Previous Next

محمد ملکی، از مبارزان خستگی‌ناپذیر در ایران درگذشت

دکتر محمد ملکی، فعال ملی‌مذهبی و اولین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب درگذشت. محمد ملکی ۸۷ سال داشت و سال‌ها با بیماری‌های سرطان و دیابت دست و پنجه نرم کرد.

آقای ملکی در سال‌های گذشته و به‌ویژه از سال ۱۳۸۸ که انتخابات جنجالی ریاست جمهوری به اعتراضات گسترده منتهی شد بارها بازداشت و روانه زندان شد.

او در سال‌های گذشته ممنوع‌الخروج بود و بارها به ممانعت از سفرش به خارج برای دیدار با فرزندانش در کانادا و هلند اعتراض کرد.

عمار ملکی پسر او در توئیتی نوشت: چراغ خانه خاموش شد، حسرت دیدار ابدی گشت.
هنوز سر از سوگ مادر برنداشته بودیم که پدرم، جان و جانان جدامانده من، درگذشت.
مبارز خستگی‌ناپذیر راه آزادی و یاور آزادیخواهان ایران به آرامش ابدی رسید…

انگلیس استفاده از واکسن ضد کرونا “فایزر” را تایید کرد



وزارت کشور بریتانیا واکسن ویروس کرونا از شرکت های Pfizer و Biontech برای استفاده در این کشور را تائید کرد.

به گزارش اسپوتنیک، طبق گفته وزارت بهداشت کشور بریتانیا، واکسن کرونا ویروس از شرکت های دارویی Pfizer و Biontech برای استفاده در این کشور تأیید شده است.

در بیانیه این وزارتخانه آمده است: دولت امروز پیشنهادی را از سوی سازمان تنظیم كننده داروها و محصولات بهداشتی مستقل (MHRA) برای تصویب واكسن کووید-۱۹ توسط شرکت های داروسازی Pfizer و BioNTech پذیرفت.

انگلیس پیشتر دوز ۴۰ میلیونی از این واکسن را سفارش داده است برای واکسیناسیون ۲۰ میلیون نفر و هر کدام در دو نوبت کافی خواهد بود که به زودی حدود ۱۰ میلیون دوز از این واکسن باید در دسترس مردم این کشور قرار گیرد.

این سریعترین واکسنی است که از مفهوم تئوری به واقعیت تبدیل شده است و تنها ۱۰ ماه طول کشیده است تا تمامی مراحل توسعه و رشد را طی کند این درحالی است که به طور معمول برای تهیه یک واکسن، یک دهه زمان نیاز است.

دادستان: تقلب گسترده در انتخابات آمریکا پیدا نشده است



دادستان کل آمریکا روز سه شنبه در گفتگو با آسوشیتدپرس اعلام کرد وزارت دادگستری هیچ شواهدی درباره تقلب گسترده در انتخابات ریاست جمهوری این کشور پیدا نکرده است.

وی ماه گذشته به دادستان های فدرال اعلام کرد تحقیقات درباره اتهامات معتبر در خصوص تقلب در انتخابات را پیگیری کنند.

آسوشیتدپرس به نقل از ویلیام بار اعلام کرد: تاکنون ما شاهد تقلب در مقیاسی نبوده ایم که ممکن است باعث نتیجه متفاوتی در انتخابات شود

در همین حال تیم حقوقی ستاد انتخاباتی ترامپ در واکنش به اظهارات وزیر دادگستری آمریکا اعلام کرد از طرف وزارت دادگستری هیچ تحقیقاتی درباره تخلف در انتخابات انجام نشده است.

تیم حقوقی ترامپ افزود مدارک زیادی درباره رای گیری غیرقانونی در حدود شش ایالت جمع آوری کردیم که بررسی درباره آن انجام نشده است. وزارت دادگستری، تجهیزات رای گیری را مورد بررسی قرار نداده و کاری برای کشف واقعیت انجام نداده است.

ترامپ شرط خود را برای خروج از کاخ سفید اعلام کرد

رئیس جمهور آمریكا اعلام كرد اگر مجمع الکترال به رقیب وی جو بایدن كه طبق تخمین رسانه ها پیروز انتخابات است، رای دهند، كاخ سفید را ترک خواهد کرد.

به گزارش خبرگزاری اسوشیتدپرس، یکی از خبرنگاران از ترامپ سوال کرد: اگر مجمع الکترال در ۱۴ دسامبر به نفع جو بایدن رای دهد، آیا شما نتیجه انتخابات را خواهید پذیرفت؟

ترامپ گفت: پذیرفتن شکست خیلی سخت خواهد بود، زیرا ما می‌دانیم که تقلب گسترده‌ای وجود داشت. اگر آن‌ها این کار را بکنند‏، مرتکب اشتباه شده اند. زیرا این انتخابات با تقلب همراه بود.

خبرنگار پرسید: بنابراین اگر مجمع الکترال جو بایدن را انتخاب کند، شما قصد ندارید این ساختمان را ترک کنید؟

ترامپ گفت: قطعا من این کار را خواهم کرد. قطعا من این کار را خواهم کرد؛ و شما این را می‌دانید.

انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در تاریخ سوم نوامبر برگزار شد اما نتایج نهایی آنها هنوز به طور رسمی اعلام نشده است. طبق گزارش رسانه های آمریکایی ، بایدن نامزد حزب دموکرات به اندازه کافی آرا الکترال را برای پیروزی به دست آورده است.

به مناسبت برگزاری مجمع عمومی سالیانه (کنگره)کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

به مناسبت برگزاری مجمع عمومی سالیانه (کنگره) کانون دفاع از حقوق بشر در ایران پیام و سخنرانی  همراه این عزیزان خواهیم بود آقای حمید حمیدی: پژوهشگر و فعال حقوق بشر پیامی به مناسبت روز جهانی حقوق بشر موسیقی توسط آقای سید رافع سرروت دربه (رافا) آقای جهانگیر گلزار : پژوهشگر و فعال حقوق بشر نقش …

ادامه‌ی مطلب

جلسه مجمع عمومی سالیانه (کنگره) کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در روز یکشنبه ۶ دسامبر ساعت ۱۰:۰۰ بوقت اروپای مرکزی

اعضا و مسئولین محترم کانون دفاع از حقوق بشر در ایران جلسه مجمع عمومی سالیانه (کنگره) کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در روز یکشنبه ۶ دسامبر ساعت ۱۰:۰۰ بوقت اروپای مرکزی در فضای مجازی در ۳ بخش بشرح زیر برگزار خواهد شد. این جلسه شامل معرفی کاندیداها و انتخاب مسئولین برای دوره سال …

ادامه‌ی مطلب

روزنامه فرانسوی: سال ٢٠٢٠ سال ناکامی سپاه پاسداران



“رونو ژیرار” خبرنگار قدیمی روزنامۀ فیگارو، در مقاله ای در این نشریه از قتل محسن فخری‌زاده به عنوان دو چالش بزرگ رژیم اسلامی ایران یاد کرده و گفته است :

به گزارش رادیو فرانسه، چالش اول مستقیماً متوجه سپاه پاسداران است که برای دستگیری مخالفان سیاسی بی‌دفاع چابُک و فرز است، اما، برای تأمین امنیت قلمرو ملی و یکی از عالیترین افسران خود کاملاً ناتوان است به ویژه اینکه بنیامین نتانیاهو شخصاً در سال ٢٠١٨ در جریان یک کنفرانس تلویزیونی از این افسر ارشد سپاه پاسداران، محسن فخری‌زاده، و مسئول برنامۀ مخفی اتمی رژیم ایران نام برده بود.

“رونو ژیرار” سپس تصریح کرده است که عملیات ترور محسن فخری‌زاده به احتمال بسیار توسط موساد، سرویس‌های امنیتی اسرائیل، صورت گرفته که نیروهای کماندویی‌اش توانستند کمینی پیچیده را در قلب ایران، در جاده‌ای در نزدیکی تهران علیه مخفی ترین و کلیدی‌ترین چهرۀ رژیم اسلامی در برنامۀ اتمی به اجرا بگذارند.

“روزنامه نگار فرانسوی، سال ٢٠٢٠ را سال ناکامی سپاه پاسداران نامیده و گفته است که در سوم ژانویه این سال ایالات متحد آمریکا موفق شد قاسم سلیمانی، مهمترین فرماندۀ عملیات نظامی سپاه پاسداران را در خارج از ایران به قتل برساند و در یازدهم ژانویه خود سپاه پاسداران یک هواپیمای مسافربری اوکراین را با ١٧٨ سرنشین غالباً ایرانی به ضرب دو موشک در تهران ساقط کرد و آن را “خطای انسانی” خواند.

“رونو ژیرار” سپس افزوده است : مردم ایران که در شبکه های اجتماعی بسیار فعال هستند از خود می‌پرسند که آیا تجارت‌پیشگی پاسداران نهایتاً به بهای انجام وظایف حرفه ای‌ سپاه پاسداران تمام نشده است.

“این روزنامه نگار فرانسوی از قتل فخری‌زاده به عنوان پیروزی تازه‌ برای اسرائیل در نبرد مخفی این کشور با رژیم ایران یاد کرده که از پانزده سال پیش میان آنها در جریان است. یعنی از ٢٥ اکتبر سال ٢٠٠٥ از زمانی که احمدی‌نژاد خواستار “جهان عاری از صهیونیسم” شد و به نقل از روح الله خمینی گفت که “رژیم اشغالگر قدس باید از صفحۀ روزگار پاک شود” و خبرگزاری دولتی ایرنا، تصریح کرد که “اسرائیل باید از صفحۀ جغرافیا حذف شود.” در آن نشست احمدی‌نژاد در برابر دانشجویانی که شعار “مرگ بر اسرائیل” سرمی‌دادند از “صهیونیسم به عنوان ابزار سرکوب سیاسی غرب علیه مسلمانان” یاد کرد.

“رونو ژیرار” در ادامه تصریح کرده است که کمتر از ده سال پیش از این سخنرانی نیروهای نظامی غرب برای نجات مسلمانان در تابستان ١٩٩٥ محاصرۀ سارایوُ را شکستند و در بهار ١٩٩٩ به مسلمانان آلبانیایی‌تبار کوسووُ کمک کردند تا خود را از قیمومیت بلگراد نجات بدهند.

خبرنگار فیگارو در ادامه نوشته است که رژیم شیعه‌مسلک ایران مرتکب خطای راهبردی سه گانه‌ای می‌شود اگر می‌پندارد که می‌تواند مسلمانان جهان را از خلال نفرت‌پراکنی علیه اسرائیل بسیج و رهبری کند. به این خاطر که اولاً سنی‌های سنت‌گرا شیعیان را ملحد می‌دانند. ثانیاً شمار دولت‌های مسلمانی که خواستار تجارت با اسرائیل هستند رو به افزایش است (جمهوری آذربایجان نمونۀ حاضر چنین تمایل فزاینده‌ای است). ثالثاً مردم با سواد ایران برای ملت یهود احترام قائلند هستند زیرا به تاریخ خود می بالند و می‌دانند که کوروش پس از فتح بابل یهودیان را از اسارت آزاد کرد و به آنان اجازه داد که معبد خود را در اورشلیم از نو بسازند.

“رونو ژیرار” در ادامه نوشته است که خصومت فعلی میان رژیم حاکم بر ایران و اسرائیل هیچ مبنای تاریخی و جغرافیایی ندارد و حاصل یک سرهم بندی ایدئولوژیک است که خیلی به درازا نخواهد کشید.

پژوهشگر دربند ایرانی در معرض خطر اعدام قرار دارد



انتقال احمدرضا جلالی به زندان رجایی شهر کرج جهت اجرای حکم اعدام

خبرگزاری هرانا – وکیل مدافع احمدرضا جلالی، زندانی دو تابعیتی محکوم به اعدام امروز سه‌شنبه ۱۱ آذرماه در مراجعه به دادسرای اوین از دستور انتقال موکل خود به زندان رجایی شهر کرج جهت اجرای حکم اعدام مطلع شد. آقای جلالی که از روز سه‌شنبه ۴ آذرماه به یکی از سلول‌های انفرادی قرنطینه بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده بود، تاکنون از حق ملاقات و برقراری تماس تلفنی محروم است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز سه‌شنبه ۱۱ آذرماه ۱۳۹۹، وکیل مدافع احمدرضا جلالی، زندانی دو تابعیتی محکوم به اعدام در مراجعه به دادسرای اوین از دستور انتقال موکل خود به زندان رجایی شهر کرج جهت اجرای حکم اعدام مطلع شد.

هلاله موسویان، وکیل مدافع آقای جلالی در گفت‌وگو با هرانا ضمن ابراز نگرانی از احتمال اجرای حکم اعدام موکل خود گفت: “صبح امروز در مراجعه به دادسرای اوین به من گفته شد که قرار است زمان نگهداری آقای جلالی در قرنطینه بند ۲۰۹ به مدت یک هفته دیگر تمدید شود اما در حدود ساعت ۲ ظهر و پایان ساعت اداری مجددا به من اطلاع دادند که آقای جلالی ساعت ۵ عصر جهت اجرای حکم اعدام به زندان رجایی شهر کرج منتقل خواهد شد”.
هرانا روز سه‌شنبه ۴ آذرماه در گزارشی از انتقال احمدرضا جلالی به واحد اجرای احکام دادسرای اوین و نهایتا به سلول انفرادی در قرنطینه بند ۲۰۹ زندان اوین خبر داد. در برگه انتقال آقای جلالی نوشته شده که ایشان تا یک هفته برای اجرای تشریفات اجرای حکم اعدام در قرنطینه نگهداری خواهد شد.

این زندانی دوتابعیتی طی یک تماس تلفنی با خانواده، از انتقال خود به سلول انفرادی جهت اجرای حکم اعدام خبر داده و به همسرش ویدا مهران نیا گفته بود: “این ممکن است آخرین مکالمه ما باشد”. همزمان آن لیده، وزیر امور خارجه سوئد در تویئتی از گفت‌وگوی خود با محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران خبر داد و گفت که سوئد در تلاش است تا از اجرای حکم اعدام آقای جلالی جلوگیری کند.

وی که تا امروز در یکی از سلول‌های انفرادی قرنطینه بند ۲۰۹ زندان اوین بسر می‌برد، از حق ملاقات و برقراری تماس تلفنی محروم بود.

روز چهارشنبه ۵ آذر کارشناسان سازمان ملل نسبت به احتمال اعدام قریب الوقوع احمدرضا جلالی زندانی دو تابعیتی محکوم به اعدام در زندان اوین ابراز نگرانی کرده و از مقامات جمهوری اسلامی خواستند که فورا حکم اعدام این شهروند را متوقف کند. جاوید رحمان، گزارشگر ویژه حقوق بشر ایران و اگنس کالامار، گزارشگر ویژه اعدام های غیرقانونی شتابزده و خودسرانه در بخشی از این بیانیه با اشاره به اینکه محکومیت وی بر اساس اعترافات اجباری تحت شکنجه و در دادگاه غیرمنصفانه بوده است، آمده است “تصمیم دولت و قوه قضاییه ایران برای اعدام آقای جلالی باید محکوم شود. این تصمیم از جهات متعدد و به طور خاص در زمینه حق حیات نقض آشکار و جدی تعهداتی است که ایران به موجب قوانین بین‌المللی حقوق بشر دارد”.

احمدرضا جلالی، استاد دانشگاه که در اردیبهشت ۱۳۹۵ به دعوت دانشگاه تهران به ایران سفر کرده بود، توسط نیروهای امنیتی به اتهام “محاربه از طریق جاسوسی برای اسرائیل” بازداشت شد. دادستان تهران احمدرضا جلالی را به “انتقال اطلاعات مربوط به پروژه‌های به کلی سرّی نظام در حوزه‌های تحقیقاتی، نظامی، دفاعی و هسته‌ای در قبال دریافت مبالغی به همراه حق شهروندی کشور سوئد برای خود و خانواده‌اش” متهم کرده است.

آقای جلالی نهایتا به اتهام جاسوسی به اعدام محکوم و این حکم در آذرماه سال ۹۶ توسط دیوان عالی کشور تائید شد.

احمدرضا جلالی پس از پایان تحصیلات در رشته پزشکی در ایران در مرکز حوادث طبیعی فعالیت داشت. او در سال ۲۰۰۹ میلادی (۱۳۸۸) برای ادامه تحصیل به سوئد مهاجرت کرد و در آنجا در این رشته موفق به اخذ مدرک دکترا شد. وی فوق دکترای خود را در رشته پزشکی بحران در دانشگاه پیه‌مونتو ایتالیا گذراند و پس از آن به همراه همسر و دو فرزند خود ساکن سوئد شد.

اسناد تازه: چین در مورد تعداد مبتلایان کرونا دروغ گفت



بر اساس اسناد تازه‌ فاش‌شده، چین در آغاز شروع همه‌گیری کرونا شدت شیوع این ویروس را به‌درستی به جهان گزارش نکرده و تعداد مبتلایان خود را نیز کمتر از نصف رقم واقعی مخابره کرده است.

به گزارش رادیو فردا، شبکه خبری سی‌ان‌ان روز سه‌شنبه ۱۱ آذر گزارش داد مجموعه‌ای از افشاگری‌ها که در ۱۱۷ صفحه از اسناد داخلی مرکز کنترل و پیشگیری بیماری‌های استان هوبئی چین به دست این شبکه خبری رسیده است، نشان می‌دهد که چگونه حزب کمونیست چین اطلاعات حیاتی لازم برای مهار اولیه شیوع کرونا در جهان را پنهان کرده است.

این اسناد که حاوی اطلاعاتی در مورد نحوه واکنش نظام درمانی چین به همه‌گیری کرونا بین اکتبر ۲۰۱۹ تا آوریل ۲۰۲۰ هستند حاکی از سوءمدیریت گسترده در تست‌گیری از افراد در مراحل اولیه همه‌گیری است.

سی‌ان‌ان خبر می‌دهد که در مورد اطلاعات این اسناد با وزارت امور خارجه چین، کمیسیون ملی بهداشت و کمیسیون بهداشت هوبئی تماس گرفته اما این نهادها به این شبکه پاسخی نداده‌اند.

پیش از این کیانوش جهانپور، سخنگوی پیشین وزارت بهداشت در ایران، ۱۷ فروردین امسال در یک نشست خبری گفت که آمارهای چین درباره کرونا «یک شوخی تلخ» است و افزود بر اساس گزارش‌هایی که دولت چین می‌داد «بسیاری در همه جهان فکر کردند این بیماری مثل آنفلوآنزا است و مرگ‌ومیر کمتری دارد».

او کمی پس از بیان این انتقاد از سمت خود برکنار شد.

همزمان محمدجواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، در پیامی توئیتری به زبان چینی ضمن «تقدیر و تشکر» از چین به دلیل «اقدامات موفقیت‌آمیز این کشور در مبارزه با شیوع ویروس کرونا» به آمریکا تاخت و آن کشور را به «بهره‌برداری از خطرات این ویروس» متهم کرد.

مصوبه مجلس ولایت در لغو پروتکل الحاقی و بازار ارز



تحریک بازار ارز همزمان با تصویب طرح مجلس ولایت؛ شکاف نرخ رسمی و آزاد دلار اوج گرفت

همزمان با تصویب کلیات طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها در مجلس شورای اسلامی، نرخ فروش آزاد دلار به بالاترین نرخ در ۱۵ روز گذشته و شکاف نرخ آزاد و رسمی دلار به بیشترین حد در ۲۲ روز پیش رسید.

قیمت فروش هر دلار آمریکا در معاملات روز سه‌شنبه بازار تهران تا ۲۶ هزار و ۴۰۰ تومان صعود کرد. این نرخ آخرین بار طی مبادلات روز ۲۶ آبان ماه گذشته به ۲۶ هزار و ۵۰۰ تومان رسیده و پس از آن تا ۲۴ هزار و ۸۰۰ تومان نزول کرده بود.

البته رشد بهای آزاد فروش دلار در شرایطی بود که بانک مرکزی نیز روز سه‌شنبه نرخ رسمی عرضه دلار در شبکه صرافی‌های تحت مدیریت خود را تا ۲۵ هزار و ۶۲۰ تومان بالا برد و به بالاترین سطح در آذرماه جاری رساند.

بدین ترتیب فاصله نرخ رسمی و آزاد دلار به ۸۰۰ تومان نزدیک شد؛ شکافی که اخرین بار طی معاملات روز ۱۹ آبان ماه گذشته تجربه شده بود.

به گزارش یورونیوز، برخی فعالان بازار ارز معتقدند که نگرانی‌های حاصل از طرحی که کلیات آن روز سه‌شنبه در مجلس تصویب شده، تقاضای خرید دلار را افزایش داده است.

به اعتقاد فعالان بازار، دائمی شدن تحریم‌‌های بین‌المللی در صورت خروج جمهوری اسلامی از پروتکل الحاقی علت اصلی تزریق نگرانی به بازار ارز در ایران بوده است.

ایران؛ روایت‌هایی تکان‌دهنده از زبان سه مبتلا به ایدز

آدم وقتی درد دارد، دوست دارد دردش را ابراز کند. همین ابراز درد، انگار حال آدم را بهتر می‌کند. حالا فرض کنید مبتلا به دردی هستید که کل زندگی‌تان را تحت تاثیر قرار می‌دهد و استرسی سنگین را تحمل می‌کنید، از طرفی باید دردتان را پنهان کنید مبادا دوست و آشنا و همکار و خانواده و صاحبکار و رئیس و … بفهمند. چه حالی پیدا می‌کنید؟ مبتلایان به ایدز همیشه این حال را دارند.

«من، چون وضعیت خودمو میدونستم، ارتباطمون فقط از راه چت و واتس‌اپ بود. فقط یه بار رفتیم کافی‌شاپ. دوست نداشتم پنهان‌کاری کنم. یه روز بهش گفتم. پیامم رو سین کرد، جواب نداد. زنگ زدم، ریجکت کرد. بعد هم بلاک کرد و بی‌خداحافظی رفت. به همین سادگی. انگار از اول نبودم».

ایسنا در ادامه نوشت: «نسترن» ۲۸ ساله هنوز حسرت یک جواب یا حتی خداحافظی از سمت پسری که دوستش داشته، به دلش مانده است. می‌گوید آن روز، حتی از روزی که خودش فهمید مبتلاست، روز سخت‌تری بود. نسترن بر اثر تزریق خون آلوده به ایدز مبتلا شده است.

«چند سالی می‌شد ترک کرده بودم. یادمه روز تولدم بود. ۳۰ مرداد ۸۹. دیدم از مدیریت صدام میزنن. معمولا تولد بچه‌ها که می‌شد، دفتر صدا می‌زد یه کادوی کوچیک میداد. چندتا جنسی که مونده بود زدم تو سیستم، با عجله فاکتور رو دادم به مشتری و پولشو گرفتم، صندوق رو بستم، سر و وضعم رو یه کم درست کردم، رفتم مدیریت. وارد اتاق که شدم حس کردم فضا سنگینه. مسئولمون بدون اینکه سرشو بلند کنه گفت شما بیماری خاصی دارید؟ نمیدونستم چی باید بگم. اگه میگفتم آره، احتمال داشت اخراجم کنه. به این کار احتیاج داشتم. اگرم میگفتم نه و اون میدونست که مریضم، احتمال داشت به خاطر دروغ‌گفتن اخراجم کنه. دلمو زدم به دریا و گفتم بله. سرشو بلند کرد خیلی راحت گفت پس برید، پس‌فردا تماس میگیریم بیاید برای تسویه. اخراج شدم!

رفتم خونه. از فرداش، الکی هر روز میزدم بیرون که مادرم نفهمه بیکار شدم. تا دو سه ماه همین وضعیت بود. با قرض و قوله این چند ماه رو گذروندم تا اینکه یه روز سمت میدون بهارستان دیدم یکی از این چاپخونه‌ها زده به کارگر نیاز داریم. بچگیام توی یه صحافی نزدیک میدون انقلاب کار میکردم. یه چیزایی بلد بودم. از پله‌ها رفتم پایین، یه آقای میانسالی بود، سلام کردم. گفتم واسه کار اومدم. گفت چیزی بلدی؟ گفتم راستش چاپخونه کار نکردم تا حالا، ولی یه مدت صحافی کردم، یه چیزایی یادمه. گفت باشه، از کی میتونی بیای؟ گفتم از همین الان. انقدر تحت فشار بودم که حتی نپرسیدم حقوقش چقدره و چند ساعت باید کار کنم. کارو بهم گفت و مشغول شدم.

بهش میگفتن حاج قدیر. چند ماهی که گذشت، از ترس اتفاقی که توی فروشگاه برام افتاده بود تصمیم گرفتم راز زندگیمو به حاج قدیر بگم. یه بعدازظهر رفتم توی دفترش، داشت چایی میخورد. با من و من، گفتم حاجی یه چیزی میخوام بگم. یه قند گذاشت تو دهنش و گفت چیه؟ جایی کار پیدا کردی یا حقوقت کمه؟ یه خنده الکی تحویل دادم و گفتم هیچکدوم. یه قضیه‌ایه که باید بهتون بگم. گفت بشین بگو. نشستم، دستام رو به هم قفل کرده بودم و فشار میدادم. از همه وجودم عرق میریخت. به این کار عادت کرده بودم و حاج قدیر هم خیلی باهام راه میومد. اگه میگفتم و از اینجا هم اخراج میشدم دیگه انگار همه چی رو از دست داده بودم. به جوری که گفتم و انگار نگفتم، از دهنم دراومد که راستش من مریضم.

حاج قدیر داشت قند رو میجویید که ته استکانشو سر بکشه باهاش. استکان رو آورد پایین، گفت ما هممون مریضیم پسر. لحنش امیدوارانه‌ترین لحنی بود که کسی توی زندگی بهم تحویل داده بود. قفل دستام باز شد، روی صندلی جابجا شدم، گفتم نه حاجی، مریضی من فرق داره. بعدش سیر تا پیاز قضیه رو از اعتیاد تا ابتلا و ترک و کار توی فروشگاه و اخراج و بیکاری چند ماهه و اوضاع خونه و همه رو گفتم. حدود یکی دو ساعتی داشتم قصه تعریف می‌کردم. تموم که شد گفت خب اینایی که گفتی به من چه ربطی داره؟ مگه قراره با هم ازدواج کنیم؟ این بار دیگه راستی راستی خنده‌م گرفت و قهقهه زدم.

عین احمقا از چشام اشک میومد موقع خندیدن. گفت پاشو برو سر کارت دو ساعته نشستی اینجا قصه حسین کرد میگی. واسه دوا درمون پول مول داری؟ گفتم خدا رو شکر میگذره. تا الان مشکلی نداشتم. گفت هر وقت مشکلی بود بگو. اینا رو هم همین جا خاک کن، نمیخواد واسه بچه‌ها بشینی درد دل کنی. مردم هزار جور حرف میزنن میرن رو مخت. گفتم نوکرتم حاجی. گفت من نوکر نمیخوام، کارگر خوب میخوام که چاپخونه پیشرفت کنه و این بچه‌ها یه نونی ببرن. وایسا درست کارتو بکن. ضمنا من حاجی نیستم، چون مکه نرفتم. اینم راز زندگی من پیش تو.»

«مجید» که الان ۴۰ سال دارد، هنوز داغ آن تبریک تولد به دلش مانده است. می‌گوید تولد ۳۰ سالگی‌اش را هرگز فراموش نمی‌کند. مجید با سرنگ مشترک، مبتلا شده است.

«مصیبت ما یکی دو تا نیست. فرقی نداره دختر باشی یا پسر. توی مملکت ما اینجوری جا افتاده که هر کی ایدز داره، قطعا آدم لاابالی و ولنگاریه. اصلا کاری به این ندارن که کی چه جوری ایدز گرفته. خود من ازدواج کردم. زندگیمون بد نبود. یعنی معمولی بود، حالا نه اینکه بگم عالی بود، ولی مشکل خاصی هم نداشتیم. شوهرم یه کارگاه تراشکاری داشت، چرخ زندگیمون می‌چرخید، چندتا خونواده دیگه هم نون میخوردن از کارگاه. زد و مملکت تحریم شد و کار خوابید و هر چی داشتیم فروختیم که چکای شوهرمو پاس کنیم و خلاصه رفتیم زیر صفر.

کلا یه پراید مونده بود برامون. شوهرم روزا توی شهر مسافرکشی می‌کرد، عصرا هم تا شب، خط تهران – سمنان مسافر می‌زد. یه شب موقع برگشت از سمنان، نزدیک شریف‌آباد از خستگی خوابش برد و رفت توی گاردریل. لگنش شکست، پاش از سه جا خرد شد، جمجمه‌ش آسیب دید. با بدبختی دوا و درمون کردیم. پول هم که نبود. از این بگیر، از اون قرض کن، فامیل کمک کنن، بالاخره سر پا شد. ولی خب همیشه درد داشت.

یکی از دوستاش بهش گفته بود تنها راه آروم شدنت، مورفینه. با دوز و کلک، مورفین گیر میاورد تا دردش ساکت بشه. منم وقتی میدیدم اینجوری دردش کمتر میشه، دیگه گیر نمیدادم. نمیدونم، شایدم باید گیر میدادم. خلاصه از مورفین افتاد به تریاک‌کشیدن و بعدشم هروئین. یهو میدیدی کل هفته سه شب بیشتر نمیاد خونه. نمیدونستم باید چیکار کنم. ما دوست شده بودیم و بعدش ازدواج کردیم. بابام هم مخالف بود. حالا باید چیکار میکردم؟ پا میشدم میرفتم در خونه بابام میگفتم میخوام طلاق بگیرم، چون شوهرم معتاد شده؟ هی قایم کردم. بعد از مدت‌ها، شاید حدود یه سال، انگار تازه یادمون افتاده باشه که ما هم زن و شوهریم، یه شب که شوهرم یه ذره سر حال بود، مث همه زن و شوهرا رفتیم رختخواب. چند وقت بعد، فهمیدیم مبتلا شده. منم آزمایش دادم، دیدم بله. کار از کار گذشته.

اونقدر به هم ریخته بودم که اصلا نمیدونستم کجا هستم و چیکار باید بکنم. یه مدت همینجوری گذشت، تا اینکه یه روز دیگه طاقت نیاوردم و به خواهرم همه چی رو گفتم. اونم بالاخره خواهر بود، دلش میسوخت. همه رو برد گذاشت کف دست مامانم. مامانم هم به بابام گفت و یه روز دیدم بابام دم در خونه‌ست.

اس‌ام‌اس داد که یا همین الان وسایلتو جمع میکنی میای میریم خونه، یا دیگه هیچوقت اسمی از ما نیار. دیدم عصبانیه، به شوهرم گفتم من یه چند روزی میرم خونه بابا اینا تا یه کم عصبانیتش بخوابه، بعد برمیگردم. نگران نباش. اونم قبول کرد. گفت اشکالی نداره. رفتم و توی این مدت، هر روز تماس داشتیم با هم. بعد از دو هفته، یه روز هر چی زنگ زدم دیدم جواب نمیده. یه کم نگران شدم، ولی گفتم شاید دنبال کاری چیزی رفته موبایلشو خونه جا گذاشته.

غروب زنگ زدم، بازم جواب نداد. دلشوره گرفتم. به بهونه خرید، از خونه بابام دراومدم، رفتم خودمو رسوندم خونه، درو باز کردم، دیدم نیست. هر چی صدا زدم خبری نبود. بوی بدی میومد. انگار آشغال چند روز مونده باشه، یه همچین بویی. رفتم آشپزخونه دیدم نه، سطل آشغال خالیه. دستشویی رو نگاه کردم دیدم نیست. در حموم رو که باز کردم، دنیا رو سرم خراب شد. با تیغ، کار خودشو ساخته بود. جنازه‌ش باد کرده بود. خون، خشک شده بود روی در و دیوار.

زنگ زدم به خواهرم و بعدشم پلیس. بردن پزشکی قانونی، کالبدشکافی. روزی که قرار شد دفنش کنیم، بابام نذاشت از خونه دربیام. دلم براش تنگ شده بود. درسته که جفتمونو بدبخت کرد، ولی دوسش داشتم. دلم می‌خواست واسه آخرین بار ببینمش. اما نشد.»

«سمیه» ۳۸ ساله، چند سالی است که تحت درمان است. هنوز حسرت دیدن چهره همسرش در روز خاکسپاری را با خود می‌کشد. سمیه از طریق رابطه جنسی مبتلا شده است.

جای هر کدام از این نام‌ها و روایت‌ها می‌توانید نام‌ها و روایت‌هایی کم و بیش مشابه بگذارید و آدم‌هایی را تصور کنید که تمام روزگارشان در جنگ با دو غول بزرگ می‌گذرد: رنج بیماری، حرف مردم.

آدم وقتی درد دارد، دوست دارد دردش را ابراز کند. همین ابراز درد، انگار حال آدم را بهتر می‌کند. حالا فرض کنید مبتلا به دردی هستید که کل زندگی‌تان را تحت تاثیر قرار می‌دهد و استرسی سنگین را تحمل می‌کنید، از طرفی باید دردتان را پنهان کنید مبادا دوست و آشنا و همکار و خانواده و صاحبکار و رئیس و … بفهمند. چه حالی پیدا می‌کنید؟ مبتلایان به ایدز همیشه این حال را دارند.

تخمین زده می‌شود حدود ۶۵ هزار مبتلا به اچ‌آی‌وی در کشورمان وجود دارد که تا کنون حدود ۲۵ هزار نفر از این تعداد شناسایی شده‌اند. بیشترین تعداد از ۴۰ هزار بیمار دیگر که هنوز شناسایی نشده‌اند، جوانان و نوجوانانی هستند که در اوج ارتباطات جنسی قرار دارند و اطلاعی از بیماری‌شان ندارند، پس قاعدتا این بیماری را به دیگران هم منتقل می‌کنند.

این آمار را دکتر «وحید جهانمیری» فعال حوزه ایدز می‌دهد. او از ۱۸ سال پیش و بعد از دفاع از پایان‌نامه‌اش با موضوع ایدز همچنان در این زمینه فعالیت می‌کند. این پزشک، معمولا تعدادی کیت تشخیص فوری اچ‌آی‌وی همراه دارد و زمانی که برای آگاهی‌بخشی افراد درباره این بیماری به پارک‌ها، پاتوق‌ها، تجمعات و جلسات آموزشی سر می‌زند با رعایت حریم خصوصی آنان، تست اچ‌آی‌وی را برای متقاضیان انجام می‌دهد و فردی را که نتیجه آزمایشش مثبت شده برای انجام تست‌های تاییدی دیگر به مراکز مشاوره بیماری‌های رفتاری معرفی می‌کند.

او معتقد است باور اجتماعی مردم درباره بیماری اچ‌آی‌وی نسبت به ۱۸ سال پیش تغییر کرده، اما دغدغه‌هایی که در سال ۸۱ در این زمینه وجود داشته همچنان قوی و پررنگ است و برخی از دلایل آن را «حرکت لاک‌پشتی در زمینه فرهنگ‌سازی» و «ضعیف‌بودن همکاری دستگاه‌های مرتبط با این موضوع» می‌داند. در مجموع، فرهنگ‌سازی در خصوص باور اجتماعی نسبت به بیماران مبتلا به اچ‌آی‌وی به شکل مثبتی پیش نرفته است.

برای مثال در کشور‌های منطقه برای جلوگیری از اتفاقات بد، قوانین ضد تبعیضی برای اچ‌آی‌وی وضع شده، اما در کشور ما قوانین محکمی در این زمینه وجود ندارد تا با کارفرمایی که اقدام به اخراج فرد مبتلا به اچ‌آی‌وی می‌کند، برخورد شود. نه اینکه قانونی در این زمینه وجود نداشته باشد بلکه قوانین ضمانت اجرایی ندارند به همین دلیل در این زمینه با خلاء‌های قانونی روبه‌رو هستیم.

به گفته این فعال حوزه ایدز «مردم نمی‌دانند که اچ‌آی‌وی یک بیماری قابل کنترل است به همین دلیل بچه‌هایی که با این بیماری به دنیا می‌آیند و در شیرخوارگاه‌ها نگهداری می‌شوند از سوی خانواده‌ها پذیرفته نمی‌شوند. حتی پرورشگاه‌ها هم به شکل غیرقانونی از پذیرش این بچه‌ها خودداری می‌کنند. برای مثال تعداد زیادی از بچه‌هایی که با اچ‌آی‌وی به دنیا آمده بودند در شیرخوارگاهی نگهداری می‌شدند و با وجود آنکه به سن بلوغ رسیده بودند حتی پرورشگاه‌ها هم آنان را نمی‌پذیرفتند.

خوشبختانه سال گذشته، یک خیریه این بچه‌ها را پذیرفت و شرایط خوبی برای آنان به وجود آورد. حتی آموزش‌های لازم هم به مربی‌های این مرکز داده شد تا نگاه بدی نسبت به بچه‌ها نداشته باشند. وقتی تشخیص داده می‌شود فردی به اچ‌آی‌وی مبتلاست، می‌تواند تحت درمان قرار بگیرد تا ویروس در خون او به صفر برسد و مثل یک فرد عادی زندگی کند و بیماری‌اش به دیگران هم منتقل نشود. به همین دلیل کیت تشخیص فوری اچ‌آی‌وی نقش بسیار مهمی دارد، زیرا علائم ایدز پنهان است بنابراین بیماریابی آن بسیار ارزشمند است به همین دلیل اسم کاری که ما انجام می‌دهیم مشاوره و آزمایش داوطلبانه است.

از طرفی تست این آزمایش باید زیر نظر متخصصان این کار انجام شود تا فردی که با نتیجه مثبت تست خود روبه‌رو می‌شود نسبت به این بیماری آگاهی پیدا کند و متوجه شود ایدز قابل کنترل و درمان است. در برخی موارد به صورت کورکورانه از افراد آزمایش گرفته می‌شود و چون فرد مبتلا نسبت به اچ‌آی‌وی ذهنیت خوبی ندارد، نتیجه آزمایش خود را انکار می‌کند و می‌گوید از کجا معلوم جواب تست درست باشد؟ حتی بار‌ها فرد دچار افسردگی شده است.

اگر فرد مبتلا نسبت به بیماری‌ای که دارد توجیه شود، نتیجه تست را هم می‌پذیرد و مراحل بعدی درمان را پیگیری می‌کند. اما دیده شده برخی با توجه به تبلیغاتی که در شبکه‌های اجتماعی وجود دارد کیت تشخیص فوری اچ‌آی‌وی تهیه می‌کنند در حالی که اصلا معلوم نیست کیتی که تهیه کرده‌اند معتبر است یا نه. ممکن است فرد بعد از دیدن نتیجه مثبت تستِ خود عکس‌العمل‌های غیرارادی نشان دهد و حتی دست به خودکشی بزند.»

یکی از بزرگ‌ترین موضوعاتی که مبتلایان به اچ‌آی‌وی را آزار می‌دهد، برچسب زدن به آنهاست؛ بویژه اگر این برچسب از سوی کادر درمان و پزشکی باشد. مدیر رسمی سایت اطلاع‌رسانی درباره ایدز به این موضوع هم اشاره می‌کند: «زمانی که اطلاعات کادر درمان درباره اچ‌آی‌وی کم و همراه با برچسب‌زدن به بیمار باشد بشدت برای یک بیمار آزاردهنده می‌شود. رفتار نامناسب با مبتلایان مصداق بارز این شعر است که «من از بیگانگان هرگز ننالم / که با من هر چه کرد آن آشنا کرد». اگر مردم عامه چنین دیدگاهی داشته باشند آن را به حساب ناآگاهی می‌گذاریم، اما نا آگاهی کادر درمان در این زمینه قابل هضم نیست.

با توجه به نگاه‌های منفی‌ای که در جامعه ما وجود دارد و برچسب‌هایی که به این بیماران زده می‌شود، مبتلایان با بیماری‌های روحی، افسردگی و انزوا روبه‌رو هستند. اما از نظر پزشکی و بنا بر تحقیقات علمی کسی که مبتلا به ایدز است به راحتی می‌تواند ازدواج کند و صاحب فرزندانی سالم شود. کوبا، اولین کشور دنیا بود که با توجه به تحریم‌ها و فشار اقتصادی، توانست بیماری ایدز را کنترل کند. سال‌های سال است که در این کشور هیچ نوزاد مبتلا به اچ‌آی‌وی‌ای بدنیا نیامده. ارمنستان و بسیاری از کشور‌های دیگر از جمله ایران هم در این زمینه بسیار موفق بوده‌اند و تعداد بچه‌های بدنیا آمده مبتلا به ایدز در سال‌های اخیر بسیار کم شده است، زیرا براحتی می‌توان این ویروس را به وسیله درمان به صفر رساند.»

برخورد و نگاه خانواده و اطرافیان با مبتلایان به اچ‌آی‌وی هم یکی دیگر از مسائلی است که می‌تواند برای فرد مبتلا آزاردهنده باشد. دکتر جهانمیری در این‌باره می‌گوید: «گاهی پیش آمده که بیماران با اطرافیان خود مشکلات بسیاری دارند. حتی دختری داشتیم که با این بیماری بدنیا آمد و بعد از فوت پدرش و مشخص‌شدن بیماری‌شان از سوی خانواده‌های پدری و مادری طرد شد.

گاهی اوقات اصلا لازم نیست اطرافیان متوجه بیماری فرد شوند، زیرا مبتلا می‌تواند با مصرف دو قرص در روز بیماری‌اش را کنترل کند و هیچ تهدیدی متوجه اطرافیانش نیست، اما اگر نیاز باشد کسی در جریان بیماری او قرار بگیرد، مشاوران فعال در این زمینه می‌توانند آنان را آماده کنند تا ترس‌هایی که در این زمینه وجود دارد از بین برود. مبتلایان می‌توانند با مراجعه به مراکز مشاوره بیماری‌های رفتاری که شامل پزشک عمومی، پزشک متخصص عفونی، روانشناس و امکانات آزمایشگاهی است در فضایی کاملا محرمانه و بدون ارائه کارت شناسایی، آزمایشات خود را انجام دهند.

بیشتر آزمایشات تخصصی در این زمینه بصورت رایگان انجام می‌شود و هزینه دارو‌های ضد ویروس که قیمت سرسام‌آوری دارند برای مبتلایان به اچ‌آی‌وی کاملا رایگان است. حتی مهاجران فاقد کارت شناسایی در کشور هم می‌توانند به صورت رایگان در مراکز مربوطه به آدرس hiv.sti.com تحت درمان قرار بگیرند.»

او درباره ابتلای مبتلایان به ایدز به بیماری کرونا نیز می‌گوید: «اگر مبتلایان به اچ‌آی‌وی تحت درمان باشند، خطر ابتلای آن‌ها به ویروس کرونا مثل سایرین است. پژوهش‌های یک سال اخیر نشان داده افراد مبتلا به اچ‌آی‌وی که تحت درمان هستند نه تنها مثل دیگر افراد جامعه در معرض کووید ۱۹ نیستند بلکه کمتر به ویروس کرونا مبتلا شده‌اند، زیرا آن‌ها داروی ضد ویروس مصرف می‌کنند. اچ‌آی‌وی دقیقا نقطه مقابل کرونا است و فقط واکسن ندارد. اگر کرونا از طریق یک دکمه آسانسور منتقل شود، اچ‌آی‌وی آنقدر ویروس ضعیفی است که باید حتما از طریق خون و ترشحات جنسی منتقل شود.»

سازمان بهداشت جهانی اخیرا توصیه کرده نه تنها افرادی که رفتار پرخطر جنسی داشته‌اند بلکه همه افراد حداقل برای یک بار آزمایش اچ‌آی‌وی را انجام دهند.

توصیه دکتر جهانمیری هم این است که اگر کسی هیچ رفتار پر خطری ندارد کافی است که یک بار این آزمایش را بدهد و افراد دیگری هم که رفتار پرخطر دارند، لازم است برای پیشگیری آزمایشات مربوطه را انجام دهند: «البته وسواس بیش از حد و بیمارگونه هم زیاد شده و افرادی هستند که با وجود آنکه تست داده‌اند و رفتار پرخطر نداشته‌اند با وسواس به اینکه امکان آلودگی قیچی آرایشگاهی که به آن مراجعه کرده‌اند، وجود داشته بار‌ها تست ایدز را تکرار کرده‌اند در حالی که هیچکدام از این مسائل راه انتقال نیست. اچ‌آی‌وی به صورت اتفاقی منتقل نمی‌شود، چون ویروس شکننده و بسیار ضعیفی است. اچ‌آی‌وی درمان قطعی ندارد، اما درمان‌های بسیار موثری دارد.»