Previous Next

شکنجه گر: حالت پشیمانی در چهره‌ اش نیست


دو مدافع حقوق کارگران در معرض خطر شکنجه قرار دارند

سازمان عفو بین‌الملل در صفحه توییتر بخش ایران این سازمان، در یک رشته توییت فارسی بار دیگر بر این‌که اسماعیل بخشی و سپیده قلیان، فعال کارگری و فعال مدنی، در معرض شکنجه قرار دارند، تاکید کرد و برخی جزییاتی را که این دو در رابطه با شکنجه در طول دوران بازداشت پیشین‌شان در اختیار این سازمان گذاشته بودند منتشر کرد.

بر اساس گزارش عفو بین‌الملل که به طور کامل در کانال تلگرام این سازمان منتشر شده، سپیده قلیان گفته است: «در طول راه شوش به اهواز که سوار یک ون شده بودند ماموران به او دستور می‌دادند که سرش را پایین بیاورد، به گردنش محکم ضربه می‌زدند، او را مورد انواع توهین‌های جنسی قرار می‌دادند و مجبور می‌کردند که خودش را “فاحشه” بنامد.»

در این متن همچنین به شکنجه‌های بخشی نیز پرداخته شده و درباره ضبط اعترافات از او آمده است: «بر اساس گفته‌های اسماعیل بخشی، مسئولان پیش از فیلم‌برداری برای “اعترافات”، موهای او را شانه زده، ریشش را اصلاح کرده و متن اعترافات اجباری را به او داده‌ بودند. او گفت بازجویان موقع فیلم‌برداری مرتب “کات می‌دادند” و فریاد می‌زدند که “حالت پشیمانی” در چهره‌اش نیست.»

آنجا که مُطالبه مُزد، کابوس براندازی است

منصور امان: در تصویری که صداوسیمای جمهوری اسلامی از دو فعال کارگری و دانشجویی شکنجه شده پخش کرد، تنها صدایی که به گوش می رسید، زوزه درماندگی یک حُکومت زخم خورده در برابر خواسته ها و نیازهای جامعه بود. “نظام” با نمایش مضحکه شکنجه گران، در پُربیننده ترین زمان پخش به میلیونها نفر مُعترض یا خاموش نشان داد که راه حل آن برای انبوه مُشکلات آنها، خفه کردن صدای شان است.

هنگامی که حُکومت به خواست کارگران هفت تپه برای پرداخت دستمُزد و جلوگیری از نابودی بُنیاد معیشت خود با اتهام “براندازی” و گسیل ماشین نظامی – امنیتی به جنگ شان واکُنش نشان می دهد، به روشن ترین بیان به رابطه ناسازگاری که بین بدیهی ترین نیازهای جامعه و منافع کلان حُکومت وجود دارد، اعتراف کرده است.

در چشم “نظام”، طبقات و اقشار مُعترض “برانداز” به شمار می آیند، چون پایه های قُدرت و ثروت آن بر بی حُقوقی جامعه و غارت آن اُستوار شده و خواسته های اینان گردش طبیعی این نظم را مُختل ساخته و بهشت حاکمان را به دوزخ بدل می سازد.

خواست برخورداری از زندگی انسانی برای رژیم ولایت فقیه یک تهدید مرگبار است، زیرا استراتژی پُر هزینه ی بقای آن که گرد بُحران سازی خارجی چیده شده، فلاکت جامعه را پیش شرط خود دارد. سهم خواهی به حق جامعه از ثروت و داراییهای ملی، شکافی جُبران ناپذیر در این استراتژی ایجاد کرده و توانایی ادامه حرکت بر اساس آن را بدل به سووالی بی جواب می کند.

قشرهای گوناگونی که اینک به فریاد درآمده اند، تضادی که بین نیازها و خواسته های خود و منافع حُکومت وجود دارد را کشف کرده اند. هم از این روست که آنها چشم اُمید از “پیگیری” حاکمان برگرفته اند و خود برای تغییر شرایط خویش و عقب نشاندن “بالاییها” به میدان آمده اند. آنها کارخانه، مدرسه، جاده، مزرعه و خیابان را به تریبونهایی تبدیل کرده اند که بر بُلندای شان این آگاهی به گونه ای بُرا و ترسناک چهره ای مادی می یابد.

نمایش بلاهت بار شکنجه گران در تلویزیون، میزان عقب ماندگی حُکومت و دستگاه امنیتی آن از سطح آگاهی جامعه و عُمق مرزبندیهایش را قابل اندازه گیری کرد. حاکمان کشور با سلاح کُهنه به میدان یک جنگ جدید پا گذاشته اند. تیری که آنها شلیک کردند، پُرصدا و مهیب به عقب کمانه می کند.

ترامپ؛ هشدار به خامنه ای: فکر دیگری بکنید!


پایان ترامپ یک توهم است و ضروری است مقامات تصمیم‌گیر با پذیرش واقعیت موجود الگوی تصمیم‌گیری درباره رابطه با آمریکا و موارد مرتبط با آن را تغییر دهند.

بهارنیوز: با وجود آن که دو سال تا انتخابات۲۰۲۰ باقی مانده است اما رسانه‌های داخلی از هم‌اکنون خبرهایی که به شکلی به آن انتخابات مرتبط باشد را به طور گسترده‌ای پوشش می‌دهند. از احتمال کاندیداتوری جو بایدن و برنی سندرز تا نظرسنجی‌های بین‌المللی در خصوص نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۰. شاید بتوان علت این توجه بیشتر از حد متعارف به انتخابات آینده آمریکا را در این نکته دانست که تحولات سیاسی در ایالات متحده ممکن است سبب تغییراتی در سیاست خارجی آمریکا شود و از این نظر تغییرات احتمالی در کاخ سفید برای رسانه‌ها و مسئولان ایرانی نیز حائز اهمیت است.

مشکل اما از جایی آغاز می‌شود که تصمیم‌گیران در ایران بدون توجه کافی به واقعیات صحنه سیاست در آمریکا مبنای تصمیمات خود را بر این پیش‌بینی نه چندان محتمل قرار داده‌اند که ترامپ رفتنی خواهد بود. با نگاهی به الگوی تصمیم‌گیری در حوزه سیاست خارجی در حدود دو سال اخیر شاهد آن هستیم که مسئولان دستگاه دیپلماسی بر اساس فرضیه‌ای تصمیم‌گیری‌ها را سامان می‌دهند که بر مبنای آن می‌باید تا انتخابات۲۰۲۰ اصطلاحاً “مقاومت” کرد و هر دریچه‌ای که نشانی از مذاکره و تعامل با ایالات متحده داشته باشد را مسدود کرد تا پس از آن اتخابات و ترک کاخ سفید از سوی ترامپ شرایط بهبود پیدا کند!

این فرضیه بیشتر از آن که بر مبنای واقعیت‌های جامعه آمریکا باشد بر نوعی خوش‌خیالی استوار است و می‌تواند در آینده خسارت‌های بیشتر و حتی جبران‌ناپذیری را به کشور وارد کند. به عنوان دو نمونه که بررسی آن می‌تواند مثالی نقض برای این فرضیه باشد می‌توان به نظرسنجی اخیر پایگاه خبری هیل در خصوص عملکرد اقتصادی رییس‌جمهور آمریکا و همین‌طور سیر تحولات اختلاف میان کنگره و ترامپ توجهی دوباره نشان داد.روز گذشته پایگاه خبری هیل با انتشار یک نظرسنجی اعلام کرد اکثریت مردم آمریکا از عملکرد ترامپ در حوزه اقتصادی رضایت دارند.

نتایج این نظرسنجی که مشابه آن را در مقاطع مختلفی در دو سال اخیر هم شاهد بوده‌ایم از آن جهت حائز اهمیت است که الگوی رای دادن مردم آمریکا در اغلب دوره‌های انتخابات بر مبنای اقتصاد استوار است. از همین رو می‌توان نتیجه گرفت که حتی با فرض آن که آمریکایی‌ها نسبت به سیاست خارجی ترامپ هم موضعی اعتراضی داشته باشند به دلیل عملکرد بسیار مثبت اقتصادی، دونالد ترامپ باز هم می‌تواند رای کافی را در انتخابات۲۰۲۰ کسب کند.نمونه دیگر اختلافات کنگره و ترامپ در خصوص بودجه دیوار مرزی با مکزیک است. اختلافی که سبب تعطیلی چند هفته‌ای دولت فدرال شد اما در نهایت هر دو طرف با رایزنی و گفت‌وگوهای فراوان توانستند بر این چالش غلبه کرده و از آن عبور کنند.

این اتفاق به این دلیل دارای اهمیت است که برخی در ایران تصور می‌کردند با پیروزی دموکرات‌ها در انتخابات کنگره شاهد استیضاح ترامپ و برکناری او خواهیم بود و بر این اساس تحلیل‌های مختلفی نیز برای دوران پساترامپ مطرح شد. امروز اما نه خبری از استیضاح ترامپ است و نه اختلافات میان کنگره و دولت لاینحل باقی می‌ماند.با کنار هم قرار دادن موارد این چنینی می‌توان به این نتیجه رسید که پایان ترامپ یک توهم است و ضروری است دولتمردان و دیگر مقامات تصمیم‌گیر با پذیرش واقعیت موجود الگوی تصمیم‌گیری درباره رابطه با آمریکا و موارد مرتبط با آن را تغییر دهند.

ایران؛ حضور معاون ترامپ در اجلاس لهستان


معاون رئیس جمهور آمریکا قرار است در کنفرانسی که بزودی علیه جمهوری اسلامی در لهستان برگزار می شود، شرکت کند.

به گزارش پایگاه خبری هیل، دفتر مایک پنس معاون رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد که وی به اروپا سفر خواهد کرد تا در کنفرانس امنیتی مونیخ و کنفرانس لهستان شرکت کند.

کنفرانس لهستان با موضوع برقراری صلح و امنیت در آینده خاورمیانه قرار است در سطح وزیران امورخارجه در ورشو برگزار شود. در این کنفرانس که به‌طور مشترک توسط آمریکا و لهستان برگزار می‌شود درباره سیاست‌های بین‌المللی در قبال رژیم ایران و آینده سوریه بحث و رایزنی خواهد شد.

یک مقام ارشد دولت آمریکا پیش تر گفته بود: کنفرانس ورشو نه کنفرانسی “ضد ایرانی” که علیه سیاست های ویرانگر حکومت ایران است.

سران و کارگزاران رژیم ضد ایرانی جمهوری اسلامی که این روزها خود را پشت نام ایران پنهان می کنند، تلاش دارند اجلاس مهم لهستان را نشستی “ضد ایرانی” جلوه دهند.

این در حالیست که موضوع نشست ورشو که در سطح وزرای امور خارجه برگزار خواهد شد، ترغیب صلح و امنیت در خاورمیانه اعلام شده که جمهوری اسلامی همیشه در عمل با آن مخالفت نشان داده است.

به گزارش رادیو فرانسه، یک مقام ارشد دولت آمریکا تأکید کرد که ندر کنفرانس ورشو، وزیر امور خارجۀ آمریکا، مایک پمپئو، به نگرانی های مربوط به سیاست های ویرانگر رژیم ایران در منطقه می پردازد.

وزیر خارجه انگلیس اولین وزیر خارجه است که رسماً موافقت خود را با شرکت در این اجلاس اعلام کرده است.

تحمیل شرایط 12 گانه آمریکا

تحمیل شرایط 12 گانه آمریکا به رژیم ایران، مقدمه اجماع جهانی در ورشو

علی اکبر امید مهر: اجرای شروط یک تا سه،با رد برجام و یک پا در هوا ماندن آن ،از سوی اروپائیان و خنثی شدن هر گونه اقدام تخریبی، شامل احیای مجدد برنامه اتمی( با توجه به وحشت رژیم از عکس العمل متقابل)،درعمل بر رژیم تحمیل شده است.

شرط چهار،یعنی عدم تداوم برنامه موشکی ،علیرغم رجز خوانی دوپینگی، بعلت عدم توانایی ومقدورات ،به گل نشسته است. با توجه به اینکه ذات رژیم ضدبشری و گروگانگیری اتباع خارجی در ژن این اهریمن است، شرط پنجم تا رژیم هست، اجرا شدنی نیست. مگر این که ،سنبه پر زور و به فروپاشی رژیم بیانجامد.تا نه تنها این گروگانها، بلکه مردم ایران وتمام بشریت از شرارت این رژیم شرور، نجات یابند.

شروط شش تا ده و مسئله عدم دخالت در منطقه و.. با اقداماتی که توسط آمریکا ،بکمک متحدین اش در یمن،عراق،افغانستان(توافق اخیر با طالبان)،انجام گرفته ،باضافه تحریم حزب الله،حماس،جهاد اسلامی ،حوثی های یمن،شبه نظامیان شیعه در عراق و سوریه و به گل نشاندن عملی آنان،اجبارا بر رژیم تحمیل شده است و نیز تحمیل خروج رژیم، از سوریه و عراق (با توجه به تهاجمی عمل کردن اسرائیل و خود آمریکا) در حال انجام است.

شرط یازدهم (خاتمه پدر خواندگی تروریستم) نیز با توجه به اقداماتی که در قاره آمریکا(ونزوئلا و..)آفریقا (لیبی و..) آسیا و خاورمیانه در شرف تکوین است، این شرط نیز در حال اجرا شدن تحمیلی است. قسمتی از مفاد دوازدهم، یعنی تهدید اسرائیل به نابودی و خرابکاری سایبری و همچنین فرا شرط استراتژیک یعنی خاتمه نقض فاحش حقوق بشر در ایران،کماکان به قوت خود باقی است که با اجماع جهانی در ورشو،رژیم مجبور خواهد شد با رد یا قبول این دو شرط (در هر دو صورت)،آخرین نفس های خود را بکشد. باقی می ماند ما ملت ایران که باید وارد میدان میلیونی شویم که این هم در حال اقدام است.

پارلمان اروپا خواستار به رسمیت شناختن گوآیدو


انگلیس امروز از اتحادیه اروپا خواست تا علیه «نیکولاس مادورو» رئیس‌جمهور ونزوئلا تحریم‌هایی را اعمال کند. پارلمان اروپا نیز خواستار به رسمیت شناختن گوآیدو به عنوان رئیس جمهوری ونزوئلا شد

به گزارش اسپوتنیک، «جرمی هانت» وزیر خارجه انگلیس روز پنجشنبه با انتشار بیانیه‌ای در باره وقایع ونزوئلا اعلام کرد: تحریم علیه آنهایی که به بهای فشار بر بقیه جمعیت که بسیار فقیر هستند، خود را ثروتمند کرده‌اند از دید من می‌تواند اقدامی موثر باشد.

از سوی دیگر پارلمان اروپا اعلام کرده که پیش‌نویس قطعنامه‌ای را مدنظر دارد که بنابر آن «خوان گوایدو» رهبر مخالفان را به عنوان رئیس‌جمهور مشروع موقت این کشور به رسمیت بشناسد.

در این پیش نویس که به همین منظور در پایگاه اینترنتی این نهاد اروپایی منتشر شده آمده است: «پارلمان اروپا… آقای گوایدو را به عنوان رئیس‌جمهور موقت و قانونی جمهوری بولیواری ونزوئلا و بر اساس قانون اساسی این کشور به رسمیت می‌شناسد. همانطور که در بند 233 آمده است و حمایت همه جانبه خود را از نقشه‌ راه وی اعلام می‌کند.»

دولت آمریکا و متحدانش هفته گذشته رهبر مخالفان ونزوئلا را به عوان رئیس‌جمهور موقت این کشور به رسمیت شناخته و از «نیکلاس مادورو» رئیس جمهور کنونی ونزوئلا خواسته‌اند از قدرت کناره‌گیری کند.

در همین حال اعلام شد که رئیس جمهور آمریکا روز گذشته با خوان گوایدو تلفنی گفتگو کرده است.

سخنگوی کاخ سفید در بیانیه‌ای اعلام کرد هدف پرزیدنت ترامپ از گفتگو با گوایدو نشان دادن حمایت قوی آمریکا از تلاش مردم ونزوئلا برای کسب دوباره دموکراسی شان است.

پیش تر نماینده خوان گوآیدو، رهبر مخالفان دولت ونزوئلا در واشنگتن اعلام کرد با معاون رئیس جمهور آمریکا و تیم همراه او جلسه برگزار کرده است.

ای سرباز میهن، این یک فرمان است

ده‌ها هزار نفر از شهروندان ونزوئلا روز چهارشنبه ۱۰ بهمن (۳۰ ژانویه) به حمایت از خوان گوایدو در سراسر کشور دست به تظاهرات زدند. آنها از نظامیان خواستند “حیثیت خود را دوباره به دست آورند” و به حمایت از خوان گوایدو برخیزند.

در همایشی که در دانشگاه کاراکاس برگزار شد، خوان گوایدو از نظامیان خواست به اپوزیسیون بپیوندند و علیه هم‌میهنان خود دست به خشونت نزنند.

گوایدو گفت: «سرباز میهن، این یک دستور است.» او افزود: «آنها تصور کردند که می‌توانند رعب و وحشت ایجاد کنند، اما ما در ۵۰۰۰ نقطه کشور حضور داریم.»

گزارش قبلی: در پي فراخوان خوان گوایدو از مردم ونزوئلا، اپوزیسیون این کشور قرار است امروز چهارشنبه در سراسر کشور برای جلب حمایت ارتش، تنها حامی داخلی نیکلاس مادورو دست به تظاهرات بزرگي بزنند.

یکی دیگر از اهداف اپوزیسون برای برپایی تظاهرات روز چهارشنبه تاکید بر لزوم دریافت کمک های بشر دوستانه برای حل بحران اقتصادی و انسانی در این کشور است، امری که مادورو آنرا رد و به عنوان نخستین گام جهت مداخله نظامی آمریکا تلقی می کند.

در همین حال دیوان عالی ونزوئلا با صدور فرمانی رهبر اپوزیسیون را ممنوع الخروج اعلام کرد. افزون بر آن حساب‌های بانکی او نیز مسدود شده است.

رهبر ۳۵ ساله اپوزیسیون ونزوئلا پس از صدور فرمان ممنوع الخروج شدن خود به خبرنگاران گفته است که این تصمیم دیوان عالی باعث حیرت او نشده است.

گوایدو گفته است که سرکوب و پیگرد یگانه پاسخ رژیم است. افزون بر آن گوایدو گفته از خطر اینکه ممکن است به زندان بیافتد، نیز آگاه است.

رهبر مخالفان ونزوئلا گفت که مردم این کشور در یک نظام استبدادی زندگی می‌کنند و درخواست خود برای انتخابات آزاد را تکرار کرد.

از سوی دیگر خبرگزاری رویترز گزارش داد که نماینده خوان گوآیدوا در واشنگتن با معاون رئیس جمهور آمریکا و تیم همراه او جلسه برگزار کرده است.

همزمان اعلام شد که دولت آمریکا اجازه دسترسی به ذخیره بانک مرکزی ونزوئلا را به رهبر مخالفان داده است.

وزارت‌ خارجه آمریکا روز سه‌شنبه در بیانیه ای اعلام کرد به رئیس‌جمهور موقت و مشروع ونزوئلا اجازه دسترسی به ذخیره موجود در بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا در نیویورک را داده است.

این بیانیه می‌افزاید: این مجوز به دولت مشروع ونزوئلا کمک می‌کند از آن منابع در راستای منافع مردم ونزوئلا، حفاظت کند. ما از دیگر دولتها هم می‌خواهیم خوان گوایدو رئیس‌جمهور موقت را به‌رسمیت شناخته و قدم‌هایی مشابه برای حفظ میراث مردم ونزوئلا از سرقت رژیم فاسد مادورو بردارند.

دست‌ نوشته جنجالی بولتون

انتشار تصویری از دست‌ نوشته مشاور امنیت ملی آمریکا در مورد اعزام نیروی نظامی به کلمبیا شایعات در مورد احتمال توسل آمریکا علیه دولت ونزوئلا را افزایش داده است.

به گزارش فارس، نشست خبری دوشنبه شب «جان بولتون» مشاور امنیت ملی کاخ سفید که برای اعلام تحریم‌های تازه اقتصادی علیه دولت ونزوئلا برگزار شد، حاشیه‌ای به همراه داشت که گمانه‌زنی‌ها در مورد احتمال توسل واشنگتن به نیروی نظامی برای تغییر دولت مادورو را تقویت کرده است.

بولتون در این نشست از تحریم شرکت نفت و گاز ونزوئلا خبر داد و ضمنا بار دیگر گفت همانطور که رئیس‌جمهور آمریکا اعلام کرده، همه گزینه‌ها در ارتباط با ونزوئلا روی میز است.

ساعتی بعد از این نشست، خبرگزاری «آسوشیتدپرس» عکسی از بولتون در این نشست منتشر کرد که نشان می‌دهد بولتون روی یکی از برگه‌هایی که به همراه داشته، نوشته است «[اعزام] ۵۰۰۰ نیرو به کلمبیا».

انتشار این عکس موجب شد تا شایعه‌ای مبنی بر احتمال اعزام قریب‌الوقوع نظامیان آمریکایی به کلمبیا که با ونزوئلا هم‌مرز است، در شبکه‌های اجتماعی منتشر شود.

یک سخنگوی کاخ سفید در گفت‌وگو با آسوشیتدپرس، در این مورد گفته است: همانطور که رئیس‌جمهور تأکید کرد، تمام گزینه‌ها روی میز است.

فراخوان به تظاهرات/وحشت رژیم ملاها

خوان گوایدو، رهبر مخالفان ونزوئلا از مردم این کشور خواست برای همراه کردن ارتش، مهم‌ترین حامی داخلی نیکلاس مادورو و نیز همراهی با ضرب الاجل دولت‌های اروپایی برای برگزاری انتخابات آزاد، طی روزهای چهارشنبه و شنبه آینده دست به تظاهرات بزرگ بزنند.

به گزارش يورونيوز، رئیس ۳۵ ساله پارلمان ونزوئلا یکشنبه شب طی نطقی اعلام کرد: ما چهارشنبه رای ساعت ۱۴ برای درخواست از ارتش جهت پیوستن به مردم به خیابان ها می آییم. ما همچنین خواهان برپایی تظاهراتی بزرگ در روز شنبه برای همراهی و حمایت از ضرب الاجل تعیین شده از سوی اروپا هستیم.

شش کشور اروپایی (اسپانیا، فرانسه، آلمان، بریتانیا، پرتغال و هلند) روز شنبه با تعیین ضرب الاجلی هشت روزه به نیکلاس مادورو هشدار دادند در صورت عدم اعلام برپایی انتخاباتی آزاد در این کشور خوان گوایدو را به عنوان رئیس جمهوری به رسمیت خواهند شناخت. این ضرب الاجل روز یکشنبه آینده به اتمام خواهد رسید.

وحشت جمهوری اسلامی از تحولات ونزوئلا

اخبار تحولات ونزوئلا، در صدر اخبار رسانه‌های خبری جهان قرار دارد، اما بازتاب این خبرها در رسانه‌های وابسته به جمهوری اسلامی متفاوت است. مسأله این است که سرنگونی دولت مادورو در ونزوئلا سرآغاز تحولات در سایر کشورهایی باشد که دیکتاتوری بر آنها حاکم است و این موضوع پر قبای حکومت ملاها را هم بگیرد.

روزنامه جمهوری اسلامی در این باره با اشاره به حمایت جامعه جهانی از رهبر مخالفان ونزوئلا، وحشت حاکمان ایران را این‌گونه ابراز کرد: برای لحظه‌ای تصور کنیم که این شیوه از رفتار سیاسی این کشورها بدعتی شود که در سایر کشورها نیز با همین الگوی رفتاری، مخالفان بخواهند قدرت سیاسی را به دست بگیرند.

هشدار صریح آمریکا به دیکتاتور ونزوئلا

اسرائیل و استرالیا رهبر مخالفان ونزوئلا را به عنوان رئیس جمهور موقت این کشور به رسمیت شناختند.

به گزارش اسپوتنیک، بنامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل روز یکشنبه اعلام کرد، این کشور از به آمریکا، کانادا و اکثر کشورهای آمریکای لاتین و کشورهای اروپایی در به رسمیت شناختن «خوان گوایدو» به عنوان رئیس جمهور موقت ونزوئلا می پیوندد.

در همین حال، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، در مورد احتمال اعمال خشونت علیه کارکنان و دیپلمات‌های آمریکا در ونزوئلا و نیز اعمال خشونت علیه خوان گوایدو هشدار داد. او تأکید کرد که چنین عملی با واکنش قاطع آمریکا روبه‌رو خواهد شد.

جان بولتون در یک توییت نوشت: هر نوع خشونت و تهدید علیه پرسنل دیپلمات ‌ایالات متحده و رهبر دموکراتیک ونزوئلا، خوان گوایدو، و یا علیه خودِ مجلس ملی، به عنوان حمله به حاکمیت قانون تلقی خواهد شد و پاسخی قاطع در پی خواهد داشت.

بولتون همچنین نسبت به دخالت نیروهای شبه‌ نظامی کوبایی برای حمایت از دولت مادورو هشدار داد.

فراخوان اتحادیه اروپا به برگزاری انتخابات آزاد در ونزوئلا

اتحادیه اروپا سرکوب معترضان در ونزوئلا توسط دولت مادورو را محکوم کرد و به برگزاری انتخابات آزاد در این کشور فراخوان داد.

اتحادیه اروپا در بیانیه ای اعلام کرد: انتخابات ریاست‌جمهوری ماه مه گذشته در ونزوئلا نه آزاد، عادلانه و نه معتبر بود و فاقد مشروعیت دموکراتیک بود. این کشور فوراً نیاز به یک دولتی دارد که واقعاً اراده مردم ونزوئلا را نمایندگی کند.

اتحادیه اروپا در این بیانیه دولت مادرو را به برگزاری انتخابات آزاد فراخواند و هشدار داد: در صورت عدم برگزاری یک انتخابات آزاد با تضمین های ضروری طی روزهای آینده، اتحادیه اروپا اقدامات بعدی از جمله به‌ رسمیت شناختن رهبری کشور طبق قانون اساسی ونزوئلا را انجام خواهد داد.

این در حالیست که وزیر امور خارجه آمریکا روز شنبه در نشست فوق العاده شورای امنیت گفت: اوضاع انسانی در ونزوئلا مستلزم اقدامات فوری است.

مایک پمپئو افزود: حکومت مادورو شرایطی را در ونزوئلا ایجاد کرده است که مردم این کشور به دنبال یافتن چیزی برای خوردن هستند.

وی خاطر نشان کرد: بسیاری از کشورها، مشروعیت رئیس جمهور موقت ونزوئلا را به رسمیت شناختند.

وزیر خارجه آمریکا پیش تر از اعضای شورای امنیت و جامعه جهانی خواسته بود برای استقرار امنیت و صلح بین‌المللی، خوان گوایدو، رئیس جمهوری موقت ونزوئلا را طبق قانون اساسی این کشور به رسمیت بشناسند.

در پی درخواست آمریکا، دولت‌های فرانسه، آلمان و اسپانیا روز شنبه اعلام کردند: در صورتی که تا ٨ روز دیگر برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در ونزوئلا اعلام نشود، آنها “خوان گوایدو” رهبر مخالفان را به عنوان رئیس‌جمهوری قانونی این کشور به رسمیت خواهند شناخت.

از سوی دیگر رهبر مخالفان ونزوئلا با اعلام تظاهرات گسترده جدید فشار بر نیکلاس مادورو را برای واگذاری قدرت افزایش داده است (فیلم زیر). خوان گوایدو همچنین به نیکلاس مادورو و طرفدارانش پیشنهاد عفو داد و از آنها خواست که به روند انتقال قدرت کمک کنند.

این در حالیست که گفته می شود صدها شبه‌نظامی جنگ‌آزموده روس برای حفاظت از نیکلاس مادورو وارد کاراکاس شده‌اند.

خبرگزاری رویترز به نقل از منابع آگاه گزارش داد که شمار قابل‌توجهی از مزدوران روسی برای حفاظت از مادورو به کاراکاس رفته‌اند.

شش کشور عربی: برقراری رابطه با اسرائیل


شش کشور عربی در حال بررسی روابط با اسرائیل هستند

شش کشور عربی قصد دارند مجموعۀ روابط خود با اسرائیل را مورد بازنگری قرار دهند. به نوشته روزنامه های عرب زبان در حوزه خلیج فارس، ممکن است برگزاری اجلاس پیش رو به روند عادی سازی روابط کشورهای عرب با اسرائیل یاری برساند.

به گزارش رادیو پیام اسرائیل، روزنامه های عربی نوشتند که کشورهای مصر، اردن، عربستان سعودی، کویت، امارات عربی متحده، و بحرین در نشستی که اتخاذ می کنند، خواهان تحکیم و گسترش روابط با اسرائیل باشند.

در این گزارش آمده است که هدف، ایجاد اتحادی بین اعراب و اسرائیل است تا بتوان به شیوه ای موثرتر با زیاده خواهی های رژیم ایران دست و گنجه نرم کرد.

بحرین از جمله امیر نشین های عرب است که حکومت ایران به شدت می کوشد رژیم اهل تسنن آن کشور را براندازد و حاکمیت را به روحانیون شیعه منتقل سازد. ولی تا کنون در این تلاش موفقیتی به دست نیاورده است.

برگزاری کنفرانس،نشان این واقعیت است که ستیز خویی رژیم ایران و تلاش آن برای برانداختن حکومت های امیر نشین ها، موجب شده که آن ها به سوی دوستی با اسرائیل گام بردارند.

عراق هم به اسرائیل نزدیک می شود

سخنگوی وزارت خارجه اسرائیل اخبار رسانه‌ها درباره سفر هیئت‌های عراقی به کشورش را تأیید کرد. هیئت‌های عراقی در سال گذشته به اسرائیل سفر کرده و بر این اساس با مسئولان دولتی دیدار کرده‌اند.

بنا بر اعلام وزارت خارجه اسرائیل، سه هیئت عراقی در سال ۲۰۱۸ به این کشور سفر کرده و از جمله با مسئولان دولتی اسرائیل دیدار کرده‌اند.

یک سخنگوی وزارت خارجه اسرائیل امروز گفت: «ما این رخداد را گامی مثبت می‌دانیم و گواهی بر این‌که می‌توانیم و بایست با همسایگانمان در منطقه و به‌ویژه با عراق مناسباتی خوب برقرار کنیم.»

بر اساس این گزارش‌ها، سه هیئت عراقی با شخصیت‌های آکادمیک اسرائیل و نمایندگان دولتی این کشور دیدار کرده‌اند.

سخنگوی وزارت خارجه اسرائیل درباره موضوعات مورد گفت‌وگو دو طرف توضیحی نداد.

همچنین گفته می‌شود که هیئت‌های عراقی از یادمان “یِد وشِم” در اورشلیم که برای زنده نگهداشتن یاد قربانیان یهودی رژیم آلمانی نازی – هولوکاست – بنا شده، دیدن کرده‌اند.

عراق با اسرائیل رابطه دوستانه ندارد. مناسبات کشورهای عربی منطقه از جمله عربستان سعودی با اسرائیل اما در سایه اختلافات با حکومت ایران در حال گرمتر شدن است.

موضع زیباکلام در باره ممنوعیت سگ‌ گردانی

صادق زیباکلام درباره موضوع حمله سگ‌ها به دختر بچه ای در لواسان و ممنوعیت سگ گردانی در تهران اظهارنظر کرد و در توئیتر نوشت: «حمله دوسگ به دختر بچه ای و جراحات عمیق دختر معصوم در پارکی در لواسان بهانه ایی بدست مخالفین نگه داشتن سگ داد تا تصمیمات تندی علیه آوردن سگ در معابر عمومی اتخاذ نمایند. رئیس پلیس حتی حضور سگ در اتومبیل شخصی را هم جرم اعلام کرد. در حالی که داشتن و بیرون آوردن سگ خلاف هیچ قانونی نمی باشد.»

شکنجه گر: حالت پشیمانی در چهره‌اش نیست


سازمان عفو بین الملل؛ دو مدافع حقوق کارگران در معرض خطر شکنجه قرار دارند

سازمان عفو بین‌الملل در صفحه توییتر بخش ایران این سازمان، در یک رشته توییت فارسی بار دیگر بر این‌که اسماعیل بخشی و سپیده قلیان، دو فعال کارگری، در معرض شکنجه قرار دارند، تاکید کرد و برخی جزییاتی را که این دو نفر در رابطه با شکنجه در طول دوران بازداشت پیشین‌شان در اختیار این سازمان گذاشته بودند منتشر کرد.

بر اساس گزارش عفو بین‌الملل که به طور کامل در کانال تلگرام این سازمان منتشر شده، سپیده قلیان گفته است: «در طول راه شوش به اهواز که سوار یک ون شده بودند ماموران به او دستور می‌دادند که سرش را پایین بیاورد، به گردنش محکم ضربه می‌زدند، او را مورد انواع توهین‌های جنسی قرار می‌دادند و مجبور می‌کردند که خودش را “فاحشه” بنامد.»

در این متن همچنین به شکنجه‌های بخشی نیز پرداخته شده و درباره ضبط اعترافات از او آمده است: «بر اساس گفته‌های اسماعیل بخشی، مسئولان پیش از فیلم‌برداری برای “اعترافات”، موهای او را شانه زده، ریشش را اصلاح کرده و متن اعترافات اجباری را به او داده‌ بودند. او گفت بازجویان موقع فیلم‌برداری مرتب “کات می‌دادند” و فریاد می‌زدند که “حالت پشیمانی” در چهره‌اش نیست.»

آنجا که مُطالبه مُزد، کابوس براندازی است

منصور امان: در تصویری که صداوسیمای جمهوری اسلامی از دو فعال کارگری و دانشجویی شکنجه شده پخش کرد، تنها صدایی که به گوش می رسید، زوزه درماندگی یک حُکومت زخم خورده در برابر خواسته ها و نیازهای جامعه بود. “نظام” با نمایش مضحکه شکنجه گران، در پُربیننده ترین زمان پخش به میلیونها نفر مُعترض یا خاموش نشان داد که راه حل آن برای انبوه مُشکلات آنها، خفه کردن صدای شان است.

هنگامی که حُکومت به خواست کارگران هفت تپه برای پرداخت دستمُزد و جلوگیری از نابودی بُنیاد معیشت خود با اتهام “براندازی” و گسیل ماشین نظامی – امنیتی به جنگ شان واکُنش نشان می دهد، به روشن ترین بیان به رابطه ناسازگاری که بین بدیهی ترین نیازهای جامعه و منافع کلان حُکومت وجود دارد، اعتراف کرده است.

در چشم “نظام”، طبقات و اقشار مُعترض “برانداز” به شمار می آیند، چون پایه های قُدرت و ثروت آن بر بی حُقوقی جامعه و غارت آن اُستوار شده و خواسته های اینان گردش طبیعی این نظم را مُختل ساخته و بهشت حاکمان را به دوزخ بدل می سازد.

خواست برخورداری از زندگی انسانی برای رژیم ولایت فقیه یک تهدید مرگبار است، زیرا استراتژی پُر هزینه ی بقای آن که گرد بُحران سازی خارجی چیده شده، فلاکت جامعه را پیش شرط خود دارد. سهم خواهی به حق جامعه از ثروت و داراییهای ملی، شکافی جُبران ناپذیر در این استراتژی ایجاد کرده و توانایی ادامه حرکت بر اساس آن را بدل به سووالی بی جواب می کند.

قشرهای گوناگونی که اینک به فریاد درآمده اند، تضادی که بین نیازها و خواسته های خود و منافع حُکومت وجود دارد را کشف کرده اند. هم از این روست که آنها چشم اُمید از “پیگیری” حاکمان برگرفته اند و خود برای تغییر شرایط خویش و عقب نشاندن “بالاییها” به میدان آمده اند. آنها کارخانه، مدرسه، جاده، مزرعه و خیابان را به تریبونهایی تبدیل کرده اند که بر بُلندای شان این آگاهی به گونه ای بُرا و ترسناک چهره ای مادی می یابد.

نمایش بلاهت بار شکنجه گران در تلویزیون، میزان عقب ماندگی حُکومت و دستگاه امنیتی آن از سطح آگاهی جامعه و عُمق مرزبندیهایش را قابل اندازه گیری کرد. حاکمان کشور با سلاح کُهنه به میدان یک جنگ جدید پا گذاشته اند. تیری که آنها شلیک کردند، پُرصدا و مهیب به عقب کمانه می کند.

انجام شش هزار جراحی تغییر جنسیت در ایران

تعداد بسيار زياد و درخور‌توجهي از ترنس‌سكشوال‌ها در سازماني مثل بهزيستي ثبت نمي‌شوند؛ چون فقط كساني كه براي گرفتن كمك بلاعوض مراجعه مي‌كنند، ثبت مي‌شوند. همچنين است آماري که نزد پزشکي قانوني يا ثبت احوال و… وجود دارد. هيچ‌کدام از آن مؤيد آمار دقيق ترنس‌سکشوال‌ها نيست. آنها به خاطر فشار‌های اجتماعی ترجیح می‌دهند در خفا زندگی کنند و ترس‌ها و تنهایی‌شان را بین خودشان نگه دارند. بعضی از آن‌ها آن‌قدر از قضاوت جامعه و زدن انگ «انحراف» وحشت دارند که تا ابد با دو شخصیت زندگی می‌کنند و هویت جنسی‌شان را حتی برای خودشان هم انکار می‌کنند. هرچند ایران در آسیا جزء پیش‌قراولان اعطای مجوز عمل جراحی تغییر جنسیت برای افراد ترنس‌سکشوال بود، اما به علت عدم آگاهی‌رسانی صحیح هنوز آن‌ها را منحرف یا بیمار می‌خوانند، فعالان حقوق آن‌ها به هیچ عنوان در تلویزیون جایی ندارند و فیلم‌های کمی هم درباره‌شان ساخته می‌شود. شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید آن‌ها بیش از ۱۰ سال است انجمن حمایتی دارند که به گفته رئیس جدیدشان تا همین امروز نتوانسته است کار مهمی برای این اقلیت جنسی از پیش ببرد،

اما حالا فرشید مسعودی مددکار اجتماعی و رئیس انجمن حمایت از افراد تراجنسی، می‌خواهد نفس‌های این انجمن را تازه کند. این گفتگو حاصل دیدار یک‌ساعته ما با فرشید مسعودی است؛ مردی جدی که تراجنسی‌ها به او اعتماد دارند و درباره درد‌های عمیق‌شان با او حرف می‌زنند.

گفتگوی شرق با فرشید مسعودی را در ادامه بخوانید:

کمي درباره انجمن حمايت از افراد ترنس و سابقه آن بگوييد.
حدود 12 سال است که اين انجمن پا گرفته است. شروع آن هم با همت خانم ملک‌آرا اولين فردي که از امام خميني براي تغيير جنسيت خود حکم گرفت و عمل تغيير جنسيت داد، اتفاق افتاد. ايشان با همسرشان اين انجمن را تشکيل دادند. او با تعدادي از بچه‌ها دور هم جمع شدند و اين انجمن را تشکيل دادند. اين انجمن از اول تقريبا محروم بود و هيچ فضايي براي رشد پيدا نکرده. يکي از مهم‌ترين دلايل اين اتفاق آن است که اصولا در جامعه فرصتي براي رشد چنين ان‌جي‌اوهايي وجود ندارد. هميشه ترس و نگراني از طرف مسئولان بوده و بي‌رغبتي براي ورود به چنين مسائلي وجود داشته است و به نظر اولويت‌هاي ديگري داشته‌اند. دليل ديگر اين است که هيچ قانون حمايتي در مورد اين افراد مانند زنان سرپرست خانوار يا کودکان يا معتادان وجود ندارد و چيزي بيشتر از حکم امام براي ادامه کارشان در دست ندارند و تنها بعد از فرمان امام،‌ بخشي در پزشکي قانوني براي تشکيل کميسيون و غربالگري اين افراد براي عمل جراحي شکل گرفت. يک‌سري جراح تازه‌کار در اين حوزه شروع به کسب تجربه کردند و به نوعي از اين افراد براي کسب تجربه‌شان استفاده کردند چون به نوعي در خاورميانه چنين دانشي در حوزه تغيير جنسيت نبوده. به هر حال در پزشکي قانوني و نزد يک‌سري جراحان کارهايي صورت مي‌گرفت اما به لحاظ اجتماعي، حمايتي و توجه، جايي براي افراد با نارضايتي جنسي يا گرايش‌هاي جنسي متفاوت وجود ندارد. طبيعتا چنين جايي هم که براي حمايت از اين بچه‌ها شکل گرفته به دليل نبود قوانين مناسب و فرصت‌هاي کافي خيلي نمي‌تواند جاي رشد و کارايي پيدا کند.

خود شما چطور به اين مرکز وصل شديد؟
من مددکار اجتماعي هستم و دو دوره هم مديرعامل کانون کلينيک‌هاي مددکاري اجتماعي کشور بوده‌ام. کارشناس خط ۱۲۳ سازمان بهزيستي هم هستم. مرکزي که مشغول بودم، محل تردد بچه‌هاي ترنس بود و با آنها در ارتباط بودم.

نام انجمنتان چيست؟
انجمن حمايت از بيماران ملال جنسيتي ايران است. البته به خاطر کلمه بيماران نام مرکز بايد تغيير کند چون اين مسئله بيماري تلقي نمي‌شود و منتظر برگزاري مجمع عمومي براي انجام اين تغيير هستيم.

درواقع جنس سوم تلقي مي‌شوند؟
در اصل موضوع جنسيت يک طيف است. در ايران بر اساس قانون مي‌گويند زن و مرد هست و جنس ديگري را قبول ندارند. دين درخصوص جنسيت چيزي نگفته اما در علم مي‌گويند نه زنِ زن داريم و نه مردِ مرد. همه افراد تلفيقي از اين دو هستند. افرادي ممکن است جنسيتشان در آن بخشي قرار ‌گيرد که با جنسي که در آن به دنيا آمده‌‌اند، دچار تعارض باشد و مايل هستند به لحاظ هويت، نقش و ظاهر، مطابق با جنسيتي باشند که از خود مي‌شناسند و به آن باور دارند و اين‌گونه در جامعه معرفي و پذيرفته شوند. مثلا اگر فردي که در قامت يک جنس نر به دنيا مي‌آيد، جنسيتش نزديک به زن باشد و مايل است که ديگران هم او را زن بدانند و لباس‌هاي زنانه بپوشد و در جامعه نقش زنانه ايفا کند و کاملا هويت زنانه داشته باشد. اينجا تعارضي با فرهنگ ما که عموما تحت تأثير تعاليم ديني است به وجود مي‌آيد که گفته مي‌شود اگر فيزيک و جنس شما نر است، الزاما بايد تظاهرات و ايفاي نقش شما هم مردانه باشد در غير اين صورت به طور اجبار بايد يا فيزيک را تغيير دهيد يا از هويت جديد که مي‌خواهيد داشته باشيد، دست برداريد. به همين دليل افراد به عمل جراحي سوق داده مي‌شوند. تعدادي از ترنس‌ها مايل به عمل جراحي نيستند چون در ايران نسبت به بعضي از کشور‌هاي ديگر اين عمل‌ها سنگين و پرمخاطره است و اصولا آسيب‌زا بوده و ممکن است براي سلامتي فرد مضر باشد. البته تعداد زيادي نيز هستند که مايل به عمل جراحي هستند. مشکل ديگري که پيش مي‌آيد، براي بقيه افراد در اين طيف است که آنها هم در بين ترنس‌سکشوال‌ها بُر‌ مي‌خورند و به سمت عمل جراحي مي‌روند. مثلا اگر مردي که تمايل جنسي به يک مرد داشته باشد يا زني به زن دیگری متمایل باشد؛ چون اين رفتار و تمايل در جامعه پذيرفته نمي‌شود، عمل جراحي انجام مي‌دهند. زني که به همجنس خودش تمايل دارد، تغيير جنسيت مي‌دهد و فيزيکش را عوض مي‌کند؛ در‌حالي‌که به لحاظ رواني خودش را زن مي‌داند و اين اتفاق، تعارض و مشکلات بيشتري براي اين افراد به وجود مي‌آورد. کار ما اين است که جامعه را با واقعيت اين افراد آشنا کنيم.

شما مشخصا در اين مؤسسه چه کاري مي‌خواهيد انجام دهيد؟
درصدد هستيم انجمن را به مرجعی تبدل کنيم براي ترنس‌ها و خانواده‌هايشان، براي قانون‌گذاران و متخصصان که اطلاعات به‌روز و دقيق‌ و واقعي را از انجمن دريافت کنند و مرجعي باشيم براي هر اقدام يا فعاليتي که قرار است براي ترنس‌ها انجام شود که راه طولاني‌اي در پيش داريم؛ اما نقشي که براي خودمان تعريف کرده‌ايم، نقش ميانجيگر يا تسهيلگر و مدافعه‌گر است. سعي مي‌کنيم مدافعه‌گري را در انتها داشته باشيم. بيشتر تسهيلگري و ميانجيگري را در دستور کار قرار داده‌ايم. در‌عين‌حال که به افراد ترنس کمک مي‌کنيم، به نهادها و انجمن‌ها هم کمک کنيم که بهتر خدمات ارائه دهند و سريع‌تر و درست‌تر و مبتني بر واقعيتي که اين افراد در جامعه دارند، خدمات‌شان را تنظيم کنند. انجمن صرفا ارائه خدمات به تراجنسي را انجام نمي‌دهد؛ بلكه با نهادها، سازمان‌ها و حاكميت در قانون‌گذاري و اجرا كمك‌كننده خواهد بود.

گروهي از اين افراد نيازمند جراحي نيستند؛ اما اينها در كشور ما پذيرفته نيستند. از صحبت‌هاي شما برداشت كردم كه به دنبال اين هستيد كه براي آنها هم چنين شرايطي را ايجاد كنيد. آيا واقعا شدني است؟
گروه هدف ما ترنس‌سكشوال‌ها هستند. حتي افراد ترنس‌سكشوال‌ هم بايد به لحاظ حقوق اوليه انساني آزاد و برخوردار باشند. در اينكه انتخاب كنند عمل جراحي شوند يا نه. موضوع اينها جنسي نيست. آن‌طور كه ما اين نگاه را به آنها داريم؛ يعني دنبال لذت‌جويي‌ها و تنوع‌طلبي‌هاي جنسي نيستند. آنها فقط مي‌خواهند هويتي را كه براي خودشان قائل هستند، ديگران هم آنها را به همين صورت بشناسند و آنها را محترم بشمارند. اگر فردي كه در جسم و جنس يك انسان نر به دنيا آمده و خودش را زن مي‌داند و دوست دارد در محافل زنانه باشد و لباس زنانه بپوشد و در جامعه رفتار اجتماعي زنان، يعني نقش زنانه ايفا کند، بسيار رنج مي‌برد كه جامعه حاضر نيست او را بپذيرد و مي‌گويد تو مرد هستي؛ مگر اينكه عمل جراحي انجام دهي و آن‌گاه مي‌توانيم به تو نقش زنانگي در جامعه بدهيم. خيلي از اينها خودشان آگاهانه و عامدانه به سمت عمل جراحي مي‌روند؛ چون از جسم خودشان هم ناراضي هستند و تحمل آن را ندارند؛ اما بعضي از ترنس‌سكشوال‌ها مي‌توانند با فيزيك‌شان كنار بيايند و بيشتر از پذيرفته‌نشدن و طردشدگي رنج مي‌برند. طبيعتا اينها را به زور و اجبار به سمت عمل جراحي سوق‌دادن قبل از آنکه آنها را به‌عنوان يک انسان داراي حق انتخاب به رسميت شناخته و محترم بشماريم، غيراخلاقي و غيرانساني است.

آماري از تعداد ترنس‌سکشوال‌ها داريد؟
هيچ‌كس آمار درست و دقيقي ندارد. به دليل اينكه هيچ متولي خاصي در اين بخش وجود ندارد. شايد در قانون فقط آمده كه بهزيستي مسئول ارائه يك‌سري خدمات و حمايت‌ها به ترنس‌سكشوال‌هاست كه آن هم در نهايت به كمك بلاعوض سه تا پنج‌ميليوني براي اعمال جراحي خلاصه شده. من اگر ترنسي باشم كه نمي‌خواهم عمل جراحي كنم و به آن سمت نروم، طبيعتا در آمار بهزيستي هم نمي‌آيد. اگر ترنسي باشم كه هيچ‌كس بهزيستي را به من معرفي نكرده باشد، من هم نخواهم رفت. اگر ترنسي باشم كه دوست نداشته باشم در هيچ ارگان دولتي نامم ثبت شود، سمت بهزيستي نمي‌روم. اگر ترنسي باشم كه تمكن مالي دارم و نياز به كمك بهزيستي ندارم، طبيعتا سمتش نمي‌روم. تعداد بسيار زياد و درخور‌توجهي از ترنس‌سكشوال‌ها در سازماني مثل بهزيستي ثبت نمي‌شوند؛ چون فقط كساني كه براي گرفتن كمك بلاعوض مراجعه مي‌كنند، ثبت مي‌شوند. همچنين است آماري که نزد پزشکي قانوني يا ثبت احوال و… وجود دارد. هيچ‌کدام از آن مؤيد آمار دقيق ترنس‌سکشوال‌ها نيست.

آمار ثبت‌شده‌ها چند نفر است؟
آمار دقيقي نيست؛ اما شايد در كل 10 سال گذشته پنج تا شش ‌هزار نفر مجوز عمل جراحي گرفته باشند. مثلا پزشكي قانوني فقط كساني را در آمار خودش دارد كه عمل جراحي كرده باشند. آمارهاي جهاني هم جمعيت‌هاي متفاوتي نشان مي‌دهد. طبق يکي از اين مطالعات در هر صد هزار نفر، 30 نفر ترنس هستند که با احتساب جمعيت ۸۰ ميليوني ايران تعداد ترنس‌سکشوال‌ها در کشور ما چيزي حدود ۲۴ هزار نفر تخمين زده مي‌شود.

خطر مرگ‌ومير جراحي‌هايي كه انجام مي‌شود بالاست؟
خير. اما فجايع پزشكي‌اش بالاست. خود اين بچه‌ها اصطلاحا مي‌گويند قصابي مي‌شوند. مثلا دستگاه تناسلي زن را برايشان طراحي مي‌كنند كه عملا هيچ كاركردي ندارد. يا ممكن است عمل جراحي انجام شود كه به بقيه بخش‌ها مثل گوارش و مثانه صدمات جبران‌ناپذيري وارد شود.

جراحي آقايان مشكل‌تر است؟
جراحي مرد به زن به‌نوعي دشوارتر است. اينها چندين عمل دارند و با يك عمل تمام نمي‌شود. تا آخر عمر هم بايد هورمون‌تراپي شوند. اينها يك عمل جراحي تخليه دارند كه يك قسمت از كار است. براي تبديل به مرد سينه و رحم و تخمدان برداشته مي‌شود و عمل‌هاي ترميمي است كه بايد چيزهايي اضافه شود و آن بخش از عمل است كه هزينه‌بر است. مثلا خلأ قانوني داريم كه الان چالش بسيار بزرگي است. مردي كه آلت تناسلي‌‌اش را تخليه مي‌كند، قانون‌گذار مي‌گويد اين فرد بايد شناسنامه زن بگيرد و در خيلي‌ جاها مي‌گويد تو هنوز زن نيستي و بايد عمل‌هاي جراحي بيشتر و ترميمي انجام دهي. تکليف اين افراد مشخص نيست. بين پزشكان و متخصصان يا در دادگاه‌ها افراد آگاه و نخبه‌ زيادي در اين زمينه نداريم و در اين زمينه كار مي‌كنيم. اين يكي از بخش‌هاي مهم است كه اميدواريم صدايمان را به گوش جامعه برسانيم.

اگر يك فرد ترنس به انجمن شما مراجعه كند، چه خدماتي به او ارائه مي‌دهيد؟
فعلا ساختار ما شكل نگرفته است. ما در حال زمينه‌سازي هستيم. جلساتي با وزارت كشور و وزارت بهداشت برگزار کرده‌ايم كه به طرح اوليه برسيم كه چه اقداماتي انجام گيرد. ما نه خَيِر خيلي قوي داريم و نه به لحاظ سخت‌افزاري امكانات خوبي در اختیارمان است.
نيازهاي اين بچه‌ها هم از نوعي نيست كه ابتدا احتياج به آموزش داشته باشد. اينها بيشتر احتياج به كمك و حمايت دارند و بهترين کمک آن است که موانع را از پيش پاي آنها برداريم و برايشان فرصت ايجاد کنيم. بزرگ‌ترين مشكل اين افراد تنهايي و طردشدگي از سوي خانواده و جامعه است. درحال‌حاضر تواني براي كمك به اين افراد نداريم براي اينكه ما تنها هستيم و بايد جامعه و مردم و متخصصان به ما كمك كنند تا تبديل به سيستم و سازمان شويم. برای مثال خيلي از افراد هستند كه وقتي فرد آواره و بلامکاني را مي‌بينند كه از سرما مي‌لرزد، ديگر ترجيحشان اين نيست كه به يك فرد ترنس‌سكشوال كمك كنند؛ زيرا قبل از آنکه آن را يک حمله ببينند، يک ترنس‌سکشوال مي‌بينند. درصورتي‌كه اينها مشكلاتشان دقيقا از همان جنس اما پنهان است. اينها تظاهراتي ندارند كه ما بفهميم. اين افراد معمولا در دام يكسري باندهاي تبهكار و بزهكار مي‌افتند يا در حالت بهتر، پارتنري پيدا مي‌كنند و با هم زندگي مي‌كنند تا زماني از آنجا هم طرد شوند و اين چرخه باطل تكرار مي‌شود. در نهايت در وضعيت بدي قرار مي‌گيرند كه به عنوان يك ترنس شناخته نمي‌شوند بلکه به عنوان يك فرد بزهكار و مجرم و كارتن‌خواب شناخته مي‌شوند و كسي اينها را به چشم يك انسان و همنوعي که کمي با ما تفاوت داشته نمي‌بيند. اگر اين افراد از ابتدا ابايي نداشته باشند كه در جامعه اعلام كنند که هستند و چه مي‌خواهند و از طرف جامعه حمايت شوند، افراد بسيار توانمند و كم‌هزينه‌اي هستند. در‌صورتي‌كه ما آنها را به آسيب و پديده‌اي پرهزينه تبديل مي‌كنيم و بعد هم دنبال مقصر مي‌گرديم و معمولا مقصر هم اين افراد هستند و اين چرخه باطل تكرار مي‌شود و ناآگاهي و باورهاي غلط را تقويت مي‌كند.

در‌حال‌حاضر هزينه جراحي اين افراد چقدر است؟
بستگي دارد به اينکه فرد بيمه باشد يا خير يا اگر بيمه باشد، بيمه او تا چه سقفي از هزينه‌هاي درمان را شامل ‌شود. معمولا در بيمارستان‌هاي دولتي عمل تخليه با سه تا چهار ميليون تومان انجام مي‌شود. ولي براي افرادي که تحت پوشش بيمه قرار ندارند، در بيمارستان‌هاي غيردولتي اين هزينه ممکن است به بالاي هفت ميليون برسد. عمل‌هاي ترميمي که شامل پروتز‌ها و ليزر‌ها و… است، به دليل آنکه عموما شامل بيمه نمي‌شوند، مي‌تواند تا ۲۰ تا ۳۰ ميليون تومان هزينه در بر داشته باشد. البته خيلي‌ها مايل نيستند عمل جراحي ترميمي يا حتي اصلي را در ايران انجام دهند و به كشورهاي ديگر مراجعه مي‌كنند.

درباره ديگر گرايش‌ها آماري وجود دارد؟ مثلا كساني كه به آنها تلقين كرده‌اند ترنس هستند.
فردي كه ترنس است، خودش مطلع است. اين افراد نسبت به عموم جامعه آگاهي بيشتري دارند و خودشان خوب مي‌دانند كه ترنس هستند يا هويت جنسي ديگري دارند و مي‌دانند چه تفاوتي بين آنها وجود دارد. چطور مي‌توان وقتي آماري از ترنس‌سکشوال‌ها که تا حدي امکان معرفي خود در جامعه را دارند، وجود ندارد، آماري از ساير اقليت‌هاي جنسي يا جنسيتي داد. اصلا چه فرقي مي‌کند ما بگوييم صد هزار نفر يا يک ميليون نفر در جامعه ما چنين افرادي هستند. ببينيد در واقع وقتي افرادي به دليل گرايش جنسي‌شان و براي آنکه كمتر مورد تحقير قرار بگيرند و بتوانند از حداقل حقوق انساني برخوردار باشند، ممکن است تن به عمل جراحي بدهند، یعنی بين بد و بدتر انتخاب مي‌كنند كه در واقع عمل جراحي انتخاب بدتر است اما آن‌قدر فشار زياد است كه دست به اين كار مي‌زنند. وقتي شرايط جامعه ما براي اين افراد چنين است، به نظر ما بايد با اولويت‌هاي ديگري نيز به غير از آمار توجه کنيم. ما فکر مي‌کنيم جامعه‌اي مطلوب است که در آن قانون‌گذار براي هر انساني با هر انتخابي امکانات و فرصت‌ها را لحاظ کرده باشد. ما جامعه‌اي را مي‌خواهيم که براي حداقل‌ها نيز فرصت باشد.

بررسي پرونده‌ها چقدر زمان می‌برد؟
بين يك تا دو سال. اگر فرد با تشخيص افسردگي مراجعه كند، مي‌گويند اول بايد افسردگي‌ات را درمان كني بعد مراجعه كني و ترنس‌بودن در مرحله ثانويه قرار مي‌گيرد. درمان افسردگي حداقل دو سال زمان نياز دارد؛ ولي هيچ ساختاري براي كمك به درمان افسردگي اين فرد وجود ندارد. آمارهاي زيادي از خودكشي اين افراد داريم. اين افراد از خانواده‌هایی پرتنش و پرآسيب مي‌آيند كه حمايتشان نمي‌كنند. يا جنگيده‌اند و به اجبار با خانواده كنار آمده‌اند كه راه پرمشقت و سختي را پشت سر گذاشته‌اند يا از خانواده فرار كرده‌اند. اين افراد چون معمولا از نوجواني درگير مشكلشان هستند، غالبا افسردگي دارند. اغلب دچار مشكلات خلقي هستند. ما نمي‌گوييم بايد قبل از پرداختن به مسائل روان‌شناختي اين افراد، آنها را جراحي کرد، مي‌گوييم نبايد آنها را بي‌پناه رها کرد.

جراحي‌ها نيازمند مجوز قضائي است؟
بله.

اگر پول بهزيستي را هم يک شخص نخواهد، بازهم نيازمند مجوز است؟
دريافت مجوز ربطي به بهزيستي ندارد. بهزيستي اگر بودجه داشته باشد يك مبلغ بلاعوض را به اينها مي‌پردازد؛ برای مثال فرد به دادگاه مي‌رود و در كميسيون ممكن است رد شود و بايد خودش را پيدا كند كه چه كار كند. ممكن است به‌طور شانسي در يك مسير درست قرار بگيرد و ضمنا كسي نگويد به بهزيستي برو. ارتباطي بين اين سازمان‌ها نيست. هيچ مرجعي وجود ندارد. خودشان بايد اين راه را پيدا كنند. روندي بسيار پرهزينه است. بخشي از مشكل به‌خاطر بدكاركردي اين سيستم‌هاست كه هزينه را مضاعف مي‌كند. يك بخش ديگر در ارائه خدمات است كه بايد در دستور كارمان قرار دهيم. اگر سازمان‌هايي مثل شهرداري به ما كمك كنند، بسيار راحت مي‌توانيم اينها را به افراد مولد و كارآمد تبديل كنيم كه بتوانند هزينه خودشان را دربياورند. به‌ویژه كساني كه تنها در شهرهاي بزرگ زندگي مي‌كنند و حمايت خانواده را ندارند. اگر شهرداري فضاهايي را در اختيار ما بگذارد مي‌توانيم با تجهيز اين فضاها، كارگاه‌هايي براي فعاليت اين افراد راه‌اندازي كنيم. در كنار اين كارگاه‌ها نيازمند خوابگاه هستيم. اگر پسري با لباس دخترانه از شهرستان به تهران بيايد و هنوز مجوز عمل هم نگرفته باشد و مدارك هويتي‌اش هم تغيير نكرده باشد و به‌هيچ‌وجه حاضر به تغيير پوششش نباشد، با ظاهري زنانه و فيزيك پسرانه به تهران بيايد، خب كجا بايد اقامت داشته باشد؟ به مراكز مداخله در بحران و خانه‌هاي امن بهزيستي نمي‌تواند برود. چون نمي‌توانند اين فرد را در شكل و شمايل زنانه به مراكز مداخله در بحران بفرستند كه زن‌ها و دخترها هستند. اگر بگويد مرد هستم، در بهزيستي جايي براي مردان وجود ندارد. اين فرد اگر با تمايلات زنانه به گرمخانه‌هاي شهرداري برود، معلوم نيست چه بلايي سرش بيايد؛ بنابراين براي اين افراد هيچ خوابگاه و اسكاني وجود ندارد. تعداد اين افراد بسيار زياد است. اگر ما فضا در اختيار داشته باشيم، در كنار كارگاه‌ها، مي‌توانيم خوابگاه‌هايي هم داشته باشيم. يا خيران بايد به ما كمك كنند يا حاكميت. حاکميت معمولا به‌دليل نگراني‌هايي که دارد، بسيار محتاط عمل کرده و امکانات خود را به‌سختي در اختيار بخش غيردولتي قرار مي‌دهد. خيران هم معمولا به‌لحاظ سنتي، شايد تمايلات كمتري به كمك‌كردن در اين زمينه داشته باشند. هرچند مي‌دانم افراد زيادي هستند كه مايل به كمك به اين افراد هستند؛ اما فعلا نتوانسته‌ايم با اينها ارتباط برقرار كنيم.

تهدید دوباره صالحی به از سرگیری فعالیت اتمی


رئیس سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی امروز گفت: در مذاکرات برجام طرف مقابل فکر می کرد ما را در ساخت سانتریفیوژها در بن بست قرار می دهد اما این طور نیست.

صالحی گفت: اکنون بنا به توصیه رهبر معظم انقلاب اسلامی آمادگی لازم را برای 190 هزار سو انجام داده ایم که ساخت سالن پیشرفته مونتاژ سانتریفیوژهای جدید و تجهیز این سالن از جمله آنهاست.

وی با بیان اینکه اکنون می توانیم در این سالن سانتریفیوژهای آی.آر.4 و آی.آر.6 را مونتاژ کنیم افزود: ظرفیت اسمی این سالن 50 تا 60 سانتریفیوژ است.

صالحی پیش تر خطاب به کشورهای اروپايی گفته بود: صبر ما بی‌پایان نیست و اگر برجام دستاوردی برایمان نداشته باشد، غنی‌سازی را به راه می‌اندازیم.

نامه سرگشاده صادق زیباکلام به صالحی

در نشست با اروپاییان در بلژیک فرموده‌اید که صبر ما بی‌پایان نیست و اگر برجام دستاوردی برایمان نداشته باشد، غنی‌سازی را به راه می‌اندازیم. اضافه فرموده‌اید که «بلوف نمی‌زنیم و به سرعت می‌توانیم غنی‌سازی ۲۰درصد و بالاتر را بی‌وقفه آغاز کنیم و صدها کیلو اورانیوم ۲۰درصد غنی‌شده تولید نماییم».

بنده فرض می‌گیرم ایران تهدیدش را عملی ساخته و حجم انبوهی از اورانیوم 20درصد غنی‌شده را تولید نماید. یک فرض دیگر هم می‌گیرم که غربی‌ها بالاخص آمریکایی‌ها هم هیچ واکنشی نشان ندهند. سئوالم از آن خسرو خوبان آن است که با توجه به عدم نیاز کشور، با صدها کیلو اورانیوم غنی‌شده چه می‌خواهید بنمایید؟

گزینه منطقی فروش آن‌ها است و باز من فرض می‌گیرم که هیچ ممانعتی هم وجود نداشته باشد. می‌دانیم که اورانیوم هم مثل هر کالای دیگر قیمت جهانی دارد و می‌دانیم که مثل سایر تولیدات دولتی‌مان اورانیوم غنی‌شده در ایران بسیار گران‌تر از قیمت جهانی آن است. مگر این‌که آن را به ضرر بفروشیم، به بیان ساده‌تر، عملی ساختن تهدید هسته‌ای ایران در حقیقت تیشه به ریشه منافع ملی خودمان است.

هیچ‌کس منکر استفاده از تکنولوژی هسته‌ای نیست. اما برنامه هسته‌ای در ایران بیش از آن که در خدمت منافع ملی درآمده و در جهت پیشرفت و رشد و توسعه اقتصادی کشور باشد، ابزاری بوده در خدمت آرمان‌های ایدئولوژیک نظام در راستای آمریکاستیزی و رویارویی با غرب. بودجه‌هایی که می‌بایستی صرف آموزش‌وپرورش، بهداشت و درمان، تامین آب، حفظ محیط‌زیست، جلوگیری از تخریب جنگل‌ها و منابع طبیعی، توسعه حمل‌ونقل، فقرزدایی و یک دوجین مصارف عام‌المنفعه دیگر می‌شد، به چاه ویل هسته‌ای ریخته شد.

خدا می‌داند چه هزینه‌ای صرف ده‌ها هزار مترمربع تأسیسات آن‌چنانی درعمق ده‌ها متری بیابان‌های فردو کردیم که اکنون به صورت انباری درآمده. ایضا هزاران سانترفیوژی که میلیاردها دلار صرف ساخت و راه‌اندازیشان گردید و فعلا اوراق‌شده و در انبار نگهداری می‌شوند. بماند مصیبت عظمای تحریم‌ها بر اقتصاد کشور.

یک‌بار از حضرتتان جسارتا پرسیدم تولید برق کشور کیلوات-ساعتی در حدود یکصد تومان می‌شود. آیا به مردم گفته‌اید برق نیروگاه هسته‌ای بوشهر کیلواتی چقدر تمام می‌شود؟ آیا مردم رضایت دارند درآمدهای کشور این‌گونه هزینه شود؟

نخستین سفر پاپ به یک کشور خلیج فارس


به دعوت امارات متحده عربی پاپ فرانسیس برای اولین بار از یک کشور خلیج فارس دیدار می‌کند.

رهبر کاتولیک های جهان در یک پیام ویدیویی به مردم امارات از خرسندی خود از “نوشتن برگی جدید در تاریخ روابط میان ادیان” سخن گفته است.

پاپ در پیام خود از امارات متحده عربی به عنوان کشوری یاد کرد که امکان “زندگی امن” و در “آزادی” را فراهم کرده و از این کشور به عنوان “سرزمین صلح و شکوفایی و همزیستی” یاد کرد.

مسیحیان در امارات اقلیتی کوچک (تقریبا ۹ درصد) را تشکیل می‌دهند که عمده آنها کارگران آفریقایی، بنگلادشی، هندی، پاکستانی و فلیپینی هستند.