Previous Next

شش سال زندان برای ژیلا کرم‌زاده مکوندی،‌ فعال مدنی

دادگاه تجدیدنظر استان تهران حکم شش سال حبس تعزیری ژیلا کرم‌زاده مکوندی، فعال مدنی، را تایید کرد.

پایگاه خبری هرانا گزارش داد شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر تهران حکمی را که دادگاه انقلاب پیشتر برای مکوندی صادر کرده بود عینا تایید کرد.

بر اساس قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد، یعنی پنج سال زندان در مورد خانم مکوندی قابل اجرا است.

خانم مکوندی به صورت غیابی از بابت اتهام «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور» به پنج سال حبس و از بابت اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به یک سال حبس و در مجموع به شش سال حبس تعزیری محکوم شده است.

ایران؛ سناتور دموکرات: دیدگاه دو حزبی در آمریکا



جوزف لیبرمن، سناتور دموکرات سابق آمریکا در مقاله‌ای با اعلام این‌که یک سیاست قوی و هوشمندانه علیه خشونت رژیم ایران در داخل و خارج مدت ها مورد پذیرش هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات در واشنگتن بوده است، خواهان ادامه این سیاست شد.

مقاله که در وبسایت شبکه خبری ان‌.بی.سی منتشر شده است اضافه می‌کند: رویکرد فراجناحی در مباحثات مربوط به رژیم ایران آسیب دید، اما اکنون می‌تواند و باید بار دیگر ترمیم شود. ما از جو بایدن می‌خواهیم به توافق قبلی بازنگردد و در عوض با هر دو حزب در واشنگتن، و متحدانمان در اروپا و خاورمیانه، برای توسعه یک سیاست جدید در برابر حکومت ایران کار کند؛ سیاستی که بازتاب‌دهنده واقعیت‌های منطقه ای نه در سال۲۰۱۵، بلکه در سال۲۰۲۱ باشد.

همچنین یک نماینده جمهوری‌خواه کنگره آمریکا نیز در مقاله‌ای که فاکس نیوز آن را منتشر کرده، گفته است: بازگشت به توافق ۲۰۱۵ همان‌طور که هست، احتمالا اشتباه محاسبه ویرانگری خواهد بود.

.لی زلدین گفت: رژیم ایران فقط زبان زور و قدرت را می ‌فهمد. استفاده از زور و اقدام نظامی باید همیشه آخرین گزینه ممکن باشد، اما باید آن را روی میز نگهداریم

وی افزود: نباید به ‌خاطر سیاست داخلی، احساسات حزبی یا هوی و هوس ناآگاهانه تسلیم آنها شویم. ما باید به درس‌های چندین سال گذشته توجه کنیم. باید درک کنیم که دشمن ضعیف و ناامید، رژیم ایران است.

هشدار یک مقام ارشد امنیتی آمریکا به دولت بایدن

پیش تر مشاور امنیت ملی کاخ سفید نیز به تیم بایدن که برای سیاست خارجی آمریکا تعیین شده هشدار داد که هرگونه مماشات در برابر رژیم ایران، روند عادی‌سازی روابط کشورهای عرب منطقه با اسرائیل را به خطر می‌اندازد.

به گزارش بلومبرگ، رابرت اوبرایان با اشاره به برخی گمانه‌زنی‌ها درباره احتمال بازگشت دولت بعدی آمریکا به برجام گفت: مبنای امضای توافقات عادی‌سازی روابط با اسرائیل که تاکنون امارات، بحرین و سودان به آن پیوسته‌اند، اشتراک در بی‌اعتمادی آنها به رژیم ایران بوده است.

او در ادامه تصریح کرد: شرم‌آور است که اگر ببینیم از روند صلح جوانه‌زده در این منطقه آشوب زده با بازگشت به سیاست مماشات ممانعت شود.

برجام؛ واکنش آخوند رئیسی به اظهارات مشاور بایدن



ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی در مصاحبه با شبکه المنار وابسته به حزب الله لبنان گفته: به هیچ عنوان پای میز مذاکره‌ای نخواهیم نشست که دنبال محدودسازی قدرت دفاعی و امنیتی ما باشد و این محدودیت را خلاف امنیت جمهوری اسلامی می‌دانیم و زیر بار آن نخواهیم رفت.

این در حالیست که مشاور امنیت ملی دولت رئیس جمهور منتخب آمریکا روز یکشنبه گفته بود که واشنگتن برای بازگشت به توافق هسته‌ای با رژیم تهران باید درباره برنامه موشکی آنها مذاکره کند.

به گزارش سی ان ان، جیک سالیوان گفت: برنامه موشکی رژیم ایران باید پیش از هر گونه توافق هسته‌ ای روی میز باشد و مورد مذاکره قرار بگیرد.

سالیوان همچنین گفت: معتقدیم می توان مذاکراتی فراتر از پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل، گروه پنج به علاوه یک انجام داد و این مذاکرات می تواند با مشارکت بازیگران منطقه ای هم باشد.

این در حالیست که رژیم ایران گفته برجام قابل مذاکره مجدد نیست و فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران هم همین دیروز گفته بود: توان موشکی ما قابل مذاکره نیست و غلط می‌کند کسی بخواهد در این زمین مذاکره کند. احازه مذاکره درباره توان موشکی به هیچ مسئولی داده نمی‌شود و این خط قرمز ما است.

اگر تغییر نکنیم، تغییرمان خواهند داد!

این در حالیست که روزنامه آرمان نزدیک به جناح میانه حکومت پیش تر با اشاره به شرایط جدید نوشته بود: با روشن شدن نتایج انتخابات آمریکا باید از شعار و ادبیات سلحشوری که جای در سیاست ندارد، فاصله گرفت. نباید با تأکید بر عدم تفاوت ترامپ با بایدن، با حماسه‌ سرایی کشور را تا پای جنگ یا ادامه تحریم‌های بدتر از جنگ کشاند. شرایط داخلی، منطقه‌ ای و بین‌المللی بیانگر آن است که باید رویکردها و سیاست‌ها را تغییر دهیم. با همین فرمان دیگر نمی‌شود پیش رفت.

این منبع نوشت: باید در کنار تلاش برای احیای برجام، روابط با همسایگان را نیز احیا کنیم. جغرافیای مشترک فارغ از هر دلایلی این مهم را یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر کرده است. نه می‌توان ماهیت وهابی عربستان را انکار کرد و تغییر داد و آن کشور را با خاک یکسان کرد و نه بحرین و… را تهدید کرد. در منطقه خاورمیانه نیز باید واقعیت ها را درک (موجودیت اسرائیل) و حوزه‌های نفوذ را به‌رسمیت شناخت و در تعاملی مثبت به سوی صلح و ثبات حرکت کرد.

این روزنامه افزود: بدانیم در نظام بین‌الملل دیگر قامت کشورها چندان اهمیت ندارد. سیاست و ادبیاتی که دیروز کویت و امروز امارات را مهره‌ای نمی‌دانست، نه آن روز و نه امروز و نه فردا کاربرد نداشته و ندارد. ما نیز باید نشانه‌های تغییر را بروز دهیم که اگر تغییر نکنیم تغییرمان خواهند داد. تغییرات را خود مدیریت کنیم قبل از آن‌که از سر اجبار تغییر کنیم یا تغییرمان دهند. سخن آخر این‌که همه چیز روشن است و چندان به نوشتن و گفتن نیازی نیست، نگذاریم دیر شود.

گروگان سالخورده: کمک کنید از جهنم اوین آزاد شوم



مسعود مصاحب، زندانی دوتابعیتی: کمک کنید از جهنم زندان اوین آزاد شوم

مسعود مصاحب، زندانی دوتابعیتی در ایران در یک فایل صوتی که از زندان اوین ارسال کرده است، وضعیت خود در زندان «جهنم» توصیف کرده و خواستار کمک برای آزادی او از زندان شده است.

به گزارش رادیو فردا، این فایل صوتی که حدود سه دقیقه است، اخیرا در یک اکانت توییتری که برای آزادی آقای مصاحب اطلاع‌رسانی می‌کند منتشر شده است.

آقای مصاحب در این فایل صوتی، با اشاره به اینکه ۲۳ ماه است در «زندان بدنام اوین» به سر می‌برد، توضیح می‌دهد که شرایط سلامتی او بد است و به تازگی از بیماری کرونا جان سالم به در برده است.

به گفته این زندانی به تازگی دو زندانی دیگر به دلیل بیماری کرونا جان خود را از دست داده‌اند.

آقای مصاحب به نام این افراد اشاره نکرده ولی گفته است در دوران زندان، پزشک زندان به اشتباه بیماری کرونای او را یک سرماخوردگی معمولی تشخیص داد و در زندان اقلامی چون ماسک و مواد ضدعفونی‌کننده وجود ندارد و «باید با قیمت گران از فروشگاه» زندان خریداری شوند.

به گفته این زندانی که ۷۴ سال سن دارد، او «از دیابت، نوروپاتی و مشکلات دریچه‌ قلب» رنج می‌برد، پیش از این یک بار سکته مغزی کرده و با توجه به وجود «یک کیست در ریه و یک کیست در کلیه چپ» و مشکلات تیروئیدی و پروستات به طور مداوم نیازمند معاینات پزشکی است.

آقای مصاحب همچنین در توصیف وضعیت خود در زندان گفته است که معمولا همراه ۱۴ نفر دیگر در یک اتاق است، خودش سه پتوی نازک خریده و روی زمین می‌خوابد.

او در بخش دیگری از این فایل صوتی می‌گوید که کیفیت غذای زندان بد است، میوه و سبزی توزیع نمی‌شود و موشک و سوسک و ساس همیشه در اتاق وجود دارد.

مسعود مصاحب در حال گذراندن حکم ده سال حبس به اتهام «جاسوسی و اقدام علیه امنیت ملی» در زندان اوین است.

این بازرگان اتریشی ایرانی‌تبار، بهمن سال ۹۷، در سفر همراه با هیئتی از یک مرکز تحقیقاتی اتریشی به ایران، بازداشت شد.

قوه قضائیه ادعا می‌کند او «در قالب دبیرکل انجمن دوستی ایران و اتریش، برای سازمان موساد اسرائیل و همچنین آلمان جاسوسی می‌کرد» و به همین اتهام ۱۰ سال حبس گرفته است.

بر اساس گزارش سازمان عفو بین‌الملل، آقای مصاحب پس از بازداشت تحت شکنجه قرار گرفت تا مجبور به اعتراف شود و اعترافات اجباری خود را در مقابل دوربین تلویزیون هم بخواند.

دو گروگان ایرانی-اتریشی در زندان به کرونا مبتلا شدند

گزارش قبلی: همزمان با افزایش آمار مبتلایان به کووید- ۱۹ در ایران، خانواده مسعود مصاحب و کامران قادری، دو ایرانی–اتریشی زندانی در ایران اعلام کرده‌اند که این دو زندانی دو تابعیتی در زندان به ویروس کرونا مبتلا شده‌اند.

به گزارش صدای آمریکا، اعضای خانواده مسعود مصاحب، بازرگان ۷۴ ساله و دبیرکل انجمن ایران-اتریش که در ایران زندانی است با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرده‌اند که او به دلیل ابتلا به ویروس کرونا به بند قرنطینه زندان اوین منتقل شده است.

این زندانی دوتابعیتی در حالی به این ویروس مبتلا شده است که به گفته خانواده او، آقای مصاحب به بیماری‌های «جدی» دیگری از جمله دیابت و نارسایی قلبی مبتلا بوده و دستکم دو سال است که با درخواست اعزام این بازرگان ایرانی- اتریشی زندانی به بیمارستانی خارج از زندان اوین برای درمان، مخالفت شده است.

خانواده آقای مصاحب در ادامه این بیانیه،‌ همچنین با ناقض اصول حقوق بشر خواندن مواردی همچون سلول انفرادی، اعترافات اجباری، مراقبت درمانی نامناسب و دادگاه غیرقانونی، باردیگر خواستار آزادی این زندانی سیاسی شده‌اند.

از سوی دیگر هاریکا قادری‌ همسر کامران قادری، بازرگان ایرانی–اتریشی زندانی در ایران نیز با انتشار متنی در توئیتر با اشاره به بروز علائم ابتلا به ویروس کرونا در این زندانی دوتابعیتی طی روزهای گذشته از مقامات جمهوری اسلامی خواست، آزمایش کوید- ۱۹ از آقای قادری گرفته شود و اجازه دهند وی مورد معالجه قرار بگیرد.

پیش از این نیز درن نایر، عضو کارزار حمایت از حقوق زندانیان غیرقانونی، در صفحه توییتر خود با انتشار خبر ابتلای آقای قادری به این ویروس، وضعیت سلامت این زندای دو تابعیتی را در طول دو هفته گذشته نامناسب اعلام کرد و نوشت «دو هفته پیش، او به مدت سه روز تب داشت، حس بویایی و چشایی خود را از دست داده بود و قادر به ایستادن نبود.»

بیانیه زندانیان سیاسی زندان اوین؛
ویروس کرونا در زندان سونامی مرگ پدید خواهد آورد

زندانیان سیاسی زندان اوین با انتشار بیانیه ای نسبت به تبعات وحشتناک شیوع کرونا در زندان‌های جمهوری اسلامی هشدار داده و گفته اند: از این پس هر زندانی که به بیماری کرونا مبتلا شود مصداق آزار و شکنجه و چنانچه به همین بیماری جان خود را از دست بدهد، مرگش قتل عمد محسوب خواهد شد.

خبرگزاری هرانا – جمعی از زندانیان سیاسی بند ۸ زندان اوین با انتشار یک بیانیه ضمن اشاره به شیوع مجدد ویروس کرونا در کشور و زندان ها، نسبت به احتمال وقوع “سونامی مرگ” در زندان های کشور هشدار دادند و خواهان آزادی بی قید و شرط زندانیان و یا دستکم اعزام به مرخصی آنان شدند. این زندانیان در بخشی از این بیانیه با اشاره به فضای محدود و انبوه زندانیان در زندان ها بدون امکانات بهداشتی پیشگیرانه و رعایت فاصله‌ی اجتماعی نوشتند “از این پس هر زندانی که به بیماری کرونا مبتلا شود، مصداق آزار و شکنجه و چنانچه به همین بیماری جان خود را از دست دهد، مرگش قتل عمد محسوب خواهد شد”.

به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از کانون نویسندگان ایران، جمعی از زندانیان سیاسی بند ۸ زندان اوین با انتشار یک بیانیه ضمن اشاره به شیوع مجدد ویروس کرونا در کشور و زندان ها، خواهان آزادی بی قید و شرط زندانیان و یا دستکم اعزام به مرخصی آنان شدند.

در بخشی از این بیانیه آمده است «آنچه از وضعیت زندانیان در شرایط کرونایی برشمردیم، هشداری است به مسئولان! از این پس هر زندانی که به بیماری کرونا مبتلا شود، مصداق آزار و شکنجه، و چنانچه به همین بیماری جان خود را از دست دهد، مرگش قتل عمد محسوب خواهد شد».

متن کامل بیانیه در ادامه می آید:
چنانکه پیش‌بینی می‌شد، ویروس کرونا در پاییز سال جاری اوجی تازه و بلندتر گرفته است و هر روز شماری بیشتر از انسان‌ها را به کام مرگ می‌کشد.

از دلایل این اوج دوباره و کشتار روز افزون، یکی هم پنهان‌کاری، سهل‌انگاری و انفعال دست‌اندرکاران در آغاز جریان شیوع ویروس بوده است. در نتیجه‌ی بی اعتنایی به سلامت و جان مردم اکنون، بنا بر آمار رسمیِ آشکارا تقلیل‌گرایانه، در هر سه دقیقه یک انسان براثر ابتلا به کرونا جان خود را از دست می‌دهد، و خانواده‌هایی عزادار می‌شوند. ای بسا که درهفته‌های آتی این بازه‌ی زمانی مرگ به کمتر از یک دقیقه کاهش یابد. اگر عدالتی در کار می‌بود هم اکنون عاملان این مرگ عمومی به جای تکیه داشتن بر مسند ریاست و مسئولیت باید بر صندلی محاکمه می‌نشستند و پاسخگوی وضعیت دهشتناکی می‌شدند که ساخته‌اند.

اینک خطر به همه‌ی شهرهای ایران گسترش یافته است و جان میلیون‌ها تن را به طور جدی تهدید می‌کند. زندان و زندانیان به عنوان بخشی از جامعه از این همه مستثناء نیستند، بسا که در وضعیتی تهدیدآمیزتر و درسایه‌ی خطری جدی‌تربه سر می‌برند. با نگاهی به شرایط زندان‌ها و چگونگی زیست زندانیان در ایران، به روشنی می‌توان به میزان مرگ‌آوری ویروس کرونا در چنین مکانی پی برد: فضایی محدود و انبوهی زندانیان؛ بی آنکه از امکانات بهداشتی پیشگیرانه و رعایت فاصله‌ی اجتماعی یرخوردار باشند؛ بی هیچ اختیاری برای مراقبت از خود؛ زیر فشارهای گوناگون روانی ازجمله نگرانی از سلامت عزیزانشان در بیرون زندان و …. با وجود این شرایط، شیوع جدی‌تر ویروس کرونا در زندان سونامی مرگ پدید خواهد آورد.

اما پیداست نهادهای حاکمیت چشمان خود را بر فاجعه‌ای که در راه است بسته‌اند و به فریب افکار عمومی به دست گزارشگران و رسانه‌های دروغ‌پرداز دل خوش داشته‌اند.

حقیقت امر اما بزرگتر و دردناک‌تر از آنست که بتوان پنهانش کرد. آنچه از وضعیت زندانیان در شرایط کرونایی برشمردیم، هشداری است به مسئولان! از این پس هر زندانی که به بیماری کرونا مبتلا شود، مصداق آزار و شکنجه، و چنانچه به همین بیماری جان خود را از دست دهد، مرگش قتل عمد محسوب خواهد شد.

ما زندانیان سیاسی امضاءکننده‌ی این بیانیه برای جلوگیری از فاجعه‌ی مرگ ناشی از کرونا در زندان، خواهان آزادی بی قید و شرط (توبه‌نامه، تعهدنامه…) زندانیان و یا دستکم به مرخصی فرستادن آنها هستیم و تا رسیدن به این خواسته صدای اعتراض‌مان بلند خواهد بود.

زندان اوین، بند ۸/ پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹

بکتاش آبتین/ محمد ابوالحسنی/ مهدی اصترزایی/ کیوان باژن/ سینا بهشتی/ آتبین جعفریان/ یاسین جمالی/ علی اصغر حسنی راد/ روح‌الله خزلی/ رضا خندان (مهابادی)/ محمدجواد خلاصی/ مهدی دارینی/ امیرسالار داوودی/ فرزین رضایی روشن/ سینا سالک/ سجاد شکری/ میلاد شهدی/ اصغر شیری/ خسرو صادقی بروجنی/ کوروش عباسی/ اسماعیل عبدی/ قاسم عبدی/ محمود علی نقی/ ابوالفضل غسالی/ محمد غفاری/ احمد فارسی/ حسن فتحی/ محسن قربانی/ محسن قنبری/ میثم گلشنی/ جواد لاری/ نصرالله لشنی/ امین لقایی/ بهنام محجوبی/ امید محمدی/ حسین محمودی/ عبدالرسول مرتضوی/ سید ابوالحسن منتظر/ سینا منیرزاد/ امیرحسین میرخلیلی/ احمد نادری/ رحیم نوروزی/ رمضان همتی”

********************************

همکاری نکنی تو را می کشیم، میگیم کرونا گرفتی

حمزه درویش زندانی عقیدتی سنی مذهب که از روز دوشنبه ۳۰ تیر ماه ۱۳۹۹، در اندرزگاه ۸ زندان لاکان رشت در اعتراض به عدم رعایت اصل تفکیک جرائم و نگهداری وی در میان مجرمان خطرناک و درخواست برای بازگرداندنش به زندان رجائی شهر کرج همچنان در اعتصاب غذا به سر می برد، با انتشار نامه ای از زندان به شرح شکنجه، ضرب و شتم، درخواست همکاری ارگان های اطلاعاتی و امنیتی و تهدید به قتل پرداخته و با انتشار این نامه خواسته صدای مظلومیتش شنیده شود.

حمزه درویش به اتهامات «تبلیغ علیه نظام» و «اقدام علیه امنیت ملی کشور» از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه به تحمل ۱۸ سال حبس تعزیری محکوم شد.

با گذشت بیش از دو ماه از انتقال حمزه درویش به زندان لاکان رشت، این زندانی سنی مذهب همچنان از حقوق اولیه خود محروم مانده است.

بازجویان اطلاعات و قاضی ناظر پرونده به خانواده حمزه درویش گفته‌اند «هدف از انتقال وی توقف فعالیت رسانه ای و قطع ارتباط با شبکه های مخالف نظام و رضایت دادن به اقامت در زندان لاکان رشت بوده است».

حمزه درویش زندانی عقیدتی سنی مذهب در قسمتی از نامه‌ای که به ‌دست کمپین رسیده است می‌گوید: «اگر برای من اتفاقی در زندان لاکان بیفتد، مسئولیت آن با دو بازپرس دادسرای مقدس ناحیه ۳۳ وزیری و محمد برائه است. همین دو بازپرس جانی دستور انتقال علیرضا شیرمحمدعلی را به زندان تهران بزرگ، بدون در نظر گرفتن قانون تفکیک جرائم دادند که منجر به کشته شدن او شد.»

نسخه ای از نامه حمزه درویش که جهت انتشار در اختیار کمپین دفاع از زندانیان سیاسی قرار گرفته است را در ادامه بخوانید:

رنجنامه حمزه درویش زندانی عقیدتی سنی مذهب محبوس در سلولی انفرادی در زندان لاکان رشت

«من حمزه درویش هستم ۲۷ ساله زندانی سیاسی اهل سنت. از تاریخ ۳۰ تیرماه ۹۹، در انفرادی زندان لاکان در اعتراض به اینکه اتهام من مربوط به این زندان نیست، امنیت جانی ندارم و با خواسته انتقال به زندان رجایی شهر دست به اعتصاب غذا زدم. متاسفانه در دومین روز اعتصاب غذایم به جای پاسخ دادن مرا به مدت سه روز و سه شب یعنی از تاریخ ۳۱ تیر تا دوم مرداد۹۹ در انفرادی دستبند و پابند زدند. طوری به من دستبند و پابندزدند که نمی توانستم دراز بکشم یا بلند شوم و در حالت نیم خیز مانده بودم.

سه شب و سه روز درحالت نشسته خوابیدم.

اتاق ۶ سالن امنیت (انفرادی زندان لاکان رشت) دوربین دارد و فیلم آن در حفاظت اطلاعات زندان موجود است.

روز چهارم مردادماه به دستور دادستان گیلان فلاح میری مرا به زور از انفرادی به سالن ۸ (سالن متهمان به قتل زندان لاکان) انتقال دادند. در بیستمین روز اعتصاب غذا پدر و مادرم در خانه در حمایت از من اعتصاب غذا کردند.

تا اینکه چند روز پیش کف اتاق را خیس کرده مرا کف اتاق خواباندند و مرا کتک زدند. دوباره مرا خیس کرده شلاقم زدند. چند بار این کار را تکرار کردند. سپس مرا دستبند و پابند به در اتاق زدند طوری این کار را انجام دادند که نمی توانستم بنشینم باید به همان شکل ایستاده می ماندم.

بیش از یک ساعت به حالت ایستاده نگهم داشتند. می گفتند باید اعتصابت را بشکنی و جلوی دوربین بگو که از اول اعتصاب غذا نکرده ای. خودت به درخواست خودت به زندان لاکان آمده ای و یا به درخواست خودت به سالن ۸ رفته ای. از سایتهایی که خبررسانی می کنند اعلام بیزاری بکن و بگو مطالبی که درباره تو منتشر می شود همه دروغ است وآنها از جانب خودشان به دروغ اطلاع رسانی میکنند.

الان مدت سه ماه است که با ضرب و شتم و فشار روحی روانی و تهدید از من می خواهند که همکاری کنم. می گویند اگر همکاری نکنی تو را آرزو به‌دل می گذاریم. تو را می کشیم و می گوییم که تو را کرونا کشته است. به تو هپاتیت و ایدز منتقل می کنیم. تو را عقیم می کنیم. نمی گذاریم که سالم از زندان خارج شوی از طریق عوامل‌مان در زندان کاری می کنیم که نقص عضو شوی، می گوییم که چشمت را کور کنند، با چاقو از ناحیه کلیه مجروحت کنند.

از من همکاریهایی می خواهند که امنیت جانی خود و خانواده ام به خطر می افتد. هیچ نهاد و ارگانی در کشور وجود ندارد که به ظلمهایی که اداره اطلاعات در حق من می کند پاسخگو باشد.

اگر برای من اتفاقی در زندان لاکان بیفتد، مسئولیت آن با دو بازپرس دادسرای مقدس ناحیه ۳۳ وزیری و محمد برائه است. همین دو بازپرس جانی دستور انتقال علیرضا شیرمحمدعلی را به زندان تهران بزرگ، بدون در نظر گرفتن قانون تفکیک جرائم دادند که منجر به کشته شدن او شد.

در آخر می خواهم این را بگویم در ۵ سالی که در زندان هستم، تازه معنا و مفهوم مرگ بر خامنه ای را درک کردم. الحق که مرگ برخامنه ای برازنده خامنه ای و زیردستانش است. کسانی که صدای من به آنها می رسد تلاش کنند که صدای مرا برسانند تا مردم بدانند آنچه از من در رسانه ها منتشر می شود حقیقت دارد.

طرح مجلس ولایت برای نابودی اسرئیل تا ۲۰سال دیگر!



مجلس شورای اسلامی یک بمب‌خبری کم‌نظیر برای‌مان آماده کرده؛ یک گروه از نمایندگان مجلس طرحی پیشنهاد داده‌اند که ماده پنجم آن، دولت را مکلف می‌کند تا ۲۰سال دیگر اسراییل را از میان ببرد!

در بخشی از این طرح به مسئله فلسطین و حمایت از جبهه مقاومت پرداخته است و در ماده 5آن دولت‌هایی كه تا سال 1420در ایران تشكیل می‌شوند را مكلف كرده است تا با اتخاذ ترتیبات ذیل جهت نابودی اسرائیل تا سال ۱۴۲۰ اقدام كنند.

این ترتیبات عبارتند از: شکست حصر غزه با ارسال کالاهای اساسی از مبادی رسمی دریایی به غزه در مقابل وجه یا رایگان؛ به گونه ای که نهایتا تا شش ماه پس از لازم الاجرا شدن این قانون اولین محموله، حداقل شامل کمک‌های مردمی و نهادهای خصوصی فرستاده شود. پیگیری

ارائه خدمات و زیرساخت‌های رفاهی – اقتصادی – امنیتی جهت حمایت از پیاده روی مردمی «حق بازگشت آوارگان فلسطینی» و حمایت از توسعه آن در دیگر مرزهای سرزمین اشغالی تحت عناوینی از قبیل «بازگشت به قدس» «آزادسازی جولان» «زیارت قدس» به صورت سالانه تا این مرزها.

دولت جمهوری اسلامی موظف است کمک‌های انسان دوستانه را در جهت کمک به ملت انقلابی یمن و شکست حصر این کشور، در قالب ارسال کالاهای اساسی غذایی، دارویی، و مواد سوختی، حداقل هر سه ماه یکبار تا انتهای بحران انسانی یمن مستقیما به آن کشور برساند به گونه ای که اولین محموله نهایتا تا انتهای سال ۱۳۹۹ فرستاده شود.

منابع این امر حداقل به صورت مردمی و همچنین از نهادهای داوطلب خصوصی داخلی و خارجی تامین شده و در موعد مقرر به هر مقدار حاصل شد فرستاده می شود. هر گونه ممانعت از رسیدن این کمک ها به مقصد به منزله مخاصمه با جمهوری اسلامی از طرف دولت مانع خواهد شد.

یک متهم بر اثر شکنجه ماموران کرمانشاه به کما رفت



برپایه گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، روز یک‌شنبه ۱۴ دی ۹۹ (۳ ژانویه ۲۰۲۱)، یک متهم باهویت ”بهمن عقابی“ ۳۵ ساله اهل روستای چقا جنگا از توابع شهرستان اسلام‌آباد غرب استان در اثر ضرب و شتم و شکنجه ماموران اداره آگاهی شهر کرمانشاه به کما رفته است.

به گفته یک منبع مطلع، بهمن عقابی هم‌‌اکنون در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان ”خمینی“ کرمانشاه و تحت تدابیر شدید امنیتی بستری است.

این منبع اعلام کرد که ماموران اداره آگاهی هیچ گونه اطلاعی به خانواده‌اش نداده‌اند و آنها از طریق بیمارستان از وضعیت فرزندشان مطلع شده‌اند و با این حال تاکنون اجازه ملاقات به آنها را نداده‌اند.

ماموران اداره آگاهی به خانوادی عقابی گفته‌اند که فرزند آنها به دلیل خوردن قرص ترامادول به کما رفته است، اما خانواده‌اش اعلام کرده‌اند وی حتی سیگار هم نمی‌كشیده است.

شایان ذکر است شکنجه متهمان در ادارات گاهی تحت عنوان بازجویی فنی به امری معمول در بازداشتگاه‌های انتظامی و امنیتی تبدیل شده و سالانه تعدادی از متهمان در اثر اعمال همین بازجویی فنی که عبارت است از شکنجه روانی و فیزیکی متهم، جان خود را از دست می‌دهند.

شکنجه های وحشیانه منجر به قتل یک جوان ۱۹ ساله شد

خبرگزاری هرانا – روز چهارشنبه ۲۸ آبان‌ماه، محمد دوجی زندانی ۱۹ ساله در زندان امیرآباد گرگان در پی شکنجه جسمی توسط افسر نگهبانان، جان خود را از دست داد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از توهرا، امروز چهارشنبه ۲۸ آبان‌ماه ۱۳۹۹، یک زندانی در زندان امیرآباد گرگان در پی شکنجه جسمی توسط افسر نگهبانان جان خود را از دست داد.

در این گزارش، هویت این زندانی “محمد دوجی” ۱۹ ساله اهل روستای اودک دوجی از توابع شهرستان آق‌قلا با اتهامات مربوط به نزاع عنوان شده است.

در این گزارش به نقل از یکی از زندانیان این زندان آمده است: “در زندان درگیری صورت گرفت و افسر نگهبانان برای تنبیه محمد لباس هایش را درآوردند و به صورت عریان دست و پایش را پابند و دست بند زدند و از سقف زندان در سرما آویزانش کردند و کتک زدند تا از هوش برود، آب سرد می‌ریختند تا تنبیه شود و اینها همگی مقابل چشمان ما زندانیان برای درس عبرت صورت می‌گرفت که متاسفانه بامداد امروز دیگر نتوانست شکنجه ها را تحمل کند”.

این زندانی در ادامه می‌گوید که “جو زندان از بامداد امروز بسیار امنیتی است و مسئولان برای زندانیان محدودیت هایی اعمال کردند، از این رو تاکنون برای هیچ یک از زندانیانی که حکم آزادی آنان ابلاغ شده حق خروج از زندان داده نشده است”.

جوان لُر را برای اعتراف اجباری زیر شکنجه کشتند

گزارش روز یکشنبه: یک جوان لرستانی زیر شکنجه های وحشیانه ماموران اطلاعات سپاه پاسداران که می خواستند او را وادار به اعتراف اجباری کنند، به قتل رسیده است.

برپایه گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، یک زندانی ۲۷ ساله اهل هرسین و ساکن نورآباد لرستان با هویت فرهاد وثوقی در زندان مرکزی خرم‌آباد زیر شکنجه به قتل رسید.

برادر فرهاد وثوقی ضمن تایید این خبر به خبرنگار هه‌نگاو اعلام کرد که جسد برادرش را در پزشک قانونی خرم‌آباد مشاهده نموده که مورد شکنجه غیرانسانی قرار گرفته است.

فرهاد وثوقی ۲۷ ساله، متاهل و پدر یک پسر سه ماهه است. وی اصالتاً اهل هرسین و ساکن روستای تنگ پری شهرستان نورآباد بوده است.

به گفته یک منبع مطلع، فرهاد وثوقی حدوداً سه هفته پیش به اتهام شرکت در قتل یک شهروند دیگر اهل نورآباد با هویت حسین جوزی بازداشت و از روز دوم بازداشت تا زمانی که به قتل رسیده در سلول انفرادی زندان مرکزی خرم‌آباد محبوس بوده است.

این منبع در ادامه اظهار داشت که حسین جوزی یکی از فعالین و سازمان دهندگان اعتراضات آبان‌ماه سال گذشته در نورآباد بوده و چندی پیش توسط نیروهای اطلاعات سپاه ربوده شده و سپس به قتل رسیده است و برای رد گم کردن دو عضو یک خانواده را به اتهام قتل وی بازداشت کرده‌اند.

گفتنیست که یک برادر دیگر او با هویت مصطفی وثوقی نیز حدوداً سه ماه پیش به اتهام قتل این فعال نورآبادی بازداشت و هم‌اینک در زندان مرکزی خرم‌آباد محبوس است.

خانواده وثوقی امروزجمعه ۲۳ آبان جسد فرزندشان را از پزشک قانونی خرم‌آباد تحویل گرفته‌اند.

منابع هه‌نگاو اعلام کرده‌اند که شامگاه چهارشنبه پس از درز خبر قتل فرهاد وثوقی در زندان مرکزی خرم‌آباد شورش شده و نیروهای امنیتی وارد زندان شده و اقدام به ضرب و شتم زندانیان کرده‌اند.

***********************************

جنایت، جزیی جدایی ناپذیر از ماندگاری جمهوری اسلامی

مادران پارک لاله ایران: جمهوری جنایت اسلامی ایران، باز هم کشت تا به ما بگوید که «جنایت» جزیی جدایی ناپذیر از «ماندگاری» حکومت خدایگان بر روی زمین است!

سحرگاه شنبه ۲۲ شهریور، نوید افکاری سنگری، جوان ۲۷ ساله کشتی گیر، آزادی خواه و شجاع که در اعتراض های سال ۱۳۹۷ در شیراز شرکت کرده بود را در زندان عادل آباد شیراز (آن زندان مخوف که شکنجه های وحشیانه ی آن زبان زد زندانیان سیاسی در دهه ی شصت است)، به دار کشیدند تا به ما بگویند که در «جنایت»، به روش خدایگان شان «جمهوری» دارند و با هم و در برابر مردم، به ویژه مردم زحمتکش و فرودست جامعه، دست‌های شان برای جنایت و ظلم هم چنان در دستان هم است تا ماندگاری شان را بر سر مردم جان به لب رسیده ی ایران حفظ کنند. وحید و حبیب افکاری سنگری، دو برادر نوید نیز با احکام سنگین هم چنان در این زندان در بازداشت و زیر شکنجه هستند. وحید افکاری؛ ۳۵ ساله به ۵۴ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق و حبیب افکاری؛ ۲۹ ساله به ۲۷ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده‌اند. متهم چهارم این پرونده نیز فردی به نام سعید دشتکی؛ ۲۲ ساله است که به ۱۷ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق متهم شده و به شدت نگران سلامتی آن‌ها هستیم.

ما مردم ایران نیز پیام حکومت را سال هاست گرفته‌ایم و می‌دانیم که آن‌ها برای نابودی آزادی و عدالت و در استقرار تبعیض و نابرابری با هم متحدند و طناب های دارشان را پا بر جا نگاه داشته‌اند تا نفس هر آن کس که برای آزادی و عدالت و برابری ایستاده است را بگیرند.

سرکوب، شکنجه و جنایت های این حکومت از همان آغاز تا به امروز ادامه داشته است و هزاران نفر را پای چوبه های دار حلق آویز کردند یا با گلوله های سربی شان آن‌ها را تیرباران کردند و آن چوبه های دار و صدای شلیک گلوله ها و تک تیرها هم چنان شبانه‌روز جلوی چشمان ما نمایان است و در گوش‌های ما زنگ می‌زند تا بیدار بمانیم و یادمان باشد که با ما چه کردند و می کنند.

آن‌ها از آغاز موجودیت شان، پرچم جنایت و تبعیض و ستم را بلند کردند تا به ما بفهمانند که برای زنده ماندن و نفس کشیدن زیر پرچم آن‌ها راهی جز این نیست که در برابر جنایت های شان سر تعظیم فرود آوریم و سکوت کنیم، ولی بسیاری از انسان‌های آزادی خواه و شجاع تن به این سکوت ندادند و در برابر شان ایستادند. خانواده‌های آن‌ها نیز دادخواهانه این راه را تا به اکنون ادامه داده‌اند تا به این بی‌عدالتی‌ها پایان دهند. کاش این شناخت و ایستادگی ها، زودتر از این‌ها همگانی می‌شد و این همه سال اجازه ی ماندگاری به این جنایت کاران را نمی دادیم و نوید و هزاران جان عاشق دیگر زنده می ماندند.

بهیه نامجو و نوید افکاری، فریاد دادخواهی شما را نه تنها مردم ایران، که مردم جهان هم شنیدند و همراه تان ایستادیم و صدای فریادتان را بلند کردیم، ولی دردا و دریغا که این جمهوری جنایت و پلیدی، راهی جز جنایت و ستم نمی شناسد. نوید به درستی گفت: «آن‌ها برای طناب دارشان دنبال گردن می گردند». یعنی تا این‌ ستم کاران هستند، این چوبه های دار پابرجاست.

بهیه نامجو،‌ مادر داغدار و ایستاده ی نوید افکاری، ما با تمام وجودمان می‌دانیم که زخمی که بر جان و تنت نشاندند، زخم عمیقی است که تا ماندگاری این جنایت کاران بر مسند قدرت، درمان نخواهد شد. هم چنان ایستاده و دادخواه بمان و بدان که در همین روزها و ماه ها، هزاران جان شیفته که در دهه ی شصت زندانی این جنایت کاران بودند را با وجود داشتن احکام ناعادلانه زندان، پشت درهای بسته و بدون اطلاع زندانیان سیاسی و خانواده‌های شان و بدون آخرین دیدار، کشتند و هزاران مادر و خانواده را داغدار کردند و این زخم هم چنان تازه است. خانواده‌های آن‌ها پس از گذشت ۳۲ سال از آن قتل عام، هنوز نمی‌دانند که چرا و چگونه عزیزان شان را کشتند و پیکر آن‌ها را در کدام گوشه از خاک خاوران و خاوران ها در تهران و شهرستان‌ها به خاک داده‌اند و استخوان‌های آن جان های عاشق کجاست. تمامی جناح های در قدرت نیز تا به اکنون و با وقاحت تمام حقیقت این جنایت ها را انکار یا تحریف کرده‌اند و می‌کنند، چون از خشم مردم و برقراری عدالت می ترسند.

خانواده های داغدار نامجو و افکاری و تمامی خانواده‌های داغدار و دادخواه ایران، از صمیم قلب به شما تسلیت می‌گوییم و همدردتان هستیم. بدانید که زخم شما زخم ما، خشم شما خشم ما و دادخواهی شما دادخواهی ماست و همراه تان ایستاده‌ایم تا دادمان را از «جمهوری جنایت اسلامی ایران» بگیریم و دنیایی عاری از قتل و جنایت و بی‌عدالتی و نابرابری بسازیم.

ما مادران پارک لاله ایران، زنانی دادخواه هستیم که از یازده سال پیش از تیرماه سال ۱۳۸۸، پس از سرکوب، بازداشت، شکنجه و کشتار مردم معترض در خیابان و در زندان ها، به عنوان صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران، همراه تمامی زخم خوردگان و دادخواهان ایستاده‌ایم.

ما قتل نوید و هزاران جان عاشق دیگر و این چرخه ی آزادی کشی، سرکوب، قساوت،‌بازداشت، شکنجه، شلاق، اعترافات اجباری، تبعیض، بی‌عدالتی و اعدام را به دشت محکوم می‌کنیم و خواهان: ۱) لغو مجازات شکنجه و اعدام از جمله؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شکنجه، سنگسار و قصاص، ۲) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایات‌های صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاه هایی علنی و عادلانه هستیم. ما هم چنین اعتقاد عمیق داریم که این خواسته ها با اتحاد و همبستگی و مبارزات پیگیر ما دادخواهان به دست خواهد آمد و تردیدی نیست که برای رسیدن به این خواسته ها باید برای؛ ۴) آزادی بیان و اندیشه، ۵) حق داشتن تجمع و اعتصاب و تشکل و احزاب مستقل، ۶) رفع هرگونه تبعیض و ۷) جدایی دین ازحکومت نیز تلاش کنیم، زیرا علت اصلی این بی عدالتی ها را در ساختار حکومت و قوانین آزادی ستیز و تبعیض آمیز حکومت جنایت کار اسلامی ایران می دانیم.

صدای بهیه نامجو، نوید، وحید و حبیب افکاری و دیگر زندانیان سیاسی و خانواده‌های شان باشیم و فریاد اعتراض مان را علیه این حکومت جور و جنایت بلند کنیم!

یاد نوید و هزاران جان عاشق که در برابر این حکومت جور و جنایت ایستادند، زنده و ماندگار باد!

بازی ناو هواپیمابر آمریکايی با اعصاب بازماندگان سلیمانی!



در پاسخ به تهدیدهای رژیم ایران، پنتاگون دستور داد ناو یواس‌اس نیمیتز در حوزه عملیاتی ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا (سنتکام) باقی بماند.

پیش از این وزیر دفاع موقت آمریکا دستور داده بود ناو یواس‌اس نیمیتز با تکمیل ماموریت تقریبا ۱۰ ماهه‌اش به کشور بازگردد.

به گزارش صدای آمریکا، وزیر دفاع این کشور دلیل اتخاذ این تصمیم را تهدیدهای رهبران رژیم ایران علیه پرزیدنت ترامپ و دیگر مقامات ایالات متحده عنوان کرده است.

گفتنی است بمب‌افکن های آمریکا هفته گذشته برای دومین بار طی یک ماه گذشته بر فراز خلیج‌فارس به پرواز در آمدند، اقدامی که هدف از آن هشدار و بازداشتن رژیم ایران از هر گونه حمله احتمالی به اهداف آمریکایی در خاورمیانه تعبیر شده است.

تمسخر سپاه پاسداران توسط نیروی دریايی آمریکا

گزارش قبلی در تابستان گذشته: نیروی هوایی آمریکا در اینستاگرام خود با چاپ عکس هوایی از ماکت چوبی ناو هواپیمابر آمریکایی نوشت: مانور نظامی سپاه پاسداران نشان داد که مهارت آنان در حمله به مجسمه است و مشخص شد که آنان در این زمینه تخصص دارند.

به گزارش روزنامه دیلی میل، سپاه پاسداران در مانور مشترک نیروی دریایی و هوافضای خود در خلیج‌فارس این ماکت را با انواع سلاحها مورد حمله قرار داد و در بیانیه پایانی حمله دقیق به این ماکت را از مهمترین دست‌آوردهای این مانور توصیف کرد.

نیروی دریایی آمریکا در نوشته خود به طنز یادآور شده که این ماکت بدون حرکت در محلی قرار داده شده و نیروهای سپاه از هر طرف به آن حمله کردند بدون این‌که هواپیماهای موجود روی عرشه و تجهیزات و نیروهای دفاعی آن نیز هیچ واکنشی برای مقابله با حملات دشمن از خود نشان بدهند.

توصیه مشاور امنیتی بایدن درباره مذاکره با رژیم ایران



مشاور امنیت ملی دولت رئیس جمهور منتخب آمریکا روز یکشنبه گفت که واشنگتن برای بازگشت به توافق هسته‌ای با رژیم تهران باید درباره برنامه موشکی آنها مذاکره کند.

به گزارش سی ان ان، جیک سالیوان گفت: برنامه موشکی رژیم ایران باید پیش از هر گونه توافق هسته‌ ای روی میز باشد و مورد مذاکره قرار بگیرد.

سالیوان گفت: معتقدیم می توان مذاکراتی فراتر از پنج عضو دائم شورای امنیت، گروه پنج به علاوه یک انجام داد و این مذاکرات می تواند با مشارکت بازیگران منطقه ای هم باشد.

این در حالیست که رژیم ایران گفته برجام قابل مذاکره مجدد نیست و فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران هم همین دیروز گفته بود: توان موشکی ما قابل مذاکره نیست و غلط می‌کند کسی بخواهد در این زمین مذاکره کند. احازه مذاکره درباره توان موشکی به هیچ مسئولی داده نمی‌شود و این خط قرمز ما است.

اگر تغییر نکنیم، تغییرمان خواهند داد!

این در حالیست که روزنامه آرمان نزدیک به جناح میانه حکومت پیش تر با اشاره به شرایط جدید نوشته بود: با روشن شدن نتایج انتخابات آمریکا باید از شعار و ادبیات سلحشوری که جای در سیاست ندارد، فاصله گرفت. نباید با تأکید بر عدم تفاوت ترامپ با بایدن، با حماسه‌ سرایی کشور را تا پای جنگ یا ادامه تحریم‌های بدتر از جنگ کشاند. شرایط داخلی، منطقه‌ ای و بین‌المللی بیانگر آن است که باید رویکردها و سیاست‌ها را تغییر دهیم. با همین فرمان دیگر نمی‌شود پیش رفت.

این منبع نوشت: باید در کنار تلاش برای احیای برجام، روابط با همسایگان را نیز احیا کنیم. جغرافیای مشترک فارغ از هر دلایلی این مهم را یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر کرده است. نه می‌توان ماهیت وهابی عربستان را انکار کرد و تغییر داد و آن کشور را با خاک یکسان کرد و نه بحرین و… را تهدید کرد. در منطقه خاورمیانه نیز باید واقعیت ها را درک (موجودیت اسرائیل) و حوزه‌های نفوذ را به‌رسمیت شناخت و در تعاملی مثبت به سوی صلح و ثبات حرکت کرد.

این روزنامه افزود: بدانیم در نظام بین‌الملل دیگر قامت کشورها چندان اهمیت ندارد. سیاست و ادبیاتی که دیروز کویت و امروز امارات را مهره‌ای نمی‌دانست، نه آن روز و نه امروز و نه فردا کاربرد نداشته و ندارد. ما نیز باید نشانه‌های تغییر را بروز دهیم که اگر تغییر نکنیم تغییرمان خواهند داد. تغییرات را خود مدیریت کنیم قبل از آن‌که از سر اجبار تغییر کنیم یا تغییرمان دهند. سخن آخر این‌که همه چیز روشن است و چندان به نوشتن و گفتن نیازی نیست، نگذاریم دیر شود.

ایران؛ بیکاری مطلق و وضعیت اسفناک هنرمندان تئاتر

.گروهی از هنرمندان تئاتر در برابر مجلس شورای اسلامی تجمع کردند و در بیانیه‌ای به “۱۰ ماه بیکاری مطلق” و وضعیت اسفناک زندگی خود اشاره کردند. آنها خواستار بودجه حمایتی برای اهالی تئاتر شدند. این تجمع در سکوت برگزار شد.

به گزارش رادیو آلمان، این گروه از اهالی تئاتر، متشکل از اعضای هیات مدیره مرکزی خانه تئاتر و نمایندگان هیات مدیره انجمن‌های گوناگون صبح یکشنبه ۱۴ دی (۴ ژانویه) در برابر ساختمان مجلس شورای اسلامی تجمع کردند. آنها پیش از این تجمع بیانیه‌ای در رابطه با وضعیت معیشتی این صنف از هنرمندان و درخواست‌هایشان را به نمایندگان مجلس ارائه داده بودند.

به گزارش خبرگزاری ایسنا، ایرج راد، رئیس هیأت مدیره خانه تئاتر درباره حضور نمایندگان اصناف گوناگون در این تجمع گفت: «به دلیل شرایط بحرانی کرونا و نیز آلودگی هوای تهران، تنها نمایندگانی از هیات مدیره‌های انجمن‌های مختلف خانه تئاتر در این تجمع حضور داشتند و از دیگر اعضا نخواستیم که در این گردهمایی شرکت کنند.»

این هنرمندان در بیانیه خود از نمایندگان مجلس خواسته‌اند تا “در راستای توجه به معیشتِ خانواده‌ی کلانِ تئاتر در سراسرِ ایران، حقوق ایامِ بیکاری و تسهیلاتِ بیمه و درمان و دارو در نظر گرفته شود”.

در این بیانیه همچنین خواسته شده است: «جهتِ تولید آثار نمایشی، و رفعِ خسارت‌های ناشی از شیوعِ ویروسِ کرونا، برای تمامِ گروه‌ها، اعم از حرفه‌ای و دانشجویی، صحنه‌ای و خیابانی، کودک ‌و نوجوان، عروسکی، و آئینی و سنتی بودجه‌ی مکفی و در شأن اختصاص یابد».

این بیانیه به تحمل بیش از ۱۰ ماه “بیکاری مطلق” هنرمندان تئاتر اشاره کرده و خواستار “تخصیص کمک‌های مالی بلاعوض و وام‌های با سود کم برای خانواده شریف تئاتر” شده است.

“تعیین مستمری برای سرپرستِ خانوارهای کم‌بضاعت و پرداخت اجاره‌های معوقه‌ی مسکنِ آنان” از جمله خواسته‌های این صنف از هنرمندان است. از سوی دیگر، بیانیه خواستار افزایش بودجه حمایتی تولید تئاتر در کشور شده است.

این بیانیه از سوی “جامعه بزرگ تئاتر ایران” می‌گوید: «کشوری که تئاتری پویا ندارد، فرهنگ در آن رو به زوال و سقوط است. وجودِ تئاتر در یک سرزمین نشان از مردم‌سالاری و آزادی بیانِ آن سرزمین دارد.» این تجمع در سکوت برگزار شد.

از دست کرونا هم سالم دریم، مازوت ما رو می ‌کشه!



آلودگی هوا در تهران و سایر شهرها در بحبوحه فاجعه کرونا بر ابعاد مرگ و میر مردم افزوده است. روز یکشنبه ۱۴دی شاخص کیفیت هوای تهران روی ۱۸۰ تا ۲۰۰ قرار گرفت که وضعیت قرمز و خطرناک محسوب می‌شود. رحمانی فضلی وزیر کشور گفته به‌دلیل آلودگی هوا تقریباً تهران تعطیل است.

آلودگی هوای تهران نتیجه استفاده از سوخت مازوت در نیروگاههاست. عیسی کلانتری رئیس سازمان محیط‌زیست گفته: «معاون دادستان کل کشور به استانها بخشنامه کرده است که شما برای سوزاندن نفت کوره در نیروگاهها و صنایع مانع نشوید. یعنی کسی که باید قانون هوای پاک را اجرا کند، از نظر امنیتی به این نتیجه رسیده است که باید این مازوت سوزانده شود.

در این میان بر اساس آنچه وزیر نفت و دیگر مقام‌های دولتی اعلام کرده‌اند «افزایش مصرف برق و گاز» در خانه‌ها، موجب کمبود گاز برای نیروگاه‌ها شده است. به عنوان نمونه، زنگنه گفته است: «یکی از علل افزایش مصرف گاز خانگی باز کردن پنجره‌ها با این تصور است که کرونا خارج می‌شود.»

رادیو بین المللی فرانسه در این باره گفت: مقصر دانستن مردم در زمینه آلودگی هوا از سوی وزیر نفت در حالی است که رئیس سازمان محیط‌زیست گفته: چون تحریم هستیم و نمی توانیم مازوت صادر کنیم و انبار ها هم پر شده مجبوریم بجای گاز در صنایع مازوت بسوزانیم و گرنه پالایشگاه ها تعطیل خواهند شد.

روزنامه مردم‌سالاری امروز با عنوان «پنهان‌کاری درباره نقش مازوت در آلودگی هوا» نوشت: هوای تهران در روزهای اخیر به‌شدت آلوده شده و متهم اصلی این آلودگی هم استفاده از سوخت مازوت در نیروگاهها است که با وجود طفره رفتن مسئولان و حتی تکذیب بالاخره با قرار گرفتن شاخص آلایندگی هوا روی ۱۵۷ و جدی‌تر شدن اوضاع و افزایش انتقادات، این موضوع از سوی محیط‌زیست تأیید شد. آلودگی هوا یکی از عوامل مهم در افزایش مرگ و میرها در کشور است و نگاهی به آمارها نشان می‌دهد که در برخی از سال‌ها به میزان تصادفات جاده‌یی، مردم در روزهای آلوده جانشان را از دست داده‌اند.

روزنامه اعتماد هم نوشت: همزمان با شدت گرفتن آلودگی هوا، هشتگ «مازوت نسوزونید» در توئیتر فارسی داغ شد و کاربران معترض به این آلودگی درباره آن نوشتند: ….لطفاً این مازوت رو نسوزونید ما نفس بتونیم بکشیم، مرگ‌ومیر و عوارض آلودگی هوا از کرونا بیشتر است، اکسیژن هم نداریم تا ما زنده در آلودگی و دود مازوت دفن بشیم، هم مازوت نسوزونید، کرونا چیه؟! ما مزه گوگرد را در دهان‌مان متوجه می‌شیم و هنوز هم زنده‌ایم، وضع جوریه که نفس می‌کشی گوگرد بدنت تأمین می‌شه، حال تهران‌مان خوب نیست. نفسش گرفته. مازوت نسوزونید، بوی زجرآور در هوای تهران به‌شدت موجب آزار ریه‌های مردم شده و احتمالاً مبتلاکننده به بیماریهای خطرناک است، و از کرونا هم جون سالم به در ببریم، مازوت ما رو می‌کشه….