Previous Next

می خواهند ورود زنان به “زورخانه” را ممنوع کنند


ممانعت هیئت ورزش‌های زورخانه‌ای و پهلوانی استان تهران از ورود و فعالیت بانوان در زورخانه‌ها، یکی از حواشی چند روز اخیر ورزش بود که واکنش خیلی‌ها را برانگیخت. داستان از جایی شروع شد که صبح روز جمعه، ۲۳ خرداد، دو نفر از بانوان علاقه‌مند و محجبه این رشته، به همراه یک دختر‌بچه هشت‌ساله، برای انجام تمرینات، به زورخانه ولیعصر در شهر قدس تهران رفتند.

پس از ورود این زنان به زورخانه که با اجازه مسئول زورخانه انجام می‌شود، مرشد نیز برای احترام به ورود بانوان، مشغول به نواختن ضرب زورخانه می‌شود تا یکی از آن‌ها در میان گود برای لحظاتی کوتاه کباده‌کشی کند. زنان حاضر در زورخانه نیز از حرکات تمرینی و نمایشی خود فیلم و عکس تهیه کردند و در همان روز آن را در فضای مجازی منتشر کردند؛ فضایی جنجال‌برانگیز که باعث شد تنش بر سر فعالیت بانوان در ورزش‌های زورخانه‌ای و کشتی پهلوانی بدتر از قبل شود. به‌طوری‌که حکم به ممنوعیت کامل بانوان در زورخانه بدهند!

ساعتی پس از انتشار فیلم کباده‌کشی یکی از این بانوان که با مانتو و مقنعه است، مسئولان هیئت ورزش‌های زورخانه‌ای استان تهران و هیئت شهر قدس بلافاصله با «ولی کارگر»، کلیددار زورخانه ولیعصر، تماس می‌گیرند و ضمن احضارش به هیئت زورخانه‌های شهرستان شهر قدس، او و مرشد زورخانه‌اش را از کار برکنار می‌کنند. همین اتفاق کافی بود که هیئت ورزش‌های پهلوانی و زورخانه‌ای تهران در اقدامی نسنجیده و عجولانه، با دستور کتبی از رؤسای هیئت‌های شهرستان‌های استان تهران بخواهد که با ورود زنان به زورخانه‌ها به صورت جدی برخورد کنند و حتی این اجازه را ندهند که آن‌ها به‌عنوان تماشاگر هم وارد این محیط شوند؛ اما ممانعت از ورود بانوان تهرانی و توابع آن به زورخانه‌ها در حالی ازسوی هیئت استان رسما ابلاغ شده که عملا این هیئت اجازه آن را ندارد که دست به چنین حرکتی بزند؛ چراکه این فدراسیون ورزش‌های زورخانه‌ای و کشتی پهلوانی، به‌عنوان متولی این رشته، تصمیم‌گیرنده اصلی در امور آن است.

نکته درخور توجه دیگر اینجاست که چطور یک هیئت استانی با وجود فتوای مراجع تقلید سرشناسی مانند آیات مکارم‌شیرازی، نوری‌همدانی و شبیری‌زنجانی که فعالیت بانوان را در ورزش‌های زورخانه‌ای و پهلوانی با حفظ شئونات اسلامی بدون اشکال شرعی عنوان کرده‌اند، چنین حکمی را صادر کرده است. مجتبی جوهری، رئیس فدراسیون ورزش‌های زورخانه‌ای و کشتی پهلوانی در‌این‌باره به «شرق» می‌گوید: «دوستان ما در هیئت تهران سلسله‌مراتب را رعایت نکردند و به همه زورخانه‌های استان بخش‌نامه‌ای را زدند که از ورود زنان به زورخانه جلوگیری کنند. رئیس هیئت هم این نامه را ننوشته و این کار از سوی نایب‌رئیس هیئت انجام شده است. انجام چنین کار‌هایی روال قانونی دارد و این‌طور نمی‌شود که بدون مشورت و ملاحظه تصمیم گرفت. تصمیم‌گیرنده اصلی درباره ورود و فعالیت بانوان ایرانی در ورزش‌های زورخانه‌ای و کشتی پهلوانی، وزارت ورزش و جوانان است. متأسفانه دوستان در این موضوع عجله کردند و ما این رفتار‌ها را اصلا نمی‌پسندیم. اگر هم اتفاقی افتاده باشد که موجب نارضایتی شود، باید تذکر داده شود، نه اینکه یکباره حکم به ممنوعیت حضور بدهیم. تمام تلاش ما این است که با حفظ چارچوب‌ها زمینه را برای فعالیت زنان علاقه‌مند در این رشته مهیا کنیم. نباید با شلوغ‌کاری فضا را متشنج کنیم. ما این اتفاقات را به مدیرکل ورزش و جوانان استان ابلاغ کرده‌ایم و دنبال آن هستیم تا حلش کنیم».

تا پیش از این قضایا، بانوان این اجازه را داشتند که به‌عنوان تماشاچی وارد زورخانه شوند؛ اما حالا با به‌وجود‌آمدن این جنجال‌ها آن‌ها دیگر این اجازه را ندارند که حکم یک تماشاچی را هم داشته باشند. فدراسیون ورزش‌های زورخانه‌ای کشتی پهلوانی در شرایطی مدت‌ها به دنبال این بوده تا فضا را برای ورود قانونمند بانوان به این ورزش ملی- مذهبی باز کند که هیچ مساعدتی از فدراسیون بین‌المللی این رشته ندیده است؛ فدراسیونی که مسئول و متولیانش خود ایرانی هستند و مقر آن در تهران است.

جوهری در واکنش به بی‌تفاوتی فدراسیون جهانی ورزش‌های زورخانه‌ای و کشتی پهلوانی به موضوع زنان می‌گوید: «توقع ما این است که همه کمک کنند تا خانم‌ها هم بتواند در این رشته رسما شروع به کار کنند. ما نظر علما و مراجع دینی‌مان را در‌این‌باره جویا شده‌ایم. آن‌ها هیچ مخالفتی با این حضور زنان در گود یا زورخانه ندارند؛ اما باز هم می‌گویم در وهله اول این وزارتخانه است که باید موانع را از میان بردارد. ان‌شاءالله به‌زودی جلسه‌ای با مسئولان وزارتی خواهیم داشت تا ببینیم چه باید بکنیم».

تبعیض جنسیتی بر سر فعالیت بانوان در ورزش باستانی به‌قدری تند بوده که مخالفان این قضیه معتقدند حضور بانوان در ورزش پهلوانی و زورخانه‌ای، تقدس گود زورخانه را از بین می‌برد! نتیجه این طرز تفکر‌ها باعث شده تا اندک تلاش‌هایی هم که برای آغاز به کار زنان و دختران علاقه‌مند به این رشته انجام شده بود، کاملا از بین برود و فدراسیون ورزش‌های زورخانه‌ای و کشتی پهلوانی با فضایی ملتهب مواجه شود.

چند روز پیش از حضور بانوان در زورخانه ولیعصر، تعدادی از پیش‌کسوتان ورزش‌های زورخانه‌ای، طلاب و نیرو‌های مسلح هم در واکنش به حمایت‌های مسئولان این فدراسیون از بانوان در مقابل زورخانه «شهید عراقی» تهران تجمع کردند. تجمع‌کنندگان در بیانیه‌ای درباره هرگونه برنامه‌ریزی برای حضور زنان در این رشته کهن که ریشه در فرهنگ و آیین این مرز‌و‌بوم دارد، هشدار دادند. آن‌ها همچنین حمایت از حضور زنان در این رشته را امری مذموم و ناپسند و آن را لکه ننگی بر کارنامه مسئولان فدراسیون توصیف کردند.

شرایط به‌گونه‌ای پیش رفته که یکی از زنان علاقه‌مند به ورزش‌های زورخانه‌ای به «شرق» می‌گوید مردان این رشته تهدید کرده‌اند که اگر به‌عنوان تماشاگر هم به زورخانه بیایید، لباس‌های‌مان را از تن درمی‌آوریم تا دیگر زنان حتی برای تماشا هم نتوانند وارد زورخانه شوند!

از زندان: جمهوری اسلامی را به رسمیت نمی‌شناسیم


نامه زینب جلالیان و سهیلا حجاب از زندان قرچک ورامین

خبرگزاری هرانا – زینب جلالیان و سهیلا حجاب، دو زندانی سیاسی در زندان قرچک ورامین، در نامه‌ای مشترک ضمن توصیف شرایط نامساعد زندان نسبت به مواردی ازجمله اجرایی نشدن اصل تفکیک جرایم در این زندان اعتراض کرده‌اند. خانم جلیلیان از از تاریخ ۳۱ خردادماه با طرح خواسته انتقال خود به زندان خوی و یا زندان اوین و سهیلا حجاب از تاریخ ۲۷ خرداد در اعتراض به نگهداری خود در زندان قرچک ورامین و عدم انتقال به زندان اوین دست به اعتصاب غذا زدند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، زینب جلالیان و سهیلا حجاب، دو زندانی سیاسی در زندان قرچک ورامین، در نامه‌ای مشترک ضمن توصیف شرایط نامساعد نسبت به اجرایی شدن اصل تفکیک جرایم در این زندان اعتراض کرده‌اند.

این زندانیان در بخشی از نامه خود گفته‌اند: «اینجانبان زینب جلالیان و سهیلا حجاب، جمهوری اسلامی را به رسمیت نمی‌شناسیم و هرگز از آنها تقاضای مرخصی، آزادی و عفو نکرده‌ایم و نخواهیم کرد. چرا که فردی طلب بخشش و عفو می‌کند که مرتکب اشتباهی شده باشد . ما پژواک خواسته‌ها، آرزوها، حقوق مدنی و شهروندی از دست رفته مردمان کشورمان بوده‌ایم.»

متن کامل این نامه که جهت انتشار در اختیار هرانا قرار گرفته است در ادامه می‌آید:
” ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما، عدم ماست

ما زندانیان سال‌هاست که در زندان‌های جمهوری وحشت، جمهوری ترور، جمهوری فقر که از حقوق انسانی برخوردار نبوده و در بیدادگاه‌های جمهوری اسلامی و بدون داشتن وکیل محاکمه ناعادلانه شدیم. انواع شکنجه های جسمی و روحی را متحمل شدیم. از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی خود هرگز برخوردار نبودیم. حکومت ستمگر، بارها و بارها تحت عناوین مختلف، با توسل به دروغ و فریب و ریا، تحت عنوان جلسه بازپرسی، جلسه دادگاهی، ما را از زندان خارج و ماه‌های متوالی در خانه‌های امن، مورد بازجویی‌های خشن (همراه با شکنجه، توهین و اهانت) قرار داد.

بازرسی‌های وحشتناک بدنی و غیر انسانی و استفاده از دستبند و پابند، به شیوه‌های قرون وسطایی و مطابق اصول برده‌داری، بخشی از رنجنامه‌های ماست. یعنی جنسیت زنانه ما، آنقدر برای جمهوری ضد زن وحشت به همراه دارد که برای جا به جایی ما از محافظان متعدد، همراه در قل و زنجیر کردن دست و پاهایمان باید استفاده شود ؟

علیرغم این که در سیاه چاله‌های قرون وسطایی این افراد نگهداری می‌شویم، حتی برای رفتن به درمانگاه یا جابه‌جایی بین زندان‌ها یا حضور در بیدادگاه‌ها و حضور در سالن ملاقات که البته در بیشتر موارد ما در محرومیت از ملاقات به سر برده‌ایم، ما را مورد بازرسی‌های بی شرمانه خود قرار می‌دهند. مگر در سیاه چاله‌ها توسط دوربین‌ها و ماموران سرکوبگر رصد نمی‌شویم؟

اینجانبان زینب جلالیان و سهیلا حجاب، جمهوری اسلامی را به رسمیت نمی‌شناسیم و هرگز از آنها تقاضای مرخصی، آزادی و عفو نکرده‌ایم و نخواهیم کرد. چرا که فردی طلب بخشش و عفو می‌کند که مرتکب اشتباهی شده باشد . ما پژواک خواسته‌ها، آرزوها، حقوق مدنی و شهروندی از دست رفته مردمان کشورمان بوده‌ایم.

رژیم دیکتاتوری‌ای که ۴۱ سال است مردم کشور ما و سرمایه‌های ملی و منابع طبیعی را به اشکال مختلف به نابودی کشانده، باید در پیشگاه مردم هم عذرخواهی کند و هم پاسخگوی تمام جنایات خود در دهه های مختلف باشد و هم در دادگاه‌های ملی محاکمه شود.

بعد از تحمل تمام رنج‌ها و دردهایی که در سطور بالا به آن اشاره شد ما را به زندان شهر ری منتقل کردند تا به خیال خام خود ما را تنبیه کنند؛ چرا که زندان قرچک ورامین دارای بدترین وضعیّت در میان زندان های سراسر کشور است.

اما ای دیکتاتور آیا نمی‌دانی که دردها و رنج‌ها انسان‌ها را بزرگ‌تر، متعالی‌تر، خودساخته‌تر و قوی‌تر می‌کند؟! ما از این که در این زندان حبس می کِشیم ، اصلاً آزرده خاطر نبوده و نیستیم.

ما در این زندان با زن‌هایی آشنا شدیم که با اَشکال مختلف از سوء مدیریت جمهوری اسلامی در امور متفاوت رنج کشیده بودند. حضور ما در این مکان باعث شد ما پای صحبت کسانی بنشینیم که بتوانیم در جهت احقاق حقوق از دست رفته زنان، کوشاتر باشیم. ما باید پاسخگوی تاریخ باشیم. اگر می‌بینید که ما دست به اعتصاب غذا زده‌ایم (برای انتقال از این زندان)، فقط برای مطالبه حقوق انسانی ماست. این که به نسل حاضر و نسل های آینده بگوییم در هر وضعیتی که هستید، مطالبه‌گر حقوق خود باشند. به گفته یکی از بزرگان: “اگر در جامعه ای زنی روزنامه خواند و از سیاست حرف زد، به آینده آن کشور خوش بین باشید”.

جالب این‌جاست که رئیس قوه قضائیه در سخنرانی مفصلی که از صداوسیمای میلی پخش کرد اعلام کرد که محل نگهداری زندانیان سیاسی باید جدا از جرایم عمومی باشد و با زندانیان سیاسی با احترام برخورد شود. اما این گفته ها فقط تبلیغات رسانه ای به همراه داشت. چرا که در عمل به هیچ شکل به آنچه که گفتند عمل نکردند.

محلی که در آن نگهداری می شویم، عملا تبدیل به کمپ معتادان شده! زنان آسیب دیده از اجتماع که ابتدا باید درمان شوند، سپس آموزش ببینند و در نهایت به آغوش اجتماع برگردند. تأسف‌بارتر این که اکثریت زندانیانی که به اینجا وارد می شوند ، تحت عنوان جرایم فساد و فحشا و روابط خارج از ازدواج هستند. این زنان به دلیل روابط متعدد، ناقل بیماری‌های عفونی، هپاتیت، زگیل تناسلی و بسیاری بیماری‌های دیگر هستند و متاسفانه سطح بهداشت زندان بسیار ضعیف و همچنین عدم رعایت حداقل بهداشت از سوی زندانیان، رنج مضاعفی به همراه دارد.

ضرب و شتم… معضل تجاوز در میان زنان زندانی و ضرب و شتم متعدد میان آنان با وسایل متعدد که برای زد و خورد ها استفاده می‌کنند، احساس امنیت جسمی و آرامش روحی ما را به مخاطره انداخته!

در اوج بیماری کرونا، اینجانب زینب جلالیان را از زندان خوی به زندان شهر ری منتقل کردند و نگهداری در میان بیماران مبتلا به کرونا موجب شد که من زینب جلالیان به کرونا مبتلا شوم و بدون هیچگونه رسیدگی، ریه‌ام دچار آسیب شدید شود. هم اکنون هم در اتاقی نگهداری می‌شوم که تست کرونای افراد آن مثبت اعلام شده و بدون هیچگونه فاصله گذاری، بدون ماسک و مایع ضدعفونی و الکل، نفس و نفس با آن‌ها زندگی می‌کنیم.

با توجّه به این که اینجانب سهیلا حجاب در اعتصاب غذا هستم، سیستم ایمنی بدنم ضعیف شده و مطابق گفته‌های دکتر، خطر ابتلا به کرونا بدن اینجانب را تهدید می‌کند.

شرم بر جمهوری اسلامی که ما به خاطر ابتدایی‌ترین حقوق انسانی خود (یعنی بهداشت و مراقبت جسمانی)، دست به اعتصاب غذا زده‌ایم که از سیاه‌چال قرچک ورامین به سیاه‌چال اوین منتقل شویم.

این اعتصاب باید برای خواسته‌های بزرگ تری مانند آزادی اتفاق می‌افتاد، اما علیرغم تمام دردها و رنج‌ها و شکنجه‌ها، ما برای احقاق حقوق انسانی و مدنی مردمان خود ایستاده‌ایم و همچنان برای احقاق حقوق انسانی و مدنی خود، همچنان سراپا ایستاده‌ایم و باز هم خواهیم ایستاد. به قولی: “سیصد گل سرخ یک گل نصرانی، ما را ز سر بریده می‌ترسانی؟، ما گر ز سر بریده می‌ترسیدیم، در محفل عاشقان نمی‌رقصیدیم”.

پشت این میله‌ها، امید برای یک زندگی آزاد در وجود ما زبانه می‌کشد. “ما نباید بمیریم، رویاها بی مادر می‌شوند” (بخشی از شعر سیدعلی صالحی).

سهیلا حجاب و زینب جلالیان/ ۳ تیرماه ۹۹/ زندان قرچک ورامین”.

در خصوص نویسندگان این نامه گفتنی است، زینب جلالیان در سال ۱۳۸۶ بازداشت و در سال ۱۳۸۸ به اتهام خروج غیر‌قانونی از کشور به یک سال حبس تعزیری و به اتهام محاربه از طریق عضویت در گروه‌های مخالف نظام به اعدام محکوم شد. حکم اعدام او در دادگاه تجدیدنظر و دیوان عالی کشور تایید اما با یک درجه تخفیف مورد عفو قرار گرفته و محکوم به حبس ابد تقلیل یافت. بنا به گفته خانم جلالیان در زمان بازداشت از طریق شلاق بر کف پا، مشت به شکم، کوباندن سر به دیوار و تهدید به تجاوز مورد آزار و شکنجه قرار گرفته بود. زینب جلالیان روز دوشنبه ۸ اردیبهشت ۹۹. به دلایل نامشخصی از زندان خوی خارج و نهایتا در تاریخ ۱۳ اردیبهشت به بند قرنطینه زندان قرچک ورامین منتقل شد.

سهیلا حجاب خردادماه ۹۸ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بند زنان زندان اوین منتقل شد. خانم حجاب مدتی پس از بازداشت به یکی از خانه‌های امن اطلاعات سپاه منتقل و مدتی بعد مجددا به بند زنان زندان اوین بازگردانده شد. سهیلا حجاب در تاریخ ۲۸ اسفند ۹۸ توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی محمد مقیسه از بابت اتهاماتی ازجمله “تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی، تشویش اذعان عمومی به قصد آشوب و تشکیل گروه غیرقانونی” مجموعا به ۱۸ سال حبس تعزیری محکوم شد. با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی ۵ سال حبس تعزیری برای وی قابل اجرا خواهد بود. خانم حجاب پیشتر در تاریخ ۲۴ اسفندماه ۹۸ با تودیع قرار وثیقه ۳ میلیارد تومانی، به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی از زندان اوین آزاد شد. وی نهایتا در تاریخ ۴ خردادماه ۹۹ بازداشت و به زندان قرچک ورامین منتقل شد.

زینب جلالیان از روز شنبه ۳۱ خردادماه با طرح خواسته انتقال خود به زندان خوی و یا زندان اوین دست به اعتصاب غذا زد. همچنین سهیلا حجاب که از تاریخ ۲۷ خرداد در اعتراض به نگهداری خود در زندان قرچک ورامین و عدم انتقال به زندان اوین دست به اعتصاب غذا زد، کماکان در اعتصاب بسر می‌برد.

ماه عسل نامزد دموکرات چه زمانی به پایان می‌رسد؟


به گفته برخی منابع خبری، نامزد حزب دمکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بدون اینکه فعالیت خاصی انجام دهد، مجبوبیت‌اش در نظرسنجی‌ها افزایش پیدا کرده است. اما بعد از آغاز مناظرات انتخاباتی این محبوبیت ممکن است کاهش پیدا کند.

محبوبیت بایدن ارتباط چندانی با تلاش‌های وی ندارند. بسیاری کارشناسان، از جمله برخی دمکرات‌ها، معتقدند که افزایش محبوبیت بایدن و کاهش محبوبیت ترامپ، حاصل اشتباهات شخص ترامپ است.

در حال حاضر بایدن بهترین روز‌های خود را سپری می‌کند. او در زیرزمین خانه خود نشسته است، ولی محبوبیت‌اش در مقابل ترامپ در حال افزایش است. فاصله او با ترامپ تقریبا ۱۰ درصد شده است. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که بایدن در اکثر ایالت‌هایی که بین جمهوریخواهان و دمکرات‌ها در نوسان هستند نسبت به ترامپ جلوتر است.

اما به اعتقاد برخی ناظران، این ماه عسل ممکن است تا روز انتخابات ادامه پیدا نکند. بالاخره بایدن باید روزی در مناظرات حضوری با ترامپ شرکت کند. ستاد ترامپ دنبال این هستند که بایدن را بیشتر درگیر مناقشات رسانه‌ای کنند. همچنین، این ستاد دنبال افزایش جلسات مناظرات است. چرا که آن‌ها می‌دانند در مناظرات، ترامپ برای مطرح کردن انتقادات خود از بایدن فرصت مناسبی خواهد داشت.

به گفته «تری مکولیف»، حامی بایدن و رئیس ستاد هیلاری کلینتون در انتخابات گذشته، بایدن از نظر رسانه‌ای نمی‌تواند با ترامپ رقابت کند.

گفته می شود به خاطر اقدامات جنجالی ترامپ، بسیاری از مستقل‌ها و میانه‌رو‌ها به بایدن روی آورده اند. اما بایدن از تزریق هیجان به طرفداران‌اش ناتوان است. همچنین، طرفداران بایدن برخلاف طرفداران ترامپ در هواداری از نامزد خود تعهد زیادی ندارند.

یک نظرسنجی مشترک «ای بی سی» و واشنگتن پست نشان داد که ۷۴ درصد طرفداران بایدن به رأی دادن به وی متعهد هستند. این در حالی است که ۸۷ درصد طرفداران ترامپ به رأی دادن به وی متعهد هستند. اوج حمایت دمکرات‌ها از بایدن در ماه مارس بود، ولی آن زمان هم این حمایت در مقایسه با نامزد‌های قبلی دمکرات در دو دهه گذشته کمتر بود.

پزشک شکنجه گر اسد زبان به افشاگری باز می کند؟


معترضان در جنوب سوریه به خیابان‌ها بازگشته‌اند، همان‌ جایی که در سال ۲۰۱۱ صحنه شروع تظاهرات اعتراضی علیه رژیم اسد بود. تظاهرکنندگان همچنین با شعارهایی علیه حضور نظامی سپاه قدس و نیروهای وابسته به آن خواستار اخراج نیروهای تحت حمایت رژیم ایران از سوریه شدند.

برخی منابع خبری تصاویری منتشر کرده اند که در آن گروه بزرگی شعار می‌دهند: “ایران، سگ‌هایت را جمع کن” و “نه حزب‌ا لله، نه ایران”….آنها می گویند که حمایت های مالی و تسلیحاتی رژیم ایران است که بشار اسد را همچنان در قدرت نگاه می دارد.

اینها در حالیست که یک پزشک سوری مظنون به دست داشتن در شکنجه مخالفان رژیم اسد در آلمان بازداشت شده است.

دادستان فدرال آلمان این پزشک سوری را مظنون به ارتکاب جنایت علیه بشریت و آزار جسمی خطرناک تشخیص داده و علیه او اعلام جرم کرده است.

خبرگزاری آلمان با ارسال این گزارش نوشت: شواهد زیادی حاکی از آن است که نیروی قدس، واحد برون مرزی سپاه پاسداران، از آغاز حرکت‌های اعتراضی در سوریه در کنار نیروهای حکومتی قرار گرفته و در سرکوب خونین معترضان به آنها یاری رسانده ‌است.

اجرای تحریم های قیصر یا سزار

تحریم‌های جدید و گسترده آمریکا علیه رژیم سوریه موسوم به “قانون سزار” اجرایی شد

ایالات متحده آمریکا تحریم‌های گسترده و شدیدی را بر رژیم سوریه اعمال می‌کند. این تحریم‌ها که در قالب قانون موسوم به “سزار” از امروز چهارشنبه ١٧ ژوئن اجرایی می شود، به مثابه یک کارزار فشار حداکثری، علیه رژیم دمشق است.

به گزارش رادیو فرانسه، این تحریم‌ها همچنین روسیه و رژیم ایران را به عنوان دو شریک مهم اقتصادی و استراتژیک سوریه، هدف قرار داده داده است.

نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل گفت: هدف ما محروم کردن رژیم سوریه از درآمدها و حمایت هایی است که این رژیم از آنها برای انجام اقدامات شنیع گسترده و نقض‌ مکررحقوق بشر استفاده می‌کند و این اقدامات مانع از دست‌یابی به یک راهکار سیاسی در این کشور شده و به شدت احتمال صلح را کاهش می‌دهد.

در عمل کارزار فشار حداکثری آمریکا، رژیم سوریه را در برابر دو گزینه قرار داد می دهد. عمل به روند سیاسی طبق قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت و یا تداوم توقف کمک‌ها برای بازسازی سوریه و در همین حال اعمال تحریم‌های همه جانبه و گسترده علیه رژیم سوریه و کشورهایی که از این رژیم حمایت مالی می کنند.

قتل منصوری در رومانی؛ دادستان خامنه‌ای چه گفت؟


دادستان کل خامنه‌ای: مسأله مشکوک است!

وزارت امور خارجه رومانی سفیر جمهوری اسلامی در بخارست را احضار و نسبت به اظهارات مقام‌های حکومتی درباره مرگ غلامرضا منصوری ابراز شگفتی کرد.

بیانیه وزارت امور خارجه رومانی افزوده که اقدام وزارت امور خارجه رژیم ایران برای ارسال یادداشت در تاریخ ۳۱ خرداد و نیز اظهارنظرهایی که برخی مقام‌های رسمی این رژیم درباره تحقیقات مربوط به مرگ منصوری می‌کنند، مایه شگفتی است.

در همین حال دادستان کل خامنه‌ای برای رد گم کنی در مورد قتل منصوری گفته: مسأله مشکوک است!

آخوند منتظری در پاسخ به مجری صداوسیما که پرسید برخی می‌گویند (منصوری) جعبه سیاه بوده می‌خواستند مثلا جعبه سیاه از بین برود، گفن” گفته می‌شود خودکشی هست گفته می‌شود او را کشتند، نمی‌دانیم چی هست!

وی افزود: ما به‌ عنوان یک مقام قضا نمی‌توانیم تا زمانی که ابعاد قضیه روشن نشده، نمی‌توانیم اظهارنظر جدی بکنیم! ابعاد حادثه برای ما کاملا ناشناخته و مشکوک است، کاملاً مورد سؤال هست.

قتل منصوری را به گردن “پلیس بین‌الملل” انداختند!

وزارت‌ خارجه جمهوری اسلامی پیش تر برای پرده‌پوشی قتل قاضی منصوری در رومانی در یک فرار به جلو سفیر این کشور در تهران را احضار و خواستار اقدام فوری برای روشن شدن قتل او شده بود.

همزمان آخوند روح‌الله حسینیان، همدست سعید امامی در قتل‌های زنجیره‌ ای برای دور کردن انگشت اتهام از بیت رهبری و اطلاعات سپاه پاسداران با این ادعا که حکومت ایران هیچ دلیلی برای کشتن منصوری نداشته است، گفت: برای جمهوری اسلامی زنده بودن آقای منصوری مهم بود زیرا در صورتی که او به کشور بازمی‌گشت یا به کشور آورده می‌شد، امکان آن وجود داشت که شواهد و قرائنی در پرونده مالی مطروحه کشف شود و حتی اموال برده شده به بیت‌المال بازگردد و چه بسا اگر منصوری دادگاهی می‌شد بسیاری از زوایای پنهان پرونده اقتصادی اخیر کشف می‌شد.

وی افزود: جمهوری اسلامی هیچ انگیزه عقلایی برای کشتن منصوری نداشت و اتفاقا یکی از انگیزه آنهایی که منصوری را کشته‌اند از بین بردن منافع جمهوری اسلامی بوده است.

این در حالیست که پیامی که منصوری پیش از مرگ در شبکه های اجتماعی منتشر کرده بود نشان می داد که او مصمم به مبارزه است تا خود را تبرئه کند و در این راه، حاضر است زبان بگشاید.

حقوقدان، علیزاد‌‌‌ه طباطبایی به روزنامه “آرمان ملی” گفته است: منصوری سرنخ کشف فساد‌ها بود.

حسام‌الدین آشنا، یکی از مشاوران امنیتی روحانی در واکنش به خبر مرگ قاضی منصوری در توییتر نوشت:

…به‌نظر می‌رسد پرونده موسوم به «طبری» دارای ابعادی غیر اقتصادی هم هست. بدون وجود شبکه‌هایی فعال در هر سه قوه و چه بسا نهاد‌های دیگر بعید است فسادی شکل بگیرد که یک متهمش در رومانی از دنیا رانده شود. نکند سر و ته پرونده زده شود. لطفا مراقب ⁧داروی نظافت⁩ (واجبی) باشید…

ایران؛ تاوان دستگیری از رعیت می شود دستگیری!


اتهامات بی پايه و اساس اطلاعات سپاه علیه موسسه خیریه امام علی که یکی از بزرگترین نهادهای خیریه غیردولتی در ایران محسوب می شود

یک کاربر ایرانی در واکنش به بازداشت مسئولین این موسسه خیریه نوشت: چشمِ تنگِ پاسدارانی که صاحب کل مملکت شده‌اند همین یک نهاد مردمی را هم که دست فقرا را میگرفت نتوانست ببیند. در مملکتی که پاسداران خامنه ای آن را به فلاکت رسانده‌اند، تاوان دستگیری از رعیت می شود دستگیری!

دفتر جمیعت امام علی پلمپ شد و موسس و دو عضو ارشد این موسسه خیریه بازداشت شدند؛ منابع نزدیک به سپاه این افراد را به همکاری با رسانه‌های بیگانه متهم کردند

به گزارش رادیو فرانسه، خبرگزاری فارس، نزدیک به سپاه پاسداران، در گزارشی آورده است: عناصر اصلی این موسسه علاوه بر توهین به مقدسات و ترویج تفکرات انحرافی ضد دینی با رسانه‌های معاند و بیگانه همکاری داشته اند.

خبرگزاری تسنیم نیز در گزارشی درباره بازداشت موسس جمعیت امام علی نوشت: وی و عوامل مرتبط با او با سوء استفاده از عناوین مقدس در سایه اجراء برنامه‌های شبه فرهنگی- اجتماعی به ترویج فرهنگ التقاطی و توهین به مقدسات و ترویج تفکرات انحرافی ضددینی با همکاری رسانه‌های بیگانه پرداخته و در طول سال‌های فعالیت علاوه بر همراهی با مراکز بیگانه، ادعاهایی مانند مبارزه با تبعیض و مباحث حقوق بشری و مبارزه با فقر و معضلات اجتماعی را مطرح کرده است.

این در حالیست که جمعیت امام علی، یک جمعیت خیریه مردمی و مستقل دانشجویی است که از سال ۱۳۷۸ آغاز به کار کرد و به گفته‌ی مسئولان این نهاد، ده هزار عضو بطور داوطلب با این موسسه خیریه همکاری دارند. این نهاد با سرزدن به محله‌های محروم در شهرهای مختلف بسته‌های غذایی و بهداشتی توزیع می‌کنند.

گزارش ماهیانه نقض حقوق کودک و نوجوان،خرداد ماه ۱۳۹۹

  تنطیم نمودار لیدا اشجعی    تهیه کننده گزارش : رضا ویسانیان پیوستگی خشونت در قتل های ناموسی که کودکان را نشانه میرود دقیقا از عدم مسئولیت و نظارت در امور اداری وحمایتی نشات میگیرد وسوال بر انگیز؛ که تا چه حد قانون «حمایت از کودکان» در پیشگیری از وقوع جرم موثرخواهد شد ؟؟؟ اخبار …

ادامه‌ی مطلب

دلار ۲۰هزار تومان شد؛ نماز وحشت بخوانید!عکس


نرخ دلار از ۲۰ هزار تومان نیز گذشت

قیمت هر دلار آمریکا در معاملات روز دوشنبه(۲ تیر ۱۳۹۹) بازار ارز ایران از مرز ۲۰ هزار تومان فراتر رفت و به بالاترین حد تاریخی خود رسید.

با رسیدن قیمت دلار به ۲۰هزار تومان برخی رسانه‌ها در ایران آن را به نماز آیاات دیروز در مجلس ولایت ربط دادند. از جمله روزنامه اقتصاد سرآمد در تیتر صفحه اول خود با تصویر جالبی نوشت: دلار ۲۰۰.۰۰۰ریال، سکه ۸۰.۰۰۰.۰۰۰ریال، مجلس نماز وحشت هم بخوان! هر چه کردیم یک متن در شرح این تیتر بنویسیم، دیدیم چه جای شرح دارد؟ مردم خود به همه چیز واقف‌اند.

روزنامه وطن امروز هم نوشت: قیمت دلار در دولت روحانی ۶برابر شد که در تمام دولت های پیشین این رشد بی‌سابقه بوده است.

امروز همزمان هر یورو نیز در بازار آزاد تهران تا ۲۲ هزار و ۵۰۰ تومان افزایش یافت.

ادامه اعتصاب کارگران نیشکر هفت ‌تپه؛ هشتمین روز

اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه روز دوشنبه دوم تیر ماه وارد هشتمین روز متوالی در اعتراض به عدم رسیدگی به مطالباتشان شد.

علی بنی‌سعد از فعالان کارگری نیشکر هفت‌تپه در این باره به ایلنا گفت: «به نظر می‌رسد بعد از مذاکرات و وعده وعید‌های سال گذشته، مشکلات به دنبال اتهاماتی که به مدیرعامل مجتمع وارد شده و او را درگیر دادگاه کرده، بروز کرده است.»

او با اشاره به معوقات مزدی و بیمه‌ای کارگران تصریح کرد: «کارگر کار می‌کند و مزد خود را می‌خواهد و همین ما را مجبور به اعتصاب دوباره کرده است.»

به گفته بنی‌سعد از سال ۹۴ تاکنون کارگران نیشکر هفت تپه ۱۲۵ بار اعتصاب کرده‌اند.

این فعال کارگری با اشاره به گستردگی شیوع کرونا در استان خوزستان افزود: «آیا این درست است که در این شرایط که می‌گویند از تجمعات کوچک خودداری کنید، ۵۰۰ یا ۱۰۰۰ کارگر (برای حقوق اولیه خود) دست به تجمع و اعتصاب بزنند؟»

کرونا/ایران؛ فوت استاد اقتصاد/آمارها کاملا امنیتی


جمشید پژویان، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی و رئیس سابق شورای رقابت بدلیل ابتلاء به بیماری کرونا صبح امروز درگذشت.

وی در ابتدای دولت دهم با تأسیس شورای رقابت، ریاست این شورا را برعهده داشت.

همزمان مدیر هماهنگی ستاد ملی کرونا در ایران اعلام کرد: تا کنون بیش از ۱۰۰ نفر از کادر پزشکی و پرستاری کشور در مقابله با کرونا جان خود را از دست داده‌‌اند.

این در حالیست که دبیرکل خانه پرستار به روزنامه رسالت گفته: در خصوص آمار پرستاران مبتلا نمی‌توانیم رقمی را اعلام کنیم. آمارها کاملا امنیتی هستند.

در همین حال معاون کل وزیر بهداشت جمهوری اسلامی گفته: پیش‌بینی می‌شود کشور تا یک سال آینده درگیر کرونا باشد و مرگ و میر‌های ناشی از آن همچنان ادامه داشته باشد.

کُرونا در ایران: مرگ سُکان زندگی را در دست دارد

منصور امان: در همان حال که در بیشتر کانونهای کُرونا در جهان مُنحنی ابتلا به ویروس کُرونا رو به پایین گرایش دارد و شرایط در برخی کشورها به گونه تدریجی به حالت عادی برمی گردد، در ایران چنین می نماید که این پاندمی مرگبار خانگی شده است.

نزدیک به پنج ماه پس از بُروز کُرونا، هیچ نشانه ای از تخفیف بُحران مرگ و بیماری در چشم انداز دیده نمی شود. کُرونا همچنان در اوج ظرفیت خود است و مردُم ایران دیریست که مرزهای توانایی و تحمُل جسمی، روانی و اقتصادی شان را پُشت سر گذاشته اند. آنها بدون حفاظت و بی هیچ حمایتی در چنگال ویروس دست و پا می زنند و حاکمان کشور که حفظ زندگی آنها را در دفتر کار خود ندارند، حتی از ثبت مرگ شان نیز سر باز می زنند.

مردُم همچنان در چارگوشه کشور دسته دسته و به طور انبوه زیر تیغ کُرونا سلاخی می شوند. آمار دولتی از ابتلای روزانه دو هزار نفر به ویروس سُخن می گوید؛ یک رقم هولناک که وزارت بهداشت مُلاها روز پنجشنبه ۱۵ خرداد آن را به بیش از ۳۵۰۰ نفر افزایش داد. هر گاه در نظر گرفته شود که وظیفه اصلی دستگاه اداری مزبور در بُحران کُرونا، پنهان سازی، دروغپردازی و آرایش آمار است، می توان حدس زد که رقم واقعی ابتلای روزانه در چه ابعادی گردش می کند.

از اوایل اسفند سال گذشته که شیوع ویروس در قُم افشا گردید، تیتر اخبار گرد آن ثابت مانده و صدای آژیر قرمز در سراسر کشور حتی لحظه ای خاموش نشده است. همه جا بیماری، گُرسنگی، مرگ و سوگواری است که سُکان زندگی را در دست دارد. رژیم ولایت فقیه ارزان ترین و ساده ترین راهکار را برگزیده و ده ها هزار کشته و چند صد هزار بیمار تاوان آن است.

آنچه که به همینگونه ثابت مانده، رویکرد رژیم حاکم در این پروسه دهشتناک است. از وعده رییس جمهور مُلاها به “عادی شدن اوضاع از شنبه” در اسفند ماه سال پیش تا اعلام هفتگی “مهار و کنترل” شیوع ویروس، حاکمان کشور مُمتد و یکنواخت تلاش کرده اند توجُه مردُم را از بی برنامگی مُطلق و رها سازی پاندمی مُنحرف سازند، آنها را نسبت به خطری که تهدیدشان می کند گُمراه کنند و بدینوسیله آرام نگه شان دارند. رُسوا ترین نیرنگ آنها در این راستا، تقسیم غیرواقعی کشور آفت زده به مناطق سبز، زرد و قرمز و وانمود کردن عادی یا کم خطر شدن قسمتهایی از آن است؛ دُروغ تبهکارانه ای که “نظام” نتوانست حتی دو هفته هم آن را پابرجا نگه دارد، اما زمان و میدان تحرُک کافی در اختیار ویروس گذاشت تا آن دسته کسانی را که به اعتبار این ارزیابی کاذب خود را در امنیت احساس می کردند، به شُمار قُربانیان اش اضافه کند.

بخش دیگر استراتژی کُرونایی حاکمیت، افکندن مسوولیت اوضاع وخیمی که مردُم در آن گرفتار شده اند به دوش خودشان و مُتهم ساختن شان به “بی توجُهی به توصیه های مسوولان”، “سهل انگاری”، “رعایت نکردن بهداشت” و هر فرافکنی دیگری است که بتواند بی کفایتی و برخورد غیرانسانی دستگاه حاکم را در سایه قرار دهد. بر این اساس شگفت آور نیست که به مُوازات گُسترش کُرونا به اُستانهای جدید و بازگشت به اُستانهای درگیر با شدت بیشتر، گردانندگان رژیم ج.ا دوباره انگُشت اتهام خود را به سوی جامعه نشانه گرفته اند. این بار نیز آنها سفر شهروندان در روزهای تعطیلات را دستاویز قرار می دهند و با ارایه رقمهای فانتزی از تعداد مُسافران و سفرهای انجام شده، مردُم را مُقصر می شمارند.

“خبر خوش” مسوولان “نظام” به مردُم این است که “باید یاد بگیرند با کُرونا زندگی کنند”. این رهنمود قضا و قدری فقط می تواند از سوی حُکومتی پیشنهاد شود که سلامت، خوشبختی و زندگی شهروندانش را تا آنجا هیچ می انگارد که حتی همنشینی یک قاتل سریالی با پیشینه کُشتار جمعی را نیز بر آنها روا می داند. پاسُخ آتشین به رژیم ج.ا و گردانندگان تبهکار آن در راه است. آنان که مردُم را حقیر و بی ارزش می انگارند، طناب کرامت، آگاهی و خشم آنها را بر گردن حمل می کنند.