Previous Next

آثار صمیمی “چاقو” بر روان شوخ سلمان رشدی

“چاقو؛ تاملاتی از پی یک تلاش برای قتل” مراقبه‌های سلمان رشدی بر سوءقصدی است که می‌توانست به مرگش بینجامد. او می‌خواهد در این کتاب خشونت را با هنر پاسخ دهد. مریم مردانی، روزنامه‌نگار، نگاهی دارد به این آخرین اثر نویسنده.«هرگز نخواستم موتورسیکلتی را تعمیر کنم، اما فهمیدم که از طریق ادبیات می‌توانم خودم را تعمیر کنم.» (سلمان رشدی، چاقو، نسخه انگلیسی، ص ۹۰)

سلمان رشدی در کتاب “چاقو؛ تاملاتی از پی یک تلاش برای قتل” دست به اکتشاف شوک و روان‌ زخم‌دیده‌ای می‌زند که با چهارده ضربه چاقو به تن و زندگی او وارد شده است. این شوک آن‌قدر ناگهانی و عمیق است که زندگی او را به دو بخش پیش و پس از خود تقسیم می‌کند. طبیعتا رشدی نیز مانند دیگر قربانیان حمله‌های تروریستی انتظار وقوع آن را نداشته است، اما چگونگی برخورد او با خودش، متهم و آن‌چه بر او گذشته است، بسیار قابل‌تامل است.

سلمان رشدی پس از گذراندن دوره درمان در بیمارستان به جای گرفتار شدن در چاه افسردگی به مراقبه می‌پردازد. او در این مراقبه‌ها زخم‌هایش را پنهان نمی‌کند، بلکه شکاف‌شان را باز می‌کند و سوزش‌شان را تا مغز استخوان حس می‌کند. رشدی به زخم‌هایش فکر می‌کند و متوجه می‌شود که آن‌ها نه تنها بر بدن، بلکه بر زندگی خصوصی او و اطرافیانش نیز وارد شده‌اند. در نمایی بزرگ‌تر درمی‌یابد که چاقوی ترور، پیکر آزادی بیان را نیز زخمی کرده است؛ عقیده‌ای که از دهان بسیاری از نویسندگان و فعالان معاصر در همبستگی با او شنیده‌ایم. رشدی اما تاکید می‌کند که با چنین توصیفی نباید تروریست را قوی و ترسناک جلوه دهیم؛ مهم این است که ما زنده‌ایم، مبارزه می‌کنیم و قدرتمندیم.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

فتوای قتل سلمان رشدی روز ولنتاین (روز عشاق) صادر شده بود: ۱۴ فوریه ۱۹۸۹. یک اسلام‌گرای جوان ۳۳ سال بعد در ۱۲ اوت ۲۰۲۲ این فتوا را، گرچه نافرجام، اجرا کرد. در سه دهه‌ای که میان این دو تاریخ گذشته است، چهره اسلام‌گرایان تندرو در جهان به‌خوبی شناخته شده است. سلمان رشدی نیز در این سال‌ها با سایه مرگ از سوی آن‌ها جنگیده است، حتی در عالم خواب. او در سال‌های اخیر خوشحال بوده است که دیگر کسی سخنی از فتوا به میان نمی‌آورد و مسئله قتل او به گذشته‌ها پیوسته است. رشدی دیگر مطمئن شده که “نویسنده‌ای که برایش فتوا صادر کرده‌اند” نیست، بلکه تنها یک “نویسنده” است. خوشحال بوده است که او را با داستان‌هایی که نوشته می‌شناسند، نه با فتوایی که قرار بود جانش را بگیرد. عمر این اطمینان و شادی اما با چاقویی در دست جوانی سیاه‌پوش در سالن آمفی‌تئاتر شهر شوتوکوا به پایان خود نزدیک می‌شود. پایانی نارس، شوک‌آور و پیش‌بینی‌ناپذیر که رشدی از آن جان به در می‌برد.

«غم‌انگیزترین پیامد حمله آن است که دوباره به کسی تبدیل شده‌ام که تلاش کرده بودم نباشم. بیش از سی سال است که نخواستم فتوا بخشی از هویت من باشد. اصرار داشتم مرا با کتاب‌هایم بشناسند؛ پنج کتابی که پیش از فتوا نوشته‌ام و شانزده کتابی که پس از آن. تلاش‌هایم تازه داشتند نتیجه می‌دادند. کتاب‌های آخرم که چاپ شدند، دیگر کسی درباره فتوا و آیات شیطانی نمی‌پرسید. این حمله اما دوباره مرا سر جای اولم کشانده است. دیگر مهم نیست که تا به حال چه نوشته‌ام یا قرار است بنویسم، همیشه همان کسی هستم که چاقو خورده است.» (همان، ص ۱۳۱ و ۱۳۲)

به عنوان زنی ایرانی نمی‌توانم به چهره سلمان رشدی پس از حمله نگاه کنم، شیشه سیاه عینکش را ببینم و به یاد هم‌وطنانی نیفتم که دست‌کم یکی از چشم‌های‌شان را در جنبش “زن زندگی آزادی” از دست داده‌اند. رشدی یکی از نخستین قربانیان دیدگاه اسلام‌گرایانه افراطی در دوران معاصر است؛ دیدگاهی که هیچ شوخی و نقدی را برنمی‌تابد و تنها راه‌حلش حذف فیزیکی آدم‌هاست: با من مخالفی پس نابودت می‌کنم. به همین سادگی و با همین میزان از خشونت.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

رشدی در تحلیل خود به‌درستی نشان می‌دهد که اسلام‌گرایان تندرو در واقع “فردیت” نیستند، بلکه “تیپ” هستند که برای هر پرسشی تنها یک پاسخ دارند. آن‌ها از لحظه‌ای که بنده دین می‌شوند، پیچیدگی‌های خود را به عنوان انسان کنار می‌گذارند و در قالب‌هایی فرو می‌روند که دین‌برای آن‌ها از پیش ساخته است. بنابراین فرقی نمی‌‌کند با کدام‌یک از آن‌ها طرف باشی، همین‌که بپرسی آیا عشق را تجربه کرده‌ای؟ می‌گویند عاشق خدا هستند. بپرسی چند کتاب خوانده‌ای؟ می‌گویند یک کتاب، آن‌هم قرآن. بپرسی دیدگاهت نسبت به زندگی چیست؟ می‌گویند این دنیا ارزشی ندارد، خودم را فدا می‌کنم تا به زندگی پس از مرگ برسم.

رشدی به همین دلیل است که از دیدار با قاتل خود که در کتاب به اختصار آ. نامیده می‌شود، صرف‌نظر می‌کند. او در ابتدا می‌خواسته آ. را ببیند و انگیزه‌هایش را کشف کند، اما بعد متوجه می‌شود که چنین “تیپی” پیچیدگی چندانی ندارد و در نتیجه رازی را در او کشف نخواهد کرد.

مراقبه‌های سلمان رشدی گاهی دردناک می‌شوند. خودش را سرزنش می‌کند که چرا هنگام حمله واکنشی نشان نداده یا دست‌کم فرار نکرده است. تا مدتی نمی‌تواند خود را به خاطر این بی‌کنشی ببخشد و نسبت به خود خشم دارد. پس از گفت‌وگو با روانکاو درمی‌یابد که آن‌کسی‌که باید سرزنش شود خودش نیست، بلکه تروریستی است که با حضورش شوک ایجاد کرده است. سالن آمفی‌تئاتر مکانی برای اجرای نمایش یا سخنرانی است. نویسنده نیز برای سخنرانی در آن‌جا حاضر شده است. کسی در چنین مکان زیبا و آرامی انتظار قتل ندارد.

به همین دلیل است که وقتی آ. به رشدی حمله می‌کند، نه تنها رشدی، بلکه تماشاچیان نیز شوکه می‌شوند و دست‌کم برای لحظاتی نمی‌توانند واکنش نشان دهند. مدت‌زمان انفعال در این حادثه ۲۷ ثانیه طول می‌کشد؛ ۲۷ ثانیه برای ۱۴ ضربه چاقو و از دست دادن یک چشم. رشدی در مراقبه‌های خود چندین‌بار تلاش می‌کند پی ببرد که در ۲۷ ثانیه چه کارهایی می‌توان کرد؛ برای نمونه می‌تواند یک غزل شکسپیر را به‌طور کامل بخواند.

به همین ترتیب معنای چاقو نیز تغییر می‌کند. رشدی در یکی از قابل‌توجه‌ترین بخش‌های کتابش به چاقو و شیوه حمله با آن می‌پردازد. حمله با چاقو را با شلیک گلوله مقایسه می‌کند. تفنگ همیشه در فاصله‌ای دور از قربانی‌قرار می‌گیرد و به سوی او شلیک می‌کند، اما کسی که چاقو در دست دارد، به بدن قربانی نزدیک می‌شود و آن را لمس می‌کند.

رشدی حمله با چاقو را “صمیمانه” می‌داند، اما این نزدیکی و صمیمیت از نوع دیگری است؛ به “تجاوز” می‌ماند؛ به اینکه کسی ناگهان وارد خصوصی‌ترین فضای تو می‌شود و ضربه‌اش را وارد می‌کند. این “نزدیکی” زائیده علاقه نیست، بلکه کینه‌مند است و نابودی به همراه دارد.

بیشتر بخوانید: انتقاد سلمان رشدی؛ زمانی که “سانسور رنگ فضیلت به‌خود می‌گیرد”

چاقویی که به بدن و زندگی رشدی وارد شده آن‌قدر قدرت نداشته که به شوخ‌طبعی او زخم بزند. گرچه بینایی چشم راست خود را از دست داده، اما توان خندیدن و دیدن قسمت‌های طنز ماجرا در او کاملا سالم مانده است. رشدی آن‌قدر به خود اشراف دارد که در توصیف لحظه مرگ می‌گوید، روی زمین افتاده بوده و می‌دیده که خون زیادی از او رفته است. با خود می‌گوید چقدر خون! احتمالا دارم می‌میرم. بعد حواسش به این بوده که آیا بر اساس گفته‌های دین، روحش از تونلی عبور می‌کند و به نور خواهد رسید؟ هر چه دقت می‌کند نشانی از تونل و نور نمی‌بیند و اتفاقا برعکس همه چیز بسیار ماتریالیستی رخ می‌دهد. رشدی در آن لحظه برای چندمین‌بار مطمئن می شود که خداناباوری‌اش اصلا اشتباه نبوده است.

سلمان رشدی در نگارش این کتاب روایتی ساده و خطی را برمی‌گزیند. او پیش از آن‌که شروع به نوشتن کند به ناشرش می‌گوید که این کتاب حتما از دیدگاه اول شخص مفرد روایت خواهد شد. او در این کتاب از بسیاری نویسنده‌های دیگر و نوشته‌های‌شان یاد کرده است. این نقل‌قول‌ها همه هماهنگ با موضوع اصلی کتاب “چاقو” است. او از نویسنده‌هایی نام برده که چاقو خورده‌اند یا مورد حمله تروریستی قرار گرفته‌اند؛ همچنین نویسنده‌هایی که به دلایلی دیگر به مرگ نزدیک‌تر شده‌اند. او با پرداختن به گفته‌ها و واکنش‌های آن‌ها نسبت به ترور و مرگ در واقع افق دید خود را گسترش می‌دهد و این امکان را برای خود فراهم می‌کند که بهترین واکنش را انتخاب کند. این شیوه برخورد کمک می‌کند که هر انسانی هنگام رویارویی با شوک بداند که تنها نیست تا بتواند خود را از چاه افسردگی بیرون بکشد.

رشدی در صفحه‌های پایانی کتاب پس از یک سال و یک ماه و یک هفته در سالن آمفی‌تئاتر شوتوکوا حاضر می‌شود و روی صحنه می‌ایستد. او این‌بار با در آغوش گرفتن همسرش “صمیمیت” و “نزدیکی”‌دو انسان را به نمایش می‌گذارد؛ صمیمیتی که زاده عشق است، نه خشونت.

«پرسشی را که پس از حمله از خود کرده بودم به یاد آوردم: آیا شادی‌ات از چنین ضربه‌ای جان به‌در خواهد برد؟ پاسخ را همان‌جا روی صحنه آمفی‌تئاتر شوتوکوا می‌دانستم. بله، ما شادی‌مان را دوباره ساختیم گرچه ناکامل […] شادی‌مان زخم خورده بود و شاید گوشه آن را سایه‌‌ای تا همیشه بپوشاند. این شادی اما قدرتمند است و وقتی یکدیگر را در آغوش کشیدیم، فهمیدم کافی نیز هست.» (همان، ص ۲۰۹)

* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.

عفو بین‌الملل: ۱۵ زندانی مرتبط با اعتراضات در شرف اعدام قرار دارند

سازمان عفو بین‌الملل در نامه‌ای خطاب به غلامحسین محسنی اژه‌ای، رییس قوه قضاییه ایران با اشاره به این که حداقل ۱۵ زندانی مرتبط با اعتراضات سراسری در آستانه اعدام قرار دارند خواستار تعلیق فوری احکام این اعدام‌ها شد.بنا بر اطلاعات سازمان عفو بین‌الملل، حداقل ۸ زندانی که در ارتباط با خیزش سراسری زن، زندگی، آزادی دستگیر شده‌اند در معرض اعدام قرار دارند. این سازمان حقوق بشری اسامی این افراد را به این شرح اعلام کرده است: فاضل و مهران بهرامیان، محمود مهرابی، ماموستا محمد خضرنژاد، منوچهر مهمان‌نواز، مجاهد کورکور، رضا رسایی و توماج صالحی.

به گفته عفو بین‌الملل، اتهامات این افراد “محاربه، فساد فی‌الارض و بغی یا شورش مسلحانه علیه نظام” اعلام شده است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

فاضل و مهران بهرامیان که برادرشان مراد در جریان اعتراضات سراسری در سمیرم کشته شد، متهم به کشتن یک بسیجی به نام محسن رضایی در این شهر هستند. هردو این اتهام را رد کرده و گفته‌اند، تحت شکنجه ناچار به اعتراف شده‌اند.

محمود مهرابی بهمن ۱۴۰۱ در منزل شخصی‌اش بازداشت شد. به نوشته اطلس زندانیان ایران، او به مدت ۲۰ روز در سلول انفرادی نگه داشته و در نهایت روز ۲۵ اسفند به قید وثیقه آزاد شد اما چهار ساعت بعد مجددا در منزلش بازداشت شد. آقای مهرابی چند ساعت بعد از این بازداشت در یک تماس تلفنی به خانواده خود اطلاع می‌دهد که در بند الف-طا در زندان دستگرد است و شفاها به “افساد فی‌الارض” متهم شده است.

یک اسقف آلمانی که کفالت سیاسی او را بر عهده گرفته، اخیرا خواهان آزادی او شد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

مجاهد کورکور به اتهام قتل کیان پیرفلک، کودک ۹ ساله ایذه‌ای در جریان اعتراضات سراسری در ۲۵ آبان ۱۴۰۱ به اعدام محکوم شده است. خانواده پیرفلک بارها اعلام کرده‌اند که “ماموران سرکوب حکومت” را عامل کشتار فرزندشان می‌دانند و اتهام‌زنی به همشهریانشان را “دروغین” می‌دانند.

رضا رسایی، ۳۴ ساله و اهل کرمانشاه از بازداشت‌شدگان خیزش سراسری ۱۴۰۱، از سوی شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان کرمانشاه به اتهام قتل نادر بیرامی، رئیس اداره اطلاعات شهرستان صحنه به قصاص محکوم شده است.

ماموستا محمد خضرنژاد یک روحانی سرشناس و از حامیان اعتراضات سراسری در شهر بوکان است.

منوچهر مهمان‌نواز متهم به آتش زدن شهرداری قرچک در جریان اعتراضات سراسری است که البته این اتهام را رد کرده است.

توماج صالحی، خواننده رپ علیرغم لغو حکم اعدامش از سوی دیوان عالی مجددا در دادگاه انقلاب اصفهان به اعدام محکوم شده است.

ابراز نگرانی درباره سرنوشت ۷ زندانی دیگر

عفو بین‌الملل در نامه‌ای که خطاب به غلامحسین محسنی اژه‌ای رییس قوه قضاییه ایران نوشته همچنین درباره دو زندانی دیگر به نام‌های سعید شیرازی و ابوالفضل مهری حسین حاجیلو ابراز نگرانی کرده‌ است چرا که اتهاماتی که به این دو معترض وارد شده می‌تواند اعدام در پی داشته باشد.

سعید شیرازی در روزهای پایانی مهر ۱۴۰۱ بازداشت شد. او را به همراه چند متهم دیگر در هفتم آبان ماه در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به اتهام “افساد فی الارض از طریق تحریک و تشویق گسترده مردم به ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور و اخلال در نظم” متهم شده است.

ابوالفضل مهری حسین حاجی‌لو، فوتبالیست رده‌های پایه در استان تهران است که همزمان با اعتراضات سراسری به قتل مهسا امینی بازداشت شد. او در زمان دستگیری ۱۷ ساله بود.

بنا بر تحقیقات عفو بین‌الملل، حداقل پنج نفر دیگر نیز که در جریان اعتراضات سراسری بازداشت شده‌اند، در معرض صدور حکم اعدام قرار دارند.

این نهاد مستقل حقوق بشری به نحوه رسیدگی به این پرونده‌ها در ایران اشاره کرده و نوشته، دادگاه‌های این افراد تماما به دور از استانداردهای جهانی، غیر عادلانه و فرمایشی بوده و آنها بدون دسترسی به وکیل و تحت شکنجه مجبور به اعتراف علیه خودشان شده‌اند.

عفو بین‌الملل سپس از رییس قوه قضاییه خواسته تا فورا همه محکومیت‌ها و احکام اعدام مرتبط با اعتراضات سراسری را لغو کند و این پرونده‌ها را مطابق با استانداردهای بین‌المللی دادرسی عادلانه مورد بازبینی قرار دهد.

این سازمان همچنین خواسته به منظور محافظت از دستگیرشدگان در برابر شکنجه و سایر بدرفتاری‌ها این موضوع برای بررسی به ناظران مستقل سپرده شود.

در نهایت نیز عفو بین‌الملل خواهان لغو مجازات اعدام و تعلیق تمامی احکام صادرشده اعدام شده است.

۷۵ سالگی قانون اساسی ‌آلمان و ضرورت ارج نهادن بر دموکراسی

رئيس جمهور آلمان در مراسمی که به مناسبت هفتاد و پنجمین سالگرد قانون اساسی این کشور برگزار شد، نسبت به رشد نیروهای افراطی هشدار داد و خواهان ارج نهادن بیشتر بر دمکراسی و قانون اساسی آلمان شد.۲۳ مه سال جاری میلادی قانون اساسی آلمان ۷۵ ساله شد. فرانک والتر اشتاین‌مایر، رئیس جمهور آلمان امروز در مراسمی که در برلین به مناسبت ۷۵ سالگی قانون اساسی این کشور برگزار شد، آنرا “موفق” اما بدون “تضمینی برای همیشه” توصیف کرد. اشتاین‌مایر گفت دموکراسی در آلمان “تحت فشار نیروهایی قرار گرفته است که خواهان تضعیف و بی‌محتوا کردن” آن هستند. او از همگان خواست “در برابر تحقیر انسانیت، تحریک علیه اقلیت‌ها و نفرت‌پراکنی” بایستند و تاکید کرد: «قانون اساسی آزادی‌ها را تضمین می‌کند، اما در عین حال برای همه شهروندان یک وظیفه نیز هست.»

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

قانون اساسی آلمان فدرال در تاریخ ۲۳ مه ۱۹۴۹ رسمیت یافت. این قانون، که در آغاز به آن به چشم قانون موقت و مبنا برای آلمان غربی می‌نگریستند، پس از پیوستن جمهوری دموکراتیک آلمان (آلمان شرقی) به جمهوری فدرال آلمان، حکم قانون اساسی کل آلمان را یافت، اما در بند ۱۴۶ آن ماهیت موقت این قانون برجای ماند. در قانون اساسی آلمان نظام دولتی این کشور دموکراتیک، فدرالی، مبتنی بر قانون و اجتماعی توصیف شده است. قید اجتماعی دولت را موظف به تأمین اجتماعی همه‌جانبه می‌کند.

تجربه دورانی از شکست

اشتاین‌مایر در سخنان امروز خود به این اشاره کرد که پس از دهه‌ها “رفاه بیشتر، دموکراسی بیشتر، اروپای بیشتر، صلح بیشتر” و شادی ناشی از اتحاد آلمان، اکنون کشورش در حال تجربه دورانی از شکست است. اشتاین مایر گفت: «با حمله روسیه به اوکراین، جنگ به اروپا بازگشته است. پاندمی، تورم، تغییرات آب و هوایی و جنگ در خاورمیانه باعث کاهش اطمینان به آینده شده است.» او هشدار داد که در برابر این خطر نباید سر زیر برف کرد و واقعیت را نادیده گرفت و بر “انسجام اجتماعی قوی با وجود همه تفاوت‌ها” تاکید کرد.

بیشتر بخوانید:واژه “نژاد” از قانون اساسی آلمان حذف می‌شود

در مراسم این روز روسای پنج نهاد قانون اساسی یعنی رئيس پارلمان فدرال، پارلمان‌های ایالتی، دادگاه قانون اساسی و همچنین اولاف شولتس، صدراعظم و رئیس دولت فدرال نیز شرکت داشتند. مارکو بوشمان، وزیر دادگستری آلمان پیش از این مراسم به روزنامه “راینیشه پست” به همه کسانی که دموکراسی را زیر سوال می‌برند، توصیه کرد نگاهی به جهان بیندازند زیرا “در هیچ دولتی استبدادی نمی‌توان زندگی بهتری نسبت به آلمان داشت”.

حمایت از اقلیت‌های دینی

نوربرت لامرت، رئیس پیشین پارلمان به رادیو سراسری آلمان گفت که تقریباً هیچ قانون اساسی دیگری در جهان به قدمت قانون اساسی این کشور نیست وجمهوری فدرال آلمان با ۷۵ سال سن، از سه نظام سیاسی قبلی که از زمان تأسیس دولت ملی آلمان وجود داشتند، “مسن‌تر” است.

بیشتر بخوانید:توافق بر سر تغییر قانون اساسی آلمان برای افزایش حقوق کودکان

او این را یک مسیر “طولانی قابل توجه” دانست. لامرت به‌ویژه بر مقدمه آن انگشت گذاشت که با جمله “کرامت انسانی خدشه‌ناپذیر” است شروع می‌شود و آن را “گشایشی درخشان” برای یک قانون اساسی خواند.

در این مراسم شورای مرکزی مسلمانان حمایت از اقلیت‌ها و آزادی‌های مذهبی را یادآور شد. رئیس این شورا تاکید کرد که این حمایت “فقط روی کاغذ نیست، بلکه باید آنرا زندگی کرد”.

بیشتر بخوانید:رشد راست‌گرایی منجر به برکناری رئیس سازمان اطلاعات ارتش آلمان شد

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

۲۳ مه ۱۹۴۹ تاریخ تأسیس جمهوری فدرال آلمان نیز هست و یادآور انقلاب مسالمت آمیز در جمهوری دموکراتیک آلمان (آلمان شرقی) که امسال سی و پنجمین سالگرد خود را جشن می‌گیرد. به همین دلیل نیز وزیر خارجه پیشین جمهوری دموکراتیک آلمان با این استدلال که مردم شرق این کشور نیز با قانون اساسی “به خوبی زندگی کرده‌اند”، پیشنهاد لغو ماده ۱۴۶ آن را داد که بر ماهیت موقت قانون اساسی تاکید دارد.

مانور نظامی چین برای “مجازات اقدامات جدایی‌طلبانه تایوان”

چند روز پس از تحلیف رئیس‌جمهور جدید تایوان چین مانور گسترده نظامی را در اطراف این جزیره آغاز کرد. ارتش چین این رزمایش را “مجازات شدید” برای “اقدامات جدایی‌طلبانه” تایوان اعلام کرد. تایوان این رزمایش را “تاسف‌آور” خواند.چین سه روز پس از آنکه ویلیام لای (لای چینگ ته) به عنوان رئیس جمهور جدید تایوان سوگند یاد کرد، صبح پنجشنبه ۲۳ مه (۳ خرداد) مانور گسترده نظامی را در اطراف تایوان آغاز و اعلام کرد، برای “جلوگیری از استقلال تایوان” در حال آزمایش توانایی خود برای حمله و محاصره تایوان است.

بر اساس خبرگزاری دولتی چین، این رزمایش که تا روز جمعه ادامه خواهد داشت، روی حملات دقیق و عملیات یکپارچه برای آزمایش توانایی‌های واقعی جنگی متمرکز است.

ویلیام لای، رئیس‌جمهور جدید تایوان نیز در مقابل اعلام کرده است که “برای دفاع از جزیره در خط مقدم می‌ایستد.”

دفتر ریاست جمهوری تایوان این رزمایش چین را “تاسف‌آور” و یک تهدید برای دموکراسی و آزادی این جزیره خواند.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

در عین حال وزارت امور خارجه تایوان از چین خواسته است، “عقلانی” رفتار کند و از “تضعیف صلح و ثبات” در تنگه تایوان دست بردارد.

وزارت دفاع این کشور هم با محکوم کردن اقدامات پکن، نیروهای خود را به حالت آماده‌باش درآورده و نیروهای دریایی، هوایی و زمینی را اعزام کرده است.

بیشتر بخوانید: بربوک: درگیری نظامی بین چین و تایوان سناریویی دهشتناک است

هم‌زمان سخنگوی شورای امور سرزمین اصلی تایوان که بر روابط با چین نظارت دارد، گفت: «این مانور هشداری در مورد دخالت خارجی در این جزیره است.»

بنا بر اعلام تایوان، چین ۱۵ کشتی جنگی، ۱۶ کشتی پلیس نیروی دریایی و ۴۲ هواپیمای نظامی را به آب‌های اطراف جزیره اعزام کرده است.

بیشتر بخوانید: تایوان ادعای چین درباره یکپارچگی مجدد دو کشور را رد کرد

چین پیش تر در آستانه مراسم تحلیف لای چینگ ته بیش از ۴۰ هواپیمای جنگی به سمت جمهوری تایوان فرستاده بود.

یک پژوهشگر موسسه تحقیقات دفاع و امنیت ملی تایوان درباره این مانور گسترده چین گفته است: «سیگنال‌های سیاسی این رزمایش بزرگتر از سیگنال‌های نظامی‌اند.»

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

ایالات متحده آمریکا رزمایش چین را “نگران‌کننده” و البته “قابل تصور” خوانده و معاون فرمانده نیروهای این کشور در حوزه هند و اقیانوس آرام از سایر کشورها خواسته تا جنگ‌طلبی چین را محکوم کنند.

حزب حاکم کمونیست چین تایوان را بخشی از قلمرو خود می‌داند و حزب دمکراتیک مترقی را به جدایی‌طلبی متهم می‌کند.

پکن به طور مداوم در تنگه تایوان قدرت‌نمایی می‌کند و بارها تاکید کرده که برای تحت کنترل درآوردن این جزیره در صورت لزوم به “اقدام نظامی” نیز متوسل خواهد شد.

خبرگان ششم؛ آغازی ویژه برای تداومی خنثی

افتتاحیه مجلس خبرگان ششم در روز مقرر، بی‌اعتنا به سقوط مرگبار هلی‌کوپتر حامل ابراهیم رئیسی و جمع همراهش در ورزقان و فضای احساسی ایجادشده در بین حامیان نظام برگزار شد. یادداشتی از علی افشاری، تحلیلگر سیاسی.ممانعت از تاخیر در برگزاری جلسه افتتاحیه مجلس خبرگان ششم حاوی این پیام بود که حتی مرگ رئیسی هم تاثیری بر عملکرد مجلس خبرگان نداشته و باعث تعویق شروع به کار آن ولو برای چند روز هم نخواهد شد.

ابراهیم رئیسی منتخب استان خراسان جنوبی بود که در یک انتخابات غیررقابتی عملا کرسی مجلس خبرگان را به دست آورد. علاوه بر او، سید محمدعلی آل‌هاشم، نماینده استان آذربایجان شرقی در مجلس خبرگان نیز در جریان سقوط بالگرد بل ۲۱۲ در جنگل ارسباران کشته شد. بدین ترتیب مجلس خبرگان در دوره ششم بعد از کسر دو نماینده، با ۸۶ نفر فعالیت خود را آغاز کرد.

هیأت رئیسه اولیه خبرگان که تا اسفند ۱۴۰۴ انتخاب شدند، نشان از تغییر خاصی در مقایسه با مدیریت گذشته این نهاد حاکمیتی نداشت. محمدعلی موحدی کرمانی به عنوان رئیس سنی، جلسه افتتاحیه را شروع کرد و در ادامه نیز به عنوان رئیس انتخاب شد. احمد جنتی که رئیس خبرگان پنجم در تمامی سال‌های فعالیت آن بود، به دلیل کهولت سن در دوره ششم کاندید نشد.

محمدعلی موحدی کرمانی از کارگزاران نسل اول جمهوری‌ اسلامی است که در شش دوره مجلس خبرگان به صورت مستمر حضور داشته است. او دبیر کل جامعه روحانیت مبارز تهران و از اعضای قدیمی این تشکل روحانی، نماینده مجالس اول تا پنجم شورای اسلامی، نماینده اسبق ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و امام جمعه موقت سابق تهران است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

موحدی کرمانی در خبرگان چهارم برای نخستین بار با احراز نایب رئیسی دوم، جزو هیأت رئیسه مجلس خبرگان شد. در خبرگان ششم وی تا مقام نایب رئیس اول ارتقاء پیدا کرد، اما در آخرین دوره دو ساله هیأت رئیسه، مقامی نداشت و ابراهیم رئیسی جایگزین او در جایگاه نایب رئیس اول شد. هاشم حسینی بوشهری نیز در دو سال آخر فعالیت مجلس خبرگان پنجم نایب رئیس دوم شد.

با توجه به اینکه موحدی کرمانی ۹۳ سال دارد، ریاستش موقت به نظر می‌رسد. نایب رئیس اول هاشم حسینی بوشهری است که نسبت به آخرین سمتش در مجلس خبرگان ارتقاء پیدا کرده است. نایب رئیس دوم علیرضا اعرافی، عضو فقیه شورای نگهبان، امام جمعه قم و مدیر حوزه‌های علمیه کشور است که در انتخابات ششمین دوره خبرگان از استان تهران رتبه نخست را به دست آورد. او که در انتخابات اولیه خبرگان پنجم در استان تهران رای نیاورده بود، در انتخابات میان‌دوره‌ای خبرگان پنجم برای نخستین بار به این مجلس راه پیدا کرد.

اعرافی در انتخابات اسفند ۱۴۰۲ علی‌رغم اینکه سابقه فعالیت خاصی در تهران نداشت و چندان نیز فرد شناخته‌شده‌ای در افکار عمومی نبود، اما توانست رتبه اول را کسب کند و بر چهره‌های قدیمی چون محمدعلی موحدی کرمانی، قربانعلی دری نجف‌آبادی و غلامرضا مصباحی مقدم پیشی بگیرد. این مساله نشان می‌دهد که وی در بین پایگاه اجتماعی هوادار نهاد ولایت فقیه و بسیجی‌ها و نواصول‌گراها محبوبیت پیدا کرده‌ است. منشی و کارپردازها کسانی هستند که در دوره‌های قبل نیز به جریان مسلط در قدرت تعلق داشتند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

موحدی کرمانی، حسینی بوشهری و اعرافی هر سه در فهرست جامعه مدرسین حوزه علمیه قم قرار داشتند. اما اخباری که به بیرون درز کرده جزئیات انتخاب آنها را ارائه نداده است. آنچه مشخص است، کسب ۵۵ رای از ۸۴ رای توسط موحدی کرمانی و تقدم رای حسینی بوشهری بر اعرافی است. معلوم نیست که موحدی در انتخاباتی بدون رقیب به ریاست برگزیده شده و یا اینکه رقیب داشته است. موحدی کرمانی چهار رأی بیشتر از احمد جنتی در زمان ریاست بر مجلس خبرگان بعد از آغاز به کار آن کسب کرده است.

ابراهیم رئیسی جزو گزینه‌های مطرح برای ریاست خبرگان و یا نایب رئیسی اول بود که مرگ ناگهانی‌اش این امکان را منتفی کرد. اگرچه نام او به عنوان یکی گزینه‌های مورد نظر مجلس خبرگان برای جانشینی خامنه‌ای مطرح بود، اما رصد کردن تحولات و تحلیل نشانه‌ها بعد از مرگ رئیسی تردید جدی ایجاد می‌کند که وی گزینه اصلی بوده باشد.

از آنجا که کمیته تحقیق مجلس خبرگان اسامی سه جانشین بالقوه را مشخص و شرایط آنها را در طول زمان رصد می‌کند، حتی ممکن است رئیسی بعد از ریاست ‌جمهوری و عملکرد ضعیفش، از فهرست سه‌نفره تحت بررسی خارج شده بوده باشد. در بیانیه افتتاحیه مجلس خبرگان ششم، اشاره خیلی کوتاهی به سقوط مرگبار رئیسی شده است که جای تعجب دارد. در این بیانیه فقط بر ادامه راه “شهیدان راه خدمت” تاکید شده و یاد رئیسی به عنوان “رئیس جمهور مجاهد و شهید” گرامی داشته شده است.

بیشتر بخوانید: جمهوری اسلامی، حکومتی بدون پایتخت

حال خبرگان ششم بدون رئیسی که پیش‌بینی می‌شد یکی از چهره‌های اثرگذار آن باشد، فعالیتش را ادامه می‌دهد و از قرار معلوم نبود او تاثیری بر عملکرد مجلس خبرگان ندارد.

نخستین بیانیه مجلس خبرگان نشانگر تداوم فعالیت خنثی و تشریفاتی این مجلس است که بار دیگر بیعتش را با خامنه‌ای اعلام کرده و بر سیاست‌های رسمی حکومت چون آمریکاستیزی، نابودی اسرائیل، تحمیل حجاب اجباری و مداخله در سبک پوشش زنان تاکید کرده و برای اتصال رهبری خامنه‌ای به ظهور “امام زمان” دعا کرده ‌است. پیام خامنه‌ای به خبرگان ششم این بار در مقایسه با گذشته بار نظری بیشتری داشت. خامنه‌ای این بار مزیت‌های جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام‌ سیاسی دین‌بنیاد را برجسته کرده و نقش تشریفاتی مجلس خبرگان در نظارت بر عملکرد رهبری را با تجلیل ظاهری از آن پنهان کرده است.

بنابراین تغییری در عملکرد مجلس خبرگان مشاهده نمی‌شود. اگرچه احتمال انتخاب جانشین خامنه‌ای توسط این مجلس بیش از گذشته است، اما قطعیتی در این خصوص وجود ندارد. همچنین معلوم نیست که آنها گزینه انتخاب‌شده در پشت پرده بلوک قدرت را به صورت تشریفاتی تایید خواهند کرد یا نقش فعالی در این خصوص خواهند داشت. فعلا نشانه‌ها و قرائن قابل اعتنایی برای داوری در این خصوص دیده نمی‌شود. تنها می‌توان با ضریب اطمینان بالا گفت که مجلس خبرگان تحت نفوذ و هدایت شخص خامنه‌ای و نهاد ولایت ‌فقیه خواهد بود و اختیاری از خود در راستای جهت دادن به سیاست‌های کلان حاکمیتی نخواهد داشت.

* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.

ارتباط رژیم‌های گیاهی با کاهش خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی و سرطان

گیاهخواران ممکن است کمتر به عوارضی مانند فشار خون بالا، کلسترول بالا و چاقی که از عوامل ابتلا به بیماری‌های قلبی و سرطان است، مبتلا شوند.به گزارش نشریه پزشکی Everyday Health، یک مطالعه جدید نشان می‌دهد افرادی که از رژیم غذایی گیاهی پیروی می‌کنند، ممکن است کمتر در معرض خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی و سرطان باشند. همچنین عوامل خطرساز بروز این بیماری‌ها نیز کمتر گریبانگیر گیاهخواران می‌شود.

در این مطالعه که در نشریه One PLoS منتشر شد، دانشمندان با بررسی نتایج ۴۸ مطالعه منتشر شده در دو دهه اخیر، اثرات سلامتی رژیم‌های وگان یا گیاهخواری را بررسی کردند. رژیم وگان نوعی رژیم گیاهخواری است که تمام انواع گوشت، تخم مرغ، لبنیات و سایر محصولات حیوانی مانند عسل یا ژلاتین را حذف می‌کند.

نتایج این مطالعه نشان می‌دهد هر دو رژیم غذایی گیاهی با کاهش خطر ابتلا به برخی از سرطان‌ها و همچنین بیماری‌های قلبی ناشی از تنگی عروق، مرتبط بودند.

همچنین هر دو رژیم گیاهخواری با کاهش خطر سرطان پروستات و سرطان‌های دستگاه گوارش مانند سرطان روده بزرگ مرتبط بودند.

علاوه بر این، هر دو رژیم غذایی با کاهش احتمال ابتلا به چندین عامل خطر که می‌توانند به بیماری قلبی و سرطان کمک کنند، مانند چاقی، کلسترول بالا، فشار خون بالا و التهاب مرتبط بودند.

محققان می‌گویند غذاهایی که گیاهخواران و وگان‌ها انتخاب می‌کنند می‌توانند به بهبود سلامت کلی بدن منجر شوند.

افرادی که رژیم‌های گیاه‌خواری یا وگان را دنبال می‌کنند، مقدار بیشتری سبزیجات و غذاهای کامل حاوی ویتامین‌ها، مواد معدنی و سایر مواد با اثرات آنتی‌اکسیدانی و ضدالتهابی دریافت می‌کنند و از سوی دیگر از اثرات مخرب غذاهای فرآوری‌شده که باعث افزایش تولید رادیکال‌های آزاد در بدن می‌شوند و به سلول‌ها و بافت‌های بدن آسیب می‌رسانند، دوری می‌کنند.

بیشتر بخوانید: خطر ابتلا به دیابت، حتی با مصرف دو وعده گوشت قرمز در هفته

این تحلیل تنها شامل افرادی بود که به طور دقیق رژیم‌های گیاه‌خواری یا وگان را رعایت می‌کردند، نه افرادی که برخی از اوقات غذاهای گیاهی مصرف می‌کردند.

به گفته محققان یکی از دلایلی که خوردن میوه‌ها و سبزیجات زیاد ممکن است به کاهش خطر بیماری‌های مزمن کمک کند، این است که این غذاها مملو از فیبر هستند که در غذاهای حیوانی وجود ندارد.

خوردن غذاهای مملو از فیبر به هضم آهسته کمک می‌کند، سبب کنترل قند خون شده و به افراد کمک می‌کند احساس سیری کنند. این بدان معناست که افراد در درازمدت غذای کمتری می‌خورند و این به جلوگیری از افزایش وزن کمک می‌کند. علاوه بر این، فیبر به تمیز کردن دستگاه گوارش کمک می‌کند که ممکن است با کاهش کلسترول مرتبط باشد.

بیشتر بخوانید: خنده؛ بهترین دارو برای جلوگیری از بیماری قلبی

همه این اثرات فیبر به کاهش خطر سرطان و بیماری قلبی کمک می‌کند.

شش گام ساده برای از بین بردن چربی شکم

بسیاری از مردم رویای داشتن شکمی صاف را در سر دارند، اما متاسفانه ناحیه میانی بدن مستعد انباشت چربی است.

به نوشته Focus Online، شش عادت ساده به شما کمک می‌کند تا شکم لاغری داشته باشید و آن را حفظ کنید.

استرس را کاهش دهید

طبق یک مطالعه که در مجله Medicine” Psychosomatic ” منتشر شده است، چربی شکم چهار برابر بیشتر از چربی زیر پوستی که دقیقاً زیر پوست قرار دارد، کورتیزول یا همان هورمون‌های استرس که باعث چاقی می‌شوند را دارد. یعنی اگر استرس زیادی داشته باشید، چربی بیشتر به شکم منتقل می‌شود تا به سایر نواحی بدن.

مواد مغذی مناسب مصرف کنید

متخصصان توصیه می‌کنند کالری روزانه دریافتی به‌طور ایده‌آل باید شامل ۵۰ درصد از کربوهیدرات، ۳۰ درصد از پروتئین و ۲۰ درصد چربی باشد.

اگر میزان متابولیسم پایه شما – کالری‌هایی که بدن شما روزانه در حالت استراحت می‌سوزاند – به همراه فعالیت بدنی، مثلاً ۱۸۰۰ کالری باشد، باید ۹۰۰ کالری از آن را از کربوهیدرات‌های خوب (سبزیجات، میوه‌ها، حبوبات و غلات کامل) دریافت کنید، ۵۴۰ کالری دیگر باید از منابع پروتئینی سالم مانند آجیل یا گوشت بدون چربی و ۳۶۰ کالری نیز از چربی‌هایی مانند روغن زیتون، روغن سویا، ماهی آزاد یا گردو تامین شود.

توده عضلانی بسازید

مطالعات متعددی ثابت کرده‌اند که عضله‌سازی یک عامل مهم برای داشتن شکم صاف است.

به طوری که در نظر گرفتن ۲۵ دقیقه تمرینات قدرتی در برنامه هفتگی، به طور قابل توجهی باعث کاهش سایز دور کمر می‌شود.

بیشتر بخوانید: بعد هر وعده غذایی حداقل دو دقیقه راه بروید

روی مصرف فیبر تمرکز کنید

نتایج یک مطالعه که در مجله Obesity منتشر شده است، نشان داده با مصرف فیبر، چربی شکم با سرعت کمتری افزایش می‌یابد. فیبر هضم غذا را آهسته می‌کند و این امر باعث احساس سیری طولانی‌تر در فرد می‌شود.

به احساس گرسنگی و بدن خود توجه کنید

وقتی شروع به غذا خوردن می‌کنید باید بین نقطه آغاز که گرسنگی شدید است و نقطه پایان که سیری شدید است، حد میانه را در نظر بگیرید و مثلا از یک تا ۱۰، در نقطه ۷ دست از خوردن بکشید تا از اضافه وزن جلوگیری کنید.

به اندازه کافی بخوابید

بر اساس یک مطالعه شش تا هفت ساعت خواب شبانه می‌تواند به جلوگیری از تجمع اضافی چربی دور شکم کمک کند.

چگونه از حمله میگرنی قبل از وقوع آن جلوگیری کنیم؟

راه‌های زیادی برای پیش‌بینی و پیشگیری از حملات میگرن وجود دارد. تکنیک‌هایی مانند ثبت اطلاعات دقیق حملات میگرنی، مصرف برخی مکمل‌ها و موارد دیگر از جمله این روش‌ها هستند.

به گزارش نشریه پزشکی هلث لاین، حدود ۳۹ میلیون آمریکایی دچار حملات میگرن می‌شوند. اگر شما یکی از این افراد هستید، با علائم گاه ناتوان‌کننده‌ای که میگرن ایجاد می‌کند، آشنا هستید. این علائم شامل موارد زیر می‌شوند:

حالت تهوع

سرگیجه

استفراغ

حساسیت به نور، صدا و بو

با شناسایی و اجتناب از محرک‌های خاص، می‌توانید احتمال بروز حمله میگرن را کاهش دهید.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

از صدای بلند و نورهای تند اجتناب کنید

صداهای بلند و نورهای چشمک‌زن، محرک‌های رایج برای حملات میگرن هستند. ممکن است اجتناب از این محرک‌ها سخت باشد، اما دانستن اینکه در چه موقعیت‌ها و محیط‌هایی رخ می‌دهند می‌تواند به دوری از آنها کمک‌ کند. این موقعیت‌ها شامل موارد زیر هستند:

رانندگی در شب

حضور در سینما

حضور در باشگاه‌ها یا مکان‌های شلوغ

قرار گرفتن در مجاور تابش شدید خورشید

به انتخاب غذا توجه کنید

برخی از غذاها و نوشیدنی‌ها می‌توانند باعث حملات میگرن شوند. مانند:

شکلات

شراب قرمز

گوشت‌های فرآوری شده

شیرین‌کننده‌های مصنوعی

پنیر کهنه

ثبت اطلاعات سردرد

با داشتن یک دفتر ثبت اطلاعات، می‌توانید الگویی که در بروز میگرن موثر است را شناسایی و از آن اجتناب کنید.

نمونه‌هایی از مواردی که می‌توانید یادداشت کنید عبارتند از:

آنچه می‌خورید و می‌نوشید

برنامه و روال تمرین‌های ورزشی

وضعیت آب و هوا

احساسات و عواطف شدیدی که ممکن است داشته باشید

داروها و عوارض جانبی آنها

زمان و شدت سردرد

به تغییرات هورمونی توجه کنید

هورمون‌ها نقش مهمی در میگرن دارند. زنان در طول دوره قاعدگی یا درست قبل از آن، حملات میگرنی بیشتری را تجربه می‌کنند. داروهای ضد بارداری و هورمونی درمانی نیز ممکن است دفعات و شدت حملات میگرنی را افزایش دهند.

مکمل مصرف کنید

مصرف برخی گیاهان و مواد معدنی ممکن است به پیشگیری از حملات میگرن کمک کند. تحقیقات نشان داده که کمبود منیزیم در شروع حملات میگرنی نقش دارد، بنابراین مصرف مکمل روزانه ممکن است به کاهش حملات کمک کند.

به آب و هوا توجه کنید

تغییرات آب و هوا می‌تواند بر الگوهای میگرن شما تأثیر بگذارد. رطوبت بالا و دمای گرم و حتی روزهای بارانی می‌تواند حملات را تحریک کند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

خواب و خوراک منظمی داشته باشید

ناشتا بودن یا حذف وعده‌های غذایی می‌تواند باعث سردردهای میگرنی شود. گرسنگی و کم آبی هر دو باعث حملات میگرنی می‌شوند، بنابراین حتما آب کافی بنوشید و از حذف وعده‌های غذایی خودداری کنید.

کمبود خواب نیز می‌تواند علائم را تشدید کند، حداقل ۷ تا ۸ ساعت در شبانه‌روز بخوابید.

تکنیک‌های آرام‌بخش را امتحان کنید

اگرچه همیشه نمی‌توانیم از موقعیت‌های استرس‌زا اجتناب کنیم، اما می‌توانیم نحوه واکنش خود را به آنها مدیریت کنیم. حملات میگرنی نتیجه متداول اتفاقات استرس‌زا هستند. تکنیک‌های تمدد اعصاب مانند مدیتیشن و یوگا می‌توانند به کاهش سطح استرس کمک کنند.

ورزش‌های سبک را انتخاب کنید

ورزش‌های شدید، مانند وزنه‌برداری، می‌تواند باعث بروز حملات میگرنی شود.

فعالیت‌هایی را انتخاب کنید که بدون وارد کردن فشار زیاد به بدن باعث کاهش استرس می‌شوند، مانند یوگا، ورزش‌های هوازی سبک یا تای چی.

علت سقوط بالگرد رییس‌جمهور؛ از “عامل جوی” تا “احتمال توطئه”

هنوز علت اصلی سقوط بالگرد حامل ابراهیم رئیسی و همراهانش به طور رسمی اعلام نشده است اما رسانه‌های داخل ایران در این باره پرسش‌هایی را مطرح کرده و حتی از “احتمال توطئه” نوشته‌اند.امروز پنج‌شنبه دوم خرداد اجساد کشته شدگان سانحه سقوط بالگرد حامل ابراهیم رئيسی و همراهانش دفن می‌شود اما پرسش‌های زیادی درباره چرایی و نیز چگونگی این واقعه برای افکار عمومی همچنان بدون پاسخ مانده است.

در آخرین اظهار نظر درباره علت این سقوط، محسن هاشم‌نژاد، عضو تیم عملیات جست‌وجوی بالگرد در مصاحبه اختصاصی با خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران گفته است که بالگرد رئیس جمهور به دلیل اصابت با کوه متلاشی شده بود.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

هاشم‌نژاد تاکید کرده است نظرهای متفاوتی درباره چرایی این سانحه وجود دارد، اما او به‌ عنوان هواشناس معتقد است که به دلیل وجود ناپایداری‌های شدید جوی و وجود مه غلیظ در کوهستان، می‌توان “عامل جوی” را دلیل وقوع این سانحه دانست.

این کارشناس به این نکته هم اشاره کرده است که منطقه محل وقوع حادثه، کوهستانی و دارای شیب‌های تند و شکاف‌های بزرگی است و خلبان نمی‌توانسته فرود مناسبی داشته باشد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

این اظهارات اما در تناقض با برخی گفته‌های مسئولان است مثلا در حالی که مدیرکل سازمان هواشناسی تصریح کرده که برای آن روز هشدار نارنجی داد شده بود و احمد وحیدی،‌ وزیر کشور هم گفته که این بالگرد به دلیل وضعیت بد هوا و مه غلیظ در منطقه مجبور به “فرود سخت” شده است، غلامحسین اسماعیلی، رییس دفتر ریاست جمهوری در گفت‌وگوی تلویزیونی‌اش پس از حادثه مدام از “وضعیت مناسب هوا” حرف می‌زند و می‌گوید: «هوا صاف و روشن بود و پدیده جوی خاصی نداشتیم. بعد از حدود نیم ساعت طی مسیر در دره مجاور منطقه مس سونگون یک لکه ابر وجود داشت و مه نبود.»

مدیرکل حوزه ریاست، روابط عمومی و ارزیابی عملکرد سازمان هواشناسی در گفت‌وگو با انصاف‌نیوز گفته اظهارات رییس دفتر ریاست جمهوری تنها درباره وضعیت هوا بوده و نه گزارش هواشناسی. او بر این که این سازمان در روز حادثه هشدار نارنجی داده بوده تاکید کرد و گفت: «هشدار دادن درباره‌ اینکه پرواز انجام نشود وظیفه‌ ما نیست. ما اطلاعات هواشناسی را باید بدهیم. ما در آن روز هشدار نارنجی دادیم و تمام مستندات آن هم موجود است و می‌توانیم ارائه دهیم. اما اینکه خلبان چه تصمیمی بگیرد را ما دخالتی نداریم.»

بیشتر بخوانید: ابراهیم رئیسی؛ تصویر تمام‌نمای نظام در قاب “آیت‌الله اعدام”

رییس دفتر ریاست جمهوری در ادامه صحبت‌هایش می‌گوید ابرها کمی بالاتر از بالگرد بودند و خلبان بالگرد حامل رییس جمهور به عنوان “فرمانده میدان” اعلام می‌کند که ارتفاع بگیریم اما مشخص نیست در این صورت چرا خود این خلبان نتوانسته ارتفاع بگیرد و به کوه برخورد می‌کند.

بنا بر گفته‌های اسماعیلی پس از آنکه آنها متوجه می‌شوند که بالگرد رییس جمهور ناپدید شده، خلبان دور زده و برمی‌گردد و پس از چند بار دور زدن در مس سونگون فرود می‌آید.

سوالات بی‌شمار

روزنامه هم‌میهن در گزارشی با عنوان “ضعف‌های ادامه‌دار‌” که روز سوم خرداد منتشر شده سوالاتی را در این باره مطرح کرده و می‌پرسد اگر بالگرد حامل اسماعیلی در همان ناحیه به زمین نشسته، یعنی مختصات محل سقوط را داشته است پس چرا تا فردا صبح نتوانستند بالگرد ساقط‌شده را پیدا کنند؟

نکته عجیب دیگری که رییس دفتر ریاست جمهوری به آن اشاره می‌کند ادعای تماس تلفنی با آل‌هاشم امام جمعه تبریز است. او می‌گوید: «من، آقایان محرابیان و بذرپاش با سرنشینان آن بالگرد تماس می‌گرفتیم ولی پاسخی دریافت نکردیم. بعد کادر پروازی به ما گفتند که با تلفن همراه کاپیتان مصطفوی تماس گرفتیم که آقای آل هاشم آن تماس را جواب داد و گفت در دره افتاده‌ام، ولی نگفت چه اتفاقی افتاده است. دوباره که من تماس گرفتم آل هاشم گفت حالم خوب نیست و متوجه نشدم چه شده است و نمی دانم کجا هستم لابلای درخت‌ها هستم و هیچ کسی را نمی‌بینم و تنها هستم. مشخصه جنگل و درخت را داد. برای ما معلوم شد بالگرد دچار سانحه شده است.»

مجموعه مطالب درباره مرگ رئیسی را اینجا بخوانید

صرف نظر از اینکه در صورت برخورد بالگرد با کوه و سقوط آن چگونه یکی از سرنشینان می‌توانسته آنقدر سالم مانده باشد که بتواند با تلفن همراه صحبت کند، پرسش‌های دیگری نیز در این میان مطرح است. مثلا اینکه چرا تلفن همراه خلبان باید در دسترس یکی از مسافران باشد؟ یا اینکه به قول نویسنده گزارش هم‌میهن: «وی مدعی است که چندین بار با تلفن همراه خلبان که مرحوم آل‌هاشم آن را جواب می‌داده، گفت‌وگو‌ کرده است و این به معنی وجود سیگنال و ارتباط با دکل‌های مخابراتی بوده که می‌توانند به سهولت محل سقوط را پیدا کنند. ولی هیچ توضیحی داده نمی‌شود که چرا آنان تا شش ساعت بعد که هوا تاریک می‌شود، نتوانسته‌اند لاشه را پیدا کنند؟»

بیشتر بخوانید: عفو بین‌الملل: مرگ رئیسی پاسخگویی به جنایات را رفع نمی‌کند

علاوه بر اینها روزنامه هم‌میهن پرسش‌های دیگری را نیز مطرح می‌کند از جمله اینکه: «آیا بالگرد رئیس‌جمهور با ظرفیت مناسب حرکت کرده یا اضافه بر ظرفیت بوده است؟ آیا برای این نوع بالگردهای حامل مقامات الزامی به حرکت از فراز جاده اصلی وجود دارد یا خیر؟ اگر بلی، چرا از مسیر کوهستانی مرتفع حرکت کرده است؟ آیا این نوع خاص بالگرد برای حرکت در محیط‌های کوهستانی و مرتفع مناسب بوده؟»

“احتمال توطئه”

روزنامه جمهوری اسلامی نیز نکات مبهم دیگری را درباره حادثه سقوط بالگرد حامل ابراهیم رئیسی مطرح کرده و حتی نوشته: «گمانه‌زنی‌های متمایل به توطئه بودن حادثه بقدری زیاد است که اکنون تمام ذهن‌ها به آن مشغول است.»

این روزنامه به عنوان دلیلی برای احتمال توط‌ئه بودن این حادثه به محل وقوع آن که در نزدیکی مرز با جمهوری آذربایجان است اشاره کرده و می‌‌نویسد: «این حادثه در نزدیکی مرز کشورمان با جمهوری آذربایجان رخ داده که رژیم صهیونیستی امکانات اطلاعاتی، مخابراتی و نظامی زیادی در آن مستقر کرده است.»

این در حالی است که پس از سقوط این بالگرد، اسرائیل رسما اعلام کرد که در این ماجرا دخالتی نداشته است.

سرنوشت محافظ دوم

نکته مورد ابهام دیگر در این حادثه سرنوشت محافظ دوم رییس جمهوری است که در لیست اولیه کشته شدگان نام او ذکر شده بود اما بعد اعلام شد که این شخص در بالگرد دیگری بوده و زنده است. پس از آن این پرسش در میان افکار عمومی مطرح شد که چرا محافظ رییس جمهور در بالگرد او نبوده است.

اسماعیل کوثری نماینده مجلس به این پرسش اینگونه پاسخ داد: «برخی رسانه‌ها حرف‌های بی‌ربطی را می‌سازند. محافظ نفر دوم در بالگرد دیگری بوده، زیرا در یک بالگرد به چند نفر محافظ احتیاجی نبوده و تمام این حرف‌ها بی‌اساس است. ما مسأله پنهان شده‌ای نداریم.»

امروز اجساد هشت سرنشین این بالگرد به خاک سپرده می‌شود اما آیا این پرسش‌ها به پاسخ می‌رسند یا همراه اجساد کشته‌شدگان دفن می‌شوند؟

خبرگاه؛ شمار اخراج پناهجویان در آلمان افزایش داشتە است

در مجموع حدود ۴ هزار و ٨٠٠ نفر تا پایان ماه مارس از آلمان اخراج شدەاند. این میزان در مقایسه با مدت زمان مشابه در سال پیش ۳۴ درصد رشد داشتە است. مقدونیه، ترکیه و گرجستان مقاصد اول تا سوم پناهجویان اخراج شدە هستند.خبرگاه دویچه وله فارسی مجموعه‌ای خبری از موضوعات و تحولات روز ایران ، منطقه، آلمان و جهان در زمینه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، ورزشی و غیره است.

در “خبرگاه” می‌توانید رویدادهای متنوع را به شکلی کوتاه و فشرده دنبال کنید.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

نیکی هیلی قصد دارد بە ترامپ رای بدهد
در طول انتخابات مقدماتی جمهوری خواهان برای تعیین کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری، نیکی هیلی و دونالد ترامپ به شدت بە یکدیگر می‌تاختند. نیکی هیلی در جریان کمپین‌های انتخاباتی در مقابل دونالد ترامپ شکست خورد. او اکنون در یک سمینار اندیشکده محافظه‌کاران اعلام کردە کە “رئیس‌جمهوری جو بایدن یک فاجعه است، بنابراین من به دونالد ترامپ رای می‌دهم”.

نیکی هیلی ۵۲ ساله، در رقابت‌های مقدماتی جمهوری‌خواهان برای نامزدی ریاست جمهوری، یک دوئل یک هفته‌ای با ترامپ داشت و ترامپ توانست او را در انتخابات مقدماتی این حزب شکست دهد.

فرماندار پیشین ایالات کارولینای جنوبی به دنبال این شکست در “سه‌شنبه بزرگ” در روز ۵ مارس، دست از مبارزه با ترامپ کشید و یک روز بعد از آن با انتشار متن و ویدیوئی در صفحه اکس خود از رقابت‌های انتخاباتی کناره‌گیری کرد.

او تا قبل از این برای هفتەها سکوت کردە بود و از اظهار نظر در مورد انتخابات آمریکا و دونالد ترامپ خودداری می‌کرد.

انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پنجم نوامبر ۲۰۲۴ برگزار خواهد شد.

وبسایت دیدبان رفع فیلتر شد
بر ا‌ساس گزارش کوتاهی کە در دیدبان ایران منتشر شدە، سایت این رسانه حقوق‌بشری پس از ٢٢ روز رفع فیلتر شدە است.

در بخشی از این گزارش آمده کە “دیدبان ایران تلاش خواهد کرد مانند هشت سال گذشته صدای مردم ایران باشد. این رسانه همیشه مستقل بوده و همه سرمایه ما در این سال‌ها اعتماد مخاطبین‌مان بوده و هست”.

سایت دیدبان ایران از تاریخ یازده اردیبهشت ماه با حکم کارگروه مصادیق مجرمانه توقیف و از دسترس خارج شده بود.

حکومت جمهوری اسلامی سال‌هاست کە با فیلتر کردن تارنماهای اینترنتی حق دسترسی افراد بە اطلاعات آزاد را مختل می‌کند. بە گفتە سازمان‌های حقوق‌بشری پس از شکل‌گیری خیزش زن، زندگی، آزادی حجم فیلترینگ و برخورد با فعالان رسانه‌ای افزایش چشم‌گیری پیدا کردە است.

شمار اخراج پناهجویان در آلمان افزایش داشتە است
بر ا‌‌ساس گزارشی از آژانس خبر آلمان، شمار اخراج مهاجران در آلمان در سه ماهە اول سال جاری بیش از یک سوم نسبت بە سه ماه اول سال پیش از آن افزایش داشتە است.

روزنامه نوی اوسنابروکە، بە نقل از مقامات دولت فدرال آلمان گزارش دادە کە در مجموع حدود ۴ هزار و ٨٠٠ نفر تا پایان ماه مارس از آلمان اخراج شدەاند. این میزان در مقایسه با مدت زمان مشابه در سال پیش ۳۴ درصد رشد داشتە است.

مقدونیه، ترکیه و گرجستان مقاصد اول تا سوم پناهجویان اخراج شدە از آلمان هستند.

با این حال گزارشات نشان می‌دهد کە دولت فدرال آلمان در اجرای برنامه‌های خود شکست خوردە است، اخراج حدود ۴ هزار و ٨٠٠ نفر در حالی بودە کە آلمان برنامه اخراج ٧ هزار نفر را داشتە است، اما به دلایلی کە در این گزارش بە آن‌ها اشارە نشدە در این امر نا موفق بودە است.

۱۲ نماینده جمهوری‌خواه: بلینکن درباره پیام تسلیت رئیسی توضیح دهد

۱۲ نمایند جمهوری‌خواه مجلس سنا در نامه‌ای ارسال پیام تسلیت رئیسی توسط وزارت خارجه آمریکا را “شرم‌آور” خواندند و خواستار توضیح شدند. بیش از ۹۰ تن از سران و مقامات کشورها در مراسم ادای احترام به رئیسی در تهران شرکت کردند.هلی‌کوپتر حامل ابراهیم رئیسی در منطقه آذربایجان شرقی در روز یک‌شنبه ۳۰ اردبیهشت دچار سانحه شد. پس از اظهارات ضد و نقیض مقامات جمهوری اسلامی سرانجام مشخص شد که تمامی سرنشینان این هلی‌کوپتر کشته شده‌اند.

علاوه بر ابراهیم رئیسی رئیس جمهور، آیت‌الله آل‌هاشم نماینده علی خامنه‌ای در آذربایجان شرقی ، حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه، مالک رحمتی استاندار آذربایجان شرقی و چند تن دیگر سرنشینان این هلی‌کوپتر بودند.

دیدار علی خامنه‌ای با اعضای خانواده ابراهیم رئیسی
علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، شامگاه چهارشنبه ۲ خرداد (۲۲ مه) با حضور در منزل ابراهیم رئیسی با خانواده او ابراز همدردی کرد.

در این دیدار علاوه بر اعضای خانواده ابراهیم رئیسی، احمد علم الهدی، امام جمعه مشهد و پدر همسر ابراهیم رئیسی نیز حضور داشت.

قرار است جسد رئیسی عصر روز پنجشنبه ۳ خرداد (۲۳ مه) در شهر زادگاهش مشهد دفن شود.

حضور ۹۰ رهبر و مقام کشور خارجی در تهران
خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران از حضور ۹۰ تن از سران و مقامات کشورهای منطقه و بین‌المللی در مراسم بزرگداشت ابراهیم رئیسی و همراهانش در تهران خبر داد. این مراسم عصر روز چهارشنبه ۲ خرداد (۲۲ مه) در محل سالن اجلاس سران در تهران برگزار شد.

در این مراسم از جمله امیر قطر، رئیس‌جمهور تونس، رهبر ملی ترکمنستان، نخست‌وزیران پاکستان، آذربایجان، عراق، گرجستان و همچنین وزرای خارجه مصر، ترکیه و معاون نخست‌وزیر چین حضور داشتند.

تسنیم در ادامه گزارش خود از حضور معاون دبیرکل حزب‌الله لبنان، رئیس حشدشعبی عراق، رئیس دفتر سیاسی حماس، جانشین دبیرکل جنبش جهاد اسلامی، نمایندگان جبهه مردمی فلسطین هم خبر داده است.

۱۲ نماینده جمهوری‌خواه: بلینکن درباره پیام تسلیت رئیسی توضیح دهد
۱۲ عضو جمهوری‌خواه مجلس نمایندگان آمریکا روز چهارشنبه ۲ خرداد (۲۲ مه) در نامه‌ای به آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه با اشاره به نقش ابراهیم رئیسی در کشتار و سرکوب مردم، از او خواسته‌اند توضیح دهد چرا برای مرگ “چنین فرد نفرت‌انگیزی” پیام تسلیت فرستاده است.

نویسندگان این نامه اقدام دولت بایدن در تسلیت رئیسی را “شرم‌آور” خواندند.

این نماینده‌ها تاکید کرده‌اند برای آمریکا بسیار نامناسب است که برای مرگ کسی که از سوی وزارت خزانه‌داری ایالات متحده مورد تحریم قرار گرفته و ارتباطات گسترده‌ای با تروریسم دارد، تسلیت بگوید.

کلودیا تنی، یکی از این ۱۲ نماینده جمهوری‌خواه که در شبکه اکس (توییتر سابق) این نامه را به اشتراک گذاشته، می‌نویسد: «ابراهیم رئیسی “قصاب تهران”، هزاران نفر از مردم خود را به طرز وحشیانه‌ای آزار داد و به قتل رساند و هر ایرانی را که علیه رژیم صحبت می‌کرد، ساکت کرد. دولت بایدن باید توضیح دهد که چرا در مرگ این تروریست، دشمن آمریکا و مردم ایران عزادار است.»

نمایندگان در نامه خود به کشتار سال ۶۷ و نقش رئیسی در هیئت چهارنفره مرگ هم اشاره کردند.

امضاکنندگان این نامه یادآور شدند که رئیسی سال ۲۰۱۹ تحریم شده و نام او در دولت بایدن، به دلیل نقش او در جنایات گسترده همچنان در فهرست تروریسم باقی مانده است.

۱۲ نماینده جمهوری‌خواه در پایان نامه خود از بلینکن خواستند تا ۵ ژوئن ۲۰۲۴ پاسخ خود را ارائه دهد.

آلیس مونرو: از زبان خودش

آلیس مونرو در گفت‌وگو با استفن آسپرگ

آلیس مونرو، داستان‌نویس برجسته‌ی کانادایی و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات، در روز ۱۳ مه ۲۰۲۴ چشم از جهان فروبست. گفت‌وگویی که در ادامه می‌آید بخش‌هایی از مصاحبه‌ای است که استفن آسپرگ از تلویزیون سوئد در سال ۲۰۱۳ به مناسبت دریافت جایزه‌ی نوبل با او انجام داد. مونرو در مراسم دریافت این جایزه،‌ که روز ۷ دسامبر ۲۰۱۳ در فرهنگستان سوئد برگزار شد، حاضر نبود و ویدئوی ضبط‌شده‌ی این مصاحبه بهجای سخنرانی او در مراسم دریافتِ جایزه پخش شد.

***

علاقه‌ی من به مطالعه از سنِ خیلی کم آغاز شد، زمانی که برایم داستان پری دریایی کوچک، اثر هانس کریستین آندرسن را خواندند. نمی‌دانم که به یاد دارید یا نه اما پری دریایی کوچک داستان بسیار غم‌انگیزی است. پری دریایی عاشق شاهزاده‌ای می‌شود اما چون انسان نیست نمی‌تواند با او ازدواج کند. جزئیات داستان در ذهنم نیست اما داستان بسیار حزن‌انگیزی است. به هر حال، داستان که تمام شد بلافاصله زدم بیرون و شروع کردم راه رفتن دور خانه‌‌‌مان. دور زدم و دور زدم و در ذهنم پایانی خوش برای داستان ساختم، پایانی که به نظرم حق پری دریایی بود. متوجه نبودم که با این کار داستان فقط در ذهنِ من تغییر می‌کند نه در کل جهان. اما این حس را داشتم که تمام تلاشم را کرده‌ام و از حالا به بعد پری دریایی با شاهزاده ازدواج می‌کند و تا آخر عمر به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی‌ می‌کنند. این چیزی بود که پری دریایی لیاقتش را داشت. برای به دست آوردن قلب شاهزاده بسیار زحمت کشیده بود. مجبور شده بود که بدنش را تغییر بدهد و برای راه رفتن و صحبت کردن بدنی شبیه به انسان‌های معمولی پیدا کند. هر قدمی که با آن پاها برمی‌داشت چه دردی می‌کشید. برای رسیدن به شاهزاده همه‌ی این سختی‌ها را به جان خریده بود. برای همین بود که فکر می‌کردم لیاقتش بیشتر از مرگ است. آن موقع نگران نبودم که شاید بقیه‌ی دنیا از داستانِ جدیدی که من در سرم ساخته‌ام خبردار نشوند. حسم این بود که وقتی در ذهنم درباره‌‌اش فکر کرده‌ام انگار داستان منتشر شده است. این اولین تجربه‌ی نویسندگی‌ام بود.

 

برایمان بگویید داستان‌گویی و داستان‌نویسی را چطور یاد گرفتید؟

من تمام مدت در ذهنم در حال داستان‌سرایی بودم. مسیری که تا مدرسه باید پیاده می‌رفتم طولانی بود و در طول مسیر در ذهنم داستان می‌ساختم. هرچه سنم بالاتر می‌رفت داستان‌هایم بیشتر و بیشتر درباره‌ی خودم می‌شدند. خودم را قهرمان موقعیت‌های مختلف تصور می‌کردم. آن موقع برایم مهم نبود که این داستان‌ها قرار نیست بلافاصله منتشر شوند. اصلاً به این فکر نمی‌‌کردم که افراد دیگر این داستان‌ها را بخوانند و از وجودشان مطلع باشند. خودِ داستان برایم مهم بود. عموماً داستان‌های رضایت‌بخش برایم درون‌مایه‌هایی مثل شجاعت پری دریایی داشتند، داستان‌هایی با شخصیت‌هایی باهوش که می‌توانستند جهانِ بهتری بسازند، سریع دست به کار می‌شدند، نیروهای جادویی داشتند و چیزهایی از این قبیل.

 

آیا برایتان مهم بود که داستان‌هایتان از دید زنان روایت شود؟

هیچ‌وقت درباره‌ی اهمیت این موضوع فکر نکردم اما از سوی دیگر هیچ‌وقت خودم را چیزی جز زن ندیدم. داستان‌های بسیار خوبی درباره‌ی دختربچه‌ها و زنان برای گفتن وجود داشت. شاید دخترها به سنِ نوجوانی که می‌رسیدند دغدغه‌شان عمدتاً معطوف به این می‌شد که به مردان در برطرف کردن نیازهایشان کمک کنند. اما من در دوران جوانی هیچ احساس فرودستی‌ای درباره‌ی زن‌بودنم نداشتم. شاید دلیلش این باشد که ما در قسمتی از ایالت آنتِریو زندگی می‌کردیم که مطالعه و قصه‌گویی بیشتر کار زنان بود. مردها بیرون خانه مشغول انجام کارهای مهم بودند و دنبال داستان‌نویسی نمی‌رفتند.

 

چنین فضایی چه تأثیری در الهام‌بخشی به شما داشت؟

فکر نمی‌کنم نیاز به الهام داشتم. باور داشتم که داستان‌ها جایگاه بسیار مهمی در جهان دارند و دوست داشتم خالق تعدادی از این داستان‌ها باشم. می‌خواستم همیشه درحال نوشتن باشم. به بقیه کاری نداشتم. لازم نبود به کسی چیزی بگویم. مدت‌ها بعد بود که فکر کردم جالب خواهد بود اگر این داستان‌ها به دست مخاطبان بیشتری برسد.

 

در داستان‌نویسی چه چیزی برایتان مهم است؟

خب، مسلماً در آن سال‌های اول برایم مهم بود که داستان پایان خوشی داشته باشد. طاقت پایان‌‌های غم‌انگیز را نداشتم. بعدها شروع به مطالعه‌ی آثاری با پایان‌بندی‌های بسیار بسیار غم‌انگیز کردم، آثاری مثل بلندی‌های بادگیر. این طور شد که طرز فکرم تغییر کرد و سراغ داستان‌های تراژیک رفتم که برایم بسیار لذت‌بخش بود.

 

به نظرتان زندگی در شهرهای کوچک کانادا چه جاذبه‌ای دارد که در اکثر داستان‌هایتان به سراغش رفته‌اید؟

باید تجربه‌ی زندگی در چنین شهرهایی را داشته باشید تا جاذبه‌اش را درک کنید. من معتقدم که هر نوع زندگی‌ای جاذبه‌ی خودش را دارد، هر محیطی می‌تواند جذاب باشد. اما من اگر در شهر بزرگ‌تری زندگی می‌کردم و مجبور به رقابت با افرادی می‌شدم که از نظر فرهنگی در سطح بالاتری از خودم قرار داشتند احتمالاً نمی‌توانستم در زمینه‌ی نوشتن چنین بی‌پروا عمل کنم. لازم نبود با چنین چالشی دست‌وپنجه نرم کنم. تنها داستان‌نویسی که در اطرافم می‌شناختم خودم بودم و حداقل برای مدتی فکر می‌کردم خودم تنها فردی در جهان هستم که می‌تواند چنین کاری انجام دهد.

 

آیا این اعتمادبه‌نفس در نویسندگی همیشه با شما ماند؟

سنم که بالاتر رفت و چند نفر دیگر را که اهل نوشتن بودند ملاقات کردم اعتماد‌به‌نفسم بسیار کم شد. آنجا بود که متوجه شدم داستان‌نویسی کمی سخت‌تر از چیزی است که تصورش را کرده بودم. اما هیچ‌وقت تسلیم نشدم.

 

وقتی شروع به نوشتن می‌کنید همیشه طرح داستان را در ذهن دارید؟

بله اما اغلب چیزی که در ذهن دارم تغییر می‌کند. با یک طرح اولیه شروع می‌کنم، روی آن کار می‌کنم و بعد در حین نوشتن اتفاقاتی می‌افتد و می‌بینم که طرحم به سمت دیگری می‌رود. اما حداقل برای شروع باید ایده‌ی روشنی درباره‌ی داستان داشته باشم.

 

هنگام نوشتن چقدر ذهنتان درگیر داستان می‌شود؟

شدید. اما همیشه وسط نوشتن باید غذای بچه‌ها را آماده می‌کردم. من یک زنِ خانه‌دار بودم و یاد گرفتم که لابه‌لای کارهای دیگر بنویسم. هیچ‌وقت از نوشتن دست برنداشتم، هر چند مواقعی بود که بسیار ناامید می‌شدم چون می‌دیدم داستان‌هایم آنقدر قوی نیستند. باید چیزهای زیادی یاد می‌گرفتم و نوشتن بسیار سخت‌تر از چیزی بود که تصورش را کرده بودم. اما هرگز از نوشتن دست برنداشتم. هیچ وقت متوقف نشدم.

 

سخت‌ترین بخش داستان‌نویسی برایتان چیست؟

فکر می‌کنم بخشی که داستان را می‌خوانید و متوجه می‌شوید چقدر ضعیف است. می‌دانید اول هیجان و شوق دارید، در قدم دوم فکر می‌کنید داستان خوبی از کار درآمده است. اما بعد، یک روز داستان را دوباره می‌‌خوانید و با خودتان فکر می‌کنید این فقط «یک مشت خزعبلات» است. آن وقت است که باید واقعاً روی داستان کار کنید. در مورد من همیشه این کار جواب می‌داد. اگر داستانی ضعیف بود تقصیرِ من بود نه تقصیر داستان.

 

اما وقتی از داستانی راضی نباشید چطور آن را تغییر می‌دهید؟

با تلاش و کوشش سخت. اجازه بدهید روشن‌تر صحبت کنم. گاهی در داستانتان شخصیت‌هایی دارید که به اندازه‌ی کافی به آن‌ها فرصت نداده‌اید و باید در موردشان فکر کنید یا کار متفاوتی با آن‌ها بکنید. آن اوایل نثر شاعرانه‌ای داشتم اما به‌تدریج یاد گرفتم که از آن فاصله بگیرم. راهش این است که به فکر کردن درباره‌ی داستانتان ادامه بدهید و بیشتر و بیشتر به داستان و معنای اصلی آن فکر کنید، چیزی که در ابتدا تصور می‌کنید برایتان روشن است اما بعد متوجه می‌شوید که هنوز چیزهای زیادی برای کشف و یادگیری وجود دارد.

 

تا به حال چند تا از داستا‌ن‌هایتان را دور ریخته‌اید؟

همه‌ی داستان‌های دوران نوجوانی و جوانی‌ام را دور ریخته‌ام. در دوران اخیر کمتر این کار را کرده‌ام. معمولاً توانسته‌‌ام بفهمم که مشکلِ کار کجاست و چطور می‌شود دوباره داستان‌ را زنده کرد. اما به هر حال همیشه اشکالات و اشتباهاتی وجود دارد. وقتی به اشتباهی در یکی از کارهایم پی می‌برم، می‌پذیرم که اشتباه کرده‌ام و از کنارش عبور می‌کنم.

 

هیچ وقت از دور انداختن داستانی پشیمان شده‌اید؟

فکر نمی‌کنم، چون اگر داستانی را دور انداختم داستانی بوده که از همان اول می‌دانستم مشکل دارد و به اندازه‌ی کافی برایش غصه خورده‌ام. اما همان‌طور که گفتم این روزها خیلی پیش نمی‌آید که داستانی را رها کنم.

 

گذر عمر چه تغییری در نوشته‌هایتان ایجاد کرده است؟

همان تغییری که انتظار می‌رود. وقتی کم‌سن و سال هستید راجع به شاهزاده‌های جوان و زیبا می‌نویسید و بعد که سنتان بالاتر می‌رود درباره‌ی زنانِ خانه‌دار و بچه‌هایشان و بعدتر درباره‌ی زنانِ میان‌سال، و این روند همین طور ادامه دارد بی‌آنکه لازم باشد کاری در موردش انجام بدهید. چشم‌اندازتان تغییر می‌کند.

 

فکر می‌کنید شخصیتِ شما به‌عنوان یک زنِ ‌خانه‌دار که توانسته در کنار کارهای خانه نویسندگی را دنبال کند برای سایر زنانِ نویسنده الهام‌بخش بوده است؟

واقعیتش این است که نمی‌دانم. امیدوارم که این طور بوده باشد. وقتی جوان بودم آثار سایر نویسندگانِ زن را می‌خواندم و این برایم بسیار دلگرم‌کننده و تشویق‌آمیز بود. اما این را نمی‌دانم که آیا خودم برای سایرین چهره‌ی تأثیرگذاری به حساب می‌آیم یا نه. نمی‌توانم بگویم امروز شرایط برای زنان آسان‌تر است اما این موضوع امروز بیشتر پذیرفته‌ شده است که زنان دنبال کارهای مهم بروند و همپای مردان نویسنده‌های جدی و حرفه‌ای باشند، نه اینکه نوشتن برایشان فقط نقش سرگرمیِ کوچکی را داشته باشد که وقتی بقیه‌ی اعضای خانه بیرون هستند به سراغش می‌روند.

 

دوست دارید که بر خوانندگانِ داستان‌هایتان، به‌ویژه زنان، چه تأثیری داشته باشید؟

دوست دارم که داستان‌هایم برای افراد، چه زن، چه مرد یا کودک، تأثیرگذار باشد. دلم می‌خواهد داستان‌هایم نکته‌ای را در مورد زندگی بازگو کند. منظورم این نیست که خواننده با خودش بگوید «اوه این داستان واقعی است» بلکه حس رضایتِ خواننده مدنظرم است. در مورد پایان خوشِ داستان صحبت نمی‌کنم، منظورم این است که خواننده بعد از پایان داستان احساس کند تغییر کرده است و دیگر آن انسانِ سابق نیست.

 

آیا شما از فمینیست‌های اولیه بودید؟

من هرگز کلمه‌ی فمینیسم را نشنیده بودم اما مسلم است که فمینیست بودم. واقعیت این است که من در بخشی از کانادا بزرگ شدم که زن‌ها راحت‌تر از مردها می‌توانستند بنویسند. نویسنده‌های بزرگ و مهم همچنان مرد بودند اما زنی که داستان می‌نوشت کمتر از مرد داستان‌نویس مایه‌ی آبروریزی بود چون داستان‌نویسی شغل مردانه‌ای به حساب نمی‌آمد. البته این حرف‌ها مربوط به دوران جوانیِ من است و حالا شرایط کاملاً تغییر کرده است.

 

فکر می‌کنید اگر تحصیلات دانشگاهی‌تان را تمام کرده بودید نوع نوشته‌هایتان متفاوت می‌شد؟

احتمالاً. اگر می‌دانستم نویسنده‌های دیگر چه کارهایی کرده‌اند در مورد نوشتن بسیار محتاط‌‌‌تر و ترسوتر می‌شدم. هرچه بیشتر متوجه کارهای بقیه می‌شدم طبیعتاً بیشتر از خودم دلسرد می‌شدم. اگر درسم را تمام کرده بودم احتمالاً فکر می‌کردم که از عهده‌ی نوشتن برنخواهم آمد. البته شاید فقط برای مدت کوتاهی اینطور می‌بود. آنقدر اشتیاق به نوشتن داشتم که بالاخره راهم را پیدا می‌کردم و نوشتن را امتحان می‌کردم.

 

فکر می‌کنید که مادرزادی استعداد نویسندگی داشته‌اید؟

فکر نمی‌کنم که نزدیکانم هرگز چنین تصوری درباره‌ام داشته باشند. خودم هم هرگز نویسندگی را استعدادم نمی‌دانستم. نوشتن چیزی بود که احساس می‌کردم اگر به اندازه‌ی کافی تلاش کنم می‌توانم از عهده‌اش بربیایم. حتی اگر استعدادی هم در میان بوده باشد به این معنی نبوده که راحت به ثمر نشسته است.

 

آیا هیچوقت به خودتان شک کردید؟ هیچوقت به‌عنوان نویسنده حس نابسندگی داشتید؟

همیشه. همیشه. تعداد داستان‌هایی که دور انداختم بیشتر از داستان‌هایی است که تمام یا منتشر کردم. تمام دهه‌ی سومِ زندگی‌ام بر همین منوال گذشت. در آن زمان هنوز داشتم سبکِ دلخواهم در نوشتن را پیدا می‌کردم. کارِ راحتی نبود.

 

مادرتان چه نقشی در زندگیِ شما ایفا کرده است؟

مسئله‌ی احساساتِ من نسبت به مادرم بسیار پیچیده است. او بیماریِ پارکینسون داشت و نیاز به مراقبت شدید. صحبت کردن برایش سخت بود. مردم نمی‌توانستند متوجه حرف‌هایش بشوند و در عین حال زن بسیار معاشرتی‌ای بود و می‌خواست زندگیِ اجتماعی داشته باشد اما متأسفانه این امر به‌علت مشکل تکلم برایش ممکن نبود. من از وجودش خجالت‌ می‌کشیدم. عاشقش بودم اما شاید نمی‌خواستم که دیگران متوجه نسبتِ ما بشوند و مرا با او یکی کنند. نمی‌خواستم با حالی‌کردنِ حرف‌هایش به دیگران به چشم بیایم و انگشت‌نما شوم. دوران سختی بود. هر نوجوانی که والدینش نوعی معلولیت دارند این سختی را احتمالاً تجربه کرده است. نوجوانی دوره‌ای است که دلتان می‌خواهد از چنین چیزهایی کاملاً فارغ باشید.

 

آیا مادرتان در هیچ زمینه‌ای بر شما تأثیر داشته است؟

احتمالاً، اما نه به شکلی محسوس که خودم متوجهش باشم. از زمانی که به یاد دارم داستان می‌نوشتم. البته آن‌ها را نمی‌نوشتم، بلکه در ذهنم می‌ساختم و برای خودم تعریف می‌کردم، نه برای مادرم و نه هیچ‌کس دیگر. مادر و پدرم هر دو اهل مطالعه بودند و این حتماً تأثیر داشته است… مادرم احتمالاً بیش از هر فرد دیگری با کسی که می‌خواست نویسنده باشد همدل بود. نویسندگی برایش احتمالاً کارِ تحسین‌برانگیزی بود اما نزدیکانم نمی‌دانستند که من دوست دارم نویسنده شوم چون خودم نمی‌خواستم متوجه بشوند. اگر می‌فهمیدند، اکثرشان فکر می‌کردند که چنین تصمیمی احمقانه است. اکثر اطرافیانم اهل مطالعه نبودند و به زندگی نگاهی بسیار عمل‌گرایانه داشتند. باید در برابر افرادی که می‌شناختم از درک خودم از زندگی محافظت می‌کردم.

 

آیا روایت داستانی واقعی از زاویه‌ی دیدِ زنان مشکل است؟

نه، به هیچ‌وجه. به‌عنوان یک زن این شیوه‌‌ی معمول فکر کردنم است و هیچ‌وقت برایم سخت نبوده است. شاید این یکی از ویژگی‌های جایی است که در آن بزرگ شدم. در آن محیط کسانی که اهل مطالعه بودند زن بودند. آن‌هایی که تحصیل‌کرده بودند اغلب زن بودند. زنان بودند که معلم مدرسه می‌شدند. دنیای خواندن و نوشتن کاملاً به روی زنان باز بود، حتی بیش از آنکه به روی مردان باز باشد. مردها کشاورز بودند یا شغل‌های دیگری بیرون از خانه داشتند.

 

شما در خانواده‌ای از طبقه‌ی کارگر بزرگ شدید؟

بله.

 

و داستان‌هایتان هم از همین خانه‌ها شروع می‌شود؟

درست است. البته من متوجه نبودم که این خانه‌‌ی خانواده‌ای از طبقه‌ی کارگر است. به پیرامون خودم نگاه می‌کردم و می‌نوشتم.

 

آیا زمان‌های مشخصی را به نوشتن اختصاص می‌دادید و برنامه‌ی خاصی را برای نوشتن، مراقبت از بچه‌ها، آشپزی و کارهای دیگر دنبال می‌کردید؟

من هر زمانی که می‌توانستم می‌نوشتم. همسرِ اولم بسیار کمک می‌کرد. به نظرش نوشتن کاری تحسین‌برانگیز بود. بر خلاف بسیاری از مردانی که بعدها ملاقات کردم، به نظرش نوشتن کاری نبود که زن نتواند از عهده‌اش بر بیاید. او دوست داشت که من بنویسم و هیچوقت نظرش عوض نشد.

 

آیا امروز به دنبال این هستید که دختران و زنان جوان از کتاب‌هایتان انگیزه بگیرند و جرئت نوشتن پیدا کنند؟

مادامی که از خواندن کتاب‌هایم لذت ببرند برایم انگیزه‌بخشی مهم نیست. بیش از آنکه بخواهم افراد از کتاب‌هایم انگیزه بگیرند، دوست دارم که از خواندن نوشته‌هایم لذت ببرند. دوست دارم که احساس کنند این کتاب‌ها به نوعی به زندگیِ خودشان ارتباط دارد. هدف اصلی‌ام این نیست که انگیزه پیدا کنند و بعد از خواندن کتاب‌هایم دست به کاری بزنند. چیزی که می‌خواهم بگویم این است که آدم سیاسی‌ای نیستم.

 

آیا تا به حال برایتان پیش آمده که مدتی نتوانید چیزی بنویسید؟

بله. حدود یک سال پیش از نوشتن دست کشیدم. البته این تصمیم خودم بود، این طور نبود که بخواهم بنویسم و نتوانم بنویسم. این تصمیمی بود که گرفتم چون می‌خواستم مثل بقیه‌ی مردمِ جهان زندگی کنم. به‌عنوان نویسنده شما هیچ وقت مثل سایر مردم نیستند. شغلی دارید که بقیه‌ی مردم دقیقاً نمی‌دانند در آن چه می‌کنید و خودتان هم نمی‌توانید درباره‌اش صحبت کنید. از یک طرف همیشه سعی در پیدا کردن راهی در جهانی پر رمز و راز و ناشناخته دارید و از سوی دیگر در دنیای معمولی مشغول کار دیگری هستید. من در سراسر زندگی‌ام چنین وضعیتی را تجربه کرده‌ام و دیگر خسته شده‌ام. کل زندگی‌ام همین بوده است.

 

هیچ وقت فکر می‌کردید که برنده‌ی جایزه‌ی نوبل شوید؟

نه، نه، به‌عنوان یک زن هرگز. البته می‌دانم زنانی بوده‌اند که نوبل برده‌اند. دریافت این جایزه برایم باعث افتخار است. فوق‌العاده است. اما هرگز فکرش را هم نمی‌کردم. اکثر نویسنده‌ها کارهای خودشان را دست‌‌کم می‌گیرند، به‌ویژه بعد از اتمام یک اثر. آدم راه نمی‌افتد به این و آن بگوید احتمالاً برنده‌ی جایزه‌ی نوبل خواهم شد.

 

این روزها آیا سراغ خواندن کتاب‌های قدیمی‌تان می‌روید؟

نه، اصلاً. از این کار واهمه دارم. اگر سراغ کتاب‌های قدیمی بروم احتمالاً دچار وسواس می‌شوم که چیزهای کوچکی را اینجا و آنجا تغییر بدهم. راستش این کار را در مورد بعضی کتاب‌هایم کرده‌ام. سابقه‌ داشته‌ که کتابی را از توی قفسه برداشته‌ام و چیزهایی را تغییر داده‌ام و تازه بعد از مدتی متوجه شده‌ام که مهم نیست چیزی را اینجا در کتابی که در دست دارم تغییر بدهم زیرا نسخه‌های منتشرشده تغییر نمی‌کنند.

 

آیا با افرادی که در مراسم اهدای جایزه در استکهلم حضور خواهند داشت صحبتی دارید؟

می‌خواهم بگویم که بسیار قدردان افتخاری که نصیبم شده هستم. هیچ چیز، هیچ‌ چیز در دنیا نمی‌توانست مرا به این اندازه شاد کند. متشکرم.