Previous Next

دعوا بر سر مهریه با کلاشینکف و کلت و قمه!

در پی وقوع نزاع مسلحانه خانوادگی که در کشاکش ماجرای طلاق یک زوج و بر سر مبلغ مهریه در مشهد رخ داد هفت نفر با انواع سلاح های سرد و گرم مجروح شدند.

به گزارش روزنامه خراسان، این حادثه خونبار که ریشه در اختلافات و درگیری خانوادگی بین یک زوج میان سال دارد و از مدتی قبل به دلیل اختلاف بر سر مهریه برای طلاق شدت گرفته بود در شب هجدهم دی ماه به نزاعی دسته جمعی و مسلحانه بین بستگان این زوج کشید. این حادثه وحشتناک که موجی از ترس را در روستای «کنار گوشه» مشهد به راه انداخت از آن جا آغاز شد که بنا به ادعاها فردی به نام «ع- ن» از سوی طرف های مقابل مورد ضرب و جرح قرار می گیرد که این ماجرا با تماس های اطرافیان با یکدیگر و همچنین بستگان هر دو زوج در کوچه های روستا رنگ خون می گیرد.در پی وقوع نزاع حدود 20 زن و مرد درحالی که برخی از آنان سلاح های کلاشینکف، کلت کمری، وینچستر و بعضی دیگر قمه و شمشیر در دست می فشردند به جان یکدیگر افتادند و با شلیک های متعدد هر بار فردی خون آلود نقش بر زمین می شد که در این میان خودروهایی نیز تخریب شدند. به دنبال این حادثه مسلحانه خونبار، بلافاصله نیروهای پاسگاه انتظامی هلالی مشهد برای بررسی موضوع و پایان دادن به نزاع خونین وارد روستای «کنار گوشه» شدند اما شدت نزاع به حدی بود که هیچ کس به حضور نیروهای انتظامی توجه نمی کرد. در نهایت ماموران با شلیک تیرهای هوایی موفق شدند به این نزاع وحشتناک پایان بدهند.

مجروحان این حادثه که برخی از آنان وضعیت وخیمی داشتند به مراکز درمانی انتقال یافتند و برخی از عوامل نزاع نیز دستگیر شدند.معاون دادستان مرکز استان خراسان رضوی روز گذشته با تشریح جزئیاتی از پرونده نزاع خونبار گفت: در پی گزارش نزاع مسلحانه به دستگاه قضایی، بلافاصله دستورات قاطعی برای شناسایی و دستگیری عاملان این نزاع صادر شد چرا که رویه دستگاه قضا، برخورد جدی و قاطعانه با مخلان نظم و امنیت است.حجت الاسلام والمسلمین قاضی سید جواد حسینی افزود: اگرچه با حضور مقتدرانه پلیس و حتی شلیک تیر هوایی برای خاتمه دادن به نزاع مسلحانه، برخی از متهمان دستگیر شدند و تعدادی از پوکه انواع سلاح ها در محل درگیری کشف شد اما با توجه به اهمیت و حساسیت این گونه جرایم که در ردیف جرایم خاص قرار می گیرند، پرونده به شعبه 409 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد ارسال شد .

این مقام قضایی با اشاره به مجروح شدن چندین نفر از عوامل حاضر در صحنه نزاع خونین و کشف سلاح های جنگی خاطرنشان کرد: جای تاسف دارد که هنوز هم عده ای از افراد به جای مراجعه به قانون، با خیال قدرت نمایی و قداره بندی، دست به جرایم مسلحانه ای می زنند که موجب ایجاد رعب و وحشت و احساس ناامنی در جامعه می شود. قاضی سیدجواد حسینی تصریح کرد: برخی از متهمان دستگیر شده، قبلا نیز در نزاع های وحشتناک شرکت داشته اند که بررسی ها در این باره ادامه دارد و سوابق بعضی از آن ها در شعبه 408 مجتمع قضایی شهید بهشتی مشهد نیز از این ماجرا حکایت می کند.معاون دادستان عمومی و انقلاب مشهد که سابقه رسیدگی به جرایم ویژه جنایی را نیز در پرونده قضایی خود دارد با تاکید بر این که اجازه عرض اندام به مخلان نظم وآسایش عمومی را نخواهیم داد، اضافه کرد: با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی دشتبان، ادامه رسیدگی به پرونده مذکور در اختیار پلیس اطلاعات و امنیت خراسان رضوی قرار گرفت و بدین ترتیب با راهنمایی های قضایی، دیگر عوامل مرتبط با این پرونده حساس، در چندین عملیات هماهنگ و گسترده دستگیر شدند که تعداد زیادی از آنان با صدور قرارهای قانونی از سوی بازپرس با تجربه شعبه 409 دادسرای عمومی و انقلاب روانه زندان شدند اما هنوز بازجویی های تخصصی و جلسات رسیدگی به این پرونده همچنان ادامه دارد.

این مقام قضایی با اشاره به تخریب برخی خودروها در جریان درگیری مسلحانه نیز تاکید کرد: انگیزه عاملان نزاع اگرچه به موضوعات و آسیب های اجتماعی مانند طلاق و مهریه باز می گردد اما نزاع با چوب و چماق و انواع سلاح های سرد و گرم که در آن تعداد زیادی زن و مرد حضور داشتند برای مردم پذیرفتنی نیست و موجب سلب آسایش و رفاه عمومی می شود. به همین دلیل نیز قاضی پرونده با سرعت و دقت خاصی رسیدگی به این ماجرا را در دستور کار دارد و به اتهام همه عوامل این نزاع خونبار رسیدگی خواهد شد.وی اتهام افراد دستگیر شده را هم اکنون و طبق نظر بازپرس پرونده، شرکت در نزاع دسته جمعی مسلحانه منجر به ایراد جرح عمدی، نگهداری غیرمجاز سلاح گرم و … ذکر کرد و افزود: در جریان تحقیقات این احتمال وجود دارد که قاضی دشتبان، اتهامات دیگری را نیز در صورت وجود دلایل و مدارک مستند به متهمان تفهیم کند به همین دلیل بررسی های بیشتر درباره چگونگی این حادثه تاسف بار همچنان ادامه دارد.

تصمیم جدید گمرک ۵۰۰هزار نفر را بیکار می‌کند

نائب رئیس فراکسیون مناطق آزاد گفت : بخشنامه اخير گمرك ايران درخصوص ممنوعيت ترانزيت و ورود كالاهای گروه ٤به مناطق آزاد تجاری-صنعتی و ويژه اقتصادی خلاف قانون است.

ناصر شریفی نائب رئیس فراکسیون مناطق آزاد در گفت‌وگویی با انتقاد از بخشنامه اخیر گمرک اظهارداشت: بخشنامه اخیر گمرک ایران به معنای تعطیلی کامل و رکود مطلق در مناطق آزاد کشوروتعطیلی واحدهای تولیدی وبیکاری بیش از٥٠٠هزار نفر است.نائب

رییس فراکسیون مناطق آزاد با انتقاد از نگاه نامادری به مناطق آزاد افزود،این مناطق با حکم قانون ایجاد شده اما متاسفانه طی این سالها هربار با وضع بخشنامه و دستورالعمل هایی روند توسعه وپیشرفت در این مناطق که میتوانندنقش موثری در اقتصاد ملی وبین المللی إیفا نمایند را با کندی و رکود مواجه ساخته اند.

نماینده بندرلنگه، بستک، پارسیان و جزیره کیش در مجلس با اشاره به اینکه معمولا بخشنامه ها ودستورالعمل ها برای تسریع و تصریح در اجرای قانون می باشد افزود: برخی دستگاهها با وضع بخشنامه قانون را دور میزنند وبخشنامه های فراقانونی صادر میکنندکه به اقتصاد ملی آسیب میزند.

نائب رییس فراکسیون مناطق آزاد تجاری و ویژه اقتصادی خاطرنشان کرد: این بخشنامه و بخشنامه های دیگری که دیگر دستگاهها در خصوص مناطق آزاد و مناطق ویژه وضع میکنند مساوی با رکود مطلق در مناطق آزاد و بیکاری بیش از٥٠٠هزارنفر که در واحدهای تولیدی این مناطق مشغول کار می باشند.

کارشناس: همه دارند به آمریکا نزدیک می شوند


خبرگزاری رویتر طی یک گزارش تحلیلی از روابط میان اتحادیه اروپا و جمهوری اسلامی نوشت: صبر کشورهای اروپايی در برابر رژیم ایران در حال پایان است و مواضع آنها در قبال تهران به تدریج به موضع آمریکا نزدیک می‌شود.

این در حالیست که تا چند هفته دیگر قرار است کنفرانسی در لهستان برگزارشود که جمهوری اسلامی را به شدت نگران ساخته است، تا جائیکه کارشناسان نزدیک به حکومت بی‌ وقفه در باره پیامدهای آن هشدار می دهند.

از جمله علی خرم، سفیر سابق جمهوری اسلامی در مقر اروپایی سازمان ملل نسبت به اجماع جهانی علیه رژیم ایران در لهستان هشداد داد و گفت: اگر مایک پمپئو (وزیر خارجه آمریکا) موفق شود اجلاس تبلیغاتی لهستان را به اجلاس سیاسی تبدیل کند، پیش‌درآمد یک ائتلاف نظامی علیه نظام تلقی می‌شود.

وی افزود: همه دارند به سرعت اختلافات خود را به دعوت آمریکا کنار می‌گذارند تا به یک دشمنی یعنی دشمنی با نظام بپردازند. در این میان به‌نظر نمی‌آید نظام حتی یک دوست واقعی داشته باشد که در مقابل این موج سنگین سیاسی بایستد و از نظام حمایت نماید. دوستان ما عموماً در حد ایستادگی تا مرزهای منافع زودگذر خودشان هستند که هر گاه مابه ازای آن را از آمریکا دریافت دارند، دست از دوستی با نظام برمی‌دارند.

یک دیپلمات سابق دیگر بنام مجلسی نیز گفت: ترامپ، بولتون و پمپئو برای تعارف با جمهوری اسلامی نیامده‌اند و برنامه خودشان را درباره ستیز با نظام از قبل اعلام کرده‌اند و دنبال بهانه جدی و یارگیری جنگی هستند.

ارز؛ بازار با قیمت‌های گیج‌ کننده‌ روبرو است


یک منبع خبری در تهران امروز گزارش داد: بازار ارز با قیمت‌های متفاوت و گیج‌کننده‌ای روبرو است؛ از نرخ صرافی ملی گرفته تا ارز مبادله‌ای اما برای من و شما هیچ چیز به اندازه قیمت ارز در صرافی‌های بازار آزاد اهمیت ندارد. اطلاع از اینکه صرافی‌های مختلف قیمت را روی چه عددی تعیین می‌کنند کار سختی است. به هرحال نرخ هر شهر و محله با هم متفاوت است و بسته به تعداد ارز مورد نیاز مشتری می‌تواند تغییر کند.

دلار در حال سوخت‌گیری برای پرش

روز سه‌شنبه، قیمت دلار پس از دو کاهش متوالی، تغییر مسیر داد و به سوی مرز ۱۱ هزار و ۵۰۰ تومانی حرکت کرد. در چهارمین روز هفته، شاخص ارزی ۲۳۰تومان افزایش را به ثبت رساند و به بهای ۱۱ هزار و ۴۸۰ تومان رسید. افزایش بهای دلار، قیمت سکه را نیز تحریک کرد و این فلز گرانبها با ۵۵هزار تومان افزایش روی قیمت ۳ میلیون و ۹۱۰ هزار تومان قرار گرفت.

به گفته فعالان، دیروز فروشنده چندانی در بازار وجود نداشت و برخی معامله‌گران با احتیاط خریدهای خود را افزایش دادند. از سوی دیگر، ارزش دلار در هرات افغانستان نه تنها به زیر مرز ۱۱ هزار تومانی نرفت، بلکه در مسیر صعودی قرار گرفت و این موضوع موجب شد جسارت خریداران در بازار داخلی نیز بالا رود.

روزنامه دنیای افتصاد با اعلام این خبر نوشت: زیر پوست نوسانات رفت و برگشتی بازار ارز جریان‌های متناقضی شکل گرفته است. گروهی باور دارند، بازارساز در پی آن است که پس از تثبیت اولیه قیمت، دلار را در مسیر کاهشی قرار دهد. دسته دومی از معامله‌گران معتقدند بازارساز به‌جای تثبیت قیمت‌ها، به دنبال افزایش پلکانی و آرام قیمت است. در مقابل این دو دسته، گروه سومی از معامله‌گران باور دارند دلار در حال سوخت‌گیری برای پرش به سطوح بالاتر است. دسته چهارم معامله‌گران تصور می‌کنند بهتر است در شرایط غیرقابل پیش‌بینی فعلی در بازار مداخله‌ای نکنند.

فیلم زیر: یک کارشناس اقتصادی در گفتگو با صدای آمریکا: سیرِ نزولی قیمت دلار، یک حقه بازی آخوندی است

حجاب؛ سخنان جنجالی دختر رفسنجانی درباره چادر


چادر، حجاب برتر نیست. فائزه هاشمی رفسنجانی به روزنامه شرق می گوید: علی‌رغم اینکه خودم چادر سر می‌کنم و به حجاب اعتقاد دارم، چادر را یک نوع حجاب می‌دانم و نه حجاب برتر. با توجه به جایی که هستم و کاری که انجام می‌دهم، بعضی جاها چادر سر نمی‌کنم و با مانتو و روسری هستم. مثلا سوارکاری، تدریس، در کلاس یا کوهنوردی. جایی که فکر می‌کنم چادر مانع است، برمی‌دارم.

وی در مورد دوران بازداشت در زندان اوین هم گفت: دوره‌ای عالی بود. تجربه‌ای که آنجا کسب کردم برایم لذت‌بخش و لازم بود.

حمایت بین المللی از دختران انقلاب

عفو بین‌الملل با انتشار بیانیه‌ای خواستار لغو فوری ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی در ایران شده و از مقامات جمهوری اسلامی خواسته تا “دیگر مقررات تحقیرآمیز و تبعیض‌آمیزی که حضور بدون روسری زنان در اماکن عمومی را ممنوع می‌کند” لغو کنند.

این سازمان در بیانیه خود توقف ‌زنان در خیابان، استفاده از الفاظ توهین‌آمیز و تهدیدآمیز، دستور به جلو کشیدن روسری، دادن دستمال برای پاک کردن آرایش در مقابل ماموران، هل دادن و کشیدن دست، زدن سیلی و ضرب و شتم و پرتاب وحشیانه‌‌ی زنان به داخل ماشین‌های پلیس را از جمله نمونه‌های “آزار و خشونت فیزیکی” خوانده و نوشته: «این اعمال مصداق شکنجه و رفتارهای بیرحمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز هستند که در قوانین بین‌الملل مطلقا ممنوع شده‌است.»

اعتراض علنی به حجاب اجباری از دی‌ماه سال ۹۶ در ایران آغاز شد و بر اساس گزارش‌ها تاکنون بیش از ۴۰ زن در این رابطه بازداشت شده‌اند.

بازداشت مجدد و رسوائی تازه برای صداوسیما


برهی منابع خبری به نقل از وکیل سپیده قلیان از بازداشت مجدد او به همراه برادرش خبر دادند. خانم قلیان نیز در آخرین پیام توییتر خود نوشت: بازداشت شدم.

این در حالیست که صداوسیمای جمهوری اسلامی شب گذشته در بخش خبری خود اعترافات اجباری برخی فعالان کارگری و مدنی از جمله سپیده قلیان را پخش کرد.

سپیده قلیان پس از پخش این اعترافات در کانال توییتر خود نوشت: این تصاویری که از من پخش شد گواه دیگری در اثبات حرف‌هایم مبنی بر شکنجه شدن در طول مدت بازداشتم بود. جدی‌تر از قبل به پیگیری شکنجه شدنم خواهم پرداخت و حالا که اعترافاتم پخش شد خواهان علنی برگزار شدن دادگاهم هستم.

صادق زیباکلام، در واکنش به پخش اعترافات اسماعیل بخشی و سپیده قلیان از صدا و سیما نوشت: مشکل اساسی صدا وسیما آنست که هنوز متوجه نشده سالهاست مردم میان روایت آن ازیکسو و روایت بانو سپیده قلیان و آقای اسماعیل بخشی از سویی دیگر، دومی را قبول دارند.»

پیش از پخش اعترافات سپیده قلیان و اسماعیل بخشی از بخش خبری ۲۰:۳۰ صداوسیما، خانم قلیان که در تجمعات کارگری معترضان نیشکر هفت تپه بازداشت شده بود در توییتر خود شرحی از شکنجه‌های صورت گرفته و نحوه تهیه اعترافات تلویزیونی را منتشر کرد.

او در بخشی از این توضیحات می‌نویسد: روز آخر بازجو می‌گفت اگر بیرون بروی و دهانت را باز کنی همین ادعاها و اعترافات اجباری تو و اسماعیل بخشی را در اخبار بیست و سی هم پخش خواهیم کرد. و پودرتان خواهیم کرد. بله خداوندگاران قدرت اگر من نمی‌دانستم که شما می‌توانید ما را پودر کنید که روی این صندلی نشسته نبودم.

او همچنین نوشت که تهدیدهای ماموران وزارت اطلاعات شوش در دوران پس از بازداشت همچنان ادامه داشته است.

گزارش تکاندهنده از شکنجه فعال مدنی زن

سپیده قلیان؛ “ده روز نه می‌توانستم غذا بخورم، نه می‌دانستم شب است یا روز؟” / وکیل سپیده قلیان: “انکار راه به جایی نمی‌برد”

سپیده قلیان، فعال مدنی اهل اهواز و از بازداشت‌شدگان اعتراضات کارگران مجتمع نیشکر هفت‌تپه که در جریان اعتراضات کارگران هفت‌تپه بازداشت و روز سه‌شنبه ۲۷ آذرماه، با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شد، در یادداشتی گفته که آماده‌است تا از آنچه در طول مدت بازداشت بر او و اسماعیل بخشی، گذشته در “دادگاهی عادلانه” و در خصوص شکنجه‌هایی که شده‌اند، شهادت بدهد.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، سپیده قلیان، فعال مدنی و از بازداشتیان اعتراضات کارگری نیشکر هفت‌تپه در رشته توییت‌هایی گفته که در زمان بازداشتش شاهد “ضرب و شتم وحشیانه اسماعیل بخشی” بوده‌است.

خانم قلیان در بخشی از نامه‌اش اضافه‌کرد:‌ «برای چندمین بار به ستاد خبری وزارت اطلاعات احضار شده بودم، دو نفر که خود را مامور “بررسی” معرفی می‌کردند، ابتدا از من در مورد آنچه در سی روز بازداشت اتفاق افتاد سوال کردند و پس از توضیحاتم با گفتن اینکه بحث‌های اسماعیل بخشی و من در مورد شکنجه توهم است، به بررسی‌شان پایان دادند. پس تصمیم گرفتم توضیحاتم را دیگر نه به ماموران، که رو به مردم شرح دهم».

این فعال مدنی می‌گوید:‌ «گفتن از شکنجه، فقط توضیح یک درد شخصی نیست، بلکه بازگو کردن خشونت سیستماتیکی است که نهادهای امنیتی درقبال زندانیان به خرج می‌دهند و انکار یا تقلیل آن به اشتباه یک بازجو توجیهی خنده‌آور و البته دردی مضاعف است».

هنوز هم برای خانم قلیان، یادآوری “سی روز رفتار وحشیانه و ضدبشری” که در طول مدت بازداشت و بازجویی بر او گذشته، “چشم‌هایش را خیس کرده و تنش را می‌لرزاند.”

سپیده قلیان، زمان بازداشتش را اینطور توصیف کرد: «حین دستگیری، اسماعیل بخشی سعی می‌کرد، مرا از زیر ضرب و شتم ماموران بیرون بکشد، اما خودش را چنان به باد کتک گرفتند که بی‌هوش شد».

این فعال مدنی در بخش دیگری از این نوشتار گفت: من در ده روز نخست بازداشتم، تصور می‌کردم برادرم (اسماعیل بخشی) مرده است و ده روز نه می‌توانستم غذا بخورم، نه می‌دانستم شب است یا روز؟»

وی همچنین راجع به روزهای اول دستگیری‌اش نوشت: «روزهای اول، چه حین دستگیری و چه در بازداشتگاه با ضرب و شتم همراه بود. سایه‌ی کابل بالای سرم بود تا اعتراف بنویسم. به همین دلیل بود که بی‌آنکه حرفی از شکنجه با خانواده‌ام زده باشم متوجه غیرطبیعی بودن وضعیت‌ام شدند و ای کاش و صد ای کاش شکنجه به همان ضرب و شتم خلاصه می‌شد. وارد کردن اتهامات جنسی، در جایی که قطعاً حتی اگر فریاد می‌زدم صدایم به جایی نمی‌رسید، دردناک‌ترین قسمت ماجرا بود».

خانم قلیان در خصوص روز آخرش بازجویی‌اش اینطور گفت: «روز آخر بازجو می‌گفت اگر بیرون بروی و دهانت را باز کنی همین ادعاها و اعترافات اجباری تو و اسماعیل بخشی را را در اخبار بیست و سی هم پخش خواهیم کرد و پودرتان خواهیم کرد».

لازم به توضیح است که جمال حیدری‌منش، وکیل مدافع سپیده قلیان، نیز در اینستاگرام خود با اشاره به شکنجه موکلش در زمان بازداشت نوشته: “این‌بار من از سپیده قلیان می‌گویم؛ اگر حساب پاک است چرا اجازه معاینه پزشکی قانونی توسط مراجع ذیربط (به سپیده قلیان) داده نشد؟”

در ادامه یادداشت سپیده قلیان و شرح آنچه بر او و اسماعیل بخشی در طول مدت بازداشتشان گذشته را بخوانید:

“من در مرحله‌ی دستگیری شاهد ضرب و شتم وحشیانه‌ی اسماعیل بخشی بودم و در روزهای بازجویی شاهد تحقیر او. به شکلی که چند بار او را مجبور کردند در مقابل دیگران به خودش هتاکی کند. حاضرم چه در مورد خودم و چه در مورد برادرم اسماعیل بخشی، در دادگاهی عادلانه برای این شکنجه‌ها شهادت بدهم.

دوشنبه که برای چندمین بار به ستاد خبری وزارت اطلاعات احضار شده بودم دو نفر که خود را مامور “بررسی” معرفی می‌کردند، ابتدا از من در مورد آنچه در سی روز بازداشت اتفاق افتاد سوال کردند و پس از توضیحاتم با گفتن اینکه بحث‌های اسماعیل بخشی و من در مورد شکنجه توهم است، به بررسی‌شان پایان دادند. پس تصمیم گرفتم توضیحاتم را دیگر نه به ماموران، که رو به مردم شرح دهم.

گفتن از شکنجه، فقط توضیح یک درد شخصی نیست، بلکه بازگو کردن خشونت سیستماتیکی است که نهادهای امنیتی درقبال زندانیان به خرج می‌دهند و انکار یا تقلیل آن به اشتباه یک بازجو توجیهی خنده‌آور و البته دردی مضاعف است.

یادآوری سی روز رفتار وحشیانه و ضدبشری هنوز هم می‌تواند چشم‌هایم را خیس کند و تنم را بلرزاند. حین دستگیری، اسماعیل بخشی سعی می‌کرد مرا از زیر ضرب و شتم ماموران بیرون بکشد اما خودش را چنان به باد کتک گرفتند که بیهوش شد.

شکنجه‌ی اسماعیل بخشی از زمان بازداشت در فرماندهی حفاظت اطلاعات، تا پلیس امنیت (که فریاد میزد من یک کارگرم دنده‌هایم را شکستی) و زمان انتقالمان از شوش به بازداشتگاه اطلاعات اهواز چنان شدید بود، که من ده روز نخست بازداشتم تصور میکردم برادرم مرده است.

ده روز نه میتوانستم غذا بخورم، نه میدانستم شب است یا روز؟ فریاد می‌کشیدم، تا اینکه از بی‌قراری‌ها و فریادهایم عاصی شدند و نزدیک اتاق بازجویی‌اش بردند و صدای زخمی‌اش را شنیدم. برادرم اسماعیل زنده بود.

روزهای اول، چه حین دستگیری و چه در بازداشتگاه با ضرب و شتم همراه بود. سایه‌ی کابل بالای سرم بود تا اعتراف بنویسم. به همین دلیل بود که بی‌آنکه حرفی از شکنجه با خانواده‌ام زده باشم متوجه غیرطبیعی بودن وضعیت‌ام شدند و ای کاش و صد ای کاش شکنجه به همان ضرب و شتم خلاصه می‌شد. وارد کردن اتهامات جنسی، در جایی که قطعاً حتی اگر فریاد می‌زدم صدایم به جایی نمی‌رسید، دردناک‌ترین قسمت ماجرا بود.

روز آخر بازجو می‌گفت اگر بیرون بروی و دهانت را باز کنی همین ادعاها و اعترافات اجباری تو و اسماعیل بخشی را را در اخبار بیست و سی هم پخش خواهیم کرد. و پودرتان خواهیم کرد. بله خداوندگاران قدرت اگر من نمیدانستم که شما میتوانید ما را پودر کنید که روی این صندلی نشسته نبودم.

من حتی در مورد رنگ مو و مدل لباس‌هایم بازجویی و تحقیر شدم، بازجویی با شکم گرسنه از صبح تا چند ساعت پس از خاموشی، آیا شکنجه نیست؟

بازداشت پایان یافت اما شکنجه‌ها نه. شخصی که خود را نماینده‌ی وزارت اطلاعات شوش معرفی کرده، در میان پنج هزار کارگر نسبت‌های غیراخلاقی به من داده و این اتهام‌ها به گوش خانواده‌‌ام هم رسیده.

تصور کنید در یک شهر کوچک، و در فرهنگی سنتی، صرفاً به میانجی آن ادعاها، در این روزهای به اصطلاح آزادی چه بر من گذشته و می‌گذرد…”

از سوی دیگر جمال حیدری‌منش، وکیل مدافع سپیده قلیان، در اینستاگرام خود با اشاره به شکنجه موکلش در زمان بازداشت نوشته: “اگر حساب پاک است چرا اجازه معاینه پزشکی قانونی توسط مراجع ذیربط (به سپیده قلیان) داده نشد؟”

این وکیل دادگستری نوشته است:

“شکنجه متهمان، این روزها بحث داغ رسانه هاست.
اسماعیل بخشی دردمندانه مطلبی را منتشر کرد و مقامات به انکار آن پرداختند.
کمیته های مختلف و جلسات متعدد تشکیل شد و ماحصل آن انکار بود و در گفته های رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس، موارد بیشتری به اتهامات او افزوده گردید.
اینبار من از سپیده قلیان می گویم؛ اگر حساب پاک است چرا اجازه معاینه پزشکی قانونی توسط مراجع ذیربط داده نشد؟ چرا در هنگام ملاقات ، خانواده اش درد شدیدی در هنگام در آغوش گرفتن او در تمام بدنش مشاهده و حس کردند؟
دختر ۲۳ ساله چه گناهی کرده بود که اینک باید اینگونه روح و روانش بهم ریخته شود؟
اگر اراده ای هست که ظلمی صورت نگیرد و جلو اقدامات غیر قانونی یک بازجو!! گرفته شود راههای بسیاری است و انکار راه به جایی نمی برد.

افشاگری یک کارگر شکنجه شده دیگر
افشای شکنجه محمود صالحی در اداره اطلاعات

پس از نامه اسماعیل بخشی مبنی بر اعمال شکنجه نسبت به وی و خانم قلیان در دوره بازداشت، خبرها حاکی از شکنجه محمود صالحی ، یک فعال کارگری، در دوران بازداشت اوست. این خبر در نامه‌ای که از او به تارخ ۱۷ دی‌ماه ۱۳۹۷ منتشر شده، آمده است. از مواردی که نتیجه شکنجه محمود صالحی در زندان مخوف اطلاعات سنندج است، می‌توان به از دست دادن کلیه‌های وی اشاره کرد.

به گزارش سایت ایران کارگر، در ارتباط با شکنجه محمود صالحی او در نامه‌ای خطاب به تعداری از نمایندگان مجلس می‌نویسد: «آقایان محترم به نظر شما مراجع صالحه در کشور ما کدام‌ها هستند؟… شخصا در سال ۱۳۹۴ در بازداشتگاه مخوف اداره اطلاعات سنندج به دلیل اینکه مسئول بازداشتگاه داروهای مورد نیاز من را به مدت ۳۲ ساعت قطع کرد، هر دو کلیه خود را از دست دادم.»

او ادامه می‌دهد: « وقتی در بیمارستان توحید سنندج جهت دیالیز بستری شدم، یکی از مسئولان وزارت اطلاعات به نام آقای دادگر، نزد من آمد و ضمن معذرت‌خواهی از من، اظهار نمود که از افسر نگهبان وقت که داروهای شما را قطع کرده و شما به این شکل کلیه‌های خود را از دست دادید؛ شکایت کردیم و پرونده قضایی برای او تشکیل دادیم، مطمئن باش که ایشان را به مراجع قضایی معرفی خواهیم کرد.»

او خطاب به این نمایندگان می‌افزاید: «از آن روز تا این لحظه ۴۰ ماه گذشته ولی هنوز مراجع صالحه‌ای در کشور ما تاسیس نشده که به پرونده من رسیدگی کند. به نظر شما این تعجب‌آور نیست که تا این لحظه هنوز به پرونده من که هر دو کلیه خود را در بازداشتگاه اداره اطلاعات از دست دادم و حتی خود مسئولان وزارت اطلاعات علیه افسر نگهبان وقت طرح دعوی کرده‌اند، رسیدگی نشده؟»

در این نامه که به شکنجه محمود صالحی اشاره دارد، همچنین آمده است:
«هر چند من شکایت نکردم؛ چون وقتی [شاکی]در مقابل قاضی قرار می‌گیرد، قاضی محترم از فرد شاکی شاهد می‌خواهد و یا مدارک پزشک قانونی .طبیعتا” هیچ کدام از زندانیانی که مورد شکنجه قرار گرفته باشند، مدارکی دال بر شکنجه ندارند و یا شاهدی ندارند؛ بنابراین پرونده بعد از سالها سرگردانی، مختومه [اعلام] خواهد شد.»

محمود صالحی در ادامه نامه خود می‌نویسد: «ما کسانی که مکررا” زندان و بازداشت را لمس کرده‌ایم، این موضوع را به خوبی می‌دانیم. شما نیز با این اظهارات احساسی نمی‌توانید ما را از راهی که همان علنی کردن برخورد‌های غیر انسانی مسئولان امنیتی در زمان بازداشت علیه زندانیان [است] بازدارید. شما فکر می کنید شکنجه تنها شکنجه فیزیکی است؟ آقایان محترم ده‌ها نوع شکنجه سفید در بازداشتگاه‌های مخوف اداره اطلاعات وجود دارد که شما حتی نمی‌توانید یک مورد آن را تحمل کنید.»

برای تاکید بر افشای موارد متعدد شکنجه محمود صالحی نامه خود را چنین پایان می‌دهد: «از همه افراد زندانی، بخصوص کارگران تقاضامندم، خاطرات بازداشت و برخوردهای مسئولان امنیتی را مکتوب و در اختیار جامعه قرار دهند.»

جاسوسی؛ تنش در روابط با آلمان: واکنش رژیم


رسانه‌های آلمانی به تازگی از بازداشت یکی از کارکنان ارتش آلمان خبر دادند که به جاسوسی برای رژیم ایران متهم شده است. این شخص با نام عبدالحمید س. ۵۰ ساله و متولد افغانستان است. گفته می‌شود او اطلاعات محرمانه و مهمی را درباره ارتش آلمان از جمله در مورد مأموریت نیروهای آلمانی در افغانستان در اختیار سرویس‌های اطلاعاتی جمهوری اسلامی قرار می‌داده است.

فعالیت‌های سرویس اطلاعاتی رژیم ایران در اروپا از مدت‌ها پیش موجب بروز نگرانی‌‌های روزافزونی در سازمان‌های امنیتی آلمان شده است.

وزارت خارجه رژیم ایران امروز هر گونه ارتباط میان تهران و این متهم جاسوسی از ارتش آلمان را تکذیب کرد و گزارش‌ها در این رابطه را تلاشی برای “تخریب روابط جمهوری اسلامی و اروپا” خواند.

پیش تر یک دیپلمات پرسابقه آلمانی به رژیم ایران هشدار داد که با اقدام به جاسوسی از این کشور به تلاش‌های اتحادیه اروپا برای حفاظت از برجام آسیب می رساند.

به گزارش یورونیوز، ولفگانگ ایشینگر، دبیر کنفرانس امنیتی مونیخ که ماه آینده برگزار می‌شود، با اشاره به خبر دستگیری یک فرد مظنون به جاسوسی برای رژیم ایران در آلمان گفت: رژیم ایران باید تشخیص دهد که در حال شلیک به پای خودش است چرا که دارد به فضای سیاسی حول برجام آسیب وارد می‌کند.

حبس برای سازنده فیلم تبلیغات انتخاباتی روحانی

حسین دهباشی، سازنده فیلم تبلیغات انتخاباتی روحانی در سال ۹۲ از محکومیت قطعی به ۴ ماه زندان، با شکایت وزارت بهداشت خبر داد.

دهباشی در توئیتی نوشته است: اگر از احوال این رفیق تان جویا باشید حکم ۴ ماه حبس قطعی به جهت شکایت دولت (وزارت بهداشت) در باب تشویش اذهان عمومی در مرحله تجدیدنظر عیناً تایید و به اجرای احکام ابلاغ شد.

قتل فرزند یک و نیم ساله به‌ دلیل گرسنگی شدید


زنی فقیر که به‌دلیل گرسنگی شدید دختر یک‌سال‌و‌نیمه‌اش، او را به قتل رساند، وقتی پشت تریبون دادگاه قرار گرفت، جزئیاتی از زندگی پر از رنجش را توضیح داد.

به گزارش شرق، پرونده قتل المیرای یک‌سال‌و‌نیمه دوم اردیبهشت سال 90 به جریان افتاد. آن زمان جسم نیمه‌جان زنی جوان به بیمارستان برده شد. همسر این زن که اورژانس را باخبر کرده ‌بود، به پلیس گفت همسرش خودکشی کرده و فرزند یک‌سال‌و‌نیمه‌شان به نام المیرا را به قتل رسانده ‌است.

وی در دادگاه گفت: آن‌قدر غذا نخورده ‌بودم که شیرم خشک شده‌ بود. مجبور بودم برای بچه شیرخشک بخرم و از داروخانه قسطی شیرخشک می‌خریدم اما بدهی‌ام را نتوانستم بدهم و دیگر داروخانه هم به من شیرخشک نداد.

پیش تر در خبرها آمده بود که اخیرا دستکم دو کودک در ایران در اثر گرسنگی طولانی، خودکشی کرده اند. این در حالیست که جمهوری اسلامی بر بودجه تبلیغات دینی و سپاه پاسداران و بسیج هزاران میلیارد تومان افزوده است.

مقام حکومتی: مرگ در انتظار مردم گرسنه است

مسئول نظام صنفی کشاورزی شهرستان زابل؛ مردم نان شب برای خوردن ندارند؛ دولت به داد مردم نرسد، مرگ در انتظارشان خواهد بود

خبرگزاری هرانا – مسئول نظام صنفی کشاورزی شهرستان زابل با اشاره به مشکلات کشاورزان در این منطقه می‌گوید که “مردم نان شب برای خوردن ندارند. آنهایی که اندکی پول و توش و توانی داشتند به شهرها و استان‌های دیگری همچون مشهد، تهران و مازندران مهاجرت کردند. آنهایی هم که توان و سرمایه رفتن ندارند، اگر دولت به دادشان نرسد، با ادامه این وضع مرگ در انتظارشان خواهد بود”. آقای برخوردار درخصوص وضعیت صیادان نیز گفته است که در اینجا دیگر کسی کشاورزی و صیادی نمی‌کند. تعداد اندکی هستند که شاغل ادارات، مغازه‌ها و فعالیت‌های اقتصادی دیگری هستند اما همان‌ها نیز، عمدتا قطعه زمینی برای کشاورزی و یا دامداری داشته و دارند. گفتن ندارد که آنها نیز فروپاشیده‌اند. وی در ادامه با انتقاد از دولت می‌گوید “جوری به این منطقه و مردم آن بی‌اعتنایی می‌کنند که انگار مردم سیستان و بلوچستان جزو مردم ایران نیستند. کاری می‌کنند که مردم از اینجا فراری شوند. این تبلغات‌هایی که می‌کنند که فلان کار را کرده‌ایم و فلان طرح را افتتاح و توسعه داده‌ داده‌ایم، حقیقت ندارد. مردم را سرِ کار گذاشته‌اند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، کشاورزان و نمایندگانشان از مصائب کم‌آبی در سیستان می‌گویند. منطقه‌ای که چرخ اقتصاد آن بر محور کشاورزی می‌گردد و مسیرهای درآمدی دیگری هم ندارد. در چنین جایی، کمبود آب پیامدهای سهمگینی در ابتدا برای ساکنان آن و در ادامه برای کشور، می‌تواند داشته باشد.

هفته‌ای نیست که طی آن خبری از درد و رنج مردم استان پهناور سیستان و بلوچستان نشنویم. همین هفته گذشته بود که چند دانش‌آموز خردسال در آتش بی‌توجهی و کمبود وسایل ایمنی مدرسه‌ای در زاهدان سوختند.

نهادینه شدن محرومیت‌های بنیادین و درمانده شدن مردم از برآوردن اولیه‌های زندگی
اما اخبار و مستندات فراوانی وجود دارند که بیانگر روزگار سخت مردمان این خطه است. درد و رنج این مردم البته تا حدودی متفاوت از وضعیت بسیاری از دیگر مردم ایران است. فقر آنها نه همچون بسیاری دیگر جاها از مثلا دستمزد پایین، بلکه مسائل بسیار بنیادی‌تر است. در سیستان و بلوچستان، مردم درمانده از برآوردن اولیه‌های زندگی‌شان هستند. دورافتادگی از مرکز و سایر کلانشهرهای بزرگ، محرومیت‌های بنیادینی را در این منطقه نهادینه ساخته است. برنامه‌هایی هم که از سوی نهادهای تصمیم‌گیر کشور برای بهبود وضعیت این منطقه اتخاذ شده، به‌نظر می‌رسد تاکنون پاسخگوی مشکلات جاری نبوده و بیشتر در راستای پاسخ به وجدان دردآلود مقامات و افکار عمومی بوده است.

آنچه که قطعی به‌نظر می‌رسد اینکه خشکسالی و نبود مدیریت کارآمد در حوزه منابع آب و عدم پاسداری از حقآبه‌ دریافتی دریاچه هامون –سومین دریاچه بزرگ ایران- از افغانستان، موجب امحاء ابتدایی‌ و حیاتی‌ترین ابزار تولید این مردم یعنی آب شده؛ آبی که ابزار انباشت ثروت و دست یازیدن به پویایی اقتصادی-اجتماعی-فرهنگی و نهایتا سیاسی است؛ اما سال‌هاست که از دسترس ساکنان آن خارج شده است.

حاج ملک برخوردار (مسئول نظام صنفی کشاورزی شهرستان زابل) با اشاره به گذشته مطلوب شمال سیستان، وضعیت مردمی را به تصویر می‌کشد که نه لزوما برخوردار از ثروت و مکنتی شاهانه، که دارای زندگی‌ای آبرومند بودند که تداوم آن می‌توانست به ایجاد رونق و قدم گذاردن بر پله‌های نردبان توسعه یاری رساند. بنا بر گفته‌های وی؛ تا ۱۵ سال قبل اوضاع خوب بود اما به‌تدریج آب کم شد.

میزان بهره‌برداری از ظرفیت‌های کشت منطقه به صفر رسیده است
می‌گوید: تا مدتی قبل، حداقل نیمی از ظرفیت‌های کشت منطقه، مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفت اما اکنون شاید بتوان گفت این میزان به صفر رسیده است. اصلا کسی دیگر کشاورزی و صیادی نمی‌کند. ۴۰۰ هزار صیاد و کشاورز و دامدار در این منطقه هستند. تعداد اندکی هم هستند که شاغل ادارات، مغازه‌ها و فعالیت‌های اقتصادی دیگری هستند اما همان‌ها نیز، عمدتا قطعه زمینی برای کشاورزی و یا دامداری داشته و دارند. گفتن ندارد که آنها نیز فروپاشیده‌اند. اساسا منطقه‌ای که منبع اصلی تولید ارزش افزوده‌اش را از دست دهد، حیات انسانی‌اش دچار زوال می‌شود.

دولت به داد مردم نرسد، مرگ در انتظارشان خواهد بود
پس مردم چه می‌کنند؟ مسئول نظام صنفی کشاورزی شهرستان زابل که خود فعال در عرصه کشاورزی است پرسش را با پرسش پاسخ می‌دهد: چه بکنند؟ اصلا در این منطقه باران نمی‌بارد. دریاچه هامون چندسالی می‌شود که ورودی آب ندارد. مردم نان شب برای خوردن ندارند. آنهایی که اندکی پول و توش و توانی داشتند به شهرها و استان‌های دیگری همچون مشهد، تهران، مازندران و… مهاجرت کردند. آنهایی هم که توان و سرمایه رفتن ندارند -اگر دولت به دادشان نرسد- با ادامه این وضع مرگ در انتظارشان خواهد بود.

ملک اما از دولت انتقاد می‌کند و توضیح می‌دهد: جوری به این منطقه و مردم آن بی‌اعتنایی می‌کنند که انگار سیستانی‌ها جزو مردم ایران نیستند. کاری می‌کنند که مردم از اینجا فراری شوند. این تبلغات‌هایی که می‌کنند که فلان کار را کرده‌ایم و فلان طرح را افتتاح و توسعه داده‌ داده‌ایم، حقیقت ندارد. مردم را سرِ کار گذاشته‌اند.

برخوردار که همچون بسیاری دیگر ساکنان منطقه، کشاورز است، می‌گوید: فکر می‌کنم نهادهایی همچون نظام صنفی کشاورزی به‌خاطر ارتباطات مستقیمی که هر روز با مردم دارند، این قابلیت را دارند که وظیفه توزیع نهاده‌های کشاورزی و کالاهای مورد نیاز مردم را برعهده بگیرند.

در خط مقدم بادهای ۱۲۰ روزه، نصیب مردم چیزی جز گرد و خاک نیست
محمد سارانی (رییس شورای اسلامی شهر ادیمی، مرکز شهرستان نیمروز) که خود کشاورز و دامدار است، با بیان اینکه زندگی مردم ادیمی که در شمالی‌ترین نقطه سیستان و بلوچستان هستند کاملا وابسته به جریان رودخانه هیرمند است اما اکنون که آبی از افغانستان به داخل ایران نمی‌آید و هامون نیز خشکیده، هیچ درآمدی از مشاغل اصلی‌شان یعنی صیادی و کشاورزی کسب نمی‌کنند، می‌گوید: غیر از گرد و خاک، اکنون چیز دیگری نصیب ما نمی‌شود چراکه اینجا خط مقدم بادهای ۱۲۰ روزه است.

کسی به سیستان بازنمی‌گردد
سارانی هم غمگین از مهاجرت‌ گسترده مردم ادیمی است و می‌گوید: در محله‌ای که خانه من قرار دارد قبلا بالای ۱۰۰ خانوار زندگی می‌کردند اما طی چندسال اخیر، شاید نیمی از آنها و یا حتی بیشتر رفته باشند. این مهاجرت‌ها بازگشتی هم به دنبال خود ندارند. کسی به سیستان بازنمی‌گردد؛ روند به این شکل پیش برود روزی سیستانی خواهیم داشت که خالی از سکنه است

رییس شورای اسلامی شهر ادیمی می‌گوید: شرایط زندگی مردم نیمروز بسیار سخت شده است. کار و کسب‌شان به شدت مشکل پیدا کرده است. بی‌آبی هزینه‌ها و خسارات بسیار زیادی را به کشاورزان و دامداران تحمیل کرده است. برای مثال، قبلا علوفه آنقدر در حاشیه دریاچه هامون فراوان بود که لازم نبود کسی پول علوفه بدهد اما اکنون به‌خاطر کم‌آبی و نابودی کشاورزی منطقه، قیمت علوفه بسیار بالا رفته است. دامدار پول علوفه را در این وضعیت از کجا بیاورد که بدهد.

سارانی به برخی مساعدت‌های دولت برای حمایت از مردم منطقه اشاره کرده اما بر ناکافی بودن آنها تاکید می‌کند: فقر آن‌قدر گسترده و عمیق است که این اقدامات دردی را از دردهای مردم دوا نمی‌کنند.

آب؛ مهم‌ترین مطالبه سیستانی‌ها
سارانی با اشاره به روحیه صبر، سخت‌کوشی و قناعت سیستانی‌ها، می‌گوید: سیستانی‌ها اکنون جز آب چیزی نمی‌خواهند. آنها توانمند هستند و در این خطه با قدمت بالای تاریخی، قرن‌ها از این سفره نعمات الهی که در اینجا به واسطه هیرمند و هامون برایشان وجود داشته، بهره می‌بردند.

ادامه می‌دهد: اما اکنون با بدبختی زیست‌شان را می‌گذرانند. هرآنچه که پس‌انداز کرده‌بودند، از دست داده‌اند. در اینجا نه کارخانه‌ای هست و نه اشتغال پررونق دیگری که روزی‌رسان مردم شود. بدبختی مردم در اینجا ناشی از بی‌آبی است.

عزیز سارانی (نماینده مردم سیستان و بلوچستان در شورای عالی استان‌ها) هم در توضیح وضعیت ناگوار مردم شمال این استان پهناور می‌گوید: دو سوم جمعیت زابل، کشاورز هستند. از سال ۹۶ که ورود آب رودخانه هیرمند به دریاچه هامون به‌طور کلی قطع شد، کشاورزان برای مرحله دوم کشت‌شان آبی نداشتند. در نتیجه، کشاورزی‌شان به‌طور کامل نابود شد.

وی ادامه می‌دهد: در این منطقه کارخانه و تشکیلات اقتصادی عریض و طویلی که بتواند ایجاد اشتغال کند، وجود ندارد. مرزها هم برای بهره‌مندی مردم بومی منطقه بسته است. از همین رو، تنها منبع درآمد مردم از طریق کشاورزی و دامپروری بوده است.

کشاورزان و دامداران چوب حراج به محصولات و احشامشان زده‌اند
سارانی از درد و رنج جانکاهی می‌گوید که روح هر تولیدگری را می‌آزارد. به‌موجب نبود آب و شرایط مناسب کشت محصول و پرورش دام و فقدان هرگونه چشم‌‌انداز روشن، آنها به هرآنچه که تولید کرده و تاکنون نگاه داشته‌اند، چوب حراج زده‌اند.

اما قطع شدن آب رودخانه صرفا معیشت مردم را تحت تاثیر قرار نداده، بلکه سارانی از خطری که در کمین حیات در سیستان است می‌گوید و آن تمام شدن آب شرب در سال آینده است. به اعتقاد وی؛ اگر روند کنونی تا تابستان سال آینده ادامه یابد این خطر وجود دارد که تمام ذخایر آب آشامیدنی موجود در چاه نیمه‌ها به پایان خود برسند. البته همین آب چاه نیمه‌ها از کیفیت مطلوبی برخوردار نیست و صرفا با کلی مواد افزودنی‌، می‌توان بوی تعفن آن را تا حدودی گرفته، مورد استفاده قرار داد.

در مواجهه با چنین چشم‌اندازی، سارانی می‌گوید: چشم امید مردم به کمک‌های دولت و پرداخت خسارات از سوی آنها برای نابودی کشت و احشام‌شان است که متاسفانه تا الان محقق نشده است. همچنین، به یارانه بسیار وابسته و امیدوارند. با این وجود، به‌نظر می‌رسد برای مردم این منطقه جز خدایشان، چیز دیگری باقی نمانده است. اگر کاری صورت نگیرد، شرایط فاجعه‌بار کنونی بدتر خواهد شد و کل منطقه از جمعیت خالی خواهد شد.

دولت کاری بکند و حقآبه هامون را از افغانستان بگیرد
حاج شریف سارانی (نماینده کشاورزان شهرستان هیرمند) که خود کشاورز است، می‌گوید: دولت کاری برای ما نکرده و مطالبات ما را در حوزه حقآبه دریاچه هامون برآورده نکرده است. ما انتظار داریم دولت؛ تدبیری پیشه کرده و حق ما را از افغانستان بگیرد. در شرایطی که کشاورزی در این منطقه به‌طور کامل نابود شده، اگر کاری برای تامین آب انجام نشود، آب شرب هم تا مدتی دیگر قطع خواهد شد.

چرا مردم از مبادلات تجاری در مرزها، هیچ نصیبی نباید ببرند
می‌افزاید: در اینجا کارخانه‌ای نیست. اما بالغ بر چندصد دستگاه تریلی و تانکر و… از اینجا رد شده، عامل مراودات تجاری بین ایران و افغانستان هستند. چرا نباید مردمی که کشاورزی، دامپروری و صیادی‌شان از بین رفته، سهمی از این مراودات تجاری که در مرزها انجام می‌شوند، داشته باشند؟

کشاورزی که یارانه‌بگیر شده؛ تنها ضامن وامش، خدا است
نماینده کشاورزان شهرستان هیرمند از عریضه‌ها و نامه‌های بی‌پاسخی که به مسئولان نوشته، با حسرت یاد می‌کند و می‌گوید: دولت هیچ کاری برای ما نمی‌کند. می‌گویند اگر آب برای کارتان می‌خواهید باید پیش‌پرداختی برای بهره‌مندی از آن بدهید. یا اینکه برای دریافت وام خوداشتغالی، ۲۰ درصد پیش‌پرداخت آن را در اختیار داشته باشم. من نوعی که بیشتر هزینه‌های زندگی‌ام از طریق یارانه فراهم می‌شود از کجا چنین پول و ضمانتی را بیاورم؟ کشاورزی که زندگی‌اش از بین رفته، تنها ضامن زندگی‌اش فقط خدا است.

حاج شریف دیگر کشاورز سیستانی است که از امیدش به خداوند می‌گوید: به نظر می‌رسد ته‌مانده انگیزه‌ای که موجب بقای ساکنان سیستان شده، همین توکلت علی الله است.

۵۰ درصد سیستانی‌ها اینجا را ترک کرده‌اند
حاج شریف در پایان از هجرت یاران می‌گوید: سیستان ۳۰۰ هزار کشاورز دارد. طی همین چندساله که خشکسالی و کم‌آبی بیداد کرده، ۵۰ درصد سیستانی‌ها از اینجا مهاجرت کرده‌اند. بسیاری روستاها متروک شده‌، و مرزها در حال خالی شدن از سکنه هستند. در گذشته، آنها به مناطق شمالی ایران مثل گرگان و مازندران می‌رفتند اما در سالیان اخیر که حجم مهاجران بیشتر شده، آنها به مناطق مرکزی کشور مثل یزد، اصفهان، تهران و نطنز که در آنجا درآمد و اشتغال بیشتر است، رفته‌اند.

روایت‌های بسیاری را می‌توان از درد و رنج مردم سیستان در اینجا ردیف کرد. اما تا زمانی که همان هزاران راه پیش‌تر رفته، چراغ راه برنامه‌ریزی برای مناطق فقرزده، کم‌آب و شکننده‌ای همچون سیستان باشد، مشکلات صرفا عمیق‌تر و گسترده‌تر خواهند شد.

آنچه که می‌تواند در این زمینه راهگشا باشد، بهره‌گیری از ادراک نشات گرفته از مطالبات بومیان منطقه است. برای مثال، گرچه بسته‌های حمایتی می‌توانند چاره‌ای بر برخی از دغدغه‌های مردم باشند اما مهم‌تر از آن فراهم آوردن زیرساخت‌های لازم برای حفظ و حراست از اشتغال موجود در راستای اهداف توسعه پایدار است. در واقع، توسعه پایدار منطبق با شرایط منطقه سیستان چراغ راهنمای متصدیان امور و ساکنان باید باشد

بازداشت دو فعال محیط زیستی دیگر در کردستان


خبرگزاری هرانا – روز چهارشنبه دو شهروند فعال در زمینه محیط زیست از اهالی روستای “نگل” از توابع شهرستان سنندج توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده اند. دلایل بازداشت و سرنوشت آنان پس از بازداشت روشن نیست.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز چهارشنبه ۲۶ دی‌ماه ۱۳۹۷، دو تن از فعالان محیط زیستی استان کردستان بازداشت شده‌اند.

هویت این فعالان محیط زیستی “ادریس محمدی فرزند رحمان و آوات کرمی فرزند عبدالحمید، اهل و ساکن روستای نگل از توابع منطقه‌ی کلاترزان سنندج” توسط هرانا احراز شده است.
علیرغم پیگیری‌های خانواده‌ها کرمی و محمدی تا لحظه تنظیم این گزارش هیچ اطلاع دقیقی از سرنوشت و محل نگهداری این افراد در دست نیست.

این دو شهروند کرد در زمینه محیط زیست فعال بوده در انجمن محیط زیستی سبز چیا نیز عضویت داشتند.

لازم به ذکر است که طی هفته‌های اخیر فشار بر فعالان محیط زیستی در استان کردستان از سوی نهادهای امنیتی افزایش یافته و شماری از آنها بازداشت شده‌اند.

طی روزهای ۱۵ و ۱۶ دی‌ماه سه فعال محیط زیستی به نام‌های “آمانج قربانی، راشد منتظری و حسین کمانگر” توسط نیروهای امنیتی در شهرستان کامیاران بازداشت شده بودند.

پیش از آنها نیز بازداشت پنج شهروند دیگر به نام‌های «فرهاد محمدی»، «عیسی فیضی»، «هادی کمانگر»، «فاضل قیتاسی» و «رضا اسدی» در کامیاران و سنندج گزارش شده بود. تعدادی از این افراد سابقه‌ی فعالیت‌های محیط زیستی و برخی از آنها سابقه‌ی فعالیت در حزب وحدت ملی شاخه‌ی کردستان را دارند.

صلواتی از برادرم خواسته‌ وکیل خود را تغییر دهد

خواهر سام رجبی، یکی از هشت فعال محیط زیستی که از پنجم بهمن‌ماه ۹۶ در بازداشت به‌سر می‌برد در نامه‌ای سرگشاده خطاب به جاوید رحمان، گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران نوشته‌است: “ابوالقاسم صلواتی، رئیس شعبهٔ ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی، از برادرم و یکی دیگر از متهمان زیست محیطی، خواسته‌ که وکیل خود را تغییر دهند”.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، کتایون رجبی، در نامه‌اش گفته‌است: “تمام پیگیری‌های خانواده اینجانب در مدت گذشت یک سال که برادرم در بازداشت موقت به‌سر می‌برد از طرف مقامات ایران بی نتیجه مانده‌است و اکنون اینجانب « کتایون رجبی» از شما به عنوان نماینده ویژه سازمان ملل در حوزه ایران تقاضا دارم که در خصوص نقض حقوق شهروندی برادرم، با مقامات ایران وارد صحبت شوید.”

متن نامه کتایون رجبی، خواهر سام رجبی را در ادامه بخوانید:

جناب آقای جاوید رحمان من کتایون رجبی، خواهر ‎سام رجبی یکی از ۸ ‎فعال محیط زیست که در پنج بهمن ۱۳۹۶ دستگیر شده‌اند، هستم.

پس از گذشت دو ماه از دستگیری به خانواده ها اعلام شد که بازجویی ها همچنان ادامه دارد و به علت امنیتی بودن پرونده‌ها، بازداشت شدگان اجازه داشتن وکیل هم نخواهند داشت. اما متاسفانه تمام تلاش و پیگیری های خانواده ها بی نتیجه ماند و با وجود اینکه وزارت اطلاعات بارها اعلام کرده است که هیچ گونه سند و مدرکی بر علیه دستگیر شدگان وجود ندارند، لذا همچنان قوه قضاییه بر موضع خود ایستاده است.

جناب آقای «جاوید رحمان»، سرانجام در پی تلاش های فراوان در اوایل مهر ماه ۱۳۹۷ آقای «محمد حسین آقاسی» وکالت برادر اینجانب «سام رجبی » را پذیرفتند و در دادسرای اوین جهت دفاع از برادرم حضور پیدا کردند.

سپس در پنجم آبان ماه ۱۳۹۷ وکیل مدافع برادرم در این باره اظهار کرد: در خصوص اتهام جاسوسی و مشارکت در جاسوسی برای «سام رجبی» یکی از هشت فعال محیط زیست دستگیر شده به اتهام جاسوسی منع پیگرد صادر و مورد تایید قرار گرفته است؛ بنابراین در حال حاضر موکلش اتهام اجتماع و تبانی به جهت ارتکاب جرم علیه امنیت ملی را دارد.

قوه قضاییه ایران چند ماه پیش با ابلاغ لیستی از «وکلای مورد تایید» به دادسراها، اعلام کرده بود که متهمان پرونده‌های سیاسی و امنیتی تنها از میان افراد این لیست می‌توانند وکیل تسخیری انتخاب کنند.

در اوایل دی ماه دو تن از متهمان این پرونده و برادر من به دادسرا احضار شدند و کیفرخواست به آن‌ها ابلاغ شد.

«ابوالقاسم صلواتی»، رئیس شعبهٔ ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی و دادرس علی‌البدل دادگاه‌های عمومی تهران، به دلیل اینکه آقای آقاسی وکالت پرونده های فعالین حقوق بشری را به عهده می گیرند و در رسانه ها حضور دارند از برادر من و موکل دیگر آقای آقاسی، خواست که وکیل خود را تغییر دهند. این در حالی است طبق قانون و بنا بر اذعان و گفته حجت الاسلام و المسلمین «محسنی اژه ای» سخنگوی قوه قضائیه بنا برتبصره ماده چهل و هشت قانون آیین دادرسی کیفری فقط در مرحله دادسرا قابل اجراست و متهمان امنیتی در مرحله دادگاه می توانند وکیل مورد نظر خود را انتخاب کنند.

تمام پیگیری های خانواده اینجانب در مدت گذشت یک سال که برادرم در بازداشت موقت بسر می برد از طرف مقامات ایران بی نتیجه مانده است و اکنون اینجانب « کتایون رجبی» از شما به عنوان نماینده ویژه سازمان ملل در حوزه ایران تقاضا دارم که در خصوص نقض حقوق شهروندی برادرم ، با مقامات ایران وارد صحبت شوید.»

با احترام
کتایون رجبی-شنبه ۱۵ دی ماه

یادآور می شود گروهی از فعالان محیط زیست ایران بهمن ماه سال گذشته و از سوی سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شدند. اتهام این افراد «جاسوسی» عنوان شده بود.

«مراد طاهباز»، «سام رجبی»، «امیرحسین خالقی»، «هومن جوکار»، «سپیده کاشانی»، «نیلوفر بیانی» و «طاهر قدیریان»، «عبدالرضا کوهپایه» نزدیک به یک سال است که در بازداشت موقت به سر می‌برند.

کاووس سیدامامی از جمله این بازداشت‌شدگان بود که دو هفته بعد از زندانی شدن خبر مرگ او در زندان منتشر شد. مقام‌های جمهوری اسلامی علت مرگ او را خودکشی عنوان کردند؛ اما خانواده سیدامامی این ادعا را رد کردند.

علاوه بر آن‌ها، در ماه‌های اخیر فعالانی در حوزه‌‌های مختلف با اتهام‌هایی چون «نفوذ»‌ و عمدتا از سوی سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شده‌اند. از آن‌جمله می‌توان به بازداشت میمنت حسینی چاووشی، جمعیت‌شناس ایرانی – استرالیایی و لیلی خاتمی، فعال حقوق کودک، اشاره کرد.