حرفهای این دلقک بازنشسته فوتبال جمهوری اسلامی با واکنشهای تندی در شبکههای مجازی روبرو شد به طوری که بسیاری از ایرانیان این اظهارات را توهین آمیز و نژادپرستانه خواندند.
فیلم زیر: واکنش یک گزارشگر ورزشی افغانستان
ژانویه 10
حرفهای این دلقک بازنشسته فوتبال جمهوری اسلامی با واکنشهای تندی در شبکههای مجازی روبرو شد به طوری که بسیاری از ایرانیان این اظهارات را توهین آمیز و نژادپرستانه خواندند.
فیلم زیر: واکنش یک گزارشگر ورزشی افغانستان
ژانویه 10
سخنگوي وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی دستگیری یک شهروند آمریکایی در مشهد را تایید کرد. همزمان یک سناتور با نفوذ آمریکايی با انتشار توییتری گفت: رژیم ایران باید مورد حسابرسی قرار بگیرد.
سناتور تام کاتن از اعضای ارشد سنای آمریکا گفت: در انتظارم که با همکارم برای ارائه و تصویب قانون گروگانها در ایران کار کنم تا برای دشمنان مان روشن سازیم که اگر شما یک شهروند آمریکایی را به گروگان بگیرید برایتان عواقب خواهد داشت.
بر اساس نوشته روزنامه نیویورکتایمز، این شهروند آمریکايی که مایکل آر. وایت نام دارد ظاهرا تابستان گذشته هنگام خروج از ایران در فرودگاه مشهد بازداشت شده است.
مادر این آمریکايی زندانی در ایران میگوید: با مشورتهایی که با دوستان و مشاوران کردیم، به این نتیجه رسیدیم چندان در خصوص جزئيات این ماجرا صحبت نکنیم تا اوضاع برای مایکل پیچیدهتر نشود و امیدواریم او بتواند هرچه سریعتر آزاد شود.
سناتور ارشد جمهوری خواه در انتهای توییتر خود نوشت: مقامهای رژیم ایران بایستی بخاطر عمل انزجارآور زندانی کردن آمریکایی ها مورد حسابرسی قرار گیرند.
ژانویه 10
مسعود پلمه در پاسخ به سوال خبرنگار ایلنا مبنی بر اینکه آیا بنادر کشورهای خارجی هم پهلو گیری ناوگان دریایی ایرانی را محدود و یا ممنوع کرده اند گفت: تعداد قابل توجهی از بنادر خارجی ورود کشتی های ایرانی را ممنوع کردند و محدودیت هایی را ایجاد کردند که برخی از این بنادر جزو بنادر کشورهای دوست و برادر ایران هستند.
ژانویه 10
سایت ایران کارگر: بنا بر خبر رسیده در روز چهارشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۷، جان زندانی سیاسی سهیل عربی که بعلت خونریزی در اثر شکستگی بینی در زندان تهران بزرگ، در شرایط سختی بسر میبرد؛ در خطر است.
بینی سهیل عربی مستمر خونریزی دارد؛ اما، ماموارن امنیتی در زندان علیرغم وضعیت خطرناک خونریزی و دردهای مستمر از شکستگی بینی، ماههاست به سهیل اجازه مداوا و عمل جراحی را نمیدهند و با این رفتار ضد انسانی، سهیل عربی را ماههاست زیر شکنجه قرار دادهاند.
در خرداد ماه سال جاری به دستور حاج مرادی رئیس زندان تهران بزرگ، زندانی سیاسی سهیل عربی به زندان دو الف (بند ۲ الف سپاه در زندان اوین) برای بازجویی منتقل شد و در حین بازجویی؛ با ضرب و شتم و شکنجه توسط بازجویان؛ بینی سهیل شکست. وی را به بیمارستان خمینی بردند؛ اما به او اجازه عمل جراحی نداده و به زندان تهران بزرگ بازگرداندند.
شایان یادآوری است که سهیل عربی چندین بار اعتصاب غذا کرده است و بارها به همین خاطر مورد شکنجه و آزار و اذیت وزارت اطلاعات و ماموران آن قرارگرفته است. سهیل عربی چندی پیش در نامهای به دخترش نوشت:
دل قوی دار روژانا! سر میاد زمستون:
تئوکراسی چیست و چرا و چگونه باید با آن مبارزه کرد؟
بشر چه حقوق و وظایفی دارد؟
آرمانشهر را چگونه میتوان ساخت؟
مورد تفتیش عقاید قرار گرفتن چه آسیبهایی به روان میرساند و مجرم کیست؟
آنکه بواقع هست، یعنی که شک میکند، میاندیشد، میپرسد و میجنگد تا ظلم و بیدادگری را نابود کند.
به آنانکه از رشد بشر در هراس بودهاند و منتقد را سرکوب کردهاند؟ نه! این پرسشها برای روژانای من هرگز زود نیست. تو با اطرافیانت فرق داری و فرق دانی بین مبارز و منفعل.
میفهمی مجرم آنانند که در برابر ستمگران تسلیم شدهاند و حتی به حفظ این وضعیت کمک کردهاند. میدانی که برای آزادی باید جنگید تا پشت درهای اوین تا دربهای دو ـ الف، الف یک، ۲۰۹، ۳۵۰ و حتی شکنجهگاه تهران بزرگ حتی تا پای چوبهدار.
دخترم! دردها و رنجها بر هر انسانی تاثیر متفاوت میگذارد. بسیاری بر اثر دردها دچار عقده حقارت شده و خود نیز ستمگر و یا همراه ستمگران شدهاند و بعضی شکست را میپذیرند و تسلیم میشوند. اما انسانها میتوانند در اثر تحمل رنج به قدرتی دست یابند که شکنجهگر را از شکنجهگری خسته کنند و به دیگر مظلومان کمک کنند تا از رنجهایی رهایی یابند.
روزهای دشواری را تحمل کردیم؛ دلم برایت تنگ است و در حسرت چند لحظه در آغوش کشیدنات ماندهام
آنها مرا مجازات میکنند؛ زیرا از اندیشیدن انسانها در هراساند. یک انسان به جرم اندیشیدن شکنجه میشود تا دیگر انسانها از اظهار نظر و انتقاد بپرهیزند؛ اما تو و بسیار از ما در اوج سختیها از آنان که هیچ اندیشهای جز غارت و حفظ قدرت نداشتهاند خوشبخت و خوشحالتریم؛ زیرا بهشت آنجاست که وجدان ما درآسایش باشد.
نسل ما، نسلی که دیگر نخواست نسل سوخته باشد با تمام توان برای آزادی، عدالت و برابری و آباد کردن زادگاهمان جنگید و هزینه داد. یقین دارم تو و هم نسلهایت نیز راه دشوار آزادیخواهی را ادامه خواهید داد و به زودی در سرزمینی آباد و آزاد که هیچکس به جرم اندیشیدن مجازات نشود به زندگی ادامه خواهیم داد و ما روزهای نویی را خواهیم آورد.
دل قوی دار روژانا!
سر میاد زمستون
ژانویه 10
به گزارش خبرگراری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ساعت ۹ امشب مورخ ۱۹ دیماه ۱۳۹۷، نیروهای امنیتی به منزل پدری امیرحسین محمدیفر و ساناز الهیاری رفته و آنها را دستگیر کردند.
امیرحسین محمدیفر و ساناز الهیاری در یک نشریه دانشجویی به نام گام با هم همکاری میکردند اما مشخص نیست تا چه این بازداشت ها مرتبط با این نشریه و همکاری این افراد است؛
امیرحسین محمدی فر، سردبیر و ساناز الهیاری، عضو هیئت تحریریه این نشریه هستند و طی ماههای اخیر در حمایت از کارگران و به ویژه تجمعات اعتراضی کارگران شرکت ملی فولاد اهواز و مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفتتپه در این نشریه مطالبی نوشته بودند.
لازم به یادآوری است که پیشتر نیز در تاریخ ۱۳ آذرماه، عسل محمدی یکی دیگر از اعضای تحریریه این نشریه توسط نیروهای امنیتی و در منزل شخصی در تهران بازداشت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات اهواز منتقل شده بود. وی نهایتا در روز ۱۵ دیماه با قرار وثیقه و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شده بود.
ژانویه 10
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، نصرالله لشنی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین از ۱۶ دیماه در زندان اوین اعلام اعتصاب غذا کرده است.
این زندانی پس از اینکه در سالن ملاقات و در حضور فرزندش مورد بدرفتاری و ضرب و شتم قرار گرفت و همینطور زمانی که رفتار سلیقه ای مسئولین زندان اوین مانع ملاقات او با مادرش شد دست به اعتصاب غذا زد.
آقای لشنی در نامه ای که عینا در ادامه می آید به قصد تنویر افکار عمومی به شرح دلایل و ضرورت اقدام خود به اعتصاب غذا توضیح داده است، این نامه را به نقل از هرانا بخوانید:
“بسم الله الرحمن الرحیم
چرا اعتصاب غذا کردم؟
اعتصاب غذا کردم اما هیچ مطالبه و خواسته ای ندارم، فقط یک روش برای اعتراض به رفتاری است که با مادرم شده است. مادرم شبانه از درود لرستان با مسافت ۴۰۰ کیلومتر راه را می پیماید تا صبح در اوین با فرزندش ملاقات کند.
به سالن ملاقات اما راهش نمی دهند و می گویند پسرت ممنوع الملاقات شده است. می پرسد چرا؟ می گویند: نمی دانیم دستور آقای چهارمحالی رئیس زندان است. مادر تلاش زیادی می کند تا چهارمحالی را پیدا کند و بگوید من از راه درازی آمده ام برای دیدن فرزندم اما درها را به روی من بسته اید. چرا این حق را از من گرفته اید و غیره.
مادر بدون اینکه فرزندش را ببیند و لحظه ای در آغوشش بگیرد باز می گردد. هیچ کدام نمی دانستیم که ممنوع-الملاقات شده ام. خانواده ام هم به من اطلاع ندادند که ارباب اوین مادرم را از دولتسرای خویش رانده است. بعد از چند روز از این ماجرا باخبر شدم. پیگیری کردم و دانستم که شورای انضباطی تشکیل داده اند، بی آنکه به من اجازه حضور و دفاع داده باشند محاکمه و محکومم کرده اند. گفتم حال که خودتان بریده اید و دوخته اید لااقل ابلاغ می کردید که به خانواده ام می گفتم ممنوع الملاقات شده ام که مادرم این همه راه نمی آمد و ناامیدش نمی کردید.
متوجه شدم که من از ۱۵ دی ممنوع الملاقات شده ام و مادرم ۱۲ دی ماه با درهای بسته ی دولتسرای اوین و قهر ارباب این کاخ پوشالین مواجه شده است. باری این اتفاق و رفتاری که با مادرم شده بود مرا به بیان این اعتراض و روش اعتصاب وا داشت. حال نیز نه مطالبه ای دارم و نه شکایت. اعتصاب کردم چون مادر عزیز است و گرامی و باید عزیزش بداریم و برای به جا آوردن حرمت مادری چندروزی اگر دهان بر طعام ببندم کاری عبث نیست.
کودک که بودم مادرم برایمان حکایت ها و داستان ها می گفت. در یکی از قصه هایش پهلوانی بود که برای طی کردن راهی طولانی باید بر سیمرغ سوار می شد و تا رسیدن به مقصد باید غذایش را می داد. در میانه ی راه غذا تمام می شود و پهلوان گوشت ساق پایش را می برد و به سیمرغ می دهد تا بخورد و گرسنه نماند. سیمرغ متوجه این ازخودگذشتگی می شود و آن گوشت را نمی بلعد و در دهانش نگه می دارد و چون به مقصد می رسند گوشت را سر جایش می گذارد و پهلوان را احیا می نماید. سیمرغِ قصۀ مادر برای بزرگداشت مقام پهلوان گرسنگی را تاب آورد، ساق پهلوان را به جایش بازگرداند تا پهلوان ضعیف نشود و غرورش نشکند.
حال من چگونه ستمی را که به مادرم، پهلوان اول همه ی گذرهای زندگی ام، روا داشته اند را تحمل کنم و به رسم اعتراض چند روزی را با گرسنگی سر نکنم. اعتصاب غذا کرده ام تا همچون سیمرغ داستان حرمت و بزرگی پهلوان زندگی ام را که لقمه از دهان خویش برگرفته و در دهان من گذارده و از شیره ی جانش در جانم ریخته نگاه بدارم و با گرسنگی خویش بزرگی و مهرش را قدر گذارم.
اعتصاب غذا کردم تا فرزندم، پاره تنم، سامیارم بیاموزد که حرمت مادرش را نگاه دارد و از جان خویش برای او درگذرد تا به ارباب اوین و اعوان و انصارش هشدار دهم که مادران این خاک حرمت دارند و گرامی اند حتی اگر مادر دشمنتان باشد. حال آنکه ما دشمن شما نیستیم. اگر در زندانیم تنها جرممان این است که تلاش کرده ایم که زندگی بهتری برای فرزندان این خاک که فرزندان شما هم جزو آنند بسازیم. برای اینکه فرزندان ایران امید به آینده ای روشن داشته باشند.
انتظار احترام از شما نداریم، حداقل به خانواده هایمان به مادرانمان بی احترامی نکنید. اعتصاب غذا کردم تا به یاد آورم در فرهنگ ملی و مذهبی ما بزرگ است مقام زن و مادر و بزرگداشتشان واجب است. اعتصاب کردم تا حرمت زنان ایرانی را که سال هاست توسط حکومت های استبدادی شکسته شده است نگاه داشته باشم، اعتصاب کردم تا حرمت مادرانی را نگه دارم که فرزندانشان زندانبان شده اند و دل مادرم را شکسته اند.
نصرالله لشنی – زندان اوین”
لازم به یادآوری است نصرالله لشنی در سال ۹۳ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام به شش سال حبس و دو سال محرومیت از فعالیتهای سیاسی و اجتماعی محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدیدنظر توسط قاضی زرگر نیز تایید شد.
آقای لشنی در تاریخ ۴ خردادماه ۹۵ به همراه همسرش به دایره اجرای احکام زندان اوین مراجعه کرده و جهت تحمل دوران محکومیت ۶ ساله خود بازداشت و به بند عمومی آن زندان منتقل شد..
این فعال ملی مذهبی پیشتر در آستانه انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ بازداشت شده بود، بعد از دو ماه انفرادی و اتمام بازجویی، با قرار وثیقه آزاد شد.
ژانویه 10
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز چهارشنبه ۱۹ دیماه ۹۷، معین محمدی، شهروند بهایی ساکن یزد توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
یک منبع نزدیک به خانواده این شهروند بهایی به گزارشگر هرانا گفت: “صبح امروز معین محمدی شهروند بهایی در زمان خروج از منزل توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد. خانواده او زمانی که متوجه شدند وی به محل کارش نرسیده است پیگیر موضوع شده و پس از چند ساعت متوجه بازداشت وی شدند”.
وی همچنین افزود: “اخیرا نیروهای امنیتی به منزل وی رفته و علاوه بر تفتیش منزل ایشان منزل پدر آقای محمدی را نیز تفتیش کردند؛ در صورتی که حکم بازرسی منزل مربوط به منزل خود معین محمدی بوده است. مامورین پس از تفتیش کامل منازل موبایلها، لپتاپها و تعدادی از کتب و وسایل شخصی را نیر با خود برده بودند.
محمد معینی به همراه همسر و فرزندش
محمد معینی به همراه همسر و فرزندش
گفته میشود این شهروند بهایی در ارتباط با مسائل محیط زیستی فعالیت میکرده با این حال از دلایل بازداشت و محل نگهداری وی تا لحظه تنظیم گزارش اطلاع دقیقی در دست نیست.
هرانا در آبان ماه امسال گزارش مفصلی از فشار بر جامعه بهایی و بازداشت شهروندان باورمند به این آیین منتشر کرده بود. بر اساس این گزارش شهروندان بهایی در شهرهای مختلف کشور از ابتدای امسال تا تاریخ ۲۸ آبان ماه سال جاری با موج جدیدی از فشار و نقض آشکار حقوق بشر روبهرو بودهاند. محروم شدن دست کم ۵۸ تن از دانشجویان بهایی طی کنکور سراسری سال جاری از ادامه تحصیل، اخراج حداقل ۱۱ دانشجوی بهایی در مقاطع مختلف از دانشگاهها، ممانعت از فعالیت اقتصادی و اخراج دستکم ۶ تن از شهروندان بهایی از محل کار شخصی یا شرکتهای خصوصی، احضار و بازداشت ۷۲ تن از شهروندان بهایی توسط نیروهای امنیتی، محکومیت ۲۴ شهروند بهایی به تحمل ۴۶ سال حبس و ۹ سال تبعید، ارائه گسترده محصولات اصطلاحاً فرهنگی و رسانهای در راستای بهاییستیزی، پلمب شدن و تداوم پلمب محل کسب بسیاری از شهروندان بهایی، تخریب قبور و ممانعت از دفن شهروندان بهایی در آرامستانهای بهاییان در شهرهای مختلف تنها قسمتی از افزایش فشار بر شهروندان این جامعه از ابتدای سال جاری تا روز ۲۸ آبانماه بوده است.
شهروندان بهایی در ایران از آزادیهای مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.
بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار نفر بهایی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهاییان را به رسمیت نمیشناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.
ژانویه 10
واحد اطلاعاتی اکونومیست در تازهترین گزارش خود از وضعیت دموکراسی در جهان، ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی را در رتبه ۱۵۰ و در میان کشورهایی با حاکمیت استبدادی قرار داد.
این گزارش که بر اساس پنج مؤلفه: روند انتخاباتی و تکثرگرایی، آزادیهای مدنی، عملکرد میزان مشارکت سیاسی در دولت، و فرهنگ سیاسی بنا شده است، کشورهای جهان را به چهار نوع حکومت طبقهبندی کرده است که شامل دموکراسی کامل، دموکراسی ناقص، رژیم ترکیبی، و رژیم استبدادی است.
بر اساس این گزارش، جمهوری اسلامی با حاکمیت استبدادی حتی در منطقه خاورمیانه نیز دارای یکی از بدترین رتبههای شاخص دموکراسی است.
ژانویه 10
فارس خبر داد که امروز خودروی غلامرضا مزارعی هدف شلیک گلوله قرار گرفته است. در این حمله آسیبی به رئیس کل دادگستری استان کهگیلویه و بویراحمد وارد نشده است.
هنوز مقامهای رسمی درباره این حادثه اظهارنظر نکردهاند و هیچ فرد یا گروهی هم مسئولیت آن را نپذیرفته است.
ژانویه 10
رئیس کل دادگستری استان خراسان رضوی گفته است که جمهوری اسلامی “به نمایندگی از امام زمان و به نمایندگی از خدا در امور مردم دخالت” میکند. به گفته آخوند مظفری، اگر کسی در حکومت اسلامی مجازات شود، از “مجازات اخروی” او کم خواهد شد.
این آخوند جنایتکار که در مراسم “تکریم و معارفه مدیرکل زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی خراسان رضوی” سخن میگفت، افزود: «اگر فردی در زمان طاغوت در زندان بود، حبسش از مجازات اخروی او کم نمیکرد، اما امروز اگر این تحمل کیفر یا قصاص و شلاق و دیگر احکام توسط حکام اسلامی و شرعی انجام میشوند، یکی از آثار اخروی آن برای محکومان این است که این مجازات در آخرت از آنها برداشته میشود.»
این مقام قضایی جمهوری اسلامی همچنین گفت: «تحمل کیفر برای خاطیان در حکومت اسلامی کار معنوی و ذخیره آخرت خواهد بود.»
“تنها یک بند انگشت” فاصله تا خدا
این نخستین بار نیست که مقامهای قضایی خراسان رضوی چنین سخنان مناقشهبرانگیزی میگویند. غلامعلی صادقی، دادستان مشهد نیز اوایل مهرماه گذشته با اشاره به “ورود دادستانی به تمام موضوعات” گفته بود که «اختیارات دادستان از اختیارات خداوند به اندازه یک بند انگشت کمتر است».
نسل جدید دیگر علاقه ای به ما ندارند
اینها در حالیست که به گزارش ایسنا، حجتالاسلام و المسلمین “محسن قرائتی” رئیس ستاد اقامه نماز کشور گفته: بسیاری از افراد نسل جدید دیگر آن گونه که باید علاقهای به ما ندارند و باید مدنظر داشت که ایمان و عمل و صالح باعث محبوبیت افراد میشود لذا باید در رفتار خود تجدید نظر کنیم.