Previous Next

کولبر پنجاه ساله سقزی در اثر ایست قلبی جان باخت



یک کولبر اهل سقز در حین کولبری در ارتفاعات مرزی شهرستان بانه در اثر ایست قلبی ناشی بیماری قندخون جانباخت.

برپایه گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، ساعات اولیه بامداد روز شنبه ۲۷ دی ۱۳۹۹ (۱۶ ژانویه ۲۰۲۱)، یک کولبر ۵۰ ساله اهل سقز با هویت ”محمد احمدی آیچی“ در حین کولبری دچار ایست قلبی شده و جانش را از دست داد.

به گفته یک منبع مطلع، محمدی احمدی آیچی که پدر سه فرزند می‌باشد در حین کولبری در ارتفاعات مرزی برویشکانی از توابع بانه جانش را از دست داده است.

جسد این کولبر توسط مردم منطقه به بیمارستان صلاح‌الدین ایوبی بانه منتقل شده است.

با استناد به آمار به ثبت رسیده در مرکز آمار و اسناد سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، طی سال ۲۰۲۰ میلادی دست‌کم ۲۴۰ کولبر و کاسبکار کُرد کشته و یا زخمی شده‌اند که ٥٩ مورد جانشان را از دست داده‌اند و ۱۸۱ مورد نیز مجروح شده‌اند.

زنان، مردان و کودکانی که جز «نان و کوه» همراه دیگری ندارند

خبرگزاری ایلنا در گزارشی نوشت: بسیاری از کنشگران اجتماعی در سراسر جهان تلاش می‌کنند مشاغل کاذب را حذف کنند و تمامی اقشار جامعه به یک اندازه از مزایای اجتماعی برخوردار باشند. اگرچه کنشگران اجتماعی در نقاط مختلف جهان تلاش‌هایی کرده‌اند ولی ایران هنوز راهکاری برای حذف این گروه‌های شغلی ندارد و ایرانیان شاهد گسترش مشاغل کاذب در نقاط مرزی کشور هستند. اگرچه کولبری برای هیچ گروه انسانی خوشایند نیست ولی «کولبر» و «کولبری» دو مولفه اصلی زندگی برای بخشی از مردمان مرزنشین در غرب کشور است. زنان، مردان و نوجوانان برای ارتزاق و تکه‌ای نان، بار سنگینی را به دوش می‌کشند و از مسیر‌های صعب‌العبور می‌گذرند. در طول سال‌های اخیر، حوادث ناگواری برای کولبران کشور اتفاق افتاده که عواطف و احساسات عمومی جامعه را جریحه‌دار کرده است. پس از مدتی، فراموشی اذهان جامعه را دربرمی‌گیرد و حوادثی از این قبیل به دست فراموشی سپرده می‌شود اما فراموشی پایان ماجرا نیست، در دوباره بر همان پاشنه می‌چرخد یعنی بازهم کولبرانی برای غم نان فدا می‌شوند.

سالانه حدود ۸۰ کولبر در مناطق مرزی کشته می‌شوند

تلاش نوجوان کولبر برای خرید گوشی هوشمند با سقوط از کوه ناتمام ماند

مانی، کولبر ۱۴ ساله اهل پاوه کرمانشاه به دلیل سقوط از کوه، مصدوم شد. به گفته خبرگزاری ایلنا، خانواده مستمند این نوجوان برای انتقال او به مراکز درمانی تهران توان مالی ندارد. مانی از ترس دستگیری و بازداشت، تعادل خود را از دست می‌دهد و از کوه سقوط می‌کند.

روزنامه همشهری در این باره نوشت: پسر با بارش سقوط کرد و صدایش درکوه پیچید: «مادر جان، مادر جان، به دادم برس…» زن، غلت‌زدن پسرش در سراشیبی کوه و برخوردش با تخته سنگ‌ها را می‌دید اما جز فریاد زدن کاری از او ساخته نبود. این بخشی از ماجرایی است که چند روز پیش برای کولبری ۱۴ساله رخ داد. پسری به نام مانی که می‌خواست با کولبری گوشی بخرد و در کلاس‌های آنلاین شرکت کند. از قریب به ۴هزار نفری که در روستای شمشیر در نزدیکی شهر پاوه زندگی می‌کنند، اغلب ناچار به کولبری هستند. بارهای سنگین را کیلومترها به دوش می‌کشند و به روستاهای عراق می‌برند تا با پول ناچیزی که نصیب‌شان می‌شود روزگار بگذرانند. آنها ساعت‌ها بارهای بزرگ را که گاهی بیشتر از ۱۰۰کیلو است با چنگ و دندان در پیچ و خم کوه‌های خشن کردستان به دوش می‌کشند. رفتن روی مین، هدف گرفته شدن از سوی نیروهای نظامی، سقوط از کوه یا جان دادن در سرما را به جان می‌خرند تا شرمنده خانواده‌شان نباشند. اما در این بین گاهی کودکان و زنان هم ناخواسته به کولبری رو می‌آورند؛ مثل مانی ۱۴ساله و مادرش روناک.

مادر و پسر کولبر
روناک زن ۳۸ساله روستایی، همراه پسر ۱۴ساله‌اش مانی و دختر ۱۰ساله‌اش مونا در روستای شمشیر، در چند کیلومتری پاوه زندگی می‌کنند. روناک بعد از جدایی از شوهرش، به تنهایی بار زندگی را به دوش می‌کشد. او ابتدا نان محلی می‌پخت و می‌فروخت اما بعد از گران شدن آرد دیگر این کار برایش فایده چندانی نداشت. از آن زمان بود که مثل صدها مرد دیگرِ روستا تصمیم گرفت کولبر شود. او بارهای سنگین را از روستا به آن طرف مرز در منطقه طویله عراق می‌برد و پول ناچیزی نصیبش می‌شد. نیمه شب بارها را می‌برد و کمی قبل از ظهر با دست پر به خانه برمی‌گشت. اما از ۲ سال قبل وقتی مانی بزرگ‌تر شد، گفت که او هم می‌خواهد کولبری کند. او می‌گفت غیرتش قبول نمی‌کند که مادرش به کولبری برود اما او در خانه بماند.

کولبری دررؤیای «شاد»
از چندماه قبل مادر و پسر با هم به کولبری می‌رفتند و چون می‌توانستند بار بیشتری حمل کنند پول بیشتری گیرشان می‌آمد و وضعیت زندگی‌شان بهتر شده بود. اما وقتی مدرسه‌ها باز شد مانی باید به مدرسه می‌رفت. او پسر درس‌خوانی بود و مادرش می‌خواست به هر قیمتی که شده مانی درسش را ادامه بدهد، اما کرونا کلاس‌ها را غیرحضوری کرده بود و دانش‌آموزان باید با نرم‌افزار شاد و از طریق موبایل و تبلت در خانه درس می‌خواندند. اما زن جوان که درگیر مخارج روزمره زندگی‌اش بود چطور می‌توانست برای پسرش گوشی موبایل بخرد؟ به همین دلیل بود که این بار مانی با انگیزه جمع کردن پول برای خریدن گوشی به کولبری می‌رفت. او رسیدن به آرزوهایش را در کولبری، خریدن گوشی، درس خواندن با شاد و رفتن به دانشگاه می‌دید.

حادثه در کوهستان
کولبران روستای شمشیر معمولا نیمه‌های شب به طرف مرز عراق روانه می‌شوند. آنها باید مسافتی را با ماشین به طرف مرز بروند اما از آنجا به بعد باید با پای پیاده به دل کوه و کمر بزنند. چند شب قبل روناک و مانی ۴بسته ۲۵کیلویی لوبیا را که در عراق مشتریان خوبی دارد با خود به نقطه صفر مرزی بردند.از ساعت ۲صبح راه رفته بودند تا به آنجا برسند. کمی مانده به مرز همراه چند کولبر دیگر استراحت می‌کردند تا آسمان روشن شود. اما وقتی سپیده زد مأموران سر رسیدند و بار همه‌شان را توقیف کردند. کولبران که بارهایشان را از دست داده بودند، به طرف روستا به راه افتادند. وضعیت روناک و مانی اما فرق می‌کرد. وقتی مأموران از آنجا دور شدند و بقیه کولبران هم رفتند، مانی به مادرش گفت که دو بسته از بارها را کنار سنگی مخفی کرده است. مانی از کوه بالا رفت و خودش را به بارهایی که مخفی کرده بود رساند اما همین که می‌خواست بسته‌های لوبیا را پایین بیاورد ناگهان یک خودرو سر رسید و ماموری از آن پیاده شد.او به مانی گفت بارها را زمین بگذار و برو اما پسر کولبر همراه بارها شروع به دویدن در سراشیبی کوه کرد. همین که چند گام برداشت، پایش پیچ خورد و به پایین پرتاب شد. پسر با بارش در سراشیبی کوه غلت می‌خورد و با تخته سنگ‌ها برخورد می‌کرد. صدایش در کوه می‌پیچید که می‌گفت: «مادر جان، مادر جان، به دادم برس…» زن، پسرش را می‌دید اما جز فریاد زدن کاری از او ساخته نبود. وقتی خودش را بالای سر او رساند، سر و صورت مانی غرق خون بود. با رفتن مامور، روناک مانده بود و پسر مجروحش و یک دنیا دلواپسی.

در بیمارستان
حالا چند روز از این حادثه تلخ می‌گذرد و زن جوان و پسرش گرفتار بیمارستان هستند. روناک رستم‌زاده می‌گوید: آن روز سخت‌ترین روز زندگی‌ام بود. نه تلفن آنتن می‌داد و نه ماشینی رد می‌شد که کمک بگیرم. مانی خونریزی زیادی داشت. چشم، بینی و صورتش به تخته سنگ‌ها خورده بود. او را به دوش گرفتم و به روستایی که آن نزدیکی بود بردم اما آنجا هیچ امکاناتی نداشت. به زحمت توانستم با برادرم تماس بگیرم و کمک بخواهم. مانی را به پاوه منتقل کردیم و در آنجا صورتش را ۸بخیه زدند. صورتش ترکیده و بینی‌اش شکسته بود اما چون هزینه مداوایش را نداشتم رضایت دادم و او را به خانه بردیم. چند روزی پسرم در خانه بود اما چون خونریزی داشت مجبور شدم دوباره او را به بیمارستانی در کرمانشاه ببرم. پسرم ۴روز در آنجا بود اما پزشکان گفتند به خاطر آسیبی که به چشمش وارد شده باید به تهران منتقل شود.مادر مانی می‌گوید: پسرم سال گذشته معدلش ۱۸/۹۳ شد و همه نگرانی‌اش مدرسه رفتن بود. کولبری می‌کرد که بتواند موبایل بخرد و از درس و مشق‌هایش عقب نیفتد، اما حالا با وضعیتی که پیدا کرده نه‌تنها نتوانست موبایل بخرد بلکه از درس‌هاش عقب افتاد. از طرفی مخارج درمان او برای ما که هیچ پولی نداریم کمرشکن است.او ادامه می‌دهد: از زمانی که به خاطر اعتیاد شوهرم از او جدا شدم بچه‌هایم را به تنهایی بزرگ کردم و اما این روزها برایم از همیشه سخت‌تر است. مانی همه امید و مرد خانه‌ام بود. اینکه او را روی تحت بیمارستان ببینم برایم سخت است.

اوضاع رژیم؛ خودمان را برای شرایط سخت‌تر آماده کنیم



مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا درباره تحریم‌های روز گذشته گفت: تا زمانی که تهدیدهای رژیم ایران هست تحریم‌ها باید باشند.

در همین حال پاسدار محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام درمانده در هراس از آینده جمهوری اسلامی گفت: دهه آینده شبیه دهه اول انقلاب و دهه سرنوشت است. سختی شرایط مشابه همان دهه اول است. امروز در نیروهای نظام سردی وجود دارد… نیروها دچار نوعی ناامیدی شده‌اند و آینده برای آنها مشخص نیست، از طرفی، سوءظن در بین آنها هم زیاد شده است.

به گزارش تسنیم، وی افزود: بدانیم دشمن تحریم را با خوش‌بینی رفع نخواهد کرد… این‌که می‌گویند دموکرات ها آمده‌اند و اظهاراتی از این قبیل، بچه‌های ما فریب این تبلیغات را نمی‌خورند… . خودمان را باید برای شرایط سخت‌تر و کارهای بزرگ‌تر آماده کنیم.

قتل یک جوان دیگر زیر شکنجه‌های ماموران خامنه‌ای



یک شهروند اهل اسلام‌آباد غرب واقع در استان کرمانشاه که پس از بازداشت به دلیل ضرب و شتم و شکنجه توسط نیروهای ادره آگاهی به کما رفته بود، جانباخت.

برپایه گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، روز جمعه ۲۶ دی ۱۳۹۹ (۱۵ ژانویه ۲۰۲۱)، ”بهمن عقابی“ ۳۵ ساله اهل روستای چقا جنگا از توابع شهرستان اسلام‌آباد غرب استان کرمانشاه که چندی پیش در اثر ضرب و شتم و شکنجه ماموران اداره آگاهی شهر کرمانشاه به کما رفته بود، در بیمارستان ”خمینی“ این شهر جانباخت.

این متهم روز یک‌شنبه ۱۴ دی (۳ ژانویه)،در اثر ضرب و شتم و شکنجه ماموران اداره آگاهی شهر کرمانشاه به کما رفته بود و از آن زمان در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان خمینی و تحت تدابیر شدید امنیتی بستری بود.

پیشتر هه‌نگاو گزارش داده بود که، ماموران اداره آگاهی به خانوادی عقابی گفته‌اند ”فرزند آنها به دلیل خوردن قرص ترامادول به کما رفته است“. اما خانواده آقای بهمی اعلام کرده‌اند وی حتی سیگار هم نمی‌كشیده است.

شکنجه متهمان در ادارات گاهی تحت عنوان بازجویی فنی به امری معمول در بازداشتگاه‌های انتظامی و امنیتی تبدیل شده و سالانه تعدادی از متهمان در اثر اعمال همین بازجویی فنی که عبارت است از شکنجه روانی و فیزیکی متهم، جان خود را از دست می‌دهند.

با استناد به آمار به ثبت رسیده در مرکز آمار و اسناد سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، در سال ۲۰۲۰ میلادی دست‌کم ۴ زندانی به نام‌های خلیل مرادی اهل جوانرود، سید کمال حسینی اهل سقز، دانیال زین‌العابدین اهل مهاباد و فرهاد وثوقی اهل هرسین زیر شکنجه ماموران امنیتی زندان‌های کرمانشاه، سقز، میاندوآب و خرم‌آباد به قتل رسیده‌اند.

***********************************

جنایت، جزیی جدایی ناپذیر از ماندگاری جمهوری اسلامی

مادران پارک لاله ایران: جمهوری جنایت اسلامی ایران، باز هم کشت تا به ما بگوید که «جنایت» جزیی جدایی ناپذیر از «ماندگاری» حکومت خدایگان بر روی زمین است!

سحرگاه شنبه ۲۲ شهریور، نوید افکاری سنگری، جوان ۲۷ ساله کشتی گیر، آزادی خواه و شجاع که در اعتراض های سال ۱۳۹۷ در شیراز شرکت کرده بود را در زندان عادل آباد شیراز (آن زندان مخوف که شکنجه های وحشیانه ی آن زبان زد زندانیان سیاسی در دهه ی شصت است)، به دار کشیدند تا به ما بگویند که در «جنایت»، به روش خدایگان شان «جمهوری» دارند و با هم و در برابر مردم، به ویژه مردم زحمتکش و فرودست جامعه، دست‌های شان برای جنایت و ظلم هم چنان در دستان هم است تا ماندگاری شان را بر سر مردم جان به لب رسیده ی ایران حفظ کنند. وحید و حبیب افکاری سنگری، دو برادر نوید نیز با احکام سنگین هم چنان در این زندان در بازداشت و زیر شکنجه هستند. وحید افکاری؛ ۳۵ ساله به ۵۴ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق و حبیب افکاری؛ ۲۹ ساله به ۲۷ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده‌اند. متهم چهارم این پرونده نیز فردی به نام سعید دشتکی؛ ۲۲ ساله است که به ۱۷ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق متهم شده و به شدت نگران سلامتی آن‌ها هستیم.

ما مردم ایران نیز پیام حکومت را سال هاست گرفته‌ایم و می‌دانیم که آن‌ها برای نابودی آزادی و عدالت و در استقرار تبعیض و نابرابری با هم متحدند و طناب های دارشان را پا بر جا نگاه داشته‌اند تا نفس هر آن کس که برای آزادی و عدالت و برابری ایستاده است را بگیرند.

سرکوب، شکنجه و جنایت های این حکومت از همان آغاز تا به امروز ادامه داشته است و هزاران نفر را پای چوبه های دار حلق آویز کردند یا با گلوله های سربی شان آن‌ها را تیرباران کردند و آن چوبه های دار و صدای شلیک گلوله ها و تک تیرها هم چنان شبانه‌روز جلوی چشمان ما نمایان است و در گوش‌های ما زنگ می‌زند تا بیدار بمانیم و یادمان باشد که با ما چه کردند و می کنند.

آن‌ها از آغاز موجودیت شان، پرچم جنایت و تبعیض و ستم را بلند کردند تا به ما بفهمانند که برای زنده ماندن و نفس کشیدن زیر پرچم آن‌ها راهی جز این نیست که در برابر جنایت های شان سر تعظیم فرود آوریم و سکوت کنیم، ولی بسیاری از انسان‌های آزادی خواه و شجاع تن به این سکوت ندادند و در برابر شان ایستادند. خانواده‌های آن‌ها نیز دادخواهانه این راه را تا به اکنون ادامه داده‌اند تا به این بی‌عدالتی‌ها پایان دهند. کاش این شناخت و ایستادگی ها، زودتر از این‌ها همگانی می‌شد و این همه سال اجازه ی ماندگاری به این جنایت کاران را نمی دادیم و نوید و هزاران جان عاشق دیگر زنده می ماندند.

بهیه نامجو و نوید افکاری، فریاد دادخواهی شما را نه تنها مردم ایران، که مردم جهان هم شنیدند و همراه تان ایستادیم و صدای فریادتان را بلند کردیم، ولی دردا و دریغا که این جمهوری جنایت و پلیدی، راهی جز جنایت و ستم نمی شناسد. نوید به درستی گفت: «آن‌ها برای طناب دارشان دنبال گردن می گردند». یعنی تا این‌ ستم کاران هستند، این چوبه های دار پابرجاست.

بهیه نامجو،‌ مادر داغدار و ایستاده ی نوید افکاری، ما با تمام وجودمان می‌دانیم که زخمی که بر جان و تنت نشاندند، زخم عمیقی است که تا ماندگاری این جنایت کاران بر مسند قدرت، درمان نخواهد شد. هم چنان ایستاده و دادخواه بمان و بدان که در همین روزها و ماه ها، هزاران جان شیفته که در دهه ی شصت زندانی این جنایت کاران بودند را با وجود داشتن احکام ناعادلانه زندان، پشت درهای بسته و بدون اطلاع زندانیان سیاسی و خانواده‌های شان و بدون آخرین دیدار، کشتند و هزاران مادر و خانواده را داغدار کردند و این زخم هم چنان تازه است. خانواده‌های آن‌ها پس از گذشت ۳۲ سال از آن قتل عام، هنوز نمی‌دانند که چرا و چگونه عزیزان شان را کشتند و پیکر آن‌ها را در کدام گوشه از خاک خاوران و خاوران ها در تهران و شهرستان‌ها به خاک داده‌اند و استخوان‌های آن جان های عاشق کجاست. تمامی جناح های در قدرت نیز تا به اکنون و با وقاحت تمام حقیقت این جنایت ها را انکار یا تحریف کرده‌اند و می‌کنند، چون از خشم مردم و برقراری عدالت می ترسند.

خانواده های داغدار نامجو و افکاری و تمامی خانواده‌های داغدار و دادخواه ایران، از صمیم قلب به شما تسلیت می‌گوییم و همدردتان هستیم. بدانید که زخم شما زخم ما، خشم شما خشم ما و دادخواهی شما دادخواهی ماست و همراه تان ایستاده‌ایم تا دادمان را از «جمهوری جنایت اسلامی ایران» بگیریم و دنیایی عاری از قتل و جنایت و بی‌عدالتی و نابرابری بسازیم.

ما مادران پارک لاله ایران، زنانی دادخواه هستیم که از یازده سال پیش از تیرماه سال ۱۳۸۸، پس از سرکوب، بازداشت، شکنجه و کشتار مردم معترض در خیابان و در زندان ها، به عنوان صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران، همراه تمامی زخم خوردگان و دادخواهان ایستاده‌ایم.

ما قتل نوید و هزاران جان عاشق دیگر و این چرخه ی آزادی کشی، سرکوب، قساوت،‌بازداشت، شکنجه، شلاق، اعترافات اجباری، تبعیض، بی‌عدالتی و اعدام را به دشت محکوم می‌کنیم و خواهان: ۱) لغو مجازات شکنجه و اعدام از جمله؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شکنجه، سنگسار و قصاص، ۲) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایات‌های صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاه هایی علنی و عادلانه هستیم. ما هم چنین اعتقاد عمیق داریم که این خواسته ها با اتحاد و همبستگی و مبارزات پیگیر ما دادخواهان به دست خواهد آمد و تردیدی نیست که برای رسیدن به این خواسته ها باید برای؛ ۴) آزادی بیان و اندیشه، ۵) حق داشتن تجمع و اعتصاب و تشکل و احزاب مستقل، ۶) رفع هرگونه تبعیض و ۷) جدایی دین ازحکومت نیز تلاش کنیم، زیرا علت اصلی این بی عدالتی ها را در ساختار حکومت و قوانین آزادی ستیز و تبعیض آمیز حکومت جنایت کار اسلامی ایران می دانیم.

صدای بهیه نامجو، نوید، وحید و حبیب افکاری و دیگر زندانیان سیاسی و خانواده‌های شان باشیم و فریاد اعتراض مان را علیه این حکومت جور و جنایت بلند کنیم!

یاد نوید و هزاران جان عاشق که در برابر این حکومت جور و جنایت ایستادند، زنده و ماندگار باد!

یک جوان دیگر زیر شکنجه ماموران خامنه‌ای به قتل رسید



یک شهروند اهل اسلام‌آباد غرب واقع در استان کرمانشاه که پس از بازداشت به دلیل ضرب و شتم و شکنجه توسط نیروهای ادره آگاهی به کما رفته بود، جانباخت.

برپایه گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، روز جمعه ۲۶ دی ۱۳۹۹ (۱۵ ژانویه ۲۰۲۱)، ”بهمن عقابی“ ۳۵ ساله اهل روستای چقا جنگا از توابع شهرستان اسلام‌آباد غرب استان کرمانشاه که چندی پیش در اثر ضرب و شتم و شکنجه ماموران اداره آگاهی شهر کرمانشاه به کما رفته بود، در بیمارستان ”خمینی“ این شهر جانباخت.

این متهم روز یک‌شنبه ۱۴ دی (۳ ژانویه)،در اثر ضرب و شتم و شکنجه ماموران اداره آگاهی شهر کرمانشاه به کما رفته بود و از آن زمان در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان خمینی و تحت تدابیر شدید امنیتی بستری بود.

پیشتر هه‌نگاو گزارش داده بود که، ماموران اداره آگاهی به خانوادی عقابی گفته‌اند ”فرزند آنها به دلیل خوردن قرص ترامادول به کما رفته است“. اما خانواده آقای بهمی اعلام کرده‌اند وی حتی سیگار هم نمی‌كشیده است.

شکنجه متهمان در ادارات گاهی تحت عنوان بازجویی فنی به امری معمول در بازداشتگاه‌های انتظامی و امنیتی تبدیل شده و سالانه تعدادی از متهمان در اثر اعمال همین بازجویی فنی که عبارت است از شکنجه روانی و فیزیکی متهم، جان خود را از دست می‌دهند.

با استناد به آمار به ثبت رسیده در مرکز آمار و اسناد سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، در سال ۲۰۲۰ میلادی دست‌کم ۴ زندانی به نام‌های خلیل مرادی اهل جوانرود، سید کمال حسینی اهل سقز، دانیال زین‌العابدین اهل مهاباد و فرهاد وثوقی اهل هرسین زیر شکنجه ماموران امنیتی زندان‌های کرمانشاه، سقز، میاندوآب و خرم‌آباد به قتل رسیده‌اند.

***********************************

جنایت، جزیی جدایی ناپذیر از ماندگاری جمهوری اسلامی

مادران پارک لاله ایران: جمهوری جنایت اسلامی ایران، باز هم کشت تا به ما بگوید که «جنایت» جزیی جدایی ناپذیر از «ماندگاری» حکومت خدایگان بر روی زمین است!

سحرگاه شنبه ۲۲ شهریور، نوید افکاری سنگری، جوان ۲۷ ساله کشتی گیر، آزادی خواه و شجاع که در اعتراض های سال ۱۳۹۷ در شیراز شرکت کرده بود را در زندان عادل آباد شیراز (آن زندان مخوف که شکنجه های وحشیانه ی آن زبان زد زندانیان سیاسی در دهه ی شصت است)، به دار کشیدند تا به ما بگویند که در «جنایت»، به روش خدایگان شان «جمهوری» دارند و با هم و در برابر مردم، به ویژه مردم زحمتکش و فرودست جامعه، دست‌های شان برای جنایت و ظلم هم چنان در دستان هم است تا ماندگاری شان را بر سر مردم جان به لب رسیده ی ایران حفظ کنند. وحید و حبیب افکاری سنگری، دو برادر نوید نیز با احکام سنگین هم چنان در این زندان در بازداشت و زیر شکنجه هستند. وحید افکاری؛ ۳۵ ساله به ۵۴ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق و حبیب افکاری؛ ۲۹ ساله به ۲۷ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده‌اند. متهم چهارم این پرونده نیز فردی به نام سعید دشتکی؛ ۲۲ ساله است که به ۱۷ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق متهم شده و به شدت نگران سلامتی آن‌ها هستیم.

ما مردم ایران نیز پیام حکومت را سال هاست گرفته‌ایم و می‌دانیم که آن‌ها برای نابودی آزادی و عدالت و در استقرار تبعیض و نابرابری با هم متحدند و طناب های دارشان را پا بر جا نگاه داشته‌اند تا نفس هر آن کس که برای آزادی و عدالت و برابری ایستاده است را بگیرند.

سرکوب، شکنجه و جنایت های این حکومت از همان آغاز تا به امروز ادامه داشته است و هزاران نفر را پای چوبه های دار حلق آویز کردند یا با گلوله های سربی شان آن‌ها را تیرباران کردند و آن چوبه های دار و صدای شلیک گلوله ها و تک تیرها هم چنان شبانه‌روز جلوی چشمان ما نمایان است و در گوش‌های ما زنگ می‌زند تا بیدار بمانیم و یادمان باشد که با ما چه کردند و می کنند.

آن‌ها از آغاز موجودیت شان، پرچم جنایت و تبعیض و ستم را بلند کردند تا به ما بفهمانند که برای زنده ماندن و نفس کشیدن زیر پرچم آن‌ها راهی جز این نیست که در برابر جنایت های شان سر تعظیم فرود آوریم و سکوت کنیم، ولی بسیاری از انسان‌های آزادی خواه و شجاع تن به این سکوت ندادند و در برابر شان ایستادند. خانواده‌های آن‌ها نیز دادخواهانه این راه را تا به اکنون ادامه داده‌اند تا به این بی‌عدالتی‌ها پایان دهند. کاش این شناخت و ایستادگی ها، زودتر از این‌ها همگانی می‌شد و این همه سال اجازه ی ماندگاری به این جنایت کاران را نمی دادیم و نوید و هزاران جان عاشق دیگر زنده می ماندند.

بهیه نامجو و نوید افکاری، فریاد دادخواهی شما را نه تنها مردم ایران، که مردم جهان هم شنیدند و همراه تان ایستادیم و صدای فریادتان را بلند کردیم، ولی دردا و دریغا که این جمهوری جنایت و پلیدی، راهی جز جنایت و ستم نمی شناسد. نوید به درستی گفت: «آن‌ها برای طناب دارشان دنبال گردن می گردند». یعنی تا این‌ ستم کاران هستند، این چوبه های دار پابرجاست.

بهیه نامجو،‌ مادر داغدار و ایستاده ی نوید افکاری، ما با تمام وجودمان می‌دانیم که زخمی که بر جان و تنت نشاندند، زخم عمیقی است که تا ماندگاری این جنایت کاران بر مسند قدرت، درمان نخواهد شد. هم چنان ایستاده و دادخواه بمان و بدان که در همین روزها و ماه ها، هزاران جان شیفته که در دهه ی شصت زندانی این جنایت کاران بودند را با وجود داشتن احکام ناعادلانه زندان، پشت درهای بسته و بدون اطلاع زندانیان سیاسی و خانواده‌های شان و بدون آخرین دیدار، کشتند و هزاران مادر و خانواده را داغدار کردند و این زخم هم چنان تازه است. خانواده‌های آن‌ها پس از گذشت ۳۲ سال از آن قتل عام، هنوز نمی‌دانند که چرا و چگونه عزیزان شان را کشتند و پیکر آن‌ها را در کدام گوشه از خاک خاوران و خاوران ها در تهران و شهرستان‌ها به خاک داده‌اند و استخوان‌های آن جان های عاشق کجاست. تمامی جناح های در قدرت نیز تا به اکنون و با وقاحت تمام حقیقت این جنایت ها را انکار یا تحریف کرده‌اند و می‌کنند، چون از خشم مردم و برقراری عدالت می ترسند.

خانواده های داغدار نامجو و افکاری و تمامی خانواده‌های داغدار و دادخواه ایران، از صمیم قلب به شما تسلیت می‌گوییم و همدردتان هستیم. بدانید که زخم شما زخم ما، خشم شما خشم ما و دادخواهی شما دادخواهی ماست و همراه تان ایستاده‌ایم تا دادمان را از «جمهوری جنایت اسلامی ایران» بگیریم و دنیایی عاری از قتل و جنایت و بی‌عدالتی و نابرابری بسازیم.

ما مادران پارک لاله ایران، زنانی دادخواه هستیم که از یازده سال پیش از تیرماه سال ۱۳۸۸، پس از سرکوب، بازداشت، شکنجه و کشتار مردم معترض در خیابان و در زندان ها، به عنوان صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران، همراه تمامی زخم خوردگان و دادخواهان ایستاده‌ایم.

ما قتل نوید و هزاران جان عاشق دیگر و این چرخه ی آزادی کشی، سرکوب، قساوت،‌بازداشت، شکنجه، شلاق، اعترافات اجباری، تبعیض، بی‌عدالتی و اعدام را به دشت محکوم می‌کنیم و خواهان: ۱) لغو مجازات شکنجه و اعدام از جمله؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شکنجه، سنگسار و قصاص، ۲) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایات‌های صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاه هایی علنی و عادلانه هستیم. ما هم چنین اعتقاد عمیق داریم که این خواسته ها با اتحاد و همبستگی و مبارزات پیگیر ما دادخواهان به دست خواهد آمد و تردیدی نیست که برای رسیدن به این خواسته ها باید برای؛ ۴) آزادی بیان و اندیشه، ۵) حق داشتن تجمع و اعتصاب و تشکل و احزاب مستقل، ۶) رفع هرگونه تبعیض و ۷) جدایی دین ازحکومت نیز تلاش کنیم، زیرا علت اصلی این بی عدالتی ها را در ساختار حکومت و قوانین آزادی ستیز و تبعیض آمیز حکومت جنایت کار اسلامی ایران می دانیم.

صدای بهیه نامجو، نوید، وحید و حبیب افکاری و دیگر زندانیان سیاسی و خانواده‌های شان باشیم و فریاد اعتراض مان را علیه این حکومت جور و جنایت بلند کنیم!

یاد نوید و هزاران جان عاشق که در برابر این حکومت جور و جنایت ایستادند، زنده و ماندگار باد!

گزارشی از آخرین وضعیت پژوهشگر دربند از زبان وکیل



خبرگزاری هرانا – وکیل مدافع احمدرضا جلالی، زندانی دو تابعیتی، با اشاره به توقف اجرای حکم اعدام او گفت که موکلش در قرنطینه بند ۲۰۹ زندان اوین به سر می‌برد و از اجازه ملاقات و برقراری تماس تلفنی محروم است. آقای جلالی از روز سه‌شنبه ۴ آذرماه به یکی از سلول‌های انفرادی قرنطینه بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، هلاله موسویان، وکیل مدافع احمدرضا جلالی، زندانی دو تابعیتی محکوم به اعدام، در خصوص آخرین وضعیت موکل خود، اظهار کرد: “موکلم همچنان در قرنطینه بند ۲۰۹ زندان اوین است و شرایط تغییر نکرده است. متأسفانه فعلا اجازه ملاقات و تماس تلفنی با آقای جلالی را نداریم.”

وی با بیان اینکه حکم موکل قطعی شده اما اجرای حکم متوقف شده است، افزود: “اوایل آذر ماه بود که موکل به قرنطینه بند ۲۰۹ اوین منتقل شد و از آن روز پیگیری‌های متعددی انجام دادیم و مطمئناً آن پیگیری‌ها مؤثر بوده که اجرای حکم متوقف شده است.”

موسویان اضافه کرد: “با توجه به اینکه موکلم تابعیت کشور سوئد را نیز دارد، باید منتظر باشیم تا نتیجه مذاکرات دیپلماتیک ایران و کشور متبوع موکل مشخص شود.”

هرانا روز سه‌شنبه ۴ آذرماه ۹۹، در گزارشی از انتقال احمدرضا جلالی به واحد اجرای احکام دادسرای اوین و نهایتا به سلول انفرادی در قرنطینه بند ۲۰۹ زندان اوین خبر داد. در برگه انتقال آقای جلالی نوشته شده بود که ایشان تا یک هفته برای اجرای تشریفات اجرای حکم اعدام در قرنطینه نگهداری خواهد شد.

هلاله موسویان، وکیل مدافع وی در روز سه‌شنبه ۱۱ آذرماه ۹۹، در مراجعه به دادسرای اوین از دستور انتقال موکل خود به زندان رجایی شهر کرج جهت اجرای حکم اعدام مطلع شد.

احمدرضا جلالی، استاد دانشگاه که در اردیبهشت ۱۳۹۵ به دعوت دانشگاه تهران به ایران سفر کرده بود، توسط نیروهای امنیتی به اتهام “محاربه از طریق جاسوسی برای اسرائیل” بازداشت شد. دادستان تهران احمدرضا جلالی را به “انتقال اطلاعات مربوط به پروژه‌های به کلی سرّی نظام در حوزه‌های تحقیقاتی، نظامی، دفاعی و هسته‌ای در قبال دریافت مبالغی به همراه حق شهروندی کشور سوئد برای خود و خانواده‌اش” متهم کرده است.

آقای جلالی نهایتا به اتهام جاسوسی به اعدام محکوم و این حکم در آذرماه سال ۹۶ توسط دیوان عالی کشور تائید شد.

احمدرضا جلالی پس از پایان تحصیلات در رشته پزشکی در ایران در مرکز حوادث طبیعی فعالیت داشت. او در سال ۲۰۰۹ میلادی (۱۳۸۸) برای ادامه تحصیل به سوئد مهاجرت کرد و در آنجا در این رشته موفق به اخذ مدرک دکترا شد. وی فوق دکترای خود را در رشته پزشکی بحران در دانشگاه پیه‌مونتو ایتالیا گذراند و پس از آن به همراه همسر و دو فرزند خود ساکن سوئد شد.

درمانده شدن رژیم خامنه‌ای چه بر سر ایران می‌آورد؟



بر اساس «شاخص آسیب پذیری کشورها» (Fragile States Index) ایران چهل و چهارمین کشور با شرایط شکننده سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در جهان است. افزایش زمزمه‌ها مبنی بر روی کار آمدن یک چهره نظامی در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۰، یکی از معلول‌های فلج شدگی نظام اداری-دیوانی ایران است.

سایت فرارو به نقل از یک کارشناس داخلی نوشت: داده‌های آماری مختلف نشان می‌دهند که دولت ایران اکنون چندین سال است که به یک قلک برای پرداخت حقوق کارمندان خود بدل شده و دیگر توانایی اجرای طرح‌های بزرگ را ندارد. به عنوان تنها یک نمونه، در سال‌های اخیر اعلام شد که شهرداری تهران در حالی بیش از ۱۰۰ هزار نفر حقوق بگیر دارد که اداره این نهاد با صرفاً ۱۵ هزار نفر هم ممکن است. بی اعتمادی فزاینده میان دولت و ملت، حتی اجرای طرح‌هایی مانند افزایش قیمت بنزین در آبان ۱۳۹۸ را که از پشتوانه کارشناسی هم برخوردار بود، به فجایع مدیریتی بدل کرد.

«شاخص آسیب پذیری کشورها» و جایگاه ایران

مفهوم «دولت درمانده» (یا با کمی اغماض، «کشور درمانده»)، اما به صورت کمّی هم مورد بررسی قرار می‌گیرد. «شاخص آسیب پذیری کشورها» (Fragile States Index) نشان می‌دهد که وضعیت کشور‌های مختلف، از منظر تاب آوری در مقابل سقوط و فروپاشی سیاسی-اجتماعی چگونه است.

در رده بندی کشور‌ها بر اساس این شاخص، مواردی نظیر «فشار‌های جمعیتی»، «توسعه اقتصادی نامتوازن»، «بسته بودن حلقه نخبگان سیاسی»، «مهاجرت و فرار مغزها»، «مشروعیت حکومت»، «حاکمیت قانون» و «تامین خدمات عمومی» مد نظر قرار گرفته اند و البته، بدیهی است که غرض ورزی سیاسی هم در رتبه بندی کشور‌ها به چشم می‌خورد، چرا که این گزارش‌ها عمدتاً توسط نهاد‌های آمریکای تهیه می‌شوند.

در سال ۲۰۲۰، پایین‌ترین امتیاز در این شاخص به «یمن» تعلق داشت. «سومالی»، «سوریه»، «افغانستان»، «عراق»، «ونزوئلا»، «لبنان» و «پاکستان» هم همگی در رتبه‌های پایین در این جدول قرار دارند. از میان ۱۷۸ کشور مورد بررسی، «ایران» در جایگاه ۴۴ قرار گرفته که نشان می‌دهند وضعیت ما از ۱۳۴ کشور دیگر در این بررسی، بدتر است.

فاصله میان اقتصاد ایران و اقتصاد‌های همسایه نیز روز به روز بیشتر می‌شود. پاکستان در حال بدل شدن به بندر ورودی کالا‌های چینی برای صادرات به آسیای میانه است و عراقی ها، با دور زدن ایران، قصد دارند ترکیه را به شریک نخست تجاری شان بدل کنند. دولت‌های عربی حاشیه خلیج فارس هم آن قدر از قدرت گیری جمهوری اسلامی واهمه دارند که یک به یک دست دوستی به سمت اسرائیل دراز می‌کنند.

دولت سیزدهم و مجلس یازدهم، روز‌های سختی پیش رو دارند و باید تصمیمات سختی هم بگیرند تا از میزان «آسیب پذیری» ایران در مقابل تهدیدات درونی و بیرونی بکاهند.

واکسن موثرترین روش پایان دادن به این پاندمی است



سرعت جهش‌های ویروس کرونا در بیماری کووید۱۹ پایین است که باعث می شود بتوان واکسنی علیه آن طراحی کرد و پاسخ های ایمنی خوبی گرفت. در واکسن‌های کرونایی که تاکنون تایید شده نیز ایمنی بالایی دیده شده که بسیار امیدوار کننده است، چراکه باید ایمنی در سطح بالا علیه ویروس داشته باشیم و با ایمنی محکم ویروس را از بین ببریم، نه اینکه به ویروس صدمه بزنیم. ایمنی نسبتا پایین و صدمه زدن به ویروس، فرصت بیشتر به ویروس می دهد که جهش پیدا کند و این جهش مقاوم به درمان خواهد بود.

به گزارش ایسنا، دکتر نیما طائفه شکر، دکترای ایمونولوژی از انگلستان و فوق دکترای ایمونولوژی از کانادا، محقق ایرانی در زمینه مکانیسیم های کووید۱۹ در سیستم ایمنی بدن پاسخگوی سوالاتی پیرامون جهش های ویروس کرونا، واکسن های کرونا، تفاوت واکسن ها، اثربخشی آنها و ایمنی زایی آنها در بدن انسان بود که در ادامه می خوانید.

دلیل موثر بودن واکسن کرونا علیه جهش های ویروس چیست؟
دو دلیل اصلی وجود دارد؛ یکی اینکه آنتی بادی ها بر علیه کل پروتئین اسپایک ایجاد می شود، پروتئین S قسمت های مختلفی دارد و در جهش ها دیده شده که یک یا چند قسمت محدود تغییر پیدا می کند، اما قسمت های دیگر دچار جهش نشده اند و همچنان آنتی بادی ها بر آن تاثیر دارند، یعنی ممکن است بعضی از آنتی بادی ها اتصال خوبی در جهت ایمنی واکسن پیدا نکنند، اما آنتی بادی های خیلی زیادی هستند که به قسمت های مختلف پروتئین اسپایک می چسبند این دلیل اصلی است. اما دلیل دوم این است که پاسخ ایمنی فقط آنتی بادی ها نیست؛ به صورت کلی چهار قسمت مختلف پاسخ ایمنی را در ایمنی واکسن داریم و آنتی بادی ها یک قسمتش است. ایمنی سلولی نشان داده شده که در واکسن ها به صورت خیلی قوی تحریک می شود و فارغ از جهش ها بررسی می شود. بر اساس این ها بیشتر دانشمندان بر این باورند که واکسن ها همچنان موثرند و با اینکه تحقیقات تکمیلی همچنان ادامه دارد حتی واکسن فایزر اکثر جهش ها را پشت سر گذاشته و همچنان موثر است، اما تحقیقات تکمیلی در مورد بعضی از این جهش هایی که نگران کننده هستند ـ این ها را سویه های نگران کننده می گویند ـ در جریان است اما بسیار امیدوار کننده است که واکسن ها همچنان موثر خواهند بود.
در واکسن های کرونا ایمنی بالایی دیده شده که بسیار امیدوار کننده است، چراکه باید ایمنی در سطح بالا علیه ویروس داشته باشیم، و با ایمنی محکم ویروس را بکشیم، نه اینکه به ویروس صدمه بزنیم. ایمنی نسبتا پایین و صدمه زدن به ویروس، فرصت بیشتر به ویروس می دهد که جهش پیدا کند و این جهش مقاوم به درمان خواهد بود.

بنابراین واکسن کرونا می تواند به پاندمی پایان دهد؟

بله، نظر من این است که واکسن مهم ترین و موثرترین روش پایان دادن به این پاندمی است و با تمام این جهش هایی که صورت می گیرد واکسیناسیون باید با سرعت و شدت بیشتری ادامه پیدا کند تا سرعت کمتری به ایجاد جهش های این ویروس بدهند.

وی افزود: کادر درمان ایران از لحظه اول پاندمی کرونا تاکنون زحمات زیادی کشیدند و با وجود تمامی محدودیت ها و مشکلات در کنار مردم بوده اند، به همین خاطر واکسیناسیون افراد آسیب پذیر و کادر درمان یکی از اولویت های همه کشور هاست و ایران هم نباید از این موضوع مستثنی باشد. واکسن ایرانی که به دست محققان توانمند کشور درحال ساخت است باید شفافیت پیدا کند و داده ها مشخص شود و همه بدانیم این فرایند چطور پیش می رود که البته زمان بر خواهد بود، بنابراین حتما لازم است مانند تمامی کشور های دیگر دنیا که واکسن را خریداری کرده اند، ما هم واکسن را بخریم و سرعت این فرایند را بیشتر کنیم. پاندمی کرونا نشان داد که باید اولویت بندی داشته باشیم، در عین حال که نشان داد بودجه های تحقیقاتی چقدر می تواند در شکست این پاندمی مهم و مثمر ثمر باشد. اختصاص بودجه های تحقیقاتی بیشتر و شفاف بودن فرایند می تواند به محققان کمک کند تا بتوانند راحت و بهتر و با دغدغه کمتر به دنبال ساخت واکسن ایرانی خوب و موثر باشند.همچنین پیشنهاد می شود در تصمیم گیری های کلان از نظرات افراد متخصص استفاده شود، چراکه کرونا با جان مردم و سلامت آنها ارتباط دارد، بنابراین باید از وجود افراد متخصص و دلسوز برای تصمیم گیری ها استفاده بشود.

واکسن کرونا؛ ایران، گروگان حکومت خامنه ای است

جمشید برزگر، تحلیلگر ایرانی با انتشار مقاله ای در ایندیپندنت فارسی درباره دستورات خامنه ای و تصمیم گیری برای مردم ایران نوشته است: سخنرانی علی خامنه‌ای، درباره ممنوعیت خرید واکسن را باید یک سخنرانی تاریخی در جهان دانست که چکیده و بیانگر ماهیت حقیقی حکومت اسلامی و رهبری آن است.

به گزارش رادیو پیام اسرائیل، برزگر در ادامه نوشته است: از بی‌اعتنایی به جان و زندگی شهروندان ایرانی گرفته، تا برجسته کردن تمام محورهایی که در چهار دهه گذشته در تضاد آشکار با منافع ملی ایران و ایرانیان بوده اند و با این حال، بی‌وقفه و با پرداخت هزینه آن از سوی مردم پیگیری شده‌اند.

او نوشته است: علی خامنه‌ای در این سخنرانی به چند موضوع مهم می‌پردازد که با در کنار هم گذاردن آنها می‌توان تصویری روشن و بدون خدشه از نظام اسلامی را پیش روی خود دید؛ آن هم به روایت کسی که بیش از سه دهه رهبری این نظام را برعهده داشته است.

برزگر افزوده است : محورهای اصلی سخنرانی خامنه‌ای عبارت بودند از ریشه‌ها و دلایل انقلاب و استقرار حکومت اسلامی و تعریف ماهیت و هدف نظام اسلامی از یک سو و تبیین روابط و مناسبات این نظام هم در سطح داخلی در قبال شهروندان ایرانی و هم در سطح جهانی در برخورد با دیگر کشورهای جهان.

او در ارزیابی خود از حوادث پیش از روی کار آمدن حکومت اسلامی و از جمله تظاهرات ۱۹ دی ماه سال ۱۳۵۶ در قم، اعتراضات منجر به سرنگونی رژیم شاهنشاهی را نتیجه “خشم و شدت اعتراض مردم به رژیم دیکتاتور، وابسته، فاسد، ضد دین، اشرافی و طبقاتی” پهلوی می‌داند و از آن تمجید می‌کند.

اما در عین حال همزمان اعتراضات دی ماه سال ۹۶ و آبان ۹۸ را که تجلی خشم و اعتراض مردم به رژیمی دیکتاتور و فاسد بود، یکسره نادیده می‌گیرد؛ اعتراضاتی که با دستور شخص او به خشونت‌بارترین شکل ممکن به خون کشیده شد.

برزگر نوشته است: خامنه ای جان مردم ایران برایش مهم نیست او سخن خود را با یاد قاسم سلیمانی و “ابومهدی عراقی” و کسانی که همراه آنها کشته شدند و آغاز کرد و به تمجید از محسن فخری‌زاده و محمد تقی مصباح یزدی پرداخت.

او در ادامه نوشته است: بارزترین نمونه بی‌توجهی حکومت ایران به خواست عمومی مردم را می‌توان در رد و نادیده انگاشتن یکی از ابتدایی‌ترین وظایف هر حکومت در دنیای امروز، یعنی تامین سلامت همگانی دانست.

برزگر گفته است : پاسخ منفی علی خامنه ای به خواست همگانی مردم ایران برای دسترسی به واکسن کرونا، چنان بهت‌آور، شگفت‌انگیز و غیرقابل دفاع بود که تقریبا بلافاصله تمامی دستگاه تبلیغاتی نظام و چهره‌های مختلف آن کوشیدند با طرح مباحثی دیگر، بر این بی‌توجهی و بی‌اعتنایی به جان و سلامت مردم، جامه‌ای از توجیهات مختلف بپوشانند.

اما سخنان علی خامنه‌ای صریح‌تر از آن است که بتوان با گفتن دروغ‌هایی دیگر، یا دادن وعده‌های بی‌سرانجام تازه، معنای آن را در افکار عمومی تغییر داد.

او در این سخنرانی، چهره، خاستگاه و مقصد حکومت ایران و نیز روش رسیدن به این مقصد را بدون پرده‌پوشی ترسیم کرده است.

این صراحت، این امکان را در عین پدید می‌آورد که هم هواداران رژیم ایران و هم مخالفان آن، همزمان و توامان دریابند که از چگونه حکومتی حمایت می‌کنند و یا مخالف چیستند. اکنون دیگر بحث بر سر تعریف حکومت ایران و ویژگی‌های آن و احتمال اصلاح و تغییرات درونی در آن نیست. یک سوال بیشتر وجود ندارد: جمهوری اسلامی آری یا خیر.

واکنش عفو بین‌الملل به جنایت تازه خامنه‌ای

در پاسخ به اظهارات خامنه ای در مورد ممنوعیت ورود واکسن از آمریکا و انگللیس عفو بین‌الملل طی بیانیه‌ ای اعلام کرد: رهبر حکومت ایران واکسن نجات بخش کووید ۱۹ برای میلیون‌ها نفر از مردم ایران را ممنوع کرده است که در راستای اهانت های مستمر مقامات این حکومت به حقوق ‌بشر از جمله حق حیات و سلامتی است.

این بیانیه می افزاید: این حق هر کسی است که در برابر کووید ۱۹حفاظت شود و واکسن‌هایی که ایمنی و مؤثر بودن آنها ثابت شده در این تلاش نقشی کلیدی دارند. مقامات حکومت ایران باید نادیده گرفتن بی‌شرمانه تعهدات خود در مورد حقوق‌بشر بین‌الملل را که با محروم ساختن عمدی مردم ایران از حق حفاظت از ویروس مرگبار کروناست متوقف کنند.

عدم واردات واکسن جنایت و مسئول آن خامنه‌ای است

در واکنش به اظهارات خامنه ای برای ممنوع کردن خرید واکسن بریتانیایی و آمریکایی، مازیار اشرفیان بناب متخصص ژنتیک پزشکی و معاون دانشکده پزشکی دانشگاه ساندرلند در بریتانیا به بی بی سی گفت: استفاده نکردن از این واکسن‌ها باعث صدمه بسیاری به شهروندان و مرگ آنها خواهد شد و مسئولیت آن با کسی است که چنین حرفی زده است.

مدیر اجرایی برنامه فوریت‌های سلامت سازمان بهداشت جهانی هم گفته است: “این سازمان بارها تاکید کرده که کرونا را سیاسی نکنید و حالا هم می‌گوید لطفا ماجرای واکسن را سیاسی نکنید.”

از سوی دیگر توئیتر ادعای خامنه‌ای را درباره واکسن‌ از حساب‌های کاربری وی در زبان‌های انگلیسی، عربی، اسپانیایی، روسی و فرانسوی حذف کرد.

خامنه‌ای توئیت کرده بود که اگر آمریکا توانسته بود واکسن تولید کند، این افتضاح کرونایی برایش پیش نمی‌آمد. به فرانسه هم به علت سابقه خون‌های آلوده خوشبین نیستیم.

گفتنی است خامنه‌ای دیروز با قساوت و بیرحمی از پس پرده سیاست محروم کردن مردم ایران از واکسن در مقابل ویروس کرونا بیرون آمد. سیاستی که به‌وضوح یک کشتار عمدی و جنایت علیه بشریت در استراتژی امنیتی او است.

خامنه‌ای گفت که از اول با وارد کردن واکسن مخالف بوده است. وی هیچ تردیدی باقی نگذاشت که اولین مسئول کشتار هزاران تن از هموطنان محروم و ستمدیده در قربانگاه کروناست.

واکسن فایزر برای خامنه ای و پاسدارانش، واکسن بی‌اعتبار برای مردم

در پی اعلام ممنوعیت ورود واکسن آمریکايی به ایران توسط خامنه‌ای جنایتکار، رژیم ورود ۱۵۰هزار دوز واکسن فایزر به ایران را لغو و منتفی کرد.

سخنان خامنه ای درباره ممنوعیت استفاده از واکسن تولیدشده در آمریکا و بریتانیا موجی از خشم را در میان ایرانیانی ایجاد کرد که منتظر ورود واکسن به کشورشان بودند.

صحبت‌های خامنه ای درباره ممنوعیت خرید “واکسن آمریکایی و انگلیسی” در تضاد با اظهارات وزارت بهداشت جمهوری اسلامی است که قبلا اعلام کرده بود واکسنی خریداری می‌شود که مورد تایید سازمان بهداشت جهانی باشد و در کشور تولیدکننده استفاده از آن آغاز شده باشد.

شمار زیادی از فعالان سیاسی و مدنی و مردم داخل ایران در مخالفت با حرف‌های خامنه‌ای توییت کرده‌اند و از او خواسته‌اند که به جای آنها تصمیم نگیرد.

دکتر محمدکاظم عطاری، پزشک و محقق دانشگاه جرج واشنگتن به بی‌بی‌‌سی می‌گوید این تصمیم رهبر جمهوری اسلامی “موجی از ناباوری و شوک در جامعه پزشکی ایران به وجود آورده و حتی کسانی که با حکومت ایران همراهی فکری دارند، باور نمی‌کنند که رهبر یک کشور بخواهد سلامت مردم را با مسائل سیاسی تاخت بزند.”

برخی کاربران در شبکه های اجتماعی نوشتند: با سخنان خامنه ای ثابت شد که دیکتاتور ایران کرونا را برای حفظ رژیم در برابر خطر قیام و سرنگونی، نعمت و فرصت می‌داند

رهبر جمهوری اسلامی امروز رودرروی خواست مردم برای خرید واکسن معتبر کرونا گفت: ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی به کشور ممنوع است. این را من به مسئولان هم گفته‌ام! اگر کارخانهٔ فایزر می‌تواند واکسن درست کند، چرا می‌خواهند به ما بدهند؟ خودشان این همه کشته دارند می‌دهند. اینها می‌خواهند واکسن را روی ملت های دیگر آزمایش کنند.

وی گفت: برخی افراد در اطراف و اکناف در مورد داروی کرونا کارهایی کردند که مسئولان اینها را مورد توجه قرار دهند! رد نکنند. در مورد کرونا واکسن داخلی از افتخارات ما است. تلاش نکنند این را انکار کنند. برخی هر کاری که نظام می‌کند و افتخار است، سعی می‌کنند انکار کنند.

خامنه‌ای در سوزش از آگاهی‌بخشی ها در رسانه‌ها و وسایل ارتباط جمعی گفت: امروز با گسترش وسایل ارتباط جمعی این امکان در دست خائنین هست که محتوای حوادث را عوض کنند و افکار عمومی را منحرف کنند. این خطری است که وجود دارد.

این در حالیست که بسیاری از کشورهای جهان واکسیناسیون را شروع کرده و یا سفارش واکسن داده‌اند، اما جمهوری اسلامی با وعدهٔ نسیه و خطرناک تولید داخلی از خرید واکسن طفره می‌رود. مردم می بینند که واکسن برای قشر پولدار وابسته به حاکمیت وجود دارد، به همین دلیل روز به‌روز بر خشم و نفرتشان به تمامیت نظام و مافیای آخوندی افزوده می‌شود.

رهبر جمهوری اسلامی در ادامه سخنان خود با طعنه به روحانی در مورد مذاکره با آمریکا گفت: اقتصاد آمریکا فلج است. دهها میلیون گرسنه و بیکار. اما عجیب این است که عده‌ ای هنوز قبله ‌شان آمریکاست! آمریکایی که وضعیتش اینطوری است! عده‌ ای خیال می‌کنند اگر با آمریکا تعامل کردیم و رفیق شدیم کشور بهشت برین خواهد شد!

خامنه‌ای درباره زیر ضرب بودن برجام در فضای مجازی گفت: یک مسأله دیگر که امروز میان مردم و در فضای مجازی زیاد بحث می‌شود، برجام است که نظام برخی تعهدات را کنار گذاشت و غنی‌سازی ۲۰درصد را کنار گذاشت.

خامنه‌ای درباره برجام هم گفت: یک مسأله دیگر که امروز میان مردم و در فضای مجازی زیاد بحث می‌شود، برجام است که نظام برخی تعهدات را کنار گذاشت و غنی‌سازی ۲۰درصد را کنار گذاشت. ما هیچ عجله‌ای نداریم آمریکا به برجام برگردد. اصلاً این مسأله ما نیست. آنچه که مطالبهٔ منطقی ماست لغو تحریم‌هاست. اگر تحریم‌ها برداشته شد، برگشت آمریکا به برجام معنی می‌دهد. بدون لغو تحریم‌ها بازگشت آمریکا به برجام حتی می‌تواند به ضرر ما تمام شود.

خامنه ای در باره برنامه های موشکی جمهوری اسلامی هم گفت: وقتی موشک نظام می‌تواند پرندهٔ آمریکایی را ساقط کند، یا آنوقت که موشک های ما می‌توانند عین الاسد را در هم بکوبند، دشمن مجبور می‌شود در مورد تصمیم‌های نظامی خودش این موارد را حساب کند.

خامنه ای در مورد حمایت از گروههای نیابتی در منطقه هم گفت: در مورد حضور ما در منطقه نظام جمهوری اسلامی باید طوری برخورد کند که دوستانمان در منطقه تقویت شوند. این وظیفهٔ ماست. ما نباید کاری کنیم که دوستان نظام در منطقه تضعیف شوند.

سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در لیست سیاه دشمنان



وزیر خارجه آمریکا از تحریم سازمان‌های صنایع دریایی، صنایع هوافضا و صنایع هوایی جمهوری اسلامی خبر داد.

به گفته مایک پمپئو ، گسترش تسلیحات متعارف رژیم ایران تهدیدی برای امنیت منطقه‌ای و بین‌المللی است همانگونه که شواهد نشان می‌دهد تداوم حمایت نظامی و انتقالات تسلیحاتی تایید شده حکومت ایران، درگیری در سوریه، لبنان، عراق، یمن و هرجای دیگر را شعله‌ور می‌سازد.

از سوی دیگر وزیر بازرگانی آمریکا اعلام کرد رژیم ایران تهدیدی علیه زنجیره تدارکات فناوری و خدمات اطلاعات و ارتباطات آمریکا است.

در اقدامی دیگر دفتر صنعت و امنیت وزارت بازرگانی آمریکا با انتشار بیانیه‌ ای اعلام کرد کنترل بر ارتباطات با کشورهای حامی تروریسم از جمله رژیم ایران را تشدید خواهد کرد و مانع از اقداماتی برای پشتیبانی لجستیکی از سازمانهای اطلاعاتی نظامی کشورهای حامی تروریسم خواهد شد.

وزارت بازرگانی آمریکا در این بیانیه سازمان اطلاعات سپاه پاسداران را جزو سازمانهای اطلاعاتی دشمن توصیف کرد.

وزیر بازرگانی آمریکا در یک پیام توئیتری در این‌رابطه گفت: ما نمی‌توانیم به سازمانهای اطلاعاتی نظامی دشمنانمان در ایران و دیگر کشورهای حامی تروریسم اجازه دهیم تا از فنآوری یا خدمات ایالات متحده برای حمایت از اقدامات خرابکارانه‌شان استفاده کنند. .

اطلاعیه ۱۳۸۱ کمیته دفاع از حقوق زنان با موضوع مادران داغدار و زنان معترض به نقض حقوق بشر

فریادهائی خاموش، اما از عمق جان وبا دردی جانگداز متاسفانه مسئولان دولت جمهوری اسلامی ایران توانستند در نهایت قساوت و سنگ دلی و در اوج سانسور رسانه‌ای، اعدام های جمعی دهه۶۰ را در ایران به گونه ای رقم بزنند که فریاد دردناک و غمبار خانواده هایشان و بویژه مادران آنها (مادران خاوران) تا سالها شنیده …

ادامه‌ی مطلب

ترامپ؛ کاهش ۵۱میلیارد دلاری ارزش فیس‌بوک و توئیتر



ارزش بازاری فیس بوک و توئیتر دو شبکه بزرگ اجتماعی که حساب کاربری ترامپ را به دلیل تشویق به شورش و حمله به کنگره آمریکا مسدود کرده‌اند، طی ۲ روز ۵۱.۲ میلیارد دلار کاهش یافته است.

به گزارش خبرگزاری مهر: به نقل از بیزینس اینسایدر، توئیتر حساب کاربری ترامپ را برای همیشه تعلیق کرد و مدت مسدودیت حساب وی در فیس بوک نیز نامشخص است. هر دو شرکت نیز احتمال افزایش خشونت‌ها را دلیل اقدام خود ذکر کرده‌اند. اما روز دوشنبه ارزش بازاری فیس بوک ۴ درصد و روز سه شنبه ۲.۲ درصد دیگر کاهش یافت.

در پایان روز سه شنبه ارزش بازاری فیس بوک ۴۷.۶ میلیارد دلار کمتر از جمعه هفته قبل بود.

ارزش بازاری توئیتر نیز روز دوشنبه ۶.۴ درصد و روز سه شنبه ۲.۴ دیگر کمتر شد. در کل ارزش بازاری توئیتر ۳.۵ میلیارد دلار کاهش یافت