Previous Next

جزئیات بیشتر از جنایت هولناک پاسداران در مرز افغانستان


فرماندار یکی از شهرهای ولایت هرات در افغانستان می‌گوید از بین افغان‌هایی که با ارعاب پاسداران مرزی در هریرود غرق شدند تاکنون ۱۸ جسد کشف شده و آثار شکنجه بر این اجساد دیده می‌شود.

عبدالغنی نوری، فرماندار شهرستان گُل‌ران در افغانستان که با ایران هم‌مرز است، به خبرگزاری فرانسه گفت از بین ۵۵ افغان که وادار شدند به هریرود بپرند تاکنون اجساد ۱۸ تن از آب گرفته شده و سرنوشت ۶ نفر هم نامعلوم است.

این مقام افغانستان گفت بر بدن این اجساد آثار ضرب و جرح و شکنجه دیده می‌شود و بر اساس گفته‌های بازماندگان و آثاری که بر روی اجساد هست، پاسداران مرزی ابتدا آنها را با کابل و سیم برق زده‌اند و سپس با تیراندازی آنها را واداشته‌اند که به داخل رودخانه بپرند.

ساعاتی پیش از انتشار سخنان فرماندار گُل‌ران، یک نماینده پارلمان افغانستان تعداد افغان‌هایی را که به داخل ایران رفته بودند ۵۷ تن ذکر کرده و گفته بود ۴۵ تن از آنان غرق شده‌اند.

حبیب‌الله پدرام، نماینده ولایت هرات در پارلمان افغانستان هم، به رویترز گفته: از گروه ۵۷ نفره‌ای که وادار شدند به هریرود بپرند فقط ۱۲ تن جان سالم به در بردند.

در همین حال اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان در واکنش به این جنایت پاسداران، یک هیات ده نفره را مامور رسیدگی و تحقیق پیرامون قتل و شکنجه افغانها توسط پاسداران کرد.

این رخداد واکنش دولت آمریکا را نیز به دنبال داشته است. مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا، روز چهارشنبه گفت که از دیدن گزارشاتی مبنی بر شکنجه و غرق کردن مهاجران افغان توسط مرزبانان پاسدار شوکه شده است.

یک عضو مجلس نمایندگان افغانستان، با تائید این خبر گفته: شکنجه، قتل و به آب انداختن بیش از ۵۰ کارگر افغان توسط مرزبانان حکومت ایران یک جنایت نابخشودنی است. (فیلم زیر)

تبدیل زنجیره ای دارایی های همگانی به گوسفند قُربانی


منصور امان

مُعامله اُستخوان در کازینو ولایت فقیه

جبهه مُتحد دولت، بانکهای ورشکسته، سفته بازها، گانگسترهای اقتصادی، “سلاطین” این و آن، اشراف نظامی و امنیتی، دلالها و گروه های رانت خوار همچنان با جنجال و هیاهو در حُباب بورس می دمد. مُرور تحولات گرد این موضوع نشانگر یک تقسیم کار بین دو گُروه دولتی و غیر دولتی معرکه است.

در همان حال که بخش غیردولتی با بازی با عددها، خرید و فُروش سهام و جابحایی پول، مشغول صحنه سازی و رونق ساختگی دادن به این بساط است، دولت آقای روحانی با تبدیل زنجیره ای داراییهای همگانی به گوسفند قُربانی و افکندن آن به زیر کارد همریشان مُشتاق و حریص اش، باز ماندن دربهای کازینو ولایت فقیه را تضمین و همزمان با مُداخله مُستقیم خود، ظاهری رسمی و مُوجه به آن می دهد؛ آنچه که می تواند موجب گُمراهی بخشی از طبقه مُتوسط گردیده و غارت اندوخته های ناچیز آنان را مُمکن سازد. نقشه راهی که آقای حسن روحانی، رییس دولت مُلاها، روز پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ترسیم کرد، برای تامین همین هدفها طراحی شده است.

او با ذوق زدگی از اینکه “دولت سرمایه های خیلی بُزُرگی دارد”، قصد حاکمیت برای دست درازی به معادن بُزُرگ، جنگلها و مراتع و حراج آنها در بورس را فاش کرد. این اما همه مرزهایی نیست که آقای روحانی در تجاوُز به ثروت ملی و تخریب مُحیط زیست همگانی از آنها عُبور می کند؛ او از حساب مردُم ایران و نسلهای آینده چک کشید: “چیزهای را در بورس نیاوردیم که باید در باره آن فکر کنیم” و در این رابطه به “زمینهای بُزُرگی که دولت در اختیار دارد” اشاره کرد.

هدف اُلیگارشی ولایت فقیه چندان روشن و متُدی که برای دستیابی به آن به کار می گیرد آنگونه وقیحانه است که حتی رسانه های رسمی هم گُریزی از اشاره بدان ندارند، اگرچه با تراشیدن عُذر “کسری بودجه”، تلاش دارند تا اندازه ای زهر آن را بگیرند. روشن است که یک هدف غارت در دست انجام، تامین مخارج دولت می باشد، با این حال فقط یک ساده اندیش یا دغل زن می تواند موضوع را در این سطح محدود کند.

تردیدی نیست “نظام” ورشکسته و محروم از دُلارهای نفتی، به وسیله حراج و غارت ثروتهای ملی و منابع طبیعی، کُلاهبرداری بورسی و کمین گذاری برای اندوخته های مردُم، درآمدسازی می کند. اما این نیز تردید بردار نیست که منابعی که در این راهزنی به غنیمت گرفته می شود، تحت قالب “بودجه”، خرج کشور و پیرو آن مردُم نخواهد شد، همانگونه که مجموع درآمدهای نفت و گاز در عرض چهل سال گذشته، عایدات ناشی از دستکاری بازار ارز و مسکن، خُصوصی سازی، حذف یارانه های دولتی و جُز آن صرف کشور و مردُم نشد. ثروت انباشت شده از این منابع در دوره های مُختلف به طور عُمده یا به خارج کشور مُنتقل شده و یا توسُط کارتلهای حُکومتی بلعیده شده. بخش دیگری که از چشم نامحرم توده نمی توان پنهان کرد، در “باستی هیلز”ها، پورشه و لامبورگینی سوارها و اشرافیت مُبتذل مُهر پیشانیها پدیدار می شود.

“بودجه عُمومی کشور”، نام مُستعار “هزینه های ویژه نظام” است که نیازها و الزامات عُمومی فقط در حاشیه جدولهای داخلی و خارجی آن مکانی می یابد. از این سینی زرین، مخارج سیاست خارجی گران مُلاها، فساد حُکومتی، رانت گروه های قُدرت و ریخت و پاش اشراف ولایتی و طبقه نوکیسه پخش و تقسیم می شود.

اجزای رسمی و غیر رسمی سیستم انگل به گونه هماهنگ برای انباشتن کیسه خالی شده شان خیز برداشته اند و این بار در حالیکه گوشت و خونی بر تن میزبان باقی نمانده، اُستخوانهایش را هدف گرفته اند. نقشه کوتاه مُدت رژیم ولایت فقیه برای پولسازی، پیامدهای درازمُدت وخیمی را آبستن دارد و از هم اکنون می توان آن را به عُنوان یک “جهش” در روند فلاکت جامعه و ویرانی مدنی و طبیعی کشور ثبت کرد.

فیلم زیر: روحانی قصد دارد زمین‌های بزرگ دولتی را در بورس به فروش برساند

مُلاکرونا؛ این ویروس واقعا نعمت فوق‌العاده خدا بود!


آخوند علم‌الهدی، نماینده خامنه ای در مشهد در باره شیوع ویروس کشنده کرونا در ایران گفته: این ویروس منحوس عوارضش را که می‌بینیم، واقعا نعمت فوق‌العادهٴ خدا بود، این ویروس استعدادها را شکوفا کرد.

یک مورد از شکوفايی استعدادهای نهفته در پاسداران علم‌الهدی و خامنه ای، دستگاه ویروس‌یاب سپاه پاسداران بود که به یک رسوايی بزرگ برای جمهوری اسلامی در جهان تبدیل شد.

برخی منابع خبری در این باره نوشتند: این دستگاه عجیب را سپاه پاسداران تولید نکرده بلکه ساخت یک کلاهبردار انگیلسی است که به خاطر فروش آن مورد پی‌گرد قضایی نیز قرار گرفته است.

انجمن فیزیک ایران نیز آن را ادعایی باورناپذیر و در حد داستان‌های علمی و تخیلی دانست و اعلام کرد: این ادعا آنقدر از علم دور است که انجمن فیزیک ایران آن را در مجموعه ادعاهای شبه‌علم دسته‌بندی می‌کند.

خسارتی که بر سرمایه ایدیولوژیک نظام وارد آمد

منصور امان: جُبران یا کاهش خسارتهای سنگین جانی و مالی مردُم ایران شاید دلمشغولی حاکمان ج.ا نباشد، جُبران خسارتهایی که دستگاه تحت اداره آنها در اثر ویروس کُرونا مُتحمل گردیده، اما در فهرست وظایف فوری شان قرار دارد. این ارزش گذاری را به ویژه کارناوالهای نیمه شعبان چُرتکه انداخت.

در ده ها شهر بُزُرگ و کوچک کشور، دسته های اوباش پاسدار و بسیجی به بهانه تولُد امام دوازدهُم شیعیان هلهله زن و دُهُل کوبان در خیابانها به جولان درآمدند و در برابر چشمان خیره مردُم سوگوار و رنجور به گونه نمایشی به جشن و شادمانی پرداختند. تهران و شهرکهای پیرامون، اصفهان، تبریز، زاهدان، مشهد، زنجان، جهرُم، شیراز و قزوین فقط شُماری از نُقاطی است که این معرکه در فضای بُحرانی آنها برپا گردید.

بیجایی و دافعه اجتماعی ابتکار مزبور آنچنان آشکار است که آمرانش پیشاپیش تلاش کردند از آن فاصله گرفته و رد پای خود را پاک کنند. سازمان تبلیغات اسلامی، یک اُرگان سازماندهنده و تدارُکچی تظاهُرات، مراسم و مجلسهای حُکومتی و نیز “ستاد مُبارزه با کُرونا” که مسوول و مجری “طرح فاصله گیری اجتماعی” است، اعلام کرده بودند که برگُزاری مراسم نیمه شعبان را ممنوع می کنند. ژست مزبور وظیفه داشت خطی صوری بین حاکمیت و آنچه که در پی انجامش بود ترسیم کند و به این ترتیب بدون آنکه در تیررس جامعه خشمگین قرار گیرد، بر گُرده “آتش به اختیارها” و افسار پاره کرده ها طرح خود را به دست اجرا بگذارد.

حاکمیت به این ترتیب قصد واکُنش به فضای مُعینی در جامعه را داشت که “نظام” و ویروس کُرونا را یکی و همان می بیند؛ دید و نظری که ریشه در رفتار غیرانسانی و مردُم ستیز حاکمیت در برخورد به کُرونا دارد. مُهمترین دستور کار حاکمان کشور پس از شیوع ویروس، حفاظت از دُگمهای ایدولوژیک و خُرافات مذهبی بود که پایه فرمانروایی و تسلُط انحصاری آنها بر منابع قُدرت و ثروت را بتون ریزی می کند؛ پنهان کردن شیوع ویروس در پایتخت مذهبی مُلاها، قُم، خودداری از قرنطینه آن و سر باز زدن از تعطیلی مراکز زیارتی که آشکارا سلامت و جان شهروندان را به توپ بازی قُدرت بدل می کرد، بخشی مُهمی از اقدامات آن را تشکیل داد.

آثار دهشت انگیز این برخورد و گستره فاجعه باری که یافت، نه فقط صف بندی موجود در جامعه علیه ایدیولوژی حاکم و باورها، آیینها و تحمیلات آن را تقویت کرد، بلکه بخشهایی را نیز که به دلیل وابستگیهای ذهنی در دایره نُفوذ مذهبی رژیم ولایت فقیه قرار داشتند، به فاصله گرفتن از آن کشاند. کُرونا پوسته نازُک قداست را از بُرج و باروهای ارتجاع مذهبی کنار زد و همه آنچه حوزه ها، آخوندها، مراجع و منبرها در جهدی چند صد ساله به آسمان بر کشیده بودند را روی زمین آورد تا اُسطوره های دست نیافتنی شان را به خاک بکشد و به میدان توده بیاندازد.

خسارتی که بر سرمایه ایدیولوژیک “نظام” وارد آمده، فقط یک زیان سنگین در پهنه عقیده و باور نیست، بلکه فراتر از آن ضربه ای سهمگین به پایه های ثبات استبداد مذهبی است. کارناوال نیمه شعبان شبیخون حاکمیت به قلمرو از دست داده اش توسُط لشکرکشی و عربده کشی خیابانی است و تلاش آن برای قُدرت نمایی و اعلام حُضور بر پُشت یک نماد مذهبی را جلوه گر شده است. از همین رو می توان گفت که رژه مزبور آخرین کوشش دستگاه حاکم برای پس گرفتن زمین نخواهد ماند و در این جهت به گونه مُتمرکزی حرکت خواهد کرد که دو پایه اصلی آن را تشدید تبلیغات و تلقینهای مذهب و فرهنگ ارتجاعی و خرج کلان در این راه از یکسو و راه اندازی دور تازه ای از سرکوب به ویژه علیه زنان و جوانان و فشار پُلیسی برای تحمیل اجبارات خود ساخته اش در سوی دیگر تشکیل می دهد.

اجبار رژیم ولایت فقیه به ایجاد کانونهای اشاعه و ابتلا زیر نام نیمه شعبان و در اوج قصابی ویروس کُرونا، میزان شدت و تاثیر ضربه ای که ارتجاع مذهبی خورده را آشکار می سازد. فقط ترس از یک بیزاری بُزُرگتر می توانست “نظام” را به تن دادن به خطر تحریک بیزاری جامعه از کارناوال اوباشش قانع کند.

کرونا/ایران؛ سازمان نظام پزشکی این خبر را تائید کرد


محمدرضا ظفرقندی، رئیس سازمان نظام پزشکی در ایران در پاسخ به این سئوال که آخرین آمار در مورد تعداد پزشکان یا کلا کادر پزشکی که به دلیل کرونا جان‌شان را از دست دادند، چند نفر است؟، گفت: آخرین آماری که ما در سازمان نظام پزشکی جمع‌آوری کردیم؛ کل کادر پزشکی را عرض می‌کنم؛ منظورم تنها پزشک نیست؛ پزشک، پرستار، حتی کادر و خدمه بیمارستانی، مجموعه مبتلایان حدود ۴۲۰ نفر تا روز چهارشنبه بوده است. نزدیک به ۱۱۰ نفر هم به رحمت خدا رفته‌اند.

پیش تر یک پزشک متخصص ایرانی که در خارج کشور با نهادهای بین المللی کار می کند، طی مصاحبه ای گفته بود: در رابطه با کرونا ایران بیشترین میزان مرگ و میر کادر درمان در جهان را به نسبت جمعیت داشته است. (فیلم زیر)

برنامه شماره ۴۱۰ رادیو کانون دفاع از حقوق بشردرایران ،۲۰اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ ،۹ مای ۲۰۲۰

برنامه شماره ۴۱۰ رادیو کانون دفاع از حقوق بشردرایران ،۲۰اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ ،۹ مای ۲۰۲۰ آهنگ باور کن از گروه بلکتس اخبار نقض حقوق کاروکارگر.بخش اول.داود وحیدی گلچین سخنرانی های کانون نمایندگی نیدرزاکسن در تاریخ٢ مای ۲۰۲۰بحث آزاد: حقمان را فراموش نکنیم برنامه سرای سخن ، قسمت ۳۳ کتاب فریدون سه پسر داشت، افشین شاهین …

ادامه‌ی مطلب

فراخوان جلسه سخنرانی با موضوع وظیفه روحانیت چیست؟ در تاریخ ۱۴ مای ۲۰۲۰

کمیته پژوهش برگزار میکند: سخنرانی، پرسش و پاسخ، بحث و گفتگو بدینوسیله از کلیه ایرانیان و فارسی زبانان عزیز به ویژه فعالان حقوق بشر دعوت میگردد، تا ضمن مشارکت فعالانه در این جلسه، درباره موضوع جلسه و ارائه راهکارهای عملی پیرامون آن، به بحث و تبادل نظر موثر پرداخته شود . مهمان جلسه:     آقای …

ادامه‌ی مطلب

فراخوان جلسه سخنرانی با موضوع کتابخانه، امامزاده، مسجد در تاریخ ۱۲ مای

کمیته پژوهش برگزار میکند: سخنرانی، پرسش و پاسخ، بحث و گفتگو بدینوسیله از کلیه ایرانیان و فارسی زبانان عزیز به ویژه فعالان حقوق بشر دعوت میگردد، تا ضمن مشارکت فعالانه در این جلسه، درباره موضوع جلسه و ارائه راهکارهای عملی پیرامون آن، به بحث و تبادل نظر موثر پرداخته شود . مهمان جلسه:     آقای …

ادامه‌ی مطلب

فراخوان جلسه سخنرانی نمایندگی سوئیس در تاریخ 10 مای 2020

نمایندگی سوئیس برگزار می‌کند سخنرانی، پرسش و پاسخ، بحث و گفتگو سخنرانان و موضوع سخنرانی آنها: جعفر فرد کرمی : گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر در فروردین ماه 1399 مهردادیگانه: بررسی ماده ۱۹اعلامیه حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران فرهنگ ولی : پرتاب موشک سپاه وسیاستهای خارجی هادی …

ادامه‌ی مطلب

اطلاعیه 1278 کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان در خصوص کودک کار

کودک کارگر:زندگی را از من نگیرید، ای شمایانی که کاتبان قانونید و محافظان عدالت. با توجه به معضل کار کودک و افزایش کودک کار، قانون گزاران و حامیان بین اللملی حقوق کودکان، برای تعیین حداقل سن کار معتقدند که باید امکان رشد جسمی و روحی کودکان و نوجوانان تا قبل از ورود به بازار کار …

ادامه‌ی مطلب

اگر فردوسی شاهنامه را نمی ‌سرود، شاید ایران هم نبود


اگر فردوسی شاهنامه را نمی‌سرود، شاید از داشتن ایران محروم بودیم

استاد میرجلال‌الدین کزازی، شاهنامه‌پژوه و استاد دانشگاه، شب گذشته مهمان نت‌گپ‌های یونسکویی در صفحه اینستاگرام کمیسیون ملی یونسکو با اجرای عبدالمهدی مستکین بود.

استاد کزازی در ابتدای سخنان خود گفت: «برای من بسی مایه شادمانی است که در این روزهای بس خجسته که روزهای فردوسی و شاهنامه است، این بخت بلند را یافته‌ام که با این گروه از ایرانیان، گرم گفت‌وگو بشوم. من همواره گفته‌ام که از دید من سخت‌ترین و ستوده‌ترین سنجه در شناخت ایرانی راستین و سرشتین، علاقه او به شاهنامه است. هرکس دل در گرو شاهنامه دارد، بی گمان می‌دانم که شایسته نام برین است. از همین رو پیروزبخت و خرم‌دل هستم که با ایرانیان راستین و سرشتین هم اکنون گرم گفت‌وگویم.»او افزود: «بانوی من همیشه می‌گوید که تو در سده پنجم مانده‌ای زیرا در سده پنجم فردوسی‌ سر برآورده، شاهنامه را سروده، پایه‌های استوار ایران نو در آن ریخته شده از همین رو شاید بانوی من که فرهیخته و با تاریخ و فرهنگ ایرانی آشناست در میان سده‌های گوناگون انگشت بر سده پنجم نهاده است. اگر این سده ستوده فراز نمی‌آمد، اگر در آن فردوسی سر بر نمی‌آورد و شاهنامه را نمی‌سرود شاید هم اکنون ما با یکدیگر به زبان شیوای فارسی سخن نمی‌گفتیم و این‌گونه از ایرانی که به آن می‌نازیم، محروم بودیم به همین دلیل سده پنجم سده‌ای دیگرسان است؛ سده‌ای هنگامه‌ساز، روزگارآفرین، منش پرور، سده‌ای که در آن، سخن پارسی از زمین به آسمان رفت، کدامین سده را می‌شناسیم که از این ویژگی‌های والا برخوردار باشد؟»

کزازی با اشاره به سخنان هگل عنوان کرد: «سخن هگل این است که تاریخ با ایران آغاز می‌گیرد. به راستی این موضوع، نازشی برای ما ایرانیان است چون برترین و بی‌گمان‌ترین ستایش آن است که دیگری از ما داشته باشد به ویژه اگر آن دیگری دشمن نیز باشد. البته هگل دشمن ما ایرانیان نبود اما از آن دیگران است،‌ چرا باید چنین داوری و دیدی درباره ما داشته باشد؟ تنها پاسخم این است که او فرزانه، خردمند، دانادل و در پی راستی است. به استواری باور دارم هرکس که این‌چنین باشد و با تاریخ، فرهنگ و پیشینه ایرانی آشنایی داشته باشد با هگل یا با همه آن فرزانگان فرخنده خوی که ایران را به هر شیوه‌ای ستوده‌اند هم‌داستان خواهد شد. چند سال پیش در بزمی که در مسکو ترتیب داده شد بود، ایران‌شناسان از سراسر آن کشور آمده بودند در آن‌جا از من خواسته شد صحبت کنم. گفتم من از شما سپاسگزارم، تلاش شما را ارج می‌نهم ولی برآنم که شما سپاسی بر سر ایران ندارید زیرا ایران دلرباست و هرکس آن را بشناسد به ناچار دل به آن خواهد باخت.»او در ادامه بیان کرد: «یکی از بنیادهای پایدار در جهان بینی و اندیشه‌ورزی ایرانی دوگانه‌گرایی است. بازتاب آن را نه تنها در اندیشه‌های ایرانی بلکه در هر پدیده دیگری که با جهان ایرانیان پیوندی دارد، می بینیم. ایرانیان دوگانه‌گرا بوده‌اند اما دوگانه‌پرست نه. برای مثال آنهایی که به دین زرتشت آشنایی ندارند گمان می‌کنند زرتشتیان دوگانه‌پرستند اما اینچنین نیست. آفریدگار در جهان‌بینی آیینی ایرانی، یگانه است.»

این استاد دانشگاه با اشاره به شخصیت فریدون در شاهنامه بیان کرد: «در روزگار فریدون ما هنوز در آغاز زمان و جهان هستیم. داستان این است که اگر بخواهم نمادشناسانه بگویم باید عنوان کنم که در بسیاری از افسانه‌های ایرانی و حتی جهانی پور کهین است که بر پوران دیگر چیرگی می‌یابد، زیرا پور کهین پیوندی بیش به آینده دارد. پور کهین کسی است که آینده را می‌سازد، آرمان‌گرایی دارد و رهاترین است. هنگامی که گیتی به فرجام می‌رسد ناسازی از بین می‌رود در آن زمان است که پهلوان بزرگ گرشاسب سر از خواب گران برخواهد داشت در آن هنگام گرشاسب به جهان خواهد تاخت، دیگر بار سیاهی و تباهی را از بین می‌برد، گرشاسب که هماورد نمادین ضحاک ماردوش است در آن زمان است که با گرزه بر تارک ضحاک فرو می‌زند و او را می‌کشد، پلیدی، بدی، زیان و هر آنچه نشان از سیاهی دارد به همین شکل از بین می‌رود تا چرخه‌ای از آفرینش به فرجام بیاید و چرخه‌ای دیگر آغاز شود. ضحاک تا پایان جهان زنده می‌ماند هماورد او گرشاسب است که چهره‌ای فرجام شناختی دارد.»این شاهنامه‌پژوه توضیح داد: «آدمی در شاهنامه کنش‌گر است زیرا بی‌کنشی با مرگ برابر است. هرکس در گیتی است به ناچار باید در تب‌وتاب و تکاپو باشد زیرا در جهانی ناساز زندگی می‌کند پس باید گریزان از زیان باشد. ناسازی نشانه آن نیست که آدمیان همواره باید در ستیز باشند بلکه فرجام این فرآیند همدلی و همسازی است. انسانی داد کار را درجهان ناساز به شایستگی می‌دهد که بتواند به آرامش برسد، آرامش دست‌آورد آشتی است کسی که هم با جهان و هم با خود به آشتی رسیده، در آرامش است.»

او همچنین گفت: «اگر به بخش‌های رزمی شاهنامه بنگرید که سرشت و ساختاری حماسی دارد هرگز نمی‌بینید که ایرانیان آغازگر نبرد و خونریزی باشند بلکه همواره تورانیان یا مردمانی دیگرند که به ایران می‌تازند و ایرانیان به ناچار در برابرشان می‌ایستند و تا آنان را از کشور نرانند دست از نبرد نمی‌کشند. در جهان‌بینی کهن ایرانی انسان راستین با سوی اهورایی در پیوند است و از سوی اهریمنی می‌گریزد. درست است که کشاکش در میان این ۲ در آدمیان وجود دارد ولی این کشاکش بازتاب بیرونی می‌یابد. تنها آدمی است که می‌تواند نیک باشد یا بد چون او در آنچه که می‌اندیشد، می‌گوید و به انجام می‌رساند، آزاد است.»کزازی اظهار کرد: «ما در برابر کنش‌های یکسان همواره واکنش‌های یکسان نشان نمی‌دهیم، می‌اندیشیم، اگر اندیشه تباه باشد کنش هم از همان‌گونه خواهد بود اگر اندیشه روشن و راست باشد، سازنده است پس بازتاب آنچه در درون و منش ما می‌گذرد در جهان پیرامون دیده می‌شود. این دوگانه‌گرایی همواره با ماست و رفتارهای ما را سامان می‌دهد زیرا پیش از آن اندیشه های ما را سامان داده است.»او عنوان کرد: «ایرانیان دیگردوست‌ترین و بیگانه‌نوازترین مردمان جهان هستند این را از سر شیفتگی به ایران و ایرانی نمی‌گویم بلکه برای آن برهان دارم.»

خردنامه فردوسی؛ چون ایران نباشد تن من مباد

بهارنیوز/فاطمه یوسفی: راه مهر پیمود و راز سپهر در سینه گنجاند و عزت ایران و ایرانیت را در اذهان گنجاند و اعتبار زبان و ادب پارسی را در تاریخ مانا ساخت او که دردها و زخم ها دید و خون دلها خورد تا شاهنامه را شاه نامه کند آن هم در عصر ترک تازی ها و دوره جاهل مسلکان ایران ستیز.

به راستی فردوسی، نامی است که بزرگ مرد ادب پارسی را سزد؛ او که فرهنگ و ادب و تاریخ ایرانی و پارسی را در قالب خان ها و فردوس ها، نگاره ها آنچنان تصویر کرد که برای همیشه ماندگار شد و شاهنامه همان که بزرگترین شاهکار حماسی جهان می خوانندش؛ شاه نامه شد زیرا نه تنها به پهنای تاریخ و فرهنگ ایران زمین بلکه ادب و ادبیات جهان دامن گسترد و برای همیشه مانا گردید.

به راستی چه می دانیم از بزرگ مرد ادب پارسی حکیم دانا و سخن سرای توس او که حتی در شاهنامه اش هم نامی از خود بر جای نگذاشته به قول استاد جلال الدین کزازی فردوسی شناس کشورمان، تنها یکبار در آغاز گشتاسپ نامه دقیقی در بیتی این نام ذکر شده است.

اما چه جای تامل؛ که دانای فرهمند توس اثری نگاشت که عجم زنده کرد و فرهنگ و ادب پارسی را که در میان تهاجم تازیان به نابودی می گرایید دوباره قوام بخشید و سرزمین و اقوام تکه تکه شده را با شاهنامه که شناسنامه ملی ایرانیان است دوباره انسجام بخشید و عزت، استقلال ایران و ایرانی را در برابر هر ظلم و استحاله ای فریاد کرد.

گر سر به سر تن به کشتن دهیم/از آن به که کشور به دشمن دهیم
دریغ است ایران که ویران شود/ کنام پلنگان و شیران شود

فردوسی که خود وامدار چندین هزار ساله فرهنگ و ادب ایران زمین از دوران باستان تا عصر خود از خداینامه ها تا شاهنامه های خرد و کلان است با چنان ظرافت، تیزبینی، توانمندی از آنها بهره گرفت و در عطش خود برای جاودانگی زبان و ادب پارسی، فرهنگ و قومیت ایران و ایرانی، شاهکاری خلق کرد که در تاریخ و ادبیات ایران و جهان ‘شاه نامه’ شد و شاهنامه ماند.

کتابی ارزشمند که جزیی جدایی ناپذیر از ادبیات ایران و جهان شده و اثر آن در ادبیات داستانی ایران و جهان امروز بسیار مشهود است، روایت و داستانی منظوم از روزگاران کهن و منش و اخلاق و فرهنگ ایرانیان باستان که تا یزدگرد سوم ادامه می یابد و با دین و مذهب این ملت پیوند می خورد.

حکیم ابوالقام فردوسی بزرگ مرد توانای ادب پارسی چنان در شیپور افتخارات، دلاوری ها، جنگاوری ها، پهلوانی ها و… این سرزمین می دمد که گویی بار دیگر همه اسطوره ها و افسانه های باستان سر ازخاک برآورده و در روح و جان تک تک ایرانیان حیاتی دوباره می یابند آن هم در عصری که به جهت خوار کردن، ایرانیان را ‘موالی’ (بردگان) و یا ‘عجم’ کند زبان می خوانند.

فردوسی بزرگ با این شاهکار ادبی هویت، منش، فرهنگ و تاریخ ایرانیان را بدان ها بازمی گرداند و با این کتاب ارزشمند که جانمایه حیات ، فرهنگ، اندیشه و تمدن ایرانی است چنان در وجودشان ریشه می دواند که برای همیشه تاریخ در ذره ذره وجود این مردمان و خاک این سرزمین سبز است.

آری شاهنامه روایتی بی نظیر از اسطوره ها و تاریخ واقعی ایران زمین است که در بحبوحه تهاجم دشمنان می رفت به ورطه فراموشی سپرده شود اما استاد بی همتای شعر و ادب پارسی با به نظم کشیدن این اثر شگفت انگیز، همه این تاریخ و ادب را در ذهن و دل ایرانیان مانا و ماندگار ساخت و کتابی شد که روایت های حماسی آن قرنها و قرنها نقل محافل و بیان و منش مردم کوچه و بازار شد، آنگونه که این اسطوره ها و داستان هایشان با صدای نقال و شاهنامه خوان از صبح تا شام در چشم، ذهن و دل ایرانیان خانه گزید و مردانگی ، رشادت ، دلاوری را در میان اقوام ایرانی قوت بخشید.

اثری که گنجینه ای بی همتا از جلوه های مختلف زندگی اقوام ایرانی در طول قرنها و بازتاب دهنده فضیلت ها ، ارزشها و تاکید مضاعف بر خرد و عقل است.
شاهکاری که در بین همه اقوام از کرد ، لر و ترک ،فارس و بلوچ تا عام و خاص سینه به سینه نقل و ماندگار و عزیر شد آنجا که فرزندان این سرزمین را با نام اسطوره ها نام می نهند و اشعار حماسی آن بر زبان ها جاری و منش پهلوانی آنها بر رفتار و کردارشان مشهود است.

روایتی زیبا از از خوبی ها و نیکی ها در تقابل با بدی ها ، ستم ها و فسادها که همه در قالب فسانه و قصه بیان می شود از آرش کمانگیر تا قیام کاوه آهنگر و نبردهای پهلوان بی همتای شاهنامه رستم ، سهراب ، اسفندیار و دسیسه ها و کین ها و کین خواهی ها همه بخشی از این روایت های حماسی و رزمنامه بی نظیر است.

اینک باید بیش از گذشته ؛شاهنامه این اثر حماسی و خالق آن حکیم ابوالقاسم فردوسی استاد خرد و شعر و ادب پارسی را پاس داشت و این پاسداشت در گروه ماندگاری آن در یادها ، اذهان و منش و عمل است .

باید پاسداشت خرد و خردگرایی و حکمتی که حکیم توس بدان شهره است و در جای جای این شاهکار که خردنامه باید خواندش بر آن تاکید داشته است.