Previous Next

پایان خطر تعطیلی دولت آمریکا؛ طرح بودجه موقت دولت تصویب شد

مجلس سنای آمریکا دقایقی پس از عبور از ضرب‌الاجل تعیین شده به منظور جلوگیری از تعطیلی دولت، لایحه بودجه موقت دولت را تصویب کرد. عصر جمعه ۲۰ دسامبر مجلس نمایندگان نیز لایحه تامین بودجه دولت فدرال را تصویب کرده بود.به دنبال تصویب لایحه بودجه موقت دولت در مجلس نمایندگان، مجلس سنای ایالات متحده نیز دقایقی پس از مهلت ضرب‌الاجل تعیین شده به منظور جلوگیری از تعطیلی دولت این کشور، لایحه بودجه موقت را با ۸۵ رای موافق در مقابل ۱۱ رای مخالف تصویب کرد.

عصر جمعه مجلس نمایندگان نیز این لایحه را با ۳۶۶ رای موافق، ۳۴ رای مخالف و یک رای ممتنع تصویب کرده بود. اما این لایحه که بودجه دولت آمریکا را تا ۱۴ مارس ۲۰۲۵ تامین می‌کند برای نهایی شدن به تصویب در مجلس سنا نیاز داشت.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

این لایحه کمک‌های بلایای طبیعی و مقررات کشاورزی را شامل می‌شود اما تعلیق محدودیت بدهی‌ها که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب از جمهوری‌خواهان خواسته بود به آن نیز رسیدگی شود را دربر نمی‌گیرد.

در همین راستا جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا اعلام کرد که این لایحه را امضا می‌کند و بدین‌ترتیب قانونگذاران آمریکایی می‌توانند برای تعطیلات کریسمس به خانه بروند.

پیش از این آسوشیتدپرس گزارش داده بود که مجلس سنا در جلسه جمعه‌شب خود موارد دیگری را در دستور کار بررسی خود دارد اما چاک شومر، رهبر اکثریت سنا اعلام کرد که اعضای دو حزب با یکدیگر توافق کردند که رای‌گیری در خصوص لایحه بودجه موقت دولت در همان جمعه شب انجام شود.

بیشتر بخوانید: ترامپ و ماسک؛ درخواست رای منفی جمهوری‌خواهان به توافق بودجه

شومر همچنین گفت که امضای تایید بایدن احتمالا پس از مهلت قانونی انجام خواهد گرفت اما این موضوع به خاطر تعطیلات آخر هفته عملا تاثیری بر روی فعالیت دولت نخواهد گذاشت.

در این بودجه همچنین ۱۰۰ میلیارد دلار برای کمک به ایالت‌های طوفان‌زده و نیز ۱۰ میلیارد دلار به کشاورزان اختصاص پیدا کرده اما در عین حال، بر خلاف خواسته دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب، “سقف بدهی دولت” در این لایحه افزایش پیدا نکرده است.

ترامپ پیش از این خواسته بود که سقف بدهی دولت یعنی حداکثر میزانی که دولت می‌تواند به منظور ارائه خدمات استقراض کند به مدت دو سال معلق شود.

اعضای هر دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه در مجلس نمایندگان هفته گذشته بر سر بودجه سه ماهه و ممانعت از تعطیلی دولت فدرال به توافق رسیده بودند و قرار بر این بود که این لایحه روز چهارشنبه به رای گذاشته شود.

اما آن چه که مانع تصویب زودتر این لایحه شده بود این بود که دونالد ترامپ و همراه سیاسی نزدیک او ایلان ماسک از نمایندگان خواسته بودند که این طرح را که به گفته آن‌ها، “مقررات نامرتبط” زیادی داشت کنار بگذارند و لایحه بودجه جدیدی تدوین کنند. طرح جدید، پنجشنبه‌شب در مجلس نمایندگان آمریکا به رای گذاشته شد اما این طرح در پی مخالفت‌های جدی از جمله مخالفت ۳۸ نفر از نمایندگان جمهوری‌خواه تصویب نشد.

در همین زمینه رویترز گزارش داده، یکی از مقرراتی که در این نسخه از لایحه حذف شده بود، بخش مربوط به محدودیت‌های سرمایه‌گذاری در چین بود که دموکرات‌ها می‌گویند، با منافع ماسک در چین هماهنگ نیست. با وجود این، نسخه نهایی این لایحه که جمعه‌شب به تصویب مجلس نمایندگان رسید، مشابه طرح اولیه است.

عدم تصویب بودجه موقت و به تبع آن تعطیلی دولت فدرال، می‌توانست صدها هزار نفر از کارگران و کارمندان دولتی را به مرخصی بدون حقوق بفرستد و علاوه بر این با تعطیلی پارک‌های ملی، فعالیت در مناطق مرزی و فرودگاه‌ها را نیز مختل کند.

طولانی‌ترین تعطیلی دولت در تاریخ ایالات متحده در سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹، در دوران نخستین ریاست‌ جمهوری ترامپ رخ داد و ۳۵ روز به طول انجامید.

ایلان ماسک، کارآفرین ثروتمند و مدیرعامل شرکت‌های بزرگ و مشهوری مانند تسلا و اسپیس‌ایکس پیش‌تر در شبکه اکس با انتقاد از نسخه اولیه طرح بودجه موقت نوشته بود که “تعطیلی دولت بهتر از تصویب این قانون است”.

تصویب این لایحه در شرایطی صورت می‌گیرد که دونالد ترامپ در روز ۲۰ ژانویه وارد کاخ سفید خواهد شد و دولت جدید آمریکا در این تاریخ آغاز به کار خواهد کرد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

در حال حاضر، نمایندگان دموکرات‌ اکثریت کوچکی در سنا دارند و جمهوری‌خواهان در مجلس نمایندگان در اکثریت قرار دارند. با این حال جمهوری‌خواهان در مجلس نمایندگان، اغلب به دلیل مخالفت برخی از اعضای حزب خود، قادر به تصویب قانون مورد نظرشان نیستند و برای تایید آن، به رای نمایندگان دموکرات نیاز دارند.

خبرگاه؛ آمریکا بازداشت رضا خندان را محکوم کرد

آبراهام پیلی، معاون نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران بازداشت رضا خندان، فعال مدنی و همسر نسرین ستوده را به شدت محکوم کرد و خواستار آزادی فوری او و تمامی زندانیان سیاسی در ایران شد.خبرگاه دویچه وله فارسی مجموعه‌ای خبری از موضوعات و تحولات روز ایران، منطقه، آلمان و جهان در زمینه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، ورزشی و غیره است.

در “خبرگاه” می‌توانید رویدادهای متنوع را به شکلی کوتاه و فشرده دنبال کنید.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

حمله موشکی حوثی‌ها به تل‌آویو ۱۶ زخمی بر جای گذاشت
بر ا‌ساس اعلام رسانه‌های اسرائیلی، شلیک موشک از یمن به منطقه تل‌آویو-یافا در مرکز این کشور دست‌کم ۱۶ زخمی بر جا گذاشت. ارتش اسرائیل اعلام کرد، تلاش‌ها برای رهگیری این موشک ناموفق بوده است.

حوثی‌های یمن مسئولیت این حمله را بر عهده گرفتند و اعلام کردند که یک موشک بالستیک فراصوت به سمت یک هدف نظامی اسرائیل در منطقه یافا شلیک کرده‌اند.

یحیی سریع، سخنگوی نظامی حوثی‌ها گفت، این عملیات در همبستگی با مردم غزه انجام شده است. او تاکید کرد که حملات علیه اهداف اسرائیلی تا پایان جنگ در غزه ادامه خواهد داشت. گزارش شدە کە اکثر افراد مجروح بر اثر شکستن شیشه‌ها دچار جراحات سطحی شده‌اند.

این حمله دو روز پس از حملات هوایی گسترده اسرائیل به مواضع حوثی‌ها در یمن صورت گرفت. حوثی‌ها از زمان آغاز جنگ غزه در اکتبر ۲۰۲۳، بارها به سمت اسرائیل موشک و پهپاد شلیک کرده‌اند. آنها همچنین کشتی‌های تجاری در دریای سرخ را هدف قرار داده‌اند که منجر به واکنش نظامی آمریکا و بریتانیا شده است.

ارتش اسرائیل روز پنجشنبه در واکنش به حملات حوثی‌ها، مواضعی در بندر الحدیده و نیروگاه‌هایی در صنعا را هدف قرار داد. حوثی‌ها اعلام کرده‌اند که در این حملات ۹ نفر کشته شده‌اند.

حوثی‌ها که از حمایت ایران برخوردارند می‌گویند، تا زمان پایان محاصره غزه به حملات خود علیه اسرائیل و متحدانش ادامه خواهند داد.

آمریکا از کشته شدن رهبر داعش در دیرالزور سوریه خبر داد
فرماندهی مرکزی ایالات متحده (سنتکام) اعلام کرد که در یک حمله هوایی دقیق در استان دیرالزور سوریه، ابویوسف معروف به محمود، از رهبران داعش را به همراه یک عضو دیگر این گروه تروریستی کشتە است.

بە گفتە سنتکام، این حمله در منطقه‌ای انجام شد که پیش از سقوط رژیم بشار اسد، تحت کنترل نیروهای سوری و روسی بود. ژنرال مایکل اریک کوریلا، فرمانده سنتکام، تاکید کرد که آمریکا و متحدانش اجازه نخواهند داد داعش از وضعیت کنونی سوریه سوء استفاده کند و دوباره قدرت بگیرد.

کوریلا همچنین هشدار داد که داعش قصد دارد بیش از ۸۰۰۰ عضو زندانی خود را از بازداشت‌گاه‌های سوریه آزاد کند. وی افزود که آمریکا به طور جدی رهبران و عناصر داعش را هدف قرار خواهد داد، به‌ویژه کسانی که قصد انجام عملیات خارج از سوریه را دارند.

آمریکا خواستار آزادی فوری رضا خندان و همه زندانیان سیاسی در ایران شد
آبراهام پیلی، معاون نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران، بازداشت رضا خندان، فعال مدنی و همسر نسرین ستوده را به شدت محکوم کرد و خواستار آزادی فوری او شد.

پیلی روز شنبه ٢١ دسامبر، با انتشار پستی در شبکه اکس (توییتر سابق) اعلام کرد: “ما بازداشت رضا خندان، فعال مدنی و همسر نسرین ستوده، وکیل برجسته حقوق بشر را قویاً محکوم می‌کنیم. ما خواستار آزادی فوری او و تمامی زندانیان سیاسی در ایران هستیم. رژیم باید دست از هدف قرار دادن مدافعان حقوق بشر بردارد و پاسخگو خواهد بود.”

رضا خندان جمعه گذشته (۲۳ ‌آذر / ۱۳ دسامبر) پس از یورش نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به منزلش، بار دیگر بازداشت شد. او اولین بار همراه با فرهاد میثمی، پزشک و فعال حقوق بشر در شهریور ۹۷ به اتهام “اجتماع و تبانی علیه امنیت” و “تبلیغ علیه نظام” به شش سال زندان محکوم شد.

این اتهامات به دلیل انتشار پیکسل‌های مربوط به اعتراض علیه حجاب اجباری مطرح شد. او اخیرا نیز یکی از امضاکنندگان درخواست لغو فوری حکم اعدام پخشان عزیزی بوده است.

بازداشت خندان با واکنش‌های گسترده بین‌المللی روبرو شده است. سازمان پن آمریکا با انتشار بیانیه‌ای این اقدام را محکوم کرده و خواستار آزادی فوری او شده است.

رضا خندان پیش از این نیز در سال ۱۳۹۷ به همراه فرهاد میثمی، پزشک و فعال حقوق بشر، به اتهام “اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی” و “تبلیغ علیه نظام” به ۶ سال زندان محکوم شده بود. این حکم در ارتباط با فعالیت‌های او علیه حجاب اجباری صادر شده بود.

موج واکنش‌ها به حمله به بازار کریسمس ماگدبورگ آلمان

واکنش‌های بین‌المللی به حمله به بازار کریسمس شهر ماگدبورگ آلمان همچنان ادامه دارد. در این حمله که راننده یک اتومبیل بی‌ام‌و تیره‌رنگ عامدانه جمعیت حاضر در بازار کریسمس در این شهر را زیر گرفت ده‌ها تن کشته و زخمی شدند.با گذشت چند ساعت از حمله شامگاه جمعه ۲۰ دسامبر (۳۰ آذر) و برخورد عامدانه یک اتومبیل بی‌ام‌و تیره رنگ به بازار کریسمس در شهر ماگدبورگ آلمان که دست‌کم دو کشته و ۶۸ مجروح بر جای گذاشت، ابعاد جدید و جزيیات بیشتری از این حمله منتشر شده است.

بر اساس اعلام رسانه‌های آلمانی، جمعه‌شب اندکی پس از ساعت ۱۹ مردی ۵۰ ساله و تبعه عربستان سعودی عامدانه خودروی خود را در بازار کریسمس ماگدبورگ به میان جمعیت راند. بنا بر گزارش‌ها، این فرد که پس از حمله بازداشت شد پزشک است و از سال ۲۰۰۶ در آلمان زندگی می‌کند.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

در جریان این حمله یک فرد بزرگسال و یک کودک خردسال جان خود را از دست داده‌اند. حال ۱۵ تن از مجروحان وخیم اعلام شده است. منابع خبری آلمان می‌گویند، احتمال افزایش جان‌باختگان وجود دارد.

درباره انگیزه احتمالی عامل این حمله مرگبار تا این لحظه اطلاعات دقیقی منتشر نشده است. پلیس ماگدبورگ با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که نشانه‌هایی مبنی بر مشاهده خودروی دیگری که ممکن است با این حادثه مرتبط باشد در مرکز شهر تایید نشده است و مسئولان تحقیق همچنان بر این باورند که این حمله توسط یک عامل فردی انجام شده است.

واکنش‌های بین‌المللی

حمله شامگاه جمعه به بازار کریسمس ماگدبورگ واکنش‌های بسیاری را به دنبال داشته است. در همین راستا دولت ایالات متحده آمریکا همبستگی خود را با آلمان اعلام کرد و به خانواده قربانیان تسلیت گفت.

متیو میلر، سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده با بیان این که “ما در همبستگی با مردم آلمان در سوگ کسانی که جان خود را از دست داده‌اند، ایستاده‌ایم” افزود: «آلمان یکی از نزدیک‌ترین شرکا و قوی‌ترین متحدان ایالات متحده است. ما امروز و در هفته‌های آینده در کنار آلمان خواهیم بود. در جوامع ما جایی برای خشونت وجود ندارد و ایالات متحده از این حمله شوکه و متاثر شده است.»

جورجا ملونی، نخست‌وزیر ایتالیا نیز این حمله را محکوم کرد و در شبکه اجتماعی اکس نوشت که “عمیقا متاثر” شده است.

عربستان سعودی نیز این حمله را محکوم و همبستگی خود را با مردم آلمان و خانواده قربانیان اعلام کرد. وزارت امور خارجه عربستان با انتشار مطلبی در شبکه اکس اعلام کرد که همبستگی خود را با مردم آلمان و خانواده قربانیان اعلام و بر مخالفت خود با خشونت تاکید می‌کند. پدرو سانچز، نخست‌وزیر اسپانیا نیز با انتشار توییتی نوشت که از این حمله “شوکه” شده است.

در عین حال ایلان ماسک، مالک مشهور شرکت اکس (توییتر سابق) و از نزدیکان و همراهان سیاسی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب آمریکا با انتشار یک پست در شبکه اجتماعی اکس با انتقاد شدید از اولاف شولتس، صدراعظم آلمان، خواهان استعفای او شد. ماسک همچنین این حادثه را به مهاجرت بی‌قاعده مرتبط دانست و این نظر را با پست کاربری دیگر به اشتراک گذاشت و نوشت: «شولتس باید فورا استعفا دهد.»

درباره عامل حمله به بازار کریسمس ماگدبورگ چه می‌دانیم؟

با وجود آن که برخی منابع از جمله حساب کاربری که ایلان ماسک آن را بازنشر کرده، نام و جزییات بیشتری از عامل حمله به بازار کریسمس ماگدبورگ منتشر کرده‌اند اما مقام‌های آلمانی و منابع رسمی می‌گویند هنوز اطلاعات زیادی درباره عامل این حادثه در دست نیست و تاکید کرده‌اند که نمی‌توان در این مرحله به گمانه‌زنی پرداخت.

یک سخنگوی پلیس آلمان با بیان این که “هنوز نمی‌تواند اطلاعاتی درباره انگیزه این حادثه ارائه دهد” اعلام کرد: «ما هنوز اطلاعاتی درباره پیش‌زمینه‌های این حادثه نداریم و همه چیز را مدنظر قرار می‌دهیم.»

در عین حال، رسانه‌های آلمانی از جمله اشپیگل اعلام کردند که فرد مظنون، متخصص روان‌پزشکی و روان‌درمانی ۵۰ ساله است که “عمدتا به زنان عربستان سعودی درباره راه‌های فرار از آن کشور مشاوره می‌داده و یک وب‌سایت با اطلاعاتی درباره سیستم پناهندگی آلمان را اداره می‌کرده است.”

همچنین گزارش‌ها حاکی از آن است که او اخیرا به عنوان پزشک در بخش روان‌درمانی در ایالت زاکسن-آنهالت کار می‌کرده است.

بر اساس تحقیقات رسانه‌های آلمانی WDR و NDR، فرد بازداشت شده از سال ۲۰۱۶ به‌عنوان پناهجوی سیاسی در آلمان اجازه پناهندگی دریافت کرده است و خودرویی که برای این حمله استفاده شده، توسط این مرد اجاره شده بود.

با این حال بر اساس اطلاعات منابع امنیتی که خبرگزاری آلمان به آن استناد کرده، این فرد تا کنون در میان مقامات آلمانی به‌عنوان یک اسلام‌گرا شناخته نشده بود.

بیشتر بخوانید: حداقل دو کشته در حمله با اتومبیل به بازار کریسمس ماگدبورگ

حمله با اتومبیل به بازار کریسمس در آلمان سابقه دارد. در سال ۲۰۱۶ میلادی یک اسلام‌گرای افراطی به نام انیس عامری با کامیون به بازارچه کریسمس در برلین حمله کرد. این اقدام تروریستی ۱۲ کشته برجای گذاشت.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

طی روزهای گذشته نیز در پی کشف طرح یک نوجوان ۱۷ ساله شهر المزهورن (Elmshorn)،‌ واقع در ایالت شلسویگ-هولشتاین در شمال غربی آلمان برای انجام یک “حمله تروریستی” پلیس او را بازداشت کرد. به گفته دادستانی فلنسبورگ، طرح این نوجوان با “انگیزه‌های اسلامی” بوده است. روزنامه “بیلد” گزارش داد که او نیز قصد حمله به یک بازار کریسمس را داشته است.

حداقل دو کشته در حمله با اتومبیل به بازار کریسمس ماگدبورگ

در شهر ماگدبورگ آلمان، راننده‌ای با خودروی خود با جمعیت حاضر در بازار کریسمس برخورد کرد. در اثر این حادثه حداقل دو نفر جان خود را از دست داده و تعداد زیادی زخمی شده‌اند. مهاجم مرد ۵۰ ساله اهل عربستان بازداشت شده است.طبق اطلاعات منتشر شده توسط خبرگزاری آلمان، شامگاه جمعه ۲۰ دسامبر (۳۰ آذر) بر اثر برخورد یک اتومبیل بی ام و تیره رنگ با جمعیت حاضر در بازار کریسمس در شهر ماگدبورگ آلمان، “حداقل دو نفر کشته و ۶۰ تا ۸۰ شهروند زخمی شدند”. احتمال می‌رود با توجه به شمار افراد مجروح شده، در ساعات آینده تعداد کشته‌شدگان افزایش یابد.

بنا به گفته مقامات امنیتی، این حادثه احتمالا “یک حمله عمدی ” بوده است. گزارش‌ها حاکی از آنند که راننده این خودرو از سوی پلیس بازداشت شده است. به گزارش نیروهای امنیتی، مهاجم یک مرد ۵۰ ساله و شهروند عربستان سعودی و پزشک است که در ایالت زاکسن آنهالت کار می‌کرده. او خودروی بی ام و را قبل از حمله اجاره کرده بود. پلیس در حال تحقیق است که آیا عامل حمله به تنهایی این عمل را انجام داده یا افراد دیگری نیز در آن دخیل هستند.

شاهدان عینی گزارش داده‌اند که خودرو به طور مستقیم عمدا و با سرعت زیاد به سمت جمعیت در بازار کریسمس که تعداد زیادی خانواده و کودک در آن حضور داشتند، به طول ۴۰۰ متر و در جهت ساختمان شهرداری حرکت کرده است. به گفته رسانه‌های محلی، این خودرو چندین نفر را زیر گرفته و باعث وحشت و فرار مردم شده است.

تصاویر از صحنه حادثه نشان‌دهنده حضور گسترده آمبولانس‌ها و نیروهای امدادی است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

گفته می‌شود که مدیر بازار کریسمس از مردم شهر ماگدبورگ خواسته تا مرکز شهر را ترک کنند. همچنین بازار کریسمس تعطیل شده و عملیات گسترده‌ای از سوی پلیس در جریان است.

در همین حال اولاف شولتس، صدراعظم آلمان ضمن ابراز نگرانی در مورد حادثه اخیر و همدردی با خانواده‌های قربانیان، در شبکه اکس (توئيتر سابق) نوشت: «گزارش‌های ماگدبورگ حاکی از آن است که اتفاق بدی رخ داده است.» شولتس در این پیام از اقدام سریع نیروهای امدادگر تشکر کرده است.

حمله با اتومبیل به بازار کریسمس در آلمان سابقه دارد. در سال ۲۰۱۶ میلادی یک اسلام‌گرای افراطی به نام انیس عامری با کامیون به بازارچه کریسمس در برلین حمله کرد. این اقدام تروریستی ۱۲ کشته برجای گذاشت.

طی روزهای گذشته نیز طرح یک نوجوان ۱۷ ساله از شهر المزهورن واقع در ایالت شلسویگ-هولشتاین در شمال غربی آلمان برای انجام یک “حمله تروریستی” از سوی پلیس کشف و او بازداشت شد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

به گفته دادستانی فلنسبورگ، طرح این نوجوان با “انگیزه‌های اسلامی” بوده است.

روزنامه “بیلد” گزارش داد که این نوجوان قصد حمله به یک بازار کریسمس را داشته است.

حداقل یک کشته در حمله با اتومبیل به بازار کریسمس ماگدبورگ

در شهر ماگدبورگ آلمان، راننده‌ای با خودروی خود با جمعیت حاضر در بازار کریسمس برخورد کرد. در اثر این حادثه حداقل یک نفر جان خود را از دست داده و تعداد زیادی زخمی شده‌اند. مهاجم مرد ۵۰ ساله اهل عربستان بازداشت شده است.طبق اطلاعات منتشر شده توسط خبرگزاری آلمان، شامگاه جمعه ۲۰ دسامبر و بر اثر برخورد یک اتومبیل بی ام و تیره رنگ با جمعیت حاضر در بازار کریسمس در شهر ماگدبورگ آلمان، “حداقل یک نفر کشته و ۶۰ تا ۸۰ شهروند زخمی شدند”.

بنا به گفته مقامات امنیتی، این حادثه احتمالا “یک حمله عمدی ” بوده است. گزارش‌ها حاکی از آنند که راننده این خودرو از سوی پلیس بازداشت شده است. به گزارش نیروهای امنیتی، مهاجم یک مرد ۵۰ ساله و شهروند عربستان سعودی است. پلیس در حال تحقیق است که آیا عامل حمله به تنهایی این عمل را انجام داده است.

شاهدان عینی گزارش داده‌اند که خودرو به طور مستقیم عمدا و با سرعت زیاد به سمت جمعیت در بازار کریسمس که تعداد زیادی خانواده و کودک در آن حضور داشتند، به طول ۴۰۰ متر و در جهت ساختمان شهرداری حرکت کرده است. به گفته رسانه‌های محلی، این خودرو چندین نفر را زیر گرفته و باعث وحشت و فرار مردم شده است.

تصاویر از صحنه حادثه نشان‌دهنده حضور گسترده آمبولانس‌ها و نیروهای امدادی است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

گفته می‌شود که مدیر بازار کریسمس از مردم شهر ماگدبورگ خواسته تا مرکز شهر را ترک کنند. همچنین بازار کریسمس تعطیل شده و عملیات گسترده‌ای از سوی پلیس در جریان است.

در همین حال اولاف شولتس، صدراعظم آلمان ضمن ابراز نگرانی در مورد حادثه اخیر و همدردی با خانواده‌های قربانیان، در شبکه اکس (توئيتر سابق) نوشت: «گزارش‌های ماگدبورگ حاکی از آن است که اتفاق بدی رخ داده است.» شولتس در این پیام از اقدام سریع نیروهای امدادگر تشکر کرده است.

حمله با اتومبیل به بازار کریسمس در آلمان سابقه دارد. در سال ۲۰۱۶ میلادی یک اسلام‌گرای افراطی به نام انیس عامری با کامیون به بازارچه کریسمس در برلین حمله کرد. این اقدام تروریستی ۱۲ کشته برجای گذاشت.

طی روزهای گذشته نیز طرح یک نوجوان ۱۷ ساله از شهر المزهورن واقع در ایالت شلسویگ-هولشتاین در شمال غربی آلمان برای انجام یک “حمله تروریستی” از سوی پلیس کشف و او بازداشت شد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

به گفته دادستانی فلنسبورگ، طرح این نوجوان با “انگیزه‌های اسلامی” بوده است.

روزنامه “بیلد” گزارش داد که این نوجوان قصد حمله به یک بازار کریسمس را داشته است.

بررسی وضعیت سوریه؛ سفر وزیر خارجه آلمان به ترکیه

آنالنا بربوک، وزیر خارجه آلمان روز جمعه ۲۰ دسامبر برای گفت‌و‌گو با مقامات ترکیه پیرامون وضعیت سوریه، به آنکارا سفر کرد. او در همین حال به اهمیت همکاری مشترک جامعه بین‌المللی پیرامون تثبیت وضعیت سوریه، تاکید کرد.آنالنا بربوک، وزیر امور خارجه جمهوری فدرال آلمان روز جمعه ۲۰ دسامبر (۳۰ آذر) به منظور گفت‌و‌گو با مقامات ترکیه در زمینه وضعیت سوریه، به آنکارا سفر کرد.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

او پیش از پرواز خود به پایتخت ترکیه گفت: «من به ترکیه سفر می‌کنم زیرا جامعه بین‌المللی فقط با همکاری مشترک می‌تواند سهم خود را در تثبیت وضعیت سوریه ایفا کند و برای این کار، همه باید در یک مسیر گام بردارند.»

وزیر خارجه آلمان در آغاز سفر خود به ترکیه توسط ابراهیم کالین، رئیس سازمان اطلاعات ترکیه، مورد استقبال قرار گرفت.

بیشتر بخوانید: پوتین: روسیه ۴ هزار نیروی ایران را از سوریه بیرون برده است

بر اساس اعلام وزارت خارجه آلمان، بربوک در جریان این سفر که تنها چند ساعت به طول می‌انجامد، همچنین با همتای ترکیه‌ای خود، هاکان فیدان دیدار کرد و با نمایندگان مهاجران سوری نیز نشستی خواهد داشت.

نقش مهم ترکیه در سوریه

ترکیه نقش تعیین‌کننده‌ای در سوریه دارد. این کشور از حامیان اصلی گروه اسلام‌گرای هیئت تحریر شام محسوب می‌شود. با رهبری این گروه، حکومت بشار اسد در روز ۸ دسامبر سرنگون شد.

بیشتر بخوانید: سفر تاریخی یک هیئت بلندپایه آمریکایی به سوریه

ترکیه تاکنون نزدیک به سه میلیون پناهجوی سوری را بر اثر جنگ داخلی این کشور پذیرفته و به دنبال بازگشت سریع آن‌ها به سوریه است.

علاوه بر این، ارتش ترکیه و نیروهای متحد آن، مناطقی در شمال سوریه را اشغال کرده‌اند. نیروی نظامی ترکیه به‌ویژه علیه نیروهای کرد که از سوی ایالات متحده حمایت می‌شوند و در جنگ با گروه تروریستی داعش نقش داشته‌اند، فعالیت می‌کنند.

بیشتر بخوانید: تظاهرات در دمشق؛ جامعه آزاد، بدون زنان آزاد وجود ندارد

در همین حال اخیرا نگرانی‌هایی درباره حمله احتمالی نیروهای طرفدار ترکیه به شهر کردنشین کوبانی در مرز ترکیه، مطرح شده است.

بربوک: آینده سوریه به یک گفت‌وگوی داخلی نیاز دارد

آنالنا بربوک با اشاره به وضعیت دشوار در شمال سوریه گفت: «در حالی که مردم دمشق و حمص سقوط اسد را جشن می‌گیرند، مردم کوبانی باید از خشونت‌های جدید بیم داشته باشند.»

او تأکید کرد که آینده سوریه همچنان “به یک نخ نازک آویزان است” و افزود: «اگر سوریه بخواهد به آرامش برسد، اکنون به یک فرایند گفت‌وگوی داخلی نیاز دارد که همه گروه‌های اجتماعی مهم را شامل شود.»

بیشتر بخوانید: بزرگترین پالایشگاه سوریه با قطع دریافت نفت ایران تعطیل شد

وزیر امور خارجه آلمان همچنین به طرح هشت ماده‌ای که هفته گذشته برای آینده سوریه ارائه کرده بود، اشاره کرد. این طرح شامل برگزاری انتخابات آزاد و دموکراتیک و محافظت از کشور در برابر مداخلات خارجی است.

بازگشت پناهجویان سوری

بربوک درباره امکان بازگشت پناهجویان سوری گفت: «اگر قرار است سوریه بازسازی شود و مردم به آن بازگردند، این تنها زمانی ممکن است که دیگر هیچ‌کس از ترس تعقیب و سرکوب، نگران نباشد.»

او همچنین تأکید کرد که این امر باید “در راستای منافع دولت ترکیه نیز باشد.”

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

بربوک در عین حال هشدار داد: «سوریه نباید به مهره بازی قدرت‌های خارجی یا میدان آزمایش نیروهای افراطی تبدیل شود. هر کسی که به دنبال صلح در منطقه است، نباید تمامیت ارضی سوریه را تضعیف کند.»

تجدید عزم دادخواهی: گزارش سفر پاییز ۱۴۰۱

پرستو فروهر

ظهر روز دهم آبان بود و من دوباره به همان دفتر کذایی رسیده بودم و گرفتار همان روال کذایی همیشگی شده بودم: گذشتن از باجه‌ی کنترل پاسپورت که به معنای عبور رسمی از «مرز هوایی امام خمینی» است. تند کردن بی‌اختیار قدم‌ها به این امید که زودتر به پله برقی برسی و برای بستگانت که به پیشواز آمده‌اند، دست تکان بدهی. صدای مردانه‌ای که از پشت سر نامت را می‌گوید تا پاسپورتت را بگیرد و امر کند: چمدانتان را تحویل بگیرید و با خودتان بیاورید به این دفتر. با انگشت اشاره‌ دفتری را نشان می‌دهد که مشرف به صف باجه‌های پاسپورت است.

هفته‌ها به دنبال راهی برای سفر به ایران گشته بودم. سه بار بلیط گرفته بودم که با لغو پروازها و تحریم هواپیمایی ایران منتفی شدند. سرانجام پس از ساعت‌ها پرواز به ایران رسیده بودم. به سرزمین محبوبم که بیش از هر زمانی که به یاد دارم، دور و منزوی و تار و تکیده شده است. برای رسیدن به تهران، که تا پیش از این با هما کمتر از پنج ساعت طول می‌کشید، بیش از شانزده ساعت در راه بودم و در طی پنج ساعت توقف در فرودگاه وسیع و پیشرفته و پر از امکانات و زرق و برق دوبی هم از شدت حسرت چند بار بغض کرده بودم.

و حالا آن مرد جوان و درشت‌هیکل و ریشو که پشت میزش ایستاده بود، دست‌هایش را روی سطح میز تاب می‌داد و با لودگی از مأمور و معذور بودن خود می‌گفت، برای من شده بود نماینده‌ی تمام‌قد آن دم‌ودستگاه قُلدر و بی‌کفایت و سبک‌مغز که تمام راهِ سفر حرص من را درآورده بود و زیرلبی به آن ناسزا گفته بودم، شده بود نماینده‌ی همان جماعتی که رجزخوانی‌های بی‌سر و ته‌شان در باب اقتدار‌، آن فرودگاه را به آن وضعی انداخته بود که می‌دیدم: مفلوک و متروک.

وقتی وارد دفتر شدم دو مسافر دیگر هم آنجا بودند. مردی میان‌سال و ترسان که نشسته بود و روی زانوهایش فرمی پر می‌کرد و پیوسته بی‌اختیار می‌پرسید آخر این بار چه اتفاقی افتاده؟ من که کاری نکردم آقا. مأمور با خونسردی تکرار می‌کرد: چیزی نیست، اطلاعاتتون در سیستم ناقص بوده. دست مرد در پُر کردن فرم می‌لرزید. پسر جوانی هم همان فرم را در اتاق کناری پر می‌کرد. گاهی سرک می‌کشید تا از آن مأمور چیزی بپرسد. موهای بلندش را تل زده بود و گرمکن ورزشی به تن داشت. آن‌قدر خونسرد بود که فکر کردم شاید از بچه‌های خودشان باشد؛ همان‌ بچه‌ها که بیرون از ایران خوش می‌گذرانند و در ایران از مزیت‌های آقازادگی برخوردارند. شاید هم اشتباه کرده باشم. شاید او تنها شبیه هم‌نسلی‌هایش بود، با همان جسارت‌ و صراحت آنها که در خیزش زن، زندگی، آزادی ما را متحیر و مسحور خویش کرد.

مرد میان‌سال و پسر جوان که رفتند، آن مأمور، یکی دیگر را هم صدا زد و هر دو خم شدند روی چمدان بزرگ من، که روی میزی وسط اتاق گذاشته و بازش کرده بود. بازرسی این‌بار هم دقیق و کش‌دار بود. من اما عصبی‌تر از بارهای پیش بودم. آنها لای لباس‌ها و سوغاتی‌ها می‌گشتند و من از دلیل سفرم می‌گفتم، از سالگرد پیش‌ِ رو و قتل سیاسی پدر و مادرم با ذکر «یا زهرا»، از قاتلان که همه کارمند دولت بودند و در اعتراف‌هایشان خود را مأمور و معذور خوانده بودند.

پشت سر مأموران به دیوار روی تابلویی با خط خوش نوشته بود: از دادن خدمات به بانوانی که حجاب اسلامی را رعایت نکنند، معذوریم.

گفتم: این تابلو را عوض کنید. شما چه خدماتی می‌دهید که از دادنش معذور باشید یا نباشید؟

هر چه می‌گفتم آنها با لودگی جا خالی می‌دادند.

موتورسواری بود که از خیابان رد می‌شد. دنبالش داد زدم: هنوز نه، مرسی. نمی‌دانم دلگرمی شیرین این لحظه‌ها را چگونه توصیف کنم. مثل باد خنک صبحگاهی به صورت می‌وزد و تا عمق جان را شاداب می‌کند. تماشای زنان بی‌حجاب در فضای شهر هم همین‌طور است.

دست آخر پاسپورت و وسایل الکترونیکی من را ضبط کردند که شامل دو گوشی با سیم‌کارت و یکی بدون سیم‌کارت و یک دوربین آکبند بود. ضبط این وسایل الکترونیک فاقد هرگونه دلیل امنیتی بود چرا که در حافظه‌شان رد هیچ تماسی نبود، به هیچ‌یک از اکانت‌های من وصل نبودند و فهرست شماره‌هایم در آنها موجود نبود، به‌جز چند شماره‌ از بستگان و دوستانی که ارتباطم با آنان بدیهی‌ست. آنها هم می‌دانند. با وجود این هر بار این «دستورِ» عبث را اجرا می‌کنند. و من هر بار از قُلدری بی سر و ته آنها کلافه می‌شوم.

چند دفترچه هم در چمدانم پیدا کرده بودند که روی میز کارشان گذاشتند. دفترچه‌ها را همراه برده بودم تا پیدایشان کنند. چند شب پیش از پرواز، برگ‌هایشان را با خط‌نویسی‌های ناخوانا پر کرده بودم‌، به سبک و سیاق یک کار هنری که سال‌هاست به صورت چیدمان هنری اجرا می‌کنم: اتاق مکتوب. مأموران مدتی دفترچه‌ها را ورق ‌زدند و به برگ‌ها خیره ‌ماندند. بعد یکی‌شان پرسید این‌ها چی هستند؟ گفتم: همان که دارید می‌خوانید.

شروع به خواندن کرد: لا لا گا سس پا دا لا …

بله همین که می‌خوانید.

با نیشخندی پرسید: ما را سر کار گذاشتید؟ جوابی ندادم.

دفترچه‌ها را کپی کردند و پس دادند. بعد هم یک رسید به دستم دادند تا یک هفته بعد به یک دفتر دیگر مراجعه کنم. آن دفتر را هم خوب می‌شناسم. همان‌جاست که هر ساله مأموران وزارت اطلاعات از من بازجویی می‌کنند. هرچه اصرار کردم تاریخ قرار را جلو بیندازند تا من بدون ‌تلفن نمانم، اثری نداشت. چند روز بعد هم با شماره‌ای که به‌طور موقت استفاده می‌کردم، تماس گرفتند و آن قرار را نیز باز یک هفته به عقب انداختند. به نظرم عبارت «سرِ کار گذاشتن» گویای این عملیات امنیتی هم می‌تواند باشد. البته برای توقیف پاسپورت همچنان تعبیر شمشیر داموکلس مناسب‌تر است. به‌خصوص این بار که پس دادنش را تا آخرین روز ممکن کش دادند.

***

داشتن خاله نعمتی‌ست. به رویت آغوش می‌گشایند وقتی از راه می‌رسی، در می‌گشایند به خانه‌ای، که مدت‌ها خالی و تنها مانده بوده و آنها سر و سامانش داده‌اند تا مبادا دل تو بگیرد. عطر چای و تمیزی پخش است و در نگاه عزیزشان، که یادآور چشم‌های مادرم است، معجون آشنایی از مهر و دلهره موج می‌زند.

داشتن دوست و رفیق و هم‌پای حق‌خواهی هم نعمت بزرگی‌ست. تلفن هم نداشته باشی آن‌قدر می‌گردند تا پیدایت ‌کنند. می‌آیند و با نفس گرمشان به خانه روح می‌دمند. در حضور آنهاست که سفرِ من شور و معنا پیدا می‌کند، در گفتگوی با آنهاست که نبض زندگی را در آن فضا لمس می‌کنم. تلخ و شیرین موقعیت را از دریچه‌ی روایت‌ها و برداشت‌های آنان درمی‌یابم.

حس تعلق دیرینه به شهر و محله هم که نعمتی‌ست بی‌بدیل. پرسه زدن در خیابان‌ها برای لمس روزمره‌؛ خوش و بش با همسایه‌ها و کاسب‌های آشنا؛ رد و بدل خبر و شایعه و نفرین مسببان اوضاع، خندیدن به طنزی که هنوز لابه‌لای کلافگی و انبوه حرف‌های تلخْ چاشنی گفتگو می‌شود؛ یا همراه شدن با رهگذری که برایم خاطره‌ای از گذشته‌ها باز می‌گوید، از پدر یا مادرم، از تجربه‌ی سالگردها، از سرود ای ایران یا بازداشت و کتک خوردن‌‌؛ مواجهه با غریبه‌هایی که مرا می‌شناسند و برای ابراز همبستگی پا پیش می‌گذارند، نام عزیزانم را به زبان می‌آورند و انگار به باد می‌سپارند تا بار دیگر در شهر بپیچند. حالا دیگر سال‌هاست که در این محله و شهر، یا در حلقه‌ی دوستان و آشنایانم، کسی از دلیل سفرم نمی‌پرسد و حرفی در منع من از این سفر نمی‌زند. انگار رسمی جا افتاده که در نگاه‌ها و حرف‌ها، در کنش‌ها و واکنش‌ها دست به دست می‌گردد تا حفظ ‌شود.

در همان نخستین برخوردها با روزمره، بار فشار مهیب اقتصادی بر گرده‌ی مردم را به وضوح درمی‌یابی. قیمت‌ها مثل سیلی به صورت آدم می‌خورند. دائم از خود می‌پرسی که مردم عادی چگونه از پس زندگی، حتی از پس خورد و خوراک روزانه برمی‌آیند؟ همچنان مغازه‌ها پر از جنس هستند و چهره‌ی کلی روزمره باثبات می‌نماید اما فقر هم مانند سونامی پیشروی کرده و به طرز چشم‌گیری در بافت زندگی نشسته است، چنان گسترده شده که جابه‌جا میان نگاه و برآمدن حس شرم از دیدن فقر، فاصله‌ای نیست.

از راه دور فکر می‌کردم نگرانی از وقوع جنگ و پیامدهای ویرانگر آن دغدغه‌ی اصلی این روزها باشد. اما در همان گفتگوهای نخست در محله دریافتم که حتی در رویارویی با جنگ هم، آنچه مردم را بیشتر از پا در‌آورده و می‌ترساند، انفجار بحران اقتصادی‌ست که با بالا گرفتن جنگ تشدید خواهد شد. از تأثیر افزایش قیمت دلار بر زندگی‌شان وحشت بیشتری دارند تا «موشک‌پرانی». مغازه‌داری در پاسخ به نگرانی‌ من از شعله‌ور شدن جنگ، گفت: اینا جربزه‌ی جنگ با قوی‌تر از خودشون را ندارن. جنگشون با ماست که به اسیری گرفتن. رجز می‌خونن و فوقش چند تا «آبگرمکن» می‌اندازن این‌ور و اون‌ور. هاج و واج بودم که آبگرمکن دیگر چیست؟ شاگردش گفت: بلد نیستی؟ موشک‌های اینا رو می‌گن آبگرمکن.

***

خبر توقیف پاسپورتم که پخش شد، انگار بهانه‌ای شده بود برای باز کردن سر صحبت با من. غریبه و آشنا، حتی در مغازه و تاکسی و مترو جویای آن می‌شدند. پشت‌بندش هم لعنت و ناسزایی بود که حواله‌ی‌ حکومت می‌شد و می‌نشست روی سیل لعنت‌هایی که هر روز در این شهر حواله‌شان می‌شود. یک بار هم از پیاده‌رویی رد می‌شدم که صدای بلندی در فضا پیچید: پاسپورت رو گرفتی؟ موتورسواری بود که از خیابان رد می‌شد. دنبالش داد زدم: هنوز نه، مرسی. نمی‌دانم دلگرمی شیرین این لحظه‌ها را چگونه توصیف کنم. مثل باد خنک صبحگاهی به صورت می‌وزد و تا عمق جان را شاداب می‌کند. تماشای زنان بیحجاب در فضای شهر هم همینطور است. جسارت عادی‌شده‌شان در شلوغی شهر مثل ستاره‌ها اینجا و آنجا می‌درخشد. حضورشان آن‌قدر برای همه، از زن و مرد و مؤمن و بی‌دین پذیرفته‌شده است که نه فقط خودشان تحسین‌برانگیزند که محیط پیرامونشان نیز در سایه‌ی این پذیرش، محترم‌تر از پیش می‌نماید.

اما این تصویر محترم فضای عمومی، آنجا که به دروازه‌ی مدرسه و دانشگاه و اداره‌های دولتی و جاهایی از این دست می‌رسد، یک‌باره مختل می‌شود. چنین جاهایی مثل گردنه‌ای هستند جولانگاه گماشتگان سرکوب. انگار عصاره‌ی حکومت اینجا جمع شده تا «اقتدار» خویش را به رخ بکشد، امر و نهی ‌‌کند و خاطیان را توهین و تحقیر و تنبیه. در همان هفته‌ی اول اقامتم در تهران بود که آهو دریایی را سرِ چنین گردنه‌ای گیر انداختند و چنان عاصی‌اش کردند که در اقدامی بی‌سابقه در ملأعام، پوشش از تن خود کند و از برهنگی و بی‌دفاعی بدن خویش نمادی از نفی و سرپیچی ساخت.

انگار میان شهروندان، فرهنگی از «پاس حرمت و کرامت دیگری» جا افتاده که همگان در تحکیم آن همدستی می‌کنند.

یکی از همان روزها برای بار نخست در این سفر سوار مترو شدم، خط ۴، از دروازه دولت تا میدان انقلاب. آنجا هم بی‌حجابی دیده می‌شد و همان‌قدر عادی بود که در خیابان. تفاوتش در صدایی بود که از بلندگوهای ایستگاه‌ها پخش می‌شد و تذکر می‌داد که حفظ حجاب اسلامی اجباری است و بی‌حجابی قانون‌شکنی‌ست و پیگرد دارد. صدا، بلند و بی‌وقفه تکرار می‌شد، بی‌آنکه کسی، از بی‌حجاب و باحجاب و زن و مرد اعتنایی کند.

انگار میان شهروندان، فرهنگی از «پاس حرمت و کرامت دیگری» جا افتاده که همگان در تحکیم آن همدستی می‌کنند. برای من که از دور آنچه را در ایران می‌گذرد، دنبال می‌کنم، لمس این فرهنگ، که چنان واقعی و بدیهی در روزمره تنیده که انگار سال‌هاست به یک قاعده‌ی اجتماعی بالیده است، بسیار امیدبخش بود. چه پژواکی شایسته‌تر می‌توان تصور کرد برای آن شعار درخشان زن زندگی آزادی، که جای جای ایران را درنوردید؟ انگار آن بخش از جنبش که بدنه‌ی اجتماعی پیشبردش را بر دوش گرفت، به بار نشسته و همچنان پویا و پرقدرت است.

اما آن بخش‌ها که پیشبردشان قاعدتاً بر عهده‌ی طیف وسیع مخالفان سیاسی‌ست، در انواع و اقسام چاله‌ها گرفتار شده و درجا می‌زند.

***

دوست عزیزی می‌گفت جمهوری اسلامی چنان موذیانه موجودیتش را با لایه‌های گوناگون زیست اجتماعی درهم ‌تنیده که بار هر شکست رژیم بر شانه‌ی مردم می‌افتد. می‌گفت رمز ماندگاری‌شان در حفظ همین فرمول است. بی‌اختیار یاد شبکه‌ی وسیع و مستحکم تونل‌های نظامی حماس در غزه افتادم که زیر مدرسه و درمانگاه و خانه‌ی مردم بنا شده بود، آن‌چنان تنیده در زیست روزمره‌ی جامعه که هر حمله‌ به آن تونل‌ها‌ مسبب تخریب خانه و کاشانه‌ی مردم عادی شد و کشتار بی‌مهابای آنان. دوستم می‌گفت همیشه شکست خورده‌اند، و همیشه ما بار شکست آنان را کشیده‌ایم و بعد آنها رفته‌اند سراغ طرح دیگری که آن هم به شکست انجامیده و می‌انجامد.

دوستی دیگر می‌گفت هیچ چاره‌ای نداریم جز سرنگونی این‌ها، هر لحظه ادامه‌ی این روال، به معنای سقوط بیشتر مردم در فلاکت است و نابودی تمام‌عیار ایران. آن‌قدر ملتهب بود که مهلت حرف زدن به دیگران نمی‌داد. جمله‌ها‌ی تندی می‌گفت که از عصیانی سرگشته برمی‌آمد و زخمی می‌کرد، بیش و پیش از همه خودش را. وقتی فضای سیاسی و کنشگرانش را به نقد می‌کشید، رنج عمیقی در صدایش زنگ می‌زد. می‌گفت بسیاری‌شان انسان‌های محترمی هستند اما از پس مسئولیت تاریخی‌شان برنمی‌آیند. می‌گفت گرفتار خودشان هستند و هنرشان شده سنگ‌اندازی سر راه یکدیگر و دامن زدن به بحث‌های انحرافی و فانتزی. رادیکالیسم او آن‌قدر واقعی بود و رنجش چنان سنگین که هر حرفی در برابر آن سبُک به نظر می‌آمد، ماحصل حس شرم بود از فهمِ ناتوانی، که همه‌ی ما در آن سهیم‌ هستیم. از او پرسیدم امیدی داری؟ از چه امید می‌گیری؟ کمی جا خورد و خندید و بعد از مدتی گفت از مردم عادی.

بسیاری از دوستانی که در این سفر دیدم، که همگی هم از مخالفان حکومت هستند، چه آنها که سرشناس‌اند و چه آنها که شهرتی ندارند، بار آن مسئولیت خطیر و عاجل را تا عمق جان‌‌ حس می‌کنند، اما راه مؤثر برای ادای آن را نمی‌یابند. این موقعیت واحد نیز به برداشت‌ها و واکنش‌های متفاوت و حتی گاه متضاد می‌انجامد. راه حل جمعی دست‌نیافتنی‌تر از پیش به نظر می‌رسد. یکی در رأی‌گیری ریاست‌جمهوری شرکت کرده، دیگری مشروطه‌خواه شده، یکی درصدد ساختن یک حزب سیاسی سکولار است، دیگری در پی گردآوردن جمعی‌ست از چهره‌های مؤثر برای هدایت جامعه در موقعیت خطیر، یکی ایجاد رسانه‌ی مستقل برای انعکاس بیشتر صدای مخالفان در داخل را پی‌گرفته، دیگری برای رشد جنبش در میان جوانان از راه تعمیق آگاهی تاریخی و گفتمان سیاسی تلاش می‌کند، یکی آن‌چنان در چنبره‌ی تهدیدهای امنیتی و ممنوعیت‌های شغلی گرفتار آمده که مدت‌هاست از پس گذران زندگی هم برنمی‌آید و آینده را به سیر وقایع واگذارده، دیگری قصد ترک ایران را دارد تا در تبعید برای براندازی تلاش کند، و … دوستی گرامی‌، که مدتی پیش از زندان آزاد شده، می‌گفت بخش بزرگی از نیروی مخالفان سیاسی صرف کنش‌های نمادین شده که راه به جایی نبرده و نمی‌برد. می‌گفت این کنش‌ها برای ثبت در تاریخ هم خوب باشد به کار براندازی این حکومت نمی‌آید.

***

شب چهارشنبه (بیست‌وسوم آبان) از راه دوری به خانه بازمی‌گشتم. خیابان‌ها شلوغ بود و راننده گفت از جمهوری برویم خلوت‌تر است. زیر پل کالج ماشین پلیس ایستاده بود. آن روزها روی گوشی موقتی که استفاده می‌کردم، اینترنت نداشتم و خبرها را تنها در خانه از طریق تلویزیون‌های بیرون از کشور دنبال می‌کردم. نمی‌دانستم که تنها چند ساعت پیش، پیکر کیانوش سنجری پخش زمینِ همین خیابان شده که من از آن می‌گذشتم. نمی‌دانستم که او چند ساعت پیش از خودکشی، اعلام کرده بوده که اگر خواسته‌اش برای آزادی فوری چهار زندانی سیاسی (فاطمه سپهری، نسرین شاکرمی، توماج صالحی، آرشام رضایی) اجرا نشود، خود را خواهد کشت. خبر را در تلویزیون در نوار زیرنویس برنامه‌ای دیدم. خطی می‌آمد و می‌رفت و بهت و درد و غم دنبال خود می‌کشید … هنوز هم می‌کشد.

فردای آن روز از گل‌فروشی محله به یاد او یک شاخه گل سرخ گرفتم و روی ایوان خانه، آنجا که یادآور خاطره‌ی دیدارش در سال‌های دور بود، در گلدان گذاشتم. غروب آن روز چند نفر از دوستانم به دیدارم آمدند. یکی می‌گفت همه ما کوتاهی کردیم. می‌گفت این همه فعال سیاسی در این شهر هست اما تنها دو نفر خود را به او رساندند تا جویای حالش شوند. می‌گفت دم آنها گرم اما ما همه کوتاهی کردیم. دیگری می‌گفت پُست اعلام خودکشی او را همان نیمه‌شب دیده بوده است. می‌گفت: لحنش جدی بود و نگران شدم. رابطه‌ای با او نداشتم و تنها از یکی دو نفر سراغش را گرفتم، اما بیشتر پیگیری نکردم. می‌گفت باید کاری می‌کردیم که نکردیم. می‌گفت نمی‌دانم آن جماعت دریده که زیر پست او آن همه مزخرف نوشتند و تخریب و تمسخرش کردند، حالا چگونه نفس می‌کشند؟ و باز در آن فضا حسی از شرم برآمده بود که همه‌ی ما را در خود فرو می‌برد.

***

در همان گفتگوهای نخست در محله‌ دریافتم که حتی در رویارویی با جنگ هم، آنچه مردم را بیشتر از پا در‌آورده و می‌ترساند، انفجار بحران اقتصادی‌‌ست که با بالا گرفتن جنگ تشدید خواهد شد. 

این بار برای آن جلسه‌ی بازجویی که پیش از سالگرد برگزار می‌شود، به مکان جدیدی احضار شدم: دفتر پیگیری وزارت اطلاعات. مأموران اما همان پارسالی‌ها بودند. جلسه هم همان روال سال پیش را داشت: طرح پرسش‌ها و گفتن حرف‌هایی که پیامش این است که کارها و زندگی من را با جزئیات «رصد» می‌کنند؛ حساسیت به خرج دادن روی برخی افراد و کارها که نمی‌دانم به واقع از سر حساسیت آنهاست یا برای سنجش واکنش من یا حتی دامن زدن به فکرها و پرسش‌های انحرافی و مغشوش کردن برداشت‌ها و رابطه‌هایم؛ و البته تک‌گویی‌هایی در وارونه جلوه دادن شرایط، که به نظرم روال کلی‌ کارشان است. دست آخر هم پرسش در مورد برنامه‌ی سالگرد، که این بخش را باید کتبی هم بنویسم و امضا کنم. وقتی گفتم که امسال در کنار سرود ای ایران و «نواهایی در ستایش زن، زندگی، آزادی» قصد صحبت هم دارم، کمی جا خوردند اما مشکلی ایجاد نکردند. بعد هم وسایل الکترونیکی من را پس دادند. پرسیدم که توقیف این وسایل، که به تجربه می‌دانند حاوی هیچ اطلاعاتی نیست، چه دلیل امنیتی‌ای دارد؟ یکی‌شان گفت: آن را ما تشخیص می‌دهیم. پس‌دادنِ پاسپورت را به بعد موکول کردند و گفتند در حال طی مراحل اداری‌ست. پرسیدم: بعد از ۱۷ روز تازه در حال گذراندن مراحل اداری‌ست؟ با خونسردی گفتند با من تماس خواهند گرفت تا برای گرفتن آن به همان دفتر همیشگی در اداره‌ی گذرنامه مراجعه کنم. سر دواندن و تحمیل بلاتکلیفی هم لابد بخشی از این عملیات امنیتی شده است.

بازگشت از این جلسه همیشه لحظه‌های خوشایندی در پی دارد؛ تماشای محو شدن دلشوره در نگاه خاله‌هایم که در خانه منتظرند؛ پاسخ به تماس‌های بستگان و دوستان که با شنیدن صدای من نگرانی‌شان فروکش می‌کند و صدایشان شاداب می‌شود. این بار اما نگرانی پاسپورت مقداری کش آمد. هر بار تلفنی از دفتر مربوطه در اداره‌ی گذرنامه پرس‌وجو کردم، همان پاسخ را دادند: پاسپورت در حال طی مراحل اداری‌ست. تا آن‌که سرانجام تنها یک روز پیش از سالگرد قتل پدر و مادرم احضار شدم تا آن را پس بگیرم.

***

امسال سفرم طولانی‌تر از سال‌های پیش بود و فرصت داشتم وقت بیشتری با خانه بگذرانم، اینجا و آنجایش بنشینم تا یادها به سراغم بیایند، گذر نور را روی تنش تماشا کنم، گنجه‌ها و اسباب‌هایش را سر و سامان بدهم، گرد کتاب‌ها را بگیرم و از نو ورق بزنم. فرسودگی در تن این خانه ذره ذره پیش آمده و به چشم می‌آید. انتهای سالن پذیرایی، کمی مانده به کنج اتاق، دیوار ترکی برداشته که کم‌کم بزرگ‌تر می‌شود. ترک باریکی خود را از کنار دریچه‌ی کولر تا نیمه‌های دیوار پایین کشیده. گچ سقف که از یک نم قدیمی طبله کرده بوده، حالا کم کم می‌ریزد. در راه‌پله و سرسرا، رنگ دیوار پوسته کرده و کمی ریخته. قفسه‌ی دیواری در هال طبقه‌ی دوم از نم ناودان تاب برداشته. هره‌های ایوان‌ها جابه‌جا ترک خورده‌اند و چندتایی هم شکسته‌اند.

این خانه میراث و امانتی‌ست، که چه آنجا باشم و چه اینجا، به جان من بند خورده است؛ هم عشقِ وطن است و هم دردِ وطن. در این خانه، پدر و مادرم گاهی یادهایی هستند از سال‌های زندگی و مبارزه‌شان، گاه جسدهایشان هستند و گاه تصور و تخیل من از لحظه لحظه‌ی تقلای آنها پیش از مرگ، در آن ساعت‌ها که با سفیران و مجریان قتلشان در این خانه تنها بوده‌اند. دانستنِ حقیقتِ چگونگیِ مرگِ عزیزِ جان‌باخته برای یک بازمانده، الزامی بی چون و چرا دارد. حق است و نیاز. آرام و قرار نمی‌گذارد، هر چند سال هم که بگذرد، هیچ تفاوتی ندارد. وقتی حقیقت را ندانی، وقتی حاکمانی ظالم و مکار تو را از حقِ دانستنْ محروم کنند، عزیزانت هزاران بار و به هزاران مرگ جلوی چشمانت می‌میرند و باز از خود می‌پرسی چگونه کشته شدند؟ و باز دانسته‌ها و تخیل‌، تصویر دیگری می‌سازد و جلوی چشمانت می‌گذارد. اما در آن نیز یقین نمی‌یابی زیرا از دانستن حقیقت محرومت کرده‌اند.

و این خانه، چه آنجا باشم و چه اینجا، آن‌گاه که در اسارت این پرسش‌ها تقلا می‌کنم، پناه من است. این خانه، امانت تاریخ ما است و همدست ما در طلب حقیقت و عدالت.

***

پنجشنبه یکم آذر ۱۴۰۳ بیست‌وششمین سالگرد قتل سیاسی پروانه و داریوش فروهر در خانه و قتل‌گاه آنان در تهران برگزار شد. از صبح زود بستگان و دوستانی که هر ساله برای همیاری در تدارک مراسم می‌آیند، یکی یکی سر رسیدند. هریک گوشه‌ی کاری را گرفت تا خانه آماده‌ی مناسبت این روز شود. با اینکه حالا چند سالی‌ست که ممنوعیتی بر این سالگرد تحمیل نشده، اما خاطره و دلهره‌ی لشکرکشی گماشتگان رسمی و غیررسمی حکومت و سال‌ها سرکوب و ضرب و شتم مردم در این روز، همچنان حی و حاضر است. حسی از تردید و ناامنی بر فضا سنگینی می‌کرد تا بعدازظهر که در ساعت موعود کم کم همراهان دیرینه و نوپا از راه رسیدند و خانه پر شد از همدلی و همراهی و شجاعت، از عزم دادخواهی که هر سال در این خانه عهد تازه می‌کند، از ادای احترام به زندگی دو مبارز سیاسی که عاشق آزادی و ایران بودند، ارج به پیکار بی‌وقفه‌شان با ظلم و تبعیض، که تا پای جان پیش بردند.

مأموران هم آمده بودند. همگی ماسک زده بودند. برخی به دیوارِ روبه‌روی درِ خانه تکیه داده بودند و پشت سر هم فیلم و عکس می‌گرفتند و خودنمایی و لودگی می‌کردند، برخی سر کوچه ایستاده بودند. عده‌ای هم در خودروهایی در اطراف نشسته بودند.

این‌بار شمار کسانی که برای گردهمایی سالگرد آمدند، بیش از سال‌های پیش بود. از طیف‌های گوناگون سیاسی و اجتماعی بودند، از سالخورده تا جوان. و این همبستگی و همدلیِ آشکار به‌رغم اختلاف‌نظرهای فکری و گوناگونی‌های فرهنگی و نسلی، درخشان و امیدبخش است؛ هم صحه‌ای‌ست بر نقش همگرایانه‌‌ی دادخواهی و هم شاهدی بر تأثیر پافشاری جمعی در تأسیس و تداوم سنت‌های اعتراضی و پس زدن سرکوب و قُلدری حکومت.

امسال بعد از سال‌ها در این مناسبت حرف زدم؛ در یادآوری آنچه بیست‌وشش سال پیش در روز یکم آذر گذشته است و در تبیین راه و رسم دادخواهی آن‌گونه که در طی این سال‌ها آموخته و به کار بسته‌ام. بالای پله‌ها، روی ایوان مشرف به حیاط ایستاده بودم. جمعیت در اتاق‌ها و حیاط خانه پراکنده بود و مأمنی ساخته بود برای حرف‌هایی که سال‌ها در این روز و در این مکان، امکان بیان نیافته بود. و ممکن شد به همت همه‌ی ما که آنجا، در آغوش آن خانه و قتلگاه، ایستاده بودیم و به همت همه کسانی که سال‌ها برای ساختن این امکان از راه دور و نزدیک تلاش کردند و در میان ما نبودند.

فردای سالگرد به همراه دوست عزیزم سر مزار پدرومادرم رفتم، تا تمام آن گل‌ها را که برایشان آورده بودند روی سنگ مزارشان بریزیم. پیش از ما کسی رفته بود و به رسمی زیبا و آشنا روی مزار ارزن ریخته بود تا پرنده‌ها به سنگ نوک بزنند و مردگان را صدا کنند. کاش صدای ما را هم بشنوند که از یادشان نمی‌کاهیم.

 

تظاهرات در دمشق؛ جامعه آزاد، بدون زنان آزاد وجود ندارد

میدان مرکزی دمشق، پایتخت سوریه شاهد تظاهرات صدها نفر برای دموکراسی، حقوق زنان و یک دولت سکولار بود. آنها خواستار جدایی دین از دولت شده‌اند و همچنین بر وحدت ملی سوریه نیز تأکید کردند.روز پنجشنبه ۱۹ دسامبر (۲۹ آذر) صدها نفر در میدان مرکزی امویان در دمشق، پایتخت سوریه برای دموکراسی، حقوق زنان و یک دولت سکولار، در تظاهرات شرکت کردند. آنها خواستار جدایی دین از دولت شده‌اند و همچنین بر وحدت ملی سوریه نیز تأکید کردند.

در دوران بشار اسد، هرگونه اعتراضات خیابانی در سوریه با خطر جانی همراه بود. اعتراضات علیه رژیم دیکتاتوری بشار اسد در سال ۲۰۱۱ میلادی، با تظاهرات مسالمت‌آمیز آغاز شد.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

اما این اعتراضات سرانجام سرکوب‌های خشونت‌آمیز، شکنجه از سوی حکومت و نیز ۱۴ سال جنگ داخلی را در این کشور به دنبال داشت.

اکنون پس از سقوط رژیم اسد، بار دیگر امکان برگزاری تظاهرات در پایتخت سوریه فراهم شده است.

“ما دموکراسی می‌خواهیم، نه یک نظام دینی ”

بر اساس گزارش‌ها، بر روی پلاکاردهای معترضان شعارهایی همچون “هیچ جامعه آزادی، بدون زنان آزاد وجود ندارد”، قابل مشاهده بوده است. شرکت‌کنندگان در این تظاهرات همچنین خواستار “آزادی و حقوق برابر” برای تمامی اقلیت‌ها در سوریه شدند.

بیشتر بخوانید: برادر بشار اسد به هدفی برای انتقام‌جویی تبدیل شده است

گزارش‌ها حاکی از آن است که معترضان با صدای بلند شعارهای “ما دموکراسی می‌خواهیم، نه یک نظام دینی” و نیز “ملت سوریه یکپارچه است” را فریاد می‌زدند.

طبق ارزیابی شماری از کارشناسان، نگرانی معترضان در این زمینه بی‌اساس نیست. پس از سقوط اسد، سوریه اکنون توسط یک دولت انتقالی به رهبری گروه اسلام‌گرای هیئت تحریر شام، اداره می‌شود.

بیشتر بخوانید: بزرگترین پالایشگاه سوریه با قطع دریافت نفت ایران تعطیل شد

با این وجود که این گروه تلاش می‌کند خود را “میانه‌رو” نشان دهد، اما زنان همچنان از اعمال محدودیت‌های احتمالی برایشان، نگران هستند.

“ماهیت بیولوژیکی”

اظهارات اخیر عبیده ارنائوط، سخنگوی این گروه اسلام‌گرا پیرامون نقش زنان به این نگرانی‌ها دامن زده و انتقادهای گسترده‌ای را برانگیخته است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

ارنائوط گفته است که زنان به دلیل “ماهیت بیولوژیکی” خود برای تصدی سمت‌هایی همچون وزارت دفاع یا نقش‌های قضایی “مناسب” نیستند.

علاوه بر زنان، اقلیت‌هایی همچون مسیحیان، علویان و دیگر گروه‌ها در سوریه نیز پس از سقوط حکومت اسد از سرکوب‌های احتمالی بیم دارند.

رئیس جمهوری آلمان تاریخ انتخابات زودهنگام را اعلام می‌کند

فرانک والتر اشتاین‌مایر، رئیس جمهوری آلمان خبر داد که روز ۲۷ دسامبر تاریخ برگزاری انتخابات ۲۰۲۵ آلمان را اعلام می‌کند. انتخابات زودهنگام مجلس آلمان پس از رای عدم اعتماد به دولت صدر‌اعظم برگزار می‌شود.پس از ناکامی اولاف شولتس، صدراعظم جمهوری فدرال آلمان در کسب رای‌اعتماد پارلمان این کشور، حال طبق قانون اساسی مسئولیت تصمیم‌گیری درباره انحلال پارلمان و برگزاری انتخابات زودهنگام بر عهده فرانک‌والتر اشتاین‌مایر، رئیس‌جمهوری آلمان است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

اشتاین‌مایر در بیانیه‌ای اعلام کرد که تصمیم خود را روز ۲۷ دسامبر (۷ دی) اعلام خواهد کرد. در صورت انحلال پارلمان، تاریخ ۲۳ فوریه (۴ اسفند) به‌عنوان زمان احتمالی برگزاری انتخابات زودهنگام در نظر گرفته شده است.

بیشتر بخوانید: آغاز روند انتخابات زودهنگام آلمان؛ صدراعظم رای اعتماد نیاورد

این تاریخ پیش‌تر توسط رهبران فراکسیون‌های احزاب سوسیال دموکرات (SPD) و اتحادیه دموکرات مسیحی (CDU/CSU) پیشنهاد شده بود.

عدم رای اعتماد و دولت اقلیت

اولاف شولتس روز دوشنبه ۱۶ دسامبر (۲۶ آذر) درخواست اعتماد را در پارلمان آلمان مطرح کرد و همان‌طور که انتظار می‌رفت، رأی اعتماد را به دست نیاورد. دلیل اصلی این ناکامی، خروج حزب دموکرات آزاد (FDP) در ماه نوامبر از دولت ائتلافی آلمان بود.

بیشتر بخوانید: انتخابات زودهنگام آلمان در ۲۳ فوریه ۲۰۲۵ برگزار می‌شود

دولت شولتس در حال حاضر یک دولت با اقلیت پارلمانی است و از حزب‌‌های سوسیال دموکرات (SPD) و سبزها تشکیل شده است.

بر اساس ماده ۶۸ قانون اساسی آلمان، رئیس‌جمهور می‌تواند پارلمان را منحل کند، اما الزامی به این کار ندارد. اشتاین‌مایر پیش‌تر و پس از فروپاشی ائتلاف اشاره کرده بود که انحلال پارلمان یک گزینه احتمالی است.

بیشتر بخوانید: انتقاد شدید صدراعظم آلمان از وزیر دارایی برکنار شده

رئیس‌جمهور آلمان در همین حال تأکید کرده است: «کشور ما به اکثریت‌های پایدار و دولتی توانمند نیاز دارد. این معیار اصلی تصمیم‌گیری من خواهد بود.»

گفت‌وگو با فراکسیون‌ها

اشتاین‌مایر در روزهای اخیر با رهبران همه فراکسیون‌های پارلمان گفت‌وگو کرد تا اطمینان حاصل کند که هیچ چشم‌اندازی برای دستیابی به یک اکثریت پایدار وجود ندارد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

در بیانیه اشتاین‌مایر در روز جمعه ۲۰ دسامبر (۳۰ آذر) آمده است: «من می‌خواستم مطمئن شوم که دیگر هیچ چشم‌اندازی برای تشکیل یک اکثریت پارلمانی پایدار برای دولت فدرال وجود ندارد.»

خبرگاه؛ عبدالحمید: دانشگاهیان صاحب‌نظر در زندان هستند

مولوی عبدالحمید ضمن اشاره به فقر و گرسنگی در کشور گفت دلار به ۷۷ هزار تومان رسیده و مسئولان تدبیر نمی‌کنند. به گفته این روحانی دانشگاهیان صاحب‌نظر در زندان بسر می‌برند. او خواستار آزادی زندانیان سیاسی شد.خبرگاه دویچه وله فارسی مجموعه‌ای خبری از موضوعات و تحولات روز ایران، منطقه، آلمان و جهان در زمینه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، ورزشی و غیره است.

در “خبرگاه” می‌توانید رویدادهای متنوع را به شکلی کوتاه و فشرده دنبال کنید.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

عبدالحمید: دانشگاهیان صاحب‌نظر در زندان هستند
مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان در خطبه‌های روز جمعه ۳۰ آذر (۲۰ دسامبر) ضمن اشاره به مشکلات اقتصادی کشور گفت: «الآن در کشور فقر و گرسنگی است و مشکلات با رسیدن دلار به ۷۷ هزارتومان بیشتر شده و خدا می‌داند به کجا برسد.»

او گفت مسئولان “دست روی دست گذاشتند و هیچ تدبیری اتخاذ نمی‌کنند”.

عبدالحمید به حکومت توصیه کرد “اگر سیاست‌های خود را تغییر دهید دلار ارزان خواهد شد”.

امام جمعه اهل سنت زاهدان در ادامه صحبت‌های خود همچنین خاطرنشان کرد که “فقر در کشور سنگین است” و همه ناامنی‌ها و “بداخلاقی‌ها” ریشه‌اش در فقر است.

این روحانی یادآور شد “دانشگاهیان که صاحب‌نطر بودند اکنون در زندان بسر می‌برند”. او خطاب به حاکمیت گفت: «اگر من به جای شما بودم و مسئولیتی داشتم و کاره‌ای بودم یک شب هم این زندانیان سیاسی را نمی‌گذاشتم در زندان بمانند.»

مولوی عبدالحمید در خطبه‌های نماز جمعه خود قبلا نیز بارها خواستار آزادی زندانیان سیاسی شده و از مقامات جمهوری اسلامی خواسته بود صدور احکام اعدام را متوقف کنند. او در شبکه اکس (تویتر سابق) نوشته است “بیشتر محکومان اعدام بلوچ و کرد هستند” که از دادرسی نیز محرومند.

این روحانی برجسته سنی خطاب به حکومت جمهوری اسلامی در یکی از خطبه‌های نماز جمعه پیشین گفت بگذارید فعالان سیاسی کار خود را بکنند، آن‌ها را گوشۀ زندان نیندازید و سعی کنید به خواسته‌ها و انتظارات مردم ایران تن بدهید.

دو خبرنگار کُرد در حمله پهپادی ترکیه در شمال سوریه کشته شدند
بر ا‌ساس گزارش‌ها، در جریان حمله پهپادی منتسب به ترکیه در نزدیکی سد تشرین در شرق حلب، دو خبرنگار کُرد بە نام‌های جیهان بیلگین و ناظم داشتان جان خود را از دست دادند.

بە گفتە آژانس خبری هاوار کە این دو روزنامه‌نگار در آن شاغل بودند، این حادثه روز پنجشنبه، ۱۹ دسامبر در حالی رخ داد که این دو خبرنگار مشغول پوشش تحولات و حملات ارتش ترکیه و گروه‌های وابسته به آن علیه مناطق تحت کنترل نیروهای کرد در شمال سوریه بودند. خودرو حامل این دو خبرنگار در ساعت ۱۵:۲۰ به وقت محلی هدف قرار گرفت و راننده خودرو نیز زخمی شد.

اتحادیه روزنامه‌نگاران ترکیه و انجمن روزنامه‌نگاران دجله-فرات این حمله را به شدت محکوم کرده‌اند. اتحادیه روزنامه‌نگاران ترکیه اعلام کرده است: «ما این حمله را محکوم می‌کنیم. خبرنگاران نباید هنگام انجام وظیفه مقدس خود هدف قرار گیرند. مسئولان این حمله باید شناسایی و محاکمه شوند.»

همچنین، دیده‌بان حقوق بشر سوریه، مستقر در لندن نیز گزارش داده که این حمله توسط یک پهپاد ترکیه‌ای انجام شده است. ترکیه تاکنون واکنشی بە این موضوع نشان ندادە است.

بە گفتە رسانه‌‌های کردی، جیهان بیلگین و ناظم داشتان از خبرنگاران شناختە‌شدە بودند که سال‌ها در شرایط سخت به پوشش اخبار مربوط به داعش و زنان پرداختە بودند. ناظم داشتان متولد آگری و جیهان بیلگین متولد ماردین هر دو از کردهای ترکیه بودند کە برای آژانس خبری هاوار وابستە بە ادارە خودگردان دمکراتیک شمال و شرق سوریه موسوم بە روژاوا کار می‌کردند.

این اولین‌ بار نیست کە روزنامه‌نگاران کرد هدف حملە قرار می‌گیرند، در اوت امسال نیز کمیته حفاظت از روزنامه‌نگاران (CPJ) گزارش داد کە در اثر حملە پهپادی ارتش ترکیه به یک اتومبیل در شهر سید صادق استان سلیمانیە اقلیم کردستان عراق، دو روزنامەنگار زن کرد بە نام‌های گلستان تارا و هیرو بهاالدین کشتە شدند و یک روزنامەنگار دیگر نیز زخمی شد.

هشدار نخست‌وزیر لیبی درباره پیامدهای انتقال تسلیحات روسیه
عبدالحمید دبیبه، نخست‌وزیر لیبی، نسبت به گزارش‌هایی مبنی بر انتقال تسلیحات روسیه از سوریه به کشورش ابراز نگرانی کرد. وی در طرابلس اظهار داشت، بیم آن می‌رود که درگیری‌های بین‌المللی به لیبی کشیده شوند و کشور را به میدان جنگ تبدیل کنند.

دبیبه در واکنش به اخباری مبنی بر انتقال تجهیزات نظامی روسیه،‌ از جمله سامانه‌های پدافند هوایی به شرق لیبی هشدار داد و گفت: «ما نگرانیم که مناقشات بین‌المللی به لیبی منتقل شده و کشور ما به میدان نبرد تبدیل شود.»

نخست‌وزیر لیبی تأکید کرد: «ورود نیروهای خارجی با زور و برخلاف خواست مردم لیبی را قاطعانه رد می‌کنیم.»

گزارش‌ها حاکی از آن است که روسیه در حال انتقال تجهیزات نظامی از پایگاه‌های دریایی طرطوس و هوایی حمیمیم سوریه به شرق لیبی است، جایی که مسکو از سال‌ها پیش در آن از یک دولت رقیب حمایت می‌کند. این اقدام پس از سقوط بشار اسد، متحد دیرینه روسیه در سوریه، صورت می‌گیرد.

به نظر می‌رسد روسیه در تلاش است تا با حمایت از ژنرال خلیفه حفتر، فرمانده نیروهای شرق لیبی، نفوذ خود را در منطقه حفظ کند. انتقال سامانه‌های دفاع هوایی پیشرفته مانند “اس۴۰۰ و اس۳۰۰” به لیبی می‌تواند موازنه قدرت را در این کشور جنگ‌زده تغییر دهد.

گویدو کروستو، وزیر دفاع ایتالیا، نیز نسبت به این تحولات ابراز نگرانی کرده و گفته است: «انتقال منابع روسیه از پایگاه سوریه به لیبی اتفاق خوبی نیست.» او افزوده که حضور کشتی‌ها و زیردریایی‌های روسی در مدیترانه، به‌ویژه در نزدیکی ایتالیا، مایه نگرانی است.

لیبی از زمان سرنگونی معمر قذافی در سال ٢٠١١ دچار هرج و مرج و جنگ داخلی شده است. در حال حاضر، کشور بین دو دولت رقیب در شرق و غرب تقسیم شده است. دولت وحدت ملی به رهبری دبیبه در طرابلس از حمایت سازمان ملل برخوردار است، در حالی که نیروهای ژنرال حفتر در شرق از پشتیبانی روسیه بهره می‌برند.

اتحادیه اروپا در حال آماده‌سازی حمایت احتمالی از سوریه
رهبران اتحادیه اروپا در نشست اخیر خود در بروکسل، از کمیسیون و مسئول سیاست خارجی این اتحادیه خواستند تا گزینه‌های مختلف برای حمایت از سوریه را بررسی کنند.

در میان گزینه‌های مطرح شده، لغو تحریم‌های اقتصادی و ارائه کمک‌ها برای بازسازی سوریه به چشم می‌خورد. با این حال، نحوه برخورد اتحادیه اروپا با گروه اسلام‌گرای هیئت تحریر الشام (HTS)، هنوز مشخص نیست.

رهبران ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا بر لزوم رعایت حقوق بشر توسط حاکمان جدید سوریه و حفاظت از اقلیت‌های مذهبی و قومی تأکید کردند. همچنین آن‌ها خواستار فراهم کردن شرایطی برای بازگشت امن، داوطلبانه و با کرامت پناهجویان سوری شدند.

از سال ۲۰۱۱، اتحادیه اروپا بیش از ۳۳ میلیارد یورو کمک بشردوستانه و توسعه‌ای به سوریه و کشورهای همسایه ارائه کرده است. کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، تصریح کرده است که این اتحادیه باید آماده کاهش تحریم‌ها در صورت انجام اقدامات مثبت از سوی دولت جدید سوریه باشد.

با این حال، رهبران اروپایی تأکید کردند که هنوز برای قضاوت درباره حاکمان جدید سوریه زود است و باید منتظر اقدامات عملی آن‌ها بمانند. آن‌ها خواستار ایجاد یک روند سیاسی فراگیر به رهبری خود سوری‌ها شدند که تمامیت ارضی و حقوق تمامی گروه‌های مذهبی و قومی را تضمین کند.

حمله موشکی روسیه به کی‌یف یک کشته و چند زخمی داد
حمله موشکی نیروهای روسی به کی‌یف‌، پایتخت اوکراین در صبح روز ۲۰ دسامبر منجر به کشته شدن حداقل یک نفر و زخمی شدن چندین نفر دیگر شد.

سرگئی پاپکو، رئیس اداره نظامی کی‌یف اعلام کرد که این حمله باعث آتش‌سوزی‌هایی در نقاط مختلف شهر و آسیب به ساختمان‌های اداری شده است.

در این حمله که حوالی ساعت ۷ صبح به وقت محلی صورت گرفت، صدای انفجارهای متعددی در کی‌یف شنیده شد. شهردار کی‌یف، ویتالی کلیچکو، گزارش داد که دفاع هوایی در حال فعالیت بوده و تعدادی از خودروها در منطقه هولوسیفسکی به دلیل سقوط بقایای موشک آتش گرفته‌اند. همچنین دو نفر به دلیل این حمله زخمی و به بیمارستان منتقل شده‌اند.

گفتە می‌شود کە شمار حملات موشکی روسیه به کی‌یف و دیگر مناطق اوکراین در ماه‌های اخیر افزایش یافته است.