Previous Next

چه کسی آرشیو صداوسیما را ازکشور خارج کرد؟


یک عضو هیأت نظارت بر سازمان صدا و سیما درباره فروش آرشیو این سازمان به یک شبکه فارسی زبان خارجی گفت: آرشیو صدا و سیما در طول زمان‌های مختلف فروخته شده و بواسطه شخص ثالثی از کشور خارج شده است.

احسان قاضی زاده هاشمی درباره شایعه فروش آرشیو صدا و سیما به یکی از شبکه‌های فارسی زبان، گفت: گزارش‌هایی که به دست آمده نشان می‌دهد به صورت موضوعی آرشیو صدا و سیما به جاهایی داده شده است که آن‌ها به وسلیه فرد ثالثی از کشور خارج شده است نه به صورت مستقیم.

این نماینده مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: در هر حالت سوءاستفاده‌هایی شده است و این موضوع را در شورای نظارت بر صدا و سیما بررسی می‌کنیم.وی تاکید کرد: هرچند که دقت می‌شود، اما در دوره‌های مختلف به صورت موضوعی و محوری از آغاز به کار صدا و سیما این اتفاقا افتاده و بسیار بد است.

این عضو هیأت نظارت بر سازمان صدا و سیما افزود: مدیران آرشیو صدا و سیما در طول دوران‌های مختلف بیایند و پاسخگو باشند.

روزنامه شهروند: ماجرا تازه نیست، اما معمایی است که چند و، چون آن اگر هم کشف شد، چندان آشکار نشد و بیشتر به تکه‌کنایه‌هایی شبیه شد که رجال سیاسی هرازچندگاهی روانه هم می‌کنند. درواقع حسام‌الدین آشنا نخستین نفری نبود که پرده از ربودن آرشیو صداوسیما برداشت. او چند روز پیش در توییتی نوشت: «این روز‌ها (روز‌های سالگرد انقلاب) یادی کنیم از عزتمندانی که آرشیو تلویزیون ملی ایران را با بودجه‌ای درخور، ولی حفاظتی اندک دیجیتال کردند، اجنه هم آرشیو آماده را، چون ورق زر ربودند و فروختند، نه به من و نه به تو بلکه به از ما برترانی که در تونل زمان اسطوره ساختند از عوامل درد‌های بی‌درمان ملت ایران.»

حسام‌الدین آشنا درواقع به برنامه‌ای اشاره می‌کرد به نام «تونل زمان» که در شبکه «من و تو» پخش می‌شود و هر سال، دست بر قضا، تصاویری تازه از ایام پیروزی انقلاب و پیش از آن رو می‌کند. حیرت مخاطبان از مستند‌های «من و تو» مربوط به این سال‌ها نیست و همان زمان هم که شروع به پخش تصاویر نادیده از روز‌های انقلاب کرد، همه گفتند کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است. به‌هرحال ساخت مستند‌هایی نظیر «انقلاب ٥٧» که در این شبکه انجام شد، نیاز به آرشیو‌های محرمانه داشت و حکایت از این می‌کرد که جایی از ماجرا حفره دارد. چطور آرشیو محرمانه سر از «شبکه من و تو» درآورده است؟ سوال اصلی درواقع این بود و حسام‌الدین آشنا بار دیگر دست روی این پرونده قدیمی می‌گذاشت. اشاره‌ای هم به «بودجه‌ای درخور» داشت که نشان از هزینه‌ای بالا برای تبدیل سیستم آنالوگ به دیجیتال در کشور داشت.

همان روندی که در سال ٨٢ به راه‌اندازی نخستین فرستنده با استاندارد MPEG-٢ منجر شد و در سال‌های بعدی به‌تدریج بخش زیادی از سراسر کشور را پوشش داد، اما کسی به این هزینه‌ها انتقادی نداشت، چراکه روند تبدیل سیستم آنالوگ به دیجیتال ضرورتی جهانی بود. ماجرا درواقع بیشتر به سردرآوردن آرشیو ملی از شبکه «من و تو» مربوط بود. برای همین عزت‌الله ضرغامی که مدیریت سازمان را در آن زمان به عهده داشت، سکوت نکرد و در واکنشی فوری به آشنا پاسخ داد: «وزارت اطلاعات در جریان ماجرا هست.» و بعد از آن هم طعنه‌هایی خطاب به آشنا داشت مبنی بر این‌که گویی علیه او نوعی پرونده‌سازی در جریان است؛ پرونده‌ای که ضرغامی اشاره‌ای صریح به آن نداشت، اما گویا به سال ٩٥ برمی‌گردد. زمانی که امیر تاجیک، رئیس شبکه مستند در زمان مدیریت محمد سرافراز، نامه‌ای سرگشاده نوشت و در آن به عزت‌الله ضرغامی انتقاد کرد.

او در این نامه از کمک بلاعوض یک‌میلیارد دلاری دولت محمود احمدی‌نژاد به صداوسیما، سوءمدیریت‌ها، بدهی کلان «صدها‌میلیارد تومانی» و ورشکستگی مالی این سازمان و فروش «املاک و زمین‌های مرغوب» برای پرداخت دستمزد‌های به تعویق‌افتاده در زمان ریاست عزت‌الله ضرغامی بر سازمان صداوسیما خبر داد و دست آخر هم رسید به سوالی که آشنا این روز‌ها دوباره مطرح کرده است. تاجیک در نامه‌اش از ضرغامی پرسیده بود: «[اگر تصاویر آرشیوی به شبکه من و تو فروخته نشده]چرا مدیر کل اسبق آرشیو تا سر حد بازداشت پیش رفت؟… و چرا دو تن از کارشناسان زیرمجموعه ایشان بازداشت شده، در دادگاه حضور یافتند و محکوم به حبس شدند؟» تاجیک همان زمان هزینه پروژه دیتابیس صداوسیما را ٥٠٠‌میلیارد تومان برآورد کرده بود؛ هزینه‌ای که عواید آن با اقدام خیانتکارانه گروهی به جیب شبکه‌ای در آن سوی آب‌ها رفت.

مقاومت کارگر دربند در برابر شکنجه گران ظالم


از هوش رفتن اسماعیل بخشی حین ملاقات با خانواده

کانال سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه گزارش داده اسماعیل بخشی، نماینده کارگران این شرکت در جریان ملاقات با خانواده‌اش “از هوش رفته است.”

در این گزارش آمده: «بعد از اینکه عوامل امنیتی، وی [اسماعیل بخشی] را به هوش می آورند، به جای رسیدگی به این کارگر زندانی، وی را مورد شماتت قرار می‌دهند.»

این کانال تلگرامی با ابراز نگرانی از وضعیت این کارگر زندانی به نقل از فرزانه زیلابی، وکیل اسماعیل بخشی نوشته: «موکلم به شدت زیر فشار است.»

خبرگزاری هرانا – اسماعیل بخشی، فعال کارگری و سپیده قلیان، فعال مدنی، که بدنبال پخش اعترافات اجباری ایشان در صداوسیما مجددا بازداشت شدند، کماکان در همین وضعیت به سر می برند. طبق گزارش های رسیده این دو شهروند خوزستانی تحت فشار شدید جهت اظهار ندامت از اعلام عمومی موضوع شکنجه خود هستند.

در همین رابطه لازم به اشاره است یکی از اتهامات جدید علیه اسماعیل بخشی نماینده کارگران نیشکر هفت تپه، «نشر اکاذیب» است که در شعبه چهار بازپرسی دزفول پرونده ای علیه این نماینده کارگران تشکیل شده و شاکی این پرونده محمود علوی وزیر اطلاعات ایران است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، اسماعیل بخشی، فعال کارگری و سپیده قلیان، فعال مدنی که از ۳۰ دی ماه در بازداشت هستند، تحت فشار شدید قرار گرفته‌اند تا از افشاگری درباره شکنجه در دوران بازداشت قبلی خود اظهار ندامت کنند.

به گفته منابع کارگری، اسماعیل بخشی با شکایت وزیر اطلاعات در پرونده جاری به نشر اکاذیب متهم شده است.

بر اساس این گزارش، اکنون آقای بخشی و خانم قلیان تحت فشار شدید هستند تا از افشاگری درباره ی شکنجه اعلام ندامت کنند، با توجه به گزارش های رسیده از منایع کارگری خوزستان دو نفر مذکور در روزهای گذشته و در زمان بازداشت مجدد تحت فشار قرارگرفته اند تا به اجبار اعتراف کنند مبنی بر اینکه شکنجه ای در کار نبوده و چنین ادعایی توسط به اصطلاح معاندین و رسانه های مخالف نظام به آنها دیکته می شده است، و حتی این احتمال وجود دارد که اعترافات تلویزیونی جدیدی در راه باشد.

همچنین به گزارش کانال مستقل کارگران هفت تپه خوزستان، سپیده قلیان، چهارشنبه ۱۷ بهمن ماه با خانواده اش ملاقات داشته است. این رسانه نقل می کند: “سپیده قلیان، دیروز (چهارشنبه ۱۷ بهمن ماه)، در حالی که همچنان در سلول انفرادی نگهداری می شود با خانواده اش ملاقات کرده است”.

بی‌ خبری از وضعیت یک فعال کارگری در اهواز

از وضعیت «مازیار سیدنژاد»، فعال کارگری که در آذرماه امسال بازداشت شده بود، با گذشت بیش‌از دوماه هیچ اطلاعی در دست نیست.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، پس از گذشت بیش از دوماه از بازداشت «مازیار سیدنژاد»، هیچ اطلاعی از وی در دست نیست.

گزارش شده که بی‌خبری از وضعیت این فعال کارگری، نگرانی های نزدیکان آقای سیدنژاد را افزایش داده است.

ماموران وزارت اطلاعات در اهواز، این فعال کارگری ۳۸ ساله را روز سه‌شنبه ۹ آذرماه ۱۳۹۷ بازداشت کردند.

«مازیار سیدنژاد» روز چهارشنبه ۱۰ آذرماه به همراه «بهروز ممبینی» به بند عمومی زندان اهواز منتقل شده بود.

کارگران گروه ملی فولاد در آبان و آذر امسال، با پیوستن به کارگران معترض نیشکر هفت تپه، تجمعات بزرگی را در شهرستان شوش و اهواز سازماندهی کردند.

“بررسی و پیگیری”، آن روی سکه قتل و شکنجه است

منصور امان: گزارش شُجاعانه سُخنگوی کارگران نیشکر هفت تپه، اسماعیل بخشی، از درندگی و خُشونت بازوی امنیتی حُکومت، محفل آسوده شکنجه گران و اربابان شان را آشُفته و ناامن کرده است. نامه کوتاه او راست و بی واسطه به گیجگاه حاکمیت اصابت کرده و تقلای دسته جمعی در راس آن برای خُنثی کردن آثار اجتماعی اش را دامن زده است.

اقدامات حُکومت در این راستا در دو سطح به گونه مُوازی در جریان است:

1- مُنحرف ساختن تبهکاری سازمانیافته حُکومتی به مساله ای بوروکراتیک و خط دهی و مُدیریت نگاه ها و حساسیتهای برانگیخته شده در این کادر. این یک راهکار شناخته شده حُکومت است که به طور معمول هنگامی که مُچ آن گرفته شده و به تنگنا می افتد، به کار بسته می شود

در کانون این ترفند ورود تبلیغاتی و پُرسروصدای نمایندگان مجلس مُلاها، مقامهای ارشد دولتی و اینک رووسای دو قُوه مُجریه و قضاییه به صحنه با ژست همدردی، درخواست رسیدگی یا وعده انجام آن قرار دارد. همزمان، تلاش می شود با طرح بحثهای بیهوده در رسانه های حُکومتی در باره قوانین موجود و چگونگی اصلاح آنها، انرژی و توجُهات مُخاطبان در مجراهایی که به هیچ جا ختم نمی شود، کانالیزه گردد.

از دیگر تاکتیکهای رایج در این بخش، راه اندازی نمایشاتی برای جلب توجُه است که زیر نامهای دهان پُرکنی مانند “هیات تحقیق”، “کُمیته پیگیری” و جُز آن به جامعه مُعرفی می شود. تجربه نشان داده است که یگانه وظیفه و کارکرد این ظرفهای حُکومتی، نشانده شدن به جای اقدام واقعی و موثر است. “کمیته چهار نفره” آقای روحانی برای بررسی “خودکشی” مُعترضان دی ماه سال گذشته در زندان، جدیدترین شاهد از این واقعیت است. در این میان تشکیل محافل مزبور را می توان علامت روشنی از خیز حاکمیت برای دست بسر کردن مُدعیان و سرپوش گذاشتن بر اقدامات ارتکابی به حساب آورد.

2- در این سطح حُکومت از روشهای “سُنتی” و آزموده خود برای حل وفصل مساله استفاده می کند که به گونه انحصاری بر پاک کردن خُشونت آمیز صورت مساله مُتمرکز است: قُربانیان تهدید یا سر به نیست می شوند، خانواده آنان تحت فشار قرار می گیرند یا به گروگان گرفته می شوند، منابع اطلاع رسانی تحت پیگرد قرار می گیرند، رسانه ها سانسور و فیلتر می شوند و سرآخر وحشت پراکنی به مثابه سلاحی برای خفه کردن صداهای مُعترض و رُسواگر به گونه گُسترده به کار گرفته می شود.

ژرفش خُشونت و وُسعت بخشیدن به دامنه آن، تنها اقدام عملی و قابل ثبتی است که در کارنامه حاکمیت در برخورد به پرونده های قتل، شکنجه و آزار زندانیان سیاسی، بازداشت شدگان، مُعترضان خیابانی و جُز آنها دیده می شود.

همانگونه که پیداست، نمایش پیگیری حُکومت و پلاکاردیزه کردن “قانون اساسی”، “قوانین”، “شرع” و “رفُرم” در انتها فقط زمان، فُرصت و موقعیت لازم را برای اجرایی شدن تنها اقدام عملی که “نظام” می خواهد و می تواند انجام دهد، فراهم می آورد. براین اساس “دستور صریح” آقای روحانی برای “بررسی ادعای شکنجه” اسماعیل بخشی، با تهدید وی و خانواده اش به خفه شدن در تناقُض قرار ندارد. آنها دو روی سکه ای هستند که خرج تضمین بقا و امنیت حاکمان بر اریکه قُدرت و ثروت می شود.

******************************

واکنش لاریجانی به هشتگ “من هم شکنجه شدم”

در نامه‌ای سرگشاده به روحانی، شماری از وکلای دادگستری ایران ضمن دردناک و مایه شرمساری خواندن شکنجه اسماعیل بخشی نماینده کارگران هفت‌تپه و بدرفتاری با او در دوران بازداشت‌اش، خواستار رسیدگی به آن شده‌اند. آنها با به چالش کشیدن سکوت قوه قضاییه در برابر این موضوع، گفته‌اند که در نهادهای خاص امنیتی بصورت سیستماتیک شکنجه اعمال می‌شود. آنها در نامه خود سکوت روحانی را جای پرسش دانسته‌اند.

در نامه سرگشاده این وکلا در باره شکنجه اسماعیل بخشی می‌خوانیم که سالیان سال است که شکنجه ایران و ایرانیان را رنج می‌دهد و بصورت سیستماتیک در نهادهای خاص امنیتی و اطلاعاتی متهمین و ملت ایران را آزار می‌دهد و قوه قضاییه نه تنها نظاره‌گر و ساکت بوده بلکه همگام و همراه آنان بوده است و با انکار و تکذیب نمی‌توان پاسخگوی تاریخ و ملت ایران بود.

هشتگ “من هم شکنجه شدم”

همچنین در پی انتشار نامه اسماعیل بخشی، فعال کارگری، که از شکنجه خود در دوران بازداشت نوشته بود، اکنون موجی از روایت‌های دیگر فعالان زندانی سابق، درباره شکنجه در زندان‌های ایران شکل گرفته است.

“به عنوان کسی که، توسط جمهوری اسلامی مورد آزار و شکنجه قرار گرفتم از سران جمهوری اسلامی چند پرسش دارم که چرا دختری را در سن ۲۱ سالگی در بازداشتگاه امنیتی ۲ الف سپاه ثارالله به مدت ۸ روز در سلول انفرادی با بدترین شرایط نگهداری و وادار به استفاده از چشم‌بند کردید؟ چرا در اتاق بازجویی آقایی با اسم سازمانی فضل‌اللهی بارها و بارها دختر بیست و یک ساله را آزار کلامی داد و حتی با حالت تحقیرآمیز در حالی که می‌خندید من را تهدید به شکنجه جسمی و تجاوز جنسی کرد؟ به طوری که هر شب در سلولم مچاله می‌شدم و تا صبح وحشت‌زده به در سلول نگاه می‌کردم و حتی از خوابیدن می‌ترسیدم!” این بخشی از نوشته اینستاگرامی شیما بابایی، فعال مدنی است که در خرداد ۱۳۹۵ در تهران دستگیر شد.

بابایی اکنون یکی از کسانی است که راهی را که اسماعیل بخشی، کارگر شرکت نیشکر هفت‌ تپه، چندی پیش آغاز کرد ادامه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهند، آن‌ها از شکنجه روانی و جسمی خود در زندان‌های ایران می‌نویسند و هشتگ “من هم شکنجه شدم” قرار است همه این نوشته‌های آن‌لاین را به یکدیگر پیوند دهد.

نامۀ اسماعیل بخشی، پروژۀ دشمن است

رئیس قوۀ قضاییه بعید ندانست که نامۀ اسماعیل بخشی در مورد ربوده و شکنجه شدنش توسط مأموران وزارت اطلاعات ادامۀ پروژه های پی در پی و تخریبی دشمن علیه نظام باشد.

صادق لاریجانی گفته: هیچگاه بنای جمهوری اسلامی، دستگاه قضایی و نهادهای امنیتی و اطلاعاتی به کارگیری شکنجه نبوده و چنین تخلفاتی به لحاظ شرعی و قانونی ممنوع است.

فشار نیروهای امنیتی برای تکذیب شکنجه

گزارش‌ها از فشار نیروهای امنیتی بر اسماعیل بخشی، نماینده کارگران نیشکر هفت‌تپه و خانواده‌اش برای تکذیب شکنجه او حکایت دارند. به گفته وکیل اسماعیل بخشی، شکنجه شدن موکل‌اش صحت دارد.

منابع مختلف از فشار نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بر اسماعیل بخشی، نماینده کارگران نیشکر هفت‌تپه و خانواده‌اش برای تکذیب شکنجه او خبر می‌دهند.

فرزانه زیلابی، وکیل اسماعیل بخشی گفته: پس از اینکه موضوع شکنجه مطرح شد، فشار‌ها علیه اسماعیل بخشی شدت گرفته است و شواهد و قرائن حاکی از ایجاد فشار‌ها و جو روانی علیه موکلم برای تکذیب کردن شکنجه شدت یافته است.

کانال مستقل کارگران هفت‌تپه هم در تلگرام نوشت: پس از انتشار نامه اسماعیل بخشی و شرح گوشه‌هایی از شکنجه‌های اعمال‌شده بر او و نیز اشاراتی بر ضرب و شتم خانم قلیان، از روزهای قبل اسماعیل بخشی و اعضای خانواده‌اش تحت فشارهای مداوم و شدید نیروهای امنیتی قرار گرفته‌اند که نامه اسماعیل را تکذیب کنند.

اطلاعیه ۱۱۰۵ نمایندگی ترکیه در خصوص وضعیت محیط زیست در ایران

زاینده رود، کارون و طبیعت زخمی شده

با توجه به گرم شدن زمین، تغییر اقلیم یک پدیده طبیعیست، اما اغلب کشورها با برنامه‌ریزی و به‌کارگیری راهکارهایی، صدمه‌ها و تبعات منفی این پدیده را به حداقل می‌رسانند و کمترین آسیب را از این تغییر متحمل می‌شوند، به گفته پژوهشگران و محققان عرصه محیط زیست تا ۳۰ سال آینده ،دو سوم ایران تبدیل به بیابان و یا درگیر خشکسالی مطلق میشود که برای جلوگیری از این فاجعه باید از ۲۰ سال قبل چاره ای می اندیشیدند.

 در ایران چنین اتفاقی رخ نداده است و اقدامات لازم از جانب دولت صورت نگرفته، چرا که نمیتوانند تدبیری بیاندیشند. در جمهوری اسلامی ایران منصب ها بر اساس تخصص و تدبر نیست فعالان محیط زیست و متخصصان این امر یا از ایران خارج شده اند یا که برای سکوت و جلوگیری از افشاگری این فاجعه در زندانها به سر میبرند و به عناوین مختلف حتی آنها را حذف میکنند .

چرا محیط زیست ایران به سرعت رو به زوال میرود کافیست که با هر مدرکی و هر سابقه کاری آقازاده باشی یا از مریدان رهبری،در هر صورت میتوانی سمتی در دولت داشته باشید  و افرادی همانند کاوه مدنی که تخصص اصلی آن مدیریت پسماند و احیا و بقای آب و خاک ست را از کشورفراری می دهند. حتی فعالان محیط زیست هم به بهانه های واهی در زندانهای جمهوری اسلامی گرفتار شده اند . بدیهی ست که در چنین آشفته بازاری کسی به محیط زیست اهمیت نمی دهد.محیط زیستی که رابطه مستقیم با حیات دارد.

سدهای غیر اصولی و متعدد بر سر رودخانه ها و عدم لایروبی آنها

متاسفانه با وجود هشدار دانشمندان به موضوع کم آبی و بی آبی در ایران مسئولان شروع به ساخت سدهای غیر اصولی و متعدد کردند.عدم کنترل آبهای سطحی و آب باران و تبخیر شدن دو سوم آنها ،به خشک شدن دریاچه ها و رودخانه  سرعت بیشتری میدهد.

بعنوان مثال بر سر راه رودخانه هایی که به دریاچه ارومیه سرریز میشدند بیش از ۶۰ سد ساخته شده که همین سازه ها از اصلی ترین علت خشک شدن دریاچه ارومیه شد.و یا ساخت سد گتوند که از شاهکارهای مسئولان کم سواد و نادان بود آب استان خوزستان را که پر رودخانه ترین استان ایران بود به شوره زار و بیابان، و آب شیرین رودخانه کارون به آب شور تبدیل کرد.

افزایش دمای هوا، کاهش نزولات جوی، حفر چاه‌های غیرمجاز، آبیاری غیراصولی زمین‌های کشاورزی و از همه مهمتر صادر کردن آب به کشورهای همسایه و … باعث شده تا ذخایر آبی به‌ شدت کاهش‌ یافته و همین امر نیز به خشک شدن تالاب هورالعظیم، رودخانه‌هایی چون زاینده‌ رود، سیمینه ‌رود و  تالاب پریشان و تبدیل خاک مرغوب به بیابان منجر شود، (طبق محاسبات محققان  و دانشمندان محیط زیست در هر دقیقه بیش از ۳ هکتار از خاک مرغوب ایران به بیابان تبدیل میشود ) قطعا این چالش بر روی اکوسیستم‌های جنگلی نیز مؤثر بوده و به خشک شدن جنگل‌ها سرعت می بخشد و همه این عوامل دست‌به‌دست هم داده تا شاهد بیابان‌زایی، پدیده گرد وغبار و ریزگردها باشیم که این بی تدبیری به چالشی برای مردم ایران تبدیل‌ شده  در بسیاری از موارد باعث بوجود آمدن ضرر بسیار زیاد مالی و خطرات و تلفات جانی شده است.ما اعضای نمایندگی ترکیه، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران خواستار آزادی بدون شرط تمامی فعالان محیط زیست هستیم و از سازمان یونسکو میخواهیم که با پیگیری و رسیدگی جدی به بحث محیط زیست ایران ورود کنند تا بلکه محیط زیست ایران را احیا و بتوانند با تلاش و دلسوزی خود میراث به امانت گذاشته شده از گذشتگان که با بی دانشی و بی توجهی مسئولان دولت جمهوری اسلامی ایران در حال نابودی است به بهترین شکل به آیندگان منتقل کنند.

ما ،دولت جمهوری اسلامی ایران را صراحتا محکوم کرده و با استناد به اعلامیه حقوق بشر بخصوص ماده ۳(حق حیات برای همه)، ماده ۹(عدم توقیف، حبس یا تبعید غیر قانونی)، ماده ۱۹(حق آزادی بیان)، ماده ۲۲(حق امنیت اجتماعی) و ماده ۲۵(حق خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه) و کنوانسیون بازل، کنوانسیون نیویورک (تغییرات اقلیمی) کنوانسیون منطقه ای کویت (حمایت و توسعه محیط زیست دریائی) قانون الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون جلوگیری از آلودگی دریایی ناشی از دفع مواد زاید و دیگر مواد، پروتکل راجع به حمایت محیط زیست دریایی در برابر منابع آلودگی مستقر در خشکی، و همچنین اهداف نهم، چهاردهم و پانزدهم از سند ۲۰۳۰ یونسکو و خواهان امضا و تصویب و اجرای کامل و قاطعانه “معاهده منع حبس، شکنجه و سایر مجازات ها یا رفتارهای بی رحمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز” می باشیم.

۱۱۰۵

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

نمایندگی ترکیه

اعتراض خانه موسیقی به جعل سرود “ای ایران”

هیات مدیره خانه موسیقی در جلسه اخیر خود نسبت به دخل و تصرف غیرقانونی و تحریف کلام سرود ملی «ای ایران» واکنش نشان داد.

اعضای این هیأت مدیره به نمایندگی از جامعه موسیقی کشور به شدت به این عمل غیرقانونی و به دور از اخلاق سازندگان این سرود جعلی اعتراض کردند و از مسئولان و ضابطان قضائی خواستند تا با خاطیان برخورد قانونی کنند. در بخشی از بیانیه خانه موسیقی آمده است که سرود زیبا و ملی «ای ایران» که به ثبت ملی رسیده جزو میراث معنوی ایران شناخته شده و همچون دیگر آثار ملی ارزشمند و غیر قابل تغییر است و به هیچ عنوان نمی‌توان در آن دخل و تصرفی ایجاد کرد و سازمان میراث فرهنگی کشور به عنوان متولی اصلی آثار ملی در کشور باید نسبت به این حرکت زشت واکنش مقتضی نشان دهد.

همچنین در این بیانیه آمده است: سرود ملی «ای ایران» مورد وثوق قاطبه مردم ایران بوده و میلیون‌ها نفر از ایرانیان در سراسر گیتی با آن خاطره دارند و نسبت به آن عشق می‌ورزند و لذا تحریف و جایگزینی هر کلام دیگری بر روی آن آهنگ به نوعی جعل و تحریف یک ترانه ملی و خاطره‌انگیز است و نه تنها احساسات میلیون‌ها ایرانی را جریحه دار خواهد کرد بلکه پیگرد قانونی خواهد داشت.

هیأت مدیره با تاکید بر حفظ شأن و شئون مظاهر مذهبی و احترام به شخصیت‌های مذهبی، ترانه جایگزین شده بر روی این آهنگ را به نوعی وهن بخش دیگری از تعلقات مذهبی مردم ایران دانسته و معتقدند اینگونه کارها نه تنها کمکی به تحکیم مبانی عقیدتی و دینی مردم نمی‌کند بلکه بر ضد خودش عمل خواهد کرد. سرود ملی «ای ایران» متعاقب اشغال ایران توسط نیروهای انگلیسی و در مهر ۱۳۲۳ از سوی زنده یاد روح الله خالقی با تصنیف حسین گل گلاب و با صدای جاودانه غلامحسین بنان ساخته و به عنوان یکی از سرودهای محبوب نسل‌های متعدد مردم ایران شناخته شده است.

تغییر در سرود “ای ایران”؛ بیانیه فرزند استاد خالقی


اقدام ضد ملی در تغییر سرود خاطره‌ انگیز “ای ایران”

بیانیه گلنوش خالقی، فرزند زنده‌یاد استاد روح‌الله خالقی

عمل ناپسند دستکاری در سرود ملی-میهنی «ای ایران» را محکوم کنیم

چند روز پیش برحسب تصادف، ویدیوئی را در فضای مجازی مشاهده کردم که همانا سرود «ای ایران»، ساخته پدرم استاد روح‌الله خالقی با شعری از استاد حسین گل‌گلاب است. با اندوهی فراوان متوجه شدم که ناباورانه اشعار این سرود ملی – میهنی که یک اثر ثبت شده ملی است و در زمره یک اثر تاریخی کشور ایران. سرودی عاری از هرگونه گفتمان تاریخی، مذهبی، و فردی، که پس از چندین دهه که از خلق آن می‌گذرد همچنان در قلب هر ایرانی می‌تپد. این سرود که صرفا بازگو کننده کشور ایران است، متاسفانه توسط افرادی نادان و نابخرد به بازی گرفته شده است.

امیدوارم شاهد واکنش و حضور پرشکوه ملت ایران در اعتراض به این اعمال ناپسند باشم. بر این باورم که چنین اثر ملی هیچگاه با چنین ترفندهائی دچار خدشه نخواهد شد.

واشنگتن، ۲۵ فوریه ۲۰۱۹ برابر با ۶ اسفند ۱۳۹۷

************************

تغییرات عجیب در سرود خاطره‌انگیز “ای ایران”

ایجاد تغییر در سرود خاطره‌انگیز “ای ایران” با واکنش‌های منفی گسترده‌ای در فضای مجازی مواجه شده و کاربران بسیاری این کار را ناپسند و توهین‌آمیز تلقی کرده‌اند.

چند روز پیش بود که یک کلیپ عجیب با ریتم و موسیقی قطعه مشهور “ای ایران ‌ای مرز پر گهر” روی یکی دو سایت قرار گرفت و در تعطیلات آخر هفته بشدت مورد تعجب و اعتراض قرار گرفت. سرودخوانی آهنگین چند نوجوان که به ‌جای بازخوانی اثر مشهور استاد بنان، شعر دیگری می‌خواندند: “ای ایران‌ ای مهد عاشقان/ سرزمین صاحب‌الزمان/ خاکت مجنون خیز مادر است/ حاصلخیز از عشق حیدر است” تا جایی که می‌رسد به: “قلب ایران مشهدالرضاست/ عشقش رمز اتحاد ماست/ هر کس با مهرش به سر کند/ تیغش بر دشمن اثر کند/ تا قیم وطن ابالحسن امام رضاست/ نور ایزدی همیشه رهنمای ماست”.

به گزارش ایران آرت، شهروند در ادامه نوشته است: جدا از این‌که متن خوانده‌شده با این ملودی عجین شده است یا نه، متن ترانه هم ایرادات شکلی و محتوایی جدی‌ای دارد. در انتهای این فتوکلیپ سه دقیقه و ۵۰ ثانیه‌ای نوشته شده است: “معاونت تبلیغات اسلامی آستان قدس رضوی”. معاونتی که در سند چشم‌انداز بیست ساله آستان قدس رضوی قرار است عالی‌ترین مرکز تبلیغی برای اشاعه سنت و سیره رضوی باشد و با مطالعه و سنجش نیازهای فرهنگی زائران، برنامه‌های متنوع فرهنگی و مذهبی برای زائران و مجاوران امام رضا(ع) برنامه‌ریزی و اجرا کند.

از زمان انتشار غیررسمی این کلیپ -گویا برای ایام دهه فجر تهیه شده بود- واکنش‌های منفی گسترده‌ای در فضای مجازی شکل گرفته و کاربران بسیاری تغییر این سرود خاطره‌انگیز را ناپسند و توهین‌آمیز تلقی کرده‌اند؛ مثلا میلاد عظیمی، ایرانشناس، یادداشت مفصلی نوشته و در بخشی از آن تذکر داده است: “ای ایران یک سرود عادی نیست. بازیچه کودکان کوی نیست. این سرود بزرگ و بزرگوار است. بخشی از خاطره مشترک ملت ماست. با روح ملت ما درآمیخته است. محبوب دل و آرام جان مردم است. گلبانگ سربلندی و نشید عشق است. آواز افتخار و فریاد غرور ملی است. سرود وحدت و انسجام ملی‌ است. سایه به شعرش انتقاد داشت اما شعرش بی‌عیب باشد یا عیب‌ناک به دل مردم نشسته و آن را پذیرفته‌اند و به خاطر سپرده‌اند. قبول ملت ایران کیمیای این مس شده است.‌ ای خوش آن نغمه که مردم بسپارند به یاد! مردم، با هر مرام و مسلکی، با هر سیرت‌وسانی، با شنیدنش، به عشق و احترام ایران برمی‌خیزند”.

“کاور”کردن در موسیقی اتفاق تازه و بی‌سابقه‌ای نیست بلکه سال‌های ‌سال است که در همه بخش‌ها و دسته‌بندی‌های موسیقایی چنین اتفاقی رخ می‌دهد؛ اما اجرای این ایده با یکی از مهمترین آثار ملی-میهنی و میراث شنیداری ما که همین ‌سال گذشته در فهرست آثار ملی کشور ثبت شد، از آن تصمیم‌های حاشیه‌ساز است.

وقتی نام اساتید بزرگی چون روح‌الله خالقی، حسین گل‌گلاب و غلام‌حسین بنان مطرح است، وقتی داستان خلق و اجرای این اثر بزرگ سینه به سینه منتقل شده و وقتی در گذر سال‌ها گرد فراموشی بر آن نشسته وقتی نام اساتید بزرگی چون روح‌الله خالقی، حسین گل‌گلاب و غلام‌حسین بنان مطرح است، وقتی داستان خلق و اجرای این اثر بزرگ سینه به سینه منتقل شده و وقتی در گذر سال‌ها گرد فراموشی بر آن نشسته، نشان می‌دهد که چقدر برای عموم مردم اهمیت دارد و نمی‌توان با اجرایی سردستی و کودکانه آشنایی‌زدایی کرد و رنگ دیگری به آن زد.

چرا جمهوری اسلامی نمی تواند به FATF بپیوند؟


منصور امان

تعلیق FATFT، مُحرک سُقوط اقتصادی

همگام با پدیدار شدن تدریجی اما مُنظم آثار فشارهای اقتصادی خارجی، بلاتکلیفی و روزمرگی رژیم ولایت فقیه نیز ابعاد ویران کننده تری می یابد. گرچه رهبران و پایوران ج.ا وانمود می کنند که با تعلیق چهار ماهه گنجانده شدن رژیم شان در لیست سیاه FATF یک موفقیت بُزُرگ به دست آورده اند، واقعیت اما این است که اقدام مرکز یاد شده، فقط به حرکت نزولی اقتصادی کشور و تغییر روزانه شرایط زندگی و کار جامعه به سمت وخیم تر شدن، ثباتی چهار ماهه بخشیده است.

از سال ۱۳۹۵ تاکُنون، این برای پنجمین بار است که FATF به ج.ا مُهلت می دهد تا سازوکارهای مالی خود را از سووظن به آلودگی پاک کند. بی تردید حاکمان ایران دلایل خوبی برای نادیده گرفتن این هُشدارها دارند که بخشی از آن در مُشاجرات “زیر خیمه نظام” در باره FATF و کُنوانسیونهای آن به روشنی بازتاب یافته.

نگرانی در باره پول رسانی به مُزدوران لُبنانی، عراقی و فلسطینی حُکومت و آینده استراتژی منطقه ای “تولید اقتدار” با پُمپاژ پول، یکی از این دلایل است. دلیل اصلی اما حفاظت از اقتصاد مُوازی است که بخش مُهمی از ثروت و داراییهای کشور را بدون هرگونه حسابرسی و شفافیت در دست دارد و در فعالیتهای خود نه به قوانین بین المللی و نه حتی به تشریفات قانونی داخلی مُتعهد است. کارتلهای اقتصادی آقای خامنه ای و سپاه پاسداران، بُنیادهای گوناگون و مراکز و صندوقهای مالی، بازوهای این اُختاپوس هستند که بر سرچشمه قُدرت و ثروت نشسته است.

حاکمان کشور منافعی در حذف بخش مُوازی از اقتصاد رسمی ندارند، زیرا این دو چه از نظر سیاسی و چه از نظر سازوکار اجرایی آنگونه درهم تنیده و به یکدیگر وابسته اند که تجزیه یکی از دیگری، باعث زمینگیر شدن هر دو می شود. از طرف دیگر، از آنجا که وزن عُمده ثبات سرکوبگرانه حُکومت در داخل و باجگیری خارجی “نظام” بر دوش بخش کثیف است، بنابراین کوچک یا محدود سازی آن به معنای تک پایه شدن “نظام” و از دست دادن تعادُل در زمین لغزانی است که بر آن گام می زند.

تعلیق چهار ماهه FATF، به تمامی محدودیتهای ناشی از سر باز زدن رژیم ج.ا از شفافیت مالی و دست کشیدن از پشتیبانی مالی تروریسم بین المللی تداوُم می بخشد. در یک شرایط ثابت این امر شاید “تعلیق” و به معنای واقعی آن، حفظ وضع موجود باشد، اما برای اقتصاد رژیم ولایت فقیه که در سراشیبی سُقوط سیر می کند، مفهوم دیگری جُز تقویت دینامیزم این تحول منفی ندارد.

همزمان باید توجُه داشت برخلاف عوامفریبی آقای روحانی و دوستان، نه محدودیتهای FATF عامل مُنحصر بفرد شرایط وخیم کُنونی کشور است و نه رفع آن نقش عصای مُعجزه موسی را بازی خواهد کرد. ریشه بُحران، سیاستهای کلان ج.ا. در پهنه داخلی و خارجی است که زیست در تضاد دایمی با جهان خارج و سرکوب و فشار بی وقفه در داخل را به اموری چشم پوشی ناپذیر و حیاتی بدل ساخته است.

امنیت و بقای رژیم حاکم، با ناامنی و فنا پیرامون خویش گره خورده. برای خُروج از بُحران، در گام نخُست باید دست این نیروی مُخرب را از تصمیم گیری برای سرنوشت کشور و مردُم کوتاه کرد.

*********************************

واکنش هراس آلود سپاه به ضرب‌الاجل

روزنامهٔ جوان وابسته به سپاه پاسداران امروز در واکنش به بیانیه روز جمعه گروه ویژه اقدام مالی نوشت: ماجرای اف‌.ای‌.تی‌اف و نظام در این مدت به‌صورت کامل در کانال سیاسی‌بازی آمریکا افتاده و به همین جهت هم لحن بیانیه‌ اف‌.ای‌.تی‌اف کمی تندتر از گذشته بوده و تنها مهلت چهار ماهه به ایران نداده بلکه برای نظام این خط‌ و نشان را هم کشیده که اگر نظام به‌ درخواست‌هایش عمل نکند و به‌خصوص آن دو لایحه را تصویب نکند، شعب بانک‌هایش تحت نظارت دقیق‌تری قرار می‌گیرند

.این روزنامه با نگرانی از تنگ‌تر شدن حلقهٔ تحریم‌ها نوشت: مسأله بر سر این است که اروپا در گیرودار تحریم‌های آمریکا و فشار ناشی از این تحریم‌ها بر نظام چه می‌کند تا استفاده ابزاری آمریکا از اف‌.ای‌.تی‌اف مبدل به فشار مضاعف بر تحریم نشود و آخرین رمق را از برجام نگیرد.

در همین حال.عراقچی، معاون ظریف گفته: برای کاهش فشار تحریم باید با اف‌آتی‌اف همکاری کنیم. وی لازمه کاهش فشارهای سخت تحریم‌های آمریکا را تصویب لوایح مرتبط با FATF عنوان کرد.

از سوی دیگر ظریف نیز از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام خواست در مورد دو لایحه باقیمانده بر اساس واقعیات تصمیم بگیرند.

مقام آمریکايی: وقت تقریبا تمام است

مشاور امنیت ملی آمریکا روز شنبه از تصمیم اخیر گروه ویژه اقدام مالی (FATF) درباره رژیم ایران استقبال کرد و در توئیتر خود نوشت: وقت تقریبا تمام است. پس از گذشت دو سال بدون هیچ پیشرفتی، گروه ویژه اقدام مالی پذیرفت درصورتی که رژیم ایران الزامات مقابله با تامین مالی تروریسم و پولشویی را اجرایی نکند، نخستین اقدامات تقابلی عمده مالی را در ماه ژوئن (تیرماه) بار دیگر وضع کند. تبریک به‌ خاطر این گام به جلو.

روز جمعه گروه ویژه اقدام مالی در پایان نشست خود که در سطح وزیران در پاریس برگزار شد، با انتشار بیانیه ای اعلام کرد: تا زمانی که رژیم ایران اقدامات لازم برای رسیدگی به نواقص مشخص شده در ارتباط با تامین مالی مبارزه با تروریسم در برنامه اقدام را اجرا نکند،همچنان نگرانی FATF نسبت به ریسک تامین مالی تروریستی ناشی از رژیم ایران و تهدیدی که این کار برای سیستم مالی بین الملل ایجاد خواهد کرد، ادامه خواهد داشت.

فیلم؛ اینهم سرانجام منشور حقوق شهروندی روحانی

جشنواره آتش به اختیار – ضرب و شتم مردم در خیابان و تجاوز به حقوق شهروندی هم صاحب جشنواره شد

وقایع ونزوئلا؛ درخواست رهبر مخالفان از جهانیان


جامعه بین الملل تمام گزینه‌ها برای آزادی ونزوئلا را بررسی کند

پس از درگیری نیروهای دولتی ونزوئلا با مردمی که برای دریافت کمک‌های بشردوستانه آمریکا به سمت مناطق مرزی رفته‌بودند، خوان گوایدو رئیس جمهور موقت این کشور اعلام کرد که مجبور است از واشنگتن بخواهد تمامی گزینه‌ها را برای براندازی مادورو بررسی کند.

به گزارش صدای آمریکا به نقل از خبرگزاری رویترز، خوان گوایدو، رئیس جمهوری موقت ونزوئلا و رهبر مخالفان رژیم نامشروع نیکلاس مادورو، در یک پیام توئیتری نوشت: «رخدادهای مرز ونزوئلا من را مجبور کرد تا تصمیمی را بگیرم و به صورت رسمی به جامعه بین‌الملل پیشنهاد کنم که باید تمامی گزینه‌ها را در تضمین آزادی کشور ونزوئلا بررسی کنند.»

تصاویر تلویزیونی رویترز از منطقه سن آنتونیو نشان می‌دهد که ده‌ها مرد سوار بر موتورسیکلیت و با لباس مشکی و کلاهی که صورت‌هایشان را پوشانده بود، اقدام به تیراندازی به سوی جمعیت کرده‌اند.

زمان اقدام در ونزوئلا فرارسیده است

نیروهای نظامی ونزوئلا به کامیون حامل کمک‌های انسانی در مرز کلمبیا شلیک کردند. حداقل دو نفر کشته شدند. وزیر خارجه آمریکا گفته است که کشورش برای نجات مردم ونزوئلا دست به اقدامات لازم خواهد زد.

بخشی از کاروان کمک‌های بشردوستانه نیز در مرز برزیل متوقف شده‌اند. در آنجا هم اخباری حاکی از شلیک گاز اشک‌آور و حمله به مردمی گزارش شده که قصد باز کردن مرز را برای ورود این کامیون‌ها داشتند.

به دنبال این درگیری‌ها دولت آمریکا اعلام کرد که با قدرت بیشتری در بحران ونزوئلا دخالت خواهد کرد.

رهبر مخالفان ونزوئلا در توییتر خود از جامعه بین‌المللی خواست همه گزینه‌ها را برای نجات ونزوئلا روی میز بگذارند. به این ترتیب خوان گوایدو عملا به راه‌حل نظامی برای حل بحران روی آورده است.

هم‌زمان مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا در توییتر خود نوشت: زمان آن رسیده که برای کمک به مردم جان به لب رسیده ونزوئلا اقدام کرد.

فرار مقامات دولتی به ترکیه

به گزارش اسپوتنیک با استناد به یادداشت رهبر مخالفان ونزوئلا در توییتر، تعدادی از کارمندان دولت مادورو، کشور را ترک و به ترکیه فرار کرده اند.

گوایدو نوشت:«نیکولاس مادورو فقط قتل و کشتار در ایالت «بولیوار»، سربازانی که او را برسمیت نمی شناسند دارد. کارمندان عالیرتبه یا اقدامات او را محکوم می کنند و یا به ترکیه فرار کرده اند».

گوایدو بار دیگرر از نیروهای مسلح ونزوئلا خواست از اپوزیسیون حمایت کرده و دست به «انتخاب صحیح تاریخی» بزنند.

در همین حال اعلام شد که اولین محموله‌های امدادی از مرزهای برزیل وارد ونزوئلا شده‌اند.

خبرگزاری فرانسه گزارش داد که اولین بسته‌های کمک‌های بشردوستانه شامل موادغذایی و دارویی با کشتی از برزیل وارد کلمبیا شده است.

خوان گوایدو، رهبر مخالفان ونزوئلا با انتشار توئیتی از این موضوع به عنوان “موفقیتی بزرگ” نام برد.

این در حالیست که درگیری و تنش امروز در مرز میان ونزوئلا و کلمبیا افزایش یافت و نیروهای وفادار به مادور با گاز اشک‌آور و گلوله‌های پلاستیکی در مرزهای این کشور با کلمبیا به سوی معترضان شلیک کردند.

امضای نخستین حکم توسط خوان گوایدو

خوان گوایدو، رهبر مخالفان ونزوئلا براساس اعلام صفحه‌اش در توئیتر اقدام به امضای نخستین سند ریاست جمهوری کرده و به موجب آن اجازه تحویل کمک‌های انسان دوستانه خارجی به ونزوئلا را داده است.

، در حکم رهبر مخالفان آمده است: من به عنوان فرمانده کل قوای ارتش ونزوئلا تصمیم خود برای اجازه دادن به ورود کمک‌های انسان دوستانه به داخل خاک ونزوئلا تأیید می‌نمایم و بنابراین به عناصر مختلف این نیروهای مسلح دستور می‌دهم هم راستا با این حکم اقدام نمایند.

به گزارش بلومبرگ، گوایدو روز شنبه را برای ورود کمک‌های خارجی به ونزوئلا تعیین کرده و گفت: به دنبال بسیج یک میلیون داوطلب برای شروع توزیع کمک‌ها میان نیازمندان است.

قتل و بازداشت گستردۀ مخالفان مادورو

سازمان عفو بین‌الملل در گزارش جدید خود از سرکوب گستردۀ مخالفان نیکلاس مادورو به دست نیروهای امنیتی ونزوئلا خبر داد. بنا بر این گزارش، تنها در جریان اعتراضات ماه ژانویه ۴۱ نفر در این کشور کشته شده‌اند که عمدتا نیز علت مرگ آنها شلیک مستقیم بوده است.

این گزارش که با نام «گرسنگی و مجازات و ترس، فرمول سرکوب در ونزوئلا» منتشر شده، از مرگ دهها تن در پنج روز اعتراضات ۲۱ تا ۲۵ ژانویه همچنین بازداشت دست‌کم ۹۰۰ نفر خبر می‌دهد.

اعتراضات در ونزوئلا با اعلام ریاست جمهوری خوان گوآیدو به اوج خود رسید و در پی آن شمار بازداشت‌های خودسرانه نیز بطور قابل توجهی افزایش یافت.

مدیر عفو بین‌الملل می‌گوید: «مقامات، تحت رهبری نیکلاس مادورو در تلاشند تا از ترس و مجازات برای تحمیل یک استراتژی مبهمِ کنترل اجتماعی علیه آنهایی که خواستار تغییر هستند استفاده کنند… دولت مادورو به فقیرترین مردم این کشور حمله می‌کند، آنها را می‌کشد و بازداشت و تهدید می‌کند و در مقابل، ادعای دفاع از آنها را دارد.»

این گزارش به اعدام‌های فراقانونی در این کشور به عنوان یکی دیگر از روش‌های کنترل اجتماعی اشاره دارد و اعلام می‌کند که در یکماه اخیر نیروهای ویژه پلیس ملی ونزوئلا (FAES) مناطق فقیرنشین را که اعتراضات در آنجا علیه مادورو افزایش یافته، بطور جدی هدف قرار داده‌اند.

این نیروها در چند هفتۀ گذشته دهها بار به این مناطق حملۀ و یورش مرگبار کرده اند.

درخواست رئیس جمهور آمریکا از ارتش ونزوئلا

رئيس جمهوری آمریکا از ارتش ونزوئلا خواست به پشتیبانی خود از نیکلاس مادورو خاتمه دهد. ترامپ به ارتش ونزوئلا هشدار که در صورت ادامه پشتیبانی از مادورو، پیامدهای سخت و ناگواری در انتظار آن‌ها خواهد بود.

رئيس جمهوری آمریکا در سخنرانی خود در میامی تاکید کرد که عفو عمومی اعلام شده از سوی رهبر اپوزیسیون ونزوئلا، مشروط به قطع پشتیبانی و حمایت ارتش از دولت مادورو است.

ترامپ تاکید کرد اگر نیروهای ارتش از پشتیبانی خود از دولت مادورو دست برندارند، همه چیز خود را از دست خواهند داد. رئیس جمهوری آمریکا گفت ادامه پشتیبانی از مادورو امکان استفاده آن‌ها از عفو عمومی را نیز از بین می‌برد.

رئیس جمهوری آمریکا از ژنرال‌های ارتش ونزوئلا خواست از رهبر اپوزیسیون پشتیبانی کرده و امکان انتقال کمک‌های بشردوستانه به ونزوئلا را فراهم کنند و از آنها خواست به کابوس فقر، مرگ و گرسنگی در این کشور خاتمه دهد.

ترامپ در سخنرانی خود در عین حال از گزینه نظامی سخن گفت و هشدار داد: ما به دنبال یک راه حل مسالمت‌آمیز برای انتقال قدرت سیاسی در ونزوئلا هستیم، اما همه گزینه‌ها روی میز قرار دارند.

بسوی اسرائیل باز خواهیم گشت

رهبر اپوزیسیون ونزوئلا می‌گوید در تلاش است تا روابط با اسرائیل را که کاراکاس از یک دهه پیش به نشانه همبستگی با فلسطینیان قطع کرده است، دوباره از سر بگیرد.

به گزارش یورونیوز، اسرائیل از جمله قدرت های متحد با آمریکاست که از خوان گوایدو به عنوان رهبر اپوزیسیون ونزوئلا و اقدام غافلگیر کننده وی در ادای سوگند ریاست جمهوری حمایت کرده است.

گوایدو در مصاحبه با نشریه اسرائیلی هایوم گفته است: «لازم است با مسرت و خوشحالی اعلام کنم که فرایند برقراری و تثبیت روابط با اسرائیل در اوج خود قرار دارد.»

به گفته خوان گوایدو خبر برقراری روابط و گشایش سفارتخانه جدید ونزوئلا در اسرائیل به زودی در فرصتی مناسب رسانه ای خواهد شد.

هوگو چاوز، رئیس جمهوری سابق ونزوئلا در جریان جنگ غزه طی سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ میلادی به روابط کشورش با اسرائیل پایان داد. این اقدام که به نشانه همبستگی با فلسطینیان صورت گرفته بود سپس با تقویت و تحکیم روابط با حکومت اسلامی ایران، دشمن قسم خورده اسرائیل تداوم یافت.

علاوه بر آمریکا بسیاری از کشورهای اروپایی در پی تعیین ضرب الاجل برای موافقت دولت ونزوئلا با برپایی انتخابات زودرس ریاست جمهوری به حمایت از خوان گوایدو پرداختند و رسما وی را به عنوان رئیس جمهوری موقت ونزوئلا به رسمیت شناختند.

آمریکا در حال مذاکره با نظامیان در ونزوئلا است

پیش تر گفته شده بود که دولت آمریکا در حال مذاکرات مستقیم با نظامیان در ونزوئلاست و از آنها می خواهد دست از حمایت از نیکلاس مادورو رئیس جمهور این کشور بردارند.

ارتش پشتیبان اصلی نیکلاس مادورو، رئیس جمهوری ونزوئلا است.

روزنامه انگلیسی ایندیپندنت به نقل از یک مقام آمریکایی نوشت: کاخ سفید در حال گفتگو با اعضای نیروهای مسلح ونزوئلاست و امیدوار است، افراد بیشتری از حمایت از دولت دست بردارند.

این مقام آمریکايی گفت: ریزش هایی در میان نظامیان طرفدار دولت ونزوئلا وجود دارد و ما شاهد جدا شدن گسترده نظامیان از دولت خواهیم بود.

بیشتر ناظران معتقدند سرنوشت مادورو به اقدامات ارتش بستگی دارد. فعلا تعداد معدودی از نظامیان ارشد از حمایت از مادورو دست برداشته اند.

در همین حال تحلیلگران به این موضوع اشاره می کنند که تعداد زیادی از افسران رده بالا، بخشی از نظام فاسد از لحاظ مالی بوده اند که از حکومت کردن مادورو سود می برند. بعید است این نظامیان در دولت جدید از چنین زندگی برخوردار باشند.

این در حالیست که رهبر مخالفان امکان مداخله نظامی آمریکا را منتفی نمی‌داند.

خوان گوایدو به خبرگزاری فرانسه گفته است که در چنین شرایطی هر آنچه لازم باشد برای نجات جان انسان‌ها انجام خواهد داد.

وی گفت: حمایت از اقدام نظامی آمریکا در ونزوئلا در راستای به کارگیری تمامی راه‌های ممکن برای تحقق آزادی در این کشور است.

رهبر مخالفان ونزوئلا گفت: بیشتر ونزوئلایی‌ها خواهان تغییر هستند و هیچ کسی به خاطر مادورو خود را به خطر نخواهد انداخت چرا که وی دیگر قادر به حل بحران نیست.

بازداشت و بی خبری از ورزشکار زن در سنندج

بازداشت یک ورزشکار زن توسط نیروهای امنیتی در سنندج

خبرگزاری هرانا – آرزو میرکی، ورزشکار زن اهل سنندج و عضو تیم کیک بوکسینگ شهر سوران اقلیم کردستان عراق، درپی بر افراشتن پرچم اقلیم کردستان پس از پیروزی بر حریفش در مسابقه ای با تیم کیک بوکسینگ اصفهان، توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت شده. نزدیکان او می گویند مدت دو هفته است که در بی خبری از وضعیت او بسر می برند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مدت دو هفته است که آرزو میرکی، کیک‌بوکسینگکار زن اهل سنندج توسط نیروهای امنیتی در این شهر بازداشت شده است. از وضعیت و سرنوشت وی اطلاع دقیقی در دست نیست.

یک منبع نزدیک به خانواده این شهروند سنندجی در این خصوص به گزارشگر هرانا گفت: “آرزو میرکی ۲۰ سال سن دارد و عضو قراردادی تیم کیک‌بوکسینگ شهر سوران اقلیم کردستان است. وی در اوایل آذرماه سال جاری در مسابقه‌ای که میان دو تیم کیک‌بوکسینگ سوران و اصفهان در استان اربیل برگزار شده بود، پس از پیروزی مقابل حریفش پرچم اقلیم کردستان را برافراشته بود، اما پس از پایان مسابقات و بازگشت به سنندج توسط نیروهای اطلاعات این شهر بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است”.
بر اساس گفته‌های این منبع، آرزوی میرکی مدت دو هفته است که بازداشت شده است و علیرغم پی‌گیری‌های فراوان و مراجعات مکرر خانواده‌ی این ورزشکار زن به مراکز امنیتی و قضایی سنندج تا لحظه تنظیم این گزارش هیچ اطلاع دقیقی در مورد وضعیت و سرنوشت وی در دست نیست.

شهر سوران در فاصله ۹۵ کیلومتری اربیل، پایتخت اقلیم کردستان عراق و در مثلث مرزی ایران، عراق و ترکیه واقع شده است.

کیک‌بوکسینگ ورزشی رزمی و ترکیبی از ورزش‌های کاراته، موی تای و بوکس غربی است.

فیلم؛ حمله شدید دختر شهید به پخش این مستند

فیلم زیر: برای مظلوم نمایی، مقابل دوربین خبر زخمی شدن و مرگ پدری را که ظاهرا نظامی است، به دختر خردسالش می دهند

به گزارش شهروند، بحث سر مستند «بابایی» است که بخش کوتاهی از آن دیروز و دیشب در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست شد و واکنش‌های متعددی ایجاد کرد. مستند درباره زندگی و خانواده شهید مدافع حرم علیرضا بابایی قبل و بعد از شهادت او است. او دو دختر دارد که واکنش‌ها و حرف‌هایشان قبل از اعزام پدرشان و پس از شهادتش در این مستند به تصویر کشیده شده و در ابتدای مهرماه امسال از شبکه مستند و برنامه «به اضافه مستند» روی آنتن رفته است.

دقایق اعلام خبر شهادت به زهرا، دختر کوچکتر در مدرسه توسط مدیر و معلم باعث این واکنش‌ها شد. صحنه‌هایی بشدت اشک‌انگیز و دردآلود که باعث شد آسیه باکری دختر شهید باکری در توییترش بنویسد: «روح و روان بچه ابزار تبلیغاتی شما نیست! کاری که با روح و روان ما کردید، با این بچه‌ها نکنید!» و در پاسخ به کاربری توضیح دهد: «ما می‌گیم این کار رو با یک بچه معصوم که با بزرگترین غم زندگی‌اش روبه‌رو می‌شه، نکنید! حتی قبول کنیم که مادر ترجیح داده مدیر مدرسه خبر رو بده، باید از این لحظه فیلم گرفته بشه؟! این بچه تمام عمرش را وقت داره که به پدرش افتخار کنه، ولی لحظه شنیدن خبر این‌که احساساتش را پنهان کنه، ظالمانه است.»

پر از خشمم از وقت دیدن این مستند تا اکنون. آن‌قدر که دستانم موقع نوشتن این مطلب می‌لرزد. خیلی خودنگه‌دارم که چیز دیگری نمی‌نویسم! چه کسی به شما این حق را داده تا از خصوصی‌ترین و دردناک‌ترین لحظه‌های زندگی یک نفر (دختری که پدرش را «بی‌نهایت» دوست دارد) تصویر بگیرید، هم‌کلاسی‌هایش را بگریانید و حتی به شخصی‌ترین لحظاتش سرک بکشید؛ که چه بشود؟ مستندتان رقت‌انگیزتر شود؟ که اشک بیشتری از مخاطب بگیرد؟ نمی‌شد دوربین‌تان با حیاتر باشد؟ نمی‌شد سوال‌ها و تلقین‌هایتان موجه‌تر و خوددارتر باشد؟ یعنی با حُجب و حرمت نمی‌شد ارزش این خانواده‌ها و صبری که پیشه کرده‌اند را نشان داد؟

حتما باید آن‌ها را در مقابل معلم‌های غریبه در سخت‌ترین لحظه‌ها و مزخرف‌ترین جمله‌های دلدارانه («مگه بابا نگفته بود گریه نکنی؟ باید بهش افتخار کنی») قرار داد؟ استاد محترم! زن و مرد ندارد؛ ما ذاتا وقتی گریه می‌کنیم رو می‌پوشانیم، در خود فرو می‌رویم، همین را هم یاد نگرفته‌اید؟ گیرم که مادرش یا عموی زهرا اجازه داده بودند، خودتان هم این‌ها را نمی‌دانید؟ وای بر مدیر و معلمی که جوگیر شدند و اجازه دادند دوربین بی‌حیای شما وارد این لحظه‌های زهرا و همکلاسی‌هایش شود و آن‌قدر جو دوربین گرفته بودشان که یادشان رفت زهرا را در آغوش بگیرند.

آقای کارگردانِ خوش‌شانس، مسئول محترمی که اجازه پخش این برنامه را دادی و تهیه‌کننده فرصت‌طلبی که این مستند را در برنامه‌ات پخش کردی! (و احتمالا فکر کرده‌ای که به اعتقادات مردم چقدر کمک کرده‌ای و اجرش را برده‌ای) در ذهنت حک کن: هیچ کلمه‌ای در دنیا کثیف‌تر و پوچ‌تر از «جنگ» نیست و هیچ احدی در جنگ، مظلوم‌تر و بی‌گناه‌تر و بی‌پناه‌تر از «کودکان» نیست. دفعه بعدی که این ایده مشعشع به ذهن‌هایتان رسید، کمی خوددار باشید، به فرزند‌های خودتان نگاه کنید؛ اگر دلتان آمد که اشک‌هایشان را تصویر کنید، غم‌هایشان را ثبت کنید، دست به دوربین ببرید یا اجازه پخش دهید. اما بدانید که کودکان مصیبت‌دیده و غم‌زده، گروگان تبلیغ‌های از خدابی‌خبرانه شما نیستند. کمی متوجه باشید.