ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

های مسلحانه، پدر یا مادر و یا هردو را از دست دادند. تعداد زیادی از آن نونهالان که حالا به زنان و مردان رشید و دلیری بالغ گردیده اند برای تداوم راه و رزم آزادیخواهی پدران و مادران خود، از ایران یا اروپا یا امریکا و کانادا، به رزمندگان اشرف پیوستند. سلحشورانی همچون "ناصر خادمی" تنها فرزند فرشته و حمید؛ و یا "محمد رضا ضابطی" فرزند نصرت و محمد؛ و یا "حنیف مجتهدزاده" فرزند آذر و محمدعلی و یا "مصطفی رجوی" فرزند اشرف و مسعود .....

کم نبودند کودکانی که در آن دوران سیاه بعلت اسارت مادرشان، در زندان اوین و یا دیگر زندانها بدنیا آمدند و در بدو تولد و آغاز چشم گشودن بر این دنیا، زندان و زنجیر و زجر را تجربه کردند. شاید همین عامل مهمی بود که جنایتهای بی پایان این رژیم را فراموش نکردند و در هر صحنه و یا مقطعی از مبارزات آزادیخواهانه مردم حضور موثری داشته اند. تعدادی از این "کودکان زندان" سرانجام اشرف را بعنوان کانون نبرد با ملایان اشغالگر برگزیدند. بجاست در همین رابطه از "سحر" نازنین یاد کنم که در زندان بدنیا آمد و تا ماهها در شرایط غیرانسانی داخل بند بسر برد و حالا بعنوان یک نوازنده برجسته ویلون در ارکستر سمفونیک اشرف هنرنمایی میکند.

از میان کودکان آنروز زندان و رزمندگان امروز، حالا دیگر "صبا هفت برادران" نامی بسیار آشناست. صبا در زندان بدنیا آمد و تا دو سالگی در کنار مادر، زندانی بود و سرانجام در فروردین ماه امسال، بیدفاع و بی سلاح و بیگناه در یک جنایت فجیع در اشرف و با شلیک مستقیم گلوله از پای درامد و بر خاک افتاد. قاتلین او، ماموران عراقی وابسته به دولت دست نشانده عراق بودند که در صحنه تحت فرماندهی نیروی تروریستی قدس وابسته به رژیم ایران عمل میکردند. البته در مورد آدمکشان حرفه ای رژیم اسلامی که سی و سه سال است دست در خون  مردم ایران دارند و همینطور دست نشاندگان تروریست برون مرزی شان، چنین چیزی اصلآ عجیب و غریب نیست.

ولی نکته بسیار قابل تامل در ارتکاب جنایت جنگی کشتار فروردین ماه در اشرف، خروج عمدی و آگاهانه نیروهای ناظر امریکایی از اشرف در شب واقعه و خالی کردن صحنه به نفع قاتلین، و چراغ سبز آشکار مقامات بالای پنتاگون و وزارت خارجه ای امریکا به هنگام وقوع جنایت کشتار پناهندگان سیاسی ایرانی بود. نمونه و نمودار انکار ناپذیری از تداوم سیاست کثیف مماشات غرب  با ملاهای وطن فروش، و صد البته تامین منافع کلان کمپانی های نفتی و غولهای اقتصادی غربی به بهای نابودی هرچه بیشتر منابع طبیعی و مصالح مردم ایران با حفظ همین رژیم قرون وسطایی در حاکمیت غاصبانه بر ایران... و مگر در سی و سه سال گذشته تا آنجا که به رابطه غرب با رژیم ایران و با مردم ایران برمیگردد، همواره "در" بر همین پاشنه نچرخیده است!؟

یک اتفاق ساده اما، تفاوت کیفی شرایط امروزین معادله "ایران" را در مقایسه با موقعیت های مشابه در دوره های گذشته، مثلآ مقطع قیام ۵۷ و کودتای ارتجاعی سال ۶۰ و یا دوران حاکمیت کوتاه مدت دولت ملی مصدق و وقوع کودتای استعماری سال ۳۲، به روشنی بارز و برجسته کرد. آن اتفاق بظاهر ساده و البته سمبولیک، همانند صحنه شهادت "ندا" در قیام دو سال پیش، ثبت زنده و پخش مستقیم آخرین پیام "صبا" بود که بر اموج ماهواره و به مدد تکنولوژی نوین با صدا و تصویر، مرزهای جغرافیای و سیاسی و انسانی را در نوردید و بسیاری قلوب را بر علیه یک بی عدالتی عریان برانگیخت. پیام البته سرخ فام ولی خیلی ساده بود: " تا آخرش می ایستیم" در عصر ارتباطات الکترونیکی و دوران تکنولوژی نوین و در حیطه شبکه های اینترنتی و دنیای مجازی، که "جامعه بشری" در سرتاسر کره خاکی به یمن رادیو تلویزیون های ماهواره ای و تلفن دستی و فیس بوک و تویتر... تبدیل به "دهکده جهانی" گردیده و با فشار یک دگمه در یک چشم بهم زدن اخبار و اطلاعات در ابعاد گسترده پخش جهانی میشوند، اِعمال سانسور مطلق و خفقان کامل و ایجاد دیوار نفوذناپذیر دود و دروغ برای انجام تبانی های کلان "ارتجاعی-استعماری" بطور نسبی نامحتمل و خیلی رسواگر خواهد بود...

بخصوص وقتی سوژه اصلی این کشاکش دامنه دار (مجاهدین اشرف) - که گویا قرار است به عنوان یک باج کم خرج از جانب غرب و یک طعمه لذیذ برای آخوندهای خام طمع، مورد معامله و بده بستان قرار گیرند - از شبکه گسترده اجتماعی و تشکیلات منسجم سیاسی در سطح جهان و بویژه در جوامع دموکراتیک غربی برخوردار هستند.  در عین حال باید در نظر داشت که در بستر ارتباطات پیشرفته تکنولوژیک و شبکه گسترده تشکیلات اجتماعی مجاهدین، قلب تپنده انان یعنی بچه های اشرف، ضمن استقبال از تمامی راه حلهای معقول و منصفانه برای خروج از بحران موجود، تک تک شان سوگند خورده اند که تن به تسلیم و ذلت ندهند و اگر قرار بر زد و بند با ملایان باشد مانند صبا تا آخرش میایستند و با خون خود طرح های تبانی را بر سر طرفهای معامله خراب خواهند کرد...

فراموش نکنیم که در طی دهه سیاه شصت، چه بسا هزاران  ندا و ترانه و نسترن و صبا ... در خون خود درغلطیدند و یا کهریزکی شدند و گمنام و بی نام و نشان و غریبانه و مظلومانه پر کشیدند و رفتند و جهان خبردار نشد که بر نسل ما چه گذشت. چرا که نه ماهواره بود و نه شبکه جهانی اینترنت و نه تلفن دستی... فقط بخش فارسی رادیو بی بی سی بود و صدا و سیمای جمهوری اسلامی! بدون تعارف و مبالغه، در شرایط خطیر کنونی، نامگذاری مجاهدین در لیست تروریستی امریکا با سرنوشت هزاران انسان آزادیخواه و جان شیفته در اشرف ارتباط مستقیم و بلافصل دارد. به همین دلیل وجدان بیدار جامعه بشری بطور عام و طیف گسترده ایرانیان شریف و آزاده بطور خاص در این امر "انسانی" و "ایرانی" رو در روی لابیستهای نفتی و دلالان وطن فروش رژیم و برخی نهادهای قدرت غربی قرارگرفته اند. حتی اگر محافل "ایران-گیتی" در امریکا بخواهند یکبار دیگر بخت خود را در نزدیکی با ملاهای نفتی، با قتل عام دیگری از مجاهدین اشرف بیازمایند قطعآ بهای سنگین رسوایی سیاسی و بین المللی آنرا دوشادوش آخوندهای "محور شر" متحمل خواهند شد. همان آخوندهای هفت خطی که خود هیچ گریزگاهی از مکافات اجتناب ناپذیر قتل عام تابستان ۶۷ و دیگر جنایاتشان نمی یابند.بهرحال درشرایط حساس و متحول کنونی تصمیم بر سر لیست تروریستی، به شکل تنش برانگیزی به تنظیم رابطه جدید "باراک حسین اوبامای" برنده صلح نوبل و "سید علی خامنه ای" پدر خوانده تروریسم جهانی منوط و مربوط شده است. چه بسا در آینده نزدیک روشن خواهد شد که سرنوشت ما، ملت ما و میهن ما، با دلارهای سبز نفتی بر سر میز مذاکره با ملاهای غنی شده رقم خواهد خورد یا با خون سرخ مردم به جان آمده در سنگفرش خیابانهای فریاد و اعتراض. پانویس: 1- هم سلولی ها:     2- از تولد در اوین تا شهادت در اشرف:

قبلی

ببرگشت

بعدی