Previous Next

افزایش نرخ کرایه حمل و نقل عمومی در ایران

به نظر می رسد که امسال نرخی افزایش نیابد اما برنامه های دولت برای افزایش نرخ کرایه حمل و نقل عمومی برای سال آینده مطرح شده است.

به گزارش اسپوتنیک به نقل از فارس، محسن هاشمی رئیس شورای شهر تهران درخصوص نرخ کرایه‌های تاکسی با توجه به تغییر قیمت بنزین در تهران و اینکه راننده‌های تاکسی معتقد‌ند هزینه‌های آنها با افزایش نرخ سوخت حدود 15 درصد افزایش یافته است، بیان داشت: از سوی دولت تاکید شده که امسال هیچ نرخی افزایش نیابد لذا در حال حاضر هیچ نرخی از کرایه حمل و نقل عمومی تغییر نمی‌کند.

وی خاطر نشان نمود که برنامه‌های دولت برای افزایش نرخ کرایه‌ها مربوط به سال آینده است و افزود: ماهم بر همین اساس برنامه‌ها را رعایت می‌کنیم.

رئیس شورای شهر تهران در پاسخ به اینکه برای سال آینده آیا افزایش نرخ کرایه‌ها بیش از 20 درصد است‌،گفت: اطلاعی در این زمینه ندارم.

هاشمی همچنین افزود: افزایش نرخ بنزین ورود خودروهای اقماری و اطراف تهران را به پایتخت کاهش داده و ترافیک صبح کمتر شده البته از ساعت 9 صبح به بعد هم کاهش ترافیک برای همه محسوس است.

وی در خصوص مشکلات سیستم اتوبوسرانی نیز با بیان اینکه تعداد ناوگان اتوبوس رانی تهران، طی ده سال گذشته از بیش از 7000 دستگاه است، ادامه داد: اما به جای آنکه مطابق برنامه ناوگان اتوبوسرانی 30 درصد افزایش یابد تعداد اتوبوس‌ها به کمتر از 6000 دستگاه رسیده که عمر اتوبوس‌ها نیز از پنج سال به 11 سال رسیده است به نحوی که نیمی از ناوگان فعلی اتوبوسرانی تهران در حال حاضر فرسوده است و روزانه بیش از 300 مورد توقف ناشی از خرابی اتوبوس در تهران رخ می‌دهد که موجب افزایش ترافیک و نارضایتی شهروندان می شود.

درخواست پول برای تحویل جنازه را اطلاع دهید

محمود صادقی نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی، درباره خبر گرفتن پول نقد از خانواده‌ها برای تحویل جنازه کشته‌شدگان اعتراضات اخیر گفته است: «تاکنون خبر موثقی در این زمینه به دست ما نرسیده است و در فضای مجازی مطالبی را با این عنوان مشاهده کردیم، اگر خانواده‌ها و اشخاص مطلعی در این رابطه وجود دارند این موضوع را به ما بیان کنند.»

وی درباره احتمال تحقیق و تفحص درباره حوادث اخیر در مجلس شورای اسلامی نیز گفت: «هنوز در تب و تاب و درون وقایع هستیم، البته بعضی از نمایندگان اظهار تمایل کردند که مسئولان ذیربط برای پاسخگویی به مجلس بیایند. باید وضعیت و جو حاکم بر مجلس را بررسی کنیم و سپس در این مورد دست به اقدام بزنیم.»

محمود صادقی سپس با تقدیر از عملکرد قوه قضاییه و تاکید بر اینکه این قوه در این باره “خوب عمل کرده است” مدعی شد که بازداشت‌شدگان در حال آزاد شدن هستند.

این در حالی است که در فضای مجازی خانواده‌ها و بستگان روزنامه‌نگاران و فعالان مدنی از دستگیری آنها در روزهای اخیر و پس از فروکش کردن تب اولیه اعتراضات خبر داده‌اند. کاوه و یاشار دارالشفایی و محمد مساعد از جمله این افراد هستند.

رابطه جنسی، دومین منشاء ابتلا به ایدز در ایران

ایدز در ایران به سه دلیل اصلی شایع می‌شود که البته در تمام کشورها هم مشابه نیست و جایگاه عوامل در هر کشوری با توجه به فرهنگ حاکم بر آن فرق می‌کند. مردم در ایران به خاطر تزریق‌ با آمار حدود 60 درصد، رابطه جنسی با رقم جمعیتی حدود 22 درصد و انتقال بیماری از مادر به کودک با آماری نزدیک به یک درصد، در صدر عوامل و منشاء این بیماری هستند.

اعتمادآنلاین: به گفته متخصصان، نگرانی در این حوزه و برای این جمعیت 40 هزار نفری بیش از سایرین است. چرا که این افراد به خاطر ناآگاهی از بیماری خود نه می‌توانند از وخیم‌‌تر شدن اوضاع بیماری جلوگیری کنند، نه توان خودمراقبتی برایشان مهیاست و نه اطلاعی درباره کنترل راه‌های انتقال دارند. اگر هم راه‌ها را بدانند، تا وقتی از بیماری خودشان مطلع نباشند نمی‌دانند باید چه کنند.

علل اصلی ابتلا به ایدز در ایران چیست؟
دقیقاً در چنین شرایطی است که می‌بینیم به گزارش وزارت بهداشت، جوانان مهم‌ترین گروه در معرض ابتلا به این بیماری هستند. این اطلاعات زمانی حساس‌تر می‌شود که بدانیم اصلی‌ترین علل ابتلا به ایدز در ایران به کدام عوامل ارتباط پیدا می‌کند.ژیلا بادران، متخصص بیماری‌های عفونی، درباره آمار اعلام‌شده از سوی وزارت بهداشت درباره جمعیت این بیماران در کشور به اعتمادآنلاین گفت: «اگرچه تعداد اعلام‌شده از سوی وزارت بهداشت حدود 60 هزار نفر است، اما باید حواس‌مان باشد که افراد زیادی در کشور وجود دارند که به خاطر عدم دسترسی به امکانات بهداشتی و خدمات پزشکی، وضعیت ابتلایشان روشن نیست؛ یعنی به جز این 40 هزار نفر، قطعاً افراد دیگری هم هستند که در یک آمار غیررسمی باید به آن پرداخت. آمارهایی وجود دارد که حتی تعداد مبتلایان را به 300 هزار نفر هم می‌رساند، اما تا زمانی که آمار رسمی در این باره نداشته باشیم، هیچ عدد و رقمی قابل استناد نیست.»

بادران با اشاره به جمعیت جوانی که در حال حاضر با این بیماری روبه‌رو هستند توضیح داد: «در شرایطی که حالا بیش از گذشته جوانان با ریسک ابتلا به این بیماری روبه‌رو هستند، هیچ چیز به اندازه افزایش و آگاهی آنها از سن کم باعث جلوگیری از بروز آن نمی‌شود. اما حیف که هر چقدر بر این مساله تاکید می‌کنیم، گوش نظام آموزشی کشور بدهکار نیست. کودکان باید در مدارس این آموزه‌ها را ببینند تا سلامت جنسی‌شان تامین شود.»او منشاء این بیماری‌ را به سه دسته اصلی تقسیم کرد و گفت: «ایدز در ایرانبه سه دلیل اصلی شایع می‌شود که البته در تمام کشورها هم مشابه نیست و جایگاه عوامل در هر کشوری با توجه به فرهنگ حاکم بر آن فرق می‌کند. مردم در ایران به خاطر تزریق‌ با آمار حدود 60 درصد، رابطه جنسی با رقم جمعیتی حدود 22 درصد و انتقال بیماری از مادر به کودک با آماری نزدیک به یک درصد، در صدر عوامل و منشاء این بیماری هستند. سایر عوامل از جمله تزریق خون آلوده هم حدود 15 درصد تاثیر دارد. به طور کلی، تزریق با سرنگ آلوده در صدر عوامل ابتلا به ایدز در کشورهای آسیایی محسوب می‌شود.»

کنترل ایدز از طریق کدام منشأ اجرایی‌تر است؟
با این حال هشدارهای گاه ‌و ‌بی‌گاه اداره کنترل ایدز مرکز مدیریت بیماری‌های واگیر وزارت بهداشت نشان می‌دهد نگرانی اصلی مسئولان نه درباره ابتلا از طریق سرنگ‌های آلوده و انتقال از مادر به کودک، بلکه بیشتر تاکیدشان بر روابط جنسی است.کمااینکه مینو محرز، رئیس مرکز تحقیقات ایدز دانشگاه علوم پزشکی تهران، بارها گفته که مهم‌ترین رهیافت از آمارهای وزارت بهداشت، افزایش شیوع این بیماری به خاطر ارتباط جنسی است. محرز حتی بارها تاکید کرده که واقعیت موجود در مراکز درمانی، رقمی بیش از گزارش‌های وزارت بهداشت را هم نشان می‌دهد.گذری در بخش پرسش و پاسخ‌های سایت ایدز ایران نیز می‌تواند به روشنی گواهی بر این موضوع باشد؛ صفحه‌ای که با هشدار «محتوای این صفحه برای افراد زیر 18 سال مجاز نمی‌باشد.» باز می‌شود. در این صفحه این امکان مهیاست که مردم تمامی پرسش‌های خود درباره ایدز را مطرح کنند. بررسی هشدارها به طرز عجیبی شوکه‌کننده است. جایی که می‌توان دید بخش اعظم پرسش‌ها مربوط به روابط جنسی و ریسک ابتلا به ایدز به این خاطر است.

به همان اندازه که بابت این مساله نگرانی بیشتری وجود دارد، از سوی دیگر این عامل بیش از سایر موارد قابل کنترل است. برای مدیریت جامعه مبتلا به اعتیاد تزریقی، انرژی و هزینه مالی و انسانی بالایی لازم است، اما در بخش دوم، یعنی مبتلایان از طریق رابطه جنسی، تنها با افزایش آگاهی در زمینه استفاده از کاندوم می‌توانند آمار بیماری را تا حد زیادی کاهش دهند. این مهم هم جز با آگاهی‌بخشی در زمینه سلامت جنسی به جوانان اتفاق نمی‌افتد.

ماشین و شغل‌هایی که باعث قطع یارانه می‌شوند

مسکن با ارزش بالاتر از یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان در تهران و بالاتر از ۹۰۰ میلیون تومان در شهرستان از جمله ملاک‌های قطعی برای حذف یارانه بنزین خانواده در نظر گرفته شده است. از دیگر ملاک‌ها می‌توان به خودرو بالای ۲۵۰ میلیون تومان و درآمد ماهانه بیشتر از شش میلیون برای خانواده سه نفره و بیشتر از هفت میلیون برای خانواده چهار نفره اشاره کرد

ملاک‌های قطعی برای حذف یارانه بنزین مشخص شد. احمد میدری، معاون رفاه اجتماعی وزارت کار در یک برنامه تلویزیونی از سه شاخص رونمایی کرد که اگر مشمول آن‌ها شوید، قطعا یارانه نخواهید گرفت. میدری می‌گوید شاخص‌های مختلفی در تعیین وضعیت اقتصادی خانواده‌ها بررسی شده است که تنها بخشی از آن به خودرو، مسکن و شغل افراد مربوط است. ممکن است یک خانواده خودرو شخصی نداشته باشد، اما دیگر شاخص‌ها این خانواده را در بین سه دهک پردرآمد جامعه ارزیابی کرده باشند. میدری می‌گوید در کل خانوار‌های دارای مسکن، خودرو و فرد شاغل غالبا در ۳۰درصد بالاتر جامعه قرار می‌گیرند و نیازی به بسته حمایتی ندارند. به گفته معاون وزارت رفاه آن‌هایی که به واریز نشدن یارانه معیشتی اعتراض دارند، باید این اجازه را به دولت بدهند تا به ریز حساب‌های بانکی خانواده دسترسی داشته باشد. در غیر این صورت امکان بررسی اعتراض وجود نخواهد داشت.
خانه ۱.۲ میلیاردی دارید؟ پس یارانه نمی‌گیرید
خانه یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومانی در تهران، یکی از ملاک‌های قطعی برای شناسایی خانواده‌های پردرآمد است. به عبارتی صاحب خانه‌هایی که چنین ارزشی دارند، پردرآمد محسوب شده و مشمول دریافت یارانه نخواهد بود. باید توجه داشته باشید که این روز‌ها قیمت مسکن در تهران تقریبا در همین حدود است. طوری که گزارش‌های وزارت راه و شهرسازی نشان می‌دهد متوسط قیمت معاملات مسکن در تهران یک میلیارد و ۱۳۰ میلیون تومان است. از آنجا که متوسط قیمت هر مترمربع واحد مسکونی در تهران این روز‌ها به ۱۲ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان رسیده، می‌توان نتیجه گرفت کسانی که خانه بالای ۹۰ متری در تهران دارند، مشمول دریافت یارانه بنزین نخواهند بود که اغلب صاحبخانه‌های تهرانی در این گروه قرار دارند.

بیشتر بخوانید: یارانه بنزین به چه کسانی تعلق نمی‌گیرد؟

احمد میدری ملاک ارزش مسکن در شهرستان‌ها را ۹۰۰ میلیون تومان اعلام کرده و می‌گوید کسانی که در شهر‌های غیر از تهران خانه ۹۰۰ میلیونی دارند، قطعا از دریافت یارانه بنزین کنار گذاشته می‌شوند. باید توجه داشته باشید که آخرین گزارش مرکز آمار از میانگین قیمت مسکن در کل کشور نشان می‌دهد هر مترمربع واحد مسکونی حدود سه میلیون و ۵۰۰ هزار تومان ارزش دارد و این یعنی به طور میانگین خانواده‌هایی که ۲۵۰ متر ملک شخصی دارند، از دریافت یارانه بنزین کنار گذاشته شده‌اند.
خودرو خارجی دارید؟ پس یارانه نمی‌گیرید
ملاک دیگری که معاون وزارت رفاه برای حذف یارانه بنزین خانواده‌ها اعلام کرده، ارزش خودرو است. میدری می‌گوید خانواده‌هایی که ارزش خودرو آن‌ها بیشتر از ۲۵۰ میلیون تومان باشد، قطعا یارانه نخواهند گرفت. نگاهی به قیمت‌ها در بازار خودرو نشان می‌دهد با این حساب اگر خانواده‌ای ماشین خارجی داشته باشد، باید قید دریافت یارانه بنزین را بزند. چراکه ارزان‌ترین خودرو‌های خارجی در بازار این روز‌ها دست کم ۳۵۰ میلیون تومان قیمت دارد. علاوه بر این، ملاک بررسی وزارت رفاه، خودرو‌های تمام افراد خانواده است. به عبارتی اگر اعضای خانواده‌تان دو یا چند خودرو شخصی دارند، ارزش همه آن‌ها با هم جمع شده و اگر به بالای ۲۵۰ میلیون تومان برسد، قطعا از دریافت یارانه بنزین کنار گذاشته خواهید شد. برای مثال اگر در خانواده‌تان یک نفر دنا پلاس و یک نفر پژو ۲۰۶ تیپ ۵ دارد، با توجه به قیمت ۱۴۰ و ۱۱۰ میلیون تومانی هر کدام از آنها، مجموع ارزش خودرو خانواده به ۲۵۰ میلیون تومان خواهد رسید.

میدری می‌گوید از ۲۳ میلیون خانواری که در ایران زندگی می‌کنند، ۱۱ میلیون و ۹۰۰ هزار خانوار هیچ خودرویی در اختیار ندارند و ارزش خودروی هشت میلیون و ۵۰۰ هزار خانوار هم کمتر از ۵۰ میلیون تومان است. به این ترتیب ۱۸ میلیون خانوار ایرانی یا خودرو ندارند، یا ارزش خودروی آنها کمتر از ۵۰ میلیون تومان است. این آمار نشان می‌دهد دارا بودن یک خودروی معمولی مثل پژو یا دنا، خانواده‌ را در ۳۰ درصد بالای جامعه قرار می‌دهد.
فیش حقوقی بالای پنج میلیون دارید؟ پس یارانه نمی‌گیرید
اعضای هیات مدیره شرکت‌ها، دارندگان مجوز‌های صنفی و … زیر ذره‌بین وزارت رفاه هستند. میدری می‌گوید افرادی که احکام حقوقی بالاتر از پنج میلیون تومان، چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی دارند، مشمول دریافت یارانه نخواهند بود. او با اشاره به جدول هزینه خانواده در دهک‌های مختلف که پیش از این توسط مرکز آمار منتشر شده، می‌گوید کسانی که بالاتر از سقف هزینه هفت دهک جامعه درآمد دارند، مشمول دریافت یارانه بنزین نخواهند بود. این جدول‌ها نشان می‌دهد سقف هزینه خانوار‌های یک نفره در سال ۴۸میلیون تومان، دو نفره ۶۰میلیون تومان، سه نفره ۷۲میلیون نفر، چهار نفره ۸۴میلیون تومان و پنج نفره ۹۶میلیون تومان در نظر گرفته شده و سقف بالاتر از این مشمول دریافت بسته معیشتی نیست. اگر این اعداد را به درآمد ماهانه تبدیل کنیم، نشان می‌دهد خانواده‌های تک نفره‌ای که در ماه بیشتر از چهار میلیون تومان درآمد دارند، مشمول دریافت یارانه بنزین نخواهند بود. این رقم برای خانواده‌های دو نفره پنج میلیون تومان، سه نفره شش میلیون تومان، چهار نفره هفت میلیون تومان و پنج نفره هشت میلیون تومان است. به گفته میدری طبیعتا خانواده‌هایی که بیش از یک شاغل دارند، در این وضعیت قرار می‌گیرند. معاون وزیر رفاه می‌گوید علاوه بر این، یک سری مشاغلی داریم که احتمال پردرآمد بودن آنها بالاست ولی لزوما اینطور نیست مانند پزشکان. پزشکی داریم که در دولت کار می‌کند که حقوقش ۳.۵ تا ۴ میلیون تومان است، ولی پزشکی هم داریم که در بیرون کار می‌کند و حقوقش ماهانه ۱۵ تا ۲۰ میلیون تومان است. پس مشاغلی که احتمال اینکه پردرآمد باشند، وجود دارد، کاندیدای حذف هستند.

ترس و وحشت خامنه ای از رسانه های فارسی زبان

قوه قضاییه جمهوری اسلامی اعلام کرد که “محدودیت‌های قانونی علیه عناصر کلیدی” شبکه ایران اینترنشنال اعمال می‌شود.

بر اساس این اطلاعیه خبرنگاران و کارمندان این شبکه تلویزیونی با محدودیت‌های قضایی در مورد اموالشان در ایران روبرو خواهند شد.

به ادعای قوه قضاییه خامنه ای، خبرنگاران این شبکه در جریان اعتراضات اخیر مشارکت مستقیم در تخریب اموال عمومی شهروندان داشته‌اند.

این منبع افزود: همچنین اخبار حکایت از انجام اقدامات بین المللی در مورد این شبکه دارند که در مورد آن‌ها در آینده اطلاع رسانی خواهد شد

گفتنی است برای اولین بار تعقیب و آزار خانواده‌های خبرنگاران تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی بعد از اعتراضات سال ۱۳۸۸ و پوشش خبری این اعتراضات در این رسانه آغاز شد. پس از آن خانواده‌های خبرنگاران رادیو فردا نیز مورد اذیت و آزار قرار گرفتند.

ضبط اموال و ممنوعیت معامله خبرنگاران بی‌بی‌سی و رادیو فردا نیز مدتی پس از آن انجام گرفت.

بازداشت عضو تیم ملی کشتی در اعتراضات+عکس

برخی گزارش‌ها در شبكه‌های اجتماعی حاكی است كه نوید زنگنه، عضو تیم ملی امید کشتی آزاد ایران در جریان اعتراض‌های اخیر بازداشت شده است.

در این گزارش‌های غیررسمی، روایت شده که او در جریان اعتراض‌ها مجروح شده و پس از مراجعه به بیمارستان بازداشت شده است.

منابع رسمی از جمله فدراسیون كشتی هنوز در باره این خبر واكنشی نشان نداده‌اند.

نوید زنگنه آبان ۹۷ در مسابقات قهرمانی زیر ۲۳ سال کشتی آزاد جهان در رومانی در وزن ۷۴ کیلوگرم به مقام سوم رسیده بود. او همچنین فروردین‌ماه امسال در مسابقات کشتی آزاد زیر ۲۳ سال آسیا موفق به کسب مدال نقره شد.

به یاد همه جان باختگانی که دیگر در میان ما نیستند


شکوه میرزادگی

سپاس به آن ها که عطر آزادی خواهی را دوباره در وطنمان پراکندند

یکبار دیگر خروش حق طلبانه صدها هزار تن از مردمان هوشیار و شجاعِ سرزمین مان، باورمندان به حقوق بشر جهان را به تحسین واداشته است.

می گویم مردمان هوشیار و شجاع، زیرا در جوامع دیکتاتوری فقط بخش کوچکی از مردمان هوشیار و شجاع هستند، بخش بزرگتر به دلایل شناخته شده ای به مرور از هوشیاری و شجاعت تهی می شوند.

این دلایل از جاه طلبی، خودپرستی، منفعت طلبی و سودجویی گرفته تا فقر و بدبختی و ناآگاهی جوامع زیادی را در طول تاریخ گرفتار عقب ماندگی کرده، و حتی گاه نام سرزمین هایی را از نقشه ی جهان پاک کرده است.

در واقع می شود گفت تنها سرزمین هایی توانسته اند از بحران های ویرانگر و نابود کننده بگذرند و زنده بمانند که قهرمانانی از خود گذشته داشته اند، قهرمانانی با نام و بی نام که با هوشیاری و شجاعت درست در لحظه های حساس سرزمین شان به پا خاسته و با حق طلبی یاد گمشده ی آزادی را زنده کرده اند. یادی که بازتاب اش چون معجزه ای عظیم بیدادگران را هراسان، خواب آلودگان را بیدار، دردمندان و رنج دیدگان را هوشیار، و عاشقان را به حرکت در می آورد و سرزمینی را که در لبه ی سقوط قرار دارد، دوباره در ریل های زنده بودن و به فردا اندیشیدن می اندازد.

ایران در طول تاریخ اش از این زمان ها کم نداشته است، زمان هایی که به لحظه ی ایستایی و یا حتی سقوط رسیده و بخش کوچکی از هوشیاران و شجاعان بوده اند که نجاتش داده اند.

چهره های روشنی از این هوشیاران شجاع را ما در چهل سال گذشته بارها دیده ایم. آن ها همیشه وقتی پیدایشان شده، که حکومت اسلامی نفس ها را بریده، اموال مردمان را به تاراج برده، درها را به روی استثمارگران خارجی گشوده، و با خیال راحت چنان بر صندلی قدرت تکیه زده که گویی هیچ کسی توان رویارویی با او را نخواهد داشت.

با این حال، می بینیم برخی از مردمان ساده نگر، یا وابستگان آشکار و نهان حکومت که همیشه به بهانه های مختلف با اعتراضات مردمی مخالفت کرده اند، می گویند: «دیدید چند روز شلوغ شد و این ها دوباره سرکوب کردند و مردم دوباره رفتند به خانه هایشان؟»، گویی نمی بینند که در چهل سال گذشته همین «چند روز»ها بوده که تابوی حکومت اسلامی را شکسته، همین «چند روز»ها بوده که این هیولای قرون وسطایی را زخمی و تکه تکه کرده، همین «چند روز»ها بوده که خواب خوش وابستگانش را به کابوس تبدیل کرده، همین «چند روز» ها بوده که ترس ها، ضعف ها، دروغ ها و فسادهایش را در مقابل مردمان بی خبر و ناآگاه به نمایش درآورده و قدرت پوشالی اش را به سخره گرفته، و همین «چندروز»ها بوده که عاشقان ایران امید و انرژی تازه ای برای رویارویی با این حکومت را پیدا کرده اند.

می دانیم که این بار نیز چون دفعات گذشته، و احتمالا بیش از گذشته لطمه های جانی و مالی بسیار داده ایم، می دانیم که خانواده های بسیاری داغدار شده اند، جوان های بیشتری زندان های حکومت اسلامی را پر کرده اند، بخش هایی از ثروت های مردمان ایران سوخته یا ویران شده اند، اما این بار حکومت اسلامی در وضعیتی قرار گرفته که می توان پیش بینی کرد که دیگر بعید است بتواند تکه هایش را جمع و جور کند و دوباره برخیزد و مردمانی ناآگاه را مجذوب قدرت خویش کند.

این تکه تکه شدنِ ،یکی از هراس انگیزترین دیکتاتوری های زمانه ی ما، را باید مدیون انسان های هوشیار و شجاعی باشیم که هر چند سال یک بار به پا خاستند و صدهاشان کشته و زخمی و هزارهاشان به زندان افتادند.

این انسان های به جان رسیده ی از خود گذشته ثابت کردند که می توان چهل سال مردمان را رنج داد، چهل سال گرسنه شان نگاهداشت، چهل سال ثروت هایشان را به بیگانگان بخشید، چهل سال تاریخ و فرهنگ شان را ویران کرد، حتی می توان آن ها را شکنجه کرد، به زندان انداخت و عزیزشان را مقابل چشمان شان کشت، و صدایشان را به روی دنیا بست؛ اما نمی توان عشق به آزادی را از آن ها گرفت. زیرا عشق به آزادی در دی. ان. ای فرهنگ آنهاست، فرهنگی که از «مهر» و «روشنایی» تغذیه کرده و طبیعی ست که فرهنگ نفرت و تاریکیِ حکومت اسلامی را برنمی تابد.

سلام و سپاس و تحسین برای تک تک هوشیاران و شجاعانی که دیگر در میان ما نیستند، به آن ها که در زندان ها به سر می برند و به آن ها که گوشه ای گرفته اند تا فرصتی دیگر دوباره برخیزند و دوباره آزادی و زنده بودنی شرافتمندانه را فریاد کنند.

نامه از اوین: ایستاده می میرم، اما زانو نمی زنم


ایستاده می میرم اما زانو نمی زنم؛ نامه امیرسالار داودی از زندان اوین

خبرگزاری هرانا – امیرسالار داودی، وکیل دادگستری که توسط دادگاه انقلاب تهران به ۳۰ سال حبس (۱۵ سال قابل اجرا) محکوم شده است، طی انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به مردم ایران، ضمن انتقاد به حکم ناعادلانه خود می نویسد: “نمی دانم آنچه را که بر زبان و قلمم جاری و ساری ساخته ام و در نهایت گفته ها و نوشته هایم حبسی گران اندازه ۱۵ بهار را نصیبم کردند، بر مدار حق بوده اند یا که نه؟! چه، اینکه آیندگان و پیشتر شما ملت در این ارتباط قضاوت خواهید کرد و بی گمان من در برابر قضاوت شما و البته قضاوت آیندگان تسلیم و تابع خواهم بود” و در ادامه در این راستا می گوید: “در هر حال، چنانچه بهای این نیت و قصد حق‌طلبانه، زندان و مصائب ناشی از آن است، فاش گویم و از گفته خود دلشادم که چنین حبسی و مصائبی را با افتخار می پذیرم و در این راه ایستاده می میرم اما زانو نمی زنم”.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از سازمان حقوق بشر ایران، روز چهارشنبه ۲۹ آبانماه ۹۸، امیرسالار داودی با انتشار نامه ای از زندان اوین خطاب به مردم ایران ضمن اشاره به محکومیت خود به ۱۵ سال حبس به دلیل نبود آزادی بیان و اندیشه، ابراز اطمینان کرد روزی می رسد که شاهد چنین بی عدالتی هایی در کشور نباشیم و آزادی اندیشه و بیان برقرار خواهد شد.

در قسمتی از این نامه می خوانیم: “آری من به سرزمینم و ملتم عشق می ورزم و در همه حال سعی کردم تا به اندازه بضاعت خرد و ناچیزم، صدای رسا و بی‌لکنت ملتم باشم و حال چه مقدار توانسته‌ام حق مطلب را ادا کنم، خدا می‌داند و بس… در هر حال، چنانچه بهای این نیت و قصد حق‌طلبانه، زندان و مصائب ناشی از آن است، فاش گویم و از گفته خود دلشادم که چنین حبسی و مصائبی را با افتخار می‌پذیرم و در این راه ایستاده می‌میرم اما زانو نمی‌زنم. اطمینان دارم و یقین بدانید که روزی از راه خواهد رسید و بعد از آن کسی به دلیل گفته‌ها و نوشته‌هایش و به طور کلی به واسطه عقاید و باورهایش ناگزیر و ناگریز از تحمل دوری عزیزانش نخواهد بود”.

لازم به یادآوری است که در خردادماه سال جاری فیلیپ لوتر، مدیر تحقیقات خاورمیانه و شمال آفریقا در عفو بین الملل در واکنش به صدور حکم ۳۰ سال زندان و ۱۱۱ ضربه شلاق آقای داودی، وکیل دادگستری با “حیرت انگیز و بی رحمانه” خواندن این حکم سنگین، گفته بود که “راه‌اندازی یک کانال تلگرامی برای افشای نقض حقوق بشر جرم نیست. مقامات ایرانی باید بلافاصله و بدون قید و شرط او را آزاد کنند.” وی تاکید کرد “امیرسالار داوودی آشکارا به خاطر دفاع از حقوق بشر مورد مجازات قرار گرفته است”.

متن کامل این نامه در ادامه می‌آید:
“به نام خدا

مردم شریف و نجیب ایران

با شما در حالی سخن می‌گویم که سالی است در زندان اوین محبوس هستم و علی الظاهر مطابق حکم قطعی دادگاه انقلاب اسلامی می‌بایست چهارده سال علاوه بر این یک سالی که سپری گردید، تحمل حبس کنم. من هر آینه خود را فرزند شما ملت و البته که فرزند ایران بانو می دانم و ان‌شاءالله که حقیقتا چنین باد…

نمی‌دانم آنچه را که بر زبان و قلمم جاری و ساری ساخته‌ام و در نهایت گفته‌ها و نوشته‌هایم حبسی گران اندازه ۱۵ بهار را نصیبم کردند، بر مدار حق بوده‌اند یا که نه؟! چه، اینکه آیندگان و پیشتر شما ملت در این ارتباط قضاوت خواهید کرد و بی‌گمان من در برابر قضاوت شما و البته قضاوت آیندگان تسلیم و تابع خواهم بود. لیکن از یک مهم و واقع، اطمینان کامل دارم و آن قدر متیقن نیست جز اینکه در همه آنچه پیشتر گفته و نوشته‌ام، سعی و تلاشم هماره نبوده است جز پیشه کردن صداقت و رعایت قبطه و سلم و صلاح ملتم و کشورم.

و هر چند که باز نمی‌دانم در این جد و جهد از برای صادق بودن و در مسیر سلم و صلاح ملت و میهن گام زدن تا چه اندازه توفیق یافته‌ام و مع الوصف تا آنجا که میان من و معبودم و وجدانم معهود بوده و هست، لختی و ذره‌ای از مجاهدت و ممارستم در مسیر صدق و سلم و صلاح، کم‌فروشی نکرده و نخواهم کرد. از این رو در پیشگاه باری تعالی و در محکمه وجدانم و خاصه در محضر شما ملت اصیل و کهن، خود را رو سپید می‌دانم.

آری من به سرزمینم و ملتم عشق می ورزم و در همه حال سعی کردم تا به اندازه بضاعت خرد و ناچیزم، صدای رسا و بی‌لکنت ملتم باشم وحال چه مقدار توانسته‌ام حق مطلب را ادا کنم، خدا می‌داند و بس…

در هر حال، چنانچه بهای این نیت و قصد حق‌طلبانه، زندان و مصائب ناشی از آن است، فاش گویم و از گفته خود دلشادم که چنین حبسی و مصائبی را با افتخار می‌پذیرم و در این راه ایستاده می‌میرم اما زانو نمی‌زنم.

اطمینان دارم و یقین بدانید که روزی از راه خواهد رسید و بعد از آن کسی به دلیل گفته‌ها و نوشته‌هایش و به طور کلی به واسطه عقاید و باورهایش ناگزیر و ناگریز از تحمل دوری عزیزانش نخواهد بود.

زندان و به تبع آن دور ماندن از خانواده و عزیزان، نامبارک و نامطلوب و حتی جان‌کاه است و اما چنانچه به خاطر شما مردم و حقوق مسلم‌تان باشد، زندان که سهل است و در واقع صبر و تحمل بر همه سختی های عالم امکان، چونان شهد شیرین و گوارا می‌گردد.

امیرسالار داودی، فرزند کوچک‌تان، منت‌دارتان است و از اینکه به بهانه‌ای هر چند خرد و ناچیز به شما ملت سرافراز منتسب گردد، بارها و بارها به خود می‌بالد و می‌نازد.

خدای ایران، حافظ جان و پناه ایران و ایرانی؛ و امیرسالار و امیر سالارها فدای بی چون و چرای ملت.

امیرسالار داودی/ ندامتگاه اوین، اندرزگاه ۷ سالن ۵/ ۲۹ آبان ماه”.

در ارتباط با نویسنده این نامه گفتنی است، امیرسالار داودی که از تاریخ ۲۹ آبان‌ماه ۹۷، در بازداشت و در زندان اوین به سر می برد در تاریخ ۱۱ خردادماه بر اساس حکمی که توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران علیه وی صادر شد به ۳۰ سال حبس تعزیری و ۱۱۱ ضربه شلاق محکوم شد که از این میزان، مجازات اشد یعنی ۱۵ سال حبس قابل اجرا خواهد بود. روز سه‌شنبه ۸ مردادماه ۱۳۹۸، مصطفی ترک همدانی، وکیل مدافع امیرسالار داودی طی یادداشتی در صفحه کاربری خود در توییتر از قطعی شدن حکم اولیه موکلش خبر داد.

در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، وحید مشگانی فراهانی وکیل مدافع امیر سالار داودی، در ارتباط با اتهامات نسبت داده شده به وی گفت: حدود ۸ تا ۹ اتهام به ایشان نسبت داده شده است. از جمله تشکیل گروه برای براندازی نظام، همکاری با دول متخاصم، تبلیغ علیه نظام، نشر اکاذیب، توهین به مقامات و رهبری و چند اتهام دیگر که دو پرونده به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی ارجاع شده است.

رادیو فردا؛ حیاط خلوت اصلاح‌طلبان و ملی مذهبی‌ها

عبدالستار دوشوکی

نقدی بر رادیو فردا: حیاط خلوت اصلاح طلبان و ملی مذهبی ها

در طی ده روز گذشته اکثر رسانه های فارسی زبان برونمرزی رسالت ژورنالیستی خود را به نحو احسن انجام دادند. با کمی ارفاق, این جمله را شاید بتوان تا حدی در مورد رادیو فردا نیز به کار برد. اما بر خلاف بقیه رسانه ها, زاویه نگاه اصلاح طلبی و بعد ملی مذهبی گزارشات و تحلیل های رادیو فردا و بخصوص باندبازی جناحی و فرقه گرایی شیب دار این رسانه بسوی مفسرین و به اصطلاح کارشناسان تحلیلگر عمدتا اصلاح طلب و ملی مذهبی که عقبه روزنامه نگاری در نشریه های رسمی جمهوری اسلامی داشتند, آن را از بقیه رسانه های فارسی زبان متمایز می سازد. اگرچه در مورد نقدناپذیری و نابردباری نسبت به منتقدین شاید بتوان آن را در لیگ ناروادارتلویزیون من و تو, و تلویزیون مذهبی و تکفیری کلمه قرار داد.

نگارنده شخصا هیچگونه مشکلی با رادیو فردا نداشته و انتصاب مدیر محترم فعلی این رسانه را صمیمانه به او تبریک گفتم. زیرا او را بمدت سالهای مدیدی در لندن می شناختم و بارها میهمان برنامه های او در بی بی سی فارسی بوده ام. لهذا مشکل و معضل اساسی فرد و یا افراد, حتی در سطح مدیریت بالا نیست. بلکه گرفتاری رفتاری در ساختار معیوب و جهت دار رادیو فردا است که بیش از ١٧ سال پیش بعنوان بخش فارسی رادیوی رسمی دولت آمریکا با بکارگیری طیف بخصوصی از خبرنگاران درونمرزی اصلاح طلب کار خود را آغاز کرد. و اینجاست که می گویند خشت اول چون نهد معمار کج, تا ثریا می رود دیوار کج!

بر اساس دانشنامه آزاد ویکی پدیا رادیو فردا در سالهای آغازین کار خویش توسط رژیم جمهوری اسلامی تحمل می شد و این رادیو با سیاستمداران ایرانی آزادانه مصاحبه می کرد. تا اینکه در ٧ فوریه سال ٢٠١٠ میلادی این رابطه شکر آب شد. اما علیرغم تامین بودجه این رادیو توسط مالیات دهندگان آمریکا, دولت اوباما که در صدد مماشات و مذاکره با جمهوری اسلامی بود, هیچگونه اقدامی در جهت تغییر رویه اصلاح طلبی رادیو فردا نکرد. تا اینکه بعد از انتخاب دونالد ترامپ بعنوان رئیس جمهور جدید آمریکا بتدریج کشتیبان را سیاستی دیگر آمد و کشتی بی لنگر رادیو فردا را سکانداری دیگر. اما شوربختانه همانگونه که ذکر شد, مشکل سرشتی و نهادینه رادیو فردا در سکان شکسته و سکاندار نیست, بلکه تاریخی, بوروکراتیک (دیوان‌سالاری) و بنیادین است که در آن نه تنها تبعیض بیداد می کند؛ بلکه به پاتوق سیاسی و یا بعبارتی حیاط خلوت اصلاح طلبان و طیف وسیعی از ملی مذهبی هایی که تا به اکنون ناف خود را از رحم “مادری” جمهوری اسلامی نبریده اند می باشد. طیف هایی که اگرچه به ظاهر مخالف جناح اصولگرای جمهوری اسلامی و سیاست سرکوبگرانه آن در مقابل معترضین می باشند, اما با استفاده از “اما” و “اگرها” در تحلیل های خود تلاش می کنند نه سیخ بسوزد و نه کباب.

تا آنجایی که نگارنده مطلع است, در طی سالیان متعدد شکایت های فراوانی بر علیه رادیو فردا توسط ایرانیان برونمرزی نزد دولت آمریکا شده است. تغییر مدیر رادیو فردا یکی از پیامدهای آن شکایت های بیشمار است. اما ظاهرا در تغییر رویه این رسانه کارساز نبوده و درب ء زنگ زده رادیو فردا بر روی همان پاشنه سابق می چرخد. حتی خبرنگاران متعددی که در رادیو فردا کار می کرده اند, پس از ترک یا اخراج شدن شاهد این ادعا هستند که رادیو فردا گرایشات اصلاح طلبی دارد. محمدرضا یزدان‌پناه از روزنامه‌نگاران فعال در بخش فارسی رادیو اروپای آزاد موسوم به “رادیوفردا” به دلیل انتقاد از عملکرد این رادیو، که به گفته وی به تریبونی برای تبلیغات اصلاح طلبان حکومتی ایران تیدیل شده است، از این رسانه متعلق به دولت ایالات متحده اخراج شد. او می گوید “من در نهایت، تاوان اعتراضات فراوان سال‌های اخیرم به سانسور گسترده و هوشمندانه، حذف مخالفان جمهوری اسلامی از پوشش خبری، فاصله گرفتن از ماموریت‌ و فلسفه وجودی، دست‌کاری کردن اخبار به نفع جمهوری اسلامی، فساد و رانت‌خواری گستره در رادیوفردا را دادم و از این رسانه اخراج شدم”. اخراج بسیاری از خبرنگاران رادیو فردا از جمله جواد کوروشی همواره با حاشیه های خبرساز و جنجالی همراه بوده است. اغلب نوشته های جواد کوروشی شدیدا ضد جمهوری اسلامی است.

در اواسط سال ٢٠١٧ میلادی نشریه معروف وال استریت ژورنال در مقاله ای تحت عنوان “در ایران، رادیو آزادی (رادیو فردا) نتوانسته در حد و انتظار نام خود عمل کند” نوشت: ” این رادیو اغلب اوقات، حرف‌های رسانه‌های حکومتی ایران را طوطی ‌وار تکرار می‌کند”. مجید محمدی جامعه شناس و تحلیلگر و نویسنده توانای سابق سایت رادیو فردا ظاهرا به دلیل نوشته های تند بر علیه جمهوری اسلامی کنار گذاشته شد. او در کتاب خود بنام “چرا و چگونه ماموریت خود را وانهادند؟ ارزیابی رسانه‌های دولتی فارسی زبان خارج از کشور” می نویسد: ” رادیو فردا به یک خانه ‌تکانی جدی نیاز دارد (صفحه ١٥٢)”. محمدی در صفحه ١٥٨ کتاب خود می نویسد: “اکثر نویسندگان سایت رادیو فردا از نیروهای اصلاح طلب مذهبی و چپ ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی هستند”. البته تجربه خود نگارنده که وقتی در گوگل “دوشوکی + رادیو فردا” را جستجو (سرچ) کردم, موید این واقعیت تلخ است که مسئولین سایت رادیو فردا اکثر مطلق مقاله های بنده را مناسب انتشار ندانستند و فقط سه مقاله نسبتا بی یال و دم را منتشر کردند, که قابل امتنان است. نیک بیاد دارم اکثر مقالات انتقادی بنده نسبت به رژیم که حتی اختصاصی برای رادیو فردا فرستاده بوده اجازه انتشار نیافتند. در صورتی که بعنوان مثال سایت بی بی سی فارسی بسیاری از مقالات انتقادی بنده را منتشر کرده است.

نمونه دیگری از این رویه تبعیض آمیز دیروز اتفاق افتاد. غروب یکشنبه ٣ آذر ماه یکی از خبرنگاران رادیو فردا به نگارنده زنگ زد و گفته که مشغول تدوین گزارشی در مورد تعداد بازداشت شدگان در استانهای مختلف کشور است. بعد از گفتگوی نسبتا طولانی به وی گفتم که در آن لحظه اخبار کشته شدن دو نفر در تظاهرات زاهدان را نمی توانم تائید کنم. اما بازداشت بین ٥٠ تا ٧٠ نفر از معترضین را می توانم تائید کنم. و شما علاوه بر استناد به بقیه منابع بلوچستان و فعالین بلوچ, می توانید حداقل رقم دستگیر شدگان را ٥٠ نفر در شهرهای مختلف استان سیستان و بلوچستان ذکر کنید؛ که ظاهرا موافقت شد. اما با کمال حیرت و شگفتی روز بعد گزارش مفصلی بقلم احسان مهرابی تحت عنوان ” برآورد رادیو فردا؛ بازداشت ۴۸۰۰ معترض در ۱۸ استان ایران” را در سایت رادیو فردا مشاهده کردم, که آمار بازداشتی های استان های مختلف نظیر آذربایجان شرقی (٣٠ بازداشتی), یزد (٤٣ بازداشتی), و زنجان (٣٠ بازداشتی) و خراسان جنوبی با ٢٩ بازداشتی را منتشر کرده بود. اما خبری از بازداشتی های بلوچستان نبود. حقیقتا از این همه بی مهری و غیر حرفه ای بودن سخت آزرده شدم که برای اینان نه کلام ما بلوچها ارزشی دارد و نه تعداد دستگیر شدگان در محرومترین استان کشور. در صورتی که ویدئوهای تظاهرات در چابهار, سرباز, زاهدان و دیگر شهرها در طی هفته گذشته منتشر شده اند. این یعنی چی؟ یعنی جمهوری اسلامی بر طبق گزارش رادیو فردا ۴۸۰۰ معترض را در استانهای مختلف کشور بازداشت کرده, اما نسبت به بلوچها آنقدر مهربان بوده, که حتی یک نفر هم بازداشت نشده؟ به این می گویند ظلم و ستم مضاعف از نوع روزنامه نگاری رادیو فردایی! رادیویی که متعلق به دولت آمریکا است.

در مرامنامه رادیو فردا آمده است: “کارکنان و همکاران رادیو اروپای آزاد – رادیو آزادی، باید عالی‌ترین موازین اخلاقی را در رفتار و کار حرفه‌ای خود رعایت کنند. آنها باید در مناسبات خود با گروه‌های سیاسی و اقتصادی یا افراد چه در داخل و چه در خارج از حریم کار خود، به‌ویژه اصل پرهیز از تداخل منافع شخصی با کار حرفه‌ای را محترم بشمارند”. باید گفت نه تنها تجربه دیگران آنگونه که در این نوشتار ذکر شد, بلکه تجربه دیروز نگارنده ثابت می کند که درب رادیو فردا هنوز هم بر همان پاشنه می چرخد. زیرا از “حرف” تا “عمل” زمین تا آسمان فاصله است.

رژیم ایران نماد بالکانیزه کردن اینترنت در جهان

تیم برنرزلی، خالق شبکه جهانی وب با انتقاد از حکومت ایران برای قطع اینترنت گفت حکومت ایران اکنون به نماد بالکانیزه کردن اینترنت در جهان تبدیل شده است.

آقای برنرزلی بالکانیزه کردن اینترنت [تجزیه اینترنت به واحدهای دیوارکشیده محلی و برپایی اینترنت‌های مجزای کشوری] را یکی از بزرگترین چالش‌های فزاینده دوران معاصر خواند و از حکومت‌های چین، روسیه و ایران به عنوان حکومت‌هایی نام برد که در پی کنترل بیشتر بر شبکه‌های داخلی و سخت‌تر کردن سانسور و زیرنظر گرفتن شهروندان هستند.

مخترع وب دراین باره گفت: «روند بالکانیزه کردن اینترنت واقعا نگران کننده است و ما حد نهایتش را در حال حاضر در ایران می‌بینیم.»

آقای برنرزلی اضافه کرد یک حکومت قوی، حکومتی است که دربرابر «دیگر صداها، صداهای اپوزسیون و صداهای خارجی که توسط شهروندانش شنیده می‌شود» مدارا به خرج می‌دهد.

در هفته گذشته همزمان با ناآرامی‌های خیابانی در ایران در اعتراض به وضعیت اقتصادی، حکومت ایران اینترنت را برای شش روز به طور تقریبا کامل قطع کرد و گزارش می‌شود هنوز دسترسی شهروندان ایرانی به طور کامل به شبکه جهانی اینترنت برقرار نشده است.

تیم برنرزلی این اظهارات را در جریان معرفی کتاب تازه‌ منتشر شدۀ بنیاد فناوری‌های وب برای مقابله با آسیب‌های روبه‌رشدی چون اخبار جعلی، سانسور و زیرنظر گیری‌های دسته‌جمعی بیان کرده است.