Previous Next

هشدارها در باره ترکمانچای دوم؛ پذیرش ارتش بیگانه!


وزارت خارجه آمریکا در صفحه خود در توییتر توافقنامه ۲۵ ساله چین با رژیم ملاها را با قرارداد ترکمانچای که در دوره قاجار میان ایران و روسیه بسته شده بود قیاس کرد و نوشت: همان طور که در آن قرارداد نیز هزینه را مردم ایران پرداختند در مورد این قرارداد نیز چنین است.

در توییت وزارت خارجه آمریکا آمده است: …در این توافقنامه یک‌جانبه، جمهوری خلق چین از حق امتناع در بستن هر نوع قرارداد نفتی، گازی و یا پتروشیمی برخوردار بوده و بر اساس آن قادر است پیش از اعلان مناقصه‌ها در مورد پذیرش و یا رد قراردادها تصمیم‌گیری کند. حزب کمونیست چین تنها خواستار استفاده از منابع طبیعی ایران برای پیشبرد اهداف سلطه‌گرایانه خود در دریای جنوبی چین و قلدری برای کشورهای دیگر در منطقه است. طبعا، تهران مخالفتی نخواهد داشت زیرا رژيم از همان ارزش‌های استبدادی پکن پیروی می‌کند. ظریف وزیر خارجه رژیم اصرار میورزد که هیچ موضوع مخفی در مورد قرارداد با چین وجود ندارد. هیچ موضوع مخفی در مورد عهدنامه ترکمنچای نیز وجود نداشت، بجز اینکه هزینه آن را مردم ایران پرداختند. قراداد ایران و چین، یا همان ترکمنچای دوم ، به همان قیمت تمام می شود…

شاهزاده رضا پهلوی نیز در بیانیه ای نوشت: سکوت در برابر تاراج منابع طبیعی کشور و پذیرش ارتش بیگانه در خاک میهن جایز نیست!

هم‌میهنان عزیزم،
رژیم حاکم بر کشورمان در قراردادی ۲۵ساله و ننگین با چین، در پی تاراج منابع طبیعی کشور و پذیرش ارتش بیگانه در خاک میهن‌مان است.

از بومی جلوه دادن صنایع چینی تا عقد قرارداد ننگین، همه و همه در پیروی از سیاست پنهانکاری و نادیده گرفتن حقوق حقه شما مردم از سوی حاکمان غارتگر ناایرانی و ضدایرانی است.

این قرارداد که از سوی دولت جمهوری اسلامی و با تأیید و پشتیبانی مستقیم دستگاه رهبری آن تنظیم شده، خیانتی انکارناپذیر به منافع ملی ایران است.

بدیهی‌ست که شرایط و جزییات و متمم‌های کامل هر قرارداد و پیمان ملی، نخست باید به رؤیت ملت ایران برسد و سپس از سوی نمایندگان واقعی ملت که «از روشی کاملا دموکراتیک» انتخاب شده باشند تأیید و تصویب شود.

باید یادآور شوم بستن هرگونه قراردادی از موضع ضعف -که متأسفانه اکنون در بدترین شرایط آن قرار داریم- تحمیلی است که از طرف بیگانه و حاکمان بر شما روا داشته شده است.

من قویا چنین قراردادی را محکوم می‌کنم و بی‌اعتبار می‌دانم.

هم‌میهنان،
ضرورت تاریخی ایجاب می‌کند که همگی یکصدا، و با هر باور سیاسی، به منافع ایران بیندیشیم، و با اقتدار کامل از وقوع چنین قرارداد ننگینی جلوگیری کنیم.

سکوت جایز نیست!

پاینده ایران
رضا پهلوی

****************************************

حمایت رهبر جمهوری اسلامی از ترکمانچای دوم

از جمله احتمال واگذاری جزیره کیش به چین در این سند مطرح شده است. با آن که هنوز جزئیات این سند ننگین نهایی نشده، ولی این نگرانی وجود دارد که حکومت ملایان به علت انزوای جهانی و خطر ورشکستگی اقتصادی، ناچار به دادن امتیازاتی به چین بشود که امتیازهای دارسی و رویتر را نیز پشت سر بگذارد. امضای این سند که به چین اجازه می دهد اقتصاد ایران را به اسارت بگیرد، یک بار دیگر از ریاکاری های آخوندهای ضد ایرانی پرده بر می دارد. همه به خاطر دارند که خمینی چگونه با شعار “نه شرقی، نه غربی” به میدان آمد، ولی اکنون جمهوری اسلامی به طور کامل به شرق، یعنی چین و روسیه وابسته شده است.

علی آقامحمدی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و یکی از مشاوران رهبر جمهوری اسلامی ضمن حمایت از سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین که پیش‌نویس آن دو هفته پیش در هیئت دولت تصویب شد، اولویت همکاری‌های اقتصادی را نگاه به شرق خواند و آن را مسئله‌ای راهبردی توصیف کرد.

آقامحمدی با اعتراف به این که کشورهای غربی “حتی روزنه‌ای برای تبادلات تجاری باز نگذاشتند” نتیجه می‌گیرد که حتی اگر غرب روی خوش هم به ایران نشان دهد، نگاه جمهوری اسلامی برای رشد اقتصادی باید به شرق باشد.

مشاور خامنه‌ای با تاکید بر این که “غربی‌ها و انگلیسی‌ها و برخی هم در داخل بسیار فعالند که این میدان باز نشود” گفته است: «اکنون همه متوجه شده‌اند ضعف روابط با شرق کار اشتباهی بوده است و به این نتیجه رسیده‌اند که باید با کشورهای این منطقه کار جدی انجام دهیم.»

بر پایه آنچه وب‌سایت رسمی مجمع تشخیص درباره سوابق و مسئولیت‌های آقامحمدی منتشر کرده، او از سال ۱۳۶۸ رئیس گروه اقتصادی دفتر علی خامنه‌ای بوده و به این ترتیب از مشاوران او به شمار می‌رود.

رهبر جمهوری اسلامی سوم بهمن ۹۴ در دیدار با شی جین‌پینگ، رئیس جمهوری چین گفته بود: «دولت و ملت ایران همواره به دنبال گسترش روابط با کشورهای مستقل و قابل اطمینان همچون چین بوده و هستند و بر همین اساس، توافق رؤسای جمهوری ایران و چین برای یک روابط استراتژیک ۲۵ ساله، کاملاً درست و حکمت‌آمیز است.»

چین و خامنه‌ای چه نقشه ای برای ایران کشیده‌اند؟

احمدزیدآبادی در کانال تلگرامی خود نوشت: رسانه‌ها از تصویب پیش‌نویس “سند همکاری راهبردی ۲۵ سالۀ ایران و چین” در هیئت دولت خبر داده‌اند.این در حالی است که نه هنوز عنوان رسمی سند مذکور اعلام شده و نه از محتوای آن خبری به بیرون درز کرده است.

اگر سند همکاری به واقع یک “توافق استراتژیک” باشد و به مرحلۀ امضا و عمل هم برسد، آن را باید مهمترین رویداد در تاریخ سیاست خارجی جمهوری اسلامی دانست.

برخی رسانه‌ها چنین توافقی را انتخاب نهایی جمهوری اسلامی برای “چرخش به شرق” قلمداد کرده‌اند، اما از نگاه من، در صورت امضای این توافق باید آن را ورود جمهوری اسلامی به قواعد بازی نظام بین‌الملل و خداحافظی با سیاست ۴۰ سال گذشته دانست!

واقعیت این است که در شرایط کنونی روابط بین‌الملل چیزی به عنوان “شرق” در مقابل “غرب” وجود ندارد که بتوان از چرخش به شرق و غرب در سیاست خارجی یک کشور از آن یاد کرد. به عبارت بهتر، چین و روسیه که بعضاً از آنان به عنوان “شرق” یاد می‌شود، نگاهی دو قطبی به نظام بین‌الملل ندارند و کشور‌های جهان نیز در چنین چارچوبی روابط خود را با آن‌ها تنظیم نمی‌کنند.

در حقیقت، روابط چین با آمریکا و متحدان اروپایی و آسیایی‌اش، ترکیبی از همکاری و رقابت است و تمایلی به تبدیل این روابط به دشمنی و خصومت در آن دیده نمی‌شود. بنابراین، پکن در حوزه‌های حساس منطقه‌ای و بین‌المللی معمولاً محتاطانه گام برمی‌دارد و عمدتاً به دنبال نظم و ثباتی است که امکان سرمایه‌گذاری و مبادلات اقتصادی را برای این کشور تسهیل کند.

برای نمونه، در خاورمیانه چین می‌کوشد تا با همۀ کشور‌های منطقه بخصوص اسرائیل و عربستان و ایران، روابط گرم و متوازنی برقرار کند و نزدیکی به یکی را به بهای دوری از دیگری با منافع خود سازگار نمی‌بیند. بر این پایه، چین بیش از هر چیز خواهان ثبات در خاورمیانه است، ثباتی که اسرائیل هم یکی از بازیگران اصلی آن باشد.

این در حالی است که نگاه جمهوری اسلامی به خاورمیانه معطوف به حذف اسرائیل است و اساساً همین سیاست منطقه‌ای ایران به ریشۀ تمام اختلافات و درگیری‌های آن با آمریکا و متحدان آن تبدیل شده است!

اکنون پرسش این است که آیا توافق ۲۵ ساله با چین می‌تواند سبب استمرار سیاست منطقه‌ای ایران در خاورمیانه شود، یا اینکه به عکس، چنین توافقی می‌تواند اساس این سیاست را دگرگون کند؟

از نگاه من، توافق استراتژیک با چین کل سیاست خارجی و بخصوص سیاست منطقه‌ای ایران را تغییر خواهد داد و آن را به صورت تابعی از سیاست پکن در خواهد آورد. از این رو می‌توان گفت؛ کاری را که آمریکا تاکنون با فشار حداکثری خود به نتیجه نرسانده است، از طریق توافق استراتژیک با چین به انجام خواهد رسید!

شاید گفته شود که جمهوری اسلامی به رغم توافق استراتژیک با چین، می‌تواند موضع خاص خود را در مورد خاورمیانه حفظ کند و در این زمینه از چینی‌ها پیروی نکند، اما اگر توافق دو طرف به واقع “استراتژیک” و مستلزم سرمایه‌گذاری چند صد میلیاردی چین در اقتصاد ایران باشد، در عمل این نوع نافرمانی ممکن نیست و پافشاری بر آن می‌تواند کل توافق احتمالی را به مخاطره اندازد.

با این حساب، این پرسش قابل طرح است که چرا کارگزاران نظام به چنین گزینه‌ای رسیده‌اند؟

آیا جنس رابطۀ چین و آمریکا را مصادرۀ به مطلوب کرده و با ترسیم چشم‌اندازی خیالی از آیندۀ رابطۀ آنها، به زعم خود می‌خواهند جانب “قطب شرق” را بگیرند و پشتیبان جهانی قدرتمندی برای خود دست و پا کنند؟

یا با مطرح کردن توافق استراتژیک با چین در صدد به ترس و هراس انداختن آمریکا و اروپا برآمده‌اند تا بدین وسیله مواضع آن‌ها را در مورد تحریم‌ها نرمتر کنند؟

و یا اینکه، تغییر سیاست منطقه‌ای خود را اجتناب‌ناپذیر دانسته، اما عملی کردن آن را تحت لوای توافق استراتژیک با چین، راه کم هزینه‌تری بخصوص از جهت حفظ پرستیژ، نسبت به توافق با آمریکا می‌دانند؟

*******************************************

فیلم زیر: غارت بی‌رحمانه‌ ذخایر طبیعی ایران توسط چین با کمک سپاه پاسداران: به اندازه پنج هزار سال غارت شدیم

خبرگزاری بین المللی: نگرانی رژیم تهران از شورش


خبرگزاری رویترز امروز در گزارشی در باره بحران عمیق اقتصادی در ایران و کاهش روزانه ارزش قیمت ریال نوشت:‌ بحران ارزی مردم ایران را تحت فشارهای شدید قرار داده است. بحران کنونی نان را گران کرده و گوشت هم به کیلویی ۱۰دلار رسیده است. در چنین شرایطی بسیاری از کارگران چندین ماه است که حقوق نگرفته‌اند. این وضعیت همچنین به کسب و کار خیلی ها ضربه زده است.

این منبع افزود: درآمدهای نفتی ایران به‌ دلیل تحریم‌های آمریکا به شدت کاهش یافته است. گزارش صندوق بین المللی پول هم نشان می‌دهد که ایرانیان باید برای تورم بیشتر آماده شوند. این در حالیست که حاکمان ایران درصدد جلوگیری از تکرار اعتراضات آبانماه گذشته هستند که در رابطه با مشکلات اقتصادی شروع شد اما خیلی سریع به مسایل سیاسی کشید و معترضان خواستار کنار رفتن مقامات ارشد حکومتی شدند.

دارا و ندار احساس ناامنی می‌کنند

یک جامعه شناس در ایران در گفتگو با خبرگزاری شفقنا در باره اوضاع بحرانی کشور گفت: کشوری که فقر و فساد در آن به اوج رسیده و آستانه ها را شکسته، قطعا آینده دشوار و نگران کننده ای خواهد داشت، بارها شخصیت ها هشدار داده اند که ما به کجا می رویم ولی در بر همان پاشنه ویران می چرخد امری که تحلیلگران اجتماعی و اقتصادی پیش بینی کرده اند. اما گوش شنوایی نیست و حاضر نیستند قبل از اینکه دیر شود شرایط را برای ورود کسانی که می توانند اندکی از بروز بحران ها جلوگیری کنند فراهم کنند.

سعید معیدفر گفت: ما امروز در شرایطی قرار داریم که بجز کسانی که با رانت سر و کار دارند و براساس آن رانت ها می توانند ثروت خود را حفظ کنند یا افزایش بدهند، شرایط برای دیگر اقشار جامعه موجب نگرانی است و دارا و ندار امروز احساس ناامنی می کنند و نسبت به آینده کشور و جامعه و دارایی های خود نگرانی دارند. امروز شرایط برای تعادل و ثبات اقتصادی فراهم نیست و تنها کسانی در چنین شرایطی می توانند خوشحال باشند که نه مولدان اقتصادی بلکه انگل های جامعه هستند. انگل هایی که با رانت و شیوه های بد تخلف می کردند. این افراد موجب تولید و بهبود و افزایش ثروت و اشتغالزایی در جامعه نبودند. در این شرایط نه تنها اقشار ضعیف که محتاج نان شب خود هستند بلکه سایر افراد جامعه و حتی ثروتمندانی که با رعایت اصول کار می کردند نیز از این وضعیت ناراضی هستند. اوضاع امروز بر وفق مراد معدود متخلفین است و بقیه افراد جامعه دچار ابهام و سردرگمی هستند.

نظام در حال جان دادن است

وضعیت انفجاری جامعه و خطر شورش گرسنگان علیه نظام، مقامات حکومتی را به شدت نگران ساخته است تا جايی که صراحتا نسبت به فروپاشی جمهوری اسلامی به خامنه ای هشدار می دهند.

روزنامه مستقل در این باره نوشت: شتاب گرانی‌ها، شوک لحظه‌ای به مردم وارد کرده است. خیل عظیم مردم ناتوان در تأمین حداقل ها و جبهه چهار درصدی های چاق‌تر شده رو در روی هم می‌ایستند و قطعا بازنده‌ٔ این رویارویی، انسان‌هایی نیستند که چیزی برای از دست دادن ندارند.

روزنامه آفتاب یزد هم نوشت: مردم وقتی چیزی برای از دست دادن نداشته باشند، دست از جانشان می‌کشند. تا شرایط از این بدتر نشده باید این مردم خسته را دریابند.

روزنامه اعتماد هم خواستار مذاکرات فوری با آمریکا شد و نوشت: این بزرگ‌ترین خطای نظام و بزرگ‌ترین فرصت‌سوزی برای نظام خواهد بود که در شرایط بحران اقتصادی کنونی و با جمعیت عظیم جوانان بیکار که هر لحظه آماده انفجار است، مذاکراتی که امروز می‌توانیم انجام بدهیم را به امید شکست ترامپ به تعویق بیاندازیم.

آخوند هاشم‌زاده هریسی، عضو مجلس خبرگان رهبری هم نسبت به شرایط انفجاری جامعه ابراز نگرانی کرد و گفت: وضعیت امروز جامعه عملا غیرقابل تحمل است و متأسفانه هر روز نیز بدتر می‌شود؛ بنابراین این‌طور نیست که بگوییم صبر کنیم تا فردا یا پس فردا مشکلات حل شود. مردم هر روز از نظام دورتر می‌شوند.

وی افزود: امروز شرایط بسیار حساس است. نمی‌توانیم بنشینیم و شاهد جان دادن نظام و انقلاب باشیم.

سیل چو بگرفت، سد نشاید بست!

روسای کمیسیون های مجلس ولایت در نامه‌ای به روحانی ضمن هشدار نسبت به شرایط انفجاری جامعه نوشتند: این تنها ارزش پول ملی نیست که هر روز رو به کاهش است بلکه امید و آرزوی صدها هزار جوان است که دستخوش ناملایمات می‌شود.

آنها در نامه خود، دولت روحانی را مسئول اصلی این وضعیت دانسته و با ریختن اشک تمساح برای مردم محروم نوشتند: ای کاش در مسیری که به محل کار می‌روید صورت کودکانی که از فقر مشغول کار هستند یا زباله گردانی که برای لقمه‌ای نان می‌جنگند را هم بنگرید. آیا از قیمت روزافزون مواد غذایی اطلاع دارید؟

آنها در پایان نامه خود به روحانی با نگرانی از شرایط کنونی و احتمال به حرکت درآمدن سیل‌ اعتراضات ضد حکومتی نوشتند: حساسیت مسئولیت شما ایجاب می‌کند که اوضاع و احوال جامعه را رصد کنید و برای حوادث واقع شده پیش از بحران تدبیری بیندیشید وگرنه سیل چو بگرفت، سد نشاید بست.

فاطمه مقصودی نماینده بروجرد پیش تر در مجلس گفته بود: من معلم هستم گرسنگی کودکانه محصل خود را با تمام وجود حس کرده‌ام، من مادر هستم بیکاری جوانان رشید افسرده از بیکاری را با اشک و آه دیده‌ام، من پیرزنان و پیرمردان شهر مظلوم‌ خود را دیده‌ام و در چروک پیشانی آنها نقش شمشیر خشم خدا را بر علیه همه‌مان مشاهده کرده‌ام.

بیدار شوید پیش از آنکه مردم بیدارتان کنند!

سایت عصر ایران: مگر نه این است که حکومت ها مسوول تامین امنیت مردمان شان هستند و مگر نه این است که امنیت اقتصادی یکی از ارکان امنیت ملی است؟ اصلاً مسؤولان ما می دانند که مردم چگونه زندگی می کنند؟ نان شب و فرش زیر پا و سقف بالای سرشان را چگونه تامین می کنند؟

البته که مسؤولانی که معیشت شان همانند اکبر طبری و امثال اوست و میلیارد، برایشان پول خرد است و دوستانی دارند که حتی سند لواسان را نیز به اسم شان بزنند، چه می فهمند حال مردی که دینام کولر آبی اش سوخته و خانواده اش در گرما مانده اند و او در این هوای گرم چند روز است دنبال جایی می گردد که ۱۰۰ هزار تومان ارزان بفروشند؟

چه می فهمند حال خانواده ای مریض دار را که هر بار با قیمت های جدید داروها مواجه می شوند و بیمناک آینده بیمارشان می شوند؟ چه می فهمند حال مستاجری را که هر سال باید خانه کوچک تری را در محله فقیرتر اجاره کند؟

هشدار به همه مسؤولان، که مردم تا جایی می توانند در هزینه ها صرفه جویی کنند، تا جایی می توانند قرض کنند، تا جایی می توانند ماشین و لوازم خانه شان را بفروشند و خرج خورد و خوراک و درمان و پوشاک کنند و… ولی از یک جا به بعد، دیگر چیزی برای از دست دادن باقی نمی ماند و آن گاه خیلی ها ترجیح خواهند داد به جای شرمساری هر روزه پیش بچه هایشان، دست به اعتراض بزنند و نان بخواهند.

دولت، مجلس، قوه قضائیه و سایر نهادهای حاکمیتی بدانند که فقیرتر شدن مردم، به معنای آسیب پذیر شدن جامعه و حکومت است. انهدام طبقه متوسط و سوق دادن آن به سمت دره های فقر، مصداق بارز اقدام علیه امنیت ملی است.

پیامبر اسلام فرمودند: کاد الفقر ان یکون کفرا (نزدیک است که فقر به کفر بینجامد) ؛ فقری که ممکن است حتی به کفر خدا هم منجر شود، آیا نمی تواند به حوادث دیگری هم بینجامد؟

مسوولان جمهوری اسلامی ایران! بیدار شوید قبل از آن که به گونه ای بیدارتان کنند که دیگر خیلی دیر شده باشد!

سخنگوی دولتی؛ آمار فاجعه بار قربانیان کرونا در ایران


ببه گفته سخنگوی وزارت بهداشت در ایران، تنها در ۲۴ ساعت گذشته ۲۰۰ نفر در به دلیل ابتلا به بیماری کووید ۱۹ جان خود را از دست داده‌اند. این بالاترین شمار مرگ و میر روزانه ناشی از کرونا در ایران است.

همزمان رئیس ستاد مقابله با کرونا در تهران روز سه‌شنبه ۱۷تیرماه با اشاره به روند افزایش‌یابنده کرونا در تهران گفت: شرایط در استان تهران نگران‌کننده و ناپایدار است.

زالی افزود: در حال حاضر شرایط جدیدی را تجربه می‌کنیم زیرا هم تعداد مبتلایان افزایش یافته و هم گروه‌های سنی متفاوتی دچار این بیماری شده‌اند.

هر ۹ دقیقه یک ایرانی بر اثر کرونا فوت می‌کند

از سوی دیگر رئیس گروه سلامت هوا و تغییر اقلیم مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت گفت: در شرایط فعلی آمار‌ها نشان می‌دهد که میزان فوت هر ایرانی به ازای هر ۱۳ دقیقه به هر فوتی در ۹ دقیقه کاهش یافته است و این موضوع یعنی کرونا از ما خیلی جلوتر است. در حال حاضر از ۳۱ استان کشور تقریبا ۱۵ استان از نظر میزان شیوع در وضعیت هشدار یا قرمز قرار گرفته و برخی از محدودیت‌های کرونایی در بعضی از مناطق دوباره به اجرا درآمده است.

رئیس شورای شهر تهران هم امروز گفت: روز گذشته ۷۰نفر دفنی ناشی از ویروس کرونا در بهشت زهرا داشتیم و آمار‌ها رشد کرده است، زیرا این عدد تا ۱۹نفر کاهش پیدا کرده بود، اما دیروز به ۷۰نفر افزایش پیدا کرد.

وی در واکنش به تعطیلی کرج و برخی از مشاغل پر خطر با توجه به افزایش ابتلا شهروندان به کرونا گفت: دیروز شنیدم که کرج را به‌دلیل افزایش ابتلا به کرونا می‌خواهند تعطیل کنند و درباره تهران اظهارنظر نمی‌کنم.

شایان ذکر است که ۳.۵برابر شدن آمار بخشی از واقعیتی است که در حال وقوع است و هم‌چنان مقامات حکومتی از ارائه آمار کامل جان‌باختگان خودداری می‌کنند.

یک مقام فضایی روس به اتهام “خیانت” بازداشت شد

ایوان سافرانوف، مشاور رئيس آژانس فضایی روسیه (روسکوسموس) به اتهام “خیانت به کشور” بازداشت شد.

به گزارش رویترز، آژانس فضایی روسیه طی بیانیه‌ای اعلام کرد، بازداشت سافرانوف، خبرنگار پیشین و کارشناس امور نظامی ربطی به مقامش به عنوان مشاور دمیتری روگوزین، رئیس این آژانس ندارد.

سافرانوف در ماه مه به عنوان مشاور رسانه‌ای وارد آژانس فضایی روسیه شد.

شکنجه‌های بی‌رحمانه معتادان در یک کمپ ترک اعتیاد

راز شکنجه‌های بی‌رحمانه معتادان در یک کمپ ترک اعتیاد که از سوی دو برادر (پاسدار) اداره می‌شد با مرگ یکی از مددجو‌یان فاش شد.

به‌گزارش روزنامه ایران، ساعت ۸ شب ۱۵ تیر مأموران کلانتری ۱۴۳ امامزاده داوود در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت از مرگ مشکوک پسری جوان در یک کمپ ترک اعتیاد خبر دادند. با حضور تیم جنایی در سالن کمپ آن‌ها با جسد پسر ۳۱ ساله در حالی مواجه شدند که مورد شکنجه قرارگرفته بود.

بررسی‌ها نشان می‌داد کمپ در اختیار دو برادر به‌نام‌های بابک و بهرام است. دو برادر در تحقیقات اولیه مدعی شدند که پسر جوانی، روز قبل یعنی ۱۴ تیر در کمپ پذیرش شده است و قبل از پذیرش این جراحات را داشته است. اما بازپرس جنایی و متخصصان پزشکی قانونی با مشاهده زخم‌های روی بدن پسر جوان، به اظهارات کذب دو برادر پی بردند. چرا که زخم‌ها جدید بود و نشان می‌داد که از ساعاتی پیش به وجود آمده است.

در ادامه بررسی‌های میدانی مشخص شد که پسر جوان به دستور صاحبان کمپ و توسط معتادانی که در آنجا نگهداری می‌شدند مورد شکنجه قرار گرفته است. بدین ترتیب به دستور بازپرس غلامی، دو برادر و ۹ مردی که در این شکنجه مرگبار حضور داشتند بازداشت شدند.

کمپ ۲۰۰ میلیونی

در ادامه تحقیقات دو برادر که کمپ ترک اعتیاد را اجاره کرده بودند، در حالی که منکر شکنجه بودند تحت بازجویی قرارگرفتند. یکی از آن‌ها گفت: من خودم معتاد بودم، اما ترک کردم و بعد هم تصمیم گرفتم کمپ ترک اعتیادی تأسیس کنم. ۱۲ سال قبل کمپ را تأسیس کردم و از حدود سه سال قبل نیز این کمپ را در اختیار گرفتم. ۲۰۰ میلیون تومان برای رهن کامل کمپ پرداخت کرده‌ام.

او ادامه داد: بعد از تأسیس کمپ، برادرم نیز برای کمک به من آمد. روز حادثه من داخل کمپ نبودم و زمانی به اینجا رسیدم که مأموران و اورژانس آمده بودند.

برادر این مرد نیز گفت: روز حادثه بیرون بودم و زمانی که آمدم دیدم که چند نفر از معتادان کمپ دور شایان جمع شده‌اند و او را کتک می‌زنند. اعتراض کردم و بعد آن‌ها شایان را به حمام بردند، من هم دوباره بیرون رفتم. وقتی برگشتم دیدم حال شایان بد شده است و فوراً با اورژانس تماس گرفتم.

در ادامه، ۹ مرد جوانی که در رابطه با شکنجه‌های مرگبار بازداشت شده و عاملان این قتل بودند، مدعی شدند که قصد قتل و شکنجه نداشتند، اما این کار را به دستور صاحبان کمپ انجام داده‌اند.

اظهارات یکی از متهمان

مرد معتادی که در این ماجرا بازداشت شده در مورد علت کتک زدن شایان گفت: اگر شایان را کتک نمی‌زدیم خودمان شکنجه می‌شدیم. وی که آثار زخم عمیقی شبیه جای گاز گرفتگی سگ روی پایش دیده می‌شد گفت: هر کسی که به کمپ می‌آمد سگ را رها می‌کردند و پا‌های او را گاز می‌گرفت. اگر هم مخالفت می‌کردیم به قدری ما را کتک می‌زدند تا بمیریم.

خوب چرا به این کمپ آمدید؟

من خودم آمدم، اما خیلی از بچه‌ها را خانواده هایشان به زور آوردند. بعضی از آن‌ها نیز معتادان ترک اجباری بودند. اوایل نمی‌دانستیم که شرایط کمپ این‌طوری است. من ۱۲ سال است که اعتیاد دارم، البته قبلاً ترک کرده‌ام، اما دوباره به سراغ مواد رفتم. ۱۰ ماه قبل به این کمپ آمدم ودیگر به من اجازه خروج داده نشد.

آیا پول هم می‌دادید؟

از ۸۰۰ هزار تومان تا ۲ میلیون تومان ماهانه از ما پول می‌گرفتند. اما به جای غذا کدو و بادمجان گندیده به ما می‌دادند.

موضوع شکنجه را به خانواده‌تان نمی‌گفتید؟
نمی‌توانستیم. هر زمان که ملاقاتی داشتیم سه نفر از پرسنل کمپ بالای سر ما می‌ایستادند اگر کوچک‌ترین اشاره‌ای می‌کردیم به قدری ما را شکنجه می‌کردند که به سختی می‌توانستیم نفس بکشیم. البته من خانواده‌ام ساکن چین هستند و کسی را ندارم و هزینه کمپ را از پس اندازم می‌دهم. ولی یکی از بچه‌ها وقتی خانواده‌اش برای ترخیص آمدند به او گفته بودند باید ۱۸ میلیون تومان بدهی وگرنه اجازه نمی‌دهیم که او از کمپ برود.

چگونه درمان می‌شدید؟

درمان نمی‌شدیم. یک پزشک کمپ داشتیم که هفته‌ای یکبار می‌آمد و مهرش را می‌زد و می‌رفت.

چرا شکنجه‌تان می‌کردند؟

برای تفریح و خنده خودشان. تقریباً هر روز یک بار ما را شکنجه می‌کردند و به تماشای این شکنجه می‌ایستادند.

نمی‌توانستید فرار کنید؟

نمی‌شد فرار کرد. کمپ یک حیاط داشت که دیوارهایش فنس کشی شده بود و بشدت از آن محافظت می‌شد. یکی از بچه‌ها می‌خواست فرار کند که او را گرفتند و جلوی سگ انداختند.

چرا شایان مرد؟

شایان ۱۳ تیر ساعت ۳ صبح پذیرش شد. روز حادثه، ۱۵ تیر، شروع به داد و بیداد کرد که نمی‌خواهد باشد و سر همین مسأله او را سه ساعت به قول مسئولان کمپ تنبیه کردیم. اما شایان زیر این شکنجه‌ها حالش بد شد. حتی بابک هم شایان را کتک زد و زمانی که دید حالش وخیم است به دو نفر دستور داد او را به حمام ببرند. بعد از حمام باز هم حال شایان بد بود و او را به اتاق بابک بردیم که متوجه شدیم فوت کرده است. بابک به ما گفت دو نفرتان با چاقو همدیگر را بزنید که پلیس فکر کند او می‌خواسته فرار کند و در هنگام فرار شما را هم زخمی کرده است.

مگر کمپ تحت نظارت مرجع رسمی نبود؟

زمانی که مسئولان می‌آمدند ما را در یک اتاق حبس می‌کردند و کسی از وضعیت ما خبر نداشت.

در این مدت کسی از کمپ آزاد نشد؟

چند نفری آزاد شدند و چند نفری هم فرار کردند، اما، چون معتاد بودند و از مسئولان کمپ می‌ترسیدند هیچ کدام شکایت نکردند.

بازداشت یک نویسنده و پژوهشگر در شهرستان اهر

خبرگزاری هرانا – مهدی سلیمی، نویسنده و پژوهشگر ساکن تهران امروز سه‌شنبه ۱۷ تیرماه توسط نیروهای امنیتی در منزل مادر خود در شهرستان اهر بازداشت شد. ماموران در زمان بازداشت آقای سلیمی حکمی را که در آن آمده بود “به نیابت از شعبه ۳۳ دادسرای اوین” به وی ارائه کرده‌اند. در زمان بازداشت شماری از وسایل شخصی وی ازجمله تلفن همراه، لپ تاپ و دستنوشته‌های او توسط ماموران ضبط شده‌اند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ساعت ۹ صبح امروز سه‌شنبه ۱۷ تیرماه ۱۳۹۹، مهدی سلیمی، نویسنده و پژوهشگر توسط نیروهای امنیتی در منزل مادر خود در شهرستان اهر واقع در استان زنجان بازداشت شد.

ماموران بازداشت کننده در زمان بازداشت آقای سلیمی ضمن ارائه حکم بازداشت وی که در آن آمده بود “به نیابت از شعبه ۳۳ دادسرای اوین، اتهام اقدام علیه امنیت ملی” اقدام به بازداشت وی کرده‌اند.
در زمان بازداشت شماری از وسایل شخصی وی ازجمله تلفن همراه، لپ تاپ و دستنوشته‌های او توسط ماموران ضبط شده‌اند.
از دلایل بازداشت، اتهامات مطروحه و محل نگهداری آقای سلیمی تا زمان تنظیم این گزارش اطلاعی در دست نیست. با این حال گفته می‌شود او پس از بازداشت به بازداشتگاه یکی از نهادهای امنیتی در تهران منتقل شده است.

مهدی سلیمی، متولد ۱۳۶۳ در تبریز دارای مدرک کارشناسی صنایع دستی از دانشگاه یزد و شهروند ساکن تهران است. آقای سلیمی پیشتر مدتی به عنوان سردبیر نشریه اینترنتی زغال و پیش از آن نیز به عنوان سردبیر سایت مایندموتور مشغول به فعالیت بوده است.

کتاب “خشونت نظری” (مجموعه مقالاتی در باب هنر و زیبایی شناسی انتقادی) نخستین‌بار بار در سال ۱۳۹۵ توسط نشر آزاد ایران در سوئد منتشر شد و سپس نسخه ی دیجیتالی آن با همکاری سایت “مایندموتور” روی وب قرار داده شد. داستان بلند “سوگ سیاوشان” کتاب دیگر آقای سلیمی است که سال ۹۸ منتشر شده است.

نیروهای سپاه پاسداران یک چوپان را بە قتل رساندند

نیروهای سپاه پاسداران در مرزهای سردشت با تیراندازی بە سوی یک چوپان وی را بە قتل رساندند.

برپایە گزارش رسیدە بە سازمان حقوق بشری هەنگاو، ساعت سە بامداد روز سەشنبە ١٧ تیر ٩٩ (٧ ژوئیە ٢٠٢٠)، نیروهای سپاه پاسداران در ارتفاعات دشت وزینە شهرستان سردشت بە سوی یک چوپان جوان با هویت ”یوسف احمدی“ آتش گشودە و وی را بە قتل رساندەاند.

یوسف احمدی اهل روستای الواتان از توابع میرآباد سردشت بودە است.

روز جمعە ١٣ تیر (٣ ژوئیە) نیز، نیروهای سپاه پاسداران مستقر در مرزهای پیرانشهر شماری از دامداران اقلیم کردستان را در حال که حدود چند کیلومتر از مرزهای ایران دور بودەاند، هدف قرار داده و در نتیجه یک چوپان ١٧ سالە را با هویت ”ریبین اسماعیل“ بە شدت زخمی کردەاند.

طی هفته های گذشته هه‌نگاو ضمن اطلاع رسانی نسبت به فعالیت های نظامی سپاه پاسداران، نگرانی خود را نسبت به عدم تفکیک شهروندان غیر نظامی و اموال آنان از سوی سپاه در دو سوی مرز ابراز داشته بود.

بازهم شنیده شدن صدای انفجار؛ اینبار در جنوب تهران


به ‌دنبال سریال انفجارها و آتش سوزی ها در ایران، بامداد امروز وقوع انفجار مهیب در شهرک صنعتی باقرشهر در جنوب تهران چند کشته و مجروح بر جای گذاشت. کارگزاران حکومتی علت انفجار را کپسول‌های اکسیژن اعلام کرده اند.

بنا به گزارشها، بامداد سه شنبه کاربران شبکه‌های اجتماعی در جنوب تهران از شنیدن صدای انفجار خبر دادند. با گذشت چند ساعت در حالی که هنوز خبرگزاری‌های داخلی خبری درباره آن نداده بودند، صدا و سیمای جمهوری اسلامی به نقل از بخشدار کهریزک ادعا کرد که به دلیل سهل‌انگاری در پرکردن کپسول‌های اکسیژن در شهر باقرشهر، انفجاری در یک کارگاه رخ داد که منجر به فوت دو نفر و جراحت سه نفر شده است.

گفتنی است این منطقه که کاملا صنعتی توصیف شده در سال۹۶ نیز صحنه آتش‌سوزی در یکی از واحدهای پالایشگاه نفت تهران بود که شش کشته و چهار زخمی بر جای گذاشت.

انفجار امروز شهرک صنعتی باقرشهر درست یک هفته پس از انفجار مرگبار در مرکز درمانی سینا اطهر تهران رخ می دهد که در آن دست‌کم ۱۹ نفر کشته شدند.

پرسش‌های بی‌پاسخ در باره آتش سوزی کلینیک سینا

به گزارش روزنامه شرق، شهروندی که در همسایگی کلینیک زندگی می‌کند، گفت: من پشت‌بام بودم که این اتفاق افتاد. داشتم کولر را درست می‌کردم. یک‌دفعه صدای مهیبی شنیدم نوری که متصاعد شد، از سمت کلینیک بود. به فاصله یک ربع صدای انفجار دوم آمد که بسیار‌بسیار شدیدتر بود. هم‌زمان صدای جیغ هم بلند شد. شدت انفجار دوم به حدی بود که شیشه‌های خانه من هم شکست. بلافاصله به خیابان رفتم و دیدم درخت‌های کنار کلینیک هم آتش گرفته و کاملا سوخته و تبدیل به زغال شده‌اند.

انفجار و آتش‌سوزی در کلینیک سینا اطهر بار دیگر اذهان را متوجه ایمنی ساختمان‌ها و به خصصوص اماکن پرتجمع نطیر مراکز درمانی کرد. موضوعی که مدیرعامل انجمن جامعه ایمن کشور سوالاتی را در مورد آن مطرح کرده که به نظر می‌رسد تاکنون پاسخی منطقی به آنها داده نشده است.

به گزارش ایسنا، جواد نوفرستی با اشاره به حادثه انفجار در کلینیک سینا اطهر که منجر به مرگ 19 نفر شد، اظهار کرد: واقعیت این است که ما از حوادث درس نمی گیریم. اگر می خواستیم درس بگیریم بعد از فاجعه ای که برای ساختمان پلاسکو رخ داد، انتظار این بود که فکری برای برای ایمنی ساختمان های بلندمرتبه و مراکز تجمعی نظیر همین بیمارستان ها و مراکز درمانی بشود. اما اقدامی نشد و درس عبرت نگرفتیم که این بار حادثه‌ای دیگر در کلینیک سینااطهر رخ داد. ظاهرا گویا هیچ تجربه واتفاقی را جدی نمی گیریم و این اتفاق نیز دیر یا زود فراموش می شود.

وی ادامه داد:‌متاسفانه موضوع ایمنی در حساس ترین ساختمان ها نیز مورد توجه قرار نمی گیرد. نباید فکر کنیم که ایمنی فقط مربوط به دیگران است و حادثه برای ما رخ نخواهد داد. راستش را بخواهید احساس من و تجربه‌ای که از حوادث قبلی داشته‌ام این است که مدتی پیگیر این حادثه می‌شویم و بعد هم بدون آنکه تغییرات خاصی در ایمنی ساختمان‌ها رخ دهد این حادثه هم فراموش می‌شود تا حادثه‌ای دیگر فرا برسد.

نوفرستی با تاکید بر اینکه باید تعارف را کنار بگذاریم، گفت: آنچه که در حال رخ دادن است سبب شده تا اینطور به نظر برسد که برای جان انسان ها ارزش قائل نیستیم. کلینیک سینا اطهر در یک منطقه محروم یا حاشیه شهر نبود، در یکی از گران‌قیمت‌ترین مناطق تهران قرار داشت و طبیعتا با توجه به خدماتی که ارائه می‌کرد، مرکزی با مشکلات مالی و … هم نبود. پس باید برای ایمنی‌اش هزینه می‌شد که نشد و نتیجه آن هم جانباختن 19 نفر و مصدوم شدن چیزی نزدیک به همین تعداد شد. بگذریم که میلیاردها تومان نیز خسارت مالی به آن وارد شده که قطعا اگر بنا بود برای ایمنی هزینه شود بسیار کمتر بود.

وی با اشاره به گزارش پزشکی قانونی در مورد اینکه اکثر جانباختگان جزو پزشکان و پرسنل همان کلینیک بودند، گفت: متاسفانه نگاه به درآمدزایی سبب شد که حتی برای جان این افراد هم ارزش چندانی وجود نداشته باشد، افرادی که در خدمت آن مجموعه بوده و برای اعتبار و درآمد آن مجموعه در حال فعالیت بودند.

رییس شورای شهر تهران روز گذشته گفته بود به مدیران کلینیک سینا اطهر پیش از این سه بار اخطار ایمنی ساختمان داده شده بود. کشته‌شدگان، هفت پزشک، دو پرستار، چهار تکنسین اتاق عمل، یک تکنسین رادیولوژی و دو تن از کارکنان کلینیک معرفی شده‌اند.

وی در بازدید از محل کلینیک سینا اطهر از بی‌توجهی پیمانکاران و کارفرمایان ساختمانی انتقاد کرد و گفت: پیمانکاران و کارفرمایان سعی می‌کنند با روابط، مجوز ساخت یا پایان کار بگیرند.

چین؛ هشدار آمریکا به ایرانیان در مورد ترکمانچای دوم


وزارت خارجه آمریکا در صفحه خود در توییتر توافقنامه ۲۵ ساله چین با رژیم ملاها را با قرارداد ترکمانچای که در دوره قاجار میان ایران و روسیه بسته شده بود قیاس کرد و نوشت: همان طور که در آن قرارداد نیز هزینه را مردم ایران پرداختند در مورد این قرارداد نیز چنین است.

در توییت وزارت خارجه آمریکا آمده است: …در این توافقنامه یک‌جانبه، جمهوری خلق چین از حق امتناع در بستن هر نوع قرارداد نفتی، گازی و یا پتروشیمی برخوردار بوده و بر اساس آن قادر است پیش از اعلان مناقصه‌ها در مورد پذیرش و یا رد قراردادها تصمیم‌گیری کند. حزب کمونیست چین تنها خواستار استفاده از منابع طبیعی ایران برای پیشبرد اهداف سلطه‌گرایانه خود در دریای جنوبی چین و قلدری برای کشورهای دیگر در منطقه است. طبعا، تهران مخالفتی نخواهد داشت زیرا رژيم از همان ارزش‌های استبدادی پکن پیروی می‌کند. ظریف وزیر خارجه رژیم اصرار میورزد که هیچ موضوع مخفی در مورد قرارداد با چین وجود ندارد. هیچ موضوع مخفی در مورد عهدنامه ترکمنچای نیز وجود نداشت، بجز اینکه هزینه آن را مردم ایران پرداختند. قراداد ایران و چین، یا همان ترکمنچای دوم ، به همان قیمت تمام می شود…

حمایت رهبر جمهوری اسلامی از ترکمانچای دوم

از جمله احتمال واگذاری جزیره کیش به چین در این سند مطرح شده است. با آن که هنوز جزئیات این سند ننگین نهایی نشده، ولی این نگرانی وجود دارد که حکومت ملایان به علت انزوای جهانی و خطر ورشکستگی اقتصادی، ناچار به دادن امتیازاتی به چین بشود که امتیازهای دارسی و رویتر را نیز پشت سر بگذارد. امضای این سند که به چین اجازه می دهد اقتصاد ایران را به اسارت بگیرد، یک بار دیگر از ریاکاری های آخوندهای ضد ایرانی پرده بر می دارد. همه به خاطر دارند که خمینی چگونه با شعار “نه شرقی، نه غربی” به میدان آمد، ولی اکنون جمهوری اسلامی به طور کامل به شرق، یعنی چین و روسیه وابسته شده است.

علی آقامحمدی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و یکی از مشاوران رهبر جمهوری اسلامی ضمن حمایت از سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین که پیش‌نویس آن دو هفته پیش در هیئت دولت تصویب شد، اولویت همکاری‌های اقتصادی را نگاه به شرق خواند و آن را مسئله‌ای راهبردی توصیف کرد.

آقامحمدی با اعتراف به این که کشورهای غربی “حتی روزنه‌ای برای تبادلات تجاری باز نگذاشتند” نتیجه می‌گیرد که حتی اگر غرب روی خوش هم به ایران نشان دهد، نگاه جمهوری اسلامی برای رشد اقتصادی باید به شرق باشد.

مشاور خامنه‌ای با تاکید بر این که “غربی‌ها و انگلیسی‌ها و برخی هم در داخل بسیار فعالند که این میدان باز نشود” گفته است: «اکنون همه متوجه شده‌اند ضعف روابط با شرق کار اشتباهی بوده است و به این نتیجه رسیده‌اند که باید با کشورهای این منطقه کار جدی انجام دهیم.»

بر پایه آنچه وب‌سایت رسمی مجمع تشخیص درباره سوابق و مسئولیت‌های آقامحمدی منتشر کرده، او از سال ۱۳۶۸ رئیس گروه اقتصادی دفتر علی خامنه‌ای بوده و به این ترتیب از مشاوران او به شمار می‌رود.

رهبر جمهوری اسلامی سوم بهمن ۹۴ در دیدار با شی جین‌پینگ، رئیس جمهوری چین گفته بود: «دولت و ملت ایران همواره به دنبال گسترش روابط با کشورهای مستقل و قابل اطمینان همچون چین بوده و هستند و بر همین اساس، توافق رؤسای جمهوری ایران و چین برای یک روابط استراتژیک ۲۵ ساله، کاملاً درست و حکمت‌آمیز است.»

چین و خامنه‌ای چه نقشه ای برای ایران کشیده‌اند؟

احمدزیدآبادی در کانال تلگرامی خود نوشت: رسانه‌ها از تصویب پیش‌نویس “سند همکاری راهبردی ۲۵ سالۀ ایران و چین” در هیئت دولت خبر داده‌اند.این در حالی است که نه هنوز عنوان رسمی سند مذکور اعلام شده و نه از محتوای آن خبری به بیرون درز کرده است.

اگر سند همکاری به واقع یک “توافق استراتژیک” باشد و به مرحلۀ امضا و عمل هم برسد، آن را باید مهمترین رویداد در تاریخ سیاست خارجی جمهوری اسلامی دانست.

برخی رسانه‌ها چنین توافقی را انتخاب نهایی جمهوری اسلامی برای “چرخش به شرق” قلمداد کرده‌اند، اما از نگاه من، در صورت امضای این توافق باید آن را ورود جمهوری اسلامی به قواعد بازی نظام بین‌الملل و خداحافظی با سیاست ۴۰ سال گذشته دانست!

واقعیت این است که در شرایط کنونی روابط بین‌الملل چیزی به عنوان “شرق” در مقابل “غرب” وجود ندارد که بتوان از چرخش به شرق و غرب در سیاست خارجی یک کشور از آن یاد کرد. به عبارت بهتر، چین و روسیه که بعضاً از آنان به عنوان “شرق” یاد می‌شود، نگاهی دو قطبی به نظام بین‌الملل ندارند و کشور‌های جهان نیز در چنین چارچوبی روابط خود را با آن‌ها تنظیم نمی‌کنند.

در حقیقت، روابط چین با آمریکا و متحدان اروپایی و آسیایی‌اش، ترکیبی از همکاری و رقابت است و تمایلی به تبدیل این روابط به دشمنی و خصومت در آن دیده نمی‌شود. بنابراین، پکن در حوزه‌های حساس منطقه‌ای و بین‌المللی معمولاً محتاطانه گام برمی‌دارد و عمدتاً به دنبال نظم و ثباتی است که امکان سرمایه‌گذاری و مبادلات اقتصادی را برای این کشور تسهیل کند.

برای نمونه، در خاورمیانه چین می‌کوشد تا با همۀ کشور‌های منطقه بخصوص اسرائیل و عربستان و ایران، روابط گرم و متوازنی برقرار کند و نزدیکی به یکی را به بهای دوری از دیگری با منافع خود سازگار نمی‌بیند. بر این پایه، چین بیش از هر چیز خواهان ثبات در خاورمیانه است، ثباتی که اسرائیل هم یکی از بازیگران اصلی آن باشد.

این در حالی است که نگاه جمهوری اسلامی به خاورمیانه معطوف به حذف اسرائیل است و اساساً همین سیاست منطقه‌ای ایران به ریشۀ تمام اختلافات و درگیری‌های آن با آمریکا و متحدان آن تبدیل شده است!

اکنون پرسش این است که آیا توافق ۲۵ ساله با چین می‌تواند سبب استمرار سیاست منطقه‌ای ایران در خاورمیانه شود، یا اینکه به عکس، چنین توافقی می‌تواند اساس این سیاست را دگرگون کند؟

از نگاه من، توافق استراتژیک با چین کل سیاست خارجی و بخصوص سیاست منطقه‌ای ایران را تغییر خواهد داد و آن را به صورت تابعی از سیاست پکن در خواهد آورد. از این رو می‌توان گفت؛ کاری را که آمریکا تاکنون با فشار حداکثری خود به نتیجه نرسانده است، از طریق توافق استراتژیک با چین به انجام خواهد رسید!

شاید گفته شود که جمهوری اسلامی به رغم توافق استراتژیک با چین، می‌تواند موضع خاص خود را در مورد خاورمیانه حفظ کند و در این زمینه از چینی‌ها پیروی نکند، اما اگر توافق دو طرف به واقع “استراتژیک” و مستلزم سرمایه‌گذاری چند صد میلیاردی چین در اقتصاد ایران باشد، در عمل این نوع نافرمانی ممکن نیست و پافشاری بر آن می‌تواند کل توافق احتمالی را به مخاطره اندازد.

با این حساب، این پرسش قابل طرح است که چرا کارگزاران نظام به چنین گزینه‌ای رسیده‌اند؟

آیا جنس رابطۀ چین و آمریکا را مصادرۀ به مطلوب کرده و با ترسیم چشم‌اندازی خیالی از آیندۀ رابطۀ آنها، به زعم خود می‌خواهند جانب “قطب شرق” را بگیرند و پشتیبان جهانی قدرتمندی برای خود دست و پا کنند؟

یا با مطرح کردن توافق استراتژیک با چین در صدد به ترس و هراس انداختن آمریکا و اروپا برآمده‌اند تا بدین وسیله مواضع آن‌ها را در مورد تحریم‌ها نرمتر کنند؟

و یا اینکه، تغییر سیاست منطقه‌ای خود را اجتناب‌ناپذیر دانسته، اما عملی کردن آن را تحت لوای توافق استراتژیک با چین، راه کم هزینه‌تری بخصوص از جهت حفظ پرستیژ، نسبت به توافق با آمریکا می‌دانند؟

*******************************************

فیلم زیر: غارت بی‌رحمانه‌ ذخایر طبیعی ایران توسط چین با کمک سپاه پاسداران: به اندازه پنج هزار سال غارت شدیم

تصویر بی‌جان زنان را هم در ورزشگاه بر نمی‌ تابند!


فقط حضور فیزیکی زنان ایران در ورزشگاه‌ها منع نشده است، بلکه حتی به ماکت‌های آنان‌نیز اجازه ورود به ورزشگاه‌ها را نمی‌دهند تا همگان باور کنند که مسئولان ورزشی جمهوری اسلامی حتی در مسابقه‌ای که هواداران مرد غایبند، تصویر بی‌جان زنان علاقه‌مند به فوتبال را بر روی سکو‌های ورزشگاه برنمی‌تابند.

به گزارش روزنامه همدلی، شیوع ویروس کرونا در دنیا و خطر تجمعات باعث شد برخی از باشگاه‌های اروپایی در یک ایده خلاقانه برای پر کردن سکو‌های خالی از تماشاگر ورزشگاه‌ها، از ماکت هواداران خود استفاده کنند. برخی باشگاه‌ها در لیگ برتر فوتبال ایران نیز به تبعیت از باشگاه‌های اروپایی تصمیم گرفتند از این ایده استفاده کنند و سکو‌های خالی ورزشگاه را با تصاویر طرفدارانشان پر کنند. تیم فوتبال پرسپولیس اولین تیمی بود که بعد از شیوع کرونا و تعطیلی اجباری لیگ برتر ایران، نخستین بازی رسمی را در ورزشگاه آزادی برگزار کرد.

پرسپولیس تصمیم گرفت مانند برخی از باشگاه‌های اروپایی بخشی از سکو‌های ورزشگاه را به تصاویر هوادارانش اختصاص دهد. متقاضیان برای حضور مجازی در ورزشگاه، ضمن ارسال عکس خندان خود باید ۳۰هزار تومان پرداخت می‌کردند. اما مانند حضور فیزیکی زنان در ورزشگاه، از حضور مجازی آن‌ها نیز جلوگیری شد و فقط مردان توانستند برای خرید ماکت اقدام کنند. نهایتا ۵۰۰ماکت مرد در روز بازی پرسپولیس مقابل شاهین بوشهر از نزدیک شاهد این بازی بودند.

حذف تصاویر بانوان هوادار فوتبال از بین ماکت‌هایی که در ورزشگاه قرار گرفت عملا نشان داد که انگار حضور تصاویر هواداران زن با حجاب کامل و آن هم روی ماکت در ورزشگاه‌های کشور ایراد دارد و نیمی از جمعیت کشور اجازه ندارند حتی تصاویر بی‌جانشان به ورزشگاه‌ها برود. نادیده گرفتن زنان در بازی پرسپولیس انتقادات زیادی را متوجه مسئولان باشگاه پرسپولیس و اسپانسر آن کرد. البته در خصوص ماکت‌ها روزنامه پیروزی اعلام کرده است که باشگاه پرسپولیس، کانون هواداران، کارگزار باشگاه و سازمان لیگ نقشی در این ممنوعیت نداشته‌اند و تصمیم‌ها جایی دیگر گرفته می‌شود.

قصه منع ورود زنان به ورزشگاه‌ها قصه دیروز و امروز نیست، بیش از ۴دهه است که زنان علاقه‌مند به فوتبال در ایران برای ورود به ورزشگاه‌ها تلاش می‌کنند، اما جز یک مورد آن هم با فشار فیفا در ورزشگاه‌های ایران به سوی زنان باز نشد. تعیین مهلت از سوی فیفا و خطر محرومیت از میزبانی باعث شد در بازی ایران مقابل کامبوج، طلسم حضور زنان ایرانی در ورزشگاهی که چهل سال در سیطره مردان قرار داشت، شکسته شود و سکو‌های محدودی به زنان اختصاص یابد، اما در رقابت‌های داخلی چنین اتفاقی هرگز تکرار نشد و اکنون حتی اجازه قرار گرفتن ماکت سر و گردن زنان با حجاب اسلامی را نیز ندادند.