Previous Next

اطلاعیه ۱۲۲۳ کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان در خصوص مشکلات و نقض حقوق هنرمندان

بهمن:ماه اسارت، بازداشت وتعیین قوانین تحمیلی برای هنرمندان ایران

هنر، هنرمند، مهمانی وشبکه های مجازیواژگانی که دولت جمهوری اسلامی برای محدود کردن آنها هزینه های بسیاری را متحمل شده است، زیرا درافکار مسئولان و علمای دینی ایران هر عملی که با دین و آیین تعریف شدۀ آنها مغایرت داشته باشد جرم انگاری شده است، سالهاست که جامعه هنری ایران اعم از شاعران،نویسندگان، خوانندگان، نوازندگان و صاحبان هنر می باید یا در هنر خود جمهوری اسلامی ایران رابا شیوه های مختلفتبلیغ کنند یا بی طرف باشند،سرپیچی از این دستورالعمل نانوشته اعمال محدودیت شدید  هنری آنان را به دنبال خواهد داشت،ممنوع الکار، ممنوع التصویر، ممنوع القلم …از جمله احکام و تعابیری است که در مورد جامعه هنری ایران بسیار به کار گرفته می شود و چه استعدادهای فراوانی که در برابر این باید ها و نباید ها شکوفا نشده، محو گردیده اند.

در پرتو قوانین اجرائی دولت جمهوری اسلامی ایران، هنرمنادن ایران نه تنها از هیچ حمایت و حقوق شهرونی برخوردار نیستندبلکه پیوسته در بی ثباتی کامل همراه با عدم آزادی بیان به اجرای هنر خویش می پردازند توأم با اضطراب، دلهره و تشویش.

امیر ارژنگ کاظمی با نام هنری سامان، خواننده ایرانی، در حال اجرا در سفره‌خانه‌ای در شمال شهر تهران بازداشت شده است.مقامات پلیس از او به عنوان خواننده “غیر مجاز” و “لس‌ آنجلسی” نام برده‌اند. (۳ بهمن ۱۳۹۸)

مهدی یراحی، خواننده موسیقی پاپ، به دلیل صحبت درباره برخی از مسائل در کنسرت‌هایش ممنوع الکار شد. همچنین تمامی کنسرتهای آینده این خواننده با وجود داشتن مجوز، لغو شده است. وی با اعلام این خبر در صفحه شخصی خود گفته است “این بار به سبب گفته‌هایم در کنسرت‌هاى اهواز و کرج و… و اساساً به جهت سیاق و نگرشم عملاً از کار در سرزمینم ممنوع شده‌ام.(۱۱ بهمن ۱۳۹۸).

 سارا متقی بعنوان یکی از شاعران جوان جشنواره دهه فجر انتخاب شد اما، با  واکنش شماری از کاربران امنیتی در توییتر، خبرگزاری فارس و وب‌سایت رجانیوز که وی را شاعر ضد انقلاب و اسلام و ایران خوانده و نسبت هائی نظیر «اعلام تنفر» به جمهوری اسلامی و «استهزای» دختر قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین سپاه قدس به او دادند،  روابط عمومی بنیاد شعر و ادبیات  اعلام کرد که بخش جنبی جشنواره شعر فجر (ویژه شعر جوان) از مراسم  دوره چهاردهم شعر فجر حذف شده است.

شصت شهروند طی یک میهمانی خصوصی در یکی از روستاهای خشک بیجار در استان گیلان بازداشت شده اند (۱۲ بهمن ۱۳۹۸)، متاسفانه ورود به حریم خصوصی شهروندان و مداخله در امور فردی آنان از جمله اموری است که قوه قضائیه، نیروهای انتظامی و لباس شخصی ایران به کرات انجام میدهد.

از ابتدای شکل گیری دولت جمهوری اسلامی ایران، نه فقط هنرو هنرمندان بلکه جامعه فرهنگ و هنر ایران  قربانی دستورات و قوانین بی پایه و اساس اما قابل اجرا در وزارت ارشاد اسلامی شده اند.

محمد رضا شجریان، حبیب محبیان،علیرضا عصار، یاس، مونا برزویی و…ممنوع التصویر و ممنوع الکار شده اند،

رویه و قوانینی که در تضاد با بسیاری از مواد و اصول نگاشته شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و سند ۲۰۳۰ یونسکو است، رویه و احکامی که معرف سلب  آزادی عقیده، آزادی بیان اندیشه، امنیت شغلی و دخالت در احوال شخصی شهروندان شمرده شده و در باور ما فعالین حقوق بشر محکوم، برخلاف موازین و کرامت انسانی است.

1223

کانون دفاع ازحقوق بشردرایران

کمیته دفاع ازحقوق هنرمند وهنرمندان

مواد ۱۲، ۱۸، ۱۹ و ۲۳ ازمنشورجهانی حقوق بشرواصول ۲۲ و ۲۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

فیلم؛ وحشت از رای ندادن مردم و سرنگونی


خامنه ای و همدستانش با ایجاد ترس و وحشت در جامعه و سخن گفتن از “دشمن” می خواهند مردم را وادار به رای دادن کنند.

آخوند ابراهیم رئیسی، گرداننده قوه قضائیه خامنه ای امروز در بوشهر گفت: هر کس با هر انگیزه‌ای جریان انتخابات را زیر سوال ببرد در زمین و جبهه دشمن قرار می‌گیرد. (فیلم زیر)

این در حالیست که شمار گسترده تری از مردم و تلاشگران و حتی برخی فعالین سیاسی اصلاح طلب می گویند که نهادی به نام مجلس در حکومت ولایت فقیه هیچ نقشی ندارد و شرکت در انتخابات وقت تلف کردن است.

آخوند تسخیری نماینده ولی فقیه در سپاه قدس گیلان با اعتراف به دخالت سپاه پاسداران در امور سیاسی و حتی کنترل انتخابات و رد صلاحیت فله ای نامزدهای انتخاباتی گفت: اجازه نداده ایم و اجازه نخواهیم داد که افراد ناشایست و مخالف رهبری و نظام در بدنه انقلاب اسلامی، دوباره امکان یابند وارد مجلس شورای اسلامی شوند.

چرا خامنه‌ای موقع انتخابات به یاد ایران می افتد؟

خامنه ای می گوید حضور در انتخابات نشانه پشتوانه مردمی از نظام است و برای نظام امنیت ایجاد می کند

خامنه‌ای در همین رابطه به‌ مردم التماس کرد که بیایید رأی بدهید. او گفت: ممکن است کسی از بنده خوشش نیاید اما اگر ایران را دوست دارد، باید به‌پای صندوق رأی بیاید.

رهبر جمهوری اسلامی روز چهارشنبه در یک سخنرانی، همه را به مشارکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی فراخواند و گفت: هرکس به ایران علاقه‌مند است باید در انتخابات شرکت کند.

خامنه ای گفت: هرکس ایران عزیز، امنیت میهن و آبروی وطن را دوست دارد و در پی حل مشکلات است، باید در پای صندوق رأی حضور یابد تا عزم و اقتدار ملی ایرانیان بار دیگر به منصه ظهور برسد.

خامنه ای با نگرانی از تحریم نمایش انتخابات گفت: وقتی انتخابات از ابعاد مختلف دارای این همه اهمیت و تأثیرگذاری است، نباید با حاشیه‌سازی، سخنان گوناگون و حرف‌های دلسرد‌کننده آن را از رونق انداخت.

خامنه‌ای با حمله به رسانه های ایرانی خارج از کشور گفت: طبعاً مردم به این رسانه‌ها اعتماد نمی‌کنند البته به شرطی‌که از داخل به این رسانه‌ها مایه تبلیغات سوء داده نشود.

خامنه ای گفت: گویندگانی که تریبون دارند نباید جوری اظهار نظر کنند که دشمن با بزرگنمایی حرف آنها، برای دلسرد کردن مردم، خوراک گیرش بیاید.

خامنه ای در ادامه انتخابات در جمهوری اسلامی را جزو سالم‌ترین انتخابات در جهان خواند و خطاب به منتقدان داخلی انتخابات مهندسی شده افزود: وقتی شما به دروغ می‌گویید این انتخابات مهندسی شده و یا اینکه انتخابات نیست انتصابات است، مردم دلسرد می‌شوند.

خامنه ای حمله به شورای نگهبان را از غلط‌ترین کار‌ها دانست و گفت: شورای نگهبان مرکب از شش فقیه عادل و شش حقوق‌دان برجسته منتخب مجلس، در قانون اساسی شأنی دارد و مجموعه‌ای قابل اعتماد است چگونه انسان می‌تواند به راحتی این مجموعه را به غرض‌ورزی درباره برخی افراد متهم کند.

این در حالیست که احمد خرم که سابقه وزارت در دوران خاتمی را دارد به روزنامه اعتماد گفته: بلای بزرگی سر کشور آورده‌اند. در جریان رد صلاحیت‌ها کسانی که در جریان انقلاب حضور داشته‌اند، در دوران جنگ فعالیت کرده‌اند، خانواده ایثارگر هستند، و … به راحتی با تهمت‌هایی رد صلاحیت شدند، آبروی آنها را بردند و پرونده زیر بغل‌شان زدند.

زندانی سیاسی زن مبارز خواستار تحریم انتخابات شد

نرگس محمدی، فعال مدنی زندانی در ایران، با انتشار یادداشت کوتاهی با اشاره به سرکوب و کشتار معترضان توسط حکومت جمهوری اسلامی، خواستار تحریم انتخابات مجلس شورای اسلامی شد.

به گزارش صدای آمریکا، در این یادداشت که تقی رحمانی همسر نرگس محمدی سه‌شنبه ۱۵ بهمن منتشر کرد، خانم محمدی مردم ایران را ملت صلح طلب پایبند به عدالت و آزادی خواند که با خواست اصلاح پای صندوق های رای رفت اما حکومت با بحران و سرکوب مقابل ملت ایستاد.

این فعال مدنی نوشت: «ملت، حکومت را به اعتدال فراخواند، لیکن افراط و کشتار خیابانی پاسخ بی رحمانه ی حکومت بود.»

او با اشاره به «کشتار خیابانی و پاسخ بی‌رحمانه حکومت» به اعتراض مردم ایران و اینکه حکومت هیچ یک از راه‌های قانونی و مسالمت آمیز اعتراضات مردمی را بر نمی‌تابد، خواستار «تحریم انتخابات» به عنوان مدنی‌ترین شیوه اعتراض به سیاست‌های تنگ نظرانه و سرکوب گرانه حکومت شد و نوشت: «به حرمت خون کشته شدگان مظلوم در پای صندوق‌های رای حضور نیابیم.».

بانوان؛ بزرگترین غایبان دربی امروز تهران


تماشاگرانی در میان میلیون‌ها بیننده محروم از آزادی
در دربی 92 هم شاهد حضور بانوان در ورزشگاه نخواهیم بود

خبرگزاری ایلنا نوشت: هرچه هم هر روز خبرهای عجیب و غریب از فوتبال کشور بشنویم و شاهد افشای پرونده‌های فساد باشیم، هرچه هم که هر روز از شنیدن و ‌خواندن حرف‌های مسئولان فوتبال مملکت تعجب کنیم و آه و افسوس داشته باشیم که چرا فوتبال اسیر این همه سوءمدیریت است و چرخه‌ای بی‌حاصل را در هر بخش‌اش طی می‌کند، هرچه هم از اوضاع بی‌سامان لیگ شاکی باشیم و از شرایط تیم ملی حرص‌مان بگیرد، هرقدر از عدم صعود نزدیک به نیم قرنی تیم امید به المپیک غمگین باشیم و از پیگیری اوضاع تیم‌های پایه غصه بخوریم، هر قدر اشکمان از دیدن شرایط لیگ فوتبال زنان کشور جاری شود و فریادهایمان از کمبودهای فوتبال زنان به هیچ گوشی نرسد، هر چه این فوتبال ما شبیه خیلی چیزها هست جز مفهوم فوتبال در جهان اما وقتی به روز دربی یا همان شهرآورد سرخابی‌ها می‌رسیم انگار می‌شویم همان نوجوان دهه‌های قبل زندگی که جز هواداری تیمی از بین قرمز و آبی، هیچ نمی‌دانست روزهایش خلاصه می‌شد در کل کل‌های فوتبالی در دفاع از تیمش مقابل دوست و آشنا یا حتی غریبه‌ها.

در این میان نود و دومین دربی امروز برگزار می‌شود و جدا از اینکه چه نتیجه‌ای داشته باشد و امتیازهایش چطور تقسیم شود، مثل تمام دربی‌های گذشته از پشت صفحه تلویزیون در تاریخ زندگی دختران فوتبال‌دوست ایران ثبت خواهد شد. البته که شاید بازهم چند دختر ریشدار ریسک بازداشت و تحقیر را به جان بخرند و خودشان را به سکوها برسانند…

این در حالیست که خبرگزاری رویترز پیش تر در گزارشی به نقل از یک منبع مطلع اعلام کرده بود که فدراسیون فوتبال در ایران برای فراهم کردن زمینه حضور تماشاگران زن در رقابت‌های داخلی فوتبال از جمله مسابقات لیگ برتر به فیفا تعهد کتبی داده است.

کرونا؛ نگرانی اصلی سازمان بهداشت جهانی


مدیرکل سازمان بهداشت جهانی از ابتلای حدود دویست نفر به ویروس کرونا در خارج از چین خبر داد. وی اعلام کرد ۱۹۱ نفر در ۲۴ کشور به غیر از چین به ویروس کرونا مبتلا شده اند.

وی افزود: شیوع این ویروس در کشور‌هایی که دارای نظام بهداشتی و درمانی ضعیفی هستند نگرانی اصلی سازمان بهداشت جهانی است.

این در حالیست که تعداد مبتلایان و قربانیان ویروس کرونا همچنان در حال اوج‌گیری است. بر اساس آخرین آمار بامداد پنجشنبه، تا کنون ۲۸ هزار و ۲۵۶ نفر در جهان به ویروس کرونا مبتلا شده‌اند.

از این تعداد، بیش از ۲۸ هزار نفر در چین هستند. این عدد رشدی ۱۵ درصدی را نسبت به روز قبل نشان می‌دهد.

خبرگزاری فرانسه امروز از پکن گزارش داد: دولت چین اعلام کرد شمار موارد مبتلا به ویروس کرونا در این کشور از مرز ۲۸ هزار نفر فراتر رفت. شمار تلفات ویروس کرونا در این کشور نیز به ۵۶۰ نفر افزایش یافت.

منابعی اعلام کردند چین ممکن است به علت شیوع ویروس کرونا، نشست سالانه پارلمان را که برای ماه مارس برنامه ریزی شده است، به تعویق بیندازد.

خبرگزاری همچنین فرانسه از توکیو گزارش داد: رسانه‌های ژاپن اعلام کردند شمار افراد آلوده به ویروس کرونا در داخل کشتی مسافربری در ژاپن به ۲۰ نفر رسید.

سخنان دانشجوی ایرانی که از چین برگشته

صبح چهارشنبه پرواز ووهان به تهران در فرودگاه خمینی به زمین نشست. مسافران این پرواز دانشجویان ایرانی مقیم ووهان بودند که با شیوع کرونا ویروس در شرایط خطر از نظر سلامت قرار گرفته بودند.

به گزارش رکنا، یکی از دانشجویان این هواپیما چنین توضیح داد: شهر ووهان شهر وحشتزده است. همانند حکومت نظامی خیابان ها خالی از رفت و آمد و مردم ترسیده از مبتلا شدن به کرونا ویروس در خانه های خود حبس شده اند.

صفاوردی تاکید کرد :شهر ووهان دچار کمبود ماسک است، هیچ کسی از خانه ها بیرون نمی آمد با خروج از خانه امکان مبتلا شدن به کروناویروس خیلی زیاد است. دانشگاه های شهر بسته شده اند و می دانیم مدت ماندگاری این ویروس تا چه زمانی است.

این دانشجو در مورد اینکه خوردن سوپ خفاش باعث شیوع این ویروس در چین شده است گفت : مصرف سوپ خفاش در ووهان گسترده نیست. تنها در محلات خاصی سرو می شود .در ووهان بیشتر مرکز شیوع این ویروس را از بازار ماهی و مار می دانستند

وی افزود: وضعیت به شدت بحرانی است. روزهای اول تا این حد خطرناک نبود ولی این روزها هر روز آمار مبتلایان بیشتر و بیشتر می شود. آماری که دولت چین از تعداد مبتلایان اعلام می کند حقیقی نیست و آمار واقعی خیلی بیشتر از تعدادی است که رسانه های چینی و دولت چین اعلام می کند.

در همین حال یک محقق انستیتو پاستور فرانسه روز چهارشنبه در گفتگو با شبکه تلویزیونی فرانس ۲۴ هشدار داد که بین ماه‌های مارس تا می (فرودین تا خرداد) باید منتظر موج جدید شیو ع. ویروس جدید کرونا باشیم.

دکتر سیمون کوشمه از واحد بیماری‌های عفونی انستیتو پاستور فرانسه در این باره می‌گوید: اخیرا تحقیقاتی صورت گرفته که پیش بینی می‌شود اوج شیوع این ویروس بین ماه‌های مارس تا مه خواهد بود.

وی خاطر نشان کرد: میزان شیوع این ویروس بطور مستقیم به نحوه برخورد مقامات چینی با آن بستگی دارد، اما آنچه مشخص است این است که در ماه‌های آینده باید منتظر موج جدید گسترش این ویروس در خارج از مرز‌های چین باشیم.

شیوع ویروس کشنده و سیاستی عین وقاحت!

دولت چین واکنش آمریکا به شیوع ویروس کرونا را به شدت مورد انتقاد قرار داد. سخنگوی وزارت خارجه چین گفت، ایالات متحده به جای آنکه پیشنهاد کمک کند، به هراس‌افکنی و ترس دامن زده است.

این سخنگو همچنین از آمریکا انتقاد کرد که در نخستین واکنش به این رویداد کارکنان خود را از کنسولگری ووهان باز گردانده است.

سخنگوی وزارت خارجه چین همچنین از تصمیم آمریکا به منع ورود مسافران از چین انتقاد کرد.

عکس؛ وضعیت اسفناک رود کارون در اهواز

رودخانه کارون در مسیر شهر اهواز پس از حدود یکسال پس از سیلاب سال گذشته، و با انباشت چندین میلیون تُن رسوبات، عملا به یك نهر تبدیل شده است!

اقدام تازه تروریست‌های سایبری سپاه پاسداران


خبرگزاری رویترز در گزارشی از تلاش هکرهای وابسته به جمهوری اسلامی برای هک و دسترسی به سیستم‌های کامپیوتر و ارتباطی برخی چهره‌های علمی یا رسانه‌ای در خارج از ایران خبر داد.

این منبع نوشت که هکرها با ارسال نامه‌ای جعلی خود را یکی از روزنامه‌نگاران شناخته‌شده جا می‌زده‌اند که قصد مصاحبه دارد و در ادامه برای دسترسی به سوال‌های مصاحبه، هکر مراحلی را طراحی کرده بود که فرد مقابل باید رمز عبور وارد می‌کرده است. در صورت وارد کردن رمز عبور، هکرها به اطلاعات او دسترسی پیدا می‌کردند.

بر اساس گزارش رویترز، همچنین چند محقق اسرائیلی که حوزه فعالیت‌شان مطالعات ایران است، از جمله اهداف هکرها بوده‌اند.

چند سازمان ‌مختلف بین‌المللی که در حوزه امنیت سایبری فعال‌اند، این حملات را به گروه هکری “چارمینگ کیتن” (Charming Kitten) که با حکومت ایران همکاری دارد، مرتبط دانسته‌اند.

هکرهای سپاه در خدمت حملات سایبری روسیه

هکرهای روس برای گم‌کردن ردپای خود از امکانات هکرهای سپاه پاسداران استفاده کرده‌اند. هکرهای روس از این طریق توانسته‌اند به ۲۰ کشور جهان حمله سایبری کنند. مقامات روسیه و جمهوری اسلامی تا کنون در برابر این اتهام سکوت کرده‌اند.

خبرگزاری رویترز با انتشار گزارشی از لندن خبر از استفاده هکرهای روس از امکانات هکرهای رژیم ایران به عنوان پوشش حملات سایبری خود داده است. مسئولان بریتانیا و آمریکا خبر این حملات سایبری را تایید کرده‌اند.

گفته می‌شود که هکرهای روس با بهره‌گرفتن از امکانات جمهوری اسلامی به مراکز دولتی و موسسات صنعتی دست‌کم ۲۰ کشور جهان حمله کرده‌اند.

اکنون مشخص شده است که حملات سایبری صورت گرفته از سوی مراکز هکری رژیم ایران عملا توسط هکرهای روس صورت گرفته است.

این گروه از هکرهای روس که “تورلا” نام دارد، در حوزه جاسوسی سایبری فعالیت می‌کند. مسئولان کشورهای چک و استونی این گروه را متهم به جاسوسی کرده و اعلام کرده‌اند که این گروه تحت فرماندهی سرویس امنیت فدرال روسیه (FSB) فعالیت می‌کند.

خبرگزاری رویترز در ادامه گزارش خود نوشته است که این گروه با بهره گرفتن از کامپیوترها و دیگر ابزارهای هکرهای رژیم ایران به مدت ۱۸ ماه به فعالیت‌های مخرب در ۲۰ کشور پرداخته است.

یک مقام امنیتی بریتانیا در این باره گفت: ما می خواهیم پیام روشنی بفرستیم که حتی وقتی هکرها قصد دارند هویت خود را مخفی نگاه دارند با استفاده توانایی هایمان می توانیم آنها را شناسایی کنیم.

رنج‌نامه زندانی عقیدتی-سیاسی محکوم‌به اعدام

رنج‌نامه خسرو بشارت زندانی عقیدتی ـ سیاسی محکوم‌به اعدام؛ به سان آدم زنده‌به‌گوری می‌مانم که هر چقدر فریاد می‌زنم کسی صدایم را نمی‌شنود تا به فریادم بشتابد

خسرو بشارت، زندانی عقیدتی ـ سیاسی، محکوم به اعدام محبوس در زندان رجایی شهر کرج، با انتشار نامه ای از زندان به شرح ۱۰ سال بازداشت، شکنجه، تبعیض و مشکلاتی که برای اخذ اعترافات اجباری بر او گذشته است پرداخته و از اصحاب رسانه، تمام نهادهای حقوق بشری به‌ویژه دیدبان حقوق بشر، عفو بین‌الملل، کمیساریای عالی حقوق بشر (میشل باشله) و گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران (جاوید رحمان) خواسته تا صدای مظلومیت وی را بشنوند.

این شهروند اهل مهاباد برای بار دوم از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی در خردادماه سال ۹۸ دادگاهی و بر اساس حکم ابلاغ‌شده از سوی شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور به ریاست قاضی رازینی در روز دوشنبه ۱۴ بهمن ماه، به وکیل مدافع ایشان آقای علیزاده طباطبایی برای بار دوم به همراه شش زندانی عقیدتی ـ سیاسی دیگر به نام های انور خضری، کامران شیخه، فرهاد سلیمی، قاسم آبسته، ایوب کریمی و داود عبداللهی به اعدام محکوم‌ شد. پیش‌تر این زندانی به همراه شش تن دیگر، توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به اعدام محکوم شده بودند که این حکم پس از بررسی نهایی در دیوان عالی کشور نقض شد.

آقای بشارت در قسمتی از نامه‌ای که به‌دست کمپین رسیده است می‌گوید: در اوج جوانیم که خیلی آرزوها در دل داشتم و مثل هر شهروند عادی به دنبال زندگی و تحقق آرزوهای جوانیم بودم مثل یک‌کابوسی که برای هر کسی اتفاق می افتد و خیلی عذاب آوره اما با بیداری از خواب این کابوس به پایان میرسه، اما با این تفاوت که این کابوس من واقعیست وانگار دیگر بیدار شدنی در کار نیست و ده سال عمرم را در این کابوس تلخ دارم دست و پا می‌زنم.

یک نسخه از نامه آقای بشارت که جهت انتشار در اختیار کمپین دفاع از زندانیان سیاسی قرار گرفته است را در ادامه بخوانید:

رنجنامه خسرو بشارت زندانی عقیدتی ـ سیاسی سنی مذهب زندان رجایی شهر کرج بعد از تایید حکم اعدامش توسط دیوان عالی کشور

بیش از ده سال متمادی از بهترین سالیان عمر و جوانیم را محروم از تمام لذتها و نعمتها و به دور از همه عزیزان و کسانی که خیلی دوستشان دارم و با محرومیت کامل از حق مسلم و مادر زادیم که آزادیست ، در داخل زندان‌ و در پشت دیوارهای بلند و اتاقهای کوچک که در بین من‌ و دنیای بیرون و آزادی فاصله انداخته است را سپری کردم.

زندگی که فقط به صورت اسمی می‌توان آن را زندگی نامید وگرنه مرگ تدریجی و یا به تعبیری مرده متحرک بودم.

روزها و ماهها و سالهای حبسم آنقدربه درازا کشید که یادم رفته است دنیای دیگر خیلی از این دنیای کوچک زندان وجود دارد.

زیرا بی عدالتی وظلم و استبداد سایه یأس وناامیدی را بر تمام وجود و پیکرم گسترانده، انگار دیگر باید فراموش کنم دنیایی دیگر وجود دارد و داشتن چنین زندگی بیشتر به یک‌رؤیا وخواب برایم‌ تبدیل شده تا به یک واقعیت،

به سان آدم زنده به گوری میمانم که هر چقدر فریاد میزنم کسی صدایم را نمی شنود تا به فریادم بشتابد.

این کلمات زاده تخیلات و توهمات نیست بلکه تمام حرفهای آن سخن از درد و رنج و تنهایی ده ساله ام میزند.

شاید کسی که چنین وضعیتی را ندیده وتجربه نکرده درک چنین زندگی برایش خیلی سخت باشد اما بدانید که ماهم جزو واقعیت موجود دنیای شما می‌باشیم.

می‌خواهم برایتان مقداری از درد و رنج چندین ساله ام بگویم.

در اوج جوانیم که خیلی آرزوها در دل داشتم و مثل هر شهروند عادی دنبال زندگی و تحقق آرزوهای جوانیم بودم مثل یک‌کابوسی که برای هر کسی اتفاق می افته و خیلی عذاب آوره اما با بیداری از خواب این کابوس به پایان میرسه منتها با این تفاوت که این کابوس من واقعیست وانگار دیگر بیدار شدنی در کار نیست و ده سال عمرم‌را در این کابوس تلخ دارم دست و پا میزنم.

در بهمن ماه سال ۱۳۸۸ بود که توسط اطلاعات شهرستان مهاباد دستگیر شدم و بلافاصه من را به بازداشتگاه اطلاعات ارومیه انتقال دادند. مدت یکماه کامل در سلول انفرادی انواع شکنجه های مختلف را روی من پیاده کردند.

خیلی مواقع از ۱۲ شب به بعد تا صبح با ایجاد صداهای وحشتناک و صدای ناله و فریاد کسی که دارد شکنجه میشود ترس و لرز را به تمام بدنم وارد میکردند و تا صبح از ترس نمی توانستم بخوابم و با اینکار بشدت من را آزار و شکنجه روحی می دادند

برای مدتهای طولانی از پشت دستهایم را با دست بند می بستن طوریکه از درد دستهایم به خود مینالیدم.

بارها من را ساعتها با دست بند به سقف آویزان می کردن و بارها من را به تختی بسته و با کابلهای برق فشار قوی دورشته و سه رشته محکم به کف پاهایم ضربه می زدند طوریکه نزدیک بود مغزم از دهانم بیرون بیاید و چشمهایم از حدقه جدا شود و قلبم داشت می ترکید.

این‌ شکنجه ها سه هفته ادامه داشت و بعد از آن من را به دستگیری اعضای خانواده ام تهدید می کردند و در آن هنگام زیر این شکنجه ها و تهدیدات ، بازجوی پرونده اتهامات دیکته شده به من را خودش می نوشت و از من به زور پای همان برگه امضا و اثر انگشت می گرفت در حالیکه درآن حال اصلا انگار رو دنیا نبودم و نمی دانستم چی را دارم امضا میکنم.

یک‌ماه بعد از دستگیریم در همان بازداشتگاه مخوف اطلاعات، بازپرس پرونده پیشم آمد در حالیکه خود را معرفی نکرد که بازپرس پرونده است بلکه به عنوان یک‌بازجو داشت از من بازجویی می‌کرد و به من گفتن که این کارشناس پرونده ات است که از تهران آمده و از من بازجویی می‌کرد.

بعد از گذشت دوهفته برای بار دوم که پیشم‌ آمد فهمیدم که این شخص بازپرس پرونده است و تمام موارد اتهامی که به من وارد کرده بودند را انکار کردم و آن را قبول نکردم بعد از گذشت‌ دوماه از بازداشتم در بازداشتگاه اطلاعات من را به زندان‌مهاباد انتقال دادن فهمیدم که این بازپرس که اسمش ظاهری بود اتهاماتی از جمله عضویت در گروههای تروریستی مثل القاعده و افساد فی الارض و بغی را به من وارد نموده است.

یادمه برای بار اول که بازپرس پیشم آمد من را دست بند و پابند زده بودند و چشمایم را هم محکم بسته بودند و در این حالت بودکه پای این ورقه های که حتی نمی‌دانستم چی در آن نوشته شده است از من امضا و اثر انگشت گرفتند.

در هنگام بازجویی ها به من دیکته می کردن که عضویت در القاعده و مشارکت در قتل یک سرباز که نگهبان‌یک‌بانک‌بوده و با ماشین‌اورا به قتل رسیده است را بر عهده بگیرم. بعد از گذشت هفت ماه در زندان مهاباد بدون اینکه آخرین بازپرسی صورت بگیرد و از من آخرین دفاعیه را بگیرند در مهرماه ۸۹ من را به زندان مرکزی ارومیه انتقال دادند.

بمدت دو ماه در بند ۱۲ زندان ارومیه که محل نگهداری زندانیان سیاسی بود من را نگه داشتن و در آذر ماه سال ۸۹ من را به زندان‌اوین ، ‌بند۳۵۰ انتقال داده و بعد ازگذشت ۶ ماه از بودنم در بند ۳۵۰ ، در تیرماه سال ۱۳۹۰ من را به زندان رجایی شهر کرج‌انتقال دادن که از همان بدو ورود به مدت ۵۰ روز بدون داشتن کمترین امکاناتی در یک حسینه که پر از ساس بود زندگی می‌کردم.

هنگامی که در بند ۳۵۰ اوین بودم من را به شعبه ۳ بازپرسی دادگاه کارکنان دولت برده و توسط شخصی به اسم بیگی بازپرسی شدم تمام اتهامات را برایم‌خواند و‌ گفت این اتهامات را قبول داری من‌هم مثل آخرین بازپرسیم در مهاباد تمام‌اتهامات را شدیدا انکار نمودم اما شوربختانه بدون کوچکترین توجه و اعتنایی به دفاعیات‌و‌ اظهاراتم به جای تجدید نظر در بازجویی و تکمیل مرحله کشف جرم‌ پرونده را جهت دادگاهی برای صدود کیفرخواست به دادگاه ارسال نمود

بعد از گذشت سه سال وسپری شدن وتلف شدن روزها و سالهای طلایی عمرم درزندان رجایی شهر ، شخصی از مهاباد به اسم محمدی که قاضی بود و منتها خود را در پوشش بازپرس جا زده بود به داخل زندان رجایی شهر آمد و سه جلسه در داخل زندان ما رابه نوعی دادگاهی کرد و من هم کما فی السابق همه اتهامات وارده را انکار نمودم.

بعد از گذشت ۶ ماه از این‌اتفاق به شعبه ۶ بازپرسی دادسرای ناحیه ۳۳ مقدس به ریاست امین ناصری احضار شدم و در آنجا خانواده آن سربازی که قتل او را به گردن ما انداخته بودند (به اسم ابراهیم‌شکاکی) به همراه سه شاهد حضور داشتن و این‌ شهود در آن جلسه که خود بازپرس بیگی هم حضور داشت به نفع ما شهادت دادن و گفتن که ما ازنزدیک‌ آن کسانی که با ماشین به آن سرباز زده اند را دیده ایم مسلما این افراد که اینجا به عنوان‌ متهم حضور دارند به هیچ شیوه ای آن کسانی نیستن که با چشم خود دیده ایم.

بعد ازاین جلسه آقای امین ناصری نظر خود را در مورد نتیجه این بازپرسی به دادگاه مهاباد ارسال کرد و از آن شگفت انگیزتر و جالبتر این است که همزمان در مهاباد دو شخص به اسامی ولی مصطفی خانی و شاهو گشواره به اتهام قتل آن سرباز دستگیر شده بودند و این اشخاص توسط شعبه ۱۲ تجدید نظر استان دادگاهی و ولید مصطفی خانی به قصاص و شاهو گوشواره به عنوان مشارکت در قتل به ده سال حبس محکوم شده بودند و حتی ماشینشان که آثار خون آن سرباز رویش بوده هنوز هم‌توقیف است در حالیکه در نقطه مقابل کوچکترین اثری یا قرینه ای که ثابت‌بکند این قتل کار ما هست، علیه ما تو پرونده وجود ندارد.

حتی چهارنفر از آن‌شش نفری که اتهام‌ هم گروه بودن با آنها ‌و همکاری با هم را به ما داده اند را من در داخل زندان دیده‌ا م و‌ آشنا شده‌ام‌ و‌ اصلا با آنها سابقه آشنایی قبلی نداشته ام.

با وجود شهادت این‌ شهود به نفع ما و‌اینکه این‌ دو شخص دستگیر شده در مهاباد همانهایی هستن‌ که در هنگام قتل سرباز دیده شدند، آن دو را آزاد کرده و شاهدها را تهدید کردن که دیگر حق ندارن‌ هیچ جایی این شهادت را بدهند.

بعد از گذشت‌ دوسال از این اتفاق در اواخر سال ۱۳۹۵ توسط محمد مقیسه رئیس شعبه ۲۸ دادگاهی انقلاب به همراه هم پرونده هایم دادگاهی شدم که بعد از قرائت اتهامات وارده من آن را انکار کرده و برای اثبات برائت خود ‌به شهادت آن‌شهود در شعبه ۶ بازپرسی به ریاست امین ناصری استدلال کردم که از اساس محمد مقیسه وقوع چنین‌اتفاقی را انکار کرد وبه ما گفت به هیچ شیوه ای همچین چیزی واقعیت ندارد

بعد از این دادگاهی توسط محمد مقیسه من‌ و‌هم پرونده هایم همگی به اعدام محکوم‌شدیم‌که پس از اعتراض به رأی صادره، پرونده برای بررسی به شعبه ۴۱ دیوان‌عالی کشور به ریاست قاضی رازینی ارسال شد و قاضی رازینی با اشاره به اینکه هیچکدام از موارد اتهامی محرز نمی باشد وتنها استدلال آقای مقیسه برای صدور چنین حکمی اقرار متهمین در دادگاه است در حالیکه کوچکترین اقراری از آنها در هیچکدام‌ از مراحل دادرسی وجود ندارد از اساس این حکم را نقض و‌ پرونده را جهت بررسی مجدد به شعبه هم عرض یعنی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی ارسال کرد.

بعد از مدتی پرونده قتل سرباز که در آن متهم بودم را از پرونده امنیتی تفکیک و جدا نموده و برای بررسی به دادگاه کیفری ارومیه واگذار کردن

در آذر ماه سال ۱۳۹۶ من‌ به همراه دوتن از دوستانم کامران شیخه و‌انور خضری که باهم‌ درپرونده قتل سرباز متهم‌بودیم برای دادگاهی به زندان ارومیه انتقال دادن و حدود یک‌سال را در زندان ارومیه بودیم

در شانزدهم تیرماه ۱۳۹۷ توسط شعبه ۱۲ دادگاه تجدید نظر استان توسط قاضی عرب باغی به اتهام مشارکت و معاونت در قتل سرباز دادگاهی شدیم‌که من‌به ۱۰ سال حبس و‌کامران شیخه به قصاص و ده سال حبس و انور خضری به ده سال حبس محکوم شدیم که بعد ازاعتراض به این حکم‌جهت بررسی به دیوان عالی کشور رفت.

بعد از این دادگاهی در پاییز سال ۱۳۹۷ ما را به زندان رجایی شهر عودت دادن. بعد ازتغییر بازپرس اول پرونده ظاهری و آمدن شخص دیگری به جای او در بازپرسی شعبه ۳ مهاباد مطابق اظهار نظر سابق بازپرس شعبه ۶ دادسرای ناحیه ۳۳ مقدس آقای امین‌ناصری ، بنده از اتهام عضویت و بغی و افساد فی الارض و مشارکت و معاونت در قتل کاملا تبرئه شده و برایم منع تعقیب صادر شده بود و‌در داخل زندان توسط اجرای احکام زندان به من ابلاغ شد و آن را امضا کردم

اما‌با وجود همه ی این اتفاقات باز من به عنوان متهم به این موارد اتهامی باید در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب دادگاهی می‌شدم. مدتی توسط قاضی شعبه صلواتی تحت فشار بودیم‌ که باید وکیلمان آقای علیزاده طباطبائی را عزل کنیم‌ و گفته بود تا زمانی که او وکیل شماست پرونده شما را رسیدگی نخواهم کرد.

اما بعد از مدتی که در مقابل این خواسته تسلیم نشدیم و بر ابقای ایشان بر وکالت خود اصرار ورزیدیم در خرداد ۱۳۹۸ توسط آقای صلواتی دادگاهی شدیم منتها چنان به وکیل ما فشار آورده بودن و یا حتی تهدید کرده بودن که اجازه نداشت درجلسه دادگاه نزدیک ما بشود و با ما حرف بزند و یا حتی دفاع کند و تنها به گرفتن لایحه دفاعیه از او بسنده کرده بودند که متاسفانه بعد از برگزاری این دادگاه فرمایشی و فورمالیته وبا حضورکارشناس وزارت اطلاعات در آن جلسه و تهدید ما از طرف وی ، مجددا حکم اعدام را برای ما صادر و برای بار دوم‌جهت بررسی پرونده به همان شعبه سابق دیوان یعنی شعبه ۴۱ به ریاست قاضی رازینی ارسال شد.

وکیل‌بنده در این مدت طی چندین دیدار با قاضی دیوان ،به ایشان قول مساعد داده شده بود که اینبار هم‌مسلما حکم اعدامشان شکسته‌خواهد شد و‌شاید دیوان برایشان حکم‌ حبس ۱۲ الی ۱۵ سال صادر کند

منتها در کمال ناباوری در روز دوشنبه چهاردهم بهمن ماه وکیل ما به خانواده هایمان اعلام کرده بود که متاسفانه حکم اعدام هر هفت نفر توسط دیوان عالی تایید شده است خبری که حتی وکیل ما رو هم‌ شوکه کرده بود.

وکیل ما در جواب چرایی و چگونگی تایید چنین‌ حکمی برای چنین پرونده ای که حتی نمی توان اتهام عضویت را در آن ثابت کرد که چرا حکم اعدامشان‌تایید شده است؟! به خانواده هایمان گفته بود که با اعمال نفوذ وزارت و تحت فشار قراد دادن دیوان که حتما باید این حکم تایید بشود اتفاق افتاده است.

اکنون اینجانب خسرو بشارت زندانی سیاسی سنی مذهب زندان رجایی شهر کرج که قربانی این‌توطئه کثیف و سناریوی اطلاعات مهاباد و ارومیه شده ام از تمامی آزادیخواهان ، فعالین حقوق بشری ، فعالین‌سیاسی ، روزنامه نگاران، فرهیختگان‌و‌اساتید دانشگاه، اصحاب رسانه، تمام نهادهای حقوق بشری و‌ به‌ ویژه دیدبان‌حقوق بشر ، عفو بین الملل ، کمیساریای عالی حقوق بشر خانم‌میشل باشله و گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران آقای جاوید رحمان میخواهم که فریاد مظلومیت من را بشنوید و نگذارید قربانی توطئه ها و‌سیاستهای این مستبدان و ظالمان‌بشوم و برای دفاع از حقوق پایمال شده ام وارد شوید و از حکومت‌ایران‌ و مسولین‌ آن بخواهید که پاسخگو باشند.

بازداشت یک دندانپزشک و فعال سرشناس کُرد

شبکه حقوق بشر کردستان از دستگیری یک فعال شناخته شده در مریوان خبر داده است.

بنا بر این گزارش، امید مدرسی، دندانپزشک و فعال مدنی، حدود دو هفتە پیش از سوی نیروهای امنیتی وابسته به ادارە اطلاعات مریوان بازداشت شدە است.

این گزارش می‌افزاید که امید مدرسی روز دوم بهمن امسال در مطب خود دستگیر و به بازداشتگاه اداره کل اطلاعات استان کردستان در سنندج منتقل شده است.

ایران؛ حذف جنایات روسیه تزاری از کتب تاریخ


یک کارشناس آموزش و پرورش در شبکه‌های اجتماعی از حذف و تغییر برخی کتاب‌های درسی درباره تجاوز روسیه به خاک ایران نوشته و از تلاش برای “تطهیر روسیه” و رضایت پوتین سخن گفته است.

پس از طرح پرسروصدای سانسور کتاب‌های فارسی مدارس در نیمه آبان امسال، اکنون فراتر از ادبیات، نوبت حذف انتگرال از کتب ریاضی و جنایات روسیه تزاری از کتاب‌های تاریخ رسیده‌ است.

در طرح پیشین قرار بود که داستان موسی و شبان، شعری از محمدرضا شفیعی کدکنی، غزلی از هوشنگ ابتهاج معروف به سایه، رباعیات عمر خیام، داستان منصور حلاج در کتاب تذکره الاولیای شیخ فرید‌الدین عطار نیشابوری، و اشعاری از ایرج میرزا، نیما یوشیج و اخوان ثالث حذف شوند.

یکی از روحانیون به نام علی ذوعلم، رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی وزارتخانه‌های آموزش و پرورش و علوم را مکلف به پذیرش و اجرای طرح جدید کرده است.

مطابق طرح جدید، قرار است که انتگرال از کتب ریاضی دوره متوسطه حذف شود. این تصمیم واکنش اعتراضی جامعه‌ دانشگاهی را در پی داشته است.

علی ذوعلم در خصوص حذف انتگرال از کتاب ریاضی دوره متوسطه نیز گفته است که «دانش‌آموزان باید انتگرال را در دانشگاه یاد بگیرند.»

این موضوع اعتراض انجمن ریاضی ایران و استادان دانشگاه را در پی داشته که به نظرات کارشناسی آنها توجه نشده است. آنها این عمل را فاجعه نامیده‌اند و می‌گویند که باید از ابتدا با تشکیل کلاس‌های فوق‌العاده، به دانشجویان انتگرال آموخت.

لازم به ذکر است که دو مبحث مشتق و انتگرال که توسط اسحاق نیوتن و لایب‌نیتس کشف شده‌اند، بالاترین انگیزه را در دانش‌آموزان ریاضی ایجاد می‌کنند.

فاجعه فرهنگ زدایی از کتاب‌های فارسی مدارس با حذف آثار شاعران و نویسندگان پارسی‌گوی + فیلم
همچنین برخی کارشناسان در حوزه آموزش، حذف برخی از مطالب کتاب‌های تاریخ که به تجاوزهای روسیه تزاری به خاک ایران و جنایات روسیه اشاره دارند را تلاشی برای تطهیر روسیه و به دست آوردن رضایت پوتین دانسته‌اند.

علی ذوعلم در نشست خبری سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی، در عوض از گنجاندن توطئه‌های آمریکا در کتب درسی و بررسی اضافه شدن زبان چینی و عربی به سبد انتخاب دانش‌آموزان سخن به میان آورده است. او انگیزه این اقدام را ایجاد توانمندی اخلاقی در دانش‌آموزان ذکر کرد. معنی این انگیزه هم چیزی جز تحمیل مقتضیات اعتقادی دافعه برانگیز دستگاه روحانیت در ایران نیست.

لیست زنان زندانی سیاسی در زندان مخوف قرچک


نگاهی به شرایط غیرانسانی حاکم بر این زندان

خبرگزاری هرانا – زندان قرچک ورامین (ندامتگاه شهرری) ویژه زنان و دارای یازده بند است. متهمان و محکومان از همه نوع در این زندان به سر می‌برند، متهمان و زندانیان سیاسی نیز بدون رعایت اصل تفکیک جرایم به منظور فشار بیشتر به این زندان منتقل شده‌اند.

نبود امکانات اولیه رفاهی، پزشکی و بهداشتی، عدم اعزام‌های پزشکی و تراکم بالای زندانیان موجب بروز مشکلات عدیده شده است. کیفیت بسیار بد غذای زندان، شیوع و توزیع مواد مخدر، نگهداری زندانیان مبتلا به بیماری‌های واگیردار در کنار سایر زندانیان و همچنین تجاوز و بی‌توجهی مسئولین زندان نسبت به این امر نیز مشکلات را دو چندان کرده است. گزارش پیش رو به وضعیت و اتهامات ۹ زن متهم و زندانی سیاسی که در حال حاضر در این زندان نگهداری می‌شوند، اختصاص دارد. این گزارش همچنین به شرح وضعیت زنانی پرداخته است که در جریان اعتراضات سراسری آبان بازداشت شده و از آن زمان تاکنون در سالنی مجزا در بندی خاص در این زندان نگهداری شده و مراحل بازجویی خود را می‌گذرانند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، هم اکنون دست‌کم ۹ متهم و زندانی سیاسی بدون رعایت اصل تفکیک جرایم و محروم از امکانات اولیه در زندان قرچک ورامین بسر می‌برند.

در این خصوص می‌توان به برخی از مشکلات همچون کمبود امکانات پزشکی و دارو در این زندان نیز اشاره کرد. همچنین زندانیان از رسیدگی‌های پزشکی، دندانپزشکی، انجام آزمایشات، چک‌آپ و بیماری های هورمونی که شایع‌ترین بیماری در بین زنان زندانی است، محروم هستند و در صورت نیاز نیز به درمانگاه یا بیمارستان اعزام نمی‌شوند.

شماری از زندانیان محبوس در این زندان به اچ آی وی، هپاتیت و یا سل مبتلا هستند. این زندانیان بدون تفکیک و بدون رسیدگی پزشکی و دریافت دارو در زندان به سر می‌برند و بیماری آنها به صورت مداوم در حال پیشرفت است.
یک منبع نزدیک به خانواده یکی از زندانیان محبوس در این خصوص به هرانا گفت: “بیش از ۱۳۰ زندانی مبتلا به ایدز یا هپاتیت در بندهای مختلف زندان قرچک با جرائم عمومی نگهداری می‌شوند. این زندانیان اغلب به دلیل جرایمی از جمله “فساد و فحشا و یا جرائم مرتبط با موارد مخدر” در زندان بسر می‌برند. این زندانیان اغلب طی درگیری با سایر زندانیان آنها را تهدید می‌کنند. به عنوان مثال در مواردی زندانیان مبتلا به ایدز پس از درگیری با ابزار نوک‌تیز همچون درب کنسرو دست و پای خود را زخمی می‌کنند و سپس با بدن خونی یا جسم تیز آلوده به خون، دیگر زندانیان را تهدید به ضربه زدن و انتقال ویروس می‌کنند. زندانیان دیگر نیز از ترس مبتلا شدن به حمام یا توالت‌ها پناه می‌برند و یا از درگیری با آنها پرهیز می‌کنند. در مواردی هم زندانیان از رئیس بهداری خواسته‌اند دستور دهد زندانیان مبتلا به ایدز و هپاتیت را به بندی جداگانه منتقل کنند؛ اما رئیس بهداری در پاسخ به آنها گفته این بیماری‌ها به هیچ وجه قابل سرایت به دیگری نیستند و در همه جای دنیا زندانیان مبتلا به این بیماری‌ها با دیگر زندانیان در یک بند نگهداری می‌شوند!”.

یک منبع مطلع دیگر نیز در این رابطه به هرانا گفت: “مسئولان زندان قرچک از چند ماه پیش قرنطینه زندان را تعطیل کرده‌اند و زندانیان تازه وارد بدون تست‌های درمانی ایدز، هپاتیت و بیماری‌های واگیردار وارد بندها می‌شوند. در صورتی که تستی انجام شود هم چند روز پس از ورود زندانی به بند او را به بهداری زندان می‌برد؛ اما در هر دو صورت مثبت یا منفی بودن تست مجددا زندانی را به بند منتقل می‌کنند. بارها زندانیان به مسئولان زندان به خصوص مهدی محمدی رئیس زندان و مسئولان دیگر زندان مانند خانم‌ها سکینه شاه علی، زهرا میرزایی و مریم میرزایی درباره نبود قرنطینه هشدار دادند اما هیچ توجهی به خواسته زندانیان نشده است”.

یک زندانی دیگر که به تازگی از زندان قرچک آزاد شده است، از حضور ۶ زندانی زن مبتلا به گال در این زندان خبر داد و به هرانا گفت: “زندانیان ساکن در یکی از بندهای مشاوره بارها از مسئولان زندان خواستند تا نسبت به نگهداری این شش زندانی در محلی جدا از سایر زندانیان اقدام کنند. گال به شدت مسری است و از راه تماس مستقیم پوستی می‌تواند به سایر زندانیان منتقل شود. زندانیان به مسئولان هشدار داده‌اند گال می‌تواند از طریق دست دادن با زندانی مبتلا و یا استفاده از ملحفه آلوده به این انگل و حتی تماس لباس با لباس زندانی مبتلا منتقل شود. با این حال مسئولان زندان به این خواسته زندانیان بی‌توجه بوده و به آنها گفتند بیماری گال قابل انتقال به دیگری نخواهد بود.

غذای زندان از کیفیت بسیار پایینی برخوردار است و اقلام موجود در فروشگاه زندان نیز با کیفیتی پایین به دو یا چند برابر قیمت بازار عرضه می‌شود. به علاوه در اکثر غذاهای زندان مواد غذایی و افزودنی‌های ناشناخته‌ای وجود دارد که باعث ترش شدن مضاعف غذا می‌شود. به دلیل اسیدی بودن زیاد، این غذاها می‌تواند باعث بروز بیماری‌های هورمونی و انواع دیگری از آسیب شوند. برای تامین پروتئین نیز در غذای زندان کنجاله (سویای دامی) جایگزین سایر مواد اولیه شده است.

در هر بند حداکثر ۱۲ سرویس بهداشتی و ۱۰ حمام وجود دارد که با توجه به وجود زندانی بیش از حد ظرفیت همواره زندانیان دچار مشکلات هستند. با این حال اغلب سرویس‌های بهداشتی و حمام‌ها به دلیل خرابی تاسیسات قابل استفاده نیستند و در بسیاری از سرویس‌ها نیز آب نیست. نظافت زندان برعهده زندانیان است اما مواد شوینده ماهانه ای که در اختیارشان قرار می‌گیرد کفاف یک ماه را نمی‌دهد و در روزهای ابتدایی ماه به پایان می‌رسد. حتی جیره کیسه زباله زندان نیز از حد موردنیاز بسیار کمتر است که خود موجب انباشت زباله در سرویس‌های بهداشتی شده است. همچنین زندانیان شاغل در بخش خدمات زندان از داشتن دستکش نیز محروم هستند. نبود امکانات بهداشتی، شیوع بیماری‌های عفونی و پوستی در زندان و عدم رعایت اصول بهداشتی بسیاری را مبتلا به این بیماری‌ها کرده است.
تنها نیمی از هر سالن به بخاری مجهز است که موجب رفت و آمد زندانیان با پتو در بند می‌شود و در برابر شکایت زندانیان تنها به آنها توصیه می‌شود که لباس‌های گرم‌تری بپوشند. اما تهیه لباس در زندان نیز خود مساله دیگری است. تمامی اقلام داخل فروشگاه زندان با قیمتی چند برابر قیمت اصلی به فروش می‌رسد، پوشاک از جمله اقلامی است که ورود آن به داخل زندان ممنوع شده و زندانیان بالاجبار آن را با کیفیت بسیار پایین و با قیمت بسیار بالا باید از فروشگاه زندان تهیه کنند. در مواردی که افراد به دلیل سرمای هوا مجبور به بافتن لباس برای خود شده‌اند نیز، کلاف کاموا را به قیمتی چند برابر بیرون خریداری می‌کنند. علیرغم اینکه زندان موظف است پتوی زندانیان را تامین کند با این حال تهیه بالشت و پتو را به عهده خود زندانی از محل فروشگاه زندان واگذار کرده‌اند. قیمت یک عدد بالشت بی‌کیفیت درجه ۳ در فروشگاه زندان حدود ۳۵ هزار تومان است.

زندانیان شاغل در آشپزخانه زندان که حدود ۱۵ نفر برآورد می‌شوند نیز از ساعت ۷ صبح تا ۷ عصر مشغول به کار هستند. این زندانیان طبق قانون باید در ازای کار خود مزد دریافت کنند؛ در حالی که به آنها گفته شده ماهیانه حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان به عنوان مزد دریافت می‌کنند، اما تنها برخی از آنها طی شش ماه گذشته بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار تومان در مجموع دریافتی داشته‌اند. این زندانیان از لباس کار مناسبی برخوردار نیستند، تنها یک مانتوی سفید به آنها داده می شود که آن هم به دلیل عدم کیفیت لازم پس از چندبار شست‌وشو قابل استفاده نخواهد بود. زندانیان مجبور هستند از لباس‌های شخصی خود در زمان کار استفاده کنند که آن هم به دلیل فضای کار منجر به فرسودگی و پارگی سریع لباس‌هایشان می‌شود. مسئولان زندان تنها در مواقعی که کسی به عنوان بازرس به زندان برود، مقنعه‌هایی متحدالشکل به زندانیان شاغل در آشپزخانه می‌دهند.

زندانیان شاغل در این زندان در ازای کار سخت و به ویژه کار بسیار سنگین در آشپزخانه زندان تنها زمان تماس تلفنی و یا سیگار دریافت می‌کنند. در نبود سیستم کارآمد مدیریتی، زندانیان با پرداخت نفری ۱۵۰۰ تومان به زندانیان شاغل در بند، به گذران زندگی آنها کمک می‌کنند.

بنا بر گزارش‌های پیشین هرانا و اطلاعات کسانی که مدتی را در این زندان گذرانده‌اند، آمار زندان قرچک ورامین بیشتر از ظرفیت موجود زندان و حدود ۱۴۰۰ نفر است، در هر بند ۱۲۰ تا ۳۰۰ زندانی نگهداری می‌شوند؛ در صورتی که ظرفیت این بندها کمتر از ۱۰۰ زندانی است و زندانیان به دلیل عدم وجود تهویه غالبا از هوای تازه و سالم نیز محروم هستند. سیستم تهویه هر بند در سرویس بهداشتی قرار دارد که به هیچ عنوان پاسخگوی جمعیت بالای بند نیست. در این شرایط در صورت کشیدن سیگار در سرویس بهداشتی، دود سیگار با فشار هوا به سالن زندان وارد می‌شود.

هر بند دارای ده کابین است و در هر کابین چهار تخت سه طبقه وجود دارد که خود حاکی از تراکم بالا در بندها است. کمبود فضا در این زندانی باعث شده است که بسیاری از زندانیان از داشتن تخت محروم بوده و به ناچار “کف خواب” شوند.

مضاف بر مشکلات همیشگی این زندان در مساله آب، از روز چهارشنبه ۱۱ دی ماه تا امروز، آب گرم کاملا قطع شده است. پیشتر در حالت معمول نیز آب گرم روزانه فقط یک ساعت صبح و یک ساعت شب قابل استفاده بود. در ساعات دیگر روز صرفا با آب سرد امکان استحمام وجود دارد. با توجه به تصفیه نبودن آب زندان که از چاه تامین می‌شود نه تنها این آب قابل نوشیدن نیست بلکه به جهت آلوده بودن در استحمام نیز باعث بروز بسیاری بیماری‌های مخصوص زنان علی‌الخصوص در دوران پریود (قاعدگی) می‌شود. در برخی از ساعات روز همین آب نیز قطع می‌شود و سطح فاضلاب بالا می‌آید. از این رو زندانیان جهت تامین آب نوشیدنی بالاجبار باید آب را از فروشگاه زندان با قیمت بسیار بالاتر از قیمت اصلی خریداری کنند. گفته می‌شود باکس بطری آب بزرگ در داخل فروشگاه به مبلغ ۲۵ هزار تومان به فروش می‌رسد.

حمام در این زندان به صورت اتاقک‌های کوچک بدون سقف رو به روی هواخوری بندها ساخته شده است. این امر در فصول سرد سال موجب هجوم هوای سرد به حمام می‌شود که هوای سرم، نبود آب گرم و فشار پایین آب موجب شیوع سرماخوردگی و در مواردی ذات الریه در میان ساکنین این زندان شده است.

زمان بندی تلفن نیز بر عهده مسئولین زندان نیست که این امر خود باعث افزایش قیمت‌ها در بازار سیاه خرید و فروش زمان تلفن بین زندانیان شده است. به علاوه با توجه به تعویض تلفن‌های زندان در روزهای اخیر امکان برقراری تماس تلفنی با حفاظت زندان و شکایت از کمبودها نیز از زندانیان سلب شده است. این بدان معناست که برای برقراری یک تماس تلفنی با بخش داخلی زندان، هر فرد می‌بایست با کمک خانواده خود از طریق انتقال تماس با مسئولین مربوطه تماس بگیرد. البته این تماس‌ها نیز در اغلب موارد بدون تاثیر بوده و حتی ممکن است تماس‌ها بدون پاسخ بمانند.

ملاقات زندانیان تنها پانزده دقیقه به صورت کابینی است و برای درخواست ملاقات حضوری باید حداقل دو ماه از ورود فرد به زندان گذشته باشد. در صورت موافقت مسئولان زندان نیز ملاقات در حضور ماموران زندان صورت گفته و اعضای خانواده حق نشستن در کنار زندانی و یا در آغوش کشیدن او را ندارند. ملاقات کنندگان در بدو ورود بازرسی بدنی شده و کفش آنها نیز گرفته می‌شود.

در این زندان مادرانی همراه با نوزادان خود به سر می برند، نبود رژیم غذایی مناسب مادر و کودک، عدم دسترسی به پوشاک مناسب کودک و غیربهداشتی بودن محیط از جمله دیگر مشکلات قابل اشاره مادران زندانی است.

برای درک بهتر نامناسب بودن محیط زندان برای نوزادان کافی است اشاره شود، در بهمن ماه سال گذشته در جریان برخورد خشونت آمیز گارد زندان با تعدادی از زندانیان زن در زندان قرچک ورامین و پرتاب گاز اشک آور به درون بند، یک نوزاد بیست روزه که همراه با مادرش در زندان بسر می‌برد، جان خود را از دست داد. ریشه این تنش به موارد مختلفی از جمله اعتراض عده‌ای از زندانیان به اینکه نامشان در فهرست عفو ۲۲ بهمن نبوده، همینطور محرومیت‌های پزشکی و مشکلات درون بندها برمی‌گشت.

بخش مددکاری زندان عملا غیرفعال است و زندانیان راهی برای پیگیری حقوقی مطالبات خود از درون زندان ندارند، بعنوان مثال یک منبع مطلع به هرانا گفت: “یکی از زندانیان به نام سیمین خسروی، طی هفته گذشته در اعتراض به عدم رسیدگی به پرونده و بلاتکلیفی طولانی مدت خود در زندان اقدام به دوختن لب‌های خود کرد. خانم خسروی حدود ۷ ماه پیش نامه‌هایی مبنی بر خواسته رسیدگی به وضعیت خود و پایان بلاتکلیفی به مسئولان قضایی نوشته و زمانی که متوجه می‌شود نامه‌های حتی از زندان خارج هم نشده‌اند اقدام به دوختن لب‌هایش کرد. این زندانی نهایتا پس از سه روز با وعده مساعد مسئولان مینی بر رسیدگی به خواسته‌های لب‌های خود را باز کرده و به مسئولان زندان گفته در صورت عملی نشدن وعده‌ها مجددا اقدام به دوختن لب‌ها و اعتصاب غذا خواهد کرد”.

از سوی دیگر گزارش می شود صادق دلداده، قاضی ناظر بر شعبه ۱ واحد اجرای احکام دادسرای شهریار که مرتبط با پرونده بسیاری از زندانیان جرائم عمومی زندان قرچک است، با زندانیان برخورد نامناسبی دارد و زندانیان محبوس در این بند مدعی هستند که وی بارها در دادگاه و در زمان حضور در زندان به آنها توهین کرده یا آنها را تهدید کرده است. به گفته برخی از زندانیان، پیش از او نیز آقای اختیاری که دایره جنائی دادگستری مشغول به کار است بارها زندانیان را مورد تحقیر و تهدید قرار داده و در مواردی حتی اقدام به هل دادن زندانیان کرده بود.

به علاوه بنا بر گزارش‌های متعدد، تجاوز جنسی غالبا از سوی زندانیان قدیمی‌تر و با جرایم خشن نسبت به زندانیان جوان‌تر صورت می‌گیرد که این امر نیز بدون هیچ توجهی از سوی مسئولین زندان همچنان ادامه دارد. بنا به روایات برخی از زندانیان سیاسی پیشین در این زندان، سطح خشونت در برخی بندها تا حدی است که رئیس و مامورین زندان نیز از رفت و آمد به آن بندها اجتناب می‌کنند.

زندانیان عقیدتی که تجربه حضور در این زندان را داشته اند از جمله منیره عربشاهی و آتنا دائمی، طی نامه های جداگانه ای نسبت به مشاهدات خود در این زندان به خصوص مسئله وجود بهره کشی جنسی و تجاوز در این محل شهادت داده اند.

با در نظر گرفتن شرایط غیرانسانی حاکم بر زندان قرچک ورامین، در ادامه به وضعیت و اتهامات ۹ تن از متهمان و زندانیان سیاسی و عقیدتی در این پرداخته شده است:

۱. گلرخ ابراهیمی ایرایی
گلرخ ابراهیمی ایرایی در تاریخ ۱۵ شهریور سال ۹۳ به همراه همسرش آرش صادقی بازداشت و پس از دو روز نگهداری در خانه امن سپاه و همچنین ۲۰ روز بازداشت در بازداشتگاه اطلاعات سپاه موسوم به بند ۲ الف زندان اوین با تودیع قرار وثیقه ۸۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد. خانم ایرایی از سوم آبان ماه سال ۹۵ همزمان با آرش صادقی در حال تحمل محکومیت حبس خود به دلیل فعالیت های مدنی در زندان اوین بود در تاریخ ۱۹ فروردین ۹۸ با پایان دوران محکومیت از بابت پرونده پیشین و با تودیع قرار از بابت پرونده جدید از زندان آزاد شد.

گلرخ ایرایی در حالی که دوران محکومیت پیشین خود را در بند زنان زندان اوین سپری می‌کرد، به همراه آتنا دائمی با گشایش پرونده دیگری مواجه و نهایتا توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ۳ سال و ۷ ماه حبس تعزیری محکوم شد. دادگاه همچنین علاوه بر این هر یک این دو شهروند را به ۲ سال محرومیت از عضویت در گروه ها و احزاب محکوم کرد. این حکم مدتی بعد در مرحله تجدید نظر بدون تشکیل جلسه دادگاه عینا تائید و به آنان ابلاغ شد. به گفته وکلای مدافع آنها و بر اساس حکم صادره با اعمال ماده ۱۳۴ مدت ۲ سال و ۱ ماه از این حبس برای هر یک از آنها قابل اجرا خواهد بود.

گلرخ ابراهیمی ایرایی در تاریخ ۱۸ آبان ماه امسال توسط ۱۰ مامور امنیتی در منزل خود در تهران بدون ارائه حکم قضائی بازداشت شده و به شعبه یک واحد اجرای احکام دادسرای اوین منتقل شده و به دستور قاضی محمد برائه رئیس این شعبه باید به بند زنان زندان اوین منتقل می‌شد. رای این شعبه با مخالفت غلامرضا ضیائی رئیس زندان اوین مواجه شده و به عنوان رئیس زندان از پذیرش خانم ایرایی در زندان اوین امتناع کرده است. در نهایت با درخواست غلامرضا ضیائی و به دستور امین وزیری، دادیار ناظر بر زندانیان سیاسی در زندان اوین، گلرخ ایرایی پس از یک روز بلاتکلیفی و بر خلاف قوانین، پس از تفتیش منزلش در تهران به زندان قرچک ورامین منتقل شد.

خانم ایرایی هم‌اکنون در بند مشاوره ۱ زندان قرچک ورامین بسر می‌برد.

۲. مرجان داوری
مرجان داوری در تاریخ دوم مهرماه سال ۹۴ در مهرشهر کرج در منزل پدری خود بازداشت شد. یک هفته در بازداشتگاه رجایی شهر نگهداری و سپس به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. خانم داوری در تاریخ ۱۳ دی ماه ۹۴ با پایان مراحل بازجویی به بند زنان زندان اوین منتقل شد. وی که فارغ‌التحصیل رشته گرافیک دانشکده هنر- دانشگاه الزهرا تهران، مترجم کتب علوم باطنی و الهی و اشراقیون و یکی از محققان موسسه مطالعات و تحقیقات متافیزیک راه معرفت است در مهرماه ۱۳۹۴با تعطیلی و بازداشت مسئولان موسسه راه معرفت، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به اتهام افساد فی الارض، رابطه نامشروع، اجتماع و تبانی علیه نظام، عضویت در فرقه عرفانی اکنکار، به همراه کریم زرگر، دیگر متهم پرونده از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به اعدام محکوم شد. همزمان با ابلاغ این حکم مرجان داوری از بند زنان زندان اوین به زندان زنان شهرری (قرچک ورامین) منتقل شد.

این حکم پس از دو بار نقض توسط دیوان عالی کشور به جهت بررسی به هیئت عمومی دیوان ارجاع داده شده بود که در آذرماه امسال توسط هیئت عمومی دیوان عالی کشور بار دیگر نقض و جهت محاکمه مجدد به شعبه ۲۳ دادگاه انقلاب تهران به عنوان شعبه هم عرض ارجاع داده شد. جلسه دادگاه خانم داوری در تاریخ ۲۱ دی ماه امسال در این شعبه دادگاه برگزار شد.

خانم داوری هم‌اکنون در بند مشاوره ۱ زندان قرچک ورامین بسر می‌برد.

۳. رها احمدی
رها احمدی در تاریخ ۱۳ مردادماه ۹۸ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بازداشتگاه وزرا منتقل شد. خانم احمدی اواخر مرداد ماه امسال پس از یک هفته بازداشت به زندان قرچک ورامین منتقل شد. وی توسط شعبه ۳ دادسرای اوین تحت عناوین “اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور، تبلیغ علیه نظام، همکاری با دول متخاصم و اشاعه فساد و فحشا” مورد تفهیم اتهام قرار گرفته بود. همچنین برای خانم احمدی قرار بازداشت ۲ ماهه صادر شده و علیرغم صدور قرار وثیقه ۶۰۰ میلیون تومانی با تودیع این قرار موافقت نشد.

نهایتا رها احمدی آذرماه امسال از بابت اتهام “اجتماع و تبانی” به ۲ سال حبس تعزیری محکوم شد. جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات وی به همراه ۶ فعال مدنی دیگر در تاریخ ۱۹ آبان ماه ۹۸، در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران برگزار شده بود. در این جلسه دادگاه که به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی برگزار شد، آخرین دفاع از متهمان اخذ شده بود. پیشتر ویدیویی از خانم احمدی در خصوص گل دادن به مردم در مترو و گفتگو با مردم منتشر شده بود.

خانم احمدی هم‌اکنون در بند ۵ زندان قرچک ورامین بسر می‌برد.

۴. لیلا میرغفاری
لیلا (خدیجه) میرغفاری، فعال مدنی در اوایل مهرماه امسال توسط نیروهای امنیتی بازداشت و اواسط مهرماه به زندان قرچک ورامین منتقل شده بود. خانم میرغفاری از بابت اتهام “اجتماع و تبانی” به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است. جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات وی به همراه ۶ فعال مدنی دیگر در تاریخ ۱۹ آبان ماه ۹۸، در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران برگزار شده بود. در این جلسه دادگاه که به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی برگزار شد، آخرین دفاع از متهمان اخذ شده بود.

در پرونده پیشین وی در تیرماه امسال حکم نهایی پرونده ۱۸ فعال مدنی از جمله لیلا میرغفاری به آنها ابلاغ شده بود. بر اساس این حکم دادگاه بدوی مبنی بر محکومیت وی به ۹۱ روز حبس، تائید و به مدت ۳ سال به حالت تعلیق در آمده بود. جلسه دادگاه تجدیدنظر این فعالین مدنی در تاریخ ۱۸ اردیبهشت‌ماه سال جاری بدون حضور اکثر متهمین در شعبه ۳۶ دادگاه انقلاب برگزار شده بود.

لیلا میرغفاری در سال ۹۷ نیز توسط دادگاه مجتمع قضایی ارشاد در ارتباط با حمایت از مخالفان حجاب اجباری به پرداخت جریمه نقدی به مبلغ ۳۲ میلیون و دویست هزار ریال معادل ( ۳ میلیون و دویست و بیست هزار تومان) محکوم شده بود. خانم میرغفاری در پی صدور این حکم در تاریخ ۱۰ مهرماه ۹۷ بازداشت و پس از یک روز نهایتاً با قرار کفالت آزاد شد. این حکم نیز در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۹۸، با پرداخت جزای نقدی توسط لیلا میرغفاری به اجرا درآمد.

خانم میر غفاری هم‌اکنون در بند ۵ زندان قرچک ورامین بسر می‌برد.

۵. ماری محمدی
ماری (فاطمه) محمدی، زندانی سیاسی سابق، شب یکشنبه ۲۲ دی ماه ۱۳۹۸، در جریان اعتراضات سراسری دی ماه امسال، حوالی میدان آزادی تهران بازداشت و به زندان قرچک ورامین منتقل شد.

تا لحظه تنظیم این گزارش از اتهامات مطروحه علیه وی اطلاعی در دست نیست.

پس از ساقط کردن هواپیمای مسافربری تهران – کیف، بر فراز آسمان استان تهران توسط نیروهای مسلح ایران، طی چند روز تجمعاتی در یادبود جانباختگان واقعه در چند شهر کشور برگزار شد. در پی این تجمعات شماری از تجمع کنندگان بازداشت شدند.

فاطمه (ماری) محمدی، زندانی سیاسی سابق و نوکیش مسیحی سابقه بازداشت و محکومیت دارد.

او پیشتر در تاریخ ۱۸ فروردین ۱۳۹۷ جهت محاکمه در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی احمدزاده حاضر و به اتهام “عضویت در گروه‌های تبشیری، فعالیت مسیحیت و اقدام علیه امنیت ملی از طریق تبلیغ علیه نظام” به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده بود. وی نهایتا در بهار سال گذشته با پایان دوران محکومیت از زندان آزاد شد.

این نوکیش مسیحی که در حال تحصیل در رشته مترجمی زبان انگلیسی، در واحد تهران شمال دانشگاه آزاد بود، روز شنبه ۳۰ آذرماه ۱۳۹۸، امکان ورود به دانشگاه را نیافت و به او بدون ارایه توضیحات بیشتر گفته شد ادامه تحصیل او در این دانشگاه ممکن نیست.

خانم محمدی هم‌اکنون در بند تازه تاسیس این زندان (باشگاه) بسر می‌برد.

۶- زهرا صادقی
زهرا صادقی پیشتر کارمند سازمان ملل بوده و جهت انجام وظیفه و الزامات کاری به کشورهای سودان و سپس عراق سفر کرده بود. وی در خردادماه سال ۹۷ پس از بازگشت از کشور عراق توسط نیروهای امنیتی در فرودگاه بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. نهایتا پس از تحمل ۸ ماه بازداشت در سلول‌های انفرادی این بند، در تاریخ ۸ بهمن‌ماه ۹۷ به بند زنان زندان اوین منتقل شد.

خانم صادقی نهایتا در اوایل دی ماه امسال از بند زنان زندان اوین به زندان قرچک ورامین منتقل شد.

زهرا صادقی توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به اتهام جاسوسی محاکمه و به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شد.

در جلسه دادگاه هیچ کدام از همکاری‌های وی با سازمان ملل به عنوان مصادیق اتهام عنوان نشده و تنها به دلیل سفری که سال‌ها پیش به درخواست یکی از دوستانش به کشور ترکیه انجام داده بود، اتهام جاسوسی علیه وی مطرح و از نظر قاضی ثابت شده است.

حکم صادره در دادگاه بدوی در مرحله تجدید نظر به ۳ سال حبس تعزیری کاهش پیدا کرده است.

وی متولد سال ۱۳۶۶ است و در سال ۱۳۹۲ نیز توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت و پس از سه ماه با تودیع قرار وثیقه از بند ۲۰۹ زندان اوین به صورت موقت آزاد شده بود.

خانم صادقی هم‌اکنون در بند تازه تاسیس این زندان (باشگاه) بسر می‌برد.

۷. زهرا زارع سراجی
زهرا زارع سراجی به همراه همسرش مرتضی نظری سدهی در تاریخ ۱۹بهمن ۹۶ بازداشت و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شدند. خانم زارع سراجی علی‌رغم پایان یافتن بازجویی‌ها و تحقیقات مقدماتی در ۷ اسفند، تا پایان فروردین ۹۷ در سلول انفرادی نگهداری و پس از آن به بند عمومی زنان اوین منتقل شده بود. وی نهایتا با تودیع قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی به صورت موقت و تا پایان زمان دادرسی از بند زنان زندان اوین آزاد شد.

خانم سراجی در مهرماه سال ۹۷ به همراه ۳ متهم دیگر این پرونده از جمله همسرش مرتضی نظری سدهی توسط دادگاه انقلاب بهارستان محاکمه شده بودند. طی حکم صادره توسط این دادگاه وی از بابت اتهام “تشکیل گروه غیرقانونی”، “نشر اکاذیب در فضای مجازی” و “تبلیغ علیه نظام ” به ۸ سال حبس تعزیری و پرداخت جزای نقدی محکوم شده بود. در بهمن ماه سال گذشته دادگاه تجدیدنظر پس از برگزاری جلسه دادرسی به اتهامات ۴ متهم این پرونده، کاهش حکم افراد را به وکیل پرونده ابلاغ کرد و بر اساس این حکم هر یک از متهمان پرونده به تحمل دو سال حبس تعزیری محکوم شدند.

نهایتا زهرا زارع سراجی مهرماه امسال در پی حضور در شعبه اجرای احکام شهرستان بهارستان بازداشت و جهت تحمل حبس به زندان قرچک ورامین منتقل شد.

خانم زارع سراجی هم‌اکنون در بند ۶ زندان قرچک ورامین بسر می‌برد.

۸. مریم ابراهیم وند
مریم ابراهیم وند، نخستین بار در تاریخ ۵ مرداد ۹۵ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و بازداشتگاه اطلاعات سپاه موسوم به بند ۲ الف زندان اوین منتقل شد. وی پس از ۳۵ روز بازداشت در سلول انفرادی و با پایان مراحل بازجویی، با تودیع قرار وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی (به صورت وجه نقد) از بازداشتگاه این نهاد امنیتی آزاد شد.

خانم ابراهیم وند مجددا در تاریخ ۳۱ تیرماه ۱۳۹۷ توسط ماموران اطلاعات سپاه بازداشت و از بابت اتهامات “نشر اکاذیب علیه سپاه، استفاده از اموال دولت و خیانت در امانت” توسط عباس مرادی و محمد شاملو دو بازپرس پرونده خود مورد تفهیم اتهام قرار گرفت. برای خانم ابراهیم وند از بابت این پرونده قرار وثیقه ۸ میلیارد تومانی صادر شده و اکنون بدون برگزاری جلسه دادگاه و به صورت بلاتکلیف در زندان قرچک ورامین بسر می‌برد.

همچنین هم‌پرونده‌ای وی محمدعلی آهنگران، پسر محمد آهنگران، نوحه خوان سرشناس است. محمدعلی آهنگران در تابستان ۱۳۹۷ توسط ماموران اطلاعات سپاه بازداشت و به بند دو الف زندان اوین منتقل شد. او نهایتا پس از ۱۰ روز با تودیع قرار وثیقه ۱ میلیارد تومانی به صورت موقت آزاد شده بود.

خانم ابراهیم وند هم‌اکنون در بند مشاوره ۲ زندان قرچک ورامین بسر می‌برد و گفته می‌شود از ورود به قسمت فرهنگی زندان و دریافت کتاب محروم شده است.

۹. الناز پاکروان
الناز پاکروان، متولد ۱۳۸۰، دیگر زندانی محبوس در این زندان است. خانم پاکروان عصر روز جمعه ۱۱ بهمن ماه در جریان یک تجمع اعتراضی که در اعتراض به بازداشت امیرحسین مقصودلو، خواننده ایرانی معروف به تتلو، در نزدیکی سفارت ترکیه در تهران برگزار شده بود، همراه با شمار دیگری از شهروندان توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان قرچک ورامین منتقل شده است.

اتهام مطروحه علیه الناز پاکروان “فعالیت تبلیغی علیه نظام و اجتماع و تبانی از طریق ایفای نقش لیدری در تجمع غیرقانونی” عنوان شده است.

خانم پاکروان در بند تازه تاسیس این زندان (باشگاه) نگهداری می‌شود.

زنان بازداشت شده در جریان اعتراضات آبان ماه
از روز جمعه ۲۴ آبان ماه ۹۸ معترضان در واکنش به افزایش قیمت بنزین در شهرهای مختلف به خیابان آمدند. محمد جواد کولیوند، نماینده مردم کرج در مجلس گفت این اعتراضات در روز اول جمعه ۲۴ آبان ماه در ۷۱۹ نقطه از کشور رخ داد. سید حسین نقوی حسینی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز روز دوشنبه ۴ آذرماه، آمار بازداشتی های اعتراضات اخیر را حدود ۷ هزار نفر اعلام کرد.

با دستور نهادهای امنیتی و قضائی از ساعات اولیه اعتراضات آبان و سپس دیماه، دهها تن از زنان بازداشت شده در جریان این اعتراضات به زندان قرچک ورامین، منتقل شدند. همزمان با انتقال این شهروندان، مسئولان زندان اقدام به تعطیل کردن سالن ورزشی زندان که فاقد استانداردهای اولیه مانند هواخوری، سیستم گرمایشی و سرمایشی است کرده و وسایل و تجهیزات موجود در آن را به انبار منتقل کرده‌اند. این اقدام در حالی است که اکنون حدود ۱۴۰۰ زندانی محبوس در این زندان از حق استفاده از باشگاه ورزشی محروم شده‌اند.

به مرور عمده بازداشت شدگان با تودیع قرار آزاد شدند اما همچنان متهمانی که تعداد آنان ۱۱ تن برآورد می‌شود اکنون در این سالن حاضر هستند و برای بازجویی به اتاق‌هایی که در بخش ورودی سالن ساخته شده منتقل می‌شوند و در آنجا مورد بازجویی قرار می‌گیرند. پس از پایان مراحل بازجویی در هر روز متهمان مجدد به سالن بازمی‌گردند. علاوه بر این افراد از جمله دیگر ساکنین این بند می‌توان به “زهرا صادقی” و “ماری محمدی” اشاره کرد. همچنین الناز پاکروان که در جریان یک تجمع اعتراضی در هفته اخیر در تهران بازداشت شده بود، به صورت بلاتکلیف در این سالن بسر می‌برد.

از دیگر موارد قابل توجه در این بند می‌توان به مادر بازداشت شده‌ای اشاره کرد که همراه با پسرش در جریان اعتراضات آبان دستگیر شده است و هم اکنون از نگرانی مضاعف در خصوص سرنوشت فرزندش در رنج است.

لازم به تاکید است، در کنار همه مشکلات و محدودیتهای جاری، به دستور مسئولین زندان این افراد حق رفتن به هواخوری و کتابخانه زندان را ندارند و از سوی دیگر از ارتباط با سایر زندانیان نیز محروم هستند.