Previous Next

شعار “مرگ بر روحانی”؛ چنانچه خلیفه ‌کشی باب شود..



واکنش وزیر سابق به شعار مرگ بر روحانی در راهپیمایی حکومتی ۲۲ بهمن

عباس آخوندی، وزیر سابق راه و شهرسازی، در کانال تلگرامی خود در واکنش به توهین به روحانی در مراسم راهپیمایی ۲۲ بهمن در اصفهان نوشت: شعار زشت مرگ بر رییس جمهور روحانی نشان پدیده چند دولتی است و از کنار آن نباید به‌سادگی گذشت. چنانچه خلیفه‌کشی باب شود، این راه را پایانی نیست.

وی پیش تر گفته بود: در ایران تقریبا پنج دولت داریم و وقتی کشوری پنج دولت داشته باشد کارآمدی و کارآیی در آن بی‌معنی است.

آخوندی در گفتگو با ایلنا، گفته است که قدرت در ایران منافع متولیان اقتصاد زیرزمینی و قاچاق را نمایندگی می‌کند یعنی کسانی که بیشترین بهره را از تحریم‌ها می برند و با “انقلابیگری” به تحریم های بین‌المللی شدت و استمرار می بخشند.

به گفته وی، این وضع در کشور به تکثیر و تعدد مراکز قدرت منجر شده به طوری که در حال حاضر نه یک دولت، که پنج دولت در جمهوری اسلامی در رقابت با یکدیگر عمل می‌کنند.

او گفته است که هم اکنون بخش عمده ای از اقتصاد کشور زیرزمینی شده است و وقتی اقتصاد زیرزمینی می شود مفهومش این است که کسانی به منابع پول و قدرت دسترسی دارند و بقیه ندارند.

مسئول دولتی که در خانه نشسته و شاید پای منقل هم باشد

حجت‌الاسلام والمسلمین احمد جهان‌ بزرگی عضو هیئت‌ علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی که به عنوان مهمان برنامه زاویه حضور یافته بود، در اظهاراتی بی‌سابقه گفت: “مسئولی که در خانه نشسته و شاید پای منقل هم باشد، جایی سر نمی‌زند و وزرایش نمی‌توانند با او تماس بگیرند، این مسئوله؟ ” (فیلم زیر)

وی همچنین گفت: یک وزیر سابق نقل می کرد سمت من به دلیل یک لیوان شیر خری است که در کودکی خوردم. خیلی از مسئولان در جمهوری اسلامی هر وقت مسئولیت می‌گیرند یک لیوان شیر خر می‌خورند و به همین دلیل خیلی خیانت کرده‌اند.

معاون ارتباطات روحانی در واکنش به این اظهارات در حساب توییتری خود آن را افتضاحی شرم‌آور خواند.

حسام الدین آشنا ، مشاور رسانه ای روحانی هم در توئیتی نوشت: مردم اهل ملاقه و منقل را به خوبی می‌شناسند. (عکس بالا)

انتقال زندانی سیاسی زن بیمار به زندان مخوف قرچک



خبرگزاری هرانا – سمیه کارگر، دانش‌آموخته‌ رشته فلسفه دانشگاه تبریز، اوایل هفته جاری، پس از حدود چهار ماه با پایان مراحل بازجویی از بازداشتگاه اطلاعات سپاه موسوم به بند دو الف زندان اوین به زندان قرچک ورامین منتقل شد. خانم کارگر از یک بیماری نادر چشمی رنج می‌برد و از زمان بازداشت از رسیدگی پزشکی و دسترسی به داروهای خود محروم مانده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سمیه کارگر، دانش‌آموخته‌ رشته فلسفه دانشگاه تبریز، اوایل هفته جاری با پایان مراحل بازجویی از بازداشتگاه اطلاعات سپاه موسوم به بند دو الف زندان اوین به زندان قرچک ورامین منتقل شد.

خانم کارگر که از یک بیماری نادر چشمی رنج می‌برد، از زمان بازداشت از رسیدگی پزشکی و دسترسی به داروهای خود محروم مانده است. به گفته یک منبع مطلع سمیه کارگر به دلیل این بیماری تحت درمان متخصصین چشم در کشور فرانسه بود و آخرین ویزای پزشکی‌اش برای ماه نوامبر ۲۰۲۰ صادر شده بود اما به دلیل بازداشت، موفق به تکمیل روند درمان خود نشد. او که در طول دوره بازداشت دچار کاهش وزن و ناراحتی معده شده، از دسترسی به داروهای مکملش محروم است و نیروهای امنیتی در زمان نگهداری او در بازداشتگاه سپاه از دادن داروهایش خودداری کردند؛ این امر منجر به وخامت حال، کاهش قوای بینایی و افزایش نگرانی خانواده وی شده بود. وی اکنون به زندان قرچک ورامین که به مراتب امکانات کمتری نسبت به زندان اوین دارد منتقل شده است. خانم کارگر کماکان از دسترسی به وکیل انتخابی محروم است.

مادر خانم کارگر در زمان ملاقاتی که سه هفته پیش در زندان اوین با دخترش داشت، برای صحبت کردن به زبان فارسی تحت فشار قرار گرفته بود. ماموران از او خواسته بودند که مکالمه به زبان کردی را متوقف کند و او هم در جواب گفته بود: “من نمی‌توانم احساسم را به زبانی غیر از کردی نسبت به بچه‌ام ابراز کنم.

سمیه کارگر پیشتر در تاریخ ۲۵ مهرماه توسط نیروهای امنیتی در منزل خود در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. ماموران در حین بازداشت اقدام به تفتیش منزل این شهروند کرده و برخی از وسایل شخصی او ازجمله لپ‌تاپ و تلفن همراه وی را ضبط کرده و با خود بردند.

تا زمان تنظیم این گزارش کماکان از دلایل بازداشت و اتهامات مطروحه علیه این شهروند اطلاعی در دست نیست. با این حال پیشتر و پس از پیگیری‌های خانواده خانم کارگر از دادسرای اوین تنها به آنها گفته بودند که اتهام ایشان مربوط به جرائم اینترنتی است.

سمیه کارگر فارغ‌التحصیل رشته فلسفه دانشگاه تبریز و شهروند کرد اهل ایلام است.

تبعید سه زندانی از بند سیاسی زنان زندان اوین به زندان قرچک ورامین

خبرگزاری هرانا – روز شنبه ۱۵ آذرماه سه زندانی از بند سیاسی زنان زندان اوین به زندان قرچک ورامین تبعید شدند. سپیده فرهان و مژگان کشاورز از جمله این منتقل شدگان هستند. در ماه‌های اخیر تعداد زیادی از زنان زندانی از بند سیاسی زنان اوین به زندان‌های دیگر فرستاده شده‌اند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز شنبه ۱۵ آذرماه ۱۳۹۹، سه زندانی از بند سیاسی زنان زندان اوین به زندان قرچک ورامین تبعید شدند.

سپیده فرهان و مژگان کشاورز از جمله این منتقل شدگان هستند و هویت سومین زندانی تبعید شده کماکان توسط هرانا در دست بررسی است. در ماه‌های اخیر تعداد زیادی از زنان زندانی از بند سیاسی زنان اوین به زندان‌های دیگر فرستاده شده‌اند.

هرانا در تاریخ ۳۰ مهرماه در گزارشی از انتقال یاسمن آریانی و مادرش منیره عربشاهی از زندان اوین به زندان کچویی کرج و انتقال سمانه نوروز مرادی به زندان لاکان رشت خبر داد. همچنین طی روزهای ۲۹ مهرماه تا ۱۷ آبان‌ماه نیز نسرین ستوده و مریم ابراهیم وند به زندان قرچک ورامین و سکینه پروانه به زندان قوچان فرستاده شدند.

انتقال این زندانیان بدون اطلاع قبلی و به صورت ناگهانی صورت گرفته بود. همچنین این شهروندان در زمان انتقال از بردن وسایل خود به ویژه در روزهای آغاز فصل سرما و نیاز به لباس‌های گرم محروم بوده‌اند. طی ماه‌های اخیر مسئولان زندان اوین و سازمان زندان‌ها چندین بار با حضور در بند، با زندانیان صحبت کرده‌اند که در یکی از این موارد، معاون قضایی زندان اوین ضمن سلب مسئولیت از خود اعلام کرد که این انتقال‌ها با دستور نهادهای دیگری صورت گرفته است و آنان تنها نقش اجرا کننده در این امر را دارند. این مقام مسئول دلیل انتقال‌های ناگهانی را مقاومت احتمالی زندانیان عنوان کرده و به زندانیان گفته بود که اگر با ما همکاری کنید در موارد بعدی از پیش به شما اطلاع داده خواهد شد.

مژگان کشاورز در تاریخ ۵ اردیبهشت ۹۸ توسط نیروهای وزارت اطلاعات در منزل شخصی خود بازداشت و در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۹۸ با پایان بازجویی‌ها از بازداشتگاه اطلاعات سپاه موسوم به بند ۲ الف زندان اوین به زندان قرچک ورامین منتقل شد. وی نهایتا در تاریخ ۲۲ مرداد ۹۸ به بند زنان زندان اوین منتقل شد.

خانم کشاورز مدتی بعد شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی به ۵ سال حبس تعزیری، از بابت اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری، از بابت اتهام تشویق و فراهم نمودن موجبات فساد و فحشا به ۱۰ سال حبس تعزیری و از بابت اتهام توهین به مقدسات نیز به ۷ سال و شش ماه حبس تعزیری و مجموعا به ۲۳ سال و شش ماه حبس محکوم شد.

این حکم نهایتا توسط شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران به ریاست قاضی حسن بابایی، به ۱۲ سال و ۷ ماه حبس تقلیل یافت. با استناد به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی مجازات اشد یعنی ۵ سال و شش ماه حبس تعزیری از بابت اتهام “تشویق و فراهم نمودن موجبات فساد و فحشا” در خصوص خانم کشاورز قابل اجرا خواهد بود.

مژگان کشاورز، ۳۸ ساله و مادر یک دختر ۱۰ ساله است.

سپیده فرهان در تاریخ ۱۲ دی‌ماه ۹۶ در جریان اعتراضات سراسری دیماه بازداشت و پس از حدود یک ماه و نیم با تودیع قرار به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی از زندان اوین آزاد شد.

این فعال مدنی مدتی بعد توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ماشاالله احمدزاده به ۶ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده بود. پس از اعتراض خانم فرهان به حکم صادره، این حکم مدتی بعد توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران به ۲ سال حبس تعزیری کاهش یافت. اتهامات سپیده فرهان در کیفرخواست ابتدا اخلال در نظم عمومی و اجتماعی و تبانی علیه امنیت کشور عنوان شد که با نقض اتهام اخلال در نظم عمومی نهایتا به تحمل دو سال حبس تعزیری محکوم شد.

خانم فرهان در تاریخ ۱۱ دی ۱۳۹۸ بازداشت و جهت تحمل دوران محکومیت ۲ ساله خود راهی زندان اوین شده بود.

نویسنده و شاعر زن لرستانی روانه زندان قرچک شد

خبرگزاری هرانا – روز چهارشنبه ۲ مهر، مینا راد نویسنده و شاعر اهل لرستان جهت سپری کردن دوران محکومیت خود به زندان قرچک ورامین منتقل شد. وی پیشتر توسط دادسرای فرهنگ و رسانه به تحمل ۲ ماه حبس تعزیری و ۸ ماه حبس تعلیقی محکوم و حکم صادره در دادگاه تجدید عینا تایید شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از کانون نویسندگان ایران، روز چهارشنبه ۲ مهر ۱۳۹۹ مینا راد جهت سپری کردن دوران محکومیت خود به زندان قرچک ورامین منتقل شد.

خانم راد در تاریخ ۱۳ تیر ۹۹ به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار و به اتهام “تبلیغ علیه نظام” محاکمه و به ۲ ماه حبس تعزیری و ۸ ماه حبس تعلیقی محکوم شد.

در تاریخ ۱ شهریورماه، حکم صادره در دادگاه تجدید نظر نیز عینا تایید شد.

مینا راد ۲۵ ساله اهل لرستان، در ۱۴ مهر ۹۷ به دلیل شرکت در تجمعات اعتراضی بازداشت و ۳ روز بعد موقتا آزاد شد.

کلاهبرداری ماموران خامنه ای با دکان ظهور امام زمان

خبرگزاری هرانا – یک شهروند در شهرستان لارستان به دلیل آنکه خود را امام دوازدهم شیعیان خوانده است، توسط نیروی انتظامی بازداشت شد. با توجه به خلاها و ابهامات قانونی مشخص نیست چگونه طرح اتهام و اقامه دعوا در مورد مدعیان امام زمانی صورت می گیرد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مهر، یک شهروند در شهرستان لارستان به دلیل آنکه خود را امام دوازدهم شیعیان خوانده است، توسط نیروی انتظامی بازداشت شد.

فرمانده انتظامی شهرستان لارستان ضمن اعلام این خبر مدعی شد: “در پی اعلام مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ مبنی بر اینکه فردی در یکی از خیابان‌های لارستان خود را امام زمان معرفی کرده و قصد آسیب زدن به خانواده خود را دارد، موضوع به صورت ویژه در دستور کار پلیس قرار گرفت. ماموران انتظامی کلانتری ۱۱ شهید ساریخانی بلافاصله به محل مورد نظر اعزام و سریعاً فرد مورد نظر در حالی که یک قبضه شمشیر در دست داشت را دستگیر و به مقر انتظامی انتقال دادند”.

بر اساس این گزارش، این شخص ۲۷ ساله با تشکیل پرونده به مرجع قضائی معرفی شده است.

مشخص نیست با توجه به خلاها و ابهامات قانونی، چگونه طرح اتهام و اقامه دعوا در مورد مدعیان ارتباط با امام زمان و مدعیان امام زمانی صورت می گیرد.

ظهور امام زمان با ماسک کرونا در جنوب ایران
یکشنبه، 11 آبان ماه 1399 = 01-11 2020

به گزارش بهارنیوز، مردی در ماهشهر که طی سه روز گذشته خود را امام زمان معرفی کرده بود بازداشت شد. روز گذشته تصاویری در رسانه های محلی خوزستان منتشر شد که مردی با لباسی عجیب و پس از پیاده شدن از یک تاکسی در میدانی در شهرستان ماهشهر، ظاهر شده و مدعی شده بود امام زمان واقعی اوست! بنا به گزارش‌‌ها این مرد متوهم، ساعاتی بعد توسط نیری انتظامی بازداشت و روانه بازداشتگاه شد.

خبرگزاری داخلی: کشف محل خاکسپاری زکریای رازی



آیا محل خاکسپاری زکریای رازی، سرنوشتی چون محل خاکسپاری رضاشاه خواهد داشت

بنیاد میراث پاسارگاد: روز گذشته یکی از خبرگزاری های داخلی، بر اساس گفته ی مهدی دانشیار «مدیر پژوهش مرکز نجوم آستان عبدالعظیم» اعلام کرد که محل دفن زکریای رازی در شهر ری کشف شده است. این خبر بلافاصله در بیشتر رسانه های فارسی زبان ایران و جهان بازتاب پیدا کرد. اما به فاصله چند ساعت خبر دیگری در تکذیب این کشف منتشر شد. و همان کسی که خبر را اعلام کرده بود؛ یعنی مهدی دانشیار آن را تکذیب کرد و به خبرنگاران گفت که: « چیزی کشف نشده فقط گمانه زنی بوده است. و این گمانه براساس کتاب «آثار بازمانده از ری قدیم» دکتر حسین کریمان مطرح شده است.»

از آنجایی که حکومت اسلامی در 42 سال گذشته نشان داده است که نه تنها هیچ علاقه ای به آثار تاریخی غیر مذهبی، و یا شخصیت های غیر مذهبی و ملی ایرانزمین ندارد، تکذیب خبر کشف محل خاکسپاری زکریای رازی نیز چون بسیاری از خبرهای حکومتی شک برانگیز است. زیرا زندگی، کشفیات، و برخی از نوشته های زکریای رازی می تواند انکار تفکری باشد که حکومت اسلامی از آن شکل گرفته است.*

و این نگرانی با دوستداران میراث فرهنگی همچنان باقی خواهد ماند که آیا کشف محل خاکسپاری زکریای رازی همان بلایی سرش بیاید یا آمده باشد که بر سر محل خاکسپاری رضاشاه و بسیاری دیگر از بزرگان ایرانزمین آمده است.

***

* زکریای رازی زاده ی شهر ری (تولد: 854 –درگذشت: اکتبر 925 میلادی) پژشک، فیلسوف و یک انسانمدار ایرانی بی مذهب بود. او کاشف الکل و اسید سولفوریک می باشد، از او بیش از صد کتاب و مقاله باقی مانده که نتیجه ی کاوش هايش در ارتباط با مسایل شیمی و دارو سازی و پزشکی ست؛ مسایلی که تا آنزمان ناشناخته بود.

اهمیت کاوش های علمی رازی در قلمروی شیمی و پزشکی و علوم طبیعی آنچنان بود که چند قرن پس از او، یعنی در قرن دوازدهم، کتاب های او را به لاتین ترجمه کرده و پس از رنسانس تا چندین قرن اندیشه های پزشکی او را در مدارس غرب تدریس می کردند. رازی نه تنها به خاطر کارهای پزشکی و علمی که در ارتباط با اندیشه و نظریه های فلسفی اش اهمیتی جهانی دارد و اغلب از او به عنوان خردمندترین، جستجوترین، بی باک ترین، فیلسوف نام می برند.

رازی در اوج قدرت خلفای عباسی ریاست بیمارستان ـ دانشگاه های معروفی چون «ری» و «بغداد» را عهده دار بود که از نظر علمی و آموزشی روی مدل دانشگاه ـ بیمارستان «جندی شاپور» دوران ساسانیان کار می کردند. و در همین دوران است که نظریه ی تقلید و نظریه ی وحی را رد کرد.

کاروانسرای شاه عباسی و ماجرای بذل و بخشش رییس قوه قضائیه

شکوه میرزادگی: این روزها همه نشریات حکومت اسلامی، و همینطور برخی از نشریات خارج کشوری، این خبر را تکرار کرده اند که: « رئیس قوه قضاییه در بازدید از کاروانسرای عباسی شهر سمنان دستور داد این مکان تاریخی که پیش از این به عنوان زندان سمنان استفاده می‌شد برای تبدیل شدن به یک مرکز فرهنگی به شهرداری این شهر تحویل داده شود.» اما در خبر بذل و بخشش ابراهیم ريیسی دو موضوع بسیار مهم جا افتاده؛ که مثل بیشتر اوقات کمتر به آن توجه شده است:

اول این که کاروانسرای شاه عباسی سمنان تا قبل از انقلاب اسلامی هیچگاه زندان نبوده، و انقلابیون مسلمان بودند که آنجا را تبدیل به زندان کردند. و دوم این که بازگشت به اصل این بنای تاریخی به دلیل دلسوزی و توجه به فرهنگ و تاریخ ایران نیست، بلکه این زندان مثل بسیاری از زندان های دیگر چون برای حکومت اسلامی کافی نبوده، آن ها زندانیان را به زندانی بزرگی که در خارج شهر ساخته اند منتقل کرده اند.

کاروانسرای شاه عباسی سمنان یکی از آثار بازمانده ی تاریخی از دوران صفویه است که تا زمان انقلاب زیبا و سلامت و سرپا بود و گردشگرانی که به سمنان می رفتند از آنجا نیز دیدار می کردند.

پس از انقلاب تقریبا همزمان با قصد ویران کردن تخت جمشید و دیگر اثار تاریخی به همت انقلابیونی چون صادق خلخالی، کل بناهای تاریخی، که میراث مردمان ایران است، نیز مصادره شد و به مرور در اختیار سپاه پاسداران تازه تاسیس شده و بنیاد مستضعفان قرار گرفت و یا به دلیل پرشدن زندان های موجود، تبدیل به زندان شد که کاروانسرای شاه عباسی سمنان یکی از آن هاست.

اما راستش من به بذل و بخششی که ابراهیم رییسی از کیسه ی مردمان ایران کرده، شک دارم؛ یعنی با این که مثل همه ی دوستداران فرهنگ و تاریخ ایرانزمین از این که یکی از این آثار تاریخی مان از شر «زندان شدن» نجات پیدا کرده اما در عین حال نگرانم که حالا گرفتار زندان دیگری خواهد شد. زندانی که ظاهرا «نام مسجد، و تکیه و حسینه و مرکز آموزش تعلیمات شیعی» را دارد

در خبر ذکر شده آمده که: «رییس قوه قضاییه به سازمان زندان ها دستور داد تا این مکان تاریخی را برای تبدیل شدن به مرکز فرهنگی به شهرداری سمنان تحویل دهد» و دیده ایم که در چند سال اخیر مسئولین حکومت اسلامی هر گاه که نام «فرهنگ» یا «آموزش» را به کار می برند، منظورشان فرهنگ اسلامی و آموزش تعلیمات شیعی ست.

البته خطر دیگری هم این بنای بدسرگذشت را تهدید می کند، و آن فروختن اش به بخش خصوصی ست که سودجویان برایش دندان تیز کرده اند:

در خرداد 1397، وقتی که زندان تازه، در حال آماده شدن بود، فرماندار سمنان در خصوص کاروانسرای تاریخی سمنان گفته است که: «این مجموعه {کاروانسرا} به نام سازمان زندان هاست. و این سازمان برای فروش آن آمادگی دارد. ضمن این که میراث فرهنگی و شهرداری سمنان نیز برای خرید آن و تبدیل به آن به یک مرکز تفریحی و گردشگری آماده اند»

دستور نابودی یک میراث جهانی یونسکو از سوی حکومت اسلامی

بنیاد میراث پاسارگاد: به گزارش نشریات رسمی در ایران «دانش سنتی لنج سازی و دریانوردی ایرانی ها در خلیج فارس» که در سال 1390 در فهرست میراث غیرملموس جهانی یونسکو جای گرفته بود، با تایید هیات وزیران حکومت اسلامی گرفتار حذف و نابودی خواهد شد.

این دستور با عنوان «جایگزینی شناورهای{لنج ها} سنتی ِبا ظرفیت کمتر از 50 تن و با هدف حذف ابزار قاچاق کالا از دریا، انتقال فعالیت های غیرسمی به رسمی و تجاری، رونق فعالیت های کشتی سازی داخلی و ایمنی دریایی» به تصویب رسیده است.

به این ترتیب علاوه برجلوگیری از ساختن لنج هایی که قرن های قرن است که بوسیله دریا نوردان و ماهیگیران خلیج فارس ساخته می شود، عنوان « دانش لنج سازی دریانوردان ایرانی خلیج فارس» نیز از لیست جهانی یونسکو حذف خواهد شد. و به زودی یکی دیگر از دانش های کهن ایرانی که یادگار ماهیگیران و دریانوردان سرزمین مان است، براثر نادانی و سودپرستی حکومت اسلامی، از یادها خواهد رفت و چه بسا که یکی دو سال بعد پرونده «دانش لنج سازی…» از سوی کشورهای اطراف خلیج فارس، و به نام آن کشورها به یونسکو فرستاده خواهد شد.

جالب این جاست که مسئولین و هیئت وزیران حکومت اسلامی همزمان با دستورات ویرانگرانه اخیرشان، گزارش هایی از اقدامات دولت مبنی بر حفظ و نگاهبانی از این میراث غیرملموس جهانی را به یونسکو فرستاده است، یعنی رسما به یونسکو گزارش دروغین و گمراه کننده داده است.

آخرین گزارش: به گفته ی یکی از همراهان بنیاد میراث پاسارگاد در استان خوزستان:« این اقدام برای گسترش بیشتر فعالیت های چین در خلیج فارس، در ارتباط با برداشت های غیرقانونی از منابع خلیج فارس می باشد»

تخریب عمدی تل باستانی چگا سفلی در استان خوزستان

خبرهای رسیده از ایران حاکی ست که بخش وسیعی از تل باستانی چگاسفلی در شهرستان بهبهان، استان خوزستان ویران شده است. دلیل این ویرانی، کندن زمین (به عمق 40 سانت) و جدول کشی طول خیابانی صد متری ست که درست از میان روستای چگاسفلی می گذرد. در حالی که باستانشنان و کارشناسان از مدت ها قبل هشدار داده بودند که کندن این خیابان و جمع شدن آب باران در آنجا به ویرانی بخش هایی از آثارتاریخی خواهد انجامید.

چگاسفلی محوطه ای باستانی ست، که شش تا هفت هزار سال از عمرش می گذرد، و به گفته باستانشناسان چندین لایه از آثار تاریخی در این محوطه وجود دارد که همسان محوطه ی تاریخی شوش با ارزش می باشد و نظیر آن در خاورمیانه وجود ندارد. کارشناسان همچنین معتقدند که اگر این نوع ویرانی ها انجام نگیرد، این محوطه می تواند در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار گیرد.

تل چغاسفلی در دهه هشتاد به دلیل اهمیت آثاری که در آن دیده شده بود، به ثبت ملی رسید و بررسی هایی بر روی آن انجام شد. دراسفند سال 1394 پس از کشف گورستانی هفت هزارساله در بخشی از آن بلافاصله برای آن تعیین عرصه و حریم در نظر گرفته شد؛ با این حال از آنزمان تا کنون در نقاط مختلف این محوطه حفاری هایی انجام می شود که مسئولین می گویند: «کار حفاران غیرمجاز است». و روشن نیست چگونه در محوطه ای به این اهمیت این همه حفار غیر مجاز به کند و کاو مشغولند. حالا هم که مسئولین دولتی به بهانه جدول کشی این منطقه را درو کرده اند.

ساخت یک کارخانه قند در حریم معبد “چغازنبیل”!

خبرگزاری میراث فرهنگی از «تسطیح» قسمت‌هایی از اراضی ملی واقع در حریم میراث جهانی چغازنبیل برای ساخت یک کارخانه قند، باوجود مخالفت وزارت میراث فرهنگی خبر می‌دهد!

بر اساس این گزارش، این کارخانه قند قرار است در حریم درجه یک و دو این معبد و روی طاقدیس سردارآباد ساخته شود. باوجود مخالفت وزارت میراث فرهنگی، «برخی دستگاه‌های متولی»، برای ساخت این کارخانه در حریم چغازنبیل، مجوز داده‌اند!

به گفته عاطفه رشنویی، مدیر پایگاه چغازنبیل و هفت‌تپه «فرآیند ساخت کارخانه قند نزدیک دو سال است که پیگیری می‌شود و وزارت صنعت و معدن بدون استعلام از وزارت میراث فرهنگی، مجوز صادر کرده و به همین دلیل این وزارتخانه از آنها شکایت کرده است.

رشنویی بدلیل «روشن نبودن قوانین»، از مسئولان نهادهای دیگر از جمله استانداری استان خوزستان خواسته که در این پرونده مداخله کنند تا «به بهانه ایجاد اشتغال، هویت فرهنگی و تاریخی جهانی ما از بین نرود».

این واحد صنعتی قرار است در مساحتی بالغ بر ۳۲۰ هکتار ساخته شود و به گزارش خبرگزاری میراث، «فشارها و اعمال نظرها بر دستگاهای حافظ میراث فرهنگی برای ساخت این کارخانه همچنان وجود دارد».

بر اساس قانون، ساخت کارخانه در حریم درجه یک و دو محوطه‌های باستانی و هرگونه فعالیت که موجب تغییر شکل در توپوگرافی تپه‌های تاریخی و عوارض طبیعی شود، ممنوع است.

معید چغازنبیل در شهرستان شوش استان خوزستان و در نزدیکی منطقه باستانی هفت‌تپه واقع شده است. این نیایشگاهی باستانی حدود ۱۲۵۰ پیش از میلاد در تمدن ایلام ساخته شد و در سال ۱۹۷۹ میلادی به عنوان اولین اثر تاریخی از ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو جای گرفت.

***********************************

واکنش هوشمندانه جامعه باستان شناسی ایران
در برابر تصمیم بی خردانه وزارت میراث فرهنگی حکومت اسلامی

در پی پیشنهاد حسین خمینی، و تصمیم گیری بی خردانه ی علی‌اصغر مونسان، وزیر میراث فرهنگی و گردشگری، مبنی بر «ایجاد شعبه ای از موزه ملی ایران در مجموعه ی آرامگاه خمینی»، جامعه باستانشناسی ایران بیانیه ای هوشمندانه منتشر کرده که در آن این نوع تصمیم گیری های شتابزده و ناپخته ی مسئولین میراث فرهنگی را مورد نکوهش قرار داده است.

جای خوشبختی ست که می بینیم، در کنار ویرانگری ها و بی توجهی های هر روزه ی مسئولین حکومتی نسبت به میراث فرهنگی و تاریخی ملی سرزمین مان، جامعه ی باستانشنان ایران وظیفه ی تاریخی خود را نسبت به آثاری که بخش مهمی از هویت ملی ما هستند، می شناسند و هوشیارانه برای نگاهبانی و نگاهداری از آن ها، در حد توان خود، تلاش می کنند.

بنیاد میراث پاسارگاد ضمن سپاس از این واکنش جامعه باستانشناسی ایران از هموطنان ایراندوست تقاضا دارد با توجه به مفاد این بیانیه تا جایی که برایشان امکان دارد، رویاروی تصمیمات ضد فرهنگی و ضد ملی وزارت میراث فرهنگی و گردشگری حکومت اسلامی ایستاده و اجازه ندهند جماعتی ایران ستیز به خاطر سودجویی و یا منافع سیاسی خود بیش از این فرهنگ و تاریخ ما را به نابودی بکشانند.

با مهر
شکوه میرزادگی
از سوی بنیاد میراث پاسارگارد

واکنش جامعه باستان شناسی ایران به احتمال ایجاد شبه دوم موزه ملی:

«در چند روز گذشته، اخباری مبنی بر توافق میان وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی با تولیت حرم بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران پیرامون راه اندازی «شعبه دوم موزه ملی» یا ایجاد «مخزن امن» در رسانه‌ها منتشر شد که با واکنش‌های زیادی در سطح داخلی و خارجی به ویژه از سوی پژوهشگران و کنش‌گران میراث فرهنگی رو به رو شد.

شتابزدگی در اعلام پیشنهاد یا تصمیم ناپخته و کارشناسی نشده و روشن نبودن جزئیات آن در کنار اظهارات ناهمخوان مدیران میراث فرهنگی کشور که یکی تایید (مدیر کل موزه‌ها و اموال منقول فرهنگی) و دیگری (روابط عمومی وزارتخانه) تکذیب می‌کند و در پایان پس از روزها انتظار چیزی روشن نمی‌شود، همگی بیانگر بی‌برنامگی، آشفتگی و ادامه سیاست‌های هزینه‌زا و مشکل آفرین پیشینی است که داغ آنها همچنان بر تن و پیکره میراث فرهنگی کشور مانده است.

«جامعه باستان‌شناسی ایران» به عنوان جمعی از متخصصان که دغدغه توسعه اصولی تشکیلات میراث فرهنگی و باستان شناسی کشور را دارد مایل است نکاتی را در این زمینه مطرح کند و خواستار روشن شدن جزئیات موضوع از سوی مسوولان مرتبط است.

نخست آنکه تصمیم برای گسترش و بهینه سازی فضای موزه‌ها و مخازن بویژه مخزن و موزه ملی که موزه مادر کشور است، امری بسیار ضروری و نیازمند مطالعات تخصصی و کارشناسی است. هیات وزیران در سال 1382 برای گسترش فضای موزه ملی طرحی کارشناسی شده که بر اساس واگذاری ساختمان‌های میدان مشق در دل بافت تاریخی تهران بود را به تصویب رساند که آن طرح اجرایی نشد!

در این شرایط پرسش و ابهام نخست این است که چرا آن طرح مانند چند طرح دیگر به کنار رفتند و به یکباره طرحی کارشناسی نشده به میان آمد؟!

جالب است بدانیم مدیر کل کنونی موزه‌ها و اموال منقول فرهنگی وزارتخانه (جناب آقای کارگر) که خود بخشی از توافق کنونی است، در آن زمان مدیر موزه ملی بود.

دوم، آیا طرح تازه، پایه کارشناسی دارد یا چون ده‌ها طرح دیگر صرفا تصمیمی به سلیقه شخصی یا محفلی و بدور از مطالعات تخصصی است؟ تاکنون درباره این طرح، مجموعه مدیریتی موزه ملی که از قضا آگاه به امور هستند هیچگونه اظهارنظری نکرده‌اند.

نماز مسئولین حکومت اسلامی
بر ویرانی ها و نابودی های میراث فرهنگی ایران

در حالی که به دلیل ناکارآمدی و فساد در دستگاه های دولتی، وضعیت بد اقتصادی، و مشکلات ناشی از کرونا، میراث فرهنگی و گردشگری ایران در حال نابودی ست، روز گذشته، هجدهم تیرماه، وزیر میراث فرهنگی و گردشگری و معاونانش شاد و خندان نمازخانه و رستوران جدید وزارت گردشگری شان را افتتاح کردند تا هم الله شان را راضی نگه دارند و هم شکم شان را.

برای این جماعت هیچ اهمیتی ندارد که کارگران و کارمندان گردشگری بیش از شش ماه است که حقوق و دستمزد دریافت نکرده اند.

هیچ اهمیتی ندارد که صدها هتل و آژانس مسافرتی در حال ورشکستگی هستند و حتی یکی از وعده های دولت به آن ها عملی نشده است.

و هیچ اهمیتی ندارد که صدها اثر تاریخیِ در حال ویرانی منتظر کمترین توجه برای مرمت اند.

و هیچ اهمیتی ندارد که هزاران هنرمند صنایع دستی از بیکاری و بی پولی رنج می برند و آقایان همچنان از چین صنایع دستی ماشینی ـ قلابی وارد ایران می کنند.

آیا کسی سازمان و یا وزارت خانه ای را حتی در فقیرترین کشورهای دنیا سراغ دارد که با میراث فرهنگی و تاریخی و طبیعی سرزمین شان این گونه رفتار کنند؟

باور کنید استعمارگران قرون وسطی هم با میراث فرهنگی و تاریخی کشورهایی که اشغال کرده بودند نیز چنین نکرده اند، که اگر کرده بودند جهان خالی از میراث فرهنگی می شد.

شهرام صداقت
از همراهان بنیاد میراث پاسارگاد ـ تهران

رونمایی وزیر اطلاعات رژیم ملاها از سناریوی بُمب اتُمی



دولت آمریکا می گوید: رژیم ایران در حال دورتر شدن از برجام است. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت: همه آنچه که ما درباره رفتارهای رژیم ایران در هفته‌ها و ماه‌های اخیر گفته‌ایم این است که با گام‌هایی که برداشته شده، (رژیم ایران) در حال فاصله گرفتن بیشتر از برجام است. چنین اقداماتی بر نگرانی‌ها و رایزنی‌ها با متحدان و شرکای و همچنین با کنگره تاثیر می‌گذارد.

رونمایی وزیر اطلاعات از سناریوی بُمب اتُمی

منصور امان : وزیر اطلاعات ج.ا به صورت رسمی تاکید کرده است که ساخت جنگ افزار هسته ای یک سناریوی جدی حاکمان ایران برای رویارویی با غرب است. با این حال برخلاف آنچه که به گوش می رسد، گفته این پایور امنیتی ارشد تهدید نیست، بلکه زمینه سازی سیاسی برای جا انداختن فاکتی است که رژیم مُلاها از نزدیک به دو سال پیش در حال ایجاد آن است.

رژیم ولایت فقیه از اُردیبهشت ۱۳۹۸، زمانی که به بهانه کناره گیری آمریکا از “برجام” اعلام کرد که تعهُدات هسته ای خود را به صورت پلکانی زیر پا خواهد گذاشت، سنگ بنای آنچه را به زمین گذاشت که روز دوشنبه مقام امنیتی اش به گونه رسمی علنی کرد.

دستیابی به جنگ افزار هسته ای که آرزوی دیرینه حاکمان شرور ایران بوده، نقشی استراتژیک در دُکترین ثبات و بقای “نظام” بازی می کند. پنهانکاری دستگاه حاکم پیرامون فعالیتهای هسته ای خود تا سال ۱۳۸۱، به روشنی انگیزه های مُخرب و تبهکارانه ای که مُحرک آن بود را بازگو می کند. پس از افشا شدن این فعالیتها، حتی زمانی که آنها می کوشیدند پروژه بُمب را در پس دستاویز “حق مُسلم” پنهان کنند، همواره و به مُوازات آن از لُزوم برخورداری از “تضمین امنیتی” سخن می گفتند که در حقیقت اسم مُستعار تضمین بقا با بُمب اتُمی است.

آنگونه که پایوران گوناگون “نظام” و از جُمله آنان رییس سازمان انرژی اتُمی مُلاها، آقای علی اکبر صالحی، اعتراف کرده اند، توافُق هسته ای وین تغییری در تلاش حاکمیت برای دستیابی به جنگ افزار هسته ای یا دستکم دستیابی به توانایی ساخت آن نداد، فقط آن را به نُقطه مبدا خود، یعنی زیرزمین برد.

فعالیتهای پنهانی در سال ۹۸ و همزمان با به شکست کشاندن “برجام” می توانست آشکار شود. در این هنگام حاکمیت به بهانه خُروج آمریکا از توافُق وین و رویارویی نکردن بروکسل با واشنگتُن، اعلام کرد که پروژه هسته ای خود را به تدریج و در گامهای چندگانه از سر می گیرد و شرط گذاشت که هر زمان خواسته هایش برآورده شد، حاضر است آن را مُتوقف کند.

سیاست گام به گام رژیم مُلاها در برابر طرفهای خارجی خود الهام گرفته از ترفند مشهور “پُختن قورباغه زنده” است که به وسیله آن موجود بینوا در ظرف آب سردی که به تدریج به جوش می آید، با درجات مُختلف حرارت خود را همساز می کند تا زمانیکه آب به نُقطه جوش می رسد و قورباغه مُتوجه خطر می شود، اما برای تغییر وضعیت دیگر دیر شده است.

حاکمان ایران نیز طی دو سال مرحله به مرحله به ساخت جنگ افزار هسته ای یا دستیابی به توانایی اجرایی و فنی ساخت آن نزدیک شده اند و هر بار که درجه حرارت را کمی بیشتر افزایش داده و به هدف نزدیک تر گردیده اند، به قورباغه غربی اطمینان داده اند که هر وقت برایشان سُفره بچیند، شُعله را خاموش خواهند کرد.

گفته آقای علوی فقط درجه بالای حرارت و نزدیک شدن نُقطه جوش را علامت داده است. رژیم تبهکار ج.ا به این وسیله گام آخر مُجهز شدن به جنگ افزار هسته ای را در چشم انداز قرار داده و قورباغه را برای پُخت نهایی آماده می کند.

مقام حُکومتی همچنین زیر این واقعیت خط تاکید کشیده که داشتن یا نداشتن بُمب برای رژیم ولایت فقیه پُرسشی سیاسی است که در پهنه منافع پاسُخ می گیرد. او به زبان ساده و فهم پذیر برای هر ساده لوح سیاسی توضیح داده که سوگندهای مذهبی رهبر ج.ا و برگ انجیر فتوایی که در برابر خود گرفته، فریبکاری عُریان است و او و رژیم اش در اینجا نیز از دین و شرع به مثابه ابزاری برای گل آلود کردن آب و ماهی گرفتن استفاده می کنند.

هواپیمای اوکراینی؛ کانادا: دستیابی به اطلاعات حساس



این فایل صوتی دربردارنده اطلاعات حساسی است و اظهارنظر علنی درباره آن می‌تواند زندگی برخی افراد را در معرض خطر قرار دهد. حکومت ایران می‌خواهد به خانواده‌ها غرامت بدهد تا نگذارد دیگر کشور‌ها این فاجعه را به یک «جرم بین‌الملل» تبدیل کنند.

روزنامه شرق نوشت: چالش جدید در پرونده هواپیمای اوکراینی. شبکه کانادایی سی‌بی‌سی مدعی شد به صدایی ضبط‌شده از حرف‌های وزارت خارجه ایران دست یافته است که در آن او درباره این احتمال صحبت می‌کند که چند نیروی نفوذی عمدا دست به این اقدام زده باشند؛ اما می‌گوید اگر چنین هم باشد، او خبردار نخواهد شد. سی‌بی‌سی مدعی است این صدا از جمله اسنادی است که از سوی دولت و نهاد‌های امنیتی کانادا در پرونده هواپیمای اوکراینی در حال بررسی است و به دست این رسانه رسیده است. مشاور نخست‌وزیر کانادا از اظهارنظر درباره این فایل صوتی خودداری کرده است. سخنگوی وزارت خارجه ایران نیز این گزارش را رد کرده است.

به ادعای این گزارش محمدجواد ظریف در این جلسه می‌گوید هزار احتمال برای توضیح علت ساقط‌کردن این هواپیما وجود دارد؛ شامل حمله‌ای عمدی در نتیجه کار دو یا سه نفر نفوذی. این اشاره‌ها در حالی است که ظریف در سالگرد این فاجعه در صفحه شخصی خود در اینستاگرام ضمن تسلیت به مناسبت سالگرد حادثه نوشت: «من از جمله مسئولانی بودم که تا آخرین ساعات پیش از اعلام عمومی، مانند سایر مردم، صرفا گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای را می‌شنیدم و با وجود پیگیری هیچ اطلاعاتی فراتر از اخبار رسمی به وزارت امور خارجه اعلام نمی‌شد؛ اما به محض اطلاع از ماوقع در بعدازظهر جمعه ۲۰ دی ۹۸ به سهم خود تأکید نمودم که باید با شرمندگی تمام عین ماوقع را با مردم و جهانیان صادقانه در میان گذاشت».

او همچنین اضافه می‌کند که بابت این حادثه هنوز شرمسار است. «گرچه هیچ نقش یا حتی اطلاعی از تحولات نظامی نیمه‌شب و فاجعه دهشتناک بامداد چهارشنبه سیاه ۱۸ دی ۹۸ نداشتم».

در ادامه همچنین آمده که صاحب صدای ادعایی به روسیه به‌عنوان کشور دیگری اشاره می‌کند که متهم به ساقط‌کردن یک هواپیما شد؛ اما هرگز به آن اذعان نکرد. هواپیمای مورد اشاره، پرواز شماره ۱۷ هواپیمایی مالزی در سال ۲۰۱۴ میلادی است که در مسیر آمستردام به کوالالامپور و در آسمان شرق اوکراین هدف قرار گرفته بود. همه مسافران و خدمه آن هواپیما نیز کشته شدند.

صدای ادعایی سی‌بی‌سی، طبق این گزارش همچنین چندین بار به مسئله پرداخت غرامت به‌عنوان راهی برای بستن پرونده اشاره می‌کند و می‌گوید ایران می‌خواهد به خانواده‌ها غرامت بدهد تا نگذارد دیگر کشور‌ها این فاجعه را به یک «جرم بین‌الملل» تبدیل کنند. او همچنین می‌گوید ایران جعبه‌های سیاه این هواپیما را برای بررسی در اختیار فرانسه قرار خواهد داد؛ اما داده‌هایی که این جعبه‌ها ثبت می‌کنند، نشان نخواهند داد که آیا کسی تعمدا به هواپیما شلیک کرده یا نه.

در گزارش تلویزیونی منتشرشده در سی‌بی‌سی البته تنها چند کلمه از صدای فارسی که ادعا شده صدای ظریف است، پخش می‌شود و صدای خبرنگار با دوبله انگلیسی جای آن را می‌گیرد. علاوه‌براین در گزارش منتشرشده سی‌بی‌سی زمان دقیق جلسه مشخص نشده و تنها به «ماه‌های بعد از حادثه» اشاره شده است. این گزارش مکان، موضوع و حضار جلسه را نیز معرفی نکرده و در کنار هویت منبع این صدا، داده‌ها را برای آنچه حفاظت از عامل انتشار و افراد درگیر خوانده، نزد خود نگه داشته است. این شبکه می‌گوید برای درک ظرافت‌ها و جزئیات زبان فارسی در هنگام ترجمه، از سه نفر برای ترجمه این صدا استفاده شده است.

این گزارش در بخشی از تحلیل خود روی محتویات این فایل و به نقل از کارشناسان حقوقی اشاره می‌کند ظریف مستقیما در ساختار نظامی و امنیتی سمتی ندارد. از‌این‌رو این فایل، اگرچه ممکن است سند مهمی در بررسی پرونده به حساب بیاید، نمی‌تواند به‌عنوان اثبات‌کننده قطعی چیزی مورد استناد قرار بگیرد.

مشاور ویژه نخست‌وزیر کانادا: حرفی نمی‌زنیم
در واکنش به درز این خبر از میان اطلاعات در اختیار دولت، مشاور ویژه نخست‌وزیر کانادا در پرونده پرواز پی‌اس۷۵۲، یعنی پرونده هواپیمای اوکراینی، گفته است از اظهار نظر درباره آن خودداری می‌کند. رالف گودل، به رسانه‌ها گفته از وجود این صدای ضبط‌شده باخبر است و تیم بررسی و ارزیابی قانونی کانادا از نوامبر، اواسط پاییز، این فایل را در اختیار داشته است. گودل گفته این فایل صوتی دربردارنده اطلاعات حساسی است و اظهارنظر علنی درباره آن می‌تواند زندگی برخی افراد را در معرض خطر قرار دهد.

نهاد‌های امنیتی در حال بررسی اصالت این فایل هستند
مشاور ویژه جاستین ترودو در ادامه توضیح داده است آرسی‌ام‌پی، «پلیس سواره‌نظام سلطنتی کانادا»، نهاد ارشد امنیتی در این کشور و نیز سی‌اس‌ای، «تشکیلات امنیت ارتباطات کانادا»، در حال بررسی اصالت این فایل هستند. یکی از سخنگو‌های تشکیلات امنیت ارتباطات، با خودداری از اظهارنظر گفته است این سازمان «درباره عملیات امنیتی اظهارنظر نمی‌کند».

گودل در ادامه توضیح داده است: «به همه شواهد و همه شواهد بالقوه با جدیت و اهمیتی که شایسته است، رسیدگی می‌کنیم. ما کاملا متوجه عطشی که در خانواده‌ها [ی قربانیان]برای حقیقت کامل، صریح و بدون دستکاری وجود دارد، هستیم و این حقیقت همان چیزی است که برای رساندن آن به آن‌ها تمام تلاشمان را خواهیم کرد».

چرا این جنایتکار هنوز آزاد است؟

۹ نفر از مادران قربانیان پرواز هواپیمای اوکراینی در ویدئویی با انتقاد از نحوه برخورد با این پرونده، از مقام‌های حکومت ایران پرسیده‌اند که چرا امیرعلی حاجی‌زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه، «با وجود شاکی و پرونده هنوز آزاد است؟»

این ویدئوی ۴ دقیقه‌ای که شامگاه جمعه، ۲۶ دی‌ماه، با عنوان «از قاتل قهرمان نسازید» منتشر شده، واکنش به حضور پاسدار حاجی‌زاده در برنامه «بدون تعارف» است که روز گذشته از صداوسیمای حکومت ایران منتشر شد و در آن فرمانده ارشد سپاه با چهره‌ای خندان و شوخ به تشریح ماجرای حمله موشکی به پایگاه آمریکایی عین‌الاسد در عراق می‌پردازد.

مقام‌های حکومت ایران در طول یک‌ سال گذشته به رغم درخواست مکرر خانواده قربانیان این هواپیما، هنوز هیچ اتهامی متوجه امیرعلی حاجی‌زاده نکرده‌اند. این در حالی است که امیرعلی حاجی‌زاده، مسئول مستقیم پدافند سپاه در شب حمله به پایگاه‌های آمریکا، روز ۲۱ دی‌ماه سال گذشته خود «تمام مسئولیت» مربوط به سقوط هواپیمای اوکراینی را پذیرفت.

این فرمانده ارشد سپاه همچنین در برنامه بدون تعارف می‌گوید در جریان حمله موشکی به پایگاه آمریکایی عین‌الاسد، آمریکایی‌ها «کشته» شدند و مقام‌های عراقی این موضوع را گزارش داده‌اند.

این ادعا در حالی مطرح می‌شود که مقام‌های دولت آمریکا و عراق گفته‌اند در جریان این حمله کسی کشته نشد و حسین سلامی، فرمانده کل سپاه گفته بود که سپاه در این حمله دنبال کشتن کسی نبوده است.

در بخشی دیگر از برنامه بدون تعارف، بخشی از سخنرانی خامنه‌ای پخش شد که می‌گوید روز حمله به پایگاه آمریکا «یوم الله» بود.

دو نفر از مادران قربانیان پرواز هواپیمای اوکراینی با اشاره به همین موضوع پرسیده‌اند که «آیا خدا اجازه داد که در یوم‌الله به بچه‌های این مملکت موشک بزنید؟»

یک مادر دیگر هم می‌گوید آیا «یوم‌الله» این است که «پایگاه خالی» آمریکا را بزنید و در همان زمان «۱۷۶ انسان بی‌گناه از جمله ۲۹ کودک را بکشید؟»

یک مادر دیگر هم از سردار حاجی‌زاده خواسته است که بدون تعارف بگوید که «آیا مهم‌ترین افتخارش این است که به بچه‌های این مملکت موشک بزند؟»

یک مادر دیگر از فرمانده نیروی هوافضای سپاه می‌پرسد که «چرا بچه من را کشتید» و مانند خانواده دیگر قربانیان تاکید می‌کند که «نه می‌بخشم و نه فراموش می‌کنم».

پیشنهاد غرامت برای گذشتن از جنایت

یک سال از سرنگونی پرواز ۷۵۲ با موشک‌های سپاه پاسداران گذشت. یکی از بازماندگان قربانیان و عضو هیئت مدیره انجمن خانواده‌های قربانیان به دویچه وله آلمان گفته: تا کنون پاسخ هیچ پرسشی داده نشده و رژیم ایران همچنان به دنبال خرید وقت است. پیشنهاد غرامت هم برای گذشتن از جنایت است.

از سوی دیگر مشاور ویژه کانادا در این پرونده نیز پیشنهاد جمهوری اسلامی برای پرداخت ۱۵۰هزار دلار به خانواده‌های کشته‌شدگان این فاجعه را رد کرد.

سی‌تی‌وی نیوز به‌ نقل از رالف گودیل اعلام کرد: رژیم ایران حق پیشنهاد یک جانبه پرداخت غرامت به خانواده‌های قربانیان را ندارد. مبلغ نهایی منوط به مذاکره بین رژیم ایران و کانادا و چهار کشور دیگر است که شهروندان آنها در هواپیما کشته شده‌اند.

تصمیم کانادا و تصمیم بنیاد شهید

در حالیکه نخست‌وزیر کاناد طی بیانیه‌ ای اعلام کرد این کشور روز ۸ژانویه هر سال را به‌عنوان روز ملی یادبود قربانیان فاجعه هوایی ثبت می‌کند، بنیاد شهید جمهوری اسلامی گفت: “۱۲۷ نفر از جان‌باختگان این سانحه شهید اعلام شدند.

در آستانه اولین سالگرد شلیک موشک‌های سپاه پاسداران، به هواپیمای مسافربری اوکراینی. رئیس بنیاد شهید اعلام کرد:شهدای این سانحه با دیگر شهدا فرقی ندارند و خدمات بنیاد شهید به همه ارایه می‌شود.

این در حالیست که جواد سلیمانی همسر الناز نبی از جانباختگان پرواز اوکراینی، ساکن ادمونتون کاناد از فشارها به خانواده ها برای خاکسپاری قربانیان در قطعه شهدا می‌گوید و می افزاید: چیزی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم بیشتر از خدمات، آزار خانواده‌های قربانیان بوده است.

اعلام روز یادبود ملی

به گزارش ایران اینترنشنال، جاستین ترودو، نخست‌وزیر کانادا، در سالگرد انهدام هواپیمای مسافربری اوکراینی با موشک‌های سپاه پاسداران و کشته شدن ۱۷۶ سرنشین آن اعلام کرد: دولت این کشور از این پس روز هشتم ژانویه را به عنوان روز ملی یادبود قربانیان فجایع هوایی نام‌گذاری خواهد کرد.

در تاریخ ۸ژانویه ۲۰۲۰، پرواز شماره ۷۵۲ شرکت هوایی بین‌المللی اوکراین توسط سپاه پاسدارانت سرنگون شد، که در نتیجه منجر به از دست رفتن غم‌انگیز ۱۷۶مسافر بی‌گناه، شامل ۵۵ تبعه کانادا، ۳۰ دارنده اقامت دائم کانادا و تعداد بیشمار دیگری که پیوندهایی با این کشور داشتند گردید.

نخست وزیر کانادا به خانواده قربانیان انهدام هواپیمای اوکراینی گفت: دولت به احترام جان‌باختگان در فجایع هوایی یک بنای یادبود را با مشورت بازماندگان آنها خواهد ساخت.

وی افزود: ما روز ۸ ژانویه را به‌عنوان روز یادبود ملی اعلام می‌کنیم تا که به قربانیان فجایع هوایی هم در داخل و هم خارج ادای احترام کنیم و بر خسارت عمیقی را که به خانواده‌ها و عزیزان وارد شده اذعان کنیم. با یکدیگر ما همیشه این فجایع را به‌خاطر آورده و کسانی را که از دست رفتند را در ذهن و قلبمان زنده نگاه می داریم. ما هیچوقت آنان را از یاد نمی‌بریم.

همزمان اعلام شد که دادگاه عالی استان انتاریوی کانادا نیز در حکم اولیه‌ خود، شکایت جمعی از خانواده‌های کشته‌شدگان هواپیمای اوکراینی را مبنی بر اینکه “جمهوری اسلامی به موجب قانون ضد تروریسم کانادا با سرنگون کردن این هواپیمای مسافربری مرتکب اقدام تروریستی شده” را پذیرفت.

گزارش هولناک شاهدان از لحظات اولیه سقوط هواپیما

…فکر کردیم می‌شه کسی را نجات داد، اما همه مرده بودند، همه جا روی زمین جنازه بود و خون. توی هوا هم بوی دود و سوختن. هوا که روشن شد، تازه بهتر فهمیدیم چی شده، متوجه شدیم داریم روی خون و دل‌و‌روده آدم‌ها راه می‌رویم….

با هراس موشک از خواب بیدار شدیم و حالا چند روز است با کابوس خون و جنازه می‌خوابیم. این چکیده روایت اهالی شهرکی است که هواپیمای اوکراینی صبح زود روز ۱۸ دی ماه در پارکی چسبیده به خانه‌های آن‌ها سقوط کرد و ۱۷۶ انسان را به کشتن داد.

به گزارش شرق، خیلی از آن‌ها می‌گویند روزی که هواپیما سقوط کرد، هوا هنوز روشن نشده بود، اول فکر کردیم جنگ شده و اینجا را با موشک زده‌اند؛ اما چند دقیقه‌ای بیشتر طول نکشید تا بفهمند جنس فاجعه‌ای که کنار خانه‌هایشان رقم خورده، چیست و کمی بعد هم خود را به محل سقوط که درست روبه‌روی برخی خانه‌های شهرک است رساندند، آن‌ها البته چندان هم اشتباه نمی‌کردند، فاجعه را موشک رقم زده بود؛ و حالا چه آن‌هایی که رفتند سر صحنه سقوط و بین جنازه‌ها به امید کمک به زندگان احتمالی این سو و آن سو دویدند و چه آن‌هایی که دورتر و حتی بیرون از پارک فقط تماشاچی فاجعه بودند، ۱۳ روز است که به گفته خودشان کابوس و وحشت رهایشان نکرده؛ کابوس‌هایی پر از خون و دود و جنازه.

پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی اوکراین صبح آن روز که چهارشنبه بود، ساعت حدود ۶:۱۳ دقیقه از فرودگاه امام بلند شد تا راهی کی‌یف، پایتخت اوکراین شود و قرار بود دوساعت‌و ۴۰ دقیقه بعد هم از آنجا هر مسافری را به‌سوی خانه و زندگی‌اش در یک گوشه کره زمین راهی کند؛ اما پرواز شش دقیقه بیشتر به طول نینجامید و شلیک دو موشک پدافند ضدهوایی کاری کرد که مسافران این پرواز به‌جای کی‌یف، در پارکی در محمودآباد سابق که مدتی است اسمش شده شهرک لاله شاهدشهر، فرود بیایند، با بدن‌های بی‌جان.

حالا ۱۳ روز از آن سقوط گذشته است، برای رسیدن به محل حادثه باید ۲۵ کیلومتر آزادراه تهران – ساوه را طی کرد و بعد از سمت راست جاده به سمتی که نوشته شهریار خارج شد و پنج، شش کیلومتر بعد به جایی رسید که نوشته به سمت محمودآباد. زمین‌های محل سقوط و اطرافش را مقداری برف هنوز آب‌نشده از سه شب پیش پوشانده است، زمین گل‌آلود است و اطراف پارک و محل سقوط چند ماشین پلیس ایستاده‌اند. به گفته اهالی آن‌ها از همان روز سقوط تا الان اینجا هستند و اجازه نمی‌دهند کسی به پارک محل حادثه وارد شود. مأموران هم می‌گویند اجازه مصاحبه ندارند و دراین‌باره حرفی نمی‌زنند.

روایت اهالی و آن‌هایی را که از نزدیک شاهد سقوط هواپیما و روز‌های پس از آن و آمدن و رفتن نیرو‌های پلیس، امداد، امنیتی‌ها، گروه متخصصان اوکراینی و خبرنگاران داخلی و خارجی و… بوده اند، می‌توان شنید. روایت‌هایی که نقطه اشتراک بیشترشان کابوس است.

مهدی مرد جوانی است که آرایشگاهش درست روبه‌روی محل سقوط قرار دارد و گودالی که هواپیما در لحظه برخورد با زمین درست کرد کمتر از ۲۰ متر با آنجا فاصله دارد. او روایتی دست اول از شب حادثه و سقوط دارد. چون به گفته خودش در لحظه اتفاق، برخلاف بیشتر اهالی که آن لحظه خواب بودند، برای قدم‌زدن سگ‌هایش را بیرون آورده بود که متوجه هواپیمای شعله‌ور در آسمان شد. این روایت او از آن لحظات است: «من صبح زود سگ‌هام را آورده بودم بیرون قدم بزنند که هواپیما را دیدم، بدو بدو دنبالش می‌کردم که اصلا ببینم چی هست، چون داشت آتش می‌گرفت، اول نفهمیدم هواپیماست. به نظرم خلبان عمدا توی پارک هواپیما را زمین زد، اگر قبلش به زمین می‌خورد کلی خونه و آدم از بین می‌رفت؛ مثلا خونه میثم اینا قبل از میدان، واقعا نزدیک بود آنجا بیفتد، اما من دیدم که یک تکانی خورد، یک مقدار ارتفاع گرفت، آمد جلوتر میدان را رد کرد، نزدیک بود این ور کنار میدان بخورد به خونه محسن احمدی اینا، بالای تیر چراغ برق وسط میدان جهتش رفت سمت پارک، از بالای شهرک که رد می‌شد آتش از آن می‌ریخت پایین، هواپیما دقیقا از سمت شهریار می‌آمد به سمت شهرک و آخرش توی پارک سقوط کرد. چیزی که من دیدم این بود که هواپیما با یک بال داشت سقوط می‌کرد، یک بالش قبل‌تر افتاده بود، بعدا از دوستم شنیدم نزدیک پرند افتاده بود؛ یعنی کنده شده بود. وقتی هم خورد زمین اول یه صدای برخورد شدید، بعد یه زمین‌لرزه کوچک حس کردم، بعد انفجار بزرگ اتفاق افتاد و همه‌جا نورانی و قرمز شد». از او می‌پرسم که شما که بیرون بودی صدای برخورد موشک یا چیزی مثل شلیک را نشنیدی که این‌طور پاسخ داد: «هواپیما وقتی آمد بالای محل ما، قرمز بود، توی آتیش بود. تنها صدایی که می‌آمد صدایی مثل هوووف بود، مثل وزش شدید باد. البته یک چیز‌های سفید رنگی کنار هواپیما بود که نمی‌دونم چی بودن».

گزارش هولناک از لحظات اولیه سقوط هواپیما

شکور پسر نوجوانی که خانه‌شان نزدیک‌ترین خانه به محل سقوط هواپیماست، اینجا وسط بحث می‌آید و می‌گوید: «لطفا این را حتما بنویس که بچه‌های محمودآباد و خلج‌آباد وسایل مسافران را غارت نکردند، اگر هم کسی این کار را کرد، اهل اینجا نبود خدایی، به امام حسین بیا برویم از مأمورای نیروی انتظامی که از همان روز تا الان اینجا هستند بپرسیم، مادر خود من همین پریروز مقداری طلا پیدا کرد نزدیک خانه‌مان، رفت به مأموران تحویل داد. احتمالا مال مسافران هواپیما بود. اگر ما دنبال بردن بودیم، همان روز می‌توانستیم ببریم، بچه‌محل‌های ما همه همدیگر را می‌شناسیم، کسانی شاید برده باشند، ولی بچه‌محل ما نبودند و این کار را نکردند. یکی از همسایه‌ها یک کیف سوخته پیدا کرد توش دلار بود، یکی از بچه‌ها یک صندوقچه کوچیک پیدا کرد توش سکه طلا بود، همه را بچه‌ها تحویل مأموران دادند».

شکور ادامه می‌دهد: «پارک و محل از همان روز امنیتی شده؛ از همان روز اول تا الان، ما نزدیک‌ترین محل به سقوط هستیم، همه شیشه‌های خانه ما شکسته شد و ریخت، روی سقف و جلوی حیاط خانه پر از تیکه‌پاره و سوختگی شده بود».

او و دوستانش می‌گویند از همان روز تا الان تصاویر جنازه‌ها از جلوی چشمانشان دور نمی‌شود و شب بی‌کابوس نمی‌خوابند.

راوی دیگر، پسر جوانی است با هیکلی ورزشی که معلوم است اهل بدن‌سازی حرفه‌ای است. روایت او هم از ماجرا این‌گونه بود: «هواپیما درست از بالای سر خانه ما رد شد و افتاد توی پارک. من خواب بودم و از صدای خوردنش به زمین و لرزیدن ساختمان و ترک‌برداشتن شیشه‌ها بیدار شدم. چند لحظه بعد هم که یک انفجار بزرگ شد، خیلی وحشتناک بود. اول فکر کردم موشک خورده، گفتم اوه اوه جنگ شد و صباباطری را زدن، همین کناره دیگه». این را می‌گوید و با دست به سمت آن طرف محلی که هواپیما سقوط کرد، اشاره می‌کند.

بعد ادامه می‌دهد: «تاریک بود، ولی یهو همه‌جا روشن شد، نه روشن مثل هوای روز، روشن قرمز، قرمز آتشی، خیلی عجیب بود. هواپیما شیش‌و ۲۰ دقیقه سقوط کرد ما شیش‌و بیست‌و‌پنج دقیقه با زیرشلواری اونجا بودیم، کل محل اومده بودن، فکر کردیم می‌شه کسی را نجات داد، اما همه مرده بودند، همه جا روی زمین جنازه بود و خون. توی هوا هم بوی دود و سوختن. هوا که روشن شد، تازه بهتر فهمیدیم چی شده، متوجه شدیم داریم روی خون و دل‌و‌روده آدم‌ها راه می‌رویم…».

از او درباره اینکه گفته شد عده‌ای آمدند که وسایل مسافران هواپیما را سرقت کنند پرسیدم، گفت: «یه لحظه واسا». بعد گوشی‌اش را درآورد رفت توی قسمت گالری و گفت: این فیلم را ببین، تصاویری هولناک از بدن‌های تکه‌تکه شده و خون روی زمین و بین علف‌های سبز محوطه پارک، مرد، زن و کودک و قطعات و وسایلی که یا در حال سوختن بود یا از آن‌ها دود بلند می‌شد. بعد گفت: «دیدی؟ توی این شرایط کسی که انسان باشه، یه ذره شرف و وجدان داشته باشه، میتونه به چیزی فکر کنه، به دزدیدن وسایل این آدم‌های کشته‌شده؟ بعضی‌ها واقعا نمی‌دانم منظورشان چیست که این حرف‌ها را می‌زنند. اینجا مگه چقدر جمعیت داره، قد یه روستاست دیگه، همه هم رو می‌شناسن، کسی توی آن شرایط کاری می‌کرد همه می‌فهمیدن که، همه می‌دیدن. تا پلیس و بقیه برسن هم فقط ما بودیم. پلیس حدود ۲۰، ۲۵ دقیقه بعد رسید».

او هم یادش هست از کابوس و وحشت آن شب در خواب‌هایش بگوید: «اون وضعیت و جنازه آدم‌های هواپیما کاری با من کرد که هنوز هر شب کابوس می‌بینم، از ترس خواب‌های وحشتناک نمی‌تونم توی اتاق خودم بخوابم، می‌روم توی هال که شاید خوابم ببرد. چشمم را که می‌بندم صحنه‌هاش می‌آد جلوم…».

نام میدان شهرک مثل اسم خود شهرک، لاله است. یکی از خیابان‌های منتهی به میدان، چهار کوچه اطرافش دارد؛ کوچه‌هایی به نام چهار فصل؛ بهار، تابستان، پاییز و زمستان. بعد از ردکردن این کوچه‌ها، مغازه‌ای هست که فروشنده‌اش یک خانم است. او درباره صبح سقوط می‌گوید: «اولش که صدای افتادنش اومد، من فکر کردم زلزله شد، بعد یه صدایی مثل انفجار اومد و آسمون پر از نور شد، ما دویدیم بیرون، تو کوچه، از تو کوچه محل افتادنش معلوم بود. وایساده بودم، پسرم مهنا هم جلوم بود، یهویی حس کردم یه چیز‌هایی مثل ماسه از آسمون می‌ریزه پایین، چیز‌های ریز‌ریز، نمی‌دونم چی بود فقط دست‌هام رو گرفتم بالای سر مهنا که روی سرش نریزه. بعد دویدم سمت پارک، چون همه داشتن اون سمتی می‌رفتن، همون اولش یه چند تیکه بدن آدم و خون دیدم، ترسیدم، برگشتم و از اون روز تا الان دیگه نرفتم اون سمتی، نمی‌رم. دخترم هم الان چند روزه گوشت نمی‌خوره، میگه مامان برای من گوشت نذار تو غذا، حالش بد می‌شه و نمی‌خوره…». برخی از اهالی هم از تکه‌ها و قطعاتی می‌گویند که از شب سقوط روی سر شهرک توی خانه‌ها و روی پشت‌بام‌ها افتاده است. هواپیما که از بالای شهرک رد شد، در حال سوختن بود و چیز‌هایی از آن پایین می‌ریخت، بعد هم که به زمین خورد و کمی بعد منفجر شد، هر قطعه‌اش تا چند صد متر به سمت‌و‌سویی پرت شد. روی در و دیوار خانه آن‌ها که نزدیک‌تر بود؛ حتی ردّ خون هم ریخته شد. زن جوانی از اهالی شهرک می‌گوید: «توی حیاط و روی پشت‌بوم ما و بقیه همسایه‌ها یه چیز‌هایی افتاده بود، مثل تیکه‌پارچه و چیز‌های دیگه، مادرم فردای همون روز حیاط و پشت‌بوم و دیوار‌ها رو شست، خیلی‌ها این کار رو کردن، حس بدی بود. اینکه اون تیکه‌پارچه‌ها و چیز‌های دیگه احتمالا مال مسافرای بیچاره بود و با انفجار تکه‌تکه شدن و همه‌جا پخش شدن…».

یک مرد که ردّ زخمی کهنه کنار صورتش دارد، هم صبح روز سقوط را این‌طور روایت می‌کند: «من خواب بودم که یهویی گلدونای اتاقم از پشت پنجره افتادن، اول نفهمیدم چی شد، بعد گفتم حتما زلزله اومد؛ ولی بعد از سروصدای همسایه‌ها منم زدم بیرون و رفتم سمت پارکی که هواپیما افتاده بود. یه جا همون اول پارک یه تکه از سر و گوش و مو‌های یه نفر افتاده بود، معلوم معلوم بود، خون هم اطرافش نبود. خیلی وحشتناک بود. همون جا پاهام سست شد و برگشتم، چند روزه خوابم نمی‌بره. حالم واقعا بد شده و نمی‌دونم چی کار باید بکنم. فکر کنم خیلی‌ها حالشون بد باشه این روزها…».

تشییع پیکر مجتبی عباس‌نژاد (عکس زیر) از جانباختگان حادثه دلخراش ساقط شدن هواپیمای اوکراینی روز یکشنبه در گورستان بهشت‌آباد اهواز برگزار شد.

اسراییل: داروی درمان بیماران کرونايی را تولید کردیم



مرکز پژوهشی بیمارستان ایخیلوف در تل‌آویو اسراییل اعلام کرده داروی سی بی ۲۴ درمان بیماری کووید۱۹ را یافته است. این دارو به صورت تنفسی وارد ریه می‌شود و بیماران مبتلا به کرونا را درمان می‌کند. این دارو برای تولید انبوه به تایید سازمان بهداشت جهانی نیاز دارد اما هم اکنون در اسراییل مورد استفاده قرار گرفته است. بنیامین نتانیاهو «نخست‌وزیر اسراییل» برای تقدیر از پزشکی که این دارو را تولید کرده در این بیمارستان حاضر شده است.

بیمارستانی در شهر تل‌آویو اسرائیل از آزمایش یک داروی کارآمد برای درمان بیماری کووید-۱۹ خبر داد. شبکه خبری اسرائیلی «آی۲۴نیوز»، از آزمایش دارویی برای بیماری کووید-۱۹ در مرکز درمانی سوراسکی تل‌آویو خبر داد و از قول ندیر آربر، سازنده دارو، آن را در مقابله با بیماری تا ۹۶درصد کارآمد اعلام کرد.

بنابر این گزارش، پروفسور ندیر آربر، پزشک مرکز پیشگیری از سرطان بیمارستان سوراسکی، این دارو را که EXO-CD24 نامیده می‌شود، برای بیماران با شرایط متوسط و حاد بیماری کووید-۱۹ تجویز کرده که در ۹۶ درصد موارد مؤثر بوده است.

این پروفسور اسرائیلی داروی ابداعی تیم خود، که با استفاده از پروتئین CD24 ساخته شده است، را درمانی «ارزان و مؤثر» معرفی می‌کند.

دکتر شیران شاپیرا، مدیر آزمایشگاه آربر که بیش از دو دهه درمورد پروتئین CD24 تحقیق کرده است، می‌گوید این واکسن «بر پایه اگزوزوم‌هایی ساخته شده است که در بدن از غشای سلول آزاد و در ارتباط بین سلولی به‌کار گرفته می‌شوند. ما اگزوزوم ها را با پروتئین CD24 که نقش مهمی در تنظیم سیستم ایمنی بدن دارد، تقویت می‌کنیم». از میان ۳۰نفر بیماری که این دارو را دریافت کرده‌اند، در ۲۹ نفرشان نشانه‌‌هایی از بهبودی در عرض دو روز دیده شده و سه تا پنج روز بعد، از بیمارستان مرخص شده‌اند.

حالا قرار است با تجویز دارو برای گروه بزرگ‌تری از بیماران، کارآمدی آن در سطح بالاتری سنجیده شود، اما هنوز مشخص نیست آیا این دارو بر گونه‌های جهش‌یافته ویروس کرونا هم که نخستین‌بار در بریتانیا، آفریقا و برزیل ردیابی شده‌اند، اثرگذار است یا خیر.

اسرائیل در واکسیناسیون شهروندان این کشور علیه بیماری کووید-۱۹ در جهان پیشرو است.

آمار تکان‌دهنده مرگ و میر کودکان ایرانی بر اثر کرونا



گزارش ها حاکی از آن است که در بیمارستانی در شهر مشهد بیش از صد کودک در اثر ابتلا به بیماری کووید ۱۹ جان خود را از دست داده‌اند.

خبرگزاری ایسنا به نقل از رئیس یک بخش در بیمارستان اکبر مشهد نوشت که در کمتر از یک سال گذشته ۱۰۱ کودک در اثر ابتلا به ویروس کرونا جان باخته‌اند.

غلامرضا خادمی، رئیس بخش آی‌سی‌یو در بیمارستان اکبر مشهد در این باره می گوید: «آمار بستری کودکان از اسفندماه سال گذشته تاکنون در بیمارستان اکبر که مرکز کرونایی استان است، ۱۱۷۹ کودک است که از بین کودکان بستری شده تاکنون ۱۰۱ نفر فوت کردند.»

به گفته خادمی، مرگ و میر کرونا در کودکان «حدود سه درصد از کل بستری‌ها در خراسان رضوی» را تشکیل می‌دهد.

او ادامه داد: «در فاز اول، بیشتر کودکان پنج تا ۱۰ سال مبتلا به کرونا شدند که در همه دنیا هم به این صورت بوده است و در اواخر آبان‌ماه که فاز دیگر مرگ و میر بوده است، کودکان شیر خوار مبتلا به کرونای تنفسی می‌شدند.»

داده‌ها و اطلاعات ابتدایی از شیوع کرونا در جهان حاکی از آن بود که شمار بسیار کمی از کودکان، نوجوانان و جوان‌ترها با خطر ابتلای شدید به کووید ۱۹ روبه‌رو هستند و میزان مرگ و میر در میان آنها نیز بسیار اندک است.

اما در مهرماه گذشته حسین کرمانپور، مدیر درمانگاه اورژانس بیمارستان سینا در تهران، از افزایش آمار درگیری کودکان با ویروس کرونا خبر داده و گفته بود که از ۳۰ هزار فرد زیر ۱۸ سال که به این ویروس آلوده شده‌اند تاکنون ۳۰۰ نفر جان باخته‌اند.

در حال حاضر کودکان در همه کشورهای جهان به عنوان آخرین گروهی طبقه‌بندی شده‌اند که از واکسن کرونا بهره‌مند خواهند شد.

طی یک هفته اخیر دو فوتبالیست پیشین ایران به نام های:مهرداد میناوند و علی انصاریان هر دو به علت ابتلا به کورونا جان خود را از دست دادند و مرگ آنها با موجی از خشم مردم نسبت به سخنان خامنه ای همراه بود که گفته بود با ورود واکسن های آمریکایی و انگلیسی مخالف است.

۱۵ ماه حبس به دلیل افشای تست بکارت از زنان زندانی



دادگاه تجدیدنظر استان تهران، پریسا رفیعی، دانشجوی محبوس در زندان اوین را به ۱۵ ماه حبس تعزیری محکوم کرد. این حکم به خاطر نامه‌ای است که رفیعی در باره گرفتن تست بکارت از زندانیان زن نوشته است.

پریسا رفیعی، دانشجوی ۲۴ ساله رشته هنر و فعال صنفی دانشگاه تهران، در پرونده جدیدی با اتهام “تبلیغ علیه نظام”، یک سال و سه ماه حکم دریافت کرد. این پرونده به شکایت دادستان و به خاطر نامه افشاگرانه‌ای است که رفیعی از تجربیات بازداشت و فشار بر زنان زندانی نوشته بود.

او پس از دستگیری در اسفند ۹۶ در یک تجمع دانشجویی، در تابستان ۹۷ به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام” به هفت سال حبس محکوم شده بود. این حکم ۷۴ ضربه شلاق، دو سال ممنوع الخروجی و محرومیت از عضویت در گروه‌ها و احزاب را نیز شامل می‌شد.

رفیعی در ۱۹ اردبیهشت ۹۸ در نامه‌ای، به شرح شرایط بازداشتگاه انفرادی و گرفتن تست بکارت از زنان زندانی پرداخت. این نامه اما مبنای شکایت دادستان و دادسرای اوین قرار گرفته و شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر او را به اتهام “تبلیغ علیه نظام” توسط این نوشته، به ۱۵ ماه حبس محکوم کرد.

پریسا رفیعی در آن نامه افشاگرانه از جمله پرسیده بود: «انجام آزمایش بکارت، مسئله کاملا شخصی زندانیان زن چه ارتباطی به دستگاه امنیتی و محتوای بازجویی دارد که کارشناسان پرونده بی‌شرمانه اجازه اعمال چنین احکامی را از طریق مراجع رسمی پزشک قانونی می‌یابند و حتی برای آن حکم قضایی صادر می شود؟»

او هم چنین سوال کرده بود که چگونه سلول انفرادی نمونه بارز و کامل شکنجه روانی به شمار نمی‌آید؟

پریسا رفیعی از ۱۷ تیر ۹۹ در پی احضار به واحد اجرای احکام دادسرای اوین بازداشت شده و در بند زنان زندان اوین نگاهداری می‌‌شود.

جزئیات تکاندهنده از قتل جوان کُرد توسط مزدوران خامنه‌ای



روز سه‌شنبه چند سایت خبری و حقوق بشری از مرگ مهرداد طالشی زیر شکنجه ماموران امنیتی خبر دادند و متعاقب آن روایت‌های متفاوتی درباره محل و علت بازداشت او منتشر شد.

در همین زمینه یکی از نزدیکان آقای طالشی در مصاحبه با رادیوفردا گفت که روز دوشنبه هفته گذشته ماموران کلانتری ۱۱۳ مهرداد طالشی را در متروی بازار دستگیر کرده و ابتدا به کلانتری می‌برند.

او ادامه داد:‌ «ساعت ۹ شب او را به آگاهی شاپور تهران منتقل می‌کنند. دو روز بعد یعنی چهارشنبه ساعت ۶.۵ صبح جسد مهرداد را به بیمارستان بهارلو می‌برند و چهارشنبه ساعت ۸.۵ صبح از بیمارستان به پدرش زنگ می‌زنند. پدرش سنندج بود. همان روز راهی تهران می‌شود و در سردخانه بیمارستان، جسد مهرداد را به او نشان داده و می‌پرسند این پسر شما است؟»

جنازه مهرداد طالشی را، آن طور که نزدیکانش می‌گویند، به صورت کامل به پدر او نشان نداده‌اند: «فقط یک تکه از زیپ را باز کردند و پدرش دیده. بغل گردنش جای چنگ بوده، سرش هم انگار که کالبدشکافی کرده بودند. بالای سرش از چهار طرف دوخته شده بود. مشخص است که به سرش ضربه زده و او را کشته‌اند.»

مسئولان قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی و همچنین نیروی انتظامی تاکنون در این زمینه سکوت کرده و هیچ توضیح رسمی نداده‌اند.

منبع رادیو فردا درباره علت بازداشت مهرداد طالشی گفت: «گفته‌اند جرم مشکوک حمل مواد مخدر. این در حالی است که وقتی بازرسی هم می‌کنند مهرداد هیچ چیزی نداشته. یک پسر ۲۱ ساله ورزشکار بود با قد یک متر و ۹۴ که در زندگی‌اش یک نخ سیگار هم نکشیده. معتاد نبود. هیچ وقت مواد نداشت. بوکسور بود. بعد از پی‌گیری خانواده، گفته‌اند که در جیب یک آقایی که رفیق مهرداد بود ۷ گرم ماری جوانا پیدا کرده‌اند. یعنی کسی که همراه با مهرداد بازداشت کرده‌اند.»

جنازه مهرداد طالشی به گفته نزدیکانش روز شنبه به خانواده او تحویل داده شده و روز یک‌شنبه،‌ ۱۹ بهمن، در سنندج با حضور ماموران امنیتی به خاک سپرده شده است.

حال خانواده او خواستار مشخص شدن علت مرگ فرزندشان در آگاهی شاپور هستند.

یکی از نزدیکان او به رادیوفردا گفت: «ما اگر علتش را می‌دانستیم این همه زجر نمی‌کشیدیم. این همه عذاب نمی‌کشیدیم. جوان ۲۱ ساله ورزشکار ما را گرفته‌اند با اتهامی که هیچ گونه به او نمی‌چسبد و ظرف چند روز جنازه‌اش را تحویل داده‌اند. او نه سیاسی بود و به هیچ گروهی گرایشی نداشت و نه برخلاف ادعایی که مطرح شده اهل مواد به هیچ عنوان نبود. حالا خانواده روال قانونی را طی کرده و شکایت کرده‌اند که پرونده به دادسرای جنایی ارجاع شده است.»

کشته شدن بازداشت‌شدگان در بازداشتگاه‌ها و زندان‌های جمهوری اسلامی بی‌سابقه نیست. ستار بهشتی، کاووس سیدامامی، وحید حیدری، سینا قنبری و زهرا کاظمی و طالب بساطی از جمله بازداشت‌شدگانی هستند که در سال‌های اخیر جنازه‌شان به خانواده‌های آنها تحویل داده شده است..