اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره 222 |
نام محمود احمدی نژاد به عنوان برنده انتخابات خرداد همان سال بازداشت و سپس با قرار کفالت آزاد شد. او مجددا در اسفند همان سال بازداشت و فروردین ۸۹ با قرار وثیقه آزاد شد. آقای صادقی برای سومین بار ۲۵ دی ماه ۱۳۹۰ بازداشت شد و از همان زمان در بند ۲۰۹ زندان اوین به سر می برد. مادر آقای صادقی در جریان هجوم شبانه ماموران برای بازداشت فرزندش دچار سکته قلبی شد و جان باخت. آرش صادقی آبان ۸۹ در مصاحبه با "روز" گفته بود: "نیروهای امنیتی نیمه شب ۱۹ آبان حدود ساعت ۴ تا ۴ و نیم به منزل ما رفته و چون کسی در را باز نکرده، شیشه ها را شکسته و با کلید که پشت قفل در بوده در را باز کرده و وارد منزل شده اند. بعد شروع به داد و بیداد و ایجاد رعب و وحشت کرده و خانه را بازرسی کرده اند. هنگامی که شیشه را می شکنند و وارد خانه می شوند مادرم دچار حمله قلبی می شود و از روی تخت می افتد و بعد از ۴ روزی که در بیمارستان بود فوت میکند". او در حالی از دی ماه ۱۳۹۰ در بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می شود که پیشتر از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب با حکم قاضی پیرعباس به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام و تبلیغ علیه نظام به ۶ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده بود؛ حکمی که در دادگاه تجدید نظر به پنج سال حبس تعزیری کاهش یافت و قاعدتا می بایست برای سپری کردن محکومیت خود به بند عمومی منتقل شود.
نگرانی فعالان مدنی و سیاسی در چنین شرایطی ۱۹۷ فعال سیاسی، مدنی و حقوق بشری در نامه ای با ابراز نگرانی از وضعیت آرش صادقی، خواستار آزادی بی قید و شرط او شده اند.این فعالان نوشته اند: آرش صادقی فعال دانشجویی محروم از تحصیل دانشگاه علامه طباطبایی که از ۲۵ دی ماه سال ۱۳۹۰ تاکنون در بند امنیتی ۲۰۹ اوین بسر میبرد، ۱۱ خرداد ماه سال جاری توسط مامورین زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از همان روز دست به اعتصاب غذا زده است.. و هماکنون اخبار نگرانکنندهای از وضعیت وی در افواه عمومی منتشر شده است. در این نامه توضیح داده شده است: آرش صادقی اواخر آذرماه ۱۳۹۰ و پس از گذراندن ۱۸ ماه حبس آزاد شد. این آزادی دوام چندانی نیافت و این فعال دانشجویی تنها سه هفته بعد مجدداً بازداشت شد و از آن زمان تاکنون در زندان به سر میبرد. پس از این بازداشت شعبهی سوم بازپرسی مستقر در زندان اوین اتهام "تبلیغ علیه نظام" را بابت نگارش نامهای خطاب به دادستان مجدداً به وی تفهیم کرد. ما امضا کنندگان این بیانیه، ضمن ابراز نگرانی مضاعف نسبت به شرایط نامساعد آرش صادقی، بر این باور هستیم که محبوس نگه داشتن زندانیان در سلول انفرادی، مصداق بارز شکنجه بوده و اساساً بلاتکلیف نگه داشتن زندانیان عاری از وجاهت قانونی است.ما جمعی از روزنامهنگاران، فعالان سیاسی-مدنی و حقوق بشری با یادآوری تعهدات بین المللی حقوق بشری به دولت ایران ازجمله به رسمیت شناختن حق آزادی عقیده و بیان که در مفاد متعددی از مقاوله نامههای جاری ازجمله مادهی ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و بند ۱ و ۲ مادهی ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که بر لزوم آن تاکید شده است، خواستار آزادی بدون قید و شرط آرش صادقی هستیم و حکومت ایران را مسئول سلامت و جان این زندانی سیاسی میدانیم. بررسی کاندیداهای ریاست جمهوری انسیه حنیف نژاد شناخت توافقات و زد و بندهای سیاسی مخصوصاً آنهائیکه کاملا ً مخفیانه و پشت پرده صورت میگیرد امکان ندارد مگر اینکه: یکی از آنها موضوع را برملاء کند؛ یا اینکه بعد از مدتی اهمیت آن از میان برود و در نتیجه آن را عیان کنند. اما یک امکان ضعیف دیگر هم هست و آن حدس هائی است که سیاسیون با تجربه میزنند.با این مقدمه به بررسی چگونگی انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری پرداخته می شود. کاندیداها را بشناسیم در جناح به اصطلاح اصول گرایان حداد عادل وزنه سنگینی بود که کنار کشید. پس از او جلیلی جوان کم تجربه و قالیباف کسی که دانش او در حد شهرداری بود و دانشی از سیاست ( مخصوصاً بین المللی) و اقتصاد و سایر امورات بزرگی که می بایست در حد ریاست جمهوری باشد را نداشت، قرار داشتند. علی اکبر ولایتی که مشاور ارشد و شاید نزدیکترین شخص به خامنه ای بود علیرغم این موقعیت، برای عموم ناشناس بود؛ اما اگر واقعا ً قرار بود خامنه ای قدرت را بطور کامل بدست بگیرد میبایست او را بزرگ میکردند ولی چنین نکردند و این خود جای سئوال دارد که شاید نمی خواستند قدرت اجرائی در دست خامنه ای (اصولگرایان) باشد و در پشت پرده به توافق هائی برای اینکه اصلاح طلبان بر سر قدرات بیایند و با کمک هم بر مشکلات کمرشکن فائق آیند رسیده بودند. این از جمله حدس هائی است که میتوان برای توافقات پشت پرده زد. نفر بعدی محسن رضائی بود. او که اظهارات یا نظراتش یا نقش اش در کشور را تنها می شد از سایتش در اینترنت فهمید علیرغم دیدگاه های بظاهر معقول ِ سیاسی و اجتماعی و از طرفی ضدیت با احمدی نژاد؛ اما مردم او را بعنوان چهره ای سیاسی آشنا به مسائل داخلی و خارجی ونیز آگاه به مسائل اقتصادی نمی شناختند، بلکه بیشتر او را بعنوان نماینده سپاه و یک پاسدار می شناختند و این نکته موضع رای دهندگان را تعیین میکرد. عارف کنار رفت و غرضی نیز چهره ای سیاسی- اقتصادی بنظر نمی آمد همچنین پرونده اش در زمان استانداری خوزستان پاک نبود و مردم آن دیار او را نمی خواستند. در برابر این تیم ناقص و عجیب و غریب آقای روحانی قرار داشت که سالها در سیاست داخلی و خارجی نقش داشت و بارها و بارها بر صفحه تلویزیون ایران و جهان ظاهر شده بود. نگاه دیگر اختلاف میان اصول گرایان یعنی احمدی نژاد از یک طرف و خامنه ای از طرف دیگر چند سالی بود که بروز کرده بود ولی شاید اکثر طرفداران دو گروه نیز از ریشه و اساس آن بی اطلاع بودند. لیکن این اختلافات باعث تضعیف هر دو گردیده بود و در نتیجه باعث تضعیف موقعیت ایران در برابر نیروهای خارجی شده بود و این نکات بر روحیه طرفداران آنها تاثیر بسیار بدی گذاشته بود. در زمان رای گیری تعداد زیادی از طرفداران اصول گرایان به علت همین اختلافات ِ میان خامنه ای و احمدی نژاد دچار سردرگمی در رای دادن شدند؛ مضافا ً اینکه خود رهبران اصولگرا نیز با ارائه لیست کاندیداهای ضعیفی که در بالا بدان اشاره شد به این تزلزل دامن زدند. من هم اکنون مدت دو ماه است در مشهد هستم و اتفاقاً در منطقه ای متوسط نشین ( مایل به پائین) بنام کوی طلاب زندگی میکنم و به دلایلی با بسیاری از مردمان رابطه دارم. این منطقه ای است که در آن آقایان جلیلی و قالیباف بزرگ شده اند و تمام
|