ژوئن 25
عکس؛ مهریه بانوی خوش ذوق: مبارزه با بیسوادی!
ژوئن 25
چگونه یکی دیگر از تاسیسات مخفی سپاه لو رفت؟

جمهوری اسلامی در مجتمع جاجرم وابسته به شرکت آلومینای ایران در در شمال استان خراسان، تاسیسات مخفی و ویژهای زیر نظر سپاه پاسداران برای تولید پودر آلومینیوم ایجاد کرده است. از این پودر در ساخت سوخت جامد برای موشک استفاده میشود.
به گزارش رادیو فرانسه، خبرگزاری رویترز بر اساس سخنان یکی از مدیران دولتی پیشین در ایران و اسنادی که وی در اختیار داشته، مینویسد «جمهوری اسلامی از پنج سال پیش تولید پودر آلومینیوم برای استفادههای نظامی را در این تاسیسات آغاز کرده است.
این خبرگزاری در یک گزارش ویژه با عنوان «از درون پروژه مخفی ایران برای تولید پودر آلومینیوم برای موشک» درباره برنامه موشکی رژیم ایران نوشت: در گوشه کویر در شمال استان خراسان در شمال شرقی ایران در نزدیکی بزرگترین منابع بوکسیت (هیدروکسید آلومینیم) در این کشور، یک مجتمع تولید آلومینیوم وجود دارد.
اما سایت نزدیک جاجرم همچنین محل تأسیسات مخفیای است که توسط سپاه پاسداران راهاندازی شده است. بهگفته یک مقام پیشین حکومتی و بر اساس مدارکی مربوط بهاین تأسیسات که او در اختیار رویترز قرار داده این تأسیسات بهتولید پودر آلومینیوم برای بکارگیری در برنامه موشکی اشتغال داشته است. پودر آلومینیوم که از مشتقات بوکسیت است، یک جزء کلیدی در پیشرانهای سوخت جامد است که برای پرتاب موشکها بهکار میروند.
این مقام پیشین که امیر مقدم نام دارد گفت که دو بار از این تأسیسات گمنام بازدید کرده و هنگامی که او ایران را در سال ۲۰۱۸ ترک میکرده تولید همچنان ادامه داشته است.
تولید پودر آلومینیوم در ایران برای استفاده در موشک، که تا بهحال گزارش نشده بود در گرماگرم تحریمهای بینالمللی صورت گرفته که برای سد کردن تلاشهای این کشور برای بهدست آوردن تکنولوژی سلاحهای پیشرفته طراحی شده بودند. ایالات متحده و متحدانش، توانمندیهای موشکی رژیم ایران را بهمثابه تهدیدی برای منطقه و جهان مینگرند.
ژوئن 25
ترامپ: تصور کنید این بایدن خوابآلود پیروز شود!

رئیسجمهور آمریکا با تکرار اتهام پسر جو بایدن، گفت: میتوانید تصور کنید که «جو خوابآلود» در ریاست جمهوری پیروز شود؟ این کشور آشفته خواهد شد.
به گزارش ایرنا، ترامپ در گردهمایی انتخاباتی که در شهر فینیکس ایالت آریزونا برگزار شد، گفت: من به خاطر بایدن و اوباما الان اینجا هستم. اگر آنها کارشان را خوب انجام داده بودند، ما اینجا نمیبودیم. من به خاطر عملکرد رئیس جمهوری اوباما و جو بایدن که کارشان را درست انجام ندادند، الان اینجا هستم.
ترامپ در این سخنرانی به موضوع ویروس چینی کرونا، هلاکت قاسم سلیمانی و کشته شدن ابوبکر البغدادی رهبر گروه تروریستی داعش هم پرداخت و گفت: ما هرگز تسلیم خشونت آنها نخواهیم شد. به همین دلیل است که باید در ۳ نوامبر پیروز شویم. ما باید پیروز شویم.
نظرسنجیهای سراسری روایت کاملی ارایه نمیدهند
جوشوا سندمن، استاد علوم سیاسی دانشگاه نیو هِون می گوید اگر نتایج همه نظرسنجیها تا روز انتخابات سال ۲۰۱۶ درست بود، هیلاری کلینتون نامزد وقت دموکراتها اکنون باید رئیسجمهوری آمریکا بود!
وی معتقد است ارزیابی دادههای خام نظرسنجی به تصورات و کجفهمیهای نظرسنجها هم بستگی دارد. یکی از برگهای برنده ترامپ پوپولیستبودن او است. رهبران یا نامزدهای پوپولیست حمایت شهروندانی را کسب میکنند که باور دارند منافع و نگرانیهای آنها از سوی دولت مستقر و نهادهای اقتصادی و اجتماعی تأمین میشود. ترامپ متعهد شده که صدای زنان و مردان فراموششده باشد.
پیامها و اقدامات پوپولیستی ترامپ با تأکید بر جایگاه حمایتی او ازجمله در بین «افراد فراموششده»، «افرادی که تحصیلات دانشگاهی ندارند» و «طبقات کارگری» (بهویژه در شهرهای کوچک و مناطق روستایی)، مسیحیان انجیلی و محافظهکاران اجتماعی و فرهنگی و جمهوریخواهان محافظهکار است.
نظرسنجیهای انبیسی و روزنامه والاستریت ژورنال که چندهفته پیش انجام شده نشان داد محبوبیت ترامپ ۴۶درصد است، محبوبیت او دربین میانهروها ۳۶درصد و در بین جمهوریخواهان ۸۹درصد است. نظرسنجیهای سراسری روایت کاملی را از جایگاه حمایتی او ارایه نمیدهند.
شخصیت ترامپ و رفتارهای تهاجمی او قبل از انتخابات سال ۲۰۱۶ نیز معلوم بود و این امر رأیدهندگان آمریکایی را دلسرد نکرد. در ماههای اخیر نقش دولت او در کنترل همهگیری ناشی از شیوع کرونا و بیعدالتی نژادی با شکستی جدی و مخرب مواجه شد اما این امر نمیتواند تغییر چندانی در گرایشهای عمومی ایجاد کند.
ژوئن 25
کرونا؛ وضعیت فاجعه بار کارمندان گردشگری ایران

بنیاد میراث پاسارگاد: با شروع دوباره گردشگری روز گذشته «پولولیکاشویلی» دبیرکل سازمان جهانی گردشگری تاکید کرد که: «سقوط گسترده ی تعداد گردشگران، مشاغل و اقتصاد جهانی را تهدید می کند، بنابراین شروع دوباره کار گردشگری و مدیریت مسئولانه آن حیاتی است»
سازمان جهانی گردشگری اعلام کرده است، با این که ماه آوریل در سال های گذشته یکی از پررونق ترین ماه های گردشگری بوده، اما اعمال محدودیت های سفر ناشی از شیوع کرونا سبب کاهش نود و هفت درصدی رفت و آمد گردشگران جهان شده است.
بر اساس اطلاعات جدیدی که سازمان جهانی گردشگری درباره تاثیرات شیوع ویروس کرونا منتشر کرده کاهش گردشگری در جهان در ماه مارس پنجاه و پنچ درصد، و در چهار ماه اول سال 2020 چهل وچهار درصد بوده است. به این ترتیب چیزی حدود، گردشگری جهان حدود 195 میلیارد دلار زیان کرده است.
البته در سه دهه گذشته وضعیت گردشگری ایران هیچوقت مناسب نبوده، زیرا حکومت اسلامی طی سال های اخیر همه ی تلاش خود را برای جلب گردشگران مسلمان صرف کرده است. این گردشگران بیشتر از کشورهای همسایه و یا کشورهایی هستند که حکومت اسلامی سعی دارد در آن ها نفوذ سیاسی داشته باشد بیشتر این گردشگران با هزینه دولت به ایران می آیند و در واقع به جای آوردن پول، پولی هم از جیب مردمان ایران برای آن ها هزینه می شود. با این حال قبل از کرونا آمار رسمی تعداد گردشگران به ایران به پنچ میلیون هم نمی رسید. به همین دلیل است که این وزارت خانه خسارت وارده ناشی از کرونا را بر سه بخش میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی را سه میلیون و هشت هزار تومان برآورد کرده است.
در واقع بزرگترین زیانی که کرونا به گردشگری ایران زده، بیکاری کسانی ست که در ارتباط با گردشگری کار می کنند. ولی تیموری معاون گردشگری وزارت میراث فرهنگی اخیر به خبرنگاران گفته است: «ما با گروهی از کارمندان مشاغل مواجه هستیم که بیشتر از شش ماه است معیشت و اشتغالشان تحت تاثیر تحولات و حوادث کشور قرار گرفته و با شیوع ویروس کرونا هم رسما بیکار شدهاند و هم بیمه ندارند».
آیا در چنین شرایطی هم وزارت میراث فرهنگی حاضر نیست معادل همان پول هایی را که خرج آمدن «گردشگران مسلمان» کشورهای دیگر می کرد، خرج هزارها کارمند و کارگری کند که سال هاست برای میراث فرهنگی سرزمین شان کار کرده اند و اکنون بی حقوق و بیمه در بدترین شرایط به سر می برند؟
*****************************
کرونا نمیفهمد شرمندگی پیش زن و بچه یعنی چه
کرونا ویروس نبود، لودری بود که خانه و منبع درآمد محقر تاکسیران را با خاک یکسان کرد.
«انجمن تاکسیرانان شهر تهران»، نهادی است که تاکسیرانان برای حل مشکلاتشان از طریق گفتوگوی صنفی و کسب اجماع برای مذاکره با نهادهای متولی حکمرانی بر شهر، ایجاد کردهاند. با هدف بررسی بیشتر تاثیرات کرونا بر کسب و کار این قشر از رانندگان، نظرات آنها را جویا شدیم.
به گزارش ایلنا، راننده ای به نام مهدی که در تاکسی تلفنی کار میکند، گفت: «رانندگی جز مشاغلی است که به صورت مستقیم تحت تاثیر کرونا قرار گرفته است. متاسفانه کوچکترین حمایتی را از سوی مسئولان شاهد نیستیم. زمانی که طرح ترافیک آزاد شد، بیش از۵۰ درصد از درآمد من از بین رفت. حالا هم باید با جان خود بازی کنیم تا نانی به سفره ببریم و اقساطمان را پرداخت کنیم. شغل رانندگان تاکسی به گونهای است که با مسافران احتمالا ناقل ویروس برخورد میکنند اما به این دلیل که باید قسط پرداخت کنیم، هزینههای خودرو و تعمیر قطعات بیکیفیت آن را تامین کنیم و اجاره خانه را به روز کنیم، امکان خانهنشینی را نداریم. در این شرایط حتی یک ماه بیمه بیکاری به رانندگان تاکسی تعلق نمیگیرد. با خودروهای پلاک شخصی از نقاط مختلف کشور به تهران میآیند تا با مسافربری درآمدی داشته باشند. همین امر درآمد تاکسیرانان شناسنامهدار را کاهش داده است. سفره ما هر روز کوچک و کوچکتر میشود. امیداورم نفری یا نهادی به داد دل ۸۰ هزار تاکسیران تهران برسد.»
حسن هم که مانند مهدی بر روی تاکسی تلفنی کار میکند، گفت:«کرونا ویروس نبود، لودری بود که خانه و منبع درآمد محقر تاکسیران را با خاک یکسان کرد. در این شرایط نیاز به حمایتهای دولتی داریم. مثلا دولت باید به آنها در پرداخت حق بیمههایشان کمک کند. متاسفانه رانندگان با این مهمان ناخوانده تنها ماندهاند؛ البته از ویروس که عقل و هوش اجتماعی ندارد، انتظاری نداریم. حتما کرونا نه میداند و نه میفهمد که شرمندگی پیش زن و بچه یعنی چه. کرونا از عقب افتادن قسط وام و اجاره خانه هم چیزی نمیفهمد اما احتمالا مسئولان چنین مواردی را میدانند. از آنها انتظار داریم که انسانیتری به معیشت تاکسیرانان نگاه کنند. مسئولان محترم، همگی ما تاکسیرانان، مانند خودتان انسان هستیم و به زندگی عاری از تنش نیاز داریم. باید درآمد داشته باشیم. به گونهای برنامهریزی کنید که درآمدمان قطع نشود.»
شکرایی، راننده تاکسی بیسیم بانوان هم در پاسخ به این پرسش که کرونا چگونه تبدیل به سنگی پیش پای تاکسیرانان شده است، گفت: «هر دم از این باغ بری می رسد! بعد از ظهور اپلیکیشنها و شکلگیری مسافربرهای آنلاین که بدون هیچ مجوز قانونی کار حمل و نقل شهری را انجام میدهند، جناب کرونا همچون بختکی بر روی سفرههای تاکسیرانان افتاد. کرونا و نبود طرح ترافیک، موجب شد که تهران به «پارکینگ بزرگ تهران» تبدیل شود. اگرچه کرونا، سفرههای تاکسیران را بیش از پیش کوچک و کوچکتر کرد اما به دلیل اجرا نشدن طرح ترافیک بستر خوبی برای مسافربرهای شخصی و شهرستانی فراهم شد. زنان تاکسیران هم مستاصل و درمانده از این وضعیت هستند؛ چراکه بیشتر آنها سرپرست خانواده هستند.»
مرگ ناشی از کرونا یا به دلیل گرسنگی تفاوتی ندارد
یک نماینده مجلس با بیان اینکه نقطه محوری حمله ویروس کرونا طبقات فرودست است، گفت: قشر آسیبدیده هیچ پشتیبان و تشکلی ندارند و از هیچ کجا حمایت نمیشود. این قشر به دلیل تامین رزق روزانه در شمال شهرها پرسه میزنند و شب به حاشیه شهرها برای خواب میروند.
میرزایی نیکو افزود: طبقه فرودست بستر اصلی انتقال ویروس و ناقلان سیاری هستند که در همه جا حضور خواهند داشت، چون اگر روزانه کار نکنند از گرسنگی تلف میشوند و تفکیک و قرنطینه برای آنها بیمعنی است و مرگ ناشی از کرونا یا مرگ به دلیل گرسنگی برای آنها تفاوتی ندارد.
وی گفت: به بخش خدمات که ۴۴ درصد GDP ایران را در برمیگیرد و تعداد شاغلان این بخش شاید چیزی حدود ۴۰ درصد مشاغل ایران باشد، خسارت زیادی وارد شده که این خسارت بیشتر نیز خواهد شد؛ این بخش حدود ۵۵ درصد اقتصاد ایران را شامل میشود که ۴۴ درصد آن غیر از بخش خدمات عمومی است. مانند رستورانها، حمل و نقل، خرده فروشیها و… . این خدمات یعنی اگر ما تعداد شاغلان ایران را ۲۵ میلیون نفر بدانیم، چیزی حدود ۱۰ میلیون شغل به این بخش اختصاص دارد که نقدینگی هم ندارند.
وی افزود: بیتوجهی به قشر فرودست و آسیبدیده اثرات مخربی را ایجاد خواهد کرد.
فقر، قرنطینه مردم سیستان و بلوچستان را شکست
سخنگوی وزارت بهداشت از بحرانی شدن اوضاع در استان سیستان و بلوچستان و بالا رفتن شیب ابتلا به کرونا در این استان خبر داده است. همچنین گزارشهایی از وضعیت نابسامان کارگران فصلی در این استان منتشر شده که با شدت گرفتن شیوع کرونا و تعطیل شدن ساخت و سازها، بیکار شدهاند و وضعیت معیشتی آنان به خطر افتاده است.
نماینده زاهدان در مجلس شورای اسلامی در این باره گفت: قرنطینه و پروتکلهای بهداشتی مدتی جواب داد، اما وقتی افراد میبینند خانوادهشان بهخاطر بیغذایی دارد از هم میپاشد، مجبورند کار کنند.
وی افزود: در استان سیستان و بلوچستان ۷۴/۵ درصد از مردم زیر خط امنیت غذایی قرار دارند. این افراد باید در حال حاضر نیز کارگری کنند تا بتوانند برای خانواده خود غذا تهیه کنند. همه این مشکلات باعث شده که شیوع کرونا در زاهدان، شیب تندی داشته باشد.
روزنامه مستقل چاپ تهران در این باره نوشته است: اگر روند کنونی پیشروی خود را ادامه دهد، شکاف اجتماعی و سیاسی خلق میشود و ناهنجاریهای غیرقابل پیشبینی به وجود میآورد. تبعات این معادله همواره به شکل شورش و نافرمانی پیدا و پنهان به جامعه وارد میشود.
روزنامه شرق نیز نوشت: پیآمد این وضعیت، مولد خشم، ناامیدی و گسست اجتماعی است. بدون کارآمدسازی نظام، تغییر ناگزیر در راه است.
کیهان خامنهای در گزارشی به گوشه ای از غارت بی مانند مردم ایران بدست هزار فامیل تحت حاکمیت ملایان اشاره کرد و نوشت: …وزیری قرار بود در مجلس استیضاح شود. پس از رایزنیها نمایندهای که رأی به استیضاح داده، امضای خود را پس میگیرد و در قبال آن آپارتمانی در یکی از مناطق شمالی پایتخت به او داده میشود…
این منبع افزود: …در یک نمونه دیگر، فرزند نمایندهای با سن اندک مدیرعامل دهها شرکت دولتی با حقوق دهها میلیونی و پاداشهای چند صد میلیونی بوده است. عقلی متوسط هم میفهمد این فرد اگر فرزند فلان آقا نبود، بعید بود دربان شرکتی هم شود که اکنون مدیرعامل آن است…
ژوئن 25
دلار ۲۰ هزار تومانی چه بر سر مستضعفان میآورد؟
این هفته دلار آمریکا در باراز ارز ایران به مرز ۲۰ هزار تومان رسید؛ این درحالیست که مسئولان دولتی بارها و بارها ادعا کردند حتما نرخ ارز را کنترل خواهند کرد؛ دولت بارها علت پایین آمدن ارزش سرمایههای ریالی مردم و به طبع آن کاهش قدرت خرید را در جایی غیر از خود نشان کرد.
روحانی امروز گفت: شرایط امروز ناشی از تحریمها و کروناست. این در حالیست که به گفته یک کارشناس اقتصادی در ایران، مشکل اساسی در همان کژکارکردیهای نظامات سیاستگذاری دولت است.
مرتضی افقه میگوید: آقایان ممکن است تصور کنند با کنترل نقدینگی و به صورت تصنعی، اسمی یا به زور یک رقمی را برای تورم در همان محدوده هدف اعلام کنند اما حتی اگر این اتفاق هم بیفتد، به قیمت تشدید رکود خواهد بود، یعنی با کنترل نقدینگی، بسیاری از تقاضاها را کنترل کنند و این کاهش تقاضا، باعث کاهش تقاضا برای تولید و متوقف شدن چرخ بسیاری از کارخانجات شود؛ حاصل این رویه، اخراج گسترده نیروی کار خواهد بود.
وی افزود: با این حال ادعا خواهند کرد که تورم را کنترل کردهایم کما اینکه معتقدم با این شرایطی که داریم، حتی با کنترل سفت و سختِ نقدینگی هم نمیتوانند تورم را روی رقم ۲۰ یا ۲۲ درصد کنترل کنند. با روند فعلی، تورم واقعی حداقل بالای ۴۰ درصد خواهد بود.
این استاد دانشگاه گفت: بدون تردید همین امروز هم که اعلام کردهاند تورم خرداد ماه به ۲۷.۸ درصد کاهش یافته، تورم واقعی سبد خانوار بالای ۴۰ درصد و تورم واقعی و ملموسِ اقلام اساسی ازجمله خوراکیهای اصلی بالای ۶۰ درصد است؛ همین امروز با این معادلات ناکارآمد و معیوب اقتصادی، افزایش دستمزد ۲۶ درصدی کارگران بلعیده شده است؛ به راستی تا پایان سال چه بر سر سفرههای خالی طبقهی کارگر خواهد آمد؟!
دلار ۲۰هزار تومان شد؛ نماز وحشت بخوانید!
با رسیدن قیمت دلار به ۲۰هزار تومان برخی رسانهها در ایران آن را به نماز آیات دیروز در مجلس ولایت ربط دادند. از جمله روزنامه اقتصاد سرآمد در تیتر صفحه اول خود با تصویر جالبی نوشت: دلار ۲۰۰.۰۰۰ریال، سکه ۸۰.۰۰۰.۰۰۰ریال، مجلس نماز وحشت هم بخوان! هر چه کردیم یک متن در شرح این تیتر بنویسیم، دیدیم چه جای شرح دارد؟ مردم خود به همه چیز واقفاند.
روزنامه وطن امروز هم نوشت: قیمت دلار در دولت روحانی ۶برابر شد که در تمام دولت های پیشین این رشد بیسابقه بوده است.
امروز همزمان هر یورو نیز در بازار آزاد تهران تا ۲۲ هزار و ۵۰۰ تومان افزایش یافت.
ژوئن 25
تاکید امام جمعه بر فرستادن مردم به قربانگاه کرونا

امام جمعه مشهد و نماینده ولی فقیه، وزارت بهداشت را تحت فشار قرار داده و خواستار باز شدن حرم امام رضا شده است. این در حالیست که روند ابتلا به کرونا در ١٥ استان صعودی است و در برخی مناطق هر ساعت ٩ نفر به کرونا مبتلا می شوند.
آخوند علم الهدی خطاب به مسئولان وزارت بهداشت گفته: جناب حریرچی از شما درخواست دارم تا به مشهد با وضعیت ویژهای نگاه کنید، مساله تعطیلی و بستن درهای حرم یک جریان برخوردی شدید و عمدی با عواطف و احساسات عاشقان اهل بیت در سراسر دنیا بود. نباید این مرکز اقتصادی مهم در کشور را ببندید.
این در حالیست که علیرضا رئیسی معاون وزیر بهداشت از تأیید درخواست استان های قرمز برای تعطیلی و بازگشت محدودیت ها خبر داده است.
کُرونا در ایران: مرگ سُکان زندگی را در دست دارد
منصور امان: در همان حال که در بیشتر کانونهای کُرونا در جهان مُنحنی ابتلا به ویروس کُرونا رو به پایین گرایش دارد و شرایط در برخی کشورها به گونه تدریجی به حالت عادی برمی گردد، در ایران چنین می نماید که این پاندمی مرگبار خانگی شده است.
نزدیک به پنج ماه پس از بُروز کُرونا، هیچ نشانه ای از تخفیف بُحران مرگ و بیماری در چشم انداز دیده نمی شود. کُرونا همچنان در اوج ظرفیت خود است و مردُم ایران دیریست که مرزهای توانایی و تحمُل جسمی، روانی و اقتصادی شان را پُشت سر گذاشته اند. آنها بدون حفاظت و بی هیچ حمایتی در چنگال ویروس دست و پا می زنند و حاکمان کشور که حفظ زندگی آنها را در دفتر کار خود ندارند، حتی از ثبت مرگ شان نیز سر باز می زنند.
مردُم همچنان در چارگوشه کشور دسته دسته و به طور انبوه زیر تیغ کُرونا سلاخی می شوند. آمار دولتی از ابتلای روزانه دو هزار نفر به ویروس سُخن می گوید؛ یک رقم هولناک که وزارت بهداشت مُلاها روز پنجشنبه ۱۵ خرداد آن را به بیش از ۳۵۰۰ نفر افزایش داد. هر گاه در نظر گرفته شود که وظیفه اصلی دستگاه اداری مزبور در بُحران کُرونا، پنهان سازی، دروغپردازی و آرایش آمار است، می توان حدس زد که رقم واقعی ابتلای روزانه در چه ابعادی گردش می کند.
از اوایل اسفند سال گذشته که شیوع ویروس در قُم افشا گردید، تیتر اخبار گرد آن ثابت مانده و صدای آژیر قرمز در سراسر کشور حتی لحظه ای خاموش نشده است. همه جا بیماری، گُرسنگی، مرگ و سوگواری است که سُکان زندگی را در دست دارد. رژیم ولایت فقیه ارزان ترین و ساده ترین راهکار را برگزیده و ده ها هزار کشته و چند صد هزار بیمار تاوان آن است.
آنچه که به همینگونه ثابت مانده، رویکرد رژیم حاکم در این پروسه دهشتناک است. از وعده رییس جمهور مُلاها به “عادی شدن اوضاع از شنبه” در اسفند ماه سال پیش تا اعلام هفتگی “مهار و کنترل” شیوع ویروس، حاکمان کشور مُمتد و یکنواخت تلاش کرده اند توجُه مردُم را از بی برنامگی مُطلق و رها سازی پاندمی مُنحرف سازند، آنها را نسبت به خطری که تهدیدشان می کند گُمراه کنند و بدینوسیله آرام نگه شان دارند. رُسوا ترین نیرنگ آنها در این راستا، تقسیم غیرواقعی کشور آفت زده به مناطق سبز، زرد و قرمز و وانمود کردن عادی یا کم خطر شدن قسمتهایی از آن است؛ دُروغ تبهکارانه ای که “نظام” نتوانست حتی دو هفته هم آن را پابرجا نگه دارد، اما زمان و میدان تحرُک کافی در اختیار ویروس گذاشت تا آن دسته کسانی را که به اعتبار این ارزیابی کاذب خود را در امنیت احساس می کردند، به شُمار قُربانیان اش اضافه کند.
بخش دیگر استراتژی کُرونایی حاکمیت، افکندن مسوولیت اوضاع وخیمی که مردُم در آن گرفتار شده اند به دوش خودشان و مُتهم ساختن شان به “بی توجُهی به توصیه های مسوولان”، “سهل انگاری”، “رعایت نکردن بهداشت” و هر فرافکنی دیگری است که بتواند بی کفایتی و برخورد غیرانسانی دستگاه حاکم را در سایه قرار دهد. بر این اساس شگفت آور نیست که به مُوازات گُسترش کُرونا به اُستانهای جدید و بازگشت به اُستانهای درگیر با شدت بیشتر، گردانندگان رژیم ج.ا دوباره انگُشت اتهام خود را به سوی جامعه نشانه گرفته اند. این بار نیز آنها سفر شهروندان در روزهای تعطیلات را دستاویز قرار می دهند و با ارایه رقمهای فانتزی از تعداد مُسافران و سفرهای انجام شده، مردُم را مُقصر می شمارند.
“خبر خوش” مسوولان “نظام” به مردُم این است که “باید یاد بگیرند با کُرونا زندگی کنند”. این رهنمود قضا و قدری فقط می تواند از سوی حُکومتی پیشنهاد شود که سلامت، خوشبختی و زندگی شهروندانش را تا آنجا هیچ می انگارد که حتی همنشینی یک قاتل سریالی با پیشینه کُشتار جمعی را نیز بر آنها روا می داند. پاسُخ آتشین به رژیم ج.ا و گردانندگان تبهکار آن در راه است. آنان که مردُم را حقیر و بی ارزش می انگارند، طناب کرامت، آگاهی و خشم آنها را بر گردن حمل می کنند.
ژوئن 24
گزارش سه ماه نقض حقوق پیروان ادیان ، بهار۱۳۹۹
ژوئن 24
کرونا؛ هزاران “معتاد” به ناگهان در تهران رها شدند

این پارک که به نام پارک شوش معروف است در دل پایتخت پاتوق خیلی از معتادان شده تا جایی که بساط سیخ ودود برپاست و همه دور هم فارغ از مشکلات زندگی مشغول مصرف مواد هستند و کسی هم کاری به آنها ندارد.
روزنامه ایران نوشت: بعد از گذشت ۴ ماه و اندی از شیوع کرونا به کشور، مسئولان حوزه جمعآوری معتادان بر آن شده اند تا برای جلوگیری از شیوع بیماری در کمپها، معتادان را از کمپها خارج کنند. از اینرو در حدود ۴ تا ۵ هزار معتاد به ناگهان در تهران رها شدند.
پس از آن، ازدحام آنها در پاتوقها افزایش پیدا کرد. این در حالی است که قرار بود تمامی معتادان بویژه معتادان متجاهر از سطح شهر جمعآوری شده و به اردوگاه فشافویه در جنوب تهران فرستاده و در آنجا نگهداری شوند. این تصمیم باعث شد معتادان برای اینکه راهی اقامتگاه نشوند از پاتوقها هم بیرون آمده و در سطح شهر پخش شوند تا دستگیری آنها براحتی انجام نشود. اولین سؤالی که با دیدن معتادان مخصوصاً در تاریکی شب در سطح بلوارهای وسط اتوبانهایی مثل چمران یا حکیم و بعضاً زیر پلها، کوچه پس کوچههای پایین شهر بویژه حوالی دروازه غار یا پارکها به ذهن میرسد، این است که چرا این افراد از اقامتگاهها یا خوابگاههای ویژه معتادان استفاده نمیکنند؟
وحید، حدود ۴۰ سال دارد. در جمع معتادان کنار وسایل بدنسازی پارک ایستاده پیش قدم میشود تا حرف بزند، از کرونا میپرسم و از اینکه آیا او هم فکر میکند که، چون معتاد است کرونا نمیگیرد؟ وحید میگوید که میدانم معتادان هم کرونا میگیرند، همسرم مبتلا شده، چند روز است دل درد و اسهال شدید و تب بالا دارد، ۴۷ ساله است و نگرانم که فرزندانم هم مبتلا شوند. چند وقت پیش هم شنیدم که در محلهای نگهداری، بهداشت خوب رعایت نمیشود و تعداد زیادی از معتادان بر اثر کرونا مردهاند. میپرسم چرا خودش برای ترک و رسیدگی به فشافویه نمیرود؟ در پاسخ میگوید: «میترسم»
سجاد فقط ۳۲ سال دارد، اما ۱۰ سال از عمرش را در زندان بوده حالا هم که کنار دوستانش مشغول مصرف مواد است، در مرخصی است و حالا حالاها تا چند سال دیگر باید برای گذراندن بقیه دوره محکومیت خود به زندان برگردد. روی صورتش زخمهای زیادی دارد، به جای اینکه از او بترسم بیشتر دلم برایش میسوزد. جوانی ۳۲ ساله که مثل من و شما نمیتواند در هوای این شهر تنفس کند.
همه نوجوانی و جوانی اش در چهاردیواری زندان سپری شده و وقتی بیرون میآید که طراوت جوانی از صورتش رخت بربسته هرچند رد مصرف مواد را میتوانی حتی در چشمهای بیفروغش ببینی. میپرسم این روزهای مرخصی را کجا میگذراند؟ سجاد میگوید: «خانهای ندارم، حالا هم که مرخصی هستم روزها و شبها را در پارک میگذرانم تا بعد از مدت مرخصی به زندان برگردم.»
نگران است که بعد از تمام شدن دوره محکومیت کجا برود. نه خانوادهای، نه حمایتی، نه حرفهای. مشکل خیلی از معتادان مشترک است و آن هم ناامیدی مطلق است. خیلی از این افراد معتقدند بعد از ترک باید حمایت شوند، باید کار و سرپناهی امن داشته باشند، اما وقتی بیپناهی خود را میبینند، امیدی برای ترک کردن ندارند و ترجیح میدهند که در دنیایی تاریک و موهوم در توهمات خود روز را به شب برسانند تا اینکه به بدبختی خود فکر کنند.
ژوئن 24
زندانی سیاسی کُرد در یک پادگان نظامی تیرباران شد

دو هفتە پس از آنکە اجرای احکام ارومیە از اجرای حکم اعدام هدایت عبداللە پور خبر دادە بود، خبر اعدام این زندانی سیاسی از سوی خانوادەاش تایید شد.
برپایە گزارش رسیدە بە سازمان حقوق بشری هەنگاو، امروز چهارشنبە ٤ تیر ٩٩ (٢٤ ژوئن ٢٠٢٠)، خانوادە هدایت عبداللە پور، زندانی سیاسی محکوم بە اعدام خبر اجرای حکم اعدام این زندانی سیاسی را کە پیشتر هەنگاو منتشر کردە بود، تایید و اعلام کردەاند کە حکم اعدام وی روز دوشنبە ٢٢ اردیبهشت (١١ می) اجرا شدە است.
یکی از نزدیکان خانوادە عبداللەپور در اینبارە بە هەنگاو اعلام کرد کە هدایت در یکی از پادگان های اشنویە تیرباران شدە است. در برگە گواهی فوت این زندانی سیاسی کە نسخەای از آن در اختیار هەنگاو قرار گرفتە علت فوت وی “برخورد اجسام سخت و تیز” اعلام شدە است. جسد این زندانی سیاسی بە خانوادەاش تحویل دادە نشدە و محل دفن وی نیز نامشخص می باشد.
حزب دمکرات کردستان ایران نیز با انتشار بیانیەای اعدام هدایت عبداللەپور از اعضای این حزب را تایید کردە است.
روز چهارشنبە ٢١ خرداد، خانوادە هدایت عبداللە پور بە اجرای احکام ارومیە رفتە و بە آنها اعلام کردەاند کە فرزند شما ٢٠ روز پیش در حضور خانوادەهای كشتە شدگان درگیری روستای قرەسەقل اعدام شدە است.
عصر روز شنبە ٢٠ اردیبهشت ٩٩ (٩ می ٢٠٢٠)، مسئولین زندان مرکزی ارومیە، هدایت عبداللەپور، زندانی سیاسی محکوم بە اعدام را از بند زندانیان سیاسی بە خارج از زندان منتقل کردند. بە گفتە یک منبع مطلع، ساعت ٢ همان شب هدایت عبداللە پور با دستبد و پابند توسط گارد ویژە بە خارج از زندان منتقل شدە است.
هدایت عبداللە پور روز چهارشنبە ٢٦ خرداد ٩٥ (١٥ ژوئن ٢٠١٦) همراه با دەها شهروند دیگر اهل اشنویە از سوی نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران این شهرستان بازداشت شد و نزدیک بە ٣ ماه در بازداشتگاه اطلاعات سپاه ارومیە بازداشت و تحت شدیدترین شکنجەها قرار داشتە است.
این زندانی سیاسی در بهمن ماه ١٣٩٥ از سوی شعبە دوم دادگاه انقلاب ارومیە بە ریاست قاضی شیخلو بە اتهام همکاری با حزب دمکرات کوردستان ایران در جریان درگیری روستای ”قرەسەقل“ اشنویە میان پیشمرگەهای حزب دمکرات و نیروهای سپاه پاسداران بە اعدام محکوم شدە بود.strong>
ژوئن 24
فوتبال ایران؛ دلارهای بی زبانی که در زمان …گم شد
به نوشته روزنامه شرق، اگرچه فوتبال در ایران امروز بعد از ماهها وقفه بهدلیل شیوع ویروس کرونا از سر گرفته میشود؛ ولی هنوز اتفاقات عجیبوغریب رخداده در فدراسیون فوتبال است که ذهن بسیاری را درگیر کرده است.
ماجرا از این قرار است که علی کفاشیان، رئیس سابق فدراسیون فوتبال، یکباره سروکلهاش پیدا شده و برخلاف ادعای قبلیاش که عنوان کرده بود «دیوانه نیست که به فوتبال برگردد»، برگشته و میخواهد بهعنوان سرپرست جدید این فدراسیون، تا زمان برگزاری انتخابات جدید این نهاد به فعالیتش ادامه دهد.
این موضوع محل بحث شده؛ چراکه او پیشتر بهدلیل بازنشستگی مجبور به جدایی از فدراسیون شد و بعد هم که ماجرای محرومیت پنجسالهاش از هرگونه فعالیت فوتبالی پیش آمد؛ محرومیتی که به طرز عجیبی به یک سال تقلیل پیدا کرد و او حالا با سپریشدن همان محرومیت یکساله میگوید مشکلی برای بازگشت به فدراسیون فوتبال ندارد. این موضوع به خودی خود ایرادی ندارد؛ ولی دلیلی که علی کفاشیان به خاطر آن محروم شده، محل سؤال است.
ماجرا از این قرار است که کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال، علی کفاشیان را به خاطر گمشدن ۳۱۶ هزار دلار در فدراسیون فوتبال، زمانی که او رئیس بوده، محروم کرده است؛ دلارهایی که هرگز مشخص نشد سر از کجا درآوردهاند.
کمیته اخلاق با محرومیت کفاشیان، او را محکوم به بازگرداندن چنین رقمی کرده بود؛ ولی کفاشیان که وعده داده بود با سند و مدرک بیگناهیاش را ثابت میکند، کمتر در این امر توفیق پیدا کرد تا همچنان سرنوشت دلارهای گمشده مبهم باشد. به عبارت سادهتر، علی کفاشیان در شرایطی دوباره به فدراسیون فوتبال برگشته که تکلیف آن دلارهای غیبشده هنوز مشخص نیست؛ بههمیندلیل است که بسیاری از کارشناسان فوتبال عنوان کردهاند او ابتدا باید تکلیف این دلارها را مشخص کند و بعد سودای بازگشت به فداسیون فوتبال را داشته باشد.
داستان آن دلارها هم در نوع خود جالب و عجیب است. او در رقابتهای انتخابی جام جهانی حق پخش بازیهای خارج از خانه تیم ملی را فروخت تا بهنوعی با صداوسیما که سر ندادن حق پخش لجبازی میکرد، رقابت کند. کار علی کفاشیان و داستان حق پخش از زمانی شروع شد که پخش بازی عمان و ایران در رقابتهای انتخابی جام جهانی در ۱۶ مهر ۱۳۹۴ از صداوسیما به اماواگر کشیده شد.
چند روز قبل از آن دیدار «سیما» گفته بود این بازی پخش نخواهد شد و دلیلش را باید از فدراسیون فوتبالی پرسید که علی کفاشیان مسئولیتش را بر عهده دارد. آن بازی سرانجام پخش شد؛ ولی کشمکشهایش به قوت خود باقی بود؛ چراکه علی کفاشیان و البته فدراسیون فوتبال ایران برای اینکه بتوانند از پول حق پخش فوتبال چیزی عاید فدراسیون کنند، قراردادی با کمپانی «WSG» بستند؛ همان قراردادی که صداوسیما از دستش حسابی شاکی بود؛ ولی فدراسیونیها از بستنش خوشحال بودند. واقعیت این بود که فدراسیون فوتبال ایران حق پخش بازیهای خارج از خانه تیم ملی در همه ردهها را با امضای قراردادی فروخته بود. شرکت «WSG» همان کمپانی مد نظر بود که نهفقط حق پخش بازیهای تیم ملی ایران؛ بلکه حق پخش اکثر تیمهای ملی دیگر کشورهای آسیایی را خرید و با فدراسیونهای مربوطه قرارداد هم بست.
این کمپانی با بستن قراردادی با AFC به یکهتازیاش در آسیا ادامه میداد و ازاینرو با مسئولان فدراسیون فوتبال ایران هم به تفاهم رسید. توافق اولیه هم به سال ۲۰۰۹ برمیگشت که این کمپانی با یکی از زیرمجموعههایش با نام «MP&SILVA» با فدراسیون به تفاهم رسید و اتفاقا این توافق را در سایتش هم بازتاب میدهد. در آن سال مهدی محمدنبی، دبیر کل فدراسیون بود و او هم از بستن این قرارداد ابراز خوشحالی کرده بود. همچنین همین کمپانی سال ۲۰۱۳ در بیانیهای اعلام میکند «توانستهایم با ۲۳ کشور از ایران گرفته تا مراکش و از امارات و مصر، قراردادهایمان را تمدید کنیم».
در همین بیانیه اشاره شده که تمدید قرارداد سهساله است. پس طبق همان ادعا فدراسیون فوتبال ایران با این کمپانی تا سال ۲۰۱۶ قرارداد بسته و حق پخش بازیهای خارج از خانه تیم ملی را به WSG فروخته بود؛ البته علی کفاشیان مدعی بود حق پخش بازیهای خارج از خانه تیم ملی را فروخته و حق پخش داخلی را به کمپانی یادشده نداده است. این موضوع محل اختلاف با صداوسیما بود؛ چون از قرار معلوم، تلویزیون ایران تا پیش از این در اینگونه مسابقات که حالت رفتوبرگشتی داشته، «بدهبستان» راه میانداخت؛ به این معنی که بازیهای داخلی را رایگان به تلویزیون کشور تیم مقابل میداد و در عوض بازیهای خارج از خانه تیم ملی را هم رایگان از تلویزیون کشور مربوطه میگرفت؛ اما در میانههای مهر ۱۳۹۴ عمانیها با اشاره به این موضوع که حق پخش بازیهای خارج از خانه را ایران به یک کمپانی دیگر فروخته و نمیتواند آن را رایگان به صداوسیمای ایران بدهد، خشم مسئولان صداوسیما را برانگیختند.
آن زمان اعلام شد که فدراسیون فوتبال حق پخش هر چهار بازی خارج از خانه یعنی دیدار با هند، عمان، گوام و ترکمنستان را برای هر بازی ۷۹ هزار دلار (مجموعا ۳۱۶ هزار دلار) واگذار کرده است. نکته عجیب اینکه آن رقم هرگز به حساب فدراسیون فوتبال واریز نشد! علی کفاشیان که در کنار عباس ترابیان، رئیس وقت کمیته بازاریابی فدراسیون فوتبال، در این پرونده دست داشتند، عنوان کردند سرشان کلاه رفته و پولی به حساب واریز نشده است!
آنها عنوان کردند که شرکت «ام پی سیلوا» به مشکل برخورده و کلا از سوی دولت انگلیس منحل شده است. اگرچه اسنادی مبنی بر واریز این رقم هم عنوان شد که پیدا شده؛ ولی عباس ترابیان گفته بود «یکی میگوید اسناد واریزی این شرکت فتوشاپ بوده و یکی هم میگوید ایمیل ما حک شده است».
فدراسیون فوتبال و علی کفاشیان به این بهانه که هزینه شکایت از این شرکت بیش از خود رقم مربوطه بود، حتی قید شکایتکردن را هم زدند تا ابهامات این پرونده بیشتر شود. کفاشیان مدعی شد که اصلا پولی نگرفته و وقتی پولی به حسابشان واریز نشده، دلیلی ندارد بهخاطر آن پاسخگو باشد. او حتی روز گذشته هم دوباره با مزاح از کنار این مسئله عبور کرد و در واکنش به اینکه برخی افراد مثل مصطفوی، درودگر و دادکان گفتهاند کفاشیان پول را برگرداند و بعد به فدراسیون برگردد، گفت: «پول هست، فقط نمیدانیم به چه کسی باید بدهیم، بیایند بگیرند!».