Previous Next

نگاهی به کشتار مسیحیان در جمهوری اسلامی


نگاهی به کشتار مسیحیان در «جمهوری اسلامی» و اعمال فشار بر مسیحیان فارس زبان

با روی کار آمدن حاکمیت «جمهوری اسلامی» در سال ۱۳۵۷در ایران یکی از اقشاری که تحت ستم و فشار دولتی قرار گرفت، مسیحیان و به ویژه نو کیشان مسیحی فارس زبان بودند.

فشارهای ادامه دار بر آنها تا حدی است که یافتن یک جلد کتاب مربوط به آیین مسیحیت نزد آنها کافی‌ست تا ماموران اطلاعات و یا سپاه آن را به عنوان ادله جرم ضبط و پرونده امنیتی برای آنها تشکیل دهند. شرایط تحصیل و استخدام در اماکن دولتی از مشکلات افزوده‌ای است که آنها با آن دست به گریبانند.

این دسته از مردم، مانند سایر اقشار جامعه با مشکلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی جامعه نیز دست و پنجه نرم می کنند و از هیچ یک از این معضلات در امان نیستند.

مسیحیان در شهرهای مختلف ایران زندگی می‌کنند. رشت، اراک، اصفهان، اهواز، بندرعباس، مشهد و اردبیل از جمله شهرهایی هستند که جمعیت بیشتری از مسیحیان را در خود جای داده‌اند.
طی این سالیان در اثر فشار نهادهای امنیتی، بسیاری از کلیساها که تحت نام کلیساهای جماعت ربانی فعالیت می‌کردند پلمب و تعطیل شد. آخرین شعبه کلیسای جماعت ربانی مرکز در تهران به تاریخ ۵ خرداد ۱۳۹۳ پلمب شد و بنا به اطلاعیه های امنیتی، مسیحیان فارس زبان، حق ورود به کلیساهای غیر فارسی زبان را ندارند.

از سویی دیگر، هیچ کلیسایی وجود ندارد که مراسم ازدواج دو مسیحی فارسی زبان را بسرگزار نماید و نیز هیچ دفترخانه ای در سطح کشور وجود ندارد که ازدواج دو مسیحی فارسی زبان را به روش مسیحی انجام دهد و ثبت نماید.

گفتنی است که مسیحیان فارسی زبان اجازه برگزاری مراسم تدفین را مطابق با آیین مسیحیت ندارند و حتی از آرامگاه مجزا محرومند.

این نوع فشارها تا آنجا ادامه یافت که سبب مهاجرت و کاهش جمعیت تمام اقلیت های دینی در ایران شد.

در پی محرومیت از کلیسای رسمی، زمینه مناسبی برای تشکیل جلساتی تحت عنوان «کلیسای خانگی» گردید. یکی از راه های اصلی شناسایی مسیحیان فارسی زبان، نفوذ به کلیساهای خانگی توسط ماموران وزارت اطلاعات است؛ جایی که می‌توان چندین مسیحی را هم زمان و در یک پرونده به دام انداخت و محکوم نمود.

کشتار و دستگیری و فشار بر جامعه مسیحیان فارسی زبان
در سالیان اخیر مردم ایران شاهد کشتار شمار زیادی از کشیشان و گروندگان ایرانی به آیین مسیحیت توسط این حاکمیت سرکوبگر دینی بوده‌اند.

خاطر‌نشان می‌شود که در سالیان اخیر احکام حبس‌های تعزیری چندین ساله در کنار محرومیت از حقوق اجتماعی، تبعید و غیره علیه مسیحیان صادر شده است. این احکام اتهاماتی نظیر «جاسوسی» و «فعالیت علیه امنیت و منافع ملی» را شامل می‌شود.

در این میان خانواده مسیحیان ربوده‌ شده و یا مفقود و اعدام شده از سوی نیروهای امنیتی وادار به سکوت شده‌اند.

نگاهی کوتاه به کشتار وحشیانه مسیحیان و پیروان سایر مذاهب:
۱. اولین جنایت علیه مسیحیان، تنها ۸ روز پس از سقوط شاه، روز دوشنبه ۳۰ بهمن‌ماه ۵۷ با قتل کشیش ارسطو سیاح در شیراز، صورت گرفت.

۲. قتل بهرام دهقانی فرزند حسن دهقانی مسئول دایره اسقفی ایران با رگبار مهاجمان در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۵۹ به وقوع پیوسته است.

۳. کشیش حسین سودمند بعد از بازداشت توسط وزارت اطلاعات در تاریخ ۱۲ آذرماه ۶۹، در حیاط زندان به دار آویخته شد. خانواده وی از بازداشتش اطلاع نداشتند و او بدون تشکیل دادگاه به‌رغم داشتن چهار فرزند خردسال اعدام شد.

۴. همچنین کشیش مهدی دیباج که بعد از آزادی نمایشی از زندان، ماموران وزارت اطلاعات او را دو باره ربوده و در ۱۳ تیرماه ۱۳۷۳ به شکل فجیعی کارد‌آجین کردند.

۵. اسقف هائیک هوسپیان مهر که نقش مهمی در آزادی مهدی دیباج و افشاگری در سطح جهانی داشت ۱۱ روز بعد از آزادی مهدی دیباج ربوده شد و به شکل فجیعی توسط ماموران وزارت اطلاعات مثله شد.

۶. شش ماه پس از قتل کشیش هایک، کشیش طاطائوس میکائیلیان، رئیس شورای کشیشان پروتستان، پس از ترک خانه در تهران ربوده و با شلیک گلوله به قتل رسید.

۷. در سال ۱۳۷۵ کشیش محمد باقر یوسفی اهل کلیساهای جماعت ربانی ملقب به روانبخش در جنگل حلق آویز شد.
۸. قربان دردی تورانی، از گروه کلیساهای خانگی در آذر ۱۳۸۴ به قتل رسید. خانواده او جسد غرق در خونش را در حالی که گلویش بریده بود، در برابر خانه‌شان یافتند.

۹. محمد جابری از گروه کلیساهای خانگی در خرداد ۱۳۸۶ به قتل رسید. محمدعلی جعفرزاده از گروه کلیساهای خانگی در خرداد ۱۳۸۶ به قتل رسید.

۱۰. عباس امیری در سال ۱۳۸۷ در ملک شهر اصفهان به دست نیروهای امنیتی به قتل رسید. سه روز پس از مرگ او، همسرش بر اثر جراحت های ناشی از شکنجه ماموران امنیتی درگذشت.

۱۱. همچنین کشیش یوسف ندرخانی کشیش مسیحی فعال در شهر رشت،در سال ۱۳۸۸ به اتهام «ارتداد» به اعدام محکوم شد او در سن ۱۹ سالگی از اسلام به مسیحیت گرویده بود.

۱۲. اسقف تدهیس میکائیلیان اسقف کلیسای انجیلی ایران، در روز ۸ تیر ۱۳۷۳ در تهران ربوده و همان شب به‌قتل رسید.

هشدار آلمان درباره بحران پناهجویان در اروپا

وزیر کشور آلمان درباره بحران جدید پناهجویان در اروپا هشدار داد

هورست زهوفر به نشریه بیلد آم زونتاگ گفت: اروپا ممکن است با یک بحران جدید پناهجویان حتی بزرگتر از سال ۲۰۱۵ مواجه شود.

در سال ۲۰۱۵ سیل آوارگان از کشور‌های درگیر جنگ نظیر سوریه وافغانستان روانه اروپا شدند و آلمان مجبور شد حدود یک میلیون و ۱۰۰ هزار آواره را بپذیرد.

وزیر کشور آلمان که به یونان سفر کرده بود افزود: اگر اروپا برای حل بحران آوارگان راه حلی پیدا نکند، ما کنترل خود را از دست خواهیم داد.

بد معاش در ایران از ۸ میلیون تومان گذشت

سبد معاش خانوارهای کارگری در شهریور ماه با ۴۸۹ هزار تومان افزایش، از مرز ۸ میلیون تومان عبور کرده است؛ در این شرایط آیا شورای عالی کار، کاری صورت خواهد داد؟
به گزارش ایلنا، «سبد معاش خانوار» مولفه‌ای است که از دل بند دوم ماده ۴۱ قانون کار بیرون می‌آید؛ ماده ۴۱ قانون کار تاکید دارد دستمزد کارگران باید براساس نرخ تورم رسمی و به گونه‌ای تعیین شود که هزینه‌های ماهانه‌ی خانوار متوسط را پوشش دهد؛ براساس این تاکید قانون کار است که در یکی، دو سال گذشته، محاسبه سبد معاش برای یک خانوار متوسط ۳.۳ نفره، تبدیل به یک گفتمان مسلط در مذاکرات دستمزد شده است؛ گفتمانی که البته تاکنون به یک راهبرد عملی و ملموس در پروسه‌ی «تعیین دستمزد» تبدیل نشده است. اعضای کارگری شورای عالی کار معتقدند تاکید بر «سبد معاش خانوار» و محاسبه دقیقِ هزینه‌های زندگی موجب شده در مذاکرات مزدی ۹۸ بر خلاف آنچه در موج‌های تورمی گذشته اتفاق افتاد، دستمزد کمی بالاتر از خواسته‌ی کارفرمایان و دولتی‌ها به میزان ۳۶.۵ درصد افزایش یابد؛ اما بایستی این واقعیتِ غیرقابل انکار را نیز بپذیریم که هنوز فاصله عمیقی میان سبد معاش خانوار با حداقل دستمزد دریافتی کارگران وجود دارد.
سبد شهریور ماه چقدر است؟
فرامرز توفیقی (رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور) که محاسبات ماهانه سبد معاش خانوار را براساس آمارهای رسمی مرکز آمار ایران و انستیتو پاستور ایران انجام می‌دهد، می‌گوید: سبد معاش در شهریور ماه از مرز ۸ میلیون تومان عبور کرده است.

سرمربی تیم ملی: خانه از پای‌بست ویران است


محمد منصوری که در سه سال اخیر سرمربی‌گری تیم ملی جودوی ایران را به عهده داشته، و قراردادش تا المپیک توکیو اعتبار دارد می‌گوید دیگر حاضر نیست به ایران برگردد.

او می‌گوید: دیگر انگیزه نداشتم. جان به لب شده بودم. خانه از پای‌بست ویران است. تا الان هم جان می‌کندم که دوام آوردم. آنجا نمی‌شود کار کرد. نمی‌گذارند کار کنی. با برنگشتن سعید، می‌خواستند همه چیز را سر من خراب می‌کنند و هنوز ایران بودم که می‌نوشتند دارم با صهیونیست‌ها همکاری می‌کنم!!

وی افزود: روزی که سغید ملایی در توکیو قربانی شد رفتم سر تمرین اما نمی‌توانستم تمرین بدهم. با حس درماندگی و خفگی در خودم فرو رفته بودم و تمرکز نداشتم. ناگهان بلند شدم و روی تاتامی که به آن عشق می‌ورزم و تمام زندگی‌ام را برایش گذاشته‌ام، با صدای بلند به بچه‌ها گفتم چه تمرینی؟ بروید از جوانی‌تان لذت ببرید. آخرش می‌خواهید سعید ملایی بشوید که بگویند بی سر و صدا بباز؟ وقت‌تان را اینجا تلف نکنید

فدراسیون جهانی جودو، جودوی ایران را تعلیق کرد

فدراسیون جهانی جودو اعلام کرد بعد از اتفاقاتی که در جام‌جهانی ۲۰۱۹ توکیو رخ داد که طی آن سعید ملایی از طرف مقامات رژیم ایران مجاب به کناره‌گیری از رقابت خود شد، تا فدراسیون جودوی ایران را تعلیق کند.

فدراسیون بین المللی جودو به دلیل اتفاقاتی که در تاریخ ۲۸ آگوست ۲۰۱۹ در آخرین رقابت های توکیو برای جودوکار وزن ۸۱- کیلوگرم ایران (سعید ملایی) در رقابت با جودوکار اسرائیلی رخ داد، چنین تصمیمی را اتخاذ کرد.

براساس اعلام سایت فدراسیون جهانی، سیدرضا صالحی امیری رئیس کمیته ملی المپیک، آرش میراسماعیلی رئیس فدراسیون جودو در این موضوع نقش داشته اند.

از اوباش بزدل (رهبر) نترسید

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد که ایالات متحده در حمایت از سعید ملایی، جودوکار ایرانی به فدراسیون بین‌المللی جودو می پیوندند.

به گزارش صدای آمریکا، این سخنگو با انتشار پیامی در توئیتر با اشاره به فشار مقام های ورزشی رژیم ایران به سعید ملایی برای باخت و روبرو نشدن با ورزشکار اسرائیلی نوشت: حضور در مسابقات ورزشی نباید با واهمه از اقدامات تلافی‌جویانه اوباش بزدل همراه باشد.

پیش تر اعلام شده بود که فدراسیون بین‌المللی جودو نام اکانت رسمی خود در توییتر را به هشتگ “من از مولایی حمایت می‌کنم” تغییر داده است.

بی کفایتی حکومت در اداره کشور و ترک وطن

علیرضا فغانی، داور بین‌المللی و پرافتخار فوتبال ایران که سابقه داوری در مسابقه‌های جام‌جهانی را نیز در کارنامه خود دارد، پس از سعید ملایی، قهرمان ایرانی جودوی جهان،و پوریا جلالی‌پور، کماندار پارالمپیکی ایران، که به علت فشار حکومت ایران پناهنده شدند، اعلام کرد که از ایران به استرالیا مهاجرت می‌کند.

سعید ملایی، قهرمان ایرانی جودوی جهان، در پایان مسابقات جهانی توکیو به علت فشار حکومتی و اجبار برای باخت به هدف ممانعت از مسابقه با حریف اسرائیلی به ایران بازنگشت، و بعد از آن اعلام شد که محمد منصوری مربی پیشین تیم ملی جودوی ایران نیز به او پیوسته است.

همچنین پوریا جلالی‌پور،کماندار پارالمپیکی ایران، که برای شرکت در مسابقات تیروکمان به هلند اعزام شده بود، پناهنده شد.

فیلم؛ حمله ماموران با گاز اشک‌آور به کارگران

تجمع اعتراضی کارگران آذرآب مورد حمله گارد ضدشورش همراه با شلیک گاز اشک‌آور قرار گرفت. (فیلم زیر)

روز دوشنبه ۱۵ مهرماه ۹۸ کارگران کارخانه آذرآب در اراک در اعتراض به پرداخت نشدن حقوق معوقه شان و تعیین تکلیف نشدن سهامدار، دست به تجمع زدند.

تجمع کارگران با حمله گارد ضدشورش همراه با شلیک گاز اشک آور مواجه شد.

نیروهای گارد ضدشورش به پارکینگ کارخانه آذرآب نفوذ کرده و از ورود پرسنل به شرکت جلوگیری کردند.

فیلم؛ حمله مردم به جان‌آمده لردگان به استاندار

حمله مردم به جان‌آمده لردگان به خودرو استاندار و فرمانده سپاه و سایر مزدوران حکومتی. ۱۴ مهر

خبر پیدا شدن ۳۶ جسد ملوانان در بندرلنگه

پس از انتشار اخباری مبنی بر کشف ۳۶ جنازه ملوانان در دریا در فضای مجازی، روابط عمومی فرماندار شهرستان بندرلنگه تکذیبیه‌ای در این خصوص صادر کرد.

به گزارش ایسنا، با توجه به شایعات منتشرشده در فضای مجازی مبنی بر وجود ۳۶ جسد ملوان غرق‌شده در طوفان اخیر، فرمانداری شهرستان بندرلنگه این خبر را تکذیب و بر اساس گزارش‌های موجود توسط ستاد پیشگیری و هماهنگی پاسخ به بحران شهرستان بندرلنگه تعداد جان‌باختگان حادثه را تنها یک نفر اعلام کرد.

در همین خصوص معاون امور دریایی اداره بنادر و دریانوردی بندرلنگه، افزود: اخبار منتشرشده در فضای مجازی در خصوص کشف اجساد ملوانان به دلیل شرایط نامساعد جوی طی روزهای گذشته در شهرستان بندرلنگه به‌هیچ‌وجه صحت ندارد.

خداداد پلاشی با بیان اینکه تنها یک نفر در بندر مغویه اعلام مفقودی شده بود که روز گذشته جسد وی پیدا شد، تصریح کرد: هشت قایق صیادی در پی طوفان روزهای گذشته سرگردان بودند که توسط لنج صیادی ازآب‌گرفته شدند.

وی با اشاره به اینکه با همکاری نیروی دریایی سپاه شهرستان بندرلنگه و سه ناجی از ابوموسی، کیش و بندر چارک منطقه مورد پایش قرار گرفت، اضافه کرد: هیچ موردی در این پایش ها پیدا نشد و اخبار منتشرشده در فضای مجازی نیز صحت ندارد.

فشار روسیه بر رژیم ملاها برای آزادی خبرنگار


وزارت امور خارجه روسیه ابراز امیدواری کرد که خبرنگار بازداشتی این کشور در ایران بزودی آزاد شود.

به گزارش اسپوتنیک، وزارت امور خارجه روسیه اعلام کرد که امیدوار است یولیا یوزیک، خبرنگار روس که در ایران بازداشت شده اشت هرچه زودتر آزاد شود.

ضمیر کابولوف، رئیس دپارتمان دوم آسیا وزارت امور خارجه روسیه امروز دوشنبه گفت: مسکو امیدوار است که یولیا یوزیک خبرنگار روس بازداشت شده در ایران هرچه سریعتر آزاد شود.

وی افزود: سفیر روسیه در تهران روز شنبه در وزارت امور خارجه حکومت ایران حضور داشته است. رسیدگی به پرونده یوزیک در حال اتمام است و ما انتظار داریم به زودی او را آزاد کنند.

وی در پاسخ به این سؤال كه، آیا ممکن است طی هفته جاری آزاد شود، گفت: “به احتمال زیاد، بله.”

پیش تر سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه خبر داده بود که سفیر جمهوری اسلامی در مسکو برای توضیح در خصوص دلایل بازداشت یک خبرنگار روس در تهران، به وزارت خارجه روسیه احضار شده است.

ساعاتی پیش شبکه دوم تلویزیون دولتی روسیه به نقل از سخنگوی سفارت روسیه در تهران از بازداشت یک خبرنگار روس در ایران خبر داد و اعلام کرد که سخنگوی سفارت روسیه در تهران خبر بازداشت این خبرنگار را تایید کرده است.

در این گزارش گفته شد: خبرنگار روس در تهران کار می‌کرده و روز سوم ماه اکتبر پس از فرود در فرودگاه گذرنامه‌اش را گرفتند و وعده دادند که زمانی که ایران را ترک کند به وی بازپس خواهند داد.

رسانه روسی با بیان اینکه خبرنگار روس توسط سپاه پاسداران بازداشت شده، گفت: وی در ایران به جاسوسی برای اسراییل متهم شده و ممکن است به ۱۰ سال زندان محکوم شود. محاکمه وی روز ۵ اکتبر (فردا شنبه) برگزار خواهد شد.

در این گزارش به نقل از یک خبرنگار روس که خبر بازداشت همکارش در تهران را اعلام کرد، گفته شده که به او اجازه دادند فقط یک دقیقه با مسکو تماس بگیرد.

سفیر جمهوری اسلامی در مسکو گفته که خبرنگار روس بزودی آزاد می شود، اما سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلانی می گوید که هنوز مراحل قضایی در انتظار فرد متهم است و او پس از گذراندن آن می تواند ایران را ترک کند..

این سخنگو زمان مشخصی را برای رهایی این خبرنگار روسی مشخص نساخت.

در جمهوری اسلامی، بازداشت ایرانیان دو تابعیتی به اتهام جاسوسی، آنهم برای کلاشی کردن از کشور دوم، عمل رایجی است. ولی این نخستین بار است که یک شهروند روسیه، کشوری که رژیم ایران نیاز بسیار به آن دارد، به اتهام جاسوسی، آنهم برای اسرائیل، بازداشت می شود.

کارگران هفت‌تپه در میانه راه بازداشت شدند


بازداشت ۱۴کارگر دیگر شرکت نیشكر هفت‌تپه

کارگران شرکت نیشکر هفت تپه که در چهارده روز گذشته دست به اعتراض صنفی زده‌اند، از بازداشت تعدادی از کارگران معترض این شرکت خبر دادند.

به گزارش ایلنا، شب گذشته، تعدادی از کارگران نیشکر هفت‌تپه برای دیدار با اعضای کمیسیون اجتماعی مجلس قصد آمدن به تهران را داشتند که در میانه راه، بازداشت شده‌اند.

در بین این کارگران اعضای شورای اسلامی کار این واحد صنعتی بودند که قصد داشتند در ارتباط با مشکلات این واحد تولیدی با نمایندگان مجلس دیدار و رایزنی نمایند. کارگران هفت‌‌تپه در مورد این کارگران ابراز نگرانی کردند.

به گفته سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه، ۱۴ کارگر این شرکت در بازداشت‌های جداگانه توسط نهادهای امنیتی و پلیس امنیت بازداشت شده‌اند. این سندیکا، بازداشت کارگران را “عملی بغایت ناپسند و ضد کارگری” دانسته و آن را محکوم کرده و خواهان آزادی “بی قید و شرط” تمامی بازداشت شدگان شده است.

به نوشته کانال تلگرامی این سندیکا، ۳ کارگر (یوسف بهمنی، محمود خدایی و ایمان اخضری) توسط پلیس بازداشت شده و نام‌های آنان را اعلام کرده است. همچنین ۱۱ کارگر دیگر این شرکت که به قصد دیدار با نمایندگان کمیسیون اجتماعی مجلس در راه تهران بوده‌اند، نیز روز گذشته توسط نهادهای امنیتی بازداشت شده‌اند.

اسامی پنج نفر از بازداشت شدگان در مسیر تهران محمد خنیفر، ابراهیم عباسی منجزی، امید آزادی، حسن جوادی کهنگی و مهدی داوودی اعلام شده و نام ۶ نفر دیگر هنوز مشخص نشده است.

هفته گذشته نیز ۴۰ کارگر این شرکت به صورت تلفنی احضار شده بودند.

امروز نیز اعتراضات کارگران هفت‌تپه با خواسته بازگشت به کار همکاران تعدیلی‌شان ادامه دارد؛ بیش از ده روز است که این کارگران خواستار بازگشت به کار بیش از بیست نفر از همکاران اخراجی خود هستند.

گزارش روز یکشنبه: گزارش‌های منابع کارگری حاکی است که یک کارگر نیشکر هفت‌تپه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است.

‌کانال تلگرامی کمپین دفاع از بازداشت‌شدگان هفت‌تپه، گزارش داد که یوسف بهمنی، یکی از کارگران هفت‌تپه، که طی روزهای اخیر در جمع کارگران سخنرانی می‌کرده دستگیر شده است.

جزئیات بیشتری از بازداشت این کارگر منتشر نشده است اما به نوشته این کانال تلگرامی بهمنی در سومین روز اعتصابات نیشکر هفت‌تپه به همراه چند کارگر دیگر به پلیس امنیت شوش احضار شده بود.

پیش از این سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه، گزارش داده بود که حدود ۴۰ کارگر هفت تپه احضار شده‌اند تا روز دوشنبه ۸ مهرماه خود را به پلیس شوش معرفی کنند.

احضار ۴۰ کارگر هفت‌ تپه به نهادهای امنیتی

به گزارش سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه۴۰ تن از کارگران این شرکت “به صورت تلفنی” به پلیس امنیت شوش احضار شده‌اند. بر اساس این گزارش کارگران احضارشده می‌بایست ساعت ۱۱ صبح دوشنبه ۸ مهرماه در این محل حضور یابند.

سندیکای کارگران شرکت هفت‌تپه علت این احضارها را رد درخواست مذاکره یکی از کارفرمایان با کارگران اخراجی خوانده است.

کارگران در پاسخ به این درخواست خواهان “بازگشت بی‌قید و شرط تمامی همکاران اخراجی خود” شده‌اند.

کارگران نیشکر هفت‌تپه روز یکشنبه ۷مهر با وجود تهدیدهای امنیتی برای هفتمین روز متوالی تجمع اعتراضی برگزار کردند و خواهان بازگشت تمامی کارگران اخراجی به کار شدند.

تصویر یک چشم انداز هولناک در حُکم زندان اسماعیل بخشی

منصور امان: در احکام جُنون آمیز دستگاه قهر قضایی حاکمیت علیه هفت کارگر و فعال کارگری آنچه که به سُخن درآمده، حاصل جمع تدبیرها و راه حلهای رژیمی درمانده و در تنگنا برای رویارویی با بُحران اقتصادی و برخورد با وخامت روزافزون شرایط معیشتی اکثریت جامعه است.

با غُل و زنجیر ۱۴ سال زندان برای اسماعیل بخشی، سُخنگوی کارگران دلیر هفت تپه، ۱۹ سال برای سپیده قلیان و ۷۸ سال برای پنج کارگر و کوشنده کارگری، رژیم ولایت فقیه کمر به حذف مُطالبات و اعتراضات همه گیری بسته که نه می تواند و نه منافعش اجازه برآوردن و پاسُخ دادن به آنها را می دهد.

آنچه که از چشم حاکمان ج.ا، کارگران هفت تپه و کوشندگان را سزاوار کوفتن چُماق سنگین دستگاه قضایی – امنیتی بر جان و تن شان ساخته، فقط به چالش کشیدن شرایط تحمُل ناپذیر و غیر انسانی حاضر نیست؛ جُرم نابخشودنی و عُذرناپذیر اسماعیل بخشی و همرنجان او در هفت تپه، پا گذاشتن به میدان به گونه مُتحد و یکصدا است. آنها شکایتها، اعتراضها و چاره چوییهایشان را در یک ظرف ریخته اند و در برابر بیداد سازمان یافته، به طور مُتشکل سینه سپر کرده اند. آنان در برابر ستمکاری بی وقفه، ایستادگی پیوسته ای را به میدان آورده اند که از دل وحدت مُبارزاتی در رای و عمل می جوشد.

“نظام” با لشکر کارفرمای فاسد و عواملش، دستگاه های اطلاعاتی، نیروهای پیاده نظام سرکوب، دادگاه ها و شلاق و دوربین شکنجه، در هفته تپه کارگران گرسنه ای را در برابر خود می یابد که پراکنده نیستند، پایان یک حرکت اعتراضی یا نیروی ضد شورش و چُماق بدستان حُکومتی مُتفرق شان نمی کند، طرحها و نقشه های حاکمیت را می خوانند و خود طرح و نقشه “نان، کار و اداره شورایی” را در آستین دارند.

این ویژگی، اسماعیل بخشی، کارگران شرکت کشت و صنعت هفت تپه و پُشتیبانان آنها را نه فقط به یک تهدید موضعی در هفت تپه و شوش، بلکه به خطری سراسری تبدیل می کند که می تواند چونان جرقه به خرمن اعتراضات بیافتد و به حرکتهای اعتراضی قشرهای گوناگون که پهنه گسترده ای از کشور را از شهر تا روستا پوشانده، کیفیت و توان تازه ای ببخشد.

تشکُل یابی صنفی و سازمان یافتگی مُبارزاتی و اعتراضی بخشهای کوچک یا بُزُرگ جامعه، معنای دیگری جز فراهم آمدن پتانسیل حرکتهای همه گیر و سراسری ندارد؛ امری که ارتباطات اینترنتی و شبکه های اجتماعی آن را به گونه چشمگیری ساده و همگانی کرده است. در همان حال که ماشین فربه سرکوبی می تواند صدای اعتراض جُداگانه و مقطعی در یک کارخانه، مدرسه، دانشگاه، بیمارستان و بازار را خاموش کند، اما در برابر حرکتهای سراسری که رهبری می شوند و انرژی خرد مُتمرکز جمعی گامهاشان را به جُنبش درمی آورد، سلاح “نظام” ناکارا و ظرفیت رویارویی آن محدود و به شدت فرسایش یابنده است. خیزشهای دی ماه ۹۶ اگرچه سازمان یافته نبود، اما ویژگی سراسری بودن آن به تنهایی برای آشکار ساختن و نمایش این واقعیت کافی بود.

با نگاه به این چشم انداز هولناک است که احکام رُسوا علیه اسماعیل بخشی و شش کارگر و کوشنده کارگری نوشته و صادر می شود. پروسه تشکُل یابی افشار مُعترض جامعه آغاز شده و خُرده فرمایشات “نظام” در مانده هیچ تغییری در آن نمی دهد. مُعلمان، کامیون داران و بازاریان پیشتر این واقعیت را به رُخ حاکمیت کشیده اند. آقای خامنه ای و همدستانش همانگونه که نتوانسته اند صدای اعتراضات موجود را خاموش و مانع شکل گیری اعتراضات جدید شوند، به همین گونه هم نخواهند توانست سدی در برابر جوشش و برآمدن ضرورت مزبور در این آتشفشان شوند.

****************************

اگر آنها همان‌اند، دنیا دیگر شده است

صدور احکام سنگین برای فعالان کارگری و اعضای سندیکای نیشکر هفت تپه با واکنش های بسیار زیادی در شبکه مجازی روبرو شده است. از جمله کانون نویسندگان ایران در بیانیه ای به شدت به این احکام اعتراض کرده است.

به گزارش رادیو فرانسه، کانون نویسندگان در این بیانیه می گوید که حکم‌های سنگین متهمان اعتراضات هفت‌تپه از سه منبع تغذیه شده و این سه منبع: یورش به جنبش‌های کارگری، زنان و آزادی بیان در کشور است.

در بیانیه کانون نویسندگان آمده است:« بیش از یک قرن حبس برای اسماعیل بخشی، سپیده قلیان، محمد خنیفر، امیرحسین محمدی‌فرد، ساناز اللهیاری، عسل محمدی و امیر امیرقلی. دو تن از این هفت تن کارگر شرکت نیشکر هفت‌تپه و دیگران مدافعان کارگران معترض بوده‌اند و اخبار اعتراضات را در فضای مجازی پوشش می‌دادند. اکنون در پی ماه‌ها بازداشت و انواع فشارها، قاضی مقیسه به هر یک از چهار نویسنده و تهیه‌کننده‌ی نشریه اینترنتی گام حکم ۱۸ سال و به یکی از آنها (سپیده قلیان) حکم ۱۹ سال‌ونیم زندان داده است.

در توضیح صدور این حکم‌های بسیار سنگین اشاره به شرایط موجود، انباشتگی خواست‌ها و اعتراض‌ها و نیاز حاکمیت به ایجاد رعب و وحشت گرچه لازم است، کفایت نمی‌کند. بهتر است از نزدیک نگاهی به این رویه بیندازیم و منابع تغذیه‌ی سنگینی حکم‌ها را بشناسیم.

یکی از ویژگی‌های دوران‌نمای این پرونده و این احکام، زن بودن سه تن از هفت متهم پرونده است که پنجاه و پنج سال از یک‌صد و شش سال حکم زندان متوجه آنهاست. گر چه تشدید سرکوب و ایجاد رعب و وحشت در دل مردم معترض انگیزه‌ی صدور این‌گونه حکم‌هاست، از منابعی نیز تغذیه می‌شوند که یکی از آنها ستم و نفرت جنسیتی است؛ زن بودن است. در همین روزها عاطفه رنگریز و مرضیه امیری از بازداشت‌شدگان روز جهانی کارگر، یکی پژوهشگر و دیگری خبرنگار، هر یک به بیش از ده سال زندان و ده‌ها ضربه شلاق محکوم شده‌اند. در همین روزها برای اسرین درکاله و مریم محمدی دو فعال حقوق زنان کیفرخواستی سنگین شامل انواع اتهام‌ها ساخته‌اند که مقدمه‌ی صدور حکم‌های سنگین است. فهرست زنان فعال در بند یا دارای پرونده بسیار طولانی است.

منبع دیگر این حکم‌ها ستم و تنفر طبقاتی است. پرونده‌ی هفت‌تپه نوعی شرح اعتراض کارگری – طبقاتی است و برای حافظان نظم موجود چیزی سهمگین‌تر و غیرقابل تحمل‌تر از آن نیست که چنین اعتراض‌هایی سویه‌ی طبقاتی پیدا کند. اسماعیل بخشی و محمد خنیفر دو کارگر هفت تپه مجموعا به بیست سال زندان محکوم شده‌اند و پنج تن دیگر به سبب دفاع از اعتراضات کارگران هفت‌تپه حکم‌های سنگین گرفته‌ و ده‌ها تن از کارگران معترض هفت تپه به زندان و شلاق محکوم شده‌اند و نیز فعالان کارگری که در زندان به‌سر می‌برند بسیارند و پرونده‌های در نوبت رسیدگی فراوان.

سومین منبع تغذیه‌ی حکم‌های سنگینِ متهمان پرونده‌ی هفت تپه، استبداد و تنفر از آزادی بیان است. پنج تن از متهمان جرمی ندارند جز پوشش دادن به اخبار اعتراضات کارگران در قالب یک نشریه‌ی اینترنتی. اعتراض خود نوعی بیان است. آزادی بیان مخل ستم جنسی و ستم طبقاتی است و موجب ناکارآمد کردن یکی از ابزارهای مهم اعمال آن یعنی جهل و خرافه می‌شود.بی‌سبب نیست که حاکمان به‌شدت از آن بیزارند. بسیارند کسانی که به دلیل ابراز نظر یا عقیده‌اشان اکنون در زندان به‌سر می‌برند یا برایشان پرونده‌سازی شده است.

حکم‌های سنگین متهمان اعتراضات هفت‌تپه از هر سه منبع تغذیه شده است و برآمد و برآیند آنهاست. به همین معنا به سه جنبش تاخته‌اند: جنبش‌های کارگری، زنان و آزادی بیان. همین‌ها را نیز در مقابل خود خواهند داشت.

درست است که بیشتر آمران و عاملان صدور این‌گونه احکام از دهه‌ی ۶۰ آمده‌اند و لابد نتایج “طلایی” سرکوب آن دوره را به‌یاد دارند؛ اما نباید از یاد ببرند که اگر آنها همان‌اند، دنیا دیگر شده است. با صدور احکام سنگین وحشتناک حتما فشارها و رنج‌هایی به فعالان عرصه‌های گوناگون و خانواده‌هایشان تحمیل و موانعی در راه اعتراض‌های مردم ایجاد خواهند کرد؛ اما سکوت و سکون را نمی‌توانند بر آنها غالب کنند.»

فیلم زیر؛ اسماعیل بخشی: من تنها یه چیزی به ذهنم می‌رسه تمام مسئولین این کشور را که باعث بدبختی کارگران شدن، همه را جمع کنیم یه جا، همه‌شون را، و بهشون بگیم خاک بر سرتون بی‌لیاقت‌ها …

“هلال شیعی” زیر پای معترضان عراقی


منصور امان

با ادامه اعتراضات توده ای در عراق، رژیم ولایت فقیه در تهران پس از یک ژست کوتاه خویشتنداری و بی اهمیت شماری خیزشهای عراق، احتیاط سیاسی اولیه اش را کنار گذاشته و برآشُفته و خشم آلود به مُعترضان حمله ور شده است. “نظام” یک پایه اصلی “عُمق استراتژیک” خود را لرزان می بیند و در هراس از ریزش آوار آن بر سر، بی تاب گردیده و شمشیرکشان از پرده بیرون زده است.

مُعاون ستاد عملیات نظامی سپاه پاسداران موسوم به “قرارگاه خاتم الانبیا”، رویدادهای عراق را “فتنه” نامیده و یک سرکرده سپاه قدس اعتراضات مردُم عراق را به “عوامل تروریستهای تکفیری” نسبت داده است. همزمان، حاکمان ایران دستگاه تبلیغاتی خود را به گونه همه جانبه علیه مُعترضان عراقی وارد میدان کرده اند و با توپخانه دُروغ، افترا، داستان سرایی، دسیسه پردازی و تحریف، آنها را زیر آتش گرفته اند. میزان نگرانی و آشُفته حالی آقای علی خامنه ای و ابواب جمعی اش را از اینجا می توان تخمین زد که آنها اعتراضات عراق را با خیزشهای مردُم ایران در سال ۸۸ مُقایسه می کنند و زمین زیر پایشان را به همان اندازه داغ حس می کنند.

برای رژیم ولایت فقیه که سودای ایجاد “هلال شیعی” را در سر می پروراند، حفظ امکان مُداخله گری و نُفوذ سیاسی و فرقه ای در عراق هدفی کلیدی است. اهمیت عراق برای این سیاست به وِیژه پس از بُحران سوریه و ویران شدن شیرازه های مدنی این کشور به دست اسدها، رژیم ج.ا، روسیه و بُنیادگرایان سُنی، دوچندان گردیده است. این کشور همسایه در استراتژی توسعه طلبانه مُلاها، نقش حلقه اصلی زنجیره “هلال شیعی” را تشکیل می دهد که بدون آن نه فقط نقشه ایجاد کُریدور زمینی تهران – لاذقیه که می بایست پایگاه های سیاسی و نظامی مُلاها در سوریه و لُبنان را تغذیه کند عقیم خواهد ماند، بلکه رژیم ولایت فقیه از یک ابزار نیرومند در کسب هژمونی فرقه ای شیعه در سطح منطقه محروم می گردد.

در همین حال نباید نقش بازدارنده ای که عراق در کشمکش با آمریکا برای حاکمان ج.ا بازی می کند را از یاد برد. آنها از یکطرف وانمود می کنند که نقشی “سازنده” در این کشور دارند و مانع بی ثباتی سیاسی و نیز جولان تروریسم داعشی و القاعده ای می شوند و از طرف دیگر، با تهدید پایگاه ها و مراکز آمریکایی و حملات هُشدار دهنده بدانها، به فشارهای آمریکا در نُقاط دیگر واکُنش نشان داده و آسیب پذیری آن را اخطار می دهند.

آمریکا به نوبه خود با جایگذاری مُدل فرقه ای توزیع قُدرت در عراق و به رسمیت شناختن منافع رژیم فرقه گرای ولایت فقیه در این کشور، سهم مُهمی در پیامدهای مُخرب و تنش زای آن دارد. سیاست کوته نظرانه کاخ سفید به ویژه در به خدمت گرفتن ج.ا در جنگ با داعش در عراق خود را به نمایش گذاشت؛ ابتکاری که به شکل گیری حشد الشعبی و گُسترش نُفوذ نظامی رژیم مُلاها ختم شد.

این واقعیت که آنها چگونه بازی روی حساسیتهای آمریکا را فرا گرفته اند را می توان در پرتاب چند موشک به منطقه سبز بغداد همزمان با شدت گرفتن اعتراضهای خیابانی و نیز فراخوان جریده نویس بیت خامنه ای، بازجو حسین شریعتمداری، خطاب به “جوانان مومن و انقلابی عراق” برای “تسخیر سفارت آمریکا” دریافت. ج.ا به این وسیله هُشدار می دهد که اعتراضات توده ای، بی ثباتی و از پایش خارج شدن اوضاع را به دُنبال خواهد داشت. از این رو انتظار می رود حاکمان ج.ا همراه با گُسترش خیزش، برگهای آشوبگرانه دیگری با قُدرت تخریبی بیشتر از آستین بیرون بکشند.

همچون هر نُقطه دیگری که رژیم ج.ا آن را به وجود خویش آلوده، دستگاه حاکم عراق نیز در باتلاق فساد، ناکارآمدی، تبعیض و ستمکاری فرو رفته است. و همچون ایران، جبهه مُقابل این مُناسبات مُنحط در عراق نیز – همانگونه که خیزشهای اخیر نشان می دهد -، سکولار، آزادی طلب و عدالت خواه است. این تضادی پوپا و در حال رُشد است که اسلام سیاسی و نظم فرقه ای آن را در هر کُجا که نشت کرده باشد، برخواهد چید.

********************************************

پیام همبستگی ملت ایران به ملت برادر, دوست و بپا خاسته عراق

ما امضاء کنندگان این بیانیه مختصر و معنادار بعنوان نمایندگان نمادین بخش های وسیعی از مردم ایران همبستگی کامل خود را با قیام خونین ملت عراق و بخصوص نسل جوان بر علیه حاکمیت ظلم و فساد و سرکوب اعلام می داریم. ما خود را با آرمانهای آزادیخواهانه و دمکراتیک شما در نفی دزدسالاری, سرکوب و کشتار مردم مظلوم و معترض عراق همپیوند و همراه می دانیم. ملت ایران نیز گرفتار رژیم مشابه و فاسد و سرکوبگری است که همزمان با قیام شما, اعتراضات بر حق مردم ایران در شهرهای مختلف از جمله لردگان را با قساوت و بیرحمی سرکوب می کند.

رژیم جمهوری اسلامی ایران در کشتار مردم مظلوم و بپاخاسته سوریه کارنامه بسیار سیاه و ننگینی دارد و دخالت های آن در کشورهای مختلف منطقه بر کسی پوشیده نیست. ما به رژیم ایران در مورد شراکت احتمالی در سرکوب ملت بپاخاسته عراق شدیدا هشدار می دهیم. و در صورت ارتکاب چنین جنایتی در حق مردم عراق آن را پیشاپیش محکوم می کنیم و بعنوان ملت ایران از آن برائت می جوئیم.

ما کشتار وحشیانه جمع زیادی از معترضین عراقی توسط ارکان های سرکوب و نهادهای امنیتی نظامی دولت عراق را شدیدا محکوم می کنیم. ما خود را همدرد و هم آوا با ملت عراق می دانیم و خواهان رهایی دو ملت بزرگ ایران و عراق از چنگال فاسدان و مستبدان حاکم می باشیم.

امضاء کنندگان:

هموطنانی که مایل به امضای این بیانیه هستند لطف اسم خود را به آدرس ایمیل زیر بفرستند
doshoki@gmail.com