ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

گفتگوهای پنهان بین آمریکا و جمهوری اسلامی

آرش ناجی 

مقدمه

در تابستان 2009 و پس از انتخابات قلابی ریاست جمهوری در ایران، میلیونها نفر از مردم بجان آمده کشورمان به خیابان آمدند و رژیم ولایت فقیه را تا آستانه سقوط به عقب راندند. در همان حال، باراک اوباما برای مذاکرات هسته ای و معامله با سرکوبگران حاکم بر کشورمان آماده میشد و بجای حمایت صریح و روشن از جنبش عظیم مردم ایران، به بیانیه های خشک و بی معنا بسنده کرد تا مبادا باعث رنجش خامنه ای شده و سازش خیالی با وی نقش برآب شود. مردمی که با شعار "اوباما، اوباما، با اونا یا با ما" از رئیس جمهور آمریکا تقاضای کمک میکردند، نمیدانستند که از یکسال قبل ازآن، اوباما مذاکرات پنهان خویش با احمدی نژاد را شروع کرده و در توهم معامله با رژیم ایران فرو رفته بود.

یکی از این ملاقات های پنهان، در اگوست 2008 یعنی سه ماه قبل از پیروزی اوباما در انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد و هیئتی از طرف احمدی نژاد و به سرپرستی مشاور ارشد او "مجتبی هاشمی ثمره" در شهر لاهه در هلند با گروهی از سیاستمداران آمریکائی مذاکره نمود. دو ماه بعد در دسامبر، هنگامیکه اوباما به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شده بود، یکبار دیگر هیئتی به سرپرستی "هاشمی ثمره" در شهر وین با گروهی از مشاوران اوباما دیدار  و گفتگو کردند. مسئول گروه آمریکائی را ویلیام پری وزیر دفاع سابق آمریکا و مسئول امنیت ملی در تیم انتخاباتی اوباما بعهده داشت و چند تن از نمایندگان کنگره نیز درآن حضور داشتند.

ملاقات های پنهان بین رژیم ایران و آمریکا در سال 2009 نیز ادامه یافت منجمله در آوریل و تنها چند هفته قبل از نمایش انتخابات ریاست جمهوری در ایران، مجددا گروهی از وابستگان رژیم با یک هیئت آمریکائی در لیختن اشتاین دیدار و گفتگو کردند. ژنرال آیکنبری (Karl Eikenberry) که بتازگی بعنوان سفیر اوباما در افغانستان منصوب شده بود نیز در این دیدار حضور داشت.

یکی از کسانیکه در 2 دیدار با هاشمی ثمره (و ملاقات های دیگر با احمدی نژاد، رحیم مشائی و محمد خزائی سفیر کنونی رژیم در سازمان ملل) شرکت داشت تریتا پارسی رئیس سازمان "نایاک" بود که شخصا برای این ملاقات های پنهان با نمایندگان احمدی نژاد دلالی و بازارگرمی میکرد. برخی از جزئیات این دیدارها و همچنین مذاکرات و بده بستان های دیگر بین آمریکا و نمایندگان رژیم ایران، از جمله اسنادی است که در جریان شکایت حقوقی لابی طرفدار رژیم ایران از من، بدست آمده است. اسناد دادگاه تا نیمه سال 2009 را شامل میشود، و از همین رو، مذاکراتی که بعد از این تاریخ انجام گرفته است هنوز مورد کنکاش قرار نگرفته اند.

اوباما که به نتیجه بخش بودن مذاکرات هسته ای امید زیادی داشت، از همان فردای ورود به کاخ سفید وارد عمل شد و با ارسال دو نامه محرمانه به خامنه ای و پخش پیام ویدئویی و تبریک نوروز، راه را برای سازش خیالی بین دو کشور فراهم میکرد. چند ماه بعد، و در اوج جنبش مردمی در ایران، هیلاری کلینتون که در حال تدارک مذاکرات هسته ای با جلیلی در ژنو بود، چند "کارشناس" ایرانی را برای مشورت و صرف شام به وزارت خارجه دعوت کرد. هر 7 نفر کارشناسی که نامشان در رسانه ها منتشر شد همگی طرفدار کنارآمدن و همزیستی با حکومت ایران بودند و اکثر آنان در مذاکرات پنهان بین آمریکا با رژیم شرکت و یا نقش فعال داشتند. در طول جنبش نیز، همین کارشناسان به اوباما اندرز میدادند که با حفظ "بیطرفی"، منتظر بماند تا "گرد و خاک" در کشورمان فرو نشیند تا سازش با خامنه ای بطور کامل انجام پذیرد.

ارزیابی نادرست اوباما از ساختار و ماهیت رژیم ایران، به میزان زیادی محصول و زائیده لابی بسیار گسترده ای بود که توسط  برخی از محافل بانفوذ واشنگتن و بخصوص کمپانی های بزرگ آمریکا در دوران جرج بوش شروع شد و با پیروزی حزب دموکرات در انتخابات کنگره در سال 2006 اوج گرفت. این لابی با صلح طلب نشان دادن حکومت ایران، گناه بن بست در روابط ایران و آمریکا را بگردن جرج بوش و جنگ طلبی وی انداخت و به تبلیغ این نظریه پرداخت که اگر فرد دیگری در کاخ سفید قرار گیرد، سازش و معامله با رژیم ایران به آسانی در دسترس قرار دارد.

از سال 2007 ببعد، لابی طرفدار مماشات با انتشار دهها گزارش و برگزاری کنفرانس و سمینارهای متعدد، تبلیغات خود را روی سه موضوع متمرکز نمود: اولا رژیم ایران با ثبات است و هیچ تهدید جدی در مقابل آن قرار ندارد. ثانیا مردم ایران در اکثریت بزرگ خود، خواهان اصلاحات در درون همین نظام میباشند و تغییر رژیم یا سرنگونی از هیچ حمایت جدی در جامعه ایران برخوردار نیست. ثالثا، آمریکا که تاکنون بدنبال معامله و سازش با اصلاح طلبان یا میانه روهای رژیم بوده، باید از این پس با خامنه ای و احمدی نژاد مذاکره و گفتگو نماید.

لابی مماشات با راه اندازی دیدارهای پشت پرده و تبلیغ روی ثبات رژیم و آمادگی اش برای سازش، و با این استدلال که سختگیری و تحریم باعث رنجش رژیم ایران و از بین رفتن چشم انداز توافق بین دو کشور خواهد شد، توانست از سال 2007 تا نیمه 2010، از اعمال فشار علیه ایران جلوگیری کرده و در جریان جنبش نیز جلوی حمایت جدی آمریکا و اروپا از مبارزات دموکراسی خواهانه مردم ایران را بگیرد.

پیشینه مذاکرات پنهان بین دو کشور

مذاکرات پنهان و منظم بین نمایندگان آمریکا و فرستادگان جمهوری اسلامی از سالها قبل جریان داشت و بخشی جدائی ناپذیر از لابی گسترده ای بود که از سال 1997 توسط کمپانی

 

قبلی

برگشت

بعدی