Previous Next

ایران؛ فاجعه انسانی: خودکشی نوجوان گرسنه ایذه‌ای


بنا بر گزارش روزنامه قانون، یک نوجوان در شهر ایذه در خوزستان بخاطر فقر شدید خانواده که حتی تهیه نان خالی را ناممکن کرده بود خودکشی کرده است.

این روزنامه یک ماه پیش نیز خبر داده بود که پدر و پسر شش ساله‌اش در بندرانزلی در منزل مسکونی که پیش از آن از سر فقر به فروش گذاشته شده بود جان سپردند. پسر بچه شش ساله از گرسنگی جان سپرده بود.

مرگ پدر و پسر بدلیل گرسنگی در بندرانزلی

کشف جسد پدر و پسری در کلویر بندرانزلی به دلیل مرگ مشکوک راز پیچیده‌ای را پیش روی پلیس قرار داده است. به گفته ساکنین محله که در همسایگی این پدر و پسر زندگی می‌کنند، مرد قبل از مرگش خانه مسکونی را به خاطر نیاز مالی به شخصی فروخته بود.

به گزارش رکنا، به گفته اهالی محل، از حدود ۱۵ روز پیش خریدار جدید به دلیل تماس‌های متوالی و عدم پاسخگویی از فرد فروشنده جهت پیگیری به خانه فروخته شده با توجه به اینکه کلید داشته مراجعه می‌کند که با بوی بد اجساد مواجه شده و پس از بررسی با پیکر بی جان پدر و پسر مواجه شده که سریعا با پلیس جهت پیگیری‌های لازم تماس حاصل می‌گیرد.

شنیده‌هایی در خصوص فوت پسر ۶ ساله به دلیل گرسنگی حکایت دارد که شاهدین عینی می‌گویند خود را به بخاری تکیه داده بوده و از تشنگی و گرسنگی جان باخته است.

سرقت قابلمه ناهار یک خانواده در آبادان

احمد میدری، معاون رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفته امروزه ۱۸ تا ۳۵ درصد مردم زیر خط فقر هستند. این موضوع ما را برآن داشت که با وحید شقاقی شهری، اقتصاددان و استاد دانشگاه به گفتگو بنشینیم. شقاقی شهری مفاهیم خط فقر مطلق، خط فقر نسبی و میزان درآمد برای یک زندگی با حداقل امکانات را تفکیک می‌کند. او معتقد است درآمد یک زندگی حداقلی در شهر تهران به پنج میلیون تومان و در شهرستان‌ها به سه میلیون و ۷۰۰ هزار تومان رسیده است. این کارشناس اقتصادی معتقد است خط فقر مطلق و نسبی به هم نزدیک شده است.

او در بیان خط فقر نسبی نیز ادامه می‌دهد: در خط فقر نسبی تامین مایحتاج زندگی مقدور نیست. ضعف کالری در خانوار‌ها مشهود است. هزینه‌های سفر و تفریح وجود ندارد. خانواده در شرایط سختی زندگی می‌کند. اگر بیماری حتی بیماری عادی وجود داشته باشد فرد نمی‌تواند به پزشک مراجعه کند. حتی فرزندان از تحصیل و ادامه تحصیل بازمی‌مانند. خط فقر نسبی درآمدی بین 700 تا یک میلیون تومان را شامل می‌شد. به این ترتیب خط فقر مطلق و خط فقر نسبی به هم نزدیک شده است.به گزارش فرارو، احمد میدری، معاون رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفته امروزه 18 تا 35 درصد مردم زیر خط فقر هستند. این موضوع ما را برآن داشت که با وحید شقاقی شهری، اقتصاددان و استاد دانشگاه به گفتگو بنشینیم. شقاقی شهری مفاهیم خط فقر مطلق، خط فقر نسبی و میزان درآمد برای یک زندگی با حداقل امکانات را تفکیک می کند. او معتقد است درآمد یک زندگی حداقلی در شهر تهران به پنج میلیون تومان و در شهرستان ها به سه میلیون و 700 هزار تومان رسیده است. این کارشناس اقتصادی معتقد است خط فقر مطلق و نسبی به هم نزدیک شده است.

50 درصد جمعیت کشور زیر خط فقرند

وحید شقاقی شهری با اشاره به آمار احمد میدری مبنی بر اینکه 18 تا 35 درصد مردم زیر خط فقر هستند ادامه می دهد: من نمی دانم 18 از کجا آمده، اما 35 درصد معنا دارد. آقای میدری همچنین تعریفی از خط فقر ارائه نداده است.

این کارشناس مسائل اقتصادی به فرارو می گوید: در گزارش سال 94 مرکز آمار، آستانه خط فقر متوسط درآمد و هزینه را معیار و آستانه خط فقر گرفته بودند. این گزارش حاکی از آن بود که 37 درصد جمعیت کشور زیر خط فقر یعنی پایین تر از دهک سوم قرار می گیرد. روند 10 ساله از سال 84 تا 94 یک روند افزایشی بوده و دامنه جمعیتی که زیر خط فقر قرار می گیرند افزایش پیدا می کند. علی رغم آنکه سال 93 و 94 هم اوضاع بهتر شد، اما خط فقر همچنان روند صعودی داشت. اکنون اگر دهک سوم را ملاک قرار دهیم بیش از 50 درصد خانوار ها و جمعیت کشور زیر خط فقرند.
اقلام پرمصرف بیشتر از 50 درصد افزایش قیمت داشتند

شقاقی شهری ادامه می دهد: امسال میانگین شاخص کل هزینه های اقلام مصرفی نسبت به سال گذشته 38 درصد افزایش پیدا کرد. اما برداشت من این است که افزایش هزینه کالا های پرمصرف و ضروری بیش از این میزان است. 38 درصد میزان افزایش هزینه 320 کالا در مهر 97 نسبت به مهر 96 است. مثلا قیمت دخانیات نسبت به سال گذشته 165 درصد و پوشاک 40 درصد افزایش پیدا کرد. به نظر من برای کالا های پر مصرف بیش از 50 درصد افزایش قیمت داریم.

خط فقط مطلق چه میزان درآمد است؟
شقاقی شهری می گوید این آمار در ارتباط با فقر نسبی است. فقر مطلق یعنی فرد درآمدی داشته باشد که فقط زنده بماند. در دنیا برای خط فقر مطلق که حداکثر فقر است درآمد پایین تر از یک یا دو دلار در روز در نظر گرفته می شود. در وضعیت فعلی ما با دلار بازار آزاد روزانه 15 تا 30 هزار تومان در روز و ماهانه 450 تا 900 هزار تومان در ماه به دست می آید. در خط فقر مطلق فرد اصطلاحا رو به موت است. در خط فقر مطلق مسکن هم محسوب نمی شود.

خط فقر نسبی بین 700 تا یک میلیون تومان
او در بیان خط فقر نسبی نیز ادامه می دهد: در خط فقر نسبی تامین مایحتاج زندگی مقدور نیست. ضعف کالری در خانوار ها مشهود است. هزینه های سفر و تفریح وجود ندارد. خانواده در شرایط سختی زندگی می کند. اگر بیماری حتی بیماری عادی وجود داشته باشد فرد نمی تواند به پزشک مراجعه کند. حتی فرزندان از تحصیل و ادامه تحصیل بازمی مانند. خط فقر نسبی درآمدی بین 700 تا یک میلیون تومان را شامل می شد. به این ترتیب خط فقر مطلق و خط فقر نسبی به هم نزدیک شده است.

درآمد یک زندگی حداقلی چقدر است؟
این اقتصاددان می گوید: در محاسباتی که داشتم در سال 96 برای یک خانواده سه یا چهار نفره در شهر تهران حدودا به سه و نیم میلیون تومان درآمد برای تامین حداقل مایحتاج و یک زندگی آبرومندانه نیاز داشتیم. در سایر شهرستان ها این رقم حدودا دو و نیم میلیون تومان بود که باید 50 درصد (افزایش هزینه اقلام پرمصرف) را به این ارقام اضافه کنیم. یعنی در شهر تهران حدودا این رقم حدودا به پنج میلیون تومان و در شهرستان ها به سه میلیون و 700 هزار تومان می رسد. فراموش نکنید که این رقم خط فقر نیست بلکه هزینه یک زندگی با حداقل امکانات است.

این کارشناس اقتصادی می گوید: فشار معیشت بر خانوار ها بسیار زیاد است که اگر نتوانیم کارت هوشمند تغذیه بدهیم و نتوانیم معیشت مردم را تامین کنیم، با توجه به شدت گرفتن خط فقر، مشکلات بعدی دامن اقتصاد ایران را خواهد گرفت. تبعات شدت گرفتن خط فقر می تواند افزایش سرقت و قتل، موج اعتراضات، کاهش سطح امنیت اجتماعی، بر هم خوردن امنیت اقتصادی، افزایش آسیب های اجتماعی مثل طلاق، افزایش سوء تغذیه، ممانعت از ادامه تحصیل و گسترش بیماری ها به دلیل کمبود تغذیه و افزایش ساعات کار بیشتر باشد.

سرقت قابلمه ناهار یک خانواده در آبادان

مرد فقیری که برای تهیه غذا دست به سرقت قابلمه ناهار یک خانواده در آبادان زده بود، دستگیر شد!

اوایل هفته گذشه مردی درتماس با ماموران پلیس آبادان از ماجرای عجیب سرقت از خانه‌اش خبر داد. ماموران با حضور در خانه زن جوان در منطقه ذوالفقاری در برابر ادعای عجیبی قرار گرفتند. زن جوان به ماموران گفت: با توجه به اینکه آشپزخانه‌مان داخل حیاط خانه است بعد از درست کردن غذا در آشپزخانه برای انجام کاری به داخل خانه رفتم اما پس از دقایقی وقتی به آشپزخانه بازگشتم متوجه دزدیده شدن قابلمه غذای ناهار شدم. ماموران در تحقیقات میدانی پی بردند که خانواده فقیری در نزدیکی این خانه زندگی می کند و زمانیکه ماموران به سراغ این خانواده رفتند در برابر قابلمه و غذای سرقتی قرار گرفتند و عامل این سرقت را دستگیر کردند. متهم به ماموران گفت: به خاطر فقر و نداشتن غذا مجبور شدم برای تهیه نهار برای خانواده‌ام دست به این کار زدم. زن جوان وقتی در برابر این خانواده فقیرنشین قرار گرفت شکایت خود را پس گرفت و متهم پرونده را بخشید. متهم با رضایت شاکی پرونده آزاد شد.

اروپا: بازهم اخراج دیپلمات-تروریستهای رژیم ملاه


مقامات کشور آلبانی دو تن از دیپلمات های جمهوری اسلامی را به اتهام انجام فعالیت های غیرقانونی از این کشور اخراج کردند.

وزارت امور خارجه آلبانی اعلام کرده است که این دیپلمات به فعالیت هایی پرادخته اند که امنیت این کشور را با خطر مواجه کرده است.

همچنین گزارش شده که این تصمیم مقامات آلبانی با هماهنگی برخی کشورها از جمله اسرائیل اتخاذ شده است.

سخنگوی وزارت خارجه آلبانی همچنین اعلام کرد که این دو دیپلمات قوانین مربوط به وضعیت دیپلماتیک خودشان را نقض کرده‌اند.

یک اقدام خصمانه دیگر فرانسه علیه رژیم ملاها

گزارش قبلی: سایت امنیتی بلاغ نیوز: به گزارش خبرگزاری رویترز، منابع امنیتی و دیپلماتیک گفتند که فرانسه به تازگی یک دیپلمات رژیم ایران را اخراج کرده است.

گفتنی است، در شرایطی که وزارت امور خارجه خبری از موضوع اخراج دیپلمات ایرانی توسط فرانسه اعلام نمی‌کرد و سعی در پنهان نمودن آن را داشت، کیهان حدود دو هفته قبل در نشست خبری سخنگوی وزارت امور خارجه همین موضوع را مطرح و از بهرام قاسمی پیگیری کرد اما وی به گفتن «در زمان لازم اقدامات مقتضی انجام خواهد شد.»[!] بسنده کرد.

سؤال خبرنگاری در این نشست از سخنگوی وزارت امور خارجه این بود که «چند هفته پیش یک دیپلمات ایرانی از فرانسه اخراج شده است. با توجه به اینکه اصل عمل متقابل یکی از اصول بدیهی در روابط دیپلماتیک است، چرا دستگاه دیپلماسی مانند اخراج دیپلمات‌هایمان از هلند، این موضوعات را پنهان می‌کند و آیا اراده‌ای برای عمل متقابل وجود ندارد؟!» و قاسمی در پاسخی منفعلانه و سؤال‌برانگیز اظهار داشته بود: «ما الزاماً با شتابزدگی دست به اقداماتی نمی‌زنیم که متضرر بشویم. نهایتاً همه آنهایی که باید در جریان اقدامات باشند، هستند و در زمان لازم اقدامات مقتضی انجام خواهد شد.»[!]

منابع غربی علت این اخراج را با دستگیری آقای اسدالله اسدی که حدود 4ماه پیش در آلمان دستگیر و اینک در بلژیک زندانی است، مرتبط دانسته‌اند.

تعطیلی یک مرکز مشکوک ملاها در فرانسه

تعطیلی یک مرکز فرهنگی نزدیک به حکومت ایران در فرانسه به خاطر ترویج بنیادگرایی شیعه

دولت فرانسه دستور داد «مرکز الزهرا» که یک انجمن مذهبی در این کشور است، تعطیل شود.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، دولت فرانسه این مرکز را متهم کرد که به دنبال «ترویج بنیادگرایی شیعه» در اروپا است. این مرکز در منطقه گراندسنت شهر دانکرک در شمال فرانسه قرار داشت.

در دستوری که برای تعطیلی موقت این مرکز صادر شده، آمده است که مرکز الزهرا «جهاد مسلحانه» را تشویق و افراد را به «نفرت‌پراکنی، اعمال تبعیض و خشونت» سوق می‌داد.

به گفته پلیس فرانسه مرکز الزهرا مورد حمایت حکومت ایران است.

یحیی قواسمی، رییس این مرکز چندین بار به ایران سفر کرده و با مقام‌های حکومتی دیدار داشته است.

حدود دو هفته پیش (دوم اکتبر/ دهم مهرماه) پلیس فرانسه به مرکز الزهرا حمله کرده بود. در این حمله که در جریان برنامه «پیشگیری از تروریسم» پلیس فرانسه بود، اموال این مرکز به دلیل وجود «نشانه‌هایی از حمایت از گروه‌های تروریستی» ضبط شد و سه تن از اعضای آن بازداشت شدند. خزانه‌دار این مرکز به دلیل آن‌که دو سلاح بدون مجوز در اختیار داشت، دستگیر شد.

به گزارش صدای آمریکا، وب‌سایت کتابخانه مجلس شورای اسلامی این مرکز را «موسسه‌ای فرهنگی ـ اسلامی» معرفی کرده که «به صورت تخصصی در حوزه اسلام‌شناسی با محوریت تشیع در اروپا فعالیت می‌کند و مقرّ مؤسسه در فرانسه است».

یحیی قواسمی، رییس این مرکز، رییس حزب «ضد صهیونیست» فرانسه هم هست. او از حامیان گروه «حزب‌الله لبنان» است و چند سال پیش با حسن نصرالله، دبیرکل این گروه، هم دیدار کرده است.

دلیل خروج ارتش آمریکا از سوریه چیست؟ پاسخ


آمریکا ارتش خود را از سوریه خارج می کند تا برای حمله نظامی به جمهوری اسلامی تمرکز کند. به گزارش اسپوتنیک، یک تحلیلگر مشهور قطری از روزنامه «العرب» در این خصوص نوشته است.

رئیس جمهور دونالد ترامپ روز چهارشنبه از پیروزی بر داعش در سوریه خبر داد و خاطر نشان کرد که این دلیل طبیعی حضور نظامیان آمریکایی در کشور بوده است.

سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید نیز دیرتر اعلام کرد که آمریکا خروج ارتش خود از سوریه را شروع کرده است اما پیروی بر داعش به معنای عدم وجود ائتلاف نیست.

خبرگزاری رویترز با استناد به منابع خود اطلاع داد که تمامی کارکنان وزارت خارجه آمریکا طی ۲۴ ساعت از سوریه خارج شده و نیروهای مسلح در دوره ۶۰ تا ۱۰۰ روزه از کشور بیرون می روند.

جابر الحورمی، تحلیلگر مشهور قطری می گوید: تحرک نیروهای آمریکایی در سوریه و خروج ارتش نباید به عنوان گام بی گناهی ارزیابی شود. آیا ترامپ اینکار را نکرده است که حمله نظامی خود به حکومت ایران را تنظیم کند.

جان دانش آموزان قربانی موشک بالستیک+فیلم


فیلم زیر: مدرسه‌ای در تبریز؛ این دبستان هنوز هم با بخاری نفتی گرم می‌شود

زینت میرهاشمی

جان دانش آموزان قربانی موشک بالستیک

دلایل جان باختن دلخراش تعدادی از کودکان دانش آموز و سوختن تعدادی دیگر در شعله های آتش، بار دیگر تبعیض، نابرابری و فقر در جامعه را نشان داد. این شرایط فاجعه بار توسط حکومت نهادینه شده و هر روز و هر لحظه همراه با عمر حکومت تولید و بازتولید می شود. علت آتش سوزی دبستان دخترانه در زاهدان که تا روز چهارشنبه منجر به قتل چهار کودک شد، وجود بخاری نفتی برای گرم کردن کلاس اعلام شده است. تازه اگر این دانش آموزان به علت درجه بالای سوختگی کشته نمی شدند، سرنوشت شان همچون وضعیت غم انگیز کودکان شین آبادی بود.

می توان حدس زد که اولین واکنش مردم، به ویژه مردم فقیر سیستان و بلوچستان در مورد این خبر، مقصر دانستن رژیم ولایت فقیه است. زیرا در قرن بیست و یکم، کشوری با این همه ثروت ملی، هنوز کودکانی هستند که برای خواندن درس، سقفی ندارند و تازه اگر خوش شانس باشند و سقفی بالای سرشان از حصیر و مقوا باشد، وسیله گرمایش مطمئن ندارند. شعار؛ سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن و یا معیشت حق مسلم ماست که بارها در کف خیابان با صدای بلند فریاد زده شده، در واکنش به همین شرایط است.

برای رژیم ولایت فقیه، جان فرزندان ایران که سازندگان آینده هستند اهمیتی ندارد. همانطور که اساسا آموزش و پرورش، علم و دانش برایش اهمیتی ندارد. پس طبیعی است که بخاری متعلق به قرن پیش را هم برای این دانش آموزان زیادی بداند.

وزیر آموزش و پرورش رژیم در روز چهارشنبه ۲۸ آذر در واکنش به سوختن دانش آموزان بلوچ گفت: «با بودجه کنونی حذف بخاری از مدارس هفت هشت سال طول می کشد.» این پایور رژیم در مصاحبه با خبرگزاری حکومتی ایلنا از خیرخواهان طلب کمک کرده و اعتبارات سازمان برنامه و بودجه را برای تبدیل بخاری نفتی کم دانسته است. البته وی قبلا اعلام کرده بود که ۴۲ درصد مدارس از سیستم گرم کردن امن برخوردار نیستند.

بنابرین کسانی که به حرفهای رژیم دل می بندند باید تا هفت هشت سال دیگر شاهد این آتش سوزیها باشند. بخش مسخره این فاجعه دردناک، بازداشت مدیر و مربی آموزشی مدرسه است. در حالی که مسئول اصلی این واقعه کل حاکمیت و در راس آن ولی فقیه و سران حکومتی هستند.

در کنار این خبر دردناک، خبر تضمین سرمایه گذاری ۶۰۰ میلیارد دلاری برای بازسازی سوریه توسط بانک مرکزی، بار دیکر بر مسئولیت رژیم ولایت فقیه پیرامون فجایع دردناکی که هر روز در گوشه و کنار کشور اتفاق می افتد نقطه تاکید می گذارد. زیرا از این گونه آتش سوزیها با سهیمه بندی مردمی بودجه و گذاشتن امکانات می توان جلوگیری کرد. راهکاری که رژیم هرگز به دنبال آن نیست. بر همین منظر تا روزی که این رژیم بر سر کار است این گونه فجایع ادامه خواهد داشت. نکته ای که وزیر آموزش و پرورش ملاها پیشاپیش اقرار کرده است.

یاسوج: مجسمه آریوبرزن را آتش زدند + عکس


جانشین فرمانده انتظامی استان کهگیلویه و بویراحمد در خصوص آتش سوزی در محل مجسمه آریو برزن (یکی از شاهزادگان هخامنشی و سردار ایرانی) در شهر یاسوج (عکس زیر) گفت: در ساعت ۱۸ و ۴۰ دقیقه طی تماس تلفنی مردم با مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ مبنی بر ایجاد حریق در میدان آریو برزن، عوامل گشت ۱۱۰ در محل حاضر شدند و بلافاصله حریق، توسط ماموران آتش نشانی مهار شد.

سرهنگ کیقباد مصطفایی افزود: در بررسی پلیس از صحنه، بنظر می رسد فرد یا افرادی که هویت آنها فعلا مشخص نیست، با پرتاب مواد آتش زا، سعی در آتش زدن مجسمه آریو برزن داشتند که این مجسمه بسیار جزئی آسیب دید که آتش، بلافاصله و توسط آتش نشانی خاموش شد. وی اضافه کرد: این موضوع توسط پلیس در دست بررسی است.

آریوبَرزَن (به یونانی: Aριoβαρζάνης) نام یکی از شاهزادگان هخامنشی و سردار ایرانی بود که در برابر سپاه اسکندر مقدونی ایستادگی کرد و خود و سربازانش تا واپسین تن کشته شدند. نام آریوبرزن در پارسی کنونی به گونه آریابرزین هم گفته و نوشته می‌شود که به معنی ایرانی باشکوه است.

نبردگاه آریوبرزن و اسکندر را در چند جای گوناگون حدس زده‌اند، به هر روی ناآشنایی اسکندر با منطقه به سود پارسیان بود ولی یک چوپان که تاریخ‌نگاران نامش را لی‌بانی(اسیر اسکندر) نوشته‌اند راه گذر از کوهستان را به مقدونیان نشان می‌دهد و اسکندر می‌تواند آریوبرزن و یارانش را به دام اندازد گفته می‌شود اسکندر پس از پایان جنگ آن اسیر را به خاطر خیانت می‌کشد. آریوبرزن با ۴۰ سوار و ۵۰۰۰ پیاده خود را بی‌پروا به سپاه مقدونی رسانده و شمار بسیاری از یونانیان را کشته و خود نیز تلفات بسیاری داد اما موفّق گردید از محاصرهٔ سپاه مقدونی بگریزد.

چون از محاصره بیرون آمد خواست تا به کمک پایتخت بشتابد و آن را پیش از رسیدن سپاه مقدونی اشغال کند. اما لشکر اسکندر که از راه جلگه به پارس رفته بودند، مانع او شدند. در این هنگام وی به مخاطرهٔ سختی افتاد، ولی راضی نشد تسلیم گردد. گفته می‌شود ایستادگی آریوبرزن یکی از چند ایستادگی انگشت شمار در برابر سپاه اسکندر بوده‌است. بر پایه یادداشتهای به دست آمده از کالیستنس تاریخ‌نگار اسکندر، ۱۲ اوت سال ۳۳۰ پیش از میلاد، نیروهای اسکندر مقدونی در پیشروی به سوی پرسپولیس پایتخت آن زمان ایران، در یک منطقه دربند پارس که منطقه‌ای کوهستانی و سخت‌گذر است متوقف شدند و در این منطقه درگیری میان اسکندر و آریو برزن رخ داد.

به گفته اسکندر بعد از ورود به سرزمین ایذج خورشید را به مدت سه شبانه روز بچشم ندیدم بعلت انبوه درختان و ازدیاد باران. اسکندر با یک هنگ ارتش ایران که شامل ۵۰۴۰ تا ۵۰۰۰ نفر بود به فرماندهی آریو برزن رو به رو شد. این هنگ چندین روز مانع ادامه پیشروی ارتش ده‌ها هزار نفری اسکندر شده بود که مصر، بابل و شوش را پیشتر گرفته بود و در سه جنگ، داریوش سوم را شکست و فراری داده بود. سرانجام این هنگ با محاصره کوه‌ها و حمله به افراد آن از ارتفاعات بالاتر از پای درآمد و فرمانده آن آریوبرزن نیز کشته شد.

سرما در ارتفاعات مرزی جان یک کولبر را گرفت‎

سالار تنهایی، کولبر کُرد اهل جوانرود، روز گذشته براثر سرما و ایست قلبی در ارتفاعات مرزی جان باخت.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، روز سه‌شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۷، سالار تنهایی، کولبر ۳۲ ساله اهل جوانرود براثر سرما و ایست قلبی در منطقه مرزی نوسده جان خود را از دست داد.

سه شنبه هفته گذشته نیز، زانیار عزیززاده، کولبر کُرد اهل پیرانشهر بر اثر سرما در منطقه مرزی آلانه پیرانشهر جان باخته بود.

به گزارش منابع محلی، این کولبر جوان به دلیل گم کردن مسیر راه در تاریکی شب و به علت سرمای شدید در آن منطقه جان‌باخته است.

در موردی مشابه دیگر شامگاه جمعه ۴ آبان‌ماه ۱۳۹۷، مظفر حسینی از اهالی روستای گسیان در ارومیه براثر سرمازدگی در ارتفاعات دالامپر در مرز ارومیه جان خود را از دست داد.

فیلم؛ بغض مجری برای دانش‌آموزان مظلوم زاهدان

بغض مجری صداوسیما در برنامه‌ی زنده برای دانش‌آموزان مظلوم زاهدانی و واکنش به نماینده‌ی هتاک سراوان؛ اگر نماینده‌ای به داد مردم برس نه آن‌که با یک فرد رانت‌خوار به دنبال ترخیص خودروی لوکس از گمرک باشی

کارگران اهواز؛ عقب نشینی یا ترفند جدید قضائیه؟


آزادی ۱۱ تن از کارگران گروه ملی فولاد اهواز عقب نشینی یا ترفند جدید قضائیه؟

سایت ایران کارگر: عصر روزچهارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۷ قوه قضاییه ظاهرأ وادار به عقب نشینی شد و ۱۱تن از کارگران گروه ملی فولاد اهواز آزاد شدند. قوه قضاییه پیش از این گفته بود که فیش حقوق کارگران گروه ملی فولاد اهواز را بعنوان کفالت نمی‌پذیرد؛ اما پس از اولتیماتوم کارگران گروه ملی فولاد از این گفته خود عقب نشینی کرد و وادار به پذیرفتن آن و آزادی ۱۱تن از کارگران بازداشتی شد.

برخی منابع کارگری می‌گویند، هدف از این دستگیری‌ها بازداشت تعداد معینی از فعالین کارگری بوده‌ است اما قضائیه برای رد گم کردن ابتدا اقدام به دستگیری تعداد زیادی از کارگران می‌کند و بعد با ژست «قانونمداری» و «عطوفت» تعدادی را آزاد می‌کند تا آنهایی را که مورد نظرش بوده‌اند در بازداشت نگاه دارد.

بنابراین باید دید که در روزهای آینده آیا همه کارگرانی که صرفأ بدلیل اعتراضشان به بی‌عدالتی و دستمزد ناچیز عقب مانده‌شان با ضرب و شتم و بصورت وحشیانه دستگیر شده‌اند آزاد می‌گردند یا خیر. در بازداشت کارگران نیشکر هفت تپه نیز قضائیه نظام دقیقا همین سناریو را اجرا کرد و تا هفته‌ها اسماعیل بخشی و خانم سپیده قلیان را در بازداشت غیر قانونی نگاه داشت.

تیغ زنگ زده حکومت و فولاد آبدیده اهواز

منصور امان: اگر تنها یک منبع مُوثق برای ارزیابی از تاثیرات و بازتاب مُبارزه دلیرانه کارگران فولاد اهواز وجود داشته باشد، بی تردید آن واکُنش حُکومت در برابر این اعتراضات است. یورش همه جانبه نظامی و امنیتی به کارگران این سند را ارایه کرده است.

خیز حاکمیت برای سرکوب کارگران در درجه نخُست یک شکست سیاسی برای “نظام” است که نشان می دهد حساب و تاکتیک آن در برابر اعتراضات آنها چگونه غلط از آب درآمده.

رژیم ولایت فقیه به خوبی می تواند هزینه اجتماعی سرکوب مُستقیم کارورزان، جان به لب رسیده ها، گُرسنگان و بیکاران را مُحاسبه کند. چه، دست آن در برابر جامعه خالی است، کشور در باتلاق بُحران اقتصادی فرو رفته و شالوده های نظام مالی و پولی درهم شکسته است. اقشار گوناگون اجتماعی به این شرایط واکُنش نشان می دهند و سرکوب عُریان آنها به شیوه ای که حکومت بدان خود گرفته، نقش بنزین بر آتش را ایفا می کند. از این رو، “نظام” به سیاست خفه کردن بهداشتی و پایش شده اعتراضها روی آورده است. ترفندهایی مانند ایجاد مراکز ایزوله برای تظاهُرات، راه انداختن اتحادیه و سندیکای جعلی، از صحنه خارج کردن فعالان از طریق دستگیری، تراشیدن محافل مُوازی و نمایندگان دست آموز، ایجاد پیست اعتراض در برابر مجلس و جُز آن از دل سیاست مزبور بیرون می آید.

حاکمیت در برابر اعتراضهای کارگران فولاد ابتدا همین خط را پیش گرفت. مُحاسبه و رویکرد آن بر این مبنا قرار گرفته بود که اعتراض آنها به همان میزانی که تداوُم می یابد، دُچار فرسایش بیشتری خواهد شد. کارگران خسته خواهند شد و زیر فشار دوگانه معیشت و مُبارزه خیابانی از پا درخواهند آمد. “نظام” پیش شرطهای ذوب شدن تدریجی اعتراضها را نیز با بی اعتنایی به خواسته های کارگران، سر دواندن آنها توسُط دوایر و نمایندگانش و سرانجام اختلاف افکنی و تهدید فراهم آورده بود.

تداوم یافتن اعتراض کارگران از یکسو و گُسترده شدن دامنه محلی و سراسری آن به حاکمیت نشان داد که چونان همیشه از درک شرایط و روحیات مردُم ناتوان بوده است. مُبارزه و پایداری کارگران فولاد سیاست و تاکتیک “نظام” را به سطل زُباله افکند و او را ناچار ساخت از کمینگاهش بیرون بخزد و انبان خالی راه حلهای خود برای مُشکلات جامعه را در برابر دید همگان به تماشا بگذارد.

تاثیر اجتماعی یورش به کارگران گُرسنه و بازتاب دستگیری و به زندان افکندن آنها برای حُکومت بُحران زده فاجعه بار است. برخورد سرکوبگرانه با مُطالبات به حق و عدالت جویانه، خشم و طُغیانی که در میان اکثریت فرودست جامعه موج می زند را شُعله ور تر خواهد کرد. همزمان، لشکرکشی در اهواز، به تهران و اراک، تبریز و زاهدان، به کرمان و شیراز یادآور می شود که اُمیدی به بهبود شرایط از “بالا” نیست و حُکومت هیچ راه حل و پاسُخی جُز شلاق و زندان در کف ندارد. این آگاهی را “نظام” به صفهای موجود اعتراض در جامعه و آنچه که از این پس شکل خواهد گرفت، تزریق کرده است.

قیمت‌های عجیب املاک نوساز در بازار تهران

قیمت‌های عجیب املاک نوساز در بازار مسکن تهران

بررسی‌ها نشان می‌دهد در نیمه پاییز متوسط قیمت خرید و فروش آپارتمان‌های مسکونی در منطقه یک به ۱۹ میلیون و ۶۳۰ هزار تومان و در منطقه ۱۹ به حدود ۴ میلیون تومان در هرمتر مربع رسیده است. این در حالی است که بعضا قیمت پیشنهادی واحدهای نوساز در هرمترمربع در هر یک از این مناطق بسیار فراتر است.

به گزارش دنیای اقتصاد، مشاوران املاک مناطق مختلف شهر تهران خبر می‌دهند عرضه‌کنندگان واحدهای نوساز، نسبت به قیمت‌های پیشنهادی نامتعارف خود عقب نشینی نمی‌کنند.

به گفته آنها، عمده مالکان و سازندگان واحدهای نوساز با وجود ارائه قیمت‌های پیشنهادی بسیار متفاوت با قیمت میانگین و کاهش معنادار حجم معاملات خرید و فروش در منطقه که نشانه‌ای از نزدیک شدن بازار مسکن به ایستگاه رکود معاملاتی دارد، ترجیح می‌دهند فعلا به فروش واحد خود اقدام نکنند.

این در حالی است که توان خرید بخش زیادی از متقاضیان با قیمت‌های پیشنهادی آنها هماهنگی ندارد. گزارش بانک مرکزی نشان می‌دهد در حال حاضر منطقه یک بالاترین و منطقه ۱۹ شهر تهران پایین‌ترین متوسط قیمت آپارتمان در هر مترمربع را دارا هستند.

بررسی‌ها نشان می‌دهد در نیمه پاییز متوسط قیمت خرید و فروش آپارتمان‌های مسکونی در منطقه یک به ۱۹ میلیون و ۶۳۰ هزار تومان و در منطقه ۱۹ به حدود ۴ میلیون تومان در هرمتر مربع رسیده است. این در حالی است که بعضا قیمت پیشنهادی واحدهای نوساز در هرمترمربع در هر یک از این مناطق بسیار فراتر است.

جست‌و‌جوی قیمت پیشنهادی آپارتمان‌های نوساز در مناطق مختلف نشان می‌دهد به‌عنوان مثال در محدوده سعادت‌آباد (منطقه دو) قیمت پیشنهادی آپارتمان نوساز از متری ۱۹میلیون تا ۴۰ میلیون تومان ارائه می‌شود. این در حالی است که متوسط قیمت آپارتمان مسکونی در منطقه دو حدود ۱۴ میلیون تومان در هرمترمربع برآورد شده است.

مشاوران املاک با اشاره به نزدیک شدن بازار مسکن به ایستگاه رکود به دارندگان واحدهای نوساز توصیه می‌کنند فایل‌های خود را با قیمت مناسب‌تری به بازار عرضه کنند.

رشد قیمت مسکن به جنوب شهر تهران سرایت کرد

نشانگرهای بازار مسکن که با بررسی‌های میدانی به تایید رسیده، حاکی از آن است که رشد قیمت از نیمه شمالی شهر تهران به نیمه جنوبی رسیده و منطقه ۹ در آبان ماه ۱۳۹۷ بالاترین میزان افزایش سالانه قیمت در تهران را به خود اختصاص داده است.

به گزارش ایسنا، بررسی‌های میدانی از نقاط مختلف شهر تهران نشان می‌دهد که به دنبال پر شدن ظرفیت قیمت در مناطق شمالی پایتخت، رشد قیمت‌ها در حال سرایت به مناطق جنوبی است. در آبان ماه ۱۳۹۷ منطقه ۹ با ۱۱۱ درصد رشد قیمت بالاترین نرخ افزایش سالیانه تهران را به ثبت رساند؛ در حالی که افزایش متوسط شهر تهران ۹۱ درصد بوده و منطقه ۵ به عنوان پیشتاز رشد طی ماه‌های اخیر، جایگاه خود را در آبان ماه از دست داد.

در مناطق ۱۰، ۱۳ و ۱۴ نیز قیمت‌ها به ترتیب ۹۵، ۱۰۲ و ۸۷ درصد افزایش نشان می‌دهند. هم‌اکنون قیمت هر متر مربع مسکن در مناطق ۱۰، ۱۳ و ۱۴ به ترتیب ۶.۱، ۸.۷ و ۶.۹ میلیون تومان است. میانگین افزایش قیمت در منطقه ۵ نیز در آبان ماه ۱۳۹۷ نسبت به ماه مشابه سال قبل ۱۰۴ درصد بود که با توجه به رشد ماه‌های قبل از سرعت آن کاسته شده است.

اما اقتصاد مسکن شهر تهران از روند طبیعی خود خارج شد. معاملات ۵۴ درصد افت کرده، قیمت اوراق تسهیلات مسکن نسبت به یک سال قبل حدود ۲۰ هزار تومان کاهش یافته و قدرت پوشش‌دهی تسهیلات ۱۶۰ میلیونی مسکن زوجین از ۵۰ درصد سابق به حدود ۳۲ درصد رسیده است. از سوی دیگر طی هفته‌های اخیر نرخ ارز و طلا در بازار روند کاهشی به خود گرفته اما قیمت مسکن در مسیر صعود قرار دارد. طبق آخرین گزارش بانک مرکزی قیمت هر متر مربع مسکن شهر تهران در آبان ماه ۱۳۹۷ به ۹ میلیون و ۱۸۰ هزار تومان رسیده که نسبت به ماه مشابه سال قبل رشد ۹۱ درصدی را نشان می‌دهد.

اما توهم فروشندگان در بازار مسکن، آینده این بخش را با خطر رکود مطلق مواجه کرده است. شرایط فعلی بازار مسکن شهر تهران حاکی از آن است که این بخش ظرفیت لازم برای هماهنگی با رشد سکه و دلار ندارد اما هم‌چنان فروشندگان واحدهای کلیدنخورده قیمت‌ها را بر مبنای تورم بازارهای موازی، بالا می‌برند.

پیش‌ بینی مشاوران املاک از بازار معاملات

در این میان مشاوران املاک عنوان می‌کنند بخش عمده متقاضیان موجود در بازار که همچنان به جست‌و‌جو ادامه می‌دهند خانه‌اولی‌هایی هستند که به دلیل سررسید شدن موعد دریافت وام خود، تلاش می‌کنند واحد مسکونی موردنظر خود را بیابند و خرید خود را از بازار انجام دهند.

مشاوران املاک مناطق مختلف شهر تهران از کاهش مراجعه و جست‌وجوی متقاضیان خرید مسکن در بازار خبر می‌دهند. به گفته فعالان بخش خرید و فروش ملک، اگرچه شیب رشد قیمت مسکن نسبت به ماه‌های گذشته کاهش پیدا کرده اما قیمت‌های پیشنهادی ارائه شده از سمت عرضه با قدرت خرید متقاضیان مصرفی هماهنگی ندارد.

به گزارش دنیای اقتصاد، از طرف دیگر نیز تقاضای سرمایه‌گذار در بازار نیز چشم‌اندازی از رشد قیمت به سرعت ماه‌های گذشته ندارد از این‌رو حضور کمرنگ‌تری نسبت به ماه‌های قبل در بازار دارد.

در این میان مشاوران املاک عنوان می‌کنند بخش عمده متقاضیان موجود در بازار که همچنان به جست‌و‌جو ادامه می‌دهند خانه‌اولی‌هایی هستند که به دلیل سررسید شدن موعد دریافت وام خود، تلاش می‌کنند واحد مسکونی موردنظر خود را بیابند و خرید خود را از بازار انجام دهند.

البته بخش عمده سازندگان و فروشندگان نیز در شرایط خاص حاضر به فروش ملک خود هستند. این بخش از بازار عمدتا قیمت‌های پیشنهادی خود را بالاتر از میانگین قیمتی منطقه اعلام می‌کنند و حاضر به تخفیف و کاهش چندان قیمت پیشنهادی خود نیستند.

برخی از سازندگان علت قیمت پیشنهادی بالای خود را افزایش هزینه‌های ساخت‌وساز به‌ویژه در بخش تامین زمین عنوان می‌کنند. مشاوران املاک این‌طور پیش‌بینی می‌کنند که بازار مسکن کشش افزایش قیمت به اندازه ماه‌های گذشته را ندارد. از این رو به‌نظر می‌رسد بازار معاملات خرید و فروش ملک در وضعیت رکودی قرار دارد.

در این زمینه آمار رسمی منتشر شده از حجم معاملات بازار مسکن در نیمه پاییز سال‌جاری به نوعی پیش بینی مشاوران املاک را تایید می‌کند. آخرین گزارش رسمی بانک مرکزی از معاملات آبان ماه سال‌جاری نشان می‌دهد در این ماه حجم معاملات خرید و فروش ثبت شده در بنگاه‌های املاک پایتخت به ۶ هزار و ۹۰۰ فقره رسیده که نسبت به ماه قبل از آن معادل ۷/ ۲۶ درصد کاهش پیدا کرده است.

بررسی‌ها نشان می‌دهد ثبت این حجم از معاملات خرید و فروش به وضعیت بازار مسکن در ماه‌های شبه تعطیل (فروردین‌ماه) شباهت زیادی دارد.

بازار مسکن در تهران قرمز شد؛ قیمت بازار

رکود تورمی که هم‌اکنون بازار مسکن با آن مواجه شده حاکی از آن است که این بازار در هر دو سوی عرضه و تقاضا در اختیار سرمایه‌گذاران قرار دارد و احتمالا در پس این افزایش اسمی قیمت، رکود ۱۰ تا ۱۲ فصلی نهفته که در نهایت با ورود تقاضای واقعی رونق می گیرد.

به گزارش ایسنا، کارشناسان، روند فعلی بازار مسکن را با توجه به آمارها به سمت رکود مطلق ارزیابی می کنند. آبان ماه سال جاری قیمت مسکن شهر تهران با رشد ۹۱ درصدی نسبت به ماه مشابه سال قبل به میانگین ۹ میلیون و ۱۸۰ هزار تومان در هر متر مربع رسید و همین موضوع به افت ۵۴ درصدی معاملات منجر شد.

بررسی‌های میدانی حاکی از آن است که با فروکش کردن التهاب بازارهای ارز و طلا، سرمایه‌گذاری این بازارها به بخش مسکن شیفت شده اند و عمده خرید و فروش ملک در بخش تقاضای سوداگرانه انجام می شود. پارادوکس موجود از کاهش معاملات در برابر رشد قیمتها به این مفهوم است که فروشندگان حرفه ای تورم ماهیانه مسکن را رقم می‌زنند. معدود متقاضیان مصرفی نیز به خرید آپارتمانهای ۱۶ سال به بالا روی آورده‌اند که سهم معاملات این گروه از کل معاملات را نسبت به زمان مشابه سال قبل چهار درصد افزایش داده اند.

آذر ماه سال گذشته معاملات مسکن شهر تهران ۵۰ درصد افزایش پیدا کرد و قیمتها رشد نسبتا پایین ۱۵ درصد را نشان داد که بهترین شکل از رونق بازار مسکن بود. اما هم اکنون شرایط معکوس و با وجود افت ۵۴ درصدی خرید و فروش، دماسنج قیمت، قرمز شده است. بر اساس رفتار معمول بازار مسکن طی ادوار گذشته این بازار پس از یک دوره رکود ۱۰ تا ۱۲ فصلی وارد رونق می شود. محاسبه ورود به دوره رکود از زمان ثبات قیمتها صورت می گیرد وزمان ورود به دوره رونق بازار مسکن به طول رکود غیرتورمی بستگی دارد.

ایران؛ گزارشی تکاندهنده از جراحان اجاره‌ای!

بیماری به من مراجعه کرده که برای درمان جای جوش که به صورتش آسیب رسانده بود، پیش پزشک عمومی رفته بود. بعد یک صفحه اینستاگرامی به من نشان داد و گفت که در آن عکس یک نفر را نشان داده بود که یک خط با چاقو روی صورتش افتاده بود و نوشته بود قبل از درمان، بعد عکس دیگری از همان فرد گذاشته بود که جای چاقو روی صورتش نمانده بود؛ کاری که هیچ فردی با طبابت نمی‌تواند انجام دهد و کاملا آن را با فتوشاپ انجام داده بودند…

روزنامه شرق: جراحی زیبایی در گاراژ خانه، عمل جراحی تکنیسین به‌جای پزشک؛ پزشکانی که در خانه نشسته و دیگران به نامشان عمل جراحی می‌کنند، مهر پزشکان جراح که بین تکنیسین‌ها دست‌به‌دست می‌شود، تکنیسین‌هایی که به صورت تجربی جراحی را یاد گرفته‌اند و…. این یک روی سکه این گزارش درباره برخی عمل‌های جراحی زیبایی است و روی دیگرش سرنوشت کسانی است که یا جانشان را زیر تیغ این افراد از دست داده‌اند یا سلامتی و زیبایی‌شان را.

«جراح عمومی که کار را بلد نیست مُهرش را می‌گذارد و تکنیسین اتاق عمل که به صورت تجربی برخی از روش‌های جراحی را از جراحان پلاستیک آموخته، در اتاق عمل کار را انجام می‌دهد. آن‌ها پول را بین خودشان تقسیم می‌کنند». این را یکی از کارشناسان پزشکی‌قانونی به «شرق» گفته است. او که نمی‌خواهد نامش منتشر شود و ما در این گزارش از او با عنوان آقای «میم» یاد می‌کنیم، می‌گوید: «بیش از ۸۰ درصد از جراحی‌هایی که منجر به آسیب و حتی مرگ بیمار می‌شود توسط افراد غیرمتخصص و کسانی که جراح زیبایی نیستند انجام می‌شود».

«میم» در ادامه می‌گوید: «همه جراحان برای انجام عمل یک تیم جراحی متشکل از پرستار و تکنیسین‌های اتاق عمل دارند. وقتی تکنیسین کنار دست ما کار می‌کند، آموزش‌های سطحی به این افراد می‌دهیم تا هنگام عمل مشکلی ایجاد نشود. این افراد پس از چند سال کارکردن با جراحان پلاستیک برخی از روش‌های آن‌ها را به صورت تجربی یاد می‌گیرند، به همین خاطر قیمت پیدا می‌کنند و جراحان عمومی برای همکاری با آن‌ها به این افراد پیشنهاد مالی بالا می‌دهند. مدتی پیش یکی از همین جراحان به تکنیسینی که با من کار می‌کند پیشنهاد داده بود با او عمل کند و حق‌العمل را با او نصف می‌کند که همکار من پیشنهادش را قبول نکرد. تکنیسین اتاق عملی را می‌شناسم که پس از چند سال کارکردن با یکی از بهترین جراحان پلاستیک از او جدا شد و به‌جای یکی از جراحان عمومی به اتاق عمل می‌رود حالا یک خودروی گران‌قیمت با راننده شخصی دارد. خیلی جالب است، برخی از این جراحان عمومی وقتشان و عمل‌هایشان را با وقت این تکنیسین‌ها هماهنگ می‌کنند. یکی از دوستانم تعریف می‌کرد منشی یکی از این جراحان عمومی با تکنیسینی که با او کار می‌کرد تماس گرفت تا برای آخر هفته یک وقت عمل بگذارد، اما تکنیسین به او گفته بود تا سه هفته دیگر وقتم پر است و نمی‌توانم برای عمل بیایم. در بیشتر این عمل‌ها پزشک اصلا در اتاق عمل حضور پیدا نمی‌کند و تکنیسین عمل را انجام می‌دهد. از سوی دیگر جراحان عمومی نیز وجود دارند که با آزمون‌وخطا کار را یاد می‌گیرند».

مرجان ۳۳ ساله دو سال پیش به جراح عمومی مراجعه کرد تا کمی خوش‌اندام‌تر شود. پزشک او را عمل کرد، اما هنگام عمل متوجه نشد که کلیه بیمارش را سوراخ کرده است و بعد از چند روز مرجان فوت کرد.

مادرش درباره آن روز‌ها می‌گوید: «وقتی از اتاق عمل خارج شد، درد شدیدی داشت و آن شب را در بیمارستان ماند. فردای آن روز ساعت ۹ صبح با همان درد از بیمارستان او را مرخص کردند. وقتی به پرستار می‌گفت: درد دارم، در جواب می‌گفت: ناز نکن، هر کی خوشگلی می‌خواد همینه. مرجان که به خانه آمد، باز هم درد داشت، به همسرش گفتم حال دخترم بد است. او را به بیمارستان نزدیک خانه‌شان برد. چند آزمایش از او گرفتند و گفتند ما سر درنمی‌آوریم به چه دلیل دخترتان این‌قدر درد دارد. او را به همان بیمارستانی ببرید که عمل جراحی را انجام داده است. همان‌موقع یک آمبولانس گرفتیم و او را به بیمارستانی که در آن عمل شده بود منتقل کردیم. آنجا به ما گفتند او را قبول نمی‌کنیم، به دلیل اینکه پزشک معالجش از همکاران ما نیست و فقط یک تخت در اینجا اجاره کرده است».

ادامه قصه تلخ این زن جوان هم به این شرح است: «در نهایت با اصرار‌های ما مرجان را بستری کردند. بچه‌ام درد داشت و تا صبح درد کشید. صبح هم او را به اتاق مراقبت‌های ویژه بردند. با پزشکش که تماس گرفتیم، گفتند برای عروسی دخترش به خارج از کشور رفته». جمله‌اش تمام نمی‌شود، صدای گریه اش بلند می‌شود، با صدای لرزان کلماتی که از گلویش درمی‌آید از شدت گریه نامفهوم هستند. کمی آرام می‌شود و ادامه می‌دهد: «وقتی وارد اتاق مراقبت‌های ویژه شدم، دست و پاش یخ کرده بود. از پرستار‌ها خواهش کردم، گفتم بچه‌ام درد می‌کشه، تورو خدا کمک کنید. دخترم یک لحظه به من نگاه کرد و همان لحظه جلوی چشمم تمام کرد». گریه امانش نمی‌دهد و کلماتی که ادا می‌کند از شدت گریه هر لحظه نامفهوم‌تر می‌شوند. بعد از اینکه کمی آرام‌تر شد، علت فوت دخترش را می‌پرسم. می‌گوید: «دکتر با لیزر دو میلی‌متر از کلیه دخترم را سوراخ کرده بود و به دلیل خون‌ریزی داخلی فوت کرد. بچه من الکی فوت کرد، دکتر محکوم شد، اما با این کار بچه من زنده می‌شود؟».

اکرم ۵۱ ساله یکی دیگر از کسانی بود که سال گذشته توسط یک جراح عمومی در کلینیک عمل شد و یک هفته بعد به دلیل آمبولی جان خود را از دست داد. همسرش درباره این اتفاق می‌گوید: «همسرم برای افتادگی شکم به پزشک مراجعه کرد. قرار بود دو کیلو از وزنش کم شود. فردای آن روزی که عمل را انجام داد، به سختی نفس می‌کشید، برای همین باز هم به پزشک معالجش مراجعه کردیم که با خنده به ما گفت: خودش را لوس می‌کند، این چیزا بعد از عمل طبیعی است. در آن یک هفته چهار، پنج‌بار با پزشکش تماس گرفتیم و دوبار هم حضوری به آنجا رفتیم، اما پزشک گفت: همه‌چیز طبیعی است و یک هفته بعد همسرم فوت کرد».

بیشتر جراحی‌هایی که منجر به آسیب و حتی مرگ بیمار می‌شود، به دست افراد غیرمتخصص انجام می‌شود. آقای «میم» دراین‌باره می‌گوید: «حدود چند سال پیش بررسی‌هایی انجام شد که نشان داد بین ۸۵ تا ۹۰ درصد آسیب‌های ناشی از جراحی زیبایی به دست افراد غیرمتخصص و کسانی که جراح زیبایی نبودند، انجام شده بود. این آمار هرگز رسمی اعلام نشد. هنگام مجازات این افراد کسی به آن‌ها نمی‌گوید شما حق نداشتید عمل جراحی زیبایی انجام دهید؛ بلکه فرد متخلف به پرداخت دیه محکوم می‌شود. تعداد جراحان زیبایی در کل ایران حدود ۳۰۰ نفر هستند؛ درحالی‌که چندی پیش در یک مقاله‌ای خواندم در کشور چند هزار نفر ادعا می‌کنند جراح زیبایی هستند. بسیاری از این جراحان عمومی را می‌شناسم که با وجود اینکه بار‌ها به بیمارانشان آسیب زده اند؛ اما با رابطه‌هایی که دارند، باز به کار خود ادامه می‌دهند».

جراحان عمومی هر کاری می‌کنند
جراحان عمومی برای اینکه جلوی کارشان گرفته نشود، هر کاری می‌کنند. این منبع آگاه دراین‌باره نیز به «شرق» می‌گوید: «در ماجرای ممنوعیت لیپوساکشن برای جراحان عمومی بعضی افراد پیگیری‌هایی کردند تا بتوانند این حکم را لغو کنند که البته حدود یک سال هم حکم متوقف شد؛ اما حکم در نهایت به شرایط خودش برگشت. گاهی در چند اتاق عمل به اسم یک جراح عمومی تکنیسین‌ها عمل انجام می‌دهند و بیرون از اتاق نشسته، کار خود را انجام می‌دهند. متأسفانه برخورد نهاد‌های نظارتی با تخلف جراحان درست نیست و در بیشتر پرونده‌ها جراح فقط به پرداخت دیه محکوم می‌شود؛ درحالی‌که مثلا در آمریکا ممکن است همین تخلف منجر به ۲۰ سال حبس برای جراح شود؛ اما در کشور ما گاهی اوقات این پزشکان متخلف حتی در جلسات رسیدگی حاضر نمی‌شوند و می‌گویند ما تا بخواهیم بیاییم آنجا و برگردیم، دو تا عمل انجام می‌دهیم. برای چه بیاییم؟».

به گفته آقای «میم» پزشک برای منافع مالی خود از تکنیسینی که عمل را انجام می‌دهد، محافظت می‌کند. او دراین‌باره می‌گوید: «مهر جراح عمومی پای پرونده می‌خورد و همان مهر از تکنیسین محافظت می‌کند. هنگامی که بیمار آسیب می‌بیند و بعد از جراح شکایت می‌شود، جراح عمومی اعلام می‌کند که من این عمل را انجام داده‌ام. بعد از آن پرونده بررسی می‌شود و مشخص می‌شود که پزشک چند درصد مقصر است و بیمه خسارت را پرداخت می‌کند. چند سال پیش بیماری به من مراجعه کرد که بعد از عمل جراحی دو سوراخ روی بینی‌اش ایجاد شده بود.

وقتی از او پرسیدم چه کسی تو را عمل کرده است، پاسخ داد فردی که من را عمل کرد، پزشک نبود. آقای … من را در یک اتاق در مطب عمل کرد. روی یک صندلی من را نشاند؛ حتی همراه من هم در اتاق عمل بود و از عمل جراحی فیلم گرفت». عکس‌های داخل لپ‌تاپ را نشانم می‌دهد؛ همانی که بیمارش به او داده بود. جراح بدون ماسک و با دست‌هایی پر از مو در حال جراحی بود و صورت زن جوان پر از خون شده بود.

ادامه می‌دهد: «بیمار از او شکایت کرد؛ اما هرگز این آدم محکوم نشد؛ چون یک پزشک عمومی روی پرونده عمل این خانم مهر زده بود. آن پزشک از عملی که این مرد انجام می‌دهد، منبع درآمدش است. هرگز پشت او را خالی نمی‌کند. پزشک داخل خانه می‌نشیند، روزی بین ۱۰ تا ۱۵ میلیون پول مفت می‌گیرد؛ بنابراین خودش را به آب‌وآتش می‌زند که این فرد مجرم نشود و حاضر می‌شود قسم بخورد که من این کار را انجام دادم. این یک نمونه است. صد‌ها نمونه مثل این وجود دارد». عکس‌ها و فیلم‌های داخل لپ‌تاپش را یکی‌یکی رد می‌کند. به عکس پسر جوانی می‌رسد. کمی مکث می‌کند و می‌گوید: «شاید برخی بگویند جراحان پلاستیک هم عمل‌هایشان خراب می‌شود. این مثل این می‌ماند که یکی بدون گواهینامه برود جاده تصادف نکند و، چون یکی با گواهینامه تصادف کرده، بگوییم از این به بعد گواهینامه لازم نیست».

لیلا، ۳۳‌ساله، یکی دیگر از کسانی است که برای عمل لیپوماتیک به جراح عمومی مراجعه کرد؛ اما نه‌تن‌ها عمل موفقیت‌آمیز نبود؛ بلکه از مهر ۹۶ تاکنون در حال درمان جای عملش است. لیلا که آن زمان فرزندش پنج سال داشت، نزدیک بود جان خود را از دست بدهد. او دراین‌باره به «شرق» می‌گوید: «آن زمان پزشک‌ها به همسرم گفته بودند دچار یک سرماخوردگی ساده هم شود، وارد کما خواهد شد. اگر توان مالی نداشتم، نمی‌دانم چه بلایی سرم می‌آمد».

لیلا کمی مکث می‌کند و ادامه می‌دهد: «بازو‌هایم شل شده بودند و می‌خواستم آن‌ها را با عمل لیپوماتیک سفت کنم؛ برای همین به صفحه اینستاگرام پزشکی که به من معرفی کردند، رفتم و کامنت‌ها را خواندم. همه کامنت‌ها مثبت بودند. برای همین تصمیم گرفتم برای یک مشاوره رایگان سراغش بروم. سیستم شیک و مرتبی داشت. مشاور به من گفت: اگر این تاریخ نیایید، ما تا سه ماه دیگر وقت نداریم. با شنیدن حرف‌های مشاوره مجاب شدم که عمل کنم». کمی صدایش می‌لرزد و می‌گوید: «در کلینیک و به صورت سرپایی عمل شدم. فردای همان روز دچار تب و لرز شدم».

او آه بلندی می‌کشد و ادامه می‌دهد: «حالم هر لحظه بدتر می‌شد. برای همین با خواهرم که پزشک بود، تماس گرفتم. قسمت‌هایی از دستم که سیاه شده بود، باید کامل تخلیه می‌شد، پزشک معالجم از من خواست به بیمارستان نروم و خودش در خانه من را معالجه کند؛ اما خواهرم اجازه این کار را نداد و در نهایت من در بیمارستان بستری شدم. تمام قسمت‌هایی از دستم که سیاه شده بود، تخلیه شد و زخم خیلی بزرگی روی دستم ایجاد شد. درنهایت تصمیم گرفتند با گرفتن پوست از پایم پیوند پوست انجام دهند».

لیلا که پس از این اتفاق از پزشکی که او را عمل کرده بود شکایت کرد، می‌گوید: «تا به امروز حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون هزینه کرده‌ام. چهار بار جراحی روی بازو‌های من انجام شده. یک عمل دیگر هم دارم که بعد از آن تصمیم گرفته خواهد شد باز هم نیاز به عمل جراحی خواهم داشت یا خیر. چند ماه پیش حکم دادگاه آمد که ایشان به قصور پزشکی و انتخاب روش اشتباه و به ۳۰ درصد دیه و پرداخت هزینه‌ها محکوم شدند. وکیلم متوجه شد همان سال ۱۰ نفر دیگر با همین عوارض از ایشان شکایت کرده بودند».

پزشکان متخلف متکی به روابط.
اما چرا کسانی که چنین تخلفاتی از آن‌ها ثبت می‌شود، به دست قانون گرفتار نمی‌شوند؟ منبع آگاه «شرق» دراین‌باره نیز با اشاره به اینکه پزشکان متخلف با روابطی که دارند به کار خود ادامه می‌دهند، می‌گوید: «مدتی پیش یک خانم ۴۰ ساله به دلیل اینکه عملش اشتباه انجام شده بود و رگ بیمار باز مانده بود، جان خود را از دست داد. در آن پرونده رأی داده شد که صد درصد پزشک مقصر است. یک ماه بعد پزشک از جایی توصیه‌نامه آورد و بار دیگر به حکمش اعتراض زد، دوباره پرونده بررسی شد و همه کارشناسان نوشتند صد درصد پزشک مقصر است، اما در نهایت بیمه همه دیه را پرداخت کرد. به هر صورت به دلیل برخی وابستگی‌ها خیلی حرف‌ها را نمی‌توان گفت».

او ادامه می‌دهد: «یک جراح عمومی را می‌شناسم که بعد از اینکه پروانه فعالیتش باطل شد، در حیاط و گاراژ خانه‌شان عمل زیبایی انجام می‌دهد. بسیاری از افراد برای اینکه پول کمتری هزینه کنند، به این افراد مراجعه می‌کنند. بیمار یکی از این پزشکان که عمل جراحی‌اش خراب شده بود، به من می‌گفت: هنگامی که پزشک روی صورتش کار انجام می‌داد، صدای سگی که در حیاط پارس می‌کرد، به گوش می‌رسید؛ در چنین محیطی چطور می‌توان عمل جراحی انجام داد؟».

تبلیغات اینستاگرامی
وقتی پریسا محمدی ۴۷ ساله در صفحه اینستاگرام پست‌های جراحانی را که عمل لیپوماتیک انجام داده بودند، بالا و پایین می‌کرد، هرگز فکر نمی‌کرد به خاطر این عمل جان خود را از دست بدهد. او از روی یکی از همین صفحات اینستاگرامی پزشک معالجش را پیدا کرد و سه روز پس از عمل جراحی یعنی ۱۴ آبان فوت کرد.

محمد میر‌جلیلی، همسر پریسا که حالا به‌تن‌هایی از دو فرزندش نگهداری می‌کند، می‌گوید: «فرزندانم به دلیل فوت مادرشان حال روحی خوبی ندارند و زندگی من با این عمل از هم پاشیده شد. همسرم برای عمل جراحی لیپوماتیک به مطب دکتر… رفت و عملش در کلینیک… در خیابان مطهری حدود چهار ساعت طول کشید، بعد از اینکه همسرم به هوش آمد، حالش خوب نبود. برای همین دکتر ۴۸ ساعت او را در کلینیک نگه داشت. متأسفانه آنجا امکانات بیمارستانی نداشت و امکاناتشان محدود به همان کلینیک بود. دکتر… هم اجازه نداد همسرم را به بیمارستان منتقل کنیم. وقتی کسی به کار پزشکان رسیدگی نمی‌کند، آن‌ها هم هرکاری دوست داشته باشند، انجام می‌دهند».

وقتی از او می‌پرسم به پزشک اعتراض نکردید، می‌گوید: «با یکی از دوستانم که جراح ستون فقرات بود، درباره شرایط همسرم صحبت کردم. او به من گفته بود احتمالا همسرم آمبولی کرده است. وقتی این را به پزشک معالج همسرم گفتم، خندید و گفت: شما که پزشک نیستید. پس از اینکه همسرم مرخص شد، او را به خانه آوردم، اما حال عمومی همسرم بدتر شد و فشار خونش بسیار پایین بود. به همین خاطر سریعا او را به بیمارستان نزدیک خانه‌مان بردم. به قدری حال همسرم بد بود که پزشکان او را به‌سرعت در سی‌سی‌یو بستری کردند، اما متأسفانه گفتند دیر به بیمارستان مراجعه کرده‌ایم و فردای همان روز همسرم فوت کرد. دکتر… وقتی متوجه شد همسرم را به بیمارستان برده‌ام، اعتراض کرد و گفت: نباید بیمار من را به بیمارستان دیگری می‌بردید».

آقای «میم» درباره تبلیغات غیرواقعی نیز می‌گوید: «افراد غیرحرفه‌ای تبلیغات نادرست انجام می‌دهند. ما هم باید مثل بسیاری از کشور‌های اروپایی تبلیغات پزشکی را ممنوع کنیم. خدمات پزشکی اصلا نباید تبلیغ شود. تبلیغات پزشکی فقط باید محدود به اطلاع‌رسانی باشد. در بسیاری از کشور‌ها تبلیغات در حوزه پزشکی ممنوع یا محدود است. بار‌ها بیماران صفحه‌های اینستاگرامی به من نشان داده‌اند که آدم خنده‌اش می‌گیرد از تبلیغات دروغ و اشتباهی که می‌کنند؛ کسی هم رسیدگی نمی‌کند که این دروغ‌ها چیست که شما می‌نویسید.

بیماری به من مراجعه کرده که برای درمان جای جوش که به صورتش آسیب رسانده بود، پیش پزشک عمومی رفته بود. بعد یک صفحه اینستاگرامی به من نشان داد و گفت که در آن عکس یک نفر را نشان داده بود که یک خط با چاقو روی صورتش افتاده بود و نوشته بود قبل از درمان، بعد عکس دیگری از همان فرد گذاشته بود که جای چاقو روی صورتش نمانده بود؛ کاری که هیچ فردی با طبابت نمی‌تواند انجام دهد و کاملا آن را با فتوشاپ انجام داده بودند».

زهرا ۶۱ ساله که برای درمان لک‌های روی دستش به پزشک مراجعه کرده بود، یکی دیگر از کسانی است که دچار آسیب شدید شد. او دراین‌باره می‌گوید: «می خواستم لک‌های روی دستم را از بین ببرند، اما کل دستم دچار سوختگی شد؛ حتی تاندون‌های دستم نیمه‌سوخته شد. درد خیلی شدیدی داشتم. حتی خود پزشک هم نمی‌دانست چه اتفاقی افتاده، برای همین مجبور شدم به بیمارستان بروم، اما بیمارستان قبول نکرد من را درمان کند و در نهایت مجبور شدم به همان کلینیک برگردم، دردش با ترامادول و قرص و آمپول هم از بین نمی‌رفت. در نهایت پزشک من را به مرکز سوختگی معرفی کرد. آنجا به من گفتند باید دستم را زیر پوست شکم بگذارند تا پوست ترمیم شود و ۲۰ روز دستم را داخل لایه بیرونی پوست شکمم گذاشتند. هنوز هم دستم مثل روز اول نشده است، اما خب خیلی بهتر شدم. یک عمل دیگر هم مانده که باید انجام دهم که احتمالا زمستان آن را انجام می‌دهم».

او که تاکنون حدود ۷۰ میلیون تومان برای درمان دستش هزینه کرده است، ادامه داد: «دکتر نمی‌خواست این اتفاق بیفتد. به نظرم اشکال از دستگاهش بود، برای همین از او شکایت نکردم؛ چون همه هزینه‌های درمان را هم خودش پرداخت کرد». «شرق» برای پیگیری موضوع با وزارت بهداشت نیز تماس گرفت.

یکی از مسئولان بلندپایه این وزارتخانه در پاسخ به پرسش‌های شرق دراین‌باره گفت: ما دراین‌باره اظهارنظر نمی‌کنیم.