Previous Next

‫فیلم؛ ویروس کرونا اینگونه وارد ایران می شود

رژیم جهل و جنایت جمهوری اسلامی مسئول مستقیم انتقال ویروس کرونا از چینی ها به ایران است

فیلم زیر؛ گزارش هموطنی از ‏فرودگاه استانبول: مسافران چينى را تنها شرکت‌ هوایی ماهان می پذيرد و آن‌ها را به ايران و از آنجا به چين منتقل می کنند!!

خفاشی خطرناکتر از کرونا در ایران هست+عکس


مدت کوتاهی است ویروسی کشنده به‌ نام کرونا که ظاهرا بر اثر خوردن سوپ خفاش! در چین، به‌ انسان سرایت کرده، به‌ سرعت، در جهان، در حال گسترش است.

بهداشت جهانی زنگ خطر را به‌ صدا در آورده و ضمن اعلام وضعیت اضطراری و اظهار نگرانی از گسترش آن، به‌ خصوص در کشورهایی که از نظام بهداشت ضعیف‌ تری رنج می‌برند، عنوان کرده که جهان با مشکلی واحد! روبروست و تنها با وحدت و مشارکت می‌توان بر آن غلبه کرد! و اکنون زمان، واقعیت‌هاست و نه ترس!

اما حال که زمان واقعیت‌هاست! و نه ترس! به‌ یک واقعیت بسیار مهمتر باید اشاره کنیم. ۴۱سال پیش در همین روزها، ویروسی هزاران بار کشنده‌ تر از ویروس کرونا! خفاش خون‌آشام، خمینی را از غارها و تونل‌های اعصار گذشته، سوار بر ایرباس، بر کشور ما فرودش آوردند!

فیلم زیر: با دیدگاههای این خفاش خون آشام آشنا شوید

ایران؛ زندگی زنی کارتن خواب: پسرم را دزدیدند

روایت تلخ از زندگی زنی کارتن خواب؛
آرزویم یک زندگی آرام بود

ایرنا: کودک همسری گاهی با عواقب سنگینی همراه می شود. دخترانی که در سن کم پای سفره عقد می‌نشینند، در واقع به شروع سال ها درد و رنج بله می‌گویند. شوهر نه حکم حامی را دارد نه نان آور و از همین جا است که زنجیره مشکلات پی در پی هم بر سر دخترک آوار می‌شود. مثل سارا. زنی که سه بار ازدواج کرد. در خرابه ها دو فرزندش را به دنیا آورد. یکی از پسرانش را ربودند و حالا یک بهبودیافته است.

سارا بچه دروازه غار است. چهار خواهر و یک برادر دارد. خانواده مادری سارا مصرف کننده و همیشه بساط تریاک در خانه شان آماده بود. دخترک قصه ما از همان کودکی به جای مشق زندگی با الفبای مصرف مواد مخدر آشنا شد. روزگار سارا در خانه پدری به همین شکل می گذشت که چهاردهمین بهار زندگی اش از راه رسید. برای سارا خواستگار پیدا شد. مردی که 15 سال از دخترک بزرگتر و وی نیز مصرف کننده تریاک بود.

چشم باز کردم پای بساط بودم
زن جوان روبرویم نشسته. چهره سبزه ای دارد و سختی های زندگی چینی شده و بر گوشه ای از صورت سارا جا خوش کرده است.
38 سال دارد اما به زنی 50 ساله می ماند. بر اثر مصرف مواد حالت لب و گونه هایش تغییر کرده، زیر چشم هایش گود افتاده و صورتی لاغر دارد اما مدت هاست که از زمان ترک اعتیادش در جمعیت طلوع بی نشان ها می گذرد. با این حال هنوز آثار درماندگی مصرف مواد، خماری و کارتن خوابی در چهره او مشهود است. دست پسرکی هفت ساله را گرفته و هرازگاهی قربان صدقه اش می رود. می گوید: همین بچه باعث شد ترک کنم. نمی خواستم مثل بچه های دیگرم دربه دری بکشد.

سارا نمی داند قصه زندگی اش را از کجا شروع کند. از تجربه کودک همسری اش یا زندگی در خرابه ها و تولد فرزندش در یک خانه خرابه. «من از ازدواج سردرنمی آوردم. چشم باز کردم پای سفره عقد نشسته بودم. حتی شوهرم را هم به درستی نمی شناختم و از زندگی زناشویی چیزی نمی دانستم». از سارا می پرسم چرا راضی به این ازدواج شدی که ادامه می دهد: نمی دانم. شاید چون نان خور اضافه بودم و خانواه ام می خواست مرا از سرش باز کند. اما خواهرهای دیگرم هم در همین سن و سال شوهر رفتند. محیط خانه ما تنش داشت. اذیت می شدیم.

سارا اما نمی دانست همسرش نیز مصرف کننده است. این را زمانی فهمید که دیگر دیر شده بود. آنقدر دیر که وقتی به خود آمد، دید نه تنها بساط تریاک همسر و دوستانش را فراهم می کند بلکه خودش هم پای بساط می نشست. «نمی دانستم چه کار می کنم. فکر می کردم چون همسرم انجام می دهد کار خوبی است و رفتارهای او را تقلید می کردم». در این مدت از میان فرزندان خانواده فقط سارا و یکی دیگر از خواهرهایش مواد مصرف می کردند. این درحالی بود که بعدها خواهر سارا ترک کرد ولی او به مصرف ادامه داد.

«16 سالم شده بود. دو سال از زندگی مشترکم می گذشت. باردار بودم و برای طلاق درخواست دادم. دیگر تحمل زندگی با همسرم را نداشتم. مدام درگیر می شدیم و عمرمان پای بساط مواد می گذشت. همسرم کار نمی کرد و دارو ندارمان را از دست داده بودیم. می خواستم فرزندم را نجات دهم اما نشد. پس از تولد فرزندم وی را به زور از من گرفتند». به اینجا می رسد گریه امانش را می برد. سارا حتی فرصت نکرد به پسر نوزادش شیر بدهد. «پسرم هم مرا ندیده. شاید فقط یک عکس از من دیده باشد. تاکنون با یکدیگر رودرو نشده ایم و فقط چندباری تلفنی با هم صحبت کردیم. پسرم هم مصرف کننده شده. خیلی سعی کردم او را هم مثل خودم به اینجا بیاورم و ترکش بدهم اما زیر بار نمی رود. پسرم شیشه و حشیش مصرف می کند». اینها را می گوید سکوت سنگینی میان گفت و گویمان حاکم می شود. بار دیگر اشک های سارا بر پهنای گونه اش سرازیر می شود. آه بلندی می کشد و زیرلب می گوید: اِی خدا.

پسرم را دزدیدند
پس از جدایی، سارا روزهای تلخ تری را تجربه کرد. خانواده پناهش نداد و آواره خیابان ها شد. آنقدر درد خماری می کشید که به هوای مصرف مواد سر از هر خانه درمی آورد. در همین اوضاع بود که با دومین مرد زندگی اش آشنا شد. تفاهم سارا و همسرش شاید اینبار مصرف مواد بود. در این مورد زن و شوهر هوای یکدیگر را داشتند و مواد سارا جور می شد. به حرف راحت است اما زندگی در خانه خرابه ها که پاتوق مصرف کنندگان مواد و کارتن خواب ها بود، برای سارا و خیلی از زنانی که مثل او آواره این خرابه ها شده بودند، برای هر کسی دور از ذهن و شاید غیرقابل باور است.

«اما واقعیت داشت. من جایی برای خواب نداشتم. گرسنه بودم و به اجبار تن به این ازدواج دادم. چون کاری از دستم ساخته نبود». سارا از همسر دومش باردار و در همان پاتوق مصرف، فرزندش متولد شد اما پس از چند روز وقتی چشم باز کرد تا فرزندش را در آغوش بگیرد و به او شیر بدهد متوجه شد نوزاد سرجایش نیست. سارا با بغض سنگینی می گوید: مواد می زدم و خمار می شدم. در همین وضعیت شاید وی را دزدیده با فروخته بودند، نمی دانم اما هرچقدر به همسرم التماس کردم او را برگرداند حرف نمی زد. اسمش علی بود. هنوز هم به دنبالش هستم. پس از ترک رفتم شکایت کردم و پرونده ای برایش تشکیل دادم. فقط یک عکس از دوران نوزادی اش دارم و سندی دیگر در دستم نیست که بتوانم ردی از او پیدا کنم.

آرزویم یک زندگی آرام بود
همین موضوع باعث جدایی سارا از همسر دومش شد. زیرا می دانست او نیز در گم شدن فرزندشان مقصر است. «هر روز به پاتوق ها سرک می کشیدم، پارک ها را می گشتم تا شاید ردی از پسرم پیدا کنم اما اثری از او نبود». در این میان در یکی از پاتوق های مصرف مواد مردی میانسال متوجه دلنگرانی و ماجرای زندگی سارا و کودک گم شده اش شد. «به من گفت کمکم می کند که پسرم را پیدا کنم. آن مرد هم مثل خودم مصرف کننده و کارتن خواب بود و کمی که از آشنایی مان گذشت با هم ازدواج کردیم».

سارا تعریف می کند که شاید اگر خانواده اش از وی حمایت می کردند و تنهایش نمی گذاشتند مجبور نبود به این ازدواج های اجباری تن بدهد. «تنها و درمانده بودم. نانی برای سیر کردن شکمم نداشتم و درد مصرف و خماری هم لحظه ای رهایم نمی کرد. شما جای من بودید چه کار می کردید؟ مگر من دلم می خواست 14 سالگی زن مردی تریاکی شوم؟ من هم دوست داشتم مثل خیلی از دختران دیگر زندگی آرامی کنار خانواده ام داشته باشم. درس بخوانم. دانشگاه بروم اما همین چیزهای عادی برای مردم، برای خیلی از ما آرزو است. آرزوهای دست نیافتنی».

سارا سومین فرزندش را باردار بود که خواهرش به سراغش آمد. «این خواهرم هم مواد مصرف می کرد اما وقتی به سراغم آمد متوجه شدم مدت ها است ترک کرده. زندگی آرامی را برای خودش ساخته بود و رضایت داشت. آدرس محلی که ترک کرده بود را به من داد و با التماس از من خواست که برای ترک به آنجا بروم».

زایمان در خانه خرابه
سارا هر روز خماری می کشید و پا به ماه بود. در همان درد خماری وحشت از این داشت که بعد از زایمان این فرزندش را هم از دست بدهد. «از دروغ های همسرم خسته شده بودم. به من قول داده بود که برای پیدا کردن پسرم کاری کند اما حمایتی نکرد. بدتر از آن مرا به خرابه ای پشت چهارراه سیروس برد تا زندگی کنیم. دیوارهای خرابه ریخته و تنها قسمت هایی از سقف آن باقی مانده بود. مرا آنجا رها می کرد و به دنبال مواد چند روز غیبش می زد. از تنهایی و وحشت خواب به چشمم نمی رفت.»
وقتی از سارا می پرسیدم شکمت را چطور سیر می کردی می گوید: همسایه ها که متوجه شده بودند باردارم دلشان می سوخت و غذا برایم می آوردند.

سارا فرزند سومش را نه در بیمارستان و به کمک قابله بلکه این بار خودش به تنهایی به دنیا آورد. با بغض و گریه می گوید: «کدام مادر فرزندش را در خرابه به دنیا می آورد؟ در تاریکی خانه خرابه با درد و رنج فرزندم را به تنهایی به دنیا آوردم و در آغوش گرفتم. می ترسیدم چشم باز کنم و او را هم نبینم.»

سارا دیگر از کارتن خوابی و خماری مواد خسته شده بودم. او وقتی به چشم دید خواهرش ترک کرده و زندگی خوبی برای خودش ساخته، پس از تولد سومین پسرش حسین او را در آغوش گرفت و برای ترک به انجمن طلوع بی نشان ها آمد. «حالا بیش از سه سال است که ترک کرده ام و لب به سیگار هم نمی زنم. همسرم را رها کردم و از او طلاق گرفتم. دیگر نمی خواهم ازدواج کنم. اینجا کارآفرینی می کنم و خرج خودم و پسرم را درمی آورم. می خواهم روی پای خودم بایستم و شاید یک روزی توانستم مستقل شوم».

زن جوان همچنان با خواهرش در ارتباط است و تنها دلگرمی های او بود که باعث شد سارا برای ترک قدم بردارد. «خواهرم خیلی دنبالم گشت تا مرا پیدا کند اما در نهایت موفق شد. چون او هم درد مرا می فهمید و به سراغم آمد. شاید اگر اعضای خانواده ام زودتر از این سراغم را می گرفتند هیچ وقت مجبور نبود تن به ازدواج های اشتباهی بدهم. حالا حس خوبی دارم و مثل افراد عادی زندگی می کنم. درست است که در این مرکز زندگی می کنم اما به آینده ام امیدوارم. آرزویم این است سرپناهی برای خودم مهیا کنم و پسرم را به جایگاه خوبی برسانم. دلم نمی خواهد حتی سراغ سیگار برود. از طرفی به دنبال پیدا کردن پسر دیگرم هستم و امیدوارم روزی پیدایش کنم».

سارا تنها قربانی مصرف مواد و شرایط نامساعد زندگی خانوادگی اش نیست بلکه ساراهای دیگر در سطح شهر، میان پرچین های بزرگراه ها، لابه لای درختان پارک ها یا خرابه ها و… بی سرپناه و با درد خماری مواد زندگی می کنند. شاید اگر دست یاری به سمتشان دراز شود از مردابی که داخل آن گرفتار شده اند بیرون بیایند و زندگی سالمی را از سر بگیرند.

سرقت از مجلس اعلای عراق برای هزینه‌ عروسی!

یکی از کارمندان نمایندگی مجلس اعلای عراق در تهران به سرقت میلیونی از این دفتر اعتراف و دلیل این کار خود را هزینه‌های هنگفت عروسی عنوان کرد.

به گزارش شرق، اوایل بهمن‌ماه، کارکنان دفتر نمایندگی مجلس اعلای عراق وقتی به محل کارشان در خیابان شریعتی تهران رفتند، موضوع آتش‌سوزی را به آتش‌نشانی گزارش کردند. بررسی‌های اولیه پس از اطفای حریق حکایت از این داشت که این دفتر مورد دستبرد قرار گرفته است.

سارق که مردی ۲۷ ساله و راننده این دفتر است، گفت: من تازه‌داماد هستم و هفت ماه قبل یکی از دوستانم که به مجلس رفت‌وآمد داشت، مرا برای شغل رانندگی در آن دفتر معرفی کرد تا اینکه به فکر دزدی از آنجا افتادم و پس از سرقت، شیر گاز را باز گذاشتم تا آثار جرم احتمالی را از بین ببرم. بعد هم طلا‌های مسروقه را به یک طلافروشی بردم و عوض کردم که مقداری از آن‌ها را به‌عنوان هدیه به همسرم دادم و مقداری را هم نگه داشته بودم تا در روز ولنتاین به او بدهم. هزار دلار را نیز نقد کردم و با پول خودروی پرایدم که قبلا فروخته بودم، یک خودروی ۲۰۷ خریدم. ۷۰ میلیون تومان از مبلغ مسروقه را هم برای رهن خانه دادم و بقیه پول را گذاشته بودم تا اقساط و بدهی‌هایی را که به‌خاطر مراسم ازدواجم داشتم، بپردازم.

فیلم؛ ویروس کرونا در اهواز: تمرین آمادگی است!

بیمارستان رازی – اهواز و فرار پرسنل به هنگام خروج بیمار از آمبولانس

رئیس بیمارستان به عصرجنوب می‌گوید، این ماجرا تنها یک تمرین آمادگی است برای مواقع ضروری و بیمار هم‌ تنها مبتلا به آنفولانزا بوده است!

شرکت های هواپیمایی که از “کرونا” آسیب دیدند

سهام شرکت‌های هواپیمایی در تلاش برای یافتن راه‌هایی به منظور مهار آسیب‌های احتمالی ناشی از شیوع ویروس کرونا و اجتناب از مواجهه با فاجعه تشکیلاتی هستند.

به گزارش بلومبرگ، آلن جویس، مدیرعامل شرکت هواپیمایی کانتاس ایرویز اظهار کرده که شیوع این ویروس که از شهر ووهان چین آغاز شد، ممکن است برخی از ایرلاین‌ها در آسیا را به فلاکت بکشاند. ایرلاین‌های متعددی ممکن است قادر نباشند به فعالیت ادامه دهند.این اتفاق ممکن است باعث شود سهام هواپیمایی کانتاس که در شاخص ایرلاین‌های آسیا – اقیانوسیه بلومبرگ در سال گذشته بهترین عملکرد را داشته است، با خوشحالی شاهد حذف رقیبان ضعیفش باشد. از سوی دیگر دشوار است به شرکت بزرگی اشاره کرد که به شکل ملموسی نسبت به اوضاع جاری نگران باشد.اگرچه صنعت هواپیمایی همواره در آستانه سودآوری بوده اما یکی از دلایل اصلی این بوده است که بسیاری از شرکت‌های هواپیمایی تحت کنترل سهامدارانی قرار دارند که همواره حواسشان است کسب و کارشان از شرایط دشوار به سلامت عبور کند.
تجربه اپیدمی سارس
تاثیر اپیدمی جدید احتمالا شدید خواهد بود. طبق گزارش انجمن بین‌المللی حمل و نقل هوایی یاتا، در سال ۲۰۰۳ اپیدمی سارس باعث شد شرکتهای هواپیمایی آسیا-اقیانوسیه ۶ میلیارد دلار در درآمد ضرر کرده و هشت درصد از ترافیک هوایی خود را از دست بدهند.البته ممکن است تاثیر این اپیدمی موقتی و کوتاه باشد. ویروس های کرونا، بیماری های زمستانی هستند که تا اواخر بهار دیگری خبری از آنها نیست. اگر تدابیر کنترل کننده به خوبی و به شکل موثری اجرا شوند، روند بهبود سریعتر روی می‌دهد.اگر به تجربه سارس نگاه کنیم، شیوع اپیدمی افزایش تقاضا از سوی گردشگران و مسافران بیزنسی را محدود می‌کند. همچنین این حقیقت مطرح است که مردم در سراسر جهان در واکنش به شیوع یک ویروس در چین یکباره دست از سفر نمی ‌کشند و احتمالا در بسیاری از کشورها گردشگران ترجیح خواهند داد به مقاصد نزدیکتری سفر کنند. این امر به نفع پروازهای داخلی خواهد بود که نسبت به پروازهای بین المللی طولانی مدت ایرلاین‌ها سودآورتر می‌شوند.

اپیدمی جدید یک مشکل داخلی و منطقه‌ای است
بازار چین بسته مانده است. حدود دو سوم از ترافیک هوایی که به فرودگاه های چین می‌رود توسط شرکتهای چینی یا شرکت “کاتای پسیفیک ایرویز” در هنگ کنگ انجام می ‌شود. ترافیک شرکت های دیگر از مبدا یا به مقصد چین تنها حدود ۵.۷ درصد از بازار جهانی را تشکیل می‌ دهد و بنابراین شرکت های چینی بزرگترین شوک مالی را متحمل خواهند شد.اما برخی از ایرلاین‌ها آسیب پذیرتر از سایرین هستند.در تایلند که مقصد اصلی گردشگران چینی است، چهار شرکت هواپیمایی با رقابت شدیدی روبرو هستند که درآمد حاصل از پروازهای مسافربری آنها را کمتر از هزینه ‌های عملیاتی کرده و باعث شده این شرکتها حدود سه چهارم از سرمایه بازارشان را در سه سال و نیم گذشته از دست بدهند. هر چهار شرکت نتوانسته‌ اند از محل درآمدی که داشته ‌اند بهره بپردازند و تنها شرکت “تای ایرویز اینترنشنال” می‌تواند جریان نقدی آزاد مثبت داشته باشد.

شرکت “بانگوک ایرویز” و “نوک ایرلاینز” به دلیل پشتوانه‌ های مالی مناسب در چند ماه آینده ممکن است عملکرد خوبی داشته باشند در حالی که شرکت “تای ایرویز” که سال گذشته در آستانه ورشکستگی بود، سهم عمده ‌اش متعلق به دولت است و “آسیا اویشین” بازوی محلی امپراتوری “ایر آسیا” است و احتمالا روی حمایت شرکت مادر خود حساب می‌ کند.شرکت “گارودا اندونزی” مانند “تای ایرویز” تحت کنترل دولت قرار دارد و شرکت “پال هولدینگز” توسط لوچیو تان، میلیاردر فیلیپینی کنترل می‌شود.شرکت “آسیانا ایرلاینز” و “ویرجین استرالیا هولدینگز” هم سالهاست با مشکلات دست و پنجه نرم می ‌کنند اما اولی در دسامبر مورد حمایت مالی کنسرسیومی از سرمایه گذاران داخلی قرار گرفت و دیگری توسط ایرلاین ‌های خارجی حمایت می‌ شود که مایل هستند کانتاس را در بازار خانگی خود عقب نگه دارند.در چین هم وضعیت مشابهی دیده می‌شود. تنها “ایرچاینا” همواره جریان نقدینگی آزاد مثبت داشته است و سایر شرکت های هواپیمایی هم از حمایت مالی برخوردارند و دغدغه‌ ای بابت مذاکره قریب الوقوع با طلبکاران ندارند.

شلاق برای یک گردشگر بخاطر نوشیدن مشروب


دادستان عمومی و انقلاب شهرستان طبس در تشریح پرونده شرب خمر که توسط برخی افراد تور گردشگری رخ داده است گفت: روز جمعه ۱۱ بهمن ۹۸ یک تور گردشگری به شهرستان طبس سفر کرده بود که برخی افراد در آن مرتکب جرم شده و به آن اعتراف کردند.

به گزارش تسنیم، حجت الاسلام امیر زارع حسینی گفت: شهرستان طبس به خاطر وجود آستان مبارک حضرت حسین بن موسی الکاظم علیه السلام مورد توجه زائران است که در کنار این حضور باید قانون و مقررات جمهوری اسلامی از جمله حجاب و شئونات اسلامی را رعایت کنند و از رفتار‌های هنجارشکنانه پرهیز کنند.

این مقام قضایی گفت: متاسفانه در کنار مزایای گردشگری، یکسری آسیب‌هایی نیز وجود دارد که باید اصلاح شود تا مشکلات و ناهنجاری‌ها ایجاد نشود و موجب نگرانی و ناراحتی مومنین و متدینین نشود.

زارع حسینی تصریح کرد: متاسفانه در روز‌های گذشته اخباری حاصل شد که برخی گردشگران در شهرستان طبس رعایت قوانین را نکردند و در منطقه کال جنی، شرب خمر کرده و بر اساس تصاویر موجود شئونات اسلامی رعایت نشده است.

دادستان شهرستان طبس افزود: در این پرونده بیش از یک و نیم لیتر مشروبات الکلی از اتوبوس حامل گردشگران کشف شد که در تصاویر و فیلم‌های موجود شخصی نیز شرب خمر کرده که بعد از طی مراحل قانونی رای صادر شد و، چون متهم اعتراض به رای نداشت، اجرایی شد.

وی گفت: طبق قانون ۲۶۴ و ۲۶۵ مجازات اسلامی ۸۰ ضربه شلاق حدی دارد که برای این پرونده به اجرا درآمد.

فیلم؛ این سخنان باعث ممنوع‌الکاری خواننده شد

فیلم زیر: این سخنان مهدی یراحی در کنسرت آذر ماه۹۸ در اهواز باعث ممنوع‌الکاری وی شده است

حکومت به آخر خط خود رسیده و تحمل کوچکترین اعتراضی را ندارد

مهدی یراحی، خواننده پاپ ایرانی، پس از این که در کنسرت‌هایش در کرج و اهواز، آهنگ‌هایی را به کشته شدگان اعتراضات آبان ماه تقدیم کرد، ممنوع‌الکار شده است.

او در یک پست اینستاگرامی نوشت: «روند اخذ مجوز براى اجراهاى من در تمامى كنسرت‌هاى تهران و شهرستان‌ها مسدود و مجوزهاى از پيش صادر شده لغو شده‌اند.»

انتخاب شاعر منتقد به حذف برنامه فجر منتهی شد

انتخاب شاعر منتقد به حذف بخش شعر جوان جشنواره شعر فجر منتهی شد

خبرگزاری هرانا – روابط عمومی بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، شامگاه جمعه پس از بالا گرفتن اعتراضات جریانات تندرو، نسبت به انتخاب سارا متقی، شاعر منتقد به عنوان یکی از شاعران برگزیده بخش ویژه، اعلام کرد: بخش ویژه شعر جوان جشنواره شعر فجر در فرصتی دیگر برگزار می‌شود. بنابراین بخش جنبی جشنواره شعر فجر (ویژه شعر جوان) در مراسم اختتامیه دوره چهاردهم شعر فجر برگزار نخواهد شد. جریانات تندرو سارا متقی را به توهین به “اعلام تنفر نسبت به جمهوری اسلامی و استهزای دختر قاسم سلیمانی” متهم می‌کنند و در روزهای اخیر اعتراضات زیادی را نسبت به انتخاب این شاعر جوان اهل رشت به عنوان برگزیده شعر ساماندهی کرده‌اند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از خبرگزاری فارس، روابط عمومی بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان شامگاه جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۹۸ طی بیانیه‌ای اعلام کرد که بخش جنبی جشنواره شعر فجر (ویژه شعر جوان) در مراسم اختتامیه دوره چهاردهم شعر فجر برگزار نخواهد شد.

در این بیانیه بدون اشاره به جزئیات، آمده که نظر به «ابهامات مطرح‌شده» درباره این بخش، بخش ویژه شعر جوان پس از بررسی‌های لازم در «فرصت دیگری» برگزار خواهد شد.

خبرگزاری فارس با انتقاد از لغو این بخش در جشنواره شعر فجر نوشته است: “تصمیم برای حذف این بخش، نشان می‌دهد اراده‌ای برای کنار گذاشتن شاعر هتاک، وجود نداشته و دست‌اندرکاران جشنواره به جای این کار، تصمیم به حذف بخش جوان گرفته‌اند”.

این رسانه نزدیک به نهادهای امنیتی مدعی شده که این تصمیم “با نظر مستقیم محسن جوادی، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و پس از انتقاد گسترده رسانه‌ها” گرفته شده است.

از سوی دیگر این خبرگزاری بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایران را به “جایزه دادن به نمایندگان جریان‌های تابلودار جریان به اصطلاح روشنفکری و کسانی که به روشنی علیه نظام جمهوری اسلامی موضع گرفته بودند” محکوم کرده است.

پیشتر در تاریخ ۱۱ بهمن ماه ۱۳۹۸، هیئت داوران بخش ویژه چهاردهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر، نتایج نهایی داوری اشعار رسیده به این بخش را اعلام کرد و سارا متقی، شاعر منتقد به عنوان یکی از شاعران برگزیده بخش ویژه جشنواره معرفی شده بود.

در پی این رخداد، جریانات تندرو سارا متقی را به توهین به “اعلام تنفر نسبت به جمهوری اسلامی و استهزای دختر قاسم سلیمانی” متهم می‌کنند و در روزهای اخیر اعتراضات زیادی را نسبت به انتخاب این شاعر جوان اهل رشت به عنوان برگزیده شعر ساماندهی کرده‌اند.

فعال مدنی زن کُرد به زندانی در سنندج منتقل شد

پروین ادوایی، جهت تحمل حبس به کانون اصلاح و تربیت سنندج منتقل شد. این فعال مدنی کُرد در دادگاه بدوی به ۵ سال زندان محکوم‌شده بود که این حکم پس از اعتراض در دادگاه تجدیدنظر به دو سال زندان کاهش یافت.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، روز پنج شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، پروین ادوایی، جهت تحمل محکومیت دوساله خود به کانون اصلاح و تربیت سنندج منتقل شد.

خانم ادوایی بابت اتهام «همکاری با یکی از احزاب کرد اپوزسیون حکومت ایران (پژاک)» توسط دادگاه انقلاب مریوان، به ۵ سال زندان محکوم‌شده بود که این حکم پس از اعتراض و رسیدگی دوباره در دادگاه تجدیدنظر به ۲ سال حبس کاهش یافت.

این فعال کُرد روز شنبه، ۵ مرداد ۹۸، توسط مأموران امنیتی در مریوان و در منزل پدری خود بازداشت پس از گذشت ۹۰ روز بازداشت با تأمین وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی از کانون اصلاح و تربیت سنندج به‌صورت موقت آزاد شد.

منابع مطلع در این رابطه به کمپین گفته بودند: «مأموران امنیتی روز شنبه ۵ مرداد پس از بازداشت خانم ادوایی در منزل پدری ایشان و پس از بازرسی منزل برخی از لوازم شخصی این شهروند را نیز ضبط کردند.»

روز یکشنبه هفتم مهرماه سال جاری خانم ادوایی از بازداشتگاه اداره اطلاعات به کانون اصلاح و تربیت سنندج که به بند زنان این شهر شناخته می‌شود منتقل شده بود.

گفته می‌شود که خانم ادوایی پیش از بازداشت پیگیری پرونده آزار جنسی یک کودک از اهالی روستای «سلین هورامان» بوده و همچنین از فعالان مدنی شهر مریوان در حوزه‌های زنان و کودکان نیز بوده است.