Previous Next

اظهارات جهانگرد آلمانی که در ایران کتک خورد


دوچرخه سوار جهانگرد آلمانی که روز دوم مرداد در مازندران مورد حمله و ضرب و جرح قرار گرفت و دوچرخه اش دزدیده شد، می‌گوید که این اتفاق موجب توقف سفرش نمی‌شود.

به گزارش بهارنیوز، فیلیپ، دوچرخه سوار آلمانی که به تازگی بیماری سرطان او درمان شده است، در صفحه اینستاگرام خود ضمن شرح ماجرا نوشت که هنگام اطراق در حاشیه دریای خزر مورد حمله عده ای قرار گرفت، فک و استخوان صورتش شکست و وسایلش دزیده شد.

او توضیح داد که پس از جراحی نیاز به حدود یک ماه استراحت درمانی دارد اما سفرش را پس از آن یک ماه و برنامه ریزی دوباره، ادامه خواهد داد.

او نوشت: «تجربه عالی من از فرهنگ ایرانی تحت تاثیر رفتار بدوی یک عده قرار نمی‌گیرد.»

فیلیپ که سفر خود را از آلمان آغاز کرده قصد دارد تا پس از عبور از آسیای میانه و پامیر، سفر خود را در شرق هند به پایان برساند. او در جریان این سفر برای یک کمپین کمک به بیماران سرطانی کمک مالی جمع می کند.

او در صفحه خود نوشت که اجازه نمی دهد به خاطر رفتار عده ای خلافکار، این پروژه از دست برود و دوره خوشی که با همه مردم فوق العاده در طول سفر داشته است، به خاطر این اتفاق ضایع شود.

حمله به این جهانگرد خارجی در ایران بازتاب هایی داشت و برخی چهره ها و کاربران شبکه‌های اجتماعی به آن واکنش نشان دادند.

حل بحرانهای کشور تنها با گذر از جمهوری اسلامی


بیانیه اتحاد برای دمکراسی؛
حل بحرانهای کشور تنها با گذر از جمهوری اسلامی ممکن است‎

حاصل چهل سال حکومت جمهوری اسلامی به مثابه یک نظام ایدئولوژیک، سرکوبگر و ضد حقوق بشر، جزجنگ، سرکوب دگراندیشان، تبعیض های جنسیتی، اتنیکی وعقیدتی، زندان، شکنجه، اعدام، تبعید، دشمن تراشی، ترور درداخل و خارج کشور، حمایت ازتروریسم بین المللی، فساد، تخریب گسترده محیط زیست و … نبوده است. کشورما طی این چهل سال بدلیل سیاست خارجی خصمانه با جهان غرب و کشورهای منطقه، فرصت های تاریخی زیادی را از دست داده وصدها میلیارد دلاربه اقتصاد کشورزیان وارد آمده است.

فساد نهادینه شده درنظام درتمام تاروپود اقتصاد کشور آنچنان رخنه کرده است، که کشوردیگر توسط نهادهای دولتی کنترل و هدایت نشده، بلکه این باندهای مافیایی هستند که قدرت سیاسی و اقتصادی را درچنگ خود گرفته و سیاست می کنند. تمامی جناحهای رژیم، اعم از اصولگرا، اصلاح طلب و معتدل و در راس آن بیت سید علی خامنه ای در این نابسامانی ها وغارت و چپاول ثروت کشورهم سو و هم کاسه هستند. زیان و خسران عملکرد حکومت جمهوری اسلامی در این مدت بمراتب ازهردولت اشغالگری بیشتر بوده است.

قدرت سیاسی واقتصادی درجمهوری اسلامی در دست بیت رهبری، سپاه و ارگان های امنیتی، در دست تعداد اندکی از سران نظام واطرافیان شان متمرکز شده است. آنها با پایمالی آزادی های اجتماعی و سیاسی، سرکوب همه سازمانها و احزاب دگراندیش و نیز با نمایش ها و تمهید های انتخاباتی، قدرت سیاسی را قبضه کرده اند. دربخش اقتصاد ازهمان شروع کار با مصادره اموال و واحدهای اقتصادی بخش خصوصی و سوء استفاده از درآمدهای میلیاردی نفت، ازفعالیت و گسترش بخش خصوصی مستقل جلوگیری کرده اند، تا جائیکه بیش از 80% اقتصاد کشور تحت مالکیت و کنترل دولت و نهادهای وابسته به حاکمیت قرارگرفت. چنین تمرکز گسترده اقتصادی و فساد فراگیر، کشورمان را ازبهره گیری از نیروهای کارآفرین، آینده ساز و صنعتگر محروم کرده است.

اما اشکال گوناگون مبارزه بخش های مختلف جامعه و نیروهای آزادیخواه علیه حاکمان ارتجاعی و مستبد هیچ گاه خاموشی نیافت. جنبش های مردمی، تشکل های سیاسی، صنفی و نیروهای آزادیخواه و عدالت طلب، در این چهل سال از مقابله با این استبداد پا پس نکشیدند. علیرغم هزینه های زیاد، حتی کشتارهای دسته جمعی 67هم نتوانست آتش این مبارزه حق طلبانه را خاموش کند. این مبارزات تا رسیدن به تغییر و تحول اساسی و استقرار دمکراسی بجای نظام جمهوری اسلامی ادامه خواهد یافت.

جنبش زنان، پایدارترین جنبش اجتماعی، ازهمان ابتدای استقرار جمهوری اسلامی، برای مقابله و رفع تبعیض جنسیتی شکل گرفته و همواره نظام جمهوری اسلامی را به چالش کشانده است. این جنبش با کمپین های مختلف، مانند کمپین یک میلیون امضا، حضور میدانی دختران خیابان انقلاب و کمپین چهار شنبه سفید، سرمشقی شد برای همه جنبش های مدنی. هم اکنون زنان مبارز و ارجمندی مانند، نسرین ستوده، نرگس محمدی، آتنا محمدی، سپیده قلیان، گلرخ ایرایی و … در زندان های نظام اسیرهستند. به جرات می توان گفت که حاکمان جمهوری اسلامی به دلیل ساختار فکری واپسگرایانه شان بیشترین هراس را از جنبش زنان دارند. جنبشی که قدرت بسیج نیمی ازجمعیت کشورعلیه کلیت نظام و ارزشهای عقب افتاده اش را داراست. آخرین احکام سنگین علیه فعالین این جنبش، ۵۵ سال برای زنان محبوس در زندان قرچک، یاسمین آریائی، منیره عربشاهی، و مژگان کشاورز و مجازات کسانیکه برای خانم مسیح علینژاد فیلم و یا عکس ارسال می کنند، نشاندهنده چنین ترسی است.

جنبش کارگری یکی از با سابقه ترین جنبش های مدنی و صنفی کشورمان ایران است. سابقه و قدرت سازماندهی کارگران نتایج و دستاورد های جدی و ملموسی در تاریخ جدید ببار آورده است. اتحادیه آزاد کارگران ایران، سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، سندیکای کارگران شرکت نفت و هفت تپه و سندیکای کارکران فلزکار مکانیک ایران و دهها انجمن صنفی، توانستند از دل سرکوب و فشارهای سنگین برروی جنبش کارگری قد علم کرده و رشد کنند. مبارزه برای حقوق کارگران، مقابله با قوانین ضد کارگری، دفاع ازخواست های صنفی ــ اقتصادی کارگران، مقابله با فساد و تلاش برای متشکل کردن نیروی کاراز جمله اهداف این تشکل هاست. همراهی دهها انجمن صنفی و صدها فعال مدافع نیروی کارازاین جنبش، در کنار حمایت اتحادیه ها و سندیکاهای بین المللی از آنها، آنرا تبدیل به نیرویی غیرقابل چشم پوشی در تحولات سیاسی ــ اجتماعی کشورکرده است.

دیگر جنبش های اجتماعی، مدنی و صنفی، حنبش های اتنیکی، جنبش معلمین و فرهنگیان، پرستاران، مال باختگان، دانشجویان، ، بازنشستگان، جنبش فعالین حفظ محیط زیست و .. هر یک درحد و توان، صدای اعتراض خودرا به نابرایری، تبعیض، فساد سیتماتیک وتخریب زیست محیط، بلند کرده و نقش تعیین کننده ای را در تغییر و تحولات سیاسی جاری کشور برعهده گرفته اند.

تداوم این جنبش ها و حرکت های اعتراضی، گسترش دامنه و تنوع بی سابقه شان در عرصه ها و ابعاد مختلف، به همراه حمایت میلیونی مردم، نشان می دهد که دستگاهای امنیتی رژیم توان از بین بردشان را نداشته و سیاست سرکوب و بگیر وببند نمی تواند پیشرفت شان را سد نماید. هربار که رژیم فعالین یکی از این جنبش ها را دستگیر و با احکام سنگین مجازات کرده و یا به روشهای جنایتکارانه در زندان و بیرون از زندان به قتل رسانده و ترور کرده و سرمست پیروزی می شود، جنبش های دیگری ققنوس وار از گوشه دیگر جامعه و با قدرت بیشتر و خواست های روشنتر پا به میدان مبارزه می گذارند. حرکت و بیانیه 14 نفر مبارز آزادیخواه و شجاع کشور نمونه گویای این روند است. در زمانه ای که رژیم تمام تلاش خودرا بکار می گرفت تا گفتمان سیاسی را به دوگانه انتخاب تحریم و جنگ یا جمهوری اسلامی محدود نماید، حرکت 14نفر گفتمان عبور از کل نظام، بعنوان عامل اصلی وضعیت بحرانی موجود را در داخل کشور به میدان آورد. آنها در بیانیه اول استعفای آقای خامنه ای، مسئول و فرد اول نظام که ازقدرت بی بدیل و نامحدود برخوردار بوده و به هیج کس و نهادی پاسخگو نیست را مطرح کردند. آن ۱۴ تن دربیانیه دوم خود بدون هیج واهمه و پروایی و به بیانی واضحتربیان کردند که، “ما با کلیت این حکومت و حاکمیت و همه نهادها و قوای آن مخالفیم و معتقدیم هیچ راهی برای بازسازی و نوسازی این رژیم وجود ندارد.” و در ادامه اضافه کردند “پس آنچه که ما ۱۴ تن با انتشار نخستین بیانیه‌ خویش در پی آن بوده و هستیم، یک مطالبه فراجناحی برای «عبور کامل» از نظام جمهوری اسلامی بوده و متعلق به همه آزادی‌خواهان راستین با هر گرایش سیاسی و عقیدتی است.” انتشار بیانیه ۱۴ کنشگر مدنی حوزه زنان در داخل کشور برای استعفای خامنه‌ای و گذار از جمهوری‌اسلامی، فراز دیگری از تداوم این حرکت است.

جمهوری اسلامی وهیج یک از جناحهای درونی اش، قادر نیستند بر بحران های کوچک و بزرگی که خود عامل اصلی بوجود آوردنشان هستند، غلبه کنند. بحران های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تنش های خارجی کشور را در شرایط حاد و خطرناکی قرار داده و خطر فروپاشی درهمه عرصه آنرا تهدید می کند. این خطرات با ادامه نظام حاکم بر کشور افزایش یافته و وظیفه همه نیروهای دلسوز جامعه است تا بدوراز فرقه گرایی و بر اساس منافع و مصالح ملی، مشترکا به پا خیزند.

با نگاهی عمومی به نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی و جنبش های مدنی کشور، از یک سو تحرک بیشتر، همسویی و هم آوایی و از سوی دیگر پراکندگی و عملکردهای جداگانه مشاهده می شود.

درچند سال گذشته تلاشهای زیادی برای هماهنگی و هم آوائی تمامی نیروهای دمکراسی خواه خواهان گذر از نظام انجام گرفته است. اکثریت جامعه، راه کار اصلاح نظام را ناکارآمد دانسته و از آن عبور کرده است. این اکثریت، دشمن را در داخل دیده و دیگر دشمن تراشی خارجی نظام، مورد پذیرش اش نیست. فاصله و جدایی بین مبارزان در درون و بیرون کشورکمتر شده است. علیرغم همه این دستاوردها، اما هنوز فعالیت اپوزیسیون دمکراسی خواه به زیر چتری واحد گرد نیامده و پراکنده است.

جنبش های مدنی، جز پاره ای مواقع، جداگانه و بدون ارتباط با یکدیگر وارد میدان می شوند. عدم ارتباط و همصدائی، امکان مقابله و سرکوب تک تک آنها را برای نهادهای امنیتی و نظامی رژیم را آسان می کند. برای رسیدن به برآمدی واحد و گسترده در سطح ملی و کشوری، بهم پیوستن جویبارهای جنبش های مختلف و تبدیل آنها به رودخانه ای خروشان، به ضرورت و نیاز روز تبدیل شده است. ارتباط افقی بین این جنبش ها هزینه زیادی برای فعالین مدنی داشته و رژیم بشدت با آن مقابله خواهد کرد. شکل گیری کانون های هماهنگی و چتر واحدی از اپوزیسیون دمکرات، بر این کاستی غلبه کرده و نقش و تاثیر این جنبش ها را افزایش خواهد داد.

در شرایط کنونی که اکثریت مردم امیدی به کارائی نظام نداشته و راه کار اصلاح آنرا بیهوده دانسته و خواهان عبور و گذر از نظام هستند، دو تحول می تواند مردم خواهان تغییررا برای تهاجم وسیع و مقابله نهایی برای گذارآماده تر سازد.

۱. ایجاد چتر واحد ویا کانون های هماهنگی برای مقابله با نظام در شکلی یکپارچه، هماهنگ و همبسته. مادام که جنبش های مدنی و اعتراضی بدون ارتباط ارگانیک با یکدگیر باشند و نیروهای اپوزیسیون با پروژه ها، راه کارها مختلف، که اکثرا در مضمون اشتراکات زیادی با یکدیگر دارند، جدای از همدیگر و موازی هم فعالیت می کنند، شانس پیروزی کم خواهد بود.

۲. مردم نیاز دارند برای ورود به صحنه نهائی نبرد و گذر از نظام، روشنائی تونل بعد از گذار را ببینند. عبوراز تاریکی تونل نظام، بدون دیدن روشنائی بعد از آن، اراده مردم را سست خواهد کرد. آنها باید مطمئن شوند که درپایان شب سیاه حاکمیت، روشنائی نمایان خواهد شد. مردم نمی خواهند شاهد، جنگ و درگیری بین نیروهایی باشند که آنها را از تاریکی نظام خلاص کرده، ولی جامعه را وارد دوره ای کند که خطر و ترس هرج و مرج، اغتشاش، بگیر و ببند و حذف یکدیگر را بدنبال داشته باشد.

برای برون رفت از بن بست موجود، برای حل بحرانها و برای جلوگیری از فروپاشی کشور، گذر از نظام به ضرورت روز و حیاتی تبدیل شده است، همه نیروهای آزادیخواه، دمکرات و وطن دوست وظیفه دارند تا برمبنای اشتراکات، بدون کنار گذاشتن اختلافات شان، بر روی چند اصل کلان و تاریخ ساز و برای ساختن ایرانی دمکرات، آزاد، مستقل و بدور ازهرگونه تبعیض، متحد شوند. ما احتیاج به جنبش سیاسی مادر داریم. جنبشی که در دامانش انواع گرایش ها و انتخاب ها، مستقل و آزاد زندگی کرده و بصورت مسالمت آمیز و دمکراتیک به رقابت پرداخته و نیروهایشان را برای نبرد با اهریمن جمهوری اسلامی مشترکا وارد نبرد می کنند.

کلی ترین و مهمترین اصول برای توافق و همکاری ها را می توان درچند نکته برشمرد:

پذیرش گذر از کلیت نظام جمهوری اسلامی،

ایجاد شورایی متشکل از همه نیروهای دمکرات، اعم از احزاب و شخصیت ها و نمایندگان اقشار مختلف جامعه برای مدیریت دمکراتیک دوران گذار و استقرار نظامی سکولار و دمکرات بجای نظام جمهوری اسلامی براساس اعلامیه جهانی حقوق بشر و ضمائم آن، حفظ یکپارچگی کشورو رفع کلیه تبعیضات

آماده سازی شرایط برای انتخاب مجلس موسسان با انتخابات آزاد و منصفانه و تحت نظارت بین المللی، با وظیفه تهیه قانون اساسی جدید.

برگزاری رفراندم برای تعیین شکل نظام آینده

اتحاد برای دمکراسی در ایران
۱۵ مرداد ۱٣۹٨ – ۶ اوت ۲۰۱۹

پشت پرده اعتراف حجاریان درباره “تمومه ماجرا”


منصور امان

اعتراف حجاریان به “تمومه ماجرا”

ژرفش صف بندی جامعه با حاکمیت و دسته بندیهای آن که به ویژه در شُعار “اصلاح طلب، اُصولگرا، دیگه تمومه ماجرا” و توده ای شدن آن بازتاب یافته، پُشت پرده سیاست ج.ا را به جلوی صحنه کشانده است. آنچه که جامعه به تجربه خویش دریافته را اینک به گونه مُستند از زبان صحنه گردانان و بازیگرانی همچون آقای سعید حجاریان می شنود.

وی اعتراف کرده است که در یک “انتخابات شفاف نه اُصولگرایی باقی می ماند و نه اصلاح طلبی”! لازم به گُفتن نیست ناپرهیزی مقام امنیتی سابق از سر گفتن حقایق نیست، بلکه او این سُخنان را به عُنوان هُشدار به هر دو طیف حاکمیت و کشیدن تُرمُز رقابت “خودی”ها به زبان آورده است. او بدین ترتیب توصیه می کند که همریشهای “اصلاح طلب” و “اُصولگرا”، سیاستهای خود را در نظر به این واقعیت و پیشگیری از وقوع آن تدوین و اتخاذ کنند.

نام بی روتوش آنچه که او به عُنوان حیات سیاسی دو باند مزبور در “شرایط گُلخانه” نام می برد، استبداد عُریان با روکش دین است که زیر چتر آن رقابت باندهای حُکومتی در قالب “انتخابات”، تقسیم سهم در بوروکراسی و توزیع قُدرت و ثروت جریان یافته و حل و فصل می شود. “رانت سیاسی” که در این چارچوب در اختیار طبقه مُمتاز قرار می گیرد، در بسته بندیهایی همچون سرکوب وحشیانه احزاب و گروه های سیاسی، کُشتار دگراندیشان، ممنوعیت رسانه های مُستقل، انتخابات مُهندسی شده و جز آن ارایه می شود.

باندهای مُرتجع و فاسد حاکم در هیچ دوره ای، حتی آنگاه که تازه به قُدرت پرتاب شده بودند، توانایی رقابت با بخشهای مُترقی و دموکرات جامعه را نداشتند. آنها در پهنه نظری واپس گرایانه ترین تفکُرات را نمایندگی می کنند و با تمدُن مُعاصر و مُدرنیت به همان اندازه بیگانه و دُشمنند که با ارزشها و دستاوردهایی که تکامُل اجتماعی از بربریت تا به اکنون در توشه دارد.

در پهنه عملی مُدل حُکمرانی آنها یک دست در دست خلافت اسلامی دارد و با دست دیگر به فاشیسم و نازیسم چنگ زده است. در یک رقابت مُنصفانه و با شرایط برابر برای جلب حمایت و اعتماد جامعه، به این گرایش با هر رنگ و لعاب، مکان بهتری از حاشیه زرد و مطرود سیاست بخشیده نخواهد شد.

اعتراف آقای حجاریان علت آویختن “اصلاح طلبان” به “انتخابات” به هر قیمت را هم بازگو می کند. تشریفات انتخابات فقط اهرُم نگه داشتن قُدرت در جیب “خودی”ها نیست، بلکه آنها را از شر جامعه و رای و اراده مُستقل آن نیز ایمن نگه می دارد. بنابراین پیام بین سطرهای سفید سُخنان وی، حفظ شرایط غیر”شفاف” و خلع ید گُستاخانه تر از جامعه مُعترض است.

بین تصویری که آگاهی جامعه در ذهن خود از حاکمیت ترسیم کرده و واقعیت کریه و ضد مردُمی که حاکمیت اینک به طور آشکار مجسم می کند، تعادُلی برقرار شده که نیروی مُحرکه همه قیامها و انقلابهاست.

**********************************

تغییر نام اصلاح‌طلبان، گامی دیگر به عقب

عمادالدین باقی «فعال رسانه و سیاسی» در یادداشتی نوشت: در روزنامه سازندگی دیدم که “شورای عالی اصلاح طلبان” به “جبهه ائتلاف اصلاح طلبان ایران اسلامی” تغییر نام داد. پیشتر هم مدیر کل سیاسی وزارت کشور خبری را در این زمینه اعلام کرده بود. فارغ از اینکه گاهی بعضی فکر می کنند با تغییر نام ها و دکورها واقعا تغییری اتفاق می افتد و بیش از محتوا، اسیر صورت اند و پیش از انکه در سازوکارها و معیارها و ساختارها تحولی مشاهده کنیم شاهد تغییرنام هستیم اما درباره جبهه اصلاح طلبان، حتی خود این تغییر نام هم یعنی پسگرد در همان آغاز کار.

درست در زمانی که نیروهای هرچه بیشتری به این نتیجه می رسند که از دین هزینه نکنند و پشت آن سنگر نگیرند و به انحصار خود در نیاورند و بیش از این دین را خرج مصالح خویش نکنند و بگذارند دین، دین باشد و سیاست، سیاست و در نتیجه اقتدارگرایان سیاسی هم نام خود را جبهه آبادگران و جبهه سبز و امثال آن می گذارند(به نیت های نهانی شان کاری ندارم و مایل به نیت خوانی نیستم)، افزودن پسوند “اسلامی” به جبهه ائتلاف اصلاح طلبان چه معنی و چه ضرورتی دارد؟ آیا فکر می کنند با این پسوند، اعتماد افراد مسلمان را جلب می کنند؟

اگر چنین بود چرا مردم به آنانکه نام های دینی غلیظ تری داشتند اعتماد نکردند؟ این پسوند، ضداصلاحی است. نمی گویم سیاست را ایدئولوژیزه می کند و مرزهای سیاست و دیانت را در هم می آمیزد؛ می گویم با میهن دوستی نیز مغایر است. آیا معنای این نامگذاری این است که ایران اسلامی برای این گروه موضوعیت دارد؟ و در برابر ایران اسلامی مسئولیت دارند و اگر فرض کنید روزی ایران، غیر اسلامی شد دیگر در برابرش مسئول نیستند؟ یعنی شرط دوستی با میهن، اسلامی بودن آن است؟

اگر آری، که این تفکر ضدمیهنی است و اگر نه، که پسوندی زاید است. ایران، ایران است چه زرتشتی باشد چه اسلامی و چه غیراسلامی. ایران به عنوان یک کشور و زادگاه و کاشانه ما، فی نفسه ارزش دارد. مهندس بازرگان این تمایز را چنین بیان می کرد که:”ما اسلام را برای ایران می خواهیم نه ایران را برای اسلام”. اگر اصلاح طلبان اصرار دارند بر هویت مذهبی خویش تاکید نمایند “جبهه اصلاح طلبان مسلمان ایران” چه اشکالی داشت که ایران را به انحصار درآورده و پسوند “ایران اسلامی” بگذارند.

ایران فقط متعلق به مسلمانان نیست. آیا آنکه مسلمان نیست و یا هست اما اینقدر بر ظواهر اصرار ندارد در این جبهه جایی ندارد؟ اصلا آیا می توانید تضمین بدهید که همه اعضا و کنشگران کنونی جبهه اصلاحات، سلوکی کاملا اسلامی دارند؟ آیا اگر کسی عاشق ایران باشد ولی مسلمان نباشد به دلیل پسوندی که گذاشته اید نمی تواند عضو جبهه اصلاح طلبی باشد و بیرون از آن قرار می گیرد؟ اگر اری که این تعریف از اصلاح طلبی جای درنگ دارد و اگر نه، که پسوند اسلامی بی معنا است چون غیرمسلمان ها هم می توانند عضو جبهه اصلاح طلبان ایران اسلامی باشند.

مناقشه بر سر نام ها همیشه امری جزیی، صغروی و فرمالیته نیست گاهی نام و فرم، نشانه هایی از یک محتوا و نشانه نوعی گرایش و تفکرند. نشانه ایدئولوژی زدگی یا عوام زدگی یا سواستفاده از یک چیز و در نگاهی خوش بینانه نشانه کج سلیقگی و نیندیشیدن به کاری است که داریم انجام می دهیم.

گمان می رود که شایسته تر باشد “جبهه اصلاح طلبان ایران اسلامی” در آغاز کار، تکلیف خود را با این نامگذاری و لوازم و نتایج آن روشن کنند و ترجیحا دین را به حال خود بگذارند تا کارنامه اعمال شان به نام آن نوشته نشود. این کاری است که مخالفان اصلاحات همواره انجام داده اند و اکنون جبهه اصلاح طلبان آن را موجه می سازد.

فراموش نکنیم که انسان ها فارغ از عقیده، ملیت، نژاد و جنسیت شان، محترم و واجد حقوقی یکسان هستند و نوع نامگذاری و دسته بندی، نباید موهِمِ نادیده گرفتنِ آن شود. دسته بندی با معیار “مسلمانان ایرانی” و با معیار “ایران اسلامی” تفاوت بسیاری دارد.

تشکیل ائتلاف جديد عليه روسيه و جمهوری اسلامی


وزیر خارجه جدید انگلیس گفت: لندن باید روابط خود را با کشورهای غیر اروپایی تقویت کند.

به گزارش اسپوتنیک، دومینیک راب وزیر خارجه جدید انگلیس گفت: لندن به محض خروج از اتحادیه اروپا باید روابط خود را با کشورهای غیر اروپایی تقویت کند که هدف آن مقابله با روسیه و رژیم ایران است.

راب نفر دوم در اردوگاه محافظه کاران و نفر دوم دولت است. او قبلا وزیر امور برگزیت بود و اکنون ریاست وزارت خارجه را برعهده دارد. راب از ایجاد یک اتحاد بین المللی جدید که ظاهراً مقر آن در لندن است و با هدف مقابله با مسکو و تهران، خبر داد.

وی این موضوع را قبل از سفر کاری به آمریکای شمالی اظهار کرد.

سایت فرارو در تهران امروز در این باره نوشت: ظاهرا، با روی کار آمدن دولت بوریس جانسون، سیاست‌های دولت ترزا می، تغییر کرده و دولت جدید انگلیس به آمریکا نزدیک‌تر شده است.

بازگشت اتحاد آنگلو- آمریکایی؟

انگلیس اعلام کرد به ائتلاف دریایی تحت رهبری آمریکا در خلیج فارس می‌پیوندد. آمریکا هدف از تشکیل این ائتلاف را تأمین امنیت کشتی‌رانی در تنگه هرمز اعلام کرده است.

آمریکا چند هفته پیش چنین ائتلافی را پیشنهاد کرده بود، اما فرانسه و آلمان تا کنون تمایلی به همکاری در آن نشان ندادند. ناظران معتقدند با پیوستن انگلیس به آمریکا، موضع فرانسه و آلمان بیش از پیش تضعیف خواهد شد.

به گزارش رویترز، وزارت دفاع انگلیس می گوید این کشور در ائتلاف دریایی در خلیج فارس به رهبری آمریکا که به قصد تأمین امنیت رفت و آمد کشتی‌های تجاری انجام می‌شود شرکت خواهد کرد.

دومینیک راب، وزیر امور خارجه نگلیس روز دوشنبه در این باره در لندن گفت: این اقدام باعث امنیت حمل و نقل دریایی در منطقه خلیج فارس خواهد شد.

بن والاس، وزیر دفاع انگلیس نیز به خبرنگاران در لندن گفت: ما مشتاق کار با آمریکا و دیگران به منظور پیدا کردن راه حلی بین‌المللی برای مشکلات در تنگه هرمز هستیم.

این در حالیست که وزیر خارجه آمریکا در واکنش به توقیف یک نفتکش دیگر توسط سپاه پاسداران به رژیم ایران هشدار داد که ریسک درگیری نظامی در خلیج‌ فارس را بالا نبرید.

در همین رابطه محسن جلیلوند، تحلیلگر مسائل بین الملل در تهران گفته: اگر ائتلاف مورد نظر آمریکا شکل بگیرد به سمت تقابل و افزایش تنش‌ها نزدیک می‌شویم و ممکن است حتی از تنش هم گذر کنیم و به بحران برسیم. چون به هر صورت درگیری بین طرفین اتفاق خواهد افتاد.

عراق ادعای سپاه پاسداران را رد کرد

رسانه‌های خبری در ایران گزارش داده‌اند که سپاه پاسداران یک نفتکش خارجی دیگر را در خلیج فارس توقیف کرده است. بر اساس فیلمی که خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی (ایرنا) از لحظه توقیف این نفتکش (فیلم زیر) به دست آورده، این شناور عراقی و حامل سوخت گازوئیل است. این در حالیست که وزارت نفت عراق هرگونه ارتباط با این شناور را رد کرد.

نیروی دریايی سپاه پاسداران روز یکشنبه خبر توقیف این شناور را با چهار روز تاخیر اعلام کرد و گفت: شناوری که در نزدیکی جزیره فارسی توقیف شده به عراق تعلق دارد و بار آن گازوییل قاچاق بوده است.

از سوی دیگر وزارت نفت عراق بامداد دوشنبه طی بیانیه ای هرگونه ارتباط با شناور توقیف شده توسط سپاه پاسداران را رد کرد و گفت: كشتی توقیف شده در خلیج فارس متعلق به عراق نیست و ما اصلا گازوئیل صادرات نمی کنیم و عراق از نفتکش هایی در این حجم استفاده نمی کند.

به نقل از خبرگزاری حکومتی مهر، نفتکش توقیف شده به بوشهر انتقال یافته و سوخت این شناور نیز با هماهنگی مسئولان قضایی به شرکت ملی پخش فراورده‌های نفتی استان بوشهرتحویل داده شد.

فیلم؛ روحانی: با قیام مردم شیطان رجیم ظهور کرد!


فیلم زیر؛ روحانی: …سال ٩۶ آمریکایی‌ها دنبال ضربه زدن به برجام بودند اما شک داشتند. حادثه‌ای در داخل رخ داد که آن‌ها به تصمیم رسیدند. دی ٩۶ عده‌ای یک اغتشاش خیابانی را طراحی کردند، حالا نمیخواهم بگوییم چه کسانی بودند، آمریکایی‌ها را گول زد و گفتند که یک هل دیگر لازم است….

روحانی صبح روز سه‌شنبه با حضور در وزارت خارجه با محمد‌جواد ظریف دیدار کرد. روز گذشته نیز علی لاریجانی، رییس‌مجلس شورای اسلامی به دیدار ظریف در وزارت خارجه رفته بود. این دیدارها در پی تحریم ظریف از سوی آمریکا صورت می‌گیرد.

روحانی پس از دیدار با ظریف طی سخنانی گفت: اگر فرد دیگری غیر از ظریف وزیر خارجه بود نمی‌توانستیم به آسانی به برجام برسیم. ما در این توافق پیروزی‌های زیادی به دست آوردیم. ده‌ها میلیارد دلار از پول‌های ما آزاد شد.

روحانی افزود: اما در سال ۹۶ شیطان رجیم ظهور پیدا کرد. در این سال آمریکا دنبال ضربه به برجام بود. البته ما همیشه اهل مذاکره هستیم ولی آمریکا باید توبه كند و تحریم‌ها را لغو كند.

این در حالیست که ظریف روز گذشته گفته بود: آمریکا درمورد مذاکرات دروغ می‌گوید و آنها امکان ورود به مذاکره را ندارند. آنها چیزی برای ارائه در مذاکره ندارند.

همچنین گزارش شده که قاسم سلیمانی نیز صبح سه‌شنبه با ظریف دیدار کرده و به او به این خاطر که مورد “غضب و دشمنی آمریکا” قرار گرفته، تبریک گفته است.

همه ما خواهیم رفت

ظریف روز دوشنبه در نخستین نشست خبری خود پس از اعمال تحریم آمریکا با اشاره به این‌که برخی از دوستانش در داخل نظام برای رفتن فاتحه خوانی می‌کنند، گفت: همه ما خواهیم رفت….

ظریف گفت: مدتهاست می‌خواهند فاتحه دیپلماسی را بخوانند چه دوستانی که اینجا ممکن است به اشتباه روزشماری بکنند برای قرائت فاتحه مقداری باید صبر بکنند یعنی همه ما خواهیم رفت و دیپلماسی خواهد ماند برخلاف اونچه که تصور میشه….

خدایا این موجودو از رو زمین بردار

آمریکا از همه چیز بیرون رفته، از صفحه زمین هم این دولت انشاءالله بیرون برود!

ظریف روز گذشته در یک نشست خبری با رسانه های داخلی و خارجی گفت: آمریکا از همه چیز بیرون رفته، از صفحه زمین هم این دولت انشاءالله بیرون برود اما فعلا که عضو دائم شورای امنیت است. احترام امامزاده به متولی است. قطعنامه ۲۲۳۱ مصوبه شورای امنیت است و هنوز لغو نشده، لذا نمی‌تواند ادعای مذاکره کند. زیرا این آمریکا بوده که از برجام خارج شده، حتی وزیر خارجه‌ای را که می‌تواند با او مذاکره کند را تحریم می‌کند. آمریکا حتی مقام معظم رهبری را تحریم کرده، با چه کسی می‌خواهد مذاکره کند. این اختیار آنها نیست که تصمیم بگیرند. اختیار کشور است، کشور ساز و کار دارد. آنها با دروغگویی تحریم رهبری و وزیر خارجه ثابت کردند که این واقعیات روی صحنه است. ما هیچ‌گاه از میز مذاکره کنار نرفتیم. همین هفته پیش آقای عراقچی سر میز مذاکره با ۱+۴ بود. آنها هم می‌توانستند باشند اما خودشان رفتند تا اسفند ۹۶، قبل از اینکه آمریکا از برجام خارج شود برایان هوک هم در این جلسه بود اما آیا این ما بودیم که از جلسه و میز مذاکره خارج شدیم. آمریکایی‌ها شدیدا به دنبال زورمداری و یکجانبه گرایی هستند و می‌خواهند به دنبال تغییر رژیم بروند.

فیلم؛ آمریکا برای شما بد است، برای ما عالیست!

محمدرضا داورزنی معاون وزیر ورزش گفته: سه سالی است که دخترم ازدواج کرده و در آنجا (آمریکا) زندگی می‌کنه، باید بگم که او پاسپورت آمریکایی نداره، اما اجازه کار داره…دخترم آمریکایی نشده، آرمانش را حفظ کرده…

نتیجه اخلاقی: آمریکا برای شما مردم بد است، برای دختر من اما، جای زندگی است

یکی از کاربران ایرانی: تف تو روی تو و حرومزادهات و آرمانهای کثیفتون…تاریخ ایران کثیف تر و دوروتر و ریا کارتر و جنایتکارتر از سران جمهوری اسلامی به خودش ندیده است.

فیلم؛ ھر روز سفرە مردم محروم خالی تر میشود

در نظام جمھوری اسلامی ھر روز سفرە قشری از جامعە خالی تر میشود

کلیپ دیگری از تجمع و سفرە خالی کارگران و کارکنان مخابرات روستایی کل کشور مقابل ساختمان وزارت ارتباطات در اعتراض بە پایین بودن حقوق و عدم اجرای قانون طبقە بندی مشاغل

صنعت هواپیمایی با شدیدترین بحران روبروست

صنعت هواپیمایی کشوری با شدیدترین بحران روبروست؛ هشت هزار پرواز لغو شده است

نبود قطعات و فرسودگی ناوگان هوایی کشور بزرگترین مشکلی که هم‌اکنون صنعت هوانوردی حکومت ایران با آن روبه‌روست،. نایب‌رئیس کمیسیون عمران مجلس در این باره گفت : طی یک سال ۸ هزار پرواز داخلی لغو شد.

قلی‌الله قلی‌زاده گفت: ‌ نبود قطعات و فرسودگی ناوگان هوایی کشور علل تأخیر و لغو در عموم پروازها می‌باشد. پس از تحریم‌ها ورود قطعات هواپیما به کشور متوقف شده بود. پس از برجام نیز قرار بود همراه با خرید هواپیمای جدید، قطعات نیز وارد کشور گردد ولی تاکنون اقدام مهمی در این حوزه اتفاق نیفتاده است.

قلی زاده افزود: به‌کارگیری یا عدم‌استفاده از این هواپیماها براساس صرفه و صلاح اقتصادی بوده بنابراین شرکت‌های هواپیمایی ضمن رعایت اصول و مقررات مورد تأکید سازمان هواپیمایی نسبت به به‌کارگیری و یا حذف ناوگان خود عمل می‌کنند.

تحریم‌های ایالات متحده علیه رژیم ایران ، عمری به درازای نظام جمهوری اسلامی در ایران دارند. این تحریم‌ها از بدو استقراراین رژیم در ایران و به دنبال اشغال وگروگان گیری سفارت آمریکا در تهران آغاز شد که تامین قطعات هواپیما های ایران نیز در این راستا صورت گرفت . وبه تدریج و طی چهار دهه گذشته ابعادی بسیار گسترده و پیچیده به خود گرفت.

این نماینده مجلس گفت: اگر به پارکینگ هواپیماها مراجعه شود، چندین فروند هواپیمای مسافربری به‌دلیل نبود قطعات زمین‌گیر شده‌اند مشاهده خواهد شد، امروز ایرلاین‌ها به راحتی نمی‌توانند قطعات مورد نیاز برای هواپیماهای خود تهیه نمایند و حتی هواپیماهای جدیدی که خریداری شده دست‌دوم و با ساعت پروازی بالاست.

نایب‌رئیس کمیسیون عمران مجلس گفت: وقتی هواپیمایی دچار مشکل می‌شود از هواپیمای زمین‌گیرشده قطعه‌ای خارج و با قطعه معیوب جایگزین می‌شود، قطعاً این کار خطرناک است، اما به دلیل اینکه قطعه وارد کشور نمی‌شود چاره‌ای جز این امر نداریم.

بهرام پارسایی،نماینده مجلس گفت: :مدیریت ایرلاین‌ها رها شده هستند و نظارتی بر آن‌ها صورت نمی‌گیرد واقعا دچار بی‌سرو سامانی است و بر اساس استعلام صورت گرفته از سازمان هواپیمایی بررسی آمار تاخیر پروازها از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ نشان می‌دهد حداقل تاخیر ۵ میلیون و ۹۰۰ هزار دقیقه در سال ۱۳۹۰ و حداکثر ۷ میلیون و ۹۰۰ هزار دقیقه تاخیر در سال ۱۳۹۵ ثبت شده است.

وی افزود: جمع کنسلی ۲۲ ایرلاین در۲ سال گذشته تنها در پروازهای داخلی تقریبا ۸ هزار پرواز بوده است و این پروازهای لغو شده از ۳۰۰ مورد تا ۳ هزار و ۲۹۱ مورد کنسلی طی یک سال برای هر ایرلاین متغییر بوده است و این در حالی است که در پرتلاقی‌ترین خطوط هوایی دنیا هم چنین چیزی اتفاق نمی افتد.

این نماینده مجلس گفت: «تاخیر و کنسلی پروازها به علت فرسوده بودن ناوگان هوایی کشور موجب اتلاف وقت مردم تحمیل هزینه به مسافر و پایمال شدن حقوق مردم می‌شود.آمار کنسلی پروازها هم طبق استعلام کمیسیون آمار وحشتناکی است.

رضا جعفرزاده عضو کمیسیون عمران مجلس گفت: حتی برای تعمیر هواپیماهای دست‌دوم نیز قطعات هواپیما ندارند. مهم‌ترین اصل برای ورود هواپیما دست دوم به کشور رعایت ضوابط و مقررات تعیین‌شده از سوی سازمان هواپیمایی کشوری از جمله سن، ایمنی و … می‌باشد که شرکت‌های هواپیمایی باید به این موارد توجه نمایند.

حکومت ایران سالیان متمادی ناچار شد بدنبال تحریم های امریکا، تعدادی هواپیما مسافربری روسی را جایگزین هواپیماهای داخلی کند که بدنبال این جابجایی با سوانح و حوادث غم انگیزی در کشور مواجه شد. و بسیاری از شهروندان ایرانی در این حوادث هوایی جان باختند

فیلم؛ ببینید با مردم محروم ایران چه می کنند

ببینید مزدوران خامنه ای چه به روز مردم محروم می آورند

کلیپی از تعقیب و گریز اهالی جنوب کشور که به علت بیکاری و نبود شغل ثابت اجبارا به مشاغل کاذب روی می آورند

فلج شدن دانش آموز بر اثر تنبیه معلم+عکس

فلج شدن یک دانش آموز رودباری بر اثر تنبیه بدنی معلم

خبرگزاری هرانا – یک دانش آموز به دلیل تنبیه بدنی معلمش از ناحیه پای راست دچار فلج عضوی شده است. پدر این دانش آموز در خصوص پیگیری پرونده شکایت از معلم ضارب می گوید که با اعمال نفوذ کاری کردند که پزشکی قانونی وضعیت پای پسرم را عادی اعلام کند، در حالی که ۸ پزشک متخصص تایید کرده بودند پایش از سه قسمت شکسته است. وی همچنین با اشاره به هزینه های بالای درمان پای فرزندش می گوید که هیچ نهاد یا فردی در تامین این هزینه به آنها کمکی نکرده است. مطابق ماده ۷۷ آیین نامه انضباطی مدارس، اعمال هر گونه تنبیه دیگر از قبیل اهانت، تنبیه بدنی و تعیین تکالیف درسی جهت تنبیه ممنوع است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، روز ۲۵ اسفند ماه سال گذشته دانش آموز پایه ششم در حیاط مدرسه با دوستانش سرگرم بازی بود که با یکی از دانش‌آموزان پایه سوم که در حال بازی فوتبال بود درگیر شد. همزمان معلم جوان که با دانش‌آموزان پایه سوم در حال بازی بود متوجه درگیری این ۲ دانش‌آموز شد و بدون هیچ صحبتی به سمت پسر ۱۲ ساله رفته و چند لگد محکم به پای این پسر زد.

محمد سجاد لنگان لنگان به اتاق مدیر مدرسه رفت و از معلم جوان شکایت کرد اما هیچ اتفاقی نیفتاد و این دانش‌آموز در حالیکه اشک می ریخت به کمک دوستانش به اتاق درس رفت تا زنگ آخر به صدا در آمد و به سختی خود را به پشت در اتاق مدیر رساند تا اینکه پدرش وارد مدرسه شد.

پدر محمد سجاد وقتی پسرش را دید که نمی تواند روی پایش بایستد وارد اتاق مدیر شد و خواست تا دوربین مداربسته حیاط مدرسه را بررسی کند تا علت این درگیری را متوجه شود که در صحنه ای عجیب دید معلم جوان بدون هیچ حرفی برای جدا کردن ۲ دانش آموز، محمد سجاد را با لگدهای پی در پی از محل دور می کند.

رفتار مدیر مدرسه نشان از آن داشت که گویا هیچ اتفاقی نیفتاده است و پدر جوان وقتی رفتار عجیب مدیر مدرسه را دید به سراغ پسرش رفت و او به بیمارستان منتقل شد. سپس از معلم مدرسه شکایت کرد.

محمد سجاد دیگر نتوانست روی پای راستش قدم بردارد و ۲ ماه روی تخت داخل خانه شان بستری شد و هیچ قدمی برنداشت و تنها کاری که مدیر مدرسه برای این دانش‌آموز توانسته بود انجام دهد این بود که یک معلم به خانه محمد سجاد در شهرستان رستم آباد شهر رودبار بفرستد و از این دانش‌آموز امتحان آخر سال را بگیرد.

۵ ماه از این ماجرا می گذرد و محمد سجاد تنها با کمک یک عصا و به آرامی قدم می زند و پدرش وقتی دید شکایت هایش در شهرشان به نتیجه نمی رسد به تهران آمد و به پزشکی قانونی کل کشور مراجعه کرد و خواست تا نظریه دقیق را برای پرونده فرزندش اعلام کنند.

این پسر نوجوان که مقام دومی شهر خود را در رشته دو و میدانی دارد، می گوید: آرزو داشتم پلیس شوم و در رشته ورزشی دو و میدانی شرکت کنم و مقام آور شوم اما حالا وقتی صدای بازی بچه ها را می شنوم تنها خودم را به پشت پنجره خانه می‌کشانم و آنها را تماشا می کنم و دیگر نمی توانم همراه آنها باشم.

وی افزود: پای راستم یک سانتی متر کوچکتر از پای چپم شده و حتی رشد و تورم و تفاوت را در پاهایم می توانید مشاهده کنید و از اینکه دیگر نمی توانم مثل قبل باشم ناراحتم.

پدر محمد سجاد رستمی در خصوص این حادثه گفت: ساعت ۱۲ و نیم روز ۲۵ اسفند ماه بود که مدیر مدرسه به من زنگ زد و عنوان کرد قصد دارد به پسرم عیدی بدهد و خواست تا من برای گرفتن هدیه به مدرسه بروم و زمانیکه وارد مدرسه شدم دیدم پسرم گریه می کند و می گوید که معلم مدرسه مرا زده است.

وی افزود: متوجه شدم که مدیر مدرسه قصد داشته تا با دادن پاکت پول که ۴۰ هزار تومان داخلش بود رضایت مرا جلب کند که پاکت را نگرفتم و زیر رسید آن را امضا نکردم.

ناراحتی من از این بود که چرا مدیر مدرسه وقتی دید پسرم پاهایش درد می کند او را به بیمارستان منتقل نکرده یا چرا با من تماس نگرفتند تا خودم پسرم را به درمانگاه برسانم، عصبانی بودم اما هیچ توهینی به مدیر مدرسه نکردم، فیلم دوربین مداربسته را مشاهده کردم و دیدم معلم چطور با بی مهری فرزندم را لگد زد.

پدر نگران ادامه داد: شکایت کردم اما به خاطر بی عدالتی نتوانستم حق پسرم را بگیرم، آنها با اعمال نفوذی که داشتند مانع آن شدند که نظریه پزشکی قانونی به درستی به دادگاه برسد و در نظریه پزشکی وضعیت پای پسرم را نرمال اعلام کردند این در حالی بود که ۸ پزشک متخصص و ارتوپد با دیدن تصاویر پاهای پسرم اعلام کردند که ۳ جای پای پسرم شکسته است و مفصل رشد نیز آسیب دیده است اما شکایتم به جایی نرسید تا اینکه تصمیم گرفتم به تهران بیایم.

وی افزود: شهرمان کوچک است و همه همدیگر را می شناسم و همین باعث اعمال نفوذ در پرونده پسرم شده است به تهران مراجعه کردم و در پزشکی قانونی کل کشور پیگیر پرونده و نظریه اصلی هستم تا حق پسرم خورده نشود.

این پدر ادامه داد: حتی شب حادثه معلم مدرسه به من پیامک داد که جبران می کند و هزینه درمان را پرداخت می کند اما از فردای آن روز دیگر او را ندیدم و فقط یکبار او را در دادسرا دیدم.

رستمی گفت: تا الان نزدیک به ۲۰ میلیون تومان برای درمان پسرم پرداخت کرده ام که بخاطر بی پولی مجبور شدم یخچال و فرش خانه را بفروشم و هیچ یک از مدیران و معلمان در این ماجرا به کمک ما نیامدند، حتی پزشکان متخصص اصرار دارند پسرم را در بیمارستان خصوصی بستری کنم اما هزینه درمان آن زیاد است. محمد سجاد باید ۲۱ روز در بیمارستان بستری شود و هزینه هر شب آن فقط ۷۰۰ هزار تومان است که پول درمان ندارم و پیگیر پرونده پسرم هستم تا شاید راهی پیدا شود.

این پدر در پایان حرفهایش ادامه داد که همه می گویند معلم را ببخشم اما هیچ کسی تا به امروز پیگیر سرنوشت پسرم نشده و این بی عدالتی باعث می شود سرنوشت پسرم که یک زمان برای خودش دونده و درسخوان بود تغییر کند.

لازم به ذکر است که مطابق ماده ۷۷ آیین نامه انضباطی مدارس، اعمال هر گونه تنبیه دیگر از قبیل اهانت، تنبیه بدنی و تعیین تکالیف درسی جهت تنبیه ممنوع است.