Previous Next

بازداشت های امنیتی در کهگیلویه و بویراحمد


دست‌کم ۲۰ تن در استان کهگیلویه و بویراحمد توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند

خبرگزاری هرانا – طی روزهای گذشته و امروز به دلایل نامعلومی، دست‌کم ۲۰ تن از شهروندان ساکن شهرهای دهدشت، سوق و چرام در استان کهگیلویه و بویراحمد توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی روزهای گذشته و امروز چهارشنبه ۱۱ مهرماه ۱۳۹۷، دست‌کم ۲۰ تن از شهروندان ساکن شهرهای دهدشت، سوق و چرام در استان کهگیلویه و بویراحمد توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده‌اند.

هویت چهار تن از بازداشت شدگان به نام‌های: “علی سینا حیدری”، “زریر هادی پور”، “فرهنگ خورشیدی” و یک معلم ادبیات به نام “بهرام سرخابی (پوربهزاد)” توسط هرانا احراز شده است. هویت سایر بازداشت شدگان کماکان توسط هرانا در دست بررسی است.
نیروهای امنیتی از ارائه حکم بازداشت یا توضیح دلایل این بازداشت ها خودداری کرده اند به همین دلیل علت بازداشت هماهنگ این افراد کماکان در هاله ای از ابهام قرار دارد.

یک منبع محلی مطلع ضمن تایید این خبر به گزارشگر هرانا گفت: “روز دوشنبه ۹ مهرماه ماموران وزارت اطلاعات به منازل تعدادی از شهروندان در شهر چرام رفته و پس از بازرسی منازل، آنها را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند. امروز چهارشنبه نیز ماموران وزارت اطلاعات به خانه‌های چند شهروند دیگر در شهرهای سوق، چرام و دهدشت مراجعه کرده و پس از بازررسی منازل، بدون ارائه حکم بازداشت تعدادی از آنها را بازداشت کردند”.
یکی از شهرندان ساکن شهر دهدشت در این خصوص به هرانا گفت: “هم‌اکنون جو امنیتی در شهرهای دهدشت و شهر چرام برقرار است. ماموران وزارت اطلاعات و نیروهای سپاه و بسیج اقدام به ایجاد چند ایست بازررسی در خیابان‌های اصلی شهر و جاده‌های منتهی به شهرهای سوق، یاسوج، بهبهان و گچساران کرده‌اند. خانواده‌های افراد بازداشت شده که به حدود ۲۰ تن می رسند به نهادهای امنیتی و قضایی منطقه مراجعه کرده‌اند اما هیچ پاسخی به آنها نداده‌اند و گفته‌اند در صورت اطلاع‌رسانی در خصوص بازداشت این افراد تحت پیگرد قرار خواهند گرفت”.

استان کهگیلویه و بویراحمد که در جنوب غربی ایران قرار گرفته دارای ۸ شهرستان است. شهرستان‌های این استان عبارتند از:‌ شهرستان بویراحمد (یاسوج)، شهرستان بهمئی (لیکک)، شهرستان دنا (سی سخت)، شهرستان کهگیلویه (دهدشت)، شهرستان گچساران (دوگنبدان)، شهرستان چرام (چرام)، شهرستان باشت (باشت)، شهرستان لنده (لنده).

رژیم ایران؛ واکنش آمریکا به رای دیوان لاهه


آمریکا حکم دیوان بین المللی لاهه درباره تحریمهای رژیم ایران را بی اساس توصیف کرد.

خبرگزاری فرانسه از لاهه گزارش داد، دیوان بین المللی لاهه روز چهارشنبه به آمریکا توصیه کرد به آن دسته از تحریم های وضع شده علیه رژیم ایران که مربوط به کالاهای با اهداف انسان دوستانه است، پایان دهد.

این در حالیست که دولت آمریکا هرگز صادرات غذا یا دارو را به ایران مشمول مجازات های خود نکرده است.

گزارش قیلی رادیو فرانسه: دیوان بین المللی لاهه، نهاد حقوقی وابسته به سازمان ملل، از دولت آمریکا خواست که نگذارد تحریم هایش علیه رژیم ایران کمک های بشردوستانه به این کشور را تحت تاثیر قرار داده و به خطر بیاندازد.

رژیم ایران در واکنش به خروج آمریکا از برجام و ازسرگیری تحریم های این کشور شکایتی را به دیوان بین المللی لاهه تسلیم کرده و گفته بود که ازسرگیری تحریم های آمریکا به منزلۀ نقض پیمان دوستی دو کشور است که در سال ۱٩۵۵ در زمان حکومت شاه میان ایران و آمریکا امضا شده است.

در واکنش به اقدام رژیم تهران، دولت آمریکا اعلام کرده بود که اولاً مناسبات ایران و آمریکا پس از تأسیس جمهوری اسلامی از مناسباتی دوستانه به مناسباتی خصمانه تغییر ماهیت داده و ثانیاً خود پیمان ۱٩۵۵ صریحاً با رفع اختلافات از طریق شکایت و دادگاه مخالفت کرده است.

فیلم؛ تظاهرات: سید علی نون شب هم نداریم


«سیدعلی نون شب هم نداریم» شعار تظاهرات دستفروشان به جان آمده گلشهر کرج

این دستفروشان که سابقا در بازارچه پونه در گلشهر کرج فعالیت می‌کردند طی حادثه آتش سوزی و از دست دادن غرفه ها به همراه همه دارایی و هست و نیستشان حالا به دستفروشی در خیابان روی آورده اند اما باز هم شهرداری و ماموران انتظامی دست از سر آنها برنمی دارند و مانع بدست آوردن همان قوت لایموتی که با دستفروشی بدست می آورند شده اند که همین باعث شده که دستفروشان محروم و به جان آمد ه دست به تظاهرات اعتراضی زده اند تا شاید فریاد اعتراضشان کارساز شده و حد اقل دست از سرشان بردارند.

صرافی ها از فروش دلار خودداری می كنند


همزمان با فيلتر شدن دهها سايت و كانال كه نرخ هاي ارز و سكه را اعلام مي‌كردند، بقيه سايت‌هاي ارزي هم در جدول نرخ ارزها، دلار را حذف كرده‌اند.

به گفته رسانه های حکومتی، قیمت ارزهای خارجی بویژه دلار با تزریق از سوی بانک مرکزی از روز دوشنبه در بازار تهران نزولی شده است، ولی گزارشهای میدانی نشان می دهد که اغلب صرافي‌ها از فروش ارز خصوصا دلار خودداري مي‌كنند.

ایسنا نوشت: در جریان ریزش قیمت ارز در روزهای گذشته و نگرانی مردم از زیان دیدن از ارزهایی که در مدت گذشته با نرخ‌های متفاوتی خریداری کرده بودند، از دو روز گذشته بازار ارز با ورود برای فروش مواجه شد. اما اغلب صراف‌ها و دلالان حاضر به خرید و فروش ارز با نرخ معقولی نیستند.

این منبع نوشت: در حاليكه اغلب صرافي‌ها از فروش ارز خصوصا دلار خودداري و تعدادي از صرافان فقط به خريد اقدام مي‌كنند، نرخ دلار که یک هفته قبل تا ۱۹ هزار تومان پیش رفته بود بین ۱۳ هزار تا ۱۴ هزار تومان و یورو که تا ۲۲ هزار تومان گران شده بود، حدود ۱۷ هزار تومان معامله می‌شود.

این در حالیست که اغلب کارشناسان معتقدند کاهش قیمت دلار موقتی است و روند آن با نزدیک شدن به دور دوم تحریمهای آمریکا از ماه نوامبر بویژه تحریم نفتی مجددا صعودی خواهد شد.

نقش پرچم آمریکا روی لباس‌ پناهجویان ایرانی


رييس موسسه اینفو پارک، گروه مردم‌نهادی که به پناهجویان کمک می‌کند، می‌گوید که ایرانی‌ها پس از افغان‌ها و پاکستانی‌ها بیشترین متقاضی پناهجویان این روزها در صربستان هستند.

به گزارش بی بی سی، این فعال مدنی می‌گوید: به راحتی می‌شود ایرانی‌ها را تشخیص داد. به گروهی از پناهجوها نگاه می‌کنید و به راحتی متوجه می‌شوید که ایرانی هستند. در مرز مقدونیه بودم و پناهجویان زیادی به خاک صربستان سرازیر بودند. سوریه‌ای ها و افغان‌ها را می‌دیدید و از ظاهرشان معلوم بود که فقیرند اما ناگهان یک گروهی از جوان‌ها را می‌دید که کوله‌پشتی حمل می‌کنند، انگار که رفته باشند به اردوی مدرسه. بعضی‌هاشان پرچم آمریکا روی لباس‌هایشان هست، بعضی‌هاشان گردنبند صلیب انداخته‌اند. نگاه‌شان می‌کنید و به‌ آن‌ها لبخند می‌زنید و آن‌ها هم لبخند شما را با لبخند دیگری پاسخ می‌دهند. معلوم است که ایرانی‌اند.

اعتصابی که لرزه بر اندام حاکمیت انداخت


منصور امان

اعتصاب زحمتکشان جاده؛ همبستگی اقشار مُعترض رمز پیروزی است

اعتصاب قُدرتمند رانندگان کامیون، رژیم فاسد و سُست بنیاد حاکم را به لرزه در آورده است؛ هیچ شاهدی بهتر از تکاپوی آشُفته و مُضحک “نظام” که در بازوی امنیتی و دستگاه قضایی آن تمرکُز یافته، بُهت و هراس حُکومت را از مُقاومت این بخش از جامعه مُستند نمی کند.

۹ روز پس از آغاز اعتصاب سراسری، تاثیرات اقتصادی آن بر دیگر بخشهای مُرتبط همچون بازار، صنایع، انرژی و حمل و نقل شهری و جاده ای در حال آشکار شدن است. مُهمترین گُذرگاه های ورود کالا تعطیل شده اند، چرخ صنایع بُزُرگ بر اثر نرسیدن مواد اولیه و سوخت یا انباشته شدن تولیدات مُتوقف گردیده، صف خودروها در برابر پُمپ بنزینها طولانی تر و قفسه فروشگاه ها هر روز خالی تر می شود. همزمان، این فرآیند دستگاه اداری حُکومت را زیر ضرب برده و فشار تحمُل ناپذیری را به طور روزانه مُتوجه آن کرده است.

زاویه سهمگین تر اعتصاب اما تاثیرات اجتماعی آن است. جامعه ایران در تب و تاب تحوُل بسر می برد و تمام زوایای زندگی صنفی و روزمره اش در جوششی اعتراضی به تحرُک درآمده است. در این بستر که هر روز امواج مُقاومت و مُبارزه بخشهای بیشتری از جامعه در آن روان می گردد، هر حرکت بُزُرگ یا کوچک اعتراضی، نیروی دوچندانی است که بخشهای ساکن را به تحرُک وامی دارد، به بخشهای فعال اعتماد به نفس می دهد و بدینگونه روند سیال موجود را شتاب بیشتری می بخشد.

از سوی دیگر، حُکومت با به میدان آوردن تُفنگ و پُلیس، دادگاه و دژخیم برای سرکوبی خواسته های جامعه و به مُوازات آن با تصویب آیین نامه ها و قوانینی برای رویارویی با مُعترضان و حفظ وضع ناعادلانه و ستمگرانه موجود، به روشنی ارتباطی که بین خواستهای اقتصادی با سیاست حاکم وجود دارد را به تماشای همگانی گذاشته است. این رویکرد خواست و عمل اقتصادی را به خواست و عمل سیاسی مُتحول ساخته و نیروی اعتصابی و مُعترض را به سطح یک قُدرت سیاسی در توازُن و کشمکش بین “بالا” و “پایین” فراز داده است.

مفهوم دیگر این کنش مُتقابل، شتاب یافتن چرخه رویارویی در هر دو سوی میدان است؛ حُکومت با شدت بیشتری به سرکوبی اقشار مُعترض می پردازد و نیروی سیاسی و پُلیسی بیشتری را وارد میدان می کند و در سوی دیگر نیز گُستره اعتراضات پهناورتر می شود، وزن سیاسی مُطالبات سنگین تر شده و حاکمیت به گونه بی واسطه ای آماج حمله قرار می گیرد.

تفاوُت بین این دو نیروی مُتخاصم در آن است که در حالی که ظرفیت اقتصادی، سیاسی و روانی “نظام” محدود است – و این را رانندگان و کامیونداران در روزهای اخیر به نمایش گذاشته اند -، مرزهای گُنجایش مُقاومت و مُبارزه جامعه نه فقط حیات اقتصادی کشور، بلکه بیش از آن فضای تنفُسی حُکومت، رهبران، پایوران، وابستگان و مُزدوران آن را درمی نوردد.

مسیر عینیت یافتن و به کار افتادن این توانایی بالقوه، همبستگی اقشار مُعترض و کوشش یکپارچه آنها است. انتهای پیروز این مُبارزه و به کُرسی نشانده شدن خواست و اراده ای که آن را به پیش می راند، در گرو رزم مُشترک و پیوند مُبارزاتی همه نیروهای اجتماعی، اقشار و طبقاتی است که جان به لب شده اند و در جُستُجوی راه حل به میدان آمده اند.

پاسُخ حُکومت به مُطالبات رانندگان و کامیونداران دستگیری بیش از صد تن از زحمتکشان جاده، تهدید به اعدام اعتصابیون و وحشت پراکنی بوده است. این راه حل نهایی “نظام” نه فقط برای مُشکلات و سختیهای این قشر، بلکه برای تمامی بخشهای جامعه ای است که پنجه اُستُخوانی بی عدالتی و بُحران اقتصادی حُکومت گلویش را می فشارد.

مردُم مُعترض از هر صنف و قشر نه فقط در آماج قهر و کینه حُکومت قرار گرفتن، بلکه فراتر از آن، در چگونگی رقم خوردن آینده و لمس زندگی بهتر و انسانی تر سرنوشت مُشترکی دارند. اکنون هنگام آن رسیده که این پیوند در صحنه زندگی به میدان مُبارزه نیز پا بگذارد و در پُشتیبانی رزمنده از زحمتکشان جاده مُتجلی شود.

توقیف دارایی وزارت اطلاعات ملاها در فرانسه


فرانسه روز سه شنبه از توقیف دارایی وزارت اطلاعات رژیم ایران خبر داد.

وزارت خارجه فرانسه اعلام کرد دارایی‌های متعلق به دو تبعه ایرانی و وزارت اطلاعات رژیم ایران را مسدود می‌کند.

گفته می‌شود یکی از دو این نفر، اسدالله اسدی (دیپلمات تروریست جمهوری اسلامی) است که ماه ژوئیه به اتهام برنامه‌ریزی برای بمب‌گذاری در نشست مجاهدین خلق در پاریس دستگیر شد.

پیش از این دولت فرانسه از دیپلمات های خود خواسته بود از سفر به ایران خودداری کنند.

فرانسه همچنین از تعیین سفیر جدید در تهران خودداری کرده بود تا زمانی که رژیم ایران در مورد بمب‌گذاری در پاریس توضیح بدهد.

این در حالیست که دادگاهی در آلمان روز دوشنبه با استرداد یک دیپلمات رژیم ایران به بلژیک که به اتهام دست داشتن در اقدامی تروریستی در آلمان دستگیر شده، موافقت کرده است.

اسدالله اسدی، دیپلمات‌ ارشد سفارت رژیم ایران در اتریش، به ظن حمل مواد منفجره و طراحی حمله تروریستی علیه نشست مجاهدین خلق در پاریس، در ایالت باواریا در آلمان بازداشت شده بود.

دادستانی فدرال آلمان این فرد را رسما به فعالیت به عنوان جاسوس خارجی و توطئه برای قتل متهم کرده است.

پلیس بلژیک در همین رابطه یک زوج ایرانی را بازداشت کرده است.

به نوشته هفته‌نامه “اشپیگل”، این دو نفر سال‌ها با دستگاه اطلاعاتی رژیم ایران همکاری می‌کرده‌اند.

ناشر: چاره‌ای ندارم جز به تعطیلی فکر کردن

یک ناشر افغانستانی فعال در ایران می‌گوید، چاره‌ای ندارد جز این‌که به تعطیلی فکر کند.

به گزارش ایسنا، محمدابراهیم شریعتی – مدیر انتشارات عرفاناظهار کرد: ناشران افغانستانی حدود ۶۰۰ کارتن کتاب از بازار ایران تهیه کرده‌اند، قرار بود این کتاب‌ها که بیشترشان دانشگاهی است، در اواسط یا حداقل اواخر شهریورماه به افغانستان برسد اما متأسفانه حدود یک‌ ماه است که در گمرکات ایران و افغانستان گیر کرده‌ و به موقع به افغانستان نرسیده‌اند. ترم دانشگاه هم مدت ۲۰ روز است که شروع شده اما مشکل کتاب‌ها لاینحل مانده است. زمانی هم که پیگیری می‌کنیم، امروز و فردا می‌کنند. او درباره دلیل این موضوع گفت: ظاهرا آن‌طور که شرکت‌های باربری می‌گویند، دولت جمهوری اسلامی ایران گفته است که کتاب‌ها باید بازرسی و بازبینی شود؛ این در صورتی است که کتاب‌هایی که از ایران خریداری می‌شوند، علاوه بر این‌که مجوز انتشار و مجوز خروج از صحافی را دارند، برای‌شان مجوز خروج از کشور هم می‌گیریم.

او گفت: در طول این ۲۰ سال معمولا هر وقت می‌خواستیم به افغانستان کتاب بفرستیم، ابتدا عناوین، تعداد و مبلغ کتاب‌ها را در یک لیست مشخص می‌کردیم، سپس به وزارت ارشاد می‌فرستادیم و این وزارتخانه برای گمرک دوغارون یا تایباد مجوز خروج صادر می‌کرد. در افغانستان هم قبلا این‌طور نبود که بگویند برای کالاها به صورت جداگانه اظهار بنویسید، معمولا یک کانتینر بار می‌کردند که شامل کتاب، آهن، سیمان و لوازم خانگی می‌شد، می‌گفتند ۱۰ میلیون کالا در این ماشین است، اما الان دولت افغانستان هم این مشکل را بار آورده و می‌گوید هر کالایی که می‌فرستید، اظهار کنید. این مشکل اظهار کردن باعث شده یک ماه کامل کتاب‌ها گیر بماند، در حالی که فصل درس شروع شده و دانشجویان در افغانستان با مشکل کتاب روبه‌رو هستند.

شریعتی افزود: در طول این ۲۰ سال هروقت مشکل سیاسی و امنیتی پیش آمده، ابتدا بر روی کتاب تأثیر گذاشته است. ما ناشران بسیار بسیار دچار مشکل و گرفتاری هستیم. کتاب ما اگر به موقع نرسد طبعا در بازپرداخت پول آن دچار مشکل می‌شویم یا اگر نقدی خریده باشیم و نتوانیم کتاب‌ها را به موقع بفروشیم ارزش پول‌مان از بین می‌رود. نه دولت افغانستان و نه دولت ایران به داد ما نمی‌رسند، البته باز دولت جمهوری اسلامی نسبت به افغانستان بهتر است.

او در ادامه بیان کرد: کتاب‌هایی که از افغانستان به ایران می‌آید، بسیار محدود است؛ فقط در ایام نمایشگاه کتاب و شرایط خاص. اما از آن طرف هم مشکل وجود دارد؛ مثلا در ایام سی و یکمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، کتاب‌های اتحادیه تعاونی ناشران افغانستان به موقع ترخیص نشد؛ کتاب‌های بندگان خدا روز هشتم یا نهم نمایشگاه ترخیص شد و دو روز بعد نمایشگاه تعطیل شد و آن‌ها با هزار بدبختی کتاب‌های‌شان را برگرداندند.

این فعال حوزه نشر خاطرنشان کرد: از طرف ایران به افغانستان کتاب به فراوانی می‌رفت. تا یک ماه پیش هم کتاب‌های‌مان را می‌فرستادیم، با وجود این‌که این‌ کار بسیار هزینه‌بر است. فرض کنید ۲۰ تن کتاب در اوایل امسال از تهران به کابل حدود پنج – شش‌هزار دلار هزینه داشت ولی الان ۲۵ تن کتاب از تهران به کابل بیش از ۱۸ هزار دلار کرایه دارد.این را هم در نظر داشته باشید که اوایل برج دوم، دلار ۳۸۰۰ تا ۴۵۰۰ تومان بود اما حالا دلار تا ۱۸ هزار تومان و ۲۰ هزار تومان هم رسیده است. بالاترین هزینه ما، هزینه حمل و نقل کتاب است و این‌که کتاب به موقع به افغانستان نمی‌رسد.

معمولا من کتاب را شش‌ماهه می‌خرم و چک شش‌ماهه می‌دهم اما زمانی که سه ماه از این مدت را در کمرگ می‌ماند و نمی‌توانم کتاب را به‌موقع در افغانستان توزیع کنم و بفروشم، در ایران دچار مشکل می‌شوم؛ چکم برگشت می‌خورد و مجبور می‌شوم جنس و کالای دیگرم را با نصف قیمت بفروشم تا بتوانم چکم را پاس کنم که گرفتار دادگاه و پاسگاه نشوم.او درباره این‌که پیشنهادی برای کاهش هزینه‌های ارسال کتاب به دولت افغانستان یا ایران نداده‌ است، گفت: ۱۸ سال آزگار این موضوع به شکل‌های مختلف مطرح می‌شود، نامه‌نگاری‌هایی انجام شده است. از طرف ایران تا جایی مشکل حل شده است؛ وزارت ارشاد در ظرف یکی‌ – دو روز مجوز خروج کتاب‌ها را می‌دهد. دولت ایران همکاری زیادی دارد، اما از طرف افغانستان مشکل وجود دارد.

ما بارها به دولت افغانستان پیشنهاد دادیم که ورود کتاب به این کشور را تسهیل کند و ورود کتاب را یا وزارت فرهنگ به عهده بگیرد و یا این‌که به اتحادیه تعاونی ناشران افغانستان واگذار کند. زمانی که کتاب‌ها لیست می‌شود و وزارت ارشاد ایران مجوز صادر می‌کند، وزارت فرهنگ افغانستان هم به همان لیست مجوز بدهد، کتاب‌ها را بررسی کند، اگر به منافع ملی‌اش برمی‌خورد اجازه ندهد و یا نگذارد کتابی که به تضاد بین اقوام و مذاهب منجر می‌شود وارد این کشور شود. ما اصلا نمی‌گوییم کتاب‌ها را بررسی نکند، اما این موضوع نباید زمان‌بر باشد، نباید کتاب‌ها چند ماه در گمرک بماند.شریعتی افزود: اگر افغانستان به فکر فرهنگ این مملکت است، باید بعد از ۱۸ سال به‌جد این مشکل را حل کند. احتمال دارد دو ماه دیگر من هم تعطیل کنم یا چهار ماه دیگر همکار دیگر من تعطیل کند و به دنبال کار دیگری برود.

او ادامه داد: مشکل فرهنگ و کتاب در افغانستان کی حل می‌شود؟ چه زمانی به این فکر می‌افتند که این مملکت به کتاب نیاز دارد؟ ما نمی‌توانیم نیاز مملکت را برآورده کنیم زیرا از نظر تألیف و ترجمه دچار مشکل هستیم، این دو مقوله به آسانی‌ در افغانستان قابل حل نیست. شاید بتوانیم چاپخانه و کاغذ بخریم و کارمند از هند و پاکستان بیاوریم که کتاب چاپ کنند اما کدام کتاب را برای‌مان چاپ کنند؟ اگر کتاب ایرانی را ببریم در آن‌جا افست کنیم که دزدی است و از نظر من کار مذموم، غیراخلاقی و غیرانسانی است. اگر می‌خواهند مانند ناشر حرفه‌ای عمل کنیم باید دولت ما از ما حمایت کند. فکرش را بکنید، دولت افغانستان همه حرفه‌ها را به رسمیت می‌شناسد الا نشر را؛ نه مجوز درست می‌دهد، نه وام به ناشر تعقل می‌گیرد و نه از مالیات معاف می‌شود در صورتی که در دولت کمونیست‌ها این صنف از این‌ها معاف بود.

او سپس تأکید کرد: مملکتی که می‌خواهد رشد کند، راه تعالی را بپیماید و از این وضعیت بحران‌زده خلاص شود مجبور است به فرهنگ، کتاب و دانش توجه کند. آیا دانشگاه بدون کتاب ممکن است؟ نه. پس باید راه‌حلش را به وجود بیاورد تا زمانی که ما کتاب‌مان را بار می‌کنیم، دولت افغانستان همان مجوز وزارت ارشاد ایران را بررسی کند و با کارتن‌ها تطبیق بدهد. از صد کارتن بگوید ۱۰ تایش را باز کنند؛ اگر همان عناوین موجود است، کتاب‌ها را آزاد کنند، نه این که همه کارتن‌ها را باز کنند، نیرو و امکانات می‌خواهد تا کارتن‌ها دوباره بسته‌بندی شوند. نمی‌شود که کتاب‌ها را مانند آجر روی هم چید و برد؛ کتاب از بین می رود. اما در افغانستان گوش شنوا وجود ندارد و از طرفی اراده‌ای هم برای حل این موضوع نیست.

مدیر انتشارات عرفان در ادامه خاطرنشان کرد: من در طول ۱۸-۲۰ سال بارها این مسئله را با وزارت فرهنگ و معاون دوم ریاست جمهوری افغانستان مطرح کرده‌ام که آمدن کتاب درسی از ایران به افغانستان چه مشکلی دارد؟ اگر مشکل دارند، مشکلش را حل کنند. در افغانستان امکانات تولید کتاب وجود ندارد. خیلی از دوستان و دولتمردان از ما ایراد می‌گیرند که بیاید در افغانستان کتاب تولید کنید، اما با کدام مولف و مترجم؟ مشکل اصلی این است که مولف و مترجم نداریم یا اگر داریم تعداشان کم است و پاسخ‌گوی نیاز جامعه افغانستان نیست، به‌ویژه کتاب‌های دانشگاهی.

وی گفت: اگر هم بخواهیم از کشورهای دیگر و به زبان‌های انگلیسی، آلمانی، روسی و فرانسوی کتاب وارد کنیم به درد مردم، دانش‌آموزان و دانشجویان افغانستان نمی‌خورد. با توجه به این‌که زبان فارسی در ایران و افغانستان یکسان است و بهترین راه‌مان برای تأمین نیاز جامعه افغانستان و سرفصل‌های دانشگاهی، بازار کتاب ایران است اما متأسفانه این‌جا درگیر هستیم. ما همیشه سوختیم و عذاب دیدیم؛ یا کتاب به موقع نمی‌رسد یا خراب می‌شود و مشکلات دیگر. ناشر بدبخت خسارت می‌بیند. در طول ۲۰ سال همیشه سوختیم و ساختیم.او همچنین درباره وضعیت انتشارات عرفان با توجه به گرانی ارز و مشکلات کاغذ، گفت: انتشارات عرفان، هم در ایران کتاب چاپ می‌کند و هم از بازار ایران کتاب تهیه می‌کند و به افغانستان می‌فرستد. ما از نیمه دوم سال ۱۳۹۴ به بعد دچار مشکل شدیم.

او می گوید: در واقع سیلی که به عنوان مهاجر به سمت اروپا راه افتاد باعث شد اکثر دانش‌آموزان و دانشجویان افغانستانی که از ۲۰۰۱ به بعد درس خوانده بودند، به صورت ناگهانی افغانستان را ترک کنند. با رفتن آن‌ها ما تقریبا یک میلیون جمعیت کتاب‌خوان را که برای‌شان کتاب تهیه می‌کردیم، از دست دادیم و نتوانستیم کتاب‌های‌مان را بفروشیم. عامه مردم افغانستان هم کتاب عمومی می‌خواهند. بعد از سال ۲۰۱۴ که نیروهای آمریکایی و غربی افغانستان را ترک کردند، اوضاع اقتصادی افغانستان بسیار به‌هم ریخت، مسائل سیاسی و امنیتی و کشمکش‌های گوناگون در افغانستان رونما شد و با رونما شدن این مشکلات اولین چیزی که ضرر کرد کتاب بود، زیرا مردم سعی می‌کنند نان و غذا بخرند نه کتاب.

وی گفت: ما از این دوران با سختی و ناملایمات جدی روبه‌رو هستیم اما ادامه داده‌ایم و هنوز هم کتاب چاپ می‌کنیم اما کارمان بسیار محدود شده است، گواهی این موضوع این است که ما قبلا در سال پنج – شش کتاب چاپ می‌کردیم اما حالا قادر به تأمین اجازه دفترمان در تهران نیستیم، چه رسد به این‌که سود کنیم و بتوانیم در جای دیگر هزینه کنیم و زندگی‌مان را بگذرانیم.محمدابراهیم شریعتی در ادامه اظهار کرد: مشکل دومی که امسال برای ما رونما شد، مشکلات ارز و گرانی کاغذ بود. فرض کنید فیلم و زینک در اوایل برج دوم تا اوایل برج سوم ۱۸ هزار تومان بود اما حالا زینک خام آن شده ۳۶-۴۰ هزار تومان. کاغذ اوایل اردیبهشت بندی ۷۰ تومان تا ۸۰ هزار تومان بود اما الان ۱۸۰ هزار تومان شده است.

او گفت: مانده‌ایم کتاب ۲۲۰ صفحه‌ای را که ۱۲-۱۴ هزار تومان قیمت می‌گذاشتیم، الان چگونه ۴۰ هزارتومان قیمت بگذاریم؟ اصلا با این قیمت کتاب را به چه کسی می‌توانیم بفروشیم؟ متأسفانه بازار کتاب، بازار آشفته، سخت و مشکلی شده است و نمی‌دانیم با این گرفتاری و مشکلات تا کی می‌توانیم ادامه بدهیم؛ آیا اصلا می‌توانیم ادامه دهیم یا نه؟او در پاسخ به این‌که آیا به تعطیل کردن نشر هم فکر می‌کند، گفت: توانایی پرداخت اجاره دفترم را ندارم؛ حتما باید فکر کنم، اگر من فکر نکنم صاحب دفترم به من می‌گوید تخلیه کن. من باید بتوانم کتاب چاپ کنم که از طریق فروش آن خرج زندگی و اجاره خانه‌ام را تأمین کنم. صاحب دفتر و خانه یکی – دو روز مراعات مرا می‌کنند، روز سوم اجاره می‌خواهند.

وی گفت: با این‌که من ۲۷ سال است کار نشر می‌کنم، محل انتشارات عرفان اجاره است، چون من افغانستانی بودم و تابعیت ایرانی نداشتم به من وام تعلق نگرفت. در آن سال‌های طلایی که به ناشران وام می‌دادند، چون سند به نام من نبود، نتوانستم از وام استفاده کنم و حداقل دفتر را بخرم که بگویم این دفتر برای من است و موسسه قائم به این دفتر. حدود ۳۰۰ عنوان کتاب دارم که این عنوان کتاب‌ها برای ۱۰۰ سال دیگر افغانستان قابل مصرف است و در این ۱۰۰ سال به سختی می‌توان جایگزینی برای آن‌ها پیدا کرد. من نمی‌توانم اجاره دفتر، پول آب و برق، پول اینترنت و کارمند دفتر را بدهم. از طرف دیگر اداره مالیات و بیمه به من فشار می‌آورند. من خودم به عنوان صاحب انتشارات نمی‌توانم بیمه بشوم اما به من می‌گویند باید کارگرت را بیمه کنی.

او در ادامه تأکید کرد: اداره مالیات، مالیات بر حقوق از من می‌خواهد در حالی که طبق قانون جمهوری اسلامی کسی که زیر یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان حقوق می‌گیرد، از مالیات معاف است. اما چون افغانستانی‌ام از من مالیات می‌گیرند و فشار می‌آورند که پول کارمندانت را باید به دلار پرداخت کنی؛ اصلا چنین چیزی برایم ممکن نیست. اگر فشارها زیاد باشد به تعطیلی فکر می‌کنم. تا الان هم هرچه کار کرده‌ام امیدوارم خدای تبارک و تعالی قبول کند و به عنوان یک امر خیر در پرونده من ثبت کند و تا جایی که ممکن بوده برای زبان و ادب پارسی و این حوزه تمدنی کار کرده‌ام. زمانی که دیگر ممکن نیست مجبورم تعطیل کنم و غیر از تعطیلی راهی برایم نمی‌ماند.

این ناشر افغانستانی سپس بیان کرد: در ظرف ۲۰ سال گذشته برایم امکاناتی برای مهاجرت فراهم شده بود و می‌توانستم به اروپا بروم و پناهندگی و تابعیت اروپایی بگیرم یا اصلا به ترکیه و لبنان بروم، اما جایی نرفتم. خودم و خانواده‌ام را از این امکانات محروم کردم، در تهران ماندم و مقاومت کردم تا عمرم را پای کتاب بگذارم، اما تا کی و با چه قیمتی؟ قیمت اولاد و جانی که رویش گذاشتیم؟ الان نمی‌توانم هزینه تحصیل بچه‌ام را در دانشگاه شهید بهشتی تأمین کنم، برای این‌که خیلی زیاد است.

من مجبورم فکر دیگری بکنم و راهی بسنجم که از گرفتاری‌ها خلاص شوم. او در پایان گفت: امیدوارم روزی روزگاری کار نشر به مراتب بهتر شود و کتاب رونق پیدا کند و دولتمردان هر دو کشور ایران و افغانستان این فرصت را از دست ندهند، فرصتی که ما به وجود آوردیم و دنبالش کردیم. امیدوارم نگذارند تجربه‌ای که به قیمت عمرمان تمام شده است روزی منجر به شکست شود.

بازهم اقدام به خودسوزی در مقابل شهرداری

ایسنا: فرد جوانی لحظاتی پیش با ریختن بنزین روی خود قصد داشت مقابل ساختمان شورای شهر تهران، دست به خودسوزی بزند اما با دخالت به موقع آتش نشانان مستقر در ساختمان شورای اسلامی شهر تهران این فرد موفق به خودسوزی نشد.

این فرد در حال حاضر به دفتر یگان حفاظت شهرداری تهران منتقل شده است.

هنوز علت و انگیزه این فرد مشخص نیست.ماه گذشته نیز فردی در مقابل شهرداری تهران اقدام به خودسوزی کرده بود که بعد از چند روز در بیماستان به علت عمق جراحت و سو ختگی درگذشت.

تمدید قرار بازداشت موقت نویسنده و طنزنویس


خبرگزاری هرانا – قرار بازداشت موقت کیومرث مرزبان، نویسنده و طنزنویس که در تاریخ ۴ شهریورماه توسط نیروهای اطلاعات سپاه در منزل خود بازداشت شده بود، به مدت یک ماه دیگر تمدید شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، قرار بازداشت موقت کیومرث مرزبان، نویسنده و طنزنویس به مدت یک ماه دیگر تمدید شده است.

یک منبع مطلع ضمن تائید این خبر به گزارشگر هرانا گفت: “قرار بازداشت کیومرث مرزبان در حالی یک ماه دیگر تمدید شد که خانواده وی علیرغم پیگیری‌های مکرر طی این مدت موفق به ملاقات با وی نشده‌اند و پس از گذشت ۳۷ روز از زمان بازداشت کماکان تفهیم اتهام نشده است”.
هرانا پیشتر در گزارشی از بازداشت این نویسنده و طنزنویس در تاریخ ۴ شهریورماه توسط نیروهای اطلاعات سپاه خبر داده بود. هنگام بازداشت ماموران وسایل شخصی از جمله لپ‌تاپ، موبایل و بسیاری از وسایل شخصی وی را نیز ضبط کرده‌ بودند.

کیومرث مرزبان سال گذشته برای ملاقات با مادربزرگ بیمارش به ایران بازگشته و اکنون پس از گذشت یک سال در شعبه اول بازپرسی اوین پرونده‌ای باز شده است.

از دلایل بازداشت آقای مرزبان تاکنون اطلاعی در دست نیست. با این حال پیش‌تر یکی از سایت‌های خبری نزدیک به حکومت پس از بازداشت وی اتهاماتی را علیه این نویسنده عنوان کرد. درحالی که کیومرث مرزبان گفته که هرگز به آمریکا سفر نکرده است این سایت اتهام “شبکه سازی در ایران” پس از عقد قراردادی با آمریکا را علیه وی مطرح کرده بود.
این سایت خبری همچنین مدعی شده بود که آقای مرزبان با هدف ایجاد موج‌های احساسی، التهاب فکری و ایجاد شکاف اجتماعی در بدنه جامعه از طریق برگزاری کلاس‌های هنری وارد ایران شده است.

در تاریخ ۲۹ شهریورماه نیز سازمان دیده‌بان حقوق بشر نیز در یادداشتی از بازداشت این نویسنده خبر داد و گفت که وی اجازه ملاقات با خانواده‌اش را نداشته است.

لازم به ذکر است، کیومرث مرزبان فعالیت حرفه‌ای خود را از سال ۱۳۸۴ با فیلم‌سازی آغاز کرده و تا سال ۱۳۸۸ هشت فیلم کوتاه ساخت. وی در سال ۸۸ ایران را به مقصد مالزی ترک کرد و کمی بعد اولین پادکست فارسی زبان و طنز ایرانی در فیسبوک به نام “رادیو سنگتاب” را راه‌اندازی کرد.

از جمله آثار این نویسنده و طنزنویس می‌توان به کتاب‌های “خام بدم پخته شدم بلکه پسندیده شدم” و “عزیز جان” اشاره کرد.