Previous Next

کسب یک رتبه آخر دیگر در جهان برای جمهوری اسلامی



رئيس سازمان محیط زیست در ایران گفته: در زمینه توسعه انرژی‌های پاک رتبه آخر جهان هستیم

عیسی کلانتری گفته است ایران در زمینه توسعه انرژی‌های پاک «ضعیف‌ترین عملکرد» را دارد و «رتبه آخر در جهان» را کسب کرده است.

به گزارش رادیو فردا، او در مصاحبه‌ای که روز یک‌شنبه، ۱۰ اسفند در روزنامه اعتماد منتشر شده است، با اشاره به بحث پیوستن ایران به معاهده پاریس، می‌گوید این بحث در مجلس به مشکل برخورده و «فكر می‌كنند كه اگر عضو معاهده پاريس شويم، جلوی توسعه كشور گرفته خواهد شد».

پس از سال‌ها مذاکره و ناتوانی جامعه بین المللی برای دستیابی به معاهده‌ای فراگیر در جهت مقابله با تغییرات آب‌وهوایی زمین، سران کشورهای جهان در پاییز سال ۹۴ در پاریس به‌ توافقی دست یافتند.

هدف بلندمدت توافق این است که نگذارد دمای زمین بیش از «۲ درجه سانتیگراد» افزایش یابد. برای تحقق این هدف، کشورهای جهان توافق کردند با اجرای سیاست‌هایی، هرچه سریع‌تر جلوی انتشار گازهای گلخانه‌ای را بگیرند.

در طول سال‌های گذشته برخی مقام‌های دولتی در ایران بارها خواستار پیوستن به این معاهده شده‌اند، از جمله آبان سال ۹۷، وزرای نفت و خارجه در نامه‌‌های جداگانه به حسن روحانی خواستار الحاق ایران به توافق‌ پاریس شدند ولی این موضوع کماکان بین مجلس و شورای نگهبان سرگردان است.

تایید حکم اعدام “آرمان” در حکومت کودک کش خامنه‌ای



پس از محاکمه مجدد؛ تایید حکم اعدام آرمان عبدالعالی، کودک-مجرم در دیوان عالی کشور

خبرگزاری هرانا – حکم محکومیت آرمان عبدالعالی، کودک_مجرم که پس از قبولی اعاده دادرسی و محاکمه مجدد، توسط دادگاه کیفری استان تهران از بابت اتهام قتل به اعدام محکوم شده بود، در دیوان عالی کشور تایید شد. آقای عبدالعالی پیشتر در سال ۹۲ نیز از بابت اتهام “قتل” به اعدام محکوم و این حکم در دیوان عالی کشور نیز تایید شده بود. این در حالی است که تاکنون جسد مقتول پیدا نشده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از خبرآنلاین، حکم اعدام آرمان عبدالعالی، کودک_مجرم که پیشتر از بابت اتهام قتل به اعدام محکوم شده بود، برای بار دوم در دیوان عالی کشور تایید شد.

آرمان در جلسه دادگاه منکر قتل غزاله شده و گفته بود: “من آن زمانی بچه بودم. اشتباهات زیادی کردم، اما قتلی مرتکب نشده ام”.

آقای عبدالعالی، پیشتر به دنبال صدور قرار قبولی اعاده دادرسی، در تاریخ ۲۲ شهریور سال جاری در شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و مجددا به اعدام محکوم شد.

پیشتر وکیل متهم با توجه به اینکه جسد مقتول پیدا نشده و همچنین با طرح این موضوع که خانواده غزاله چند ماه بعد از ماجرای قتل دخترشان از دانشگاه برای وی مرخصی تحصیلی گرفته بودند، موکلش را بی‌گناه دانست و درخواست اعاده دادرسی داد و در نهایت این درخواست از سوی قضات دیوان عالی کشور پذیرفته شد.

این درحالی است که پدر و مادر غزاله درباره موضوع گرفتن مرخصی تحصیلی برای دخترشان گفته بودند: “با توجه به اینکه هیچ سرنخی از جسد دخترمان پیدا نکردیم و امید داشتیم شاید دخترمان زنده باشد، با همین تصور از دانشگاهش یک ترم مرخصی گرفتیم”.

گفتنی است که پیشتر حکم اعدام آرمان عبدالعالی، کودک مجرم محبوس در زندان رجایی شهر که قرار بود سحرگاه روز چهارشنبه ۱۱ دی ماه ۱۳۹۸، در زندان رجایی شهر اجرایی شود، با اخذ مهلت یک ماهه اولیای دم مقتول متوقف شده بود. به‌گفته حسین شاملو احمدی، وکیل مدافع این کودک مجرم، «خانواده غزاله شکور به آرمان یک ماه فرصت دادند تا به شبهات این پرونده پاسخ دهد».

آرمان عبدالعالی متهم است در سال ۹۲ در حالی که کمتر از ۱۸ سال داشته، دوست دخترش غزاله شکور را به قتل رسانده است. گفته می‌شود او پس از بازداشت و در مراحل بازجویی به قتل غزاله اعتراف کرده و گفته بود “من بخاطر عشق زیادی که به غزاله داشتم و او از ازدواج من با خودش امتناع می‌کرد، او را هل دادم و غزاله به قتل رسید”.

آرمان عبدالعالی بعد از آن اما اعتراف می‌کند که چنین کاری نکردم و منکر قتل می‌شود.

پس از طی مراحل پرونده و در حالی که غزاله همچنان ناپدید است و پیکر او نیز پیدا نشده، دادگاه آرمان را به اعدام محکوم کرد و پرونده به دیوان عالی کشور و سپس به دادگاه تجدیدنظر ارجاع داده می‌شود و نهایتا پس از شش سال حکم اعدام آرمان در دیوان عالی کشور تایید شد.

حکم اعدام یک کودک مجرم در اصفهان

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، توسط دیوان عالی کشور تایید شد.

بر اساس این گزارش، ۱۵ آبان ماه سال ۹۷ پس از کشف جسد یک کودک ۱۶ ساله در اطراف روستای دار افشان اصفهان یک متهم در این رابطه بازداشت شود.

متهم که لحظه ارتکاب جرم با سن قانونی فاصله داشت مرتضی رضایی ۱۶ ساله را با چند پیامک به بیرون از خانه کشاند و در بیابان های روستای دار افشان، با ۲۴ ضربه چاقو اقدام به قتل وی میکند.

متهم در جریان رسیدگی به این پرونده به اعدام محکوم و حکم صادره توسط دیوان عالی کشور تایید شد.

به گفته مادر مفتول حکم صادره در اوایل سال ۱۴۰۰ اجرا خواهد شد.

واکنش‌ها به اعدام جنایتکارانه کودک-مجرم در ایران
آدينه، 12 دی ماه 1399 = 01-01 2021

دفتر کمیسر عالی حقوق‌بشر سازمان مل، حکومت ایران را به خاطر اعدام یک زندانی که در کودکی متهم شده بود شدیداً محکوم کرد و گفت که در سال جاری چهارمین اعدام از این دست توسط حکومت اسلامی ایران صورت گرفته و این رژیم باید به این اقدامات خاتمه بدهد.

به گزارش رادیو فرانسه، کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل ضمن محکوم کردن اعدام حسن رضایی گفته است که قوانین بین‌المللی قویاً اعدام کودکان مجرم را منع کرده و حکومت ایران وظیفه دارد که این ممنوعیت را به رسمیت شناخته و اجرا کند.

کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل ابراز تأسف کرده که برغم همۀ تلاش های آن برای جلوگیری از اعدام حسن رضایی، حکومت اسلامی ایران عاقبت حکم او را به اجرا گذاشت.

کمیسر حقوق‌بشر و کمک بشردوستان در وزارت‌خارجه آلمان نیز اعدام محمدحسن رضایی را محکوم کرد و در پیامی در توئیتر نوشت: من عمیقاً شوکه شدم که این جوان زندانی اعدام شد؛ او در زمان جرم انتسابی زیر ۱۸سال بود.

اعدام جنایتکارانه این جوان که در نقض آشکار میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون حقوق کودک و به‌رغم اعتراض سازمانها و ارگانهای حقوق‌بشری صورت گرفت، بار دیگر نشان می‌دهد فاشیسم دینی حاکم بر ایران بدون شکنجه و اعدام یک روز دوام نمی‌آورد.

مقام آمریکايی: تلاش برای معیشت و مجازات مرگ در ایران



لن خودور کوفسکی، مشاور سابق وزارت ‌خارجه آمریکا در یک پیام توئیتری درباره سرکوب مردم محروم سراوان نوشت: تلاش برای معیشت خانواده جرمی نیست که مجازاتش مرگ باشد. اما در سیستان و بلوچستان، رژیم تروریستی بیش از ۳۰نفر انسان شامل یک کودک ۱۳ساله را به‌خاطر همین کشته است. جنایت اصلی؛ فساد و بی‌عرضگی ناشی از این رژیم است که فقر و بدبختی را ایجاد کرده است.

بازادشت معترضان بلوچ با ضرب و شتم در بیمارستان

شبکه خبری دویچه وله آلمان در گزارشی گفت: شمار دستگیرشدگان هنوز مشخص نیست. کمپین فعالین بلوچ در تازه‌ترین توییت خود از بازداشت تعداد زیادی از شهروندان زاهدان و خصوصا معترضان در منطقه شورو و ‌کورین خبر داده است. این کمپین گفته است ماموران امنیتی شماری از معترضان بلوچ زخمی شده در شورو را از داخل بیمارستان همراه با ضرب و شتم بازداشت کرده‌اند.

در همین حال روحانیان اهل ‌سنت در سیستان و بلوچستان گفته اند که آمران و عاملان کشتار سراوان باید محاکمه شوند.

بنابراین گزارش، برخی از روحانیان از جمله حسن امینی، حاکم شرع مردمی کردستان، سنی‌مذهب بودن شهروندان استان سیستان و بلوچستان و کردستان را عامل عدم توجه مسئولان جمهوری اسلامی به توسعه این استان‌ها دانسته‌اند.

به گفته امینی، فقر یکی از دلایل اصلی رو آوردن مردم بلوچستان به سوخت‌بری و شهروندان کرد به کولبری است.

خامنه‌ای بجای پاسخ به نامه محمد خاتمی، آبرویش را برد



نامۀ محمد خاتمی به خامنه‌ای در مورد آیندۀ نظام با بی‌اعتنایی رهبری مواجه شده است

به نوشتۀ رسانه‌های جمهوری اسلامی، محمد خاتمی در نامه‌ای به خامنه‌ای، پیشنهادهایی را برای آیندۀ نظام مطرح کرده است. محتوای این نامه هنوز در دسترس رسانه‌ها قرار نگرفته است اما دفتر و اطرافیان خامنه‌ای هیچ واکنشی نسبت به این خبر نشان نداده‌اند.

سایت خبری “رویداد ۲۴” می‌نویسد که به نکاتی از محتوای نامه دست یافته و می‌افزاید که در نامۀ خاتمی، “اصلاح‌طلبان، نیروهای وفادار به رهبر و نظام معرفی شده‌اند”.

این سایت، نامۀ خاتمی را ابراز “حسن نیت” او می‌داند و می‌نویسد که وی خواسته از این طریق “همچون گذشته خود را در چارچوب انقلاب و حاکمیت حفظ کند تا با توجه به نزدیکی به انتخابات ۱۴۰۰ موضوع مشارکت بالا در دستور کار همه جریان‌های سیاسی به ویژه اصلاح‌طلبان قرار بگیرد”.

این در حالیست که صادق زیباکلام، تحلیلگر مسائل سیاسی گفته است که اصلاح طلبان بیش از نود درصد پایگاه اجتماعی و آرای خود را از دست داده‌اند و همانند اصولگراها حاضر به کمترین بازنگری در سیاست‌ها و رفتارهای خود نیستند و مایلند تحت هر شرایطی ولو با استخاره در انتخابات شرکت کنند، اگر چه آرای شاخص ترین نمایندۀ آنان به پنج درصد هم نمی‌رسد.

در همین حال کیهان خامنه ای در حمله ای شدید به محمد خاتمی نوشت: رفتار‌های سالوسانه خاتمی در حالی است که وی یک عذرخواهی رسمی به خاطر خیانت‌هایش در فتنه سال ۸۸، به نظام و مردم بدهکار است. رفتار وی در فتنه نیابتی ۸۸، سواری دادن به آمریکا و انگلیس و اسرائیل، در جهت ایجاد شورش و آشوب علیه نظام بود. این خیانت در حالی اتفاق افتاد که خاتمی چندین بار در پستو‌ها اعتراف کرده، ادعای تقلب در انتخابات (به عنوان بهانه اصلی فتنه ۸۸) «دروغ» بوده؛ اما با این حال شجاعت و شرافت آن را نداشته که همین اعتراف به دروغگویی و فریب مردم را علنی اظهار کند.

این منبع نوشت: خاتمی اگر واقعا قصد ابراز ندامت و عذرخواهی دارد، باید این کار را علنی و با صراحت انجام دهد، خیانت انجام گرفته را به مردم توضیح داده و درباره حقیقت‌های جنایت ۸۸ روشنگری کند و از نظام و مردم طلب عفو نماید.

اصلاح‌طلبان باخته‌اند و همه‌جوره هم باخته‌اند

به گزارش رادیو فرانسه، زیباکلام که خود از شخصیت های بارز اصلاح طلبان و مدافع همیشگی شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی به شمار می رود گفته است که “اصلاح طلبان بالای ٩٠ درصد پایگاه اجتماعی خود را در تهران، رشت، تبریز، اصفهان، مشهد و همه جا نیز از دست داده‌اند. اما، نمی دانم چرا این موضوع را نمی بینند. به جای اینکه به این بپردازند که ما چرا اینقدر سقوط کرده ایم، می‌گویند استخاره خوب آمد و اصلاح طلبان می‌خواهند در انتخابات شرکت کنند.”

استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران از اصلاح طلبان خواسته است که “مقدم بر هر تصمیمی”، “نقاط قوت و ضعف‌شان را ارزیابی کنند. این نکته را پیدا کنند که ما چرا بیش از ٩٠ درصد پایگاه اجتماعی خود را از دست داده‌ایم.”

صادق زیبا کلام گفت: “دقیقاً مثل اصولگراها که مسئولیت‌ها را هم در اختیار دارند و به هیچ وجه نمی‌خواهند دربارۀ سیاست‌ها و نظر مردم نسبت به خودشان ارزیابی کنند، اصلاح طلبان هم در این جهت هیچ حرکت و تلاشی انجام نمی دهند.” او گفت که اصلاح طلبان از خودشان انتقاد نمی‌کنند “تا ببینند اشتباه شان کجا بوده است.” زیباکلام تأکید کرده است که مسئلۀ اصلی اصلاح طلبان در حال حاضر باید پی بردن به اشتباه‌هات آنان باشد نه اینکه مثلاً آقای عارف در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده شرکت بکند یا نکند. زیباکلام سپس گفته است که عارف چه به صفت فردی در انتخابات آینده شرکت بکند و چه به نمایندگی از سوی اصلاح‌طلبان “٥ درصد هم به ایشان رأی نخواهند داد.”

صادق زیباکلام در جای دیگری از اظهاراتش افزوده است که بارها به اصلاح طلبان گفته است که مسئلۀ آنان، شرکت یا عدم شرکت در انتخابات نیست و “اگر اصلاح طلبان بدون برنامه ریزی، ارزیابی و جمع بندی از وضعیت جامعه در انتخابات ریاست جمهوری ١٤٠٠ شرکت کنند، مختصر اعتباری هم که برایشان باقی مانده از دست می‌رود.”

زیباکلام باور دارد که عملکرد دولت روحانی به ‌شدت به اعتماد عمومی لطمه زده است و اصلاح‌طلبان در به وجودآمدن چنین فضایی بی‌تقصیر نیستند.

او درباره این موضوع به «فردانیوز» گفت:آنها روحانی را به حال خود رها کردند و با چنین رویکردی با اعتماد عمومی بازی کردند و در نهایت هیچ مسئولیتی در قبال عملکرد ضعیف دولت بر عهده نگرفتند. شخص آقای خاتمی حتی یک‌بار موضع جدی دربرابر دولت نگرفت و در برابر مطالبات مردم سکوت کرد. اصلاح‌طلبان مردم را بازیچه فرض کردند که پای صندوق بکشانند و بعد از آن خود را کنار بکشند.

.زیباکلام درباره جایگاه فعلی رهبران اصلاحات و به خصوص محمد خاتمی اظهار کرد: چه خاتمی و چه دیگر رهبران اصلاح‌طلب همه جایگاه و شأنیت خود را از دست داده‌اند. آقای خاتمی همواره یک‌سری کلمات قشنگ و جذاب بر زبان می‌آورد که در عالم واقع نتیجه خاصی ندارد. او یک بار نیامد و تکلیف خود را با مبانی مهمی چون دموکراسی روشن کند. اینکه مدام گفته شود باید به رأی مردم احترام گذاشت، فعالیت سیاسی محسوب نمی‌شود. متأسفانه او هیچگاه نخواست که منعکس‌کننده خواسته‌های مردم باشد.

این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران درباره شانس اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ هم گفت: «اصلاح‌طلبان باخته‌اند و همه‌جوره هم باخته‌اند زیرا نتوانستند به درستی عمل کنند و مردم را از خود ناامید کرده‌اند. در چنین شرایطی دیگر فرقی نمی‌کند که اسحاق جهانگیری، محسن هاشمی، محمدرضا عارف یا حتی شخص محمد خاتمی نامزد آنها در ریاست‌جمهوری باشد و در هر صورت مردم به اصلاح‌طلبان اقبالی نشان نمی‌دهند؛ یعنی فرض کنیم که خود آقای خاتمی نامزد شود و تأیید صلاحیت هم شود بازهم اصلاح‌طلبان پیروز انتخابات نخواهند شد.

اقدام مشترک آمریکا و عراق برای كوتاه كردن دست سپاه



اقدام مشترک آمریکا و عراق برای كوتاه كردن دست شبه‌نظامیان وابسته به سپاه پاسداران

مقابله با شبه‌نظامیان هوادار حکومت ایران، نقطه مشترک منافع واشنگتن و بغداد در منطقه

همزمان با آماده باش کامل نیروهای ارتش آمریکا در عراق، فواد حسین وزیر خارجه این کشور ، وارد تهران شد و با مقامات جمهوری اسلامی دیدار کرد. این دومین سفر فواد حسین در کمتر از یک ماه به تهران است. وی حامل پیام اخطار دولت آمریکاست تا رژیم ایران از عواقب حملات تروریستی در عراق علیه امریکایی ها مطلع شود.

روزنامه فرانسوی لوموند نوشت: سی و هفت روز پس از حضور جو بایدن در کاخ سفید، حمله ایالات متحده آمریکا به مواضع گروه‌های شبه‌نظامی وابسته به حکومت ایران در مرز سوریه وعراق، حاکی از تقابل میان واشنگتن و تهران بر سر شبه‌نظامیان وابسته به سپاه پاسداران در عراق است.

به گزارش رادیو فرانسه، لوموند در ادامه تحلیل خود یادآور شده است: پس از آغاز به کار دولت جو بایدن، زمانی که این پیکارجویان دریافتند که دولت جدید آمریکا درصدد است تا پرونده عراق را مورد بازبینی قرار داده و مواضع خود را به طور شفاف اعلام کند، صبر از کف داده و به عملیات علیه مواضع نیروهای آمریکایی، علاوه بر فرودگاه اربیل در مناطق سبز بغداد و پایگاه نظامی بلد، اقدام نمودند.

این منبع می‌افزاید: اگرچه واشتنگتن پاسخ به حمله به اربیل را به تاخیر انداخت اما با عملیات اخیر خود، در نهایت نشان داد که جو بایدن در برابر تهیدیدهای رژیم ایران و متحدانش در منطقه تسلیم نمی‌شود.

لوموند نوشت: حمله اخیر ایالات متحده آمریکا، خشنودی مقامات عراقی را به همراه داشت. یکی از موضوعاتی که منافع مشترک میان رهبران واشنگتن و بغداد را تامین می‌کند، موضوع مقابله و مواجهه با شبه‌نظامیان شیعه هوادار جمهوری اسلامی ایران است. نخست‌وزیر عراق، در تلاش است تا حمایت واشنگتن را به منظور خارج ساختن عوامل شیعه‌ی وابسته‌ای که به نهادهای دولتی رخنه کرده، همچنین اقتصاد عراق را زیر سلطه گرفتند، بدست آورد.

لوموند، با اشاره به منافع مشترک دولت‌های آمریکا و عراق در مقابله با حضور شبه‌نظامیان طرفدار حکومت ایران، یادآوری می‌کند که جو بایدن، تصریح کرده است که در جریان مذاکرات احتمالی با تهران، موضوع حضور جمهوری اسلامی ایران در منطقه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

در همین حال رئیس جمهوری آمریکا در نامه‌ای به رهبران کنگره این کشور گفته است، دستور او به ارتش ایالات متحده برای حمله به مواضع شبه نظامیان مورد حمایت حکومت ایران مطابق اصل حق دفاع از خود بود.

از سوی دیگر سناتور میچ مک کانل رهبر جمهوریخواهان سنا از تصمیم رئیس‌جمهور آمریکا حمایت کرد و گفت: حملات اخیر به نیروهای آمریکایی فقط یک آزمایش اولیه دولت جدید آمریکا توسط این دشمن خطرناک (رژیم ایران) است. رژیم ایران از یک مجموعه کامل گروه‌های تروریستی پشتیبانی می‌کند که از یمن تا عراق، سوریه و لبنان، تا مرزهای اسراییل گسترش یافته‌اند. برای دفاع و منافع ایالات متحده و جلوگیری از تهدیدهای آن نیاز به یک کار مستمر است.

نرگس محمدی؛ گوشه ‌ای از وقایع هولناک سوم دیماه ۹۸



پرونده سازی در دوران حبس؛ نرگس محمدی: من شاکی هستم در جایگاه متهم نمی‌نشینم

خبرگزاری هرانا – نرگس محمدی، سخنگو و نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر، با گذشت حدود ۵ ماه از زمان آزادی از زندان، از طریق ابلاغیه‌ای که در تاریخ ۹ بهمن‌ماه به دست او رسیده جهت رسیدگی به پرونده‌ای که در دوران حبس برای او گشوده شده به دادگاه احضار شده است. در این احضاریه از خانم محمدی خواسته شده که امروز شنبه ۹ اسفندماه در این دادگاه حاضر شود. نرگس محمدی با انتشار نامه‌ای سرگشاده در این خصوص گفته است که “به هیچ عنوان در هیچ مرحله‌ای از این رسیدگی شرکت نکرده و از رای صادره از سوی محاکم قوه قضائیه در این پرونده تبعیت نکرده و قطعاً سرپیچی خواهم نمود”.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات نرگس محمدی در پرونده ای که در دوران حبس علیه او گشوده شده امروز شنبه ۹ اسفندماه ۱۳۹۹ برگزار می‌شود.

نرگس محمدی اکنون طی نامه‌ای سرگشاده با بیان اینکه در این دادگاه و هیچ مرحله‌ای از رسیدگی به این پرونده شرکت نخواهد کرد، گفته است که “اینجانب نرگس محمدی اعلام می‌دارم به هیچ عنوان در هیچ مرحله‌ای از این رسیدگی شرکت نکرده و از رای صادره از سوی محاکم قوه قضائیه در این پرونده تبعیت نکرده و قطعاً سرپیچی خواهم نمود. با ذکر گوشه‌ای از وقایع هولناک سوم دی ماه سال گذشته که منجر به طرح این اتهامات شده است، دلایل این اقدام خود را ذکر می‌نمایم.”

متن کامل این نامه که نسخه‌ای از آن جهت انتشار در اختیار هرانا قرار گرفته عیناً در ادامه می‌آید:
“من شاکیم و در جایگاه متهم نمی نشینم حتی با زور و تعرض

در ۱۱ آذر ۱۳۹۹ و مدت کوتاهی پس از آزادی از زندان، من مجددا برای محاکمه در ۱۵ آذر به اتهامات واهی “برگزاری تحصن در اوین، افترا به رئیس زندان بابت ضرب و شتم، شکستن شیشه های ساختمان و توهین به مأمورین خدمت (رئیس زندان) و اخلال در نظم زندان از طریق برپایی مجلس بزم و رقص پس از خاموشی و در ایام سوگواری امام حسین” به دادگاه احضار شدم. در پی عدم حضورم در آن جلسه، و یک روز بعد از اعلام عمومی ممنوع خروجی من در ۹ بهمن، احضاریه مجددی به دستم رسید تا امروز ۹ اسفند برای محاکمه بر سر همین اتهامات در دادگاه حاضر شوم.

اینجانب نرگس محمدی اعلام می‌دارم به هیچ عنوان در هیچ مرحله ای از این رسیدگی شرکت نکرده و از رای صادره از سوی محاکم قوه قضائیه در این پرونده تبعیت نکرده و قطعاً سرپیچی خواهم نمود. با ذکر گوشه‌ای از وقایع هولناک سوم دی ماه سال گذشته که منجر به طرح این اتهامات شده است، دلایل این اقدام خود را ذکر می نمایم.

روز ۳ دی ۱۳۹۸ نامه کتبی ازسوی اجرای احکام، جهت ملاقات اینجانب با وکیلم، در حضور رئیس بند زنان و دوستان متحصنم ابلاغ شد و من از بند خارج شدم که دروغ، فریب و نیرنگی بیش نبود.

ساعت یک و نیم از بندخارج شدم، ولی به جای ملاقات با وکیل به اتاق ریاست زندان که مقامی امنیتی نیز حضور داشتند، برده شدم و چلسه با توهین های مکرر ریاست زندان شروع و ادامه یافت. اعلام کردم که به بند زنان بر می گردم و برای جلوگیری از درگیری از اتاق بیرون رفتم.

هنگام ترک ساختمان ریاست، از پشت سر مورد هجوم مردان قرار گرفتم. با حمله ناگهانی و شدید ریاست زندان شوکه شدم. در حالیکه ازحمله ایشان عصبانی بودم و فریاد میکشیدم، تذکر دادم که حق نداشتند به من دست بزنند و این خلاف قانون است و من شکایت خواهم کرد و در صورت ادامه تعرض، مقاومت خواهم نمود.

اما حمله های مکرر ایشان و جمعی از مردان که بیرون و داخل ساختمان تجمع کرده بودند، ادامه پیدا کرد. چند بار خودم را به در خروجی ساختمان رساندم که با حمله مردان و کشیدن، پرت کردن، با زور بالا کشیدن از پله ها مواجه شدم. وقتی در مقابل کشیده شدن روی پله ها مقاومت می کردم، آقای رئیس دستور دادند که ما دستهایش را گرفتیم، شما هم پاهایش را بگیرید بلند کنیم، ببریمش. ناگهان پارچه سیاهی روی سرم افتاد که از وحشت جیغ زدم و کنار انداختم. شال و کتم روی زمین افتاده بود و من با بلوز و شلوار بودم. چندین بار در اعتراض به بی حرمتی و تعرض و حمله های مردان و در تقلا برای بیرون رفتن از ساختمان، زمانی که دستانم را با فشار شدید از دستگیره جدا کردند، دستم را محکم به در کوبیدم و شیشه ها شکستند و دستانم مجروح شدند.

سه بار اقدام به سوار کردن به ماشین های متعدد(آمبولانس، پژو، ون) کردند که هر سه بار مقاومت کردم. من درخواست می کردم که به بند بازگردم و هر مجازاتی دارم ابلاغ شود و آنها میگفتند نمیتوانی به بند بازگردی. و من نمیدانستم مرا به کجا میخواهند ببرند و چه کار می خواهند بکنند.

سر سه راهی بازداشتگاه ۲۰۹ اطلاعات، بهداری و بند زنان، پژویی مقابل ما ایستاد. من بلافاصله روی پاهایم چمپاتمه نشستم و سوار نشدم. ناباورانه رییس زندان با دو دستشان بدنم را گرفتند و درست حالت پرت کردن یک حیوان به پشت وانت، با سر به داخل پژو پرتاب کردند. از وحشت برخورد سرم به ماشین دستانم را به سمت بالا بردم که بر اثر اصابت دستانم به بدنه ماشین، ساعت مچی ام شکست و بیرون افتاد و من با صورت روی صندلی افتادم. مردی که می‌شناختمش ان طرف نشست تا من نتوانم از ماشین بیرون بروم. من هنوز مقاومت میکردم و نیمی از بدنم بیرون بود. رئیس زندان به وقیحانه ترین و شرم آورترین شکل ممکن پایین بدنم را گرفتند و به داخل ماشین هل دادند و بلافاصله روی پاهایم نشستند. انچنان وضعیت هولناکی داشتم که به زحمت از روی صندلی بلند شدم و نشستم. در حالی که خون دستانم بند نیامده بود.

داخل ماشین آقای رئیس که کنارم نشسته بود، به راننده‌شان دستور دادند که برود و دو نخ سیگار کنت بیاورد. راننده، سیگارها را آورد تحویل داد و پائین ماشین ایستاد. آقای رئیس که دهانش لای موهایم و کنار گوشم بود دستور داد که نرگس سیگارها را روشن کن تا سیگار بکشیم. از شدت بغض و خشم دستانم را که خونریزی می‌کرد به هم فشار می‌دادم. سکوت کردم. با تحقیر دستور داد که اگر خودت نمی‌کشی، سیگار من را روشن کن. از شدت خشم و از بغض خفه‌کننده دندان‌هایم را روی هم گذاشته و فشار می‌دادم. من زن ایرانی هستم که شیوه تحقیر، ارعاب و سلطه جویی مردسالاران حکومت استبدادی را نیک میشناسم و انگیزه انها را میفهمیدم. چنانچه لحظه‌ای توان کنترل دستانم را از دست می‌دادم قطعاً سیلی و مشت محکمی بر صورت‌شان می‌کوبیدم که البته سزاوار بود چنین می‌کردم و البته نکردم. از ابتدای تعرضِ مردان بی‌اخلاق عهد کردم که وارد بازی و چرخهٔ خشونت تحقیرآمیر تدارک دیده شده توسط نهادهای امنیتی قضایی نشوم. همان‌طور که عهد کردم اشک و آه را در چشمان و سینه‌ام خشک و محبوس کنم که ذره‌ای عجز و تردید و ناله نداشته باشم و شعله خشم و مقاومت را از زنده نگه دارم.

مقاومت کردم، تمکین نکردم،‌فریاد زدم، با دستانم بر شیشه‌ها کوبیدم و خرد شدنِ‌قدرت پوشالی‌شان را با خرد کردن شیشه‌های درهای بسته‌شده به رویم نشان دادم.

شال بر سر نداشتم و لباسم بر اثر کشیده شدن روی زمین و ماشین و … بسیار نامناسب بود. یقه لباسم شکافته شده بود.

بعد از تاریک شدن هوا در آن سرمای دی‌ماه، سراسر لباس‌هایم آغشته به خون بود. ماشین ون در مقابل شکنجه‌گاهِ سلول‌های ۲۰۹ وزارت اطلاعات مقابل پاهایم متوقف شد و در حالیکه سرود «زده شعله در چمن» را فریاد می‌زدم توسط سه مرد امنیتی از پشت سر به داخل ماشین پرت شدم و روی صندلی افتادم. بلافاصله دستبند را بر روی زخم مچ دستم کوبیدند و آنچنان فشار دادند که دوباره زخمم باز شد و خون از ناخن‌های دستم روی پاهایم می‌چکید، و من برای همرزمانم در بندهای زندان اوین «یار دبستانی» را سر داده بودم. نمی‌دانستم چرا و به کجا می‌برند و چه در انتظار من است.

۱- آنچه بر من گذشت، امری شخصی نیست، بلکه کاملاً مساله‌ای سیاسی است و البته برای من بُعد زنانگی، مهمتر از هر بُعد دیگری است. گو اینکه این عمل هتک حرمت انسان، لگدمال کردن حقوق زندانی سیاسی و مخالف حکومت است، اما تعرضی فاحش به زنانگی ماست که در مقابلش تمام قد خواهم ایستاد.

۲- در ایام کودکی وقتی دبستانی بودم و از مدرسه ما را به اجبار به نماز جمعه برده بودند، ناگهان زنی را در مقابل نمازگزاران، روی زمین انداختند و براداران و خواهران حزب‌الهی در مقابل چشمان ما که کودکی بیش نبودیم، زن را زیر شلاق کشیدند. من شنیدم که او یک زناکار است، یعنی حد شرع مقدس را رعایت نکرده است. وقتی سال دیپلم بودم به دلیل رنگ آجری مانتو-ام در ایام ده روز اول ماه محرم که ایام امر به معروف بود بازداشت شدم و در بازداشتگاه وزرا شلاق خوردنِ سه زن را با بهت و وحشت نگریستم۰ چون حجاب‌هایمان ایراد داشت. تن ما زنان آماج شلاق‌های مردان متشرعِ حکومت استبداد دینی شد تا شرع را حرمت گزارند. من از نسلی هستم که کمربند پشت مانتومان به دلیل تحریک مردان، روسریِ کوچک روی موهایمان، رنگ لباس‌مان، لاک ناخن‌مان، تنگی و کوتاهی شلوار و مانتومان، جوراب سفیدِ زیر شلوار و در داخل کفش کتانی‌مان، ایستادن با یک پسر همکلاسی برای بحث سر موضوعِ درسی، یا قدم زدن با یک مرد در پیاده‌روی خیابان و در انظار عمومی، حتی زیبایی و شادابیِ طبیعی چهره‌هایمان موجب ترس، اضطراب، تحقیر، توهین و مجازات، شلاق، کمیته انضباطی و زندان شد. عکس‌های پزشکی قانونی زنجان نشان می‌دهد که تن من از شانه و سینه تا بازو و ران پا چگونه توسط مردان دریده شده بود. چه شده است که تن محکوم به پوشیده ماندن، دیده نشدن، و حتی حذف شدن ما زنان، اکنون با دستان مردان حکومت دریده می‌شود و غیرتی را برنمی‌انگیزد و مستوجب مجازات نمی‌گردد، بلکه زن دریده‌شده در جایگاه متهم می‌نشیند. تن ما زنان روزی برای حفظ ایمان و شرع مردانِ در حکومت، و روزی دیگر برای حفظ قدرتشان، فرودگاه شلاق‌ها و تازیانه‌هایشان شد و چه سخت است تمکین به اینکه اکنون هم باید زنان در بیدادگاه‌های‌شان در جایگاه متهم بنشینند که چرا وقتی تن‌شان را دریدند، دهان‌شان باز شد و فریاد زدند! این یک مسالهٔ شخصی و یک رسیدگی حقوقی نیست که من در دادگاه حاضر شوم و از خود دفاع کنم.

۳- آیا به شکایت دختری بی‌پناه و زندانی، نیلوفر بیانی علیه بازجویان رسیدگی شد؟ یا او نیز در جایگاه متهم به تشویش اذهان عمومی نسبت به مردانِ حکومتی نشسته‌ است؟ آیا این تعرض مشابه تعرض به فهیمه، نگارا، و فریبا در بازداشتگاه ۲۰۹ و زهرا در بازداشتگاه ۲الف نیست که حکایت‌ و شکایت‌شان به گوش مسئولان رسید و ره به جایی نبرد؟ من متهم به شکستن شیشه‌های زندان، اخلال در نظم زندان، و افترا به رئیس زندان اوین شده‌ام. اعلام می‌کنم من به دلیل دروغ، نیرنگ، توهین، و تعرض مردان اوین و در اعتراض به دست درازی، حملات و رفتارشان شیشه‌هایِ در و پنجره ساختمان ریاست زندان را شکستم و اگر عملی متقابل انجام میدادم حق داشتم که البته انجام ندادم و نه چنین مدیرانی، نه چنین زندان‌هایی، و نه نظم چنین زندان‌هایی را به رسمیت نمی‌شناسم. من متهم به توهین و افترا به رئیس زندان شده‌ام. اینجانب به رئیس زندان نه فحش داده‌ام و نه کتک‌شان زده‌ام (که اگر می‌زدم قطعاً شهامت اعلامش را داشتم و قابل دفاع میدانستم)، اما به شدت مقاومت کرده و فریاد زدم. اگر فریاد اعتراض، یا مقاومت و ایستادگی من در مقابل‌ رفتارچنین مردانی، توهین است، بسیار به جا کردم.

۴. شکایت من در ۴ دی‌ماه در زندان زنجان علیه رئیس زندان اوین به مقامات قضایی تقدیم شد،که هرگز مورد رسیدگی قرار نگرفت، اما شکایت وزارت اطلاعات آقای روحانی و رئیس زندانِ آقای رئیسی منجر به محاکمهٔ اینجانب شده است. چند روز پس از تبعید من به زندان زنجان سخنگوی قوهٔ قضائیه ضرب و شتم مرا کذب خواند. من هیچ نمی‌گویم جز اینکه این سیستم قضایی مدعی مبارزه با فساد اقتصادی است، جای طرح این سوال است که آیا غارت‌گران ابرو و حیثیت مردم می‌توانند با غارت‌گرانِ اموال مردم مبارزه کنند؟

نرگس محمدی/ ۹ اسفند ۱۳۹۹

در ارتباط با نرگس محمدی گفتنی است او در تاریخ ۱۶ مهرماه امسال با استفاده از قانون کاهش مجازات حبس از زندان زنجان آزاد شد. وی باگذشت حدود ۵ ماه از زمان آزادی کماکان از حق داشتن گذرنامه و خروج از کشور محروم است. ممنوعیت خانم محمدی از خروج از کشور جهت ملاقات با همسر و فرزندان خود در شرایطی است که در محکومیت پیشین وی مجازات تکمیلی ممنوعیت خروج از کشور عنوان نشده بود.

خانم محمدی که از تاریخ ۱۵ اردیبهشت ١٣٩۴ در زندان بسر می‌برد، برای سه اتهام به ۱۶ سال زندان محکوم شده بود. پنج سال برای ” اجتماع و تبانی علیه نظام” یک سال برای “برای تبلیغ علیه نظام” و ده سال برای تاسیس و همکاری با انجمن لگام، انجمنی برای لغو مجازات اعدام، مطالبه‌ای که از سوی حکومت در ایران تحمل نمی‌شود. بنا بر ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی و با در نظر داشت «مجازات اشد»، نرگس محمدی باید ١٠ سال زندان را تحمل می‌کرد.

خانم محمدی روز شنبه ۳۰ آذرماه ۹۸ همراه با ۷ زندانی سیاسی دیگر در بند زنان زندان اوین طی نامه‌ای از تحصن چند روزه خود در زندان به مناسبت چهلمین روز و در همراهی با خانواده‌های داغدار اعتراضات سراسری آبان خبر داده بودند. در پی این تحصن مسئولان زندان اوین خانم محمدی و دیگر زندانیان تحصن کننده را به تبعید به زندان دیگر تهدید کرده بودند که در نهایت روز سه شنبه ۳ دی ماه ۹۸ وی را از زندان اوین به زندان زنجان منتقل کردند. خانم محمدی دیماه سال گذشته نیز طی نامه ای به شرح وقایع و برخورد رییس زندان اوین و نیروهای امنیتی در جریان انتقال وی پرداخته بود.

به داور فوتبال زنان گفتند: از کوچه ‌پشتی داور می‌آوریم!

پرونده‌ی آسو جواهری؛ حذف زنان از زمین بازی مردان!

سیامک ملامحمدی/هرانا؛ ماهنامه خط صلح – «دنبال حذف تدریجی‌ام هستند» این جمله‌ای است که چندی پیش آسو جواهری، بازیکن سابق فوتسال و داور فوتبال زنان، به دنبال تداوم محرومیت از داوری در فوتبال زنان ایران به خبرگزاری‌ها گفت. به این امید که با رسانه‌ای کردن این ماجرا تلنگری به ذهن مشوش دست‌اندرکاران فوتبال زنان زده که شاید از خواب گران سر برآورند و فکری به حال این حذف کردن‌ها و حذف شدن‌های پنهانی زنان از ساحت ورزش کشور بکنند. درست پس از آن که در اوایل دی ‌ماه سال جاری، فدراسیون جهانی فوتبال، تیم ملی فوتبال زنان ایران را به دلیل بیش از ۱۸ ماه تعطیل شدن تیم ملی فوتبال زنان در ایران (بخوانید اهمال کاری آقایان) از رنکینگ خود، خارج کرد تا سیاهه‌ی حذفیات و تبعیض جنسیتی در ورزش ایران پربارتر از همیشه شود.

تبعیض جنسیتی و حذف تدریجی زنان در جامعه‌ی ایران رویکرد تازه‌ای نیست و در حال حاضر ابعاد گسترده‌ای از زندگی روزمره‌ی زنان ایرانی را تحت تاثیر خود قرار داده است. ‌در این میان، زندگی ورزشی ورزشکاران زن ایرانی هر روز دچار دردسرها و چالش‌های جدیدی می‌شود که بسیاری از این چالش‌ها در دنیای امروزی بیشتر شبیه یک شوخی گذرا هستند.

اما واقعیت این است که تمام ماجراهایی که از گوشه و کنار ورزش زنان ایران شنیده می‌شود حقیقت دارند و اتفاقا در سکوت عمومی جامعه‌ی ورزشی کشور، هر روز شاخ و برگ بیشتری پیدا می‌کنند. از ممنوع الخروجی زنان ورزشکار توسط همسرانشان گرفته، تا دستمزدهای معوقه‌ی یکی دو ساله و نیز حذف ملی‌پوشان و داوران معترض از شرکت در میادین. هدف چنین حرکاتی مثل روز روشن است: حذف زنان از زمینِ بازیِ مردان. جایی که پول و افتخار در اختیار مسئولان مرد با ایدئولوژی دینی قرار دارد و فوتبال زنان ویترینی نمایشی است تا فدراسیون جهانی فوتبال را راضی نگه دارد.

آسو جواهری، ورزشکاری نخبه

چندی پیش خبر رسید که کمیته داوران فدراسیون فوتبال ایران، آسو جواهری یکی از داوران با تجربه و باسواد فوتبال زنان را تهدید به محرومیت کرده است. دلایل انجام این کار بسیار واهی و البته غیرقانونی است. به جواهری اطلاع داده‌اند که دلیل محرومیت او این است که وی در کنار داوری در زمینه تحصیلات دانشگاهی خود نیز فعالیت پژوهشی می‌کند، و از نظر آقایان همزمانی این فعالیت‌ها مانعی بر سر راه داوری او است. این در حالی است که هر کسی حق دارد در حیطه‌ی کاری خود به نوشتن و پژوهش‌های مرتبط دست بزند و مانعی برای این کار وجود ندارد. اما آسو جواهری کیست و چرا به دنبال حذف او هستند؟

آسو جواهری یک داور و ورزشکار معمولی نیست که آقایان یک شبه عذرش را بخواهند و روانه‌ی خانه‌اش کنند، هرچند در مورد دیگران نیز قطعا این عمل روا نیست. جواهری از آن گوهرهای کمیابی است که ورزش ایران و زنان به خود دیده و حضور وی می‌تواند در جهت پیشرفت و بهبود وضعیت زنان ورزشکار الهام‌بخش باشد. او تحصیلات عالی خود را در کنار ورزش ادامه داد و اکنون دارای مدرک دکترای جامعه‌شناسی اقتصادی و توسعه است و مقالات پژوهشی و کتاب‌های متعددی را نیز منتشر کرده است. او در رساله‌ی دکترای خود به موضوع اقتصاد سیاسی فوتبال ایران پرداخته است که به نظر می‌رسد همین موضوع نیز مایه‌ی نگرانی دست اندرکاران مافیای فوتبال ایران شده باشد.
در عرصه‌ی ورزش نیز، آسو جواهری حدود بیست سال است که در فوتبال ایران حضور دارد. او از چهارده سالگی وارد دنیای ورزش شد و در سوابقش قهرمانی و نایب قهرمانی کشور در سال‌های ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ دیده می‌شود. در سال ۱۳۸۳ نیز موفق شد تا درجه‌ی داوری فوتبالش را به دست آورد. در عرصه‌ی بین‌المللی نیز او قضاوت مسابقات کافا ۲۰۱۹ ازبکستان و تاجیکستان را انجام داده است و همچنین بازی فینال مسابقات کافا زیر ۲۳ سال نیز به او سپرده شد.

به نظر می‌رسد آنچه که مقامات ورزش را نگران کرده است مقالات جواهری در باب تبعیض جنسیتی و نیز نقد جریان خصوصی‌سازی و فساد مالی در فوتبال ایران است. نوشته‌هایی که به طور معمول در ساختار دانشگاهی و پژوهشی منعی برای عنوان آن وجود ندارد. پر واضح است کسی که در مقطع دکترای جامعه‌شناسی تحصیل کرده است حق دارد که مقالات پژوهشی‌اش را منتشر کند و به آسیب‌شناسی مشکلات موجود بپردازد.

اکنون کمیته داوران ایران از آسو جواهری خواسته است که میان داوری و پژوهشگری تنها می‌بایست یکی را انتخاب کند و اگر می‌خواهد همچنان در فوتبال زنان به عنوان داور باقی بماند، بهتر است صدایش را ببرد و سراغ انتقاد از تبعیض جنسیتی علیه زنان در ساختار فوتبال ایران نرود.

از کوچه‌پشتی داور می‌آوریم!

ساکت کردن صدا و محرومیت زنان از داوری در مسابقات ایران اتفاق تازه‌ای نیست. سال گذشته پیش از شروع فصل مسابقات، تعدادی از داوران زن به اینکه چرا حق‌الزحمه‌ی سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ آن‌ها پرداخت نشده است اعتراض کردند. این اعتراض نه تنها شنیده نشد بلکه تدابیری برای تنبیه این زنان صورت گرفت که باعث شد ۳۰ داور با تجربه‌ی زن، حدود چند هفته‌ای از داوری در لیگ فوتبال محروم بمانند تا دیگر فکر اعتراض به سرشان خطور نکند.

جواهری نیز از جمله‌ی این داورانی بود که برای مدتی و حتی بیشتر از دیگران از شرکت در مسابقات محروم شد. حتی حضور او در مسابقات کافا در تاجیکستان نیز توسط فدراسیون فوتبال ایران تحریم خبری شد. در پاسخ به این زنان معترض گفته شد که به داوری آن‌ها نیازی نیست و به جای آن‌ها از همین کوچه‌پشتی داور خواهند آورد! این دیدگاه نشان‌دهنده‌ی این است که فوتبال زنان تا چه اندازه برای فدراسیون فوتبال ایران نقشی تزیینی و بی‌اهمیت دارد و عملا وجود داور حرفه‌ای برایشان هیچ معنا و مفهومی ندارد. در پی همین اتفاق بود که به جای داوران معترض، داوران غیر حرفه‌ای و آماتور وارد قضاوت لیگ زنان شدند و برای مسابقات مهمی سوت زدند که البته اعتراضات زیادی را از سوی تیم‌ها به دنبال داشت.

اکنون پس از رسانه‌ای شدن ماجرای محرومیت آسو جواهری به دلیل واهی انجام کار پژوهشی، عاقبت او را در هفته نهم در یک پست کم اهمیت یعنی به عنوان داور چهارم آن هم برای دیداری یک‌طرفه انتخاب کردند تا بلکه کمیته داوران از فشار رسانه‌ای آزاد شود. اما پس از گذشت هفته‌ها از زمان بازی و اتمام دور مقدماتی مسابقات، باز هم خبری از قضاوت این داور در لیگ نشده است. به نظر می‌رسد که مقامات سعی دارند آسو جواهری را بی سر و صدا از دنیای فوتبال کنار بگذارند.

جامعه‌شناس، نه مداح!

زنان آگاه همواره خاری در چشم جامعه‌ی زن ستیز بوده‌اند. به همین خاطر است که در سایر بخش‌های اشتغال زنان، از آن‌ها خواسته می‌شود که سکوت کنند و چشم و گوش خود را ببندند. این در حالی است که روز به روز بر تعداد زنان آگاه و توانمند جامعه افزوده می‌شود و تلاش برای بستن چشم و گوش زنان کمکی به حل مساله نخواهد کرد. به نظر می‌رسد افرادی که بدون داشتن توانمندی مشخص، بدون داشتن مدرک تحصیلی و از طریق رانت بر ورزش ایران خصوصا ورزش زنان حکمرانی می‌کنند، نسبت به نفوذ چنین زنان آگاهی بیشتر از همه هراسانند.

جواهری در پاسخ به سوال خبرنگار ایسنا در ارتباط با دلایل اصلی محرومیتش اظهار داشت: «نمی‌دانم محرومیت است یا چیز دیگری، اما تابستان بعد از چند مقاله و مصاحبه تحلیلی یک بار تهدید به محرومیت شدم و طبق گفته‌ی رئیس دپارتمان، نامه محرومیت‌ام به دبیرکل ارسال شد. پس از آن رئیس دپارتمان داوری گفت حق مصاحبه نداری و با اینکه گفتم به قوانین آگاهم و مصاحبه فنی درباره داوری یا بازی لیگ زنان نداشته‌ام اما با لحن بد و بسیار عصبانی پاسخ داد که به طور کلی حق گفتن و نوشتن در مورد فوتبال زنان و همین مسائلی که نوشته‌ای را نداری، مگر اینکه هیچ نقدی به تبعیض‌ها و نابرابری‌های جنسیتی در فوتبال ایران نداشته باشی. من گفتم جامعه‌شناسم نه مداح، او هم گفت پس باید بین داوری و پژوهشگری یکی را انتخاب کنی. پرسیدم بر اساس کدام قانون و آیین‌نامه که جواب داد فیفا این طور گفته است. در ادامه من گفتم که در آیین‌نامه‌های فیفا چیزی ندیده‌ام. در نهایت گفت همین است، کار شما با داوری‌ تداخل دارد، اگر می‌خواهی اینگونه بنویسی پس باید بین داوری و پژوهشگری یکی را انتخاب کنی.»

این صحبت‌ها در حالی ادامه یافته است که همچنان با گذشت روزها از چنین ابلاغیه‌ای، کمیته داوران فدراسیون فوتبال موضع خود را در قبال آسو جواهری اعلام نکرده و هیچ گونه اقدامی برای این فرایند غیرقانونی انجام نداده است. حتی می‌توان گفت رفتارهای صورت گرفته بیشتر شبیه یک فریبکاری است تا سیاست آشکار. زیرا جواهری اکنون در وضعیتی قرار دارد که هنوز نمی‌داند محروم شده یا باز هم فرصت قضاوت را خواهد داشت‌. این حق او و جامعه‌ی ورزشی زنان است تا نسبت به اتفاقات رخ داده آگاه باشند.

سکوت، دیگر جایز نیست!

در طول این سال‌ها زنان در ورزش ایران همواره مورد اجحاف و بی‌مهری‌های زیادی قرار گرفته‌اند که تمام این رخدادها با سکوت جامعه‌ی ورزشی همراه بوده است. اما آسو جواهری از جمله‌ی کسانی است که چهره‌ی نامیمون سکوت را به درستی تشخیص داده و علنا اعلام کرده است که به هیچ وجه با این درخواست غیرقانونی و غیرمنصفانه مماشات نخواهد کرد. او در صفحه شخصی اینستاگرام خود موضع خود را نسبت به چنین تصمیماتی روشن کرده و نوشته است: «هزار بار دیگر تهدید کنید یا محروم، مهم نیست. من جامعه‌شناسم، نه مداح. ۲۰ سال از عمر ۳۳ ساله‌ام در فوتبال گذشته و عاشق داوری کردن‌ام اما نه به قیمت تن دادن به هر شرایطی!»

حذف آسو جواهری به دلیل واهی کار پژوهشی، دغدغه‌ی یک فرد نیست بلکه یک دغدغه‌ی مشترک در ورزش ایران است. بنابراین لازم است که رسانه‌ها و جامعه‌ی ورزشی ایران، خصوصا ورزش مردان، نسبت به این بی‌عدالتی‌های آشکار سکوت نکنند و از مسئولان بخواهند که در قبال تصمیمات خود پاسخگو باشند. قطعا ورزش ایران ارث پدری کسی نیست که بخواهد یک تنه درباره‌ی سرنوشت ورزشکاران به دلایل غیرقانونی تصمیم بگیرد و استعدادهایی چون آسو جواهری را از ساحت ورزش پاک کند.

در پی برگزاری مراسم قسامه؛ تایید حکم اعدام یک متهم

خبرگزاری هرانا – حکم یک متهم به قتل که پیشتر طی برگزاری مراسم قسامه توسط ۵۰ شاهد، عامل قتل معرفی و با استناد به این مراسم توسط دادگاه کیفری تهران به اعدام محکوم شده بود، در دیوان عالی کشور تایید شد. قسامه یکی از ضعیفترین راههای اثبات قتل و جراحات و صدمات بر اعضاء بدن است که با وجود لوث (عبارت از ظن قاضی به راستگویی مدعی است) قابل اجرا است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، حکم یک متهم به قتل که پیشتر بدنبال برگزاری مراسم قسامه به اعدام محکوم شده بود، به تایید دیوان عالی کشور درآمد.

بر اساس این گزارش، این مرد متهم است که در تاریخ ۱۶ آبان ۹۶ در بزرگراه آزادگان، مردی ۳۲ ساله ای به نام بهنام با شلیک گلوله به قتل رسانده است.

در حالی که متهم منکر شلیک به بهنام بود، پرونده اش به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران رفت و اولیای دم نیز در ابتدای دادگاه درخواست صدور حکم اعدام را مطرح کردند.

با توجه به انکار قتل از سوی متهم، دادگاه پرونده را از موارد لوث تشخیص داده و حکم به برگزاری مراسم قسامه صادر کردند.

با این حکم، اولیای دم ۵۰ نفر از بستگان نسبی خود را برای ادای سوگند به دادگاه معرفی کردند و آنها همگی قسم خوردند که این مرد قتل را مرتکب شده است!

بدین ترتیب در پایان جلسه قضات با استناد به برگزاری مراسم قسامه، متهم را به اعدام محکوم کردند.

استمداد خانواده یک زندانی که با مراسم قسامه به اعدام محکوم شد

خبرگزاری هرانا – یک زندانی متهم به “قتل” محبوس در زندان گچساران، در آستانه اعدام قرار گرفته است. به گفته یک منبع مطلع مبلغ کل دیه ۶ میلیارد تومان تعیین شده که خانواده این زندانی تاکنون موفق به جمع آوری تنها ۱ میلیارد تومان از کل مبلغ شده‌اند. به گفته وی “خانواده مقتول تا پایان بهمن ماه، جهت تکمیل کردن مبلغ دیه زمان داده‌اند”. این زندانی در تیرماه ۹۴ به اتهام قتل بازداشت و به دلیل نبود مستندات با حضور ۵۰ تن در دادگاه و طی مراسم قسامه به اعدام محکوم شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، میثم ساعدی نژاد (مرادی)، شهروند محبوس در زندان گچساران در آستانه اعدام قرار گرفته است.

به گفته یک منبع مطلع، مبلغ کل دیه ۶ میلیارد تومان تعیین شده که خانواده این زندانی تاکنون موفق به جمع آوری تنها ۱ میلیارد تومان از کل مبلغ شده اند. به خانواده این زندانی تا پایان بهمن ماه، جهت تکمیل کردن مبلغ دیه فرصت داده شده است.

آقای ساعدی نژاد زمانی که تنها ۲۰ سال داشت، در پی وقوع یک نزاع دسته جمعی منجر به قتل در شهرستان گچساران واقع در استان کهگیلویه و بویراحمد در تاریخ ۱۵ تیرماه ۹۴، بازداشت شد.

میثم ساعدی نژاد در طول تمامی تحقیقات، اتهام قتل را رد کرده است و بازسازی صحنه قتل نیز بدون حضور متهم و تنها با حضور جانشین بازپرس، مامورین نیروی انتظامی و شماری از متهمین به شرکت در این نزاع دسته جمعی صورت گرفته است.

در تاریخ ۱۸ آبان ۹۶ جلسه نخست دادگاه در شعبه ۳ دادگاه کیفری یک گچساران برگزار شده و آقای ساعدی نژاد در خصوص اتهام “مباشرت در قتل” مورد محاکمه قرار گرفت. اما در جریان این جلسه «دادگاه موضوع را لوث تشخیص داده و جلسه دادگاه را برای برگزاری مراسم قسامه تجدید کرد.»

آقای ساعدی نژاد در تاریخ ۱۶ بهمن‌ماه ۹۶ توسط شعبه ۳ دادگاه کیفری یک گچساران پس از برگزاری مراسم قسامه و سوگند یاد کردن ۵۰ تن مبنی بر وقوع قتل توسط متهم محکوم به قصاص شد. نهایتا در تاریخ ۱۷ اردیبهشت‌ماه ۹۷ این محکومیت توسط شعبه ۹ دیوان عالی کشور به ریاست قاضی نبی الله داودی مازندرانی و مستشاری محمد بارانی عینا تایید شد.

میثم ساعدی نژاد (مرادی)، فرزند دانیال و شهروند ساکن گچساران واقع در استان کهگیلویه و بویراحمد است. وی هم اکنون در آستانه اجرای حکم اعدام در زندان گچساران بسر می‌برد.

بجای کمک به زلزله زدگان، معترضان را بازداشت کردند



بجای رسیدگی به حال زلزله زدگان، دادستان دِنا می گوید که همه معترضین شناسایی و بازداشت شده اند

دادستان شهر زلزله زده دنا اعلام کرد همه معترضین به بی کفایتی مقامات دولتی در رسیدگی به آسیب دیدگان زلزله شناسایی و بازداشت شده اند. بدین سان، حکومت بجای آن که به کمک اهالی بپردازد، آنانی را که به گله و شکایت روی آورده اند، به زندان می اندازد.

علی‌اکبر غریب‌پور، دادستان شهرستان دنا، در واکنش به اعتراضات گسترده مردم در شهر زلزله‌زده سی‌سخت، گفت که اعتراضات مردم زلزله‌زده سی‌سخت امری طبیعی است، و در ادامه ادعا کرد : تنها تعداد محدودی از مردم خدمات نظام را زیر سوال بردند که تحت پیگرد قرار می‌گیرند.

وی در عین حال شمار مردم معترض را بسیار عنوان کرد اما گفت برخی افراد که به اندازه انگشتان یک دست هستند اخلال ایجاد کردند و خدمات نظام را زیر سوال بردند که در وقت مقتضی آنها را تعقیب کیفری خواهیم کرد.

دادستان شهرستان دنا در ادامه تاکید کرد که به دلیل تخریب گسترده منازل در شهر زلزله زده سی‌سخت و سرگردانی و نارضایی مردم از نحوه توزیع چادر، معترضان برخی مسیرها را در این شهر بستند.

به گزارش رسانه های اجتماعی در زلزله اخیر سی سخت از توابع شهرستان دنا در کهگیلویه و بویراحمد ، خانه های مردم این شهرستان بیش از ۸۰ درصد تخریب شد و به علت زمین لرزه های مکرر ، اهالی این منطقه شب را تا صبح در خیابان ها و یا پارکینگ های روز باز بدون خدمات رفاهی ، در سرمای شدید این منطقه بسر می برند .شماری از این شهروندان دست به اعتراض زده و ادعای حکومت ایران مبنی بر کمک رسانی به این منطقه را تکذیب کردند و خواستار بررسی شدند.

دادستان دنا در ادامه مدعی شد: مردم دزد شده اند، برخی آمارها به هم نمی‌خوردند ، تعداد بالایی چادر توزیع شده اما بعد متوجه شدیم کسانی که چادرها را گرفته‌اند بعضی‌ها اصولا سی‌سختی نیستند، بعضی‌ها چند چادر گرفته‌اند و بعضی هم در اولویت نبودند.

به گزارش رادیو پیام اسرائیل، پیشتر نیز گفته می شد که حکومت بسیاری از امکانات رفاهی که توسط سازمان های امداد رسانی از خارج از ایران و یا در داخل کشور به مناطق زلزله زده ، از جمله بم ، بوئین زهرا و سرپل ذهاب و خوزستان و سایر شهرهای ایران، رخ می داد ابتدا در فرودگاه و یا در مسیر کمک به آنان به سرقت می برد و کمترین این امکانات را به دست آنها می رساندند. بسیاری از چادرهای خارجی و کاپشن ها و خدمات رفاهی سر از منازل مسئولین و یا دوایر دولتی در می آورد.

اقدام به خودکشی هموطن زلزله زده بی پناه

خبرگزاری هرانا – یک زن در شهرستان سی سخت واقع در استان کهگیلویه و بویراحمد که در پی زلزله خانه‌اش را از دست داده، روز دوشنبه ۴ اسفند در پی بی‌توجهی مسئولان به خواسته‌هایش قصد داشت با پریدن از بالای ساختمان هلال احمر این شهر خودکشی کند که با مداخله شهروندان از این تصمیم منصرف شد. در روزهای گذشته گزارش‌های بسیاری درباره وضعیت بد زلزله‌زدگان در این منطقه منتشر شده است. نبود سرپناه، وسایل گرمایشی، غذای گرم و خدمات پزشکی در کنار شیوع ویروس کرونا زندگی را برای مردم مناطق زلزله زده سی‌سخت بیش از پیش سخت کرده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، یک زن در شهرستان سی سخت با پریدن از بالای ساختمان هلال احمر این شهر اقدام به خودکشی کرد که با مداخله شهروندان از این تصمیم منصرف شد.

این زن در زلزله ۵.۶ ریشتری شهرستان سی سخت خانه‌اش را از دست داده بود و در پی عدم تامین نیازهای اولیه از طرف مسئولین دست به این اقدام زده است. بنا به اطلاع منابع محلی در گفتگو با هرانا، این زن روز دوشنبه ۴ اسفندماه اقدام به خودکشی کرده و دلیل اقدام وی نداشتن حداقل امکانات زندگی مانند چادر، غذا، پوشاک و … صورت گرفته است.

فیلم زیر؛ یک هموطن زلزله‌زده در شهر سی سخت روز پنجشنبه در فردای وقوع زلزله: از دیشب تا حالا ما اینجا توی باران ایستادیم. ای ننگتان باد ای دولتمردان بیشرف. ننگتان باد صدا و سیمای میلی که می‌گویید ۵۰ خانه بیشتر ترک بر نداشته! این از وضعیت ما از دیشب یکی نیامده سراغ ما را بگیره… . توی این خونه دو تا معلول هست خونه کلاً تخریب شده یکی نیامده سراغ ما را بگیره. خدا خوشش میاد وضعیت ما اینطوری باشه! توی این بارون. اصلاً جرأت نمی‌کنیم برویم توی خونه هامون. ننگ تان باد ای دولت مردان بیشرف. ننگت باد صدا و سیمای میلی…

منبع اسرائیلی: سپاه پاسداران در حمله به کشتی دست دارد

کانال تلویزیونی «کان» اسرائیل گزارش داد که کشتی‌ای که روز جمعه در آب‌های عمان هدف قرار گرفت، متعلق به فردی نزدیک به رئیس سرویس اطلاعاتی اسرائیل است.

بر اساس این گزارش، این کشتی متعلق به شرکتی انگلیسی است که مالک آن فردی به نام «رامی اونگر» است و وقوع این انفجار هیچ تلفاتی نداشته است.

این شبکه تلویزیونی گزارش داد که دو شکاف در این کشتی ایجاد شده است و هنوز مشخص نیست که این حمله با موشک یا به وسیله مین انجام شده است.

به گفته این شبکه، احتمالا رژیم ایران پشت این حادثه باشد. منابع ادعایی شبکه «کان» گفته اند که شرکت مذکور در زمینه واردات خودرو‌ها و با پرچم «باهاما» فعالیت دارد.