی اقتصادی، فراوانی ثروت (پول نفت) و تحرک اجتماعی پیوند مستقیمی با سرکوب مداوم سیاسی، به‌حاشیه‌راندگی، احساس تحقیر و نابرابریِ فزاینده داشت. در دههی ۱۹۵۰ در سراسر جهان عرب تنها ده دانشگاه وجود داشت. تا سال ۲۰۰۳ این رقم به بیش از دویست دانشگاه افزایش یافت.[19] نکته‌ی مهمْ آنکه اعضای این طبقه‌ی متوسط که اکنون به‌طور گسترده تحصیل‌کرده اما همچنان به حاشیه رانده شده‌اند، به‌شدت از به‌حاشیه‌رانده‌شدگیِ خود آگاه شده و «خشم اخلاقی» نیرومندی را نسبت به نخبگان و دولت‌های خود که با قدرت‌‌های غربی، به‌ویژه ایالات متحده، هم‌پیمان شده بودند، تجربه می‌کردند؛ همان دولتی که از قضا پشتیبان اپوزیسیون اسلامی به‌مثابه‌ی سنگری در برابر کمونیسم و ناسیونالیسم سکولار بود. در جهان عرب، طبقات سیاسی اشغال‌ دیرینه‌ی سرزمین‌های فلسطینی توسط اسرائیل با حمایت آمریکا را شاهدی بر انقیادشان در سطح جهانی می‌دانستند. اشغال‌گریِ بی‌امان اسرائیل (به‌ویژه در دولت‌های راست‌گرای لیکود)[20] جایگاهی چنان محوری در احساسات عمومی عرب/ مسلمان را به خود اختصاص داد که مبارزه‌ی مردم برای بازیابی «عزت» با آزادسازی سرزمین‌‌های عربی اغلب تکاپو‌ی آنها برای دموکراسی را تحت‌الشعاع قرار داد. به‌عبارت دیگر، آزادی از سلطه‌ی بیگانگان بر آزادی در خانه ارجحیت داشت.[21]

برخی از ناظران، تحت‌تأثیر زبان پوپولیستیِ اسلام‌گرا تمایل دارند که جنبش‌های اسلام‌گرای خاورمیانه را به الهیات رهایی‌بخش آمریکای لاتین ربط دهند. گرچه مذهب هر جنبش را چهارچوب‌بندی می‌کند اما این جنبش‌ها وجوه مشترک دیگری ندارند. الهیاتِ رهایی‌بخش تلاشی برای اصلاح کلیسا از درون بود و به جنبشی اجتماعی بدل شد که در آن دغدغه‌های محرومان محوریت داشت. الهیات رهایی‌بخش معطوف به تغییر وضعیت الیگارشی کلیسای کاتولیک و بی‌توجهی‌اش به فقرا بود، در شرایطی که جنبش‌‌های سوسیالیستی (به‌ویژه انقلاب کوبا) با برافراشتن پرچم عدالت اجتماعی، کلیسا را به لبه‌ی ناهم‌خوانی اجتماعی سوق داده بود. هدف راهبردی الهیات رهایی‌بخش، تحت رهبری متألهان آگاه اجتماعی، «رهایی فقرا» بود؛ تفسیر آن از اناجیل ناشی از این بلندپروازی راهبردی بود.[22]

در حالی که اسلام‌گرایی با آمیزش دین و مسئولیت تعریف می‌شود، پسااسلام‌گرایی بر دین‌داری و حقوق تأکید می‌کند.

در مقابل، ‌اسلام‌گرایی به‌‌رغم تنوعش اهداف اجتماعی و سیاسی پردامنه‌تری داشته است. دغدغه‌ی اصلی آن نه توسعه‌ی اجتماعی یا فلاکت فقرا بلکه ایجاد یک «جامعه‌ی ایدئولوژیک» ــ ایجاد دولتی اسلامی یا اجرای قوانین و دستورالعمل‌های اخلاقی اسلامی ــ است. تنها در این صورت است که فقرا می‌توانند انتظار داشته باشند که از نوعی اثر هرمیِ[23] اخلاقی اسلامی بهره ببرند. در یک کلام، جنبش‌های اسلام‌گرای خاورمیانه و الهیات آزادی‌بخش آمریکای لاتین دو خط سیر اجتماعی و سیاسی کاملاً متفاوتی را بازنمایی می‌کنند. برخلاف تصور، جنبش‌های اسلام‌گرا، به‌ویژه اسلام‌گرایی رادیکال، به جنبش‌های چریکی آمریکای لاتین در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ شباهت دارند؛ البته نه در ایدئولوژی‌هایشان، بلکه در نمای اجتماعی هوادارانشان و شرایطی که در آن ظهور کردند. ظهور هر دو جنبش را می‌توان در شرایط هم‌زمان دگرگونی اجتماعی (شهرنشینی پرشتاب، تحصیلات انبوه، آموزش عالی و نیاز به تحرک) و طرد اجتماعیِ کسانی ردیابی کرد که رؤیای تحرک اقتصادی‌شان به‌واسطه‌ی ساختارهای اجتماعی و سیاسیِ ناعادلانه نقش‌برآب شده بود. البته زمینه‌‌های مختلف جهانی و منطقه‌‌ای به هر جنبش چهارچوب ایدئولوژیک خاصش را داد: چپ‌گرایی سکولار در مورد جنبش‌‌های چریکی آمریکای لاتین و مذهب رادیکال در میان جنبش‌‌های ‌اسلام‌گرای خاورمیانه.

در خاورمیانه مسلمان، طبقه‌ی سیاسی، به تمام معنا، به لایه‌های میانی تحصیل‌کرده محدود باقی می‌ماند: کارمندان دولتی، دانشجویان، متخصصان و روشنگرانی که در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ «خیابان» را با ایدئولوژی‌های فراگیر ناسیونالیسم، بعثی، سوسیالیسم و عدالت اجتماعی به حرکت درآوردند. اسلام‌گرایی آخرینِ این جهان‌بینی‌‌های بزرگ است. جنبش‌‌های ‌اسلام‌گرا با حمایت اصلی لایه‌‌های میانیِ فقیرتر موفق شده‌اند به‌مدت سه دهه از طریق اسلامی‌سازیِ ارزان شمار فراوانی را در میان جمعیتِ سرخورده فعال سازند: با توسل به زبان خلوص اخلاقی و فرهنگی (مثلاً دعوت به ممنوعیتِ الکل یا ادبیات «غیراخلاقی» یا طرح مسئله‌ی ظاهر عمومی زنان)، توسل به سیاست‌‌های هویتی و انجام کارهای خیریه‌ی مقرون به صرفه. با این حال، در اواسط دهه‌ی ۱۹۹۰ روشن شد که اسلام‌گرایان نمی‌توانند پیش‌تر بروند؛ زمانی که نوبت به اسلامی‌سازیِ پرهزینه‌تر رسید: ایجاد یک سازمان سیاسی و اقتصاد اسلامی و پیشبرد روابط بین‌المللیِ سازگار با شهروند ملی و جهانی مدرن. بنابراین، حکومت اسلام‌گرایان هرکجا که جامه‌ی عمل پوشید (مانند ایران، سودان و پاکستان) با بحران عمیقی مواجه شد. هم‌زمان، استراتژی‌های خشونت‌آمیز و درگیری‌های مسلحانه‌‌ی اسلام‌گرایان رادیکال (مثلاً در مصر و الجزایر) نتوانست دستاوردهای چندانی داشته باشد. جنبش‌های اسلام‌گرا، یا توسط دولت‌های استبدادگر سرکوب شدند یا ناگزیر به بازنگری در دیدگاه‌های پیشینشان گشتند. عده‌ی بسیاری، از گفتمان‌های تمامیت‌بخش یا شیوه‌های خشونت‌آمیز فاصله گرفتند و دست به توسعه‌ی دیدگاه دموکراتیک‌تر برای پروژه‌های اسلامی خود زدند. این تغییرات، نقش سیاسی اسلام را محدود نکرد. شرایط اجتماعی و سیاسی جهانی و داخلی، به‌ویژه در کشورهایی که اسلام‌گرایی را تجربه نکرده بودند، به ایجاد جذابیت برای سیاست‌‌های مذهبی و اخلاقی ادامه داده است. احساسات ضداسلامی در غرب پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر و متعاقب آن، «جنگ با تروریسم»، احساس عمیق ناامنی و خشم را در میان مسلمانانی تقویت کرد که اسلام و مسلمانان را در معرض هجوم شدید یافتند. این امر جذابیت دین‌داری و بومی‌گرایی را افزایش داد و احزاب اسلامیِ مخالفِ سیاست ایالات متحده در افغانستان در چند انتخابات ملی در سال ۲۰۰۲ موفقیت چشمگیری کسب کردند. حزب عدالت و توسعه در مراکش در انتخابات سپتامبر ۲۰۰۲ سهم خود را دو برابر کرد و به ۴۲ کرسی رساند. در اکتبر ۲۰۰۲ جنبش اسلام‌گرا در انتخابات محلیِ الجزایر سوم شد و اتحاد احزاب مذهبی در پاکستان ۵۳ کرسی از ۱۵۰ کرسی پارلمان را به دست آورد. در ماه نوامبر، ‌اسلام‌گرایان صاحب نوزده کرسی از چهل کرسی پارلمان در بحرین شدند و حزب عدالت و توسعه‌ی ترکیه ۶۶درصد از مجلس قانونگذاری را در دست گرفت.[24] به هر روی، این پیروزی‌‌های انتخاباتی بیش از آنکه حاکی از احیای اسلام‌گرایی باشد (که پروژه‌ای سیاسی با دغدغه‌های ملی است)، نوعی تغییر جهت از اسلام سیاسی به زبان‌‌های پراکنده‌ی مربوط به تقوای شخصی و تهدید جهانی و ضداسلامی بود. در واقع، بسیاری از جوامع مسلمان در آستانه‌ی نوعی چرخش پسااسلام‌گرایی بودند.

 

پسااسلام‌گرایی چیست؟

اصطلاح پسااسلام‌گرایی تاریخچه‌ی نسبتاً کوتاهی دارد. در سال ۱۹۹۶، در مقاله‌ی کوتاهی «ظهور جامعه‌ی پسااسلام‌گرا»[25] را طرح کردم و در آن مفصل‌بندی جریان‌های مهم اجتماعی، دیدگاه‌‌های سیاسی و اندیشه‌ی مذهبی‌ای را شرح دادم که ایرانِ پساخمینی در حال مشاهده‌اش بود ــ جریان‌هایی که سرانجام با «جنبش اصلاحات» در اواخر دهه‌ی ۱۹۹۰ درآمیخت. مقاله‌ی آزمایشی من تنها به روندهای اجتماعی می‌پردازد زیرا در سطح دولتی چیز اندکی وجود داشت که بتوانم آن را پسااسلام‌گرا بدانم. در واقع، پسااسلام‌گرایی همان‌طور که در ابتدا به کار می‌رفت، صرفاً به واقعیت‌های جمهوری اسلامی ایران مربوط می‌شد، نه به سایر محیط‌ها و جوامع. با این حال، روح اصلیِ این اصطلاح به دگردیسیِ اسلام‌گرایی (در ایده‌ها، رویکردها و عملکردها) از درون و بیرون اشاره دارد.

از آن زمان، برخی ناظران در اروپا این اصطلاح را اغلب به‌صورت توصیفی به کار برد‌ه‌اند، اساساً برای اشاره به آنچه همچو تغییری گسترده در رویکرد‌‌ها و استراتژی‌‌های شبه‌نظامیان اسلام‌گرا در جهان اسلام می‌دانند.[26] با توجه به روش‌‌های مختلفی که هر یک از نویسندگان به کار برده‌اند، به نظر می‌رسد که این اصطلاح بیش از آنکه تبیین شده باشد، خلط شده است. به‌نظر برخی مانند ژیل کپل،[27] «پسا‌اسلام‌گرایی» عبارت است از خروج ‌اسلام‌گرایان از آموزه‌‌های جهادی و سلفی (سنت‌گرا و متکلم)؛ در حالی که برخی دیگر، مانند اولیویه روا،[28] آن را «خصوصیسازیِ» اسلامی‌سازی (در مقابل اسلامی‌سازی دولتی) می‌دانند که به‌جای محتوا، بر چگونگی و مکان اسلامی‌سازی تأکید می‌کند. دیگرانی مایل‌اند که این اصطلاح را به کار ببرند بی‌آنکه آن را تعریف کنند. با این حال، معمولاً در وهله‌ی نخست همچو مقوله‌ای تجربی و نه تحلیلی ارائه و درک شده که نشان‌دهنده‌ی دوره‌ای خاص یا نوعی پایان تاریخی است.

جنبش‌های اسلام‌گرای خاورمیانه و الهیات آزادی‌بخش آمریکای لاتین دو خط سیر اجتماعی و سیاسی کاملاً متفاوتی را بازنمایی می‌کنند.

مفهوم‌سازی ضعیف و درک نادرستِ این اصطلاح واکنش‌‌های ناخواسته‌‌ای را در پی داشته است. منتقدان به‌درستی تعمیم‌های شتاب‌زده و نسنجیده درباره‌ی پایان اسلام‌گرایی (که عمدتاً به تأسیس یک دولت اسلامی ربط دارد) را مورد مناقشه قرار داده‌اند، هرچند تغییر معناداری را در استراتژی و دیدگاه برخی گروه‌های اسلام‌گرای مبارز تصدیق می‌کنند.[29] به‌عقیده‌ی منتقدان، آنچه به نظر می‌رسد در حال تغییر است، نه اسلام سیاسی (سیاست‌ورزی در چهارچوب اسلامی) بلکه تنها نسخه‌ی انقلابی خاصی از آن است.[30] دیگران استدلال کرده‌اند که «پسااسلام‌گرایی» نه بیانگر واقعیتی متمایز بلکه صرفاً یکی از انواع سیاستِ اسلام‌گرایی است.[31]

در صورت‌بندی من، پسااسلام‌گرایی، هم از نوعی وضعیت و هم از نوعی پروژه حکایت می‌کند که ممکن است در یک جنبش اصلی (یا چندبعدی) تجسم یابد. در وهله‌ی نخست، به شرایط سیاسی و اجتماعی اطلاق می‌شود که در پی مرحله‌‌ای از آزمایش، جذبه، انرژی و منابع مشروعیت ‌اسلام‌گرایی، حتی در میان حامیان سابقاً سرسختش، تهی می‌شود. ‌اسلام‌گرایان در حین تلاش برای عادی‌سازی و نهادینه‌سازی حکومت خود، از ناهنجاری‌‌ها و نارسایی‌‌های نظام خود آگاه می‌شوند. آزمون‌وخطای مداوم، نظام را پذیرای پرسش و نقد می‌سازد. در نهایت، تلاش‌های عمل‌گرایانه برای حفظ نظام، به کنارگذاشتن اصول زیربنایی آن مدد می‌رساند. ‌اسلام‌گرایی، هم به‌دلیل تضادهای درونی خود و هم زیر فشار جامعه، مجبور می‌شود تا خود را دوباره از نو بسازد اما این کار را به قیمت تغییری کیفی انجام می‌دهد. تحول عظیم در گفتمان مذهبی و سیاسی در ایران دهه‌ی ۱۹۹۰ نمونه‌‌ای از این گرایش است.

پسااسلام‌گرایی نه‌تنها نوعی وضعیت بلکه نوعی پروژه است؛ تلاشی آگاهانه برای مفهوم‌سازی و راهبردی‌کردن مبنای منطقی و اَشکال اسلام‌گراییِ تعالی‌بخش در حوزه‌های اجتماعی، سیاسی و فکری. با این حال، پسااسلام‌گرایی نه ضداسلامی است، نه غیراسلامی و نه سکولار. بلکه بازنمود تلاشی است برای درهمآمیختن دین‌داری و حقوق، ایمان و آزادی، اسلام و رهایی. تلاشی است برای بازگرداندن اصول زیربنایی اسلام‌گرایی با تأکید بر حقوق به‌جای تکالیف، کثرت به‌جای صدای یکتای راستین، تاریخی‌بودن به‌جای کتاب مقدسِ ثابت و آینده به‌جای گذشته. می‌کوشد تا اسلام را با انتخاب فردی و آزادی، با دموکراسی و مدرنیته (چیزی که پسااسلام‌گراها بر آن تأکید می‌کنند) پیوند دهد، برای دستیابی به آنچه برخی از محققان «مدرنیته‌ی آلترناتیو» می‌نامند. پسااسلام‌گرایی در تصدیق ضرورت‌‌های سکولار، در رهایی از جمود و در شکستن انحصار حقیقت دینی عیان می‌شود. کوتاه‌سخن، در حالی که اسلام‌گرایی با آمیزش دین و مسئولیت تعریف می‌شود، پسااسلام‌گرایی بر دین‌داری و حقوق تأکید می‌کند.

اینکه اسلام با آرمان‌های دموکراتیک مطابق است یا نه، اساساً به این بستگی دارد که آیا هواداران دیدگاه‌های فوق می‌توانند هژمونی سیاسی خود را در جامعه و دولت تثبیت کنند یا نه. تاریخِ جنبش‌‌های اجتماعی-مذهبی در ایران و مصر از دهه‌ی ۱۹۷۰ زمینه‌ی مناسبی را برای بررسی منطق، شرایط و نیروهای پشت سیاست دموکراتیک یا غیردموکراتیک‌کردن اسلام ارائه می‌دهد. در ایران، انقلاب ۱۳۵۷ و تأسیس حکومت اسلامی شرایط را برای ظهور جنبش‌های اپوزیسیونی فراهم کرد که هدفشان فرارفتن از اسلام‌گرایی در جامعه و حکومت‌داری بود. پایان جنگ با عراق (۱۳۶۷)، رحلت آیت‌الله خمینی (۱۳۶۸) و برنامه‌ی بازسازی پس از جنگ در دوران ریاست‌جمهوری رفسنجانی نقطه‌ی عطفی به‌سوی پسااسلام‌گرایی بود. این امر خود را در کنش‌ها و ایده‌‌های اجتماعیِ مختلف، از جمله مدیریت شهری، کنش فمینیستی، دیدگاه الهیاتی و روندها و جنبش‌‌های اجتماعی و فکری نشان داد.

جوانان، دانشجویان، زنان و روشن‌فکران دینی و همچنین بسیاری از کارمندان دولتی و تعداد فراوانی از مردم خواستار دموکراسی، حقوق فردی، تساهل و برابری جنسیتی بودند اما حاضر نشدند که احساسات مذهبی را به‌کلی کنار نهند. بنابراین، مقاومت و مبارزه‌ی روزمره، مردم عادی، متفکران مذهبی، نخبگان معنوی و بازیگران سیاسی را وادار به ایجاد تغییر پارادایمی سرنوشت‌ساز کرد. شماری از انقلابیون قدیمی ایده‌‌های پیشین خود را کنار نهادند و در مورد خطرات حکومت دینی، هم برای دین و هم برای دولت، هشدار دادند. مخالفان چه از خارج و چه در داخلِ دولت اسلامی خواستار سکولاریزاسیون آن بودند اما بر حفظ اخلاق دینی در جامعه تأکید می‌کردند.

مصر اما مسیر دیگری پیمود. به‌جای انقلاب اسلامی، جنبش اجتماعی اسلامی فراگیری با نگرش اخلاقیِ محافظه‌کارانه، زبان پوپولیستی، سرشت پدرسالارانه و پایبندی به کتاب مقدس شکل گرفت. در اوایل دهه‌ی ۱۹۹۰، این جنبش از طریق دعوت[32] و کار انجمنی، بخش بزرگی از جامعه‌ی مدنی را جذب کرد که در حال حرکت به‌سوی طلب فضا در نهادهای دولتی بودند. گرچه این جنبش نتوانست رژیم سکولار مصر را سرنگون کند اما اثری ماندگار بر جامعه و دولت بر جا گذاشت. بازیگران اصلی جامعه‌ی مصر، از جمله روشن‌فکران، نوثروتمندان، الازهر (نهاد متولی اسلام) و نخبگان حاکم، غرقه در «شریعت اسلامی» فراگیر، حول زبان بومی‌گرا و مرام اخلاقیِ محافظه‌کارانه گرد هم آمدند. به این ترتیب، صداهای انتقادی، اندیشه‌‌های نوآورانه‌ی دینی و مطالبات برای اصلاح دموکراتیک را شدیداً به حاشیه راندند. در نهایت، دولت اقتدارگرا که با گسترش اسلام‌گرایی تهدید می‌شد، جنبه‌‌های دین‌داریِ محافظه‌کارانه و احساسات ناسیونالیستی (پیامد درگیری مداوم اعراب و اسرائیل) را برای پیکربندی «انقلاب منفعل» مصر مناسب یافت. این انقلاب منفعلِ اسلامی بازنمود نوعی بازسازی تمام‌عیار اسلامی بود که در آن دولت به‌مثابه‌ی مبنای واقعی تغییر موفق شد کاملاً در رأس امور باقی بماند. گرچه یک جنبش نوبنیاد دموکراسی (کفایه)[33] در سال ۲۰۰۵ به تغییراتی در فضای سیاسی اشاره کرد، ساختار سیاسی، اقتدارگرا، اندیشه‌ی مذهبی، راکد و انحصاری و طبقه‌ی سیاسی، بومی‌گرا باقی ماند. خرده‌شباهتی میان مصر و خط سیر ایرانِ پسااسلام‌گرا وجود داشت.

آیا پسااسلام‌گرایی پدیده‌ای منحصراً ایرانی است؟ در حالی که انقلاب اسلامی جنبش‌های مشابهی را در سایر کشورهای مسلمان در دهه‌ی ۱۹۸۰ تقویت کرد، تجربه‌ی ایرانِ پسااسلام‌گرا نیز به تغییر ایدئولوژیک در میان برخی از جنبش‌های اسلام‌گرا مدد رساند؛ مانند حزب اسلامی الدعوهِ تونس به‌رهبری راشد الغنوشی.[34] بدین ترتیب، از اوایل دهه‌ی ۱۹۹۰ پویایی‌‌های داخلی و نیروهای جهانی نقش بیشتری در تحریک پسااسلام‌گرایی در میان جنبش‌‌های فردی در جهان اسلام ایفا کرد‌ه‌اند. استراتژی کثرت‌گرایانه‌ی حزب‌الله لبنان در اوایل دهه‌ی ۱۹۹۰ به انشعاب در جنبش انجامید؛ ظهور حزب الوسط در اواسط دهه‌ی ۱۹۹۰ در مصر به‌مثابه‌ی آلترناتیوی برای هم ‌اسلام‌گرایان جنگ‌طلب و هم اخوان‌المسلمین؛ سیاست‌‌ها و خط‌مشی‌های فراگیر احزاب مذهبی در ترکیه (احزاب رفاه، فضیلت، و عدالت و توسعه)؛ تغییر گفتمانی در جمعیت اسلامی هند به‌سمت گرایش‌‌های ایدئولوژیک فراگیرتر، کثرت‌گرایانه‌تر و مبهم‌تر؛[35] ظهور نوعی گرایش «اسلامی لیبرال» در عربستان سعودی در اواخر دهه‌ی ۱۹۹۰ به‌دنبال سازش میان اسلام و دموکراسی[36] ــ همه نشانه‌‌هایی از روندهای پسااسلامی در جوامع مسلمان امروزی‌اند. جنبش اسلامی ترکیِ فتح‌الله گولن نمونه‌‌ای بارز است که در آن گولن و پیروانش کوشیده‌اند تا جنبشی سیاسی بیافرینند که در عین گرامیداشت فرامین دینی، حامی مدرنیسم، ملی‌گرایی، مدارا و دموکراسی باشد.[37] در هر یک از این موارد، پسااسلام‌گرایی خود را همچو عدول، هرچند به‌درجات مختلف، از مجموعه‌ی ایدئولوژیک اسلام‌گرایِ جهان‌گرایی، انحصار حقیقت دینی، طرد و تکلیف، به‌سمت تصدیق ابهام، تکثر، دربرگیری و توافق در اصول و عملکرد جنبش بیان می‌کند. باید تأکید کنم که «اسلام‌گرایی» و «پسااسلام‌گرایی» عمدتاً به‌عنوان مقوله‌های مفهومی برای دلالت بر تغییر، تفاوت و ریشه‌های تغییر، عمل می‌کنند. با این حال، در دنیای واقعی ممکن است که بسیاری از مسلمانان به‌نحو التقاطی و به‌طور هم‌زمان به جنبه‌‌هایی از هر دو گفتمان پایبند باشند. اما ظهور پسااسلام‌گرایی به‌عنوان یک جریان را نباید لزوماً پایان تاریخی اسلام‌گرایی دانست. بلکه باید آن را زایشِ ــ از تجربه‌ی ‌اسلام‌گرایی ــ نوعی گفتمان و سیاستِ از نظر کیفی متفاوت دانست. در واقعیت، ممکن است شاهد فرایندهای هم‌زمان اسلامی‌شدن و پسااسلامی‌شدن باشیم.

گرچه جنبش‌های پسااسلامی در تغییر گفتمان دینی و سیاسی به درجات مختلف کامیاب بوده‌اند اما هنوز آرایش‌های سیاسی استبدادی را در جوامع مسلمان تغییر نداده‌اند. پسااسلام‌گرایی ایران، به‌‌رغم تأثیرات تهاجمی‌اش در اوایل دهه‌ی ۲۰۰۰، نتوانست جمهوری اسلامی را سراسر دموکراتیزه سازد. پروژه‌ی «اصلاحات سیاسیِ» آن، که می‌خواست به نوعی الگوی بومی تحول دموکراتیک در خاورمیانه‌ی مسلمان تبدیل شود، با اشتباهات فاحش خودِ اصلاح‌طلبان و قدرت قهری روحانیونِ حاکم برای فلج‌کردن جنبش اصلاحات خنثی شد. به‌بیان دیگر، موانع حکومت‌داری دموکراتیک در جوامع مسلمان ارتباط چندانی با دین ندارد؛ بیشتر به منافع مادی و غیرمادی صاحبان قدرت گره خورد‌ه‌اند. پس جنبش‌های اجتماعی تا چه حد می‌توانند تغییرات سیاسی در خاورمیانه به وجود آورند، جایی که اکثریت مسلمان بین دولت‌های استبدادی، اپوزیسیون اسلام‌گرا و تهدید سلطه‌ی خارجی گرفتار شده‌اند؟

تغییر گفتمانی به‌تنهایی برای ایجاد دگرگونی نهادیِ واقعی، آشکارا ناکافی است. جنبش‌‌ها باید بر قدرت سیاسی چیره شوند. اما جنبش‌های اجتماعیِ متعهد به استراتژی‌های خشونت‌پرهیز چگونه می‌توانند بر قدرت قهری دولت‌ها غلبه کنند؟ چنان‌که در فصل پایانی بحث می‌کنم، جنبش‌های اجتماعیِ فراگیر نمایش‌های تک‌قسمتی‌ای نیستند که بر اثر سرکوب از میان بروند. در عوض، آنها فرایندهای چندجانبه‌ی طولانیِ عاملیت و تغییرند، همراه با افت‌وخیز که «پیوستگی‌های پیش‌بَرنده‌ی» پایدارِ آنها می‌تواند در صورتی که فرصتش پیش آید، بسیج مردمی را احیا کند. جنبش‌ها از طریق تولید فرهنگی خود ــ ایجاد سبک‌های جدید زندگی و شیوه‌های نوین تفکر، بودن و انجام کارها ــ ممکن است بتوانند دولت‌ها و نخبگان سیاسی را نسبت به حساسیت‌ها، آرمان‌ها و انتظارات جامعه بازسازی و اجتماعی کنند. «اجتماعی‌شدن دولت‌ها» ممکن است سرنخی برای درک تأثیر جنبش‌‌های اجتماعی و «شهروندان فعال» برای تقویت چرخش دموکراتیک در جوامع مسلمان ارائه دهد.


[1] Edward Said. Orientalism; Maxime Rodinson. Europe and the Mystique of Islam.

[2] Asef Bayat (2003) “The Use and Abuse of Muslim Societies”, ISIM Newsletter, 13(1), p. 5.

[3] Bernard Lewis. “The Roots of Muslim Rage”.

[4] این سخنان بِنی موریس (Benny Morris)، برجسته‌ترین «تاریخ‌دان اصلاح‌طلب اسرائیلی» است که در کشور بنین (در غرب آفریقا) ایراد شد؛ «دیگر اشکی نمانده»، ص۴۰. تعدادی از دانشگاهیان تأثیرگذار در ایالات متحده، مانند الیوت کوهن (Eliot Cohen) از دانشگاه جانز هاپکینز و کنت آدلمن (Kenneth Adel-man) از هیئت سیاست دفاعی وزارت دفاع، گفته‌اند که اسلام اساساً نابردبار، توسعه‌طلب و خشن است. برخی از پروتستان‌های تبشیری، اسلام را دینی «شیطانی» خوانده‌اند.

William Pfaff (2002) Herald Tribune, 5 December.

از برخی جهات، چنین ‌طرح‌واره‌هایی می‌تواند غایت‌گرایی خودویرانگری باشد زیرا اگر اسلام اساساً با آرمان‌های دموکراتیک بیگانه است، در این صورت چه می‌توان کرد؟ به نظر می‌رسد که راه‌حل عبارت است از دموکراسی‌سازی (به‌معنای تغییر حکومت با انتخابات آزاد، به‌علاوه‌ی قوه‌ی قضائیهی مستقل، آزادی بیان، حاکمیت قانون و حقوق اقلیت‌ها)، سکولاریزه‌کردن مسلمانان یا گرویدنشان به دینِ «دموکراتیک» متفاوتی. این امر خطیر، با فرض اینکه مطلوب باشد، منطقاً بسیار دشوارتر از ترویج «اسلام معتدل» خواهد بود.

[5] این دسته نویسندگان مثل جان وول (John Voll)، جان اسپوزیتو (John Esposito) و خالد ابوالفضل (Khaled Abou El Fadl) و همچنین مؤسساتی مانند مرکز مطالعات اسلام و دموکراسی (ایالات متحده)، مرکز مسلمانان دموکرات (فرانسه) و بسیاری از وب‌سایت‌ها را در بر می‌گیرد. به یادداشت ۴ در فصل ۶ مراجعه کنید.

[6] Interview with Rashed al-Ghannoushi (1998) Al-Ahram Weekly, 24-30 December, p. 9.

[7] Bahrul Uloom. “Islam, Democracy, and the Future of Iraq”.

[8] در واقع، پرسش‌های فراوانی حول مفهوم دموکراسی وجود دارد. آیا برابر با «بسیارسالاری» مورد نظر رابرت دال (Robert Dahl) است ــ نوعی حکومت توافقی با نخبگان رقیب که منافع اجتماعی مختلف را در چهارچوبی کثرت‌گرا نمایندگی می‌کنند؟ (دال، دموکراسی و منتقدانش.) اگر چنین است، دیگر حوزههای زندگی عمومی، اقتصاد، جامعه و فرهنگ کجا می‌ایستند؟ فردگرایی را چگونه توضیح دهیم: آیا پیش‌نیاز دموکراسی است یا ضد آن؟ آیا سرمایه‌داری با قدرت کورپوریتی و تولید پرتوان رضایت، غیردموکراتیک نیست؟ این پرسش‌ها قدمتی به‌درازی خود دموکراسی دارند. آنها را انبوهی از جنبش‌ها و منتقدانی مطرح کرده‌اند که در پی دموکراتیک‌کردن «دموکراسی» بوده‌اند. مارکسیسم تضاد لیبرالیسم اقتصادی و آرمان‌های دموکراتیک را برجسته کرده است؛ سوسیال‌دموکراسی و انجمن‌گرایی بر شهروندی و برابری تأکید کرده‌اند. برای بحثی عالی رجوع کنید به:

David Held. Models of Democracy.

فمینیست‌ها مدت‌هاست که با نظریهی دموکراتیک برای رفع نابرابری ساختاری، مردسالاری و جدایی حوزه‌ی عمومی (حکومت، جایی که همه باید برابر باشند) و حوزه‌ی خصوصی (حوزه‌ی خانواده و روابط بین‌فردی که استثمارگرانه‌اند) مخالفت کرده‌اند. بنگرید به:

Carole Patemen. The Sexual Contract.

برای بحث بسیار مفیدی درباره‌ی اینکه چگونه آزادی اقتصادی می‌تواند آزادی‌های مدنی و سیاسی را تضعیف کند، بنگرید به:

Sylvia Chan. Liberalism, Democracy, and Development.

[9] James Beckford

[10] James A. Beckford. Social Theory and Religion, p. 2.

[11]برای کثرت تفاسیر و خط‌مشی‌های مسیحی بنگرید به:

Anna L. Peterson & Manuel A. Vásquez & and Philip J. Williams. Christianity, Social Change, and Globalization.

[12] اندیشمندان اثرگذاری که جنگ‌های جهانی اول و دوم را به خاطر دارند، مدتی به این نتیجه رسیدند که آیین کاتولیک و دموکراسی با هم سازگار نیستند. بنگرید به:

S. Lipset & K. Seong & J. C. Torres. “Social Requisites of Democracy”, International Social Science Journal, 13(6), p. 29.

[13] Quoted in: Roland Bainton. Here I Stand, pp. 184-185.

[14] گفته می‌شود که رساله‌ی مارتین لوتر در مورد یهودیان و دروغ‌هایشان الهام‌بخش اصلی هیتلر در کتاب نبرد من است. در نظر برخی، فاشیسم اروپایی ثمره‌ی نوعی فرهنگ مسیحی بود؛ بنگرید به:

Vasilios Bakogiannis. Paul: The Great Scandal.

برای دیدگاه های مشابه نیز بنگرید به:

 Klaus Scholder. The Churches and the Third Reich; Beth A. Griech-Polelle. Bishop von Galen.

[15] www.hom.net/angels/democracy.html.

[16] International Herald Tribune, 7 September 2000, p. 6.

[17] بارزترین تجلی آنچه مایکل لوی (Michael Lowy) در دهه‌ی ۱۹۷۰ «جنگ خدایان» می‌نامد، در اصول مذهب کاتولیک‌ آمریکای لاتین بود که مسیحیان بر سر حمایت (یا مخالفت با) دموکراسی عمیقاً اختلاف داشتند. بنگرید به:

Michael Lowy. The War of Gods.

[18] نصر ابوزید حامی این ایده بود که مسلمانان باید از تفسیر هرمنوتیکی متون مقدسی که ناگزیر به مخالفت با آنها هستند، فراتر بروند. او استدلال می‌کند که ناهم‌خوانی، معانی متعدد و ابهام در خود قرآن نهفته است. به همین ترتیب، خالد مسعود، فقه‌پژوه، تصریح می‌کند که ابهام و تعارض احادیث (گفتار و کردار پیامبر) بیانگر کثرت دیدگاه‌ها در بسیاری از مسائل دینی زمان پیامبر است. بنگرید به:

 Abu Zayd. Rethinking the Quran.

بیانات استاد خالد مسعود بر پایهی ارتباط شخصی من با ایشان است. ادعای من این است که سخنان محققانه‌ی ابوزید و مسعود، صرف‌نظر از صحت استدلال‌هایشان، جنبه‌ای از تلاش برای مشاهده‌ی متون اسلامی از منظرهای مختلف را نشان می‌دهد.

[19] UNESCO (2003) “Statistical Yearbook”.

[20] Likud

[21] بررسی نظرات سیاسی در پنج کشور عربی (الجزایر، مراکش، فلسطین، لبنان و اردن) به «آزادی از اشغال» امتیاز بالاتری نسبت به انتخابات آزاد، شفافیت، رسانه‌های آزاد، اتحادیه‌ها یا دولت‌های پاسخگو می‌دهد. بنگرید به:

“Arab Human Development Report” (2004).

[22] در بحث و نتیجه‌گیری پیشین درباره‌ی الهیات رهایی‌بخش در آمریکای لاتین از منابع زیر بهره برده‌ام:

Christian Smith. The Emergence of Liberation Theology; Gustavo Gutierrez. A Theology of Liberation; Leonardo Boff. Salvation and Liberation; Michael Lowy. The War of Gods; Kovel. “The Vatican Strikes Back”; Bonine. “The Sociohistorical Meaning of Liberation Theology”; Nepstad. “Popular Religion, Protest, and Revolt”.

[23] نظریه‌ی هرمی یا تراوشی: کمک دولت به شرکت‌‌های بزرگ سرانجام به بهره‌مندی طبقات پایین نیز می‌انجامد.

[24] Asef Bayat. “The ‘Street’ and the Politics of Dissent”.

[25] Asef Bayat. “The Coming of a Post-Islamist Society”.

[26] «پسااسلام‌گراییِ» اولیویه روا مقدمه‌ای بر پاره‌ای مقالات اوست که در نظر دارد در آنها از نوعی گرایش پسااسلام‌گرایی سخن بگوید. راینهارد شولتز از «پسااسلام‌گرایی» برای توصیف «اسلام‌گرایی پست‌مدرن» به‌مثابه‌ی جهان‌بینی بیش از پیش چندپاره‌شده و «قومی‌شده» به‌دلیل بازتفسیرهای فزاینده و بومی‌سازی اسلام‌گرایی استفاده می‌کند؛ بنگرید به:

 Schulze. “The Ethnization of Islamic Cultures”, For Gilles Kepel, Jihad, p. 368.

این اصطلاح جهت‌گیری جدید برخی از اسلام‌گرایان را توصیف می‌کند که به نام دموکراسی و حقوق بشر، از آموزه‌های رادیکال، جهادی و سلفی جدا شده‌اند. برخی دیگر، از مفهوم‌سازی کامل این اصطلاح یکسره ناتوان‌اند. یک استثنا، تلقی فرهاد خسروخاور از این اصطلاح در ارزیابی دیدگاه‌های برخی «روشن‌فکران پسااسلام‌گرا در ایران» مانند عبدالکریم سروش است. بنگرید به:

Farhad Khosrokhavar. “The Islamic Revolution in Iran”.

[27] Gilles Kepel

[28] Olivier Roy

[29] Diaa Rashwan. “Wishful Thinking”.

[30] Alain Roussillon. “Decline of Islamism?”.

[31] Salwa Ismail. “The Paradox of Islamist Politics”; François Burgat. Face to Face with Political Islam, pp. 180-181.

[32] da’wa

[33] Kifaya

[34] اولیویه روا پسااسلام‌گرایی را «خصوصی‌سازیِ بازاسلامی‌سازی» تعریف کرده است. این به «نوبنیادگرایی» فردی‌سازی‌شده اشاره دارد.

Olivier Roy. Globalised Islam, p. 97.

[35] Ahmad. “From Islamism to Post-Islamism”.

[36] برای تحلیل روند «اسلامی لیبرال» یا جنبش اصلاحی عربستان سعودی، بنگرید به:

Stéphane Lacroix. “A New Element in the Saudi Political-Intellectual Field”.

[37] Bulent Aras & Omer Caha. “Fethullah Gulen”; Ihsan Dagi. “Rethinking Human Rights”; Diaa Rashwan. “Wishful Thinking”.

تضمین امنیتی؛ خواست امارات و اسرائیل آز آمریکا در ازای برجام

امارات متحده عربی و اسرائیل با مرتبط کردن تقاضای آمریکا برای افزایش تولید نفت با بحث “امنیت منطقه خلیج فارس”، از واشینگتن خواسته‌اند که “دفاع موشکی و تبادل اطلاعات محرمانه” را تقویت کند.امارات متحده عربی و اسرائیل با مرتبط کردن تقاضای آمریکا برای افزایش تولید نفت به “امنیت منطقه خلیج فارس “، از دولت بایدن خواسته‌اند که “دفاع موشکی و تبادل اطلاعات “را تقویت کند. این دو کشور در حال لابی‌گری با ایالات متحده برای تدوین “استراتژی امنیتی برای خاورمیانه” در صورت “احیای توافق هسته‌ای با ایران” هستند. جنگ در اوکراین و افزایش قیمت نفت، اکنون به “اهرم فشاری” به آمریکا برای سوق این کشور به کسب تضمین‌هایی از ایران بدل شده که در سال ۲۰۱۵ تامین نشده بود.

پنج منبع مطلع که خواستار فاش نشدن هویت‌شان شده‌اند، در گفتگو با خبرگزاری بلومبرگ گفته‌اند که امارات و اسرائیل که پیش‌تر با هم “دشمنی” داشتند و روابط دیپلماتیک را در سال ۲۰۲۰ به دنبال “پیمان ابراهیم” برقرار کردند، خواستار رویکردی منسجم هستند که شامل “تقویت دفاع موشکی و اشتراک اطلاعات” است.

سه نفر از این افراد گفته‌اند که اسرائیل و امارات به طور جداگانه با مقامات دولت بایدن تماس گرفته‌اند، اما در بحبوحه نگرانی از این که ایران از درآمدهای بادآورده نفتی خود برای “انتقال وجوه بیشتر به گروه‌های نیابتی مسلح در سراسر خاورمیانه استفاده کند”، با یکدیگر هماهنگی می‌کنند.

یک مقام وزارت امور خارجه آمریکا نیز گفت که ایالات متحده به منطقه‌ای متعهد است که شرکای آن از “تجاوز خارجی” در امان باشند و با آنها برای “مقابله با تهدیدات ایران” همکاری می‌کند.

به گفته یک مقام ارشد دولت بایدن، بحث‌های مداومی در مورد چشم‌انداز تهدید وجود دارد. این مقامات تعهد ایالات متحده به یک طرح خاص یا جدید را تایید نکردند.

وزارت خارجه اسرائیل از اظهار نظر درباره این خبر “خودداری” کرده است، در حالی که وزارت دفاع این کشور به درخواست برای اظهار نظر “پاسخی نداده است”. وزارت خارجه امارات متحده عربی نیز به ایمیلی که تقاضای اظهار نظر رسمی داشت، “پاسخ نداد”.

دولت‌های عربی خلیج فارس و اسرائیل با توافق ۲۰۱۵ که برنامه هسته‌ای ایران را در ازای لغو تحریم‌ها محدود می‌کرد، “مخالفت کرده” و گفته بودند که این توافق نخواهد توانست نگرانی‌های آنها را در مورد “توانایی موشک‌های بالستیک” یا “حمایت حکومت ایران از شبه‌نظامیان” از جمله “حزب‌الله لبنان” و “حوثی‌های یمن” برطرف کند.

نارضایتی‌ها از آن زمان تشدید شد و دولت‌های عربی خلیج فارس را وادار به “گسترش روابط” با روسیه و چین به عنوان جایگزینی در برابر جدایی آهسته ایالات متحده از منطقه کرد.

روابط به حدی بدتر شده است که آنها تمایلی به حمایت از تلاش‌های ایالات متحده برای “منزوی کردن مسکو” و اطمینان بخشیدن به بازارهای انرژی ندارند، زیرا حمله ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه به اوکراین، قیمت نفت را به “بالاترین حد در ۱۳ سال گذشته” رسانده است.

مذاکرات برای احیای توافق برجام، هفته گذشته پس از ۱۱ ماه “بدون هیچ جایگزین روشنی” برای رسیدگی به فعالیت‌های هسته‌ای تهران به حالت تعلیق درآمد و بر “نگرانی‌های امنیتی منطقه‌ای” افزود.

نفت در برابر امنیت

عزم دولت بایدن برای آرام کردن بازارهای انرژی که متاثر از تحریم‌ها ملتهب شده است، به امارات متحده عربی، سومین تولیدکننده بزرگ اوپک، “اهرم فشار جدیدی” در گفتگو با مقامات آمریکایی داده است.

به گفته سه منبع مطلع، باربارا لیف، مدیر ارشد خاورمیانه در شورای امنیت ملی کاخ سفید، هفته گذشته برای “کاهش تنش‌ها” از ابوظبی بازدید کرد و با شیخ طحنون بن زاید، رئیس قدرتمند امنیتی و سلطان الجابر، که ریاست شرکت نفت دولتی Adnoc، را بر عهده دارد، دیدار کرد.

این منابع افزودند که این مذاکرات حول محور “تقاضای امارات برای تضمین‌های امنیتی” و تمایل بایدن برای خروج بیشتر بشکه های نفت از اوپک بود.

مدت کوتاهی پس از آن جلسه، امارات متحده عربی بیانیه‌ای از طریق نماینده خود در واشنگتن دی سی صادر کرد و گفت که از اعضای اوپک پلاس می‌خواهد تا تولید نفت را “سریعتر” افزایش دهند

.

قیمت نفت کاهش یافت و آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده از این پیشنهاد استقبال کرد. وزیر نفت امارات بعداً انتظارات را کاهش داد و مجدداً تأکید کرد که کشورش به تولیدکنندگان نفت “متعهد” است.

اوپک پلاس که “تحت سلطه” عربستان سعودی و شامل روسیه است، تاکنون در برابر درخواست کاخ سفید و مصرف کنندگان عمده نفت برای افزایش تولید، “مقاومت” کرده است.

عربستان سعودی که بیشترین وزن را در اوپک دارد و یکی از مهم‌ترین اعضای آن است، از زمان بیانیه امارات هیچ اظهارنظری نکرده است.

یک مقام وزارت امور خارجه تأیید کرد که ایالات متحده «مذاکرات منظم و سطح بالایی با عربستان سعودی، امارات متحده عربی و دیگران درباره رویکرد مشترک برای مدیریت فشارهای بازار ناشی از حمله روسیه به اوکراین و همچنین در مورد طیف وسیعی از مسائل پیش روی کشورها داشته است.»

تحریم‌های جدید علیه حوثی‌ها؟

روابط عربستان سعودی با ایالات متحده بعد از انتخاب بایدن تیره شده است، چرا که منزوی‌سازی حکومت عربستان به دلیل نقشش در قتل جمال خاشقجی در سال ۲۰۱۸ از وعده‌های انتخاباتی بایدن بود.

جو بایدن برای تماس با حکومت عربستان به جای ولیعهد قدرتمندی که امور روزمره این پادشاهی را اداره می‌کند، “ارتباط مستقیم” با ملک سلمان را انتخاب کرده است.

به گفته چند منبع مطلع، این سیاست به این معنی است که کاخ سفید «بسیاری از اهرم‌های فشار خود را در ریاض از دست داده است».

اسکای نیوز گزارش داد که بوریس جانسون، نخست وزیر بریتانیا ممکن است این هفته به عربستان سعودی سفر کند و از “روابط بهتر خود با ولیعهد” برای فشار آوردن جهت “بهبود وضعیت بازارهای نفت” استفاده کند.

روابط ایالات متحده با امارات نیز در “پایین‌ترین سطح خود” در سال‌های اخیر قرار دارد، واقعیتی که به طور علنی پذیرفته شده است، اما تنها در پی “جنگ اوکراین” بیشتر نمود یافته است.

اوج اختلاف، زمانی در شورای امنیت سازمان ملل ظاهر شد که امارات متحده عربی با “رای ممتنع” در رای‌گیری با ابتکار عمل ایالات متحده “در محکومیت تهاجم روسیه”، متحدان خود را غافلگیر کرد.

دو منبع مطلع تایید کردند که امارات متحده عربی از توجه و نیاز مجدد ایالات متحده برای درخواست استقرار گسترده‌تر پاتریوت و THAAD در منطقه پس از سیل حملات موشکی و پهپادی به ابوظبی در سال جاری استفاده می‌کند.

به اذعان این منابع انتظار می‌رود «ایالات متحده برای ترغیب امارات، اقداماتی برای مقابله با شورشیان حوثی مورد حمایت حکومت ایران، که پشت حملات اخیر به ابوظبی و عربستان سعودی هستند، انجام دهد.»

این اقدامات احتمالاً شامل “تحریم‌های اضافی و بسته‌شدن حساب‌های حوثی‌ها در رسانه‌های اجتماعی” می‌شود، اما تا حد بازگرداندن نام این گروه به عنوان “یک سازمان تروریستی خارجی” تعمیم نمی‌یابد.

از سوی دیگر یک مقام وزارت امور خارجه به بلومبرگ گفته است که ایالات متحده از تحریم رهبران حوثی و نهادهایی که به بی‌ثباتی منطقه و رنج انسانی کمک می‌کنند، عقب‌نشینی نخواهد کرد.

امارات متحده عربی پس از حملات موشکی که در ماه فوریه ابوظبی را هدف قرار داد، از ایالات متحده خواسته است که حوثی‌ها را دوباره در “لیست تروریستی” قرار دهد، اما گروه‌های امدادی می‌گویند که این امر توانایی آنها را برای رساندن مواد غذایی به غیرنظامیانی که با یکی از “بدترین فجایع انسانی جهان” در یمن روبرو هستند، مختل می‌کند.

توافق کشورهای عضو اتحادیه اروپا بر سر چهارمین بسته تحریم علیه روسیه

کشورهای اتحادیه اروپا بر سر چهارمین بسته تحریم علیه روسیه به توافق رسیدند. سران دو کشور آلمان و ترکیه در آنکارا به تأکید خواستار آتش‌بس در اوکراین شدند. روسیه اعلام کرد صادرات غلات را به مدت بیش از سه ماه متوقف می‌کند.● اوکراین: ایران مخالف جنگ در اوکراین است

به گزارش خبرگزاری رویترز، دمیترو کولِبا، وزیر خارجه اوکراین روز دوشنبه ۱۴ مارس پس از گفت‌وگوی تلفنی با حسین امیرعبداللهیان، همتای ایرانی خود گفته است که ایران از جنگ روسیه در اوکراین حمایت نمی‌کند. وزیر خارجه ایران فردا سه‌شنبه ۱۵ مارس عازم مسکو است.

کولبا در توییتر نوشت: «ایران مخالف جنگ در اوکراین و خواستار یک راه‌حل مسالمت‌آمیز است. از او خواهش کردم این پیام من را به مسکو برساند: روسیه باید به بمباران غیرنظامیان پایان دهد و به یک آتش‌بس پایبند بماند و از خاک اوکراین خارج شود.»

● مسکو: رزمنده‌های خارجی حامی اوکراین را هدف می‌گیریم

وزارت دفاع روسیه اعلام که مکان‌های احتمالی رزمنده‌های خارجی را شناسایی کرده و همچنان مورد حمله قرار خواهد داد. ایگور کناشنکو، سخنگوی وزارت دفاع روسیه گفت: «ما تمام مکان‌های استقرار مزدوران خارجی در اوکراین را می‌شناسیم. آن‌ها را همچنان مورد حملات هدفمند قرار خواهیم داد.»

این مقام وزارت دفاع روسیه افزود: «برخی کشورهای غربی در سطح دولت به شهروندان خود کمک می‌کنند تا به عنوان مزدور وارد خصومت‌های اوکراین علیه روسیه شوند.»

ارتش روسیه روز یکشنبه ۱۳ مارس مرکز آموزش نظامی “یاوریف” واقع در ۱۵ کیلومتری مرز لهستان را هدف موشک‌های خود قرار داد و سپس اعلام کرد بسیاری رزمنده‌های خارجی را کشته است. دولت کی‌یف این ادعا را رد کرد و آن را بخشی از “پروپاگاندای روسیه” خواند. مقامات اوکراین افزوده‌اند که در این حمله ۳۵ نفر کشته و ۱۳۴ تن دیگر زخمی شدند.

● اتحادیه اروپا بر سر چهارمین بسته تحریم علیه روسیه به توافق رسید

کشورهای عضو اتحادیه اروپا بر سر چهارمین بسته تحریم علیه روسیه به توافق رسیدند. جزئیات این بسته به طور رسمی اعلام نشده است، اما دیپلمات‌ها می‌گویند این بسته شامل ممنوعیت واردات فولاد و آهن از روسیه، ممنوعیت سرمایه‌گذاری در شرکت‌های نفتی و حوزه انرژی و نیز ممنوعیت صادرات کالاهای لوکس، از جمله خودروهای بالای ۵۰هزار یورو می‌شود.

دفتر ریاست فرانسوی شورای اتحادیه اروپا اعلام کرد که جایگاه تجاری روسیه در اتحادیه اروپا به عنوان “ملت با بیشترین نفع” پس گرفته می‌شود.

● ارزیابی پنتاگون از پیشروی نظامی روسیه به سوی کی‌یف و دیگر شهرها

یک مقام عالی‌رتبه وزارت دفاع آمریکا گفته است که پیشروی ارتش به سوی کی‌یف، پایتخت اوکراین بسیار کند است و در برخی نقاط، سربازان روس تنها ۱۵ کیلومتر با مرکز شهر فاصله دارند. کاروان نظامی چند ده کیلومتری روسیه اما پیشروی چندانی نداشته است.
پنتاگون می‌افزاید که در شهر چرنیهیف در شمال کشور، که تقریبا شهری است که تک و تنها افتاده نیز ارتش روسیه قادر به پیشروی نبوده است، زیرا اوکراینی‌ها سرسختانه مقاومت از خود به خرج می‌دهند.

این مقام عالی پنتاگون گفت که حمله موشکی اخیر روسیه به پایگاه تمرینات نظامی “یاوریف” در ۱۵ کیلومتری مرز لهستان، تأثیری بر ارسال کمک‌ها و تسلیحات غربی به ارتش اوکراین نگذارده است. او تأکید کرد، این تصور روس‌ها اشتباه است که فکر می‌کنند یک مرکز مهم حمایت‌های امنیتی را هدف قرار داده‌اند.

پنتاگون می‌گوید از آغاز جنگ تاکنون، ارتش روسیه در مجموع ۹۰۰ موشک به خاک اوکراین شلیک کرده است. این مقام ارشد وزارت دفاع آمریکا افزود که هم‌اکنون نبردی سخت در آسمان اوکراین در جریان است و روس‌ها به‌رغم تجهیزات خود هنوز نتوانسته‌اند آسمان اوکراین را در کنترل خود درآورند.

● آمریکا: چین آمادگی خود را برای ارسال تسلیحات به روسیه اعلام کرده است

به گزارش رویترز، یک مقام دولت آمریکا می‌گوید که ایالات متحده به هم‌پیمانان خود در پیمان ناتو و به چندین کشور آسیایی اطلاع داده است که چین آمادگی خود را برای ارسال تسلیحات و کمک‌های اقتصادی به روسیه برای ادامه جنگ در اوکراین اعلام کرده است.
این پیام چین از مسیر دیپلماتیک و نیز با اعزام یک مقام اطلاعاتی به مسکو به اطلاع کرملین رسیده است. این مقام آمریکایی که نخواسته نامش فاش شود، می‌گوید، از پیش انتظار می‌رفته است که چین این اقدام خود را تکذیب کند.

● حدود ۲.۸ میلیون جنگ‌زده اوکراینی از کشور فراری شده‌اند

بر اساس آخرین گزارش آمار کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل که روز دوشنبه ۱۴ مارس در ژنو انتشار یافت، از زمان تهاجم روسیه به اوکراین در ۲۴ فوریه بدین سو ۲میلیون و ۸۰۰هزار شهروند این کشور فراری شده‌اند. از روز یکشنبه به دوشنبه ۱۱۰هزار و ۵۱۲ نفر به این آمار افزوده شده است.

موج خروج جنگزدگان از اوکراین، از زمان جنگ دوم جهانی بدین سو، بزرگترین حرکت فراریان از جنگ در سطح اروپا به حساب می‌آید.

بر اساس داده‌های سازمان حفاظت از کودکان سازمان ملل (یونیسف)، یک میلیون نفر از جنگ‌زدگان فراری را کودکان تشکیل می‌دهند. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل پیش از ارزیابی کرده که تهاجم روسیه به اوکراین چهار میلیون آواره جنگی به دنبال خواهد آورد. این سازمان اما اکنون اعلام کرده که در ارزیابی اولیه خود باید تجدیدنظر کند و رقم واقعی بسیار بیش از این خواهد بود.

جمعیت اوکراین تا پیش از تهاجم روسیه ۳۷ میلیون نفر بود. در این رقم شبه‌جزیره کریمه که در اشغال روسیه است و مناطق جدایی‌طلب طرفدار روسیه در دونتسک و لوهانسک محاسبه نشده‌اند.

هم‌اکنون از هر ۱۰ جنگ‌زده اوکراینی ۶ نفر در لهستان به سر می‌برند. پیش از جنگ حدود ۱.۵ میلیون اوکراینی در لهستان زندگی می‌کرده‌اند.

تاکنون ۱۴۰هزار نفر جنگ‌زده اوکراینی در آلمان ثبت شده‌اند که رقم واقعی بسیار بیش از این‌هاست، زیرا اوکراینی‌ها می‌توانند بدون بازرسی می‌توانند از مرز عبور کنند.

● شولتس و اردوغان خواستار آتش‌بس در اوکراین شدند

اولاف شولتس، صدراعظم آلمان و رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه به طور مشترک خواستار آتش‌بس در جنگ روسیه علیه اوکراین شدند. شولتس در سفر خود در آنکارا گفت: «ما هر دو کاملا توافق داریم که هر چه سریع‌تر باید آتش‌بس برقرار شود.» او تأکید کرد باید سریعا دالان‌های انسانی برای غیرنظامیان ایجاد شود.

اردوغان نیز تأکید کرد: «ما به تلاش‌های خود برای یک آتش‌بس پایدار بی‌وقفه ادامه خواهیم داد.» او گفت، آلمان و ترکیه توافق دارند که تلاش‌های دیپلماتیک باید تداوم یابند.

شولتس و اردوغان در کنفرانس خبری خود به طور مشترک ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه را فراخواندند: “این جنگ را متوقف کنید”. شولتس گفت: «روسیه با هر روز و با هر بمب، خود را هر چه بیشتر از جامعه بین‌المللی که همه ما آن را شکل داده‌ایم، دورتر می‌کند.»

صدراعظم آلمان افزود که حاکمیت ملی و تمامیت ارضی اوکراین قابل بحث نیست.

● روسیه صادرات غلات را کاهش می‌دهد

روسیه به عنوان بزرگترین صادرکننده غلات در جهان اعلام کرد که برای مدتی از صادرات گندم، جو و چاودار (گندم سیاه) خودداری خواهد کرد. ویکتوریا آبرامچنکو، معاون نخست‌وزیر روسیه با اعلام این خبر گفت که روسیه نخست باید نیازهای داخلی را تأمین کند تا از افزایش قیمت برای مصرف‌کنندگان در داخل کشور جلوگیری شود.

از فردا سه‌شنبه ۱۵ مارس تا ۳۰ ژوئن صادرات غلات، مانند گندم، جو، چاودار، ذرت و غلات مخلوط متوقف خواهد شد.
آبرامچنکو اما افزود که “صادرات غلات در چارچوب سهمیه، به دلیل مجوزهای تک‌موردی، مجاز خواهد بود”.

● رزمایش ۵۰۰ نیروی زمین‌دریای روسیه در کالینینگراد

به گزارش رویترز به نقل از خبرگزاری اینترفاکس، حدود ۵۰۰ نیروی زمین‌-‌دریای ناوگان دریای بالتیک روسیه رزمایش نظامی خود را طبق برنامه در ناحیه برونگان/برون‌بوم کالینینگراد برگزار شده است.

کالینینگراد که در گذشته به شهر “کونیگزبرگ” پروس شرقی آلمان شهرت داشت، خارج از مرزهای فدراسیون روسیه میان لهستان و لیتوانی و در حاشیه دریای بالتیک قرار دارد. این منطقه ۳۰۰ کیلومتر با مرز روسیه فاصله دارد.

در جریان جنگ سرد این شهر اهمیت داشت و پایگاه ناوگان دریای بالتیک شوروی بود. به همین دلیل ورود به آن برای خارجیان ممنوع بود.

در سال ۲۰۰۷ سرگئی ایوانف، نخست‌وزیر روسیه اعلام کرد که اگر سامانه پدافند موشکی آمریکا در اروپا مستقر شود، روسیه نیز جنگ‌افزار هسته‌ای در کالینینگراد مستقر خواهد کرد.

● “بایدن می‌خواهد به خاطر جنگ اوکراین به اروپا بیاید”

به گزارش خبرگزاری رویترز به نقل از یک منبع نزدیک به دولت آمریکا، جو بایدن، رئیس‌جمهوری ایالات متحده در نظر دارد به منظور گفت‌وگوی نزدیک با هم‌پیمانان آمریکا به اروپا بیاید. این فرد مطلع گفته است که این سفر می‌تواند طی هفته‌های آینده صورت گیرد. تصمیم قطعی در این باره هنوز اتخاذ نشده است. اداره ریاست‌جمهوری در واشنگتن در این باره نظر نداده است.

● اوکراین: روسیه مانع امدادرسانی به ماریوپل می‌شود

ایرینا ورشوک، معاون نخست‌وزیر اوکراین می‌گوید حملات نظامیان روسیه مانع از امدادرسانی انسانی برای ماریوپل می‌شود که در محاصره قرار دارد.یک کاروان امدادرسانی قصد داشته امروز دوشنبه ۱۴ مارس کالاهای مورد نیاز به این شهر برساند و زنان و کودکان را به مکانی امن انتقال دهد که همچون هفته گذشته نتوانسته وارد شهر شود. گفته می‌شود برخی غیرنظامیان این شهر بندری تحت محاصره توانسته‌اند با خودرو شهر را ترک کنند.

● سرقت هکری ۲۰ ترابایت داده‌های شعبه آلمان کنسرن “روس‌نفت”

کنسرن عظیم انرژی “روس‌نفت” یکی از ارکان امپراتوری اقتصاد روسیه به شمار می‌رود. حال شرکت آلمانی زیرمجموعه “روس‌نفت” مورد حمله هکر‌های گروه “آنونیمس” (ناشناس) قرار گرفته است. این گروه هکری اعلام کرد صدمات زیادی به این شعبه آلمانی کنسرن نفتی روسیه وارد کرده و در مجموع ۲۰ ترابایت داده‌های این کنسرن و نیز “بک‌آپ” لپ‌تاپ‌های مدیران ارشد این کنسرن را به سرقت برده و از دور ۵۹ گوشی آی‌فون و دیگر دستگاه‌های را به کل پاک کرده است. این گروه هکری گفته است، قصد انتشار تمام داده‌های به سرقت برده را ندارد. این حمله هکری روز شنبه ۱۲ مارس رخ داده است.

گرهارد شرودر، صدراعظم پیشین آلمان، ریاست شورای نظارت “روس‌نفت آلمان” را برعهده دارد. او به درخواست رسانه‌ها برای موضع‌گیری در این زمینه واکنشی نشان نداده است.

به گفته رسانه‌های “اشپیگل” و “دی‌ولت” آلمان، اداره فدرال امنیت فن‌آوری دیجیتال آلمان این سرقت هکری را تأیید کرده است. هم‌اکنون پلیس جنایی فدرال آلمان به مأموریت از سوی دادستانی برلین تحقیق در این زمینه را آغاز کرده است.

شعبه آلمان کنسرن روسی “روس‌نفت” طی سال‌های گذشته واردات یک چهارم نیاز نفتی آلمان را از روسیه تأمین می‌کرده است. این کنسرن در سه پالایشگاه نفتی آلمان سهم دارد.

● “توقف فنی” در چهارمین دور مذاکرات اوکراین و روسیه

میخائیلو پودولیاک، مشاور رئیس‌جمهوری اوکراین در توییتر اعلام کرد که مذاکرات میان روسیه و اوکراین وارد یک “توقف فنی” شده است. هدف از این توقف “کار بیشتر در کارگرو‌ه‌ها برای روشن ساختن تعریف یکایک مفاهیم است”. این مذاکرات فردا سه‌شنبه ۱۵ مارس از سر گرفته می‌شود.

● حزب سوسیال دموکرات آلمان از شرودر درباره سفرش به مسکو سئوال نمی‌کند

کوین کونترت، دبیرکل حزب سوسیال دموکرات آلمان روز دوشنبه ۱۴ مارس در برلین گفت که حزب او از گرهارد شرودر، صدراعظم پیشین آلمان در مورد نتایج سفرش به مسکو و دیدار با پوتین سئوالی نخواهد کرد. شرودر عضو حزب سوسیال دموکرات آلمان است.
کونترت گفت: «ما تلاشی نخواهیم کرد که چیزی در مورد انگیزه این سفر به دست آوریم.» او گفت که دفتر مرکزی این حزب نیز اطلاعی بیشتر از رسانه‌ها در مورد این سفر ندارد.

دبیرکل حزب سوسیال دموکرات آلمان افزود: «اگر او [شرودر] به شناخت‌های بیشتری دست یافته که فکر می‌کند برای تصمیم‌های آینده دولت آلمان می‌توانند مهم باشند، تمام راه‌های تماس به روی او باز است که می‌تواند استفاده کند.»

گرهارد شرودر چهارشنبه گذشته راهی مسکو شد تا به ادعای خود در باره تهاجم روسیه به اوکراین با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه دیدار و گفت‌وگو کند. صدراعظم آلمان و رهبری حزب سوسیال دموکرات بارهای از گرهارد شرودر خواسته بودند از مقام‌های خود در کنسرن‌های نفتی روسیه کناره‌گیری کند. او تاکنون حاضر به کناره‌گیری نشده است.

● سازمان ملل تاکنون ۶۳۶ مورد مرگ در اوکراین را ثبت کرده است

بر اساس آمار کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، از آغاز تهاجم نظامی روسیه به اوکراین ۶۳۶ مورد مرگ غیرنظامیان به ثبت رسیده است. دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر در ژنو روز دوشنبه ۱۴ مارس اعلام کرد ۴۶ تن از کشته‌شدگان کودک و نوجوان بوده‌اند.

این نهاد سازمان ملل می‌افزاید که همچنین ۱۱۲۵ نفر زخمی شده‌اند. در آمار روز قبل این نهاد از ۱۰۶۷ زخمی گزارش شده بود.
میشل باشله، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل در رابطه با این آمار تأکید کرد که رقم واقعی قربانیان تهاجم روسیه به اوکراین بدون تردید بسیار بالاتر است. این نهاد تنها آماری را ارائه می‌دهد که خود توانسته صحت آن را مورد بررسی قرار دهد.

● اوکراین اتهام حمله موشکی به دونتسک را رد کرد

وزارت دفاع اوکراین اتهام وزارت دفاع روسیه مبنی بر حمله موشکی از سوی اوکراین به دونتسک را رد کرد. جدایی‌طلبان طرفدار روسیه ادعا کرده‌اند که در اثر حمله موشکی اوکراین به شهر بزرگ دونتسک ۲۰ نفر کشته و ۹ تن دیگر زخمی ‌شده‌اند.
یک سخنگوی ارتش اوکراین در این رابطه گفت که این “بدون تردید یک موشک روسی و یا انفجار مهمات بوده است”.
وزارت دفاع روسیه هیچ گونه شواهدی دال بر ادعای خود ارائه نداده است. منابع مستقل نمی‌توانند صحت این ادعا را پیگیری کنند.

● روسیه حملات موشکی به شهرهای اوکراین را ادامه داد

از شب گذشته تا امروز دوشنبه ۱۴ مارس حملات موشکی و توپخانه‌ای روسیه به شهرها ادامه یافتند. به گفته اولکسی کولبا، رئیس اداره منطقه بزرگ کی‌یف در تلویزیون اوکراین، حملات توپخانه‌ای به حاشیه شمال غربی و شرق کی‌یف تداوم یافته‌اند و یک عضو شورای شهر بروواری در درگیری‌ها کشته شده است.

همچنین از حملات روسیه به شهرهای ایرپین، بوچا و هوستومل، واقع در شمال غربی کی‌یف گزارش شده است.

شهرهای میکولایف واقع در جنوب اوکراین و نیز کلان‌شهر خارکیف هدف حملات هوایی روسیه بوده‌اند. به گفته دفتر ریاست‌جمهوری اوکراین، در منطقه ریونه در شمال غربی کشور، برج تلویزیون مورد اصابت موشک‌های روسی قرار گرفته است.
همین‌طور از شهر بندری خرسون که در اشغال روسیه است، چندین انفجار گزارش شده است.

از سه حمله هوایی روسیه به شهر شمالی چرنیهیف خبر رسیده است. بخش اعظم این شهر فاقد انرژی گرما برای خانه‌های مسکونی است.

● جدایی‌طلبان طرفدار روسیه: ۲۰ کشته در دونتسک

به گزارش خبرگزاری تاس، دنتس پوشیلین، رهبر جدایی‌طلبان دونتسک اعلام کرد که در اثر حملات موشکی اوکراین به شهر بزرگ دونتسک دست‌کم ۲۰ نفر زیر آوار مانده و کشته و ۹ تن دیگر زخمی ‌شد‌ه‌اند. اوکراین این اتهام را رد کرده است.

● یک کشته در حمله توپخانه‌ای روسیه به یک ساختمان مسکونی

صبح دوشنبه ۱۴ مارس یک خانه مسکونی ۹ طبقه‌ای واقع در شمال کی‌یف هدف حملات توپخانه‌ای ارتش روسیه قرار گرفت و یک نفر کشته شد. سه تن دیگر به بیمارستان منتقل شدند و ۹ نفر در محل درمان شدند.

● شرکت هواپیماسازی در کی‌یف هدف حمله قرار گرفت

یک شرکت هواپیماسازی مشهور اوکراینی واقع در کی‌یف هدف حمله قرار گرفت. شهرداری پایتخت در کانال تلگرامی خود گفت، “اشغالگران تأسیسات آنتونف را مورد حمله قرار دادند”. در اثر این حمله یک نفر کشته و ۷ تن دیگر زخمی شدند.
وبگاه strana.news با انتشار تصاویر و ویدئوهایی نشان می‌دهد که دودی غلیظ از این تأسیسات بلند شده است. جزئیات بیشتری منتشر نشده است. در این تأسیسات هواپیماهای باری و مسافربری ساخته می‌شوند.

برای مشاهده اخبار بیشتر در باره جنگ در اوکراین اینجا کلیک کنید.

حبس و محرومیت ‌برای یک فعال دانشجویی به دلیل مخالفت با مجازات اعدام

یک دانشجوی دانشگاه علامه‌ طباطبایی به دلیل شرکت در مراسم روز زن و مخالفت با مجازات اعدام به یک سال زندان محکوم شده است. هستی امیری از استفاده از گوشی همراه و عضویت در احزاب هم به مدت دو سال محروم شده است.هستی امیری، دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی و از فعالان دانشجویی این دانشگاه از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به اتهام “تبلیغ علیه نظام” به یک سال حبس تعزیری و منع شرکت در گردهمایی‌های دانشجویی به جز کلاسهای درس محکوم شد.

در توئیتی که امیر رئيسيان، وکیل هستی امیری روز دوشنبه، ۲۳ اسفند منتشر کرد، ضمن خبر اعلام محکومیت موکلش نوشت، اتهاماتی که به خانم امیری وارد شده تصویری از شرکت او در مراسم ۸ مارس (روز جهانی زن) در سال گذشته و انتقاد و مخالفت‌هایش با مجازات اعدام بوده است.

رئیسیان همچنین از “مجازات‌های تکمیلی”ای خبر داده است که خانم امیری به آنها محکوم شده، از جمله “ضبط گوشی تلفن همراه مورد استفاده، منع عضویت در احزاب، گروهها و دستجات سیاسی و اجتماعی (داخل و خارج فضای مجازی) به مدت دو سال” را شامل می‌شوند.

بازداشت خانم امیری در روز ۱۸ دی و در دادسرای اوین انجام گرفت. ۵ روز پیش از این تاریخ نیروهای امنیتی وارد منزل خانوادگی این دانشجو شده و به دلیل عدم حضور او در خانه به خانواده‌اش اعلام کردند که او باید در تاریخ ۱۸ دی به شعبه دو بازپرسی دادسرای اوین مراجعه کند.

در جلسه تفهیم اتهام، هستی امیری با اتهاماتی مانند “اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت” و “فعالیت تبلیغی علیه نظام” روبرو شد، ولی او تا زمان تشکیل جلسه محاکمه با قرار وثیقه پانصد میلیون تومانی آزاد شد.

بعدتر دادگاه او را از اتهام اول تبرئه کرد، ولی برای دو اتهام یادشده مجموعاً مجازات یک سال حبس و “مجازات تکمیلی” را برای او وضع کرد.

هستی امیری در یک پیام توئیتری به حکم صادره واکنش نشان داده و نوشته است: «نه تنها باید یک سال به زندان بروم بلکه دو سال هم باید دانشگاه را به مثابه زندان تحمل کنم. یعنی جز کلاس‌ درس‌های اجباری حق حضور در هیچ اجتماع دانشجویی را ندارم. ضمناً طبق حکم صادره موبایلم به عنوان آلت جرم ضبط خواهد شد و حق حضور در هیچ جمعیت مجازی یا غیرمجازی را هم ندارم”.

او درباره مصادیق اتهام وارده از سوی قوه قضائیه به عکسی اشاره کرده که روز ۸ مارس در سردر دانشگاه علامه همراه با همراهان گرفته است. اتهام دوم هم نکاتی است که او در دفاع از حق حیات و مخالفت با حکم اعدام در توئیتر نوشته است.

خبر محکومیت خانم امیری از جمله به دلیل مخالفت با مجازات اعدام در همان روزی انتشار یافت که مقام‌ها و نهادهای مختلف جمهوری اسلامی مشغول حمله و انتقاد به عربستان به خاطر اعمال گسترده مجازات اعدام در روز شنبه بودند.

“ستاد حقوق بشر قوه قضائیه” در بیانیه‌ای عربستان سعودی را به خاطر این اعدام‌ها “به نقض گسترده حقوق بشر و سوء استفاده از قدرت در قلمرو تحت حاکمیت خود” متهم کرد و ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور گفت که “سکوت کشورهای مدعی حقوق بشر در مقابل اعدام بی‌گناهان محکوم است”. این در حالی است که ایران خود در ارتباط با اعدام‌های گسترده و هزاران‌نفری دهه اول انقلاب و نیز اعمال همچنان گسترده این مجازات، حتی در مورد نوجوانان، پیوسته با انتقادهای گسترده سازمان‌های حقوق بشری و نهادها و شخصیت‌های مدافع این حقوق در داخل و خارج روبرو است. نام جمهوری اسلامی پیوسته در میان سه کشوری است که بیشترین تعداد اعمال مجازات اعدام در جهان را دارند.

شانزدهمین مراسم اهدای جوایز «زنان شجاع بین‌المللی» وزارت خارجه آمریکا برگزار شد

وزیر خارجه آمریکا با اشاره به تهاجم روسیه به اوکراین، گفت که میلیون‌ها زن اوکراینی آواره شده‌اند و میلیون‌ها زن دیگر علیه نیروهای اشغالگر روسیه در کشورشان به پا خاسته‌اند و در حال مبارزه هستند.