اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
پرسیدند واقعا شهر هرت کجاست؟؟ ن. سادات - شهر هرت جایی است که رنگهای رنگین کمان مکروهند و رنگ سیاه مستحب. - شهر هرت جايي است که اول ازدواج مي کنند بعد همديگر رو مي شناسن - شهر هرت جايي است که بهشتش زير پاي مادراني است که حقي از زندگي و فرزند و همسر ندارند.. - شهر هرت جايي است که درختها علل اصلي ترافيک اند و بريده مي شوند تا ماشينها راحت تر برانند. - شهر هرت جايي است که کودکان زاده مي شوند تا عقده هاي پدرها و مادرهاشان را درمان کنند. - شهر هرت جايي است که شوهر ها انگشتر الماس براي زنانشان مي خرند اما حوصله 5 دقيقه قدم زدن را با همسران ندارند. - شهر هرت جايي است که با ميلياردها پول بعد از ماهها فقط مي توان براي مردم مصيبت ديده، چند چادر برپا کرد... - شهر هرت جايي است که خنده نشان از جلف بودن را دارد. - شهر هرت جايي است که مردم سوار تاکسي مي شن زود برسن سر کار تا کار کنن وپول تاکسيشونو در بيارن. - شهر هرت جاييه که نصف مردمش زير خط فقرن اما سريال هاي تلويزيوني رو توي کاخها مي سازن. - شهر هرت جايي است که گريه محترم و خنده محکومه... - شهر هرت جايي است که وطن هرگز مفهومي نداره و باعث ننگه پس ميرويم ترکيه و دوبي و اروپا و آمريکا و ... را آباد ميکنيم.. - شهر هرت جايي است که هرگز آنچه را بلدي نبايد به ديگري بياموزي. - شهر هرت جايي است که وقتي مي ري مدرسه کيفتو مي گردن مبادا آينه داشته باشي. - شهر هرت جايي است که دوست داشتن و دوست داشته شدن احمقانه، ابلهانه و ... است. - شهر هرت جايي است که توي فرودگاه برادر و پدرتو مي توني ببوسي اما همسرتو نه .... - شهر هرت جايي است که وقتي از دختر مي پرسن مي خواي با اين آقا زندگي کني مي گه: نمي دونم هر چي بابام بگه. - شهر هرت جايي است که وقتي مي خواي ازدواج کني 500 نفر رو دعوت مي کني و شام ميدي تا برن و از بدي و زشتي و نفهمي و بي کلاسي تو کلي حرف بزنن.. - شهر هرت جايي است كه هر روز توي خيابون شاهد توهين به مادرها و دخترها هستي ولي كاري ازدستت برنمياد. - شهر هرت جایی است که به بعضی از بیسوادها میگن پروفسور. - شهر هرت جایی است که ساق پا پیدا و موی سر پوشیده است!!!!!!!!! - شهر هرت جایی است که در آن دلال و دزد به مهندس و دکتر فخر میفروشند. - شهر هرت جایی است که مردگان مقدسند و از زنده ها محترمترند. - شهر هرت جايي است كه معاون اول پرزيدنتش كلاهبردار ه و هيچ كس نمي تونه جلوشو بگيره - شهر هرت جايي است كه اگر يك زن محترم باشي و موهات ديده بشه مي برنت كلانتري اما اگه يك زن خيابوني باشي و چادر سرت باشه كاري به كارت ندارند - شهر هرت جايي است كه اگر يك دختر يك ربع تنها روي نيمكت يك پارك مشغول فكر كردن باشه مامور پارك مي گه چرا اينجا نشستي پاشو برو - شهر هرت جايي است كه... خدايا اين شهر چقدر به نظرم آشناست
ترانه زندگی سوری خ زندگی چون ساحره ای است که بازیبايی اش افسونمان میکند، ترانه ای است در نهایت زیبایی، با لطافت و با شکوه.... و خداوند به روح تو پروبالی داده است برای پرواز تا در آسمان بیکران عشق پرواز کنی و لذت ببری. موعظه نمیکنم زندگی راتبلیغ میکنم. کاش میتوانستیم روحمان را با زندگی آشتی دهیم ولی از آنجا که زندگی رانمی شناسیم از آن میترسیم. کاش میتوانستیم معنای الوهیت درونمان را بفهمیم که تا چه اندازه حقیرش پنداشتیم و چه قدر از زندگی دور افتادیم، زیرا که در چنبره یاس و نا امیدی اسیریم. به خاک زمین چنگ زده ایم و فلسفه زندگی ساده و زیبا را فراموش کرده ایم. از یاد برده ایم که هر سپیده دم یک روزنو، و هر روز نو، یک نوروزاست. هر سپیده دم پرشده از سمفونی حیات، نظاره کن رقص و پایکوبی را در خردترین و بزرگترین اجزای هستی که در این جشن بزرگ روزانه همه هستند مگر انسان ... و افسوس از غیبت انسان در این جشن بزرگ که به روزهایی که به استقبالش میآیند خوشامد نمی گوید. زیراکه ما انسان بنده اشتهامان هستیم که هرگزسیرنمی شود، دریافت می کنیم و فقط دریافت میکنیم، با گرسنگی و تشنگی از جام زندگی مینوشیم چیزی را که با تلخی ، ياس و ترس آمیخته است... اما هستی فرزند قناعت است شادمانه میبخشد و از خودش میبخشد و از جام زلال زندگی مینوشد. و کاش میتوانستیم عشق بورزیم به زندگی که چقدربا انسان مهربان است وانسان چه قدر از زندگی دورافتاده است، و کاش میتوانستیم عشق بورزیم به ذرات وجود خود و صد از نیم امید را که نشسته در کنار ما به انتظار و چون طفل تولد یافته منتظرآغوش ماست . دوست من اشکهایت راکه برگونه هایت روان ساخته ای پاک کن، چشمانت راببند لحظه ای حتی لحظه ای وتمامی لرزش احساسات قلبت را ببین و خودت را در خودت تماشا کن، سختی هاوتلخی ها را تماشا کن و به یاد بیاورکه آنها بخشی از زندگی تو هستند که هرگز نمیتوانید طردشان کنید. سرت را بالا بگیر و به یاد بیاور که نه از کوتاهترین آدمها بلندتری و نه از بلندترین شان کوچکتر و به یاد بیاور که آنقدر توان داری که باسرنوشت ناسازگار بستیزی..... و به یاد بیاورکه خورشید از پنهان سیاهی شب سرمیزند....
|