Previous Next

واکنش رژیم تهران به اتهام جدید آمریکا


دولت آمریکا حکومت ایران را به نقض معاهده بین‌المللی درباره سلاح‌های شیمیایی متهم کرده است. به گفته نماینده آمریکا، رژیم ایران همه توانمندی‌های خود در زمینه سلاح‌های شیمیایی را اعلام نکرده است.

این دیپلمات آمریکايی همچنین گفته که رژیم ایران در جهت توسعه سلاح‌های تهاجمی شیمیایی تلاش می‌کند؛ سلاح هایی که بر روی سیستم اعصاب مرکزی اثر می‌گذارند و بسیار کشنده هستند.

به گزارش رادیو فرانسه، اتهام جدید واشنگتن در مورد توانمندی‌های تسلیحات شیمیایی تهران، در چهارچوب فشارهای فزاینده آمریکا بر روی حکومت ایران تبیین می‌شود؛ فشارهایی که با خروج آمریکا از توافق هسته ای و بازگشت تحریم‌های گسترده بیش از پیش افزایش یافته است.

سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی در واکنش به اتهام جدید آمریکا گفت: آمریکا این گونه اتهامات نادرست را صرفا برای انحراف افکار عمومی جامعه بین المللی از نقض تعهدات و حمایت های مکرر خود از گروه های تروریستی مطرح می کند.

فیلم؛ بغض کارگر ایرانی: لعنت به این زندگی

این صدای اسماعیل بخشی یکی از نمایندگان کارگران نیشکر هفت تپه است که در اعتراضات اخیر بازداشت شده….بغض این مرد آسمان را تکان می‌ دهد اما غیرت آیت الله ها را نه!

نرخ بیکاری جوانان تحصیلکرده تا ۶۰ درصد

افزایش نرخ بیکاری جوانان تحصیلکرده تا ۶۰ درصد

بر اساس گزارش کمیسیون ویژه حمایت از تولید ملی و نظارت بر اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی جهت کنترل بیکاری و اشتغال‌زایی، وضع بازار کار چنان نامناسب است که نرخ بیکاری جوانان تحصیلکرده به ۵۰ تا ۶۳ درصد رسیده و نرخ بیکاری زنان جوان تحصیلکرده در استان‌ها به ۷۸ درصد هم می‌رسد. این کمیسیون در جلسه چهارشنبه ۳۰ آبان مجلس گزارش مفصلی از وضع شاغلان و بیکاران و بحران بیکاری در دولت حسن روحانی ارائه داد.

مطابق گزارش این کمیسیون که نرخ بیکاری جوانان تحصیلکرده را بررسی کرده است، در سال‌های ۸۴ تا ۹۵ تنها ۴۷ درصد از شاغلان بیمه بودند. همچنین ۶۱ درصد از سرپرستان خانوارهای فقیر در بخش خصوصی اشتغال داشتند، ۱۴/۲۵ درصد به عنوان کارکنان مستقل در بخش کشاورزی و ۱۸/۷۳ درصد به عنوان کارکن مستقل در بخش غیر کشاورزی مشغول به کار بودند. بر اساس این گزارش شمار زیادی از کارگران شاغل در کارگاه‌های صنعتی زیر خط فقر و با دستمزد پایین مشغول به کارند. آنها به لحاظ میزان درآمد تفاوت قابل توجهی با بیکاران ندارند.

آماری از بیکاری در دست نیست
یکی از مواردی که در گزارش کمیسیون ویژه حمایت از تولید ملی و نظارت بر اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی بر آن تأکید شده، نرخ پایین مشارکت زنان در ایران است. بر اساس این گزارش یکی از دلایل عدم مشارکت مشارکت زنان در بازار کار عدم تناسب شغل‌های موجود در استان‌های مختلف برای اشتغال زنان است.

همچنین زنان به دلیل رویکرد قانون مدنی در مسئولیت اقتصادی مردان در خانوار و مواجه شدن با نرخ‌های بالای بیکاری انگیزه پایینی برای جستجوی شغل و مشارکت در بازار کار دارند. در این گزارش گفته شده که در سال‌های ۸۴ تا ۹۳ اقتصاد ایران از نظر اشتغال‌زایی عملکرد نامطلوبی داشته است. کمیسیون ویژه حمایت از تولید ملی و نظارت بر اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی پیش‌بینی کرده که در سال‌های آینده و با نزدیک شدن گروه‌های سنی ۳۰ تا ۳۹ سال فعلی به سن بازنشستگی، بحران صندوق‌های بازنشستگی ژرف‌تر شود. طبق این گزارش نرخ بیکاری جوانان تحصیلکرده بین ۵۰ تا ۶۳ درصد است که نرخ بیکاری زنان جوان تحصیلکرده در استان‌ها به ۷۸ درصد هم می‌رسد.

خودکشی یک دختر ۹ ساله در تهران

خبرگزاری هرانا – روز گذشته، یک دختر ۹ ساله تحت تاثیر یک فیلم هندی در شهرک رضویه خاوران تهران اقدام به خودکشی کرد و با حلق‌آویز کردن خود جانش را از دست داد. سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی‌های سالانه بیش از ۷ درصد از سوی پزشکی قانونی اعلام شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، دختر ۹ ساله تحت تاثیر یک فیلم هندی در شهرک رضویه خاوران خود را دار زد.

ساعت ۷ عصر چهارشنبه ۳۰ آبان ماه ۱۳۹۷، ماموران پلیس تهران در جریان مرگ تلخ دختر ۹ ساله‌ای در شهرک رضویه منطقه خاوران قرار گرفتند.

ماموران با حضور در شهرک رضویه با جسد حلق آویز شده دختر ۹ ساله‌ در خانه‌شان روبرو شدند.

بدین ترتیب تیمی از ماموران پلیس تهران برای تحقیقات وارد عمل شدند و در این مرحله مشخص شد که دختر ۹ ساله پس از دیدن یک فیلم هندی که قهرمان آن بعد از دار زدن خودش زنده شده بود تحت تاثیر قرار گرفته و با توجه به رفتار قهرمان فیلم هندی دست به حلق‌آویز زدن خودش زده است.

بنا به این گزارش، دختر ۹ ساله که تحت تاثیر فیلم هندی در شهرک رضویه خاوران به زندگی خود پایان داده است جسدش به دستور بازپرس پرونده به پزشکی قانونی منتقل شد.

سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی‌های سالانه بیش از ۷ درصد از سوی پزشکی قانونی اعلام شده است.

گزارشی از چهار خودکشی در فریدونکنار

خبرگزاری هرانا – رئیس بیمارستان امام خمینی فریدونکنار گفت که طی ماه جاری ۴ نفر در شهرستان فریدونکنار خودکشی کردند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایرنا، دختر ۲۳ ساله بجنوردی شب گذشته با مصرف قرص برنج در سواحل شهرستان فریدونکنار به زندگی خود پایان داد.

رئیس بیمارستان امام خمینی فریدونکنار درباره این خودکشی گفت: “این دختر ۲۳ ساله ساعت یک و نیم بامداد امروز (چهارشنبه) با اورژانس شهرستان تماس گرفته و از مصرف قرص برنج خبر کرد”.

سید محمد حسن ساتری افزود: “با انتقال این دختر جوان به بیمارستان اقدامات احیا انجام شد و تا صبح نیز حال عمومی او عادی شد که متاسفانه به علت ایست قلبی جان خود را از دست داد”.

وی اظهار کرد که از تبعات استفاده از قرص برنج نیز ایست قلبی آنی است که هیچ راه درمانی تاکنون برای آن مشخص نشد.

طی ماه جاری ۴ نفر در فریدونکنار خودکشی کردند.

قبل از این مردی میان سال ۴۹ ساله و از اهالی شهر فریدونکنار در تاریخ سه شنبه ۲۲ آبان ماه جاری با خودکشی به زندگی خود پایان داد.

خانمی از اهالی روستاهای اطراف شهرستان فریدون‌کنار در تاریخ ۱۸ آبان خود را به دار آویخت و روز دوشنبه گذشته نیز مرد جوان ۲۶ ساله آملی در یکی از ویلاهای استیجاری در شهر فریدونکنار به طرز مشکوکی مرد که علت آن اعلام نشده است.

شهرستان فریدونکنار یکی از شهرستان‌های ساحلی استان مازندران است.

ترزا می: توافق موقت با اتحادیه اروپا مناسب…

نمایندگان اتحادیه اروپا و انگلیس بر سر بیانیه‌ای سیاسی که چندوچون روابط آنها را پس از برگزیت مشخص می‌کند توافق کردند. این بیانیه قرار است به همراه سندی حاوی شرایط خروج بریتانیا یکشنبه در اجلاس سران به بحث گذاشته شود.

ترزا می نخست ­وزیر انگلیس توافق موقت با اتحادیه اروپا در مورد برگزیت را توافق مناسبی برای انگلیس توصیف کرد.

بومیان جزیره‌ای دورافتاده و جهان‌گرد آمریکایی

بومیان جزیره‌ای دورافتاده در خلیج بنگال، یک جهان‌گرد آمریکایی را هنگام پا گذاشتن بر خاک جزیره کشتند.

به گزارش یورونیوز، بومیان جزیره سانتینل مردمانی شکارچی-گردآورنده هستند که در جزیره‌ای دورافتاده در اقیانوس هند زندگی می‌کنند. این جزیره بخشی از جزایر آندامان و نیکوبار در خلیج بنگال قرار دارد و بخشی از کشور هند محسوب می‌شوند. این قبیله منزوی دور از زندگی مدرن و همانند انسان‌های اولیه زندگی می‌کنند و گفته می‌شود آنها برای هزاران سال است که در این جزیره نسل به نسل زندگی خود را می‌گذرانند.

به گزارش خبرگزاری فرانسه جان چائو، جوان ۲۷ آمریکایی توانست ماهیگیران هندی را راضی کند تا او را به نزدیکی جزیره برسانند. ماهیگیران به پلیس هند گفتند که تا پای جوان آمریکایی به خاک جزیره رسید، بومیان سانتینل با پرتاب نیزه و تیر کمانگیر از او استقبال کردند. ماهیگیران می‌گویند، جان چائو با وجود شلیک تیر و کمان به سمت او به راه رفتن ادامه داد و در نهایت بومیان طنابی را دور گردن او انداختند و بر روی زمین کشاندند. برخی منابع هند می‌گویند این جوان آمریکایی یک مبلغ مذهبی بوده و انجیل در دست به جزیره رفته است.

ماهیگیران صبح روز بعد به سمت جزیره رفتند و جسد جوان آمریکایی را از دور بر روی ساحل دیدند. از سوی دیگر، خبرگزاری آسوشیتدپرس روایت دیگری از آخرین سفر جان چائو تعریف می‌کند. بر اساس گزارش این خبرگزاری جوان آمریکایی از یک قایق نزدیک به جزیره تن به آب می‌زند و به سمت آن شنا می‌کند. سپس شروع به صحبت کردن و تلاش برای برقرار کردن ارتباط می‌کند که بومیان خشمگین شده و به سمت او نیزه و تیر کمان پرت می‌کنند که یکی از این تیرها به کتاب در دستش یعنی انجیل فرو می‌رود. جان چائو سپس به سمت قایقی که منتظر اوست شنا می‌کند. شب را در قایق می‌گذراند، شرحی از اتفاقات را در دفتر خاطراتش می‌نویسد و روز بعد به جزیره بازمی‌گردد. کسی نمی‌داند از زمان بازگشت دوباره دقیقا چه اتفاقی برای جان چائو می‌افتد. ماهیگیران به پلیس گفته‌اند آن‌ها روز بعد به نزدیکی جزیره رفتند و دیدند که یک بومی در حال دفن جسد جوان آمریکایی است.

پلیس هند در حال بررسی شواهد است و ۷ ماهیگیر را تا به حال دستگیر کرده است. طبق قوانین دولت هند ورود به این جزیره ممنوع است اما ظاهرا از پنج ماه پیش قوانین تغییر کرده و گردشگران به صورت محدود می‌توانند به این جزیره سفر کنند. بسیاری از سازمان های مردم نهاد مخالف این تغییرات هستند و معتقدند مردم بومی منزوی باید به حال خود رها شوند و به زندگی خود در آرامش ادامه دهند.

مقامات پلیس با گروهی از انسان‌شناسان در حال همکاری هستند تا به جزیره وارد شوند و جسد جوان آمریکایی را با خود بیاورند. یک سازمان مردم نهاد که هدف آن حفاظت از قبایل منزوی است در یک بیانیه‌ با محکوم کردن این اتفاق اعلام کرده است که سفر این جوان آمریکایی می‌تواند جان مردم این قبیله را به خطر انداخته باشد. در این بیانیه آمده است: «بدن این جوان آمریکایی حامل باکتری و ویروس‌هایی است که مردم قبیله سانتینل در برابر آن آسیب‌پذیر هستند چرا که به علت منزوی بودن، بدنشان به این نوع باکتری‌ها آشنا نیست. بنابراین جان تمام مردم این قبیله می‌تواند در خطر باشد و همه از بین بروند.»

نفت؛ برای بشکه ۳۵ دلاری هم آماده هستیم

قیمت نفت هفت درصد افت کرد. قیمت نفت شاخص برنت به زیر ۶۴دلار و قیمت شاخص نفت وست تگزاس اینترمدیت آمریکا به ۵۴دلار رسید.

قیمت نفت تگزاس آمریکا طی چند روز گذشته با سقوط پرشتاب به ۵۴دلار در هر بشکه رسیده است.

رئیس‌جمهوری آمریکا از عربستان سعودی به‌خاطر پایین آمدن بهای نفت قدردانی کرد.

برای نفت ۳۵ دلاری هم آماده هستیم

رئیس بانک مرکزی روسیه با بیان اینکه اقتصاد این کشور برای هر شرایط و سناریو بدبینانه‌ای آماده شده است، افزود: ما آمادگی لازم برای روبرو شدن با نفت بشکه‌ی 35 دلار را هم داریم.

«الویرا نبیولینا» در جلسه دوما که در آن بودجه سه ساله کشور بررسی و نهایی می شد این مطلب را بیان کرد. رئیس بانک مرکزی گفت: البته سخنان من به این معنی نیست که قیمت نفت به این میزان کاهش خواهد یافت اما ما موظفیم بدترین شرایط را در نظر بگیریم و واکنش مناسب به آن را پیدا کنیم. وی ادامه داد: بر اساس ارزیابی انجام گرفته، ممکن است در سال 2019 با افت و رکود موقتی روبور شویم، اما از سال 2020 دوباره شاهد رشد اقتصادی خواهیم بود.

گفتنی است، نمایندگان دومای روسیه در سومین و آخرین شور بودجه سه ساله آتی روسیه را تصویب کردند. به گزارش رسانه ها، در این برهه زمانی (سه سال آینده) درآمد دولت بیشتر از میزان مخارج آن پیش بینی شده است. همان طور که انتظار می‌رود، نرخ تورم روسیه در سال آینده از چهار درصد فراتر نمی‌رود و بیش از 5،5 تریلیون روبل (معادل 78 میلیارد دلار) برای اجرا و تحقق پروژه های دولتی در نظر گرفته شده است. نرخ هر دلار محاسبه شده در ردیف بودجه سه سال آتی 64 روبل در نظر گرفته شده و نرخ نفت نیز در همین میزان پیش بینی شده است.

در روسیه معمولا بودجه را سه ساله محاسبه و تصویب می کنند و هر سال اگر تغییر و تحول قابل توجهی که بر درآمدهای دولت تاثیر بگذارد رخ ندهد بودجه با شاخص های درنظر گرفته شده اجرا می شود در غیراینصورت اصلاحاتی در آن صورت می گیرد.

ناگفته‌هایی از افشای قتل‌های زنجیره‌ای در ایران

محمد بلوری روزنامه‌نگار پیشکسوت و دبیر وقت گروه حوادث روزنامه ایران، پس از ۲۰ سال از وقوع قتل‌های زنجیره‌ای به بیان ناگفته‌هایی از نحوه افشای این جنایات پرداخته است.بلوری در شماره امروز (پنجشنبه) روزنامه «ایران» نوشته است: در آن روزهای پرالتهابی که زنجیروار چهره‌هایی شاخص از میان نویسندگان و … ربوده و سپس کشته می‌شدند نگرانی‌هایی به جامعه حاکم شده بود که شاخص‌ترین قربانیان از میان نویسندگان – پوینده، مختاری و زال‌زاده – بودند.در آن ماه‌های پراضطراب که مرتباً اجساد قربانیان در حواشی شهر تهران پیدا می‌شد، من دبیر سرویس حوادث بودم و بالطبع می‌بایست‌ درباره این قربانیان گزارش‌هایی تهیه می‌کردم اما وقتی خبرنگاران گروه حوادث (مسعود ابراهیمی، داریوش آرمان و …) را برای تهیه عکس و گزارش درباره قربانیان از چهره‌های شاخص در عرصه ادبیات مأمور می‌کردم، آنها هم به پلیس مراجعه می‌کردند و با سکوت عجیب و سؤال‌برانگیز‌ پلیس جنایی روبه‌رو می‌شدند و این مقامات پلیسی و قضایی (بازپرسان جنایی) سکوت می‌کردند و بویژه بازپرسان ویژه جنایی اظهار بی‌اطلاعی درباره این قتل‌های مشکوک و اسرارآمیز می‌کردند و می‌گفتند چنین پرونده‌هایی به دادسرای جنایی ارجاع نشده.

با این بی‌اطلاعی عجیب و سکوت مسئولان قضایی، این پرسش پیش می‌آمد که پرونده‌های این نوع قربانیان که پس از ربوده‌شدن به قتل می‌رسند و سحرگاه روز بعد اجساد هر یک از قربانیان در حاشیه شهر تهران پیدا می‌شود چه ارتباطی با یکدیگر دارد؟ جالب اینکه متوجه شدم اجساد قربانیان در کنار یک جاده مثلاً جاده منتهی به شهریار پیدا می‌شود و به یقین برایم این موضوع پیش آمد که عاملان جنایات مخصوصاً پس از کشتن قربانیان طوری جنازه‌های آنها را کنار جاده‌ها و پل‌ها قرار می‌دهند که حتماً هنگام صبح زود، افراد وقتی با اتومبیل یا پیاده به سر کارشان می‌روند متوجه اجساد قربانیان شوند و به پلیس خبر بدهند و به‌طور کلی کشف اجساد این چهره‌های شاخص ادبی در جامعه پخش شود. (حتی یکی از عاملان آدم‌ربایی) در دادگاه به این نکته اعتراف کرده و گفته پس از قتل قربانیان اجسادشان را طوری در حاشیه پررفت و آمد شهر قرار می‌دادیم تا در همان ساعات اولیه صبح، رهگذران مشاهده کنند.خبرنگاران گروه حوادث هرچند موفق به دریافت خبری درباره‌ این آدم‌ربایی‌های مرگبار از مقامات نمی‌شدند اما در جریان پی‌جویی‌هایی موفق به درک شباهت‌های یکسان در ربودن و کشتن افراد می‌شدند و اطلاعاتی از خانواده‌ها به‌دست می‌آوردند؛ مثلاً با مراجعه به خانواده‌های قربانیان، آنها به نکات مشابه و مشترکی در تمامی قربانیان ربوده‌شده اشاره می‌کردند. در تحقیقات خبرنگاران به چند نکته مشترک پی بردیم:

اولاً، هر قربانی هنگام عصر از خانه بیرون رفته و دیگر به منزل برنگشته. ثانیاً، صبح روز بعد (یعنی در حدود ۱۸ ساعت پس از ربوده یا ناپدید شدن) اجساد خفه‌شدگان در حاشیه شهر پیدا می‌شد.و این نکته، عجیب و سؤال‌برانگیز بود که در این مدت (از ربودن تا انداختن جسد قربانی در معرض دید رهگذران) چه روی می‌دهد؟ مسلماً جز کشاندن او به محلی برای بازجویی و تحقیق در یک محل امن، فرصتی نبوده و چنین نتیجه گرفتم که از زمان ربوده‌شدن (باتوجه به زمان اندک) مسلماً همگی برای کشته‌شدن ربوده می‌شوند.برایمان روشن می‌شد که قربانیان نه در منزلشان بلکه در نقاط مختلف شهر ربوده و بدون پرسش و پاسخ به مسلخ کشانده می‌شوند. آنها معمولاً در روشنی روز یعنی بعدازظهر و تقریباً در محل‌های شلوغ و پررفت و آمد شهر ربوده می‌شوند؛ معمولاً قربانیان انتخاب‌شده را از اتومبیلشان پیاده می‌کنند و سپس آنها را سوار خودروی خودشان می‌کنند و سپس به مسلخ می‌کشانند.

در جریان نخستین، مشاهده کرده‌ایم که خودروهای ربوده‌شده روز بعد در همان محل ربوده‌شدن پیدا شده که کنار خیابان پارک شده بود. پرسش مهم دیگر اینکه اگر به زور آنها را می‌ربودند حتماً با واکنش تند این قربانیان روبه‌رو شده‌اند یا به زور ربوده شدند اما در جریان درگیری برای مخالفت با سوار شدن به خودروی عاملان قتل، آیا مردم رهگذر شاهد این درگیری بوده‌اند؟تحقیقات ما در محل‌های ربوده‌شدن قربانیان نشان داده که افراد شاهد هیچگونه درگیری ناشی از مخالفت ربوده‌شدگان نبوده‌اند و من در گزارش تحقیقی نیم‌صفحه‌ای‌ام در صفحه حوادث با اشاره به این نکته نتیجه‌گیری کردم که اول اعضای باند از قبل محل رفت و آمد قربانیان را مورد شناسایی قرار می‌دهند. به‌عنوان مثال، دوست قدیمی‌ام زال‌زاده با سابقه خبرنگاری و انتشاراتی هنگام اول شب در برگشت به خانه در مسیرش در پمپ بنزین ربوده شده و صبح آن شب اتومبیلش را در همان پمپ بنزین پیدا کرده‌اند و سحرگاه آن شب جسد زال‌زاده در حاشیه جنوبی شهر پیدا شده است. این قرائن نشان می‌داد که زال‌زاده را هم که در مسیر خانه و محل کارش شناسایی کرده بودند، سوار خودرویی کرده‌اند و با خود برده‌اند.

از این بردن‌های قربانیان و سوارکردنشان به خودروی ربایندگان بدون درگیری و سر و صدا نتیجه جالبی گرفتم که در مقاله‌ای‌ یادآوری کردم و نوشتم ابتدا و از چند روز قبل مسیر رفت و آمد یک قربانی را شناسایی می‌کنند و در روز معین او را سوار اتومبیل خودشان می‌کنند که همان شب مرتکب قتل او (با خفگی) می‌شوند (نشانه‌اش طناب دور گردن) در این مورد نتیجه‌گیری کردم که اعضای باند احتمالاً با دو اتومبیل به سراغ قربانی می‌روند که به روی یکی از آنها آرم و نشان مرکز امنیتی نقش بسته که فرد قربانی با دیدن این آرم و نشان باور می‌کند که برای انجام تحقیقات او را به یکی از مراکز امنیتی خواهند برد و احتمالاً کارت شناسایی‌شان را هم نشان فرد موردنظر می‌دهند که به یقین برسد مأموران امنیتی هستند. به همین خاطر قربانیان براحتی سوار خودرو آرم‌دار می‌شوند و درگیری و مقاومتی هم پیش نمی‌آید که باعث جمع‌شدن مردم و توجه کاسب‌های محل شود که پس از افشای جنایات باند امامی روشن شد که همه نشانی‌های من در شرح آدم‌ربایی‌ها درست بوده است. ضمناً از همان ابتدای آدم‌ربایی‌ها من واژه قتل‌های زنجیره‌ای را درباره این جنایات سعید امامی به‌کار بردم که همچنان از قتل‌های او با عنوان قتل‌های زنجیره‌ای یاد می‌شود.

بیستمین سالروز “زخم باز” قتل‌های زنجیره‌ای

بیست سال پیش در چنین روزی داریوش فروهر و پروانه اسکندری در منزل خود در تهران توسط مأموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی کشته شدند. از پرونده مبهم قتل‌های زنجیره‌ای در ایران کماکان به عنوان “زخمی باز” سخن گفته می‌شود.

امروز پنجشنبه اول آذر (۲۲ نوامبر) مصادف است با بیستمین سالروز قتل داریوش فروهر و همسرش پروانه اسکندری. قتل این دو دگراندیش آغازگر قتل‌هایی سیاسی در ایران بود که به قتل‌های زنجیره‌ای معروف شد.

داریوش فروهر و پروانه اسکندری، دو تن از سرشناس‌ترین چهره‌های ملی ایران، روز اول آذرماه ۷۷ در محل زندگی خود واقع در محله فخرآباد تهران با ضربات چاقو به دست مأموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به طرز فجیعی به قتل رسیدند.

تنها به فاصله چند روز از این فاجعه بود که پس از مدت‌ها بی‌خبری از محمد مختاری و محمدجعفر پوینده که پس از خروج از منزل دیگر به خانه‌هایشان بازنگشته بودند، پیکر بی‌جان این دو عضو کانون نویسندگان ایران، در روزهای ۱۲ و ۱۸ آذرماه همان سال، در جاده‌های اطراف تهران پیدا شد.

ماجرای “قتل‌های زنجیره‌ای” به سرعت رسانه‌ای شد و به مطبوعات نسبتا آزاد این دوران راه یافت. گفته می‌شد که این قتل‌های سیاسی با فتوای برخی روحانیان بلندپایه و توسط تیم وزارت اطلاعات دوران وزارت علی فلاحیان (وزیر اطلاعات دولت هاشمی رفسنجانی) و قربانعلی دری نجف‌آبادی (وزیر اطلاعات دولت محمد خاتمی) انجام گرفته است.

مقام‌های جمهوری اسلامی در نخستین واکنش‌های خود، سرویس‌های امنیتی بیگانه به‌خصوص اسرائیل را عامل قتل سیاسی دگراندیشان معرفی کردند.