Previous Next

از جمع­‌گرایی آرش تا فردیت قوام‌یافته‌ی سیاوش؛ در باب اهمیت کُنش ویدا موحد، سپیده رشنو و رؤیا محتشم

مهدی افروزمنش

آیا نزاع کنونی میان ایرانی‌ها بر سر انتخاب سبک زندگی، به طور عام، و حجاب، به طور خاص، صرفاً کشمکشی سیاسی و ایدئولوژیک میان حکومت (قدرت حاکم و طرفدارانش) و مردم است یا چیزی فراتر از آن و مرتبط با ثنویتِ تاریخی-اسطوره‌ای که از دل مقوله‌ی حجاب سر برآورده است؟ به عبارت دیگر، آیا منازعه‌ی جاری صرفاً محدود به حجاب و بدنِ زن در جمهوری اسلامی است یا فراتر از آن و در حکم تنازعی تاریخی و سرنوشت‌ساز بر سر سیطره‌ی نوعی نگاه به زندگی در بین ایرانیان است؟ در این نوشته می‌کوشم تا نشان دهم که نزاع بر سر مقوله‌ی دوم و از آن رو مهم است که می‌تواند به نوعی رنسانس انسان ایرانی یا شکست دوباره‌ی تلاش‌های فردگرایان در ایران بینجامد. این پدیده را می‌توان منازعه میان «جمع-گرایی شهادت‌طلبانه» و «فردگرایی زندگی‌طلبانه» دانست و برای هر کدام می‌توان الگویی اسطوره‌ای نیز یافت. مرگ «آرش» و زندگی «سیاوش». زندگی و مرگ این دو اسطوره‌ی محبوب در واقع بیانگر دو شکل کاملاً متفاوت از تلقی ایرانیان به زندگی است که در جنبش «زن، زندگی، آزادی» نیز نمایان شده است. در ادامه سعی خواهم کرد که دلایل این مدعا را شرح دهم، اما پیش از آن باید تفسیر خود از اسطوره‌های «آرش» و «سیاوش» را با خوانندگان در میان گذارم.

 

درود بر شهادت
«آرش» یا صورت‌های اسطوره‌ای او «ایرَش» و «آرَش‌شیباتیر»، جنگجویی که به گفته‌ی بلعمی «اندر همه روی زمین از او تیراندازتر نبود»، و به ادعای ثعالبی رئیس تیردان‌های ارتش ایران، بعد از ۱۲ سال محاصره‌ی ایران توسط تورانیان و در پی انعقاد معاهده‌ی صلح فرصت می‌یابد که با پرتاب تیری مرز ایران را تعیین کند. ابوریحان و ثعالبی، به ترتیب، می‌گویند که اسفندارمذ (فرشته) و منوچهر (پادشاه ایران) شیوه‌‌ی ساختن تیر را به آرش می‌آموزانند. او بعد از آماده کردن تیر بر فراز کوه «اَیریوخْشَئوثه» رفت تا تیر را پرتاب کند. 
در بازخوانیِ من این همان لحظه‌ای است که آرش را به الگویی برای زیستن بدل می‌کند. آرش بر فراز کوه رفته و آماده‌ی پرتاب تیر می‌شود، تیری که همگان می‌دانند مرز ایران با توران را تعیین خواهد کرد، تیری که سرگذشت و سرنوشت توأمان است. به گزارش ابوریحان بیرونی، آرش قبل از پرتاب تیر برهنه می‌شود، رو به لشکر می‌کند و بدنِ خود را نمایان می‌سازد. می‌گوید: «ای مردم! اینک بنگرید که تندرست‌ام و در تنم نشانی از آسیب‌دیدگی نیست ولی، چون تیر از کمان رها کنم، پاره‌پاره خواهم شد». آرش از مرگ خودش آگاه است. او می‌داند که خواهد مرد اما هیچ نشانی از ترس و دلبستگی به دنیا در او نیست. او به خاطر ایران مرگ را با آغوش باز می‌پذیرد. آرش سرباز و ناجیِ کشور است. سرسپرده‌ی فرمان شاه که تعیین‌کننده‌ی مصالح جمعی است و تابع ارزش‌هایی که گویی در گوش هر ایرانی زمزمه می‌کند که هدفِ تو ناجی بودن است. آرش تیر را می‌اندازد. «پس با نیرویی خداداد کمان را تا بناگوش کشید و تیر از شست رها کرد و خود بی‌جان بر زمین افتاد». قصه در تمامی منابع تیر را دنبال می‌کند. در اوستا گفته می‌شود «اهورا به تیر آرش نفخه‌ای بدمید»[1]  و در منابع دیگر از «ایزد مهر» سخن گفته شده که راه تیر را باز کرد. از همکاری «ایزد تیشتر» خبر داریم و حتی فرود آمدن تیر در آن سوی بلخ. درباره‌ی سوار شدن تیر بر «باد غیس»، یا اصابتش به کرکسی هم حرف زده شده است. از اینکه تیر بر درختِ گز فرود آمد یا گردو، از اینکه تیر را چگونه به افراسیاب رساندند و حتی از اندیشه‌ی شومِ افراسیاب برای برهم زدن بازی و در نهایت ترس او از «ایزد مهر» که نگهدارنده‌ی قول و پیمان است. از تمام این جزئیات سخن گفته‌اند اما دریغ از یک کلمه درباره‌ی آرش. گویی آرش بعد از پرتاب تیر تمام می‌شود، همچون قطره‌ای که در دریا حل می‌شود، دانه‌ای که در گندم‌زار گم می‌شود یا حتی ذره‌ای که در هوا ناپدید می‌شود. این یگانه روایت در تاریخ اسطوره‌ای ماست که در آن قهرمان مقهور عمل خود می‌شود. در واقع، تیرانداز اسطوره‌ای قصه در سرنوشت تیر مضمحل می‌شود. ما از سرنوشت آرش چیزی نمی‌دانیم، حتی نمی‌دانیم که چطور او را به خاک سپردند و اصلاً آیا این‌ کار را کردند یا نه. آنچه مهم است سرنوشتِ تیر است. این مغایر با سنت روایتِ اسطوره‌ای ایرانیان است. ایرانی‌ها معمولاً قهرمانانِ خود را رها نمی‌کنند و آنها را بازمی‌سازند ــ به شکل‌های گوناگون، در خاطره‌ها، در فرزند‌ان، در نوه‌ها و حتی نتیجه‌ها. «زریر»[2] قهرمان در «بستور» ادامه می‌یابد. «رستم» در «فرامرزنامه»، «بانو گشسب‌نامه» و «جهانگیر و برزونامه» تکثیر می‌شود. «سیاوش» در نوه‌اش «کیخسرو»، «ایرج» در «منوچهر»، و «اسفندیار» در «بهمن». اما «آرش» استثناست. «آرش» در تیرِ کمانش مستحیل می‌شود. او فقط به واسطه‌ی تیر و سرنوشتِ آن به یاد آورده می‌شود. 
به نظرم این کنشی آگاهانه است زیرا آرش باید تجلیِ جمع باشد و بنابراین نیازی به فرزند یا تخمه‌ ندارد. خاطره‌داران او باید جمعی باشند که نه خودِ «آرش» بلکه «فداکاری»، «ایثار» و «مرگ‌طلبی او برای وطن» را تکثیر کنند. سربازان باید میراث‌دار آرش باشند بی‌آنکه کسی با بهره‌ای از نسبتِ خونی خود را به او نزدیک‌تر احساس کند. به تعبیری، آرش برای فرد نیست بلکه متعلق به همه است. هیچ‌کس نباید با آرش نسبتی داشته باشد تا همه به یک اندازه از شانس نزدیک شدن به زیستنی آرشی برخوردار باشند. آرش برخلاف دیگر قهرمانانِ این سرزمین فرد نیست، جمع است. قهرمانی که مرگ را با آغوش باز می‌طلبد، قهرمانی که زندگی‌اش جز مردن در راه مردمان و وطن جزئیاتِ دیگری نداشته است و حتی معنایی هم ندارد. او قهرمانی جمع‌گرا و مرگ‌اندیش است. سبک زندگیِ او عبارت است از گذشتن از زندگی به خاطر معنای تجلی‌یافته در آرمان، خاک، وطن، جمع و دیگران. 

 

فردیت زندگی‌طلبانه‌ی سیاوش
«سیاوش» از هر نظر نقطه‌ی مقابل «آرش» است. او شیفته‌ی زندگی است و پیش از هر چیزی به خود بها می‌دهد. ایمانش معطوف به خودش است و آنچه از منظرش «راستی» به شمار می‌رود. «سیاوش» هم مثل «آرش» حول محور سرزمین معنا پیدا می‌کند. با این تفاوت که اگر آرش به خاطر ایران از جانش گذشت، سیاوش به خاطر جانش از ایران می‌گذرد. سیاوش از نظر «آرشی»ها[3] حتی به کشور خیانت می‌کند. او نه تنها به‌عنوان شاهزاده‌ی ایران به دشمن (افراسیاب/توران) پناهنده می‌شود بلکه در ادامه آرمان‌شهر ذهنیِ ایرانیان، «گنگ‌دژ» را هم در توران بنا می‌کند (در عمده متون باقی‌مانده‌ی پهلوی گنک‌دژ نظریه‌ای سیاسی تلقی می‌شود. آرمان‌شهری که در بندهش آمده است: از گنگ‌دژ است که رستاخیز پادشاهی ایران آغاز می‌شود). اما سیاوش هیچ‌گاه در ناخودآگاه جمعیِ ایرانیان خائن تلقی نمی‌شود، زیرا زندگی و عمل او در ذهن بخش دیگری از جامعه‌ی ایرانی (فردگرایان و زندگی‌طلبان) تفسیر دیگری دارد. 
سیاوش قهرمان آرمانیِ فردگرایان و زندگی‌طلبان ایرانی است. الگوی رواییِ آنها برای بیان ایده‌هایشان. قصه‌ی سرگذشت و سرنوشت‌شان. از نظر آنها سیاوش شاهزاده‌ی‌ زیبایی است که از نامادری‌اش تهمت می‌شنود، برای تطهیر خود از آتش می‌گذرد و برای دور شدن از کانون فتنه به جنگ می‌رود. پیروز می‌شود اما به خاطر پایبندی به عهد و پیمانش از ایران می‌گریزد و در توران پناهنده می‌شود. ازدواج می‌کند، بچه می‌آورد، آرمان‌شهری بنا می‌کند و در نهایت در شرایطی که می‌تواند بجنگد باز هم به خاطر پایبندی به قول و پیمانش کشته می‌شود.

آرش برخلاف دیگر قهرمانانِ این سرزمین فرد نیست، جمع است. قهرمانی که مرگ را با آغوش باز می­طلبد، قهرمانی که زندگی‌اش جز مردن در راه مردمان و وطن جزئیاتِ دیگری نداشته است و حتی معنایی هم ندارد. او قهرمانی جمع­گرا و مرگ­اندیش است. سبک زندگیِ او عبارت است از گذشتن از زندگی به خاطر معنای تجلی‌یافته در آرمان، خاک، وطن، جمع و دیگران.

زندگیِ «سیاوش» سرشار از لحظات بالقوه‌ی «آرشی» شدن است اما او آگاهانه آنها را پس می‌زند. سیاوش می‌توانست پس از گذشتن از آتش، سودابه را به‌حق قربانی کند. می‌توانست به جنگ تورانیان نرود، می‌توانست در برابر فرمان شاه تسلیم شود و اسرای تورانی را بکشد، می‌توانست تمام این‌کارها را به خاطر شاه و میهن انجام دهد بی‌آنکه نگران قضاوت اخلاقی تاریخ باشد، اما چنین نمی‌کند. چرا؟
سیاوش، فردیت و زندگی‌اش را فراتر از ایران و تاریخ می‌داند. انگار او برخلاف آرش نجات ایران را نه در مرگ بلکه در زندگی جست‌وجو می‌کند. حتی جنگیدنش هم بیش از آنکه ناشی از انجام وظیفه یا حس میهن‌پرستیِ قهرمانانه باشد، برای نجات زندگی است. آن‌طور که قصه می‌گوید، «سیاوش» با آگاهی از کوتاه نیامدن «سودابه» از فتنه‌ای که در سر دارد و برای دور شدن از فضای آلوده‌ی دربار و غیرتِ شاه، به جنگ می‌رود. در واقع، با وجود «رستم» لزومی به حضور شاهزاده نبود. حتی نافرمانی‌اش در برابر دستور شاه هم از سر زندگی‌خواهیِ اوست. او نمی‌خواهد قهرمانی پیمان‌شکن باشد که «پیمان با دروغ‌پرستان را هم نمی‌توان و نباید شکست». سیاوش قهرمانی است که از بدی برمی‌تابد و آن را تفسیرناپذیر می‌داند. بدی، بدی است. سیاوش از مرگ نمی‌ترسد اما به دنبال مرگ نیست. او شیفته‌ی زندگی کردن است. برخلاف آرش، فدای کسی نمی‌شود بلکه قصد دارد با پایبندی به «اشه» یا همان «راستی» که عصاره‌ی تفکر ایرانی است، خودش و ایران را نجات دهد. او، همان‌طور که شاهرخ مسکوب به درستی گفت، به دنبال مرگ نیست بلکه می‌خواهد کشنده‌ی خودش را بکشد. سرانجام نیز سیاوش به همین خاطر می‌میرد. به خاطر خودش، به خاطر مقاومت در برابر بدی کردن و پیمان شکستن. او پیش‌تر هم به همین خاطر زندگی و رفاه در دربار و ایران را رها کرده بود. 
سیاوش نماد ایده‌ای است که فهم و استنباط شخصی را بر مصالح جمع، مرجح می‌داند. او نشانه‌ی آن ذهنیتی است که بیش از هرچیز و هرکس به خودش وفادار است. از این منظر، سخن شاهرخ مسکوب دقیق‌ترین توصیف از اوست. کسی که «پرداخته‌ی روزگار آزادان نیست، اما پرداخته‌ی آزادان یا مشتاقان آزادی است». 
سیاوش نماد کسانی است که از شهادت نمی‌ترسند اما چون شهادت را حماسه‌ای منفی تلقی می‌کنند از آن پرهیز دارند. بدیهی است که چنین ذهنیتی به اعمالی زندگی‌طلبانه خواهد انجامید، چنانچه سیاوش از هر فرصتی برای زیستن بهره برد. ساختن «گنگ‌دژ» و «سیاوش‌گرد»[4] نیز در همین معنا توجیه‌پذیر است. در سیاوش فردیتی آمیخته با «اشه/راستی» شکل گرفته که پایه‌‌هایش بر زمین و زندگی استوار شده است. چنانچه مادر ما زمین (سپندارمذ) نیز چون ناراستی و بدی فراگیر شد رو به پدر (اهورامزدا) بانگ زد «این زیان را نتابم، من زیر و زبر شوم». 
پیروان این سبک زندگی نیز از عواقب کار خود آگاه‌اند، چنانچه «سیاوش» نیز همچو «آرش» از مرگ خود آگاه است اما با این ‌حال آن کار را انجام می‌دهند. تنها تفاوتشان بر سر نیت و غایت است. نیتِ یکی مصالح جمعی، فارغ از شدت راستی و ناراستی، و نیتِ دیگری نجاتِ خود از شر بدی است. برای یکی جمع تصمیم می‌گیرد و برای دیگری خودش. برای یکی غایت شهادت است و برای دیگری زندگی. سیاوش می‌میرد اما در رستاخیزی حیرت‌انگیز در «کیخسرو» به زندگی بازمی‌گردد. ایران را نجات می‌دهد و عروج می‌کند. چون زندگی نمی‌میرد و فقط از حالتی به حالت دیگر تبدیل می‌شود. 

 

روزگار اکنون
بی‌تردید آنچه تا امروز غلبه داشته زندگیِ «آرشی» بوده است. ناجیِ ازجان‌گذشته‌ای که حاضر است به خاطر مردم و میهن از جانش بگذرد. این باور چنان نهادینه است که حتی در زمانه‌ی فعلی نیز بسیاری از سیاستمداران، روزنامه‌نگاران، نویسندگان و حتی مردمان عادی به دلیل تلاش برای دوری‌ جستن از پرداخت هزینه‌های گزافِ مقاومت در برابر حکومت لعن و نفرین شده‌اند. جمهوری اسلامی نیز هرچند مخالف ایده‌ی ملی‌گرایی است اما از الگوی آرش برای تهییج و توصیف استفاده می‌کند. (بعد از پرتاب موشک‌ به اسرائیل در بسیاری از بیل‌بوردهای شهر تصویر آرش در حال پرتاب تیر دیده می‌شد، با این تفاوت که تیر در بیرون خط کمان به موشک تبدیل شده بود). پس اگر ایده‌ی آرش در روزگار امروز حاضر است، انگاره‌ی سیاوش کجاست؟ مگر نه اینکه حضور این دو در عرصه‌ی اجتماعی همواره توأمان بوده است. در واقع، نزاع میان این دو قدمتی به اندازه‌ی ایران دارد. همین امروز هم این دو با یکدیگر درگیرند: شهادت‌طلبان در برابر زندگی‌طلبان. و از قضا رهگیریِ یکی از مهم‌ترین تغییرات در اندیشه‌ی ایرانیان نیز از خلال همین درگیری امکان‌پذیر است. 
تدقیق در شعارهای اعتراضیِ خلق‌شده در دو سه دهه‌ی اخیر، نحوه‌ی مواجهه‌ی کلیت جامعه با مقوله‌ی قهرمان و انتظارات از او و، مهم‌تر از همه، کنش‌های برجسته‌شده‌ی جمعی و فردی، به‌ویژه از سال ۱۴۰۱ به این سو، مؤید همین نکته است. به کنش ویدا موحد، سپیده رشنو، ندا تولایی، ر‌ؤیا محتشم و بسیاری زنان و دخترانِ بی‌نام و نشان در خیابان‌ها توجه کنید. این‌ها نمادهای عینی تغییر و تجربه‌ی ذهنیِ عمومی‌اند. از نظر من، اینها مخلوق تغییر فکر جمعی هستند و نه خالق آن. ویژگیِ دیگری که کنش آنها را قابل توجه می‌کند تعدد و به‌هم‌پیوستگیِ زمانیِ حضور و کنش آنهاست. چه بسا نمونه‌هایی مشابه این زنان را در ادوار مختلف تاریخ بیابیم اما تقریباً هیچ‌گاه این سبک از قهرمانی کردن با این تعداد هم‌زمان رخ نداده است، و این خود مدعای تغییر فکرت در عامه‌ی مردم را تقویت می‌کند. آنها همچون ماماهایی هستند که روح جمعیِ زمانه‌ی خود را بیرون کشیده و به ما نشان داده‌اند. ویژگیِ رفتار و اعمال آنها شباهت‌های شگفت‌انگیزی با الگوی «سیاوش» دارد. تقریباً همه‌ی آنان مخیّر به انتخاب سکوت در برابر بدی بودند و همگی بدی را با ذهنیتِ خود تفسیر کردند. هدف همگی دستیابی به زندگیِ عادی توصیف شده است (باید توجه کرد که تنانگی چقدر در اقدامات این زنان مهم بوده است). همگی با آگاهی از تبعاتی که دامنگیرشان خواهد شد دست به عمل زدند و، مهم‌تر از همه، اینکه هیچ‌یک بعد از شهرت یافتن مدعی نجات وطن و مردم نشدند. گویی غرض‌ نجاتِ خودشان است و باور به اینکه این سرآغاز هر حرکتِ نجات‌بخشی است. 
در کنش سیاوشی، مبارزه صرفاً به یک اقدام عملی خلاصه نمی‌شود بلکه نبردی به‌مثابه‌ی ‌فضیلتی اخلاقی است. مبارزه با آنچه علیه راستی یا همان «اشه» به کار افتاده است. اینجا جهانِ فردی‌شده از تلاش برای نجات خلق مهم‌تر است. این مهم‌ترین تفاوت نسل مبارز ۵۷ (از مسلمان و توده‌ای و مجاهد) با نسل امروز است. پای نجات خلق در میان نیست، زیرا اول باید خود را نجات داد. این فردیتِ قوام‌یافته‌ی اخلاقی، صورت تغییریافته و امروزین سیاوش است. ما در حال از سر گذراندن تغییر جهتِ چشمگیری در تفسیر زندگی هستیم.
بنابراین، عجیب نیست اگر آن نسل (انقلابیون ۵۷) شهادت را چونان شربتی خوشگوار در نظر دارد که روح و جانش را صیقل خواهد داد و این نسل، زندگی را چون عصاره‌ی دلایل. قهرمانانِ این دوره نیز همچون سیاوش، قبل و بعد از کنش از انظار دوری می‌جویند. قصدشان کسب قدرت یا شهرت نیست و چه بسا حتی دوست‌تر می‌داشتند که ناچار به چنین کنشی نشوند، چنانچه سیاوش دوست داشت که سرش در زندگی خودش باشد به جای درگیری با «سودابه» و «افراسیاب» و «گرسیوز». 
نمونه‌های پیش‌گفته علیه بدی شوریده‌اند زیرا از منظر اخلاق ‌فردی باید چنین می‌کردند، همان‌طور که سیاوش ناچار به کنش بود. به عبارت دیگر، با این الگو می‌توان دلیل آن حرکت «ویدا موحد» یا اقدام «سپیده رشنو» را فهمید.
در کشوری که همواره در آن الگوی «آرشی» غالب بوده است، غلبه‌ی زندگی به سبک سیاوش تغییر بزرگی در الگوهای فکری و زیستی به شمار می‌رود، تغییر بنیادینی که شاید بتوان آن را رنسانس ایرانی نامید. 
می‌گویم تغییر بنیادین چون معتقدم که اساساً هر تغییری نه از دل تغییر در نظام‌های حقوقی (باوری که نیروی محرک مشروطه‌خواهان در تأسیس عدالت‌خانه یا نگارش قانون بود) بلکه از مبانیِ نظری در فکرت اهالیِ یک جغرافیای فرهنگیِ خاص برمی‌آید. در واقع، تدقیق در الگوهای قهرمانی که خود بیانگر شکل و شمایل فکرت اجتماعی ایرانیان است، علت بسیاری از رفتارهای ما را نیز توضیح می‌دهد. ما تا به امروز در تلاش برای استقرار قانون، آزادی و دموکراسی شکست خورده‌ایم، به این دلیل ساده که الگوها و قهرمانان زندگی‌مان جمع‌گرایی و شهادت‌طلبی و جمود را تبلیغ کردند. اَبَرانسان‌هایی که حاضر بودند به خاطر جمع قربانی شوند و مردمی که همیشه در انتظار ظهور آنها بودند تا نه به لطف ویژگی‌های زمینی‌شان یعنی رهبری و درایت و زندگی‌طلبی بلکه به واسطه‌ی قدرت الهی و ابرانسانیِ وجودشان بر ظلم فائق آیند. 
به همین دلیل، همواره در بحرانی‌ترین شرایط اجتماعی، ادبیات به‌عنوان نوعی بیان ناخودآگاه جمعی، در پی رستاخیز آرش بود. شعر آرش، سروده‌ی سیاوش کسرایی، نمونه‌ی قابل تأملی است. [5] آزادی در باور گذشتگانِ ما نه عنصری برخاسته از درون فرد بلکه مقوله‌ای اعطا شده از سوی قهرمان تلقی شده است که خود تابعی از سیطره‌ی دیرینِ تفکر آرشی بر اندیشه و فکرت سیاوشی است. در واقع، فردیتِ قوام‌یافته حلقه‌ی گمشده‌ی جامعه‌ی ایرانی در مواجهه با آزادی بوده است. خلئی که همواره احساس شده اما برای پر کردنش راهکارهای نادرستی انتخاب شده است. با وجود این، به نظر می‌رسد که وضعیت در حال تغییر است و نشانه‌های این تغییر حتی در زبان، ادبیات و رویکردهای گفتمانی نامزدهای انتخاباتی و هوادارانشان نیز نمایان است.


[1] یشت هشتم، بند ۷.

[2] قهرمان داستان یادگار زریران.

[3] فردوسی در شاهنامه با خلق تعبیر «تیر آرشی» منش و روش او را به صفتی برای اطلاق به نوعی از زندگی قهرمانی تبدیل می‌کند.

[4] سیاوش‌گرد در واقع همان صورت زمینی گنگ‌دژی تلقی می‌شود که همواره آرمان‌شهر ذهنیِ ایرانیان قلمداد شده است. شهر پر آب و سبز، بهشت‌آسا و خوش آب و هوایی که در برابر هر حمله و دشمنی مصون است.

همه شهر گرمابه و رود و جوی / به هر برزنی آتش و رنگ و بوی/

همه کوه نخچیر و آهو به دشت / چو این شهر بینی نشاید گذشت/

تذروان و طاووس و کبک دری / بیابی چو از کوه‌ها بگذری /

 نه گرماش گرم و نه سرماش سرد / همه جای شادی و آرام و خورد /

 نبینی بدان شهر بیمار کس/ یکی بوستان بهشتست و بس

 

و در نهایت

 

که آن را کسی تا نبیند به چشم / تو گویی ز گوینده گیرند خشم

نیاید برو منجنیق و نه تیر / بباید تو را دیدن آن ناگزیر

[5] فردوسی، فخرالدین اسعد گرگانی، فرخی سیستانی، انوری، قطران تبریزی، ادیب صابر ترمذی، نظامی گنجوی، خاقانی شروانی، خواجوی کرمانی، سیاوش کسرایی، مهرداد بهار، نادر ابراهیمی و بهرام بیضایی از جمله کسانی هستند که این اسطوره را در آثار خود بازتاب داده‌اند.

 

اتحادیه اروپا تحریم‌های ایران را برای یک سال دیگر تمدید کرد

شورای اتحادیه اروپا تحریم‌ها علیه ایران را به دلیل حمایت جمهوری اسلامی از جنگ روسیه علیه اوکراین و اقدامات بی‌ثبات‌کننده تهران در منطقه برای یک سال دیگر تمدید کرد. این تحریم‌ها هر سال بازبینی می‌شوند.شورای اتحادیه اروپا روز دوشنبه ۲۵ تیرماه (۱۵ ژوئیه) در بیانیه‌ای اعلام کرد تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه ایران را به دلیل حمایت تهران از روسیه در جنگ علیه اوکراین برای یک سال دیگر تمدید کرده است.

یکی دیگر از دلایل این اقدام رویکرد بی‌ثبات‌ساز جمهوری اسلامی در خاورمیانه و منطقه دریای سرخ عنوان شده است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

در بیانیه شورای اروپا آمده است که این اقدامات محدود‌ساز به دلیل “حمایت ایران از روسیه در جنگ در اوکراین و نیز پشتیبانی از گروه‌ها و نهادهای مسلح در خاورمیانه و منطقه دریای سرخ” تا ۲۷ ژوئیه ۲۰۲۵ تمدید شده است.

شورای اتحادیه اروپا گفته است که “تدابیر محدودکننده موجود به طور سالانه مورد بازنگری قرار خواهد گرفت”.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

شورای این اتحادیه در ۲۰ ژوئیه ۲۰۲۳ با توجه به حمایت نظامی جمهوری اسلامی ایران از جنگ روسیه علیه اوکراین چارچوب جدیدی را برای اقدامات محدودکننده خود وضع کرد. این اقدامات صادرات قطعات مورد استفاده در ساخت و تولید پهپاد از اتحادیه اروپا به ایران را هدف قرار داد.

هرتسوگ: ایران در پی محاصره اسرائیل با نیروهای نیابتی خود است

رئیس‌جمهور اسرائیل در دیدار با وزیر خارجه جدید بریتانیا جمهوری اسلامی را “امپراطوری شیطانی” نامید که عامل تضعیف ثبات جهانی است. او گفت، ایران “در تلاش است تا اسرائیل را توسط نیروهای نیابتی خود محاصره کند.”اسحاق هرتسوگ، رئیس‌جمهور اسرائیل روز دوشنبه ۲۵ تیر در دیدار با دیوید لامی، وزیر خارجه بریتانیا که به اورشلیم سفر کرده است گفت که هیچ نبردی “عادلانه‌تر” از جنگی نیست که اسرائیل علیه ایران پیش‌ می‌برد.

به گزارش تایمز اسرائیل، او جمهوری اسلامی را “امپراتوری شیطانی” نامید که می‌خواهد “ثبات جهان را تضعیف کند”، “با سرعت در مسیر تولید بمب [اتمی] است و تجارت بین‌المللی را به خطر می‌اندازد”.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

به گفته هرتسوگ، حکومت ایران “در تلاش است تا اسرائیل را توسط نیروهای نیابتی خود محاصره کند”. او تاکید کرد که اسرائيل ملتی دارد که “به دنبال صلح” از جمله “با همسایگان خود” است.

هرتسوگ گفت که اسرائيل “به طور خستگی‌ناپذیر” برای آزادی گروگان‌های این کشور از چنگ حماس و بازگرداندن آن‌ها به خانه تلاش می‌کند. او ابراز امیدواری کرد که هرچه زودتر توافقی برای بازگرداندن گروگان‌ها و کمک به پایان دادن به جنگ غزه انجام شود.

تاکید بر ضرورت توافق

وزیر خارجه بریتانیا که با زدن روبان زردی که به نماد جنبش تلاش برای آزادی گروگان‌های اسرائیلی تبدیل شده با هرتسوگ دیدار کرد، گفت که امیدوار است در روزهای آینده شاهد چنین توافقی باشند و افزود که “از تمام تلاش‌های دیپلماتیک” برای انجام آن استفاده خواهد کرد.

فشار برای توافقی به منظور خاتمه دادن به درگیری‌ها و بازگرداندن گروگان‌ها از مسائل کلیدی اجلاس هفته گذشته کشورهای جی‌هفت با حضور آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا نیز بود.

به گزارش تایمز اسرائيل، لامی ضمن ابراز امیدواری نسبت به “آتش‌بس و پایان دادن به رنج و تلفات غیرقابل تحمل زندگی در نوار غزه”، از “سرنگونی حماس” به عنوان شرطی برای آتش‌بس سخن نگفت، مسئله‌ای که در بیانیه‌های او پیش از این سفر نیز از آن اجتناب شده است.

میخال هرتسوگ، همسر رئیس‌جمهور اسرائيل نیز در دیدار با وزیر خارجه بریتانیا موضوع خشونت جنسی حماس با گروگان‌های زن را طرح کرد.

بیشتر بخوانید:برنامه اتمی ایران؛ موضوع نخستین دیدار بایدن و استارمر

دیوید لامی پیشتر به رویترز گفته بود، بریتانیا خواهان موضعی “متعادل” در قبال جنگ غزه است و از ابزارهای دیپلماتیک برای اطمینان حاصل کردن از برقراری آتش‌بس و آزادی گروگان‌ها استفاده می‌کند. او در این مصاحبه تأکید کرد: «زمان آن فرا رسیده تا بریتانیا با جهان خارج ارتباط برقرار کند.»

روز گذشته روزنامه واشنگتن‌ پست در گزارشی پیرامون توافق اسرائیل و حماس بر سر یک “چارچوب” برای آزادی گروگان‌ها و آتش‌بس‌، از مذاکره دو طرف برای چگونگی اجرای این توافق خبر داد. گام کلیدی این بوده است که هر دو طرف توافق کرده‌اند که در مرحله دوم توافق “حکومت موقت” تحت حمایت نیروهای تشکیلات خودگردان فلسطینی را بپذیرند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

کی‌یر استارمر، نخست‌وزیر تازه بریتانیا پیشتر در تماس با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائيل تاکید کرده بود که غزه “فوری و به روشنی به آتش‌بس” نیاز دارد. او همچنین از لزوم آزادی گروگان‌های اسرائيلی و افزایش سریع کمک‌های بشردوستانه به غزه سخن گفته بود.

گاردین هفته گذشته در گزارشی نوشت که دولت جدید بریتانیا فعلا به دنبال اعلام سپاه پاسداران به عنوان سازمانی تروریستی نیست و در پی سازوکار جدیدی برای اعمال محدودیت برای گروه‌های تروریستی تحت حمایت دولت‌ها است.

سازمان ملل: پاکسازی ۴۰ میلیون تن آوار غزه ۱۵ سال طول می‌کشد

بر اساس ارزیابی سازمان ملل، یک ناوگان متشکل از یک‌صد کامیون ۱۵ سال زمان نیاز دارد تا غزه را از ۴۰ میلیون تن آوار پاکسازی کند. هزینه آن میان ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیون دلار برآورد شده است. بیش از نیمی از غزه آسیب دیده است.بر اساس یک ارزیابی برنامه محیط زیست سازمان ملل که ماه گذشته منتشر شد، بالغ بر ۱۳۷هزار و ۲۹۷ د‌ستگاه ساختمان در نوار غزه آسیب دیده‌اند که بیش از نیمی از کل آن است. از این تعداد، کمی بیش از یک چهارم ویران شد، حدود یک دهم به شدت آسیب دید و یک سوم آسیب متوسطی دارد.

این ارزیابی می‌گوید، یک ناوگان متشکل از بیش از صد کامیون ۱۵ سال زمان نیاز دارد تا غزه را از ۴۰ میلیون تن آوار پاکسازی کند. هزینه این آواربرداری میان ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیون دلار برآورد شده است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

به گزارش گاردین، این ارزیابی نشان داد که بسته به مقدار قابل بازیافت، برای تخلیه این میزان از آوار عظیم بین ۲۵۰ تا ۵۰۰ هکتار زمین نیاز است.

در ماه مه، برنامه توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) اعلام کرد که بازسازی خانه‌های غزه که در طول جنگ ویران شده‌اند، در خوش‌بینانه‌ترین حالت تا سال ۲۰۴۰ طول می‌کشد و بازسازی کل این منطقه بالغ بر ۴۰ میلیارد دلار هزینه در بر خواهد داشت.

این ارزیابی که به عنوان بخشی از تلاش برای جمع‌آوری بودجه برای برنامه‌ریزی اولیه بازسازی غزه منتشر شد، همچنین نشان داد که این درگیری می‌تواند سطح بهداشت، آموزش و ثروت در این منطقه را به سطح سال ۱۹۸۰ کاهش دهد و ۴۴ سال توسعه این منطقه را نابود کند.

بیشتر بخوانید: مجموعه مطالب درباره جنگ در خاورمیانه

هفته گذشته یکی از مقامات سازمان ملل مستقر در غزه به گاردین گفت: «آسیب به زیرساخت‌ها دیوانه‌کننده است… در خان یونس [در جنوب شهر غزه] هیچ ساختمان دست نخورده‌ای وجود ندارد.»

او افزود: «توپوگرافی واقعی تغییر کرده است. تپه‌هایی وجود دارد که هیچ کدام وجود نداشتند. بمب‌های ۲هزار پوندی [۹۰۷ کیلوگرمی] که [از سوی اسرائیل] پرتاب شده‌اند، در واقع کل سرزمین را تغییر می‌دهند. مدارس، مراکز بهداشتی، جاده‌ها، فاضلاب‌ها و سایر زیرساخت‌های حیاتی همگی آسیب‌های زیادی دیده‌اند.»

مقامات امور کمک‌های بشردوستانه از اقدام اسرائیل برای افزایش ظرفیت یک کارخانه کلیدی نمک‌زدایی که به غزه خدمات می‌دهد استقبال کردند، اما خاطرنشان کردند که با آسیب‌دیدگی بیشتر لوله‌ها، توزیع آب در داخل این سرزمین بسیار دشوار است.

نهاد “برنامه عمران و توسعه سازمان ملل” گفت که هزینه احتمالی بازسازی غزه در حال حاضر دوبرابر تخمینی است که مقامات سازمان ملل و فلسطینیان در ماه ژانویه انجام دادند و این هزینه هر روز در حال افزایش است.

آژانس دفاع مدنی غزه گفته است که کوه‌های آوار پر از مهمات منفجر نشده است که منجر به “بیش از ۱۰ انفجار در هفته” می‌شود و به مرگ و میر بیشتر و از دست دادن اعضای بدن می‌انجامد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

پهر لودهامار، رئیس سابق سرویس مین‌زدایی ملل متحد در عراق، در ماه آوریل گفته بود که به طور متوسط حدود ۱۰درصد از سلاح‌ها هنگام شلیک منفجر نشده‌اند و باید توسط تیم‌های مین‌زدایی خارج شوند.

لودهامار گفت که ۶۵درصد از ساختمان‌های ویران شده در غزه مسکونی بودند. او افزود که پاکسازی و بازسازی آنها به دلیل تهدید گلوله‌ها، موشک‌ها یا سایر سلاح‌های مدفون در ساختمان‌های فروریخته یا آسیب‌دیده، کاری بسیار خطرناک خواهد بود.

المپیک پاریس و ضرورت پیشگیری از حملات سایبری

رویدادهای ورزشی بزرگ بدون فناوری اطلاعات قابل تصور نیستند. در بازی‌های المپیک پاریس برگزارکنندگان باید بیش از پیش از خود در برابر هکرهای انتقام‌جو محافظت کنند. هکرهای روسی، چینی و ایرانی می‌توانند اخلال ایجاد کنند.برگزارکنندگان بازی‌های المپیک پاریس باید خود را برای افزایش حملات سایبری آماده کنند. این نتیجه پژوهشی است که از سوی کارشناسان نهاد معتبر امنیت سایبری “ویت‌سکیور” از فنلاند منتشر شده است. این گزارش می‌گوید که به دلیل تنش‌های ژئوپلیتیک، سطح خطر نسبت به المپیک‌های قبلی افزایش یافته است.

المپیک پاریس حدود ۱۰ روز دیگر در ۲۶ ژوئیه گشایش می‌یابد و در ۱۱ اوت ۲۰۲۴ خاتمه خواهد یافت.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

نویسندگان این پژوهش، روسیه را به عنوان محتمل‌ترین منبع حملات سایبری معرفی می‌کنند. در این کشور سه گروه برای ایجاد اختلال در بازی‌ها انگیزه دارند. علاوه بر گروه‌های هکری دولتی روسیه، فعالان خصوصی و مجرمان سایبری رایج نیز می‌توانند به عنوان مهاجمان بالقوه به حساب آیند. به ویژه فعالان هکری دولتی توانایی و قصد آن را دارند که به بازی‌های المپیک به بهای اعتبار فرانسه آسیب‌های پایدار وارد کنند.

تنها روسیه خطرناک نیست

در المپیک پاریس به دلیل حمله روسیه به اوکراین، ورزشکاران روسیه و بلاروس فقط به عنوان “ورزشکاران بی‌طرف و انفرادی” مجاز به شرکت هستند. علاوه بر این، ورزشکاران نباید ارتباطی با ارتش روسیه داشته باشند. آن‌ها همچنین از حضور در مراسم گشایش حذف شده‌اند. امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه، یکی از قاطع‌ترین منتقدان جنگ تجاوزکارانه روسیه در جهان غرب است.

بیشتر بخوانید: بازداشت دو جوان به اتهام طراحی حمله ضدیهودی‌ در المپیک پاریس

اما نهاد “ویت‌سکیور” خطر حملات سایبری را تنها از سوی روسیه نمی‌بیند. بازیگران دولتی مانند چین، کره شمالی و ایران و همچنین سایر گروه‌های هکری و مجرمان سایبری سازماندهی شده خارج از فدراسیون روسیه نیز باید به عنوان مهاجم در نظر گرفته شوند.

مسئله تنها باج‌گیری نیست

به گفته کارشناسان، مهاجمان می‌توانند با نفوذ به شبکه برگزارکنندگان داده‌ها را رمزگذاری کنند. این کاری است که تا کنون با نرم‌افزارهای باجگیری (باج‌افزارها) صورت گرفته است. با این حال، مهاجمان احتمالا کمتر به دنبال باج‌گیری هستند، بلکه تمرکز آن‌ها بر اختلال در جریان بازی‌ها است.

بیشتر بخوانید: همکاری ضد تروریستی آلمان و فرانسه در بازی‌های المپیک پاریس

هکرهای خصوصی که معمولاً خود را در کانال‌های تلگرام سازماندهی می‌کنند، در حملات خود در کاربست شیوه قطع دسترسی به سایت سرویس‌دهنده DDoS تخصص دارند؛ به این صورت که سرورهای وب‌سایت خدمات‌رسان را با ایجاد حجم بالای ترافیک از کار می‌اندازند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

اما نهاد “ویت‌سکیور” فقط روی فعالان هکری روسیه حساب نمی‌کند. در این حوزه، گروه‌های حامی اوکراین، فلسطینیان و اسرائیل نیز فعال هستند.

این پژوهش به این نتیجه رسیده است که سازمان‌دهندگان به خوبی از شبکه کانونی بازی‌های المپیک محافظت کرده‌اند.

با این حال، خارج از شبکه کانونی، می‌توان واقع‌بینانه دانست که هکرها بتوانند به طور موقت برخی از خدمات شبکه بازی‌های المپیک را تحت تأثیر قرار دهند.

دو نهاد حقوق بشری به پزشکیان: به آزار کولبران پایان دهید

دیده‌بان حقوق بشر و مرکز حامیان حقوق بشر از مسعود پزشکیان خواستند برای پایان دادن به استفاده از قوه قهریه علیه کولبران گامی جدی بردارد. سالانه صدها کولبر در مناطق مرزی ایران در کردستان به دست ماموران کشته و زخمی می‌شوند.دیده‌بان حقوق بشر و مرکز حامیان حقوق بشر روز دوشنبه ۲۵ تیر (۱۵ ژوئیه) مشترکا از مقام‌های جمهوری اسلامی خواستند در دوره ریاست جمهوری مسعود پزشکیان به “کاربرد نیروی قهریه کشنده و بیش از حد” در مرز ایران و عراق علیه کولبران پایان داده شود. آنها می‌گویند این کولبران عمدتاً کُرد و از “جوامع به حاشیه رانده‌شده” هستند.

این دو سازمان به سخنان یک ماه پیش مسعود پزشکیان در جریان تبلیغات انتخاباتی در سنندج اشاره کرده‌اند که گفته بود: «شرم‌آور است که برای یک لقمه نان جوانان ما کولبری کنند. ما باید مرزی بسازیم که داد‌ و ستد شکل دهد، نه کولبری». به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان تنها سه روز پس از انتخاب پزشکیان، پنج کولبر در مرز نوسود کرمانشاه هدف گلوله قرار گرفتند و یکی از آنان کشته شد.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

به گفته ناهید نقشبندی، سرپرست پژوهشگری ایران در دیده‌بان حقوق بشر کولبران اغلب “به خاطر نبود دیگر فرصت‌های اقتصادی به انتقال کالا از مرز به شکل قانونی یا غیرقانونی دست می‌زنند”. او از رئيس جمهور آینده ایران خواسته است که “برای بهبود رفتار حکومت با اقلیت‌ها از جمله جوامع کُرد مرزنشین اولویت قائل شود”.

بیشتر بخوانید: درگاه جهنم؛ تداوم دو دهه کشتار و خشونت علیه کولبرها

دیده‌بان حقوق بشر و مرکز حامیان حقوق بشر در پژوهشی درباره وضعیت کولبرها در مناطق مرزی ایران می‌گویند که شرایط این گروه “نمایانگر کوتاهی‌های نظام‌مند و گسترده‌تر حکومت در مناطق مرزی توسعه‌نیافته ایران” است. آنها از سر فقر کولبری می‌کنند و با خطرات جدی دست و پنجه نرم می‌کنند؛ همچون “ناهمواری شدید مسیر” و نیروهای امنیتی ایران که از “قوه قهریه کشنده” علیه آنان استفاده می‌کنند.

تابستان سال گذشته یک عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی خبر از پایان بررسی یک طرح قانونی داد که هم “دامنه مجوز مأموران برای بکارگیری سلاح گرم” را افزایش می‌داد و هم “شرایط لازم برای اجازه یافتن آنها به شلیک را گسترده‌تر” می‌کرد. او گفته بود که در صورت تصویب طرح، این اصلاحات کولبرها را در معرض خطری بیش از پیش قرار خواهد داد.

بیشتر بخوانید: بازداشت شش شهروند کرد و کشتە شدن دو کولبر توسط نیروهای امنیتی

شبنم معینی‌پور، مدیر برنامه مرکز حامیان حقوق بشر خواستار انجام اصلاحات قانونی از سوی مسعود پزشکیان شده که حقوق کولبران را شناسایی و حفظ و تضمین کند تا ناقضان این قانون از مصونیت برخوردار نباشند.

آمار بالای کشته و زخمی در میان کولبران

آژانس خبری کردپا ۲۴۶۳ مورد مرگ و مجروحیت را در میان کولبران مناطق کردنشین ایران از سال ۲۰۱۱ تاکنون گزارش کرده است. بنا بر گزارش کردپا تنها در نیمه اول سال جاری ۳۳ کولبر کشته و ۲۵۴ نفر از جمله ۱۴ کودک مجروح شده‌اند.

معینی‌پور تاکید می‌کند که اصل ۲۸ قانون اساسی ایران دولت را موظف به ایجاد اشتغال در همه مناطق ایران کرده است. او این را غیرقابل قبول می‌داند که “این منطقه تا حدی مورد بی‌توجهی قرار گرفته” که گروهی، به‌ویژه مردان “باید جان خود را برای تأمین خانواده خود به خطر بیاندازند”.

بیشتر بخوانید:کولبر نیوز: ۸۵ کولبر در ظرف ۶ ماه کشته و زخمی شدند

سال‌هاست که گزارش‌های بسیاری درباره خطراتی که کولبران را در مرزهای کردستان ایران تهدید می‌کند و همچنین درباره سرکوب نیروهای مرزی علیه آنها منتشر می‌شود. در این سال‌ها وضع به هیچ بهبود پیدا نکرده است.

سازمان‌های حقوق بشری می‌گویند که تلاش‌ها برای دادخواهی اغلب به جایی نمی‌رسد و “بدون مزایای اجتماعی یا بیکاری در ایران، تنها امید کولبرهای مصدوم شناسایی به عنوان جانباز و دریافت مزایای معلولیت است.”

ایران عضو پیمان منع مین شود

بسیاری از کولبران دچار جراحات جدی ناشی از مین‌هایی می‌شوند که در جریان جنگ ۱۹۸۰-۱۹۸۸ میان ایران و عراق در نواحی مرزی کار گذاشته شده‌اند. بعضی از کولبران حتی بر این باورند که نیروهای امنیتی ایران در سال‌های اخیر در مسیرهای آنها دست به مین‌گذاری زده‌اند. ایران در میان ۱۶۴ کشوری نیست که پیمان منع مین ۱۹۹۷ را تصویب کرده‌اند.

بیشتر بخوانید:در سال ١۴٠١ “صدها شهروند کرد کشتە، زندانی و مجروح شدەاند”

دو نهاد حقوق بشری از حکومت ایران خواسته‌اند که “راهبردهای خود را برای جوامع به حاشیه رانده‌شده، از جمله مناطق عمدتاً کردنشینی که کولبرها اهل آنها هستند، مورد بازبینی قرار دهد و به حاکمیت قانون متعهد شود”.

آنها به آنچه لازمه بهبود وضع این جوامع است اشاره می‌کنند؛ رشد اقتصادی در مناطق مرزی، پیاده‌سازی حفاظت‌های کارگری، و تضمین شبکه‌های قوی تأمین اجتماعی. آنها هم‌چنین بر سرمایه‌گذاری در تحصیل و آموزش‌های فنی و حرفه‌ای برای ارائه جانشین‌های مناسب به شغل‌های پرخطر حیاتی تاکید می‌کنند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

دیده‌بان حقوق بشر و مرکز حامیان حقوق بشر می‌گویند مأموران انتظامی تنها در شرایطی باید از سلاح گرم استفاده کنند که مجبور باشند از خود یا دیگران در برابر “تهدید بلافاصل مرگ یا جراحت جدی” دفاع کنند، یا هنگامی‌که برای “اجتناب از وقوع جرمی با جدیت ویژه از جمله تهدید جدی جانی” وارد عمل می‌شوند، یا در صورت “دستگیری فردی که چنین خطری را ایجاد کرده و در برابر مأموران مقاومت می‌کند” و تنها در صورتی که “روش‌های با شدت کمتر ناکافی” باشند.

آنها خواستار این شده‌اند که مأموریت حقیقت‌یاب سازمان ملل و همچنین گزارشگر ویژه وضعیت حقوق بشر در ایران، رفتار با کولبرهای کُرد در ایران را مورد بررسی و گزارشگری قرار دهند.

معینی‌پور از مسعود پزشکیان خواست عضویت ایران در پیمان منع مین را تسهیل کند و گفت: «ایران می‌تواند با عضویت در این پیمان تعهد خود به حفاظت از شهروندان، به ویژه در مناطق مرزی را که مین‌ها تهدیدی جدی هستند، نشان دهد».

توماس مولر از تیم ملی فوتبال آلمان خداحافظی کرد

توماس مولر، ملی‌پوش فوتبال آلمان پس از ۱۴ سال از تیم ملی این کشور خداحافظی کرد. او اگرچه عضو تیم ملی آلمان در مسابقات جام ملت‌های اروپا ۲۰۲۴ بود، اما حضور کمرنگی در پیکارهای آلمان داشت.توماس مولر، ملی‌پوش آلمان با انتشار پیامی ویدیویی از وداع خود با تیم ملی فوتبال این کشور خبر داد. او در این پیام گفت: «هنگامی که ۱۴ سال پیش اجازه یافتم اولین بازی ملی خود را انجام دهم، تمامی آنچه را که در این مدت تجربه کردم، حتی به خواب هم نمی‌دیدم.»

این بازیکن ۳۴ ساله در چهار دوره مسابقات جام جهانی و چهار دوره جام ملت‌های اروپا پیراهن تیم ملی آلمان را بر تن کرد. مولر در پیام خود گفت: «پس از ۱۳۱ بازی ملی و ۴۵ گل زمان آن فرا‌رسیده تا عقاب تیم ملی را وداع گویم.»

فدراسیون فوتبال آلمان به سرعت به تصمیم توماس مولر واکنش نشان داد. رودی فولر، مدیر ورزشی تیم ملی گفت: «هیچکس مانند توماس مولر نیست. ما قادر نخواهیم بود، ارزش او برای فوتبال آلمان را به اندازه‌ کافی قدر بدانیم.»

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

یولیان ناگلزمان، سرمربی تیم ملی فوتبال آلمان نیز از توماس مولر به عنوان “راهبر، الگو و شخصیتی هویت‌بخش” یاد کرد و گفت: «جای او در میدان بسیار خالی خواهد بود.»

کناره‌گیری توماس مولر از تیم ملی آلمان چندان غیرمترقبه نبود. او اگر چه در تیم ملی آلمان در مسابقات جام ملت‌های اروپا ۲۰۲۴ حضور داشت، اما در پیکارهای ملی‌پوشان آلمان بیشتر نقشی جانبی ایفا کرد و تنها در دیدار افتتاحیه مقابل اسکاتلند و دیدار یک‌چهارم نهایی مقابل اسپانیا بود که به عنوان بازیکن تعویضی وارد زمین شد.

توماس مولر در طول فعالیت خود در پیراهن تیم ملی فوتبال آلمان موفقیت‌های زیادی تجربه کرد که مهم‌ترین آن کسب عنوان قهرمانی فوتبال جهان در سال ۲۰۱۴ در برزیل است.

کایا کالاس، نخست‌وزیر استونی از مقام خود استعفا کرد

کایا کالاس، نخست‌وزیر استونی از مقام خود استعفا کرد تا راه را برای احراز مقام مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هموار کند. او جانشین جوزپ بورل می‌شود. قرار است وزیر محیط زیست استونی رئیس جدید دولت شود.کایا کالاس، نخست‌وزیر استونی روز دوشنبه ۱۵ ژوئیه (۲۵ تیرماه) درخواست استعفای خود را به آلار کاریس، رئیس‌جمهوری این کشور ارائه کرد. کالاس می‌خواهد مقام مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا را در اختیار بگیرد. این خبر را دفتر ریاست‌جمهوری در تالین اعلام کرد.

بیشتر بخوانید: اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

کالاس در پایان ماه ژوئن در بروکسل نامزد این مقام شد و قرار است جانشین جوزپ بورل اسپانیایی شود. شبکه تلویزیونی ای‌آرآر استونی اعلام کرد که کالاس به عنوان نخست‌وزیر استونی تا زمان تایید دولت بعدی در اوایل ماه اوت در سمت خود باقی خواهد ماند.

وزیر محیط زیست جانشین کالاس می‌شود

کریستن میخال، وزیر محیط زیست فعلی این کشور، قرار است رئیس جدید دولت استونی شود. هیئت رهبری حزب اصلاح‌طلب لیبرال اقتصادی، که کالاس نیز یکی از اعضای آن است، به اتفاق آرا میخال ۴۸ساله را نامزد کرد. او هنوز باید از سوی رئیس‌جمهور آلار کاریس و پارلمان، جایی که ائتلاف سه حزبی اکثریت بالایی دارند، تأیید شود.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

ائتلاف سه حزبی متشکل از حزب اصلاحات، حزب سوسیال‌دموکرات و حزب لیبرال از بهار ۲۰۲۳ در استونی قدرت را در دست دارد.

کالاس رهبری حزب اصلاحات لیبرال اقتصادی خود را در انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۹ و ۲۰۲۳ به پیروزی رساند و از سال ۲۰۲۱ در راس دولت است.

درآمد ۲میلیون یورویی ونیز در کمتر از ۳ماه بابت دریافت ورودیه

شهر ونیز از طریق دریافت ورودیه از گردشگران در مدت حدود دو ماه و نیم، بیش از دو میلیون یورو درآمد کسب کرده است. این طرح که به صورت آزمایشی اجرا شده بود، متوقف شده است.شهر ونیز در ایتالیا در سال جاری میلادی طرحی را به طور آزمایشی به اجرا درآورد که بر اساس آن هر توریست برای بازدید از این شهر آبی باید ۵ یورو پرداخت می‌کرد. بدین ترتیب شهرداری ونیز از ۲۵ آوریل تا کنون یعنی در کمتر از سه ماه توانست دو میلیون و ۲۰۰ هزار یورو از حدود ۴۵۰ هزار گردشگر دریافت کند.

مرحله آزمایشی این طرح روز یک‌شنبه ۱۴ ژوئیه به پایان رسید و شهرداری ونیز این اطلاعات را روز دوشنبه منتشر کرد.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

بر اساس این طرح که از روز ۲۵ آوریل اجرا شد، هر گردشگری که در منطقه “ونتین” زندگی نمی‌کند و تنها برای یک روز در روزهای مشخصی که تعدادشان ۲۹ روز است، به ونیز می‌رود باید پنج یورو بپردازد. گردشگرانی که یک شب یا بیشتر در ونیز بمانند از پرداخت این مبلغ معاف هستند. همچنین کسانی که نیاز به مراقبت دارند و نیز اعضای خانواده و بستگان ساکنان ونیز از پرداخت این ورودی معاف هستند.

از سال آینده قرار است به طور مرتب مبلغ این ورودیه و همچنین تعداد روزهایی که در آنها پرداخت این ورودی اجباری است، افزایش یابد. همچنین قرار است ورود به مناطق تاریخی ونیز محدود شود. مبلغ ورودی نیز بناست از پنج به ۱۰ یورو افزایش یابد.

بیشتر بخوانید: ونیز در حال بررسی دریافت عوارض از گردشگران

درباره جزییات بیشتر این طرح قرار است پس از بررسی نتایج مرحله آزمایشی آن تصمیم‌گیری شود. شهردار ونیز درباره هدف از اجرای این طرح گفت: «هدف از هزینه ورودی این است که شهر را برای ساکنان، کارگران، دانشجویان و گردشگران قابل زندگی کنیم.»

به گفته شهردار اکثر مردم این درک را دارند که دریافت ورودیه برای افزایش میزان حفاظت و نگهداری از این شهر است. او ادامه داد: «این یک مقررات قابل تصحیح است که می‌تواند بهتر شود.» شهردار گفته در حال تحلیل نتایج مرحله آزمایشی این طرح هستند اما تا کنون هیچ نکته منفی جدی وجود نداشته است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

شهر آبی ونیز کمتر از ۵۰ هزار نفر ساکن دارد اما همه ساله حدود ۱۵ میلیون گردشگر از آن بازدید می‌کنند. این شهر یکی از پربازدیدترین مقاصد سفر در دنیاست. بسیاری از این گردشگران با کشتی‌های مخصوص در قالب تورهای دریایی، تنها برای چند ساعت به این شهر می‌آیند و اغلب بسیار کم خرج می‌کنند چرا که در این کشتی‌ها همه چیز وجود دارد اما زباله‌های بسیاری بر جای می‌گذارند و از زیرساخت‌ها هم استفاده می‌کنند.

دولت آلمان خود را برای پیروزی احتمالی ترامپ آماده می‌كند

پس از سوءقصد نافرجام به جان دونالد ترامپ، دولت آلمان نگران دو قطبی شدن بیشتر در جامعه آمریکا است. هماهنگ‌کننده روابط فراآتلانتیک دولت آلمان می‌گوید که برلین در حال برنامه‌ریزی برای “سناریوی ترامپ ۲” است.در پی سوءقصد نافرجام علیه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا، میشائیل لینک، هماهنگ‌کننده روابط فراآتلانتیک دولت آلمان، نسبت به تهدید ثبات سیاسی در ایالات متحده ابراز نگرانی کرد.

این سیاستمدار حزب لیبرال دموکرات‌های آزاد به شبکه تحریریه آلمان گفت: «حمله موذیانه به دونالد ترامپ، دو قطبی‌شدن اردوگاه‌های سیاسی در آمریکا را تشدید می‌کند.»

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

لینک افزود: «باید امیدوار بود که حامیان ترامپ اکنون با خویشتنداری واکنش نشان دهند. بسیاری از شهروندان ایالات متحده اکنون خواهان تأمل و عدم تشدید مارپیچ قطبی شدن هستند.»

هماهنگ‌کننده روابط فراآتلانتیک همچنین در این مصاحبه اطمینان داد که دولت آلمان برای پیروزی احتمالی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در پنجم نوامبر سال جاری آماده می‌شود. لینک گفت: «هر اتفاقی هم که در نوامبر بیفتد، ما باید برای این واقعیت آماده باشیم که آلمان و اتحادیه اروپا در برابر این چالش قرار می‌گیرند که باید مسئولیت بیشتری برای خود بپذیرند.»

بیشتر بخوانید: بایدن: ما اختلافاتمان را پای صندوق رأی حل می‌کنیم نه با گلوله

بنا به ارزیابی میشائیل لینک، در حالی که بایدن دموکرات “آلمان و به ویژه اتحادیه اروپا را به عنوان یک نهاد و شریک بسیار جدی می‌داند”، ترامپ جمهوری‌خواه “به طور قابل توجهی ارزش کمتری برای هم‌پیمانان و متحدان خود قائل است”.

مطالب بیشتر در زمینه انتخابات سال ۲۰۲۴ در آمریکا را اینجا بخوانید

او اذعان کرد: «ترامپ در کاخ سفید برای ما یک چالش خواهد بود.»

“برنامه‌هایی برای سناریوی جدید ترامپ”

میشائیل لینک توضیح داد: «علاوه بر آمادگی‌های دولت فدرال آلمان، که با انجام اقدام‌هایی در پشت صحنه و البته به صورت محرمانه صورت می‌پذیرد، باید میان احزاب دموکراتیک، فراکسیون‌های پارلمانی و بنیادهای سیاسی همبستگی وجود داشته باشد.» به همین دلیل، او “از مدت‌ها پیش از جمله با همکاران ذی‌ربط کارشناس در دو حزب دموکرات و سوسیال مسیحی در زمینه آماده‌سازی برای مواجه شدن با سناریوی احتمالی ترامپ ۲ شبکه‌سازی کرده است”.

بیشتر بخوانید: سوءقصد به جان ترامپ؛ کشف مواد منفجره در خودرو تیرانداز

میشائیل لینک در این راستا از فرمانداران و نمایندگانی از مجالس ایالتی آمریکا و همچنین محافل اقتصادی آلمان در ایالات متحده، به عنوان دیگر بازیگران مهم نام برد.

این سیاستمدار حزب لیبرال در این رابطه گفت: «اقتصاد آلمان در عرصه‌هایی که در آمریکا سرمایه‌گذاری‌های کلانی انجام داده است، نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند. هر چقدر هم که نمایندگان و فرمانداران ایالتی جمهوری‌خواه در حال حاضر از ترامپ حمایت کنند، به هیچ وجه مایل نیستند که روابط ایالات متحده و اتحادیه اروپا وارد یک مناقشه تجاری شود.»

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا، امروز دوشنبه ۱۵ ژوئیه (۲۵ تیرماه) راهی کنگره جمهوری‌خواهان در میلواکی برای اعلام رسمی نامزدی در انتخابات ریاست‌جمهوری از سوی این حزب شده است. ترامپ گفته است در این کنگره نطق مهمی ایراد خواهد کرد.

ترامپ روز شنبه ۱۳ ژوئیه (۲۳ تیرماه) به هنگام سخنرانی در یک کارزار انتخاباتی در ایالت پنسیلوانیا هدف یک سوءقصد قرار گرفت و از ناحیه گوش مجروح شد. در جریان این رویداد علاوه بر فرد مظنون به تیرانداز، یک نفر از جمعیت شرکت‌کننده کشته و دو تن دیگر به شدت مجروح شدند.