Previous Next

درآمد مافیای قضائیه از حساب‌های بانکی چقدر بود؟

قوه ‌قضاییه جمهوری اسلامی برای نخستین بار عملکرد حساب‌های ویژه متعلق به این قوه و رئیس آن را گزارش داده است. بر اساس این گزارش، سود حاصل از این حساب ها در سال ۹۸ مبلغ ۴۳۰ میلیارد تومان بوده است. موضوع “حساب‌های شخصی رییس قوه قضاییه” و دهها حساب شخصی دیگر مرتبط با مسئولان این قوه برای اولین بار در سال ۹۵ فاش و رسانه‌ای شد.

در این گزارش آمده است که منشاء وجوه این حسابها، به “حدود سه دهه” پیش بر می گردد. در آن هنگام، “مدیران وقت دستگاه قضائی اعلام کردند که بودجه مصوّب، تکافوی نیازها و هزینه‌های ضروری دستگاه قضائی را نمی‌دهد و لازم است افزون بر بودجه مصوّب، برای رفع این نیاز ها، چاره‌ای اندیشیده شود. با توجه به محدودیت‌ها و تنگنا‌های شدید بودجه‌ای، راهکاری مطرح شد که منشاء حساب‌های کنونی گردید.”

این گزارش در ادامه می نویسد که بر اساس این راهکار و پس از مجوز آیت الله خامنه‌ای مقرر شد مبلغ معینی از خزانه جمهوری اسلامی ایران بصورت “غیر قابل برداشت و صرفاً بلوکه شده” در حساب هایی متمرکز نزد بانک دولتی (ملی) سپرده گذاری شود و “از محل سود حاصله از آن، برخی حوائج و ضروریات دستگاه قضائی برطرف شود.”

در گزارش امروز قوه قضاییه هیچ اشاره ای به پیشینه این حساب ها و چرا این حساب ها از انظارعمومی مخفی نگاه داشته شده بود، نشده است.

به گزارش رادیو فرانسه، محمود صادقی، نماینده مجلس دهم، نخستین فردی بود که در سال ۹۵موضوع حساب‌های شخصی صادق لاریجانی را به‌صورت رسمی از تریبون مجلس شورای اسلامی مطرح کرد. صادقی آن زمان گفت شماری از ماموران سازمان بازرسی کل و چند نفر از کارمندان بانک ملی که به “مبالغ بالای” موجود در این حساب‌ها مشکوک شده بودند، از سوی قوه قضائیه بازداشت و تحت پیگرد قرار گرفتند‌.

همانطور که می دانیم افشای این خبر منجر به صدور حکم بازداشت برای محمود صادقی، نماینده مجلس دهم شد و به تدریج این موضوع در رسانه های داخلی و فارسی زبان خارج از کشور جنجال برانگیز شد. از جمله مواردی که آن زمان به رسانه ها درز کرد این موضوع بود که مبلغی در حدود ۲۰۰ میلیارد تومان در حساب های شخصی صادق آملی لاریجانی رئیس وقت قوه قضاییه است. برداشت از این حساب فقط با امضای صادق آملی لاریجانی انجام می شد و هیچ گزارش رسمی در باره نحوه مصرف این مبالغ وجود نداشت.

داور ایرانی فوتبال: با من مثل یک دشمن رفتار کردند

با من مثل یک دشمن رفتار کردند. من وقتی از آلمان برگشتم تا در کشور خودم قضاوت کنم، متوجه شدم که باید لابی کنم تا قضاوت بگیرم و اصلا چنین مسائلی را بلد نبودم، چون در آلمان بر اساس شایستگی و منطق قضاوت را می‌دهند.

به نوشته روزنامه شرق، اوایل دهه ۸۰ بود که داوری جوان با سیمایی متفاوت وارد فوتبال ایران شد. از همان ابتدا کانون توجهات را به خودش جلب کرد که چطور ممکن است یک داور بین‌المللی که سال‌ها سابقه قضاوت در لیگ آلمان را داشته، تصمیم گرفته به ایران برگردد و برای فوتبالی قضاوت کند که هر لحظه سکوهایش در آستانه انفجار است.

نوید مظفری که اوایل دهه ۸۰ وارد لیگ برتر شده بود، قبل از ۴۰ سالگی و در اواخر دهه ۸۰ تصمیم گرفت برای همیشه از داوری خداحافظی کند. او درباره اتفاقاتی که برایش طی حدود هشت، ۹ سال داوری در فوتبال ایران گذشته، صحبت می‌کند؛ اینکه با او مثل یک «دشمن» رفتار می‌شد و اجازه نمی‌دادند به راحتی کارش را پیش ببرد. همین ناملایمتی‌ها بود که سرانجام تصمیم گرفت برود تا اینکه به هر قیمتی بماند.

نوید مظفری این روز‌ها کجاست و چرا حضوری فعال در عرصه‌های اجرائی داوری ندارد؟

این روز‌ها می‌خواهم یک‌سری برنامه‌های ورزشی پیاده کنم، ولی جزئیات آن را فعلا نمی‌توانم بگویم تا اینکه به مرحله اجرا برسد. اما درخصوص سؤال بعدی که داشتید، طبعا آدم‌های بزرگ‌تر از من هستند که می‌توانند در کمیته‌ها و … فعالیت کنند (با خنده).

مدت‌هاست که تقریبا برای اکثریت فوتبال‌دوستان مشخص شده که کمیته داوران به نوعی به صورت رفاقتی اداره می‌شود و هرکسی که در این دایره رفاقت حضور نداشته باشد کنار می‌رود.

صادقانه بگویم از دید من الان این‌طور نیست. آقای اسماعیل صفیری را به‌عنوان دوست و استاد خودم می‌شناسم و ایشان به طور قطع چنین شخصیتی ندارند که بخواهند باندبازی و رفیق‌بازی کنند. البته باید این نکته را هم خاطرنشان کنم که اوضاع فدراسیون فوتبال الان زیاد مشخص نیست، پس فعلا بحث داوری هم در اولویت نیست. من عقیده دارم یک انسان به صرف «بودن» دلیل نمی‌شود با هرکسی در هر پست و مقامی همکاری کند و حضور داشته باشد. اگر من روزی بخواهم در کمیته داوران فعالیت کنم، تغییرات بسیاری باید اجرائی شوند که طبعا خیلی‌ها اصلا خوششان نخواهد آمد.

شما در مصاحبه‌ای عنوان کرده بودید که با شما مثل یک غریبه رفتار کردند و از قصد شما را می‌زدند تا بالا نروید. چنین واقعیتی در داوری ما وجود دارد؟

با من مثل یک دشمن رفتار کردند. من وقتی از آلمان برگشتم تا در کشور خودم قضاوت کنم، متوجه شدم که باید لابی کنم تا قضاوت بگیرم و اصلا چنین مسائلی را بلد نبودم، چون در آلمان بر اساس شایستگی و منطق قضاوت را می‌دهند. البته آقای منوچهر نظری استاد دانشگاه و یک انسان فرهیخته بودند که خودشان را درگیر چنین مسائلی نکردند، اما برخی افراد واقعا من را اذیت کردند.

درخصوص پرچم ویبره‌دار و هد‌ست‌هایی که با هزینه شخصی آوردید هم حواشی زیادی مطرح شد…

بله، یک زمانی پرچم ویبره‌دار را برای خودم و تیم داوری‌ای که در یک مسابقه قرار است قضاوت کنیم آورده بودم تا کار آسان‌تر شود، اما کمک‌داور‌ها می‌گفتند پرچم‌ها سنگین است و خودداری می‌کردند از اینکه پرچم را بگیرند و بعد‌ها از قصد دکمه ویبره را به نشانه آفساید نمی‌زدند و من حتی یک‌بار به اشتباه نقطه پنالتی را نشان دادم و ورزشگاه علیه من شد، بعد به کمک گفتم چرا پس پرچم زدی، هم‌زمان ویبره را نزدی که سریع متوجه شوم؟ یا حتی برخی مواقع از قصد به اشتباه ویبره را می‌زدند.

به‌خاطر همین حواشی و سختی‌ها بود که تصمیم گرفتید شش، هفت سال زودتر از سن بازنشستگی از دنیای داوری کنار بروید؟

بله، من هنوز به سن ۴۰ نرسیده بودم که تصمیم گرفتم برای همیشه از داوری خداحافظی کنم و کنار بروم. بعد از آن جوان‌ترین مدرس منطقه آسیا شدم که بنا به دلایلی ادامه آن مقدور نبود.

اگر این شانس را داشته باشید که بتوانید به عقب برگردید، آیا باز هم چنین تصمیمی می‌گیرید که به ایران بیایید؟ با اتفاقاتی که برای شما رخ داده و با علاقه‌ای که به داوری داشتید مجبور شدید خیلی زود خداحافظی کنید؟

من هیچ‌وقت حسرت اینکه در یک مقطع زمانی چه کاری را انجام دادم نمی‌خورم. انسان در «حال» زندگی می‌کند و حسرت گذشته چیزی را تغییر نمی‌دهد. یک جایی با خودت می‌گویی با سیستمی داری می‌جنگی که از تو خیلی قوی‌تر و قدرتمند‌تر است که بسیاری از مسائل را نادیده می‌گیرد، پس جنگیدن فایده ندارد.

آیا قضاوتی بوده که بابت آن سوت اشتباه خودتان را سرزنش کرده باشید؟

(با لحن ناراحت پاسخ می‌دهد). متأسفانه بله. فکر می‌کنم لیگ برتر فصل اولش را پشت‌سر می‌گذاشت که من داور چهارم دیدار صباباتری و نفت آبادان در تهران برای دسته اول لیگ آزادگان بودم. این مسابقه آن‌قدر حساس بود که کمیته داوران فریدون اصفهانیان را برای داور اول انتخاب کرده بود. بنا به دلایلی ایشان به این مسابقه نرسید. من داور وسط شدم. قضاوت خوبی داشتم تا حدی که پیش خودم می‌گفتم فردا تیتر رسانه‌ها خواهم شد، اما یکباره همه‌چیز به‌هم ریخت. یک خطای واضح صددرصد میانه زمین را برای نفت آبادان نگرفتم و بازیکن صباباتری همان توپ را گرفت و از فاصله ۳۵ متری وارد دروازه حریف کرد. واقعا تصمیم اشتباهی بود و البته از بدشانسی من بود که این بازیکن از چنین فاصله‌ای توانست گل بزند.

در فضای مجازی، به‌خصوص در سال‌های اخیر به راحتی علیه داور‌ها انگ رنگی‌بودن می‌زنند. شما چطور با این قضیه کنار آمدید؟ الان هر دو طرف هواداری عقیده دارند شما علیه تیمشان کارشناسی داوری می‌کنید!

در فضای مجازی همیشه از این حواشی وجود داشته و خواهد داشت، ولی اگر دوستان دقت کنند، می‌بینند که اصلا قصد و غرضی در کارشناسی داوری من نیست. نمک فضای مجازی است.

شما قبلا گفته بودید در طول دوران قضاوتتان در ایران هیچ‌وقت پیشنهاد رشوه از سوی هیچ شخص یا نهادی نداشتید، ولی بعدش گفتید کاش این پیشنهاد به شما می‌شد تا خودتان را به نوعی تست کنید.

بله، چنین حرفی را زدم، چراکه عقیده دارم انسان باید در شرایط و موقعیتش قرار بگیرد تا ببیند آیا می‌تواند وجدان خودش را قاضی کند و رفتار صحیح را انتخاب کند یا خیر.

در بین مسئولان آیا کسی هست که شما او را نبخشید؟ از بین بازیکنان چطور؟

از بین بازیکنان که اصلا دلخوری وجود ندارد و رفتار‌ها همیشه بر پایه احترام بوده است، اما در بین افرادی که مسئولیت و سمت داشتند می‌توانم یک لیست بیاورم که هیچ‌وقت آن‌ها را نخواهم بخشید، ولی اسمشان را در مصاحبه نمی‌گویم و سر فرصت شاید سال‌ها بعد گفتم!

برسیم به بوندسلیگا. آخرین لیگی بود که فوتبال را به حالت تعلیق درآورد و اولین لیگی بود که فوتبالشان آغاز شد. بوندسلیگا چه چیزی را رعایت می‌کند که بقیه کشور‌ها حتی انگلیس و ایتالیا از انجام آن عاجز هستند؟

به نکته خوبی اشاره کردید. آلمانی‌ها فرهنگ و رفتارشان طوری است که برای هر کاری مسیر درست را انتخاب می‌کنند. ببینید سال ۱۹۴۸ این کشور از جنگ جهانی دوم خارج شد و یک ویرانه کامل بعد از ۷۲ سال به کجا رسیده است. آلمانی‌ها انسان‌های قانون‌مدار و کاری‌ای هستند. خیلی سریع یک پروتکل منطقی را تدوین کردند و با استفاده از زیرساخت‌های مناسب کارشان را از سر گرفتند.

فکر می‌کنید با روند فعلی داوری، ایران به سمتی برود که شاهد پیشرفتش باشیم؟ چون هر روز حواشی و اعتراضات به این صنف بیش از گذشته می‌شود.

اگر با همین روند باشد که قطعا پسرفت ادامه خواهد داشت. داور‌هایی هم که طی سالیان اخیر پیشرفت کردند بر اساس عملکرد شخصی‌شان بوده و نه عملکرد تیمی و نظارتی کمیته داوران. ساختار داوری ما پر از ایراد است و اینجا افراد بر اساس قدمت حضور و نه شایسته‌سالاری پست و مقام می‌گیرند. در صورتی که در کشوری مثل آلمان هر فردی که باشید، باید پله‌های داوری را طی کنید تا به بوندسلیگای یک برسید. باور کنید در استان‌ها داور‌های جوان بسیار خوبی داریم که اصلا به آن‌ها قضاوت نمی‌دهند و اجازه نمی‌دهند دیده شوند. چرخه داوری در ایران متأسفانه خراب است. امیدوارم رئیس بعدی فدراسیون فوتبال توجه بیشتری به این صنف داشته باشد؛ هم به لحاظ مالی و هم به لحاظ مدیریتی و معنوی.

گروگان‌گیری؛ تیره شدن رابطه فرانسه و رژیم ایران؟


وزیر امور خارجه فرانسه بار دیگر بر خواسته کشورش مبنی بر آزادی فریبا عادلخواه، زندانی دوتابعیتی ایرانی- فرانسوی تاکید کرد.

به گزارش خبرگزاری رویترز، ژان ایو لودریان روز جمعه با صدور بیانیه‌ای گفت: «امروز بار دیگر رسما از طرف فرانسه خواست آزادی فوری خانم عادلخواه را تکرار می‌کنم.».

وی در ادامه افزود: «ادامه شرایط فعلی تنها می‌تواند تاثیری منفی بر روابط دوجانبه تهران پاریس بگذارد و منجر به کاهش چشمگیراعتماد میان دو کشور خواهد شد.»

فریبا عادلخواه، پژوهش‌گر ایرانی- فرانسوی، به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی” در ایران به پنج سال زندان محکوم شده است. وی علاوه بر پنج سال یک سال دیگر نیز به اتهام “تبلیغ علیه نظام” به حبس محکوم شده، اما طبق قوانین جزایی جمهوری اسلامی، طولانی‌ترین حکم یعنی پنج سال حبس جاری شده است.

خانم عادلخواه که دو تابعیتی است، در اعتراض به دستگیری و شرایط نگاهداری‌اش، چند مرتبه اعتصاب غذا کرده است.

هدف سپاه پاسداران از گروگانگیری باجگیری با سواستفاده از مماشات دولت های اروپایی است که تا کنون بارها اتفاق افتاده است. اطلاعات سپاه پاسداران با اینگونه اقدامات، زمینه آزادی مزدورانش از زندان برخی کشورها از جمله فرانسه را فراهم می سازد.

جلال روح‌الله‌نژاد پاسداری که اخیرا از زندان فرانسه آزاد شد، پس از بازگشت به ایران در مصاحبه با صداوسیما توضیح داد که چگونه اطلاعات سپاه پاسداران با گروگانگیری، زمینه آزادی او را از زندان فرانسه فراهم کرده است.

وزیر خارجه فرانسه پیش تر گفته بود تصمیم حکومت ایران برای محکوم کردن یک شهروند فرانسوی ایرانی را اقدامی با انگیزه‌های سیاسی دانسته و گفته است این اقدام روابط با تهران را بسیار دشوارتر می‌کند.

این راه به ترکستان و ورزش ما در معرض خطر است


رئیس پیشین فدراسیون فوتبال پیرامون بیانیه‌های وزارت ورزش و جوانان و کمیته ملی المپیک علیه خودش، صحبت‌های جدیدی را مطرح کرد.

محمد دادکان با بیان اینکه او تهدید شده است، گفت: من فقط از خدا می‌ترسم. مرا از چه می‌ترسانید؟ مگر من این کار‌ها را کردم؟ این صحبت‌ها برای ژانویه ۲۰۲۰ یعنی پنج ماه پیش است. مگر من نامه را نوشتم یا امضا کردم؟ آن‌ها (وزیر ورزش و رئیس کمیته ملی المپیک) در گوشه رینگ هستند و می‌خواهند یک شریک پیدا کنند. گفتند دادکان، تشویش اذهان عمومی می‌کند. ما زمانی که بازیکن بودیم، در زمین حریف بازی می‌کردیم، اما این‌ها یک عمری است در زمین حریف بازی می‌کنند.

دادکان با بیان اینکه مقررات فوتبال با بدمینتون متفاوت است، خاطرنشان کرد: فیفا برای خودش مقرراتی دارد. کارشناسان می‌دانند من فوتبال را تعلیق نکردم و آن‌ها (مدیران وقت سازمان تربیت‌بدنی) کردند. الان که فوتبال را می‌خواهند تعلیق کنند می‌گویم کاری کنید. کشتی، فوتبال و جودوی ما روی مرز هستند و جلوی تعلیق ین رشته‌ها را بگیرید. می‌توانید مطابق نامه‌ای که در سایت IOC موجود است، واقعیات را بگویید. من واقعیات را می‌گویم. رئیس جمهور ببیند این حرف‌ها دروغ است یا خیر.

او با بیان اینکه پول در مطبوعات خرج می‌شود تا کسی حرف نزند، گفت: من می‌گویم مدیون مردم هستم، نه کسی دیگر. این راه به ترکستان بوده و ورزش کشور ما در معرض خطر است. آن وقت مجبور هستید آوانس بدهید. بگویند دادکان تشویق اذهان عمومی کرده است. شما قبل از انقلاب نمی‌دانستی انقلاب و دین چیست و الک دولک بازی می‌کردید، اما من در آن زمان به زندان رفتم. با آن شمایل حرفم را زدم و صدمه‌اش را هم دیدم. اگر راست می‌گویید و شفاف هستید، در تلویزیون بگویید چه کسی هستید و چگونه رشد کردید تا من هم بگویم.

رئیس پیشین فدراسیون فوتبال در این باره که بهتر است با مدیرانی که آن‌ها را مورد انتقاد قرار می‌دهد، مناظره کند، بیان کرد: آن‌ها خودشان هم خودشان را قبول ندارند و از اتاق‌های خود خارج نمی‌شوند. می‌گویند از ورزش دور هستی و نمی‌دانی چه اتفاقی در ورزش می‌افتد. شما چه چیزی از ورزش می‌دانید؟ بیایید با هم در پخش زنده صحبت کنید و بگویید شما کجا بودید و من چه کسی بودم.

تصمیم خطرناک مجلس خامنه‌ای برای ورزش ایران

به نوشته روزنامه شهروند، دو فوریت طرح ٣٣ نماینده مجلس شورای اسلامی برای مقابله با اقدامات اسرائیل علیه صلح و امنیت منطقه‌ای و بین‌المللی که روز گذشته به تصویب رسید، حواشی زیادی به وجود آورده؛ یکی از مهم‌ترین ماده‌های این طرح تأکید بر رویارو نشدن نمایندگان ورزش ایران با ملی‌پوشان اسرائیلی است که این مسأله واکنش کارشناسان خبره ورزش را در پی داشته است.

مصطفی هاشمی طبا، رئیس سابق سازمان تربیت بدنی یکی از افرادی است که به طرح مذکور واکنش نشان می‌دهد. هاشمی‌طبا درباره ماده ١١ طرح مصوب‌شده در مجلس می‌گوید: «این اقدام از سوی جمعی از نمایندگان مجلس قطعا تبعات سنگینی برای ورزش ایران به همراه خواهد داشت. ما تا به حال هیچ قانونی برای رویارو نشدن ورزشکاران ایرانی با نمایندگان اسرائیل نداشته‌ایم و طرح مصوب‌شده، می‌تواند از دید مدیران ارشد کمیته بین‌المللی المپیک به یک قانون تشبیه شود و عوارض شدیدی برای ورزش کشور به همراه داشته باشد.»

هاشمی طبا صحبت‌های خود را در این‌باره این‌طور ادامه می‌دهد: «بی‌تردید ماده ١١ طرحی را که دیروز برخی نمایندگان تصویب کردند کمیته بین‌المللی المپیک به یک قانون برای ورزش کشور تعمیم می‌دهد. به عبارت بهتر، اگر تاکنون ورزشکاران ما با نمایندگان اسرائیل روبه‌رو نمی‌شدند، تصمیم شخصی آن‌ها قلمداد می‌شد، اما وقتی چنین طرحی در مجلس تصویب می‌شود، طبیعی است که ارگان‌های بین‌المللی آن را تبعیض‌آمیز و خلاف منشور المپیک بدانند. پس طبیعی است ابزار سوءاستفاده دارند و می‌توانند مشکلات بعدی ایجاد کنند.»

از رئیس سابق سازمان تربیت‌بدنی پرسیدیم عواقب چنین طرحی برای ورزش ایران چه خواهد بود که او پاسخ داد: «تعلیق»!

هاشمی طبا گفت: «کمیته بین‌المللی المپیک در این مسائل با هیچ کشوری شوخی ندارد. آن‌ها اگر از این طرح باخبر شوند، قطعا رأی به تعلیق کل ورزش ایران می‌دهند.»

در بخشی از ماده ١١ طرح نمایندگان درباره اقدامات اسرائیل آمده که روسای فدراسیون‌ها باید جلوی وارد شدن خسارت به رشته‌های ورزشی را بگیرند. هاشمی طبا در این‌باره می‌گوید: «روسای فدراسیون‌ها چه کاری می‌توانند انجام بدهند؟ یک نفر سنگی به چاه انداخته و هیچ‌کس نمی‌تواند آن را بردارد.»

ورزشکارانی که به پرچم حکومت ملاها پشت کردند

مهاجرت و پناهندگی ورزشکاران ایرانی اخیرا اوج گرفته است، اتفاقی که البته تازه نیست اما در ماه‌های اخیر در میان قهرمانان و ورزشکاران رشته‌های مختلف شتابی تازه به خود گرفته است.

به گزارش یورونیوز، وقتی سعید مولایی در سپتامبر سال ۲۰۱۹ در اقدامی ناگهانی اعلام کرد دیگر حاضر نیست به ایران بازگردد و می‌خواهد در مسابقات المپیک ۲۰۲۰ زیر پرچم سازمان جهانی المپیک به میدان برود، شوکی جدی به ورزش ایران وارد شد. هرچند مولایی در ادامه مغولستان را برگزید و در نخستین مسابقه با کشور جدیدش به توفیق دست نیافت و در همان مسابقه نخست شکست خورد و از دور مسابقات کنار رفت، اما پس از او این موج پناهندگی ورزشکاران ایرانی، شدت بیشتری پیدا کرد. شوک بعدی خیلی زود از راه رسید. جایی که کیمیا علیزاده نخستین و تنها زن مدال آور ایران در تاریخ بازی‌های المپیک اعلام کرد دیگر نمی‌خواهد برای تیم ملی ایران در رقابت‌های تکواندو مبارزه کند و در المپیک ۲۰۲۰ توکیو با هوگوی کشور آلمان روی تاتامی خواهد رفت اما مولایی و علیزاده تنها ورزشکارانی نیستند که در ماه‌های اخیر تصمیم به ترک ایران و پناهندگی گرفته‌اند. در رشته‌های ورزشی دیگری حتی مانند شطرنج هم بودند افرادی که قید مسابقه دادن با پرچم ایران را به عطایش بخشیدند.

شطرنج
علیرضا فیروزرجا نوجوان ۱۶ ساله بابلی، در دسامبر ۲۰۱۹ اعلام کرد که دیگر با پرچم ایران در مسابقات جهانی شطرنج حضور پیدا نخواهد کرد. این تصمیم فیروزرجا اتفاق تلخی برای جامعه شطرنج ایران به شمار می‌رفت چرا که فیروزرجا به عنوان یکی از استعدادهای آینده، امیدهای زیادی برای کسب موفقیت در این رشته ورزشی دارد. فیروزرجا بعد از خروج از ایران اعلام کرد که می‌خواهد با پرچم فرانسه در مسابقات جهانی شرکت کند. سارا خادم‌الشریعه دیگر شطرنج باز موفق ایرانی بعد از اعلام فیروزرجا از این تصمیم حمایت کرد و چندی بعد خودش هم در یک پست اینستاگرامی از حضور در تیم ملی شطرنج ایران انصراف داد.

اما به جز این دو میترا حجازی پور و آتوسا پورکاشیان دو دختر دیگر شطرنج باز ایران بودند که در ماه‌های اخیر از تیم ملی شطرنج ایران کنار رفتند و تصمیم گرفتند با پرچم کشوری دیگر در مسابقات جهانی حضور یابند. میترا حجازی‌پور در رقابت‌های شطرنج سریع و برق‌آسای قهرمانی جهان بدون حجاب بازی کرد و بعد از این اتفاق هم از تیم ملی اخراج شد. البته رئیس فدراسیون شطرنج پس از حضور بی‌حجاب حجازی‌پور در این مسابقات اعلام کرد او یک‌سالی است که در هیچ مسابقه‌ای برای ایران بازی نمی‌کند و خیلی وقت است که دیگر به عنوان شطرنج‌باز ایران محسوب نمی‌شود. پس از این اتفاقات نوبت به شهره بیات رسید؛ داور بین‌المللی شطرنج که او هم در مسابقات قهرمانی جهان بدون حجاب ظاهر شد و در ادامه پدر او اعلام کرد دخترش دیگر برای ایران داوری نخواهد کرد.

جودو
به جز سعید مولایی، محمد منصوری مربی جودو هم دیگر شخصیت ورزشی بود که تصمیم به مهاجرت گرفت. منصوری که سرمربی‌گری تیم ملی جودو ایران را بر عهده داشت، یک هفته پس از اعلام تصمیم جدایی مولایی از ایران، راهی آلمان شد و اعلام کرد دیگر سرمربی‌گری تیم ملی جودوی ایران را بر عهده نخواهد داشت. از سوی دیگر مولایی که در ادامه مغولستان را به عنوان کشور جدید خود برگزید در ماه دسامبر و در رقابت‌های مسترز چین حضور یافت که در همان نخستین مبارزه خود در مقابل حریف ایتالیایی شکست خورد و از دور مسابقات کنار رفت. وحید سرلک یکی دیگر از جودوکاران ایران بود که در سال ۲۰۱۱ به کشور آلمان پناهنده شد. او هم البته نتوانست توفیق چندانی در مسابقات بین‌المللی کسب کند و بدون اینکه به دست‌آورد خاصی برسد از دنیای قهرمانی خداحافظی کرد. احسان رجبی و محمد رشنونژاد دیگر جودوکارانی بودند که در سالهای اخیر از تیم ملی ایران جدا شدند و راهی آمریکا و هلند شدند. رشنونژاد که در زمان حضور تیم ملی ایران در مسابقات جهانی هلند در سال ۲۰۱۷ راهی این کشور شده بود، همانجا از اردوی تیم جدا شد و اعلام پناهندگی کرد. رشنو در مسابقات اوپن سال ۲۰۱۸ بلژیک با پرچم هلند به مدال برنز دست یافت.

تکواندو
کیمیا علیزاده یکی دیگر از ورزشکارانی است که تصمیم گرفت دیگر با پرچم ایران در مسابقات جهانی و المپیک شرکت نکند. اما پیش از او تکواندوکاران و مربیان دیگری هم بودند که تصمیم مشابهی گرفته‌اند.
میلاد بیگی احتمالا مهم‌ترین تکواندوکاری است که بعد از کنار گذاشته شدن از تیم ملی ایران، به مربی سابق خود در تیم ملی (رضا مهماندوست) پیوست و با پرچم جمهوری آذربایجان در مسابقات تکواندو به روی تاتامی رفت. بیگی که مدال‌های بسیاری برای کشور جدیدش به ارمغان آورد، در المپیک ۲۰۱۶ ریو، در مقابل مهدی خدابخشی نماینده ایران قرار گرفت و توانست با شکست او به مرحله بعد صعود کند. بیگی در نهایت موفق شد در المپیک ریو با پرچم آذربایجان به مدال برنز دست یابد.

رضا مهماندوست سرمربی پیشین تیم ملی تکواندو هم بعد از آنچه اختلافات مالی با فدراسیون تکواندوی ایران خوانده شد در سال ۲۰۱۳ سرمربی‌گری تیم ملی تایوان را برعهده گرفت و بعد از ۲ سال، راهی آذربایجان شد و آنجا توانست با موفقیت‌های بسیار به عنوان بهترین سرمربی جهان در رشته تکواندو در سال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۹ دست یابد. هرچند این فهرست بلند بالا به همین‌جا ختم نمی‌شود و می‌توان از کسانی چون راحله آسمانی و سینا بهرامی هم که تصمیم گرفتند دیگر با هوگوی ایران راهی مسابقات جهانی نشوند، اشاره کرد، اما جدیدترین مورد ورزشکاران پناهنده در رشته تکواندو به فرزاد ذولقدری تکواندوکار جوان ایرانی مربوط می‌شود. او که فرزند محمدحسن ذولقدر، سرمربی پیشین تیم ملی تکواندو و یکی از مدیران کنونی فدراسیون تکواندوی ایران است، در ژانویه ۲۰۲۰ اعلام کرد که از این به بعد با پرچم بلغارستان در مسابقات جهانی حاضر خواهد شد. ذوالقدری، کاپیتان پیشین تیم نوجوانان تکواندو ایران بود و در کارنامه خود مدال برنز قهرمانی آسیا، نقره دانشجویان جهان و مدال نقره جام جهانی مکزیک در سال ۲۰۱۵ را دارد.

دیگر رشته‌ها
ایمان جمالی در رشته هندبال چهار سال قبل و در سال ۲۰۱۶ تصمیم گرفت پاسپورت مجارستانی بگیرد و به جای بازی در تیم ملی هندبال ایران، برای مجارها بازی کند. رشته‌های دیگر مانند کشتی، شمشیربازی و قایق‌رانی هم در زمینه صادر کردن ورزشکاران مهاجر موفق عمل کرده‌اند. صباح شریعتی در کشتی فرهنگی و سامان طهماسبی در کشتی آزاد به آذربایجان، مینا علیزاده و آرزو معتمدی در قایقرانی به آلمان و آمریکا و محمدحسین ابراهیمی در رشته شمشیربازی به کشور هلند از جمله دیگر مواردی بودند که در سالهای اخیر تصمیم گرفتند ایران را رها کنند و با پرچم کشور دیگری در مسابقات جهانی و المپیک به میدان بروند.

بازهم حمله مرگبار به نیروهای سپاه قدس در سوریه


عملیات هوایی جنگنده‌های اسرائیلی به محل حضور نیروهای سپاه قدس در استان حما در سوریه شمار زیادی کشته و زخمی به جای گذاشته است.

طبق گزارش رسانه‌های دولتی سوریه، هواپیماهای جنگنده ارتش اسرائیل به مواضعی در استان حما حمله کرده‌اند. سازمان دیده‌بان حقوق بشر سوریه که مقر آن در لندن است، از کشته شدن دست کم ۹ نفر در جریان این عملیات هوایی خبر داده است.

رئیس سازمان دیده‌بان حقوق بشر سوریه گفت، مواضعی که مورد حمله قرار گرفته‌اند، تحت کنترل ارتش بشار اسد بوده و افزون بر سربازان سوری نیروهایی از ایران نیز در آنجا حضور و فعالیت داشته‌اند.

گفته می‌شود که جنگنده‌های ارتش اسرئیل در جریان این عملیات یک مرکز تحقیقاتی و یک کارخانه در مصیاف در حومه غربی حما را که در آن موشک‌های کوتا‌برد تولید می‌شده، هدف قرار داده‌اند.

حمله به خودرو پاسداران خامنه‌ای در سوریه؛ کشته

بنا به گزارشها، سه تن دیگر از پاسداران خامنه‌ای در سوریه در پی یک حمله هوایی به هلاکت رسیدند.

دیدبان حقوق‌بشر سوریه مستقر در لندن گزارش داد: یک خودرو سپاه پاسداران در حومه دیرالزور در سوریه منفجر شد و سه تن از سرنشینان آن کشته شدند.

این منبع افزود: آثار انفجار در سقف خودرو نشان می‌دهد که این خودور توسط هواپیماهای بدون سرنشین هدف قرار گرفته است.

در همین حال نخست وزیر اسرائیل اعلام کرد که سیاست کشورش مقابله با تجاوز رژیم ایران و تلاش‌های آن برای دستیابی به جایگاهی در سوریه است.

نتانیاهو در نخستین جلسه کاری سی و پنجمین دولت این کشور در کنست (پارلمان اسرائیل) تصریح کرد: سیاست ما مقابله با تجاوز رژیم ایران در همه جا و مقابله با تلاش هایش برای دستیابی به جایگاه در سوریه است. ما به طور مداوم در تلاش هستیم تا از مستقر شدن آنها در این کشور جلوگیری کنیم.

پایان تاخت و تاز سپاه “قدس” پاسداران در عراق؟


در اقدامی که می‌تواند پایان تاخت و تاز سپاه قدس پاسداران در عراق تعبیر شود، نخست‌وزیر جدید این کشور ورود پاسدار اسماعیل قاآنی، سرکرده نیروی قدس به خاک عراق را منوط به دریافت ویزای رسمی عراق کرده است.

به گزارش العربیه به نقل از روزنامه الشرق الاوسط، مصطفی الکاظمی تاکید کرد اسماعیل قاآنی که پس از رسیدن به فرماندهی نیروی قدس روز چهارشنبه سوم ژوئن 2020 در سفری رسمی به عراق رفت، باید برای ورود به خاک این کشور از وزارت امور خارجه ویزا دریافت کند.

روز چهارشنبه هیاتی رسمی به ریاست رضا اردکانیان، وزیر انرژی جمهوری اسلامی به عراق رفت و با مسئولین عالی‌رتبه این کشور از جمله برهم صالح، رئیس‌جمهوری عراق دیدار کرد.

اسماعیل قاآنی که در این سفر اردکانیان را همراهی می‌کرد برخلاف گذشته که فرماندهان سپاه به صورت غیررسمی به عراق سفر می‌کردند، ناچار شد با ویزا وارد خارک عراق شود.

منابع نزدیک به وزارت امور خارجه عراق گزارش کردند نخست‌وزیر این کشور دستور اکید صادر کرده همه شخصیات‌های خارجی همه کشورهای دیگر اعم از اینکه سیاسی یا نظامی باشند و باید به صورت رسمی ویزای این کشور را دریافت کرده و با این ویزا وارد خاک عراق شوند.

تحلیلگران پرسیدند که ایا این محدودیت جدید می‌تواند به پایان دوران ورود بدون اجازه نیروهای قدس سپاه پاسداران به عراق تعبیر شود؟

پیشنهاد تازه ترامپ به جمهوری اسلامی برای مذاکره


من در انتخابات پیروز می شوم، رژیم ایران صبر نکند، از همین حالا مذاکره کند

رئیس جمهور آمریکا روز جمعه در واکنش به آزادی یک گروگان آمریکايی در ایران در توییتی نوشت: خیلی خوب است که مایکل به خانه‌اش بازگشته است. وی تازه رسیده است. بسیار هیجان‌زده هستم. از ایران متشکرم. تا پس از انتخابات آمریکا برای انعقاد توافقی بزرگ صبر نکنید. شما الان می‌توانید به توافقی بهتر دست یابید!

ترامپ پس از مکالمه با این گروگان سابق که ساعاتی پیش به زوریخ سوئیس رسید (فیلم زیر) در توییتر نوشت: او به زودی سوار هواپیما خواهد شد و به خانه، به ایالات متحده، می‌آید! از زمانی که من سر کار آمده‌ام، ما بیش از ۴۰ گروگان و زندانی آمریکایی را به خانه آورده‌ایم. ممنونم ایران؛ این نشان داد که توافق ممکن است!

این در حالیست که برایان هوک نماینده ویژه وزارت‌خارجه آمریکا برای ایران تهدید کرد که در صورت تصویب نشدن پیش‌نویس قطعنامه تمدید تحریم‌های تسلیحاتی رژیم ایران، مکانیزم ماشه برای تحریم‌ها به‌طور کامل به جریان خواهد افتاد.

اشک تمساح خامنه‌ای به یک رسوایی بزرگ تبدیل شد!


سخنان خامنه‌ای که درباره وقایع اخیر آمریکا گفته بود: ” مردم را می‌کشند و زبانشان هم دراز است”، اکنون به یک هشتگ توییتری مبدل شده و کاربران ایرانی، آین اظهارات را علیه خود او به کار گرفته اند.

به گزارش رادیو پیام اسرائیل، پس از انتشار سخنان رهبر جمهوری اسلامی درباره اعتراض‌های اخیر علیه تبعیض نژادی در آمریکا ،در صدا و سیما، به سرعت با واکنش گسترده کاربران در رسانه‌های اجتماعی روبه‌رو شد.

برخی از فعالان سیاسی و روزنامه‌نگاران با به اشتراک گذاشتن تصاویری از قربانیان اعتراض‌های پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۸ و همچنین اعتراض‌های سراسری سه سال اخیر این جمله را در ارتباط با سرکوب صورت‌ گرفته از سوی نهادهای قضایی،‌ امنیتی و انتظامی زیر نظر خامنه‌ای استفاده کردند.

ویدا ربانی،‌ روزنامه‌نگار هفته‌نامه صدا،‌ با این هشتگ در صفحه توییترش نوشت: «بله، همیشه زبانشان دراز است و گفتند کار دشمن، خطای‌انسانی، بازداشتگاه غیراستاندارد، ریش‌تراش و… بود و هیچ‌وقت نه عدالتی اجرا شد نه حتی ملت رنگ عذرخواهی را دید».

خانواده قربانیان اعتراض‌های سال‌های اخیر نیز به این موج انتقادی پیوستند.مریم کریم‌بیگی،‌ خواهر مصطفی کریم‌بیگی از کشته‌شدگان اعتراض‌ها در عاشورای سال ۸۸، با انتشار تصویری از سنگ‌ قبر او همین جمله خامنه‌ای را بازنشر کرده است.

ایوب محبی فعال سیاسی کرد نیز نوشته است: آقای خامنه ای ایا شما از زندانهای کردستان خبر دارید آیا می دانید که هر روز طناب اعدام که از سوی قاضی ها نژاد پرستی که بدتر از پلیس آمریکایی هستند، حق حیات را از مردم کردستان می گیرند.

شما که به سردمداران آمریکایی پیشنهاد می کنید به مردمشان و حقوق اولیه مردم آمریکا احترام بگذارند.خود شما چقدر برای مردم ایران احترام قائل شده اید؟ در این روزهای پرآشوب آمریکا هنوز کسی کشته نشده اما در هر تظاهراتی که بر علیه شما صورت گرفته بالای ۱۰۰۰ نفر توسط نیروهای شما کشته شده اند و شاید مردم ایران از این توصیه شما بی نصیب باشند .

آقای خامنه ای بهتر است اول حق نفس کشیدن و زندگی کردن را برای ملت ایران قائل شوید بعد حکومت آمریکا را نصیحت کنید.

کشته‌شدگان قتل‌های زنجیره‌ای،‌ اعدام‌شدگان سال ۱۳۶۷ و همچنین مسافران کشته‌شده هواپیمای اوکراینی در دی‌ماه سال قبل نیز از جمله دیگر قربانیانی بوده‌اند، که تصاویرشان زیر جمله رهبر جمهوری اسلامی مورد استفاده قرار گرفته است.

این دومین بار است که اظهارات مقام‌های جمهوری اسلامی به اعتراض‌ها آمریکا با واکنش منفی کاربران مواجه می‌شود.

حساب کاربری “حافظه تاریخی” نیز که با پست‌هایش عمدتا تناقض‌ها در سخنان مقام‌ها و مسئولان جمهوری اسلامی را نشان می‌دهد، با کنار هم گذاشتن ویدیوی اظهارات خامنه‌ای درباره اعتراض‌های آبان ۱۳۹۸ و اعتراض‌های فعلی آمریکا به این موضوع واکنش نشان داد.

خامنه‌ای پیشتر در واکنش به اعتراض‌های سراسری آبان، معترضان را “اشرار” مورد حمایت گروه‌های “خبیث” خوانده بود؛ اما اکنون در مورد اعتراض‌های مردم آمریکا به “حقوق بشر” اشاره کرده و گفته است : آن‌ها از حکومت خود “احساس سرافکندگی و خجلت” می‌کنند.

کاربری به نام امیرحسین در همین زمینه فهرستی از اماکن محل کشته شدن قربانیان جمهوری اسلامی منتشر کرد و نوشت: «در بازداشتگاه، در مراسم ختم، در هواپیما، در ناوچه، در خیابان و خانه، از زمین تا آسمان، در خشکی و دریا، هرجا که توانستند مردم‌ را می‌کشند زبانشان هم دراز است».

در ایران با هر نوع اعتراض مسالمت‌آمیز سیاسی و صنفی به شدت برخورد می‌شود. در اعتراض‌های آبان ماه ۹۸ به گفته مقام‌های رسمی ۲۳۰ نفر و به گزارش خبرگزاری رویترز ۱۵۰۰ نفر کشته شدند.

پاسخ مقام اروپايی به اشک تمساح خامنه‌ای برای فلسطین

رادیو بین المللی فرانسه در گزارشی مربوط به آنچه که در تقویم رژیم ملاها “روز قدس” نامیده می شود، اعلام کرد: مقامات وزارت خارجۀ جمهوری اسلامی در یک سلسله توئیت با تکرار مواضع همیشگی رژیم تهران به موضوع مورد علاقۀ خود پرداخته و در همراهی و شاید رقابت با سایر مقامات حکومتی، «نسل کشی»، «کشتار انسان‌ها» و اِعمال «شکنجۀ نظام مند» را در «ذات» و «دی.ای.ان» رژیم اسرائیل دیده و وعدۀ «زوال» آن را داده‌اند.

این منبع افزود: در این توئیت‌ها، چنانکه از چندی پیش رسم معمول سخن گفتن مقامات جمهوری اسلامی شده است، اسرائیل به کودک کشی متهم شده و از این کشور با عنوان «بزرگترین ناقض حقوق بشر» یاد شده است.

یک مقام اروپائی در پایتخت فرانسه در این زمینه می‌گوید دفاع مقامات جمهوری اسلامی از «حقوق بشر»، پرهیز از «شکنجه» و برگزاری «همه پرسی» می‌توانست مورد توجه سازمان‌های دفاع از حقوق و آزادی‌ها قرار گیرد، اگر حکومت ایران خود نیز به این اصول پایبند بود.

وی افزود: رژیم ایران از چهار دهۀ پیش از سوی سازمان‌های دفاع از حقوق بشر به نقض حقوق اولیۀ شهروندان و سرکوب آنان متهم است و از همین رو تمسک آنان به دفاع از این حقوق در این زمینه توجۀ جامعه جهانی و حتی سازمان‌های مستقل دفاع از حقوق فلسطینیان را نیز به خود جلب نمی‌کند.

به گفتۀ این مقام اروپايی، دفاع رژیم ایران از حقوق بشر بیشتر به یک «طنز تلخ» می‌ماند و در مجامع بین‌المللی به این گونه اظهارات تنها به عنوان ابزار ایدئولوژیک جمهوری اسلامی برای جلب و تقویت گروه‌های وابسته به آن نگریسته می‌شود.

دردمندانه می‌گویم؛ بشنوید صدای این آژیر خطر را!


احمد زیدآبادی در كانال تلگرامی خود نوشت: اینکه سران قوای مجریه و قضائیه به حوادث تکان‌دهنده و دردناکی مانند مرگ آسیۀ پناهی و رومینا اشرفی ورود رسمی و علنی می‌کنند، خود نشانۀ تحولی است که عمدتاً به عمومی شدن رسانه و قدرت آن مربوط می‌شود.

تا همین چند سال پیش وقایعی از این دست اغلب کتمان می‌شد و رسانه‌های کاغذی هم محدودیت‌های خاص خود را برای خبررسانی در این زمینه‌ها داشتند و اگر از دایرۀ محدودیت‌ها نیز بعضاً پا فراتر می‌گذاشتند و به موضوعاتی از این قبیل می‌پرداختند، ممکن بود به اتهام تشویش اذهان، نشر اکاذیب، ایجاد یأس و سرخوردگی عمومی و حتی تبلیغ علیه نظام کارشان به محاکمه کشیده شود!

در این میان اما صِرف ورود سران قوا به وقایع دلخراش اجتماعی و اعلامِ نظری یا دادنِ دستوری از سوی آنان مشکلی را حل نمی‌کند. واکنش به اینگونه وقایع نیاز به علت‌یابی دقیق و مسئولیت‌پذیری صریح و علنی دارد که معمولاً در گفتار سران قوا مفقود است چرا که معمولاً این حوادث را به عواملی خارج از حیطۀ مسئولیت خود نسبت می‌دهند و در عین حال تلاش مؤثری هم برای کشف زمینه‌های عینی و ذهنی بروز این حوادث دردناک صورت نمی‌گیرد.

در موردی مانند مرگ آسیۀ پناهی واقعیت این است که فقر و بیکاری و گرانی سبب گسترش آلونک‌نشینی در حومۀ شهرهای کوچک و بزرگ بخصوص شهرهای با مشکلات انبوه مانند کرمانشاه شده است. مشکلات و نابسامانی‌های ناشی از شکل‌گیری محلات زاغه‌نشین طبعاً بر کسی پوشیده نیست، اما حمله و هجوم و تخریب و در یک کلام برخورد مکانیکی با این پدیده نه فقط مشکلی از میان برنمی‌دارد، بلکه سبب فوت مادر رنجدیده و محروم و بی‌پناه و مستأصلی مانند آسیۀ پناهی می‌شود. برخورد مناسب با پدیدۀ زاغه‌نشینی نیازمند وجود برنامۀ توسعۀ شهری متوازنی است که افزون بر آنکه نیاز به مدیریت و دانش و پول و سرمایه دارد، توجه عمیق به وجوه فرهنگی و اجتماعی این پدیده را هم می‌طلبد!

اما کو برنامۀ توسعۀ متوازن؟ کو سرمایۀ لازم؟ کو مدیر و مجری پخته و با تجربه‌ای که توان فهم یک معضل اجتماعی و اقتصادی را به صورت همه جانبه داشته باشد؟ پس باری به هر جهت، تصمیمی مکانیکی گرفته می‌شود، مادری ستمدیده جان خود را از دست می‌دهد و چند کارمند شهرداری هم دستگیر و راهی زندان می ش‌ند و خانواده‌هایشان به فلاکت می‌افتند! در مورد قتل فجیع رومینا اشرفی موضوع بسیار پیچیده‌تر است. دراین چهل ساله رشد تکنولوژی بخصوص در حوزۀ ارتباطات، فرهنگ جهانی را دستخوش تغییرو تلاطم کرده و فرهنگ جامعۀ ایرانی نیز به تبع آن به کلی دگرگون شده و افزون بر آن، واکنش به جنبه‌های اجباری مدلی از زندگی، سطح دگرگونی را به پیچیدگی و معضل رسانده است!

متولیان فرهنگی کشور ما به جای آنکه به این واقعیت اعتراف کنند و در صدد راه چاره‌ای برآیند، به دلایل گوناگون پای دیگران را وسط می‌کشند و معضلات فرهنگی کشور را به حساب توطئه‌های خارجی و عوامل داخلی آنها می‌نویسند و از این طریق بر دامنۀ شکاف بین نسلی و بروز مصائبی چون قتل دختری نوجوان می‌افزایند! در حقیقت، مسئلۀ “فرهنگ” و “جوانان” در اغلب کشورهای دنیا و از جمله همان کشورهایی که به توطئه‌چینی برای تخریب فرهنگ کشور ما متهم می‌شوند، به شبه‌بحران تبدیل شده است و دولت‌ها برای حل یا کنترل آن واقعاً به زحمت افتاده‌اند!

به واقع معضلی که پدر بیچارۀ رومینا با آن روبرو شده است، بسیاری از پدر و مادرهای دیگر هم با آن روبرویند و اگر چه قساوت و سنگدلی او را برای سربریدن فرزند خود تقبیح می‌کنند، اما در کشاکش آشتی‌ناپذیر بین ذهنیتات سنتی خود با ذهنیت بی در و پیکر فرزندان، کمترین آسایش و حلاوتی را در زندگی خود تجربه نمی‌کنند. چقدر عجیب است که نهادهای مسئول در ایران که وظیفه‌شان طرح این نوع مشکلات و جستجو و کشف و ارائۀ راه‌حلی عقلانی و انسانی برای آنهاست، گویی هیچ درکی از ماجرا ندارند و با محبوس کردن خود در دنیایی خیالی و مربوط به گذشته، عملاً باری از روی دوش جامعه که برنمی‌دارند، به کشاکش‌ها و تضادهای ذهنی بین نسلی یکسره دامن می‌زنند و خانواده‌ها را به تلاطم می‌اندازند!

در واقع همین رویکرد، به نوعی جامعه گریزی و حتی جامعه‌ستیزی هم در بین برخی افراد جامعه منجر شده است. برای نمونه آتش‌سوزی‌های پی در پی این روزها همه‌اش اتفاقی به نظر نمی‌آید و گفته می‌شود مواردی از تعمد هم در کار بوده است. فردی که به هر دلیلی اقدام به آتش‌افروزی کند، روند جامعه‌پذیری را طی نکرده و به موجودی جامعه‌ستیز تبدیل شده است. افزایش چنین افرادی می‌تواند هزینۀ بسیار سنگینی بر دوش کشور بگذارد. به هر حال، حوادث منفرد اما به واقع به هم مربوطی مانند مرگ آسیه و رومینا و آتش‌سوزی‌ها، نمونه‌هایی است که آژیر خطر را به صدا در آورده است، دردمندانه می‌گویم؛ بشنوید صدای این آژیر خطر را!

سندی روشن از همدستی رژیم اسلامی با قاتل رومینا

روزنامه شهروند امروز در مطلبی در مورد قتل دلخراش رومینا که با ضربات داس پدرش به قتل رسید می‌نویسد: پدر رومینا قبل از قتل دخترش در مورد مجازات خود تحقیق کرده بود.

این منبع می‌نویسد: پدر داس به دست به تعبیر خود غیرت را تمام کرده و دیگر ترسی از پلیس (قانون) نداشت. یک ماه قبل وقتی به دامادش که وکیل دادگستری است تلفن کرد فهمید که پدر، ولی دم است و قصاص نمی‌شود.

گزارش روزنامه لوموند درباره قتل دلخراش رومینا

قتل دلخراش رومینا اشرفی،‌ بار دیگر موضوع قتل‌های ناموسی و خشونت خانگی در ایران را در مرکز توجه اجتماعی قرارداده است. روزنامه فرانسوی لوموند در شماره امروز خود می نویسد این “تراژدی” جوش و خروش بسیاری در شبکه های اجتماعی برانگیخته و تیتر یک بعضی روزنامه ها را به خود اختصاص داده که از فقدان و یا ناکافی بودن قوانینی در ایران که بتواند زنان را در برابر خشونت محافظت کند، برآشفته اند.

به گزارش رادیو فرانسه، اکثریت واکنش ها به این “تراژدی” در این موضوع اشتراک نظر دارند که باورهای سنتی، فرهنگی و مذهبی به پشتوانه قوانین مردسالار زمینه‌های اصلی وقوع قتل‌های ناموسی در ایران و خشونت علیه زنان را ایجاد می کند.

رومینا اشرفی دختر ۱۳ ساله در روستای “سفید سنگان لمیر” از بخش “حویق” شهرستان “تالش”در استان گیلان به خاطر آن که به قصد ازدواج با مردی که دوست داشته، خانه را ترک کرده بود، قربانی خشم پدر شد.

پدر برای یافتن و بازگرداندن او از پلیس کمک می‌خواهد. او را در خانۀ خواهر پسر می‌یابند و هر چند دختر هشدار می‌دهد که پدرم مرا خواهد کُشت، پلیس وی را تحویل خانواده می‌دهد و مرد خشمگین، شباهنگام با داس سراغ دختر می‌رود و او را به طرز فجیعی به قتل می‌رساند.

افزون بر این “تراژدی” که وجدان عمومی جامعه را تحت تاثیر قرار داد، آگهی ترحیم رومینا است که تناقض ها را در یک جامعه مردسالار که بخش هایی از آن، هنوز شدیداً تحت تأثیر مذهب قرار دارد، نشان می دهد. این آگهی با جمله” تسلیم در برابر مشیت الهی” آغاز می شود. انگار سربریدن این دختر نوجوان با خواست خدا انجام شده و انسان ها در برابر خواست او برای قتل رومینا فاقد اراده بوده اند.

همچنین در ابتدا نام قاتل او، یعنی پدر رومینا، رضا اشرفی درج شده است. نام پدر به لقب” کربلایی” مزین شده است. لابد بدین وسیله می خواسته پیام بدهد که یک “کربلایی” هیچگاه زیر بار اینگونه بی ناموسی ها نمی رود. این موضوع نقش مذهب و باورهای مذهبی را در شکل گرفتن اینگونه قتل ها تبیین می کند.

در آگهی ترحیم همچنین نام پدربزرگ‌ها، برادر، دایی و عموهای رومینا نیز به عنوان صاحب عزا آمده است. به روایت برخی گزارش ها، برخی از آنان در ایجاد این “تراژدی” بی تقصیر نبوده اند.

گزارشگر روزنامه لوموند می نویسد: در ایران هرساله تعداد زیادی زن و دختر نوجوان توسط مردان خانواده و به بهانه دفاع از آبرو به قتل می رسند. نام این قربانیان در هیچ گزارش رسمی دیده نمی شود. در سال ۲۰۱۴ یک مسئول پلیس تهران اعلام کرد که در حدود ۲۰ درصد قتل ها در ایران، قتل های ناموسی است.

در همین حال، انجمن ایرانی دفاع از حقوق کودکان، یک موسسه غیر دولتی و مستقل بر اساس مدارکی که در دست دارد، می گوید از سال ۲۰۰۱ حداقل ۳۰ دختر نوجوان در ایران به بهانه حفظ آبرو توسط پدرانشان به قتل رسیده اند. بر اساس این انجمن دفاع از حقوق کودکان بسیاری از فتل های ناموسی در ایران در رسانه ها بازتاب نمی یابد.

واکنش غیرمنتظره دفتر خامنه ای

واکنش شدید مردم ایران و جامعه رسانه ای به قتل دلخراش رومینا اشرفی، رهبر جمهوری اسلامی را به عقب نشینی از مواضع رسمی نظام واداشت

حساب توئیتری «ریحانه» منتسب به دفتر خامنه‌ای امروز بخشی از سخنان رهبر جمهوری اسلامی درباره جایگاه زن و مجازات سخت برای برخورد با خاطیان را منتشر کرد.

این منبع به نقل از خامنه ای نوشته:.. جامعه، هم از لحاظ قانونی و هم از لحاظ اخلاقی، باید با کسانی که تعدّی به زن را حقّ خودشان می‌دانند، برخورد سخت بکند؛ قانون هم باید در این زمینه مجازات‌های سختی را پیش‌بینی کند.

این در حالیست که پروانه سلحشوری، نماینده سابق تهران در مجلس شورای اسلامی در این باره اعلام کرد در جمهوری اسلامی قوانین بازدارنده‌ای برای جلوگیری از قتل های ناموسی وجود ندارد.

وی تصریح کرد: قوانین بازدارنده‌ای برای چنین کاری وجود ندارد، خصوصا در مواردی که قتل را پدر مرتکب شده چون پدر سرپرست است و اساسا از نظر قانونی مجرم تلقی نمی‌شود و فقط مدعی‌العموم می‌‌تواند از او شکایت کند و متأسفانه مدعی‌العموم در چنین مواردی بین 3 تا 10 سال بیشتر حکم نمی‌دهد و در شهرهای کوچک هم این موارد ممکن است به جزای نقدی تبدیل و حتی مجازاتی هم در پی نداشته باشد.

وی افزود: از طرفی دختران را از 9 سالگی برای ازدواج و فعالیت‌های دیگر مناسب می بینند به طوری که دختر زیر 13 سال هم می‌تواند ازدواج کند اما از طرف دیگر طبق تعاریف آنها کودک هستند این یعنی ما با یک پارادوکس قانونی و حقوقی مواجه هستیم.

خواستگار رومینا دستگیر شد

خبرگزاری تسنیم نوشت: بهمن خاوری خواستگار رومینا اشرفی ساعاتی پیش به اتهام آدم‌ربایی و برخی شواهد که حاکی از نقش داشتن در عصبانیت پدر رومینا اشرفی داشت، بازداشت و تحویل مقام قضائی شد.

پیش از این برخی ادعاها به نقل از بستگان رومینا حاکی از این بود که بهمن، پس از اینکه رومینا را به خانه خواهر خود برده و بدون حضور پدر رومینا او را به عقد خود درآورد، تصاویری از خودش و رومینا در فضای مجازی منتشر کرد و پیام‌هایی به پدر رومینا فرستاد و به او گفت که رومینا حالا همسر من است. همین موضوع هم باعث عصبانیت شدید پدر رومینا شد که به قتل منجر شد.

یونیسف: قتل رومینا ویران‌کننده است

فیلم زیر: مزار رومینا اشرفی دختر معصوم ایرانی که در آتش جهل و نادانی سوخت. مسئؤل قتل دلخراش او رژیم قرون ‌وسطایی و زن ‌ستیز جمهوری اسلامی است. زن و کودک در این نظام مردسالار دو قشر مظلومی هستند که مدافعی ندارند و به خاطر شرایط خاصی که در جامعه امروز ایران حاکم است در معرض آسیب‌ها و خطرات گوناگون و متعددی قرار دارند که به طور کلی جامعه را تهدید می‌کند.

صندوق کودکان سازمان ملل (یونیسف) امروز پنجشنبه در واکنش به قتل رومینا در بیانیه‌ای اعلام کرد: از مرگ غم‌انگیز رومینا اشرفی دختر چهارده ساله ایرانی به دست پدرش به شدت متاثر شدیم. در حالی که این روزها، خانواده‌ها در سرتاسر دنیا در خانه می‌مانند تا از کرونا در امان باشند، این که یک کودک جانش را در چنین اقدام خشونت‌آمیز بیرحمانه‌ای از دست بدهد، ویران‌کننده است.

رومینا دختر نوجوانی بود که روز اول خرداد در یکی از روستاهای بخش حویق در شهرستان تالش توسط پدرش به قتل رسید. پدر رومینا در تحقیقات پلیس، انگیزه قتل دخترش را “فرار او از منزل” عنوان کرده است.

اما یک روزنامه داخلی در مصاحبه با خانواده فردی که رومینا به آنها پناه برده بود، ابعاد تازه‌ای از قتل این دختر نوجوان به دست پدرش را نشان می‌دهد.

خواهر بهمن از موضوعی سخن به میان می‌آورد که روزنامه سازندگی بنا به شرایط به اشاره از آن گذر می‌کند؛ موضوعی که می‌تواند ادعایی مربوط به آزار جنسی رومینا توسط پدرش باشد.

این روزنامه می‌نویسد: خواهر بهمن اما پرده از رازهایی بر می‌دارد، رازهایی مگو که متاسفانه قابل انتشار نیست و اثبات آن‌ها سخت. موضوعی که موجب می‌شود وقتی پدر رومینا به دنبالش می‌آید، خواهر بهمن سیلی محکمی به گوش پدر رومینا می‌زند.

به گزارش رکنا، عصر ۱ خرداد کانال‌های محلی تالش از یک قتل فجیع ناموسی خبر دادند. دختری ۱۳ ساله در سفید سنگان لمیر از بخش حویق به دست پدرش در خواب سر بریده شد. رومینا دلباخته یکی از پسر‌های همشهری شده بود. به گفته محلی‌ها مخالفت‌های شدید پدر دختر با ازدواج این دو به دلیل تفاوت‌های فرهنگی، آن‌ها را به فکر فرار از منزل وا داشت. اما پیگیری‌های خانواده‌ها به دستگیری آن‌ها توسط پلیس منجر می‌شود. به گفته افراد محلی رومینا به دلیل حفظ امنیت جانی خود و آشنایی با خلقیات پدرش تمایل به بازگشت به خانه نداشته، اما به ناچار و طبق قوانین به پدر خانواده تحویل داده می‌شود.

یک قتل ناموسی دیگر؛ دختر ۱۸ ساله در آتش سوخت

یک زن در محله سیماندارب رشت با انگیزه ناموسی توسط برادرش به آتش کشیده شد. او روز سه‌شنبه بر اثر شدت سوختگی در بیمارستان جان سپرد. در قوانین جمهوری اسلامی مواردی در نظر گرفته شده تا افرادی که مرتکب “قتل‌های ناموسی” می‌شوند را از مجازات‌های سنگین معاف کند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از رشت۲۰، روز سه شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۹، زنی که توسط برادر خود با انگیزه ناموسی به آتش کشیده شده بود جان سپرد.

طبق این گزارش، این اتفاق هفته‌ گذشته در محله‌ سیماندارب رشت رخ داد و برادر مقتول با انگیزه‌ ناموسی خواهرش را به همراه خانه ای که در آن حضور داشت به آتش کشید.

روز گذشته این زن به دلیل جراحات ناشی از سوختگی بالای ۹۰ درصد پس از یک هفته بستری بودن در بیمارستان جان سپرد.

گفته می‌شود برادر مقتول که عامل این قتل است در حال حاضر در بازداشت به سر می‌برد.

قتل ناموسی و همسر کُشی در بلوچستان بیداد می کند
سعیده خاشی (نویسنده و فعال مدنی در سیستان و بلوچستان)

بعد از نوشتن از هاجر ؛خبر قتل زبیده نیز به من اطلاع داده شد؛ زبیده ی چهل ساله توسط همسرش به آتش کشیده شده و بر اساس ادعای نزدیکانش همسر وی که اکنون متواریست تلاش کرده که این حادثه را به صورت خودسوزی صحنه سازی کند. گویا زبیده اختلاف سنی زیادی با همسرش داشته و به خاطر فرزندش و نبود پوشش حمایتی قوی سکوت در برابر رفتار ستم بار همسرش را انتخاب کرده و در نهایت او بود و آتش و تنی که دیگر نه جان دارد و توان حتی برای سکوت در برابر ظلم. داستان سارا را نیز دیروز شنیدم؛ پانزده ساله بوده و توسط همسرش با ضربات چاقو به قتل رسیده است. سه اتفاق تلخ همسر کشی در فاصله ای کوتاه رخ داده است؛ “شر” تلخی رخ داده و جغرافیا نیز نمی شناسد؛ زنان از بدو پیدایش جوامع همواره تحت ستم و جبر نگاه های قیم مآبانه بوده اند و نه تنها خودشان قربانی شده اند بلکه قاتلان نیز قربانی جامعه هستند.

عمدتا مسایل اجتماعی تبدیل به دغدغه نمی شوند و مسایل مربوط به زنان تحت لوای حفظ آبرو و ناموس همواره ازدیده ها پنهان می شود و فعالیت های بسیار اندکی پیرامون پژوهش و تحلیل چرایی آن صورت می گیرد و اقدامات انجام شده برای توانمند ساختن زنان و رونق چرخه ی آگاهی بسیار کم رونق است! وقتی طرح های کاهش آسیب اجتماعی مرکز محور است و برای تمامی استان ها نقشه های راه یکسان است و جامعه ی مدنی نیز ضعیف و اندک فعالین حوزه ی زنان همواره تحت فشارهای ناروا از سوی جامعه ی محلی خود هستند طبیعتا جریان های توسعه طلب فرصت احیا و شکل گیری ندارند.

هر چند هر کدام از ما اگر به عنوان شهروندان عادی از این اتفاقات بنویسیم و بر علیه فراموشی مسلح به قلم شویم و در جامعه نیز به نشر حقیقت و فعالیت های میدانی هر چند اندک روی بیاوریم شاید بتوان اندکی از خلأهای موجود را پر کرد. فرقی نمی کند هاجر باشد یا سارا یا زبیده؛ هر کدام ازاینان نمونه هایی از قربانیان خشونت علیه زنان هستند که مرز هم نمی شناسند.

از تریبون هایی که مردم برایشان ارزش قائلند باید صدای حق خواهی و نهی خشونت علیه زنان شنیده شود؛ روحانیونی که برای حضور یک دختر در سریال های محلی آه و فغان سر می دادند باید دربرابر قتل زنان نیز سخن بگوید و روشنفکران و سیاسیونی که از نردبان تفکرات خوش رنگ و لعاب برابری طلبی؛توجه به جامعه ی زنان ؛برای خود موقعیت سیاسی و اجتماعی کسب کرده اند باید برای مبارزه ای کار آمد و راهگشا اقدام کرده و در پی سیاستگذاری های درست برای رسیدن به “عدالت” همه جانبه باشند. عدالتی که در آن دخترکی برای رفع تشنگی در هوتگ نمیرد و رویای نشستن پشت نیمکت های یک مدرسه ی ساده را نداشته باشد .

کرونا/ایران؛ گفته بودند فاجعه وخیمی رخ می‌دهد!


روند صعودی کرونا در قم؛ حال دهها بیمار وخیم است. آمار مراجعان به مراکز درمانی نسبت به گذشته به خصوص در بیمارستان امام که معیار سنجش ما بوده، بیشتر شده است

دو هفته پیش یک عضو کمیته مبارزه با کرونا در ایران درباره عواقب فاجعه‌بار از سرگیری برخی فعالیتهای اقتصادی گفته بود: با چنین وضعیتی تا دو هفته دیگر فاجعه وخیمی در کشور رخ می‌دهد. به دولت هم هشدار دادیم، بازگشایی‌ها را به تعویق بیندازند تا ماه بعد دچار پشیمانی نشوند.

پنج شنبه شب رئیس دانشگاه علوم پزشکی قم با بیان اینکه در حال حاضر حدود ۱۰۰ نفر مشکوک و محتمل به کرونا در بیمارستان‌های قم بستری هستند، گفت: حال حدود ۳۵ نفر آنها وخیم است.

مینو محرز متخصص بیماری‌های عفونی و عضو کمیته کشوری ستاد مبارزه با کرونا در برنامه تهران کلینیک نیز روز پنح شنبه در خصوص موج دوم ویروس کرونا در تهران گفت: آمار مراجعان نسبت به گذشته به خصوص در بیمارستان امام (ره) که معیار ما بوده بیشتر شده است و با باز شدن اماکن عمومی، رستوران‌ها و… انتظار افزایش تعداد مبتلایان را داریم.

گزارش هفته پیش: نمایندۀ ایذه در مجلس شورای اسلامی گفته: مبتلایان به کرونا در جنوب ایران، برای حفظ آبرو، بیماری خود را پنهان می‌کنند.

به گفته هدایت‌الله خادمی، وضعیت نگران کنندۀ جنوب کشور نتیجه تصمیمات نادرست مقامات است.

در همین حال یک عضو کمیته مبارزه با کرونا گفته: سیاست بازگشایی اصناف، از سرگیری فعالیت مشاغل و رفع همه محدودیتها در شرایطی که ویروس کرونا هم‌چنان جولان می‌دهد و جان می‌گیرد، سیاستی اشتباه و برخلاف اجرای پروتکل‌های بهداشتی است.

مردانی درباره عواقب فاجعه‌بار سیاست‌های مجرمانه بازگشایی گفت: با چنین وضعیتی تا دو هفته دیگر فاجعه وخیمی در کشور رخ می‌دهد. به دولت هم هشدار دادیم، بازگشایی‌ها را به تعویق بیندازند تا ماه بعد دچار پشیمانی نشوند.

بازی با جان مردم برای رضایت خامنه‌ای

فیلم زیر: وزارت بهداشت جمهوری اسلامی در اقدامی سوال برانگیز، اجازه بازگشایی مساجد برای برگزاری مراسم شب‌های پایانی ماه رمضان را صادر کرد! مجوزی که پس از سخنان خامنه ای، مبنی بر گفته او «ضرورت دعا و توسل» صادر شد! آیا مقام‌های مسئول، اولویت سلامت بیماران را فراموش کرده اند؟