Previous Next

اولین بخش نظامی زنان عربستان سعودی افتتاح شد

به گزارش اسپوتنیک به نقل از روزنامه « عرب‌نیوز»، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح عربستان سعودی اولین بخش نظامی زنان را افتتاح کرد.هدف از افتتاح این واحد، جذب زنان در ارتش و برآورده کردن نیازهای نیروهای مسلح از میان زنان سعودی است.

وزارت دفاع عربستان سعودی اعلام کرد:«در راستای تحقق برنامه نظامی تا سال 2030 برای اولين بار زنان مي‌توانند وارد ارتش شوند.زنان می‌توانند در بخش نيروی زمينی، هوايی، دريايی، پدافند هوايی، بخش موشکی و همچنين بخش خدمات پزشکي مشغول به فعاليت شوند.

​براي اولين بار است که آنها می‌توانند در تمامی بخش‌های ارتش با درجه نظامی استخدام شوند. بحث حضور زنان در بخش‌های مختلف دولتی جزئی از برنامه‌های محمد بن سلمان در راستای چشم‌انداز 2030محسوب می‌شود.

دزدیهای پاسدار قالیباف؛ احضار روزنامه‌ نگار افشاگر

یاشار سلطانی در صفحه شخصی‌اش در توییتر از احضار خود به دادسرا به دلیل شکایت محمدباقر قالیباف، شهردار پیشین تهران و یکی از نامزدهای انتخابات مجلس در سال ۹۸ خبر داده است. او هدف قالیباف را “ساکت کردن” خود خوانده و تأکید کرده: «اگر کسی در دستگاه‌های نظارتی جرأت پرسش از قالیباف را ندارد، من در دادگاه افکار عمومی از او خواهم پرسید.»

یاشار سلطانی، مدیرمسئول سایت “معماری نیوز” بود که به دلیل افشاگری در مورد سوءاستفاده‌های شهرداری و فساد گسترده مالی در این سازمان در دوران قالیباف به زندان انداخته شد. یاشار سلطانی در توییت خود نوشته پرونده تخلفات قالیباف نزد شورای نگهبان است و “حق مردم است که در جریان آنها قرار بگیرند.”

اعتصاب غذای زندانی سنی مذهب بلوچ در زندان اوین

خبرگزاری هرانا – اسماعیل گرگیج، شهروند بلوچ محبوس در زندان اوین، از روز یکشنبه ۲۹ دی ماه دست به اعتصاب غذا زده است. اعتصاب غذای این زندانی در اعتراض به عدم انتقال وی از زندان اوین به زندان محل زندگی خود صورت گرفته است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، اسماعیل گرگیج، شهروند بلوچ محبوس در زندان اوین، از روز یکشنبه ۲۹ دی ماه ۱۳۹۸ دست به اعتصاب غذا زده است.

اعتصاب غذای این زندانی در اعتراض به عدم انتقال وی از زندان اوین به زندان محل زندگی خود صورت گرفته است.
خانواده آقای گرگیج هر هفته برای ملاقات این شهروند زندانی باید از استان سیستان و بلوچستان به تهران سفر کنند که با توجه به مسافت طولانی و خطرات جاده‌ای، آقای گرگیج خواستار انتقال به زندان شهرستان محل زندگی‌ خود است.

اسماعیل گرگیج در سال ۹۶ به دلیل فعالیت های خود در فضای مجازی توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مدت ۳ ماه در بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری شده بود.

این زندانی سنی مذهب بلوچ در آذرماه سال ۹۷ توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی از بابت اتهام “اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی” به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. این حکم در اسفندماه همان سال در مرحله تجدید نظر به ۴ سال و ۹ ماه حبس تعزیری کاهش پیدا کرد.

اسماعیل گرگیج، ۳۲ ساله است و هم اکنون در بند ۸ زندان اوین به سر می‌برد.

بسیاری از زندانیان در ایران به عنوان آخرین راه برای رسیدن به خواسته‌هایشان دست به اعتصاب غذای اعتراضی می‌زنند. بسیاری از این اعتصاب‌ها در اعتراض به عدم رسیدگی به مشکلات پرونده، مراعات نشدن حقوق زندانی و یا بازداشتی و بلاتکلیفی‌های بلندمدت بوده است.

سقوط هواپیما؛ شیراز: بازداشت صدابردار و فیلم‌ساز

خبرگزاری هرانا – علی فرمانی، صدابردار و فیلم‌ساز اهل شیراز توسط نیروهای اطلاعات سپاه این شهر بازداشت شده است. بازداشت وی در جریان تجمعات مردمی در معالی آباد شیراز و ابراز همدردی با خانواده قربانیان شلیک پدافند و سقوط مرگبار هواپیمای مسافربری توسط نیروهای سپاه صورت گرفته است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از رادیو زمانه، روز یک‌شنبه ۲۲ دی ماه ۱۳۹۸، علی فرمانی، صدابردار و فیلم‌ساز اهل شیراز بازداشت شده است.

بر اساس این گزارش، علی فرمانی ۳۳ ساله به جهت ابراز همدردی با خانواده‌ جان‌باختگان هواپیمای اکراینی و روشن کردن شمع و ادای احترام به درگذشتگان این حادثه به معالی‌آباد شیراز رفته بود که توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

در این گزارش آمده است که وی توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت شده و پس از بازداشت به محل نامعلومی منتقل شده است.

او از زمان بازداشت تنها دو تماس کوتاه تلفنی با خانواده‌ خود داشته است.

لازم به ذکر است علی فرمانی به عنوان صدابردار فیلم “علی‌آقا”، ساخته‌ کامران حیدری، در سال ۲۰۱۸ میلادی نماینده‌ ایران در جشنواره‌ بین‌المللی “ایتفا” و کاندیدای جایزه‌ بهترین صدابرداری از جشنواره‌ “سینما حقیقت” در سال ۱۳۹۷ بود.

گفتنی است، در نخستین ساعات روز چهارشنبه ۱۸ دی ماه ۹۸، پرواز شماره ۷۵۲ خطوط هوایی اوکراین با ۱۷۶ سرنشین، توسط پدافند هوایی سپاه پاسداران ساقط شد. صبح شنبه ۲۱ دی ماه، ستاد کل نیروهای مسلح با انتشار اطلاعیه‌ای ضمن تایید این واقعه مدعی شد که هدف گیری هواپیمای مسافربری غیرعمدی و ناشی از خطای عامل انسانی بوده است. این موضوع منجر به موجی از اعتراضات به خصوص در دانشگاه‌های مختلف کشور شد.

روز سه شنبه ۲۴ دی ماه، غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضاییه از بازداشت دستکم ۳۰ شهروند در جریان تجمعات و اعتراضات مردمی اخیر خبر داده بود.

مصوبه جدید: برای خروج از کشور باید مالیات داد

با تصویب مجلس شورای اسلامی ‌در جلسه علنی روز سه‌شنبه از این پس سازمان مالیاتی ایران مکلف است بابت خروج هر مسافر ایرانی از کشور مبلغی را به عنوان مالیات دریافت کند. این مالیات باید هر بار به ازای خروج از مرزهای هوایی، دریایی و زمینی محاسبه شده و به حساب درآمد عمومی نزد خزانه‌داری کل کشور واریز شود.

طبق این مصوبه دارندگان گذرنامه‌های سیاسی و خدمت، خدمه وسائل نقلیه عمومی زمینی و دریایی و خطوط پروازی، دانشجویان شاغل به تحصیل در خارج از کشور، بیمارانی که با مجوز شورای پزشکی جهت درمان به خارج از کشور اعزام می‌گردند، دارندگان پروانه گذر مرزی و مرزنشینان، جانبازانی که برای معالجه به کشورهای دیگر اعزام می‌شوند، زائران اربعین و ایرانیان مقیم خارج از کشور که دارای کارنامه شغلی از وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی هستند از پرداخت این مالیات مستثنی هستند.

ماله کش اعظم به شعور نداشته خودش توهین کرد


زینت میرهاشمی

تهدید ماله کش نظام در اوج بحران رژیم

روز دوشنبه ۳۰ دی محمد جواد ظریف معروف به ماله کش نظام برای پاسخگویی در مجلس ارتجاع حضور پیدا کرد. وی که در چندی پیش در مورد وجود پولشویی و قدرت جریانهای خاص برای جلوگیری از تصویب لایحه پولشویی و پیوستن به FATF صحبت کرده بود، در این جلسه حرفهای قبلی را انکار کرد. این ماله کش نظام نقش خودش در دفاع از توان موشکی رژیم در خارج از مرزها را بی همتا دانست و تاکید کرد که مدافع سر سخت سیاستهای نظام در منطقه است.

ظریف به شعور نداشته خودش توهین کرد و رژیم ولایت فقیه را از پولشویی مبرا دانست. این کارگزار دیپلماسی رژیم در حالی که درهای مماشات و لاس زدن با اروپائیها را بسته دیده، سه کشور اروپایی را به خارج شدن جمهوری اسلامی از پیمان منع گسترش سلاح هسته ای، در صورت ارجاع پرونده برجام به شورای امنیت، تهدید کرد.

پرتاب موشک به پایگاه عین الاسد، البته آن چنان دقیق جان سربازان آمریکایی به خطر نیوفتد و زدن موشک به هواپیمای اوکرایینی برای تداوم بحران و حفظ آبروی بر باد رفته، تیر خلاصی به مناسبات بین المللی رژیم بعد از قیام آبان بود.

همانگونه که لغو ۵ مرحله ای تعهدات برجامی اثری در کاهش تحریمهای ایالات متحده و امتیاز گیری مورد دلخواه از اروپائیها نداشت، خروج از پیمان گسترش سلاحهای هسته ای هیچ بن بستی را به روی رژِیم باز نخواهد کرد و برعکس فشار بر گرده رژیم بیشتر خواهد شد. فعال شدن مکانیسم حل اختلاف که از طرف سه کشور اروپایی به کمیسیون مشترک برجام ارجاع شده، در صورت پایان مهلت داده شده به شورای امنیت ارسال خواهد شد. در ادامه آن تحریمهای شورای امنیت به صورت خودکار به جریان خواهد افتاد.

هیچکدام از قدرتهای جهانی و منطقه برای طرحهای پیشنهادی جواد ظریف و روحانی در رابطه با امنیت خلیج فارس حاضر به قبول مسئولیت نشدند و بر عکس علاوه بر ارسال نیرو از طرف ژاپن به خلیح فارس، تعداد بیشتری از کشورهای اروپایی مانند فرانسه، آلمان، بلژیک، دانمارک، یونان، ایتالیا، هلند و پرتغال به طرح امنیتی اروپائیها برای حفاظت منافع خودشان در تنگه هرمز پیوستند.

بدین ترتیب کشتی دزدی به عنوان یک شیوه فشار و اخاذی از طرف رژیم کاربرد خودش را از دست داده و اروپائیها با وجود ادامه سیاست مماشات، تهدید رژیمِ در آستانه زوال را جدی نخواهند گرفت.

ایران؛ صبح‌ها با ترس و نگرانی بیدار می‌ شویم


عباس عبدی روزنامه‌نگار در روزنامه شهروند نوشت: چندی پیش در متنی توضیح دادم که تحمل این حد از تنش روانی برای مردم عادی که سهل است، برای فعالان سیاسی نیز قابل تصور نیست. پیشتر نیز با کمک‌گرفتن از یک مفهوم در فیزیک و مکانیک؛ یادداشتی را با عنوان «خستگی اجتماعی» در شرح همین نکته مهم نوشته بودم. اکنون می‌بینیم که تعدادی از کارشناسان این حوزه بیانیه‌ای را امضا کرده‌اند که نسبت به وضع تنش‌آمیز جامعه از حیث روحی و روانی هشدار داده‌اند؛ و این هشداری جدی است.

میزان مراجعات مردم به مشاوره‌های روحی و روانی طی دوماه گذشته افزایش یافته است. بخشی از این افراد دچار عوارض روحی و روانی شده‌اند. ممکن است پرخاشگر یا گوشه‌گیر شوند. عوارض روانی در روابط خانوادگی و شخصی ایجاد اختلال می‌کند و دیگران را نیز دچار مشکل خواهد کرد. اخیرا یکی از نزدیکان با من صحبت می‌کرد که توان تحمل این حد از تنش را نداریم. هر آن منتظر واقعه‌ای هستیم. صبح‌ها با ترس و نگرانی بیدار می‌شویم. دخترم با ترس و لرز تلفن‌همراهش را روشن و گریه می‌کند.

گزارش‌ها نشان می‌دهد در مناطقی که در آبان‌ماه اعتراضات زیاد بود، مراجعه به مشاور برای رسیدن به تعادل روحی و روانی زیاد شده است. مردم با این‌گونه مسائل فقط در یک جبهه مواجهه ندارند، بلکه نگاه آنان به آینده‌ای است که همراه با امیدواری نیست؛ مسأله تورم و مشکل تأمین معاش و نیاز‌های روزمره از خوراک و بهداشت گرفته تا مسکن و حمل‌ونقل، مسأله ناامنی و افزایش مشکلات رفتاری در عرصه اجتماعی نیز موجب خراش روحی و روانی آنان شده است.

اخیرا فیلم کوتاهی دیدم که به‌ظاهر مربوط به شهر شهریار در نزدیکی تهران بود. در این فیلم وسط خیابان و روز روشن و با وجود ترافیک، حدود ۱۰ جوان با شمشیر و چماق به جان یکدیگر افتاده بودند و بی‌رحمانه یکدیگر را می‌زدند و مردم نیز درحال فرار از معرکه بودند. چنین تصاویری چنان آزاردهنده است که حد و اندازه آن قابل تصور نیست.

۴۰درصد جامعه ایران درگیر مشکلات روانی است

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اعلام کرد که «بیش از 40 درصد جامعه درگیر مشکلات روحی روانی‌اند». او همچنین گفت که مشکلات «سلامت روان، ناامیدی و یأس و به بن‌بست رسیدن، موجب افزایش خودکشی» در ایران شده است.

رسول خضری سن خودکشی در ایران را هم رو به کاهش خواند و گفت قبلاً در استان‌های کرمانشاه، تهران و ایلام شاهد خودکشی بودیم، اما در حال حاضر در کل استان‌ها به‌ صورت متوسط خودکشی رو به افزایش می‌رود.

او با بیان این که ایران کشور پر استرسی است و از نظر مصرف مواد مخدر رتبه اول دنیا را دارد، این عوامل را از جمله دلایل افزایش خودکشی در ایران عنوان کرد.

چرا ایران یکی از ۱۰ کشور افسرده دنیاست؟

گزارشی از دلایل افسردگی در بین نوجوانان ایرانی و مسائلشان در مراجعه به روانشناسان

براساس گفته‌های این روانشناس، پس از بحران بلوغ، نوبت به بحران هویت در نوجوانان می‌رسد: «در این سن آن‌ها نه بچه اند و نه جوان و از هر گروهی خارج می‌شوند. بحران هویت که از ۱۳ تا ۱۸ سالگی شروع می‌شود؛ من کی هستم، چی هستم، قوی‌ام، خوشگل‌ام، دوست‌داشتی‌ام؟ و در این سن به سمت الگو‌ها می‌روند و الگوی لباس و سبک زندگی دیگران را تقلید می‌کنند.

تا پایان سال اول متوسطه دوم، شاگرد اول کلاس بود، اما در این سال و تابستان پیش از شروع سال دوم، شرایط آرام‌آرام تغییر کرد و «امیرعلی» دیگر آن آدم سابق نبود. می‌گوید مدام فکر‌هایی به سرش می‌زد «که چی؟ درس و دانشگاه و اصلا زندگی کنیم که چه شود؟»

به گزارش شهروند، سال دوم متوسطه برای دانش‌آموزی که پیش از این صدم‌به‌صدم نمره‌هایش حساب‌و‌کتاب داشت، با میز آخرنشینی و هدفون در گوش و گه‌گاهی هم چند نخ سیگار و معدلی بی‌سابقه به پایان رسید و این آغاز دوران تازه‌ای بود: «روزگار بی‌رغبتی به هر موضوعی که پیش از این مهم بود و نصیحت‌های مشابه و اعصاب‌خردکن خانواده و معلمان.»

تغییرات روحی و روانی در سنین نوجوانی البته به امیرعلی و چندین مورد خاص خلاصه نمی‌شود و به نظر می‌آید رفته‌رفته افسردگی نوجوانان ایرانی افزایش یافته و حالا به مشکلی عمومی تبدیل شده است.

«زمان می‌گذرد، اما آثار پریشانی می‌ماند»

امیرعلی همین چندماه پیش در کنکور سراسری شرکت کرد، اما زمان چندانی را به درس‌خواندن برای شرکت در این ماراتن نفسگیر اختصاص نداد: «یک ماه درس خواندم و انتظار زیادی هم ندارم. برای من که حتی نمی‌دانم چه رشته‌ای و دانشگاهی خوب است همان بهتر که قبول نشوم.»

او می‌گوید که حتی نمی‌داند این بی‌رغبتی و پریشان‌حالی از کجا آمده است: «من غیر از چندسالی که تهران درس خواندم، دیگر سال‌ها را دانش‌آموز مدرسه نمونه زاهدان بودم. یعنی شرایط معلم و مدرسه متفاوت یا حداقل نسبت به دیگر مدارس بهتر بود. این دو‌سال یک اضطرابی سراغم آمد. انگار که مسائل دیگری برای مهم شده باشد یا اصلا هیچ مسأله‌ای مهم نباشد. الان شرایط جور دیگری است؛ یک حالتی که انگار زمان می‌گذرد، اما آثار پریشانی می‌ماند.»

آن‌طور که امیرعلی می‌گوید، در همین مدرسه آن‌ها چندین دانش‌آموز دیگر هم شرایطی مشابه او پیدا کردند: «تغییر که وجود داشت. مثلا بچه‌هایی سیگاری می‌شدند یا گل می‌کشیدند که هیچ‌وقت فکرش را نمی‌کردیم. اصلا خودشان هم فکر نمی‌کردند روزی سیگار دست‌شان بگیرند. بعضی البته برگشتند و دوباره سراغ درس رفتند، اما بعضی نه.»

روایت مشابه توضیحات امیرعلی را «یاسین» هم دارد. او دانش‌آموزی درسخوان در یکی از مدارس یاسوج بود و حالا دانشجوی دانشگاه پیام‌نور است. خودش می‌گوید علاقه‌ای به درس و دانشگاه ندارد، اما روانشناسی پیام‌نور را انتخاب کرده تا بیکار مطلق نباشد و شاید هم نکته‌ای در کتاب‌ها پیدا کند: «از سال آخر راهنمایی حس‌های عجیبی سراغم می‌آمد، اما سعی می‌کردم جدی نگیرم. بعد از یک مدت سراغ روانشناس رفتم. چند جلسه البته؛ و برایم جالب بود. مرحله بعد روانپزشک بود و یک‌سری قرص که خودم جست‌و‌جو کردم و فهمیدم خیلی ضرر ندارند. خیلی شدید نبودند.» او البته به قرص‌هایی با دوز و اثر بالاتر هم رسید و یک مرحله هم شوک‌درمانی: «شوک حس بدی داشت. انگار که بخشی از خاطرات و حافظه از بین برود. چندبار هم قرص‌ها را کنار گذاشتم، ولی سرخود که اشتباه بود. الان هم دقیقا نمی‌دانم باید چه کاری انجام دهم. اصلی‌ترین مشکلم هم بی‌حالی و بی‌حسی نسبت به هر چیزی ا‌ست.»

تغییر حالت روحی البته به دانش‌آموزان مستعد و درسخوان محدود نمی‌شود و در بین نوجوانان با هر نوع روحیه و سبک زندگی ممکن است رخ دهد. «ماهان» دانش‌آموزی در غرب تهران است که می‌گوید «هیچ‌گاه درسخوان و بچه‌مثبت» نبود، ولی با اضطراب و افسردگی سال‌ها دست‌و‌پنجه نرم کرده است: «من دوست نداشتم بگویم افسرده‌ام. گفتنش بین دوستانم خنده‌دار می‌شد، ولی خیلی وقت‌ها حس‌های بدی بی‌دلیل سراغم می‌آمد. خانواده هم متوجه شده بود. انگار مدرسه چیزی به خانواده گفته بود. چندجلسه‌ای مشاوره رفتم، ولی بعد از جلسات مشاوره حسم خیلی بد می‌شد. مخصوصا همان لحظات اول بعد از جلسه مشاوره خیلی خشمگین و خیلی عصبی می‌شدم.»

ماهان می‌گوید که دوران مشاوره را خودخواسته قطع کرده است: «یک‌بار گفتم من دیگر نمی‌آیم، اما مشاورم می‌گفت: جلسه بعد با هم درباره‌اش حرف بزنیم. می‌خواست راضی‌ام کند که دوباره پیش او بروم، اما من نمی‌خواستم برگردم. پولش هم زیاد بود و باید هر هفته پول می‌دادم.»

او می‌گوید بعد از آن پیش یک روانپزشک رفته و مقداری دارو گرفته و از آن به بعد و در یک‌سال گذشته هم خودش برای روح و روانش تصمیم می‌گیرد: «می‌دانم به هر کسی بگویم، می‌گوید این کار اشتباه است، اما احساس می‌کنم این‌طوری بهتر است. بالاخره شرایط خوب نیست، اما می‌سازیم. بقیه دوستانم هم همین‌جوری‌اند. اکیپ ما کلا دم‌دمی هستیم، هر روزی یکی دپرس است.»

در شیوه ماهان برای مقابله با افسردگی، اما زمانی برای کار یا همنشینی با خانواده تعریف نشده است: «می‌آیم همین پارک و با بچه‌هاییم معمولا. برای دانشگاه و سربازی فعلا برنامه‌ای ندارم و سعی می‌کنم کنار خانواده هم نباشم. برای خواب فقط خانه می‌روم.» مشابه این روایت‌ها یا قصه‌های متفاوتی را می‌توان از زبان نوجوانان بیشتری هم شنید که می‌گویند راه حل‌هایی برای کوتاه‌مدت دارند، اما این روش‌ها معمولا در درازمدت جواب نمی‌دهد.

افسردگی، شایع‌ترین بیماری در میان نوجوانان؟
اگرچه آمار دقیق و معتبری درباره میزان افسردگی یا اختلالات روانی در بین کودکان و نوجوانان ایرانی وجود ندارد، اما چندین پژوهش تاکنون در این زمینه انجام شده که نتایجی به نسبت مشابه داشته است.

پیش از این «محمدرضا محمدی» فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان از اختلال رفتاری ۲۲درصد از کودکان و نوجوانان ایرانی سخن گفته بود. او در این‌باره گفته بود که «میزان اختلالات کودکان و نوجوانان ٦ تا ١٨‌سال در مجموع بین پسر‌ها ٢٤‌درصد و دختر‌ها ٢٠‌درصد است، همچنین این اختلالات در گروه سنی ٦ تا ٩‌سال ٢٢‌درصد و در گروه سنی ١٠ تا ١٤‌سال ٢٣‌درصد برآورد شده است.»

او این آمار را مربوط به سال ۹۶ و نتیجه یک بررسی از سراسر کشور دانسته بود. این آمار درحالی است که بعضی روانشناسان معتقدند که این اختلالات روان منجر به افسردگی در جوانی خواهد شد و البته آمار‌ها در این زمینه هم می‌گوید که افسردگی شایع‌ترین بیماری در بین جوانان ایرانی است. پیش از این رئیس مرکز مطالعات وزارت ورزش و جوانان از نتایج یک تحقیق گفته بود که نشان می‌داد افسردگی شایع‌ترین اختلال روانی میان نسل جوان کشور است و سهم جوانان در این بیماری ١/٣‌درصد است.

«محمدتقی حسن‌زاده» درباره این پژوهش گفته بود: «در تحقیقات انجام‌شده میان دو‌هزار و ٥٠٦ جوان به‌عنوان جامعه آماری که ٦٠٦ نفر از این افراد در مقطع پیش‌دانشگاهی و مابقی دانشجو بوده‌اند، عوامل مختلف اختلال روانی در میان نسل جوان بررسی شد. عوامل اختلال روانی جوانان شامل ترس از بیماری، افسردگی، وسواس اجباری، اضطراب، خصومت و پرخاشگری، شکایت جسمانی، روان‌پریشی و حساسیت در روابط متقابل است که در این تحقیق از جوانان جامعه آماری سوال شد. نتایج تحقیقات نشان می‌داد که افسردگی شایع‌ترین اختلال روانی در میان نسل جوان کشور است.»

این آمار و اطلاعات به این دلیل می‌تواند مهم باشد که اهمیت توجه به مشکلات روانی کودکان و نوجوانان را به خوبی آشکار می‌کند و از ضرورت مواجهه جدی و کارشناسانه با آن‌ها پرده برمی‌دارد.

آمار موسسه‌های معتبر دنیا مانند گالوپ درباره میزان افسردگی، خشم، عصبانیت و… از نامناسب‌بودن حال عمومی جامعه ایران حکایت دارد. مسئولان هم البته پیش از این، درباره این آمار افسردگی و اختلالات روانی چندین‌بار هشدار دادند. «حسن قاضی زاده هاشمی»، وزیر پیشین وزارت بهداشت پیش از این و در دوران وزارتش از دوبرابر شدن میزان شیوع افسردگی طی ۲۶سال گذشته در ایران خبر داده بود. او همان موقع گفته بود: «از نظر بار بیماری‌ها، افسردگی رتبه چهارم را دارد و براساس پیش‌بینی‌ها در سال ۲۰۳۰ بیماری افسردگی در رتبه دوم بیماری‌ها قرار خواهد گرفت.

ارتقای سلامت روان می‌تواند از اهداف مهم کشور باشد و علاوه بر عوامل ژنتیکی عوامل محیطی زیادی مثل بیکاری، از دست دادن عزیزان، حوادث ترافیکی و عوامل طبیعی می‌تواند در ابتلا به افسردگی تاثیرگذار باشد.» این اطلاعات اگرچه درباره کلیت جامعه ایران است، اما به خوبی شرایط کودکان و نوجوانان و همچنین میزان توجه به مشکلات روانی آن‌ها را هم نشان می‌دهد. درباره دلایل این بیماری‌های روحی هم موارد فراوانی از سوی روانشناسان و جامعه‌شناسان مطرح می‌شود که در یک مورد، «فرید براتی»، سرپرست گروه کارشناسان ستاد ساماندهی بیماران روانی در سال ۱۳۸۶ گفته بود که ۶۵‌درصد افسردگی‌ها در ایران ناشی از مسائل اجتماعی است و نه جسمی/روانی یا زیست‌شناختی. این اطلاعات از آن جهت مهم است که برخی از مشاوران و روانشناسان معمولا در جلسات خود با بیماران کمتر به این موضوع می‌پردازند و دلیل بیماری و همچنین راه مقابله را شخصی یا خانوادگی عنوان می‌کنند.

چرا ایران یکی از ۱۰ کشور افسرده دنیاست؟

بحران بلوغ، بحران هویت و والدینی که دوست فرزندان نیستند

گفت‌وگوی شهروند با چند روانشناس حوزه کودک و نوجوان و همچنین روانپزشکان، افزایش میزان مراجعه نوجوانان ایرانی نسبت به دهه‌های گذشته را تأیید می‌کند که البته می‌تواند دلایل متفاوتی داشته باشد.

«عطاءالله محمدی» روانشناس که این‌روز‌ها با مرکز مشاوره تلفنی دانشگاه تهران هم همکاری دارد، در این‌باره می‌گوید: «تجربه شخصی من هم نشان می‌دهد که مراجعه نوجوانان به روانشناسان بیشتر شده است که البته دلایل متفاوتی دارد و این اتفاقات تک‌عاملی نیست.»

او درباره موضوع اصلی مراجعه نوجوانان هم می‌گوید: «جمعیتی که من با آن‌ها کار می‌کنم، دانشجو هستند و ازدواج و رابطه عاشقی زیاد است. مشکلات و استرس کاری هم زیاد است، چون بخش زیادی از مراجعه‌کنندگان من را دانشجویان تشکیل می‌دهند و این افراد به‌صورت پاره‌وقت کار می‌کنند یا تلاش‌هایی در این زمینه دارند.»

«اصغر کیهان‌نیا»، روانشناس هم در این‌باره می‌گوید: «می‌شود درباره افسردگی حرف زد، اما آن‌چه من الان با نوجوانان سروکار دارم بیشتر خشم فروخورده است.» او درباره دلایل اصلی این افسردگی که به دوران نوجوانی هم برمی‌گردد، می‌گوید: «افسردگی بیشتر در جوان‌هاست. درباره دلایل آن هم باید گفت: عامل اول بی‌آیندگی است و این احساس ناشی از نداشتن شغل و ازدواج است. جوانان نیاز‌های روحی و جنسی دارند که با ازدواج و کار می‌توانند به این موارد برسند. این جوان نیاز به حمایت دارد و نیاز دارد که مسئولان و دست‌اندرکاران و ازجمله اولیا او را حمایت کنند. اگر یک جوان احساس بی‌پناهی و قربانی‌بودن کند، خودبه‌خود احساس افسردگی بیشتر می‌شود و خشمی ایجاد می‌کند.»

کیهان‌نیا درباره عوامل سازنده این احساس خشم و عصبیت هم از اخبار فراوان فساد و همچنین ایجاد حس تبعیض می‌گوید: «وقتی اخبار زیادی درباره فساد، آقازاده‌ها و تبعیض منتشر می‌شود (کاری ندارم که تا چه اندازه درست یا نادرست باشد) این اخبار یک خشم‌فروخورده ایجاد می‌کند که زمینه‌ساز افسردگی می‌شود.»

او درباره شرایط روحی و روانی نوجوانان مورد مراجعه خود هم می‌گوید: «برمی‌گردیم به نوجوانان. نوجوان یک دوران بلوغ دارد که از ۱۰ تا ۱۳ سالگی و بسته به جسم شروع می‌شود. دوران بلوغ که تمام می‌شود، خود این دوران بلوغ او را سرگردان و گیج می‌کند. دلیل این مسأله هم تغییرات فیزیکی است که در جسم به وجود می‌آید. این را می‌گوییم بحران بلوغ که فرد هنوز با جسم جدید خود کنار نیامده و نمی‌تواند آن را درک کند. این‌ها دوران بدی به‌ویژه در برخورد با مردم، دایی‌جان و خاله‌جان خواهند داشت. گفتن این موارد از طرف اطرافیان هم می‌تواند تأثیر منفی بگذارد.»

براساس گفته‌های این روانشناس، پس از بحران بلوغ، نوبت به بحران هویت در نوجوانان می‌رسد: «در این سن آن‌ها نه بچه اند و نه جوان و از هر گروهی خارج می‌شوند. بحران هویت که از ۱۳ تا ۱۸ سالگی شروع می‌شود؛ من کی هستم، چی هستم، قوی‌ام، خوشگل‌ام، دوست‌داشتی‌ام؟ و در این سن به سمت الگو‌ها می‌روند و الگوی لباس و سبک زندگی دیگران را تقلید می‌کنند. در این سن اگر والدین مشغول باشند و نتوانند کمک کنند، زمینه‌ساز افسردگی می‌شود. بحران هویت ممکن است به خشم منجر شود که عوارضی مانند عزلت‌طلبی، استقلال‌طلبی، نه بگو، غیرمعاشرتی، کم‌غذایی و خواب زیاد و بیشتر گرایش به سمت موبایل و بازی‌های سرگرم‌کننده ایجاد می‌کند. این موبایل و بازی هم به منزوی‌شدن نوجوان کمک می‌کند چرا که با سرگرمی از معاشرت بازمی‌ماند. منزوی شدن هم می‌تواند به افسردگی منجر شود. شعار هیچ‌کس تنها نیست، خودش افراد را منزوی می‌کند. این بازی‌ها که بچه را سرگرم می‌کند منجر به تنهایی می‌شود و، چون تنها می‌شوند، زبان اجتماع را کمتر متوجه می‌شوند.»، اما این بحران بلوغ و بحران هویت، مربوط به تمام نوجوانان در همه کشور‌های دنیاست. چرا در ایران آمار مشکلات روانی و افسردگی نوجوانان بیشتر از بسیاری کشور‌های دنیاست؟

کیهان‌نیا در پاسخ به این پرسش می‌گوید: «من در آمریکا تحصیل کرده‌ام و می‌دانم سیستم خانواده و آموزش و پرورش کشور‌های توسعه‌یافته دنیا به چه صورت است. تفاوت اصلی ما با بقیه به این‌صورت است که آن‌جا شیوه مدارس پرورشی و تربیتی است و مشاوره به وفور وجود دارد. یعنی بچه امکان صحبت‌کردن و درد دل با راهنما را دارد و می‌داند از این درد دل بعدا علیه او استفاده نمی‌شود. مرحله و مورد بعد هم والدین است. من به والدین توصیه می‌کنم که دوست بچه‌ها باشند، نه خبرچین آنها. وقتی مشاوره مدرسه و حمایت والدین باشد، بچه احساس قربانی‌بودن نخواهد داشت و می‌داند حمایت و گوش شنوایی دارد.»

او درباره تجربه کاری خود از مراجعه نوجوانان و اصلی‌ترین مسائل مطرح‌شده توسط آن‌ها هم توضیح می‌دهد: «اصل اول که مطرح می‌شود اختلاف پدر و مادر است که بچه‌ها را بشدت اذیت می‌کند. دوم سختگیری برخی والدین که کمال‌طلب‌اند و سخت می‌گیرند. سوم هم بحث اوقات فراغت و تصمیمی که خانواده سراغ آن‌ها می‌رود. کمتر شکایتی درباره شرایط مالی و مادی است و کمتر افرادی با مشکل مالی به ما مراجعه می‌کنند. مشکلات ناشی از کم‌فرزندی و فرزند‌سالاری هم الان شدید شده است.»

روز جهانی؛ وضعیت فلاکت بار آموزش در ایران

شکوه میرزادگی

«روز جهانی آموزش» و وضعیت فلاکت بار آموزش در ایران

امسال دومین سالی ست که کشورهای عضو سازمان ملل متحد بیست و چهارم ژانویه را به عنوان «روز جهانی آموزش» گرامی می دارند.

نام گذاری چنین روزی به وسیله ی سازمان یونسکو (بخش آموزشی ـ فرهنگی سازمان ملل) و با هدف «بوجود آوردن امکان فراگیری و آموزش، برای همه ی مردمان سیاره ی زمین»، انجام شده است.

البته تاکید برحق برخورداری از آموزش، هم در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر (ماده 26) وجود دارد و هم در کنوانسیون حقوق کودک، که خواستار آموزش اجباری رایگان برای دوران ابتدایی کودکان است. اما «روز جهانی آموزش» هدفی فراتر را در نظر دارد و به دنبال «گسترش آموزش، با کیفیت عادلانه و در دسترس همه ی مردمان جهان قرار گرفتن» می باشد.

سال گذشته سازمان یونسکو به مناسبت روز جهانی آموزش اعلام کرد که هنوز 617 میلیون کودک در جهان خواندن و حساب کردن را نمی دانند. و امسال آقای «آنتونیو گوترس»، دبیر کل سازمان ملل متحد به همین مناسبت گفت: «ما باید از کیفیت آموزشی فراگیر و عادلانه اطمینان حاصل کنیم و فرصت های یادگیری مادام العمر را برای همه بوجود آوریم»

اما متاسفانه من ندیده ام که در اعلامیه های موجود و اسناد مربوط به «روز جهانی آموزش» سخنی درباره ی «آموزش آزاد و بدون سانسور برای همه ی مردمان جهان» نیز گفته شود. آیا هنوز یونسکو و سازمان ملل نمی دانند کودکان و جوانانی هستند که به دلیل تسلط مذهب رسمی در کشورشان اجازه آموختن دانش ها و مهارت هایی را ندارند که مذهب حاکم آن ها را انکار می کند؟ دانش هایی که در کشورهای پیشرفته اهمیت شان سال هاست ثابت شده است.

البته در بند دو ماده ی 26 اعلامیه حقوق بشر (که در سال 1948 نوشته شده) تاکید بر این است که «هدف آموزش و پرورش بايد شکوفايی همه جانبه ی شخصيت انسان و تقويت رعايت حقوق بشر و آزادی های اساسی باشد» اما در اسناد روز جهانی آموزش (نوشته شده در سال 2019) حتی به این مهم توجه نشده که کشورهایی چون ایران با ممنوع کردن برخی از رشته های آموزشی، به طور مستقیم یا غیرمستقیم حقوق بشری را نقض می کنند؟ هنوز به این مهم توجه نشده است که در دانشگاه های برخی از کشورها چون ایران، دانشجویان از خواندن نظریه های اساسی اساتید مهم رشته هایی چون روانشناسی و جامعه شناسی محروم اند؟ و تازه حکومت های این کشورها علاوه بر بستن مدارس و آموزشگاه هایی که علوم انسانی را با معیارهای امروز جهانی تدریس می کردند، مدارسی بنا کرده اند که در آن به شتشوی مغزی کودکان و نوجوانان مشغولند. در این مدارس آن ها مغز جوانان را از مسایل علمی و شناخته شده ی امروز جهانی پاک کرده و آن را انباشته از چیزهایی می کنند که در قرون وسطا تدریس می شد.

برخی از این مدارسِ «ضد علم» در ده سال گذشته زیر نام «مدارس فرهنگ» در ایران دایر شده اند و دانش آموزانی را به آنجا برده و به آن ها ارزش های دینی، جهادی، و دشمنی با غرب، و یا چیزهای دیگری را تعلیم می دهند که خودشان به آن باور دارند.

این مدارس که در سال 1371 و به پیشنهاد «حداد عادل» رییس مجلس وقت شروع به کار کرده اند، اکنون تعدادشان به 12 تا رسیده است.

در یکی از گزارش هایی که چند سال پیش از این مدارس منتشر شده،(*) به نکات حیرت انگیری برمی خوریم که واقعا باعث تاسف است. این مدارس شاگردان با هوش و درسخوانی را که نمره های بالایی دارند و می توانند آزمون های دینی ـ شیعی را بگذرانند به این مدارس می برند. و آن ها را به قول خودشان «با مفاهیم جدید دینی و اسلامی آشنا می کنند». معلمین این مدارس به لحاظ علمی و عقیدتی بررسی می شوند و به قول یکی از مسئولین: «معلم دینی دانش آموزان بسیار مهم اند. چون این معلم است که می تواند دانش آموز را لائیک کند یا خدا پرست.»

در این گزارش گفته می شود که: «پسران این مدارس مدعی اند با خواندن علوم انسانی می خواهند کشور را تغییر دهند.» یکی از این پسرها می گوید: «اصلاً علاقه‌ای به مباحث دنیوی ندارم. دلم می‌خواهد بیشتر درباره علوم معرفتی بخوانم و بدانم.» از او می‌پرسم آیا دوستانی هم داری که علاقه‌مند به دروس حوزوی باشند؟ می گوید: «بله ما چند نفر هستیم که تصمیم داریم وارد حوزه شویم.»

در این گزارش همچنین می خوانیم که: «آن ها نه نویسنده نامداری را می‌شناسند و نه علاقه‌ای به خواندن کتاب دارند. شاید توقع ما این باشد که دانش آموزان مدرسه فرهنگ کمی متفاوت تر از دیگر دانش آموزان باشند. کتاب‌ها و روزنامه‌های جور واجور بخوانند. اهل فیلم و موسیقی باشند و تحلیل‌های متفاوتی از شرایط پیرامون خود داشته باشند».

خانم گزارشگر می نویسد: از مریم دانش آموز سال سوم متوسطه می‌پرسم آخرین کتابی که خوانده چه بود؟ می‌گوید: «اهل کتاب نیستم بیشتر کتاب‌های درسی می‌خوانم. اصلاً هم کتاب دوست ندارم.» ریحانه هم نظر مریم را دارد و فقط کتاب‌های درسی اش را می‌شناسد. از ابوالفضل می‌پرسم نویسنده مورد علاقه ات کیست؟ می‌گوید: «کتاب‌های بزرگان اهل دین را می‌خوانم و به آیت‌الله مطهری علاقه‌مندم.» مهدی هم می‌گوید: «نویسنده خاصی مد نظرم نیست. درس هایمان خیلی سخت است و فقط باید کتاب درسی بخوانیم.» از فرهاد می‌پرسم موسیقی دوست داری؟ می‌گوید: «زیاد علاقه‌ای به موسیقی ندارم.» مرتضی هم موسیقی را دسته‌بندی می‌کند: «حلال،خانم فقط موسیقی حلال گوش می‌دهم».

دبیرکل سازمان ملل امسال همچنین بر این واقعیت تاکید کرده است که: «همه گیر شدن آموزش برای بهزیستی بشریت ضروری ست» و من به عنوان کسی که سالهایی از عمرش را به تدریس گذرانده با خود می گویم: آیا همه گیر شدن هر نوع آموزشی می تواند برای بهزیستی بشریت ضروری باشد و یا درست برعکس، برخی از آموزش ها هستند که برای بشریت مضر و حتی خطرناک هستند.

داووس؛ دعوت از یک مخالف رژیم بجای ظریف


مسیح علی‌نژاد، روزنامه‌نگار و فعال حقوق زنان ایرانی قرار است در پنلی در داووس که به وضعیت ایران می‌پردازد، شرکت کند. او در توئیتر گفته است که در باره چه موضوعاتی صحبت خواهد کرد.

علی‌نژاد در توئیتر نوشت:
۱) به نشست داووس دعوت شدم
نکات من در پنلی از وضعیت ایران:

۱۵۰۰نفر را در اعتراضات آبان کشتند
۵۶نفر را در تشیع جنازه سلیمانی
۱۷۶مسافر هواپیما را با موشک
۷۰۰۰نفر به جرم اعتراض زندان هستند
برادر خودم را هم گروگان گرفتن تا ساکتم کنند.
مردم ایران شهروند نیستند گروگان ج. اسلامی هستند

ظریف در مجمع داووس شرکت نخواهد کرد.

سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی امروز از لغو سفر جواد ظریف به اجلاس داووس خبر داد و گفت: به رغم دعوت رسمی و حضوری اولیه از ایشان، برنامه تنظیمی که برای ایشان داشتند و برنامه‌ای که توافق شده بود را به هم زدند و ترتیبات دیگری را در نظر گرفتند که این سفر متاسفانه انجام نمی‌شود.

این سخنگو نگفته است که چه کسانی برنامه سفر ظریف به داووس را «به هم زدند»، اما ابراز تاسف وی نشان می‌دهد که مشارکت ظریف در داووس از سوی جمهوری اسلامی لغو نشده است. بلکه، ظاهرا دست اندرکاران نشست داووس، اقدام به پس گرفتن دعوت خود گرفته اند. اینکه چرا مقامات داووس مشارکت ظریف را لغو کردند، هنوز معلوم نیست. اما این احتمال وجود دارد که سوئیس تحت فشار آمریکا از حضور ظریف جلوگیری کرده است.

فعالیت‌های نشست داووس از روز سه شنبه ۲۱ ژانویه به مدت چهار روز آغاز می‌شود. تعداد زیادی از رهبران سیاسی و اقتصادی جهان، از جمله دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در این نشست حضور خواهند داشت.

ظریف از این پس حق ورود به آمریکا را ندارد

یک منبع آمریکايی به نقل از منابع دیپلماتیک خبر داد که ایالات متحده به محمدجواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، برای شرکت در نشستی در سازمان ملل متحد ویزا نداده است.

ظریف مردادماه گذشته از سوی ایالات متحده به خاطر «نمایندگی مستقیم و غیرمستقیم برای رهبر جمهوری اسلامی» و «کار برای او» تحت تحریم‌های ثانویه قرار گرفته بود.

به گزارش صدای آمریکا، نشریه فارِن پالِسی دوشنبه شب ۱۶ دیماه نوشت وزیر خارجه جمهوری اسلامی چند هفته پیش تقاضای صدور ویزای ورود به آمریکا را برای شرکت در نشست سازمان ملل در روز ۹ ژانویه داده بود و به گفته چند منبع دیپلمات این درخواست رد شد.

سه دیپلمات به فارِن پالِسی گفتند دلیل عدم صدور ویزا برای ظریف، تخلف او از شرایط قرارداد میان سازمان ملل و آمریکا در سال ۱۹۴۷ جهت صدور ویزا برای مقامات رسمی خارجی است.

عدم صدور ویزا برای وزیر خارجه جمهوری اسلامی در حالی است که تنش بین تهران و واشنگتن بعد از کشته شدن قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس و از نزدیکان خامنه‌ای شدت پیدا کرده است.

تداوم نزدیکی بولیوی به آمریکا پس از مورالس

ایرنا – وزیر امور خارجه بولیوی در ادامه سیاست این کشور در نزدیکی به آمریکا پس از استعفای مورالس، با همتای آمریکایی خود دیدار کرد.

«کارن لوگاریک» وزیر امور خارجه بولیوی بامداد سه‌شنبه در حاشیه کنفرانس موسوم به «مبارزه با تروریسم در نیمکره غربی» در بوگوتا پایتخت کلمبیا با مایک پمپئو همتای آمریکایی خود دیدار و گفت‌وگو کرد.

وزارت امور خارجه آمریکا در تارنمای رسمی خود خبر داد پمپئو در این دیدار برنامه‌ریزی بولیوی برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در چند ماه آینده را تبریک گفته و از همکاری دولت موقت با پارلمان برای ایجاد دادگاه انتخابات جدید استقبال کرد.

وزیران خارجه آمریکا و بولیوی در این دیدار که در 10 ساله گذشته بی‌سابقه بوده است، درباره راه‌های تقویت روابط دوجانبه سیاسی و اقتصادی تبادل نظر کردند.

دولت موقت بولیوی پس از استعفای «اوو مورالس» رییس جمهوری پیشین این کشور سیاست خارجی جدیدی را طرح‌ریزی کرده که اساس آن نزدیکی به غرب به ویژه آمریکا است.

دولت موقت بولیوی در اولین اقدام، «والتر اسکار سراته کوییر» را به عنوان سفیر لاپاز در آمریکا تعیین کرد. بولیوی در 11 سال گذشته سفیری در واشنگتن نداشت.

در پی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ۲۰ اکتبر (۲۸ مهرماه سال گذشته) که در دور نخست آن مورالس پیروز شده بود، تظاهرات اعتراض‌آمیز و اعتصاب‌های گسترده‌ای در بولیوی آغاز شد.

ناتور «جنینه آنیِس» بعد از کناره‌گیری مورالس از مقام خود در ۱۰ نوامبر (۱۹ آبان ماه) و پناهنده شدن به مکزیک، خود را رییس جمهوری موقت بولیوی اعلام کرد.

قتصاد بولیوی به دنبال بحران سیاسی و ناآرامی‌های اخیر با زیان میلیارد دلاری روبرو شده به گونه‌ای که طبق اعلام اتاق صنایع ملی بولیوی، بخش صنایع و تجارت متحمل دست‌کم ۱.۱ میلیارد دلار زیان شده است.

در دوران ریاست جمهوری مورالس روابط بولیوی و آمریکا پرتنش بود و مقام‌های ارشد لاپاز بارها واشنگتن را به تلاش برای ایجاد بی‌ثباتی و کودتا در این کشور آمریکای لاتین متهم کرده بودند. همچنین در دوران جورج دابلیو بوش رییس جمهوری اسبق آمریکا روابط دو کشور وخیم‌تر شد؛ به گونه‌ای که سفیران دو طرف در اواخر سال ۲۰۰۸ اخراج شدند.

دولت موقت بولیوی همچنین در اقدامی دیگر برای شکل‌دهی به سیاست خارجی جدید خود، روابط با کوبا و ونزوئلا را قطع کرده و «خوان گوایدو» رهبر مخالفان ونزوئلا را به عنوان رییس جمهوری این کشور به رسمیت شناخت.